|
سرکوب وحشیانه معترضان توسط پلیس و تخریب و غارت اموال عمومی در جریان ناآرامیهای فرانسه، تصویری عریان از خشم انباشته در این کشور است
رقص خشم
روزنامه گاردین: جوانان فرانسوی اوضاع کنونی را بهمثابه جنگ با سیستم کشور تلقی میکنند
گروه بینالملل: قتل یک نوجوان ۱۷ ساله الجزایریتبار با شلیک پلیس فرانسه، یکی از خشنترین و کمسابقهترین ناآرامیها در تاریخ معاصر این کشور را در پی داشته که در 5 شب گذشته از التهابش کم نشده است. شامگاه شنبه حدود ۴۵ هزار پلیس از جمله نیروهای ویژه در خیابانها به همراه یگانهای ویژه و خودروهای زرهی مستقر بودند و بر فراز شهرهایی نظیر پاریس، لیون و مارسی هلیکوپترهایی مشاهده شد. ساعت ۱:۴۵ بامداد یکشنبه وضعیت آرامتر از 4 شب گذشته بود، اگرچه تنشها و درگیریها همچنان در مرکز پاریس، مارسی، نیس و شرق استراسبورگ پابرجا بود. شنبهشب بزرگترین نقطه بحرانی، مارسی بود؛ جایی که پلیس گاز اشکآور شلیک میکرد و درگیریهای خیابانی میان جوانان و نیروهای پلیس تا اواخر شب ادامه داشت. در پاریس پس از آنکه در شبکههای اجتماعی فراخوانی برای تجمعات در خیابان شانزهلیزه منتشر شد، پلیس این کشور تمهیدات امنیتی را در این خیابان افزایش داد؛ خیابان اصلی که اغلب مملو از توریستها بود، این بار با نیروهای امنیتی و ایستهای بازرسی پر شده است. مقامات محلی در سرتاسر فرانسه محدودیتهایی را علیه تجمعات وضع کردهاند و به حملونقل عمومی دستور دادهاند فعالیت خود را در عصر متوقف کند و مقرراتی را برای آمد و شد اعمال کردهاند. «فابین روسل» رهبر حزب کمونیست فرانسه روز شنبه گفت دسترسی به شبکههای اجتماعی باید تحت قوانین کشور محدود شود. وی تصریح کرد: ما باید نقش شبکههای اجتماعی را بررسی کنیم. وقتی که شرایط در کشور متشنج است، این شبکههای اجتماعی باید متوقف شوند. من ترجیح میدهم وضعیت اضطراری در شبکههای اجتماعی اعلام شود. 719 نفر شنبه شب توسط نیروهای پلیس فرانسه دستگیر شدند. وزیر دادگستری فرانسه اظهار کرد ۳۰ درصد بازداشتشدگان زیر ۱۸ سال سن دارند. طبق گزارشها، در شهر لیون، سومین شهر پرجمعیت فرانسه خودروهای زرهی مستقر شده بودند و بر فراز این شهر هلیکوپترها مشاهده شد. طبق اطلاعیه وزارت کشور فرانسه، ۱۳۰۰ معترض به خشونتهای پلیس طی ناآرامیهای 2 روز جمعه و شنبه در شهرهای مختلف این کشور بازداشت شدند. بر اساس گزارش یورونیوز، همزمان با درگیری معترضان با پلیس، برخی افراد در میانه ناآرامیها در شهرهای گرونوبل، لیون، مارسی و سنتاتین دست به غارت فروشگاههای بزرگ، بویژه سرقت از مغازههای پوشاک و تلفن زدند. در لیون حدود 20 محل کسبوکار مورد سرقت قرار گرفت و در سنتاتین معترضان ویترین مغازهها را با سنگ و اشیای فلزی شکستند و وارد چند فروشگاه لباس و جواهرات شدند. همچنین کتابخانه شهر مارسی هم به آتش کشیده شد. شهردار مارسی، دومین شهر بزرگ فرانسه جمعه شب در مواجهه با شدت خشونتها و غارت فروشگاهها درخواست اعزام فوری نیروهای کمکی کرد. شبکه خبری فرانس۲۴ در گزارشی نوشت: اعتراضات در فرانسه بار دیگر بحث خشونتهای پلیسی در نهادهای بینالمللی از جمله سازمان ملل را مطرح کرده است؛ جایی که این بار انگشت اتهام به سوی مقامات دولتی و مسؤولان امنیتی در فرانسه نشانه رفته است. فعالان و نهادهای حقوق بشری پیشتر نسبت به تشدید و تداوم خشونتهای پلیسی در فرانسه هشدار داده بودند. خشونتها در حالی شهرهای فرانسه را فرا گرفته که این کشور پاییز امسال میزبان جامجهانی راگبی است و پاریس تابستان سال آینده باید از بازیهای المپیک ۲۰۲۴ میزبانی کند؛ موضوعی که برقراری وضعیت اضطراری را با توجه به محدودیتهای ناشی از آن در این کشور پیچیدهتر میکند. نیروهای امنیتی فرانسه برای مقابله با معترضان و ناآرامیهای اخیر، در حال استفاده از تجهیزات ضدشورش شامل گاز اشکآور، نارنجکهای صوتی و خودروهای زرهی هستند. سهشنبه هفته گذشته بود که در پی انتشار خبر قتل نوجوان ۱۷ ساله به نام «نائل ام» توسط پلیس فرانسه در حومه پاریس، جرقه اعتراضات و ناآرامیها در فرانسه روشن شد. خودروی این نوجوان الجزایریتبار به دلیل نقض قوانین رانندگی در منطقه «نانتیر» در حومه پاریس توسط پلیس متوقف شد. پلیس ابتدا گزارش داد یکی از ماموران به این نوجوان تیراندازی کرد، زیرا او قصد زیر گرفتنش را داشت اما این روایت با انتشار ویدئویی از این حادثه، نقض شد و زمینه اعتراضات گسترده در این کشور را فراهم کرد. تصاویر منتشر شده از این دور از اعتراضات در فرانسه که به آتش کشیده شدن اماکن عمومی و خصوصی، تخریب خودروها و غارت فروشگاهها و از سوی دیگر خشونت حداکثری پلیس با استفاده از تجهیزات ضدشورش شامل گاز اشکآور، نارنجکهای صوتی و خودروهای زرهی برای سرکوب معترضان را نشان میدهد، چندان با باغی که «جوزپ بورل» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی از آن دم میزد، همخوانی ندارد. بورل ۲۱ مهر ۱۴۰۱ در مراسم افتتاحیه مرکز دانشگاهی دیپلماسی اروپا در شهر بروژ بلژیک گفته بود: «اروپا یک باغ است، همه ما این باغ را ساختهایم... این باغ بهترین ترکیب از آزادی سیاسی، چشماندازهای اقتصادی و انسجام اجتماعی را دارد. بقیه دنیا واقعاً باغ نیست. بیشتر نقاط جهان جنگل است و جنگلها ممکن است به باغ حمله کنند». اظهاراتی که با واکنشهای گسترده بینالمللی مواجه شد و بسیاری آن را نشاندهنده نژادپرستی و انحطاط اخلاقی غرب خواندند. در این میان حجم اعتراضات مردمی و نحوه اعمال خشونت و خونریزی از سوی نیروهای نظامی فرانسه تا اندازهای گسترده است که برخی کارشناسان از احتمال وقوع یک انقلاب جدید در این کشور خبر دادهاند. این مساله به این دلیل دارای اهمیت است که فرانسه سرزمین انقلابهاست و در 200 سال اخیر، شاهد چندین شورش گسترده اجتماعی و سیاسی منجر به انقلاب بنیادین بوده است. علاوه بر این به نوشته روزنامه «تاگس شاو» آلمان، به دلیل ناآرامیهای فرانسه که چند روز است ادامه دارد، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه اعلام کرد فعلا نمیخواهد کشور را ترک کند. به این ترتیب سفر 2 روزه وی به آلمان به تعویق افتاد. مکرون قرار بود دیروز (یکشنبه) به آلمان سفر کند. همانطور که اشاره شد این وقایع تنها یک سال قبل از بازیهای المپیک است که فرانسه تابستان 2024 میزبان آن خواهد بود. به منظور تحت کنترل درآوردن وضعیت فعلی، «جرالد دارونین» وزیر کشور فرانسه تصمیم گرفته نیروهای ویژه بیشتری را در کشور مستقر کند. همچنین واحدی که مخصوصاً برای مقابله با خشونت در شهر آموزش دیده است (CRS8) برای حمایت از پلیس در لیون مستقر میشود. در لیون و مارسی بدترین ناآرامیها رخ داده است. کافهها، کیوسکها و خردهفروشان مورد حمله قرار گرفتهاند، ویترینها شکسته، اجناس غارت شده و اثاثیه ویران شده است. در همین زمینه روزنامه گاردین نوشت: روشهای خشونتآمیز و گاه وحشیانه پلیس فرانسه مشکل اساسی و بزرگی تلقی میشود. این مساله در اعتراضات خیابانی معترضان موسوم به «جلیقهزردها» در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ برجسته شد؛ هنگامی که هزاران نفر از معترضان زخمی شدند. سال گذشته نیز مشکل مشابهی در اعتراضات به اصلاحیه و افزایش قانون بازنشستگی در فرانسه رخ داد. نهادهای حقوق بشری و همچنین دیدهبان حقوق بشر سازمان ملل به اعتراضات اخیر واکنش تندی نشان دادند و با اشاره به قتل نائل ۱۷ ساله گفتند اکنون برای فرانسه وقت آن رسیده به طور جدی به مشکلات عمیق مربوط به نژادپرستی رسیدگی کند.
این روزنامه انگلیسی ادامه داد: مرگ نائل مرزوق، نوجوان ۱۷ ساله آفریقاییتبار به دست پلیس فرانسه و انتشار ویدئویی از لحظه شلیک به او به طرز غریبی برای مادر، خانواده و دوستانش دردناک و غمانگیز است اما این مساله اتفاقی نبود که در انزوا باقی بماند، بلکه بازتاب گستردهاش، مشکلات موجود پلیس فرانسه و مسائل مربوط به نژادپرستی را پررنگتر کرده و جامعه باید نسبت به تمام اینها هوشیار باشد. به بیان دیگر و بر اساس مفهومی گستردهتر، مرگ مرزوق سوالات غامض و لاینحلی را درباره اصرار متعصبانه فرانسه بر همگونسازی نژادی، سکولاریسم و یک هویت مطلق با قائده کلی و جهانشمول، مطرح کرده است.
شکست طبقههای مختلف سیاسی فرانسه جهت رسیدگی به این مشکل، یکی از دلایلی است که موجب میشود بسیاری از جوانان بویژه رنگینپوستان معتقد باشند با سیستم در حال جنگند. از سویی سیاستمداران راست فرانسه که این اعتراضات را «شورش» یا «جنگ داخلی» خواندهاند، خودشان عموما نژادپرست تلقی میشوند. حتی امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه هم به «بیمسؤولیتی» متهم شده است، زیرا به جای آنکه به این موضوع رسیدگی کند، در بحبوحه شرایط بحرانی کشورش و اعتراض شهروندانش، به کنسرت التون جان، خواننده و نوازنده انگلیسی رفته بود. مکرون حادثه تیراندازی به نائل را «غیرقابل توجیه» توصیف کرد که همین اظهارات باعث خشونت اتحادیههای پلیس شد.
اظهارات رئیسجمهور فرانسه در حالی است که پلیس با توصیف معترضان تحت عنوان «دستههای وحشی» اقدام خود را توجیه میکند و همین امر بیانگر شکاف خطرناک و عمیق میان فقیر و غنی در فرانسه است.
گاردین در پایان نوشت: فقر، محلههای زاغهنشین، بیکاری، فرصتهای محدود زندگی و انزوا در جامعه مشکلاتی است که جوانان در بسیاری از کشورهای توسعهیافته بویژه بریتانیا با آنها مواجهند و هنگامی که مسائل حاد و حلنشدهای مثل نژادپرستی به چنین ترکیب بیثباتی افزوده میشود، عجیب نیست که انفجارهای کنترلنشدهای اتفاق بیفتد. آنچه در فرانسه در حال رخ دادن است، هشداری برای همه است.
از سویی «تیری مارکس» رئیس انجمن اصلی هتلداران فرانسه روز جمعه اعلام کرد روزانه هشدارهایی را از سوی گروهی از متخصصان صنعت گردشگری دریافت میکند که شاهد حمله، غارت و تخریب مشاغل خود بودهاند. مارکس از دولت فرانسه خواست به هر طریقی امنیت افرادی را که در هتلهای محبوبترین مقصد گردشگری جهان اقامت میکنند، تامین کند. فدراسیون خردهفروشیهای فرانسه (FCD) نیز خواستار افزایش نیروهای امنیتی در اطراف فروشگاهها شده است. در این بین، سازمان هتلها و رستورانهای مستقل فرانسه (GHR) ادعا کرد «شبکههای خارجی نمایش تصاویری از پاریس در آتش و خون را آغاز کردهاند که با واقعیت مطابقت ندارد».
ارسال به دوستان
فرانسه، فرانسه ندارد
محمد سلحشور: معروف است که «جان نگروپونتی» سفیر اسبق آمریکا در عراق در پاسخی قابل تامل به این سوال که چرا هیچگاه در آمریکا کودتا نمیشود، گفته بود: «چون در واشنگتن سفارت آمریکا وجود ندارد».
دخالت خارجی در امور داخلی دیگر ملل از جمله رویههای رفتاری ثابت دولتهای غربی در قبال دیگر جوامع بوده است. دولتهایی که هرگاه بخواهند با چشم بستن روی جنایات دیکتاتورهایی که منافعشان را تامین میکنند فضا را برای سرکوب مردم فراهم میکنند و هرگاه منافعشان ایجاب کند به بهانه حمایت از مردم و حقوق بشر، زمینهساز کودتا، جنگ داخلی و بحرانهای سیاسی در دیگر ملل میشوند. با این حال آنچه دولتهای غربی را در دل این رفتار دوگانه تقویت میکند، رسانههای همسویی است که برای مدیریت این جنگ روانی به یاری خود میگیرند.
قتل یک نوجوان مهاجر 17 ساله در فرانسه موج عظیمی از اعتراضات اجتماعی را رقم زده است. خیابانهای پاریس شاهد خروش جوانانی است که این جنایت را سمبلی از رفتارهای ضدانسانی در قبال مهاجران و دیگر نژادها میدانند. از کنترل خارج شدن وضعیت بسیاری از شهرها در سایه شورش خیابانی صدها هزار معترض باعث شده دولت فرانسه از هر ابزاری برای سرکوب معترضان بهره گیرد. با این حال رسانههای غربگرا تمام اهتمام خود را بر نادیده گرفتن این اعتراضات و در صورت لزوم توجیه رفتار دولت فرانسه گذاشتهاند. رسانههایی که کمتر از یک سال قبل به بهانه مرگ مهسا امینی تمام ظرفیتشان را خرج تثبیت روایت کشته شدن وی بر اثر جراحت و کشاندن مردم به خیابان کرده بودند، حالا در موضعی همدلانه ضمن محکوم کردن هرگونه رفتاری که رنگ و بویی از خشونت داشته باشد، مقابله پلیس با برهم زنندگان امنیت را اقدامی صحیح میخوانند.
در این مسیر البته رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز که چند ماه پیش با ادبیات تروریستی جامعه ایران را تحریک به عریانترین رویههای خشونتآفرین میکردند حالا همراستا با رسانههای نژادپرست دست راستی، ضمن برجسته کردن گزارههایی همچون مهاجر بودن بدنه معترضان خیابانی، سرکوب این «آشوبگران» را گامی موثر جهت تضمین دموکراسی میخوانند.
یکی از خطوط جریان تحریف برای توجیه حوادث فرانسه و اعاده حیثیت برای آشوبگران، مقایسه تعداد کشتهشدهها در جریان حوادث این روزهای فرانسه و آشوبهای سال گذشته در کشورمان است. این قیاسگران البته علاقهای به مقایسه دیگر متغیرهای 2 کشور و عواملی چون دخالت خارجی و رفتار جریانهای اجتماعی ندارند. با این حال پیش از بررسی هرکدام از این متغیرها باید این پرسش کلیدی را طرح کرد: آیا حفظ امنیت یک حق و وظیفه عمومی برای تمام دولتهاست یا فقط دولتهای غرب حق انحصاری دفاع از امنیت خود را دارند؟ ناگفته پیداست کارکرد رسانههای غربگرا جلوگیری از عیان شدن همین استاندارد دوگانه در افکار عمومی است.
با این حال انداختن نگاهی به 5 متغیر «توطئه امنیتی»، «دخالت خارجی»، «الگوی آشوب»، «تهدید تجزیهطلبی» و «مواجهه نیروهای اجتماعی با شورش حادث شده» بخوبی میتواند مغلطه پشت قیاس تعداد کشتههای فرانسه و ایران را عیان سازد.
1- حوادث سال گذشته ایران هرچند با خبر تلخ درگذشت یک دختر جوان آغاز شد اما یک شورش از پایین به حساب نمیآمد. به این معنا آنچه به یکباره در خیابانهای ایران خود را عیان ساخت صرفا یک خشم عمومی که سرریز آن به خیابان بریزد، نبود. توطئه دستگاههای امنیتی خارجی و برنامهریزی آنها از ماهها پیش از این حادثه معطوف به ناآرامسازی ایران بود. در حوادث فرانسه اما امروز نمیتوان رد هیچ سرویس امنیتی بیگانهای را برای ناآرام کردن این کشور پیدا کرد.
2- آنچه امروز در فرانسه میگذرد ریشه داخلی دارد و هیچ بازیگر خارجیای نیز تلاشی برای استمرار بخشیدن به ناآرامیها ندارد، کما اینکه در روزهای گذشته هیچ قدرت خارجی یا نهاد بینالمللی برای تقویت معترضان و اپوزیسیون فرانسه وارد میدان نشده است اما در ایران از نخستین ساعات شروع آشوبهای خیابانی دهها دولت خارجی با حداکثر توان به حمایت و تقویت آشوبگران پرداختند. از جمله امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه که این روزها به پدران و مادران فرانسوی هشدار میدهد مانع حضور فرزندانشان در خیابان شوند، در چند نوبت با برخی چهرههای ضدانقلاب و برانداز دیدار کرد. مکرون صراحتا حوادث ایران را «انقلاب» خواند و در کنار دیگر رهبران اروپایی با تریبون دادن به جریانهای برانداز در مجامع عمومی به سمت مشروعیتبخشی به آنها قدم برداشت.
3- الگوی آشوب در حوادث سال گذشته کشورمان یک الگوی تروریستی بود؛ به این معنا که ضدانقلاب خارجنشین، رسانههای فارسیزبان و هزاران اکانت مجازی جوانان را به ترور تشویق میکردند. حوادثی را که در بسیاری از شهرها از جمله مشهد، اصفهان، تهران، ایذه و جوانرود اتفاق افتاد تنها در چارچوب همین قاعده میتوان بررسی کرد. رواج ادبیات و الگوی گروهک تروریستی منافقین برای کشاندن جامعه ایران به سمت جنگ داخلی و خیابانی در سایه تبلیغ ترور پیگیری میشد. جراید اصلاحطلب که این روزها با مقایسه تعداد کشتههای حوادث فرانسه و ایران سعی دارند نتیجهگیری مطلوب خود را داشته باشند زیرکانه از طرح این پرسش که چه تعداد نیروی پلیس در این حوادث کشته شدند دوری میکنند، چون جواب «هیچ» است. بر همین اساس شورش معترضان فرانسوی هرچند رنگ رادیکالی به خود گرفته اما در دسته اقدامات تروریستی جا نمیگیرد و ترور نیز به عنوان یک استراتژی در این شورشها انتخاب نشده است. چنانکه معترضان فرانسوی نیز بخوبی میدانند حرکت به سمت الگوی ترور با چه واکنشی از سوی دولت این کشور مواجه میشود. غیرقابل کتمان است که حوادث سال 1401 در ایران یک خشونت سازمانیافته بر بستر ترور بود که به شهادت نزدیک به 50 نیروی مدافع امنیت کشورمان منجر شد. جریانهایی که در فضای رسانهای نقش مزدوری غرب را ایفا میکنند خوب است به این پرسش پاسخ دهند: اگر نه 50 که تنها 5 نیروی پلیس فرانسه به دست معترضان کشته شوند، پاسخ دولت این کشور چگونه خواهد بود؟
4- وجه دیگری که در قیاس حوادث ایران و فرانسه نادیده گرفته میشود هدف آشوب و درگیریهاست. بمباران رسانهای ایران در سال گذشته و صدها تریبونی که در اختیار چهرههای تجزیهطلب قرار گرفت، رقص دهها پرچم غیرملی و قومیتی در تجمعات ضدانقلاب خارجنشین، ورود چهرهای مثل عبدالله مهتدی تروریست به ائتلاف اپوزیسیون مورد حمایت غرب و صدها شاهدمثال دیگر گواهی بر این واقعیت است که طرح کلان آشوبهای سال گذشته، تجزیه ایران یا حداقل فعال کردن زمینه برای میدانداری تجزیهطلبان بود. آیا میتوان در فرانسه امروز شاهدمثالی از وجود گروههای تجزیهطلب و حمایت خارجی از آنان پیدا کرد؟ در همین زمینه هم معترضانی که اکنون در خیابانهای فرانسه هستند بخوبی میدانند بلند کردن پرچم تجزیهطلبی و حمله به حاکمیت ملی، چه عواقبی برای آنان دارد.
5- کیلیان امباپه بهترین فوتبالیست حال حاضر فرانسه با بالا گرفتن آتش اعتراضات در یادداشتی که در فضای مجازی منتشر کرد از معترضان خواست اعتراض را در مسیری مسالمتآمیز پی بگیرند. این موضع امباپه که بازخورد گستردهای نیز در شبکههای اجتماعی داشت مشتی از نمونه خروار رفتار ورزشکاران، سلبریتیها و چهرههای اجتماعی در جریان ناآرامیهای فرانسه است. مقایسه رفتار سلبریتیهای فرانسوی که تلاش میکنند نیرویی واسط میان معترضان و پلیس باشند و به کاهش درگیریها کمک کنند با سلبریتیهای ایرانی که در صفحات مجازیشان تولید کوکتلمولوتف را آموزش میدادند از دیگر شاهدمثالهایی است که تفاوت پاریس و تهران را در بحرانهای اخیر نمایان میسازد. یقینا در فرانسه هیچ فوتبالیستی به صرف محبوب بودن جرأت انتشار خبر دروغ کشته شدن یک دانشآموز در مدرسه را ندارد و اگر چنین کند با پاسخ سخت دولت مواجه میشود. از دیگر سو رسانههای رسمی این کشور هم در انتشار اخبار کذبی که صرفا به ملتهبتر شدن فضا کمک میکند با یکدیگر وارد رقابت نمیشوند. روزنامههای اصلاحطلب که این روزها تمام اهتمامشان را بر بایکوت و توجیه حوادث فرانسه گذاشتهاند سال گذشته جرقه اول آشوبها را با ادعای جراحت مهسا امینی زدند.
فرانسه احتمالا هیچوقت با یک بحران امنیتی و توطئه تجزیه در سایه اعتراضات عمومی مواجه نشود چون در مقابل فرانسه هیچ فرانسه دیگری وجود ندارد.
ارسال به دوستان
توهین به مقدسات ادیان نقشه صهیونیستهاست
دکتـر عبدالحسیـــن خسروپناه: اهانت اخیر به محضر قرآن کریم و توهینهایی که در کشورهای غربی به مقدسات اسلامی اتفاق میافتد، میتوان در چند سطح تحلیل کرد. یک سطح این است که در پی این اقدامات- که قطعا غیرانسانی و غیراخلاقی است و احساسات و اعتقادات مسلمانان را جریحهدار میکند- طبیعتا آنها عکسالعمل هم نشان میدهند و اعتراض و تجمع میکنند و علیه کشورهایی که بانی این رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی هستند، شعار میدهند، مراجع تقلید نیز نقد میکنند و به مسؤولان بینالمللی نامه میزنند و محکوم میکنند و آنها را ترغیب میکنند که در مقابل این حرکتها بایستند.
سطح دیگر این است که آیا این حرکات با منشور حقوق بشر که خود غربیها آن را نوشته و مصوب کردهاند، سازگاری دارد؟ قطعا ناسازگار است، یعنی با حقوق بشر در تعارض است. ماده 19 منشور حقوق بشر که از آزادی بیان سخن میگوید، تأکید دارد آزادی بیان ضرورت دارد؛ تا جایی که به اخلاق عمومی آسیب نرساند، یعنی رفتارهای غیراخلاقی را مصداق آزادی بیان نمیداند. آتش زدن قرآن و توهین به مقدسات اسلامی دقیقا با ماده 19 منشور حقوق بشر در تعارض است.
سطح دیگر که به نظرم بسیار عمیقتر است و فیلسوفانه باید به این سطح نگریست، این است که در غرب برای توهین به اسلام هزینه میکنند و آثاری مثل کتاب «آیات شیطانی» سلمان رشدی مرتد را منتشر میکنند یا فلان کشیش پروتستان قرآن را آتش میزند یا اخیرا هم در سوئد شخصی که مسیحی است، چنین رفتار غیراخلاقیای انجام میدهد و قرآن را آتش میزند و پلیس به او مجوز میدهد و از این فرد حمایت میکند. اگرچه دولت سوئد در نهایت عذرخواهی کرد ولی به هر حال مجوز رسمی صادر کرد. اینها نشان از این دارد که غرب مدرن یا غرب پسامدرن قرن 21 ، گویی درباره انسان و آزادی تغییر عقیده داده است. او دیگر قائل به اصالت انسان بماهو انسان نیست، بلکه قائل به انسان بماهو حیوان خشونتزای جنایتکار است. یعنی داعش را غربیها پرورش دادند و حمایت کردند و به جان مسلمانان انداختند و بعد هم گفتند ما با داعش مقابله کردیم! داعشی که وقتی نیروهایش در درگیریها مجروح میشدند، رژیم صهیونیستی آنها را درمان میکرد. این مسائل نشان میدهد امانیسم به معنایی که در قرون 17 و 18 مطرح کردند، نیست.
عقلانیت یا رشنالیتیای که در قرن 17 مطرح بود یا در قرن 18 «کانت» به آن میپرداخت، یا در قرن 19 «هگل» و حتی شخصیتی مثل «یورگن هابرماس» مطرح میکرد دیگر در قرن 21 خبری از آن نیست و عقلانیت مدرن به جهالت مدرن تبدیل شده است. یعنی کلمه عقلانیت را به کار میبرند ولی جهالت مدرن مقصودشان است چون آزادی بیانشان، آزادی جهالت و آزادی بردگی و خشونت است. اگر نقدی به قرآن دارید نقد کنید. با منطق و اخلاق نقد کنید تا دیگران هم جواب شما را بدهند؛ اینکه این رفتارهای خشونتزا را انجام میدهند برای ایجاد تنفر و نزاع بین انسانها در جوامع مختلف است. فرد توهینکننده به قرآن که ادعای مسیحیت دارد قطعا مسیحیت را هم قبول ندارد چون به دنبال این است که حتی جنگ صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان اتفاق بیفتد تا همدیگر را به خاک و خون بکشند. این حرکت، حرکت صهیونیستی ضد مسیحی و ضد اسلامی است. بنابراین مسلمانان مراقب باشند و این حرکت را از سوی مسیحیان ندانند، ولو اینکه یک مسیحی این کار را میکند. رژیم صهیونیستی هزینه میکند تا بین مسیحیان و مسلمانان اختلاف اندازد، کما اینکه منشأ جنگهای صلیبی هم حرکت یهودیان تندرو بود. بنابراین فکر میکنم غرب با این اقداماتی که انجام میدهد، دچار یک پارادوکس فلسفی و بنیادین شده و میخواهد جهان را به سمت نابودی بکشاند. فقط نگاه سطحی به این موضوع نداشته باشیم که قرآن را که کتاب مقدس مسلمانان است آتش زدند و به آن بیحرمتی کردند، بلکه بحث بسیار عمیقتر از این حادثه ظاهری است. بحث عمیق تحولی است که در بنیانهای فلسفی غرب ایجاد شده و سر از نوعی نسبیگرایی صهیونیستی درآورده و دارند جهان را به سمت یک نزاع بسیار خطرناک و جنگ بین ادیان، مذاهب و انسانها میبرند.
سالها قبل داعش را ایجاد کردند که جنگ مذهبی شیعه با سنی و سنی با سنی راه بیفتد و الان هم به دنبال نزاع بین مسیحی و مسلمان هستند و باید متدینان به ادیان مختلف خیلی هوشیار باشند و همه ادیان این حرکات را محکوم کنند، کما اینکه اگر چنین توهینهایی به مقدسات مسیحیان شود هم مسلمانان باید آن را محکوم کنند.
ارسال به دوستان
سرمربی جدید استقلال از وضعیت نقل و انتقالات تیمش راضی نیست
فرهاد دنبال تکخال جواد؟
مهدی طاهرخانی: سرمربی جدید استقلال صبح دیروز بعد از جلسه تمرین در مواجهه با خبرنگاران فاش کرد از وضعیت نقل و انتقالات باشگاه به هیچوجه راضی نیست. جواد نکونام ضمن کنایه زدن به ریخت و پاش رقبا هم به مسؤولان فدراسیون فوتبال و هم مدیران آبیهای پایتخت طعنه زد. نکونام گفت: «ببینید بعضی باشگاهها چه پولهایی به بازیکنان میدهند و چه ریختوپاشهایی میکنند، هوادار ما هم توقع دارد. اینجا استقلال است، ما هم باید بازیکن بزرگ و باکیفیت بگیریم، از این وضعیت نقل و انتقالات به هیچوجه راضی نیستم، باید به استقلال کمک شود. دوست دارم با هوادار صادق باشم، چون مرا خواست و آمدم، حالا که هستم تا آخرین لحظه از باشگاه بزرگ استقلال دفاع میکنم، نمیتوانم به آنها دروغ بگویم، فعلا از رقبا عقب هستیم، از همین اول همه چیز علیه استقلال و هوادارانش است».
ابراز نارضایتی نکونام اما در چهارمین روز تمرین با تیم جدیدش و درست پس از قطعی شدن نخستین خرید آبیها که یک لژیونر سابقا ملیپوش در پست بال کناری است چه معنایی میتواند داشته باشد؟ مهرداد محمدی که به عنوان بمب نقل و انتقالات تابستانی استقلال معرفی شده، روز اول این هفته در دفتر سعادتآباد قراردادی ۲ ساله با استقلال تهران امضا کرد و با پیراهن آبی و سیدحجت کریمی، سرپرست باشگاه عکس یادگاری انداخت. این بال هجومی 29 ساله پیشین راهآهن و سپاهان که سابقه بازی و گلزنی در لیگ برتر پرتغال با باشگاه «آوس» را در کارنامه دارد، در فصول گذشته در لیگ ستارگان قطر در ترکیب العربی و السیلیه گلزن و گلساز نشان داده است. او میتواند در هر ۲ پست بال هجومی راست و چپ و البته در نقش دفاع چپ بازی کند و علاوه بر این یک کاشتهزن و پنالتیزن قهار برای پر کردن جای کوین یامگا نیز به حساب میآید. به عبارت دیگر میتوان گفت استقلال یک آچار فرانسه در جلوی زمین به خدمت گرفته است.
همچنین او برای استقلال ورای یک خرید معمولی محسوب میشود، چرا که با امضایش طلسم 324 روزه خرید بازیکن توسط این تیم را شکست، چرا که آبیها به خاطر بسته بودن پنجره نقل و انتقالاتیشان در نیمفصل پاییزی
1402-1401موفق به جذب بازیکن جدید نشده بودند. محمدی خود در نخستین اظهاراتش به عنوان بازیکن استقلال، مشخصا درباره اینکه قرار است جای قائدی یا محبی را در استقلال بگیرد، ابراز تردید کرده است. با این حال به نظر نمیرسد ایده مدیران باشگاه برای جایگزینی مهدی قائدی، تکخال هجومی آبیها با مهرداد محمدی به مذاق نکونام خوش آمده باشد. سرمربی جدید که با جدایی قریبالوقوع قائدی مواجه شده، تیمش را در خطر از دست دادن یک شاهکلید واقعی میبیند. به همین دلیل نه تنها خرید آچار فرانسهای چون مهرداد محمدی را راه چاره این مشکل نمیداند، بلکه حتی از حل شدن مساله پرداخت حق انتقال قطعی محمد محبی، مهاجم ملیپوش فصل قبل به سانتاکلارای پرتغال نیز چندان به وجد نیامده است. در تفاهمنامهای که میان ۲ باشگاه امضا شده، استقلال میتواند با پرداخت مبلغ 600 هزار یورو، قرارداد قرضی محبی را دائمی کند که ظاهرا حجت کریمی برای این انتقال حدودا 30 میلیارد تومانی به سرمربی جدید قول قطعی داده است. مساله اصلی نکونام این است که محمدی و محبی، حتی با وجود قابلیتهایشان برای بازی کردن در نوک خط حمله، در اصل بال راست هستند، نه فوتبالیستی ذاتی و جادویی مثل قائدی. حتی اینکه قلعهنویی، سرمربی تیم ملی، محبی را بیشتر از همشهری بوشهری ریزنقش وی قبول دارد نیز سرمربی استقلال را مجاب نمیکند. او میداند به عنوان یک سرمربی نسل جدید استقلال، گریزی از قیاس شدن با فرهاد مجیدی ندارد که درست یک سال پیش در چنین روزهایی با تحویل دادن جام قهرمانی لیگ برتر به هواداران آبی، کمپ ناصر حجازی را به مقصد باشگاه اتحاد کلبا در لیگ برتر امارات ترک کرد. خاطر نکو آنجا مشوشتر میشود که فرهاد به رغم استقبالی که از نشستن رقیب سالهای نه چندان دور خود بر نیمکت استقلال در فضای مجازی کرد، قصد دارد شخصا ماموریت نکونام را برای او دشوارتر کند. سرمربی ایرانی کلبای امارات علاوه بر سایه سنگینی که به واسطه میراث طلاییاش بر سر کادر فنی جدید باشگاه استقلال گسترده، با تلاش عجیبی که برای ربودن تکخال واقعی آبیها آغاز کرده، از آن سوی خلیجفارس بر زخمهای آنها نیز نمک میپاشد. نکونام در مسیر این ماموریت دشوار، به یک فوقستاره نیاز دارد و قائدی تنها گزینه فوقستاره آبیها در دوران معاصر است. باشگاه استقلال که به نظر میرسید تا حدودی باشگاه الاهلی امارات، مالک اصلی مهدی قائدی را برای دائمی کردن انتقال تکخال ایرانی مجاب کرده باشد، حالا با اصرار عجیب تیم فرهاد مجیدی برای به خدمت گرفتن او در یک انتقال تمام اماراتی مواجه شده است. حتی به نظر میرسد خود قائدی هم که در ابتدا برای ماندن در استقلال ابراز تمایل میکرد، وسوسه شده تحت هدایت اسطوره باشگاه در امارات بازی کند. آخرین خبرها حاکی از آن است که الاتحاد کلبا رقم خرید ستاره ایرانی را چنان بالا برده که آبیهای تهران را یارای رقابت با آن نیست.
ارسال به دوستان
۱۲ تیر سالروز حمله آمریکاییها به هواپیمای مسافری ایران که منجر به شهادت صدها نفر از مردم ایران شد
مدال جنایت!
گروه سیاسی: یکشنبه دوازدهم تیرماه 1367، چشمان مردم دنیا نظارهگر جنایت تروریستهای آمریکایی علیه مردم ایران بود. صبح دوازدهم تیر ماه 67، هواپیمای مسافری ایرباس 300 که حامل مسافران ایرانی به مقصد دوبی بود، توسط ناو آمریکایی وینسنس بر فراز آبهای خلیجفارس مورد اصابت موشک قرار گرفت. در پی این جنایت، تمام 290 مسافر و خدمه پرواز شماره 655، از جمله 66 کودک به شهادت رسیدند.
مقامات سیاسی و نظامی آمریکا ابتدا منکر این جنایت شدند و اعلام کردند ناو وینسنس یک فروند جنگنده اف14 را که قصد حمله به این ناو را داشت، منهدم کرده است اما پس از انتشار تصاویر اجساد مسافران هواپیما از سوی ایران، ایالاتمتحده پذیرفت وینسنس به هواپیمای مسافری ایران حمله کرده است. با این حال آمریکاییها از پذیرش مسؤولیت این جنایت طفره رفته و اعلام کردند رادارهای وینسنس، ایرباس300 را جنگنده اف14 تشخیص داده که با سرعت در حال نزدیک شدن به ناو بوده است. آیا طبق ادعای آمریکاییها، ناو وینسنس با تجهیزات پیشرفتهای که داشته، یک هواپیمای مسافری را با جنگنده اف14 اشتباه گرفته است؟
هواپیمای ایرباس 300 ایران به شماره پرواز 655 و شناسه IR655 به خلبانی کاپیتان محسن رضاییان، به مقصد دوبی، 290 مسافر را، که در بین آنان تعداد 39 مسافر غیرایرانی و 66 کودک نیز دیده میشد، در خود جای داده بود.
در آن روزها «ایران ایر» هفتهای 2 پرواز از تهران به دوبی انجام میداد. مطابق برنامه مدون، پروازهای فوق پس از برخاستن از تهران، جهت سوختگیری و دریافت برخی خدمات در فرودگاه بندرعباس به زمین مینشست و سپس به مقصد دوبی پرواز میکرد.
بنا بر گزارش موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، در روز یکشنبه 12 تیرماه 1367 نیز، مطابق برنامه قبلی، هواپیمای فوق مرحله اول پرواز (تهران - بندرعباس) را به پایان رساند و پس از تاخیر 20 دقیقهای، از باند فرودگاه بندرعباس و در جهت 206 درجه، با هماهنگی برج مراقبت به مقصد دوبی به پرواز درآمد. پس از برخاستن، کاپیتان رضاییان ضمن تماس با دفتر ایرانایر در بندرعباس، از طریق فرکانس 8/131 مگاهرتز اعلام وضعیت میکند. سپس و در تماس دیگرش با برج مراقبت، ارتفاع خود را 3500 پایی از سطح دریا گزارش میدهد. خلبان سپس در فرکانس 4/133 مگاهرتز با برج مرکزی کنترل تهران تماس برقرار کرده و حضورش را در ارتفاع 7000 پایی اطلاع داده است. آخرین تماس ثبت شده هواپیمای ایرباس با برج بندرعباس 7 ثانیه پس از تماس با برج مرکزی کنترل تهران، انجام میشود و انهدام هواپیما توسط ناو وینسنس نیز در ساعت 10:23 و در شرایط صعود از ارتفاع 12000 پایی به 14000 پایی رخ داده است.
هواپیمای مسافری ایران به دلیل قرار داشتن در شرایط اوجگیری، با چشم غیرمسلح نیز قابل مشاهده بوده است. رادارهای وینسنس نیز هواپیما را روی جستوجوگر خود مشاهده کردند. طبق ادعای راجرز، فرمانده ناو وینسنس و البته مقامات نظامی آمریکا، وینسنس چند بار اقدام به ارتباطگیری با هواپیما کرده بود که پاسخی از سوی هواپیما مبنی بر اینکه دوست است یا دشمن، دریافت نکرده بود. این درحالی است که بنا بر ادعای فرماندهان وینسنس و گزارش پنتاگون، وینسنس کانالهای ارتباطی خود را روی فرکانس نظامی تنظیم کرده بود و طبیعتا ایرباس ایرانی، روی فرکانس غیرنظامی بود و نمیتوانست پاسخ ارتباطگیری وینسنس از طریق کانال نظامی را بدهد.
* آشنایی با سامانههای پدافند هوایی ناو وینسنس
ناو وینسنس علاوه بر در اختیار داشتن رادارهای مختلف با کاربریهای گوناگون و سامانههای پدافند هوایی توپخانهای، از وجود سامانههای پدافند هوایی موشکی ایجس و استاندارد - که از پیشرفتهترین سامانههای پدافند هوایی موشکی دریاپایه آن زمان محسوب میشد - بهره میبرد.
سامانه پدافند هوایی ایجس که سلاحی برای مقابله با موشکهای ضدکشتی و انواع هواگرد است، دارای یک رادار چند منظوره، سامانههای کنترل سلاح و کنترل آتش، رایانه مخصوص تجزیه و تحلیل، سکوی پرتاب موشک، موشک و... بود. موشک RIM2 که از هدایت دستوری همراه با امکان ناوبری به صورت خودکار و با استفاده از هدایت اینرسی در بخش میانی مسیر و هدایت آشیانهیابی در بخش نهایی مسیر بهره میبرد، دارای اشتراکاتی در نوع بهرهگیری در سامانه پدافند هوایی استاندارد نیز است. در واقع استاندارد تلاشی در جهت نوسازی سامانه پدافند هوایی کشتیهای مجهز به ایجس نیز محسوب میشود که بعدها به صورت کامل جایگزین ایجس شد. رادار An/Spy-1a نیز راداری است که مراحل کشف و تعقیب هدف را انجام میدهد.
سامانه پدافند هوایی دریاپایه استاندارد نیز که در اکثر فریگیتها و رزمناوهای غربی از آن استفاده میشود، دارای ۲ نمونه برد متوسط (دارای موتور سوخت جامد) و برد افزایش یافته یا بلند (دارای موتور دوتراستی سوخت جامد همراه با بوستر سوخت جامد) است. این سامانه قابلیت هماهنگی عملیاتی با سامانه ایجس را دارد. آن دسته از موشکهایی که قابلیت بهتری در هماهنگی با ایجس دارند و با سیستم آدابتور برای بهکارگیری ضد موشکهای کروز ضد کشتی استفاده میشوند، با عنوان «RIM-66C-SM2» شناخته میشوند.
* عملکرد پدافند هوایی ناو وینسنس در مواجهه باایرباس ایرانی
راجرز پس از اطلاع از مشاهده هواپیمای مسافری ایران روی اسکوپ رادار سرچ (جستوجو) اعلام آمادهباش میکند و به اپراتور ارتباط رادیویی ناو دستور میدهد به هواپیمای مشاهده شده در رادار، پیغام اخطار مبنی بر عدم ورود به حریم ناو داده شود. پیغامهای اخطار (3 اخطار) در عرض کمتر از 5 دقیقه برای هواپیمای ایرباس فرستاده شده بود. عدم پاسخگویی ایرباس ایرانی به اخطارهای فوق و همچنین عدم دریافت پاسخ از سوی دستگاه شناسایی دوست از دشمن منجر به این شد که سامانههای پدافند هوایی موشکی ناو وارد عمل شده و ۲ فروند موشک سطح به هوا به سمت هواپیمای مسافری شلیک کند. این ادعای توجیهی آمریکا برای فرار از پاسخگویی نسبت به جنایت رخ داده بود. با این حال با توجه به این موارد، چند سوال مطرح میشود.
آیا اقدامات انجام شده از سوی راجرز برای شناسایی و تفکیک اهداف و اطمینان از متخاصم بودن هدف کافی بود؟ آیا کاپیتان هواپیمای مسافری ایرانی تعمدی در عدم پاسخگویی به پیامهای ارسالی از سوی ناو وینسنس داشت؟ آیا کارکنان پدافند هوایی ناو وینسنس از روشهای دیگر نمیتوانستند به نوع هواپیما یا هواگرد مشاهده شده در اسکوپ و نوع عمل (خصمانه یا عدم خصمانه) پی ببرند؟ آیا تفاوت بین اف14 و هواپیمای مسافری ایرباس از طریق اطلاعات دریافتی از رادار قابل مشاهده نبود؟ آیا هواپیمای مسافری ایرانی عمل خصمانهای از خود نشان داده بود؟
حالا باید به این نکات توجه کرد؛ اطلاعات پروازی هواپیماهای مسافری معمولا چندین ماه پیش از انجام پرواز، به ایکائو(سازمان بینالمللی هوانوردی کشوری) واگذار میشود و آن سازمان نیز اطلاعات را به سراسر کشورهای منطقه و همچنین شرکتهای هواپیمایی انتقال میدهد. از همین رو ناو وینسنس نیز باید از زمان پرواز و مشخصات هواپیمای مسافری ایرباس ایرانی مطلع بوده باشد؛ بر فرض صحت ادعای مطرح شده از سوی آمریکاییها مبنی بر اینکه ایرباس را یک جنگنده اف14 تشخیص دادند که درحال نزدیک شدن به وینسنس بوده، باید به این نکته توجه کرد که اساسا کاربرد جنگنده اف14 که اتفاقا ساخت آمریکا است، رهگیری اهداف هوایی و انهدام این اهداف با موشکهای هوا به هوا است. با این حساب آمریکاییها متوجه بودند که اگر هم یک فروند اف14 در حال نزدیک شدن به وینسنس بوده، خطری برای این ناو نداشته است؛ برخلاف ادعای آمریکاییها، اندازه و سرعت هواپیماهای مسافری با هواپیماهای جنگنده همانطور که در واقعیت تفاوت دارد، روی صفحه رادار نیز فرق دارد. از همین رو باید گفت ادعای تشخیص و شناسایی اشتباه رادار وینسنس مبنی بر اینکه هواپیمایی که در حال نزدیک شدن به این ناو بوده، مسافری بود یا جنگنده، نمیتواند صحت داشته باشد.
در ارتباط با تلاش ناو وینسنس برای ارتباطگیری با هواپیما باید به این نکته اشاره کرد که فرکانس مورد استفاده وینسنس برای ارتباط با ایرباس300، نظامی بود و از همین رو برای هواپیمای ایرانی غیرقابل استفاده بود. فرمانده وینسنس میتوانست دستور دهد تا با ارسال پیام در فرکانسهای غیرنظامی نیز، تلاش برای ارتباطگیری با هواپیمای مسافری را ادامه دهند. از همین رو عدم ارسال پیام در فرکانس غیرنظامی، عمدی بودن شلیک موشک از سوی وینسنس به هواپیمای مسافری ایران را بیش از پیش به واقعیت نزدیک میکند.
هواپیمای مسافری ایرباس اساساً پیامی از سوی ناو وینسنس دریافت نکرد. یکی دیگر از اقدامات مشکوک فرمانده ناو وینسنس عدم استعلام او از سایر ناوها و کشتیهای آمریکایی حاضر در منطقه برای شناسایی هواپیما بود. بر اساس گزارش کمیته حقیقتیاب ایکائو در ارتباط با جنایت رخ داده، اپراتورهای رادار ناو هواپیمابر فورستال هواپیمای ایرباس ایرانی را به عنوان یک هواپیمای تجاری شناسایی کرده بودند و همین نکته نیز شاهد مثال دیگری بر این مدعاست که انهدام ایرباس300 ایرانی، عمدی بوده است.
یکی دیگر از ادعای آمریکاییها برای توجیه جنایت خود این بود که هواپیما با سرعت زیاد در حال کم کردن ارتفاع و نزدیک شدن به ناو وینسنس بوده است. در ارتباط با این ادعا نیز باید گفت جدا از تفاوت سرعت یک هواپیمای مسافری و جنگنده اف14، با توجه به آخرین تماس کاپیتان هواپیما مبنی بر افزایش ارتفاع به ارتفاع 14 هزار پایی، ایرباس ایرانی نه تنها ارتفاع خود را کاهش نمیداده که اتفاقا در حال اوجگیری بوده است.
جدا از همه این موارد باید به تقدیر رئیسجمهور وقت آمریکا از فرمانده وینسنس نیز اشاره کرد. سال ۱۹۹۰ «ویل راجرز» فرمانده ناو وینسنس مدال لژیون لیاقت را از دستان جورج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا به خاطر انجام خدمات برجسته بین تاریخ آوریل ۱۹۸۷ تا مه ۱۹۸۹ که اوج آن انهدام هواپیمای مسافری ایران و به شهادت رساندن صدها نفر از مردم ایران بود، به عنوان افسر فرمانده ناو وینسنس دریافت کرد.
ارسال به دوستان
مقایسه اغتشاشات پاییز 1401 در ایران با ناآرامیهای این روزهای فرانسه
فرانسه فرانسه ندارد
* دخالت خارجی، تجزیهطلبی و تروریسم، مؤلفههای کلیدیای که در ناآرامیهای فرانسه دیده نمیشود
محمد سلحشور: معروف است که «جان نگروپونتی» سفیر اسبق آمریکا در عراق در پاسخی قابل تامل به این سوال که چرا هیچگاه در آمریکا کودتا نمیشود، گفته بود: «چون در واشنگتن سفارت آمریکا وجود ندارد».
دخالت خارجی در امور داخلی دیگر ملل از جمله رویههای رفتاری ثابت دولتهای غربی در قبال دیگر جوامع بوده است. دولتهایی که هرگاه بخواهند با چشم بستن روی جنایات دیکتاتورهایی که منافعشان را تامین میکنند فضا را برای سرکوب مردم فراهم میکنند و هرگاه منافعشان ایجاب کند به بهانه حمایت از مردم و حقوق بشر، زمینهساز کودتا، جنگ داخلی و بحرانهای سیاسی در دیگر ملل میشوند. با این حال آنچه دولتهای غربی را در دل این رفتار دوگانه تقویت میکند، رسانههای همسویی است که برای مدیریت این جنگ روانی به یاری خود میگیرند.
قتل یک نوجوان مهاجر 17 ساله در فرانسه موج عظیمی از اعتراضات اجتماعی را رقم زده است. خیابانهای پاریس شاهد خروش جوانانی است که این جنایت را سمبلی از رفتارهای ضدانسانی در قبال مهاجران و دیگر نژادها میدانند. از کنترل خارج شدن وضعیت بسیاری از شهرها در سایه شورش خیابانی صدها هزار معترض باعث شده دولت فرانسه از هر ابزاری برای سرکوب معترضان بهره گیرد. با این حال رسانههای غربگرا تمام اهتمام خود را بر نادیده گرفتن این اعتراضات و در صورت لزوم توجیه رفتار دولت فرانسه گذاشتهاند. رسانههایی که کمتر از یک سال قبل به بهانه مرگ مهسا امینی تمام ظرفیتشان را خرج تثبیت روایت کشته شدن وی بر اثر جراحت و کشاندن مردم به خیابان کرده بودند، حالا در موضعی همدلانه ضمن محکوم کردن هرگونه رفتاری که رنگ و بویی از خشونت داشته باشد، مقابله پلیس با برهم زنندگان امنیت را اقدامی صحیح میخوانند.
در این مسیر البته رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز که چند ماه پیش با ادبیات تروریستی جامعه ایران را تحریک به عریانترین رویههای خشونتآفرین میکردند حالا همراستا با رسانههای نژادپرست دست راستی، ضمن برجسته کردن گزارههایی همچون مهاجر بودن بدنه معترضان خیابانی، سرکوب این «آشوبگران» را گامی موثر جهت تضمین دموکراسی میخوانند.
یکی از خطوط جریان تحریف برای توجیه حوادث فرانسه و اعاده حیثیت برای آشوبگران، مقایسه تعداد کشتهشدهها در جریان حوادث این روزهای فرانسه و آشوبهای سال گذشته در کشورمان است. این قیاسگران البته علاقهای به مقایسه دیگر متغیرهای 2 کشور و عواملی چون دخالت خارجی و رفتار جریانهای اجتماعی ندارند. با این حال پیش از بررسی هرکدام از این متغیرها باید این پرسش کلیدی را طرح کرد: آیا حفظ امنیت یک حق و وظیفه عمومی برای تمام دولتهاست یا فقط دولتهای غرب حق انحصاری دفاع از امنیت خود را دارند؟ ناگفته پیداست کارکرد رسانههای غربگرا جلوگیری از عیان شدن همین استاندارد دوگانه در افکار عمومی است.
با این حال انداختن نگاهی به 5 متغیر «توطئه امنیتی»، «دخالت خارجی»، «الگوی آشوب»، «تهدید تجزیهطلبی» و «مواجهه نیروهای اجتماعی با شورش حادث شده» بخوبی میتواند مغلطه پشت قیاس تعداد کشتههای فرانسه و ایران را عیان سازد.
1- حوادث سال گذشته ایران هرچند با خبر تلخ درگذشت یک دختر جوان آغاز شد اما یک شورش از پایین به حساب نمیآمد. به این معنا آنچه به یکباره در خیابانهای ایران خود را عیان ساخت صرفا یک خشم عمومی که سرریز آن به خیابان بریزد، نبود. توطئه دستگاههای امنیتی خارجی و برنامهریزی آنها از ماهها پیش از این حادثه معطوف به ناآرامسازی ایران بود. در حوادث فرانسه اما امروز نمیتوان رد هیچ سرویس امنیتی بیگانهای را برای ناآرام کردن این کشور پیدا کرد.
2- آنچه امروز در فرانسه میگذرد ریشه داخلی دارد و هیچ بازیگر خارجیای نیز تلاشی برای استمرار بخشیدن به ناآرامیها ندارد، کما اینکه در روزهای گذشته هیچ قدرت خارجی یا نهاد بینالمللی برای تقویت معترضان و اپوزیسیون فرانسه وارد میدان نشده است اما در ایران از نخستین ساعات شروع آشوبهای خیابانی دهها دولت خارجی با حداکثر توان به حمایت و تقویت آشوبگران پرداختند. از جمله امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه که این روزها به پدران و مادران فرانسوی هشدار میدهد مانع حضور فرزندانشان در خیابان شوند، در چند نوبت با برخی چهرههای ضدانقلاب و برانداز دیدار کرد. مکرون صراحتا حوادث ایران را «انقلاب» خواند و در کنار دیگر رهبران اروپایی با تریبون دادن به جریانهای برانداز در مجامع عمومی به سمت مشروعیتبخشی به آنها قدم برداشت.
3- الگوی آشوب در حوادث سال گذشته کشورمان یک الگوی تروریستی بود؛ به این معنا که ضدانقلاب خارجنشین، رسانههای فارسیزبان و هزاران اکانت مجازی جوانان را به ترور تشویق میکردند. حوادثی را که در بسیاری از شهرها از جمله مشهد، اصفهان، تهران، ایذه و جوانرود اتفاق افتاد تنها در چارچوب همین قاعده میتوان بررسی کرد. رواج ادبیات و الگوی گروهک تروریستی منافقین برای کشاندن جامعه ایران به سمت جنگ داخلی و خیابانی در سایه تبلیغ ترور پیگیری میشد. جراید اصلاحطلب که این روزها با مقایسه تعداد کشتههای حوادث فرانسه و ایران سعی دارند نتیجهگیری مطلوب خود را داشته باشند زیرکانه از طرح این پرسش که چه تعداد نیروی پلیس در این حوادث کشته شدند دوری میکنند، چون جواب «هیچ» است. بر همین اساس شورش معترضان فرانسوی هرچند رنگ رادیکالی به خود گرفته اما در دسته اقدامات تروریستی جا نمیگیرد و ترور نیز به عنوان یک استراتژی در این شورشها انتخاب نشده است. چنانکه معترضان فرانسوی نیز بخوبی میدانند حرکت به سمت الگوی ترور با چه واکنشی از سوی دولت این کشور مواجه میشود. غیرقابل کتمان است که حوادث سال 1401 در ایران یک خشونت سازمانیافته بر بستر ترور بود که به شهادت نزدیک به 50 نیروی مدافع امنیت کشورمان منجر شد. جریانهایی که در فضای رسانهای نقش مزدوری غرب را ایفا میکنند خوب است به این پرسش پاسخ دهند: اگر نه 50 که تنها 5 نیروی پلیس فرانسه به دست معترضان کشته شوند، پاسخ دولت این کشور چگونه خواهد بود؟
4- وجه دیگری که در قیاس حوادث ایران و فرانسه نادیده گرفته میشود هدف آشوب و درگیریهاست. بمباران رسانهای ایران در سال گذشته و صدها تریبونی که در اختیار چهرههای تجزیهطلب قرار گرفت، رقص دهها پرچم غیرملی و قومیتی در تجمعات ضدانقلاب خارجنشین، ورود چهرهای مثل عبدالله مهتدی تروریست به ائتلاف اپوزیسیون مورد حمایت غرب و صدها شاهدمثال دیگر گواهی بر این واقعیت است که طرح کلان آشوبهای سال گذشته، تجزیه ایران یا حداقل فعال کردن زمینه برای میدانداری تجزیهطلبان بود. آیا میتوان در فرانسه امروز شاهدمثالی از وجود گروههای تجزیهطلب و حمایت خارجی از آنان پیدا کرد؟ در همین زمینه هم معترضانی که اکنون در خیابانهای فرانسه هستند بخوبی میدانند بلند کردن پرچم تجزیهطلبی و حمله به حاکمیت ملی، چه عواقبی برای آنان دارد.
5- کیلیان امباپه بهترین فوتبالیست حال حاضر فرانسه با بالا گرفتن آتش اعتراضات در یادداشتی که در فضای مجازی منتشر کرد از معترضان خواست اعتراض را در مسیری مسالمتآمیز پی بگیرند. این موضع امباپه که بازخورد گستردهای نیز در شبکههای اجتماعی داشت مشتی از نمونه خروار رفتار ورزشکاران، سلبریتیها و چهرههای اجتماعی در جریان ناآرامیهای فرانسه است. مقایسه رفتار سلبریتیهای فرانسوی که تلاش میکنند نیرویی واسط میان معترضان و پلیس باشند و به کاهش درگیریها کمک کنند با سلبریتیهای ایرانی که در صفحات مجازیشان تولید کوکتلمولوتف را آموزش میدادند از دیگر شاهدمثالهایی است که تفاوت پاریس و تهران را در بحرانهای اخیر نمایان میسازد. یقینا در فرانسه هیچ فوتبالیستی به صرف محبوب بودن جرأت انتشار خبر دروغ کشته شدن یک دانشآموز در مدرسه را ندارد و اگر چنین کند با پاسخ سخت دولت مواجه میشود. از دیگر سو رسانههای رسمی این کشور هم در انتشار اخبار کذبی که صرفا به ملتهبتر شدن فضا کمک میکند با یکدیگر وارد رقابت نمیشوند. روزنامههای اصلاحطلب که این روزها تمام اهتمامشان را بر بایکوت و توجیه حوادث فرانسه گذاشتهاند سال گذشته جرقه اول آشوبها را با ادعای جراحت مهسا امینی زدند.
فرانسه احتمالا هیچوقت با یک بحران امنیتی و توطئه تجزیه در سایه اعتراضات عمومی مواجه نشود چون در مقابل فرانسه هیچ فرانسه دیگری وجود ندارد.
ارسال به دوستان
وزارت اطلاعات اعلام کرد ایران تعقیب تروریستها در خارج از مرزهای خود را با جدیت دنبال میکند
مجازات پشت مرزها
گروه سیاسی: 30 خرداد امسال بود که پلیس آلبانی سرانجام پس از 10 سال حضور سازمان تروریستی منافقین در کمپ اشرف 3 در تیرانا پایتخت این کشور، با حمله به مقر گروهک منافقین دهها نفر از منافقین را بازداشت کرد.
در جریان این عملیات، اعضای سازمان تروریستی منافقین با یگان ضدتروریسم پلیس آلبانی درگیر شدند که طی آن یکی از سران منافقین به هلاکت رسید و 36 نفر زخمی شدند. وزارت کشور آلبانی نیز بعد از این اتفاق در بیانیهای اعلام کرد عملیات پلیس این کشور مطابق قوانین و بر اساس حکم دادگاه عالی مبارزه با تروریسم انجام شده است. این حمله در پی ممانعت منافقین از بازرسی اردوگاهشان توسط پلیس آلبانی صورت گرفت.
پس از حمله اولیه یگان ضدتروریسم آلبانی، با بررسی و پردازش مشترک اطلاعات موجود در سرورهای بهدست آمده از مقر منافقین، تیرانا دریافت برخی اطلاعات مهم دیگر توسط این گروهک تروریستی مخفی شده است، از همین رو پس از یک هفته پلیس آلبانی مجددا 8 تیر برای بازرسی بیشتر وارد اردوگاه اشرف3 شد.
اما این پایان ماجرا نبود و نخستوزیر آلبانی کورسوی امید این تروریستها را نیز خاموش کرد و هشدار داد اگر منافقین به دنبال جنگ با ایران باشند از این کشور اخراج خواهند شد. «ادی راما» نخستوزیر غربگرای این کشور در گفتوگو با روزنامه اشپیگل آلمان این را هم گفت که آلبانی به عنوان یک سنگر در جنگی استفاده میشود که جنگ آن نیست و اگر مجاهدین خلق به دنبال سوءاستفاده از خاک این کشور برای جنگ با ایران باشند، باید خاک آلبانی را ترک کنند.
از این رو روز گذشته وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران طی بیانیهای ضمن تقدیر از اقدام کشور آلبانی علیه تروریستهای منافق، به سلسله اقدامات جنایتکارانه این سازمان در ماههای قبل اشاره و تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران تعقیب تروریستها را در خارج از مرزهای خود به صورت جدی در دستور کار خود دارد.
در این بیانیه آمده است: «در روزهای منتهی به واقعه ورود نیروهای پلیس ضدتروریسم آلبانی به مقر مرکزی گروهک منافقین در تیرانا، آن سازمان جنایتپیشه حداکثر تلاش خود را برای دست زدن به عملیات تروریستی در نقاطی از کشور به عمل آورده بود اما با اقدامات پیشگیرانه و پیشدستانه امنیتی و تلهگذاریهای به عمل آمده، جز چند اقدام ایذایی و حقیر، با عنایات الهی در طرحهای تروریستی بزرگتر با ناکامی مواجه شد.
وزارت اطلاعات در بیانیه خود به نمونههایی از این اقدامات اشاره کرد و نوشت:
۱- اردیبهشت ماه گذشته سلسله اقدامات ایذایی در شهرستانهای کلارآباد، سلمانشهر، عباسآباد و تنکابن علیه اماکن و اموال دولتی و عمومی از قبیل ایجاد انفجارهایی با استفاده از نارنجکهای دستساز، پرتاب بمبهای کوچک دستساز، آتشسوزی در اماکن فوقالاشاره و مواردی از این قبیل رخ داده بود. با تلاشهای سربازان گمنام امام زمان (عج) در اداره کل اطلاعات مازندران، هسته 4 نفره عامل خرابکاریهای مذکور شناسایی و هر 4 عنصر تروریست با حکم مرجع محترم قضایی بازداشت شدند.
۲- پس از هسته فوقالذکر، یکی از عناصر سابقهدار گروهک نفاق توسط سازمان اطلاعات استان تهران شناسایی و تحت تعقیب و مراقبت قرار گرفت. این فرد قصد داشت با استفاده از بمبهای دستساز، عملیاتی علیه یکی از نهادها انجام دهد. وی با فراهم آوردن خانه تیمی و بهکارگیری تعدادی دیگر از عناصر عملیاتی مرتبط با منافقین و تولید نارنجک و بمبهای دستساز کوچک، تیم خود را آماده انجام عملیات کرده بود که لحظاتی پیش از اقدام تروریستی، بازداشت و همه مواد منفجره و بمبهای دستساز از صحنه عملیات همچنین از خانه تیمی ضبط شد.
۳- شناسایی و بازداشت هسته 3 نفره اقدامات خرابکارانه در استانهای خوزستان، فارس و کهگیلویهوبویراحمد در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲. این هسته چند عملیات ایذایی در شهرستانهای بهبهان، گچساران، سرآبتاوه (در کهگیلویهوبویراحمد) علیه دستگاههای دولتی و نهادهای حاکمیتی انجام داده بود. از خانه تیمی هسته مذکور مواد انفجاری، مسلسل کلاشنیکف، لباسهای کارگری برای بهرهبرداری پوششی در عملیات، بمبهای دستساز کوچک و چند سهراهی انفجاری کشف و ضبط شد.
۴- در همان تاریخ هسته عملیاتی دیگری که چند اقدام خرابکارانه از قبیل انفجار نارنجکهای دستساز و بمب صوتی در استان گیلان و جزیره کیش انجام داده بود شناسایی و 2 تروریست عضو آن بازداشت شدند.
۵- موضوع قابل تأمل اینکه اعضای هستههای بازداشتشده، جملگی دارای سابقه خرابکاری در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ و چند نفر از آنها از زندانیان آزاد شده هستند که پس از آزادی از زندان، متأسفانه مجدداً به اقدامات خرابکارانه روی آورده بودند. همچنین همه این افراد از طریق فضای مجازی مورد شناسایی منافقین قرار گرفته و به هستههای تروریستی پیوستهاند. علاوه بر آن، همه متهمان بازداشتشده پس از ارتباط با سرپلهای گروهک منافقین، آموزشهای مختلف از جمله آموزش تولید نارنجکهای دستی و بمبهای کوچک دستساز را فرا گرفته و مضاف بر آموزشها، پولهایی برای خرید تجهیزات و تهیه خانههای تیمی و وسایل نقلیه از منافقین مستقر در پایگاه آلبانی دریافت کردهاند.
۶- سال گذشته نیز عوامل عملیاتی تولید و پرتاب بمبهای دستساز در استانهای تهران، اصفهان و فارس بازداشت شده و علاوه بر آنها جمع قابل توجهی از عناصری که در فضای مجازی به سرپلهای منافقینِ مستقر در آلبانی وصل شده و تحت آموزش بودند، پیش از هرگونه اقدامی شناساییشده و مورد برخورد مقتضی قرار گرفته بودند.
۷- وزارت اطلاعات در مراودات اطلاعاتی - امنیتی با سرویسهای اطلاعاتی اروپایی، ضمن تذکرهای متعدد نسبت به فعالیتهای تروریستی منافقین از خاک کشورهای مختلف غربی بویژه از پایگاه مرکزی آلبانی، در عین حال هشدارهای لازم را در صورت اهمال کشورهای محل فعالیت منافقین ارائه داده و اکنون نیز یادآور میشود که جمهوری اسلامی ایران تعقیب تروریستها در خارج از مرزهای خود را به صورت جدی در دستور کار خود دارد.
۸- اینک ضمن «گامی به جلو» دانستن برخورد اخیر دولت آلبانی با تروریستها و تقدیر از آن اقدام، در عین حال و طبق اطلاعات موثق، برخی از حامیان سابقهدار تروریسم در اروپا و آمریکا، با کارگردانی و فشارهای آدمکشان صهیونیست، به دنبال دادن تنفس مصنوعی و احیای فرقه تروریستی منافقین هستند».
وزارت اطلاعات اعلام کرد تا ریشهکن کردن کامل و همهجانبه تروریسم و تروریستهایی که به نیابت از رژیم موقت صهیونیستی و با حمایت سایر دشمنان ملّت سرافراز ایران، دست به اقدامات خرابکارانه زدهاند، به مبارزه بیامان خود علیه آنها ادامه خواهد داد.
***
کشورهای اروپایی و آمریکا اعضای منافقین را به ایران مسترد کنند
معاون امور بینالملل قوهقضائیه و دبیر ستاد حقوق بشر در گفتوگویی درباره حادثه اخیر در مقر منافقین در آلبانی و احتمال استرداد اعضای این گروهک گفت: راجع به برخی اعضای گروهک منافقین پروندههایی در کشورهای مختلف اروپایی تشکیل شده است. کاظم غریبآبادی با بیان اینکه ما این گلایه را از کشورهای اروپایی بویژه یکی از این کشورها داریم که پروندههای مربوط به منافقین را بخوبی در دستگاه قضایی خود مورد رسیدگی قرار ندادهاند، اظهار کرد: ما این امر را اقدامی در جهت حمایت از منافقین میدانیم. غریبآبادی با اشاره به اینکه احکامی علیه برخی اعضای گروهک تروریستی منافقین در محاکم ایران صادر شده است، تاکید کرد: اقدامهای قضایی در این باره شدت بیشتری به خود گرفته و طی ماههای آینده سرعت بیشتری نیز خواهد گرفت.
ارسال به دوستان
فرجامخواهی آمریکا برای اجرای رأی مصادره 247 میلیون دلار از اموال ایران رد شد
دزدی ناکام
گروه سیاسی: فرجامخواهی خواهانهای آمریکایی از رای 16 مارس 2021 دادگاه تجدیدنظر پاریس که به نفع جمهوری اسلامی ایران صادر شده بود، رد و به عبارت دقیقتر، عالیترین مرجع قضایی فرانسه درخواست خواهانهای آمریکایی برای اجرای رای 247 میلیون دلاری علیه اموال کشورمان را مردود اعلام کرد.
دولت آمریکا با سوءاستفاده از ابزارهای حقوقی و برخلاف اصول مسلم حقوق بینالملل عمومی، مصونیت قضایی معدودی از دولتها از جمله دولت جمهوری اسلامی ایران را نقض کرده و به دادگاههای خود اجازه داده است با نقض اصل مصونیت قضایی، نسبت به صدور احکام ناعادلانه و سنگین علیه جمهوری اسلامی اقدام کنند. تاکنون دهها رای با اتهامات دروغین حمایت از تروریسم، از سوی مراجع قضایی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران صادر شده که وکلای خواهانهای آمریکایی قصد شناسایی و اجرای آن را در اروپا داشته و دارند.
بنا بر اعلام معاونت حقوقی ریاست جمهوری، در یکی از این پروندهها، دادگاه فدرال ایالت کلمبیای آمریکا 11 مارس 1998، دولت جمهوری اسلامی ایران و برخی مقامات دولتی را به پرداخت مبلغ 22.512.220 دلار خسارت جبرانی به علاوه بهره و 225 میلیون دلار خسارت تنبیهی به نفع خواهانهای آمریکایی محکوم کرد و در ادامه روند پرونده، خواهانهای آمریکایی به دنبال شناسایی و اجرای این حکم در کشورهای اروپایی برآمدند. پس از آنکه تلاش آنها در شناسایی حکم در برخی کشورهای اروپایی با شکست مواجه شد، ایشان موفق به تحصیل یک حکم غیابی از دادگاه شهر پاریس شدند. مرکز امور حقوقی بینالمللی معاونت حقوقی رئیسجمهور، بلافاصله پس از اطلاع از موضوع مذکور، وارد پیگیری حقوقی جدی در فرانسه شد که در نهایت در دولت سیزدهم با تلاش کارشناسان این مرکز و بهرهگیری از مشاوره حقوقدانان بنام بینالمللی، دیوان عالی فرانسه در رای مورخ 28 ژوئن 2023 برابر با 7 تیر 1402، فرجامخواهی آن گروه آمریکایی از رای 16 مارس 2021 دادگاه تجدیدنظر پاریس را که به نفع جمهوری اسلامی ایران صادر شده بود، رد و به عبارت دیگر، عالیترین مرجع قضایی فرانسه درخواست خواهانهای آمریکایی برای اجرای رای 247 میلیون دلاری علیه اموال کشورمان را مردود اعلام کرد.
مطابق اعلام مرکز امور حقوقی بینالمللی معاونت حقوقی رئیسجمهور، تاکنون نزدیک به 20 رای آمریکایی، مشابه پرونده فوق که توسط صدها تبعه آن کشور با ادعاهای واهی، سعی در شناسایی و اجرای آن در کشورهای اروپایی داشتهاند، نه تنها با تلاش این مرکز بینتیجه مانده و هیچکدام از احکام مزبور در کشورهای اروپایی مورد شناسایی و اجرا قرار نگرفته است، بلکه بعضاً منجر به محکومیت خواهانهای آمریکایی به پرداخت خسارت و هزینههای قضایی نزدیک یک میلیون پوند به نفع دولت جمهوری اسلامی ایران شده است. لازم به ذکر است مرکز امور حقوقی بینالمللی در تلاش است علاوه بر استیفای حقوق ملت ایران و جبران خسارت وارده ناشی از صدور احکام آمریکایی، از شناسایی و اجرای این آرای بیمبنا و غیرحقوقی در سایر کشورها جلوگیری کند. این رویداد و شکایت ایران از کشور کانادا در دیوان بینالمللی دادگستری، نمونههایی از مقابله حقوقی تمامعیار با دولت آمریکا و همدستانش است.
ارسال به دوستان
کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل از تداوم بهبود سرمایهگذاری خارجی در ایران خبر داد
اقبال سرمایه به ایران
* جذب 1.5 میلیارد دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی در سال گذشته میلادی
گروه اقتصادی: آنکتاد از رشد ۵ درصدی جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی توسط ایران در سال ۲۰۲۲ خبر داد و اعلام کرد ایران در منطقه غرب آسیا پس از عربستان، عمان و بحرین بیشترین سرمایه خارجی را در این سال جذب کرده است.
به گزارش «وطنامروز»، یکی از اصلیترین شعارهای دولت سیزدهم بهبود سطح تجارت با کشورهای همسایه و استفاده از ظرفیت سرمایهگذاری کشورهای همسوی سیاسی در ایران بود؛ مهمی که تا حدودی ظرف ۲ سال گذشته محقق شده است به طوری که نیمی از صادرات ایران با کشورهای همسایه رقم خورده و حالا اخبار امیدبخشی از افزایش سرمایهگذاری خارجی به گوش میرسد.
کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (آنکتاد) در جدیدترین گزارش خود از سلسله گزارشهای سرمایهگذاری مستقیم خارجی از رشد 5 درصدی سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران طی سال میلادی گذشته خبر داد. آمار منتشرشده از سوی آنکتاد نشان میدهد ایران در سال 2022 توانسته است یک میلیارد و 500 میلیون دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی جذب کند. ایران در سال 2021 بالغ بر یک میلیارد و 425 میلیون دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی جذب کرده بود که به این ترتیب میزان جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی ایران در سال 2022 نسبت به سال قبل از آن 75 میلیون دلار افزایش داشته است. در سال 2021 نیز میزان جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران با رشد 6درصدی مواجه شده بود. از سال 2018 تا سال 2020 جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران روند نزولی را طی میکرد اما طی سالهای 2021 و 2022 این روند معکوس شده است و شاهد رشد دوباره سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشور بودهایم. ایران در سال 2017 بالغ بر 5 میلیارد و 19 میلیون دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی جذب کرده بود که این رقم در سال 2018 به 2 میلیارد و 373 میلیون دلار، در سال 2019 به یک میلیارد و 508 میلیون دلار و در سال 2020 به یک میلیارد و 342 میلیون دلار کاهش یافته بود، اما در سال 2021 میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی به یک میلیارد و 425 میلیون دلار و در سال 2022 به یک میلیارد و 500 میلیون دلار افزایش یافته است. بر اساس این گزارش، ایران در سال 2022 همچنین 100 میلیون دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهای دیگر داشته است، این رقم برای سال پیش از آن 82 میلیون دلار اعلام شده بود.
* رتبه 79 ایران از نظر میزان جذب سرمایه خارجی در جهان
رشد 5 درصدی سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران طی سال 2022 در حالی است که میزان سرمایهگذاری خارجی در جهان طی این سال 13 درصد کاهش داشته و به 1294 میلیارد دلار رسیده است. ایران میان کشورهای جهان از نظر میزان جذب سرمایهگذاری خارجی در رتبه 79 طی سال 2022 قرار داشته است. آمریکا با جذب سرمایه 285 میلیارد دلاری در رتبه نخست، چین با 189 میلیارد دلار در رتبه دوم و سنگاپور با 141 میلیارد دلار در رتبه سوم از این نظر قرار داشتهاند. میزان جذب سرمایهگذاری خارجی آمریکا در این سال 26 درصد نسبت به سال قبل از آن کاهش داشته است.
ایران از کشورهایی مثل بلغارستان، استونی، ایرلند، آلبانی، صربستان، ایسلند، پاکستان و ترکمنستان سرمایه خارجی بیشتری در سال 2022 جذب کرده است.
* ایران چهارمین کشور خاورمیانه از نظر جذب سرمایه خارجی
در منطقه غرب آسیا نیز وضعیت ایران از نظر جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی خوب است. ایران میان 10 کشور این منطقه از نظر میزان جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی در سال 2022 در رتبه 4 قرار گرفته است.
عربستان با جذب سرمایه 7 میلیارد و 886 میلیون دلاری در رتبه نخست منطقه قرار گرفته است و عمان با 3 میلیارد و 716 میلیون دلار و بحرین با یک میلیارد و 951 میلیون دلار در رتبههای دوم و سوم از این نظر قرار گرفتهاند. میزان جذب سرمایه خارجی در سایر کشورهای منطقه عبارت است از: ایران یک میلیارد و 500 میلیون دلار، اردن یک میلیارد و 137 میلیون دلار، کویت 758 میلیون دلار، لبنان 458 میلیون دلار، فلسطین 233 میلیون دلار، قطر 76 میلیون دلار و عراق منفی 2 میلیارد و 88 میلیون دلار.
* اهمیت سرمایهگذاری خارجی
میزان سرمایهگذاری خارجی میانگینی از توفیق سیاست خارجی و تواناییهای اقتصادی یک کشور است. در ۲ سال ابتدایی دولت سیزدهم به گواه آمارهای بینالمللی، میزان سرمایهگذاری خارجی افزایشی بوده است و اگر این روند ادامه داشته باشد میتوان به روزهای بهتر اقتصاد ایران امیدوار بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|