|
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ روز سرنوشتساز سرخابیها در قزوین و تهران
جا بمانی جام را دادی
مهدی تقوی: حتی قهارترین سناریونویسها هم نمیتوانستند در ابتدای لیگ جاری چنین هفتههای پایانی هیجانانگیزی را متصور شوند. استقلال از 28 هفته لیگ برتر، 21 هفته را در صدر بود اما اتفاقات جادویی در شامگاه جمعه گذشته ناگهان همه چیز را عوض کرد. پرسپولیس بازی 3 بر صفر باخته را در عرض 20 دقیقه با برد
4 بر 3 تاخت زد و استقلال که تصور میکرد با همان یک امتیاز قائمشهر، قهرمانیاش را تضمین کرده است، در نهایت ناباوری مقابل نساجی به تساوی بدون گل رضایت داد. این چنین بود که قرمزها در یکی از آخرین پیچهای حساس لیگ برتر، به صدر رسیدند اما هنوز هیچ چیز تمام نشده است. 2 بازی باقی مانده و بدون شک در طول این 180 دقیقه میتوانیم شاهد عجیب و غریبترین اتفاقات ممکن باشیم.
امشب پرسپولیس در یکی از حساسترین بازیهایش در فصل جاری میهمان پدیده لیگ بیستوسوم است. دیدار با شمسآذر از آن نبردهایی است که شاید نتیجهاش تا سالهای سال در ذهن هواداران فوتبال ایران بماند. پرسپولیس بعد از متوقف شدن در هفته هشتم لیگ برتر مقابل ملوان، صدر جدول لیگ را به شاگردان نکونام تحویل داد و نتوانست این جایگاه را طی 7 ماه اخیر (با بازیهای برابر) پس بگیرد اما هنوز هیچ چیز برای آنها قطعی نیست. هواداران پرسپولیس پس از دیدار هیجانانگیز مقابل استقلال خوزستان سر از پا نمیشناختند و هنوز هم بابت این برد خوشحال هستند اما 2 بازی سرنوشتساز و به مراتب سختتر نسبت به استقلال تهران پیش روی آنها قرار دارد که باید یکی از آنها را بیرون از تهران انجام دهند. پرسپولیس امشب در ورزشگاه سردار آزادگان قزوین به مصاف شمسآذر میرود؛ تیمی که توانسته در این فصل سپاهان را مغلوب کند و عملکرد خوبی در جریان شکست 3 بر 2 برابر استقلال داشته باشد و نشان داده با حمایت هوادارانش حریفان را به دردسر میاندازد اما سرخپوشان هم بخوبی میدانند فرصت از دست دادن امتیاز ندارند و لغزشی کوچک هم شاید جام قهرمانی لیگ برتر را مثل جام حذفی از آنها بگیرد. شمسآذر در 4 دیدار اخیرش شکستی نداشته و از سوی دیگر در 3 بازی خانگی گذشته موفق به کسب پیروزی شده که همه این موارد نشان میدهد پرسپولیس روز راحتی در قزوین ندارد اما عبور قرمزها از این گردنه هم آنها را وارد یک بازی سخت در ورزشگاه آزادی مقابل مس رفسنجان میکند.
* بود و نبود گولسیانی در حد یک جام
بدون تردید بزرگترین مشکلی که اوسمار مقابل استقلال خوزستان با آن مواجه شد و صد البته آن را در ابتدا چندان جدی نگرفت، مصدومیت مدافع گرجیاش بود. گولسیانی به خاطر مصدومیت بازی را از دست داد تا در دقیقه 90، قرمزها با یک تغییر بزرگ پا به میدان بگذارند. اگرچه در 3 گل دریافتی برابر استقلال خوزستان، نقش دانیال اسماعیلیفر و کنعانیزادگان و حتی کریم حسن به چشم آمد اما اوسمار بخوبی دید بزرگترین مشکلش در خط تدافعی، عدم انطباقپذیری فرشاد فرجی درون زمین است. این مدافع که یکی از بدترین روزهایش را سپری میکرد، نیمه دوم جای خود را به علی نعمتی داد که او هم نتوانست بازی خوبی ارائه دهد و تا مرز اخراج از زمین پیش رفت. بدون شک اگر گولسیانی به بازی امشب نرسد، پرسپولیس بهای بسیار زیادی را پرداخت خواهد کرد. البته از آنجا که این مدافع به تیم ملی کشورش دعوت شده و باید در مسابقات یورو حاضر شود، شاید راضی نشود با مصدومیت برای پرسپولیس بازی کند. بزرگترین هدف زندگی این مدافع حضور با تیم ملی گرجستان در یورو یا جامجهانی بوده و حالا که به یک قدمی یکی از آنها رسیده، نمیخواهد به خاطر مصدومیت، تیم ملی و مسابقات یورو را از دست دهد. البته از سوی دیگر او این دعوت را مدیون پرسپولیس است و باید دید در نهایت کادر پزشکی قرمزها مجوز حضور او را مقابل شمشآذر صادر میکند یا نه. اگر او به هر ترتیبی به بازی نرسد، تردید نکنید نه فرجی و نه نعمتی، قادر به پر کردن جایش نیستند و این بدترین خبر برای هوادارانی است که حالا به یک قدمی فتح جام رسیدهاند. اگر بازی شروع شد و خبری از حضور گئورگی در بازی نبود، به عنوان یک پرسپولیسی خودتان را برای وقوع هر اتفاقی آماده کنید.
***
آبیپوشان به دنبال برد در آخرین بازی خانگی
استقلال با تساوی بدموقع مقابل نساجی مازندران، صدر جدول را از دست داد تا سرنوشت قهرمانی فعلا به دست پرسپولیس بیفتد ولی واقعیت این است که هر اتفاقی در فوتبال ممکن است رخ دهد و شاید دوباره صدر جدول آبی و دنیا به کام آبیها شود. استقلال البته باید ۲ بازی آخرش را ببرد و امیدوار باشد پرسپولیس مقابل شمسآذر یا مس رفسنجان که حریفان چغری هم هستند، امتیاز از دست بدهد و در آن صورت آنها صدرنشین و قهرمان خواهند شد. از این رو باشگاه استقلال با صدور اطلاعیهای خواهان حضور حداکثری هواداران در ورزشگاه شد تا با حمایت آنها از سد حرف سیرجانی خود عبور کند. گلگهر حال و روز خوشی ندارد و در 5 بازی آخرش ۳ مساوی و ۲ باخت را متحمل شده و اکنون با 36 امتیاز در جدول لیگ هشتم است و شاید بازیکنانش هم انگیزه زیادی برای بازی نداشته باشند. ۲ پله بالا و پایین در جدول لیگ خیلی فرقی به حال بازیکنان این تیم کویرنشین نمیکند و شاید گلگهریها تمام توان خود را روی نیمهنهایی جام حذفی بگذارند؛ جایی که 26 خرداد باید در اصفهان به مصاف سپاهان بروند و به این ترتیب استقلال بازی سختی مقابل گلگهر نخواهد داشت. بازی رفت با تساوی یک - یک تمام شد ولی استقلال امشب فقط دنبال برد است. گلگهر تاکنون موفق به شکست استقلال در لیگ نشده، حتی زمانی که امیر قلعهنویی سرمربی این تیم بود. آبیپوشان تهرانی قصد دارند با برد در آخرین دیدار خانگی فصل، تا لحظه آخر به قهرمانی در لیگ برتر امیدوار باشند و شاید هم دست کاپیتان استقلال به جام رسید.
ارسال به دوستان
شنیدههای خبرنگاران در حاشیه جشنواره کن از ساخت فیلمی درباره کارگردان بزرگ سینما
برگمان فیلم میشود
گروه فرهنگ و هنر: فیلمی درباره زندگی «اینگمار برگمان» کارگردان بزرگ سینمای جهان در دست ساخت است و «رابرت گوستافسون» در نقش این سینماگر مولف بازی خواهد کرد. این فیلم که هنوز کارگردان آن مشخص نشده و اطلاعات منتشرشده درباره آن بر اساس تحقیقات خبرنگار ددلاین در حاشیه جشنواره کن به دست آمده است، بدون عنوان است که بزودی نام کارگردان و فیلم از سوی اساف استودیو اعلام خواهد شد. این فیلم یک اثر هیجانانگیز سیاسی است که در جریان انتخابات سوئد در سال ۱۹۷۶ اتفاق میافتد؛ زمانی که برگمان توسط پلیس مظنون به فرار مالیاتی شد و حین تمرین نمایش «رقص مرگ» اثر «آگوست استریندبرگ» در تئاتر سلطنتی دراماتیک در استکهلم دستگیر شد. تأثیر این رویداد بر برگمان ویرانگر بود و او بر اثر تحقیر دچار فروپاشی عصبی و در حالت افسردگی عمیق در بیمارستان بستری شد. کمپانی «SF Studio» حق پخش این فیلم را در منطقه اسکاندیناوی در اختیار دارد و قرار است این فیلم سال ۲۰۲۵ میلادی مقابل دوربین برود. «رابرت گوستافسون» که نقش برگمان را در این فیلم بازی میکند، بیشتر به خاطر بازی در نقش آلن کارلسون در فیلم نامزد اسکار «پیرمرد ۱۰۰ سالهای که از پنجره بالا رفت و ناپدید شد» شناخته شده است که یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای سوئد محسوب میشود. «یابا هولست» رئیس بخش اسکاندیناوی کمپانی «SF Studios» درباره این پروژه سینمایی گفت: «ما در گفتن داستان خودمان به عنوان یک ملت در سوئد خیلی خوب نیستیم؛ درباره اینکه چه کسی بودیم و چه چیزی ما را شکل داده است. وقایع آن زمان که یک چهره فرهنگی مشهور جهانی به اندازه یک دزد در زندان آسیبپذیر شد، داستانی شگفتآور، تعلیقآمیز و فریبنده را رقم زد. ما برای به اشتراک گذاشتن این جواهر تاریخی با عموم تماشاگران هیجانزده هستیم». «اینگمار برگمان» از چهرههای برجسته تاریخ سینمای جهان که در طول 6 دهه فعالیت هنری، ۹ بار نامزد جایزه اسکار شده بود و در توصیف شرایط زندگی انسانی از مایههای کمدی، امید، یأس و ناامیدی بهره میگرفت. وی در طول سالها فعالیت سینمایی در مجموع ۶۲ فیلم ساخت که فیلمنامه بسیاری از آنان را نیز خودش نوشته و علاوه بر آن، کارگردانی ۱۷۰ نمایش تئاتر از او یک چهره درخشان در عرصه این هنر نمایشی ساخته بود.کارگردانان بسیاری آثار برگمان را الهامبخش حیات سینمایی خود دانستهاند که از آن جمله میتوان به «روبرت آلتمن»، «وودی آلن»، «آتوم اگویان»، «استنلی کوبریک»، «دیوید لینچ»، «پل شریدر»، «آندری تارکوفسکی» و «فرانسوا اوزون» اشاره کرد.
از مهمترین فیلمهای «برگمان» میتوان به «پرسونا»، «فریادها و نجواها»، «مهر هفتم»، «توتفرنگیهای وحشی»، «لبخندهای یک شب تابستانی»، «همچون یک آینه»، «چراغ زمستانی»، «سکوت»، «آستانه زندگی»، «مردی با یک چتر»، «سرزمین آرزو»، «آینده با من است»، «زندان»، «رازهای زنان»، «تابستانی با مونیکا»، «درسی در عشق»، «چشم شیطان» و «صحنه یک ازدواج» نام برد. «برگمان» دسامبر ۲۰۰۳ از دنیای سینما کناره گرفت و روز سیام جولای ۲۰۰۷ در ۸۹ سالگی در «فارو» درگذشت.
ارسال به دوستان
مراسم افتتاحیه مجلس دوازدهم شورای اسلامی دیروز با پیام رهبر انقلاب برگزار شد
بهارستان امیدآفرین
* رهبر انقلاب در این پیام نمایندگان را از مسابقات بیفایده رسانهای و مجادلات مضر سیاسی برحذر داشتند
گروه سیاسی: صبح دیروز مراسم افتتاحیه دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمد محمدیگلپایگانی، رئیس دفتر مقام معظم رهبری، حجتالاسلام والمسلمین غلامحسین محسنیاژهای رئیس قوهقضائیه، محمدباقر قالیباف رئیس مجلس یازدهم، محمد مخبر کفیل ریاستجمهوری، روسای ادوار مجلس از جمله علیاکبر ناطقنوری، غلامعلی حدادعادل، علی لاریجانی و جمعی از مسؤولان لشکری و کشوری و اعضای هیات دولت و معاونان رئیسجمهور، فقها و حقوقدانان شورای نگهبان و حضور هر ۲۹۰ منتخب انجام گرفت.
مجلس جدید در حالی آغاز به کار کرد که براساس نتایج اعلامشده ستاد انتخابات کشور، مجموع آرای اخذشده در دور اول انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی 24.861.542 رای بود که مشارکت 40.6 درصد را ثبت کرد اما از آنجا که 11 اسفند 1402 همچنان تکلیف ۴۵ کرسی از 290 کرسی مجلس مشخص نشده بود، انتخابات دور دوم نیز 21 اردیبهشت انجام گرفت و 45 نماینده باقیمانده با رای مردم حوزههای انتخابی به مجلس راه یافتند.
با نگاهی به ترکیب مجلس جدید مشخص شد 117 نفر از نمایندگان دوره یازدهم توانستند با کسب آرای مورد نیاز به مجلس دوازدهم راه یابند. جالب آنکه براساس گزارشها 163 نماینده ادوار (یعنی نمایندگانی از مجلس اول، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم، دهم و یازدهم) در دوازدهمین دوره مجلس حضور خواهند داشت و 127 نماینده نیز برای نخستین بار به پارلمان راه یافتهاند.
مجلس دوازدهم در حالی آغاز به کار کرد که این بار از گلآرایی صحن مجلس خبری نبود؛ صندلیهای خالی رئیسجمهور شهید و وزیر امور خارجه، شهید حسین امیرعبدللهیان بین حاضران جلسه یادآور روزهای تلخ هفته گذشته بود. قابهایی از شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان مزین به گل در صحن قرار داشت. در جایگاه هیاترئیسه مجلس نیز پرچم جمهوری اسلامی ایران و ۲ پرچم مشکی به مناسبت شهادت رئیسجمهور و هیات همراه ایشان قرار داده شده بود. مدعوین خارجی نیز در این جلسه به طور ویژه مورد توجه رسانهها قرار گرفتند.
آغاز به کار دوازدهمین دوره مجلس با مراسم تحلیف نمایندگان، گزارش معاون اجرایی مجلس، نطق رئیس سنی مجلس، قرائت پیام مقام معظم رهبری، گزارش انتخابات دوازدهمین دوره مجلس توسط وزیر کشور و سخنرانی محمد مخبر سرپرست ریاستجمهوری همراه بود.
* تلاش برای تقویت اقتصاد ملی
علاءالدین بروجردی، رئیس سنی مجلس دوازدهم در نشست افتتاحیه دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی با اشاره به شهادت رئیسجمهور و همراهانش گفت: هرگز برایمان قابل تصور نبود که این مراسم بدون حضور آیتالله رئیسی، رئیسجمهور شهید برگزار شود اما آنچه در این شرایط دشوار موجب تسلای خاطر است وجود مبارک رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای است که در همان ساعات نخست این ضایعه غمبار به مردم ایران اطمینان دادند هیچ خللی در امور کشور وارد نخواهد شد.
رئیس سنی مجلس دوازدهم عنوان کرد: منتخبان ملت بزرگ ایران نماد و تجلی وحدت ملی هستند، حرکت در مسیر پیشبرد کشور به سوی رفاه، آسایش، امنیت، تعالی و تحقق اهداف و سیاستهای کلان تعیینشده از سوی مقام معظم رهبری جز از طریق ایجاد همبستگی ملی میسر نخواهد بود. واضح است این اصل هیچ تعارضی با تضارب آرا و اختلافنظرهای کارشناسی ندارد.
نماینده مجلس ادامه داد: مهمترین رسالت مجلس دوازدهم تلاش جهت تحقق بیانیه گام دوم انقلاب است که مورد تأکید و عنایت ویژه مقام معظم رهبری است. اینک ما در مقطع بسیار حساس و تاریخیای در بعد تمدنسازی هستیم. بدیهی است دشمنان انقلاب اسلامی و ملت بزرگ ایران این امر مهم را برنمیتابند و با تمام قوا به مقابله با جمهوری اسلامی ایران ادامه میدهند اما ملت بزرگ ایران با بهرهگیری از رهنمودهای رهبر فرزانه خویش همانگونه که آمریکا را در عرصه دانش هستهای شکست دادند و ما امروز بر همه ابعاد این دانش پیچیده مسلط هستیم در دیگر عرصهها با همت مسؤولان جهادی همچنان استوار در این مسیر حرکت خواهد کرد.
نماینده مردم لارستان، خنج، گراش، اوز و جویم در مجلس دوازدهم ادامه داد: عدالت یک اصل مهم اسلامی و خواست فطری همه انسانها است. این اصل باید در همه کشور جاری و ساری باشد. مردم دشواریهای اقتصادی را در مسیر تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی تحمل میکنند به شرط اینکه عدالت در همه کشور حاکم باشد، بنابراین وظیفه ما در مجلس شورای اسلامی وضع قوانین عدالتمحور و تقسیم امکانات متناسب با شرایط و توجه ویژه به طبقات محروم و مستضعف جامعه و ایجاد اشتغال با هدف بالا بردن سطح معیشتی مردم در سراسر کشور است. وضع چنین قوانینی زمانی هدف را محقق میکند که دولت مجری خوبی برای اجرای این قوانین باشد.
بروجردی همچنین عنوان کرد: اساس سیاست خارجی کشور ۳ اصل عزت، حکمت و مصلحت است. نخستین اولویت در سیاست خارجی توجه به کشورهای همسایه و کشورهای اسلامی است که شهدای بزرگوار آیتالله رئیسی و دکتر امیرعبداللهیان در این عرصه خوش درخشیدند. تقویت روابط با کشورهای جهان بر مبنای احترام متقابل و حفظ مواضع ملت شریف ایران دستورالعمل حاکم بر سیاست خارجی است. در تأمین نیازهای کشور باید همسایگان در اولویت قرار داشته باشند. مبارزه با نظام سلطه که ایالات متحده نماد آن در جهان کنونی است، اصل اساسی سیاست خارجی کشور است.
* مشکلات کشور را منوط به خارج نکردیم
محمد مخبر نیز در مراسم افتتاحیه دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی گفت: بسیار سخت است که از طرف شهید عزیزمان، آیتالله رئیسی در این مجلس به عنوان سخنران نطق کنم.
وی در ادامه با یادآوری اینکه به رغم اینکه تمام کشور در جنب و جوش تشییع پیکرهای پاک شهدا بودند، مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی به وقت کار خود را آغاز کردند، اظهار داشت: مقام معظم رهبری در لحظه اول مطلبی را فرمودند که کارهای اداری کشور نباید با هیچ خللی مواجه شود و هیچ برنامهای نباید به تأخیر بیفتد و این اتفاق هم افتاد.
مخبر در ادامه اعتقاد جدی به چارچوبهای نظام جمهوری اسلامی را از ویژگیهای شهید رئیسی دانست و افزود: ایشان به ارزشهای انقلاب و حفظ خطوط قرمز نظام ایمان داشت و از آن مراقبت میکرد. نکته دیگر که مورد اشاره رهبری نیز قرار گرفت، روحیه خستگیناپذیر وی بود. ایشان گاهی از سفر خارجی بازمیگشت و نیمه شب به تهران میرسید اما میگفت ساعت 6 صبح در دفتر جلسه داشته باشیم. وقتی به جلسه میآمد هم از تمام دستور جلسه آگاهی داشت و مشخص نبود اصلا خوابیده است یا خیر.
کفیل ریاستجمهوری همچنین تصریح کرد: اقدام دیگر وی که در کشورداری موثر بود، اعتقاد به استفاده از ظرفیتهای کشور بود. ایشان اعتقاد داشت مسائل کشور با ظرفیتهای داخلی قابل حل است و همینطور هم شد. ما هیچگاه از مسائل بینالمللی غافل نبودیم اما اداره کشور را منوط به مسائل بیرونی نکردیم. هر آنچه پیش آمد با توجه به ظرفیتهای داخلی کشور انجام شد.
مخبر افزود: ممکن است برخی بگویند در کنار وضعیت شخصی، وضعیت اجرایی چه میشود. در شروع به کار دولت با مشکلات جدی و زیادی روبهرو بودیم. وضعیت درآمد کشور و فروش نفت در حداقل خود بود. روزی 700 نفر با کرونا از دنیا میرفتند. تورم زیاد بود و دسترسی به داراییهای کشور در خارج از کشور وجود نداشت. درآمدهای حاصل از فروش نفت که حدود 400 هزار بشکه بود، به کشور بازنمیگشت و باعث تورم در داخل میشد.
وی در ادامه با اشاره به برخی پروژههایی که دولت روی آنها تمرکز کرده بود، اظهار کرد: برای مثال در وزارت نفت گفتیم چه کنیم که سال 1402 بتوانیم 300 هزار بشکه نفت به تولیدات خود اضافه کنیم، از این رو تیمی تخصصی را تشکیل دادیم تا در پایان سال 1402 تولید 3 میلیون و 300 هزار بشکه نفت خود را به 3 میلیون و 600 هزار بشکه نفت در سال برسانیم و در نهایت یکی از عواملی که رشد کشور را تغییر داد همین کار بود.
سرپرست ریاستجمهوری در ادامه به اقدامات دولت سیزدهم در حوزه مسائل بینالمللی اشاره و بیان کرد: یکی از موفقیتهای مهم و بزرگ آیتالله شهید رئیسی قدرت ارتباطگیری با کشورهای مختلف و ارتباط عاطفی با سران کشورها بود. این چند روزی که با سران کشورها ارتباط داشتم از تعابیری پشت تلفن استفاده میکردند که میان افرادی استفاده میشود که باید حداقل 30 سال رفت و آمد کنند تا بشنوند. یکی از جملاتی که آنها به من گفتند و یکی از سران بزرگ دنیا به من گفت این بود که کاری که با همکاری آقای رئیسی انجام دادیم باعث شد معادلات قدرت در دنیا را جابجا کنیم که راست هم میگوید.
وی در ادامه یادآور شد: رئیسجمهور شهید زمان وقوع عملیات «وعده صادق» مرا فراخواند و گفت فلانی! قرار است چنین اتفاقی بیفتد، وضعیت ارز و اقتصاد چه میشود. البته شرایط را میدانست اما میخواست مرور کند. در این کشور یک روزی یک موشک آزمایش میشد و کل بازار کشور به هم میریخت، کل شاخصها دچار مشکل میشد و صدای همه درمیآمد که کار شما چه بلایی سر کشور آورده است اما امروز ما توانستیم 3 حکومت را هدف قرار
دهیم.
وی اضافه کرد: ما رژیم اشغالگر قدس را هدف قرار دادیم و مردم که شب خوابیدند و صبح بیدار شدند با اعداد و ارقام متفاوت در شاخصها روبهرو نشدند و قیمت ارز بهرغم اینکه مطلوب نیست اما همان رقم بود.
* انتخابات مجلس آزاد، امن و سالم توأم با رقابت برگزار شد
احمد وحیدی، وزیر کشور نیز در مراسم افتتاحیه دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: وزارت کشور مفتخر است که توانست به عنوان مجری برگزاری انتخابات بر اساس سیاستهای کلی انتخابات و با رعایت اصل قانونمداری، بیطرفی و امانتداری و تلاش برای ارتقای شاخصهای کیفی اجرا، فرآیند بزرگ انتخابات دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی را به فرصتی برای احقاق حق مدنی ملت جهت شرکت در اداره امور کشور و میدانی برای تحقق کارآمدی و نمایش توان و اقتدار اجرایی دولت مبدل کند از این رو برگ درخشان دیگری با برگزاری انتخاباتی آزاد، امن و سالم توام با رقابت بر اساس ۴ راهبرد رقابت، سلامت، امنیت و مشارکت رقم خورد.
وزیر کشور گفت: در این دوره طراحی و ارتقای سامانههای دقیق برای برگزاری انتخابات علاوه بر تحقق دولت الکترونیک در حوزه انتخابات، شکل جدیدی از هماهنگی نظاممند، کارآمد و اثربخش میان سطوح مختلف مدیریت کشور را به نمایش گذاشت. افزون بر این بهکارگیری سامانههای هوشمند و متعدد الکترونیک ضامن سلامت و صحت انتخابات و اطمینانبخش برای ملت ایران در عرصه انتخابات بود، همچنین لازم میدانم از همکاری موثر و سازنده شورای نگهبان، منتخبان محترم مردم، همچنین نمایندگان دوره یازدهم که در عرصه تغییر قانون جدید انتخابات مجلس شورای اسلامی تلاش کردند و همکاری بسیار خوب و مناسبی با وزارت کشور داشتند همچنین از مردم فهیم مسؤولیتشناسی که در این دوره از انتخابات با نظم، دقت و متعهدانه در رایگیری شرکت کردند، تشکر کنم.
* منتخبان سوگند یاد کردند
در این مراسم متن سوگندنامه طبق اصل ۶۷ قانون اساسی توسط علاءالدین بروجردی رئیس هیاترئیسه سنی مجلس دوازدهم قرائت شد و منتخبان مردم به حالت اجتماع در حال قیام آن را تکرار و پس از انجام مراسم تحلیف سوگندنامه را امضا کردند، همچنین در این مراسم از تمبر یادگاری مجلس دوازدهم نیز رونمایی شد.
* تجدید میثاق با آرمانهای حضرت امام(ره)
منتخبان دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی دیروز پس از برگزاری مراسم افتتاحیه این دوره مجلس شورای اسلامی که با حضور مقامات کشوری و لشکری و میهمانان خارجی برگزار شد، پس از قرعهکشی شعب جهت بررسی اعتبارنامه منتخبان مجلس دوازدهم بر اساس آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی به منظور تجدید میثاق با آرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی راهی حرم مطهر امام راحل شدند و طی مراسمی با آرمانهای امام راحل تجدید میثاق کردند.
***
پیام رهبر انقلاب به مناسبت آغاز دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی
حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز به کار مجلس دوازدهم، شکلگیری یک مجلس تراز را در گرو تعامل منضبط و همدلانه با قوای دیگر و رفتار جمعی صحیح و صبورانه در داخل قوه مقننه دانستند و تاکید کردند: مجلس باید همواره آرامشبخش و امیدآفرین و برانگیزاننده همتها و دعوتکننده به همدلی و برادری در محیط عمومی کشور باشد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب اسلامی همچنین جذب دلهای مردم و سپاس بیدریغ آنها به واسطه خدمت به مردم و عمل صالح را مشمول پاداش الهی دانستند و خاطرنشان کردند: تشییع چند میلیونی رئیسجمهور فقید و همراهان عزیزش نمونهای از این پاداش الهی است.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد المصطفی و آله الطاهرین سیما بقیهالله فی الارضین.
اکنون که دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی مانند همیشه در موعد مقرر و بیتأخیر آغاز میشود، جبهه خشوع به درگاه خداوند عزیز و حکیم میسایم و استمرار و استحکام مردمسالاری دینی را که هدیه بزرگ الهی به ملت ایران است، سپاس میگویم.
هر مجلس جدید میتواند درخششی تازه در افق روشن کشور پدید آورد و بر امید و انگیزه ملت بیفزاید. ترکیب نمایندگان تازهنفَس با منتخبان کارآزموده و مجرب، این پیام را میرساند که خانه ملت، با بهرهگیری از اختیاراتش در قانون اساسی و با التزام به مسؤولیت سنگینش در جمع ارکان کشور، خواهد توانست روزآمدی و نوآوری را با پختگی و سنجیدگی همراه کند و قانونگذاری و نظارت را از تلاطم و آشفتگی و نیز از رکود و سکون دور نگه دارد.
بیشک، تعامل منضبط و همدلانه با قوای دیگر و نیز رفتار جمعی صحیح و صبورانه در داخل قوه مقننه، به تحقق همه ویژگیهای یک مجلس تراز کمک خواهد کرد و یاد نیک نمایندگان را ماندگار خواهد ساخت.
نکتهای که همواره بر آن تأکید میکنم آن است که مجلس باید آرامشبخش و امیدآفرین و برانگیزاننده همتها و دعوتکننده به همدلی و برادری در محیط عمومی کشور باشد. در خود مجلس نیز مسابقات بیفایده رسانهای و مجادلات مضر سیاسی، وقت و عمر کوتاه دوران مسؤولیت را به خود مصروف نسازد؛ اگرنه ظرفیت ارزشمند حضور نمایندگان در این جایگاه والا ضایع خواهد شد و این خسارت بزرگی است.
نکته دیگر درباره سوگند نمایندگی است. این سوگند، نمایشی و تشریفاتی نیست؛ سوگندی حقیقی و مسؤولیتزا است که در دنیا و آخرت گریبانگیر خواهد بود. نمایندگان محترم، ناگزیر باید در همه مدت نمایندگی، بندبند این سوگند شرعی را در پیش چشم داشته باشند و پایبندی به آن را معیار قضاوت درباره عملکرد خویش بدانند.
نکته بعد مربوط به التزامات اخلاقی است. سبک زندگی اسلامی که بخش مهمی از آن را فضایل اخلاقی تشکیل میدهد، در عرصه چالشهای سیاسی و رقابتهای مشروع، اهمیت بیشتر مییابد. در اینجا است که کیمیای تقوا و گذشت و انصاف و صداقت و مسؤولیتپذیری و کار بیمنت، قیمت اصلی خود را آشکار میسازد. شهیدان پرواز اردیبهشت - که اکنون سراسر کشور داغدار آنها است - یکی از خصوصیاتشان رعایت فضیلتهای اخلاقی بود. مراقبت از خویش در این زمینه را باید جدی گرفت.
نکته آخر یادآوری این حقیقت است که هر یک از نمایندگان مجلس، نماینده همه ملت ایران است؛ این بدان معنی است که کار اصلی نماینده تأمین منافع ملی است. پیگیری مسائل حوزه انتخابیه باید در چارچوب نگاه کلان به مسائل کشور انجام گیرد و از تصویب طرحهای آبادانی به صورت افراطی و بیرون از حد طاقت بودجه عمرانی پرهیز شود.
برادران و خواهران گرامی! کار با نیت خدمت به مردم، عمل صالح و حسنه مأجور الهی است و خدای شاکر علیم، در دنیا و آخرت به آن پاداش خواهد داد. جذب دلهای مردم و سپاس بیدریغ آنان یکی از پاداشهای الهی در دنیا است و تشییع چندین میلیونی رئیسجمهور فقید و همراهان عزیزش نمونهای از این پاداش الهی است. مردم وفادار و هوشیار در شهرهای مختلف، با گلباران و اشکباران این پیکرهای پاک، یاد شهیدان دهه ۶۰ را برای نسل جدید کشور زنده کردند و در عمل، به هزاران دروغ و تهمت و شایعه پاسخ دادند. رحمت و درود خدا بر آنان!
در پایان لازم میدانم از نمایندگان محترم دوره یازدهم، بویژه رئیس پرتلاش و هیاترئیسه فعال آن، تشکر کنم.
ارسال به دوستان
میزگرد تحلیلی «وطن امروز» درباره بدرقه تاریخی شهدای خدمت با حضور جواد وزیری، سیدعلی کشفی، محمدحسن نیلی و علیرضا بلیغ
باطن ایران
* محمدحسن نیلی: این تشییع بنیان وحدت در جامعه ایران را نمایان کرد/ * سیدعلی کشفی: در روز تشییع شاهد به صحنه آمدن هسته مرکزی جامعه ایران بودیم/ * جواد وزیری: دولت شهید رئیسی بروکراسی را به خدمت حل مسأله آورد/ * علیرضا بلیغ: نیروی حاصل از این رخداد را باید به خدمت ساخت آینده مطلوب درآورد
بدرقه تاریخی آیت الله شهید رئیسی از جمله رخدادهای بزرگی بود که میتوان در پرتو آن، مقداری از روزمرگیها فاصله گرفت و از نو نگاهی متفاوت به جامعه و سیاست در ایران معاصر انداخت. این رخداد حامل پیامهایی در شناخت جامعه ایرانی و نحوه پیوند میان آن و سیاست بود. از همین رو لازم است در فضایی کارشناسی و علمی به بررسی پیامها و پیامدهای آن بپردازیم. «وطن امروز» در همین راستا میزگردی را با حضور دکتر«جواد وزیری» پژوهشگر پژوهشکده اندیشه دفاعی و مشاور وزیر کشور، دکتر «سیدعلی کشفی» مدیر موسسه علم و سیاست اشراق، دکتر «محمدحسن نیلی» پژوهشگر حوزه فلسفه و دکتر «علیرضا بلیغ» جامعهشناس و عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر تدارک دید که حاصل این پرسش و پاسخ و گپ و گفت در ادامه میآید.
* در سالهای اخیر برخی بر فروپاشی اجتماعی تاکید داشتند و از جامعه ایران به عنوان جامعه ازهمگسیخته یاد کردهاند. بحث این است که از طرف دیگر ما شاهد حوادثی مانند تشییع حاج قاسم یا شهدای غواص هستیم که موجب شگفتی است. سوال این است: اگر جامعه اینقدر ازهمگسیخته است چرا باید در چنین اتفاقاتی مانند شهادت حاج قاسم چنین بازخوردی از خود نشان دهد، بنابراین توصیفی باید از جامعه ایران به دست داد که گویا پژوهشهای حاضر برای آن کفایت ندارد.
مساله دوم این است که معمولا فوت یک سیاستمدار در دنیا با یک بدرقه رسمی همراه میشود و مانند ایران شاهد چنین شور و هیجانی در مردم نیستیم. بخشی از این اتفاق به خود آقای رئیسی و شخصیت ایشان بازمیگردد اما بخشی به مفهوم سیاست در جمهوری اسلامی و در جهان اجتماعی انسان ایرانی باز میگردد که به واسطه آن نسبت متفاوتی با سیاستمدار ایجاد میشود، بنابراین مسالهای که در اینجا میخواهیم آن را طرح کنیم و به پرسش بگذاریم، بازتعریف جامعه و سیاست در پرتو رخداد تشییع است. ابتدا میخواهم آقای دکتر کشفی تحلیل خود را از این حماسه ارائه دهند.
سیدعلی کشفی: این فرض که جامعه ایران در چنین حوادثی وحدت خود را نشان میدهد، فرض درستی است. این موضوع نیز که رخداد مذکور یک حماسه مهم است نیز قابل انکار نخواهد بود اما من در این مجال میخواهم نکته دیگری را نیز ذکر کنم و از بُعد دیگری با مساله مواجه شوم. در فضای عمومی بالاخره برخی این فرض را شدیدا زیر سوال میبرند و میگویند عدهای در این مناسبتها شرکت میکنند. خب! در پاسخ این افراد ما باید چه بگوییم؟ تأکید میکنم من به وجه حماسی بودن این رخداد تاکید دارم، حتی به باور من هر محرم در هر سال قمری در ایران، تولد مجدد جامعه ایران است اما باز عدهای میگویند این صرفا مناسکی است که عدهای در آن شرکت میکنند. در واقع ما اینجا با پرسشی مواجهیم: آیا این بروز جامعه در برخی اتفاقات، حاکی از کلیت جامعه ایران و حاکی از عمومیت جامعه ایران است یا حاکی از بنیان جامعه ایران؟ اینها با هم فرق دارد. اگر بگوییم این حاکی از عمومیت جامعه ایران است شما چرا کسانی را که از این حادثه خوشحال بودند جزو جامعه ایران نمیدانید؟ عده زیادی هم بیتفاوت و به دنبال کاسبی خود بودند و عدهای هم از تعطیلات آن استفاده کردند. این تصور حاکی از چیست؟ حاکی از این است که صددرصد جامعه ایران در این ماجرا متأثر نشدند. توجه کنید که داریم از عمومیت حرف میزنیم.
ما یک توضیح علمی نیاز داریم، چون با یک دیدگاه آماری به سادگی نمیشود سخن گفت. چند میلیون نفر در این راهپیماییها شرکت کردند؟ به نظر میرسد 5 میلیون نفر شرکت کرده باشند، اگر دست بالا بگیریم 10 میلیون نفر شرکت کردهاند و این نشان میدهد 70 میلیون نفر شرکت نکردهاند.
در اینجا با یک مساله علمی مواجه هستیم که وقتی از جامعه ایران سخن میگوییم از چه سخن میگوییم. آیا کلیت جامعه ایران را مدنظر داریم یا اینکه میگوییم بالاخره هر جامعهای یک نقطه تولدی دارد که آن نقطه خودش را در چنین حوادثی نشان میدهد. این تولد بلوغ خود و آثار خود را در سالهای آتی بروز میدهد، لذا خلاصه سخن من این است که من نیز معتقدم جامعه ایران در مراسم تشییع شهید رئیسی حماسه آفرید اما برای این حماسهسازی جامعه ایران باید نظریه ساخت تا بشود محکم از آن دفاع کرد.
این نکته شما را ممکن است برخی درباره دیگر حوادث نظیر انقلاب نیز مطرح کنند. در خود انقلاب اسلامی نیز که تمام 40 میلیون نفر جامعه ایران آن روز به طور ویژه فعال نبودند. اصلا در کدام حادثه در دنیا هست که همه یک جمعیت فعال باشند؟
ما در دوران انقلاب مثلا حوادثی مثل رفراندوم را داریم که مشارکت بالایی دارد و این نکته شما را جبران میکند. 98 درصد واجدان شرایط در رفراندوم شرکت کردند و 99 درصد به جمهوری اسلامی آری گفتند اما در قضیه اخیر خیلی فاصله وجود دارد. 10 میلیون تا 80 میلیون فاصله سنگینی است. به نظرم اتفاقا با قضیه انقلاب اسلامی خیلی قابل مقایسه نیست.
اینجا یک توضیحی لازم دارد. نمیخواهم بگویم گروههایی که شرکت کردند گروههای پیشتاز و آیندهساز جمهوری اسلامی هستند، این هم حرف خیلی موجهی نمیتواند باشد. پیرزنی که در این پدیدهها شرکت میکند چه آیندهسازی دارد؟ این خیلی مهم است. سخنی که من میگویم نکته مهمی است، به این دلیل که به ما درکی از نیروی اجتماعی در ایران میدهد. در عین حال نمیتوانیم خیلی سرد و با یک عقل آماری و عددی سرد بگوییم 20 درصد جامعه ایران یا 10 درصد و... در این راهپیماییها شرکت کردند و بیش از 90 درصد شرکت نکردند، بنابراین این صحنه گویای چیزی نیست. این را نیز نمیتوان گفت چراکه به لحاظ روحی متوجه میشویم اتفاقی افتاده است ولی اینکه به لحاظ روحی و اجمالی درک میکنیم که اتفاقی رخ داده است چه زبانی برای توصیفش وجود دارد؟ مساله اصلی در واقع این است. گفتن این جمله که ما از این واقعه میتوانیم نتیجه بگیریم جامعه ایران ازهمگسیخته نیست و این را به عنوان یک حکم علمی در برابر دیگران - یعنی آن توضیحات علمی که میخواهند نتیجه بگیرند در آستانه فروپاشی اجتماعی هستیم- قرار دهیم کمی عجولانه و شتابزده است و افتادن در دامی است که بهراحتی نمیتوان از آن بیرون آمد.
* وقتی تمام رخدادهای سرنوشتساز در این 40 سال گذشته؛ از دفاع مقدس گرفته تا حوادث مختلف مانند وقایع سال 88 یا انتخابات مختلف و... را نگاه میکنید میتوانید بگویید چند درصد جامعه با آن مساله درگیر بوده است. مثلا چقدر از مردم با دفاع مقدس درگیر بودهاند؟ با تمام افرادی که پشت جبهه بودند شاید به 5 میلیون نفر نرسد، سال 88 مردم انقلاب را نگه داشتند اما مگر چند نفر به میدان آمدند؟ مساله این است که هیچگاه همه حضور ندارند و این چه توضیحی دارد؟
این نکته شما درست است شما میخواهید بگویید جامعه ایران از نقطهای میجوشد و آن نقطه جوش در حادثه شهید رئیسی حضور داشت. بله! این سخن خوبی است اما نمیخواهم همین ابتدا و خیلی سریع این نتیجه را بگیرم.
* ممنون میشوم اگر آقای دکتر نیلی شما نیز نظر خود را بگویید.
محمدحسن نیلی: بهرغم اینکه من اهمیت کمیت را نفی نمیکنم و معتقدم کمیت خیلی تعیینکننده است ولی برای کسی که میخواهد این کمیت را تفسیر کند، اگر این کمیت تبدیل به یک کیفیت خاص نشود، کمیت هیچ نشانهای نیست و تبدیل به هیچ چیزی نخواهد شد. شما میتوانید بهراحتی بگویید جمع زیادی از مردم یک کاری را انجام میدهند اما با این حال آن کار لزوما مبنای وحدت مردم است؟ مردم میتوانند یک کاری را انجام دهند اما هیچ نشانهای از وحدت نداشته باشد. همه مردم در برخی کارها مثلا ثبتنام یارانه، عمل مشترکی را انجام دادهاند. این ملیترین کار ما در چند دهه گذشته است و نشان میدهد همه مردم نسبت به مساله حساسیت دارند.
البته آقای کشفی به عنوان چیزی که بقیه ممکن است بگویند، طرح بحث کردند. منظور این است که باید مساله را به گونهای طرح کنید که طرف مقابل شما با عدد و رقم نتواند با شما محاجه کند. ممکن است بگویند 5 میلیون به میدان آمدهاند که در نسبت 80 میلیون نفر جامعه ایران، عدد قابل ملاحظهای نیست اما باید گفت اگر 5 میلیون نفر در پدیدهای به میدان بیایند، نشان از بزرگی آن پدیده دارد. من به یاد دارم که برای فوت مرتضی پاشایی که چند هزار نفر به خیابان آمده بودند، جامعهشناسان چه کردند. آن را به عنوان نماد جنبش جوانان و نوجوانان و شکاف نسلی و... تلقی کردند. اگر به صورت ضرب و تقسیمی هم حساب کنیم، عدد جمعیتی که برای واقعه اخیر آمده، چند برابر مرتضی پاشایی است؟ همانقدر که از آن ماجرا، شکاف نسلی را نتیجه میگرفتند، چطور این حادثه را نشاندهنده وحدت نسلها تلقی نمیکنند؟! به واقع از همه نسلها و پیر و جوان و کودک و... همه حضور داشتند.
به نظر من اتفاقی که درباره مرتضی پاشایی افتاد این بود که این یک چیز آشنایی در گوشهای آنها بود و فقط به دنبال موضوعش میگشتند. اتفاقی که میافتد این است که آن کمیت به راحتی نمیتواند تبدیل به کیفیت شود. یک فعالیت علمی میخواهد و این ماجرا بیش از اینکه موضوعی برای پژوهش باشد، برای تفکر است.
* با توجه به این مباحث پرسشی که از آقای دکتر کشفی مطرح میشود این است که الان تحلیل خود شما از این حادثه چیست؟ یعنی چه تحلیل علمی را میتوانید ارائه کنید که نشود آن را به راحتی با عدد و رقم زیر سوال برد؟
سیدعلی کشفی: به نظر من این واقعه نشان داد هنوز چه نیروی قدرتمندی در جامعه ایران وجود دارد که بر اثر آن نیرو بتوان وحدت کلمه را به جامعه ایرانی بازگرداند. این مثل انرژیای است که آزاد شده است.
الان انرژی را میتوانیم به جریان بیندازیم و دوباره جامعه ایران را حرکت دهیم. ایران جامعهای است که به لحاظ سیاسی و اقتصادی ضربه خورده است. باید توجه کنید نیروی اجتماعی موضوعی نیست که همه کشورها واجد آن باشند. بسیاری از کشورها در جوار ما چنین چیزی را ندارند. برای درک بهتر میگویم مثلا در عراق هم چنین نیرویی وجود دارد و ما هر سال اربعین این نیرو را میبینیم. عراق جامعهای واقعا ازهمگسسته است. سنیها یک جورند، شیعیان یک جورند و با وصله پینه قانون اساسی در کنار هم هستند. خود قانون اساسی هم ضربه زده و ساختار ائتلافی و تقسیم قدرت بین اقوام و مذاهب، چندپارگی جامعه عراق را تثبیت کرده است اما هر سال اربعین میآید و اوضاع را متفاوت میکند. همان جوانانی که پای کار اربعین در سالهای قبل بودند به حشدالشعبی پیوستند و به نیرویی ملی در برابر داعش تبدیل شدند.
مساله اصلی این است: آیا هر جامعهای واجد چنین نیرویی است؟ کدام جامعه است که چنین نیرویی در آن وجود داشته باشد و یک دفعه این نیرو بیرون بریزد و شما بتوانید از طریق این نیرو جامعه را حرکت دهید. پس ما با یک سوال عملی مواجهیم که حالا که این نیرو تولید و آزاد شد چگونه از آن برای وحدتبخشی مجدد به جامعه ایران استفاده کنیم؟ ما این را مصادره به مطلوب نکنیم، بلکه این را زمینهای قرار دهیم که مطلوب حاصل شود. ما حزباللهیها این عادت را داریم که هر اتفاقی بیفتد میگوییم معلوم شد چقدر وضع ما خوب است. اینجور گزارشها که به نحوی پیروزی خودخوانده تولید میکند، گزارشهای غلطی است.
* الان شما این فرمایش رهبر انقلاب را که میفرمایند این اتفاق نشاندهنده مشروعیت نظام بود، چگونه معنا میکنید؟
این صحبت آقای خامنهای با حرف من چه منافاتی دارد؟ نظام یک جریان در حال حرکت است و مشروعیت نظام به این است که حرکتش درست است اما به این معنا نیست که چون درست حرکت میکند لزوما پیروز شده است. چه کسی گفته کار تمام است؟ جریان حزبالله هر بار که اتفاقی میافتد میگوید کار تمام است و ما قدرتمند هستیم. در حالی که الان وقت کار و حرکت بیشتر است. الان زمان بازاندیشی در انگارههای غلطی است که داریم. ما باید آن انگارهها را اصلاح کنیم. این حرف درست است که این اتفاق حاکی از مشروعیت نظام است اما به آن معناست که نظام رابطه خود با قلوب مردم را از دست نداده است.
* نکات خوبی را طرح کردید. اگر اجازه دهید از آقای دکتر بلیغ نیز میخواهم تحلیلشان از ابعاد سیاسی و جامعهشناختی این پدیده را بگویند.
علیرضا بلیغ: اگر از همین جایی که آقای کشفی شروع کرد بخواهیم دامنه بحث را باز کنیم، باید گفت چه تحلیلهای سیاسیای که درباره وضعیت نظام میشود و چه تحلیلهای جامعهشناختی درباره جامعه ایران، ممکن است به سمتی برود که خبر از وضعی تثبیتشده و مشخص بدهد که گویی ما یک موید دیگر هم برای آن پیدا کردهایم، یعنی یک داوری نهایی درباره وضع جامعه ایران ارائه دهد. همین جامعهای که درباره آن صحبت میکنیم در طول 45 سال گذشته فتنهها و حوادثی را هم از سر گذرانده. آدمهایی که در آن حوادث مشارکت داشتند بخشی از همین جامعه ایران بودند و در مقابل نظام ایستادند. ویژگی واژه نیرو این است. برای این واژه، لزوما نمیتوانید از الان سرنوشت معینی لحاظ کنید. یعنی ممکن است به اشکال مختلفی تاثیرگذار باشد. درباره این صحنهای که در آن قرار گرفتیم - با جملهای که از آقا نقل کردید که این حادثه مشروعیت نظام را تایید میکند - مساله این است که چه نحو مواجههای با این رخداد و آن جملهای که از سمت رهبری درباره آن رخداد گفته میشود، میتوانیم داشته باشیم؟ مثلا با آن دشمنان جمهوری اسلامی و مخالفان را منکوب کنیم یا یک نوع مواجهه دیگر این است که وجود چنین نیرویی را در جامعه ایران مغتنم بشماریم برای اینکه به این فکر کنیم و در این راستا تصمیم بگیریم برای آینده این نیرو چه تصمیمی میتوان گرفت؟ وقتی چنین نیرویی در صحنه فعال است چطور میشود همچنان در ادامه این مسیر تا نقطهای که مقصد مطلوب ماست، بتوانیم از آن بهره ببریم که ادامه یابیم.
الان یک عاطفه متراکم و انبوه در این قضیه غلیان کرده است و انگار انفجار عاطفی در جامعه داشتیم. این عاطفهای که الان بروز و ظهور یافته و ممکن است بخشی برای خود ما غیرمنتظره و بخشی هم تا حدی قابل پیشبینی باشد، این میتواند در ادامه این مسیر بسته به اینکه چه نوع تعاملی با این قضیه میکنیم، فروکش کند و از بین برود و به ارادهای برای ادامه این مسیر تبدیل نشود. نکته مهم برخورد با این قضیه به مثابه یک نیرو است نه به مثابه وضعی تثبیتشده یا وضعی که مثلا در سنت ایرانی وجود دارد. اینکه این تلقی را داشته باشید این اتفاق برای هر رئیسجمهور دیگری بیفتد، مردم ایران برای او این کار را میکنند، تلقی غلطی است. معلوم است مردم برای هر کسی چنین کاری نمیکنند. نمونههایی از شخصیتهای سیاسی و نظامی را در این مورد داشتهایم. لذا اتفاقی که برای حاجقاسم میافتد برای همه نیفتاده است. به همین جهت میخواهم بگویم یک بده بستانی بین آن شخصیت و باطن جامعه ایران وجود دارد که در آن در یک نقطه خاص، مردم عواطف و درک خود از آن فرد را نشان میدهند. حالا جمهوری اسلامی چه نوع مواجههای میتواند با این قضیه داشته باشد؟
همانطور که گفتم یک مواجهه این است که این قضیه را به عنوان امری در نظر بگیریم که مخالفان نظام را منکوب کنیم و انتظار داشته باشیم این نیرو همیشه به عنوان ذخیرهای در خزانه جمهوری اسلامی باقی است. نه! هیچ ذخیرهای به این معنا در خزانه جمهوری اسلامی باقی نمیماند. ویژگی نیرو تکاپو و حرارت و تحرکی است که دارد. اتفاق «زن، زندگی، آزادی» اگر توانسته در جمهوری اسلامی رخ دهد، همان نیرویی بوده که اول از درون خود جمهوری اسلامی آزاد شده است. منتها چون شما این را در آن جهتی که خود جمهوری اسلامی به آن نیاز دارد نتوانستید سازماندهی کنید و آن را به ارادهای در خدمت جمهوری اسلامی تبدیل کنید، حالا علیه جمهوری اسلامی عمل میکند. قبل از انقلاب چه کسی چنین تصور سیاسی از زن داشته است؟ این تصور سیاسی را که زن میتواند کنش و اراده سیاسی داشته باشد و وارد صحنه شود خود انقلاب به اینها داده است اما مساله این است که در ادامه مسیر، جمهوری اسلامی توانسته این نیرویی که آزاد کرده در خدمت تقویت ساخت قدرت خود بگیرد؟ این را تبدیل به نیرویی کرده که بخشی از آن را درون خود ذخیره کرده باشد؟ وقتی این کار را با آن نکنی آن نیرو محو نمیشود، بلکه به چیزی تبدیل میشود که آشفتگی ایجاد میکند و علیه خودت میشورد. ممکن است به سادگی انرژی متراکم تاریخی که بعد از انقلاب در ایران آزاد شده، دود شود و به هوا برود اما ممکن است جهتهایی پیدا کند که آن جهتها مورد انتظار تو نیست و ممکن است علیه تو عمل کند، لذا مواجه شدن با این عاطفه و ارادت قلبیای که مردم نسبت به کسی مثل آقای رئیسی از خود نشان میدهند نیازمند یک درنگ است.
الان نامزدهایی که میخواهند وارد صحنه انتخابات شوند چطور میتوانند در ادامه این وضع قرار بگیرند؟ چطور میتوانند تایید مردم را به عنوان کسی که قرار است ادامهدهنده این راه باشند، بگیرند؟ یعنی قرار گرفتن در این مسیر لبه باریکی است که هر ۲ طرف آن پرتگاه است. اگر کسی مثل آن شیوهای که در انتخابهای قبلی اتفاق افتاده بخواهد علیه دولت و شخص آقای رئیسی بایستد و شروع به نقد کند - همان شکل نقدهایی که در فضای انتخاباتی ما مرسوم بوده است - قطعا آن عاطفهای که در این صحنه بروز پیدا کرده پذیرای آن فرد نخواهد بود اما از آن طرف ماجرا اگر کسی بخواهد ادای آقای رئیسی را در بیاورد، ادا در آوردن هم در این صحنه در نهایت چیزی است که مردم در نقطهای آن را تشخیص میدهند. لذا تو نمیتوانی با تقلید از آقای رئیسی ادامهدهنده راه او باشی و فکر کنی میتوانی آن عاطفه را به نفع خودت مصادره و آن را به انرژی کار خود تبدیل کنی. آنچه خود شخصیت آقای رئیسی میتواند به ما بیاموزد، این است که خودت باشی. حالا خودت را یا مردم میپذیرند یا نمیپذیرند ولی اگر راهی برای عبور از این صحنه وجود داشته باشد این است که خودت باشی. نه با زدن دیگران این اتفاق میافتد و نه تقلید از کسی که مردم این عاطفه را برایش به خرج دادند. به نظر من فرد در هر ۲ صورت با شکست مواجه میشود. نحوه معاملهای که ما با این نیرو میکنیم تعیینکننده ادامه این مسیر است. هیچ وضع تضمینیای در قبال آن وجود ندارد.
در مقاطع مختلفی که ما از سر گذراندیم چه بسا خود آن رخدادها همه برای ما آزمونهایی بودند که اگر آنها را از سر نمیگذراندیم الان نباید در 45 سالگی انقلاب باشیم. در مقاطع مختلف تاریخ ما حوادثی را از سر گذراندیم و اینطور نبوده که هیچ چیز از دست نداده باشیم و با همان پتانسیل انقلاب در صحنه هستیم، نه! چیزها و فرصتهایی را هم از دست دادیم البته فرصتهایی هم به وجود آمده است. الان در وضع کنونی باید ببینیم در بردارنده چه فرصت و تهدیدی برای ادامه این مسیر هستیم؟
بحث من این است که باید این قضیه را نیرویی بدانیم و به این فکر کنیم که این نیرو را چطور تفسیر کنیم؟ نباید ماجرا را به این سمت ببریم که از دل این واقعه به یک برداشت هویتی و تاریخی و سنتی از جامعه ایران یا سیاست در ایران برسیم. این مؤیدی بر وقایع قبلی نیست. قبلیها هم هرکدام سرنوشتی داشتهاند.
* اگر ممکن است آقای دکتر نیلی نیز تفسیر خود از سیاست را در پرتو این رخداد ارائه دهند.
محمدحسن نیلی: فکر میکنم اولا باید از یک طرف بزرگی واقعه را کشف کرد و بزرگی آن را دید. واقعه به معنی واقعه کلمه بزرگ است و به ندرت در تاریخ یک ملت اتفاق میافتد که مثلا جمع قابل توجهی به این نحو وارد صحنه شوند. الان میتوانیم از جمع و تقسیم آدمهایی که آمدند سخن بگوییم اما وقتی واقعهای در شهرهای مختلف به این نحو خارقالعاده اتفاق میافتد شما میتوانید حدس بزنید این اتفاق میتوانست در بسیاری از شهرهای دیگر مثلا در اصفهان و اهواز و شیراز بیفتد و همین جمعیت حضور یابند. لذا این اتفاق محدود به تبریز، تهران و مشهد نیست.
کسانی که سعی میکنند واقعه را کوچک کنند، چون مساله مطابق تفسیر آنها نیست، معمولا سعی میکنند واقعه را کوچک کنند. اگر نتوانی اتفاقی را جذب کنی بهترین راه این است که نسبت به آن تغافل کنی.
بحث دوم این است که باید بتوانیم بگوییم این رخداد ناشی از چیست؟ به صورت پدیدارشناسی باید به درک این رخداد نزدیک شد. چه شکلی از روابط در اینجا ایجاد شده که ثمره آن چنین اجتماعات عجیبی است؟ این یکی از نقاطی است که خیلی باید به آن پرداخت، حقیقتا چنین توجهی یک کار علمی است. انسان به نحو اجمالی میتواند به ابعاد چنین مسالهای پی ببرد. الان نزدیک به ۵ سال از تشییع شهید سلیمانی گذشته و اکنون نیز تشییع شهید رئیسی را داریم، اینها ۲ واقعه خیلی بزرگ هستند در عرض کمتر از ۵ سال. چون هر این حادثهها را تجربه کردهایم خیلی راحت میتوانیم درباره آن حرف بزنیم. میدانیم حس ما در تشییع شهید سلیمانی با حسمان در تشییع شهید رئیسی یک گونه نیست. اجمالا این تفاوت را میفهمیم که جنس آنها یک گونه نیست ولی با این حال هر دوی اینها به غایت کل وجود ما را پر کرده بودند. این وقایع ما را متأثر کرده بود. در شهادت حاج قاسم وضعیت خشم، پدیدار پررنگی درون ما بود. در آن برهه به شخصه هر حسی که داشتم، نخستین آن خشم بود. در مرتبه بعد حس فقدان یا نگرانی حتی وجود داشت. این احساسها در مراتب بعدی قرار میگرفتند، به همین دلیل همه در شهادت حاج قاسم درگیر طرح انتقام سخت بودند. تا این اتفاق رخ داد همه شعار انتقام سخت را طرح کردند اما وقتی به تشییع شهید رئیسی میآیید بیشتر یک نوع غم یا وضع دروننگری را میبینید. به نوعی همه درگیر نوعی دروننگری شدهاند. ما انسانهای زیادی را دیدیم، اعم از کسانی که نسبت نزدیکی با رئیسجمهور داشتند تا کسانی که کاملا بیگانه بودند، همه درگیر نوعی دروننگری بودند. همه دچار این پرسش بودند که چه معنایی از زندگی یا سیاست اینجا در جریان است. همه مشغول این پرسش بودند که چه معنایی از انسان ظاهر شد که به واسطه آن همه ما باید به خود رجوع کنیم تا بدانیم آن چیزی که باید، هستیم یا خیر؟ لذا این حادثه ما را شدیدا درگیر دروننگری کرد. بر خلاف آن چیزی که در زمان حاج قاسم بود و ما در آن حادثه درگیر بروننگری بودیم. در رخداد حاج قاسم اجتماع ما به نظر بیشتر عیان بود، چراکه همه باهم، همصدا شدیم برای یک موضوع و آن هم انتقام سخت بود. وضع اتحاد ملی در آن حادثه خیلی آشکارتر بود، چراکه همه بهرغم وضع درونی مشترک یعنی خشم، نمود بیرونی مشخص و مشترکی نیز داشتند اما در شهادت آیتالله رئیسی چنین وضعی کمتر مشاهده میشود. همه در اینجا به نوعی در خود فرورفتهاند، از مسیر آمده خود پرسش میکنند. باید بگویم چقدر با این رخداد حقیقت نزدیک شد، گویی که خدا خیلی نزدیکتر به ما است و ما بازیگری او را میبینیم. ما باید بپرسیم چرا این اتفاق افتاد و بعد بپرسیم چنین پدیدهای به چه نحو میتواند مولد اتحاد و یا معرف اتحاد مردم ایران باشد؟ از چه حیث؟ من معتقدم این مواجهه نیز نشاندهنده نوعی از اتحاد جامعه ایران است.
* مساله جدی الان دقیقا همین است که به چه کیفیتی این رویداد حکایت از اتحاد جامعه ایران میکند؟
محمدحسن نیلی: ما با مــــواجهه به نحوی پدیدارشناسانه به موضوع میتوانیم نزدیک شویم به این پرسش که چه نحوی از حضور میتواند در مردم اتحاد ایجاد کند؟
تشییع شهید رئیسی برای مردم به نوعی خاطره جنگ را زنده کرد. دوره جنگ برای کسانی که در آن بودند چه خاطراتی را تداعی میکند؟ دورهای از فداکاری، دورهای از عدم منفعتطلبی، دورهای از مواجهه صادقانه با امور، نزدیکی شدید آسمان و زمین از نشانههای آن برهه است. کسانی که در آن برهه بودند وضعی را تجربه کردند که برای آنها وضعیتی نوستالژیک تولید میکرده است. نه اکنون بلکه همان موقع وقتی از جنگ به تهران میآمدند جنگ برای آنها حس نوستالژیک داشت. یعنی لازم نبود فاصله بگیرند. در فضای سیاسی جمهوری اسلامی دهه 60 تصور میشد در تهران بازی دیگری در قیاس با جبهههای جنگ وجود دارد. لزوما وضعیت نوستالژیک به معنای وضعیت قدیمی و با فاصله نیست. مهم فاصله قاطع فضایی است. اتفاقی که گمان میکنم درباره آیتالله شهید رئیسی رخ داد این بود که مردم را متوجه کرد عرصه سیاست میتواند نشان از نحوی روابط داشته باشد که متمایز باشد با آن چیزی که تاکنون در عرصه سیاست داخلی تجربه کردهایم. در اینجا نوع دیگری از روابط را کشف کردیم و همه متعجب میگوییم عجب، سیاست داخلی هم پس میتواند اینگونه باشد. به باور من اگر روی این مساله تأمل کنیم آوردههای زیادی برای ما خواهد داشت.
من بحثی درباره نسبت سردار سلیمانی و شهید رئیسی دارم. به باور من وضعیت سردار سلیمانی به واقع وضعیتی پرورشیافته است. به لحاظ سیاسی و طرح تمدنی وضعیت سردار سلیمانی طرحی پرورشیافته است. سالها سردار سلیمانی پرورش یافته و بزرگ شده است، او یک تجربه جنگ دارد، بعد این تجربه به تدریج سیاسیتر شده است، به تدریج تمدنیتر شده و به عبارتی توانسته طرحی منطقهای و تمدنی شود اما در عرصه سیاست داخلی گویی ما سالهاست از این درک یا از آن چیزی که اصل انقلاب بود، همان نزدیکی آسمان و زمین، فاصله گرفته بودیم. آقای رئیسی برای مردم ایران یادآور عهدی است که جمهوری اسلامی با آن عهد تشکیل شد. اینکه ماجرای ما در جهان به نحو بنیادین یک چیز دیگر است، بهرغم اینکه ما در جهان هستیم اما نسبت متفاوتی با جهان داریم. حادثه آیتالله رئیسی این نسبت را برای ما به نوعی یادآوری کرد. انسان معمولا در سیاست قدرت را تبدیل میکند به چیز دیگری. کسانی که سطح پایینتری دارند قدرت را به ثروت تبدیل میکنند اما کسانی که انسانهای متوسطتری هستند قدرت را به اعتبار تبدیل میکنند تا به موقع خود آن را خرج کنند.
این اعتبار یا سرمایه اجتماعی است یا یک سرمایه گروهی اما در شخصیت آیتالله رئیسی انسان به این موضوع میرسید که این شخص قرار نیست قدرت را از اساس به چیزی تبدیل کند. او نمیخواهد اصلا چیزی را در درون جیب خود بگذارد. او به سمت تبدیل قدرت به محتوایی برای خود حرکت نکرد، او به دنبال این بود که قدرت را به خدمت تبدیل کند لذا شکلی از فداکاری و ایثار در او متبلور بود. از همین رو شخصیت ایشان برای همه یادآور عهد ابتدایی انقلاب بود. ارتباطی که مردم با این نحوه رفتن، با این زمان رفتن و... گرفتند یادآور چنین درکی بود. به همین دلیل است که من معتقدم همه مردم درگیر نوعی دروننگری شده و در این دروننگری همه با هم مشترک شدند، همه به یاد عهدی افتادند، عهدی که همه قبول داشتند اما مقداری تصور میکردند عرصه سیاست داخلی دیگر جایگاه آن نیست. بویژه من معتقدم بعد از سال ۸۸ تا 12 سال بعد از آن، دقیقا در نقطه مقابل این رویکرد آیتالله رئیسی بود. یعنی هرچه ما حرکت میکردیم این پیام به جامعه منتقل میشد که خبری نیست، هرچه هست در همین مناسبات قدرت و زد و بندهای سیاسی است. طی این سالها نوعی روابط در جامعه آشکار شده بود که حرکت آیتالله رئیسی در نقطه مقابل آن قرار گرفت. من معتقدم آنچه در جریان آیتالله رئیسی رخ داد بهخودیخود وحدت نیست، آنقدری که ماجرای حاج قاسم یک طرح سیاسی وحدتآفرین بود.
* ما نکته آقای دکتر کشفی را مقدمه کرده تا خدمت آقای دکتر وزیری باشیم. از نظر شما که نزدیکتر به دولت بوده و بیشتر در جریان مناسبات آن قرار داشتید، آیا این نکته درست است؟ به باور شما چه چیز منجر به خلق حماسه روز تشییع شد؟
جواد وزیری: درباره نکته آقای دکتر کشفی قضاوت برای خود من مقداری سخت است، لذا اجازه دهید من بیشتر به پاسخ پرسش دوم شما بپردازم، یعنی بحث حماسه تشییع و علل آن. من همین روزها سفری به رشت داشتم. در این سفر مراسمی بود برای بزرگداشت شهید رئیسی. در کنار آن به بازدید کارخانهای رفتیم. یک کارخانه 85 هکتاری در اطراف رشت وجود دارد، این زمین را سال ۱۳۸۳ به عنوان کارخانه نساجی با اخذ وام به سرمایهگذار خصوصی واگذاری کردهاند. ما از این مدل سرمایهگذاریها زیاد داریم که اساسا فرد دنبال کار یا تولید نبوده، بلکه به دنبال خود زمین است. متأسفانه این زد و بند انجام شده است تا دوران ریاست آقای رئیسی بر قوه قضائیه. در آن برهه که ایشان جریان احیای واحدهای راکد را راه انداخت، بر این پروژه تمرکز کرده و مطالبه تولید میکنند. از قضا بعد از ریاستجمهوری نیز مجدد پیگیریها انجام شده و در این سفر اخیر که بنده رفتم، آن کارخانه در حال تولید بود. وضع خیلی متحول شده بود. توجه کنید ۸۵ هکتار زمین نزدیک به 20 سال جلوی چشم همه بوده است. حالا بعد از 20 سال یکی آمده، مطالبه تولید کرده و بر این موضوع نیز پافشاری کرده است.
الان در همان جا یک خانمی مدیر کارخانه شده، ماشینآلاتی را که برای تولید نیامده بود و آمده بودند تا پس از چندی به جای دیگری بروند، از داخل کارتن در آوردهاند و حالا مشغول تولید هستند. اینها را میخواهم بگویم تا لحظه مردم را درک کنیم. تا بدانیم مردم چرا پای کار آمدهاند. حالا یک تجربه دیگر نیز میگویم که خیلی عجیب است. ما روز سوم بهمن ۱۴۰۰ با رئیسجمهور به سفر استانی گیلان رفتیم. در جنگلها منطقهای بود به نام سراوان که به انبار زباله تبدیل شده بود. آنجا نزدیک به 40 سال چندین میلیون تن زباله وجود داشت. همیشه هم مشکلات اجتماعی و امنیتی جدی وجود داشت. پس از سفر آیتالله رئیسی به گیلان ایشان تأکید میکند باید آنجا را جمع کنیم. الان وضع خیلی فرق کرده اما نکته آنجاست که این زبالهها 40 سال پیش چشم همه بود. آقای رئیسی در ماجرای زباله گیلان همه مقامات را جا گذاشت و خود به طور پیشتاز جلسه برگزار و تصمیمگیری کرد. اینکه میبینیم مردم آنقدر واکنش داشتند در شهادت ایشان به دلیل همین رویکردها بود. این جمعیت در روز تشییع به نوعی برای ما شگفتانه نداشت، شما اگر به سفرهای استانی همراه رئیسجمهور میرفتید، اجتماعات باورنکردنی را میدیدید. در سفر سنندج میدان خیلی بزرگی انتخاب شده بود، برخی نگران بودند شاید میدان پر نشود اما واقعا میدان و همه خیابانهای اطراف همگی پر شد. نکتهای را رهبر معظم انقلاب میگویند که آیتالله رئیسی جدی و صمیمی بود. نهتنها مسؤولان بلکه مردم نیز این توجه و صمیمیت را میدیدند. این جدیت در کار بسیار مهم بود در چشم مردم. یکی از لذتبخشترین جلسات حضور در کنار آیتالله رئیسی جلساتی بود که در پایان سفرهای استانی برقرار میکردند. در آن جلسات شورای اداری اصطلاحا، ایشان بیان بسیار پختهای داشتند. بگذارید یک مثال جالب دیگر را برای شما بزنم. جلسهای بود با حضور استانداران، 31 استاندار صحبت کردند که مجموعا نزدیک به 2 ساعت و نیم شد. آیتالله رئیسی نزدیک به 100 نکته را نوشت اما وقتی نوبت به خودشان رسید، مشخص بود نزدیک به 20 نکته را انتخاب کرده و دقیق پاسخ دادند. ما جلسات اینچنینی زیاد دیدهایم. اینکه کسی بتواند آنقدر ریز توجه کند به همه اعم از مسؤول و مردم چیز خیلی نادری بود. در کنش آقای رئیسی ما این را میدیدیم. حس میکردیم اما در این تشییع مردم متوجه آن شدند. این را شما باید بگذارید در کنار سالها توجهنکردنها.
مساله دیگری که باید به آن توجه کرد، نحوه مواجهه ایشان با دستگاه بروکراسی است. من میخواهم مقداری این مطلب را نیز باز کنم. همین شیرابه سراوان که یک کوه بزرگ زباله است، مسؤولان قبلی در آنجا یک تصفیه شیرابه قرار دادند که برای تصفیه این شیرابه پول زیادی گرفتند و فناوری خاصی را آوردند. مثل ماجرای منوریل قم اما در نهایت خود همین دستگاه آینه دق مردم شده است. بروکراسی برای آنکه بگوید من مساله را فراموش نکردهام، فهرستی از کارها را ردیف میکند اما در نهایت باز مساله از روی زمین پاک نشده است. آیتالله رئیسی این فشار را به بروکراسی میآوردند تا مساله حل شود. من فکر میکنم اگر سیستم اداری کشور را از نزدیک ببینید یک بیاعتنایی گسترده و نگاههای سرد و سنگین خیلی از مسؤولان را شاهد هستید. این برای ما تبدیل به عادت شده و از اتفاقاتی که خیلی مردم را رنج میدهد بیتفاوت عبور میکنیم. اما آقای رئیسی این کار را نکرد و این را به وزرا هم یاد داد. تعداد زیادی از کسانی که در دولت بودند این شیوه توجه کردن را یاد گرفته بودند.
سیدعلی کشفی: به نظر من منظر نزدیک و در عین حال تعیینکنندهای بود که مسائل بسیاری از دل آن درمیآید. اگر میشد این گزارش انضمامی را بازتر کرد شاید میشد از این ناحیه سرنخهایی برای معماهای دیرپا و به ظاهر حل نشدنی بروکراسی در ایران پیدا کرد. چون مساله اصلی مساله بروکراسی است. رئیسجمهور نماینده آحاد جمهور و نماد جمهوریت است اما از یک طرف مدیر قوه اجرایی و مدیر بروکراسی است. به طور کلاسیک بروکراسی در ایران کارها را به تعویق میاندازد و کارها را در فرآیندهای پایانناپذیر فرسوده میکند. اینکه چگونه رئیس قوه مجریه موفق میشود چنین فشاری بر بروکراسی بیاورد تا کار به انجام برسد مساله مهمی است.
جواد وزیری: من برای پاسخ به این طرح بحث شما متنی را از رو میخوانم: «نوبت به رئیسجمهور رسید و ترسیم خط مشی. از میان بیش از 100 موضوعی که استانداران مطرح کردند به 17 مورد پرداختند اما 5 دقیقه آخر توفانی بود. از همان لحظاتی که تن صدای آقای رئیسجمهور بالا میرود و ضرباهنگ کلمات تند میشود و خستگی اواخر یک جلسه 4 ساعته را میپراند. شاید در چند دقیقه ایشان 10 بار واژه حل مساله را به کار بردند و چند بار هم واژه بروکراسی را. جان سخن طرح یک معمای سخت بود؛ چگونه میشود مسؤولیت حل مسائل مردم را به عهده گرفت در حالی که بروکراسی چنین مسؤولیتی را از روی دوش ما برمیدارد».
این پرسش آخر عین جملات آیتالله رئیسی بود. میگفتند الان همه شما کارهای خود را انجام دادهاید و سیستم اداریای که ما داریم پر از گزارش کار موفق است. اینقدر گزارش قشنگ دارید که من روی هر چیزی دست بگذارم، دست هیچ کسی خالی نیست اما مساله سر جای خود است و اتفاقا اینجا ایشان به بروکراسی اشاره کردند. گفتند «هر کدام از شما پوشهها و مجلدات خوبی از عملکرد تهیه میکنید که نشان میدهد جلسات و اقدامات زیادی انجام شده است اما میبینیم که مساله هنوز باقی است. ما به دنبال این بودیم که جریان نیروهای انقلابی با ورود به مدیریت اجرایی، حل مساله را به نفع مردم و ایران قوی به عهده بگیرند، حل مساله با توجه به همه اضلاع آن».
سیدعلی کشفی: این حرف مهمی در خود دارد و بسیار با اهمیت است. الان کلی گفتار سیاستگذاری و اندیشکده و... برای حل مساله تولید شده است. الان اندیشکدههایی که مسالهمحور است مدعی حل مساله هستند.
ایشان نمیگوید سیاستگذاری مساله را حل کند، بلکه میگوید مدیر متعهد و انقلابی بیاید در مساله و با بروکراسی مساله را حل کند. این چیز دیگری است. آقای روحانی هم از حل مساله حرف میزد، برنامه ششم توسعه قرار بود اینگونه نباشد و قرار بود یکسری مسائل باشد و مجلس تصویب کند و دستگاههای اجرایی آنها را حل کنند. گفتارهای حل مساله خیلی وقت است در ایران وجود دارد اما ایشان به نحو دیگری به حل مساله نگاه میکنند. میگویند مسؤولیت حل مساله با بروکراسی است اما بروکراسی به طور عمومی این کار را نمیکند. ما قرار بود در دولت نیروی انقلابی را به درون بروکراسی بیاوریم و با بروکراسی مساله را حل کنیم. ببینید! اگر من مساله را حل کنم اما نتوانم با بروکراسی مساله را حل کنم، به این معنی است که جمهوری اسلامی کارآمد نیست. یعنی کل این ساختار را کنار بگذار. ایشان میگوید با بروکراسی مساله را حل کنید. ما وزارتخانههای مختلف داریم و باید با همینها مساله را حل کنیم. این نگه داشتن فشار از 2 سمت است؛ هم نگه داشتن فشار بروکراسی و هم نگه داشتن فشار مساله. چون ما ممکن است به نفع مساله، فشار بروکراسی را نادیده بگیریم و بروکراسی را کنار بزنیم. جهادیها عمدتا اینگونه عمل میکنند اما ایشان 2 فشار را همزمان میخواهد نگه دارد و این خیلی عمل مسؤولانهای است.
ارسال به دوستان
نگاه
پول مشترک بریکس ضربهای دیگر برسلطه دلار
شهاب خادم: 6 ماه به نشست سران گروه بریکس در روسیه مانده است، نشستی که بحث بر سر ایجاد واحد پولی مشترک از اصلیترین موضوعات آن خواهد بود. عضویت دائم ایران، عربستان، مصر و آرژانتین در این ائتلاف اقتصادی جان تازهای به آن داده و کشورها با پتانسیل بیشتری به سمت اهداف خود حرکت میکنند.
ایران، روسیه و چین در گروه بریکس جدیت بیشتری برای تشکیل واحد ارزی جدید که بتواند جایگزین دلار در معاملات میان اعضا قرار گیرد، دارند، هر چند این ایده از سال 2018 میان اعضای بریکس وجود دارد اما تحولات چند سال اخیر در عرصه جهانی و تحریم اقتصادی گسترده روسیه از سوی کشورهای غرب، نه تنها اعضای بریکس بلکه دیگر کشورهای جهان را نیز به فکر استقلال هر چه بیشتر از دلار آمریکا انداخته است.
مساله مهم اینکه کشورهای عضو گروه بریکس به صورت گسترده و در برخی موارد تا ۸۰ درصد از گردش مالی در تجارت متقابل از ارزهای ملی استفاده میکنند، از این رو پتانسیل بالایی برای پذیرش ارز واحد وجود دارد.
پیشنهاد ایجاد واحد پولی مختص بریکس برای نخستین بار سال ۲۰۱۸ میلادی به طور رسمی در «باشگاه گفتوگوی والدای» اعلام شد، در این سال اما این پیشنهادها در سطحی فراتر از سخنرانی از تریبونها نبود اما سال ۲۰۲۲ میلادی، روسیه که با تحریمهای شدید غرب روبهرو است، این ایده را به صورت رسمی دنبال کرد و مقامات این کشور بارها بر لزوم اجرایی شدن این ایده تأکید کردهاند.
در این میان جمهوری اسلامی ایران نیز که سالها در پی خلاصی از سلطه دلار و بیاثر کردن تحریمهای غرب است، اصلیترین حامی «ارز واحد بریکس» به شمار میرود و اینک بیش از ۶۰ درصد تجارت دوجانبه بین ایران و روسیه به روبل و ریال است.
روسیه نیز که پس از جنگ اوکراین به شکل بیسابقه در معرض تحریمهای غرب قرار گرفته است، تمام تلاش خود را برای استفاده از ارزهای ملی در مبادلات تجاری جهانی خود به کار گرفته است، تا جایی که به گفته ولادیمیر پوتین در سفر اخیر وی به چین، ۹۰ درصد معاملات چین و روسیه با دور زدن دلار و با ارزهای ملی انجام میشود. نکته حائز اهمیت دیگر درباره تلاش گروه بریکس برای ایجاد ارز واحد، مسأله کاهش قدرت دلار در عرصه جهانی است. در این بین موضوع هجوم کشورها برای خرید طلا و افزایش ذخایر طلای خود طی 2 سال اخیر سرتیتر رسانههاست که معنا و مفهوم روشنی دارد.
طبق گزارش بانکهای آمریکایی، طی 3 ماه اول سال جاری میلادی، بانکهای مرکزی در سراسر جهان ۳۰۰ تن طلا خریداری کردهاند که یک رکورد محسوب میشود؛ عمده خریدها از سوی کشورهای ترکیه، هند و چین انجام شده است. در این راستا کشورهایی که با سیاستهای آمریکا همسو نیستند، برای اجتناب از خطرات تحریم واشنگتن، تلاش دارند اتکای خود به دلار را کاهش داده و پایه داراییهای خود را هر چه بیشتر به سمت طلا سوق دهند. حتی کشورهای همسو با آمریکا نیز شتاب بیشتری به سمت خرید و انباشت طلا به خود گرفتهاند. به گفته تحلیلگران بانک «جیپی مورگان»، دولتهای همپیمان آمریکا برای کاهش اثرات تورم و نوسانات جهانی، طلا را عنصر قابل اتکایی نسبت به دلار میدانند؛ این مسأله را در رفتار اقتصادی ترکیه و هند شاهد هستیم.
موضوع حائز اهمیت اینکه دبیرخانه بریکس در بیانیهای از تلاش اعضای خود برای جایگزینی 2 ارز رسمی جدید با دلار و استفاده از مکانیسم جدید برای مبادلات ارزی خبر داده است و از سوی دیگر همانطور که ذکر آن رفت، هند و چین (۲ قدرت اقتصادی بریکس) به طور گسترده اقدام به خرید طلا کردهاند؛ طلایی که پشتوانه مطمئنی برای واحد پولی بریکس خواهد بود. مسأله کاهش ارزش دلار و اتکای هر چه بیشتر کشورها به طلا، چیزی نیست که تنها رقبای آمریکا درباره آن صحبت کنند، خود آمریکاییها نیز با نگرانی شدیدی این تحول بزرگ در عرصه اقتصادی جهان را دنبال میکنند، تا جایی که کمیته خدمات مالی مجلس نمایندگان آمریکا در تاریخ ۶ ژوئن 2023 با حضور کارشناسان و سیاستگذاران آمریکایی در نشستی با عنوان «سلطه دلار» به بررسی راههای حفظ موقعیت دلار به عنوان ارز غالب جهانی پرداخت. نکته آخر اینکه پایان سلطه دلار طی سالهای پیش رو با توسعه نقشآفرینی اعضای بریکس رویدادی خارج از انتظار نیست؛ روندی که در عرصه اقتصاد جهانی آغاز شده است بیتردید طی یک دهه پیش رو ضربات مهلکی به هژمونی دلار خواهد زد و آمریکایی که سلطه دلار را بر ویرانههای جنگ دوم جهانی بنا کرد، اکنون نظارهگر افول آن است، بویژه که دوره دنیای تکقطبی به پایان رسیده و دنیای پیش رو، جهان چندقطبی و مبتنی بر بلوکهای منطقهای است که هر کدام به دنبال ساز و کار اقتصادی مختص خود خواهند رفت.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
فهم واقعیت جامعه و کوررنگی ایدئولوژیک
ارمیا عزیزی: یکی از جامعهشناسان پرسروصدای لمداده در فضای مجازی در کوران حوادث 1401 ایران در نطقی آتشین خطاب به جوانانی که قصد مهاجرت یا خودکشی داشتند، گفت: «نکنید! فعلا صبر کنید، ظرف یکی، دو سال آینده شاهد تحولات بزرگی خواهند بود». از قضا چند ماه دیگر به ۲ سالگی آن سخنرانی میرسیم و به احتمال زیاد هیچ تحول بزرگی که جامعهشناس مذکور انتظارش را میکشید هم رخ نمیدهد و به شکل طبیعی نسخه وی به جوانان اینگونه خواهد بود: «مهاجرت کنید! اگر امکانش را ندارید خودکشی کنید!» البته بعید است این جامعهشناس مشهور امروز به این صراحت جمله دوم را به کار ببرد اما او همینقدر صریح در جو نیمهواقعی - نیمهکاذب سال 1401 جمله اول را به زبان آورد؛ جملهای که سوای ضعف تحلیلی گویندهاش از روند تحولات سیاسی و اجتماعی، نوعی شتابزدگی حاد در موضعگیری روی جو حاکم بر جامعه را نشان میدهد. واقعیت آن است که ارتباط روزمره و تنگاتنگ تمام انسانها با جامعه باعث میشود همگان درباره کلیتی که نامش را جامعه یا مردم میگذارند هم بیندیشند و اظهار نظر کنند. در کمتر نقطهای از جهان میتوان وارد جمعی شد که در آن گزارههای مختلفی درباره جامعه طرح نشود. با این حال نه واژه مردم آنقدر تهی از تضاد معنایی است که بتوان گزارهای کلی درباره آن طرح کرد و نه ساختارهای اجتماعی آنقدر عیان هستند که همگان بتوانند به آن نگاه دقیقی داشته باشند که اگر چنین بود اساسا دانش اجتماعی به عنوان یک تخصص نوین جایی در میان علوم باز نمیکرد. یک اندیشمند اجتماعی یا جامعهشناس در نخستین گام برای شناخت جهان پیرامونی خود باید از حصار طبقاتی، جغرافیایی و هنجاری شکلگرفته در پیرامون خود حتیالمقدور خارج شود تا امکان فهم جامعه از منظر دیگر مردمان را بیابد. در ناخودآگاه همه انسانها مردم در نسبت با «خود» تعریف میشوند. عموما انسانها از نقطهای که ایستادهاند پیرامون خویش را با محیط، منافع و ارزشهای خود کدگذاری میکنند و دنبال تاییدی برای کدهای خود میگردند. به همین خاطر تعریفی که طبقات و اقشار اجتماعی مختلف از خیر جمعی، حقوق و تکالیف دارند با یکدیگر متضاد است و این تضاد میدان نزاعهای سیاسی و اجتماعی را باز میکند. در چنین فضایی عبور از این حصارها و قرار گرفتن در جایگاهی رفیعتر پیششرط این اندیشمند اجتماعی برای شناخت جامعه است. با این حال تجربههای متمادی حکایت از آن دارد که باز هم جامعهشناسان سوژه مطالعه خود را در نسبتی گسستناپذیر از نظام ارزشی خود میبینند و به جای آنکه بهدنبال کدگشایی از حوادث اجتماعی پیرامون خود باشند، خیلی اوقات مشغول کدگذاریهای جدید برای تایید پیشفرضهای خود میشوند. در چنین موقعیتی اگر اندیشمندان اجتماعی خود را محتاج دریافت تایید از محیطی بدانند که از آن برخاستهاند، ناخودآگاه دچار یک کوررنگی در مشاهده حوادث اجتماعی میشوند. آنچنان که در نمونهای که ابتدای یادداشت به آن اشاره شد، چنین مسالهای نمود پیدا کرد و یک نفر در قامت تحلیل تحولات اجتماعی چشم بر بسیاری از متغیرها بسته و چنین پیشگویی مضحکی را با چنان نسخه غیرمتعهدانهای به جامعه تجویز میکند. در سالهای اخیر و به فراخور بسیاری از اجتماعات بزرگ مردمی این سوال طرح میشود: چرا بخشی از بدنه جامعهشناسان ایرانی اینچنین اجتماعاتی را که انعکاسی از بخش بزرگی از جامعه است عامدانه نمیبینند یا اگر هم به چشم میآورند با کدگذاریهای سیاسی بیاهمیت میشمارند؟ نمونه مشابهی از این امر در ماههای گذشته و همزمان با نسلکشی آشکار رژیم صهیونیستی در نوار غزه طرح شد که چرا روشنفکران ایرانی که همواره ژست مخالف خشونت دارند در برابر این جنایت فجیع سکوتی تاییدآمیز اتخاذ کردهاند؟ این کوررنگی در برابر مصادیقی همچون حضور 4 میلیون ایرانی در اجتماع اربعین حسینی، بدرقه چند میلیونی رئیسجمهور شهید در تشییعهای تبریز، قم، تهران، بیرجند و مشهد، حضور میلیونی در آیینهای مذهبی از سویی و سکوت در برابر بزرگترین نسلکشی معاصر در غزه که فریاد بسیاری از روشنفکران غربی را نیز درآورده از سوی دیگر نشان از آن دارد که بخش بزرگی از جریان فکری غربگرا در کشور نه تنها ناظران خوبی نیستند که آنچه به عنوان ناظر نیز تفسیر میکنند کاملا برخاسته از نگرش ایدئولوژیک آنهاست. کوررنگی ایدئولوژیک جامعه روشنفکری غربگرا در ایران در برهههای مختلف با تحلیلهای غلط و جوزده این جماعت باعث شده وجاهت جامعه دانشگاهی کشور نیز ضربه ببیند و این ضربه در بلندمدت جایگاه نهاد دانشگاه را در جامعه ایران تضعیف کرده است. جامعه وقتی دانشگاه را به عنوان عالیترین نظام فکری کشور نه در جلوی خود که در پشت سر خویش پیدا کند عملا برای یافتن پاسخهای خود نیز به نخبگان سیاسی و اجتماعی رجوع نمیکند.
آنچه این روزها به بهانه تشییع حماسی و چند میلیونی رئیسجمهور شهید بار دیگر بسیاری از تحلیلگران را متعجب کرده، نشان از یک عقبماندگی تحمیلی به اندیشمندان اجتماعی دارد. رد این عقبماندگی را باید در دوگانه کاذبی جست که روشنفکران را نیز به سکوتی غیراخلاقی در برابر نسلکشی غزه رساند. دوگانه «حاکمیت - مردم» که گمان میکند در همه عرصهها سویی نهاد دولت است و سوی دیگر مردم، باعث میشود عملا پیوندهای تاریخی میان مردم و جمهوری اسلامی نفی شود. این نفی اما هرقدر در کدگذاریهای زبانی جامعهشناسان و روشنفکران تکرار میشود به ناگاه با یک حضور میدانی کدگشایی میشود و فقدان اعتبار نظریات این قشر را عیان میکند.
ارسال به دوستان
در حمله جنونآمیز رژیم صهیونیستی به چادرهای آوارگان در غرب رفح 40 نفر به شهادت رسیدند
داغ رفح
گروه بینالملل: در پی حمله جنونآمیز رژیم صهیونیستی در بامداد دوشنبه به محل اردوگاه آوارگان در منطقه غرب رفح تاکنون 40 غیرنظامی اعم از کودک و زن به شکل فجیعی به شهادت رسیدهاند که موجب خشم و بهت جهانیان از این اقدام شده است. جنگندههای متجاوز ارتش رژیم صهیونیستی بامداد دوشنبه، چادرهای آوارگان فلسطینی را در شمال غرب شهر رفح در جنوب نوار غزه بمباران کردند. دفتر اطلاعرسانی دولت فلسطین در نوار غزه روز گذشته اعلام کرد ارتش اشغالگر صهیونیستی در ۲۴ ساعت گذشته بیش از ۱۰ مرکز اسکان آوارگان فلسطینی را در رفح بمباران کرده که طی آن حدود 70 فلسطینی شهید شدهاند.
دفتر مذکور تأکید کرد ارتش رژیم صهیونیستی در تازهترین جنایت خود، چادرها و مراکز اسکان آوارگان در شمال غرب رفح را با ۷ موشک و بمب بزرگ بمباران کرد که بر اثر آن تا این لحظه دستکم ۳۰ فلسطینی شهید و دهها نفر هم زخمی شدهاند. سازمان امداد و نجات غزه نیز اعلام کرد بر اثر این جنایت، افراد زیادی دچار قطع عضو یا سوختگی شدید شده و زنان و کودکان زیادی نیز قربانی شدهاند.
جنبش مقاومت اسلامی حماس هم در بیانیهای اعلام کرد ارتش جنایتکار صهیونیستی بامداد دوشنبه دست به جنایت دیگری علیه آوارگان فلسطینی در غرب رفح که صدها هزار نفر در آنجا ساکن هستند، زد و طی آن دهها نفر شهید و مجروح شدند که بیشتر آنان زن و کودک هستند و این بیاعتنایی و اهانت آشکار به دستور اخیر دیوان دادگستری بینالمللی است که خواستار توقف فوری حمله به رفح شده بود. این جنبش تاکید کرد: ما دولت آمریکا و جو بایدن را به طور ویژه مسؤول این جنایت میدانیم، زیرا اگر حمایتهای این کشور و چراغ سبز آن برای حمله به رفح با وجود حضور گسترده آوارگان در آنجا نبود، دشمن صهیونیست نمیتوانست چنین جنایتی را مرتکب شود. حماس همچنین خواستار اجرای فوری احکام و تصمیمات دیوان دادگستری بینالمللی و فشار بر رژیم اشغالگر جهت توقف جنایات و ریختن خون غیرنظامیان فلسطینی اعم از زنان، کودکان و افراد سالخورده شد. این جنبش همچنین از همه طرفها بویژه مصر خواست رژیم صهیونیستی را برای خروج نیروهای خود از گذرگاه رفح برای از سرگیری فعالیت این گذرگاه و تسهیل خروج مجروحان و بیماران و ورود کمکهای بشردوستانه تحت فشار قرار دهند.
این حمله رژیم صهیونیستی با خشم جهانیان حتی غربیها روبهرو شد. امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه با ابراز خشم نسبت به حملات اسرائیل به رفح که به مرگ شمار زیادی از غیرنظامیان فلسطینی منجر شد، گفت: نقطه امنی در رفح برای غیرنظامیان فلسطینی وجود ندارد. وی تاکید کرد: این عملیات باید متوقف شود و من خواستار احترام کامل به قانون بینالملل و آتشبس فوری هستم. از سویی سخنگوی دفاع شهری غزه اعلام کرد: اوضاع بهداشتی در نوار غزه بسیار دشوار است و امکانات دفاع شهری پاسخگوی نیازها نیست. اشغالگران به کشتار هدفمند و سازمان یافته مردم غزه میپردازند و هیچ منطقهای در نوار غزه برای زندگی امن و مناسب نیست. صحنههای هولناک کشتار و اجساد را هیچکس قبلا حتی در فیلمهای هالیوودی ندیده است.
همچنین گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در اراضی اشغالی تاکید کرد رژیم صهیونیستی در غزه مرتکب نسلکشی شده است. فرانچسکا آلبانیز گفت آنچه در رفح رخ داد، وحشتناکترین اتفاق برای غیرنظامیان فلسطینی در نوار غزه بود. آلبانیز تصریح کرد این جنایات و کشتارها میتوانست متوقف شود اما به خاطر مصون ماندن رژیم صهیونیستی از مجازات، این جنایات همچنان ادامه دارد. وی گفت هیچ توانایی و قدرتی برای اجرای تصمیمات و احکام دیوان دادگستری بینالمللی وجود ندارد و مشکل از کشورهای عضو این دادگاه است.
از سویی کمیسر کل آژانس آنروا وابسته به سازمان ملل تاکید کرد: ما برای ارسال کمکهای بشردوستانه به نوار غزه تلاش میکنیم. فیلیپ لازارینی تصریح کرد آنروا در سالهای اخیر از نظر مالی تضعیف شده است و با متهم شدن برخی کارکنان این آژانس به مشارکت در حمله هفتم اکتبر، اوضاع آن از قبل هم بدتر شده است. لازارینی گفت 14 کشور تامینکننده منابع مالی آژانس آنروا کمکهای مالی خود به این نهاد را از سر گرفتهاند و تنها آمریکا باقی مانده است. وی گفت از آغاز جنگ در غزه 192 نفر از کارکنان آنروا در حملات ارتش رژیم صهیونیستی کشته شدهاند. کمیسر کل آژانس آنروا اظهار داشت اقداماتی برای تروریستی خواندن آژانس آنروا برای اخراج آن از غزه و قدس در جریان است. لازارینی گفت اوضاع در اردوگاههای آوارگان فلسطینی بسیار دشوار است و مهم است آژانس بتواند به خدماترسانی خود به آوارگان فلسطینی ادامه دهد. وزارت خارجه قطر هم جنایت اخیر ارتش رژیم صهیونیستی در رفح و کشتار دهها آواره فلسطینی در این شهر را بشدت محکوم کرد. این وزارتخانه بر ضرورت پایبندی رژیم صهیونیستی به حکم اخیر دیوان دادگستری بینالمللی مبنی بر توقف فوری حملات به رفح تاکید کرد. قطر خواستار تحرک فوری جامعه جهانی برای متوقف کردن نسلکشی ملت فلسطین در آخرین پناهگاه خود رفح شد. وزارت خارجه قطر ابراز نگرانی کرد بمباران رفح، تلاشهای طرفهای واسطه را به شکست کشانده و مانع رسیدن به توافق آتشبس در غزه میشود. همچنین قطر بار دیگر بر موضع ثابت خود در حمایت از آرمان عادلانه و حقوق مشروع ملت فلسطین تاکید کرد. وزارت خارجه عربستان هم بعد از این جنایت در رفح تداوم کشتار [فلسطینیان] توسط نیروهای اشغالگر اسرائیلی و ادامه حمله به غیرنظامیان بیدفاع را محکوم کرد. از سویی سازمان خبرنگاران بدون مرز اعلام کرد از اسرائیل به خاطر ارتکاب جنایت جنگی در کشتن خبرنگاران در نوار غزه شکایت کرده است. این سازمان گفت در این شکایت به دیوان کیفری بینالمللی خواستار تحقیقات درباره جنایت جنگی اسرائیل علیه حداقل 9 خبرنگاری شده است که از 15 دسامبر 2023 تا 20 مه 2024 در غزه جان خود را از دست دادهاند. این در حالی است که جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی اعلام کرد حکم دیوان بینالمللی دادگستری باید اجرا شود و اسرائیل باید به آنچه از او خواسته شده عمل کرده و جنگ را متوقف کند. بورل گفت قتلعام بیش از 30 آواره فلسطینی در بمباران رفح ما را بر آن میدارد خواهان اجرای حکم اخیر دیوان دادگستری بینالمللی شویم.
***
درگیری بین سربازان مصری و صهیونیست در رفح
رسانههای عبری مدعی وقوع حادثه بسیار استثنایی بین ارتش مصر و ارتش رژیم صهیونیستی در گذرگاه رفح شدند. به ادعای این رسانهها سربازان مصری به سمت سربازان صهیونیست در این گذرگاه تیراندازی کردهاند. رسانههای عبری گزارش دادند نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی به عنوان هشدار به تیراندازی سربازان مصری پاسخ دادند. این رسانهها به نقل از منابع افزودند: این حادثه در اوج تنش با مصر رخ داده است و احتمالا عواقب سیاسی مهمی داشته باشد. کانال ۱۴ تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز گزارش داد این تیراندازی تلفاتی نداشته اما برخی منابع از کشته شدن یک سرباز مصری خبر دادهاند. خبرنگار الجزیره هم گزارش داد واحد سانسور نظامی اسرائیل اخبار حادثه تیراندازی بین ارتشهای مصر و رژیم صهیونیستی در گذرگاه رفح را حذف کرد. رژیم صهیونیستی در حال انجام تحقیقات درباره این حادثه است. این حادثه در حالی است که چند روز پیش دولت مصر تاکید کرد حضور اسرائیل در گذرگاه رفح را نمیپذیرد، زیرا تلآویو با صحبت درباره کمک به غزه سعی دارد از منظر بشردوستانه از قاهره باجخواهی کند.
ارسال به دوستان
یادداشت
راز محبوبیت آیتالله شهید رئیسی
رها عبداللهی: ملت ایران در سال چهلوششم انقلابشان بار دیگر رئیسجمهوری پاک و ارزشمند را از دست داد. آیتالله شهید سیدابراهیم رئیسی خدمتگزار مخلص مردم بود که عاقبت در راه خدمت به آنان دچار سانحه شد و جسم پاکش سوخت تا تصویر خود را تا ابد در قاب افتخارآمیز خادمی ملت در اذهان دنیا ثبت کند. نکته شگفتانگیز برای رسانههای دنیا پس از اعلام خبر شهادت آیتالله رئیسی و همراهانش، اجتماعات عظیم مردمی در سراسر کشور بویژه حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع پایتخت بود. رسانههای بدخواه ملت ایران ابتدا خیلی تلاش کردند تصویری شاد یا حداقل بیتفاوت را از مردم نسبت به فقدان رئیسجمهورشان مخابره کنند اما حضور معنادار مردم عزادار و ابراز احساسات عمیق نسبت به رئیسجمهور شهید قابل نادیده گرفتن نبود. انعکاس تشییع شهدای خدمت در دنیا، نگاه جهانی به نظام جمهوری اسلامی و پایههای آن بین مردم ایران را به شدت ارتقا داد و خیلیها را غافلگیر کرد. دلایل عدم آمادگی رسانههای خارجی و برخی داخلیها واضح است. از نظر آنان پایگاه مردمی نظام اسلامی به شدت تضعیف شده بود و مردم علاقهای به سران کشورشان نداشتند. ضمن اینکه آنها تصور میکردند فقدان شهید رئیسی به عنوان رئیسجمهوری که با یک انتخابات ضعیف روی کار آمده، در مهار قیمت ارز و کالاهای اساسی نمره بالایی نداشته، در دوره ریاستش فتنه مهسا و ریزش بخشی از بدنه اجتماعی و تعمیق گسلهای فرهنگی را از سر گذرانده، تبلیغات رسانههای زرد داخلی و بیگانه به شدت علیه او بوده و... برای مردم تأثربرانگیز نیست، بویژه که در گذشتش عامل مهاجم خارجی هم دخیل نبوده که غیرت ملی را به جوش بیاورد. حال پرسش این است: چشمها و قلبهای مردم ایران در رئیسجمهور شهیدشان چه میدید که اینگونه برای وداع با او سر از پا نمیشناخت؟
این حادثه مثل تمام حوادث دیگر جعبه سیاهی دارد که باید رمزگشایی شده و معماها را پاسخ دهد. راز این محبوبیت در ویژگیهای شخصی و مسیر زندگی و دوران خدمت آیتالله رئیسی است که به دلایلی در زمان حیاتش توجه جمعی مردم را برانگیخته نکرده بود و زمان و مکان و چگونگی سانحه شهادت ایشان موجب شکسته شدن این شیشه عطر و افشای رایحه دلانگیز وجود ارزشمند او در مشام جان مردم شد و هیچ رسانه آلودهای نتوانست از پس کتمان آن بربیاید. برخی از این ویژگیها را – که بر ما آشکار شده و این نوشتار گنجایش بیانش را دارد - در ادامه مرور میکنیم. اهمیت گشایش این جعبه سیاه از این رو است که ملت ایران در آستانه انتخاب حساسی قرار دارد که میتواند تعیینکننده اوج گرفتنش از روی سکوی پرش حاصل شده از زحمات شهید رئیسی باشد یا بازگشت به گذشته یأسآور 3 سال پیش!
1- مردمی بودن به معنای واقعی: در کلام مقام معظم رهبری مردمی بودن مسؤول چند بعد و جلوه دارد؛ بعد اول در میان مردم بودن است. یعنی مردم او را ببینند و عزمش را لمس کنند و او نیز حقایق را بدون واسطه گزارشات و در تماس با مردم درک کند. بعد دوم، حرف زدن با مردم و تبیین صادقانه برنامهها و گزارشدهی به مردم و وقع نهادن به شبهات و اعتراضاتشان است.
بعد سوم نیز اتخاذ سبک زندگی مردمی و دوری کردن از اشرافیگری و از موضع بالا به مردم نگاه کردن است (12/5/1400). سیدابراهیم رئیسی هر 3 این ابعاد را در سلوک خود در تمام دوران مسؤولیت داشت. از دشتیاری سیستان تا احمدفدالله خوزستان، زهکلوت کرمان تا بازفت چهارمحال و بختیاری، از روستای ملاعلی در نقطه صفر مرزی افغانستان تا نقطه صفر مرزی آذربایجان در آخرین سفر دنبال ملاقات با مردم و جلب رضایتشان بود. شب یلدا میهمان سربازان وظیفه در پادگان میشد و ضیافت افطار را با ایتام بهزیستی میگذراند. سرزده به دیدار سیلزدگان سیستان و زلزلهزدگان کرمان میرفت. این ارتباط مستمر و غیرنمایشی که حتی اسباب تمسخر ایشان از سوی سیاسیون زرد بدسابقه میشد، واقعیت رئیسی بود؛ چیزی که از شروع ریاستجمهوری از تیم حفاظت خواسته بود مبادا مانع ارتباط من با مردم بشوید؛ من به ارتباط با مردم نیاز دارم! به خاطر همین دیدار با مردم بود که رکورد سفرهای هلیکوپتری را شکسته بود. او نه تنها در کلام که در عمل نیز معتقد بود این انقلاب مردمپایه است و توجه به صلاح و رضایت مردم را ملاک مهم انقلابی بودن میدانست. این شهید بزرگوار احیاگر گفتمان خدمت به مردم در جمهوری اسلامی بود.
2- بیحاشیه: یکی از خصوصیاتی که معمولا در دولتها و بین سیاسیون روالی عادی است، طعنه زدن و جواب دادن به طعنههای رقبای سیاسی است که متاسفانه در کشور ما هم متداول است و وقت زیادی از مسؤولان و رسانهها میگیرد. این خصوصیتی است که سیدابراهیم شهید به جد از آن پرهیز داشت. در مناظرات انتخابات 96 که شاهد ناجوانمردانهترین تهمتهای تاریخ انقلاب به او از سوی رقبایش بودیم، با وجود آنکه به خاطر سابقه سالها فعالیت در دستگاه قضا و تسلط بر اسرار پشت پرده رقبایش قادر بود صحنه را به نفع خودش برگرداند، حاضر نشد خود را به این دست ابزار آلوده کند. هیچگاه برای پاسخ به بدگوییها فرصت نسوزاند. دلیل این رفتار را در جلسه آخر حضورش در هیأت دولت به وزرا گفته بود که من چیزی را که بوی اختلاف میدهد مطرح نمیکنم و این جفا به مردم و از آستانه تحمل مردم خارج است. رئیسجمهور شهید این نقطه را امتحان خود میدانست و به خاطر رضای خدا و خواسته رهبری و بر هم نخوردن آرامش مردم حتی در مواردی که حق آشکارش بود، سکوت میکرد تا صحنه کشور را از زد و خورد و اختلافات مسؤولان پاک نگه دارد. این ویژگی برای مردمی که خاطره یکشنبه سیاه مجلس و طعنههای مداوم رؤسای جمهور و سایر قوا در تریبونهای مختلف و بعضی آبروریزیها را در حافظه دارند، بویژه بعد از تکان محکم حادثه شهادت رئیسی بسیار ملموس شد.
3- سیاستورزی موحدانه: رئیسی نماد کامل یک انسان موحد بود. وقتی او به وزیر ارتباطات میگوید «به کارگزارانت نگو تا سال آینده... بگو فردا؛ معلوم نیست فردا زنده باشیم» یعنی خداباوری در همه محاسبات و تذکر به «لامؤثر فیالوجود الا الله». سیاستمدار موحد قدرت را فرصت خدمت به خلقالله میبیند، لذا ایشان همواره به وزرایش یادآوری میکرد الفرصه تمر مرالسحاب، مبادا فرصت بسوزانید. در این ساختار فکری و عملی بود که شهید بزرگوار هرگز در محاسباتش انتخابات 1404 را در نظر نمیگرفت که بخواهد مهرهچینی یا اقداماتش را بر اساس رأیآوری در دوره بعد محاسبه کند؛ چیزی که در رفتار اکثر مسؤولان دیده میشود و عجیب توفیق اخلاص در عمل را از آنان میگیرد. حتی تصمیم ورود او به انتخابات براساس تکلیف مداری و به نوعی ایثار و روی مین رفتن بود نه مسیری برای کسب قدرت بیشتر. خستگیناپذیری او در خدمت به مردم و تحمل فوقالعادهاش در مقابل بداخلاقیها تحت تأثیر همین خداباوری بود. مقام معظم رهبری در پیام تسلیتشان به مناسبت شهادت ایشان فرمودند «برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت. از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان مانع تلاش شبانهروزیاش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد».
4- بازگرداندن تصویر مسؤول پاکدست: فساد و اشرافیت مهمترین عاملی است که بین مردم و مسؤولان فاصله ایجاد میکند و حتی احساس تعلق به میهن را مخدوش میکند. در حکمرانی اسلامی اشرافیت مسؤولان مطرود است. اما زاویه پیدا کردن برخی مسؤولان از این مبنای مهم و تبلیغات و اتهامزنیهای گسترده دشمنان از طریق رسانههایشان تصویر ذهنی مردم از مسؤولان را آلوده به اشرافیگری و دزدی کرده است. سیدابراهیم رئیسی کسی بود که از ابتدای ورودش به عرصه انتخابات نزد مردم لقب «سید محرومان» را گرفت. او از دل فقر بیرون آمده و در تمام عرصههای فعالیتش عملکرد فسادستیزانه داشت و هیچگاه حتی بدخواهانش نتوانستند از او نقطه ضعفی در این زمینه بگیرند. انتشار تصویر خانه محقر مادر رئیسجمهور در مشهد پس از شهادتش بر آن تصویر صحه گذاشت و مردم به چشم دیدند آشنایی سید محرومان با درد مردم حاصل زندگی ساده و پاک او و خانوادهاش بوده است.
5- برداشتن بارهای بر زمین مانده: شهید رئیسی دنبال این نبود که پروژهها را به نام خود بزند؛ از همان ابتدا یکی از اهداف اعلامیاش این بود که کارهای نصفونیمه رهاشده قبلیها را که در سرتاسر کشور سالها در حال خاک خوردن و روی اعصاب مردم بود دنبال کرده و به اتمام برساند؛ کارهایی که هرکدام به افتتاح میرسید 10 صاحب پیدا میکرد که در رسانه ادعا میکردند بیشترش در دولت خودشان انجام شده و سند خوردنش به پای دولت سیزدهم در افکار عمومی را مخدوش میکردند اما برای او فقط راضی شدن مردم مهم بود نه نام و نشان.
6- عزتمندی: آیا سیدابراهیم رئیسی بعد از شهادتش نزد ملت ایران عزیز شد که این چنین بدرقهای برای جسم سوختهاش برگزار کردند؟ شهید رئیسی در تمام دوران مسؤولیتش به مردم خدمت کرد و این خدمت از همه جهت عزتمندانه بود. برخورد او با مردم محترمانه، عزتمدارانه و متواضعانه بود. مردم لمس میکردند بیان و رفتار او هرگز از بالا به پایین نیست و همواره خود را یک طلبه محض معرفی میکند که سرباز ولایت است. همین فروتنی او چنان عزتی برایش رقم زد که سومین تشییع جنازه پرجمعیت ایران را به نام او ثبت کرد و صحنههای نابی از وفاداری ملت به خادمشان را رقم زد. بعد دیگر عزتمندی آیتالله رئیسی در دیپلماسی او رقم خورد. آنجا که به خاطر حفظ عزت مردم هرگز سرنوشت ملت را به اراده خارجیها شرطی نکرد و در عین حال روابط خارجی را به شدت توسعه داد و به بهبود وجهه بینالمللی ایران کمک کرد. دیپلماسی عزتمندانه او و وزیر شهیدش دکتر حسین امیرعبداللهیان هیبتی برای جمهوری اسلامی ساخت که ثمرش را در اتفاقات پس از شهادت آنان همگان به چشم دیدند. در یک چهارم دنیا به احترام عروج آنان عزای عمومی اعلام شد و دهها رهبر، وزیر و مقام ارشد کشورهای جهان برای ادای احترام به رئیسجمهور شهید ایران به کشورمان آمدند. صحنه ورود پی در پی مقامات عالیرتبه جهان یادآور جملاتی است که رقیب بداخلاق شهید رئیسی در انتخابات 96 خطاب به او میگفت: مگر شما زبان دنیا را بلدید؟ شما کشور را منزوی خواهید کرد...
عزتمندی شهید رئیسی و عزتی که او به مردم ایران داد ناشی از پایبندی جدیاش به آرمانها و شعارهای انقلاب اسلامی بود. مقام معظم رهبری در منزل شهید رئیسی فرمودند: «خداوند متعال دوست داشت این مرد را و درگذشت او را اینجور با برکت قرار داد». سیدابراهیم رئیسی سطح سیاستورزی در جمهوری اسلامی را ارتقا داد. ویژگیهای رئیسجمهور شهید باید معیار ارزشگذاری نامزدهای انتخابات پیش رو باشد. مردمی که با این شور و حرارت او را بدرقه کردند، به کمتر از معیارهای او راضی نخواهند شد و مسؤولان بعد را در صورت کوتاهی از این استانداردها بازخواست خواهند کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|