|
آغاز اجرای مرحله دوم پروژه بزرگ انتقال آب دریای عمان به اصفهان با حضور رئیسجمهور
صنایع اصفهان سیراب میشود
با تکمیل این طرح، برداشت آب از زایندهرود توسط صنایع اصفهان قطع خواهد شد؛ طرحهای واحد تصفیه گازوئیل پتروپالایشگاه و واحد اول نیروگاه 914 مگاواتی سیکل ترکیبی فولاد مبارکه نیز به بهرهبرداری رسید
گروه اقتصادی: رئیسجمهور در ادامه سفرهای استانی خود روز گذشته به اصفهان سفر و ضمن صدور دستور آغاز عملیات اجرایی مرحله دوم انتقال آب از دریای عمان به اصفهان، سومین نیروگاه صنایع کشور و طرح ملی عظیم زیستمحیطی تصفیه گازوئیل پتروپالایشگاه اصفهان را افتتاح کرد.
به گزارش «وطن امروز»، حجتالاسلاموالمسلمین سیدابراهیم رئیسی ضمن بازدید از مرحله اول اجرای طرح ملی انتقال آب از دریای عمان به استان اصفهان، دستور آغاز اجرای مرحله دوم این طرح را صادر کرد. رئیسی در نخستین بخش از برنامه سفر یکروزه خود، ضمن بازدید از مرحله اول اجرای طرح ملی انتقال آب از دریای عمان به اصفهان، دستور آغاز اجرای مرحله دوم این طرح را صادر کرد. در مرحله نخست انتقال آب سالانه 70 میلیون مترمکعب و در مرحله دوم 400 میلیون مترمکعب آب از دریای عمان به اصفهان انتقال داده میشود. هزینه اجرای مرحله نخست این طرح 25.5 هزار میلیارد تومان و مرحله دوم 113 هزار میلیارد تومان اعلام شده و تمام هزینه اجرای این دو مرحله را صنایع بزرگ استان اصفهان تامین خواهند کرد. انتقال آب از دریای عمان بخشی از طرح احیای زایندهرود است که با اجرای مرحله نخست، برداشت آب از زایندهرود توسط صنایع قطع خواهد شد و در مرحله دوم علاوه بر آب صنایع، مازاد آب در بخش آشامیدنی، کشاورزی و حقابه محیطزیست به مصرف خواهد رسید.
طول مسیر طرح انتقال آب از دریای عمان به اصفهان ۹۸۰ کیلومتر است و تاکنون آزادسازی ۵۲۰ کیلومتر از مسیر آن انجام و ۴۲۰ کیلومتر حفاری و ۲۱۴ کیلومتر آن نیز لولهگذاری شده است. اجرای این طرح فقط با هدف تامین آب برای صنایع موجود در استان خواهد بود و طرح توسعه واحدهای صنعتی آببَر در دستور کار نیست. معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری اصفهان در توضیح این طرح گفت: در مرحله نخست انتقال آب از دریای عمان ۷۰ میلیون مترمکعب و در مرحله دوم ۴۰۰ میلیون مترمکعب آب به اصفهان منتقل میشود. مهران زینلیان، هزینه اجرای مرحله نخست اجرای طرح را ۲۵ و نیم هزار میلیارد تومان و مرحله دوم را ۱۱۳ هزار میلیارد تومان اعلام کرد و افزود: تمام هزینه اجرای این دو مرحله را صنایع بزرگ استان اصفهان تامین خواهند کرد.
وی تصریح کرد: مرحله نخست طرح از مهر پارسال آغاز شده است و هماکنون در ۲۴ جبهه کاری در این فاصله ۵۲۰ کیلومتری ۱۴ پیمانکار در حال فعالیت هستند و پیشبینی میشود تا پایان سال مرحله نخست آن اجرایی شود. معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری اصفهان افزود: با اجرای این طرح آب روستاها و شهرهای مسیر در استان تامین خواهد شد و در اجرای انتقال از دریای عمان، آب در مبدا شیرین و سپس به استان منتقل خواهد شد.
* طرح تصفیه گازوئیل DHT پتروپالایشگاه اصفهان به بهرهبرداری رسید
واحد تصفیه گازوئیل DHT پتروپالایشگاه اصفهان با حضور رئیسجمهور مورد بهرهبرداری قرار گرفت. سیدابراهیم رئیسی از طرح عظیم و محیطزیستی واحد تصفیه گازوئیل DHT پتروپالایشگاه اصفهان بهرهبرداری کرد. از جمله دستاوردهای این طرح عظیم ملی میتوان به تولید روزانه 100 هزار بشکه گازوئیل و سوخت پاک مطابق استاندارد یورو 5، جلوگیری از انتشار 300 تن گوگرد در روز در هوای کلانشهرهای کشور و کاهش گوگرد گازوئیل تولیدی پالایشگاهها به کمتر از ppm 10 اشاره کرد. در این واحد 1200 نفر به کارگیری شدهاند و ایجاد سود سالانه 263 میلیون دلاری و بازگشت هزینههای طرح پس از گذشت 4 سال از اجرای آن از دیگر مزایای این طرح عظیم ملی است. با بهرهبرداری از مجموعه طرحهای پالایشگاه اصفهان، این پالایشگاه به پالایشگاهی کاملا سبز تبدیل خواهد شد که این امر در پاکسازی هوای استان اصفهان نقش بسزایی خواهد داشت. میزان سرمایهگذاری انجام شده در این طرح 67 هزار و 848 میلیارد ریال و 511 میلیون یورو است. مطابق برنامهریزی صورت گرفته، در سال 1402 افتتاح 67 طرح کلان و نیمهتمام به ارزش 15.1 میلیارد دلار و همچنین آغاز عملیات اجرایی 15 طرح کلان جدید با سرمایهگذاری 14.3 میلیارد دلار در دستور کار وزارت نفت قرار دارد که تاکنون 7 میلیارد دلار پروژه در زیرمجموعه این وزارتخانه به بهرهبرداری رسیده؛ افتتاح شده یا آماده افتتاح است. همه این طرحها اثر مستقیم در افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز کشور دارد. برخی از این طرحها مثل پالایشگاه فاز 14 و طرح فاز 11 پارس جنوبی در استان بوشهر، پالایشگاه هویزه خلیج فارس و فاز دوم پالایشگاه آبادان در استان خوزستان و پتروشیمی گچساران در استان کهگیلویهوبویراحمد با حضور رئیسجمهور به بهرهبرداری رسیده و طرح تصفیه گازوئیل DHT یوتیلیتی و آفسایت پالایشگاه اصفهان نیز با حضور رئیسجمهور به صورت رسمی به بهرهبرداری رسید.
* بهرهبرداری از سومین واحد نیروگاهی صنایع کشور
واحد اول نیروگاه 914 مگاواتی سیکل ترکیبی فولاد مبارکه اصفهان به ظرفیت 307 مگاوات با حضور رئیسجمهور رسما به بهرهبرداری رسید. رئیسی روز گذشته دستور بهرهبرداری از واحد اول نیروگاه 914 مگاواتی سیکل ترکیبی فولاد مبارکه به ظرفیت 307 مگاوات را صادر کرد. عملیات اجرایی این نیروگاه بر اساس ماده 4 قانون رفع موانع تولید و طبق برنامه اعلامی وزیر نیرو برای ایجاد 10 هزار مگاوات ظرفیت تولید برق خودتامین توسط صنایع، از ابتدای آغاز به کار دولت سیزدهم شروع شد و حالا به مرحله بهرهبرداری رسیده است. نیروگاه فولاد مبارکه سومین واحد نیروگاهی خودتامین صنایع است که تاکنون به مرحله بهرهبرداری رسیده است و وزارت نیرو در مجموع عملیات احداث 5 هزار و 600 مگاوات نیروگاه صنایع را در دولت سیزدهم آغاز کرده است.
این نیروگاه ایرانی پیشرفته با بازدهی بالا و رعایت مسائل زیستمحیطی با کاهش آلایندگی به میزان 15 درصد، به دست صنعتگران و مهندسان ایرانی با مشارکت 76 شرکت در تامین، ساخت و نصب تجهیزات ساخته شده است. 2 واحد نیروگاهی صنایع هم پیش از این در سمنان و کرمان به بهرهبرداری رسیده است. بهرهبرداری از واحد اول این نیروگاه 914 مگاواتی و دیگر نیروگاههای خودتامین صنایع در راستای اجرای برنامه وزارت نیرو برای احداث نیروگاه جهت تولید 10 هزار مگاوات برق توسط صنایع اجرا میشود؛ برنامهای که به موجب ماده 4 قانون رفع موانع تولید در دستور کار قرار گرفت تا بخش قابل توجهی از ناترازی در صنعت برق کشور را برطرف کند.
ارسال به دوستان
در ششمین روز مسابقات آسیایی هانگژو با مدال نقره مهدی الفتی، نخستین مدال ایران در ژیمناستیک پس از 80 سال به دست آمد
نقره طلایی
ایران در ووشو صاحب 2 مدال طلا و 3 نقره شد
پنجمین و ششمین روز نوزدهمین دوره بازیهای آسیایی با 2 مدال طلا و همچنین مدالهای ارزشمند دیگری به رنگ نقره و برنز برای کاروان کشورمان همراه بود. در روز پنجم این مسابقات ووشوکاران به 2 مدال طلا دست یافتند تا ایران موقتا صعود دوپلهای در جدول توزیع مدالها داشته باشد اما تکواندوکاران با وجود پرمدال بودن نتوانستند به مدال طلا برسند و به کار خود با ۸ مدال نقره و برنز پایان دادند. در این روز چند ورزشکار کشورمان به خاطر کسب مدال طلا یا از دست دادن طلا اشک ریختند. الهه منصوریان در ووشو یکی از این ورزشکاران بود که پس از شکست در فینال برابر حریف چینی اشک ریخت. صبری هم پس از کسب مدال طلا و هنگام اهتزاز پرچم ایران اشک از چشمانش جاری شد.
* دومین طلایی ایران از ووشو آمد
در مسابقات ووشو افشین سلیمی به مصاف «ساموئل ماربون» از اندونزی رفت و حریفش را ناک اوت کرد و به برتری رسید و صاحب مدال طلا شد.
* سومین طلای کاروان ایران به صبری رسید
یوسف صبری آخرین نماینده ووشوی ایران در مسابقات پایانی بخش ساندا در وزن ۷۵- کیلوگرم به مصاف «کای فلینگ» از ماکائو رفت و با برتری مقابل این رقیب به نشان طلا دست یافت تا پرونده تیمملی ووشو در این مسابقات با 2 طلا، 3 نقره و یک برنز بسته شود.
* شگفتی نوشاد عالمیان کامل نشد
در ادامه مسابقات تنیس روی میز نوشاد عالمیان برابر هاریموتو از ژاپن شکست خورد و از دور مسابقات بخش انفرادی کنار رفت. با وجود ارائه بازی زیبا از نوشاد عالمیان که تماشاگران را به وجد آورد اما در نهایت هاریموتو ۴ بر ۲ پیروز شد تا ملیپوش کشورمان از دور مسابقات کنار برود و پیروزی در بخش تیمی را تکرار نکند.
* کسب نخستین مدال تاریخ ژیمناستیک ایران
مهدی الفتی، ژیمناست ارزنده کشورمان در رقابت با رقبای سرسختش در فینال پرش خرک بازیهایی آسیایی هانگژو با عملکردی عالی موفق به کسب مدال نقره شد. الفتی بعد از ۸۰ سال این مدال را برای ژیمناستیک به دست آورد.
* شکست نزدیک هندبال برابر کویت
تیم ملی هندبال ایران در نخستین دیدار از مرحله یکچهارم نهایی به مصاف کویت رفت که در پایان این مسابقه با نتیجه ۲۴ بر ۲۲ به سود کویتیها پایان یافت. تیم ملی هندبال ایران در دومین بازی این مرحله شنبه ۸ مهر باید مقابل بحرین قدرتمند صفآرایی کند.
* پیروزی شیرین برادران عالمیان در تنیس روی میز
نیما و نوشاد عالمیان در مرحله یکهشتم نهایی رقابتهای تنیس روی میز دوبل مردان، در یک دیدار جذاب، نزدیک و نفسگیر با کامبک رویایی بازی ۲ بر صفر باخته را مقابل یانگچن و لیائوتینگ از چینتایپه با نتیجه ۳ بر ۲ بردند و راهی مرحله یکچهارم نهایی شدند.
* نوروزیان به مدال نرسید
در پایان دور مقدماتی مسابقات تفنگ ۵۰ متر 3 وضعیت آقایان، پوریا نوروزیان با امتیاز ۵۸۴ به عنوان نفر هشتم راهی فینال شد و در پایان جایگاه هشتم را به خود اختصاص داد. مهیار صداقت با ۵۸۲ و امیرمحمد نکونام با ۵۷۶ امتیاز به ترتیب در ردههای دوازدهم و بیستم ایستادند. تیم تفنگ ۵۰ متر 3 وضعیت کشورمان نیز با ترکیب پوریا نوروزیان، مهیار صداقت و امیرمحمد نکونام در رده پنجم ایستاد.
* تیراندازان تپانچه به فینال نرسیدند
در پایان دور مقدماتی مسابقات تیراندازی تپانچه ۱۰ متر هانیه رستمیان، گلنوش سبقتالهی و مینا قربانی با امتیازهای ۵۷۳ و ۵۷۱ ،۵۷۰ به ترتیب در ردههای پانزدهم، بیستم و بیستوسوم ایستادند. در بخش تیمی نیز تیم ایران با ترکیب هانیه رستمیان، گلنوش سبقتالهی و مینا قربانی با ۱۷۱۴ امتیاز در بین ۱۴ تیم در جایگاه پنجم ایستاد.
* بازیهای آسیایی تحت تأثیر جشن ملی چین
ششمین روز بازیها با روز ملی چین همزمان شد؛ روزی که با جشن و اهتزاز پرچم و رژه به منظور نمایش قدرت چین همراه است. به بهانه روز ملی چین، تعطیلاتی در نظر گرفته میشود که یک هفته ادامه دارد و به «هفته طلایی» معروف است. البته روال کار و زندگی حداقل در دهکده بازیها مانند روزهای قبل است اما گویا در این شهر هم کارگران و کارخانهها تعطیلند.
***
مهدی الفتی بعد از نایبقهرمانی در آسیا:
دیگر زنگ تفریح نیستیم
ملیپوش ژیمناستیک ایران پس از کسب مدال نقره بازیهای آسیایی هانگژو گفت: با این مدال ثابت کردم دیگر در آسیا زنگ تفریح نیستیم. مهدی الفتی بعد از کسب مدال نقره بازیهای آسیایی گفت: بعد از چند سال که نمایندگان ایران نتوانستند مدال بگیرند، من توانستم این کار را انجام دهم و از این حیث خیلی خوشحالم. وی که خوشحالیاش از کسب مدال نقره را با در دست داشتن پرچم جمهوری اسلامی ایران نشان داد، درباره این حرکت خود گفت: قبلا زنگ تفریح دیگر کشورها بودیم اما توانستم با پرچم کشورم ثابت کنم میتوانیم روی سکوی آسیایی و جهانی باشیم.
ارسال به دوستان
نگاهی به عوامل شکست پروژه آشوبهای خیابانی 1401؛ شیشه توهم شکست
پادشاه براندازی لخت بود
گروه سیاسی: آغاز پاییز 1402 را باید پایانی بر یکی از بزرگترین توهمات براندازان جمهوری اسلامی ایران دانست؛ توهم پرهزینهای که پاییز سال گذشته را به یکی از نقاط دشوار و در عین حال عبرتآموز تاریخ معاصر تبدیل کرد. ساماندهی بیسابقه یک آشوب خیابانی بزرگ که با قصد آغاز یک جنگ داخلی تنظیم شده بود، بسیار زودتر از تصورات کودکانه ضدانقلاب خارجنشین تبدیل به یک برگ سوخته از کتاب آرزوهای بدخواهان ایران شد. ماهها تمرکز تبلیغاتی برای روشن نگه داشتن آتش اغتشاش و ناامنی و دهها فراخوان و کمپین مجازی برای شلوغ کردن خیابانهای تهران سرانجامی جز شکست و بیآبرویی برای مهندسان خود نداشت. این رسوایی البته محدود به خیابانهای ایران نماند تا براندازان خارجنشین در سامان دادن یک تجمع واحد در خارج از کشور نیز ناکام بمانند. با این حال مجموعه حوادث سال گذشته که به رسوایی ضدانقلاب در سالگرد اغتشاشات ختم شد را از جهات مختلف میتوان به عنوان یک سوژه سیاسی و اجتماعی مورد بحث و ارزیابی قرار داد. سوژهای که یکسوی آن را تنظیمکنندگان اصلی ناامنیها یعنی دولتهای خارجی و جریانات ضدانقلاب تشکیل میدادند و سوی دیگر آن مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی قرار داشتند. به بیان سادهتر از خواب آتش زدن ایران در پاییز سال گذشته تا خواب زمستانی امسال در سالگرد اغتشاشات باید به دنبال شناسایی و فهم یک تک و پاتک حسابشده بود؛ تکی که دولتهای غربی با یک جنگ ترکیبی به موجودیت ایران زدند و پاتکی که متقابلا با تدبیر نظام دریافت کردند. هدف اصلی دولتهای غربی وارد کردن یک ضربه اساسی به ایران با نیت وارد کردن کشور به یک موقعیت بیثبات داخلی و خارجی بود؛ موقعیتی که هم ایران را ضعیف میکرد و هم این امکان را به آنها میداد تا ایران را وادار به پذیرش خواستههای خود کنند. پاتک متقابل اما با نیت حفظ ثبات سیاسی و اجتماعی ایران و حفظ بنیادهای قدرتآفرین کشور بود. عمده حوادث و تغییرات را در کشاکش این تک و پاتک میتوان فهم کرد. حوادث تلخی که بر ایران و ایرانیان گذشت به رغم خسارتهای غیرقابل انکارش، آغاز یک فصل جدید در تاریخ کشور به حساب میآید؛ فصلی که نیروهای ضدانقلاب را به تاریخیترین رسوایی رساند و از جماعتی که سرمایهگذاری زیادی رویشان صورت گرفته بود چیزی جز یک برگ سوخته مشمئزکننده باقی نگذاشت.
به گزارش «وطن امروز»، واپسین روزهای تابستان 1401 و در گرمای شهریور موج جدیدی از آشوبهای خیابانی به بهانه درگذشت مهسا امینی آغاز شد؛ موجی که هرچند در فرم مخرب خود وامدار و مشابه آشوبهای پیشین بود اما تفاوتهای محسوسی نیز داشت. بهگونهای که پس از آغاز فاز مسلحانه سازمان منافقین در 30 خرداد60، کمتر بحران سیاسی و امنیتیای را میشد پیدا کرد که تا این سطح چشمانداز خونینی داشته باشد اما این چشمانداز نه در خلأ شکل گرفته بود و نه قرار بود به شکل مستقیم به مردم عرضه شود.
* تله تجزیهطلبی در نقاب شورش زنانه
بافت تبلیغاتی در آشوبهای خیابانی حول شعار قدیمی یکی از احزاب تجزیهطلب یعنی «زن، زندگی، آزادی» شکل گرفته بود؛ بافتی که البته تنها روی مساله جنسیت یا اصطلاحا شورش زنانه بند نبود و 2 متغیر دیگر یعنی قومیت و مذهب نیز به شکل عیانی در آن حضور داشت.
به عبارت دیگر در نقشه میدانی آشوبها 3 حاشیه در برابر متن تعریف شده بود که تلاش میشد بر مبنای آنها موتور سوخت اغتشاشات تامین شود، نماد و معنا شکل بگیرد و بدنه را با خود همراه سازد. نخستین مورد «زن» بود. درگذشت یک دختر جوان این فرصت را به براندازان داده بود تا سوژه «زن» را بهعنوان نقطه کانونی اقداماتشان به میدان آورند. این سوژه از چند جهت برای آنها واجد فرصت بود:
1- زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند. دست گذاشتن روی سوژهای که چنین گسترهای را شامل شود در هیچ پوشش دیگری امکانپذیر نیست.
2- به میدان آوردن زنان ناخودآگاه مردان را نیز با خود به همراه میآورد.
3- امکان جلب احساسات عمومی و توجهات خارجی را دارد.
4- دایره کنشگری شورش زنانه بشدت روزمره میشود.
5- قابلیت نمادسازی قوی دارد؛ آنچنان که فعل «بیحجابی» را بهعنوان پروسه رفتاری زنان نشانهگذاری کردند.
در این فضا طبیعی بود حرکت به سمت بیحجابی در کشوری که حجاب جزء قوانین آن است با واکنش سختی مواجه میشود که مانع توقف درگیریها خواهد شد.
دومین حاشیهای که در برابر متن تعریف شد عنصر «قومیت» بود. تحریک اقوام برای به خیابان آمدن، تاکید بر اینکه ایران موجودیت چندملیتی(!) است که ملیتهای غیرفارس را سرکوب میکند و نهایتا میدان دادن به گروهها و چهرههای تجزیهطلب برای تهدید انسجام و تمامیت سرزمینی ایران. این چالش اما یک مشکل بزرگ داشت و آن هم این بود که قومیتهای ایرانی قرنهای متمادی به مودت و برادری با یکدیگر رسیدهاند. پس در این مورد بیشترین فعالیت به جریانهای خارج از کشور سپرده شد. شبکه تلویزیونی اینترنشنال بیشترین تریبون ممکن را به سرکردههای گروههای تجزیهطلب داد تا با نرمالیزه کردن صورت مساله تجزیه سرزمینی ایران و ترمیم چهره گروههای تروریستی، آنها را به مرجع اقوام ایران تبدیل کند؛ تجمعات خارج از کشور نیز تبدیل به سیرک هزارپرچمی شد که در آن هر قومیتی با بلند کردن پرچم یک جریان تجزیهطلب به دنبال ضریب دادن به یک جریان تروریستی بود. این مساله تا جایی پیش رفت که حتی برخی مجریان شبکههای خارج از کشور را نیز به اعتراف واداشت و پرده نهایی این نمایش را عَلَم کردن جریانهای تجزیهطلب و هموار کردن مسیری دانستند که در آن تجزیهطلبی تبدیل به یک صورت مساله سیاسی شود. در این میان ائتلاف مضحکی که در آغاز سال نو میلادی با حضور چند چهره خارج از کشور رونمایی شد یک عضو آشنا داشت. عبدالله مهتدی، رهبر گروهک تروریست کومله با خاستگاه تجزیهطلبانه بهعنوان یکی از رهبران آشوبهای خیابانی معرفی شده بود که نمیتوانست بیشتر از یک معنا داشته باشد.
سومین حاشیهای که ضدانقلاب خارجنشین و دولتهای خارجی روی آن تمرکز ویژهای کرده بودند «مذهب» بود. حاشیهای که از قضا میتوانست با حاشیه «قومیت» همپوشانی پیدا کند. در این فضا اهل سنت به عنوان اقلیت مذهبی مورد توجه ویژهای قرار گرفت تا با عنوان قربانی تبعیض(!) تبدیل به بخشی از نیروی میدانی براندازان شود. در این فضا یکی از کمیکترین بخشهای پروژه عیان شد و عبدالحمید به عنوان جدیترین و شناختهشدهترین شخص حامی طالبان در ایران، در جایگاه لیدری شورشی قرار گرفت که مدعی دفاع از حقوق زنان بود!
حاصل جمع این 3 شکاف که البته هنوز نیز در دستور کار است به دنبال تعریف 3 حاشیه در معرض تبعیض بود: زنان، اقوام و اقلیت مذهبی؛ 3 بخشی که باید همدیگر را تقویت میکردند و آتش آشوب خیابانی را روشن نگه میداشتند. در بیش از 4 دههای که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذرد، گروهکها و جریانهای مختلف با دست گذاشتن روی هرکدام از این 3 مؤلفه به دنبال ایجاد بحران سیاسی و امنیتی بودهاند اما پاییز 1401 فصلی بود که هر 3 مؤلفه با حمایت از سوی یک شبکه تنظیمگر خارجی همدیگر را پوشش میدادند. به همین خاطر زنان که عمدتا سوژه طبقه متوسطی شناخته میشدند در کنار سوژه قومیت و مذهب که تجزیهطلبان و تکفیریها به سمتشان میرفتند قرار گرفت تا به صورت شبکهای گزاره تبعیض را برجسته کنند.
* پاتک اصولی و خردمندانه در سیاست داخلی و خارجی
اگر به شکل اختصاری سرمایهگذاری روی این 3 بخش را بهعنوان تک خارجنشینان در نظر بگیریم، به شکل آسانتری میشود به پاتکی داخلی در این بحران امنیتی توجه داشت.
الگوی کلان نظام در مواجهه با این 3 تله مبتنی بر جلوگیری از تقویت شکافها بود. تصور و سناریوی خارجنشینان از اقدامات موردی کشف حجاب در شهرهای بزرگ این بود که نظام را به برخورد شتابزده میرساند و در شرایطی که مساله درگذشت یک دختر جوان هنوز روی احساسات عمومی سوار است، یک نارضایتی گستردهتر و به شکل انباشته به وجود میآید.
با این حال سیاستگذاران و قانونگذاران مشی رفتاری و رویه قانونی خود را به سمتی بردند که از سویی در برابر قانون حجاب عقبنشینی نکنند و از سوی دیگر به سمت عکسالعملهایی که فضا را رادیکال کند حرکت نکنند. از سوی دیگر در مواجهه با خشم متدینینی که اقدامات ناهنجار صورت گرفته را برنمیتابیدند معطوف به تثبیت این گزاره بودند که مواجهه صحیح با موضوع حجاب مواجهه تنبیهی سخت نیست.
در مواجهه با تحرکات قومی و مذهبی نیز ضدانقلاب انتظار برخوردهایی را داشت که جنگ قومی و بویژه مذهبی را گریزناپذیر کند. با این حال بیشترین گزارهای که از سوی نظام روی آن پافشاری شد مساله انسجام ملی و صیانت سرزمینی ایران بود. از قضا یکی از نقاط عطفی که بدنه همسو با آشوبگران را به تردید جدی انداخت دوگانهای بود که در یکسوی آن براندازان خارجنشین حتی در کلام از حفظ تمامیت ارضی ایران استنکاف میورزیدند و در سوی دیگر نظام جمهوری اسلامی که با تمام قوا حافظ تمامیت ارضی و انسجام سرزمینی ایران بود. در یکسو براندازانی بودند که هر المان مقوم هویت و یکپارچگی ملی ایران را بر نمیتافتند و حتی ورزشکاران ملی ایران را نیز آماج حمله قرار میدادند و در سوی دیگر جمهوری اسلامی بود که نمادی از «یک پرچم، یک کشور و یک ملت» به حساب میآمد. اعزام فرستاده ویژه رهبر انقلاب به استان سیستانوبلوچستان برای دلجویی از خانوادههای عزادار که در نماز جمعه زاهدان عزیزان خود را از دست داده بودند، پیگیری جدی بحران آب در این منطقه، کلید خوردن پروژههای اقتصادی مثل راهآهن زاهدان و... از دیگر مواردی بود که در میدان عمل نیز نشان از برخورد خردمندانه در برابر نقشه جنگ داخلی داشت.
به سرچشمه خارجی تحرکهای مذهبی و قومیتی نیز با دیپلماسی فعال پاسخ داده شد. ایران از روز نخست ناآرامیهای غرب کشور، گروهکهای تروریستی حاضر در اقلیم کردستان عراق را تحت فشار قرار داد. برخورد قاطع با این گروهکها که نهایتا به توافق امنیتی با بغداد منتهی شد در نهایت این جریانها را محدودتر از گذشته کرد. از سوی دیگر بهبود روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس و از سرگیری مجدد رابطه تهران و ریاض باعث شد ضدانقلاب که سالیان سال از کیسه سعودی ارتزاق میکرد یکی از مهمترین حامیان خود را از دست بدهد. این مساله بیش از همه در امکان محدود کردن جریانهایی خود را هویدا ساخت که سرمایهگذاریشان معطوف به شکافهای مذهبی بود.
* شیشه توهماتی که شکست
به حداکثر رساندن خطای شناختی آشوبگران برای در میدان نگهداشتن بدنهای که به دنبال ناامنسازی کشور بود تا جایی پیش رفت که بخشی از این بدنه دروغهای شاخداری همچون فرار مسؤولان به ونزوئلا، شکاف میان نیروهای نظامی و احتمال کودتای برخی نظامیان علیه جمهوری اسلامی و مواردی از این دست را هم باور کردند. در هفتههای گذشته برخی چهرههای شناخته شده در رسانههای فارسیزبان خارج کشور زبان به اعتراف گشودند و عملا به کذب بودن این اخبار اشاره کردند.
یقینا یکی از نکات برجسته در آشوبهای سال گذشته میزان بیسابقه خطای ادراکی بود که این رسانهها برای مخاطبانشان به وجود آوردند. تا جایی که بدون اشراف نسبت به این متغیر نمیتوان رفتارهای از سر استیصال آشوبگران را در سنجه نقد و بررسی قرار داد. اهم کلیشههایی را که در این جنگ شناختی طرح میشد میتوان در این موارد ذکر کرد.
الف- جمهوری اسلامی در یک انزوای بینالمللی قرار گرفته است: بر اساس این کلیشه تمام دولتهای غربی با قطع رابطه با تهران منتظر پیروزی انقلابی بودند که ضدانقلاب خارجنشین از مهمترین بازیگرانش به حساب میآمد. تکرار دائمی این گزاره اما جایی تبدیل به برگ رسوایی براندازان شد که با آرام شدن تدریجی خیابانها، نهتنها دولتهای غربی روابط مرسوم دیپلماتیک را با تهران از سر گرفتند که طرد و محدودیت ضدانقلاب را نیز در دستور کار قرار دادند. تحت فشار قرار دادن آلبانی که منجر به ماجرای ورود پلیس این کشور به کمپ «اشرف ۳» و تهدید منافقین و ارسال برخی تجهیزات آنها به ایران شد، مبادله زندانی با آمریکا، آزادسازی منابع بلوکه شده ایران در کرهجنوبی، آزادی اسدالله اسدی، برقراری روابط با عربستان و برخی دیگر از کشورهای منطقه، حضور بیحاشیه رئیسجمهور در سازمان ملل، برقراری تماسهای دیپلماتیک با دولتهای اروپایی، طرد ضمنی مسیح علینژاد از سوی دولت آمریکا، فعال شدن واسطهها برای تبادل پیام مذاکراتی میان ایران و آمریکا، عضویت در بریکس به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای سیاست خارجی کشور و دهها مورد مشابه دیگر در کمتر از 6 ماه گذشته نشان از عمق توهمی داشت که ضدانقلاب در آن دست و پا میزد. جریانات بیهویتی که یک سال پیش مدعی پلمب شدن سفارتخانههای ایران بودند، اکنون شاهدند با به سنگ اصابت کردن تیرشان، تبدیل به مهره کم اعتبار و سوختهای برای دولتهای غربی شدهاند.
ب- پایگاه مردمی نظام جمهوری اسلامی از بین رفته و مردم دیگر تمایلی به دینداری ندارند: بر اساس این کلیشه نظام فاقد هرگونه حامی است و توانایی بسیج عمومی در دفاع از خود را ندارد، از سوی دیگر با عدم تمایل مردم به دین و شریعت، عملا گفتمان دینی انقلاب اسلامی نیز وجاهت خود را در جامعه از دست داده است. این کلیشه که تاثیر زیادی در ایجاد توهم سهلالوصول بودن براندازی داشت، در ماههای نخست آشوبها بارها از سوی چهرههای خارج از کشور و رسانههای ضدانقلاب تکرار میشد. با این حال 22 بهمن 1401 به گواه تمام مستندات یکی از کمسابقهترین راهپیماییهای تاریخ انقلاب به حساب میآمد؛ حضوری که نشان از پایگاه عظیم حامیان انقلاب اسلامی داشت. تکرار حضور این جمعیت در نماز عید سعید فطر، جشن میلیونی غدیر در سراسر کشور، مراسم اربعین حسینی در کربلا و... مثال نقض غیرقابل تردیدی بر گزاره تهی شدن فضای اجتماعی و سیاسی کشور از گفتمان دینی بود.
* ایران پساآشوب 1401
اما با شکست پروژه آشوب و جنگ داخلی در پاییز 1401 چه مولفههایی برجسته شد؟
1- پادشاه براندازی لخت است: در آشوب 1401 برای نخستینبار با هدایت غرب یک ائتلاف کامل از ضدانقلاب شکل گرفت؛ ائتلافی که در آن سلطنتطلب، مدعی لیبرال - دموکراسی، تجزیهطلب و... در کنار هم قرار گرفتند تا ظرفیت حداکثری براندازان را عیان کنند. در این مسیر نیز رسانههای فارسیزبان خارج از کشور عملیات تبلیغی گستردهای برای منجیسازی از برخی چهرهها همچون فرزند شاه مخلوع را در دستور کار قرار دادند. ائتلافی که شاهزاده، سلبریتی، تروریست و... را در یک قاب نشانده بود، بسیار سریعتر از هر پیشبینی بدبینانهای، خالی بودن دست مدعیان براندازی را نمایان کرد. مردم با چشمان خود دیدند برجستهترین چهرههای مدعی براندازی نه ادراکی از واقعیات دارند، نه اختیاری در برابر دولتهای بیگانه و نه حتی آنقدر سیاستورزی دارند که به دعوت تحقیرآمیز صهیونیستها نه بگویند. عیان شدن وزن پهلوان پنبهای اپوزیسیون بیش از هر وجه دیگری در شکست آشوب 1401 به براندازان ضربه زد.
2- توطئه، توهم نیست: حوادث یک سال گذشته یکی از باورهای غلط موجود در جامعه را بیاعتبار کرد. اگر تا قبل از پاییز 1401 کسی حرف از ایده تجزیه سرزمینی ایران میزد، بسیاری آن را یک توهم میپنداشتند. حوادث پارسال اما برای لایههای معترضی که فاصله زیادی نیز با نظام دارند، این واقعیت را عیان کرد که توطئه تجزیه ایران نه یک توهم؛ که از قضا یک سناریوی برنامهریزی شده است. مولفه امنیت که بسیاری معتقد بودند به خودی خود حفظ میشود در پس حوادث سال گذشته تبدیل به یک موضوع عینی شد. مرجعیت یافتن گروههایی که عملا نتیجه نسخه تجویزیشان برای ایران همچون نسخه منافقین در خرداد 60 و مخالفان دولت سوریه در دهه90 بود، پرده از رخسار خونخوار ضدانقلاب کنار زد. یقینا در ایران پساآشوب 1401 راحتتر میتوان از مولفه امنیت و ضرورت آن در پس هر اقدامی سخن گفت.
3- نظام اسلامی، پاسدار دینداری مردم است: در سالهای اخیر برخی جریانات به ظاهر دینی نیز همراستا با ضدانقلاب با ارائه یک روایت سکولار از دینداری سعی داشتند این تصویر را تثبیت کنند که بدون قانونگذاری شریعتمحور، دینداری آسانتر است. با این حال عیان شدن وجه ضددینی براندازانی که مدعی تساهل مذهبی هستند، این واقعیت را هویدا کرد که نظام اسلامی، پاسدار اصلی دینداری مردم در برابر جریاناتی است که با هر نماد و نشان دینی سر ناسازگاری و جنگ دارند. کمپینهای ضدانقلاب علیه ماه محرم، تشویق به توهین به مقدسات دینی، هجمه به بانوان محجبه و مصادیقی از این دست میزان بیاعتباری این قرائت سکولار را عیان کرد.
ارسال به دوستان
حلول روح ترامپ در اُتاوا
حنیف غفاری: این روزها رسانههای کانادایی روی یک پدیده سیاسی جدید در این کشور تمرکز فوقالعادهای کردهاند: ظهور ترامپ در اُتاوا!
اصل ماجرا این است که اپوزیسیون دولت ترودو در کانادا در صدد معرفی پیر پولیور، رهبر پوپولیست خود به عنوان نامزد نهایی انتخابات سراسری سال 2024 است. همزمانی نسبی این انتخابات با انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، مولد دغدغههای زیادی در حوزه آمریکای شمالی شده است. محافظهکاران کانادایی (که از آنها تحت عنوان نومحافظهکاران کانادایی نیز یاد میشود) با توجه به کاهش محبوبیت جاستین ترودو، نخستوزیر لیبرال کشورشان و ناکامی دولت اتاوا در مهار بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در این کشور، در صدد بازگشتی جنجالی به قدرت هستند. از پیر پولیور، به عنوان ترامپ کانادا یاد میشود؛ سیاستمداری که الگوهای متعارف قدرت در اتاوا را به چالش کشیده و نظرات شاذی در قبال برخی پدیدههای جاری در حوزه اجتماعی و سیاست داخلی کشورش دارد.
وی توانسته است با تمرکز بر مواردی مانند تورم فزاینده، افزایش نرخ اجاره و خرید مسکن و افزایش نرخ بهره در کانادا، طرفداران زیادی برای خود دست و پا کند. این پوپولیست 44 ساله، ساختارهای حاکم بر سازمان تجارت جهانی، چندجانبهگرایی و حتی مجامعی مانند اجلاس داووس و ناتو را زیر سوال برده و نسبت به مناسبات کلان و بنیادین حاکم بر آنها انتقادات صریحی را مطرح میکند. البته برخی تحلیلگران معتقدند او مانند ترامپ، غیرقابل پیشبینی نیست و حتی در صورت حضور در مسند قدرت، امکان تغییر برخی قوانین و مبانی ساختاری و عملیاتی حاکم بر کشورش را نخواهد داشت. سوال اصلی اما این است: ظهور پوپولیسم و ترامپیسم در آمریکای شمالی، بویژه در کشور کانادا چگونه قابل تحلیل است؟ چرا در کشوری که اصرار دارد خود را به عنوان جامعهای چندفرهنگی معرفی کند، پوپولیستها قدرت مانوری فزاینده پیدا کردهاند؟
پاسخ این سوال را باید در یک گزاره جستوجو کرد: پایان لیبرالیسم. واقعیت امر این است که بسیاری از الگوهای کلان مدیریتی، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی ساخته و پرداخته جریانات لیبرال و نولیبرال، مدتهاست توسط افکار عمومی دنیا به چالش کشیده شده و دغدغهای تحت عنوان «گذار از شرایط موجود» در لایههای گوناگون شهروندی و عمومی آمریکا و اروپا خودنمایی میکند. به عبارت بهتر، پیام افزایش محبوبیت امثال پولیور در آوردگاههای انتخاباتی و سیاسی مشخص بوده و آن اعتراض نسبت به وضعیت موجود در غرب است.
گذار از وضعیت موجود در غرب تبدیل به یک مطالبه عمومی شده است، زیرا تعارض شعارها و رفتارهای عملیاتی لیبرالها و در نتیجه، ناکارآمدی الگوهای لیبرالیستی بر همگان محرز شده است. نقطه آشکارساز این روند، شیوع بحران کرونا و تقسیم جامعه به قربانیان فقیر و نجاتیافتگان ثروتمند در این کشورها بود. اختلاف طبقاتی، همان آفتی است که محصول تئوریپردازی استراتژیستها و صاحبان قدرت پنهان و آشکار در غرب بوده است. یکی از شعارهای اصلی پیر پولیور «مالیات کمتر، دولت کوچکتر، ارزانی بیشتر» است. بدیهی است بسیاری از این شعارها در عمل محقق نخواهد شد اما افکار عمومی کانادا بر این باور است برای رسیدن به رفاه بیشتر، باید ساختار مالیاتی و اقتصادی این کشور به گونهای اساسی بازتعریف شود. از این رو هر سیاستمداری که در به چالش کشیدن شرایط و ساختار موجود جسورانهتر سخنن بگوید، مورد اقبال اولیه قرار خواهد گرفت.
آنچه سیاستمداران و رسانههای غربی سعی در سانسور همهجانبه آن دارند، آشفتگی فکری - عملیاتی حاکم بر ساختارهای لیبرالیستی است. پوپولیسم در غرب، مصداق یک کنش نبوده و بالعکس، واکنشی نسبت به عملکرد وقیح و غیرقابل دفاع جریانات برآمده از معادلات پس از جنگ دوم جهانی در آمریکا و اروپاست. بهتر است در چنین شرایطی بازیگران غربی به جای سرزنش پوپولیستها و شهروندان خود، شکست خود در اقناع افکار عمومی در قبال الگوهای سنتی قدرت اقتصادی - اجتماعی در کشورهایشان را بپذیرند. از رئیسجمهور آمریکا گرفته تا صدراعظم آلمان، جملگی نسبت به خطر ظهور گروههای عوامگرا بر مسند قدرت هشدار میدهند. آنها بر خروجی یک روند متمرکز هستند، بدون آنکه کمترین اشارهای به پیشزمینهها و عوامل شکلگیری شرایط جدید کنند. قطعا تاریخ مصرف این روایتگری انحرافی و تبلیغاتی در آمریکا و اتحادیه اروپایی به پایان رسیده است، حتی اگر امثال بایدن، ترودو، مکرون، شولتز و سوناک تمایلی نسبت به درک حداقلی آن نداشته باشند!
ارسال به دوستان
آیا منازعه بوئنوسآیرس - واتیکان شکل میگیرد؟
دردسر ظهور پوپولیسم برای کلیسا
نوید مؤمن: پاپ فرانسیس، اخبار خوبی از بوئنوسآیرس و نظرسنجیهای انتخاباتی شکل گرفته در آن نمیشنود! انتخابات ریاستجمهوری آرژانتین قرار است ماه اکتبر- مهرماه برگزار شود. نظرسنجیهای صورتگرفته در این کشور مهم آمریکای لاتین نشان میدهد «خاویر میلی» از جریان ملیگرای افراطی اقبال بیشتری نسبت به دیگر نامزدها جهت پیروزی در انتخابات و حضور در مسند قدرت دارد. وی اخیرا توانست در انتخابات مقدماتی ریاستجمهوری آرژانتین (که پیشدرآمدی بر انتخابات سراسری محسوب میشود) اکثریت آرا را به دست آورده و شوک سختی را به جریانات سنتی قدرت در بوئنوسآیرس وارد کند.
میلی مانند دیگر نامزدهای جریان ملیگرای افراطی شناختهشده در دنیا، ساختار سیاسی و اجتماعی جاری در کشورش را به چالش کشیده و وعده حمله به بنیانهای قدرت در بوئنوسآیرس را داده است. او از نظام حکمرانی جاری در کشورش به عنوان نظامی شیاد و انگل یاد میکند و سیاستهای پیشنهادی وی، تشدید مجازاتهای عمومی، بازتعریف ساختار رفاه عمومی و حتی انحلال بانک مرکزی آرژانتین است. در این میان، بسیاری از تحلیلگران مسائل داخلی آرژانتین معتقدند ظهور خاویر میلی، معلول ناتوانی دولت کنونی این کشور در کنترل و مهار تورم است.
در چنین شرایطی شهروندان آرژانتینی تصور میکنند وابستگی شدید میلی به مکتب اتریش(که مروج کاهش مداخله دولت در اقتصاد است)، میتواند منجر به گذار از وضعیت کنونی و مهار تورم شود. فارغ از اینکه چنین تصوری درست یا نادرست است، حضور احتمالی میلی در رأس هرم اجرایی قدرت در بوئنوسآیرس یک بازنده بزرگ دارد و آن نهاد کلیساست. میلی بارها در سخنان خود، کارکرد نهاد کلیسا را زیر سوال برده و از پاپ به عنوان یک کمونیست یاد کرده است! وی معتقد است دکترین عدالت اجتماعی، به سبک و سیاقی که کلیسای واتیکان آن را تبیین میکند، به جای فرصتساز بودن و خلق فرصتهای عمومی، فرصتسوز و بحرانساز است. پاپ فرانسیس نتوانسته نگرانی خود را از پیروزی جریان راست افراطی در انتخابات آتی آرژانتین کتمان کند؛ پاپ در یکی از مواضع خود ابراز کرد: «راست افراطی همیشه خود را بازسازی میکند، این پیروزی خودخواهی بر جامعهگرایی است. از ناجیانی که سابقه حضور در احزاب سیاسی ندارند و از سیاست سررشتهای ندارند وحشت دارم».
پاپ فرانسیس اصالتی آرژانتینی دارد، از این رو پیروزی خاویر میلی در کشوری که 65 درصد آن را مسیحیان کاتولیک تشکیل میدهند، قطعا نمیتواند پدیدهای عادی تلقی شود. این به معنای ابراز مخالف عمومی جمعیت قابل توجهی از مسیحیان کاتولیک نسبت به کلیسای واتیکان محسوب میشود. فراتر از آن، جنبش ضدکلیسا در بوئنوسآیرس و دیگر شهرهای آرژانتین طی یک دهه اخیر پررنگتر شده و حتی سال 2018 میلادی، جنبشی تحت عنوان ترک کلیسا، از سوی گروههای اجتماعی مخالف واتیکان در این کشور آمریکای لاتین شکل گرفت.
قطعا پاپ و همراهانش در واتیکان، نگرانند تحولات سیاسی در بوئنوسآیرس به اسم رمز گذار از کلیسای کاتولیک تبدیل شود. این موج میتواند در ابتدا خود را در کشورهای حوزه کارائیب و آمریکای لاتین و متعاقبا در مناطق دیگر مسیحینشین نشان دهد. البته نباید فراموش کرد برخی منتقدان کلیسا، افرادی هستند که در عین تعلقات دینی خود، منتقد مشی جاری در واتیکان و عدم پاسخگویی کلیسا نسبت به برخی ابهامات سیاسی - اجتماعی هستند. از سوی دیگر، کلیسای کاتولیک در قبال برخی بحرانهای بینالمللی مانند جنگافروزی سیاستمداران آمریکایی – اروپایی، مواضع منفعلانهای اتخاذ کرده و به وظایف ذاتی و دینی خود در مهار این بحرانها عمل نکرده است. فراتر از آن، بسیاری از مسیحیان معتقدند نهاد کلیسا باید در قبال موضوعاتی مانند ترویج الگوهای انحراف جنسی و تضعیف نهاد خانواده و ترویج ناهنجاریهای فطری و اجتماعی به عنوان امری مباح، رویکرد قاطعانهای را در پیش گیرد که متاسفانه این اتفاق تاکنون رخ نداده است.
در هر حال، انتخابات سراسری آرژانتین میتواند به نقطهای تعیینکننده در تشدید منازعات مسیحیان کاتولیک و نهاد کلیسا تبدیل شود و این منازعه، احتمالا محدود به حوزه جغرافیایی و فرهنگی آمریکای لاتین نخواهد ماند. در چنین شرایطی نهاد کلیسا باید خود را برای پاسخدهی به بسیاری از ابهامات و دغدغهها آماده کند.
ارسال به دوستان
نگاهی به عوامل شکست پروژه آشوبهای خیابانی 1401؛ شیشه توهم شکست
پادشاه براندازی لخت بود
گروه سیاسی: آغاز پاییز 1402 را باید پایانی بر یکی از بزرگترین توهمات براندازان جمهوری اسلامی ایران دانست؛ توهم پرهزینهای که پاییز سال گذشته را به یکی از نقاط دشوار و در عین حال عبرتآموز تاریخ معاصر تبدیل کرد. ساماندهی بیسابقه یک آشوب خیابانی بزرگ که با قصد آغاز یک جنگ داخلی تنظیم شده بود، بسیار زودتر از تصورات کودکانه ضدانقلاب خارجنشین تبدیل به یک برگ سوخته از کتاب آرزوهای بدخواهان ایران شد. ماهها تمرکز تبلیغاتی برای روشن نگه داشتن آتش اغتشاش و ناامنی و دهها فراخوان و کمپین مجازی برای شلوغ کردن خیابانهای تهران سرانجامی جز شکست و بیآبرویی برای مهندسان خود نداشت. این رسوایی البته محدود به خیابانهای ایران نماند تا براندازان خارجنشین در سامان دادن یک تجمع واحد در خارج از کشور نیز ناکام بمانند. با این حال مجموعه حوادث سال گذشته که به رسوایی ضدانقلاب در سالگرد اغتشاشات ختم شد را از جهات مختلف میتوان به عنوان یک سوژه سیاسی و اجتماعی مورد بحث و ارزیابی قرار داد. سوژهای که یکسوی آن را تنظیمکنندگان اصلی ناامنیها یعنی دولتهای خارجی و جریانات ضدانقلاب تشکیل میدادند و سوی دیگر آن مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی قرار داشتند. به بیان سادهتر از خواب آتش زدن ایران در پاییز سال گذشته تا خواب زمستانی امسال در سالگرد اغتشاشات باید به دنبال شناسایی و فهم یک تک و پاتک حسابشده بود؛ تکی که دولتهای غربی با یک جنگ ترکیبی به موجودیت ایران زدند و پاتکی که متقابلا با تدبیر نظام دریافت کردند. هدف اصلی دولتهای غربی وارد کردن یک ضربه اساسی به ایران با نیت وارد کردن کشور به یک موقعیت بیثبات داخلی و خارجی بود؛ موقعیتی که هم ایران را ضعیف میکرد و هم این امکان را به آنها میداد تا ایران را وادار به پذیرش خواستههای خود کنند. پاتک متقابل اما با نیت حفظ ثبات سیاسی و اجتماعی ایران و حفظ بنیادهای قدرتآفرین کشور بود. عمده حوادث و تغییرات را در کشاکش این تک و پاتک میتوان فهم کرد. حوادث تلخی که بر ایران و ایرانیان گذشت به رغم خسارتهای غیرقابل انکارش، آغاز یک فصل جدید در تاریخ کشور به حساب میآید؛ فصلی که نیروهای ضدانقلاب را به تاریخیترین رسوایی رساند و از جماعتی که سرمایهگذاری زیادی رویشان صورت گرفته بود چیزی جز یک برگ سوخته مشمئزکننده باقی نگذاشت.
به گزارش «وطن امروز»، واپسین روزهای تابستان 1401 و در گرمای شهریور موج جدیدی از آشوبهای خیابانی به بهانه درگذشت مهسا امینی آغاز شد؛ موجی که هرچند در فرم مخرب خود وامدار و مشابه آشوبهای پیشین بود اما تفاوتهای محسوسی نیز داشت. بهگونهای که پس از آغاز فاز مسلحانه سازمان منافقین در 30 خرداد60، کمتر بحران سیاسی و امنیتیای را میشد پیدا کرد که تا این سطح چشمانداز خونینی داشته باشد اما این چشمانداز نه در خلأ شکل گرفته بود و نه قرار بود به شکل مستقیم به مردم عرضه شود.
* تله تجزیهطلبی در نقاب شورش زنانه
بافت تبلیغاتی در آشوبهای خیابانی حول شعار قدیمی یکی از احزاب تجزیهطلب یعنی «زن، زندگی، آزادی» شکل گرفته بود؛ بافتی که البته تنها روی مساله جنسیت یا اصطلاحا شورش زنانه بند نبود و 2 متغیر دیگر یعنی قومیت و مذهب نیز به شکل عیانی در آن حضور داشت.
به عبارت دیگر در نقشه میدانی آشوبها 3 حاشیه در برابر متن تعریف شده بود که تلاش میشد بر مبنای آنها موتور سوخت اغتشاشات تامین شود، نماد و معنا شکل بگیرد و بدنه را با خود همراه سازد. نخستین مورد «زن» بود. درگذشت یک دختر جوان این فرصت را به براندازان داده بود تا سوژه «زن» را بهعنوان نقطه کانونی اقداماتشان به میدان آورند. این سوژه از چند جهت برای آنها واجد فرصت بود:
1- زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند. دست گذاشتن روی سوژهای که چنین گسترهای را شامل شود در هیچ پوشش دیگری امکانپذیر نیست.
2- به میدان آوردن زنان ناخودآگاه مردان را نیز با خود به همراه میآورد.
3- امکان جلب احساسات عمومی و توجهات خارجی را دارد.
4- دایره کنشگری شورش زنانه بشدت روزمره میشود.
5- قابلیت نمادسازی قوی دارد؛ آنچنان که فعل «بیحجابی» را بهعنوان پروسه رفتاری زنان نشانهگذاری کردند.
در این فضا طبیعی بود حرکت به سمت بیحجابی در کشوری که حجاب جزء قوانین آن است با واکنش سختی مواجه میشود که مانع توقف درگیریها خواهد شد.
دومین حاشیهای که در برابر متن تعریف شد عنصر «قومیت» بود. تحریک اقوام برای به خیابان آمدن، تاکید بر اینکه ایران موجودیت چندملیتی(!) است که ملیتهای غیرفارس را سرکوب میکند و نهایتا میدان دادن به گروهها و چهرههای تجزیهطلب برای تهدید انسجام و تمامیت سرزمینی ایران. این چالش اما یک مشکل بزرگ داشت و آن هم این بود که قومیتهای ایرانی قرنهای متمادی به مودت و برادری با یکدیگر رسیدهاند. پس در این مورد بیشترین فعالیت به جریانهای خارج از کشور سپرده شد. شبکه تلویزیونی اینترنشنال بیشترین تریبون ممکن را به سرکردههای گروههای تجزیهطلب داد تا با نرمالیزه کردن صورت مساله تجزیه سرزمینی ایران و ترمیم چهره گروههای تروریستی، آنها را به مرجع اقوام ایران تبدیل کند؛ تجمعات خارج از کشور نیز تبدیل به سیرک هزارپرچمی شد که در آن هر قومیتی با بلند کردن پرچم یک جریان تجزیهطلب به دنبال ضریب دادن به یک جریان تروریستی بود. این مساله تا جایی پیش رفت که حتی برخی مجریان شبکههای خارج از کشور را نیز به اعتراف واداشت و پرده نهایی این نمایش را عَلَم کردن جریانهای تجزیهطلب و هموار کردن مسیری دانستند که در آن تجزیهطلبی تبدیل به یک صورت مساله سیاسی شود. در این میان ائتلاف مضحکی که در آغاز سال نو میلادی با حضور چند چهره خارج از کشور رونمایی شد یک عضو آشنا داشت. عبدالله مهتدی، رهبر گروهک تروریست کومله با خاستگاه تجزیهطلبانه بهعنوان یکی از رهبران آشوبهای خیابانی معرفی شده بود که نمیتوانست بیشتر از یک معنا داشته باشد.
سومین حاشیهای که ضدانقلاب خارجنشین و دولتهای خارجی روی آن تمرکز ویژهای کرده بودند «مذهب» بود. حاشیهای که از قضا میتوانست با حاشیه «قومیت» همپوشانی پیدا کند. در این فضا اهل سنت به عنوان اقلیت مذهبی مورد توجه ویژهای قرار گرفت تا با عنوان قربانی تبعیض(!) تبدیل به بخشی از نیروی میدانی براندازان شود. در این فضا یکی از کمیکترین بخشهای پروژه عیان شد و عبدالحمید به عنوان جدیترین و شناختهشدهترین شخص حامی طالبان در ایران، در جایگاه لیدری شورشی قرار گرفت که مدعی دفاع از حقوق زنان بود!
حاصل جمع این 3 شکاف که البته هنوز نیز در دستور کار است به دنبال تعریف 3 حاشیه در معرض تبعیض بود: زنان، اقوام و اقلیت مذهبی؛ 3 بخشی که باید همدیگر را تقویت میکردند و آتش آشوب خیابانی را روشن نگه میداشتند. در بیش از 4 دههای که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذرد، گروهکها و جریانهای مختلف با دست گذاشتن روی هرکدام از این 3 مؤلفه به دنبال ایجاد بحران سیاسی و امنیتی بودهاند اما پاییز 1401 فصلی بود که هر 3 مؤلفه با حمایت از سوی یک شبکه تنظیمگر خارجی همدیگر را پوشش میدادند. به همین خاطر زنان که عمدتا سوژه طبقه متوسطی شناخته میشدند در کنار سوژه قومیت و مذهب که تجزیهطلبان و تکفیریها به سمتشان میرفتند قرار گرفت تا به صورت شبکهای گزاره تبعیض را برجسته کنند.
* پاتک اصولی و خردمندانه در سیاست داخلی و خارجی
اگر به شکل اختصاری سرمایهگذاری روی این 3 بخش را بهعنوان تک خارجنشینان در نظر بگیریم، به شکل آسانتری میشود به پاتکی داخلی در این بحران امنیتی توجه داشت.
الگوی کلان نظام در مواجهه با این 3 تله مبتنی بر جلوگیری از تقویت شکافها بود. تصور و سناریوی خارجنشینان از اقدامات موردی کشف حجاب در شهرهای بزرگ این بود که نظام را به برخورد شتابزده میرساند و در شرایطی که مساله درگذشت یک دختر جوان هنوز روی احساسات عمومی سوار است، یک نارضایتی گستردهتر و به شکل انباشته به وجود میآید.
با این حال سیاستگذاران و قانونگذاران مشی رفتاری و رویه قانونی خود را به سمتی بردند که از سویی در برابر قانون حجاب عقبنشینی نکنند و از سوی دیگر به سمت عکسالعملهایی که فضا را رادیکال کند حرکت نکنند. از سوی دیگر در مواجهه با خشم متدینینی که اقدامات ناهنجار صورت گرفته را برنمیتابیدند معطوف به تثبیت این گزاره بودند که مواجهه صحیح با موضوع حجاب مواجهه تنبیهی سخت نیست.
در مواجهه با تحرکات قومی و مذهبی نیز ضدانقلاب انتظار برخوردهایی را داشت که جنگ قومی و بویژه مذهبی را گریزناپذیر کند. با این حال بیشترین گزارهای که از سوی نظام روی آن پافشاری شد مساله انسجام ملی و صیانت سرزمینی ایران بود. از قضا یکی از نقاط عطفی که بدنه همسو با آشوبگران را به تردید جدی انداخت دوگانهای بود که در یکسوی آن براندازان خارجنشین حتی در کلام از حفظ تمامیت ارضی ایران استنکاف میورزیدند و در سوی دیگر نظام جمهوری اسلامی که با تمام قوا حافظ تمامیت ارضی و انسجام سرزمینی ایران بود. در یکسو براندازانی بودند که هر المان مقوم هویت و یکپارچگی ملی ایران را بر نمیتافتند و حتی ورزشکاران ملی ایران را نیز آماج حمله قرار میدادند و در سوی دیگر جمهوری اسلامی بود که نمادی از «یک پرچم، یک کشور و یک ملت» به حساب میآمد. اعزام فرستاده ویژه رهبر انقلاب به استان سیستانوبلوچستان برای دلجویی از خانوادههای عزادار که در نماز جمعه زاهدان عزیزان خود را از دست داده بودند، پیگیری جدی بحران آب در این منطقه، کلید خوردن پروژههای اقتصادی مثل راهآهن زاهدان و... از دیگر مواردی بود که در میدان عمل نیز نشان از برخورد خردمندانه در برابر نقشه جنگ داخلی داشت.
به سرچشمه خارجی تحرکهای مذهبی و قومیتی نیز با دیپلماسی فعال پاسخ داده شد. ایران از روز نخست ناآرامیهای غرب کشور، گروهکهای تروریستی حاضر در اقلیم کردستان عراق را تحت فشار قرار داد. برخورد قاطع با این گروهکها که نهایتا به توافق امنیتی با بغداد منتهی شد در نهایت این جریانها را محدودتر از گذشته کرد. از سوی دیگر بهبود روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس و از سرگیری مجدد رابطه تهران و ریاض باعث شد ضدانقلاب که سالیان سال از کیسه سعودی ارتزاق میکرد یکی از مهمترین حامیان خود را از دست بدهد. این مساله بیش از همه در امکان محدود کردن جریانهایی خود را هویدا ساخت که سرمایهگذاریشان معطوف به شکافهای مذهبی بود.
* شیشه توهماتی که شکست
به حداکثر رساندن خطای شناختی آشوبگران برای در میدان نگهداشتن بدنهای که به دنبال ناامنسازی کشور بود تا جایی پیش رفت که بخشی از این بدنه دروغهای شاخداری همچون فرار مسؤولان به ونزوئلا، شکاف میان نیروهای نظامی و احتمال کودتای برخی نظامیان علیه جمهوری اسلامی و مواردی از این دست را هم باور کردند. در هفتههای گذشته برخی چهرههای شناخته شده در رسانههای فارسیزبان خارج کشور زبان به اعتراف گشودند و عملا به کذب بودن این اخبار اشاره کردند.
یقینا یکی از نکات برجسته در آشوبهای سال گذشته میزان بیسابقه خطای ادراکی بود که این رسانهها برای مخاطبانشان به وجود آوردند. تا جایی که بدون اشراف نسبت به این متغیر نمیتوان رفتارهای از سر استیصال آشوبگران را در سنجه نقد و بررسی قرار داد. اهم کلیشههایی را که در این جنگ شناختی طرح میشد میتوان در این موارد ذکر کرد.
الف- جمهوری اسلامی در یک انزوای بینالمللی قرار گرفته است: بر اساس این کلیشه تمام دولتهای غربی با قطع رابطه با تهران منتظر پیروزی انقلابی بودند که ضدانقلاب خارجنشین از مهمترین بازیگرانش به حساب میآمد. تکرار دائمی این گزاره اما جایی تبدیل به برگ رسوایی براندازان شد که با آرام شدن تدریجی خیابانها، نهتنها دولتهای غربی روابط مرسوم دیپلماتیک را با تهران از سر گرفتند که طرد و محدودیت ضدانقلاب را نیز در دستور کار قرار دادند. تحت فشار قرار دادن آلبانی که منجر به ماجرای ورود پلیس این کشور به کمپ «اشرف ۳» و تهدید منافقین و ارسال برخی تجهیزات آنها به ایران شد، مبادله زندانی با آمریکا، آزادسازی منابع بلوکه شده ایران در کرهجنوبی، آزادی اسدالله اسدی، برقراری روابط با عربستان و برخی دیگر از کشورهای منطقه، حضور بیحاشیه رئیسجمهور در سازمان ملل، برقراری تماسهای دیپلماتیک با دولتهای اروپایی، طرد ضمنی مسیح علینژاد از سوی دولت آمریکا، فعال شدن واسطهها برای تبادل پیام مذاکراتی میان ایران و آمریکا، عضویت در بریکس به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای سیاست خارجی کشور و دهها مورد مشابه دیگر در کمتر از 6 ماه گذشته نشان از عمق توهمی داشت که ضدانقلاب در آن دست و پا میزد. جریانات بیهویتی که یک سال پیش مدعی پلمب شدن سفارتخانههای ایران بودند، اکنون شاهدند با به سنگ اصابت کردن تیرشان، تبدیل به مهره کم اعتبار و سوختهای برای دولتهای غربی شدهاند.
ب- پایگاه مردمی نظام جمهوری اسلامی از بین رفته و مردم دیگر تمایلی به دینداری ندارند: بر اساس این کلیشه نظام فاقد هرگونه حامی است و توانایی بسیج عمومی در دفاع از خود را ندارد، از سوی دیگر با عدم تمایل مردم به دین و شریعت، عملا گفتمان دینی انقلاب اسلامی نیز وجاهت خود را در جامعه از دست داده است. این کلیشه که تاثیر زیادی در ایجاد توهم سهلالوصول بودن براندازی داشت، در ماههای نخست آشوبها بارها از سوی چهرههای خارج از کشور و رسانههای ضدانقلاب تکرار میشد. با این حال 22 بهمن 1401 به گواه تمام مستندات یکی از کمسابقهترین راهپیماییهای تاریخ انقلاب به حساب میآمد؛ حضوری که نشان از پایگاه عظیم حامیان انقلاب اسلامی داشت. تکرار حضور این جمعیت در نماز عید سعید فطر، جشن میلیونی غدیر در سراسر کشور، مراسم اربعین حسینی در کربلا و... مثال نقض غیرقابل تردیدی بر گزاره تهی شدن فضای اجتماعی و سیاسی کشور از گفتمان دینی بود.
* ایران پساآشوب 1401
اما با شکست پروژه آشوب و جنگ داخلی در پاییز 1401 چه مولفههایی برجسته شد؟
1- پادشاه براندازی لخت است: در آشوب 1401 برای نخستینبار با هدایت غرب یک ائتلاف کامل از ضدانقلاب شکل گرفت؛ ائتلافی که در آن سلطنتطلب، مدعی لیبرال - دموکراسی، تجزیهطلب و... در کنار هم قرار گرفتند تا ظرفیت حداکثری براندازان را عیان کنند. در این مسیر نیز رسانههای فارسیزبان خارج از کشور عملیات تبلیغی گستردهای برای منجیسازی از برخی چهرهها همچون فرزند شاه مخلوع را در دستور کار قرار دادند. ائتلافی که شاهزاده، سلبریتی، تروریست و... را در یک قاب نشانده بود، بسیار سریعتر از هر پیشبینی بدبینانهای، خالی بودن دست مدعیان براندازی را نمایان کرد. مردم با چشمان خود دیدند برجستهترین چهرههای مدعی براندازی نه ادراکی از واقعیات دارند، نه اختیاری در برابر دولتهای بیگانه و نه حتی آنقدر سیاستورزی دارند که به دعوت تحقیرآمیز صهیونیستها نه بگویند. عیان شدن وزن پهلوان پنبهای اپوزیسیون بیش از هر وجه دیگری در شکست آشوب 1401 به براندازان ضربه زد.
2- توطئه، توهم نیست: حوادث یک سال گذشته یکی از باورهای غلط موجود در جامعه را بیاعتبار کرد. اگر تا قبل از پاییز 1401 کسی حرف از ایده تجزیه سرزمینی ایران میزد، بسیاری آن را یک توهم میپنداشتند. حوادث پارسال اما برای لایههای معترضی که فاصله زیادی نیز با نظام دارند، این واقعیت را عیان کرد که توطئه تجزیه ایران نه یک توهم؛ که از قضا یک سناریوی برنامهریزی شده است. مولفه امنیت که بسیاری معتقد بودند به خودی خود حفظ میشود در پس حوادث سال گذشته تبدیل به یک موضوع عینی شد. مرجعیت یافتن گروههایی که عملا نتیجه نسخه تجویزیشان برای ایران همچون نسخه منافقین در خرداد 60 و مخالفان دولت سوریه در دهه90 بود، پرده از رخسار خونخوار ضدانقلاب کنار زد. یقینا در ایران پساآشوب 1401 راحتتر میتوان از مولفه امنیت و ضرورت آن در پس هر اقدامی سخن گفت.
3- نظام اسلامی، پاسدار دینداری مردم است: در سالهای اخیر برخی جریانات به ظاهر دینی نیز همراستا با ضدانقلاب با ارائه یک روایت سکولار از دینداری سعی داشتند این تصویر را تثبیت کنند که بدون قانونگذاری شریعتمحور، دینداری آسانتر است. با این حال عیان شدن وجه ضددینی براندازانی که مدعی تساهل مذهبی هستند، این واقعیت را هویدا کرد که نظام اسلامی، پاسدار اصلی دینداری مردم در برابر جریاناتی است که با هر نماد و نشان دینی سر ناسازگاری و جنگ دارند. کمپینهای ضدانقلاب علیه ماه محرم، تشویق به توهین به مقدسات دینی، هجمه به بانوان محجبه و مصادیقی از این دست میزان بیاعتباری این قرائت سکولار را عیان کرد.
ارسال به دوستان
پیام رهبر انقلاب به مناسبت هفته دفاعمقدس
رفتار شهیدان درس است و انگیزههای آنان حکمت
حضرت آیتالله العظمی خامنهای در پیامی به مناسبت هفته دفاعمقدس و روز تجلیل از شهدا و ایثارگران تاکید کردند باید پیام شهیدان را به درستی بشنویم و از آن برای آبادی دنیا و آخرت بهره گیریم.
پیام رهبر حکیم انقلاب اسلامی که بعدازظهر پنجشنبه توسط حجتالاسلام موسویمقدم، نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران، در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرائت شد، به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
فرصت روزهای خاطرهانگیز دفاع مقدس را برای سلام بر شهیدان عزیز و تعظیم در برابر ارواح مطهر آنان مغتنم میشمارم.
شهیدان، ستارگان راهنمایند؛ الگوهای بیزوال برای همه ما و نسلهای پس از مایند؛ رفتار آنان درس است؛ انگیزههای آنان حکمت است. پیام آنان را باید به درستی بشنویم و از آن برای آبادی دنیا و آخرت در همه دورهها و نسلها بهره بگیریم.
سلام خداوند و اولیائش بر شهیدان عزیز
1402/7/6
ارسال به دوستان
پس از ناکامی در سالروز اغتشاشات، تیر جریان ضدایرانی برای ایجاد آشوب و ناامنی در زاهدان هم به سنگ خورد
دومینوی شکست
* وزیر اطلاعات از خنثیسازی ترور زنجیرهای چند مولوی، قاضی و پاسدار در کشور خبر داد
گروه سیاسی: وزیر اطلاعات از خنثیسازی تلاش برای ترور زنجیرهای چند مولوی، قاضی و پاسدار در کشور خبر داد.
حجتالاسلام سیداسماعیل خطیب روز پنجشنبه در جمع اعضای هیاتهای نظارت استانی سراسر کشور در مشهد با بیان اینکه دشمنان به دنبال ناامن کردن مرزهای شرقی کشور هستند، افزود: دشمنان در بازه زمانی هشتم مهرماه تلاش داشتند چند مولوی، پاسدار، قاضی و... را در کشور ترور کنند و طرفین را مقصر این حادثه جلوه دهند و به اختلافات قومی - مذهبی دامن بزنند.
وزیر اطلاعات تصریح کرد: دشمنان بهدنبال ناامن کردن مرزهای شرقی کشور هستند و لازم است علمای شیعه، اهل سنت و مسؤولان هوشیار باشند.
گفتنی است پیشتر وزارت اطلاعات در اطلاعیهای از خنثیسازی 30 انفجار همزمان در تهران و بازداشت 28 تروریست توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) خبر داده بود.
در این اطلاعیه آمده بود: سربازان گمنام امام زمان(عج) توطئه سبعانه انجام 30 انفجار تروریستیِ همزمان در مراکز پرجمعیت تهران را کشف، خنثیسازی و تمام عوامل آن را دستگیر کردند. انفجارهای مورد بحث با هدف شکستن اقتدار امنیتی و ارائه تصویری بیثبات از کشور، ایجاد یأس و هراس در جامعه و تحریک به بلوا و اعتراض، دقیقا برای مقطع سالگرد اغتشاشات سال گذشته برنامهریزی شده بودند.
یکی دیگر از اقدامات وزارت اطلاعات که در روزهای اخیر رسانهای شد کشف 400 بمب بود که تروریستها قصد داشتند 40 عدد از آنها را در هیئات مذهبی منفجر کنند. وزیر اطلاعات پیشتر در این باره گفته بود: «در این مدت ما حدود 400 بمب جمع کردیم که بنا بود بیش از 40 عدد از آنها در ایام دهه محرم در هیاتها منفجر شود».
* شکستهای متمادی جریان ترور
سال گذشته جریان موسوم به «زن، زندگی، آزادی»، آشوب و اغتشاش را با توهمات خیالی خود، در قالب یک جنبش جا زد و از این طریق برای کاسبی در محضر اربابان غربی، بازارگرمی میکرد. مشخصا مولفه اصلی و پیشران هر جنبشی، همکاری داوطلبانه مردم است؛ امری که اهداف آن جنبش را با اهداف مردم یککاسه کرده و از خلال همین، آمیختگی همهجانبه اجتماعی هم به پیش میرود. اگر این مساله برای هر جنبشی محقق نشود، مشخصا امکان تداوم آن جنبش وجود نخواهد داشت و عملا نمیتوان نام جنبش بر آن نهاد، چراکه مشارکت مردمی و آمیختگی اهداف جنبش با مردم واقع نشده است.
در مورد آشوبهای سال گذشته نیز عملا همین اتفاق رخ داد؛ ناجنبشی که با عقاید، ارزشها و اهداف و منافع مردم در تضاد بود، مشخصا همراهی بدنه اجتماعی را همراه خود حس نمیکرد و به همین خاطر هم در مسیر رسیدن به مقصود شوم خود، با شکست مواجه شد. از همین جا بود که ناجنبش ززآ، وارد فاز ترور شد؛ فاز جدیدی که مشخصا در قالب اعتراف به شکست پروژه قبلی تلقی شده و همگان را به این یقین میرساند که آشوبگران و اهدافشان، با اهداف و ارزشهای مردم انقلابی در تضاد بوده و به سبب عدم توفیق در همراه کردن مردم، به بنبستی رسیدند که جز ترور، راه فراری برای آن نمیپندارند.
در متن این پروژه، برجسته کردن رهبران ترور در ایران نیز مورد توجه قرار گرفت و با استفاده از ابزار رسانه و تبلیغات روانی به این مساله نیز دامن زده شد. از رهبران قاتل تجزیهطلب کومله و دموکرات گرفته، تا یکی از یاران قدیمی عبدالمالک ریگی و عضو رسمی گروه تروریستی جندالشیطان به نام عبدالغفار نقشبندی، گستره افرادی را تشکیل میداد که در جهت تلاش همهجانبه ضدانقلاب برای پیشبرد پروژه ترور در ایران تشکیل شده بود. نهایتا اما در این پروژه هم آنها شکست خوردند. نتایج زنجیره آشوب، اغتشاش، ترور و ناامنی و منتهی شدن همگیشان به شکست، نشان داد تمام این پروژهها هم نتوانسته در تحمیل شکست به مردم و جمهوری اسلامی ایران موفق ظاهر شود. خنثیسازی زنجیرهای عملیاتها و دستگیری عوامل آنها که بعضا با داعش نیز در ارتباط بودند، شاهد مثال موثقی برای عدم توفیق آشوبگران و مالیدن پوزه تمام آنها به خاک است.
* از 25 شهریور تا 7 مهر؛ تنفس مصنوعی جریان آشوب در سالگردها نیز به نتیجه نرسید
بعد از گذشت یک سال از شکست آشوبهای 1401، در آستانه سالگرد این اتفاقات، رسانههای ضدانقلاب تمام تلاش خود را به کار بستند تا 25 شهریورماه، خیابانهای ایران را ملتهب کرده و از مفر به وجود آمده نیز سوءاستفاده کنند. با وجود تقلای این جریانات و استفاده حداکثری از سران آشوب سال گذشته و تلاش برای تحریک تودههای مردم، 25 شهریورماه آرامتر از هر روز دیگر سال به پایان رسید و همه تقلاها به در بسته خورد. این شکست، تودهنی مردم و همچنین عدم همراهی آنها با فراخوانهای کاسبان خونی که در کشورهای اروپایی و آمریکا به مردم پیشنهاد اغتشاش و آشوب میدادند، آغازی بر شکستهای پروژه آشوب در سال جدید بود؛ شکستی که به همینجا ختم نشده و در تمام فراخوانها جز فلاکت و عجز در برابر ایمان راسخ مردم، چیز دیگری را برایشان به ارمغان نیاورد.
در جدیدترین این تلاشها، رسانههای ضدانقلاب تلاش کردند در سالروز جمعه خونین زاهدان، از هر حربهای برای وانمود این مساله که سیستانوبلوچستان آبستن حوادث تلخ است، استفاده کرده و فضای استان را ناامن جلوه دهند. هشتم مهرماه سال گذشته، برخی فرصتطلبان از شرایط آشوبها استفاده کرده و با حمله به کلانتری و ایضا انجام برخی اقدامات خرابکارانه در نقاطی از زاهدان، در مسیر پروژه دشمنان ایران اسلامی حرکت کردند. حالا در سالروز این حوادث، ضدانقلاب تلاش میکند با واژگون نمایاندن اتفاقات سال گذشته، بدنه قومی و مذهبی سیستانوبلوچستان را تحریک کرده و به خیال خود شرایط را برای ناامنسازی این خطه از ایران فراهم آورد. این بار هم اما شکست دیگری در کارنامه آنان برای اختلافافکنی و دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی به ثبت رسید و نتوانستند در ارائه تصویری ناامن از ایران، به موفقیت برسند.
سیدمجید میراحمدی، معاون امنیتی - انتظامی وزیر کشور طی گفتوگویی پیرامون عدم استقبال مردم زاهدان از فراخوان ضدانقلاب اظهار داشت: مردم زاهدان در قبال این فراخوانها هوشیار بودند و بعد از اتمام نماز جمعه به جز ۴۰ - ۳۰ نفر از اراذل و اوباش که شعارهایی سر دادند، با بیاعتنایی سایرین مواجه شده و از ترس به داخل مسجد برگشتند تا از برخورد و دستگیری نیروهای امنیتی و انتظامی در امان باشند.
وی افزود: بقیه نمازگزاران با آرامش و بدون هرگونه اقدامی و با بیاعتنایی کامل محل را ترک کردند و این هم شکست دومی بود که ضدانقلاب بعد از ۲۵ شهریور با آن مواجه شد. بنگاههای دروغپرکنی اینترنشنال و بیبیسی در حال انتشار اخبار کذبی هستند که دروغ محض بوده و شهر در شرایط کامل عادی و آرام است.
همچنین شمسآبادی، دادستان مرکز سیستانوبلوچستان روز گذشته پیرامون تصاویر منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر تیراندازی در اطراف مسجد مکی، گفت: برخلاف فراخوانهایی که از روزهای قبل برای ایجاد تجمع در استان منتشر شده بود، مردم بخوبی شرایط را مدیریت کردند، در فراخوانها شرکت نکردند و اتفاق خاصی هم رخ نداد.
وی افزود: نمازگزاران در مسجد مکی حاضر و بعد از اقامه نماز، مسجد را ترک کردند.
دادستان مرکز استان سیستانوبلوچستان در ادامه بیان کرد: از صبح جمعه تردد در شهر شرایط عادی دارد و تیراندازیای رخ نداده است.
شمسآبادی همچنین گفت: تصاویر منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر زخمی شدن عدهای در اطراف مسجد مکی جدید نیست و هیچ اتفاقی رخ نداده است.
ارسال به دوستان
مجوز رهبر انقلاب برای تخصیص 2 میلیارد دلار از محل تهاتر نفت و صندوق توسعه ملی به نهضت ملی مسکن
مسکن امید
گروه اقتصادی: وعده تبدیل کشور به کارگاه ساخت خانه با ورود نهضت ملی مسکن به روند عملیاتی در حال اجرایی شدن است و در این راستا شاهد طرحها و برنامههایی برای کاهش قیمت تمامشده این واحدها هستیم؛ طرحهایی مانند اهدای زمین رایگان و از معدن تا مسکن که میتواند تاثیر بسزایی در هر چه سریعتر و راحتتر خانهدار شدن متقاضیان داشته باشد. هفته گذشته همچنین یک اتفاق بسیار امیدوارکننده در رابطه با نهضت ملی رخ داد. وزیر راه و شهرسازی گفته است مقام معظم رهبری با اختصاص 2 میلیارد دلار از منابع تهاتر نفت و صندوق توسعه ملی برای ساخت مسکن موافقت کرده و این موضوع میتواند تا حدودی بحران تامین مالی نهضت ملی مسکن را رفع کند.
به گزارش «وطن امروز»، مهرداد بذرپاش گفت: در راستای اجرای طرح نهضت ملی مسکن دچار مشکل در تامین منابع مالی بودیم که با موافقت رهبر معظم انقلاب از طریق تهاتر نفت و صندوق توسعه ملی این منابع مالی تزریق میشود. بذرپاش از تخصیص ۲ میلیارد دلار منابع ارزی برای تکمیل طرحهای نهضت ملی مسکن خبر داد و گفت: رقم ۲ میلیارد دلار از محل تهاتر نفت و منابع صندوق ملی تخصیص مییابد. وزیر راه و شهرسازی گفت: یکی از مشکلات اجرای طرح نهضت ملی مسکن تخصیص منابع مالی بود که مجوزی از سوی رهبر معظم انقلاب اخذ کردیم تا از ظرفیتهای موجود تهاتر نفت و صندوق ملی در این راستا استفاده کنیم. وی در پایان تاکید: با موافقت و اجرای این مجوز با تزریق منابع مالی، پروژه نهضت ملی مسکن جانی دوباره میگیرد و این موضوع هماکنون در حال طی کردن روند اداری است.
* اجرای نهضت کاهش قیمت تمامشده مسکن با مشارکت ۳ وزارتخانه
دومین خبر مهم درباره نهضت ملی مسکن در روزهای اخیر برنامهریزی برای کاهش قیمت تمامشده این واحدهاست. وزیر راه و شهرسازی با تاکید بر اینکه نهضت کاهش قیمت تمامشده مسکن اجرایی میشود، گفت: یکی از سیاستها و رویکردهای دولت سیزدهم اجرای نهضت کاهش قیمت تمامشده مسکن است که در اجرای این سیاست بخش عمدهای از ارکان دولت همچون وزارت راه و شهرسازی، وزارت اقتصاد و وزارت صمت مشارکت حداکثری خواهند داشت. مهرداد بذرپاش درباره راهاندازی نهضت کاهش قیمت تمامشده مسکن گفت: دولت سیزهم با مکانیزمهایی تلاش کرده است فاصله قیمت تمامشده مسکن و قدرت خرید مردم را کاهش دهد. رئیسجمهور اخیرا در دوازدهمین جلسه شورای عالی مسکن تاکید کرد بانکها برای ارائه تسهیلات نهضت ملی مسکن و ساخت و تولید مسکن، همکاری خود را تقویت کنند. به گفته بذرپاش، بر اساس تفاهمی بین وزارت صمت و وزارت راه و شهرسازی، مقرر است مصالح ساختمانی از جمله سیمان و فولاد با قیمت مناسب و در حجم انبوه در اختیار سازندگان نهضت ملی مسکن قرار گیرد تا بتوان بخش عمدهای از متقاضیان واقعی مسکن را صاحب خانه کرد. وی تصریح کرد: به دستور رئیسجمهور نهضتی درباره کاهش قیمت تمام شده مسکن در دستور کار وزارتخانه قرار دارد. با همراهی دیگر اعضای دولت کمیتهای ویژه برای این موضوع تشکیل شد تا قیمت اجزای مختلف مصالح کاهش یابد. بذرپاش گفت: با مذاکراتی که وزارت راه و شهرسازی با وزارت صمت انجام داده، مقرر شد وزارت صمت مسؤولیت یابد سیمان و فولاد با قیمت مناسب در اختیار پروژه نهضت ملی قرار گیرد که قطعا اثر مناسبی در قیمت تمام شده خواهد داشت.
* سهامدار و بورس کالا تمایلی به کاهش قیمت ندارند
وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه بر کاهش قیمت فولاد و سیمان مصر هستیم، گفت: قطعا سهامداران بورس کالا میلی به کاهش قیمت نخواهند داشت و ما نمیتوانیم سرنوشت مردم را به این موضوع گره بزنیم. بذرپاش گفت: مهار تورم از مسیر تولید مسکن عبور میکند و توقع داریم نظام بانکی از این جریان حمایت کند. اگر به دنبال رشد اقتصادی و کمک به خانهدار کردن مردم هستیم، باید از برنامههای دولت در بخش مسکن حمایت شود. وزیر راه و شهرسازی در ادامه تاکید کرد: یکی از موضوعات در دستور کار در کلانپروژه مسکن مردم که در کنار طرح نهضت ملی مسکن در حال پیگیری است، به اتمام رسیدن مسکن مهرهای باقیمانده از گذشته است. بذرپاش اضافه کرد: ۲۴۰ هزار واحد مسکن مهر باقی مانده بود که دولت سیزدهم عملیات تکمیل این واحدها را آغاز کرده است. در این بخش آورده و بودجهای نیز در کار نبود اما دولت سیزدهم خود را متعهد کرد تمام ظرفیتهای موجود را برای اتمام این پروژه به کار گیرد.
* انتظار ۱۲ ساله متقاضیان مسکن مهر
وی گفت: متقاضیانی وجود دارند که ۱۲ سال است در انتظار تحویل واحد مسکونی خود هستند که در آینده نزدیک این انتظار به پایان میرسد. بذرپاش تاکید کرد: ۱۴۰ هزار واحد دیگر باقی مانده که تکمیل آنها نیز در دستور کار است. وزیر راه و شهرسازی یادآور شد: با مبالغ پرداخت شده متقاضیان امروز ۴ متر هم نمیتوان ساخت، بنابراین یکی از اقدامات تجهیز منابع مالی برای تکمیل و تحویل واحدها به متقاضیان بود. وی افزود: در شهرهای جدید حدود ۶۰ هزار واحد مسکونی مهر باقی مانده که از این تعداد ۳۰ هزار واحد تکمیل و تحویل متقاضیان شد. ۱۲ هزار واحد دیگر نیز تا پایان سال تحویل داده خواهد شد.
* یک میلیون و 760 هزار واحد نهضت ملی مسکن در حال ساخت
وی همچنین با بیان اینکه امروز ساخت حدود یک میلیون و ۷۶۰ هزار واحد نهضت ملی مسکن در حال اجراست، گفت: حدود ۵۰ هزار هکتار زمین برای پروژههای این طرح تأمین شده است. وزیر راه و شهرسازی تاکید کرد: با اهدای زمین و تسهیلات مردم میتوانند با سبک و سلیقه خودشان واحدهای مسکونی را بسازند و در حوزه روستایی نیز تصمیماتی گرفته شده که تا پایان سال جاری ۵۰۰ هزار قطعه زمین به متقاضیان واگذار کنند. قیمت تمامشده واحدهای مسکونی در شهرها متفاوت است. بذرپاش با اشاره به واگذاری ۳۲ هزار قطعه زمین به متقاضیان در قالب قانون جوانی جمعیت تاکید کرد: اقدامات انجام شده در دولت سیزدهم باعث شده رشد منفی ۹ درصدی مسکن در بهار ۱۴۰۱ به رشد مثبت 4.6 درصدی تبدیل شود.
* پرونده مسکن مهر پرند همین ماه بسته میشود
معاون وزیر راه و شهرسازی گفت همزمان با مراسم افتتاح متروی پرند، ۴ هزار واحد مسکونی با حضور رئیسجمهور مهرماه به افتتاح خواهد رسید و پرونده واحدهای مسکن مهر در شهر جدید پرند بسته خواهد شد.
علیرضا جعفری با اشاره به عزم دولت برای تحقق واگذاری مسکن مهر به متقاضیان آن گفت: با روحیه انقلابی و جهادی طی 7 ماه گذشته تلاش فراوانی شد و ۶ مهرماه در شهر جدید پردیس ۱۰ هزار واحد مسکونی مهر افتتاح و تحویل متقاضیانی که بیش از ۱۰ سال در انتظار بودند شد. معاون وزیر راه و شهرسازی در ادامه تاکید کرد: تا پایان پاییز سال جاری ۷ هزار واحد مسکن مهر دیگر نیز تحویل متقاضیان خواهد شد و همچنین تا پایان سال ۱۲ هزار و تا پایان دولت سیزدهم با تأمین منابع مالی شهرهای جدید، پروژه واحدهای مسکونی به اتمام خواهد رسید.
وی گفت: از ۲۴۰ هزار واحد مسکن مهر ۶۰ هزار واحد مربوط به شهرهای جدید بود که ۳۰ هزار واحد مسکن مهر نیز تاکنون تحویل متقاضیان شده که باقی مراحل پروژه در حال اجراست و جشن پایانی واحدهای مسکونی در شهر جدید پردیس سال آینده گرفته خواهد شد. جعفری درباره باقیمانده واحدهای مسکونی در شهر جدید پرند هم گفت: همزمان با مراسم افتتاح متروی پرند، ۴ هزار واحد مسکونی نیز با حضور رئیسجمهور به افتتاح خواهد رسید و پرونده واحدهای مسکونی در شهر جدید پرند در مهرماه ۱۴۰۲ بسته خواهد شد.
ارسال به دوستان
شهید و زخمی شدن بیش از 100 نفر در حملات انتحاری در بلوچستان پاکستان
جمعه خونین پاکستان
گروه بینالملل: تنها ساعاتی پس از انفجار خونین در بلوچستان پاکستان در جمع شرکتکنندگان در راهپیمایی جشن میلاد النبی(ص)، ۲ حمله انتحاری دیگر در شمال غرب این کشور انجام شد.
به گزارش رسانههای پاکستانی، یک پاسگاه پلیس و مسجد در شهر «هنگو» واقع در ایالت خیبر پختونخواه در شمال غرب پاکستان هدف حمله مهاجمان انتحاری قرار گرفت. در این ۲ اقدام تروریستی که در حین اقامه نماز جمعه در مسجد نزدیک به پاسگاه پلیس پاکستان انجام شد، ۳ نفر جان خود را از دست دادند و تعدادی دیگر از غیرنظامیان زخمی شدند. به گفته مقامات پلیس، این انفجار هنگام ایراد خطبه نماز جمعه رخ داد و بر اثر انفجار، سقف مسجد فرو ریخت. به گزارش «داون نیوز»، حدود 30 تا 40 نمازگزار زیر آوار گیر کردهاند و تلاش برای بیرون آوردن اجساد و مجروحان این حادثه ادامه دارد. حملات تروریستی دیروز در پاکستان در حالی انجام شد که میلیونها نفر از عاشقان پیامبر گرامی اسلام(ص) هر سال به مناسبت آغاز هفته وحدت در جشنهای این ایام حضور یافته و به صورت گسترده در اجتماعات مردمی در شهرهای مختلف شرکت میکنند.
نخستوزیر و رئیسجمهوری پاکستان طی پیامهایی حملات ناجوانمردانه تروریستها به مردم بیگناه را محکوم کردند. شمار کشتههای انفجار انتحاری در شهر مستونگ واقع در ایالت بلوچستان پاکستان به ۳۵ نفر افزایش یافته. تا لحظه تنظیم این گزارش هیچ گروهی مسؤولیت انفجارهای انتحاری در پاکستان را برعهده نگرفته بود. طی ماههای اخیر گروههای تروریستی داعش و تحریک طالبان پاکستان مسؤولیت بسیاری از بمبگذاریها و حملات انتحاری در استانهای بلوچستان و خیبر پختونخواه را برعهده گرفتهاند. عبدالرزاق شاهی، مسؤول اداره بهداشت و درمان شهر «مستونگ» ایالت «بلوچستان» پاکستان تأیید کرد در حمله انتحاری دیروز در نزدیکی مسجدی در این شهر دستکم 52 نفر شهید و حدود 50 تن نیز زخمی شدند.
عطاءالله، رئیس دولت ایالتی بلوچستان نیز درباره این حمله گفت یک افسر ارشد پلیس به نام محمد نواز نیز در میان قربانیان است. وی همچنین اظهار داشت مجروحان به بیمارستانهای اطراف منتقل شدند. وزارت کشور پاکستان در بیانیهای با اشاره به اینکه حمله به مراسم میلاد پیامبر اکرم(ص) صورت گرفته است، اظهار داشت: «حمله به مردم بیگناهی که برای شرکت در راهپیمایی عید میلاد النبی آمدهاند، اقدامی بسیار شنیع است».
* محکومیت اقدام تروریستی پاکستان توسط رئیسی
رئیسجمهور در پیامی ضمن محکومیت اقدام تروریستی ناجوانمردانه در منطقه «بلوچستان» پاکستان تصریح کرد: این اقدام کور بار دیگر نشان داد تروریستها با ناآگاهی و دوری از تعالیم رحمانی دین مبین اسلام، هدفی جز ایجاد تفرقه در بین مسلمانان ندارند که البته این بار هم در رسیدن به اهداف نامشروع و غیرانسانی خود ناکام خواهند ماند. سیدابراهیم رئیسی ضمن ابراز همدردی با دولت و ملت پاکستان در پی انفجار تروریستی در منطقه بلوچستان این کشور که منجر به جان باختن و مجروح شدن تعدادی از شهروندان بیگناه شد، اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران با قاطعیت آماده همکاری با پاکستان برای مبارزه با هرگونه مظاهر تروریسم و افراطیگری بوده و از جامعه جهانی بویژه کشورهای اسلامی نیز میخواهد بهجد در مقابل این اقدام جنایتکارانه واکنش نشان داده و مانع تکرار چنین حوادث تلخی شوند. در متن پیام رئیسجمهور همچنین آمده است: «اینجانب ضمن محکوم کردن این اقدام تروریستی، ضددینی و ضدانسانی، مراتب همدردی و تسلیت خود را به ملت مسلمان پاکستان اعلام میدارم و برای جانباختگان حادثه علو درجات و برای مجروحان شفای عاجل مسألت دارم. این اقدام کور بار دیگر نشان داد تروریستها با ناآگاهی و دوری از تعالیم رحمانی دین مبین اسلام، هدفی جز ایجاد تفرقه در بین مسلمانان ندارند که البته این بار هم در رسیدن به اهداف نامشروع و غیرانسانی خود ناکام خواهند ماند. امیدوارم عاملان این جنایت هر چه سریعتر شناسایی و بهسزای عمل ننگین خود برسند. جمهوری اسلامی ایران با قاطعیت آماده همکاری با آن کشور برای مبارزه با هرگونه مظاهر تروریسم و افراطیگری بوده و از جامعه جهانی بویژه کشورهای اسلامی نیز میخواهد بهجد در مقابل این اقدام جنایتکارانه واکنش نشان داده و مانع تکرار چنین حوادث تلخی شوند».
سخنگوی وزارت امور خارجه هم بمبگذاری در تجمع شرکتکنندگان در راهپیمایی میلاد النبی(ص) در یکی از شهرهای ایالت بلوچستان پاکستان را محکوم کرد. ناصر کنعانی هفتم مهرماه در پی بمبگذاری در تجمع شرکتکنندگان در راهپیمایی میلاد النبی(ص) در ایالت بلوچستان پاکستان، ضمن محکوم کردن این اقدام تروریستی، به دولت و مردم پاکستان، بویژه بازماندگان قربانیان تسلیت گفت و برای مجروحان سلامت و شفای عاجل مسألت کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه اقدام تروریستی انجام شده را مصداق بارز دوری تروریستها از تعالیم رحمانی پیامبر گرامی اسلام خواند.
ارسال به دوستان
با خروج ساکنان ارمنی قرهباغ کوهستانی نیروهای نظامی آذربایجان وارد خانکندی شدند
پایان آرتساح
گروه بینالملل: نیروهای نظامی آذربایجان جمعه وارد «خانکندی» مرکز قرهباغ شدند. این حضور به واسطه توافقات شکلگرفته بعد از تهاجم هفته قبل آذربایجان در قرهباغ انجام شد. در آن توافق مقرر شد شهرهای خانکندی، آغدری و خوجالی به دولت آذربایجان تسلیم شده و رژیم مستقر در قرهباغ به کار خود پایان دهد. در حال حاضر بیشتر ارامنه ساکن قرهباغ در حال مهاجرت به ارمنستان هستند.
به گزارش روزنامه «یونگه ولت آلمان»، جمهوری آرتساخ که از سوی «جامعه بینالمللی» هرگز به رسمیت شناخته نشد، پس از ۳ دهه به عمرش پایان داد و دیگر وجود نخواهد داشت. مقامات استپاناکرت روز پنجشنبه به خبرگزاری فرانسه اعلام کردند نهادهای آنها تا پایان سال منحل خواهند شد. این اقدام به معنای تسلیم در برابر جمهوری آذربایجان است که هفته گذشته یک عملیات نظامی علیه این منطقه محصور شده را آغاز کرد. در نتیجه، باکو حاکمیت کامل خود را بر این منطقه که عمدتا ارامنه در آن سکونت دارند، به دست میآورد.
تاکنون بیش از نیمی از ارامنه، قرهباغ را ترک کردهاند. به ادعای نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان در چند روز آینده هیچ ارمنیای در آنجا باقی نخواهد ماند. تا روز پنجشنبه، بر اساس اعلام ایروان 88 هزار آواره از قرهباغ به ارمنستان رسیده بودند. این رقم بخشی از جمعیت اصلی ۱۲۰ هزار نفری ارمنی است. سخنگوی کابینه ارمنستان در پیامی به تعداد ارمنیهایی اشاره کرده که از منطقه قرهباغ خارج شده و به ارمنستان رفتهاند. به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، نازلی باغداساریان گفت حدود ۸۵ هزار ساکن قرهباغ از ۲۴ سپتامبر به ارمنستان رفتهاند. باغداساریان در صفحه کاربری خود در شبکههای اجتماعی نوشت: تا ۶ صبح، ۸۴ هزار و ۷۷۰ نفر از قرهباغ به ارمنستان رسیدهاند. از سوی دیگر، رئیسجمهور آذربایجان جمعه گفت ۲۳۰۰ تن از آوارگان داخلی سابق به خانههای خود در قرهباغ بازگشتهاند و انتظار میرود این تعداد تا پایان سال به ۵۵۰۰ تن برسد. الهام علیاف گفت: آوارگان داخلی که از اشغال ارمنستان رنج میبردند در مناطق مختلف آذربایجان زندگی میکردند. تاکنون ۲۳۰۰ نفر از این آوارگان به قرهباغ بازگشتهاند و تا پایان سال جاری تعداد آنها ۵۵۰۰ نفر خواهد بود.
در همین حال کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اعلام کرد تاکنون بیش از 88 هزار ارمنیتبار، منطقه قرهباغ کوهستانی را ترک کرده و وارد ارمنستان شدهاند. بر اساس گزارش الجزیره، کمیساریای عالی پناهندگان با اعلام این موضوع تاکید کرد دولت ایروان برای رفع نیازهای این پناهجویان با چالشهایی مواجه است. سخنگوی این سازمان با تاکید بر اینکه آماده مواجه شدن با 120 هزار پناهجوی ارمنیتبار از قرهباغ هستیم، تاکید کرد با این حال پیشبینی تعداد دقیق پناهجویان دشوار است. سخنگوی کمیساریای پناهندگان سازمان ملل سهشنبه گذشته نگرانی خود را از انتقال حجم گستردهای از پناهجویان از قرهباغ به ارمنستان به دنبال تنشهای اخیر در این منطقه ابراز کرده بود. وی از همه طرفهای درگیر خواست از غیرنظامیان محافظت کنند و به طور کامل به قوانین پناهجویی بشردوستانه بینالمللی احترام بگذارند.
همچنین نخستوزیر ارمنستان روز پنجشنبه در نشست هیات دولت همزمان با اعلام پایان موجودیت جمهوری خودخوانده قرهباغ کوهستانی گفت: مهاجرت ارامنه از قرهباغ کوهستانی در نتیجه سیاست پاکسازی قومی جمهوری آذربایجان است. نیکول پاشینیان افزود: تحلیلها نشان میدهد هیچ ارمنیای در روزهای آینده در این منطقه باقی نخواهد ماند. این اقدام مستقیم پاکسازی قومی [و سلب مالکیت] است، چیزی که مدتهاست درباره آن به جامعه بینالمللی هشدار دادهایم. با این حال وزارت خارجه آذربایجان گفته است: اگر برخی ارامنه قرهباغ مایل به زندگی و پیروی از قوانین آذربایجان نیستند، نمیتوانیم آنها را وادار کنیم. برعکس، از ساکنان ارمنی میخواهیم محل زندگی خود را ترک نکنند و بخشی از جامعه چندقومیتی جمهوری آذربایجان باشند.
با این وجود، وزیر خارجه ترکیه جمعه گفت روند ادغام مجدد جمعیت ارامنه ساکن قرهباغ در جمهوری آذربایجان دشوار خواهد بود. هاکان فیدان در جریان سخنرانی در منطقه «موغله» گفت: آنکارا امیدوار است روند الحاق جمعیت ارامنه ساکن منطقه قرهباغ بخوبی شکل بگیرد. وی ادامه داد: روند الحاق مجدد جمعیت ارامنه ساکن قرهباغ بر اساس هنجارهای قانون اساسی جمهوری آذربایجان آغاز شده است. دیپلمات ارشد دولت آنکارا همچنین خاطرنشان کرد: این یک روند پیچیده است و ما این را قبول داریم. امیدواریم بدون تلفات انسانی یا تراژدی تکمیل شود.
از سویی روسیه که از متحدان سنتی ارمنستان است، روز پنجشنبه اعلام کرد هیچ دلیلی برای فرار جمعی وجود ندارد. دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین گفت: «من هیچ دلیل مستقیمی برای فرار نمیبینم». به همین دلیل، گفتن اینکه چه کسی مسؤولیت این تراژدی را به عهده دارد دشوار است. با این حال، ارامنه قرهباغ به وعدههای آذربایجان برای حفظ حقوق آنها اعتماد نمیکنند. آنها «تاریخ طولانی خونریزی» با آذربایجان دارند.
از سال ۲۰۲۰، آتشبسی در قرهباغ برقرار بود که قرار بود توسط نیروهای حافظ صلح روسیه نظارت شود. با این حال، دولت ایروان معتقد است مسکو به وظایف محافظتی خود عمل نکرده است. تلاشهای اخیر ارمنستان برای یافتن متحدانی در غرب، تنشهای بیشتری را با روسیه ایجاد کرده است. پسکوف روز پنجشنبه قصد ارمنستان برای پیوستن به دادگاه کیفری بینالمللی را محکوم کرد و گفت ایروان بخوبی میداند روسیه این دادگاه را به رسمیت نمیشناسد و «اقدامات آن به طور غیرعادی خصمانه علیه ما است». به گفته پسکوف، چنین تصمیمی از سوی مقامات ارمنستان نسبت به روسیه «بشدت خصمانه» است. با این حال، پسکوف خاطرنشان کرد: ارمنستان یک کشور مستقل است و ما امیدواریم چنین تصمیماتی تأثیر منفی بر روابط دوجانبه ما نداشته باشد، زیرا درباره قانونی صحبت میکنیم که ما آن را به رسمیت نمیشناسیم. وی افزود: ولادیمیر پوتین قصد ندارد در آینده نزدیک به ارمنستان سفر کند. وزارت خارجه روسیه نیز روز پنجشنبه تاکید کرد تصویب اساسنامه رم توسط ارمنستان غیرقابل قبول است و پیامدهای منفی برای روابط دوجانبه خواهد داشت. با وجود نارضایتی در مسکو، کمیسیونی درباره مسائل دولتی و حقوقی روز پنجشنبه پیشنویس تصویب اساسنامه رم توسط دولت ارمنستان را تصویب کرد. این سند در جلسه پارلمان که از ۳ اکتبر آغاز میشود مورد بحث قرار خواهد گرفت. یگیش سیراسوسیان، نماینده ارمنستان در امور حقوقی بینالملل در پارلمان گفت معتقد نیست پس از تصویب، امکان دستگیری رئیسجمهوری روسیه هنگام ورود به ارمنستان مطرح شود. به گفته وی، به طرف روس پیشنهاد امضای توافقنامه دوجانبه داده شد.
* تاریخ مختصر یک جغرافیای خاص
درگیری بر سر قرهباغ سابقه طولانی و تاریخی دارد ولی درگیریهای معاصر در قرهباغ از اواخر دهه 1980 میلادی همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق میان جمهوریهای تازه استقلال یافته جمهوری آذربایجان و ارمنستان آغاز و سال ۱۹۹۴ پس از کشته شدن 35 هزار نفر از ۲ طرف متوقف شد. بحران قرهباغ که فوریه سال ۱۹۸۸ تبدیل به یک جنگ ویرانگر شد و تا مارس ۱۹۹۴ ادامه یافت، در ناحیهای به همین نام در جنوب جمهوری آذربایجان رخ داد. در این منطقه که عمده جمعیت آن ارمنی هستند، با پشتیبانی ارمنستان و مقابله جمهوری آذربایجان یک جنگ تمام عیار شکل گرفت که حدود ۶ سال به طول انجامید و طی آن حدود ۳۵ هزار نفر کشته و بیش از ۸۰۰ هزار نفر نیز از منازل خود آواره شدند.
پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ که با قرارداد آتشبس به میانجیگری روسیه به پایان رسید، ۳ تا ۶ هزار نیروی حافظ صلح روس در منطقه حاضر شده و تلاش برای برقراری آتشبس بین طرفین را آغاز کردند ولی در ۳۳ ماه گذشته، آتشبس بین طرفین آذری و ارمنی بارها نقض شد.
***
تجمع اعتراضی ارامنه لبنان در برابر سفارت باکو و انتقاد از پاشینیان
شماری از ارامنه لبنان با برگزاری تجمع اعتراضآمیز در برابر سفارت جمهوری آذربایجان در بیروت، خشم خود را از عملیات نظامی اخیر باکو در قرهباغ ابراز کردند. منابع لبنانی از برگزاری تجمع اعتراضی در برابر سفارت جمهوری آذربایجان در بیروت خبر دادند. تجمع ارامنه لبنان در مقابل سفارت آذربایجان در اعتراض به عملیات نظامی در قرهباغ برگزار شد. بر اساس گزارش خبرگزاری آناتولی ترکیه، معترضان با پرتاب ترقه به سمت سفارت سبب بروز آتشسوزی در اطراف این مکان شدند. هاکوب بقرادونیان، دبیرکل حزب الطاشناق لبنان در سخنانی در جمع معترضان گفت قرهباغ از سوی یک حاکمیت وابسته و مزدور تسلیم باکو شد. وی مسؤولیت آنچه را در قرهباغ رخ داد، متوجه نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان دانست.
ارسال به دوستان
گفتوگو با دکتر احمد مبلغی، پژوهشگر تقریب مذاهب اسلامی به مناسبت هفته وحدت
وحدت استراتژی است نه تاکتیک
هفته وحدت، نه یک شعار زیبا و تزئینی، بلکه یک استراتژی مهم دینی و ملی است. متاسفانه بیتوجهی به اهمیت این موضوع هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت به توسعه، پیشرفت و امنیت کشور لطمه خواهد زد و به همین دلیل نیاز است تا همه دلسوزان اعتلای اسلام و ایران اهتمام ویژهای به این موضوع اختصاص دهند. در همین راستا در گفتوگویی با حجتالاسلام دکتر احمد مبلغی به بررسی زوایای امر وحدت فرق اسلامی پرداختیم. حجتالاسلام احمد مبلغی، موسس و رئیس مرکز پژوهشهای دینی تطبیقی التجدید در لبنان است که سالهاست مساله وحدت، مهمترین پروژه فکری ایشان است.
* جناب آقای دکتر مبلغی! به نظرم این گفتوگو را از تعریف «وحدت» شروع کنیم. به نظر شما وحدت شیعه و سنی به چه معناست؟ چون عدهای وحدت را با نادیده گرفتن مرزهای اعتقادی تفسیر میکنند و بعد با همین تفسیر، علیه وحدت سخن میگویند. آن وحدتی که مطلوب اسلام و آرمان انقلاب اسلامی است، کدام تعریف از وحدت است؟
ابتدا باید مقدمهای عرض کنم و بعد از آن وارد پاسخ به سوال شما شوم. ببینید! تقریب و وحدت باید در ۳ حوزه انجام شود: علم، اخلاق و عمل؛ یعنی تقریب علمی، تقریب اخلاقی و تقریب عملی. تقریب عملی، مسائلی مانند سیاست، اقتصاد و ایجاد اتحادیههای امت اسلامی و همگراییهای سیاسی را شامل میشود. تقریب اخلاقی هم به این معناست که تعصبات، فحش و ناسزا و نگاههای سوءظنمحور به دیگران را حذف کنیم تا یک امت واحد داشته باشیم اما تقریب علمیّ به این معنا نیست که حرفهایمان یکی شود، چون حتی حرفهای ۲ مرجع تقلید شیعه هم کاملا یکسان نیست و این نکته کاملا طبیعی است. ما باید برای تقریب علمی، مشترکات یکدیگر را که بسیار زیاد است شناسایی و برجسته کنیم و اختلافات را با یک قالب علمی مقارن و تطبیقی کنار هم بگذاریم و بحث کنیم و تجربههای یکدیگر را برای حل مشکلات جامعه اسلامی به کار بگیریم. عقبنشینی از عقاید، برای تقریب مذاهب مضر است؛ تصور برخی بر این است که راه تقریب از اختفای برخی اعتقادات یا عقبنشینی از آنها میگذرد، در حالی که هر چه انسان اعتقادات مذهبیاش را برجستهتر مطرح کند، تقریب مذاهب فرصت بیشتر و بهتری برای ظهور پیدا میکند. عقبنشینی از اعتقادات نه تنها ظرفیتی ندارد، بلکه برای تقریب مضر است. البته منظور، اعتقادات مسلم است، نه انگاشتههایی که تصور میکنیم اعتقادند. برای مثال شیعه به امامت و خلافت بلافصل معتقد است و امیرالمومنین علیهالسلام را خلیفه برحق میداند، در حالی که سنی معتقد است امامتی در کار نیست. شیعه و سنی باید اعتقادات علمیشان را با تمام قوا حفظ کنند و در عین حال وحدت داشته باشند. به عنوان مثال در جامعه کوفی، بخشی شیعه بودند و بخشی سنی عثمانی. وقتی امیرالمومنین علیهالسلام مرکز خلافت را در کوفه قرار دادند، عدهای از مردم در ماه رمضان خدمت امام آمدند و گفتند امامی برای ما تعیین کنید تا ما صلاهالتراویح بخوانیم. این در حالی است که از دیدگاه شیعه صلاهالتراویح بدعت است. در نتیجه امام فرمودند این کار را نکنید اما آنها قبول نکردند و خودشان امامی را تعیین کردند. امام حسن علیهالسلام رفت تا آنها را قانع کند که از این کار صرفنظر کنند اما قبول نکردند و در آخر امیرالمومنین علیهالسلام فرمود آنها را رها کنید. آنها صلاهالتراویح را خواندند، سال بعد هم خواندند، در عین حال در جنگها در کنار حضرت حضور داشتند. حضرت هیچ گاه خطکش مذهبی در جامعه نمیگذاشتند که سنیها را در حاشیه و شیعههای اعتقادی - عثمانیها شیعه سیاسی بودند - را در جایگاه برتری قرار دهند. البته ایشان شیعیان اعتقادی خودشان را از نظر فکری درست میدانستند اما بحث ما در اعتقاد نیست، بحث ما در سلوک است.
برای مثال کدام یک از جنگهای آن زمان، جنگ بین مذاهب بود؟ امیرالمومنین علیهالسلام رو به همه جامعه فرمودند: «انّما انتم اِخوانٌ علی دین الله، ما فرَّق بینکم الّا خَبثُ الشَّرائر؛ همانا شما برادران دینی یکدیگرید؛ چیزی جز درون پلید و نیت زشت، شما را از یکدیگر جدا نساخته است». ایشان نفرمودند ما فرَّق بینکم الّا المذاهب. بلکه فرمودند هوا و هوس عدهای مانند معاویه است که شما را از هم جدا کرده، بیایید وحدت داشته باشید.
زمانی که بحث شیعه و سنی مطرح میشود، ما بر اساس یک ذهنیت اشتباه میخواهیم ثابت کنیم که کدام برحق است اما مساله اینجاست که این بر حق بودن، یک امر علمی و اعتقادی است و ربطی به تقریب مذاهب ندارد. من هم میگویم صرفا یکی از مذاهب برحق است و چون خودم شیعه هستم، معتقدم شیعه برحق است؛ کما اینکه عالم اهل سنت هم معتقد است خودش برحق است. پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم هم فرموده امت من 72 فرقه خواهند بود. یک فرقهشان برحق است اما آیا این نکته به این معناست که ما همه تعاملات را به عنوان امت واحد پیغمبر کنار بگذاریم و بگوییم چون یکی حق است پس بجنگ تا بجنگیم؟ این از کجای اسلام آمده؟ آیا زمان امیرالمومنین علیهالسلام اینطور بوده؟ حالا اگر طرف مقابل خواست، بیاییم گفتوگو کنیم، نه اینکه به اجبار رو بیاوریم. یک اعتقاد اشتباه در میان برخی از وهابیون و برخی اهل سنت و نیز برخی شیعیان وجود دارد که میگویند وحدت اسلامی به معنای وحدت برحق است. بعد میگویند حق هم ما هستیم، پس دیگران باید از اعتقاداتشان به خاطر وحدت دست بردارند، در حالی که وحدت اسلامی یعنی وحدت امت اسلامی. اگر کسی مذهب خودش را در مقابل مذهب دیگری برحق میبیند، نباید جامعه را آشفته کند، بلکه باید برادرانه بحث کند. به هر حال درست است که در حال حاضر شیعه و سنی در ایران رابطه خوبی دارند اما در کل هنوز امت واحده اسلامی را ایجاد نکردهایم.
* پس وحدت به معنای یکی شدن عقیدتی نیست، به معنای یکی شدن اجتماعی، سیاسی و عاطفی است.
بله! قطعا. اتفاقا بنده معتقدم که باید درباره مسائل مختلف گفتوگو کرد، البته با حفظ احترام یکدیگر و در عین دوستی و با رعایت شرایط لازم، گفتوگو میکنیم. محل گفتوگو هم در کوچه و بازار نیست، در یک فضای آرام و علمی است. سنی دلایل خودش را میآورد، ما هم دلایل خودمان را. یکی از ما قانع میشود، یا هیچ کدام قانع نمیشویم یا اینکه هر دو بخشی از حرفهایمان را تعدیل میکنیم. البته این باز به معنای این نیست که سنی و شیعه استدلالشان را به صورت منطقی و بدون توهین در کتابشان نیاورند. بلکه میتوانند دلایلشان را در کتابهایی مستدل و بدون توهین و بدون اینکه وحدت اسلامی را زیر پا بگذارند، بگویند؛ ولو یکطرفه باشد. جریان شیعهسازی و جریان سنیسازی اشتباه است.
* جناب مبلغی! مایلم اشارهای هم به مساله شهادت حضرت زهرا(س) داشته باشم که برخی جریانات این بخش از تاریخ اسلام را دستاویز تندترین حملات علیه وحدت شیعه و سنی میکنند. نظر شما در این باره چیست؟
اول اینکه ما امروز با اتباع صدر اسلام و خلفا مواجهیم، نه خود آنها. دوم اینکه این اتباع جزء امت پیغمبرند. سوم امت پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم باید وحدت داشته باشند. چهارم اینکه خود امیرالمومنین علیهالسلام بعد از ماجرای شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها درست است که منزوی از خلافت بود اما به این معنا منزوی از خلافت نبود که در دوره استقرار خلافت هیچ تعاملی با مردم نداشته باشد، مشاورهای ندهد، مسجد نرود یا در میان اصحاب نباشد. پنجم ما نمیتوانیم زمینه تفرقه را در امت اسلامی ایجاد کنیم، چون به فرموده امیرالمومنین علیهالسلام، تفرقه اساس هر شری است و ششم اعتقاد اکثریت اتباع خلفا این است که خلفا در خدمت اسلام بودهاند و در نتیجه به آنها حب دینی دارند و با شنیدن نام آنها گریه میکنند.
وقتی امامان ما شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها را اسباب تفرقه نکردند، چه معنایی دارد ما این بحث را در جهت ایجاد تفرقه علم کنیم؟ برای مثال آیا امام صادق علیهالسلام که روزانه با تعداد بسیاری سنی سروکار و حتی شاگردان سنی داشت، این ماجرا را مبنای تفرقه گرفت؟ مگر امام صادق علیهالسلام نفرمود به مساجد اینها بروید، در مساجدشان اذان بگویید و پشت سر آنها نماز بخوانید که نماز خواندن پشت سر آنها مانند نماز خواندن پشت پیغمبر است؟ شما اگر برادری دارید که دیدگاهش مخالف شماست، دیگر رابطه عاطفی و برادری و خانوادگی را بر هم میزنید و به عنوان یک دشمن به او نگاه میکنید؟ ما نباید مباحث اعتقادیمان را با تقریب مذاهب و وحدت اسلامی خلط کنیم.
* ممنون میشوم بفرمایید چه راهکار عملیای برای رسیدن به وحدت پیشنهاد میکنید؟
در این باره به چند شاخص مهم میتوان اشاره کرد: نخستین شاخص نبود و نداشتن تعصب است؛ معنای تعصبزدایی به معنای نداشتن ولاء اهلبیت نیست. البته در کنار ولاء ممکن است گفته شود تبرا مطرح و شاخص است و این تبرا خود تعصبساز است. در پاسخ باید گفت تبرا به معنای قبول نداشتن است، نه دشمنی کردن. ما با برخی از نظریات و عقاید اهل تسنن مخالف هستیم ولی در عمل دشمنی نمیکنیم اگر نه خود امام علی به دشمنی عملی اولی بود. دومین شاخص تعامل بر اساس برادری اسلامی است. امام علی به امت آن زمان که تحت حکومت ایشان بودند، فرمودند: «انما أنتم اخوان على دینالله» انما تأکید و حصر است. شما برادران برپایه دین خدا هستید. «برادران دینی هستید» هم فقط خطاب به شیعیان نبود؛ بیشتر سنی بودند. شاخص سوم نبردن اختلافات علمی به درون یک دایره تنگتر و جلوگیری از آن در سطح مسائل رفتاری سیاسی اجتماعی و اقتصادی است؛ یک جامعه برخوردار از تقریب مذاهب اسلامی، مطلوب جامعهای است که اختلافات را نادیده نمیگیرد، چون اختلافات هستند ولی اختلافات را به عرصه اجتماعی نمیکشاند، چهارمین شاخص همکاری و انجام و همگرایی است؛ ما باید دوست، فعال در تعامل و تشکیلدهنده یک جنبه واحد باشیم و در برابر کسانی که اسلام را نمیخواهند و خواهان عزت اسلامی نیستند، بایستیم تا عزت اسلامی، بازار مشترک اسلامی، ارتباطهای فعال، پویا و هویتبخش و اقتداربخش بارور شوند.
یک مساله مهم خطرساز به نظر میرسد؛ اینکه هر دو طرف بر این باورند که اختلافات آنقدر عمیقند که باید سرپوش بگذاریم ولی این تصور غلط؛ است در کنار اختلافات نقاط اشتراک هم کم نیستند. در حقیقت این اختلافات جنبه علمی دارند؛ از طرح اختلافات علمی نباید بهراسیم. ما میتوانیم تمرین کنیم، ادبیات مناسبی را پیدا کنیم و بر اشتراکات اهتمام ورزیم، از این رو پیشنهاد میکنم که برای مباحث علمی فصل جدیدی باز کنیم؛ به آن فضای زندهتری را اختصاص دهیم.
* اخیرا رهبر حکیم انقلاب در دیدار مردم سیستانوبلوچستان فرمودند دشمن به دنبال از بین بردن ۲ عنصر کلیدی وحدت و امنیت در کشور است. این ۲ مفهوم چه ارتباط و نسبتی با هم دارند و برای حفظ این ۲ عنصر چه کارهایی ضروری است؟
ببینید! ما اگر وحدت اسلامی داشته باشیم وحدت ملی را هم داریم و اگر وحدت ملی داشته باشیم امنیت نیز خواهیم داشت. وحدت یکسری موانع دارد که باید این مانعها را برطرف کرد. یک بخش آن را امنیت برطرف میکند و اگر امنیت نباشد اختلافات تشدید میشود. هرجومرج خاستگاه این جدایی است. از سوی دیگر اگر وحدت هم باشد دامنه این امنیت گسترش پیدا کرده و در یک قلمرو خاص نخواهد ماند. اگر وحدت باشد امنیت بیشتر خواهد بود. این ۲ کلیدواژه یعنی «وحدت ملی» و «امنیت ملی» به یکدیگر کمک میکنند، زیرا اگر کمک نکنند پروژههای وحدت اسلامی نیز انجام نمیشود. در جامعهای که امنیت و وحدت نیست جامعه اسلامی دیگر نیز با آن تعامل و تعاون نخواهد داشت، زیرا ۲ جامعه از یکدیگر میترسند و احساس خطر میکنند، بههمین جهت باید امنیت بین ۲ جامعه ایجاد شود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|