|
احتمال انتقال دوباره ناینگولان
راجا ناینگولان، هافبک بلژیکی جایی در برنامههای آنتونیو کونته ندارد به همین خاطر باید تیم جدیدی برای خود انتخاب کند. او فصل گذشته به صورت قرضی در کالیاری بازی کرد و عملکرد خوبی از خود به نمایش گذاشت. کالیاری یکی از مشتریان هافبک فعلی اینتر است. البته باشگاههای تورینو و فیورنتینا هم وارد این رقابت شدهاند تا این هافبک جنگنده را شکار کنند.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با مهدی فنونیزاده درباره وضعیت نابسامان استقلال
اشتباه کردیم
زهره فلاح زاده*: باشگاه استقلال یک فصل دیگر را هم بدون کسب جام به پایان رساند اما ماجرای ناکامی آبیها تنها به نگرفتن جام قهرمانی ختم نمیشود، بلکه برکناری مدیرعامل استقلال، رسانهای شدن قلیان کشیدن بازیکنان این تیم توسط مدیرعامل عزلشده باشگاه، کشوقوسهای فراوان برای انتخاب سرمربی جدید، استوریهای آندرهآ استراماچونی سرمربی سابق استقلال و لغو پیاپی جلسات اعضای هیأتمدیره از حواشی روزهای اخیر باشگاه استقلال است. «وطن امروز» برای بررسی وضعیت استقلال با مهدی فنونیزاده، پیشکسوت این باشگاه گفتوگو کرده است. فنونیزاده که با دلخوری از اعضای باشگاه در گفتوگو با خبرنگار «وطن امروز» گلههایی از آنها داشت، از سفر بیحاصل مدیران استقلال به ایتالیا برای بازگرداندن استراماچونی و همچنین بازیکنانی که تعصبی به پیراهن این تیم ندارند، انتقاد کرد.
* خبرنگار ورزشی
***
* استقلال یک فصل دیگر را بدون جام به اتمام رساند؛ دلیل این ناکامی چیست؟
به نظر من مدیران استقلال نباید پیش از بازی با پرسپولیس در رقابتهای جام حذفی به ایتالیا سفر میکردند. آنها میتوانستند بعد از قهرمانی استقلال در جام حذفی سراغ استراماچونی بروند و برای جانشینی فرهاد برای فصل بعد مذاکره کنند؛ ایتالیا و استراماچونی که تا آن روز از جایشان تکان نمیخوردند! فرهاد اگر چه از یک نظر حق داشت ناراحت شود اما رفتار بچگانهای قبل از فینال جام حذفی انجام داد و نباید از سمتش استعفا میکرد. او هم باید بعد از آخرین بازی به فکر رفتن میبود. ما خیلی راحت قهرمانی جام حذفی را از دست دادیم. نه اینکه تراکتور تیم ضعیفی باشد اما استقلال پیش از این دیدار، تیمهای بزرگ سپاهان و پرسپولیس را شکست داده بود و میتوانست با شکست تراکتور قهرمان شود. با اشتباهاتی که از طرف مدیر و سرمربی صورت گرفت، ما قهرمانی را مفت از دست دادیم. در لیگ قهرمانان آسیا هم میتوانستیم از پس پاختاکور بربیاییم اما تیم قبل از رفتن به دوحه اوضاع خوبی نداشت و با چهرههای مأیوس و ناامید پا به این مسابقات گذاشت. البته داوری این بازیها هم به ضرر تیم شد و نتوانستیم نتیجه بگیریم.
* احمد سعادتمند، مدیرعامل برکنار شده استقلال در یک مصاحبه تصویری با کانال باشگاه استقلال از قلیان بردن و کشیدن بازیکنان تیمش صحبت کرد؛ به نظر شما رسانهای کردن این موضوع درست بود؟
قلیان چیز خوبی نیست و ورزشکار نباید بکشد اما آقای سعادتمند اشتباه کرد و نباید در رسانه رسمی این صحبت را میکرد. ایشان بیتجربگی کرد.
* به نظر شما سراغ استراماچونی رفتن درست بود؟
اگر استراماچونی کمی معرفت داشت باید به این درک میرسید که در استقلال به همه چیز رسید. من که خودم ۵۰ سال در فوتبال هستم، تا قبل از اینکه به ایران بیاید، او را نمیشناختم. حالا استراماچونی را از رئیسجمهور آمریکا هم بیشتر میشناسند. او در خواب هم نمیدید چنین نتیجهای بگیرد. من شک ندارم اگر استراماچونی به ایران و استقلال بازمیگشت، نتیجه خوبی نمیگرفت. از استراماچونی بهتر هم هست. او مربی درجه 2 اروپایی بود که در ایران درجه یک شد. ما در خود ایران هم مربیهای خوبی داریم. فقط مهم این است که مربی، مدیریت خوبی داشته باشد.
* استقلال به دلیل پرداخت نکردن پول شفر، پنجره نقل و انتقالاتش بسته شد. بهتر نبود مدیران به جای رفتن به ایتالیا، به آلمان میرفتند تا جلوی بسته شدن پنجره را بگیرند؟
در استقلال اشتباه پشت اشتباه اتفاق میافتد. اگر شفر را ۳ هفته مانده به پایان بازیهای لیگ حفظ میکردند و اخراج نمیکردند، الان بدهی هنگفتی به این مربی پرداخت نمیکردیم. این پول را باید میدادیم چند بازیکن جدید میخریدیم یا خرج آکادمی باشگاه میکردیم. یک سری ندانمکاریهای مدیران باعث شده استقلال به اینجا برسد. حداقل به این مردمی که طرفدار این تیم هستند، احترام بگذارند.
* برخی بازیکنان استقلال مثل علی کریمی و روزبه چشمی به فکر لژیونر شدن و البته گرفتن پول خوب از خارجیها هستند.
کریمی و چشمی در استقلال شناخته شدند. کریمی یادش رفته که مدام مصدوم بود و زیر نظر پزشک استقلال توانست ستاره شود؟ دوره من، پیشنهاد از کشورهای اروپایی داشتم اما عشق به کشور و استقلال باعث شد تا بمانم. الان وقتی فکر میکنم، پشیمان هستم که چرا آن روزها نرفتم. بازیکنان الان از باشگاه طلب ۲۰ میلیاردی میکنند. اگر بازیکنان زمان ما قرار بود این دوره بازی کنند، پس باید بیشتر از این بازیکنان حقوق میگرفتند. بازیکنان استقلال باید به اندازه بازیای که انجام میدهند، پول بگیرند. آنها باید بمانند و مردانه بجنگند.
* لیگ برتر بیستم ماه بعد شروع میشود اما هنوز تکلیف سرمربی، مدیرعامل و بازیکنان جدید مشخص نشده است. فکر میکنید فصل بعد با توجه به این شرایط، فصل امیدوارکنندهای برای استقلال خواهد بود؟
از حالا نمیشود پیشبینی کرد اما استقلال اصلا شرایط خوبی ندارد. وضعیت تمرین، بازیکنان، سرمربی و مدیر هنوز مشخص نیست و باید دید اعضای باشگاه میتوانند تا شروع لیگ این مشکلات را رفع کنند یا نه. تیم ما هنوز بدنسازی هم نکرده است.
* حضور بازیکنان در فضای مجازی هم کم حاشیه برای استقلال درست نکرد. موافقید؟
بله، این گوشیها متأسفانه جو تیم را خراب کرد. همه بازیکنان دنیا از گوشی بخوبی استفاده میکنند اما بازیکنان ما لب ساحل میروند و مینویسند: «همین الان، یهویی!». ستارههایی مثل رونالدو و مسی تنها استوری از آموزشها و تمریناتشان را منتشر میکنند تا هواداران ببینند که آنها دارند زحمت میکشند تا بشوند یک ستاره درون زمین.
* الکساندر نوری، سرمربی مدنظر باشگاه استقلال میتواند در این تیم موفق شود؟
خیلی از وی شناخت ندارم اما فکر میکنم مربی خوبی باشد. اگر او مربی خوبی نبود که سراغش نمیرفتند.
ارسال به دوستان
سکوت و انفعال طولانی وزارت ورزش و هیأتمدیره استقلال نسبت به سوءمدیریت مدیرعامل پیشین این باشگاه
عزل سعادتمند؛ اتفاق دیرهنگام
اتفاقات باشگاه استقلال مشکوک و عجیب به نظر میرسد و مشخص نیست چرا تا دیروز واکنشی از سوی وزارت ورزش به عنوان متولی این باشگاه و اعضای هیأتمدیره نشان داده نمیشد.
به گزارش «وطن امروز»، تسنیم نوشت: روزی نیست که اتفاقات و حاشیههای عجیب از باشگاه استقلال به بیرون درز نکند؛ اتفاقاتی که باعث نگرانی شدید هواداران این تیم پرطرفدار شده است.
حاشیهها پس از داربی نیمهنهایی جام حذفی کلید خورد. فرهاد مجیدی پس از اینکه متوجه مذاکرات احمد سعادتمند، مدیرعامل استقلال با آندرهآ استراماچونی شد، صحبتهای تندی علیه او انجام داد. مدیرعامل استقلال نیز به دفاع از خود پرداخت و اعلام کرد بر اساس مصوبه هیأتمدیره باشگاه از مدتها قبل دنبال مذاکره با سرمربی ایتالیایی پیشین استقلال بوده است.
نتیجه درگیری رسانهای سعادتمند - مجیدی، از دست رفتن قهرمانی جام حذفی بود. با استعفای مجیدی، تیم استقلال با پنجره بسته نقل و انتقالات روزهای پایانی توانست قرارداد برخی بازیکنان را تمدید کند و بدون نفرات جدید برای شرکت در ادامه مسابقات لیگ قهرمانان آسیا به قطر رفت. اگر چه راهی مرحله یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا شد اما شکست برابر پاختاکور ازبکستان آغاز حاشیههای جدید بود.
درگیری استقلالیها در فرودگاه دوحه قطر و اظهارات احمد سعادتمند درباره قلیان کشیدن یکی از بازیکنان و شبزندهداری آبیپوشان به حواشی این باشگاه دامن زد. پس از این اتفاقات، جلسهای بین برخی اعضای هیأتمدیره استقلال برگزار شد و ۳ نفر از اعضا رأی به برکناری سعادتمند از مدیرعاملی استقلال دادند. سعادتمند در رسانه باشگاه اعلام کرد از مدیرعاملی استقلال استعفا نکرده که درست هم گفته اما بحث اصلی این بود که هیأتمدیره رأی به برکناری او داده است.
واقعیت این است که استقلال روزهای خوبی را سپری نمیکند و هر چه میگذرد وضعیت بدتر هم میشود. زمان برای این تیم در حال از دست رفتن است اما هیات مدیره و بالاتر از آن وزارت ورزش در بسیاری از موارد منفعلانه عمل کرده و تنها نظارهگر بودند که اگر چنین نبود امروز اوضاع تفاوت میکرد. سرانجام دیروز هیأتمدیره در بیانیهای تند و تیز، رسما برکناری احمد سعادتمند را که استقلال را به خاک سیاه نشاند، اعلام کرد.
وزارت ورزش تا چه زمانی میخواهد تماشاگر اتفاقات رخ داده در باشگاه استقلال و نسبت به آنها بیتفاوت باشد؟ مگر نه اینکه این وزارتخانه متولی باشگاه استقلال هم هست؟ پس چرا دست روی دست گذاشته و تدبیری به کار نمیبرد؟ اگر وزارت ورزش متولی این باشگاه است، باید موضع خود را درباره عملکرد مدیران اخیر اعلام کند. آیا بهتر نبود وزارت ورزش و هیأتمدیره به جای اینکه نسبت به اتفاقات استقلال منفعل عمل کنند، زودتر اقداماتی انجام میدادند تا کار به اینجا نکشد؟
هواداران استقلال از عملکرد تیم، اختلافات درونی باشگاه، پنجره بسته و جدایی احتمالی روزبه چشمی و علی کریمی ناراحت هستند. انتظار میرفت وزارت ورزش و هیأتمدیره، این باشگاه را زودتر از این شرایط خارج یا روشی اتخاذ میکردند که کمتر دچار حواشی میشد. سکوت وزارت ورزش و هیأتمدیره باشگاه استقلال آن هم در شرایطی که هواداران استقلال از شرایط تیمشان ناراحت هستند، کمی عجیب بود. حالا انتخاب مدیرعامل توانا، باانگیزه و قوی انتظار هواداران است.
ارسال به دوستان
شاهرخ بیانی:
سرمربی بعدی استقلال باید به ناکامی سالهای اخیر پایان دهد
کاپیتان اسبق استقلال گفت: در مقطع فعلی این تیم به گزینه خارجی نیاز دارد و کسی باید روی نیمکت بنشیند که بتواند در لیگ آینده به ناکامیهای چند سال اخیر استقلال پایان دهد.
«شاهرخ بیانی» از شرایط بحرانی این روزهای استقلال حرف میزند. او در گفتوگو با ایرنا تصریح کرد: در مقطع فعلی فقط مربی خارجی میتواند به آبیپوشان کمک کند و مدیران این تیم باید در سریعترین زمان ممکن سرمربی را انتخاب کنند.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا استقلال به عنوان پرافتخارترین تیم ایرانی آسیا اینقدر زود از گردونه رقابتها حذف شد، بیان کرد: باید دید چه کاشتهایم که امروز بخواهیم درو کنیم. استقلال با مشکلات عدیدهای در لیگ قهرمانان آسیا حاضر شد. این تیم پنجره نقل و انتقالیاش بسته بود، مشکلات شدید مدیریتی داشت و پیش از این مدیرعامل با سرمربی در اوج حساسیت فینال جام حذفی درگیر شده بود که باعث از دست رفتن قهرمانی شد. شاهرخ بیانی ادامه داد: سعادتمند و مجیدی نباید در آن برهه زمانی درگیر میشدند، چرا که در نهایت دودش به چشم استقلال رفت. وقتی تیم دیدار حساسی را در فینال جام حذفی پیش رو دارد، همه ارکان باشگاه باید دست به دست هم بدهند و تلاش کنند تا به موفقیت برسد نه اینکه با رفتارهای نسنجیده خود آرامش را از تیم بگیرند. استقلال در دیدار با تراکتور نیمه اول انگار در زمین حضور نداشت و همین باعث شد خیلی راحت به این تیم ببازد و جام را به حریف هدیه دهد.
وی درباره پذیرش سرمربیگری استقلال در مقطع ادامه لیگ قهرمانان آسیا از سوی مجید نامجومطلق، همبازی و همدوره خود هم اظهار داشت: مجید در آن شرایط ویژه که استقلال بدون سرمربی بود و هیچکس جرأت نمیکرد هدایت این تیم را برعهده بگیرد کار بزرگ و شجاعانهای انجام داد که هدایت استقلال را برعهده گرفت. من کاری به نتایجی که استقلال در لیگ قهرمانان آسیا گرفت ندارم اما نباید معیار سنجش نامجومطلق این رقابتها باشد.
استقلال با تیمی بازی داشت که خوب بود و استقلال را کاملا میشناخت. آنها میدانستند آبیپوشان خستهاند و باید چگونه و با چه روشی مقابل استقلالیها بازی کنند. پاختاکور فضاها را بسته بود و بازیکنان این تیم به پرسینگ و دفاع منطقهای دست زده بودند. این باعث شد توپ و مالکیت زمین بیشتر در اختیار آنها باشد و وقتی صاحب توپ میشدند آبیها دوندگی زیادی داشته و خسته میشدند.
به گفته بیانی، یکی از مشکلات استقلال فقدان بازیکن تعویضی بود؛ استقلال با پنجره بسته وارد این رقابتها شد و نتوانست از بازیکنان جدید خود استفاده کند. شما نگاه کنید بازیکنان جدید پرسپولیس در این بازیها چقدر خوب بودند. اگر استقلال میتوانست از همه نفرات خود استفاده کند به طور حتم اتفاقات دیگری رقم میخورد.
پیشکسوت استقلال درباره بازی مدیرعامل این باشگاه با نام استراماچونی و بعد نیامدن وی گفت: از ابتدا مشخص بود حضور او در استقلال به واقعیت تبدیل نخواهد شد و مدیران استقلال با مطرح کردن اسم وی دنبال فضاسازی برای هواداران هستند. این اتفاق زمان و انرژی زیادی را از آبیپوشان گرفت. وقتی آمدن استرا منتفی شد، اینکه مطرح میشود چه کسی برای نیمکت استقلال مناسب است، یعنی این تیم گزینه ندارد و این تأسفبرانگیز است. من چند روز پیش به یکی از همکاران شما گفتم متأسفانه برخی افراد آنقدر استقلال را کوچک کردند که الان گزینهای برای مربیگریاش ندارند.
با توجه به شرایط استقلال در مقطع فعلی، این تیم به گزینه خارجی نیاز دارد و مدیران آبی باید گزینهای را روی نیمکت بنشانند که بتواند در لیگ آینده به ناکامیهای چند سال اخیر استقلال پایان داده و آنها را به موفقیتهای بزرگ برساند.
شاهرخ بیانی درباره احتمال سرمربیگری الکس نوری مربی ایرانی- آلمانی در فصل آینده در استقلال اینگونه اظهار عقیده کرد: او در تیمهای وردربرمن و هرتابرلین سرمربیگری کرده و مربی خوبی است اما باید دید شناخت او از فوتبال ایران و استقلال چقدر است؟ آیا میتواند در استقلال موفق باشد یا خیر؟ آیا امکانات و بستر لازم برای وی فراهم خواهد شد. امیدوارم هر اتفاقی که رخ میدهد به سود استقلال و هوادارانش باشد و این تیم بتواند در لیگ آینده به مقام قهرمانی که شایسته نامش است دست یاید.
ارسال به دوستان
مسابقه نفرت
ثمانه اکوان: آمریکاییها سهشنبهشب (به وقت محلی)/۴:۳۰ بامداد چهارشنبه به وقت ایران، ساعات پرتنشی را در نخستین مناظره انتخابات ریاستجمهوری از سر گذراندند. افکار عمومی آمریکا که بعد از ماهها تلاش و تقلا در عرصه اعتراضات خیابانی، تلاشهای مدنی برای حیات دادن دوباره به جامعه آمریکایی بعد از افول دوران کرونا و در عین حال رکود اقتصادی، منتظر دیدن بحثی منطقی بین نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری کشورشان بودند، به ناگاه با فریادهای مکرر، فحاشیهای مداوم و به قول خود آمریکاییها زوزه کشیدنهای ۲ نفر پای تریبون مناظره روبهرو شدند که حاضر نبودند به صورت منطقی حرف بزنند و تنها میخواستند جلوی دوربینهای زنده از یکدیگر انتقام بگیرند.
یکی از کمدینهای آمریکایی روز گذشته بعد از پخش مناظره تلویزیونی نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا گفت کاش به جای فریاد زدن و داد کشیدنها و هزینه کردن برای قرار دادن تریبون و میکروفن روی صحنه مناظره انتخاباتی، یک رینگ خونین بین ۲ نامزد به راه میافتاد، بدین ترتیب هم هیجان بیشتری به مردم تزریق میشد، هم حداقل افکار عمومی دنیا و مردم آمریکا میدانستند این برنامه تلویزیونی را چه محدوده سنی میتوانند تماشا کنند!
به همین خاطر نخستین مناظره انتخاباتی آمریکا را نمیتوان به صورت دقیق و بر اساس مبانی محتوایی تحلیل کرد. این برنامه تلویزیونی سراسر خشم و عصبانیت، به تنها چیزی که شباهت نداشت، مناظره نامزدهای ریاستجمهوری یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان بود که ادعای استثنا بودن در جهان را نیز در مجامع بینالمللی دارد و آنطور که تحلیلگر مجله آتلانتیک بیان کرده است: «این مناظره بیشتر از اینکه نشاندهنده سطح بالای قدرت و سیاست در آمریکا باشد، نمایشی از غر زدنها و فحش دادنهای ۲ پیرمرد در آمریکا بود!»1
برای مخاطب خارجی که از دور شاهد این مناظره بوده، سادهترین راه این است بگوید «ببینید! این است سیاست آمریکایی و این است دموکراسی رو به افول آمریکا». اما این رفتارها لایههای پنهانی نیز دارد که شاید در وهله اول چندان به چشم نیاید اما شکلگیری نوع جدیدی از سیاستورزی در آمریکا را نشان میدهد.
برای پاسخ دادن به سؤالات درباره چگونگی تحلیل مناظره اول انتخاباتی آمریکا ابتدا باید مشخص شود مناظرههای تلویزیونی با چه هدفی برپا میشود و قرار است چه تأثیری روی رأیدهندگان و مردم داشته باشد و بعد به این بپردازیم که آیا این مناظره آنچنان هم که گفته میشد، در رسیدن به اهداف خود ناموفق بوده است؟
معمولا از زمانی که احزاب، نامزدهای مورد نظر خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به مردم معرفی میکنند، تکلیف بسیاری از ایالتها و رأیدهندگان مشخص است؛ ایالتهای آبی که همیشه به دموکراتها رأی میدهند، همچنان آبی میمانند و ایالتهای قرمز همچنان رنگ خود را حفظ میکنند. در این میان تنها 6 ایالت هستند که نتیجه انتخابات آمریکا را به صورت قطع و یقین مشخص میکنند و همیشه بین جمهوریخواهان و دموکراتها در نوسان هستند. در این ایالتها البته مردمی هم هستند که تا دقایق پایانی نمیدانند به چه کسی رأی دهند و معمولا تصمیم خود را برای رأی دادن به نامزدها، در جریان مناظرههای تلویزیونی یا بعد از آن، در زمان رأی دادن میگیرند. این رأیدهندگان، حدود 10 درصد کل رأیدهندگان در آمریکا هستند که به آنها «قشر خاکستری انتخابات» میگویند. مناظرهها معمولا برای تأثیرگذاری بر رأی این افراد برگزار میشود. اما سؤال اصلی اینجاست: با توجه به سبک فعلی مناظرهها و فضای شدیدا دوقطبی موجود در آمریکا میتوان انتظار داشت مناظرههایی با سبک و سیاق مناظره اول انتخابات 2020 بتواند این افراد را به رأی دادن تهییج کرده یا نوع رأیشان را مشخص کند؟
نخستین مناظره انتخاباتی ترامپ و بایدن برخلاف تمام مناظرههای برگزارشده تا پیش از این در جریان انتخاباتهای گذشته و حتی انتخابات 2016 که همین فضای دوقطبی در آن حاکم بود، نمیتواند ترکیب فضای موجود را تغییر دهد و به عنوان مثال باعث شود یک فرد دموکرات به نامزد جمهوریخواه رأی دهد یا برعکس. نکته جالب اینجاست که ایجاد فضای یأس و ناامیدی و ایجاد فضای تمسخر برای نامزدهای انتخاباتی تنها اثری که ندارد، تشویق قشر خاکستری به رأی دادن است. قشر مردد معمولا میخواهد بداند مالیاتها با آمدن کدام رئیسجمهور کمتر میشود؟ کدامیک از نامزدهای انتخاباتی بهتر میتواند ویروس کرونا را در آمریکا مدیریت کند، کدامشان میتواند شرایط اقتصادی بهتری برای بیکاران فراهم کند و کدام یک از نامزدها میتواند به مساله سلامت و بهداشت رسیدگی جدیتری کند. با این مناظره به هیچکدام از این سؤالات پاسخی داده نشد و هر دو نامزد انتخاباتی که یکیشان رئیسجمهور فعلی و دیگری معاون رئیسجمهور قبلی بوده است، به قدر کافی در اداره کشور تجربه و تأثیر داشتهاند که مشخص شود هیچکدام توانایی درست کردن فضای موجود و اوضاع بهداشتی، اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی آمریکا را ندارند.
در واقع ماهیت اصلی شوی تلویزیونی پخششده از تلویزیونهای سراسر دنیا، نه مناظره برای پیدا کردن بهترین نامزد، بلکه انتقامگیری ۲ حزب سیاسی آمریکا و ترامپ و بایدن (به صورت شخصی) از یکدیگر در مقابل چشم مردم بود. دموکراتها که در انتخابات 2016، غیر از شکست در انتخابات آبروی خود را نیز در فضای سیاسی واشنگتن به سبب انتخاب نامزدی مانند هیلاری کلینتون که نماد و سمبل فساد و نفرت از سیاستمداران در واشنگتن بود، از دست داده بودند، حالا به دنبال انتقامگیری از جمهوریخواهان هستند و همچنان هم تلاش میکنند با برخی خلاقیتهای انتخاباتی، سلطنت از دست رفتهشان در واشنگتندیسی را دوباره به دست آورند. آنها که در طول 4 سال گذشته هر حرفی زدند، با اتهامات مقابل از سوی ترامپ مواجه شدند که آنها را عدهای فاسد میخواند که واشنگتن را تبدیل به مرداب کردهاند، حالا تمام حرفشان را در یک جمله کلیدی و عامهپسند خلاصه کردند و در مقابل دوربین به او گفتند «خفهشو!»؛ گویی عبارت خفهشو، کلمهای نمادین برای زجری بود که در طول این ۴ سال کشیده بودند. البته ترامپ با آن پیشینه و کارنامه فسادش، از آن دسته آدمهایی نیست که با یک خفهشو، کارش را نصفه و نیمه رها کند و برود.2
ترامپ نیز که ۴ سال تمام به دلیل فضاسازیهای رسانهای دموکراتها نتوانست از دوران ریاستجمهوری خود لذت ببرد و اقدامات آنها را در راستای کودتا علیه ریاستجمهوری خود میدانست، بارها بایدن را به فساد متهم کرد. او که مناظره را وقت خوبی برای انتقامگیری میدید، به بایدن اجازه نداد یک جمله را از ابتدا تا انتها بدون هیچ نگرانیای ادا کند.
* چه کسی از مناظره اول نفع برد؟
اولین سؤالی که بعد از نخستین مناظره مطرح شده و احتمالا تا چند روز آینده نیز ادامه مییابد این است که چه کسی مناظره اول را برد؟ شاید نظرسنجیها هرکدام برتری یک کاندیدا در مقابل دیگری را در حرف زدن یا حمله کردن به رقیب اعلام کنند اما سؤال اساسیتر در این زمینه این است: این مناظره «به نفع» چه کسی بود؟ شاید در ظاهر بایدن بیشتر از چیزی که تصور میشد، قوی وارد میدان شده باشد و چند جا چند فحش لذتبخش نیز به ترامپ داده باشد و در ظاهر پیروز میدان باشد یا شاید هم ترامپ به سبک و سیاق خود، بایدن و پسرش را فاسد نشان داده باشد اما در نهایت هدف اصلی مناظره این بود که چه کسی میتواند از این طریق «رأی بیشتری» به دست آورد که جواب این سؤال بسیار ساده است: هیچکدام!
فضای نفرت به وجود آمده در این مناظره به قدری خستهکننده و سطح پایین بود که نمیتواند تأثیری بر اقشار خاکستری داشته باشد. این مناظره بیشتر از اینکه مردم را تشویق به رأی دادن برای تغییر دادن نتایج انتخابات به نفع نامزد مورد علاقهشان کند، چنان ناامیدیای از فضای سیاسی واشنگتن در بین اقشار مختلف پراکنده کرد که به نظر میرسد کسانی که همچنان دچار تردید بودند که به کدام نامزد رأی دهند، ترجیح دهند اصلا رأی ندهند. اما این پایان ماجرا نیست زیرا یک سؤال دیگر نیز وجود دارد: رأی ندادن مردم یا ناامید شدنشان از سیستم سیاسی موجود در واشنگتن به نفع چه کسی است؟ مسلما ترامپ. دونالد ترامپ که در انتخابات سال 2016 نیز آرای مردمی را به کلینتون واگذار کرده بود، حالا در این انتخابات و در رقابت با بایدن بیشتر از هر چیز از بالا رفتن میزان آرا در انتخابات در هراس است. او میداند هر چه بیشتر بر فضای نفرت موجود در آمریکا افزوده شود، امکان اینکه مردم دیگر رأی ندهند بیشتر است اما طرفداران او شامل این مساله نمیشوند، زیرا او طرفدارانی آنارشیست و آماده جنگ دارد که با اعتقاد به اینکه واشنگتن یک مرداب سیاسی است، حاضرند در هر شرایطی به او رأی بدهند. دقیقا به همین دلیل بود که «استیو بنن» مشاور سابق کمپین انتخاباتی ترامپ در سال 2016 بیان کرده بود: «روزی که مردم در اعتراض به سیستم سیاسی آمریکا یا تبعیض نژادی به خیابانها بیایند، روز جشن ترامپ است».
کمپین ترامپ برای رأی آوردن بیشتر روی نفرت مردم حساب باز کرده است تا روی اتحاد آمریکا. به همین دلیل هم هر سؤالی که از او بپرسند یا هر اصراری داشته باشند که او گروههای نژادپرست یا سفیدبرترپندار را تقبیح کند، او در نهایت چنین کاری نمیکند. جواب او به سؤال مجری مناظره اول از این بابت بسیار حائز اهمیت است. او به این گروهها گفت: «عقب بایستید و آماده باشید».3 این جمله از نظر بسیاری از تحلیلگران فضای سیاسی آمریکا، جمله کلیدی ترامپ در این مناظره بود که توانست پیروزی بزرگی را برای گروههای سفیدبرترپندار و یا نژادپرستی چون «پسران مغرور»4 با خود به ارمغان آورد.5 این گروهها پس از پایان مناظره در شبکههای اجتماعی سروصدای زیادی به پا کرده و با کلیدواژه «آمادهایم قربان»6 به استقبال از صحبتهای ترامپ رفتند. از طرف دیگر اتهامات ترامپ به سیستم پستی آمریکا و اینکه رأیهای پستی مطمئنا با تقلب انتخاباتی همراه خواهد بود نیز نشانه دیگری از این مساله است که او نمیخواهد مردم زیادی در انتخابات شرکت کنند و این مساله برای کمپین انتخاباتی او به مسالهای حیاتی تبدیل شده است. در هر صورت نگاهی به فضای نفرت و تشدید فضای دوقطبی در جامعه آمریکا نشان میدهد شاید در بحث کلامی و رفتار، بایدن تا حدی بهتر از ترامپ ظاهر شده باشد اما این مناظره و اتفاقات رخ داده در آن بیشتر از هر فردی، برای ترامپ و طرفدارانش سود داشته است. حالا تکلیف ترامپ با بسیاری از سؤالات موجود در فضای سیاسی آمریکا مشخص شده است؛ او دیگر تعارفی در حمایت از گروههای سفیدبرترپندار و نژادپرست ندارد و پایگاه رأی خود را در این گروهها میبیند. او با حمایت از پلیس در اعتراضات رأی آنها در اتحادیههای پلیس را به دست آورده و به دلیل فروش بالای سلاح به کشورهای منطقه غرب آسیا، رأی لابی سلاح را هم با خود به همراه دارد. اگرچه دموکراتها و شخص بایدن تلاش کردند او را متهم به توهین به سربازان و نیروهای نظامی کنند اما همانطور که ترامپ در مناظره نیز بیان کرد، رأی بالای او در میان نظامیان نمیتواند تأثیری از این اتهامات بپذیرد. مهمترین کاری که ترامپ باید انجام میداد، بیرون کشیدن نظامیان آمریکایی از باتلاق جنگهای بیپایان بود که تا حدی با خروج نیروهایش از منطقه غرب آسیا این وعده را اجرایی کرده است اما هنوز مشخص نیست دموکراتها با روی کار آمدن بایدن بخواهند جنگی در دنیا به راه بیندازند یا خیر.
* مناظرهها و افزایش احتمال جنگ داخلی
۲ مناظره انتخاباتی دیگر از مجموع ۳ مناظره تعیین شده، باقی مانده است اما در همین مدت کوتاهی که از مناظره اول گذشته است، میتوان فضای ترس و ناامیدی موجود در جامعه آمریکایی را از فاصله دور نیز حس کرد. برای تحلیل این شرایط نه تنها به مناظرهها، بلکه باید به سایر سخنرانیها و بیانیههایی که از جانب سیاستمداران آمریکایی منتشر میشود نیز توجه کرد. اگر به بسته کلی اخبار انتخاباتی طی یک هفته گذشته و البته سؤال آخر این مناظره نگاهی داشته باشیم، متوجه میشویم نگرانی اصلی در بین تحلیلگران سیاسی داخل آمریکا و چهرههای سرشناس ۲ حزب نه رأی آوردن نامزد انتخاباتیشان، بلکه چگونگی دستوپنجه نرم کردن با فضای سیاسی آمریکا بعد از رأیگیری است. پیش از این نیز بارها به موضوع شکاف و تفرقه در جامعه آمریکا و فضای دوقطبی شدید که موجب بروز نفرت در این کشور میشود اشاره شده بود و تحلیلگران با نگرانی از به راه افتادن جنگ دوم داخلی در آمریکا میگفتند. جمله قابلتأمل ترامپ به گروههای سفیدبرترپندار درباره اینکه آماده باشند یا جواب منفی او به اینکه آیا قدرت را به صورت مسالمتآمیز به رئیسجمهور بعدی منتقل خواهد کرد، این نگرانیها را تشدید کرده است. از سوی دیگر نگاهی به قطعنامه کنگره آمریکا که در آن از هر ۲ نامزد انتخاباتی خواسته شده در صورت باخت در انتخابات، نتیجه را بپذیرند و نگرانیهای آنها درباره اینکه شاید ترامپ در صورت شکست در انتخابات، نخواهد کاخ سفید را به صورت مسالمتآمیز به جو بایدن تحویل دهد، نشان میدهد راهبردهای تبلیغاتی ۲ نامزد انتخاباتی آمریکا دقیقا مسیری یکطرفه به سمت جنگ داخلی را طی میکند. بر همین اساس است که تعدادی از رسانهها7 و اندیشکدههای آمریکایی8 درخواست کردهاند مناظرههای انتخاباتی در همین جا متوقف شود و این نمایش حقارت آمریکایی دیگر در جهان روی صفحههای تلویزیون نرود.
پینوشت:
1-https://www.theatlantic.com/politics/
archive/2020/09/trump-biden-debate/616542/
2- https://www.msn.com/en-us/news/opinion/the-bully-in-chief-reemerges/ar-BB19ynzw
3- stand back and stand by
4- Proud Boys
5-https://time.com/5894497/donald-trump-white-supremacists-debate/
6- Stand by Sir!
7- https://www.mercurynews.com/2020/09/29/embarrassment-to-our-country-should-that-be-the-last-trump-biden-debate/
https://time.com/5894500/presidential-debate-review/
8- https://www.brookings.edu/blog/fixgov/2020/09/29/was-the-first-debate-of-2020-also-the-last/
ارسال به دوستان
مثل سگ و گربه
شروین طاهری: کشتیکچ، بوکس یا فوتبال آمریکایی؟ نه اینها هم تعابیر دقیقی از منازعهای نیست که بامداد دیروز به وقت تهران روی رینگ مناظره کلیولند مشاهد کردیم. به هر حال این بازیها با همه خشونتی که در بطن خود دارند، مسابقاتی ورزشی و نمایشی هستند و سرانجام بعد از سوت پایان، غائلهشان فرو مینشیند اما فقط خدا میداند خصومت و نفرت این ۲ پیرمرد یانکی قرار است به کجا بکشد.
با آن به هم پریدنها و تهمتها و فحشها و متلکها، این دیگر یک رقابت جناحی - سیاسی نبود بلکه ۲ طرف چنان به تنازع با یکدیگر برخاسته بودند که گویی بقای هر یک در گرو حذف دیگری از صحنه روزگار است؛ جدالی ذاتی، ابدی و ازلی، درست مثل به هم پریدن سگ و گربه.
همین تعبیر برای مشاجره دونالد ترامپ و جو بایدن کفایت میکند و اگر بقیه این متن را هم نخواندید چیزی را از دست نمیدهید. با این وجود انصافا اگر این مناظره را به تماشا ننشستهاید، لحظات نابی را از دست دادهاید؛ چه از منظر درک تحولات شتابانی که در دنیا بویژه در ینگه دنیا در جریان است و چه از منظر سرگرمی. چنان تنش زائدالوصفی در برنامه زنده تلویزیونی 29 سپتامبر حاکم بود که حتی بایدن یخی را واداشت تا نخستین «خفهشو»ی تاریخ مناظرات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را به ترامپ حواله دهد و بعد با کنایهای عربی-اسلامی مضحکهاش کند: کی انشاءالله!
ترامپ هم روی فرم همیشگی! در زمین خانگیاش به میزبانی شبکه فاکسنیوز، هم بازی میکرد و هم به جای کریس والاس معروف، مناظره را اداره میکرد؛ قطعا به نفع خودش. همانطور که در ۴ سال گذشته کاخ سفید، قانون اساسی و نهادهای حکومتی را مصادره به مطلوب کرده بود.
بایدن با وجود 4 نقطه اوجگذرایش یعنی لحظات فحش و متلک مورد وصف و لحظهای که در اواخر کار با اشاره به ترامپ از بیرون انداختن او از کاخ سفید با رأی اکثریت (با نشان دادن مشت به دوربین) سخن گفت، باز هم چهرهای نچسب بود. در مقابل، ترامپ بار دیگر ثابت کرد در جامعه یانکیها که عقل مردم عمدتا در چشمشان است، به عنوان یک شومن حرفهای میتواند کماکان نبض مخاطب را در دست بگیرد، با این حال مثل همیشه او هنوز از درآوردن نتیجه کار ناتوان است و نمیداند جلب توجهش جلوی دوربین خشم مخاطب را در پی خواهد داشت یا تحسین او را؟
برخلاف بایدن سالخورده که اغلب رو به مجری و دوربین و از موضع بالا صحبت میکرد و به ترامپ با الفاظی تحقیرکننده مثل «یارو» و «دلقک» اما بدون نگاه مستقیم اشاره میکرد، ترامپ با همان حرارت و شلوغکاری رودرروی رقیب صحبت میکرد. هر وقت هم که طرف مقابل حرف میزد با همان تاکتیک آشنای مناظرات ۴ سال پیش مقابل هیلاری کلینتون، سلف دموکرات بایدن، وسط حرف او میپرید و از هیچ تلاشی برای به هم ریختن افکار و اعصاب رقیب فروگذار نمیکرد.
بویژه جمله معترضههای مسلسلوار ترامپ درباره رشوه ۳ میلیون دلاری پسر بایدن وسط حرفهای پیرمرد دموکرات که برای لحظاتی او را به هم ریخت و وی را به تکذیبیههای خنثی واداشت.
برایان استلر، تحلیلگر سیانان با اینکه در رسانه حامی دموکراتها صحبت میکرد اما وقتی این انفعال بایدن را دید، گفت: «او مرا به یاد کاراکتر جیم هالپرت در فیلم «اداره» میاندازد که آدم باور نمیکند او واقعا بتواند یک رئیس باشد». لحظاتی که خاطرات کثیف ۴ سال پیش هنگام اتهام زدن هیلاری به فساد ترامپ و زنستیزی او و در مقابل یادآوری ماجرای فساد شوهر هیلاری (بیل کلینتون) در کاخ سفید توسط نامزد دهانگنده جمهوریخواه را زنده کرد. پولیتیکو در این باره نوشت: «شکر خدا فاصلهگذاری اجتماعی دوران همهگیری کرونا، باعث شد سالن محل مناظره کاملا خالی از حضار باشد اگرنه اگر مثل مناظرههای ادوار قبلی خانوادههای ترامپ و بایدن آن پایین نشسته بودند، معلوم نبود ۲ طرف با اشاره انگشت به نزدیکان یکدیگر چه انگهایی به آنها میزدند؟»
کریس والاس، مجری برنامههای آخر هفته فاکسنیوز و پسر فرانک والاس، سرشناسترین میزبان گفتوگوهای کلاسیک تلویزیونی قرن پیش آمریکا در مقابل انگیزه بیپایان رئیسجمهور آمریکا برای آنچه روزنامه گاردین «به گند کشیدن مناظره» خواند، مترسکی بیش نبود. مثمرثمرترین لحظه او برای کنترل گفتوگو زمانی بود که در تلاش برای ساکت کردن ترامپ به او گفت: «میخواهید جایتان را [با بایدن] عوض کنیم؟» اما دیگر تلاشهای گاهوبیگاهش برای کشیدن افسار ترامپ به چند جیغ خفیف ختم شد به طوری که تحلیلگر شبکه انبیسی را واداشت این 90 دقیقه را چنین جمعبندی کند: «داد و فریاد شرمآور ۳ پیرمرد بر سر همدیگر... بچههای مدرسهای من بهتر از آنها میتوانستند با هم گفتوگو کنند». روزنامه فایننشالتایمز این مشاجره را به زوزه سگی دو طرف تشبیه کرد که صدای زوزه آمریکاییها را هم از شدت شرم درآورد. بعد از دعوای سگ و گربهای ۲ طرف، بهترین تعبیر یک خطی که میتوان از نخستین مناظره ریاستجمهوری انتخابات 2020 ارائه داد این است: «یک کاسب رذل 74 ساله که کاملا به اراجیف و اشتباهات خود ایمان دارد، یک سیاستمدار فرتوت 77 ساله را که نه اعتماد به او دارد و نه اعتماد به نفس، به استیصال واداشت».
مخاطب چه نتیجهای گرفت؟ «در بالاترین سطح رهبری ۲ حزب اصلی آمریکا هیچ اعتقاد و اعتمادی به یک برنامه درست برای آینده وجود ندارد».
روزنامه انگلیسی گاردین جمعبندی مخاطب جهانی را چنین به تصویر میکشد: «گریه کن سرزمین دوست داشتنی! دونالد ترامپ کاری کرد که نخستین مناظره ریاستجمهوری امسال آمریکا تبدیل به بدترین مناظره تاریخ این کشور و یک تحقیر ملی برای آن شود. احتمالا بقیه دنیا و مورخهای آینده به آن نگاه کرده و اشک خواهند ریخت... . اگر ترامپ مجددا در انتخابات پیروز شود این رویای مبهم، تاریک، وحشتآور و غیرقابل تماشا، مطمئنا خط اول آگهی ترحیم آمریکا خواهد بود».
البته احتمالا بخش مهمی از جهان که از ظلم و نخوت و رفتار یکجانبه آمریکا به ستوه آمده، از شدت خنده به این سیرک انتخاباتی اشک ریخته باشد. به همین دلیل این موضعگیری کلیشهای به نظر میرسد که بگوییم مناظره دیروز برنده نداشت چون حتی به قیمت باخت آمریکاییها، جهان از سرافکندگی آنها پیروز شده است.
از مشاجره دیروز صبح دریافتیم اگر هم به فرض بتوان این قالتاق تاجرمسلک نیویورکی یا آن بابا یخی دموکرات رقیبش را در قد و قامت رهبر واقعی یک ابرقدرت متصور شد، پس وای به حال چنین قدرتی. هر دوی آنها آدمهایی سپری شده با برنامههای تاریخ مصرف گذشته هستند که در بهترین حالت میخواهند در جهان بشدت در حال تغییر پساکرونا، بخشی از گذشته دور و نزدیک آمریکا را بازگردانند. ترامپ که لحظه به لحظه به جایگاه اسطوره خالیبندی در ینگه دنیا نزدیک میشود- اگر هم راست گفته باشد- سودازده «دوباره بزرگ ساختن آمریکا» است که با آنچه از رویای آمریکاییاش تعریف میکند، معلوم است میخواهد کشورش را به دهههای میانی قرن بیستم بازگرداند که یک ارتجاع کامل است! بایدن هم اصرار دارد در هر ۲ جملهای که به زبان میآورد، در یکی از آنها به مخاطب یادآوری کند معاون ریاستجمهوری در دوره اوباما بوده که اگر چه کمتر از ۴ سال از پایان آن دوره میگذرد اما با نیمنگاهی به پیشاهنگان حزب دموکرات، به نظر میرسد آنها هیچ شباهتی به باراک اوبامای بانشاط و چابک دهه پیش ندارند که با شعار «تغییر»، نگاهها را به خود جلب کرد.
بایدن بیحسوحال که چند روز بعد از انتخابات 78 ساله میشود و ترامپ او را «جوی خوابالو» میخواند و از تجمعهای مردمی فراری است، حتی سایهای از خودش در دوره معاونت اوباما نیست. اگر هم پیروز شود و به عنوان مسنترین رئیسجمهور ایالات متحده به کاخ سفید بازگردد، واقعا معلوم نیست بعد از ۴ سال باید تا سرای سالمندان بدرقهاش کرد یا به تشییعش تا قبرستان پرداخت. نانسی پلوسی 80 ساله، که بیشتر یک مدل لباس و آرایش سالمندان طبقه مرفه بوده تا سخنگوی خانه نمایندگان و بویژه پس از شکست استیضاح رئیسجمهور، نفوذ معنویاش را در کنگره تا حد زیادی از دست داده است. دیگر چهرههای تاثیرگذار دموکراتها در رقابتهای مقدماتی هم برنی سندرز فرتوت و بیمار 79 ساله، پسرعموی اشکنازی میلیاردرش، مایکل بلومبرگ 78 ساله و البته حامی پشتپرده جنبشهای ضدترامپی آنها یعنی جورج سوروس، دیگر پیرمرد یهودی هستند. در حالی که هیلاری کلینتون به سقوطش از ۴ سال پیش به این طرف ادامه میدهد و باراک اوباما هم دیگر آن شخصیت تاثیرگذار دهه پیش نیست، «کاملا هریس» در نقش معاون بایدن تنها چهره جوان و بهروز کادر رهبری دموکراتهاست.
البته نمیشود از کسی پنهان کرد که او نفر آخر و بازنده مطلق انتخابات مقدماتی درونحزبی بوده و چیزی جز یک دکور نمایشی برای ژست حمایت از سیاهان این حزب نیست به طوری که حتی بایدن نظریات او را در مناظره نقض کرد.
حال سوال اینجاست: آیا سرای سالمندان حاکمیت آمریکا میتواند آتش اختلافی را که خود در حال دمیدن در آن است فرو بنشاند؟
این مناظره ثابت کرد جز واژه موهوم «چین»، زبان مشترکی بین جناحهای سیاسی آمریکا وجود ندارد و گویا ترامپ و بایدن با علم به این موضوع که در میانه سوءتفاهم شدید گفتمانشان به نتیجه نخواهند رسید، در تدارک «مشتمان» و آدرس دادن به نیروهای اجتماعی همسوی خود در کف خیابانها هستند.
ترامپ به هیچ قیمتی، حتی درخواست مستقیم مجری و رقیب دموکرات حاضر نشد هیچ یک از گروههای نژادپرست «سفیدبرترپندار» را با نام و عنوان محکوم کند و در مقابل بایدن چند دقیقه جروبحث کرد که برخلاف ادعای رئیسجمهور، آنتیفا (جنبش شورش برای حقوق مدنی اقلیتها) یک سازمان نیست بلکه جریانی خودجوش است.
ترامپ نخستین رئیسجمهور مستقر در کاخ سفید بود که صریحا ساختار رأیگیری پستی را زیر سوال برد و رسما درباره احتمال بروز تقلب در انتخابات هشدار داد. این کدی بسیار خطرناک است که اولا به جمهوریخواهان اجازه میدهد در یک ماه آبان داغ، نتایج انتخابات را در صورت شکست در هر ۳ صندوق ریاستجمهوری، سنا و مجلس نمایندگان زیر سوال برده و دعوا را به دیوان عالی قضایی بکشانند که در آنجا اکثریت کرسیهای قاطع را به دست آوردهاند. ثانیا این زمینهسازی به ترامپیها اجازه میدهد خود در لوای احتمال تقلب دموکراتها، دست به تقلبی سازماندهیشده بزنند.
در مقابل کد بایدن در این باره که ترامپ به رغم شکست در مقابل انتقال قدرت مسالمتآمیز مقاومت خواهد کرد، آشکارا زیر سوال بردن ساختار دموکراسی آمریکایی است و اینکه مناسبات میان ۲ جناح سیاسی که در حقیقت بازوهای راست و چپ یک حاکمیت الیگارشی هستند، دیگر نه از جنس دموکراتیک، بلکه به شکل صفبندی کف خیابانی خواهد بود.
شاید به همین خاطر بود که ترامپ مدام حمایت صدها نظامی برجسته و کلانترهای شهرها و ایالات مختلف را به رخ حریف میکشید و از بایدن میخواست بگوید آیا تا به حال یک شخصیت انتظامی از او حمایت کرده است یا خیر؟
به عبارت دیگر او تلاش دارد از جایگاه رئیسجمهور و مرد قانون، از قبل از آغاز شورشهای پساانتخاباتی، دموکراتها را در جایگاه یاغی قرار دهد.
با آنکه اغلب رسانههای جریان اصلی مدعیاند مناظرههای ریاستجمهوری در بعد گفتمانی معمولا روی نظر کمتر از 10 درصد جامعه آرای آمریکایی تاثیر میگذارد اما اتفاقا از منظر مشتمانی، این احتمال وجود دارد که کدهای بسیار خطرناک 2 طرف برای زیر سوال بردن سلامت انتخابات و اصل انتقال قدرت، دستمایه طیف وسیعی از بدنه اجتماعی جمهوریخواه یا دموکرات برای ریختن به خیابانها در فردای انتخابات سوم نوامبر قرار بگیرد. خلاصه! این آمریکا دیگر آمریکای قبل نمیشود.
ارسال به دوستان
اخبار
پرسپولیس؛ دومین تیم برتر آسیا
پرسپولیس بعد از درخشش در لیگ قهرمانان آسیا به دومین تیم برتر قاره کهن تبدیل شد و جایگاه الهلال عربستان را به خود اختصاص داد.
به گزارش «وطن امروز»، لیگ قهرمانان آسیا در حال برگزاری در قطر است. عملکرد تیمها در لیگ قهرمانان باعث شده در جدول ردهبندی بهترینها تغییراتی به وجود آید.
پرسپولیس که با شکست السد توانست به یکچهارم نهایی راه یابد، با جهشی بزرگ جای الهلال را در رده دوم بهترینها گرفت. بهترین تیم باشگاهی فوتبال آسیا در شرایط کنونی کاشیما آنتلرز ژاپن است و بعد از آن پرسپولیس در جایگاه دوم جای دارد.
الهلال که فصل قبل توانست با قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا در رده دوم بهترینها قرار گیرد بعد از کنار گذاشته شدن از فصل جاری لیگ قهرمانان آسیا به رده سوم این جدول سقوط کرد و در رده چهارم هم تیم الدحیل قطر قرار دارد.
***
افشای رفتار نژادپرستانه نیمار
پس از گذشت 2 هفته از دیدار جنجالی پاریسنژرمن- مارسی، توهین نژادپرستانه نیمار در این بازی لو رفت.
به گزارش فارس، 17 روز پیش یکی از جنجالیترین بازیهای تاریخ لیگ فرانسه برگزار شد؛ زمانی که پاریسنژرمن به مصاف مارسی رفت و پس از پیروزی المپیک مارسی بر رقیب، در انتهای بازی درگیری شدیدی بین 2 تیم رخ داد.
این درگیری باعث شد 5 نفر اخراج شوند تا جنجالهای این جدال همچنان ادامه داشته باشد؛ از توهین نژادپرستانه آلوارو گونزالزس، بازیکن مارسی گرفته تا پرتاپ آب دهان از سوی دیماریا. همه این مسائل از سوی فدراسیون فوتبال فرانسه بررسی شد تا اینکه موضوع توهین نژادپرستانه نیمار نیز به تیتر رسانهها تبدیل شد.
از همان روز گفته شد که نیمار متهم به توهین نژادپرستانه شده است ولی هیچ کس نتوانسته بود این مسأله را با فیلم اثبات کند، تا اینکه رسانه کادناسر اسپانیا از توهین نیمار پرده برداشت. براساس گزارش این رسانه، این بازیکن برزیلی به «هیروکی ساکای»، مدافع ژاپنی مارسی توهین نژادپرستانه کرده است.
به دلیل ادبیات سخیف نیمار، نمیتوان از صحبتهای این بازیکن برزیلی نوشت. باید دید فدراسیون فوتبال فرانسه چه تصمیمی در مورد او میگیرد.
روز گذشته نیز خبر مصدومیت نیمار تا سال 2021 یعنی تا 3 ماه دیگر در رسانهها منتشر شد.
باید دید این بازیکن چه زمان محروم میشود و چگونه میتواند دوباره برای پاری سن ژرمن به میدان برود!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|