|
یزدانی با طلای وزن ۸۶ کیلوگرم کشتی آزاد بوداپست نشان دادآماده صید دومین طلای المپیکی خود است
احیای اسطوره
محمدرضا جوفار: قهرمانی حسن یزدانی در رقابتهای کشتی بوداپست یک برد معمولی در یک تورنمنت بینالمللی نبود. ستاره مازندرانى تیم ملى کشتى آزاد ایران مهمترین ورزشکار ایران در دهه اخیر بوده است. حسن یزدانى یک فوقستاره و یک ورزشکار نمونه و استثنایی و همواره موفق بوده که اگر در سالهای اخیر به سدى به نام دیوید تیلور برنمىخورد، حد نصابهای کشتى جهان را جابهجا کرده بود. او پس از جراحى سنگین و ٨ ماه دورى از تشک کشتی که نگرانکننده نیز به نظر میرسید، حریفان خود را آنچنان یک به یک با تسلط از پیش رو برداشت که انگار تیغی، طنابی را شکاف نداده تا استخوان رباطهای شانهاش را به هم وصل کند. حسن یزدانی که در ماههای گذشته ذهنش درگیر موضوعی تازه یعنی احتمال از دست دادن المپیک و حضور کامران قاسمپور به جای او در وزن ۸۶ کیلوگرم بود، با اقتدار مسابقات بوداپست را فتح کرد تا هر گونه شک و تردید را درباره خودش به پایان برساند. نکته جالب این بود که یزدانی کمحرف در پایان رقابتها و کسب مدال طلا اعلام کرد با ۵۰ درصد آمادگی وارد این رقابتها شده است. با این حال او هر ۴ حریف خود را با امتیاز عالی شکست داد و قبل از اینکه داور سوت پایان مسابقات را بزند، بنا به همان عادت دیرینه دست خود را به دست داور داد تا برنده نبرد را معرفی کند. انگار عجله داشت این مسابقات را در کمترین زمان به پایان برساند. کشتی یزدانی با «عظمت دولتبیکوف» بهترین نمایش او در این مسابقات بود که با برتری کامل نفر اول رنکینگ جهانی در وزن خود را ضربه کرد. با این وصف القابی همچون «پادشاه» از عصر دیروز دوباره به سمت این ستاره ورزش ایران سرازیر شده و امیدهای تازهای نیز پیرامون او شکل گرفته است. نکته مهم اینجاست که اگر همه چیز مطابق میل یزدانی پیش برود، او بدون تردید تنها بخت صددرصدی کاروان ایران در المپیک پاریس برای کسب مدال است؛ نکتهای که درباره اغلب ورزشکاران اعزامی به پاریس صدق نمیکند. یزدانی که در ماههای گذشته نسبت به تمام حواشی و خبرسازیها پیرامون خودش واکنشی نداشت و تنها گفتوگویی با چند خبرنگار اعزامی داشته، در شرایطی مزد تلاش بیوقفه خود را با حضور در المپیک دریافت خواهد کرد که سطح و کلاس او و همچنین منش و انگیزه فوقالعادهاش ما را امیدوار میکند که به موفقیتش در المپیک پاریس و نبرد با حریف آمریکایی تازهوارد و جوانش خوشبین باشیم. البته بهتر است فشار از روی یزدانی که در بوداپست با دور کندتر و با احتیاط کشتی میگرفت، برداشته شود تا او که خود دانشآموخته ممتاز مسیر عالی قهرمانی در ورزش ایران است، کارش را تا پایان به نحو احسن پیش ببرد. یزدانی از آن دسته ورزشکارانی است که در طول تاریخ شاید هر دهه یک بار ظهور کند و چه خوب که با توجه به شرایط سنی و بدنی روی تشک خواهد ماند و دروازهها و دریچههای جدیدی را به روی ما خواهد گشود؛ کسی که به نسل ما نشان داد استثنایی و ابرقدرت بودن دقیقا چه معنایی دارد.
* صعود حسن یزدانی در رنکینگ جهانی
پس از رقابتهای کشتی آزاد رنکینگدار بوداپست، رنکینگ کشتیگیران از سوی اتحادیه جهانی اعلام شد. حسن یزدانی که پس از ۸ ماه دوری از میادین در مسابقات بوداپست موفق به کسب مدال طلا شد و حضورش در المپیک پاریس را قطعی کرد، با کسب مدال طلا در این مسابقات، یک صعود چشمگیری در رنکینگ جهانی داشت و توانست در رده سوم ردهبندی قرار بگیرد. عظمت دولتبیکوف و دیوید تیلور در جایگاه اول و دوم قرار دارند. البته با توجه به اعلام بازنشستگی تیلور، او عملا از این ردهبندی کنار خواهد رفت. همچنین از سوی اتحادیه جهانی اعلام شد امیرحسین زارع کشتیگیر وزن ۱۲۵ کیلوگرم در جایگاه نخست این وزن قرار دارد. در وزن ۶۵ کیلوگرم رحمان عموزادخلیلی، در وزن ۷۰ کیلوگرم امیرمحمد یزدانی و در وزن ۷۹ کیلوگرم نیز محمد نخودی در رده دوم رنکینگ جهانی قرار دارند.
***
کاوه: یک یزدانی آماده برای المپیک پاریس خواهیم داشت
سرمربی تیم ملی کشتی آزاد گفت: تا المپیک پاریس تمام تمرکزمان را برای آمادگی حسن یزدانی خواهیم گذاشت. محسن کاوه پس از کسب عنوان نایبقهرمانی ایران در مسابقات رنکینگدار مجارستان گفت: هدف اصلی حضور در مسابقات بوداپست مجارستان تست چند آزادکار بویژه حسن یزدانی بود. ما با نفرات جوانی در این تورنمنت حضور پیدا کردیم که پشتوانه آینده کشتی ایران هستند. برخی از آنان توانایی خود را نشان دادند و برخی دیگر نیاز به کار دارند. سرمربی تیم ملی کشتی آزاد با اشاره به مبارزه یزدانی در بوداپست گفت: حسن بعد از 8 ماه در یک تورنمنت رسمی روی تشک رفت. نگرانیهایی درباره احتمال حضور وی در المپیک وجود داشت اما او مقتدرانه به نشان طلا رسید. البته یزدانی تا آمادگی کامل فاصله دارد. تا المپیک یک پروسه زمانی داریم و باید یزدانی به اوج آمادگی برسد. نگرانی از مصدومیت و دوری از تمرینات بر عملکرد او تأثیر گذاشته بود اما شیوه کشتی یزدانی در مبارزه اول و آخر زمین تا آسمان فرق داشت. در زمان باقیمانده تمرکز را بر آمادگی یزدانی خواهیم گذاشت. انشاءالله یک یزدانی آماده را در بازیهای المپیک پاریس خواهیم دید.
***
صحبتهای حسن یزدانی بعد از قهرمانی در تورنمنت مجارستان
حسن یزدانی، ملیپوش وزن 86 کیلوگرم کشتی کشورمان پس از قهرمانی در تورنمنت مجارستان اظهار کرد: مسابقات خوب بود. آمادگی نسبی 6۰ -50 درصدی داشتم. مدتها از میادین دور بودم. این اواخر که اسم مرا برای این تورنمنت اعلام کردند ۲۵ روز فرصت داشتم تمرین کنم. وی افزود: خدا را شکر رفته رفته بهتر شدم. در مسابقه هم به خاطر آمادگی نسبی ممکن است دچار اشتباه شویم. حریفان هم از این فرصتها استفاده کردند و پوئنهایی گرفتند. یزدانی گفت: امیدوارم در فرصتی که تا المپیک باقی مانده بتوانم نقاط ضعفم را پوشش دهم و کشتیهای بهتری برای مردم کشورم بگیرم.
ارسال به دوستان
در حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه 600 غیرنظامی شهید و زخمی شدند
جنایت النصیرات
* تاکنون 15 هزار کودک در جنگ غزه به شهادت رسیدهاند/ * گزارش سازمان ملل به کودککش بودن رژیم صهیونیستی، سوءاستفاده جنسی، ربایش کودکان و البته ممانعت از رسیدن کمکهای بینالمللی به آنها اشاره میکند
گروه بینالملل: منابع فلسطینی دیروز گزارش دادند در تجاوز رژیم صهیونیستی به اردوگاه النصیرات و اطراف آن در مرکز غزه 220 نفر به شهادت رسیده و دهها تن مجروح شدند. همچنین در حملات توپخانهای دیروز رژیم صهیونیستی به اطراف بیمارستان شهدای الاقصی در مرکز غزه، دست کم 220 نفر به شهادت رسیده و 400 نفر مجروح شدند. وزارت بهداشت غزه دیروز اعلام کرد تعداد شهدای غزه از هفتم اکتبر گذشته تاکنون به 36 هزار و 801 نفر و تعداد مجروحان هم به 83 هزار و 680 نفر رسیده است. همچنین در پی حمله به مدرسه آنروا در اردوگاه النصیرات، ارتش رژیم صهیونیستی مدعی شناسایی هویت پیکر ۱۷ رزمنده جنبشهای حماس و جهاد اسلامی فلسطین در این مدرسه شد و سپس تصاویر و اسامی آنها را منتشر کرد. در پی این ادعای رژیم صهیونیستی، «اسماعیل الثوابته» مدیر دفتر اطلاعرسانی دولتی در نوار غزه ادعاهای تلآویو را تکذیب کرد. طبق گزارش خبرگزاری سما، الثوابته در کنفرانس مطبوعاتی در این باره گفت: ارتش رژیم اشغالگر با انتشار اسامی افرادی که ادعا میکند در قتلعام النصیرات به شهادت رسیدهاند، اطلاعات نادرستی را منتشر و اقدام به نشر اکاذیب و گمراه کردن افکار عمومی میکند. وی گفت: در میان اسامی منتشر شده توسط تلآویو، برخی زنده و برخی مسافرند و برخی در مکانها و زمانهای دیگری به شهادت رسیدهاند، نه در اردوگاه النصیرات. این مقام فلسطینی اضافه کرد: ارتش اسرائیل ادعا کرده است هیچ کودکی را در این جنایت نکشته، این در حالی است که ۱۴ نفر از قربانیان کودک هستند. وی همچنین اسامی این کودکان را منتشر کرد. حماس در پاسخ به این جنایت در بیانیهای نوشت: آنچه رسانههای آمریکایی و عبری درباره مشارکت آمریکا در عملیات جنایتکارانه امروز فاش کردند، یک بار دیگر نقش همدستی دولت آمریکا، مشارکت کامل آن در جنایات جنگی مرتکب شده در نوار غزه، نادرست بودن مواضع اعلام شده آن در مورد وضعیت انسانی و نگرانی آن برای جان غیرنظامیان را به اثبات میرساند و ملتهای اسلامی و آزادگان جهان فشار بیشتری وارد کرده و جنبش محکومیت تجاوز و نسلکشی غزه را تشدید کنند. کانال 12 اسرائیل هم به نقل از منابع اسرائیلی نوشت: آمریکا در روند آزادسازی 4 اسیر از نوار غزه مشارکت داشت. همچنین سازمان رادیو و تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرد در جریان عملیات آزادسازی ۴ اسیر اسرائیلی در النصیرات در مرکز نوار غزه، یک افسر یگان یمام کشته شده است. پلیس رژیمصهیونیستی نام این افسر را ارنون زامورا اعلام کرده است. یک مسؤول آمریکایی به پایگاه خبری آکسیوس گفت یگان آمریکایی مسؤول امور اسرای اسرائیلی، در عملیات بازگرداندن ۴ اسیر صهیونیست از اردوگاه النصیرات به رژیم صهیونیستی کمک کرده است. همچنین تلویزیون رسمی رژیم صهیونیستی گزارش داد «افراد مسلح، خودرویی که حامل ۴ اسیر بوده را تعقیب کرده و به سمت آن تیراندازی کردهاند و این خودرو مورد اصابت قرار گرفته است».
تلویزیون رژیم صهیونیستی به نقل از یک منبع گزارش داد ارتش این رژیم موفق نشد به محل اسارت این ۴ فرد بالگرد اعزام کند و مجبور به استفاده از تجهیزات دیگر شد. پیش از این رسانههای صهیونیستی گزارش داده بودند یکی از فرماندهان یگان «یمام» (یگان ویژه مرزبانی) در جریان عملیات آزادی اسرای صهیونیست در اردوگاه النصیرات واقع در نوار غزه کشته شده است. در این راستا، پلیس رژیم صهیونیستی نیز اعلام کرد فرد کشتهشده افسری به نام «ارنون زامورا» است. ارتش رژیم صهیونیستی دیروز مدعی شد ۴ اسیر صهیونیست را از منطقه النصیرات واقع در مرکز نوار غزه آزاد کرده است. این ۴ اسیر با اسامی نوعا ارگمانی، الموع مئیر، آندری کوزلوف و شلومی زیو معرفی شدهاند. ارتش رژیم صهیونیستی در ادامه ادعاهایش اعلام کرد حال این ۴ اسیر خوب است و برای معاینه پزشکی به بیمارستان «تل هاشومیر» منتقل شدهاند. خبرنگار اسکاینیوز نیز گفت نیروهای کماندوی اشغالگر عملیات ویژهای در عمق اردوگاه النصیرات انجام دادند. در این راستا روزنامه یدیعوت آحارانوت نوشت بنی گانتس، عضو کابینه جنگ رژیم صهیونیستی که قرار بود دیروز کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرده و استعفای خود را از کابینه اعلام کند، بعد از خبر آزادی این ۴ اسیر کنفرانس خود را به تأخیر انداخت. یوآو گالانت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز گفت: نیروهای ما توانستند ۴ اسیر را از دست حماس آزاد کنند و به وطن بازگردانند. من از اتاق فرماندهی عملیات آزادی این ۴ اسیر را پیگیری کردم. اسرائیل کاتس، وزیر خارجه اشغالگران هم در این باره مدعی شد همه با هم برای آزادی همه اسیران تلاش میکنند. این در حالی است که «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی حماس دیروز در بیانیهای اعلام کرد دشمن صهیونیستی قتلعام علیه مردم غزه و زنان و کودکان را ادامه میدهد و اکنون این قتلعامها در اردوگاه النصیرات و دیرالبلح در حال انجام است. وی افزود: جهان، رژیم صهیونیستی را به عنوان رژیم کودککش اعلام کرد اما از پایان دادن به جنگ نسلکشی علیه ملت فلسطین عاجز مانده است. به نقل از خبرگزاری الجزیره، هنیه تاکید کرد: ملت فلسطین هرگز تسلیم نخواهد شد و مقاومت به دفاع از حقوق این ملت در برابر این دشمن جنایتکار ادامه خواهد داد. رئیس دفتر سیاسی حماس افزود: اگر رژیم اشغالگر گمان میکند میتواند گزینههای خود را با زور بر ما تحمیل کند، در توهم است. حماس هرگز با هیچ توافقی که اولا و قبل از هر چیزی امنیت را برای مردم ما محقق نکند، موافقت نخواهد کرد. وی ادامه داد: رژیم صهیونیستی به لحاظ نظامی شکست خورده و به لحاظ سیاسی و اخلاقی سقوط کرده است و جهان باید اقدام کند. تمام ملتها و آزادگان جهان باید در برابر این قتلعامهای وحشیانه و شهادت غیرنظامیان قیام کنند. دفتر سیاسی جنبش انصارالله یمن نیز با محکوم کردن کشتار جدید دشمن صهیونیستی در اردوگاه النصیرات در مرکز نوار غزه تاکید کرد: کشتار فلسطینیان به دست صهیونیستها ساعاتی پس از آن رخ داد که سازمان ملل نام این رژیم را در فهرست ننگ و عار و در زمره رژیمهای کودککش قرار داد. جنبش انصارالله اعلام کرد: قتل عام النصیرات نشان میدهد رژیم صهیونیستی صرفا یک رژیم جنایتکار سرکش است که هیچ ارتباطی با حقوق بشر یا قوانین بینالمللی ندارد. انصارالله افزود: این کشتار هولناک همزمان با طرح گمراهکننده آمریکایی و دادن فرصت بیشتر به دشمن برای ارتکاب جنایت با حمایت آشکار آمریکا انجام میگیرد. انصارالله افزود: کشتار و بیرحمی بیش از حد نمیتواند مقاومت را دلسرد کند یا آن را به سمت سازش بکشاند و از حقوق مشروع فلسطینیان چشمپوشی کند. این حملات در شرایطی اتفاق میافتد که اکثر دولتهای عربی و اسلامی به سر فرود آوردن و تسلیم شدن خود در برابر این رژیم ادامه میدهند. این جنبش تاکید کرد: مردم آزاده جهان باید به حمایت و همبستگی خود با مردم فلسطین تا پایان تجاوز و رفع محاصره غزه ادامه دهند. همچنین گفتنی است سازمان ملل متحد بتازگی در اقدامی معنادار، رژیم اشغالگر قدس را در فهرست جهانی آن دسته از کنشگران بینالمللی قرار داده که اقدام به ارتکاب «جنایت علیه کودکان» کرده و میکنند.
به گزارش «وطن امروز»، این اقدام سازمان ملل متحد پس از 8 ماه جنگافروزی رژیم اشغالگر قدس علیه مردم غزه و به شهادت رساندن بیش از 15 هزار کودک و قتلعام کلی 37 هزار نفر در این منطقه (نوار غزه) انجام گرفته است. این در حالی است که بتازگی نیز شاهد بمباران یک مدرسه وابسته به سازمان ملل متحد در مرکز غزه بودیم؛ حملهای که در پی آن بیش از 40 فلسطینی به شهادت رسیدند و البته در میان آنها کودکان نیز حضور داشتند. در این بین گیلعاد آردان، نماینده رژیم اشغالگر قدس در سازمان ملل متحد، اقدام اخیر این نهاد بینالمللی در گنجاندن نام رژیم صهیونیستی در فهرست رژیمهای کودککش در جهان را حرکتی «شوکهکننده» توصیف کرد(!) بر اساس آنچه منابع آگاه اعلام کردهاند، گزارش اخیر سازمان ملل متحد درباره کودککش بودن رژیم صهیونیستی مسائل مختلفی نظیر به قتل رساندن، ایجاد معلولیت، سوءاستفاده جنسی، ربایش کودکان فلسطینی و البته ممانعت از رسیدن کمکهای بینالمللی به آنها و هدف قرار دادن مدارس و بیمارستانهایی که کودکان در آنها حضور داشته و دارند توسط رژیم صهیونیستی را مورد اشاره قرار میدهد. گزارش سازمان ملل متحد که منتهی به کودککش اعلام شدن رژیم اشغالگر قدس از سوی این نهاد بینالمللی شده، توسط «ویرجینیا گامبا» نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در امور کودکان و منازعات مسلحانه تهیه و تدوین شده است. این اقدام سازمان ملل متحد موجی از خشم را در میان مقامهای ارشد اسرائیلی از جمله بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر و اسرائیل کاتس، وزیر خارجه رژیم اشغالگر قدس برانگیخته و همگی آنها با فرافکنی و فرار به جلو سعی داشتهاند از بیآبرویی جدید رژیم اشغالگر قدس بکاهند و آن را کماهمیت جلوه دهند. جالب اینکه نتانیاهو مدعی شده ارتش اسرائیل جزو بااخلاقترین(!) ارتشهای جهان است و قطعنامههای سازمان ملل متحد نیز این مساله را تغییر نمیدهد! در این بحبوحه، برخی فعالان حقوق بشری تاکید کردهاند در سالهای اخیر رژیم اشغالگر قدس چندین مرتبه در آستانه قرار گرفتن در فهرست رژیمهای کودککش جهان بوده که با فشارهای مختلف سیاسی، تحقق این گزاره به تاخیر افتاده بود. نکته قابل تامل اینکه خود صهیونیستها نیز انتظار این را داشتند که سازمانملل متحد آنها را در فهرست رژیمهای کودککش جهان قرار دهد کما اینکه شبکه 13 رژیم اشغالگر قدس چندی قبل در گزارشی تاکید کرده بود شورای امنیت داخلی و ارتش اسرائیل این جمعبندی را دارند که وقوع گزاره مذکور کاملا محتمل است و سازمان ملل متحد برای نخستینبار در بحبوحه جنگ غزه، احتمالا ارتش اسرائیل را به عنوان نهاد و ارگانی که اقدام به آزار و اذیت و کشتار کودکان میکند، معرفی خواهد کرد. بنا به این گزارش، کودککش اعلام شدن رژیم صهیونیستی حامل 4 نکته و پیامد محوری برای این رژیم است.
1- تشدید انزوای حقوقی و بینالمللی رژیم صهیونیستی
یکی از نکات و مسائلی که رژیم صهیونیستی در ماههای اخیر بشدت از آن هراس داشته، افزایش قابل ملاحظه تحرکات حقوقی و قانونی علیه این رژیم در عرصه بینالمللی است. به طور خاص در ماههای گذشته شاهد بودیم پرونده شکایت آفریقای جنوبی از رژیم اشغالگر قدس در دیوان بینالمللی دادگستری به دلیل ارتکاب جنایت و نسلکشی در نوار غزه در حال پیگیری بوده و حتی صدور حکم بازداشت بینالمللی بنیامین نتانیاهو (نخستوزیر) و یوآو گالانت (وزیر جنگ صهیونیستها) به رویدادی قریبالوقوع تبدیل شده است. جالب اینکه برخی دیگر از دولتهای جهان نیز به روند پیگیری حقوقی دولت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل پیوستهاند. از این رو، محافل صهیونیست تاکید دارند رخ دادن رویدادهایی نظیر معرفی رژیم صهیونیستی به عنوان رژیمی کودککش از سوی سازمان ملل متحد میتواند جلوهای عینی از تشدید روندهای حقوقی علیه صهیونیستها را به نمایش بگذارد؛ مسالهای که انزوای گسترده و قابل توجه بینالمللی رژیم صهیونیستی را به دنبال خواهد داشت و البته هرگونه همکاری بینالمللی با این رژیم را به امری پرهزینه تبدیل میکند. از این رو، اگرچه مقامهای رژیم اشغالگر قدس در ظاهر سعی دارند حکم اخیر سازمان ملل متحد علیه رژیمشان را کم اهمیت جلوه دهند اما در واقعیت امر، کاملا به ابعاد خسارتبار آن اشراف دارند.
2- افشای یک واقعیت معنادار درباره رسانهها و دولتهای غربی
منظومه رسانهها و دولتهای غربی و البته متحدان بینالمللیشان، سالهاست همسو با منافع رژیم اشغالگر قدس و لابیهای متحد آن، سعی داشته و دارند جنایات رژیم صهیونیستی را سفیدشویی کنند و دستهای خونآلود و جنایتکار این رژیم در عرصه بینالمللی را تمیز و پاکیزه نشان دهند. این در حالی است که این رویکرد هیچ نسبتی با واقعیتهای میدانی ندارد و البته سالهاست منتقدان و اندیشمندان مختلف، سعی در افشاگری از این رویکرد مغرضانه رسانهها و دولتهای غربی دارند. با این همه، رویداد جنگ غزه و جنایات تکاندهنده رژیم صهیونیستی در قالب آن و البته همدستی تنگاتنگ قدرتهای غربی با این موضع، تا حد زیادی این تصویر برساخته و دروغین از رژیم صهیونیستی را زیر سوال برده است و به یک خسارت بزرگ برای جریانهای سیاسی و رسانهای غرب تبدیل شده است. در این چارچوب، اکنون این جریانها با علامت سوالهای زیادی از سوی افکار عمومی بینالمللی به دلیل این جنس از عملکرد خود روبهرو شدهاند، به نحوی که باید پاسخ بدهند چرا یک رژیم که اکنون جلوههای عینی نسلکشی و کشتار و البته کودککشی را در عرصه بینالمللی به نمایش گذاشته و میگذارد، متحد راهبردی آنهاست؟ مسالهای که به نوعی جهان غرب و گفتمان ادعایی دموکراسی و حقوق بشر آن را دچار یک بحران وجودی بزرگ کرده است.
3- تلاشهای معکوس رژیم اشغالگر قدس علیه آرمان فلسطین
رژیم صهیونیستی از ابتدای جنگ غزه تا امروز، مدام در تلاش بوده تا جای ممکن یاد و نام ملت فلسطین را از اذهان افکار عمومی بینالمللی و به طور خاص ملتهای منطقه غرب آسیا پاک کند. در این رابطه، میبینیم صهیونیستها جدا از نسلکشی گسترده در غزه، خسارات جدیای را به زیرساختهای مهم این باریکه نظیر بیمارستانها، مدارس، تاسیسات آبی و بهداشتی، خانههای مردم و حتی آسفالت کوچه و خیابانها وارد کردهاند و از این رهگذر سعی داشتهاند تا جای ممکن زندگی و حیات مردم نوار غزه را به امری غیرممکن تبدیل و زمینه را برای فراموش شدن آنها در عرصه بینالمللی فراهم کنند. با این حال، نکته جالب این است که در 8 ماهی که از جنگ غزه میگذرد، لحظه به لحظه فلسطین و آرمان قدس شریف در ذهن مردم منطقه و جهان، بزرگتر و برجستهتر شده است. در این چارچوب، کودککش اعلام شدن رژیم صهیونیستی به دلیل جنایات گسترده آن علیه کودکان نوار غزه نیز یکی از نمودهای نتیجه معکوس تلاش. صهیونیستها برای پاک کردن یاد و خاطره مردم فلسطین از اذهان جهانیان است. جدا از این موضوع که بتازگی رخ داده و در نوع خود یک پیروزی بزرگ برای مقاومت و ملت فلسطین است، در روزهای گذشته شاهد آن بودهایم که شماری از دولتهای غربی نیز کشور و دولت فلسطین را به رسمیت شناختهاند؛ رویدادی که یک ضربه مهلک برای صهیونیستها به شمار میرود. پیش از این نیز شاهد بودیم مجمع عمومی سازمان ملل متحد با رایی قاطع به پیشنویس طرح شناسایی فلسطین به عنوان عضو کامل سازمان ملل متحد رای مثبت داد؛ مسائلی که همه و همه شرایط بسیار دشواری را برای رژیم اشغالگر قدس رقم زده است.
4- افشای چهره حقیقی صهیونیستها برای نسل Z جهان
تاکنون گزارشهای افشاگرانه زیادی از نفوذ لابیهای صهیونیستی در نظامهای آموزشی کشورهای مختلف جهان بویژه در جهان غرب منتشر و مطرح شده است. به طور خاص در مورد انگلستان، به نفوذ قابل توجه لابیهای صهیونیست در شکلدهی برنامههای درسی کودکان و القای تحریفهای قابل توجه تاریخی با محوریت رژیم اشغالگر قدس، اشارات زیادی شده است. در این چارچوب، دلارهای صهیونیستها با پشتوانه حمایتهای رسانهای در غرب، بر آن بوده نسل Z جهان غرب را در مسیر و ریلی قرار دهد که به بهترین نحو در راستای اهداف و منافع رژیم اشغالگر قدس باشد. با این حال، توسعه شبکههای اجتماعی و پدیده فضای مجازی و در عین حال، موضعگیریهای صریح نهادهای رسمی بینالمللی نظیر سازمان ملل متحد در اعلام رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم کودککش، همه و همه، طرحها و برنامههای صهیونیستها و متحدان غربی آنها را تا حد زیادی نقش بر آب کرده و پرده از ماهیت منافق آنها در این حوزه برداشته است؛ موضوعی که نمودهای عینی خود را در قالب برگزاری اعتراضات و راهپیماییهای گسترده ضدصهیونیستی در جهان غرب و دیگر بخشهای جهان، در ماههای اخیر و حتی شرایط کنونی به نمایش گذاشته و میگذارد.
ارسال به دوستان
5 مطالبه اولویتدار اقتصادی از دولت چهاردهم که باید دید نامزدهای ریاستجمهوری چه برنامههایی برای آن دارند
طرح اقتصادی ایران
گروه اقتصادی: وضعیت فعلی اقتصاد ایران با دهه 90 بنا بر گزارشهای بانک مرکزی، مرکز آمار و حتی منابع خارجی مانند بانک جهانی قابل مقایسه نیست. رشد اقتصادی که میانگین 10 ساله آن به صفر میل میکرد، مثبت شده است. تورم و ضریب جینی روند کاهشی دارند و شاخصهای پولی بهبود پیدا کردهاند. با این تفاسیر هنوز اقتصاد ایران در وضعیت ایدهآل و آنطور که شایسته مردم کشورمان است قرار ندارد و حتی پیشبینی میشود کشور با چند بحران بزرگ مانند ناترازی انرژی در سالهای نهچندان دور رو به رو شود. در این بین 5 موضوع اقتصادی از اولویت بالاتری برخوردارند و انتظار است نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات برنامههای خود را در این زمینه اعلام کنند. این موضوعات عبارتند از: مسکن، ناترازی انرژی، برنامههای حمایتی و فقرزدایی، سیاستهای پولی و مالی و خنثیسازی تحریمها (بویژه در فروش و صادرات نفت).
***
برنامه برای حل ناترازی انرژی
ناترازی انرژی در حوزه برق، بنزین و گاز در سالهای اخیر یکی از مشکلات جدی کشور محسوب میشود که در صورت برطرف نشدن میتواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم تهدید بزرگی برای اقتصاد کشور باشد.
* برق
سال 1400 دولت سیزدهم، صنعت برق را با ناترازی 15 هزار مگاواتی و خاموشیهای پیدرپی از دولت دوازدهم تحویل گرفت. تامین پروژههای سازهای و عمرانی و پروژههای غیرسازهای و بهینهسازی 2 اقدامی بود که وزارت نیرو در ابتدای کار خود برای حل مشکل ناترازی تعریف کرد. در همین راستا طی مدت 3 سال سپری شده از دولت سیزدهم، مجموعا ۸ هزار و ۵۳۸ مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور افزوده شده است. همچنین با اجرای پروژههای بهینهسازی و کنترل مصرف نیز به رغم افزایش 2 میلیون مشترک، مصرف برق در بخش خانگی 20 درصد کاهش یافته است. با وجود اقدامات انجام شده، همچنان کشور درگیر ناترازی 10 هزار مگاواتی است. مدیریت جدی و اتخاذ تصمیمات جامع که بتواند علاوه بر افزایش تولید برق، میزان مصرف را نیز کاهش دهد، اهدافی است که باید توسط دولت بعدی دنبال شود.
* بنزین
براساس آمارها، سال گذشته میزان ناترازی بنزین 10 میلیون لیتر بود که از طریق تهاتر و واردات مدیریت شد. به گفته مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش در سال 1402، میزان تولید و مصرف بنزین در کشور به ترتیب برابر با 115 و 122 میلیون لیتر در روز بوده است.
ساخت پالایشگاه، بالا بردن کیفیت خودرو، ایجاد تنوع در سبد سوختی مصرفکننده، احیای کارت سوخت و اصلاح قیمت از جمله راهکارهایی هستند که میتوان برای برطرف کردن ناترازی اجرا کرد.
احداث پتروپالایشگاه شهید سلیمانی و احیای کارت سوخت از جمله اقدامات مهم دولت سیزدهم بود که برای کاهش ناترازی بنزین عملیاتی شد.
دولت چهاردهم علاوه بر تکمیل پالایشگاه شهید سلیمانی باید اهتمام جدی نسبت به افزایش کیفیت خودرو داشته باشد. بر اساس آمار، مصرف بنزین خودروهای داخلی 2 برابر استاندارد جهانی است که در صورت بهبود وضعیت این صنعت، کاهش چشمگیری در مصرف بنزین اتفاق خواهد افتاد.
* گاز
افزایش مصرف گاز در بخشهای مختلف کشور و توجه نکردن به بحث بهینهسازی مصرف، در نهایت باعث ایجاد ناترازی گاز در چند سال اخیر شده است.
یکی از راهکارهایی که برای مقابله با ناترازی مطرح میشود، افزایش تولید گاز است. به گفته جواد اوجی، وزیر نفت، در 3 سال گذشته 53 میلیون مترمکعب به تولید گاز خام کشور افزوده شده است.
در بحث فشارافزایی که یکی از راهبردیترین برنامههای صنعت نفت بود، قراردادهای اجرایی طرح ملی فشارافزایی میدان مشترک پارس جنوبی با سرمایهگذاری 20 میلیارد دلاری و با هدف افزایش برداشت 90 تریلیون فوتمکعب گاز و 2 میلیارد بشکه میعانات گازی امضا شد.
جمعآوری گازهای مشعل از دیگر اقدامات دولت سیزدهم بود که در این راستا تاکنون 5/11 میلیون مترمکعب گاز همراه نفت جمعآوری شده است. همچنین میزان ذخیرهسازی گاز به بیش از 1/3 میلیارد مترمکعب در سال 1402 رسید که نشاندهنده رشد 36 درصدی است.
دولت چهاردهم علاوه بر ادامه اقدامات دولت سیزدهم باید برای بهینهسازی مصرف گاز که شامل مواردی از جمله در نظر گرفتن پاداش و جریمه برای مصرفکنندگان و اجرای طرح ملی اصلاح و بهینهسازی موتورخانهها است، برنامه جامعی داشته باشد.
***
مسیر خنثیسازی تحریمها ادامه یابد
نفت همواره یکی از منابع اصلی بودجه کشور ظرف چند دهه اخیر بوده است؛ بر همین اساس میزان تولید و صادرات آن ارتباط مستقیم با شاخصهای کلان اقتصادی مانند تورم و معیشت مردم دارد. دشمنان ایران هم برای تحت فشار قرار دادن کشورمان همواره سازوکارهایی را طراحی میکنند که فروش نفت یا صادرات آن تحتالشعاع قرار گیرد. تولید و صادرات نفت در کشور همزمان با آغاز فعالیت دولت سیزدهم در نامناسبترین وضعیت ۳ دهه اخیر قرار داشت. دولت دوازدهم بعد از خروج آمریکا از برجام، عملکرد ضعیفی را در این بخش، در کارنامه خود به ثبت رسانده بود. تولید یک میلیون و ۹۹۰ هزار بشکه نفت در سال ۱۳۹۹ یعنی درست یک سال قبل از روی کار آمدن دولت شهید رئیسی بخوبی نشاندهنده ضعف صنعت نفت در آن روزهاست. علاوه بر تمام مشکلات و چالشهایی که از دولت دوازدهم برای دولت سیزدهم به یادگار مانده بود، شهید رئیسی باید با افزایش تولید و صادرات نفت به کشورهای دیگر ثابت میکرد که ایران نیازی به امضای برجام و لغو تحریمهای آمریکا ندارد. شروع کار دولت شهید رئیسی در سال ۱۴۰۰، نقطه شروع تحول در این صنعت به شمار میرود. این دولت با وجود بیش از ۶۰۰ تحریم علیه این صنعت، توانست تولید حدود ۲ میلیون و ۳۹۰ هزار بشکهای و صادرات حدود ۳۰۰ هزار بشکهای را در مدت حدود ۳ سال به ترتیب به ۳ میلیون و ۶۰۰ و یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه برساند. اگرچه عمر این دولت کوتاه بود و فرصت اجرای تمام برنامههایش را پیدا نکرد اما میزان تولید نفت در همین مدت کوتاه رشد چشمگیری داشت؛ به شکلی که این موضوع بارها توسط رسانههای خارجی مطرح شد. با توجه به اهمیت نفت برای کشور و عملکرد درخشان دولت سیزدهم در این زمینه، انتظار میرود بعد از شهادت رئیسجمهور، برنامههایی که برای افزایش تولید و صادرات نفت وجود داشت همچنان پیگیری شود تا میزان تولید نفت به ۴ میلیون بشکه در روز افزایش یابد.
ساخت پالایشگاه فراسرزمینی و صادرات خدمات فنی - مهندسی از دیرباز جزو بزرگترین آرزوهای صنعت نفت بود که در دولت سیزدهم برای نخستین بار انجام شد؛ حضور در این پالایشگاهها در نتیجه پیگیری دیپلماسی انرژی و ارتباط با کشورهای غیرغربی تحقق یافت. با ورود به پالایشگاههای خارج از کشور، ایران میتواند نفت خود را به آنها صادر کند و از این طریق اقدام مهمی در بیاثر کردن تحریمها انجام دهد. حضور در پالایشگاههای فراسرزمینی علاوه بر فروش نفت خام، باعث افزایش صادرات خدمات فنی - مهندسی نیز میشود. به عبارتی ایران با تعمیر پالایشگاههای خارج از کشور، خدمات فنی - مهندسی خود را صادر میکند و پس از احیای ظرفیت آنها، نفت خود را به این کشورها میفروشد. نخستین قرارداد پروژه پالایشگاه فراسرزمینی در دولت سیزدهم تعمیر و راهاندازی پالایشگاه ۱۴۰ هزار بشکهای الپالیتو در ونزوئلا بود که هماکنون در مراحل پایانی بازسازی قرار دارد. با احیای این پالایشگاه ایران میتواند روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت صادر کند. دومین پروژه پالایشگاه فراسرزمینی که ایران آن را بازسازی خواهد کرد، پالایشگاه حمص سوریه است. این پالایشگاه ۱۲۰ هزار بشکه ظرفیت دارد که ایران با بازسازی آن میتواند مقداری از نفت تولیدی خود را به آن صادر کند. پالایشگاه کاردون در ونزوئلا، همچنین پالایشگاههایی در نیکاراگوئه، کوبا، آفریقای جنوبی و در کشورهای آسیای میانه از جمله ظرفیتهایی هستند که دولت چهاردهم فرصت حضور در آنها را دارد. دولت بعدی از این طریق علاوه بر افزایش فروش نفت میتواند مسیر دیپلماسی انرژی در دولت سیزدهم را ادامه دهد.
***
تشدید برنامههای حمایتی
همانطور که از دولت سیزدهم انتظار میرفت سیاستهای اقتصادی در این دولت به گونهای طراحی شد که باعث قدرتمندتر شدن اقشار نیازمند شود و در مسیر کاهش فاصله طبقاتی باشد.
از جمله این اقدامات، طراحی یارانهای ویژه برای مادران شیرده دهکهای آسیبپذیر بود. همچنین با تبدیل یارانه واردکنندگان که ضریب خطای بالایی داشت به یارانه نقدی شاهد کاهش ضریب جینی بودیم.
یکی از مهمترین معیارهای محاسبه نابرابری اقتصادی در کشور ضریب جینی است. با توجه به اینکه این شاخص، توزیع درآمد یا بهعبارتی توزیع ثروت در میان یک جمعیت را بررسی میکند، اندازهگیری آن برای هر دولتی حائز اهمیت است تا به میزان تاثیرگذاری بدنه اقتصادی خود پی ببرد.
ضریب جینی در کشور از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، از 0.37 به 0.40 رسید. یعنی این ضریب در حدود ۱۰ سال نهتنها کاهش نیافت، بلکه افزایش یافت و به سطح نابرابری اقتصادی در جامعه اضافه کرد.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۰، چند اقدام باعث شد ضریب جینی 0.2 کاهش پیدا کند و طی 2 سال به 0.38 برسد. همانطور که اشاره شد حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی و افزایش یارانه نقدی به کاهش ضریب جینی سرعت بخشید. این 2 اقدام در دولتی انجام شد که عمرش حتی به ۳ سال نرسید و با این وجود یک بخش از عقبماندگی ۱۰ ساله را جبران کرد. از دولت چهاردهم میتوان توقع داشت با دیدگاه کاهش نابرابری اقتصادی در جامعه فعالیتهای خود را هماهنگ کند تا از سرعت کاهش ضریب جینی کاسته نشود.
***
نهضت مسکن ادامه یابد
پیش از شروع به کار دولت سیزدهم، کشور در زمینه مسکن با یک عقبماندگی ۱۰ میلیون واحدی مواجه بود، از این رو شهید رئیسی برای جبران این عقبماندگیها در حوزه مسکن شعار ساخت ۴ میلیون واحد مسکونی ظرف ۴ سال را در ایام انتخابات ریاستجمهوری مطرح کرد. در زمینه ساخت و تسهیل تولید مسکن از همان ابتدای روی کار آمدن دولت سیزدهم گامهای بلندی برداشته شد به طوری که طبق اعلام وزارت راه و شهرسازی، تاکنون بیش از 2 میلیون و ۵۶۰ هزار واحد مسکونی در حال ساخت و بهرهبرداری است، همچنین بنا بر گزارش مرکز آمار، بخش مسکن از رشد منفی ۱۵ درصد در سال ۱۳۹۹ به مثبت ۳.۸ درصد در سال گذشته رسید.
همچنین دولت توانست در یک زمان فشرده بحث تامین زمین نهضت ملی مسکن را پیش ببرد. تاکنون از طریق اراضی مازاد سایر دستگاهها، اراضی ملی واقع در حریم و سایر ظرفیتها بیش از ۱۰۰ هزار هکتار زمین برای طرح نهضت ملی مسکن در محدوده شهرهای فعلی تامین شده است. انتظاری که از دولت آینده میرود این است که ضمن تداوم این مسیر بتواند سرعت بیشتری به ساخت و ساز بدهد، چرا که طبق آخرین گزارش مرکز آمار ایران، سهم مسکن از سبد هزینه خانوارهای ایرانی به ۳۶ درصد و سهم تهرانیها به حدود ۵۰ درصد رسیده است. مسلما کاهش یا رفع مشکل مسکن میتواند باعث افزایش سطح رفاه عمومی و افزایش رضایت مردم شود. مسکن یکی از نیازهای اساسی خانوارها به شمار میرود. این بخش میزان زیادی از درآمد خانوارها را به خود اختصاص میدهد، بویژه در کلانشهرها بالغ بر 70 درصد درآمد افراد صرف مسکن میشود. کارشناسان بر این عقیدهاند که تنها راهکار برای حل مشکل مسکن در کشور، ساخت انبوه مسکن است به نحوی که عرضه و تقاضا برابر و قیمتها از تعادل برخوردار شود. شهید رئیسی در راستای حل این مشکل تلاشهای بسیاری انجام داد و قرار بود تا قبل از پایان دوره اول ریاستجمهوریاش، ساخت 4 میلیون مسکن را تحقق بخشد. از آنجا که در حال حاضر مسکن بخش زیادی از درآمد خانوارها را میبلعد و بویژه در شهرهای بزرگ برای مردم مشکلساز شده است، شهید رئیسی اهتمام ویژهای بر تحقق شعار انتخاباتیاش در زمینه ساخت مسکن داشت. یکی از مهمترین راهکارها برای به تعادل رساندن بازار مسکن در کشور این است که به تولید انبوه ساخت مسکن مبادرت کنیم. در همین راستا، دولت شهید رئیسی طرح نهضت ملی مسکن را به اجرا گذاشت. امور مهمی همچون مسکن و اشتغال در صدر اولویتهای شهید رئیسی بود. تولید انبوه مسکن جزو شعارهای انتخاباتی رئیسجمهور شهید محسوب میشد و وی تلاش زیادی در راستای تحقق این شعار انتخاباتی داشت. برخی مسائل همچون فوت وزیر راه و شهرسازی وقت، عدم همکاری بانکها برای تأمین مالی پروژههای ساخت مسکن ملی، عدم در دسترس بودن زمین به اندازه کافی و معطل ماندن طرح گسترش محدوده شهرها از جمله مشکلاتی بود که شهید رئیسی با آنها روبهرو بود. به گواه مسؤولان، شهید رئیسی به صورت شفاهی و مکتوب با جدیت پیگیر موضوع ساخت مسکن مردم بود.
در این راستا، جلسات متعددی به منظور تأمین زمین مورد نیاز و تأمین مالی پروژهها برگزار میشد. برگزاری هفتگی و پیگیری مصرانه تحقق وعده ساخت 4 میلیون مسکن در دولت شهید رئیسی بر این موضوع گواهی میدهد که خواسته شهید رئیسی از خواسته مردم جدا نبود. هر آنچه دغدغه مردم بود، جزو اولویتها و دغدغههای رئیسجمهور شهید بود. ساخت مسکن در صدر اولویتهای دولت شهید رئیسی قرار داشت. دغدغه اول و آخر شهید رئیسی بحث ساخت مسکن و خانهدار کردن مردم از این مسیر بود و سر این موضوع، همه توان و حیثیت خود را وسط گذاشت و حتی تا آخرین روز به مساله ساخت 4 میلیون مسکن در دولت خود اشاره کرد و یک قدم هم عقب ننشست. نیاز است دغدغه شهید رئیسی در حوزه مسکن در دولت بعدی نیز پیگیری شود و این مساله جزو اولویتهای رئیسجمهور آینده نیز باشد.
***
ضرورت تداوم مسیر شفافیت نظام بانکی
شبکه بانکی بویژه در بخش تسهیلات تا سال ۱۴۰۰ تقریبا غیرشفاف بود؛ به این معنی که لزوم انتشار اطلاعات تسهیلات بانکها در قانون درج نشده بود و بانکها هم خود را ملزم به عمومی کردن این اطلاعات نمیدانستند.
پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم، در قانون بودجه سال ۱۴۰۱ بند جدیدی به تبصره ۱۶ اضافه شد؛ بندی که بانک مرکزی را موظف میکرد اطلاعات تسهیلات کلان و اشخاص مرتبط بانکها را پس از اتمام هر فصل منتشر کند. در پی همین اتفاق در یک سال، ۲۰۰۰ هزار میلیارد تومان، یعنی حدود نیمی از تسهیلات بانکی، در جهت جلوگیری از فساد و رانت شفاف شد. این موضوع، نخستین قدم در راستای شفافسازی نظام بانکی بود. پس از آن، دولت راکد نماند و 7 مورد دیگر را به مواردی که شبکه بانکی ملزم به ارائه آن اطلاعات بود، در قانون بودجه سال ۱۴۰۲ اضافه کرد. با در نظر گرفتن اهمیت نظام بانکی در سطح کشور و توجه به این موضوع که اقتصاد ایران یک اقتصاد بانکمحور محسوب میشود، لازم است قوانینی که در حوزه شفافیت بانکی تصویب شده است با قوت قبل اجرا شود.
اما در زمینه بحثهای مالی آنچه آسیب بسیاری وارد کرده است بحث نبود وحدت رویه در تصمیمگیریهاست؛ بورس به دلیل اینکه نقش واسطهگری را در تخصیص منابع به همه بخشهای اقتصادی ایفا میکند، در رشد اقتصادی کشور نقش اساسی دارد. از طرف دیگر، تشویق و استفاده کارا از پساندازها، سهم عمدهای در رشد بلندمدت اقتصادی دارد. به همین جهت توجه به بازار سرمایه و بازدهی آن نباید از چشم دولتها مغفول بماند.
با این اوصاف اما بازار بورس در سال گذشته با رشدی ضعیف، کمبازدهترین بازار در بین بازارهایی مانند طلا، مسکن، خودرو و حتی سپرده بانکی بود. البته از نظر بسیاری از فعالان بازار سرمایه، استراتژی دولت در سال ۱۴۰۲ رشد بورس نبود. انتقاد از دولت درباره بازار بورس، صرفا به فعالان این حوزه محدود نشد بهطوری که مجید عشقی، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در گفتوگوی تلویزیونی نسبت به اینکه تیم اقتصادی دولت هماهنگیها و انسجام لازم را جهت تصمیمگیری درباره بازار سرمایه ندارد، انتقاد کرد. دولت چهاردهم در این حوزه باید نسبت به انسجام تصمیمگیری بخشهای اقتصادی و اتخاذ تصمیمهای یکپارچه برای بازار سرمایه اقدام کند. وحدت رویه بین بانک مرکزی، دولت و بازار سرمایه موضوعی است که رشد اقتصادی کشور در بلندمدت را امکانپذیر میکند.
ارسال به دوستان
مسیر تحقق نظام مالیاتی توسعهگرا و عدالتمحور با تمرکز ویژه دولت بر دانهدرشتها
انتظارات مالیاتی
گروه اقتصادی: مالیات یکی از مهمترین و چالشیترین نقاط رابطه حاکمان و مردم بوده و هست و شاید بتوان ادعا کرد مالیات مهمترین دستاورد مالی بشر برای پیشبرد تمدن است. با تمام اینها همچنان بسیاری از مردم و حتی برخی متفکران با مالیات مخالف هستند.
* مالیات؛ مهمترین دستاورد مالی بشر برای پیشبرد تمدن
در زمینه دریافت مالیات میتوان ایران را یکی از کهنترین کشورهایی دانست که اقدام به اخذ مالیات کرده است. عدهای از مورخان بر این باورند که تاریخچه مالیات ایران مربوط به ۵۰۰۰ سال قبل میشود و در دوره پادشاهی داریوش مالیات برای نخستینبار، تنظیم و میزان پرداخت آن به صورت رسمی در قانون یک کشور معین شد.
مالیات در واقع یک هزینه مالی اجباری یا نوعی خراج است که توسط یک سازمان دولتی به منظور تأمین هزینههای مختلف عمومی یا هزینههای دولت، به مالیاتدهنده (یک شخص حقیقی یا شخص حقوقی) تحمیل میشود. عدم موفقیت در پرداخت، فرار یا مقاومت در برابر پرداخت مالیات، میتواند طبق قانون مجازات در پی داشته باشد. مالیات از ۲ بخش مالیات مستقیم و غیرمستقیم تشکیل شده و ممکن است به صورت پول یا معادل کار آن پرداخت شود.
* مهمترین منبع مالی دولتها برای تأمین درآمدهای عمومی
مالیاتها معمولترین و مهمترین منبع مالی برای تأمین درآمدهای عمومی و یکی از موثرترین ابزارهای سیاستهای مالی دولت به شمار میروند. دولت میتواند به واسطه آن بسیاری از خدمات اجتماعی و رفاهی را در خدمت مردم قرار دهد و به بسیاری از فعالیتها و جریانات اقتصادی و اجتماعی سمت و سو بخشد. بالا بودن سهم منابع حاصل از فروش نفت و پایین بودن سهم وصولیهای مالیاتی در ترکیب منابع بودجه عمومی دولت، علاوه بر آنکه عوارض ناگواری همچون وابستگی درآمد کشور به صدور یک کالا را در بردارد، اقتصاد کشور را از امکان استفاده موثرتر از مالیاتها برای اعمال سیاست مالی محروم میکند.
اما از نگاه کارشناسان، دولت برای اینکه درآمدهای مالیاتی را افزایش دهد نخست باید در تلاش برای بیرون آمدن از رکود اقتصادی باشد، زیرا با ضرر و زیان بنگاهها نمیتوان مالیاتی دریافت کرد. کسبوکار پررونق در سایه تقویت تولید داخل ایجاد میشود، چرا که مالیات باید بر اساس میزان سود بنگاهها تعیین و اخذ شود. شرکتها و بنگاههای اقتصادی در صورتی که سود داشته باشند میتوانند مالیات پرداخت کنند. طبیعی است که با توجه به شرایط رکود، درآمد و سود شرکتها در بخشهای تولیدی و بخشهای صنعت و معدن کم میشود، بنابراین مالیات کمتری نیز باید بپردازند.
* سامانه مؤدیان؛ ابزار هوشمند رصد مالیاتی
نظام جامع مالیاتی و اطلاعاتی از طریق سامانه مؤدیان سازمان امور مالیاتی یک دید کلی از فعالیتهای اقتصادی افراد و مشاغل در بخش غیررسمی به دست میآورد. این موضوع آنها را قادر میکند الگوها، ناهنجاریها و فرار مالیاتی احتمالی را شناسایی کنند. علاوه بر این، مقامات مالیاتی میتوانند اطلاعات مالی و کالایی را با اظهارنامههای مالیاتی مقایسه و مغایرتها را شناسایی کنند و اقدامات مناسب را انجام دهند.
تجمیع اطلاعات مالی و کالایی با استقرار نظام جامع اطلاعاتی مالیاتی از طریق اجرای کامل سامانه مؤدیان باعث افزایش شفافیت در بخش غیررسمی اقتصاد خواهد شد. با در دسترس قرار دادن این اطلاعات، افراد و مشاغل آگاه خواهند شد که جریانهای مالی و کالایی آنها تحت نظارت است.
این شفافیت به عنوان یک عامل بازدارنده برای فرار مالیاتی عمل میکند، زیرا افراد و مشاغل درباره شرکت در فعالیتهای غیرقانونی محتاطتر خواهند بود.
اجرای نظام جامع اطلاعاتی مالیاتی از طریق سامانه مؤدیان با شفافیت اطلاعات مالی و کالایی برای مقابله با اقتصاد زیرزمینی و اخذ مالیات از بخش غیررسمی اقتصاد حیاتی است. این سیستم جامع اطلاعاتی سازمان امور مالیاتی را قادر میکند جریانهای مالی و کالایی بخش غیررسمی را به طور موثرتری ردیابی کند، درآمدهای مالیاتی را افزایش دهد، تعداد پایههای مالیاتی را افزایش دهد و رقابت منصفانه را ترویج کند.
با در نظر گرفتن تمام موارد گفتهشده، اجرای موفقیتآمیز سیستم مالیاتدهندگان مستلزم سرمایهگذاری در فناوری، آموزش و همکاری بین همه ذینفعان است تا روند مالیاتستانی عادلانه شود و تمرکز بر جلوگیری از فرار مالیاتی دانه درشتها و اعطای معافیتهای مالیاتی به کسبوکارهای خرد و تولیدکنندگان در اولویت قرار بگیرد.
* تغییرات نظام مالیاتی برای اخذ مالیات عادلانه
سپهر مهرابی، کارشناس اقتصاد توسعه در گفتوگو با «وطن امروز» درباره محوریت تغییرات نظام مالیاتی برای اخذ مالیات عادلانه از افراد پردرآمد و شرکتهای بزرگ در دولت سیزدهم اظهار کرد: دولت سیزدهم با درک نقش حیاتی تقویت سیستم مالیاتی عادلانهتر، اخذ مالیات از افراد پردرآمد و شرکتهای بزرگ را در اولویت قرار داد و این یکی از دستاوردهای بزرگ دولت شهید رئیسی بود.
وی ادامه داد: این رویکرد کاملاً عدالتمحور با تکمیل پایگاههای دادهای مالی و تراکنشی مؤدیان بوده است که نسبت به رویههای گذشته که بدون اطلاعات متقارن و کامل بود، قدمی بزرگ به سمت افزایش برابری در نظام مالیاتی است، زیرا پیش از این در دولتهای قبل اغلب بر اخذ مالیات از حقوقبگیران و کسبوکارهای کوچکتر تمرکز میشد و از پتانسیل مالیاتی قابل توجه در مشاغل خاص با درآمدهای کلان و صنایع بزرگ غفلت میشد.
* تمرکز دولت بر مشاغل خاص پردرآمد و شرکتهای بزرگ
وی افزود: تمرکز دولت بر مشاغل خاص پردرآمد و شرکتهای بزرگ، منبعی مهم از کشش درآمد مالیاتی را که قبلاً استفاده نشده بود، آشکار میکند و از همین رو وجود شکاف مالیاتی در بخش مشاغل و صنایع بزرگ که با درآمدها و سودهای کلان ولی حجم مالیات پایینی روبهرو بودند، سبب شده است با تمرکز بر این بخش، رویکرد عدالتمحوری در نظام مالیاتی ایجاد شود و منابع جدید مالیاتی، علاوه بر مصارف عمومی دولت و تأمین مالی کسری بودجه، به صورت مشخص در توسعه اقتصادی کشور نیز دخیل باشد که این امر، به طور قابل توجهی بازتوزیع مناسب ثروت در نظام مالیاتی را افزایش میدهد.
کارشناس اقتصاد توسعه در رابطه با اینکه در نظام مالیاتی جدید میزان سود و درآمدهای اکتسابی مؤدی حقیقی یا حقوقی رابطه مستقیمی با پرداخت مالیات آن مؤدی خواهد داشت، اظهار کرد: این تغییر تمرکز با اصول عدالت و برابری در توزیع مالیات نیز همسو است و تضمین میکند افرادی که بالاترین ظرفیت درآمد اکتسابی را دارند، به طور متناسب به رفاه مالی کشور نیز کمک کنند. دولت سیزدهم با بهرهبرداری از این پتانسیل استفاده نشده، گامهایی اساسی در جهت دستیابی به بودجه پایدار و تضمین منابع کافی برای وظایف اساسی دولت برداشته است.
* رفع شکاف مالیاتی و تحقق برابری در نظام مالیاتی
مهرابی با اشاره به کاهش شکاف مالیاتی و تحقق برابری در نظام مالیاتی با تمرکز دولت بر جمعآوری مالیات از مؤدیان حقیقی و حقوقی بزرگ با درآمدهای کلان اظهار کرد: تمرکز دولت بر جمعآوری مالیات از مؤدیان حقیقی و حقوقی بزرگ با درآمدهای کلان پیام مهمی را ارسال میکند که بار مالیاتی به طور عادلانه تقسیم خواهد شد. این رویکرد فرهنگ انطباق مالیاتی و مسؤولیتپذیری را در میان افراد پردرآمد و شرکتهای بزرگ ترویج و آنها را تشویق میکند سهم عادلانه خود را در توسعه اقتصادی کشور پرداخت کنند. از طرف دیگر، مردم نیز در این وضعیت با تحقق عدالت در نظام مالیاتی، به صورت داوطلبانه سهم خود را در پرداخت مالیات هزینه خواهند کرد. این احساس مسؤولیت مشترک، مشارکت بیشتر در سیستم مالیاتی را تشویق میکند.
* تغییر تمرکز از مؤدیان خرد به سمت مؤدیان حقیقی و حقوقی با درآمدهای کلان
وی در پایان گفت: با تغییر تمرکز از مؤدیان خرد به سمت مؤدیان حقیقی و حقوقی با درآمدهای کلان که دسترسی به امتیازات و تسهیلات کلانتری نیز دارند، به صورت مؤثر دولت به سمت حمایت بیشتر از مشاغل کوچک و کارآفرینان نیز حرکت خواهد کرد. این در حالی است که در دولتهای گذشته بار مالیاتی بر دوش مردم، حقوقبگیران و مشاغل خرد بوده است ولی حالا با توجه به تمرکز ویژه دولت سیزدهم بر دانهدرشتها، مسیر تحقق نظام مالیاتی توسعهگرا و عدالتمحور فراهم شده است.
نقش منحصربهفرد مالیات و نحوه اخذ و بازتوزیع آن در نظامهای اقتصادی بر کسی پوشیده نیست. سازوکار مالیاتی شفاف و دانشپایه، نهتنها برنامههای توسعهای دولتها را عادلانه و اقناعکننده به پیش خواهد برد، بلکه به عنوان ملاکی برای سنجش سلامت در اقتصاد کشورها عمل میکند. علاوه بر این، تابآوری نظام اقتصادی مقابل شوکهای اقتصادی، بستگی زیادی به تعبیه سازوکارهای مالیاتی دارد.
* اهمیت دریافت مالیات پایدار از دانهدرشتها و تمرکز بر عدالت مالیاتی
بسیاری از کشورهای دارای اقتصاد پویا، بیش از نیمی از درآمدهای خود را با مالیات تأمین میکنند. به رغم این درجه از اهمیت مالیات، در نظام اقتصادی ما آنگونه که شایسته و بایسته است، به کارکرد مالیات و روشهای نوین اخذ و بازتوزیع آن توجه چندانی نشده است، اگرچه در دولت سیزدهم توفیقهایی در این ارتباط به دست آمده و به عنوان نمونه با شناسایی مؤدیان فراری، بیش از ۱۰۸ درصد درآمدهای مالیاتی پیشبینی شده در بودجه محقق شده و آییننامههای اجرایی مالیات بر خانههای خالی، خانهها و خودروهای لوکس نیز تصویب شده و در مرحله اجرا قرار دارد و با وجود این قوانین هنوز آنگونه که پیشبینیشده بود به نتیجه دلخواه نرسیده است اما به دلیل تکمحصولی بودن بودجه برای سالهای طولانی، مالیات نتوانسته از دیدگاه مردم جایگاه مورد تأیید را به دست آورد.
توجه ویژه به سازوکارهای مالیاتی در کشور ما با توجه به تکانههای تحمیلی خاص نظیر تحریم، از اهمیتی مضاعف برخوردار است. درآمد بر پایه مالیات به دلیل خوداتکایی، قابلیت برنامهریزی و مدیریت بسیار بالایی دارد که در نهایت، حل پایدار مشکلات اقتصادی با اصلاح نظام مالیاتی بر پایه سند تحول را در پی خواهد داشت.
***
محمدعلی شایاناصل، کارشناس و تحلیلگر اقتصاد در گفتوگو با «وطن امروز» مطرح کرد
مبارزه با پولشویی و اقتصاد زیرزمینی با اجرای کامل قانون سامانه مؤدیان
محمدعلی شایاناصل، کارشناس و تحلیلگر اقتصاد در گفتوگو با «وطن امروز» درباره تأثیر سامانه مؤدیان بر فرار مالیاتی، پولشویی و شفافیت اقتصادی اظهار کرد: فرار مالیاتی یکی از جرائم موثر در پولشویی است که رقم آن هم روزبهروز بیشتر میشود و منشأ بالغ بر ۷۵ درصد پولشویی در کشور ما همین فرار مالیاتی است.
وی ضمن تأکید بر لزوم سازوکار و برنامهریزی منسجم در حوزه مالیاتستانی و پیشگیری از فرار مالیاتی گفت: در صورتی که این مهم انجام شود از پولشویی هم جلوگیری خواهد شد.
کارشناس اقتصاد با بیان اینکه سامانه مؤدیان مالیاتی تأثیر بسزایی بر شفافیت مالی و اقتصادی دارد، عنوان کرد: سال ۱۳۹۵ اصلاحیه و تغییر روند مالیاتستانی باعث شد عدم پرداخت مالیات جرم شناخته شود و این امر سبب شد افراد و دستگاهها نگاه جدیتر به این موضوع از خود نشان دهند.
شایاناصل معتقد است: خوداظهاری بهترین شیوه پرداخت مالیات است که این مهم با اعتماد اقتصادی مردم به دولت محقق میشود.
وی با بیان اینکه لازم است نتایج پرداخت مالیات توسط مردم بهطور شفاف و واضح در جامعه مشخص باشد، تصریح کرد: سامانه مؤدیان مالیاتی تأثیر بسزایی بر شفافیت، جامعیت و التزام مالیاتی دارد.
پژوهشگر و تحلیلگر مسائل اقتصادی بهرهمندی از سامانه مؤدیان را بر درآمد و شفافیت مالیاتی موثر دانست و گفت: شفافسازی مبادلات اقتصادی تأثیر بسزایی در تقویت بخشهای مولد و تضعیف بخشهای نامولد دارد، به عبارت دیگر، در صورت نبود چنین سامانههایی قاچاق و کد فروشی و پولشویی اتفاق خواهد افتاد.
شایاناصل افزود: سامانه مؤدیان مالیاتی سبب پرداخت عادلانه مالیات میشود. در حال حاضر کارمندان قبل از دریافت حقوق مالیات پرداخت میکنند، این در حالی است که اکثر مشاغل آزاد از پرداخت مالیات متعلقه خود فرار میکنند.
وی در پایان اظهار کرد: سامانه مؤدیان با شفافیتی که در بخشهای مختلف مبادلاتی ایجاد میکند، باعث کاهش فرار مالیاتی خواهد شد، همچنین اجرای کامل سامانه مؤدیان موجب مبارزه با پولشویی و مقابله با اقتصاد زیرزمینی میشود.
ارسال به دوستان
نگاه
تکرار بازی انتخاباتی غربگرایان
سارا هوشمندی: تمایز میان «ذهنیت» و «عینیت» در طول حیات بشر و تاریخ روابط انسانی در جهان، همواره مورد توجه فلاسفه، سیاستمداران و محققان علوم شناختی بوده است. سوال اصلی این است: آنچه در ذهن انسان نقش میبندد و تعریف میشود یا تصور انسان از یک پدیده، تا چه اندازه با واقعیت و تصدیق آن همخوانی دارد. هر اندازه میان تصور و تصدیق فاصله کمتری وجود داشته باشد، قطعا آن پدیده از شفافیت بیشتری برخوردار است. در علوم سیاسی و علم روابط بینالملل، بیش از تفکیک ذهنیت و عینیت، با تفکیک «بود» و «نمود» مواجهیم: تفکیک واقعیت یک پدیده از تصویری که نزد دیگران (به معنای عام و خاص) نقش میبندد. در نگاه ماکیاولیستی و ابزارگرایانه به قدرت، ساختگی بودن پدیدهها و وارونهنمایی آنها به مثابه یک رویکرد و سنت نهادینه شده است و سیاستمدار، کسی است که بیشتر پنهانکاری کند و کمتر صداقت به خرج دهد! در قرن گذشته بویژه پس از جنگ دوم جهانی این مساله نمود ویژهای یافت و صاحبان قدرت در غرب معیار برتری خود بر همتایانشان را در تمییز دادن اصالت و تصویر وقایع و رخدادها جستوجو میکردند. اکنون هم این روند همچنان ادامه دارد و سیاستورزی منهای اخلاق از طریق لاپوشانی، سانسور و دروغپردازیهای بزرگ و کوچک تبدیل به یک الگوی متعارف حکمرانی در غرب شده است.
***
ذکر این مقدمه، جهت درک رفتار انتخاباتی جریانات سیاسی حامی غرب در ایران ضروری بود! متعاقب ظهور جریان اصلاحات در ۲ خرداد ۷۶، تفکیک میان «بود» و «نمود» روندها، وقایع و حتی حوادث ریز و درشت جاری در سپهر سیاسی ـ اجتماعی کشور، حکم بخش جداییناپذیر مانیفست جریان تجدیدنظرطلب در کشورمان را پیدا کرد. تزیین «نمودها» و کتمان «بودها» حتی نه حکم یک تاکتیک مقطعی، بلکه حکم یک استراتژی کلان و تغییرناپذیر را در این جریان به اصطلاح روشنفکر و غربگرا پیدا کرد. امروز در حالی که ۴۶ سال از پیروزی انقلاب اسلامی سپری شده و در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم قرار داریم، کماکان همین استراتژی و فرمول کلان در جبهههای اصلاحات و اعتدال خودنمایی میکند. تصویرسازی دگماتیستی از اصولگرایان و جلوه دادن آنها به مثابه یک مجموعه از هم گسیخته، متشنج و فاقد دانش سیاسی و فنی، با شدت و حدتی وقیحانه در دستور کار اتاق فکر رقیب قرار گرفته است. در چنین منظومهای، بیشترین و بارزترین کثرت و اختلافات عدیده میان اصلاحطلبان، حزب کارگزاران و حزب عدالت و توسعه به مثابه یک چندصدایی دموکراتیک(!) و کمترین اختلاف میان اصولگرایان به مثابه عدم تحمل و دیکتاتوری جریانی و حزبی مورد توجه قرار میگیرد.
طی روزهای اخیر، جریان غربگرا در کشور ۴ ماموریت همزمان را بر اساس ارتباط میان بود و نمود وقایع و پدیدههای انتخاباتی (ناظر بر انتخابات ریاست جمهوری پیش رو) تعریف کرده است: ۱ـ بزرگنمایی اختلافات جبهه اصولگرایان، ۲ـ لاپوشانی و حتی انکار اختلافات اساسی اصلاحطلبان، ۳- کوچکنمایی اشتراکات حداکثری میان جریانهای طرفدار گفتمان انقلاب و استراتژی مقاومت فعال و در نهایت ۴ـ بزرگنمایی اشتراکات تاکتیکی و مقطعی جریانهای غیراصولگرا و ترویج آنها به مثابه یک ارزش ذاتی!
اصلاحطلبان و کارگزاران که در طول سالهای 1392 تا 1400 هشت سال از بهترین سالهای حیات کشور را صرف اعتماد پرهزینه به آمریکا و تروئیکای اروپا و تبدیل یک توافق ابطالپذیر (برجام) به نقطه ثقل همه تصمیمسازیها و اقدامات اقتصادی و معیشتی در کشور کردند، کارنامه بسیار بدی از خود به جا گذاشتهاند. محصول این رویکرد ۸ ساله، سرخوردگی در میان رایدهندگان و مردمی بود که بسیاری از آنها مقهور و مسحور نقش لبخند بر چهره شیطان بزرگ شده بودند. در چنین شرایطی، امروز در آستانه انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم پس از تحریم انتخابات مجلس دوازدهم از سوی تندروها، جریان غربگرا در ایران به فرمول زیستن در میان شکافها رو آورده است: کارنامه سیاه خود را ذیل اختلافات خاکستری طرفداران گفتمان انقلاب و اصولگرایی پنهان کردهاند. اگر از اختلافات اساسی میان اصلاحطلبان و کارگزاران و حتی اختلافات داخلی هر یک از این جریانات پردهبرداری شود و «نمود» این منازعات به جای «واقعیت» آن جلوه نکند، افکار عمومی متوجه عمق فاجعه در جریان مدعی روشنفکری و مردممحوری در اداره کشور خواهد شد. این همان تکنیک نخنمایی است که طرفداران سیاست منهای اخلاق دنبال کرده و متعاقب آن، تصویرسازی تیره از رقیب را نسبت به هر مسالهای از جمله بیان منویات ذهنی خود اولویت میبخشند. لازم است افکار عمومی و مردم غیور و فهمیده کشورمان آگاه باشند تکیهگاه و نقطه ثقل بازی سیاسی و انتخاباتی جریانهای طرفدار همزیستی دوستانه با دشمن، نه اثبات خود، بلکه نفی رقیب، آن هم با استناد به تفکیک میان واقعیت و مجاز است. زمانی که ماهیت و مخاطرات این بازی ابزارگرایانه برای اقشار گوناگون مردم افشا شود، دیگر جایی برای استمرار آن از سوی مدعیان «دموکراسی» و «آزادی بیان» نخواهد ماند! این همان رسالتی است که همه جریانهای انقلابی، فارغ از هرگونه گرایش انتخاباتی بر عهده دارند.
ارسال به دوستان
نگاهی به سریال «افعی تهران» که یک عقبگرد اجتماعی در مواجهه با واقعیات و معضلات جامعه بود
افیون افعی
گروه فرهنگ و هنر: سریال «افعی تهران» به عنوان یکی از موفقترین آثار تولیدی چند سال اخیر شبکه نمایش خانگی در قسمت چهاردهم به پایان راه خود رسید. درباره چرایی موفقیت این سریال میتوان به چند مولفه اشاره کرد. این سریال از سویی در ترافیک آثار در حال نمایش توانست از همان نخستین قسمت خود مخاطبان پرشمار و پیگیری را جذب خود کند که تا پایان به تعداد آنها افزوده شد. از سوی دیگر سوژه بدیع «افعی تهران» باعث شد در روزگار فقدان سناریوهای جدید دست روی موضوعی بگذارد که حداقل یادآور هیچکدام از سریالهای تولیدشده در این سالها نبود. هر چند داستان فیلم روی خط یک قاتل زنجیرهای میگذشت (چیزی که مخاطب زمان نهچندان دوری در «پوست شیر» تجربهاش کرده بود) اما این قاتل زنجیرهای نه در یک پوشش جنایی که با یک پسزمینه روانشناختی در دل داستان جاگرفته بود. سوای این موارد، پایان بکر داستان که جزو موفقترین پایانهای سریالسازی ایران بود باعث شد مخاطبان برخلاف سیاههای طویل از آثار تولید شده که پایان نامطلوبی داشتند، از دنبال کردن اثر سرخورده نشوند.
کنار هم قرار دادن این موارد نشان از آن دارد که «افعی تهران» حداقل در وجه تجاری- هنری نمره قبولی دریافت کرده است. واقعیت آن است که با توجه به داستان چندوجهی «افعی تهران» که هم حول زندگی شخصی آرمان بیانی (پیمان معادی) میگذشت و هم پروژه فیلمسازی او جلو میرفت، توانایی آن را داشت که بیش از این ادامه پیدا کند و با ریتم کندتری مخاطب را پای خردهروایتهای دیگر بنشاند اما در لحظهای مناسب به پایان رسید و میتوان بخشی از اقبال عمومی نسبت به این پایان مناسب را ناشی از همین صرفهجویی ماهرانه در به سرانجام رساندن با کیفیت داستان دانست.
ساختار روایی «افعی تهران» ابتدا با ایجاد معمای قاتل شکل گرفت و سپس این معما خود تبدیل به یک اثر سینمایی در بطن داستان شد و جایی که تمرکزها از کیستی این قاتل برداشته شده بود با رجوع به معمای اولیه و پیدا شدن قاتل به پایان رسید. این سیر رفت و برگشت در دل داستان به موازات معمای شخصیت آرمان بیانی (پیمان معادی) و اختلالهای روانیاش جلو رفت تا اثر نهایی برچسب روانشناختی داشته باشد. هرچند از میانه داستان برقراری رابطه عاطفی میان آرمان بیانی (پیمان معادی) و تراپیستش مژگان مشتاق (سحر دولتشاهی) با انتقادات زیادی بویژه از سوی روانشناسها مواجه شد اما کلیت اثر در ایجاد پیوند میان شخصیت اصلی و تاثیرات عوارض آسیبهای کودکی بر او موفقیت نسبی را به دست آورد و احتمال میرود با توجه به توفیق این سریال، محصولات مشابه زیادی در سالهای آتی در آثار سینمایی و نمایش خانگی با الگوبرداری از «افعی تهران» تولید شود.
با لحاظ کردن تمام این عوامل اما به سختی میتوان «افعی تهران» را از نظر اجتماعی اثری رو به جلو دانست. نسخه نهایی فیلم در همدردی با قاتلی که خود قربانی بوده است و انتقام گذشته خود از شرورهای بد را در پوشش یک شرور خوب میگیرد، بیش از همه نشان از آن دارد که در پس تمام تقلاهای فیلم برای نشان دادن یک معضل اجتماعی بشدت ضداجتماع است. ضداجتماعی بودن این اثر تنها به این دلیل نیست که مانند آثار فراوانی که قهرمانی طغیانگر و آنارشیست دارند که به سمت یک انتقامجویی میرود، بلکه برآمده از این واقعیت است که التیام روحی و روانی قربانی را بسان یک کنشگری فعال و اصلاحگرایانه نشان میدهد.
برخلاف روایت ظاهری فیلم که در آن آدمها به ترکیب خوبها و بدها تقسیم میشوند و یک خوبِ قربانی شده به سمت انتقام از بدها میرود و این انتقام را در پوشش قربانی بودن خود مشروعیت میبخشد، این امکان نیز وجود دارد که در لیست بدهای این کلاس نیز هر کدام را از زاویهای دیگر به عنوان یک قربانی یافت. عینک اجتماعی روی دیدگان هر اثر به دنبال نشان دادن پیچیدگیهای جامعه با تمام تناقضهای آن است. زمانی که اثری چشم بر این پیچیدگیهای متناقض ببندد و جهان را به تجربه زیسته یک سوژه تقلیل دهد به چنین پایان ضداجتماعی و فاقد راهکاری دچار خواهد شد.
سالهاست در فضای دانشگاهی یک تقابل جدی میان علوم روانشناسی و علوم اجتماعی وجود دارد. حامیان علوم اجتماعی در این نزاع روانشناسان را محکوم میکنند که به علت نادیده انگاری متغیرهای اجتماعی و تمرکز افراطی روی اختلالات شخصی، افراد جامعه را در درک علل ناکامیهایش به اشتباه میرساند. «افعی تهران» نیز برخلاف ظاهرش که فیلمی در حمایت از اهمیت روانشناسی بود اما نهایتا با عیان ساختن وجه ضداجتماعیاش بیش از همه به شاهدمثالی در تایید انتقادات علوم اجتماعی به علوم روانشناسی تبدیل شد. چنانکه شرورترین سوژههای حاضر در جامعه را میتوان از جهتی قربانی مجموعه حوادث و اتفاقاتی دانست و حتی برای شرارتشان توجیه اخلاقی آورد. مصلحت اجتماعی اما همواره سعی میکند با لحاظ کردن یک امر عامتر از نسخهپیچی فردی برای حیات جمعی دوری کند تا سامان اجتماعی حفظ شود.
«افعی تهران» در پس سوژه خود که قربانیان کودکآزاری و عدم رعایت اصول تربیتی از سوی والدین است نه تنها پادزهری تولید نمیکند که خود تبدیل به یک افیون التیامبخش برای فرار از صورت مساله اصلی میشود. شرزدایی از قاتلی که با قتل به دنبال پایهگذاری جامعه امن میگردد، همان قدر ماهیت افیونی دارد که گمان شود میتوان با دزدی از صندوق امانات بانک جامعهای برابر ساخت. هر 2 این اقدامات در ظاهر از یک خیرخواهی اجتماعی خبر میدهد اما در پس این ظاهر فریبنده و التیامبخش اتفاقا در حال سامانزدایی از همان جامعه هستند. با این اوصاف هرچند پایانبندی بکر «افعی تهران» دل مخاطبان زیادی را خنک کرد و تاثیر آن را در رضایت نهایی از اثر نیز میتوان مشاهده کرد اما نمیتواند اثری اصلاحگر برای جامعه هدف خود لقب بگیرد.
اگر هنر را ابزار انعکاس درونیات مولفانش در نظر بگیریم، در روزگاری که آثار نمایشی ایران بیش از هر زمان دیگری به سوی بیقهرمانی و ضدقهرمانی حرکت میکنند، ظهور یکباره چنین قهرمانی که سرشار از خشم است، نمادی از عقلانیت به حساب میآید و نهایتا برای امنیت جامعه به سوی قتل زنجیرهای حرکت میکند، بیش از هرچیز نشان از آن دارد که در پس شعارهای انتقادی یک قشر نخبگانی، راهکاری جز یک پرخاش افیونی وجود ندارد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
کرانه باختری آتش زیر خاکستر
مهدی بختیاری: هجوم صهیونیستهای تندرو به مسجدالاقصی در قالب راهپیمای روز پرچم، بار دیگر نشان داد صهیونیستهای اشغالگر فلسطین - بویژه شهرکنشینان و وابستگان به احزاب افراطی این رژیم – بزرگترین مانع برای ایجاد آرامش در سرزمینهای اشغالی و کرانه باختری هستند.
57 سال پیش در چنین روزهایی، ارتش صهیونیست در جریان جنگ 6 روزه، طی یک حمله غافلگیرکننده به ۳ ارتش بزرگ عربی (مصر، سوریه و اردن) شکست سختی بر آنها تحمیل کرد اما سختتر از این شکست؛ اشغال سرزمینهای بیشتر بویژه بیتالمقدس توسط صهیونیستها بود. ارتش رژیم اشغالگر در جریان این جنگ، صحرای سینا را از مصر، بلندیهای جولان را از سوریه و کرانه باختری را از اردن به اشغال خود درآورد و به این ترتیب بعد از سالها، نظامیان صهیونیست به سردمداری «اسحاق رابین» و «موشه دایان» وارد شهر قدیمی قدس و صحن مسجدالاقصی شدند. این یکی از دردناکترین مقاطع تاریخ معاصر است که اشغالگران اسرائیلی، فاتحانه به دومین شهر مقدس مسلمانان وارد شدند و این اشغالگری تا به امروز هم ادامه داد.
همزمان با سالگرد این اتفاق دردناک، صهیونیستها در قالب راهپیمایی موسوم به راهپیمای پرچم به سمت مسجدالاقصی (که قانونا حق ورود و انجام مناسک در آن را ندارند) حرکت میکنند که این اقدام خصمانه هتک حرمت قبله اول مسلمانان تلقی میشود. ورود غیرقانونی یهودیان به صحن مسجدالاقصی که گاه با همراهی نظامیان این رژیم انجام میشود البته مساله بیسابقهای نیست. سال 2000، اقدامی مشابه که توسط «آریل شارون» (نخستوزیر اسبق اسرائیل که در آن مقطع رهبری اپوزیسیون دولت را بر عهده داشت) به همراه جمعی از نظامیان این رژیم روی داد، آتش دومین انتقاضه بزرگ و سراسری فلسطینیان را روشن کرد که به «انتفاضه الاقصی» مشهور شد.
این بار هم افراطیون صهیونیست نظیر «ایتمار بن گویر» و «بتزالل اسموتریچ»، ۲ نفر از وزرای افراطی کابینه «بنیامین نتانیاهو» سردمدار این راهپیمایی بودند که به دلیل ریسک بالای آن (ترس از جرقه قیام در میان فلسطینیان کرانه باختری) پلیس اسرائیل مجبور شد در جاهایی جلوی آنها را بگیرد. هتک حرمت مسجدالاقصی در حالی رخ میدهد که ارتش اسرائیل 8 ماه است درگیر نبردی سنگین با مقاومت فلسطین در غزه است و همزمان یکی از بیمهای اصلی آنها فعال شدن جبهه کرانه باختری است.
کرانه باختری از سالها قبل با تمرکز گروههای مقاومت فلسطینی، تا حد زیادی مسلح شده و این خطر برای صهیونیستها احساس میشود که فعال شدن این جبهه - آن هم با انگیزه مقابله با هتک حرمت مسجدالاقصی که همیشه یکی از پررنگترین خطوط قرمز فلسطینیها بوده است - بخش زیادی از توان نظامی این رژیم را از غزه به سمت این منطقه منحرف کند.
کرانه باختری اگرچه مانند غزه تحت کنترل حماس نیست و از این بابت گروههای مبارز وضعیت سختتری دارند (چون همزمان باید با دولت فاقد شرافت محمود عباس خائن، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی هم بجنگند) اما در 3-2 سال گذشته نشان داده شد که جوانان معتقد به مبارزه در آن، بدون اینکه منتظر فراهم شدن زمینه مبارزه از طرف گروهها بمانند، دست به عملیاتهای تک نفره یا دو نفره میزنند.
حجم انبوه عملیاتهای شهادتطلبانه در ماههای منتهی به توفان الاقصی، اسرائیل را در مقاطع مختلف درگیر چالشهای بزرگ امنیتی کرد و شاید این مساله به دلیل عظمت و بزرگی عملیات توفان الاقصی و ضربات خردکننده حماس و گروههای فلسطینی به اسرائیل در 7 اکتبر 2023 تا حدی به چشم نیامد اما مقامات سیاسی و نظامی اسرائیل بهتر از هر کس دیگری میدانند به همان نسبت که امروز از سمت جنوب (غزه) و شمال (حزبالله لبنان) با خطر جدی مواجه هستند، همین میزان ترس را باید از سمت کرانه باختری هم داشته باشند.
از این منظر است که میتوان دریافت رژیم صهیونیستی چطور نگران رفتار تندروهای شهرکنشین به سردمداری افراطیون حاضر در کابینه است. تصاویر راهپیمایی پرچم و برخورد شهرکنشینان تندرو با فلسطینیان و حتی خبرنگاران، موج عظیمی از اعتراضات جهانی را برانگیخته و شاید دور از ذهن نباشد اگر جلوی این تندرویها گرفته نشود، ارتش اسرائیل مجبور شود جبهه دیگری را برای مقابله با تهدیدات بزرگ در کرانه باختری رود اردن باز کند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» نتیجه تحقیقات و پژوهشهای آماری را بررسی کرد
مردم از رئیسجمهور چه میخواهند؟
مردم ایران به چه کاندیدایی و با چه شاخصه مدیریتیای رأی میدهند؟
گروه سیاسی: اغلب ما در خلوت خود به این موضوع اندیشیدهایم یا در جمعها و دورهمیها پای این بحث نشستهایم که «انتظار» ما از یک رئیسجمهور مطلوب چیست و رئیسجمهور آینده باید چه شاخصهها و ویژگیهایی داشته باشد تا وی را به عنوان گزینه ریاست قوه مجریه انتخاب کنیم. حتی فراتر از کسانی که میل شرکت در انتخابات در آنها بالاست، در گروههای همسالان عدهای هستند که در صورتی شرکتکننده در انتخابات خواهند بود که نامزد حاضر در عرصه انتخابات بتواند برای همه یا بخشی از انتظارات آنها برنامه داشته باشد و گام در مسیر برآوردهسازی این انتظارات در صورت انتخاب شدن بردارد. یک سوال مهم در اینجا مطرح است: گروه مشارکتکننده در انتخابات بر اساس چه انتظاراتی کاندیدای خود را انتخاب میکند و کسانی که فعلا قصد شرکت در انتخابات را ندارند، چه برنامهای را از سوی نامزدها دریافت کنند، ترغیب میشوند در انتخابات شرکت کنند؟
در گزارش پیش رو بر اساس پژوهشهای مراکز افکارسنجی و نهادهای تحقیقاتی تلاش شده است درخواستهای مردم ایران از رئیسجمهور آینده بررسی و مبتنی بر این گزارهها، پیشنهادهایی برای پرشور شدن انتخابات ارائه شود، همچنین به این مساله خواهیم پرداخت که نامزدهای انتخاباتی باید چه برنامههایی داشته باشند تا بتوانند توجه بخش بیشتری از جامعه را به سمت خود جلب کنند و در نهایت به این موضوع خواهیم پرداخت که افزایش مشارکت از نظر جامعه ایرانی در گرو چه مسائلی است. «وطن امروز» در شماره دیروز خود در گزارشی با عنوان «وقتی امید رویید» نوشت که دولت شهید رئیسی توانست ظرف 33 ماه خدمت، سطح امید را در جامعه 6 درصد افزایش دهد. همچنین گفته شد عبارت «رئیسجمهور در ایران اختیارات زینتی دارد» از جمله خطوط رسانهای بود که سال 98 از سوی جریانی ناامید که توان حل مسائل را نداشت و از پس حل مشکلات کشور برنمیآمد، مطرح شد. این خط القایی که تا پایان دولت دوازدهم نیز ادامه داشت، در روزهای اخیر نیز شنیده میشود و مورد تاکید جریان اصلاحطلب قرار گرفته است. هدف از این خط نیز تشدید سطح ناامیدی در کشور بود که از سال 95 آغاز شد اما شهید رئیسی برخلاف جریان بهوجودآمده، نظر دیگری داشت و توانست تا حدودی مساله احیای امید را پیش ببرد. روز گذشته عباس عبدی از اصلاحطلبان جنجالی در یادداشتی تلاش کرد گزاره «فرق نمیکند چه کسی رئیسجمهور است» را با ادعای وعده داوطلبان انتخابات، تکرار کند. وی نوشته بود: «بسیاری از مردم معتقدند فرق نمیکند چه کسی رئیسجمهور شود، چون اصلاح روندهای جاری در کشور فراتر از اختیارات رئیسجمهور است».
بر اساس گزارش «وطن امروز»، پس از گذشت حدود ۳ سال از مدیریت شهید رئیسی در مقام ریاستجمهوری، امروز میتوان به طور ملموستر نسبت به اینکه انتخاب هوشمندانه و رای آگاهانه مردم چگونه و چه میزان در سرنوشت کشور و رفع مشکلات تاثیر دارد، اظهارنظر کرد. این موضوعی است که جامعه نیز به آن آگاه شده و در نظرسنجیها آن را تایید کرده است. در حالی که بر اساس القای مسؤولان دولت دوازدهم و آنچه از نظرسنجی تیرماه سال 1400 میدانیم، در آن زمان حدود 34 درصد جامعه معتقد بودند با تغییر دولت (یعنی با رئیسجمهور شدن شهید رئیسی) وضعیت کشور تغییری نخواهد کرد اما در خرداد سال 1403 یعنی نزدیک به 3 سال پس از آن نظرسنجی، تنها ۲۸ درصد اعلام کردهاند فرقی ندارد چه کسی رئیسجمهور شود. این شاخص نشان میدهد سطح امید در جامعه و امید به رفع مشکلات کشور با انتخاب رئیسجمهور اصلح، 6 درصد افزایش یافته است. بر اساس گزارشهای تحقیقی و آماری، مردم ایران در انتخاب گزینههای خود به موضوعات مختلفی فکر میکنند که اغلب آنها سمت و سوی اقتصادی - مدیریتی دارد. مواردی که در ادامه بدان خواهیم پرداخت از جمله مهمترین موضوعاتی بوده است که برای کسانی که قصد شرکت در انتخابات پیش رو را دارند، دارای اهمیت ویژه است. این مسائل که بیش از 10 درصد سبد دغدغههای جامعه مشارکتکننده را پر میکند به نوعی رئیسجمهور آینده را نیز مشخص میکند، چرا که مردم اگر این شاخصها را در یک کاندیدا ببینند به او رای خواهند داد. بر اساس این گزارش، اصلیترین مشکلات کشور به ترتیب توجه مردم را میتوان موارد زیر دانست:
1- گرانی و تورم: مساله گرانی و تورم که در سالهای اخیر به طور ویژه موضوع مورد تذکر رهبر معظم انقلاب بوده و شهید آیتالله رئیسی نیز در جلسات مختلف بر رفع تورم و حل وضعیت گرانی تاکید داشت و برنامههایی برای عبور از این وضعیت تدارک دیده بود، مهمترین دغدغه جامعه ایران است. مردم ایران در انتخابات پیش رو، یعنی زمانی که میخواهند رای خود را به نفع یک کاندیدا به صندوق رای بیندازند، حتما به این مساله توجه کردهاند که برنامه کاندیدا در حوزه رفع «گرانی و تورم» چه بوده است، لذا مبتنی بر آن، گزینه خود را انتخاب میکنند.
2- رانت و فساد: دومین موضوعی که مردم ایران در انتخاب رئیسجمهور به آن توجه میکنند، مساله مبارزه با رانت و فساد است. جامعه در دهه گذشته به طور فزایندهای نسبت به انگارههای فساد و اخبار مرتبط با رانت حساس شده است و به طور ویژه به آن توجه میکند. اگر نامزدهای انتخاباتی قصد دارند توجه جامعه را به طور ویژه به سمت خود جلب کنند، باید بتوانند همه انگارههای فساد و رانتی را که پیرامونشان وجود دارد در ذهن جامعه شفاف و برنامه خود را برای مبارزه با فساد و رانت ارائه کنند؛ البته حساس بودن جامعه به مساله «رانت و فساد» به معنای فراگیری فساد در دستگاههای اجرایی نیست، بلکه این موضوع انگارهای است که در ذهن جامعه ایرانی شکل گرفته است و جامعه نسبت به کوچکترین خطاهایی که رنگ و بوی رانت به خود میگیرد بیش از دیگر موضوعات حساس است.
3- بیکاری: بیکاری نیز از آن دست موضوعاتی است که بخشی جدی از سبد آرای مردم را تشکیل میدهد. خود «مساله بیکاری» یک موضوع است و مساله «عدم ثبات شغلی» موضوع دیگر اما جامعه به هر دو این موارد توجه ویژه دارد. بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، در دولت سیزدهم (آخرین آمار اعلامی سال ۱۴۰۲) نرخ بیکاری به کمترین رقم پس از پیروزی انقلاب رسیده است، این در حالی است که تعداد شاغلان هم به بالاترین رقم افزایش یافته است. از جمله اقدامهایی که در کاهش بیکاری در سالهای اخیر موثر بوده است، احیای واحدهای راکد و نیمهفعال، برگزاری جلسات شورای اشتغال با حضور شخص رئیسجمهور و توسعه سامانه رصد شغل بوده است. جامعه ایران انتظار دارد رئیسجمهور آینده نیز در همین راستا گام بردارد و با حذف واسطهگریها و ایجاد ثبات در مشاغل به سمت پویایی بیشتر جامعه برود.
4- ضعف مدیران کشور: موضوع بعد که جامعه در انتخاب رئیسجمهور بدان توجه میکند، انتخاب مدیران کارآمد و لایق و برکناری مدیران ضعیف است، لذا این موضوع از جمله مسائلی است که کاندیداها برای آنکه بتوانند اعتماد جامعه را به سمت خود جلب کنند باید بدان توجه داشته باشند.
هرچند موضوعات دیگری نیز وجود دارد که جامعه برای انتخابات بدان توجه میکند اما سهم آنها در سبد انتخاب رئیسجمهور بسیار کوچک است. برای نمونه سهم دغدغه «به نتیجه نرسیدن مذاکرات» در سبد انتخاب مردم ایران حدود 3 درصد است. به طور اجمالی گفته شد جامعه مشارکتکننده برای انتخاب رئیسجمهور به چه موضوعاتی توجه میکند. باید توجه داشت در سالهای گذشته دغدغه جامعه در پاسخ به این پرسش که «به نظر شما در حال حاضر اصلیترین مشکل کشور کدام است» در مساله «بیتدبیری و ضعف مدیران» کاهش جدی داشته است اما در سوی دیگر ماجرا شاخص «گرانی و تورم» رشد فزایندهای را تجربه کرده است، همچنین در حالی که مساله «رانت و فساد» در حال کاهش بوده است در ماههای منتهی به سال 1403 و ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی به واسطه برخی طراحیهای رسانهای مجددا رشد کرده و تا حدودی به حالت قبل بازگشته است. حال سوال جدی این است که کاندیداها چه برنامههایی باید داشته باشند تا بتوانند سهم بیشتری از آرای شرکتکنندگان در انتخابات را به نفع خود جلب کنند. در این رابطه لازم به تاکید است برخی از این برنامهها، باید از پیش و در دوران مدیریت اجرایی نامزدها صورت میگرفت تا حافظه تاریخی مردم نسبت به آن تکمیل میشد و در سوی دیگر اگر نامزد انتخاباتی یکی از ویژگیهای زیر را نداشته باشد، طبیعتا با اقبال کمتری نیز مواجه خواهد شد. بدین صورت و بر اساس اولویت مردم برای انتخاب رئیس جمهور، راهحلهای زیر به عنوان موضوعاتی که میتواند توجه بخش بیشتری از جامعه را متوجه یک نامزد انتخاباتی کند، ارائه شده است:
1 - کنترل تورم و قیمتها
2 - مبارزه با فساد و رانت
3 - تصمیمگیری قاطع و جدیت
4 - برنامهریزی درست و تغییر سیاستها و قوانین نادرست
5 - عزل مدیر ناکارآمد و ضعیف.
از دیگر موضوعاتی که هم دستگاههای مسؤول و هم نامزدهای انتخاباتی باید بدان توجه داشته باشند، مساله افزایش مشارکت است. همواره این گزاره غلط در سطح سیاسی مطرح بوده است که اگر مردم نامزد خود را بین دیگر کاندیداها ببینند پای صندوقهای رای حاضر میشوند و در صورتی که این فرد در بین گزینهها نباشد، مشارکت کاهش مییابد. هرچند قصد نداریم این موضوع را به طور کامل و قاطع رد کنیم و زیر سوال ببریم و میدانیم که طبیعتا حضور همه طیفها در افزایش مشارکت تاثیرگذار است اما میخواهیم تاکید کنیم که همه ماجرا این نیست و مردم در انتخاب یک فرد به عنوان رئیسجمهور بیش از آنکه به دنبال گزینه مد نظر در طیف سیاسی و در جناحها باشند، بدان میاندیشند که برنامههای ارائهشده توسط نامزدها به کدام خواسته و دغدغه آنها نزدیکتر است و بر این اساس از بین نامزدها، انتخاب خود را انجام میدهند، لذا در صورتی که یک فرد احساس کند برنامههای ارائهشده از سوی یک کاندیدا بیشترین سطح رفع مشکلات او را پوشش میدهد، رای خود را به آن کاندیدا اختصاص میدهد و از سوی دیگر اگر برنامه داوطلبان او را اقناع نکند، طبیعتا مشارکت ضعیفتری خواهیم داشت. در عدم مشارکت موضوعات دیگری همچون شرایط اجتماعی، هجمه رسانهای و شرایط نیز موثر است که در این مجال قصد بررسی آنها را نداریم. میدانیم که در سالهای گذشته مردم به گزینههایی که «برنامه تحولی» داشته باشند، توجه ویژهتری از خود نشان دادهاند، لذا نخستین موضوعی که باید بدان توجه کرد این است که «اگر مردم احساس کنند پاداشی که از مشارکت در انتخابات به دست میآید از پاداش دیگر فعالیتها ارزشمندتر است، یقینا خود را در این امور درگیر خواهند کرد»، لذا بر این اساس با بررسی شاخصهای موثر بر مشارکت سیاسی متوجه خواهیم شد عوامل زیر بر مشارکت بیشتر جامعه تاثیرگذار است. بخشی از این عوامل در اختیار دستگاههای برگزارکننده انتخابات و بخشی دیگر توسط نامزدهای تایید صلاحیتشده توسط شورای نگهبان تامین میشود.
1 - اثبات مفید/ موثر بودن مشارکت بر زندگی مردم
2 - ارائه برنامه جدی و قانعکننده برای کنترل تورم، بهبود معیشت و مقابله با فساد توسط کاندیداها
3 - برجسته کردن اخبار امیدبخش در حوزه معیشت، تورم و مبارزه با فساد
4 - برجسته کردن سطح دانش، تحصیلات و تخصص کاندیداها
5 - برجستهسازی دغدغه، تلاش و جدیت کاندیداها برای حل مشکلات مردم
6 - برجستهسازی پاکدستی و ضدفساد بودن کاندیداها
7 - تاکید بر ویژگیهای متمایز و بارز و برجسته کاندیداهای انتخابات نسبت به دیگری.
هرکدام از موارد ذکرشده را میتوان به طور تفصیلی شرح داد اما توجه به کلیت آنها موید این مساله است که مردم برای مشارکت در انتخابات به همان نکاتی توجه دارند که نسبت به آن احساس نیاز میکنند. یعنی افزایش مشارکت سیاسی در جامعه علاوه بر تاثیر احزاب و جریانها، ذیل چهار محور «گرانی و تورم»، «رانت و فساد»، «بیکاری» و «ضعف مدیران کشور» تعریف میشود اما یک سوال مهم دیگر در این مجال وجود دارد که تشریح نتایج آن میتواند نتایج جالبی را در اختیار ما قرار دهد. از جامعه نمونه پرسیده شده است «به فرض عدم تمایل به مشارکت در انتخابات، هر کدام از عوامل زیر چقدر میتواند نظر شما را برای شرکت و رای دادن تغییر دهد؟» پاسخ شرکتکنندگان به ترتیب اهمیت موضوع برای جامعه تنظیم شده است:
1 - ارائه برنامه جدی برای ساماندهی مهاجرین
2 - دانش و تحصیلات بالای فرد کاندیدا
3 - ارائه برنامه جدی ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری
4 - پاک دستی کاندیدا (غیرفاسد)
5 - ارائه برنامه جدی کنترل تورم توسط کاندیدا
6 - چهرههای جدید و مستقلی که تاکنون مسؤولیتی در نظام و دولت نداشتهاند
7 - ارائه برنامه جدی برای مبارزه با فساد توسط کاندیدا
8 – سادهزیستی و مردمی بودن کاندیدا
9 - کارنامه قابل قبول کاندیدا در مسؤولیتهای قبلی.
موارد ذکرشده نشان میدهد آن بخش جامعه که تاکنون برنامهای برای شرکت در انتخابات نداشته است در صورتی که احساس کند نامزدهای انتخابات نظر آنها را درباره گزینههای بالا تامین میکنند، به سمت مشارکت در انتخابات پیش خواهند رفت. نتایج بهدست آمده و دغدغههای جامعه نیز جالب توجه است. برای بخش گلایهمند جامعه، ساماندهی مهاجرین به طور جدی دارای اهمیت است و از سوی دیگر دانش و تحصیلات بالای کاندیداها برای آنها در رده دوم اهمیت قرار گرفته است. میدانیم که دولت سیزدهم در راستای رفع و ایجاد موارد ذکرشده گامهایی را برداشته بود. برای نمونه دولت شهید رئیسی در قالب طرح سازمان ملی اقامت به دنبال ایجاد یک سازمان منسجم برای ساماندهی و مدیریت اتباع خارجی بود که این موضوع تاکنون به نتیجه نرسیده است. برای دیگر موارد نیز گامهایی برداشته شده بود که رئیس دولت آتی میتواند در راستای حل این مسائل و ارائه برنامه در ایام تبلیغات انتخابات گامهایی بردارد.
ارسال به دوستان
بزرگترین نظریهپرداز مکتب نئورئالیسم، جدیدترین دکترین خود را تشریح میکند
مرشایمر: چرا اسرائیل و آمریکا باختند و ایران برد؟
پروفسور «جان جوزف مرشایمر» بزرگترین نام در میان نظریهپردازان نئورئالیست یا «نوواقعگرا»، همچنان بلندترین صدا را در میان شخصیتهای بانفوذ در سیاست غرب به خود اختصاص میدهد که واقعیت زوال هژمونیک غرب و پادگان صهیونیستیاش در منطقه خاورمیانه را بر اثر جنگ غزه فریاد میزند.
نام این شخصیت آکادمیک یهودی، از ۲ سال و اندی پیش با آغاز جنگ اوکراین، دوباره بر سر زبانها افتاد؛ جنگی که از نگاه او نتیجه بروز خطا در سیاستهای واقعگرایانه واشنگتن علیه خصم شرقیاش است.
تهاجمات وحشیانه اسرائیل به فلسطینیان بیپناه غزه که فصلی جدید از «جنایت علیه بشریت» را پیش چشم جهانیان گشود، مرشایمر را در 76 سالگی بیش از پیش در جهت آگاهیرسانی در رابطه با تحولات بینالمللی شتابانی که در شرف وقوع است، فعال کرده است.
استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو با آنکه معتقد به رئالیسم تهاجمی با شعار معروف «یا با ما هستید یا علیه ما» - که پیشتر از زبان بوشهای پدر و پسر شنیدهایم – محسوب میشود اما به واسطه آنکه اصل را بر منافع ملی آمریکا قرار میهد، کارزارهای جنگی اخیر نومحافظهکاران واشنگتن، ناتو و تلآویو در شرق اروپا و خاورمیانه را عاری از واقعگرایی میشناسد.
در ۸ ماه اخیر، او چند بار در بروز و ظهورهای رسانهای خود، ماهیت ورشکسته کارزار نظامی اسرائیلیها علیه غزه را برملا کرده که بدرستی دولت ایالات متحده را در آن دخیل میشمارد. در مقابل نیز بارها توسط رسانههای عبری و رسانههای جمعی شرکتی غرب مورد تحقیر قرار گرفته است. هر چند تحقیر توسط صهیونیستها نمیتواند جایگاه علمی و نظری بلند او را خدشهدار کند.
این یک استثنای رسانهای در غرب است، چرا که جایگاه شاخص مرشایمر در مکتب نوواقعگرایی در روابط بینالملل و به عنوان عضو ارشد شورای روابط خارجی ایالاتمتحده CFR که مهمترین اندیشکده سیاست عمومی آمریکاست - و حتی برخی را واداشته او را یکی از ۳ نظریهپرداز ژئوپلیتیک برتر آمریکا برشمارند - به او اجازه میدهد دکترین خیرهکنندهاش درباره وضعیت اسفبار رژیم صهیونیستی قبل و بعد از عملیات توفان الاقصی (7 اکتبر/ 15 مهر) توسط حماس را بدون نیاز به سر و صداهای رسانههای جریان اصلی، به عنوان نظریهای مرجع فراگیر کند.
او در کنفرانسی که ماه گذشته میلادی در شعبه استرالیایی مرکز مطالعات بینالمللی CIS به دعوت «تام سویتزر» برگزار کرد، از آنچه در فلسطین اشغالی در شرف وقوع است ۲ برداشت کلی و کلیدی داشت: «آمریکا و اسرائیل باختند؛ ایران برنده شد».
البته نمیتوان خوشبینی همیشگی این استاد مکتب نوواقعگرایی به قدرت ایران را کتمان کرد. پاییز 1396 که مرشایمر به دعوت وزارت امور خارجه، در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، سخنرانی معروف خود با عنوان «چشمانداز سیاست قدرتهای بزرگ در قرن 21» را ارائه داد، ضمن ابراز خشنودی از فرصتی که برای حضور در کشورمان پیدا کرده، ایران را قدرت بزرگی در خاورمیانه برشمرده بود که آمریکا را میترساند.
او همان روز در دانشگاه تهران، بخشهای جدیدی از نظریه معروف رئالیسم تهاجمی خود را تبیین کرد که بر اساس آن، چین و روسیه در آینده نزدیک - که همین روزهای فعلی باشد- به عنوان قدرتهای نوظهور و رقبای سیاسی و اقتصادی آمریکا رقابت بزرگی را برای کسب قدرت با ابرقدرت جهان تکقطبی در حال گذار آغاز میکنند.
مرشایمر اخیرا در یک گفتوگوی آنلاین با قاضی «اندرو ناپولیتانو» فعال مجازی به تشریح دکترینی پرداخت که همانطور که ذکر شد در مرکز مطالعات بینالمللی CIS ارائه داده است. در مصاحبه او با گرداننده ایتالیایی کانال یوتیوبی «قضاوت آزادی» که با عنوان «کلاس اهداکننده در مقابل اصلاحیه اول» منتشر شده، از عباراتی باورنکردنی در وصف رژیم صهیونیستی استفاده شده است؛ عباراتی چون «رژیم آپارتاید» و «دولت منفور اسرائیل».
او به کنایه از داستان فرار بنی اسرائیل از مصر، وضعیت فعلی رژیم صهیونیست را گیر افتادن در «دریای شکافتهشده» توصیف میکند، با این تفاوت که این بار اسرائیلیها در نقش فرعونیان در پی قوم مظلوم فلسطین هستند.
تز اصلی استاد دانشگاه شیکاگو این است که مساله چیزی فراتر از به بنبست رسیدن کابینه بنیامین نتانیاهو است و رژیم آپارتاید و منفور اسرائیل، در غائله اخیر ورای اقدام به نسلکشی و پاکسازی در غزه نتوانست به هیچیک از ۲ هدف پیشبینیشده دست یابد: 1- شکست دادن حماس و 2- آزادی اسرای بازداشت شده توسط حماس.
او به موضع اخیر کرت کمپبل، معاون وزیر خارجه ایالات متحده اشاره کرد که بتازگی جایگزین ویکتوریا نولند، عفریته جنگ و رهبر مونث اشکنازی بازهای شکاری نومحافظهکار واشنگتن شده است. به گفته مرشایمر، در حالی که نولاند با تحقیر شدن در اوکراین از هدفش که وارد آوردن شکست راهبردی به روسیه بود بازماند و برکنار شد، کمپبل هم قصد داشت پرونده جنگ غزه را با پیروزی میدانی قاطع رژیم صهیونیستی بر حماس ببندد که او هم ناکام ماند.
کمی جلوتر، الکساندر وارد و مت برگ، نویسندگان تارنمای آمریکایی پولیتیکو نیز به نقل قولی مشابه از او در مقالهشان با عنوان «پیروزی کامل اسرائیل در غزه بعید است» پرداخته بودند.
فراتر از تبلیغات شریرانه حامی اسرائیل که در اکثریت قریب به اتفاق رسانههای غربی مشاهده میکنیم، مشکل جدی رژیم صهیونیستی با حماس - که اساسا یک گروه سنی است – تحتالشعاع موضع برتر گروه مقاومت شیعه لبنانی حزبالله پیچیدهتر شده است. چه کسی تصور میکرد تنها یک دهه پس از شورش وهابیون داعش و سلفیهای القاعده به ادعای نمایندگی از اهل سنت علیه دولتهای شیعه عراق، سوریه و ایران، حالا یک زرادخانه شیعه 150 هزار موشکی به حمایت از سنیها برخیزد؟
همزمان گروه شیعه زیدی انصارالله یمن نیز که عموما به عنوان «حوثیها» شناخته میشود، شروع به زدن مواضع اسرائیل با موشک کرده است.
با در نظر گرفتن این موضوع، مرشایمر چنین استدلال میکند که نه تنها اسرائیل بازنده بزرگ درگیریهای جاری است، بلکه این رژیم منحرف ناخواسته ایالات متحده را هم به ورطه شکست کشانده، در حالی که همزمان خشم اعراب از آمریکا را هم برانگیخته و حتی صدای متحدان واشنگتن در مصر، اردن و ۶ پادشاهی نفتی خلیجفارس درآمده است.
مرشایمر در گفتوگو با اندرو ناپولیتانو تحولات را چنین بسط میدهد: «این شکست به نفع روسیه بود و باعث ورود جدید و دیدنی چین به صحنه بینالمللی شد که روابط بسیار خوبی با عربستان و ایران برقرار کرده است».
آلفردو خلیفه رحمه، استاد و تحلیلگر برجسته مکزیکی در تفسیر سخنان مرشایمر مینویسد: «به نظر من، شکست نسبی (غیرمستقیم) آمریکا در غزه بسیار کمتر از شکستی است که در اوکراین متحمل شد و این از سیلی نواخته شده به گوش آمریکا از آغوش دوگانه شیجینپینگ و همتای روس وی پوتین مشهود است. شکست آمریکا در اوکراین خطوط نظم نوین جهانی را مشخص کرد در حالی که گیر افتادن آمریکا در تله غزه فقط خسرانش را عمیقتر میکند».
توضیح مرشایمر از پیروزی نسبی ایران نیز به خودی خود شگفتانگیز است، بویژه وقتی میبینیم یک عضو ارشد شورای روابط خارجی ایالاتمتحده CFR، برتری جمهوری اسلامی بر آمریکا و متحد صهیونیستش را تئوریزه میکند.
مرشایمر پیروزی اخیر ایران را وابسته به ۳ تاریخ مهم بر میشمارد که از اول آوریل/ 13فروردین آغاز میشود؛ زمانی که رژیم صهیونیستی کنسولگری ایران در دمشق را حتی بدون هشدار به نزدیکترین متحد خود در واشنگتن بمباران کرد، 14 آوریل/ ۲۶ فروردین زمانی که ایران توان خود را با اطلاع قبلی به واشنگتن از طریق عمان به رخ اسرائیلیها کشید و موشکها و پهپادهای خود را روانه سرزمینهای اشغالی کرد که تنها نیمی از آنها طبق توافق ضمنی با آمریکا سرنگون شد و رژیم صهیونیستی تنها نظارهگر بود و سرانجام به زعم او 19 آوریل/ 31 فروردین که آنچه قرار بود انتقام وحشتناک اسرائیل از ایران باشد، تنها به فریاد حین زایمان یک موش از دل کوه منجر شد. ظاهرا این استاد علوم سیاسی قصد داشته ضربالمثل ایرانی «کوه موش زایید» را با حمله ناچیز اسرائیلیها به تنها یک رادار در اصفهان منطبق کند.
در نهایت پروفسور نامی دانشگاه شیکاگو آس دکترین خود را روی میز میکوبد. او در تشریح اینکه چرا رژیم صهیونیستی با از دست دادن قدرت بازدارندگی افسانهای خود تبدیل به یک بازنده بزرگ شده، به واکاوی راهبرد «تشدید تسلط هستهای آمریکا» میپردازد. راهبردی برای بازدارندگی که به زعم مفسران روندهای پنتاگون، کسانی مثل آرون مایلز، از زمان دولتهای اوباما و ترامپ، ناکارآمدی آن در تضمین محدود ماندن تنشهای حیاتی بینالمللی با مشارکت آمریکا مشخص شده بود.
مرشایمر به موضوع 9 موشک مافوق صوت غیرقابل ردیابی میپردازد که در شب حمله ایران به ۲ پایگاه هوایی مهم اسرائیل در نزدیکی نیروگاه هستهای دیمونا اصابت کردند و افتخار انحصاری بازدارندگی مافوق صوت در منطقه را به ایران اختصاص دادند.
اسکات ریتر، افسر پیشین اطلاعاتی آمریکایی و نماینده و بازرس سازمان ملل در بخش سلاحهای کشتار جمعی - پیش از حمله اصلی آمریکا به عراق - نیز در این مورد با هموطن آکادمیک خود همنظر است. او اخیرا در گفتوگو با نشریه مکزیکی لاخورنادا بیان کردرژیم صهیونیستی حتی نتوانست یک موشک ایران را هم رهگیری کند. او همچنین موشکهای مافوق صوت ایران را یک عامل بازدارنده بیهمتا برای وحشتآفرینی در میان دشمنانش برشمرد.
آنچه درباره صحبتهای اخیر مرشایمر مبهم میآید، سکوت او درباره 300 کلاهک هستهای مخفی رژیم صهیونیستی است. آیا او به خاطر تعهدات امنیتیاش به عنوان عضو ارشد مهمترین اندیشکده دیپلماتیک آمریکا در حفظ اسرار متحد نظامی پنتاگون اشارهای به زرادخانه غیرمتعارف اسرائیل نکرده یا نمیخواسته با بزرگنمایی این تهدید، این مزیت اخلاقی را برای ایرانیها فراهم آورد تا برای ایجاد موازنه مشروع با دشمن وحشی خود، پرهیز از ساخت بمب اتم را کنار بگذارند؟
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|