|
پرسپولیس در یک روز دشوار با پنالتی ترابی از سد پیکان گذشت
بازگشت سرخها به صدر
تیم فوتبال پرسپولیس که مدعی اصلی قهرمانی در بیستودومین دوره لیگ برتر است، در دیداری سخت و نفسگیر موفق شد پیکان را شکست دهد و صدر جدول را از رقیب اصلیاش پس بگیرد. روز دوم از هفته بیستوهشتم رقابتهای فوتبال لیگ برتر از ساعت ۱۸ دیروز تیمهای پیکان و پرسپولیس در ورزشگاه آزادی پیگیری شد که این دیدار با برتری یک بر صفر سرخپوشان به پایان رسید. مهدی ترابی در دقیقه ۸۰ از روی نقطه پنالتی گل سرخپوشان را به ثمر رساند. تساوی استقلال برابر صنعت نفت که آبیپوشان را از کورس مدعیان قهرمانی دور کرد، برای سرخپوشان انگیزهای شد تا با پیروزی برابر پیکان به صدر جدول بازگردند و همچنان شانس اول قهرمانی باشند. با همین تفکر شاگردان گلمحمدی از همان دقیقه اول فشار را روی تیم حریف نگه داشتند تا بتوانند به گل برسند اما دفاع پرتعداد و چند لایه پیکان این اجازه را به سرخپوشان نداد که موقعیت خطرناکی را روی دروازه رشید مظاهری ایجاد کنند. نیمه دوم هم با روند نیمه اول شروع شد و سرخپوشان بازی یکطرفهای را به نمایش گذاشتند و فشار زیادی را روی دروازه پیکان وارد کردند اما شاگردان مجتبی حسینی با همان روش قبل کار را ادامه دادند و بدون اشتباه و دفاعی پرتعداد اجازه باز شدن دروازهشان را ندادند. مهمترین اتفاق بازی در دقیقه ۵۸ رقم خورد؛ جایی که سعید صادقی درون محوطه جریمه یک بازیکن پیکان را جا گذاشت اما هنگام عبور از او این بازیکن که روی زمین افتاده بود صادقی را با خطا سرنگون کرد اما داور دستور به ادامه بازی داد. این صحنه مورد اعتراض تماشاگران و بازیکنان و کادر فنی پرسپولیس قرار گرفت. دقیقه ۷۷ پیکان در یکی از معدود توپهایی که روی دروازه پرسپولیس آورد خطرناکترین موقعیت خود را ایجاد کرد که توپ ارسالی از عرض دروازه رد شد و یک خطر جدی از بیخ گوش سرخپوشان گذشت. دقیقه ۷۸ امید عالیشاه توپی را از جناح راست روی دروازه ارسال کرد که مدافع پیکان با خطا روی پریرا باعث شد بنیادیفر در سوت خود به نشانه پنالتی بدمد و مهدی ترابی پشت این ضربه ایستاد و در دقیقه ۸۰ گل برتری تیمش را به ثمر رساند. در دقایق پایانی پیکان از لاک دفاعی خارج شد و به دنبال گل تساوی بود اما سرخپوشان با هوشیاری و حفظ توپ کار را پیش بردند و به ۳ امتیاز ارزشمند و حیاتی این بازی دست یافتند. پرسپولیس با این پیروزی ۶۰ امتیازی شد و صدر جدول را از سپاهان ۵۹ امتیازی پس گرفت. ارسال به دوستان
مراسم بزرگداشت شهید الداغی با حضور پهلوانان پایتخت برگزار شد
در رثای جوانمردی
گروه فرهنگ و هنر: جمعه پانزدهم اردیبهشت 1402 بود که پهلوانان تهران لحظاتی ماندنی را برای گرامیداشت شهید غیرت رقم زدند.
پهلوانان تهران همه جمعند. وعدهگاه، سجادیه بزرگ تهران در محله شوش است. حاجمحمد خوشجان مجلسدار است. او از پهلوانان قدیمی تهران و ریشسفید جمع است. کوچک و بزرگ همه آمدهاند. اینجا خبری از چهرههای آنکارد شده و کت و شلواریهایِ یقه بسته تا انتها نیست. هر کسی با هر تیپی در اینجا هست. مجلس بیریا و آزاد است. پهلوانان که وارد میشوند، رخصتی میگیرند و یکی در آن میان برای سلامتیشان طلب صلوات میکند و کل مجلس، یکصدا صلوات میفرستند.
برخی با رفقایشان آمدهاند یا شاید هم رفقا با پهلوانشان. ورودی سجادیه با گل و عکسِ جوانی مزین شده است. همه این پهلوانان و اهالی زورخانه گرد هم آمدهاند تا در هفتمین روز شهادت حمیدرضا الداغی، یاد این شهید غیرت را گرامی بدارند. حتما ماجرای شهید الداغی را میدانید. او همان جوانی است که چندی پیش در شهر سبزوار، وقتی چند جوان برای ۲ دختر نوجوان مزاحمت ایجاد کردند؛ بیاهمیت از کنار این ماجرا عبور نکرد. او به ماجرا ورود کرد و با کسانی که برای ناموسِ مردم مزاحمت ایجاد کرده بودند، درگیر شد و در این درگیری، حمیدرضا الداغی شهید شد.
در همان دقایق ابتدایی مجلس، برای دقایقی با حاجمحمد خوشجان همکلام میشوم. از او میخواهم به عنوان ریشسفید مجلس، درباره شهید الداغی برایم بگوید و او اینگونه میگوید: «درباره این شهید صحبت کردن راحت نیست. کسی که جانش را برای دفاع از ناموس یک مملکت بگذارد، توصیفش در کلام نمیگنجد. امروز شهید الداغی و همه شهدای غیرت، نماد غیرت و شرف مردان ایرانی در طول تاریخ هستند. شهید الداغی را باید زندهکننده این حرکت دانست که مردان ایرانی از ناموسشان به اندازه دینشان دفاع میکنند. به قول ما زورخونهچیها باید بگیم بابا دمت گرم. روحش با شهدای کربلا محشور شود».
پهلوان خوشجان درباره وجود مفاهیم جوانمردی و غیرت در جامعه ایرانی میگوید: «این مفاهیم به یقین در جامعه ما زنده است. اگر نبود که شهید الداغی را نداشتیم ولی باید به این مفاهیم کمک کرد و به آن اهمیت داد. باید فرهنگ و داشتهها و مرامهای زورخانه را در جامعه مطرح کرد که ما سرمان، جانمان و مالمان فدای دینمان و دفاع از ناموس مملکت است. اگر از ناموس مملکت دفاع نکنیم، یقین بدانید اجنبی بر ما حکومت خواهد کرد». پهلوان خوشجان 72 ساله است. از او میپرسم در همین 72 سالگی، اگر در گوشهای از این شهر یا هر جای دیگری از این کشور، ببینید کسی یا کسانی مزاحم ناموس مردم شدهاند، چه واکنشی دارید؟
پاسخ خوشجان صریح و مشخص بود: «به مولا شاهرگشان را با دندان میجوم. بروم در خیابان و ببینم کسی به ناموس مردم دستدرازی کرده... یا علی مدد. باید باشد تا ثابت شود که چه خواهد شد. ما سینهسوختههای زورخانه از همه چیزمان برای دفاع از ناموس میگذریم». مجلس به اوج رسیده است. سجادیه مملو از جمعیت است. گروه گروه پهلوانان و اطرافیانشان میآیند، فاتحهای میخوانند، دقایقی مینشینند و با صلوات مجلس را ترک میکنند تا جا برای گروههای بعدی باز شود.
دم در ورودی ۲ ردیف از بزرگان نشستهاند. آنها برای خوشامد و بدرقه آنجا هستند. یک ردیف را حاج محمد خوشجان در صدر ایستاده و ردیف مقابل را محمد محمودی رهبری میکند. محمد محمودی چهره آشنای کشتی کشورمان است. برای دقایقی هم با پهلوان محمودی همکلام میشوم. او میگوید: «شهید الداغی به همه مدیران و مسؤولان و مردم ما درس جوانمردی داد. این شهید همان مسیری را رفت که شهیدان دوران دفاعمقدس رفتند. متاسفانه برخی میگویند آن دختر بیحجاب بوده است. مگر آقای خامنهای نگفتند همه دختران این سرزمین چه آنها که حجاب کامل دارند و چه آنها که حجابشان کامل نیست، دختران این سرزمین هستند؟ پس همه دختران ناموس ایران هستند».
در میان این همه پهلوان و لوتیِ شهر تهران، یک مدیر دولتی هم حضور دارد. سیداحمد عبودتیان، دستیار ویژه رئیسجمهور در امر مردمیسازی دولت، خیلی آرام و بیسروصدا و بدون هیچ تشریفاتی وارد مجلس میشود. به حاضران ادای احترام میکند و گوشهای از مجلس مینشیند.
در گوشهای از مجلس، با عبودتیان همکلام میشوم. او میگوید: «این مجلس متعلق به پهلوانان است. شهید الداغی پهلوان بود و طبیعی است پهلوانان هم برای او بزرگداشت بگیرند. مرام پهلوانی از دیرباز در بین ایرانیان بوده و همچنان هم هست اما ما باید در پرورش مرام و روش پهلوانی و گسترش این مسلک در بین جامعه بیشتر تلاش کنیم».
ارسال به دوستان
مراسم تاجگذاری چارلز سوم در سایه تدابیر امنیتی بیسابقه و اعتراضات مردمی علیه دربار برگزار شد
تاج بر سرشان
رسانههای غربی: این نمایش فخرفروشانه اشرافی 100 میلیون پوندی عاملی برای نفرت روزافزون مردم از پادشاهی جزیره است
گروه بینالملل: مراسم تاجگذاری قرون وسطایی چارلز سوم پادشاه جدید بریتانیای صغیر، دیروز با همه تبلیغات و هیاهوی رسانهای به شکلی بیرمق در هوای بارانی لندن برگزار شد. جشنی پرریخت و پاش اما با کمترین میزان استقبال مردمی در مقایسه با مراسمات خاندان ویندسور طی نیم قرن اخیر که حتی طبق اعتراف مجریان برنامه رسانه سلطنتی و دولتی انگلیس بیبیسی، بیشتر محملی برای خودنمایی طبقه اشراف انگلیس به عموم جامعه بود تا تعیین تکلیف راس یک امپراتوری فروپاشیده.
این جشن 100 میلیون پوندی در وضعیت اقتصادی اسفناک بریتانیا در حقیقت عزای میلیونها انگلیسی، ولزی، اسکاتلندی و ایرلندی بود که برای تامین مخارج عادی معیشتی خود در تقلا هستند. همزمان طبق آخرین نظرسنجیها بیشترین میزان شهروندان بریتانیا در قرن جدید میلادی خواهان تغییر نظام سلطنتی به جمهوری هستند که در این میان نسبت نسلهای جدید چشمگیر است. بیدلیل نبود که هفتهنامه «ای ویک» که مورد استقبال نسل زد انگلیسیهاست، جلد شماره ویژه روز ششم مه (تاجگذاری) را به عکسی از پادشاه در حال وداع و این تیتر اختصاص داده بود: «چارلز سوم در نبرد برای تضمین آینده سلطنت».
این در حالی بود که دیروز اغلب مطبوعات، تارنماها و شبکههای تلویزیونی جریان اصلی این کشور به طور کاملا آشکاری اقدام به انتشار مطالب و مضامین دستوری و رسمی کردند.
نارضایتیهای سیاسی و اقتصادی نسبت به پادشاهی انگلیس بویژه تاجگذاری پرریخت و پاش چارلز سوم در وستمینستر دیروز دستکم 2000 نفر از مخالفان سلطنت را به میدان ترافالگار در مرکز لندن کشاند. آنها که هواداران گروه جمهوری بودند، شعار مشهور «شاه من نیست» را علیه چارلز سر میدادند که با سرکوب ماموران اسکاتلندیارد مواجه شدند.
چارلز به عنوان پسر ارشد ملکه مرده و ولیعهد او (شاهزاده ولز) عملا از تابستان (8 سپتامبر) پارسال به دنبال مرگ مادرش الیزابت دوم در یک فرآیند مضحک و غیردموکراتیک توسط شورای سلطنت -که اغلب اقوام و دوستان خودش هستند- به سلطنت بریتانیا انتخاب شده بود. او و همسر منفورش کامیلا که همچنان داغ دوستداران دایانا - همسر پیشین مقتول و مخالف سلطنت چارلز - را برای بسیاری از مردم جزیره زنده میکند، دیروز حوالی ظهر سوار بر کالسکه طلایی در میانه کاروان طویل هزار نفری سواران و ملازمان دربار، فاصله کاخ باکینگهام تا دروازه غربی کلیسای وست مینستر، مرکز کلیسای آنگلیکان - مرکز حکومتی مذهب پروتستان در بریتانیا و کل کشورهای مشترکالمنافع یا همان مستعمرات سابق - را در میان جمعیت نه چندان زیاد حاضر پیمودند.
* تاجگذاری بدیمن سیاسی
حضور 74 هزار نظامی در رژه تاجگذاری یکی از جلوههای نظامیگری و اقتدارگرایی نهادینهشده در سلطنت بریتانیا بود.
از نگاه سلطنتطلبان خرافهپرست انگلیسی و حامیان آنها در بدنه سیاسی بریتانیا، روز ششم مه مصادف با تاجگذاری شاه چارلز، روزی بدیمن محسوب میشود. با آنکه خاندان سلطنتی تا جای ممکن مراسم مزبور را به عقب انداخته بود تا فصل سرد و بارانی جزیره پشت سر گذاشته شود؛ با این حال دیروز هوای لندن سراسر بارانی و گرفته بود که نشانهای بدیمن برای یک امپراتوری فروپاشیده محسوب میشود که تا یک قرن قبل مدعی بود آفتاب در قلمرویش غروب نمیکند.
دلیل واقعیتر بدیمن بودن تاجگذاری چارلز سوم اما شکست حزب محافظهکار، مهمترین تشکیلات سیاسی حامی سلطنت در بریتانیا در انتخابات شوراهای شهر بود.
به گزارش بیبیسی، حزب حاکم به رهبری ریشی سوناک، نخستوزیر هندیتبار 48 شورای شهر و بیش از 1000 کرسی شورایی را در انتخابات محلی سراسری پنجشنبه گذشته از دست داده که بسیار بدتر از پیشبینیهاست.
با این شکست، حزب محافظهکار اکثریت شوراهای کشور را به حزب کارگر واگذار کرد که از سال 2002 تاکنون بیسابقه است. این شکست نه تنها باعث خشم اکثریت اعضای مرکزی حزب حاکم از رهبری ناکارآمد سیاسی سوناک شده، بلکه حزب رقیب کارگر آن را به عنوان نشانهای مهم برای پیروزی در انتخابات پارلمانی - دولتی آتی تلقی کرده است.
کر استارمر، رهبر حزب کارگر میگوید حزبش در مسیر پیروزی در انتخابات پارلمانی پاییز 2024 قرار دارد.
سخنگوی حزب کارگر نیز گفت مردم بریتانیا با رای خود در انتخابات محلی اخیر به وضوح نخستوزیری را که از پاییز به قدرت رسیده رد کردهاند و او را فردی برمیشمارند که هرگز ماموریتی برای شروع نداشته است.
* پادشاه انگلیس چه کاره است؟
در شبکههای اجتماعی انگلیسیزبان هزاران کاربر این مراسم را نمادی از به رسمیت شناخته شدن شکاف طبقاتی وحشتناک در انگلیس خواندند؛ کشوری که در سراشیبی تاریخی قرار دارد. از نظر میلیونها نفر در کشورهای آنگلوساکسون از جمله انگلیس، ولز، اسکاتلند، ایرلند شمالی، کانادا، ایالات متحده، استرالیا و نیوزیلند مزیت سیاسی و بینالمللی پادشاهی بریتانیا در دوران حاضر نامشخص است. این کشور حالا نه عضو اتحادیه اروپایی است و نه جایگاه مطمئن گذشته را در اتحادیه کشورهای مشترکالمنافع دارد که به مقام سلطنتی لندن و دولت انگلیس اجازه نفوذ سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی گسترده در مستعمرات سابق بریتانیا را میداد.
با این اوصاف یکی از پرسشهای بزرگ که مطرح میشود این است: اگر بریتانیا واقعا یک کشور مشروطه سلطنتی است، چرا به خاطر تاجگذاری پادشاه آن که ادعا میشود نقشی در سیاست ندارد، کشور به حالت تعطیل درآمده و چنین هزینههای سنگینی برای مطرح کردن جایگاه او انجام میشود؟!
* نمایش فخر در مقابل فقر
شبکه آلمانی «انتیوی» دیروز همزمان با پخش مراسم تاجگذاری پادشاه انگلیس، این نمایش فخرفروشانه اشرافی را عاملی برای نفرت روزافزون مردم از رژیم پادشاهی جزیره خواند.
روزنامه آلمانی «تاگسشاو» هم در گزارشی نوشت: «گفته میشود تاجگذاری چارلز سوم 100 میلیون پوند هزینه دارد. به گفته منتقدان این پول باید برای مقاصد دیگر استفاده شود. تفاوتهای اجتماعیای که در حال حاضر قابل توجه است، اخیرا حتی در انگلیس بیشتر شده است».
این روزنامه آلمانی در مطلب دیگری از کاهش حمایتهای مردمی از پادشاهی در سراسر انگلیس در این شرایط خبر داد.
بر اساس گزارشهای رسانههای انگلیسی، خانواده سلطنتی در روز تاجگذاری تمام شکوه و جلال خود را به نمایش گذاشت؛ کالسکههای طلایی، هزاران قطعه جواهرات نادر در جهان، تاج و تختهای زرین بیقیمت، لباسهای بسیار گرانقیمت جواهرنشان که اختصاصا برای همین مراسم دوخته شده بود و بسیج کل امکانات سلطنتی، دولتی و عمومی از جمله رسانههای عمومی برای یک مراسم نمادین؛ آن هم در حالی که طبق قانون اساسی، همه اینها متعلق به شخص پادشاه و خانواده سلطنتی نیست.
روزنامه گاردین اخیرا در یک پروژه تحقیقاتی بزرگ به ردیابی اموال پادشاه پرداخته و ثروت خصوصی وی را 1.8 میلیارد پوند تخمین زده است که شامل املاک و مستغلات، جواهرات، آثار هنری، اسب، ماشین، سرمایهگذاری و خیلی چیزهای دیگر میشود.
بر اساس فهرست ثروتمندان در ساندی تایمز، در حال حاضر 177 میلیاردر در بریتانیا وجود دارند. گفته میشود ثروت آنها تنها بین سالهای 2020 تا 2022 تقریبا 150 میلیارد پوند افزایش یافته است. ریشی سوناک، نخستوزیر بریتانیا نیز یکی از ثروتمندترین افراد این کشور است.
این در حالی است که تنها ۲ ماه پیش نتایج تکاندهنده تحقیقات انجام شده درباره جامعه انگلیس نشان از آمار وحشتناک فقر به دلیل افزایش افسارگسیخته قیمتها و بحران هزینههای زندگی داشت.
بر اساس یافتههای شبکه اطلاعرسانی «ویچ»، از هر ۷ شهروند انگلیسی یکی (۱۵ درصد) مجبور به چشمپوشی از مصرف یک وعده غذایی است. این آمار ۳ ماه پیش ۱۲ درصد بود و روند صعودی آن در مدتی که طبق آمارهای رسمی تورم رو به کاهش بوده است، نشانگر وضعیت نگرانکنندهای از تشدید فقر در انگلیس است. همچنین از هر ۱۰ نفر یکی (۹ درصد) از وعده غذایی خود برای سایر اعضای خانواده چشمپوشی میکند.
در گزارش گاردین آمده بسیاری از بریتانیاییها از ناامیدی به خیابانها میآیند. در بسیاری از بخشها، کارمندان مجبور بودند سالها ضرر درآمد واقعی را بپذیرند و اکنون با توجه به هزینههای بسیار بالای زندگی، دیگر نمیتوانند با آن کنار بیایند.
به گزارش روزنامه آلمانی وینر سایتونگ، میلیونها بریتانیایی تنها میتوانند در کمال ناباوری جشنها و اهتزاز پرچمها را در این هفته تماشا کنند و آنچه را که در مقابل چشمانشان اتفاق میافتد، نظارهگر باشند. آنها نهتنها چیزهای تجملی را که خانواده سلطنتی به آن عادت کردهاند ندارند، بلکه حتی از لوازم ضروری بقا نیز بیبهره هستند. آنها به طرز خطرناکی به سطح پایین معیشتی نزدیک میشوند.
قیمت برخی مواد غذایی اصلی در انگلیس ۲ برابر یک سال قبل است. اخیرا مشخص شده است برخی سوپرمارکتها پودر شیر کودک را از قفسهها برداشتهاند و آن را پشت پیشخوان ذخیره میکنند، زیرا مقدار زیادی از آن توسط والدین ناامید به سرقت رفته است.
به دلیل گران شدن غذا، بیمه لغو شده و حیوانات خانگی به پناهگاهها فرستاده شدهاند. میخانهها و رستورانها باید تعطیل شوند زیرا دیگر کسی نمیآید. این در حالی است که نزدیک به یک میلیون مستأجر از اخراج شدن توسط صاحبخانههایشان در سال جاری میترسند، زیرا برای پرداخت اجارهبها مشکل دارند.
در یک مطالعه مشترک، بنیاد رزولوشن و مدرسه اقتصاد لندن، LSE، تفاوت قابل توجهی را در این وضعیت در مقایسه با سایر کشورها توصیف کردند. بر این اساس، خانوارهای بریتانیایی به طور متوسط 8800 پوند فقیرتر از خانوارهای آلمان، فرانسه یا هلند هستند، در حالی که یک دهم ثروتمندترین بریتانیاییها بسیار ثروتمندتر از بخش قابل مقایسه جمعیت این کشورها هستند. از سوی دیگر، درآمد یکپنجم فقیرترین افراد 20 درصد
کمتر از درآمد یکپنجم فقیرترین مردم در آن سوی کانال مانش است.
دقیقا در زمان جشن تاجگذاری، این تضاد شدیدتر و شدیدتر بین ثروتمندان و فقیرها در جزایر بریتانیا اکنون دوباره به یک موضوع تبدیل شده است.
* سلطنت فراتر از قانون
گراهام اسمیت، منتقد سلطنت که ریاست سازمان مبارزات انتخاباتی جمهوری را بر عهده دارد، در این باره گفته است: «این غیرقابل قبول است که 100 میلیون پوند برای تاجگذاری هزینه شود». او میگوید: «این پول میتواند برای کمک به بیخانمانها و فقرا استفاده شود. در عوض، اکنون صرف رژه مردانه خواهد شد».
به گفته او، بسیاری از کارمندان دولتی در تلاش برای افزایش حقوق هستند. او میگوید بیمارستانها برای تامین مخارج خود با مشکل مواجه هستند، مدارس در تامین منابع برای کودکان تلاش میکنند و البته 100 میلیون پوند همه این مشکلات را از بین نمیبرد اما میتواند برای بسیاری از مردم مفید باشد.
در چنین شرایطی سازمان خیریه تراسل تراست زنگ خطر را به صدا درآورده است. این سازمان اعلام کرده هرگز به اندازه 12 ماه گذشته بستههای غذایی به موسسات امدادی نداده که تقریبا ۳ میلیون بسته- 37 درصد بیشتر از سال قبل- بوده است.
پیتر تاچل از فعالان حقوق بشر و مخالفان نظام سلطنتی درباره مراسم تاجگذاری میگوید: «آنچه واقعا ظالمانه است اینکه رویهای مخفی به نام «رضایت پادشاه» وجود دارد که به پادشاه و وارثانش این حق را میدهد قوانینی را تصویب کنند که بر اموال و داراییهایشان تاثیر میگذارد».
به زعم او خانواده سلطنتی فراتر از قانون هستند. آنا وایتلاک، مورخ از دانشگاه لندنسیتی هم میگوید از دیدگاه جوانان، سلطنت مظهر یک جامعه ناعادلانه است. او آینده سلطنت را معلق میبیند، زیرا پادشاهان به حمایت مردم نیاز دارند و این در حال کاهش است.
نظرسنجیها نیز موید این نظرات است. به عنوان مثال بر اساس نتایج نظرسنجی موسسه تحقیقات شبهدولتی یوگاو در سال 2013 میلادی، 75 درصد بریتانیاییها همچنان طرفدار سلطنت به عنوان یک نوع حکومت بودند اما امروز سلطنت تنها 58 درصد طرفدار دارد. حمایت در بین جوانان 18 تا 24 ساله حتی کمتر است. در این گروه سنی، میزان حمایت در 10 سال به نصف و از 64 به 32 درصد کاهش یافته است.
گراهام اسمیت، رئیس سازمان مبارزات انتخاباتی «جمهوری» در انگلیس معتقد است در زمان حیات او سلطنت لغو خواهد شد.
او درباره خانواده سلطنتی حرف چندان خوبی برای گفتن ندارد. به گفته گراهام، آنها دائما از بودجه عمومی برای هزینههای شخصی سوءاستفاده میکنند. از موقعیت خود سوءاستفاده میکنند تا از قانون معاف شوند و البته از مالیات طفره میروند.
اسمیت میگوید زمانی که چارلز ثروت ملکه را به ارث برد، مالیات بر ارث دهها میلیونی به وی تعلق میگرفت اما شاه مجبور نیست مالیات بر ارث بپردازد.
اسمیت معتقد است وقتی اکثریت موافق آن باشند، حرکت به سمت جمهوری نسبتا آسان خواهد بود. پس از آن میتوان یک همهپرسی برگزار کرد و پس از آن پارلمان تنها باید از نظر قانونی درباره تغییر جمهوری تصمیم بگیرد.
***
پسر شاه به بالکن نیامد
پیش از آنکه آیین قرون وسطایی تاجگذاری با تشریفات سنگین و منسوخ اشرافی و کلیسایی برگزار شود، تصاویر پخش زنده تلویزیونی از صحن کلیسای وستمینستر رویدادی را ثبت کرد که یک رسوایی دیگر برای خاندان ویندسور را رقم زد. لحظاتی پیش از ورود شاه و ملکه جدید به کلیسا، مشخص شد هری پسر کوچکتر چارلز که سال گذشته به گفته خودش از دربار انگلیس فرار کرده و به آمریکا رفته بود، تنها و بدون همسرش مگان مارکل در مراسم تاجگذاری پدر خود شرکت کرد. احتمالا به همین دلیل به این شاهزاده یاغی جایی در میان ردیف جلویی مدعوان داده نشده بود و او در ردیفهای عقبتر به شکلی مهجور جا خوش کرد. این در حالی بود که برادر بزرگ هری، ویلیام به عنوان ولیعهد پدرش بخشی از مراسم را که به بیعت اشراف انگلیس با شاه مربوط میشد، اجرا کرد. این برای نخستینبار بود که به جای جمعی از نمایندگان برجسته اشراف انگلیس، تنها یک فرزند مقام سلطنتی در مراسم تاجگذاری با شاه (یا ملکه) بیعت میکرد. برخی خبرنگاران دربار باکینگهام این رخداد را نشانه انتصاب پیش از موعد پسر ارشد چارلز به پادشاهی با تصمیم شورای سلطنتی برشمردهاند؛ موضوعی که نشان میدهد خاندان در اصل آلمانی ویندسور انگلیس اعتبار خود را در میان دیگر خاندانهای سلطنتی اروپایی که به نوعی میراثدار آن بودهاند از دست داده است.
رسوایی مزبور طی ساعات بعد ادامه یافت و زمانی که خانواده سلطنتی پس از تاجگذاری بر بالکن کاخ باکینگهام حاضر شدند، همه جهان متوجه غیبت هری، پسر کوچکتر شاه شدند.
عدم حضور او در این مراسم نمادین به دنبال انتشار کتاب، مصاحبه و مستند افشاگرانهاش علیه خاندان سلطنتی انگلیس و تنشهای اخیر همسر دورگه کاناداییتبار او با دربار میتواند به منزله یک شکاف اساسی در خاندان ویندسور محسوب شود.
ارسال به دوستان
در پاسخ به حربه «اکونومیست» برای احیای نظریه «هانتینگتون» به حساب چین
تعامل تمدنها جایگزین تفرقه غربی
شروین طاهری: اکونومیست، ارگان روتشیلدها، در آخرین شماره خود تلاش کرده بار دیگر نظریه صهیونیستی «برخورد تمدنها» را زنده کند.
این هفتهنامه با انتشار مقاله «آخرین تلاش چین برای متحد کردن جهان علیه ارزشهای غربی»، چنین وانمود میکند که این شرق است که به مواجهه تمدنی با غرب برخاسته است. آنگلوساکسونها که در تقلای حفظ آخرین بقایای سلطه استعماری ۴ سدهای خود بر جهان، برای راه انداختن یک جنگ جهانی دیگر علیه رقبای جدید هستند، اینگونه در حال نعل وارونه زدن هستند.
مقاله اکونومیست ابتدا به 30 سال پیش بازمیگردد که در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساموئل هانتینگتون که یک محقق آمریکایی معرفی شده، دیدگاهی تاریک از چگونگی تغییر جهان ارائه کرد. او که در اصل یک مقام سیاسی عضو حلقه نومحافظهکاران کاخ سفید بود، آن زمان پیشنهاد کرد «برخورد تمدنها» جایگزین جنگ سرد سابق بین غرب و شرق شود.
این نشریه در ادامه میخواهد چنین القا کند که دیدگاه اخیر شیجینپینگ، رئیسجمهور چین مبنی بر اینکه تمدنها میتوانند در هماهنگی و نه با خصومت در کنار هم زندگی کنند، یک شعار خوشبینانه فریبآمیز است که پکن در پس آن در جهت تشدید مبارزه با آمریکا، غرب را زیر فشار گذاشته است تا دست از ترویج ارزشهای خود بردارد.
در این مقاله آمده: «از زمانی که آقای شی ابتکار تمدن جهانی خود را در 15 ماه مارس رونمایی کرد، رسانههای دولتی این کشور مملو از پوششهای توجیهگرانه شدهاند. نسخه انگلیسی گلوبال تایمز
- روزنامه ملیگرای چینی- ایده رئیسجمهور را «شی ویلیزیشن» [ ترکیب نام شی با واژه انگلیسی به معنی تمدن] نامیده و آن را تماما مهم و مملو از خرد چینی خوانده است. یک دیپلمات چینی در روزنامه ساوتچاینا مورنینگپست - روزنامه هنگکنگی حامی پکن - با اشاره به هانتینگتون نوشته است: «در زمانی که تز قدیمی برخورد تمدنها دوباره ظاهر میشود، تاکید چین بر برابری تمدنها بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز جهانی صلحآمیز است». به عبارت دیگر، غرب باید یاد بگیرد با کمونیسم چینی زندگی کند که شاید مبتنی بر مارکسیسم باشد که یک نظریه غربی است اما همچنین ثمره فرهنگ باستانی چین نیز هست».
به عبارت دیگر، از زاویه نگاه اکونومیست، این شیجینپینگ است که پیشدستانه با متهم کردن آمریکاییها به پیروی از نظریه برخورد تمدنهای هانتینگتون، خود کارزاری ضدغربی به راه انداخته است.
اما آنچه این ارگان سلطه آنگلوساکسونی به مخاطب نمیگوید این است که تضاد فرهنگی- عقیدتی همواره در جهان وجود داشته و مختص رقابت اخیر آمریکا و چین نبوده و نخواهد بود. در همان بازه زمانیای که چین و آمریکا وارد رقابت برای کنترل نظم نوین جهانی شدند، جنبشهای مختلفی از اسلام سیاسی گرفته تا سلفیگری داعشی، هندوئیسم و بودائیسم افراطی، نهضتهای ضدصهیونیستی و ضدنژادپرستی و حتی ملیگرایی جدید آمریکایی و اروپایی - از جمله آنچه در تقابل ملیگرای روسی با خصم نازی در جنگ اوکراین شاهد هستیم - هر یک به نوبه خود به شکل انقلاب، کودتا، جنگ داخلی، جریانهای تروریستی یا شورشهای اجتماعی در محدودههای جغرافیایی مختلف بر سبک زندگی غربی شوریدهاند. این جنبشها خواه اصالت داشته یا وابسته بوده باشند و خواه موفق شده یا شکست خورده باشند، ایدئولوژی غربی را تهدید وجودی متقابل تلقی کردهاند.
در 400 سال گذشته، کشورهای غرب بر جهان تسلط داشتهاند. امپراتوریهای اروپایی و سپس آمریکاییها، ملتها را تحت سلطه خود درآورده و در چارچوب ۳ موج استعمار کهن، نوین و پستمدرن، دولتهای استعماری اقماری، دستنشانده یا همسو در سراسر جهان برپا ساختهاند. این رویکرد در وهله اول اقتصادی بوده و به کشورهای غربی این امکان را داد تا با هزینه مستعمرات، خود را غنی کنند و امپراتوریهای تجاری گسترده با پشتوانه قدرت نظامی راه بیندازند. اینگونه امپریالیستها خود را به عنوان نگهبانان خیرخواه جهان مدرن معرفی میکردند که باید الگوی تمدنی و سبک زندگی مستعمرهشدگان قرار بگیرند.
امپراتوریهای غربی در سراسر دورانی که سلطه خود را در آفریقا، آمریکای لاتین، شبهقاره هند، آسیا و دیگر مناطق تحت استعمار بسط میدادند، با جدیت به دنبال گسترش ایدئولوژی و نظام ارزشی خود نیز بودند. به همین دلیل است که «غربیسازی» و «جهانی سازی» عملا معنایی یکسان پیدا کردهاند. از قرن بیستم، بسیاری از کشورهایی که تحت استعمار غرب بودند، شروع به مقاومت در برابر ستمگران کردند و جنبشها برای استقلال و آزادی اوج گرفت. در این دوران روسها، چینیها، هندیها، کوباییها، ویتنامیها و ایرانیها هر یک به شکلی موفق شدند تاریخ خود را بنویسند. ظهور حزب کمونیست در چین به رهبری مائوتسهتونگ نیز همانقدر که مبتنی بر مارکسیسم بود، قیامی ضدغربی محسوب میشد.
نقطه عطف این رویکرد البته انقلاب اسلامی 1979 میلادی بود؛ انقلابی که در روزگار رنگ باختن عمده نهضتهای قبل از خود، به واسطه احیای اسلام سیاسی، سلطهگری غرب را به شکل گفتمانی به چالش کشید.
با آنکه آمریکا در جنگ سرد نیمه دوم قرن بیستم موفق شد بر اصلیترین رقیب خود یعنی شوروی و ایدئولوژی مارکسیستی پیروز شود اما حتی زمانی که این کشور ظاهرا به عنوان ابرقدرت جهان تکقطبی پا به قرن بیستویکم میلادی گذاشت، زیر پوست موج جدید جهانیسازی آمریکایی، هویتخواهی ملتهای بزرگ و مستقل چهارگوشه کره خاکی به قوت خود باقی بود.
حال به روزگاری رسیدهایم که با ظهور قطب چین به عنوان یک قدرت جهانی بدیل آمریکا، نهضتهای هویتی فضایی مطلوب برای بروز و ظهور در سطح بینالمللی پیدا کردهاند اما این به معنای احیای نظریه «برخورد تمدنها» نیست، چرا که این حربه آنگلوصهیونی همان دستورالعمل استعماری کهنه «تفرقه بینداز و حکومت کن» را برای متفرق کردن همه هویتهای غیر غربی دنبال میکرد.
در فضای تغییر نظم جهانی، رویکرد این هویتهای مستقل از تقابل با پدیده «جهانیسازی» که دیگر مترادف با «غربیسازی» نیست، به مفهومی متنوعتر تغییر کرده که دیگر واشنگتن، لندن، پاریس، بروکسل، برلین و رم کنترل سابق را بر آن ندارند.
چین معاصر خود را به عنوان یک الگو در یک نظم چندقطبی قرار میدهد و به دنبال رد نسخه غربمحور است که قرنها بر جهان تسلط داشته و به این کشورها اجازه استثمار و تغییر دیگران را داده است. با انجام این کار، چین «غربگرایی» را رد میکند و خود را بهعنوان «قطب تمدنی» معرفی میکند اما این نافی قطبیت دیگر تمدنها نیست.
به عبارت دیگر، جهانیسازی دیگر جادهای یکطرفه نیست که ارزشهای غربی را در بستر تسلط اقتصادی به ملتها حقنه کند. ما وارد جهانی جدید با فرصتهای برابر میشویم که نه فقط چین، بلکه سایر ملتها هم میتوانند ابتکارات تمدنی خود را برای تعامل مثبت با سایرین داشته باشند.
ارسال به دوستان
بنبست صهیونیستها
مهدی گرگانی: رژیم صهیونیستی در سالهای گذشته یک روز خوش نداشته و سقوط پیدرپی کابینههای چپ و راست نشاندهنده فرسودگی کامل این رژیم در برابر مشکلات و معضلات مختلف است. هر چند صهیونیستها تصور میکردند با پیروزی بنیامین نتانیاهو در آخرین انتخابات پارلمانی تا حدودی بنبست سیاسی را پشت سر گذاشتهاند اما طولی نکشید مشکلاتی بزرگتر و عمیقتر گریبان رژیم اشغالگر را گرفت که همچنان ادامه دارد.
با وجود کاهش نسبی اعتراضات خیابانی در فلسطین اشغالی بعد از عقبنشینی کابینه نتانیاهو از تصویب لایحه اصلاحات قضایی، اختلافات داخلی و دوقطبی شدید این رژیم همچنان ادامه دارد؛ اختلافاتی که آتش زیر خاکستر است و هر آن ممکن است دوباره شعلهور شود. بنی گانتس از رهبران اپوزیسیون اخیرا گفته هیچ پیشرفتی در مذاکرات با کابینه نتانیاهو بر سر طرح موسوم به اصلاحات قضایی حاصل نشده و مخالفان هیچ ترسی از طولانی شدن کشمکشهای داخلی بر سر مسائل مورد اختلاف با دولت ندارند و نخواهند داشت.
علاوه بر بنبست سیاسی داخلی که بسیاری از صهیونیستها را به فکر ترک فلسطین اشغالی انداخته، تلآویو با مجموعهای از بحرانهای دیگر نیز مواجه است. معلمان رژیم صهیونیستی اخیرا در اقدامی کمسابقه در اعتراض به طرحهای آموزشی جدید کابینه و همچنین بیتوجهی به مطالبات مالی و صنفی معلمان دست به اعتصاب زدند. بیانگیزگی ارتش و افزایش شدید موارد خودکشی و مشکلات روحی - روانی در میان سربازان رژیم موقت، معضل دیگری است که صهیونیستها را نگران کرده است و به بحرانهای اجتماعی آن دامن زده است.
طبق گزارش «یدیعوت آحارانوت» سال ۲۰۲۲ میلادی ۱۴ نظامی اسرائیلی در طول خدمت نظامی، اقدام به خودکشی کردند و این تعداد طی ۵ سال اخیر، بیسابقه است.
رژیم صهیونیستی از نقطه نظر منطقهای و بینالمللی نیز با تهدیدات بیشماری مواجه است؛ محور مقاومت روز به روز در حال قدرتمندتر شدن و عرصه بر صهیونیستها روز به روز در حال تنگتر شدن است. خیزش فلسطینیها در بیتالمقدس و کرانه باختری و افزایش عملیاتهای شهادتطلبانه از سوی جوانان فلسطینی باعث تشدید ناامنی در میان شهرکنشینان شده تا جایی که دولت مجبور شده از صهیونیستها بخواهد مسلحانه در خیابانها رفت و آمد کنند! روز سهشنبه، محور مقاومت در واکنش به ترور خاموش و شهادت یکی از سران برجسته جنبش جهاد اسلامی در زندانهای رژیم آپارتاید صهیونیستی دست به حملات موشکی زد که خسارات گستردهای به شهرکهای صهیونیستنشین وارد کرد که در نتیجه آن، یک صهیونیست هلاک و چندین نفر مجروح شدند.
رژیم صهیونیستی به دلیل عجز در پاسخ به این حملات مجبور شد بدون فوت وقت پیشنهاد میانجیان برای آتشبس موقت را بپذیرد.
سفر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران به مرزهای فلسطین اشغالی در لبنان و سفر حجتالاسلام رئیسی به سوریه به موضوع تازهای برای افزایش نگرانی و ترس صهیونیستها تبدیل شده است. سرلشکر «عاموس گیلعاد» از فرماندهان سابق ارتش رژیم اشغالگر، درباره این موضوع میگوید: ایرانیها احساس میکنند اسرائیل ضعیف شده است. تحلیلگران امنیتی رژیم صهیونیستی سفر امیرعبداللهیان به لبنان و سفر رئیسی به سوریه را بخشی از برنامه جدید ایران علیه این رژیم در منطقه میدانند.
در حوزه روابط خارجی، افول قدرت آمریکا بویژه در مناسبات منطقهای از یک سو و اختلافات میان واشنگتن و تلآویو از سوی دیگر باعث هراس روزافزون رژیم صهیونیستی شده است. هرچند شراکت میان آمریکا و رژیم آپارتاید صهیونیستی به این سادگیها از بین نمیرود اما کاهش نفوذ آمریکا در منطقه، تلآویو را بیشتر از هر زمان دیگری در تنگنای امنیتی قرار خواهد داد. نمونه آن حصول توافق راهبردی ایران - عربستان با میانجیگری چین است که همه نقشههای نتانیاهو برای تداوم عادیسازی با کشورهای عربی را مختل و احتمالا نقش بر آب کرده است.
بحران سیاسی، دوقطبی شدید در جامعه صهیونیستی، خیزش روزافزون فلسطینیها، افزایش قدرت مقاومت و حملات سایبری گسترده به نهادهای نظامی و دولتی تلآویو از یک سو و کاهش قدرت و نفوذ آمریکا در تحولات منطقهای و فروپاشی نظم قدیمی بینالمللی و شکلگیری نظم جدید، چالشهای رژیم صهیونیستی در دهه پیش رو خواهد بود و رژیم پوسیده توان تابآوری در برابر این چالشها را نخواهد داشت.
ارسال به دوستان
حکم اعدام «حبیب اسیود» سرکرده گروهک تروریستی حرکهالنضال صبح دیروز اجرا شد
مرگ، عاقبت تروریست
گروه سیاسی: حکم اعدام حبیب فرجالله چعب، ملقب به «حبیب اسیود» سرکرده گروهک تروریستی «حرکهالنضال» صبح روز گذشته به اجرا درآمد. «حبیب فرجالله چعب» ملقب به «حبیب اسیود»، سرکرده گروهک تروریستی و تجزیهطلب «حرکهالنضال»، چندین عملیات تروریستی را در ایران طراحی و اجرا و از این طریق مردم بیگناه از جمله زنان و کودکان ایرانی را قربانی کرده بود.
حسب محتویات و مستندات موجود در پرونده اسیود و اقاریری که داشته، گروهک تروریستی تحت حمایت او عملیاتهای تروریستی متعددی را علیه مردم ایران ترتیب داد که یکی از آنها حمله به مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز در ۳۱ شهریور سال ۹۷ است. این اقدام تروریستی منجر به شهادت ۲۵ نفر از جمله یک کودک و مجروح شدن ۲۴۹ نفر دیگر از هموطنانمان شد. گروهک حرکه النضال به سرکردگی «چعب» اقدامات تروریستی خونبار دیگری نیز علیه امنیت مردم ایران انجام داده که از جمله آنها بمبگذاری در اماکن دولتی و سرقت مسلحانه است.
اسیود از سال ۱۳۸۴ (۲۰۰۵) سرکردگی گروهک تروریستی حرکه النضال را تحت حمایت چندین سرویس جاسوسی از جمله موساد و ساپو (سرویس جاسوسی کشور سوئد) و بعضی کشورهای منطقه بر عهده گرفت. در نتیجه اقدامات تروریستی و خونبار این گروهک به سرکردگی حبیب اسیود، بیش از ۴۵۰ نفر از شهروندان ایرانی شهید و مجروح شدهاند.
بنا بر گزارش رسانه قوه قضائیه، بیشترین تمرکز و فعالیتهای این گروهک تروریستی روی عملیاتهای تخریبی، ترور و بمبگذاری در منطقه جنوب غرب ایران بویژه استان خوزستان، تلاش برای ناامنسازی این استان و در نهایت، ترغیب برای جداسازی آن از ایران بود. بمبگذاری در فرمانداری اهواز در سال ۸۴، بمبگذاری در سازمان مدیریت و برنامهریزی (سازمان برنامه و بودجه) خوزستان در سال ۸۴، عملیات بمبگذاری اداره مسکن و شهرسازی اهواز در سال ۸۴، بمبگذاری در اداره محیطزیست اهواز در سال ۸۴، بمبگذاری در خطوط انتقال نفت خوزستان، بمبگذاری در محور انتقال نفت اهواز – آبادان - ماهشهر، بمبگذاری در فرمانداری دزفول و آبادان در سال ۸۴، برنامهریزی برای بمبگذاری در دادگستری اهواز و حمله تروریستی به رژه نیروهای نظامی و انتظامی در ۳۱ شهریور سال ۱۳۹۷ در اهواز از جنایات گروهک تروریست حرکهالنضال است. بمبگذاری در بانک سامان اهواز در سال ۸۴، حمله مسلحانه به تاسیسات پمپاژ آب در یکی از روستاهای شوشتر در سال ۸۸ و ترور یکی از شهروندان در یکی از روستاهای شوشتر در سال ۸۸ با به رگبار بستن وی و به آتش کشیدن خودروی شخصیاش از دیگر اقدامات تروریستیای است که گروهک تروریستی حرکهالنضال به سرکردگی چعب مرتکب آنها شده است.
چعب آخرین نفر از سردستگان این گروه باغی بود که با هوشیاری نیروهای حافظ امنیت مردم ایران در آبان سال 99 پس از خروج از سوئد با شگردهای اطلاعاتی دستگیر شد. وی سالها در کشور سوئد مستقر بود و از امکانات و تسهیلات دولت و دستگاه امنیتی این کشور بهرهمند میشد. اسیود با صراحت در دادگاه بر حضور آزادانه و طراحی برای عملیاتهای تروریستی علیه ایران، در این کشور و سایر کشورهای غربی تاکید کرد. او طی مدتی که در کشور سوئد زندگی میکرد تحت حمایت چتر امنیتی سرویس جاسوسی این کشور (ساپو) قرار داشت. وی در تحقیقات قانونی در مراحل رسیدگی به پروندهاش در توضیح ارتباطات خود با سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی، به ارتباط با شخصیتهای برجسته در سرویس اطلاعاتی موساد و سازمان سیا اقرار کرده و از ارتباط نزدیک با آنها پرده برداشته بود. بر اساس اقاریر چعب، متهم درباره چتهایش با خانمی به نام منال مسلمی (تبعه بلژیک) که از وی کشف شده، اقرار کرده منال مسلمی تمام ارتباطها را با رژیم صهیونیستی ترتیب میداده است. شخصی به نام امیرا که فردی صهیونیست ساکن آمریکا و اسرائیل است، به عنوان وکیل، کارهای به اصطلاح حقوق بشری گروهک تروریستی حرکهالنضال را انجام میداد. حبیب اسیود همچنین به ارتباط خود از سال ۲۰۰۹ میلادی و دیدار با ۲ نفر از افراد سازمان جاسوسی آمریکا اقرار کرد.
بر اساس اقاریر متهم، وی برای شکلگیری فرقه تکفیری در خوزستان اقدامات متعددی انجام داده بود و عناصر گروهک حرکهالنضال از سال ۷۵ به دنبال جذب مردم منطقه به فرقههای تکفیری بودهاند. متهم در دادگاه صراحتا اقرار کرد ترویج تکفیریگری ناشی از تصمیم اتاق فکر آنها در یکی از کشورهای منطقه بوده است. اسیود همچنین به ارتباط خود و گروهک تروریستی تحت امرش با داعش نیز اقرار و آن را تشریح کرد.
* ناراحتی سوئد از اعدام تروریست تحت حمایتش
در پی اعدام حبیب اسیود، وزارت خارجه سوئد سرپرست سفارت ایران در این کشور را در اعتراض به این اعدام احضار کرد. وزارت خارجه سوئد در بیانیهای که روی وبسایت دولت این کشور منتشر شد، در حمایت از این تروریست اعلام کرد محکومیت این اقدام و اعتراض خود را به سفیر ایران منتقل کرده است. سوئد در ادامه اعلام کرد همراه سایر کشورهای اتحادیه اروپایی استفاده از مجازات اعدام را تحت هر شرایطی محکوم میکند.
دولت سوئد در حالی با ادعای حقوق بشری به حمایت از تروریست تحت تابعیت این کشور برخاسته است که حمید نوری، شهروند ایرانی را با اتهامات بیاساس گروهک تروریستی منافقین به حبس ابد محکوم کرده است و بدترین شکنجههای روحی را نسبت به او اعمال میکند و این شهروند ایرانی را از حقوق اولیه خود نیز محروم کرده و پاسخگوی اعمال ضدبشری خود نیست. البته این نخستین بار نیست که یک دولت غربی از تروریست یا جاسوس تحت تابعیت خود حمایت میکند.
در همین رابطه میتوان به ماجرای جاسوسی علیرضا اکبری اشاره کرد که دی سال گذشته اعدام شد. او که دارای تابعیت انگلیسی بود، به جرم جاسوسی برای سرویس اطلاعاتی انگلیس از سوی سربازان گمنام امام زمان بازداشت و سپس دادگاهی شد. طبق گزارش اخیر روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز، ارائه اطلاعات محرمانه از تاسیسات هستهای فردو به سرویسهای جاسوسی بیگانه تنها یکی از اقدامات اکبری بود. با اعدام اکبری و حتی زمان صدور حکم اعدام او، دولتهای غربی بویژه انگلیس ضمن تکذیب جاسوس بودن اکبری، به حمایت از این ابرجاسوس پرداختند اما روزنامه نیویورکتایمز در گزارش اخیر خود در ارتباط با اکبری، با اشاره به خدمات او به دشمنان ایران، به صراحت جاسوسی اکبری برای انگلیس را تایید کرد.
ارسال به دوستان
سیاستگذاری اشتباه در ۲ دهه گذشته صندوقهای بازنشستگی کشور را در موقعیت ناترازی قرار داده است
صندوقهای پر از خالی
* صندوقهای بازنشستگی نیروهای مسلح و کشوری وضعیت نامساعدتری دارند
گروه اقتصادی: صندوقهای بازنشستگی پس از سالها سیاستگذاری نادرست و مدیریت غلط با ناترازی روبهرو شدهاند و پیشبینی میشود در آینده نهچندان دور توانایی پرداخت مستمری بازنشستگان را از دست بدهند. دولتها نیز لاجرم با تامین کسری آنها از محل بودجه عمومی در کنار بدهیهای خود به سیستم بانکی، پیمانکاران و بانک مرکزی با چالشی جدی روبهرو شدهاند.
به گزارش «وطن امروز»، موضوع اصلاح ساختاری صندوقهای بازنشستگی ارتباط تنگاتنگی با معیشت بخش عمدهای از جامعه دارد و اقناع افکار عمومی و مطالبه مردم برای اصلاح مسیر، خود مولفه مهمی است. در حقیقت تغییر ریل مسیر صندوقهای بازنشستگی و نظام تامین اجتماعی مستلزم یک اجماع ملی است.
اهمیت اصلاح مسیر صندوقهای بازنشستگی به حدی است که سال گذشته لزوم اجرای اصلاحات از سوی رهبر معظم انقلاب اعلام شد و ایشان سیاستهای کلی تامین را با هدف بهبود و ارتقای سطح رفاه جامعه و کاهش فقر ابلاغ و بر لزوم فراهم کردن شرایط اجرایی آن توسط دستگاههای متولی امر تاکید کردند.
سیاستهای کلی تامین اجتماعی با ۹ رویکرد ابلاغ شد که استقرار نظام تامین اجتماعی یکپارچه و شفاف، همچنین بسط و تامین عدالت اجتماعی، از مهمترین نکات مورد تاکید در سیاستهای ابلاغی رهبری است. یکی از اتفاقاتی که باید در صندوقهای بازنشستگی رخ دهد تجمیع آنها و پایان دادن به پرداخت یارانهای است که دولت هر ساله از جیب تمام مردم به این صندوقها واریز میکند.
* صندوقهای بازنشستگی کشور
برای ورود به موضوع صندوقهای بازنشستگی بهتر است تصویری از انواع آنها داشته باشیم. صندوقهای بازنشستگی در کشور به ۲ گروه عمده تقسیم میشوند که یک گروه تابع وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است و گروه دیگر به عنوان صندوقهای صنفی یا به عبارتی اختصاصی شناخته میشوند.
از صندوقهای مهم تابع وزارت کار میتوان به سازمان تامین اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری و صندوق بیمه روستاییان و عشایر اشاره کرد و صندوق نیروهای مسلح، صدا وسیما و بانکها از جمله صندوقهای اختصاصی در کشور است.
* بار صندوقهای بازنشستگی روی دوش همه مردم
بررسی منابع اختصاصیافته بابت کمک به صندوقهای بازنشستگی از کل منابع بودجه عمومی بیانگر روند رو به رشدی است که نشان از تشدید بحران در این صندوقهاست.
بر مبنای گزارشی از مرکز پژوهشهای مجلس از وضعیت صندوقهای بازنشستگی همانطور که در نمودار شماره یک مشاهده میشود، سالانه درصد قابل توجهی از کل مصارف بودجه عمومی در راستای کمک به بازپرداخت تعهدات صندوقهای بازنشستگی هزینه میشود. آنچه اهمیت این موضوع را بیشتر میکند، روند کلی رو به رشد این نسبت است، به نحوی که در سال ۱۴۰۲ این رقم به حدود ۱۵ درصد از کل منابع عمومی رسیده است. در ضمن این رقم بدون لحاظ کمکهای فرابودجه انجام شده به صندوق بازنشستگی در قالب ردیفهای متفرقه و تبصره «۱۴» بودجه و واگذاری شرکتهای دولتی بابت رد دیون که بر اساس احکام بودجه انجام میشود بیانشده است.
* علل بحران صندوقهای بازنشستگی؛ تغییرات جمعیتی
«نسبت پشتیبانی» شاخصی است که نشاندهنده وضعیت جریان مالی ورودی به جریان خروجی صندوقها و برابر است با نسبت تعداد بیمهشدگان به تعداد پروندههای مستمریبگیران. با این توضیح طبیعی است که هرچه اندازه این نسبت بزرگتر باشد آن صندوق از نظر درآمد و هزینه در نقطه مطلوبتری قرار دارد.
بررسی آمارهای منتشرشده توسط سازمان تأمین اجتماعی نشان میدهد روند تغییرات این شاخص در ۱۰ سال اخیر برای این سازمان نزولی بوده و مقدار آن تا سال ۱۳۹۹ به زیر ۴,۴ رسیده است. به عبارت بهتر، دریک دهه گذشته به صورت مستمر نسبت درآمد حاصل از دریافت حق بیمه به هزینه پرداخت مستمری کاهش یافته است. رشد نامتوازن جمعیت از عواملی است که در وقوع این وضعیت نقش مهمی داشته است. بالا بودن نرخ رشد جمعیت در یک دوره (دهه ۱۳۶۰) و کاهش این نرخ در دورههای بعدی باعث شده به تدریج ترکیب جمعیتی کشور از نظر سنی نامتوازن شود.
* سن بازنشستگی
از موارد مهم تأثیرگذار بر پایداری صندوقهای بازنشستگی، سن بازنشستگی و مدت زمان بهرهمندی از حقوق و مستمری بازنشستگی است. همانطور که در نمودار شماره ۲ نمایش داده شده است، با وجود افزایش پیوسته امید به زندگی، نه تنها متناسب با آن (و به دلیل افزایش توان افراد جامعه برای اشتغال) سن بازنشستگی افزایش نیافته است، بلکه این روند نزولی بوده و متوسط سن بازنشستگی نزدیک به 5 سال کاهش یافته است.
* مدیریت داراییها و بازده سرمایهگذاریها
در بیشتر صندوقهای بازنشستگی دنیا، میزان ارزش روز داراییها و بازده حاصل از آنها به صورت شفاف در معرض دید عموم قرار دارد، در کشور به دلیل غیربورسی بودن بخش عمدهای از بنگاههای زیرمجموعه صندوقها، همچنین مساله تورم بالا، ارزشگذاری داراییها و محاسبه بازده آنها با چالشهای متعددی روبهرو است. ازسوی دیگر در رابطه با میزان بدهیهای دولت به صندوقهای بازنشستگی نیز این عدم شفافیت تا حد زیادی وجود دارد، به این معنا که میزان بدهیهای دولت به صندوقها اعلام نمیشود و حتی توافقِ پیرامون میزان بدهی وجود ندارد.
* بازنشستگیهای پیش از موعد
یکی دیگر از عوامل بروز بحران در صندوقهای بازنشستگی، این است که قوانین و سیاستگذاری در این حوزه، بدون لحاظ اصل حفظ پایداری مالی صندوقها بوده است. از جمله این موارد میتوان به قوانین مربوط به بازنشستگیهای پیش از موعد اشاره کرد که بازنشستگی پیش از موعد برخی مشاغل سخت و زیانآور یکی از مهمترین آنها است و در سالهای اخیر، درصد قابلتوجهی از بازنشستگیهای سازمان تامین اجتماعی را به خود اختصاص داده است. طبق آمار سازمان تأمین اجتماعی، در سال ۱۴۰۰ حدود ۵۱ درصد بازنشستگیهای این سازمان، پیش از موعد بوده است.
در نهایت باید گفت مرور آمارها و گزارشهای مربوطه حاکی است که پایداری مالی صندوقهای بازنشستگی در کشور با بحرانی جدی روبهرو است و اکثریت صندوقهای بازنشستگی کشور مثل صندوق بازنشستگی کشوری، نیروهای مسلح و صندوقهای دستگاهی در حال حاضر قادر به پرداخت حقوق و مستمری بازنشستگان از طریق منابع داخلی خود نبوده و به بودجه عمومی وابسته شدهاند و نیازمند شروع اصلاحات ساختاری در نظام تامین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی است.
ورود زودهنگام برخی گروههای شغلی به صندوقهای بازنشستگی و در نتیجه خروج زودهنگام آنان باعث میشود سنوات دریافت مستمری افزایش یابد که بار مالی قابلتوجهی به صندوقهای بازنشستگی تحمیل میکند. افرادی که دوره تحصیلی آنان جزو سوابق خدمتشان محسوب میشود، بخش مهمی از گروههای با سن بازنشستگی پایین را تشکیل میدهند. کاهش سن بازنشستگی موضوعی است که علیرغم آثار مخرب آن بر پایداری صندوقهای بازنشستگی، یکی از موضوعات مورد علاقه گروههای مختلف شغلی است و درخواست برای قرارگیری در زمره مشاغل سخت و زیانآور و دریافت سنوات ارفاقی، همواره ازسوی مشاغل مختلف ارائه میشود.
مسلما ادامه این روند میتواند باعث تشدید کسری بودجه و به دنبال آن تشدید هرچه بیشتر تورم شود؛ با توجه به نامگذاری سال 1402 به نظر میرسد حالا بهترین موقعیت برای اصلاح وضعیت صندوقهای بازنشستگی است.
ارسال به دوستان
بررسی دیدگاههای مخالفان و موافقان تشکیل وزارتخانهای با هدف مدیریت بازار
خوب و بد وزارت بازرگانی
گروه اقتصادی: پس از فراز و نشیبها و اماواگرهای فراوانی که در مسیر تشکیل مجدد وزارت بازرگانی وجود داشت، بالاخره نمایندگان مجلس شورای اسلامی سهشنبه ۱۲ اردیبهشت جاری در جریان جلسه علنی مجلس، با ۱۴۳ رأی موافق، ۵۸ رأی مخالف و ۵ رأی ممتنع از مجموع ۲۱۱ رأی، با 2 فوریت لایحه تشکیل وزارت بازرگانی موافقت کردند. بر این اساس اگر همه چیز طبق خواسته دولت پیش برود و شورای نگهبان هم مخالفتی نداشته باشد وزارت بازرگانی با هدف تسریع در اقدامات مربوط به نظارت و ساماندهی امور مرتبط با حوزه بازرگانی و تنظیم بازار کالا و خدمات و همچنین حمایت از مردم در بخش بازرگانی داخلی فعالیت خود را از طریق بهسازی و اصلاح نظام اداری در ابعاد تشکیلات و سازماندهی و ساختار اداره امور کشور و با هدف ارتباط، پیوستگی، همبستگی و تجانس وظایف و لزوم چابکسازی و افزایش تحرک دستگاههای مسؤول با رعایت اصل عدم توسعه تشکیلاتی در دولت آغاز میکند.
همچنین به منظور رصد و پایش بازار کالا و خدمات با رویکرد استقرار حکمرانی داده و با هدف پیشبینی نیازهای مصرفکنندگان و تولیدکنندگان، وزارت بازرگانی مکلف است با همکاری وزارت صنعت و معدن و وزارت جهاد کشاورزی و سایر دستگاههای اجرایی متولی نسبت به ایجاد پیشخوان مدیریتی با تاکید بر ایجاد ارتباط بین سامانههای موجود در حوزه زنجیره تامین، تولید و توزیع با اولویت کالاهای اساسی و نهادههای اولیه تا پایان اردیبهشت سال ۱۴۰۲ اقدام کند.
در این راستا تمام وظایف و اختیارات و مسؤولیتهای مقرر در قوانین و مقررات مختلف بر عهده وزیر یا وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزیر یا وزارت جهاد کشاورزی بوده است که با توجه به اهداف و ماموریتهای مندرج در این قانون حسب مورد، بر عهده وزیر یا وزارت بازرگانی قرار میگیرد.
* وزارت بازرگانی در گذر زمان
سال ۱۳۹۰ ادغام وزارت بازرگانی در وزارت صنایع و معادن در نتیجه تلاطمات و آشفتگی بازار محصولات مختلف بویژه کالاهای اساسی و درگیری مدام این 2 وزارتخانه، در دستور کار دولت و مجلس وقت قرار گرفت و منجر به تشکیل وزارت صنعت، معدن و تجارت شد. سال ۹۱ نیز با تصویب «قانون تمرکز وظایف و اختیارات بخش کشاورزی در وزارت جهاد کشاورزی» بازرگانی محصولات کشاورزی به وزارت جهاد کشاورزی منتقل شد تا هر وزارتخانه پاسخگوی عملکرد خود در حیطه وظایف محوله باشد. منطق تصویب این قانون این بود که مسؤولیت واحد، پاسخگویی واحد را در پی دارد، درنتیجه فضای اتهامپراکنی وزارتخانهها علیه یکدیگر و فرار از پاسخگویی در قبال ضعف عملکردها به حداقل میرسد.
در واقع وزارت بازرگانی یکی از وزارتخانههای دولت و مسؤول توسعه و بهبود امکانات بازرگانی ایران و تنظیم قوانین و سیاستهای کشور بود که دولت روحانی در خرداد ۱۳۹۶ پرونده تفکیک وزارت صمت را در مجلس به جریان انداخت اما در همان زمان مخالفان بسیاری داشت. تا اینکه بالاخره اصرار دولت دوازدهم منجر به صدور رای مثبت کمیسیون اجتماعی مجلس به تفکیک وزارت صمت شد. پس از ارسال سیگنال مثبت کمیسیون اجتماعی مجلس نسبت به تفکیک این وزارتخانه، کمیته اقتصاد مقاومتی کمیسیون اقتصادی مجلس به دنبال اعلام مخالفت 2 کمیسیون تخصصی «حمایت از تولید ملی» و «کشاورزی»، سومین مخالفت نسبت به تفکیک وزارت صمت از جبهه بهارستاننشینها را اعلام کرد.
به اعتقاد آنها سیاستگذار به جای تشکیل یک وزارتخانه جدید، «اصلاح ساختارهای عریض و طویل وزارت صمت»، «تکمیل ادغام به جای تشکیل وزارت بازرگانی»، «کوچکسازی و چابکسازی با ادغام وزارتخانهها» و «یکپارچهسازی حوزههای تولید و تجارت» را در دستور کار قرار دهد.
اما پس از تصویب این طرح، برخی نمایندگان مجلس در نامهای خطاب به اعضای شورای نگهبان، طرح تشکیل وزارت بازرگانی را مغایر با قانون اساسی دانستند. به اعتقاد ۶۰ نماینده مجلس، تشکیل این وزارتخانه بویژه در شرایط تحریم موجب آسیب جدی به اقتصاد کشور میشد.
درست یک روز بعد از انتشار این نامه، طرح تشکیل وزارت بازرگانی که قرار بود در جلسه شورای نگهبان بررسی شود، وقت رسیدگی پیدا نکرد. اما در جریان این کشوقوسها، دومین نامه انتقادی نسبت به طرح تجزیه صمت نوشته شد. جمعی از استادان دانشگاه در نامهای به دبیر شورای نگهبان دلایل مخالفت خود را با تشکیل وزارت بازرگانی اعلام کردند.
۶۵ نماینده نیز در دومین نامه اعتراضی به مصوبه تشکیل وزارت تجارت و خدمات بازرگانی، خطاب به شورای نگهبان، خواستار عودت این مصوبه مجلس شدند. شیوع کرونا و تعطیلات نوروز نیز در ادامه بررسی این لایحه جنجالی را به اردیبهشت موکول کرد. ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۹۹به محض اینکه این طرح در دستور کار مجلس قرار گرفت، برخی نمایندگان با فریاد «۲- ۲» مخالفت خود را با بررسی مجدد این طرح در مجلس اعلام کردند و به آن رأی ندادند.
یکی از ایرادات شورای نگهبان به تبصره یک ماده واحده این طرح بود که نمایندگان مصوبه کمیسیون اجتماعی برای رفع این ایراد را تصویب نکردند. در ادامه این جلسه نیز امیرحسین قاضیزادههاشمی، عضو هیاترئیسه مجلس تاکید کرد: تاکنون چند بار ایرادات شورای نگهبان به این طرح در مجلس بررسی شده و رای نیاورده و بر این اساس بهتر است دیگر از این دستور کار بگذریم. با ایراد شورای نگهبان به مصوبه مجلس، این طرح در مجلس یازدهم به مدت یک سال مسکوت گذاشته شد اما در اواسط سال 1401 با نظرخواهی از دولت و موافقت دولت با آن، دوباره به جریان افتاد.
* اما و اگرهای تشکیل وزارت بازرگانی
در کنار موافقان احیا و تشکیل مجدد وزارت بازرگانی، مخالفان زیادی این اتفاق را تکرار یک تجربه شکستخورده میدانند و بر این باورند که تفکیک بازرگانی از مجموعه صمت نهتنها دنبالهروی از سیاستهای شکستخورده پیشین در حوزه تنظیم بازار است، بلکه امکان نظارت مجلس را میدهد.
پیش از این، رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفته بود ۸۰ درصد اعضای کمیسیون با تشکیل سازمان یا وزارت بازرگانی مخالف هستند. این در حالی است که تعداد قابلتوجهی از نمایندگان مجلس نیز معتقدند با تشکیل این وزارتخانه یک تشکیلات متمرکزی برای مدیریت بازار و تجارت ایجاد میشود، ضمن اینکه درباره وضعیت بازار پاسخگو بوده و میتوان مسؤولیتهایشان را یادآوری کرد. مضاف بر اینکه بخشی از ماموریتهای بازار را که پیشتر به وزارت جهاد کشاورزی واگذار شده بود، میتوان به این وزارتخانه محول کرد و بدون تغییر ساختار نیروی انسانی، افراد مسؤول در وزارت جهاد کشاورزی را از آن وزارتخانه منفک کرده و به وزارت بازرگانی انتقال داد. برخی نمایندگان دیگر نیز نبود ساختار مستقل برای کنترل بازار را از عوامل مهم و ضروری برای تشکیل وزارت بازرگانی میدانند و از احیا و تشکیل این وزارتخانه حمایت میکنند. اما در واقع فعالیت وزارت بازرگانی به عنوان یک وزارتخانه مجزا و مستقل تا چه اندازه میتواند اهداف از پیش تعیین شده را محقق کند؟
* تسهیل فعالیت وزارتخانهها
یکی از مهمترین دلایل موافقان تفکیک وزارت صنعت، معدن و تجارت، گستردگی این وزارتخانه است. موافقان معتقدند با ادغام وزارت بازرگانی در صنایع و معادن، این وزارتخانه بیش از حد بزرگ شده و یک نفر توانایی مدیریت این وزارتخانه عریضوطویل را ندارد.
به گفته محمدعلی محسنیبندپی، نماینده نوشهر و چالوس در مجلس یازدهم و از موافقان تشکیل وزارت بازرگانی، برخی وزارتخانههای دولت، بزرگ و با مسؤولیت سنگین است؛ همین باعث شده که کار آنها با پیچیدگی روبهرو شود. گاهی میبینیم وزارتخانهای بزرگ با تعهدات متعددی است اما ساختار بهگونهای طراحی شده که کارها بهخوبی پیش میرود، یعنی بر اساس چارت سازمانی یک وزیر و چند معاون وزیری که برای آن مجموعه در نظر گرفته شده، کفایت میکند اما در رابطه با وزارت صنعت، معدن و تجارت این موضوع صدق نمیکند.
این نماینده مجلس در این رابطه گفته است وزارت صمت یک وزارتخانه بسیار مهم و کلیدی است و در شرایط کنونی کشور، انجام این حجم از کار توسط یک وزارتخانه منطقی به نظر نمیرسد. لذا ادغام وزارت صنعت و معدن با وزارت بازرگانی، از همان ابتدا کاری اشتباه بود و اینکه یک وزارتخانه با مسؤولیت سنگین و یک وزیر داشته باشیم و دلمان را خوش کنیم که کارها در هم ادغام یا دولت کوچک شده، نادرست است.
* حذف واسطهگری و دلالبازی
یکی دیگر از پیامدهای تشکیل وزارت بازرگانی حذف واسطهگری و دلالبازی است. حسین رئیسی، نماینده مردم جاسک و میناب در مجلس شورای اسلامی به عنوان یکی از موافقان تشکیل وزارت بازرگانی معتقد است با تشکیل وزارت بازرگانی واسطهگری و دلال بازی که در برخی صنایع، بازار و معیشت مردم وجود دارد حذف میشود. به گفته وی تمرکز وزارت جهاد کشاورزی و صمت در زمان فعلی روی تولید است، در حالی که این نحوه تمرکز بر فعالیت سبب غافل شدن از نظام توزیع و تنظیم بازار شده است و اگر وزارتخانه تخصصی در این باره شکل بگیرد و به صورت متمرکز بر توزیع و صادرات نظارت کند، آثار مثبتی را در قیمت کالاها و توزیع آنها خواهد داشت. البته در بررسی جزئیات لایحه تشکیل وزارت بازرگانی، مهم این است که قانون تمرکز وظایف و اختیارات مربوط به بخش کشاورزی در وزارت جهاد کشاورزی نیز دیده شود تا بخش کشاورزی کشور آسیب نبیند، چرا که اگر همه اختیارات به وزارت بازرگانی واگذار شود، ممکن است وزارتخانه جدید بدون توجه به تولید محصولات کشاورزی اقدام به واردات بیرویه کند.
* کاهش مأموریتهای وزارت جهاد کشاورزی و صمت
فتحالله توسلی، نماینده کبودرآهنگ نیز از جمله موافقان تشکیل وزارت بازرگانی است. وی معتقد است هماکنون کنترل صادرات و دیپلماسی خارجی از جمله وظایف تعدادی از دستگاههاست که در این حوزه به وظایف خود به درستی عمل نمیکنند، لذا با ایجاد وزارتخانه بازرگانی، نه تنها این حوزهها فعال میشوند بلکه ماموریتهای وزارتخانههای جهاد کشاورزی و صمت نیز کاهش مییابد.
به گفته توسلی، هماکنون حلقه مفقوده کنترل تنظیم بازار فراموش شده است. از سوی دیگر انجام وظایف هر وزارتخانه براساس نحوه شکلگیری آن است و اگر امروز نمیتوانیم تولید را کنترل کنیم، به این دلیل است که وزارتخانههای صمت و جهاد کشاورزی مسؤولیت تنظیم بازار را برعهده نمیگیرند.
نماینده مردم رودبار نیز با اشاره به اینکه بازرگانی بحثی فراتر از صنعت باید داشته باشد، در موافقت با تشکیل وزارت بازرگانی میگوید: برخی نگرانند که وزارت بازرگانی به منظور پرداختن به واردات تشکیل شود، در حالی که این تصور اشتباهی است، چرا که جای این بخش در اداره کشور خالی است و نبود آن باعث گرانی کالاها شده است، ضمن اینکه تشکیل این وزارتخانه باعث میشود مسؤولان در این حوزه نیز به مجلس پاسخگو باشد. گودرزوندچگینی معتقد است تشکیل این وزارتخانه نه تنها هزینهای به کشور تحمیل نمیکند، بلکه حلقه گمشده توزیع را در کشور احیا کرده و بخش مستقلی برای صادرات کالاها و خدمات ایجاد میکند.
معینالدین سعیدی، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس نیز در حمایت از تشکیل وزارت بازرگانی معتقد است تشکیل این وزارتخانه در شرایط کنونی ضروری بوه و به ساماندهی بازار کمک میکند. به گفته وی، در سالهای گذشته طبق قانون تمرکز اختیارات وزارت جهاد کشاورزی، بخش بازرگانی محصولات کشاورزی از وزارت صنعت، معدن و تجارت جدا و به وزارت جهاد کشاورزی منتقل شد. این کار موجب شد وزارت جهادکشاورزی امکان کافی برای نظارت بر بازار را نداشته باشد و در عین حال از وظیفه اصلی خود که توسعه بخشهای کشاورزی است، غافل شود، لذا در شرایط کنونی ضروری است وزارتخانه تخصصی که حوزه بازار را بخوبی رصد کرده و مشکلات مردم را رفع کند، ایجاد شود و تمام وقت و توان خود را صرف رفع نیازهای اساسی مردم کند.
سعیدی با اشاره به افزایش قیمت کالاهای اساسی، بخشی از دلایل افزایش قیمتها را مربوط به حوزه نظارتی میداند و معتقد است تشکیل وزارت بازرگانی با نیروهای تخصصی میتواند به بهبود شرایط فعلی کشور کمک کند، چرا که اولویت امروز مردم معیشت، مسکن، خودرو و تامین کالاهای اساسی است و در این راستا ایجاد وزارتخانهای که وظیفه آن تنظیم بازار و نظارت بر آن باشد و به مهار تورم و جلوگیری از افسارگسیختگی قیمتها کمک کند، بسیار ضروری است.
* گسترش واردات با تشکیل وزارت بازرگانی
اما در کنار موافقان تشکیل وزارت بازرگانی، مخالفان اعتقاد دارند با انسجام ساختار تولید و تجارت، سیاستگذاری این 2 حوزه در اختیار یک وزارتخانه قرار میگیرد و در این صورت تولید از تصمیمات جزیرهای در امان میماند. این افراد پیشینه وزارت بازرگانی در واردات گسترده و ضربه به تولیدات داخلی را تجربهای تلخ عنوان میکنند و معتقدند یکی از دلایل ادغام این وزارتخانه کاهش واردات بوده است.
محمد صفایی، نماینده و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس درباره تفکیک وزارت صمت و تشکیل وزارت بازرگانی معتقد است چند سال پیش ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت در یکدیگر با این هدف انجام شد که میزان واردات کشور کاهش پیدا کند. همچنین یکی دیگر از اهداف ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت این بود که همان دستگاهی که متولی تولید است، بخش تجارت کشور را هم مدیریت کند. در حالی که با تفکیک وزارت صمت و تشکیل وزارت بازرگانی، واردات گسترش پیدا کرده و تولید داخلی ضربه خواهد خورد.
* نگرانی از تشدید واردات
نگرانی از واردات گسترده با تشکیل وزارت بازرگانی در صحبتهای کارشناسان دیگر نیز بارها تکرار شده و نسبت به عواقب آن هشدار دادهاند. از نظر این کارشناسان، هدف اصلی از تفکیک بخش بازرگانی از وزارت صمت و تشکیل یک وزارتخانه مجزا برای این امر تنظیم بازار داخلی از طریق واردات است که در نهایت به تضعیف تولید و افزایش قیمتها در بلندمدت منجر میشود.
از آنجا که دسترسی به بازار یکی از پایههای اصلی تولیدات قوی است، بنابراین تنظیم بازار با کالاهای وارداتی هر چند در کوتاهمدت و به ظاهر مشکلات بازار و تلاطمات آن را کاهش میدهد اما با کوتاهشدن دست تولیدکنندگان از بازار ضرر بزرگی متوجه تولید و اقتصاد کشور میشود. علاوه بر این، آگاهی متولی تولید از میزان و حجم کالای مورد نیاز بازار، امکان برنامهریزی برای رفع احتیاجات بازار با کالاهای داخلی یا واردات تنها به اندازه کمبود کالا را بهتر فراهم میکند. تجربه وجود وزارت بازرگانی در کشور نیز نشان میدهد هماهنگی این وزارتخانه با وزارتخانههای متولی تولید همواره با چالش مواجه بوده و به دلیل هماهنگ نبودن با این وزارتخانهها کالاهایی را وارد میکرد که صدای تولیدکنندگان داخلی را درمیآورد.
بنابراین به نظر میرسد پیشینه و تجربه تشکیل وزارت بازرگانی در کشور در ایجاد مخالفتها با آن تأثیرگذار بوده و مخالفان نمیتوانند خاطره ضربات این وزارتخانه به تولید را فراموش کنند؛ علاوه بر این تجربه سایر کشورها نیز نشان میدهد اکثرا متولی تولید و تجارت آنها ذیل یک ساختار فعالیت میکند که این مساله در رشد و پیشرفت این کشورها نیز تأثیرگذار بوده است، بنابراین تجربه داخلی و تجربه جهانی هر دو نقش زیادی در ایجاد مخالفت با تشکیل وزارت بازرگانی بازی میکنند.
* وزارت بازرگانی و افزایش بروکراسی اداری
سیدعلی موسوی، نماینده ملکان در مجلس نیز از مخالفان تشکیل وزارت بازرگانی است. وی در توضیح دلایل مخالفت خود میگوید: با ایجاد این وزارتخانه بروکراسی اداری افزایش مییابد و در شرایطی که دولت باید چابک و کوچک شود، یک وزارتخانه دیگر ایجاد میشود. از طرفی اقدامات لازم برای جداسازی این وزارتخانه حدود یک سال به طول میانجامد، بنابراین تحقق اهداف مدنظر نیز یک سال به تأخیر خواهد افتاد. به گفته وی، این احتمال وجود دارد که وزارت بازرگانی به وزارتخانه واردات تبدیل شود و در حالی که اکنون مسؤول محصولات کشاورزی، وزارت جهاد کشاورزی و مسؤول محصولات صنعتی وزارت صمت است، با تشکیل وزارتخانه بازرگانی، همه وزارتخانهها آن را مقصر مشکلات به وجود آمده در بازار میدانند.
* نهادسازی مقدمه مشکلات جدید
مهدی طغیانی، سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس نیز از جمله مخالفان تشکیل وزارت بازرگانی است. وی معتقد است اینکه ما فکر کنیم با یک نهادسازی جدید مشکلات حیطه بازرگانی را حل میکنیم، اینگونه نیست و نه تنها مشکلات حل نمیشود بلکه مسائل جدیدی به وجود میآید. واقعیت آن است که پیام مخالفت مجلس با یک فوریت و 2 فوریت لایحه تشکیل سازمان بازرگانی این بود که مجلس شورای اسلامی در کل با نهادسازی جدید در حوزه بازرگانی مخالف است.
به گفته وی، مجلس شورای اسلامی سال ۹۹ مخالفت خود را با تشکیل وزارت بازرگانی اعلام کرد، چرا که مساله ما اساسا در حوزه بازرگانی و تنظیم بازار نهادسازی نیست. هر اختیاری که لازم است، الان در وزارت صمت وجود دارد و اگر اختیاری هم وجود ندارد، میتوانند همان موارد را درخواست کنند تا در قالب قانون پیگیری شود.
سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی بر این باور است که ایجاد هر نهاد جدید، حداقل یک سال بروکراسی آن زمان نیاز دارد و باید برخی کارکنان جابهجا شوند، ساختمانهایی ایجاد شود، احکام کارگزینی تعریف شود، وظایف و اختیارات و تشکیلات مشخص شود. این در حالی است که اکنون کشور ظرفیت و تحمل چنین تغییراتی را در حوزه بازرگانی ندارد. از سوی دیگر بخش بازرگانی و تولید از نظر علمی به یکدیگر وابسته هستند و جایی که درباره تولید تصمیم گرفته میشود، باید درباره بازرگانی هم تصمیمگیری شود.
وی تاکید کرده که که راهحل رفع این مشکلات ارائه لایحه تشکیل وزارت بازرگانی نیست، بلکه باید ساختارهای درونی را تقویت کرد و بدون ساختارسازی جدید باید مشکلات را حل کرد، چرا که ساختارسازی برخلاف برنامه ششم توسعه است.
ارسال به دوستان
رشد 6 درصدی بارندگیها از ابتدای سال آبی نسبت به سال گذشته
بهار بارشها
* 17 سد مهم کشور پرشدگی بیش از 75 درصدی را تجربه کردند
گروه اجتماعی: بارندگیهای اخیر در کشور همراه با ذوب سطح پوشش برفی سبب افزایش درصد پرشدگی سدها شده به طوری که طبق تازهترین گزارش دفتر اطلاعات و دادههای آب شرکت مدیریت منابع آب وزارت نیرو درصد پرشدگی سدهای کشور در مجموع به ۶۴ درصد رسیده است و در این میان ۱۷ سد مهم کشور پرشدگی بیش از ۷۵ درصد را تجربه کردهاند. علاوه بر این میزان بارندگیها در کشور از ابتدای سال آبی جاری (ابتدای مهرماه ۱۴۰۱) تا روز ۱۵ اردیبهشت به 188.1 میلیمتر رسید که نسبت به سال آبی گذشته ۶ درصد رشد نشان میدهد. این در حالی است که بارشها همچنان در اغلب استانهای کشور ادامه دارد و از آنجایی که سازمان هواشناسی پیشبینی کرده است سامانه بارشی جدید از سهشنبه هفته جاری وارد کشور میشود و بخش عمدهای از استانهای کشور را تحت تاثیر قرار میدهد، بنابراین میتوان امیدوار بود این بارشها ظرفیت پرشدگی خیلی از سدهای کشور را بهبود بخشد. هرچند هنوز برخی از سدها در استانهای شمالی از جمله تهران، البرز، سمنان و قزوین شرایط مساعدی ندارند.
* رشد ۶ درصدی بارشها در کشور طی ۸ ماه گذشته
تازهترین گزارش دفتر اطلاعات و دادههای آب شرکت مدیریت منابع آب نشان میدهد میزان بارندگیها در کشور از ابتدای سال آبی جاری (ابتدای مهرماه ۱۴۰۱) تا روز ۱۵ اردیبهشت به 188.1 میلیمتر رسید که نسبت به سال آبی گذشته ۶ درصد رشد نشان میدهد اما نسبت به دوره بلندمدت کاهش ۱۵ درصدی دارد. میزان بارش در این مدت در مقایسه با دوره بلندمدت با بارش 221.9 میلیمتر، کاهش ۱۵درصدی نشان میدهد. بر پایه این گزارش، استان کهگیلویه و بویراحمد در بین استانهای کشور از ابتدای سال آبی جاری تا ۱۵ اردیبهشت با دریافت 780.9 میلیمتر بارش در مقایسه با 560.8 میلیمتر بارش پارسال، با رشد ۳۹ درصدی مقام پربارشترین استانهای کشور را دارد. همچنین استان چهارمحالوبختیاری از ابتدای سال آبی جاری تا اول اردیبهشت با دریافت 737.6 میلیمتر بارش در مقایسه با 598.1 میلیمتر بارش سال آبی پارسال با رشد ۲۳ درصدی مقام دوم پربارشترین استانهای کشور را از آن خود کرده است. استان سیستانوبلوچستان نیز در مدت یادشده با دریافت 59.6 میلیمتر بارش در مقایسه با 63.9 میلیمتر بارش پارسال با کاهش ۷ درصدی، دارای کاهش بارندگی است. ایران دارای اقلیم خشک و نیمهخشک بوده و دارای متوسط بارش ۲۵۰ میلیمتر است که این میزان بارش حدود یکسوم متوسط جهانی است. متوسط بارش کشور در گذر زمان رو به کاهش بوده است به طوری که میانگین بارش ۵۳ ساله کشور حدود ۲۵۰ میلیمتر بوده اما میانگین ۱۳ ساله اخیر به ۲۳۲ میلیمتر کاهش یافته است.
* میزان پرشدگی ۱۷ سد مهم کشور به بیش از ۷۵ درصد رسید
درصد پرشدگی سدهای کشور در مجموع به ۶۴ درصد رسیده است اما در این میان ۱۷ سد مهم کشور پرشدگی بیش از ۷۵ درصد را تجربه کردهاند. وضعیت بارندگیهای اخیر در کشور و ذوب شدن سطح پوشش برفی سبب افزایش درصد پرشدگی سدها شده است. تازهترین گزارش دفتر اطلاعات و دادههای آب شرکت مدیریت منابع آب ایران بیانگر آن است که درصد پرشدگی سدهای کشور تا ۹ اردیبهشت به ۶۴ درصد رسید که نشان از آن دارد هنوز ۳۶ درصد حجم مخزن سدها خالی است اما در این میان از مجموع سدهای کشور ۱۷ سد مهم با درصد پرشدگی بیش از ۷۵ درصد روبهرو شدهاند.
بارشهای بهاری موجب شد تا پس از سرریز شدن آب در سدهای استان خوزستان و لرستان، سد گاران در استان کردستان نیز سرریز شود. این سد با هدف تامین آب کشاورزی منطقه مریوان و قزلچهسو (به میزان ۱۰ هزار و ۴۵۰ هکتار) و تامین آب شرب و صنعتی شهرستان مریوان به میزان ۲۰ میلیون متر مکعب در سال ۹۲ آبگیری شده و یکی از سدهای کردستان است که در پی بارندگیهای خوب بهاری در این منطقه سرریز شده است. این سد در ۲۰ کیلومتری شمال شرقی شهر مریوان واقع شده و حجم مخزن این سد ۱۰۰ میلیون متر مکعب است.
* بارش باران در غالب استانها
رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا از وقوع رگبار و رعد و برق و وزش باد شدید و در مناطق مستعد خیزش گرد و خاک همچنین افزایش ۸ تا ۱۲ درجهای دما در شمال شرق و شرق کشور خبر داد.
صادق ضیاییان درباره شرایط جوی کشور اظهار کرد: یکشنبه (امروز) در برخی مناطق شمال غرب، غرب سواحل دریای خزر و ارتفاعات البرز غربی و دوشنبه (فردا) در برخی مناطق شمال غرب و برخی مناطق استانهای زنجان، قزوین، البرز و ارتفاعات تهران رگبار پراکنده گاهی رعد و برق و وزش باد شدید موقت پیشبینی میشود. وی افزود: سهشنبه ۱۹ اردیبهشت با ورود سامانه بارشی از شمال غرب کشور در مناطقی از شمال غرب، غرب، دامنهها و ارتفاعات زاگرس مرکزی، غرب سواحل دریای خزر و استانهای واقع در دامنههای جنوبی البرز و چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت در برخی مناطق شمال غرب، شمال شرق، استانهای ساحلی دریای خزر و دامنهها و ارتفاعات البرز افزایش ابر، رگبار و رعدوبرق و وزش باد شدید موقت رخ میدهد. به گفته رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا امروز در شمال غرب و غرب، فردا در غرب، بخشهایی از شمال غرب و استانهای واقع در دامنههای جنوبی البرز، سهشنبه در غرب، جنوب غرب و بخشهایی از مرکز کشور و چهارشنبه در استانهای واقع در دامنهها و ارتفاعات زاگرس مرکزی و جنوبی، بخشهایی از مرکز خراسان جنوبی و شرق سمنان در بعضی ساعات وزش باد شدید و در مناطق مستعد خیزش گردوخاک پیشبینی میشود.
وی افزود: طی ۳ روز آینده در شمال شرق و شرق کشور دما بین ۸ تا ۱۲ درجه سانتیگراد افزایش مییابد. رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا درباره وضعیت جوی تهران نیز اظهار کرد: آسمان تهران یکشنبه (امروز) صاف و گاهی وزش باد با حداقل دمای ۱۶ و حداکثر دمای ۲۹ درجه سانتیگراد و دوشنبه (فردا) صاف، در بعدازظهر افزایش ابر و گاهی وزش باد شدید با حداقل دمای ۱۸ و حداکثر دمای ۳۱ درجه سانتیگراد پیشبینی میشود.
* سازمان هواشناسی نسبت به احتمال آبگرفتگی معابر در ۶استان هشدار داد
سازمان هواشناسی کشور نسبت به خیزش گردوخاک و کاهش کیفیت هوا در ۱۴ استان و احتمال آبگرفتگی معابر بر اثر بارش باران در ۶ استان هشدار داد. این سازمان با صدور هشدار زردرنگ از وزش باد نسبتا شدید تا شدید، در نواحی مستعد گردوخاک و کاهش کیفیت هوا خبر داد. این وضعیت جوی روز یکشنبه (امروز) در ایلام، کرمانشاه، کردستان، زنجان، همدان، آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی و روز دوشنبه (فردا) در همدان، زنجان، مرکزی، اصفهان، قم، البرز، قزوین، چهارمحالوبختیاری و شمال لرستان مورد انتظار است. بر اثر این مخاطرات احتمال خسارت به تجهیزات شهری و برونشهری از جمله سقوط بنر، تابلوهای تبلیغاتی، داربستها، سازههای موقت، احتمال سقوط اشیاء از ارتفاعات و احتمال شکستن نهالها و درختان کهنسال، در مناطق مستعد خیزش گردوخاک، کاهش دید و کاهش کیفیت هوا وجود دارد. همچنین این سازمان در ادامه این هشدار نسبت به ناپایداریهای محلی، رگبار باران، رعدوبرق، در مناطق مستعد تگرگ، وزش باد شدید موقت هشدار داد. این وضعیت جوی بویژه در ساعات بعدازظهر یکشنبه ۱۷ (امروز) در آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، ارتفاعات قزوین و زنجان و دوشنبه (فردا) در شمال آذربایجان غربی، شمال آذربایجان شرقی و ارتفاعات و دامنه قزوین و البرز رخ خواهد داد. براثر این مخاطرات احتمال صاعقه، احتمال تگرگ، احتمال آبگرفتگی معابر به طور محدود و احتمال جاری شدن روانآب وجود دارد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|