|
پیام رهبر انقلاب در پی حضور گرم و پرشور ملت ایران در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
همه برای آبادانی مادی و معنوی کشور تلاش کنند
گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، ضمن تبریک به ملت ایران و رئیس جمهور منتخب و همه فعالان این صحنه حساس، همگان را به همراهی و نیکاندیشی برای پیشرفت و عزت روزافزون کشور توصیه و تاکید کردند: شایسته است رفتارهای رقابتی انتخابات به هنجارهای رفاقتی تبدیل شود و همه برای آبادانی مادی و معنوی کشور تلاش کنند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب اسلامی همچنین جناب آقای دکتر پزشکیان رئیسجمهور منتخب را به توکل به خداوند رحمان و چشم دوختن به افقهای بلند و ادامه راه شهید رئیسی در بهرهگیری از ظرفیتهای فراوان کشور بویژه جوانان انقلابی و مومن توصیه کردند.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین والصلاه والسلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله روحی فداه
خدای عزیز و رحیم را سپاس که با اراده و توفیق او ملت بزرگ ایران توانست پس از مصیبت سنگین فقدان رئیسجمهور شهید، در مدت کوتاه قانونی، صحنه انتخابات ریاستجمهوری را سامان دهد و در 2 جمعه پیاپی، انتخاباتی آزاد و شفاف برگزار کند و از میان چند نامزد، با اکثریت آرا رئیسجمهور کشور را برگزیند.
مسؤولان محترم برگزاری انتخابات، با شتاب لازم و امانت کامل، وظایف خود را انجام دادند و مردم عزیز، با احساس مسؤولیت به میدان آمدند و صحنهای گرم و پرشور آفریدند و صندوقهای انتخاباتی را در 2 مرحله با بیش از ۵۵ میلیون رأی انباشتند. این حرکت بزرگ در رویارویی با غوغای دستساز تحریم انتخابات که دشمنان ملت ایران برای القای ناامیدی و بنبست به راه انداخته بودند، کاری درخشان و فراموشنشدنی است و همه نامزدهای محترم و همه کسانی که برای پیروزی هریک از آنان، هفتهها تلاش شبانهروزی کردند در افتخار و ثواب آن شریکند.
اکنون ملت ایران رئیسجمهور خود را انتخاب کرده است. اینجانب با تبریک به ملت و به رئیسجمهور منتخب و به همه فعالان این صحنه حساس مخصوصا جوانان پرشور ستادهای انتخاباتی نامزدها، همگان را به همکاری و نیکاندیشی برای پیشرفت و عزت روزافزون کشور توصیه میکنم. شایسته است رفتارهای رقابتی دوران انتخابات به هنجارهای رفاقتی تبدیل شود و هر کس در حد توان خود برای آبادانی مادی و معنوی کشور تلاش کند.
به جناب آقای دکتر پزشکیان رئیسجمهور منتخب نیز توصیه میکنم با توکل به خداوند رحمان به افقهای بلند و روشن چشم بدوزند و در ادامه راه شهید رئیسی از ظرفیتهای فراوان کشور بویژه منابع انسانی جوان و انقلابی و مؤمن، برای آسایش مردم و پیشرفت کشور بیشترین بهره را ببرند. بار دیگر جبهه سپاس بر درگاه حضرت حق میگذارم و به حضرت بقیهالله اعظم روحی فداه درود و سلام میفرستم و یاد شهیدان والامقام و امام بزرگوار شهیدان را گرامی میدارم و از همه نامزدهای محترم و فعالان عرصه انتخابات که در این برهه حساس نقشآفرینی کردند، و نیز رسانه ملی و حافظان امنیت کشور و دستگاههای اجرایی و نظارتی انتخابات سپاسگزاری میکنم.
سیدعلی خامنهای
1403/4/16
ارسال به دوستان
فشارها بر جو بایدن برای کنارهگیری از رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ادامه دارد
برو کنار!
* بایدن: سرما خورده بودم
گروه بینالملل: فشارها بر جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا برای کنارهگیری از مبارزات انتخاباتی ادامه دارد ولی او در مصاحبهای اعلام کرده است شایستهترین گزینه برای حزب دموکرات است و میتواند ترامپ را شکست دهد.
رئیسجمهور ۸2 ساله آمریکا در مصاحبه با تلویزیون خبری ایبیسینیوز دلیل عملکرد ضعیفی که از خود در نخستین مناظره انتخاباتی ۲۰۲۴ نشان داد را «سرماخوردگی و خستگی» دانست و تاکید کرد دائما تحت معاینات پزشکی قرار دارد.
بایدن در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا مایل است تحت معاینات پزشکی مستقل که شامل آزمایشهای شناختی و همچنین مربوط به سیستم اعصاب است قرار بگیرد و نتایج آن را با مردم آمریکا به اشتراک بگذارد، گفت: «ببینید! من هر روز تستهای شناختی انجام میدهم. میدانید؟ من نه تنها برای انتخابات کارزار برگزار میکنم، بلکه جهان را نیز اداره میکنم. اغراق نمیکنم اما ما ملت مهم جهان هستیم». بایدن در پاسخ به انتقادات به خود گفت: میتوانم ترامپ را شکست دهم.
رئیسجمهور آمریکا ضمن اشاره به جزئیات لحظاتی که با رهبران جهان گفتوگو یا درباره مسائل مختلفی در جهان نظیر گسترش ناتو رایزنی میکند، افزود: «روزی نیست که من درباره این تصمیماتی که باید هر روز اتخاذ کنیم، گفتوگو نکنم».
جو بایدن به عنوان پیرترین رئیسجمهور تاریخ آمریکا و دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق این کشور ۲۷ ژوئن نخستین مناظره انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ را برگزار کردند. بایدن در جریان مناظره ۹۰ دقیقهای با ترامپ بارها با بیان جملات نامفهوم و نیمهتمام و پاره شدن رشته افکارش و سکوتهای عجیب گاف داد و سردرگم ظاهر شد. نمایش ضعیف بایدن بعد از سلسله مداوم گافهای مکرر او در انظار عمومی در طول دوره ریاستجمهوریاش که سلامت فیزیکی و ذهنی او را زیر سوال برده بود، زنگ خطر را برای بسیاری از چهرههای سیاسی دموکرات و مفسران و تحلیلگران در ایالات متحده به صدا درآورد و بسیاری از آنها خواستار انصراف بایدن از رقابت انتخاباتی شدند.
بایدن مجددا در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا حاضر است آزمایشهایی را به طور مرتب انجام دهد، تاکید کرد: «من پیشتر آنها را انجام دادهام». تلویزیون خبری ایبیسی به «دونالد ترامپ» جمهوریخواه و رقیب بایدن درخواست مصاحبه داده اما تیم او چنین چیزی را رد کرده است. این در حالی است که دموکراتهای آمریکا از مصاحبه اخیر بایدن با شبکه خبری ایبیسی قانع نشدند و هنوز نسبت به توانایی او در شکست دادن ترامپ شک دارند. به گزارش خبرگزاری آکسیوس، ۴ دموکرات آمریکایی به صورت علنی خواستار کنارهگیری بایدن از رقابتهای انتخابات شدهاند و قانونگذاران ایالات متحده میگویند قرار است به تعداد این افراد اضافه شود. یک قانونگذار دموکرات به آکسیوس گفت: «بیشک فشار عمومی را به میزان لازم تشدید خواهیم کرد».
همچنین جو بایدن در یکی از نخستین اظهارنظرهای علنی بعد از این مناظره، اعتراف کرد در این مناظره «گند زده است». وی در مصاحبه از پیش ضبطشده با «ارل اینگرام» که صبح پنجشنبه به وقت محلی انتشار یافت، گفت: «من شب بدی داشتم. حقیقت امر این است که من گند زدم. من مرتکب یک اشتباه شدم. این برای یک حضور ۹۰ دقیقهای روی صحنه مناظره بود اما به آنچه در طول 3.5 گذشته انجام دادهام نگاه کنید». بایدن اظهار کرد: «من یک زن سیاهپوست را به عنوان معاون رئیسجمهور برگزیدم. من نخستین قاضی زن سیاهپوست را در دادگاه عالی منصوب کردم. من بیشتر از تمام دیگر رئیسجمهورهای تاریخ آمریکا سیاهپوستان و زنان سیاهپوست را به عنوان قاضی منصوب کردم».
در این میان یکی از حامیان مالی نزدیک به رئیسجمهور آمریکا گفت: «کاندیداتوری جو بایدن محکوم به فناست. من بزرگترین حامی بایدن هستم و او خدمتگزار حقیقی و مورد قبول مردم است اما محکوم به شکست است. ما باید تمام تمرکز خود را روی چیزی که بعدا اتفاق میافتد، معطوف کنیم».
یک عضو دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا هم با بیان اینکه بعد از مصاحبه جدید بایدن «نظر هیچکسی تغییر نکرده است» گفت: تعداد فزایندهای از قانونگذاران دموکرات باور دارند بایدن باید کنارهگیری کرده و سعی دارند این کار را با رضایت خود او و بدون نیاز به اعمال فشار دیگران انجام دهند.
یک عضو دیگر دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا هم گفت او و همکارانش باور دارند مصاحبه بایدن «تاثیرگذار نبود» و او قرار است در انتخابات نوامبر از ترامپ شکست بخورد. همچنین قانونگذار دیگری در این باره گفت از «خودداری بایدن از پذیرش واقعیت» نظرسنجیها و ناتوانیاش در توجیه حضورش در انتخابات «شگفتزده» شده است.
بایدن در حالی برای احیای اعتبار خود در این مصاحبه حاضر شد که پیش از آغاز مصاحبه، چندین عضو حزب دموکرات به آکسیوس گفتند این اقدام بینتیجه خواهد بود و جایگاه بایدن را در میان قانونگذاران دموکرات کنگره بهبود نخواهد داد. یکی از آنها به آکسیوس گفت: «هیچکس فکر نمیکند برگزاری یک مصاحبه درخور، مشکل را حل میکند».
ارسال به دوستان
گزارشی تکاندهنده از همدستی غربیها با جنایات صهیونیستها علیه مردم فلسطین
معماران غربی نسلکشی غزه!
پایگاه خبری میدل ایست مانیتور در گزارشی با اشاره به گذر جنگ غزه از 9 ماهگی و تداوم کارزار قتل و جنایت صهیونیستها در نوار غزه، به مساله حمایتهای گسترده مادی و تسلیحاتی دولتهای غربی از رژیم اشغالگر قدس پرداخته است.
به گزارش «وطن امروز»، کمکهای آمریکا و اروپاییها به اسرائیل همواره جنجالی و با شکایت گروههای حقوق بشری همراه بوده است؛ موضوعی که قدرتهای غربی سعی داشتهاند به هر نحو ممکن آن را پنهان کرده و لاپوشانی کنند. با این حال، شاهد آن هستیم که گاه و بیگاه افشاگریهای قابل توجهی در این رابطه صورت میگیرد. بر اساس گزارش میدل ایست مانیتور، دولتهای آمریکا و آلمان بیشترین حمایتهای تسلیحاتی و نظامی را از صهیونیستها در بحبوحه جنگ غزه انجام میدهند و در این زمینه طیف متنوعی از تسلیحات سبک تا نیمهسنگین و سنگین را در اختیار رژیم اشغالگر قدس قرار میدهند. نکته قابل تامل اینکه دولت آمریکا تاکنون بیش از 100 محموله تسلیحاتی را بر اساس آمارهای رسمی به رژیم اشغالگر قدس تحویل داده است؛ معادلهای که نشان میدهد برخلاف برخی موضعگیریهای ظاهری مقامهای دولت آمریکا در مخالفت با کارزار قتل و جنایت صهیونیستها در نوار غزه، آنها خود یک پای مهم این جنایات هستند و صرفا به دنبال ظاهرسازی و عوامفریبی هستند. در ادامه، به 2 تامینکننده اصلی تسلیحات رژیم اشغالگر قدس در جهان غرب، در بحبوحه جنگ غزه اشاره میشود و تسلیحات و روند کلی ارائه مهمات از سوی آنها به صهیونیستها با ذکر برخی جزئیات مورد اشاره قرار میگیرد.
* ایالات متحده
آمریکا به عنوان اصلیترین حامی تسلیحاتی رژیم اسرائیل، 69 درصد از واردات تسلیحات متعارف این رژیم در فاصله میان سالهای 2019 تا 2023 را به خود اختصاص داده است. این آمار و ارقام بر اساس یافتههای انستیتو پژوهش صلح بینالمللی استکهلم (موسسه سیپری) تهیه شده است. از زمان اجرای عملیات هفتم اکتبر علیه اسرائیل توسط جنبش حماس، آمریکا به نحو قابل توجهی حمایت نظامی خود از اسرائیل را تقویت کرده و افزایش داده و بیش از 100 مورد محمولههای تسلیحاتی را به اراضی اشغالی فرستاده است. در این چارچوب، دولت آمریکا طیف متنوعی از تسلیحات و مهمات را به اراضی اشغالی فرستاده که از جمله آنها میتوان به سامانههای پدافندی، مهمات هدایتشونده، گلولههای توپ، گلولههای تانک و تسلیحات سبک اشاره کرد. آمریکا در بحث تقویت سامانه پدافندی گنبد آهنین و ارائه سامانههای پیشرفتهتر به این رژیم نیز نقشی محوری بازی کرده است. گزارشهای رسمی حاکی از این است که آمریکا شمار قابل توجهی بمبهای هوشمند و قُطر کوچک و البته برخی تجهیزات فناورانه که دقت ادوات و مهمات انفجاری را به شدت بالا میبرند هم در اختیار رژیم اشغالگر قدس قرار داده است. از جمله دیگر تسلیحات و مهمات ارائه شده از سوی دولت آمریکا به رژیم صهیونیستی میتوان به گلولههای توپ 155 میلیمتری، موشکهای هلفایر، مهمات 30 میلیمتری و توپهای تانک 120 میلیمتری اشاره کرد. گزارشهای مختلف حاکی از ارائه تسلیحات دید در شب و البته بمبهای قوی سنگرشکن از سوی آمریکا به رژیم اسرائیل نیز است. در این میان، رسانههای اسرائیلی گزارشهای مختلفی را هم منتشر کرده و اعلام داشتهاند در پایان ماه ژانویه، واشنگتن به دنبال آن بوده تا جنگندههای اف 35، هلیکوپترهای آپاچی، هلیکوپترهای بلک هاوک60 UH- و سی هاوک 60T SH-،
انواع پهپادها، هویتزرهای «ام 109»، سامانههای راکتانداز «ام 270»، جنگندههای فالکون «اف 16» و هزاران گلوله توپ را نیز به اسرائیل ارسال کند. تا پایان ماه مارس سال جاری میلادی، دولت بایدن زمینه را برای فروش 25 جنگنده اف 35 به اسرائیل به ارزش 2.5 میلیارد دلار و همچنین دیگر ادوات مرتبط با جنگندهها نظیر موتورهای آنها فراهم کرده است. در میان مهمات ارائه شده از سوی دولت بایدن به اسرائیل شاهد 1800 بمب غیرهدایت شونده 84 MK- و500 بمب غیرهدایتشونده82 MK- نیز هستیم. آمریکا و اسرائیل همچنین در تاریخ 4 ژوئن سال جاری توافقی را برای فروش 25 جنگنده اف 35 به امضا رساندهاند.
* آلمان
آلمان دومین تامینکننده اصلی تسلیحات رژیم اسرائیل است. بر اساس آمارهای رسمی، بیش از 25 درصد واردات تسلیحات اسرائیل در فاصله سالهای 2019 تا 2023، از مبدا آلمان انجام شده است. برلین عمدتا نیاز اسرائیل به زیردریاییها، کشتیهای جنگی، موتور وسایل حملونقل و هواپیماها و جنگندهها و انواع اژدرها را رفع کرده است. بر اساس آمارهای رسمی نهاد موسوم به «کارگران در فلسطین»، آلمان چیزی حدود یکسوم تسلیحات و تجهیزات نظامی ارائه شده به اسرائیل را در قالب کمک نظامی به این رژیم تحویل میدهد. آلمان به طور مستقیم در دوره زمانی قبل از عملیات هفتم اکتبر، با صادرات 326 میلیون یورو انواع و اقسام تسلیحات به اسرائیل موافقت کرده بود و البته در زمینه آموزش نظامی نیز کمکهای قابل توجهی از سوی آلمان به رژیم اشغالگر قدس ارائه شده است. گزارشهای رسمی حاکی از این است که دولت آلمان مجوز فروش انواع فناوریهای نظامی، تجهیزات الکترونیکی، کشتیهای جنگی، تجهیزات دریایی مخصوص، بمبها، اژدرها، راکتها، موشکها و دیگر تجهیزات و مهمات انفجاری به اراضی اشغالی را هم صادر کرده است. سال 2023، آلمان صادرات قابل توجهی از تسلیحات و ادوات نظامی را به اسرائیل انجام داد که از جمله آنها میتوان به 2 ناو کلاس ساعر 6، تامین اژدرهای مورد نیاز زیردریاییهای دلفین و ارائه شمار قابل توجهی از موتورهای دیزلی برای وسایل نقلیه نظامی صهیونیستها اشاره کرد. ناوهای کلاس ساعر 6 در جریان جنگافروزی کنونی رژیم اسرائیل علیه نوار غزه ماهیت عملیاتی به خود گرفتهاند. این کشتیهای جنگی در انجام حمله به نوار غزه از سواحل نزدیک آن یا تداوم محاصره دریایی غزه، کنشگری مستقیم داشتهاند. نفربر زرهی ایتان نیز که در آن از موتورهای دیزلی آلمانی استفاده شده به نحوی گسترده از سوی صهیونیستها در جنگ غزه استفاده شده است. آلمان همچنین موتورهای دیزلی مورد نیاز تانکهای مدل مرکاوا 4 رژیم اسرائیل را تامین کرده است، مسالهای که بویژه از حیث تداوم عملیات زمینی صهیونیستها از اهمیت فراوانی برخوردار است. از اواخر ماه اکتبر سال گذشته میلادی، این تانکها از سوی اسرائیل برای حمله به غیرنظامیان و زیرساختهای مدنی نوار غزه به نحو گستردهای مورد استفاده قرار گرفتهاند. ژانویه سال جاری میلادی، نشریه آلمانی اشپیگل گزارش داد برلین با تحویل 10 هزار گلوله توپ 120 میلیمتری که مورد استفاده تانکهای اسرائیلی است، موافقت کرده است. صهیونیستها پیشتر در ماه نوامبر سال 2023 درخواست تحویل این مهمات از سوی آلمان به خود را داشتند. البته آنچه در این گزارش به آن اشاره شد، تنها بخشی از حمایتهای گسترده تسلیحاتی و نظامی دولتهای غربی از رژیم اشغالگر قدس در بحبوحه جنگ غزه است. دیگر دولتهای اروپایی نظیر ایتالیا و انگلستان نیز پس از آمریکا و آلمان، اصلیترین تامینکنندگان تسلیحات و مهمات اسرائیلی در جریان جنگ غزه هستند؛ کشورهایی که با تداوم جنگ غزه، بر شدت و گستره حمایتهای خود از رژیم صهیونیستی افزودهاند و در این مسیر هیچ توجهی به اوجگیری قابل توجه اعتراضات جهانی علیه صهیونیستها و جنایات آنها علیه مردم غزه نداشتهاند.
***
یک رسانه عربزبان از مذاکره برای توافق بین حماس و اسرائیل خبر داد
تراژدی جنگ و صلح
گروه بینالملل: یک رسانه عربزبان در یادداشتی درباره توافقنامه اصلاحشده برای دستیابی به آتشبس در نوار غزه و تفاوت آن با پیشنهادهای قبلی نوشت در توافق جدید جنبش حماس از شرط خود برای توقف جنگ با تضمینهای بینالمللی در مرحله نخست توافق چشمپوشی کرده و آن را به ادامه مذاکرات تا اجرا در مرحله دوم موکول کرده است.
یک منبع بلندپایه حماس به رویترز گفت: حماس پیشنهاد آمریکا را برای آغاز مذاکرات برای آزادی اسیران اسرائیلی از جمله سربازان و مردان، ۱۶ روز پس از مرحله اول توافق پذیرفته است. یک مقام فلسطینی نزدیک به تلاشهای صلح با میانجیگری بینالمللی گفته است این پیشنهاد میتواند منجر به دستیابی به یک چارچوب توافق در صورت پذیرش اسرائیل شود و به جنگ ۹ ماهه غزه پایان دهد. به گفته مقامات بهداشت غزه، بیش از ۳۸۰۰۰ فلسطینی در حملات رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدهاند. یک منبع ارشد در جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) دیروز به رویترز گفت در توافقنامه اصلاحشده، آتشبس موقت و ورود کمکها قید شده است. وی افزود: پیشنهاد توافق اصلاحشده بین حماس و اشغالگران موافق این است که مذاکرات برای آزادی اسرای صهیونیست از جمله سربازان و مردان باقیمانده ظرف ۱۶ روز پس از مرحله اول توافق آغاز شود.
این منبع تصریح کرد این پیشنهاد تضمین میکند تا زمانی که مذاکرات غیرمستقیم برای اجرای مرحله دوم توافق ادامه داشته باشد، میانجیها نیز توافق آتشبس موقت، ارسال کمکها و خروج نیروهای اسرائیلی از غزه را تضمین کنند.
این در حالی است که «اسامه حمدان» از مقامات حماس روز جمعه تاکید کرد جنبش حماس انتظار دارد تا شنبه اشغالگران به پیشنهاداتش برای آتشبس در غزه پاسخ دهند.
حمدان گفت: ما نمیخواهیم درباره جزئیات این ایدهها صحبت کنیم و منتظر شنیدن پاسخ هستیم که به احتمال زیاد امروز یا فردا خواهد بود. اگر پاسخ مثبت باشد، این ایدهها به تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت. وی همچنین توضیح داد که تواناییهای نظامی جنبش حماس در نوار غزه «هنوز در موقعیت خوبی برای ادامه جنگ» قرار دارد. شبکه ۱۳ عبری نیز به نقل از برخی منابع گزارش داد: مذاکرات درباره اسیران آسان نخواهد بود و ممکن است ۳ تا 5 هفته طول بکشد. همچنین «محمد نزال» از اعضای دفتر سیاسی حماس به العربی الجدید گفت این جنبش از آغاز روند مذاکرات غیرمستقیم که از چند ماه پیش آغاز شد، مسیر شفافی را دنبال کرده و طی آن با رویکردی مثبت با مذاکرات برخورد کرده است. خطوط اساسی و اصلی جنبش حماس شامل توقف دائم حملات، عقبنشینی نیروهای اشغالگر از نوار غزه، بازگشت آوارگان فلسطینی به خانههایشان، سرازیر شدن مواد غذایی، کمکهای امدادی، دارویی و نفتی به تمام مناطق نوار غزه، آغاز روند بازسازی و دستیابی به توافق تبادل اسراست. وی تصریح کرد: حماس ۶ مه پس از ایجاد اصلاحاتی با تایید میانجیگران و دولت آمریکا از طریق نماینده خود، ویلیام برنز، رئیس سیا موافقت خود را با پیشنهاد ارائه شده توسط رژیم اشغالگر اعلام کرد. پس از آن به جنبش حماس اطلاع داده شد اسرائیل با اصلاحات حماس موافقت کرده است و سپس به جای اعلام، نتانیاهو فرار به جلو را ترجیح داد و به شهر رفح حمله و روند مذاکرات را نقض کرد.
عضو دفتر سیاسی حماس گفت: دولت آمریکا ساکت ماند و جرات محکوم کردن این اقدام نتانیاهو را نداشت، سپس جو بایدن در یک سخنرانی ماه گذشته (ژوئن) این پیشنهاد را تکرار کرد و جزئیات آنچه را که پیشنهاد رژیم صهیونیستی خواند، توضیح داد. این نکته قابل توجه بود که او از نتانیاهو خواست با آن موافقت کند. حال سوال این است: چگونه میتواند یک پیشنهاد صهیونیستی باشد و از خود آنها خواسته شود با این پیشنهاد موافقت کنند؟! با این وجود میانجیها دوباره با حماس تماس گرفتند و اعلام کردند فرصتی جدید برای دستیابی به توافق جدیدی وجود دارد که به جنگ وحشیانه پایان دهد.
نزال در این باره تصریح کرد: جنبش حماس پس از ارائه اصلاحیههای خود با انعطافپذیری و مثبتاندیشی بالا به پیشنهادی که اخیرا توسط رژیم اشغالگر ارائه شد، پرداخت و اکنون توپ در زمین این رژیم است و واکنشهای غیررسمی در محافل آمریکایی و اشغالگران حاکی از استقبال آنها از پاسخ جنبش حماس است. در همین راستا، «احمد الطنانی» مدیر مرکز تحقیقات و مطالعات استراتژیک «عروبه» فلسطین گفت: چندین ملاحظه و نکته پشت تحولات در پرونده مذاکره وجود دارد که مهمترین آنها پیشگیری از جنگ در جبهه شمالی اراضی اشغالی است.
وی به العربی الجدید گفت: یک حرکت واضح در پرونده مذاکره وجود دارد و در راس آن آمریکا درصدد جلوگیری از وقوع جنگ میان حزبالله و رژیم اشغالگر در دوره آتی است. الطنانی تصریح کرد: «آموس هوکشتاین» به دنبال تصویب ایدههای جدیدی از طریق حزبالله بود که در حرکت مذاکرات نقش داشته است و اطلاعات موجود نشان میدهد هیچ پیشنهاد جدیدی درباره غزه وجود ندارد و در حقیقت فرمولهای جدیدی هستند که ممکن است قابل قبولتر باشند. وی افزود: مقاومت فلسطین میخواهد ایده مسؤول جلوه دادن آن در شکست تلاشها برای دستیابی به توافق از سوی دولت آمریکا را کنار بگذارد و به همین دلیل چشمپوشیهایی را از خواستههای خود داشته است.
ارسال به دوستان
رئیسکل بانک مرکزی در حاشیه نشست دوجانبه رؤسای کل بانکهای مرکزی ایران و روسیه خبر داد
امضای پیمان پولی ایران و روسیه
رئیسکل بانک مرکزی از امضای نخستین قرارداد پیمان پولی دوجانبه برای تبادلات تجاری میان ایران و روسیه خبر داد و اعلام کرد: زیرساخت معاملات توافقی ریال برونمرزی (ریال آفشور) در مرکز مبادله ارز و طلای ایران در آینده نزدیک افتتاح خواهد شد. محمدرضا فرزین در حاشیه نشست دوجانبه رؤسای کل بانکهای مرکزی ایران و روسیه گفت: تمام اقدامات مشترکی که در گذشته توافق شده بود نهایی شد و به این ترتیب تمام اقدامات توافقشده قبلی وارد مرحله عملیاتی شد و سند همکاری جدیدی درباره اقدامات مشترک آتی به امضای رؤسای کل بانکهای مرکزی ۲ کشور رسید. وی افزود: با پیمان پولی، مبادلات بر اساس ارزهای محلی ریال و روبل خواهد بود و نیازی نیست از ارز دیگری استفاده شود و شروعی برای جهش در مبادلات تجاری کشور است و بسیاری از خطرات ناشی از تبدیل ارز و این امر مبادلات با سایر ارزها را پوشش میدهد لذا این مهم برای تجار ایرانی و سرمایهگذاران روسی بسیار مطلوب است. فرزین گفت: ۲ طرف ضمن نهاییسازی الزامات اتصال شبکه پرداخت کارتی میر روسیه به شبکه شتاب ایران، این پروژه وارد مرحله عملیاتی شد که فاز اول آن تا اواخر ماه آینده میلادی (ابتدای شهریور) برای اتباع ایرانی قابل استفاده خواهد بود. فرزین تصریح کرد: مرحله دوم این اتصال برای بهرهمندی اتباع روسیه در ایران خواهد بود و در مرحله سوم کارتهای شتاب ایران در پذیرندههای فروشگاهی روسیه پردازش خواهد شد. رئیس کل بانک مرکزی درباره تخصیص ارز اربعین به زائران متقاضی در سال جاری نیز گفت: در این باره سال گذشته تلاش ما این بود که این ارز را تهیه کنیم. سال گذشته ۲۰ روز مانده به اربعین ارز را در اختیار متقاضیان قرار دادیم. البته برخی مردم معتقد بودند اگر این موضوع زودتر رخ میداد بهتر بود لذا امسال نیز این آمادگی را داریم که بعد از برگزاری مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی و در راستای تکریم زائران محترم، عرضه ارز اربعین را بهصورت دینار در شعب منتخب شبکه بانکی آغاز کنیم.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با حسین محمدی سیرت درباره رفتار جبهه انقلاب در انتخابات ریاست جمهوری
سیاستزدگی سطحی
انتخابات به پایان رسید و مردم ایران رئیس دولت چهاردهم را شناختند. روند انتخابات با تمام فراز و فرودهایش تا حد قابل قبولی به صحنه رقابت جریانهای سیاسی تبدیل شد و توانست تا حدی قهر و کنارهگیری مردم از امر سیاسی را ترمیم کند و وضع مشارکت را کمی بهبود بخشد اما بحث اینجاست که به انتخابات 1403 چگونه باید نگریست و این انتخابات چه بیمها و امیدهایی را برای جریان انقلاب به همراه دارد؟ برای بررسی این موضوع سراغ حسین محمدیسیرت، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) رفتیم تا در این باره با او گفتوگو کنیم.
* تحلیل کلی شما از وضعیت انتخابات چیست؟ چه تحلیلی از سبد رای جریانهای سیاسی میتوان ارائه داد؟
به نظر میرسد بخشی از سبد آرا که مربوط به عامه مردم است خیلی در گفتمان انقلاب یا غیرانقلاب نمیگنجد و جریان انقلاب عملا این سبد را از دست داده است، چراکه جریان انقلاب بشدت به دنبال یک رای ایدئولوژیک و آرمانگرایانه است، در حالی که میتوان آرمانگرایانه رای داد ولی جریان عامه مردم را هم با خود همراه کرد. این نکته اول است و من فکر میکنم جریان انقلاب عملا رای غیرایدئولوژیک را از دست داده است. یعنی عامه مردم که شاید خیلی بر اساس رویکردهای ارزشی یا غیرارزشی رای نمیدهند و برای آنها مساله روزمره مطرح است، به این جریان تمایل نشان نداد. دلیل آن هم افزایش رویکردهای آرمانگرایانه غیرواقعبینانه در جریان انقلاب در سالهای اخیر است. به نوعی با شخصیتهای خاصی که به عنوان جریان انقلاب در سالهای اخیر معرفی کردیم، عملا عقلانیت و واقعبینی را از جریان حزباللهی گرفتیم. این شخصیتها صرفا آرمانگرایانه به موضوع نگاه میکنند و آن هم آرمانگرایی انتزاعی که در اینجا عامه مردم از دست میروند. این نکته اول است. جریان انقلاب صرفا توانست بخشی از رای ایدئولوژیک خود را پای کار بیاورد که درباره آن رای ایدئولوژیک میتوان تحلیل و بحث کرد.
در چند سال گذشته فرآیندی شروع شد که از قبل هم رگههایی از آن قابل مشاهده بود. رهبر انقلاب بارها بر عقلانیت سیاسی یا عقلانیت دینی تاکید داشتهاند. در این تعریف، فرد هم آرمانگراست و هم واقعبین، یعنی واقعگرا نیست، بلکه واقعبین است.
اما در سالهای گذشته و در اوج آن در اتفاقات انتخابات مجلس اخیر، رویکردهای ایدئولوژیک شعاری و غیرواقعبینانه آن هم با الگوی تخریب و با شعار عدالت بشدت بدنه رای ایدئولوژیک نظام را تراشید. یعنی ما به تمام مفاهیم عقلانی مثل مصلحت، وحدت و... لگد زدیم و همه را ذبح مفهومی به نام عدالت کردیم که مشخص نبود مراد از عدالت چیست. وقتی شما با رویکرد تخریبی تمام بازیگران سیاسی اطراف خودت را تخریب کردی، طبیعتا شعار ایدئولوژیک شما هم غیرواقعبینانه میشود و در سبد نیروهای انقلاب یک طیفی میماند که بشدت ظاهرا عدالتخواهند و رویکردهای خیلی انقلابی دارند. طیف خاصی اینجا میماند که متاسفانه در سالهای گذشته هم از طریق رسانههای برخی از طیفهای مختلف، هم از طریق برخی انسانرسانههای جریان حزباللهی و هم از طریق حتی بخشی از رسانه ملی، ادبیات آنها پمپاژ شد و عملا این رویکرد تخریبی و شبهعدالتخواهانه آمد و رای جریان حزباللهی را تا جایی تراشید که به یک هسته سخت رسید که اوج آن همین 13 میلیونی میشود که امروز میبینیم. طبیعی است با این رویکرد بخش عمده عامه مردم و جریان میانه را از دست میدهید و نماد عقلانیت شما تندروی و یک واقعگرایی غیرعاقلانه میشود.
وقتی نماد تئوریسینهای انقلاب، اصطلاحا انقلابیون رادیکال هستند - این دوستان میتوانند بخشی از جریان انقلاب باشند و منظور من حذف این آقایان نیست - و تمام انقلاب خلاصه در این ایده شود و هر که در این ایده نباشد، ضدانقلاب و محافظهکار نامیده شود، طبیعی است وضعیت جریان انقلاب به اینجا میرسد و عقلانیت تدریجا خارج از کنشگری سیاسی آقایان قرار میگیرد.
* گفته میشود مساله مشارکت رابطه معناداری با تکثر نامزدها دارد. برخی دلیل عدم مشارکت را عدم رقابت تحلیل میکردند، از این حیث با توجه به شکلگیری رقابت نسبی در این دوره، باز هم مشارکت از ۵۰ درصد فراتر نرفت، چه عواملی این مشارکت را رقم زد؟
در مورد کاهش مشارکت بالاخره موضوع رقابت هم موثر بود. در دور دوم که واقعا جامعه احساس کرد در یک دوقطبی قرار دارد، در انتخابات شرکت کرد و حتی به نسبت انتخابات سال 1400 رشد 2 درصدی را شاهد هستیم. بنابراین خود مساله رقابتی بودن هنوز هم یکی از دلایل افزایش مشارکت در انتخابات است. البته اینکه صرفا کاهش مشارکت را به مساله رقابتی بودن منوط کنیم، درست نیست. درباره عوامل دیگر نکاتی را میتوان عنوان کرد.
یک نکته این است که فضای فرهنگی و توان رسانهای جمهوری اسلامی از مفاهمه و ارتباط با سنین 18 تا 25 سال ناتوان شده است. همان رویکرد خاص در رسانه ملی که صرفا خود را متعلق به یک طیف خاص میبیند به این امر دامن زده است. یکی از اشتباهات ما در سالهای گذشته این بود که رسانه ملی رقیب فضای مجازی شد، در صورتی که در رسانههای شاخص دنیا، فضای مجازی امتداد رسانه قرار گرفته است. امروز من هیچگاه شبکه الجزیره را نمیبینم اما الجزیره را از طریق صفحه توئیتر یا تلگرامش میبینم. رسانه ملی در دهه گذشته به هر دلیلی امتداد مجازی خود را از دست داد و ما مفاهمه با این نسل جوان را از دست دادیم. لذا مفصل باید روی این مساله فکر کرد. مساله کیفیت آموزش و پرورش، وضعیت دانشگاهها، اغتشاشات 1401 و... چه بخواهیم و چه نخواهیم این نسل را از ما دور کرد، البته به واسطه انتخابات اخیر تا حدی این فاصله کاهش یافت.
نکته دیگر عدم پیوست مشارکت محلی به انتخابات ریاستجمهوری بود. معمولا انتخابات همراه انتخابات شوراهای شهر و روستا برگزار میشد که به واسطه جنبههای محلی آن به طور طبیعی مشارکت بالاتر میرفت. طبیعتا این مساله به انتخابات ریاستجمهوری هم کمک میکرد. در این انتخابات به واسطه این وضعیت، یک مقدار شاهد کاهش مشارکت بودیم.
نکته دیگر نبود نظام حزبی و رسانهها در انتخابات است. الان طبیعتا مردم از طریق رسانههای سیاسی در انتخابات رای میدهند. اگر صرفا سلبریتیهای رسانهای این نقش را ایفا کنند، طبیعی است این نقش یک نقش معیوب است اما آیا نمیتوان به نظام حزبی فکر کرد که جلوی این وضعیت غیرقابل پیشبینی فضای سیاسی کشور را بگیریم که مردم به یک باره با یک هیجان و شوک روبهرو نشوند؟ مردم آدمهایی را که تا دیروز نمیشناختند امروز به عنوان بازیگران سیاسی میبینند. این هم موضوعی است که باید به آن فکر کرد.
نکته دیگر اینکه ناکارآمدی انباشته دهه گذشته را اصلا نباید نادیده گرفت. یکی از دلایل کاهش مشارکت ناکارآمدی انباشته دهه پیش است. یعنی از سال 90 تا سال 1400 ما یک انباشت ناکارآمدی داشتیم و طبیعی است بخش عمدهای از جامعه با صندوق قهر میکند و به این سرعت هم نمیتواند به سمت وضعیت مشارکت سیاسی برگردد. در دولت مرحوم شهید رئیسی هم تلاشهایی شد و طبیعی است در عرض 3 سال نمیتوان مسیر 10 سال ناکارآمدی را جبران کرد، لذا ناکارآمدی انباشته 10 ساله جریان غربگرا بشدت به کاهش مشارکت منجر شد. طبیعتا به این موارد میتوان موارد دیگری را هم اضافه کرد که به همین بسنده میکنم.
* نظرسنجیها از بحرانی بودن وضعیت مشارکت جوانان در انتخابات حکایت میکند، چه تحلیلی از عدم مشارکت جوانان در انتخابات دارید؟ آیا میتوان سخن از شکاف نسلی گفت؟
نکته اول این است که این نسل هیچ مفاهمهای با جمهوری اسلامی ندارد. وضعیت آموزش و پرورش و دانشگاهها و وضعیت فضای مجازی و نسبت رسانه ملی با این نسل و بالعکس به این فضا دامن میزند. مصرف رسانهای بالای این طیف را که اباحهگری بالایی را ترویج میکند نیز باید اضافه کرد. اتفاقات 1401 مجموعا این نسل را از وضعیت مسؤولیتپذیری و مشارکت سیاسی فاصله داده و از طرف دیگر مخاطبه سیاسی این جریان با جمهوری اسلامی خیلی کم شده است. مثلا در دهه 70 که جریان اصلاحات روی کار آمد، مخاطب اصلی آن، جوانان همین سن بود و نیازهای این سن را مورد توجه قرار داد. من فکر میکنم تا حد زیادی نیازها و علایق این سن در گفتمان سیاسی کشور کمرنگ شده است. در مناظرات هم میدیدم جنس خواستهها بیشتر معطوف به عامه و میانه مردم بود تا نوجوانان و جوانان. این طیف کمتر مورد توجه قرار گرفته است. سیاستگذاری حوزه فضای مجازی که زیست اصلی این نسل است هم قابل توجه است. از طرف دیگر یک واقعیت جهانی را باید در نظر داشت که ما با یک نوع شبهاباحهگری یا بیمسؤولیتی در طیفی از جوانان روبهرو هستیم که جامعه ما هم مستثنا از این نیست. میتوان از این منظر مفصل بحث کرد که حالا در همین وضعیت چرا جامعه دانشجویی آمریکایی به موضوع فلسطین واکنش نشان میدهد اما جامعه ایرانی و دانشجوی ایرانی کمتر به این موضوع واکنش نشان میدهد. وضعیت نظام آموزشی ما اینجا خیلی تعیینکننده است.
* با توجه به رای بالای پزشکیان در برخی شهرها به نظر میرسد شکاف قومیتها و اهل سنت در انتخابات جدی بود، این امر را چطور تحلیل میکنید؟ این را باید بر اساس نابرابریها تحلیل کرد، یا باید نگاه سطحی در رایدهی را مؤثر دانست؟
با یک نگاه واقعبینانه باید گفت تعصبهای قومی و مذهبی در طول تاریخ وجود داشته است. اسلام هم تلاش کرده این تعصبهای قومی و زبانی را حذف نکند، بلکه مدیریت کند. بالاخره تعصبهای انسانی که در ادبیات دینی مورد نقد قرار گرفته، مورد سوءاستفاده یا استفاده جریانهای سیاسی قرار گرفته است. این یک واقعیت انسانی است و نمیتوان با آن کاری کرد. جامعه ایرانی است که باید تصمیم بگیرد چگونه رای میدهد. بر اساس عقلانیت رای میدهد یا تعصبهای سنتی قومی یا مذهبی؟
از طرف دیگر به نظر من ما در سیاستهای قومی و مذهبی با همه مسیری که در سالهای گذشته رفتهایم، هنوز هم به تعادل نرسیدهایم. به نظر من در نگاه رهبر انقلاب ما نباید هویتهای غیرکلان را حذف کنیم، بلکه سیاست عقلانی به دنبال تعادل هویتی است. یعنی مثلا تو یک مسلمان ایرانی ترک هستی، نه یک ترک مسلمان ایرانی. ما به دنبال حذف کردن هویتهای زبانی و اقلیتهای مذهبی نیستیم اما برخی سیاستها در حوزه اقتصاد و امنیت، این تعادل هویتی را به هم زده است. وقتی شما نتوانید این تعادل هویتی را حفظ کنید یا افراط کنید و هویتی را حذف کنید، یا تفریط کنید و همه هویتها را در برابر هویت ملی آزاد بگذارید، طبیعی است که این سیاستگذاری نامتوازن، خود را در شب انتخابات نشان میدهد. نکته دیگر خودآگاهی هویتی است که نباید این هویت مورد سوءاستفاده جریانهای سیاسی قرار گیرد که این بحثی است که نیاز به سیاستگذاریهای فرهنگی و اقتصادی و امنیتی جدی دارد. من فکر میکنم نکتهای که عرض کردم راهحل است. نه افراط به معنی حذف لایههای هویتی و نه تفریط به معنای عدم توازن لایههای هویتی. منطق ایجاب میکند که لایههای هویتی یک سرمایه هستند که باید متوازن و به صورت معقولی چینش داشته باشند که سیاستگذاری معقولی را میطلبد.
* در پایان اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
من به عنوان معلمی که خود را متعلق به جریان انقلاب میداند، نگرانی خودم از جریان انقلاب همین چیزی است که امروز میبینیم؛ یعنی سطحیشدگی، شعارزدگی، رسانهزدگی، سلبریتیزدگی و... .
اصلیترین دغدغه و ناراحتی من از فضای انتخابات اخیر آن شبهتحجری بود که ذیل آن مفهوم وحدت و مصلحت گم میشود و این خیلی تلخ است که جریان انقلاب از تئوریسینهایی مثل شهید مطهری و شهید مفتح و شهید بهشتی به الگوی تخریبی در انتخاباتهای اخیر برسد که الگوی رایآوریشان لجنپراکنی یا تخریب رقبای درونگفتمانی میشود. شما در انتخابات مجلس - با اینکه جریان رقیب جدی نبود و انتخابات به نوعی درونگروهی بود - دیدید که برنامهای در کار نبود، بلکه تخریب مشهود بود. یعنی ما یک رای سلبی دادیم. این قطعا شایسته جریان انقلاب که پر از شخصیتهای فرهیخته و اهل علم است، نیست. من از این نگرانم و فکر میکنم اصلیترین آفت جریان انقلاب این سیاستزدگی سطحی است که باید به این فکر کرد. حالا آمدن و رفتن افراد «تلک الایام نداولها بین الناس» است اما باید در مورد این وضعیت جریان انقلاب فکری کرد.
باید پرسید چه شخصیتهایی در جریان انقلاب نخبه هستند؟ نخبه آن جریان شبهرسانهای است یا نخبه یک شخصیت دانشگاهی و حوزوی است؟ یک جابهجایی در این سطح رخ داده است. ادبیات جریان انقلاب به سمت تخریب و تحقیر جریانهای درونی و یک نوع شبهتحجر رفته است. در صورتی که ادبیات جریان انقلاب یک موقعی ادبیات شهید بهشتی بوده که کاملا عقلانی بوده و در دیدن مصلحتها، انصاف و ایجاد ظرفیت در جریان انقلاب خلاصه میشد. خلاصه حرف من این است که من یک شبهتحجر و یک سیاستورزی سطحی را در فضای جریان انقلاب میبینم که خیلی خطرناک است. سطح سیاستورزی بچههای حزباللهی تنزل یافته است. یک موقعی سطح سیاستورزی با تئوریسینهایی مثل شهید مطهری و شهید بهشتی مشخص بود ولی امروز جریانهای شبهرسانهای و امثالهم جایگزین شدهاند. این مدل سیاستورزی که مبتنی بر تخریب است، تلخ است. عدالتخواهی یک بحث است اما عدالتخواهی سطحی در این فضا باید مورد بحث قرار گیرد.
ارسال به دوستان
نگاه
پزشکیان خودش میداند
امیرعباس نوری: مسعود پزشکیان نهمین رئیسجمهوری اسلامی ایران شد. بله! کمتر کسی فکرش را میکرد. البته به مرور و با روشن شدن صحنه رقابت، تا حدودی قابل پیشبینی بود که در صورت اشتباه جبهه انقلاب، حتما اتفاقات 1392 تکرار خواهد شد و دوقطبی کاذب این بار پزشکیان را راهی خیابان پاستور خواهد کرد.
حالا پزشکیان منتخب مردم برای گرفتن سکان ریاست جمهوری اسلامی ایران است.
یکی از مهمترین سوالاتی که از روز گذشته مطرح شده این است: راهبردهای پزشکیان در سیاست داخلی و خارجی چیست؟
ذیل این سوال، میتوان سوالات بیشتری هم مطرح کرد. با این حال میتوان به این سوال کلی، پاسخهای کلی داد.
سبد رای پزشکیان مشخص است. رایهای ایدئولوژیک سهم کمی از سبد پزشکیان داشته است. سبد رای پزشکیان را عمدتا دیدگاههای میانهرو و عملگرا تشکیل داده است. از همین رو میتوان پیشبینی کرد او در تعیین راهبردها و استراتژی خود در سیاست داخلی و خارجی، میانهروی مبتنی بر واقعبینی را اتخاذ کند. بر همین اساس میتوان حدس زد پزشکیان دستکم در یکی دو سال نخست ریاستجمهوری خود، از سیاستگذاریها و اقدامات رادیکال و افراد واجد این ویژگی دوری خواهد کرد. ادبیات پزشکیان در دوره رقابتهای انتخاباتی و همینطور اظهارات روز گذشته او در حرم مطهر امام خمینی(ره) نشان میدهد او نسبت به ماهیت سبد رای خود واقف است.
اما نکته دیگر درباره ترکیب کابینه او است. به نظر میرسد کابینه پزشکیان نیز منطبق بر رویکرد میانهرو وی ترسیم و انتخاب خواهد شد. پزشکیان در مناظرههای انتخاباتی دائما بر ضرورت ایجاد اجماع ملی در کشور تاکید میکرد. محمدجواد ظریف نیز هفته گذشته در یاسوج تصریح کرد کابینه پزشکیان یک کابینه ائتلافی متشکل از اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل خواهد بود. این اظهارات نشان میدهد پزشکیان و اطرافیان وی نسبت به ضرورت دوری از تندروی واقف هستند و کابینه انتخابی وی نیز متناسب با این واقعیات مربوط به سبد رای وی چیده خواهد شد.
البته در کنار این موارد باید به واقعیاتی مانند ترکیب مجلس دوازدهم و نقش متعادلکننده آن در اتخاذ سیاستهای دولت چهاردهم اشاره کرد. بر همین اساس به نظر میرسد دولت مسعود پزشکیان در سالهای نخست رویکردهای متفاوتتری نسبت به دولت حسن روحانی اتخاذ خواهد کرد. پزشکیان میداند تندروی و نزدیک شدن به سیاستهای روحانی در داخل و خارج برای دولت او چه هزینههایی خواهد داشت.
ارسال به دوستان
به بهانه پانزدهمین سالگرد درگذشت استاد مهدی آذریزدی، نویسنده نامدار حوزه کودک و نوجوان
قصهگوی ایران
گروه فرهنگ و هنر: بسیاری از مردم ایران کودکی خود را با خاطرههای مردی گذراندهاند که تمام فکرش نوشتن کتاب برای آنها بود. او «مهدی آذریزدی» نام داشت؛ دوست واقعی کودکان این مرز و بوم که بخشی از خاطرات کودکان دیروز تا امروز را رقم زده است. مهدی آذریزدی قلمی بیآلایش و ساده داشت و هیچ خوانندهای نمیتوانست براحتی از کنار نوشتههای او گذر کند. «قصههای خوب برای بچههای خوب» یادآور خاطرات کودکی نسلی از ایرانیان است.
یکی از نکات قابل توجه درباره این نویسنده بیانات رهبر معظم انقلاب درباره او در دیدار نخبگان استان یزد در سال 86 است.
ایشان در این جلسه وقتی به صورت اتفاقی متوجه حضور آذریزدی میشوند، درباره ایشان میفرمایند:
«...نکته دوم درباره آقای آذریزدی است که الان اطلاع دادند ایشان در این جلسه نشستهاند و ظاهرا بیمار هم بودند و با حال بیماری زحمت کشیدهاند و آمدهاند. من چندی پیش در یک برنامه تلویزیونی دیدم از ایشان تجلیل کرده بودند. من با اینکه وقتم هم کم است، از وقتی تلویزیون را روشن کردم و دیدم از ایشان دارد تجلیل میشود، پای آن برنامه نشستم، صحبتهای خود ایشان را هم گوش کردم. ایشان در آنجا میگفتند در طول آن سالهای پیش از انقلاب هیچکس کمترین تشکری، تقدیری از این مرد زحمتکش و خدوم نکرده. آن برنامه را که من دیدم، نکتهای در ذهنم بود و دلم خواست آن را یک وقتی به ایشان بگویم. فکر میکردم دیگر امکان ندارد و عملی نیست؛ کجا حالا ما آقای آذریزدی را زیارت کنیم! حالا تصادفا امشب ایشان اینجا هستند. آن نکته این است که من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آن وقتی که کتاب ایشان درآمد - اول هم به نظرم ۲ جلد، ۳ جلد، تا آن وقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب» - من رفتم تورق کردم. بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی - یعنی نزدیکی به بلوغ - میرسیدند، دوره هم دوره طاغوت بود و همه عوامل در جهت گمراهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب! کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد اما برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از 3-2 جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم. به نظرم ۲ جلد یا 3 جلد آن وقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم - حالا درست نمیدانم، یادم نیست – درآمد. بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم. خواستم این حقشناسی را من به نوبه خود کرده باشم. ایشان یک خلأیی را در یک برهه از زمان برای زنجیره طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار، باارزش است. خداوند از شما - آقای مهدی آذریزدی! - این خدمت را قبول کند و مأجور باشید. این ستایشهای زبانی و اینها، اجر کارهایی که با اخلاص انجام گرفته باشد، نمیشود؛ اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد و خدا هم خواهد داد».
مهدی آذریزدی اسفند ۱۳۰۰ خورشیدی در شهر یزد چشم به جهان گشود. کودکیاش را به یاری پدر در کشاورزی پرداخت و سپس تا ۲۰ سالگی در پیشه بنایی مشغول به کار بود. این نویسنده یزدی ادبیات کودکان و نوجوانان هیچگاه به مدرسه نرفت اما در ۵۴ سالگی وقتی برای نخستینبار مقابل یک کلاس درس ایستاد، نتوانست جلوی گریهاش را بگیرد. مهدی آذریزدی الفبا را از پدرش یاد گرفته بود، پدری که موافق رفتن او به مدرسه نبود و او را پای منبرهای مذهبی بزرگ کرد.
مدتی در مقطعی رهسپار حرفه جوراببافی شد و این انتخاب سرآغاز آشنایی او با کتاب، قلم و قصه شد. زندگی او به طرف کتاب اینگونه جریان یافت که صاحب کارگاه بافندگی که مهدی در آنجا مشغول شده بود، تصمیم گرفت دومین کتابفروشی یزد را راهاندازی کند و اینگونه مهدی آذریزدی را جهت کار به آنجا معرفی کرد. کار در حوزه کتاب همانا و آشنایی با نویسندگان، شاعران و اهالی ادب همانا؛ اتفاقی که آذریزدی خود در توصیف آن چنین گفت: «دیگر گمان میکردم به بهشت رسیدهام. تولد دوباره و کتاب خواندن من شروع شد».
او پس از مدتی راهی تهران شد و در یک چاپخانه کار تازهای را آغاز کرد، در همین هنگام بود که قصهای از انوار سهیلی توجهش را به خود جلب کرد تا آنجا که تصمیم گرفت آن را برای کودکان سادهنویسی کند و به این ترتیب نخستین جلد از کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» نگاشته شد. او این مجموعه را شبها در یک اتاق 2 در 3 متر زیر شیروانی مینوشت و نگران بود کتاب خوبی نشود و او را مسخره کنند. بزرگترین لذت زندگی پیر قصهگوی یزد از همان نوجوانیاش، کتاب خواندن بود و تنها هراسش در زندگی این بود که عمرش به پایان برسد و حسرت کتابهای نخوانده را با خود به همراه داشته باشد. همیشه با لذت کتاب میخواند و میگفت: «سرم را که توی کتاب میکنم، مثل یک آدم مست، دنیا روی سرم خراب میشود. این تنها لذتی است که میشناسم».
او در خاطرات خود میگوید نخستین جلد کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» توسط ناشرانی پس زده شد، حتی آن را به کتابخانه ابن سینا در چهارراه مخبرالدوله برد اما آنها هم پس از مدتی آن را رد کردند. وی تصمیم گرفت تا آخرین تلاشهایش را بکند و کتاب را نزد انتشارات امیرکبیر ببرد تا شاید آنجا مورد قبول واقع شود. او در این باره میگوید: «پس از قبول نکردن کتاب، گریهکنان آن را پیش آقای جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر بردم. ایشان حاضر شد آن را چاپ کند». از آن پس بود که آذریزدی به نگارش دوباره داستانهای کهن ایرانی با قلمی روان و ساده برای کودکان پرداخت و حاصل آن در قالب مجموعه کتابهای «قصههای خوب برای بچههای خوب» به چاپ رسید. او برای «قصههای خوب برای بچههای خوب»
سال ۱۳۴۲ خورشیدی برنده جایزه یونسکو شد و سال ۱۳۴۵ جایزه کتاب سال را از آن خود کرد.
آذریزدی یکی از پیشگامان و برجستهترین نویسندگانی است که با بازنویسی متون کهن برای کودکان و نوجوانان در فاصله سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۶۹ خورشیدی آثار ماندگاری را به یادگار گذاشت. برای نمونه وی در مجموعه 8 جلدی «قصههای خوب برای بچههای خوب» برخی آثار کهن همچون «کلیله و دمنه»، «مرزباننامه» و مثنوی مولوی را بازنویسی کرده است.
استاد مهدی آذریزدی از نگاه بسیاری، پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران شناخته میشود، زیرا نخستین نویسندهای است که به فکر نوشتن کتاب برای کودکان افتاد و به همین دلیل هم روز درگذشت این نویسنده به نام روز ملی ادبیات کودکان و نوجوانان ایران نامگذاری شده است. او نزدیکترین دوست کودکان ایرانی بود که هیچ چیز به اندازه کتاب خواندن و نوشتن برایش لذتبخش نبود. او تا پایان عمر خود در مجردی به سر برد و تنها کتاب را فرزند عزیز خود میدانست که پس از این همه سال برایش نام نیکی را به یادگار گذاشته است. آذریزدی سال ۱۳۸۸ پس از مدتی دست و پنجه نرم کردن با بیماری در ۸۸ سالگی چشم از جهان فرو بست.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
جمهوریت اهرم قدرت ایران
علیمحمد هنرمند: پرونده چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری 15 تیر بسته شد؛ انتخاباتی که برآمده از موقعیتی آنی و غیرقابل پیشبینی یعنی شهادت رئیسجمهور خدمتگزار کشورمان بود و در یک بازه زمانی کوتاه برگزار شد. این انتخابات در فرامتن خود بیش از آنکه صرفا یک نام را از دل صندوقهای رای خارج سازد، بار دیگر تعیینکنندگی مشارکت جمهور برای انتخاب رئیس قوه مجریه را بر همگان هویدا ساخت. از این نظر افزایش 10 درصدی مشارکت و بازگشت میزان مشارکت مردم به حدود 50 درصد، حکایت از آن داشت که صندوقهای رای کماکان مهمترین و سازندهترین شیوه مشروع برای ایجاد تغییر در کشور است. هرچند میزان فعلی مشارکت هنوز با ایدهآلهای نظام جمهوری اسلامی فاصله محسوسی دارد اما با گرم شدن فضای سیاسی کشور در روزهای اخیر، میتوان امید به آن داشت که شیوه مطالبهگری نیز از نسخه تجویزی نیروهای ویرانیطلب خارج از کشور فاصله بگیرد. ضدانقلاب در این سالها بارها نشان داده از هیچ چیز به اندازه پیوند دولت و ملت در ایران هراس ندارد؛ پیوندی که وجه کارکردی آن را میتوان در انتخابات مشاهده کرد. از این رو همواره تقویت جمهوریت نظام را بهمثابه باطلالسحر نقشههای شوم خود دیده و از هیچ تلاشی برای تضعیف آن فروگذار نکرده است. تاکید دائم رهبر انقلاب بر حفظ مشارکت حداکثری در انتخابات را میتوان یکی از اصول ثابت ایشان در بیش از 3 دهه گذشته دانست، آنچنان که با کاهش مشارکت در دور نخست این انتخابات به 40 درصد، ایشان در نخستین موضعگیریشان نسبت به مخاطرات این وضعیت هشدار دادند.
اولویت صندوق رای و پروسه مشارکت سیاسی جمهور بر نتیجه بیرون آمده از صندوق رای باعث شده مساله مشارکت تبدیل به یکی از اولویتهای ثابت نظام اسلامی در ادوار مختلف شود؛ اولویتی که از یک سو مشروعیت نظام را تقویت میکند و از سوی دیگر با روشن نگه داشتن چراغ تحولخواهی، مانع رکود سیاسی کشور شده است. در این فضا اتفاق ثبتشده در 15 تیر را پیش از هر چیز به عنوان یک فرصت باید مورد توجه قرار داد؛ فرصتی که برکات آن را در گرم شدن فضای مباحثه سیاسی در میان آحاد مردم نیز میتوان یافت.
مشارکت در انتخابات را فراتر از یک فضیلت مدنی باید به چشم یک ابزار سازنده و آگاهیبخش سیاسی و اجتماعی نیز به حساب آورد. دشمنی با صندوق رای صرفا دشمنی با مشروعیت سیاسی نظام نبوده و بسیاری از این دشمنیها از قضا برای ممانعت از این وجه سازنده و آگاهیبخش انتخابات بوده است. جمهوری که ارتباطش با صندوق رای قطع شود، خودبهخود از میل فطری خویش به آگاهی و تاثیرگذاری نیز دوری جسته و تبدیل به یک شهروند غیراجتماعی میشود؛ طبیعی است تضعیف جامعهای که شهروندان آن از چنین تعهدی تهی شدهاند بهمراتب آسانتر خواهد بود.
با این مقدمه فضای رقابتی و شور انتخاباتی شکلگرفته در هفتههای اخیر را باید مقوم قدرت جامعه ایران و شاهد مثالی از یکی از اهرمهای امنیت ملی کشورمان دانست. کمپین گسترده ضدانقلاب خارجنشین برای تحریم انتخابات و خیز برای بلاموضوع کردن صندوق رای در کشورمان یک بار دیگر با حضور مردم شکست خورد. شکست این کمپین نه صرفا نقش بر آب شدن یک سناریو؛ که نویدبخش تقویت وطندوستی در کشورمان است.
با این تفاسیر مهمترین نتایج انتخابات 15تیر از قرار ذیل است:
1- بار دیگر نشان داد در سختترین شرایط سیاسی و اقتصادی نیز جمعیت وفاداران به صندوق رای به قدری است که نتوان نسبت به از بین رفتن آن طمع کرد.
2- صندوق رای و مشارکت در محدوده قانون موثرترین بستر برای ایجاد تغییر در شرایط جاری است. آنچنان که در دهههای گذشته عمدتا نتایج انتخابات باعث شده روسای جمهوری با بیشترین اختلاف مشی سیاسی و بدون هزینه جانشین یکدیگر شوند.
3- عنصر امید در جامعه ایران زنده است و مردم کشورمان برخلاف آنچه ضدانقلاب تکرار میکند لامسه اجتماعی خود را از دست نداده و نسبت به سرنوشت همنوع خود بیاعتنا نیستند.
4- ثبات سیاسی کشور به گونهای است که حتی در فقدان رئیس دولت نیز جامعه وضعیت اضطراری و نابسامان را تجربه نمیکند.
5- نظام امانتدار رای مردم است، چنانکه در ادوار مختلف نیز این اتفاق افتاده که گزینهای که بیشترین فاصله سیاسی را با دولت مستقر داشته، از دل انتخاباتی بیرون آمده که همان دولت مجری آن بوده است.
ارسال به دوستان
مشارکت 49.8 درصدی مردم در انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری؛ مسعود پزشکیان با 16384403 رأی پیروز شد
رئیس جمهور نهم
گروه سیاسی: چهره رئیسجمهور جدید ایران اسلامی دیروز با اتمام شمارش آرا و اعلام رسمی آن توسط وزارت کشور مشخص شد؛ دکتر مسعود پزشکیان که اکنون به عنوان نهمین رئیسجمهور ایران انتخاب شده، قرار است عهدهدار مسؤولیتی شود که پیش از او 8 نفر دیگر عهدهدار آن بودند.
از پنجم بهمن 1358 که ابوالحسن بنیصدر به عنوان نخستین رئیسجمهور ایران با مشارکت 69.9 درصدی مردم انتخاب شد، به دلایلی چون عزل بنی صدر و همینطور شهادت محمدعلی رجایی و سیدابراهیم رئیسی، انتخابات ریاستجمهوری گاه زودتر از موعد مقرر برگزار شده و اکنون مسعود پزشکیان قرار است چهاردهمین دولت جمهوری اسلامی ایران را طی روزهای آینده تشکیل دهد.
با نگاهی به تاریخ جمهوریت در ایران اسلامی میبینیم پس از عزل بنیصدر در خردادماه 1360، انتخابات زودهنگامی در ایران برگزار و به برگزیده شدن شهید محمدعلی رجایی در دوم مرداد 1360 با 64.2 درصد مشارکت مردم منجر شد. سپس با شهادت رجایی در هشتم شهریورماه 1360، آیتالله سیدعلی خامنهای در 2 دوره چهارساله به ترتیب با مشارکت 74.3 و 54.8 درصدی، اکبر هاشمی رفسنجانی در 2 دوره با مشارکتهای 54 و 50 درصدی، محمد خاتمی در سالهای 76 و 80 با مشارکت 80 و 67 درصدی، محمود احمدینژاد در سالهای 84 و 88 با مشارکتهای 62 و 85 درصدی مردم، حسن روحانی در سالهای 92 و 96 با مشارکت 72 و 73 درصدی و شهید سیدابراهیم رئیسی در سال 1400 با مشارکت 48.8 درصدی رئیسجمهور ایران شده بودند. اکنون نیز مسعود پزشکیان با انتخاب در 2 مرحله که به ترتیب با مشارکت 40 و 50 درصدی مردم همراه بود، نهمین رئیسجمهور ایران شد.
* بیش از 30 میلیون رأیدهنده
حضور بیش از 30 میلیون نفر از 61 میلیون واجد شرایط در پای صندوقهای رای که مشارکت 50 درصدی را رقم زده است، نکته بارز این دوره از انتخابات ریاستجمهوری به شمار میرود که توجه همگان را معطوف خود کرده است. این میزان مشارکت در حالی رقم خورده که بزرگترین کمپین تحریم انتخابات پس از وقایع سال 1401 و جنبش موسوم به زن، زندگی، آزادی از سوی رسانههای معاند به راه افتاده بود. هیاهوی تبلیغاتی که با حضور 41 درصدی مردم پای صندوقهای رای مجلس دوازدهم و همینطور دور اول انتخابات ریاستجمهوری، ناگهان با سونامی حضور مردم پای صندوقهای رای در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری رو به رو شد و کاملا شکست خورد. در دور دوم مردم ایران از هر دو نفر واجد شرایط، یک نفر را پای صندوقهای رای فرستاده بودند.
بر همین اساس دیروز احمد وحیدی در پی اعلام رسمی نتایج انتخابات گفت: به لطف الهی چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در کمال امنیت، سلامت و رقابت جدی نامزدها و مشارکت بالغ بر ۳۰ میلیونی ملت ایران به پایان رسید و نهمین رئیسجمهور ایران انتخاب شد.
وحیدی اظهار کرد: مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور، منتخب مردم شد. به آقای پزشکیان تبریک میگویم و از آقای جلیلی و نامزدهای مرحله اول تشکر میکنم. بیش از همه از مردم عزیز و شریف که پای صندوق رای حضور پیدا کردند و رهبر انقلاب که چارچوبی را براساس ۴ مولفه امنیت، سلامت، رقابت و مشارکت مشخص کردند و با رهنمودهای خود راهگشا بودند، مراجع که گرمی بخش انتخابات بودند و همچنین از خانواده بزرگ شهدا بویژه شهید رئیسی عزیز تشکر میکنم.
طبقا علام محسن اسلامی سخنگوی ستاد انتخابات کشور، تعداد کل آرای ماخوذه شمارش و تجمیع شده ۳۰۵۳۰۱۵۷ رای است که مسعود پزشکیان ۱۶۳۸۴۴۰۳ رای و سعید جلیلی ۱۳۵۳۸۱۷۹ رای کسب کردند و درصد مشارکت نیز49.8درصد اعلام شد.
* پزشکیان چه سوابقی دارد؟
مسعود پزشکیان 7 مهر 1333 در شهرستان مهاباد دیده به جهان گشود، مدرسه را در مهاباد تمام کرد و برای ادامه تحصیل به هنرستان کشاورزی در ارومیه رفت و در رشته صنایع غذایی دیپلم گرفت. او که در دوران خدمت سربازی در زابل فعالیتهای فرهنگی و مذهبی نظیر ساخت مسجد انجام داده و توبیخ شده بود، پس از اتمام دوران سربازی تصمیم گرفت پزشک شود و با تلاش و پشتکاری که داشت، سال 1354 دیپلم طبیعی گرفت و سپس سال 1355 در رشته پزشکی شهر تبریز قبول شد.
پزشکیان که خدمات متعددی به عنوان پزشک در جبههها و پشت جبهههای دفاعمقدس داشت، سال 1372 با مدرک فوق تخصص جراحی قلب از دانشگاه علوم پزشکی ایران، فارغالتحصیل شد و در بیمارستان شهید مدنی تبریز به خدمت حرفهای و علمی مشغول شد.
مدتی بعد فرهادی وزیر وقت بهداشت و درمان در دوره اول دولت اصلاحات، در اواخر دوران وزارت خود از پزشکیان دعوت کرد به عنوان معاون سلامت به تهران برود، به این ترتیب او عازم تهران شد و 6 ماه معاونت سلامت وزارت بهداشت را بهعهده داشت. در دولت دوم اصلاحات جهت تصدی مقام وزارت بهداشت به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و از مجلس رأی اعتماد گرفت و از سال 1380 تا 1384 سکاندار وزارت بهداشت بود.
پس از آن، مسعود پزشکیان در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبتنام کرد و بهعنوان نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو انتخاب شد. دوران نمایندگی مجلس او از 1387 تا 1403 به طول انجامید و یکدوره نیز نایبرئیس مجلس بود. او در زمان حاضر نیز نماینده تبریز در مجلس دوازدهم است و روز جمعه 15 تیر با رأی مردم به عنوان نهمین رئیسجمهور ایران انتخاب شد.
پزشکیان دیروز پس از اعلام قطعی نتایج و برگزیده شدن به عنوان رئیس جمهور، طی پیامی خطاب به مردم ایران گفت: «به شرافتم سوگند میخورم در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید». رئیسجمهور منتخب در صفحه ایکس خود نوشت: «مردم عزیز ایران! انتخابات تمام شد و این تازه آغاز همراهی ماست. مسیر دشوار پیش رو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد؛ دستم را به سوی شما دراز میکنم و به شرافتم سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید».
* پیام تبریک سران کشورها
پس از انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان نهمین رئیسجمهور ایران، رؤسای برخی کشورهای جهان طی پیامی برگزاری انتخابات ریاستجمهوری را به مردم ایران، رهبری و مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور جدید تبریک گفتند. بر همین اساس نچیروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق به مسعود پزشکیان، رئیسجمهور منتخب ایران تبریک گفت و بر توسعه روابط دوستانه و ادامه همکاریهای مشترک تأکید کرد. همچنین محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق پیروزی مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران در انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری را تبریک گفت.
نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان هم طی پیامی به دکتر پزشکیان گفت: «انتخاب جنابعالی را به عنوان رئیسجمهوری اسلامی ایران صمیمانه تبریک گفته و برای شما موفقیتهای روزافزون آرزو میکنم».
الکساندر ووچیچ رئیسجمهور صربستان، امامعلی رحمان رئیسجمهور تاجیکستان، مشعل الاحمد الجابر الصباح امیر کویت و الکساندر لوکاشنکو رئیسجمهور بلاروس از دیگر سران کشورها بودند که انتخاب نهمین رئیسجمهور ایران را تبریک گفتند. بر همین اساس امامعلی رحمان و لوکاشنکو از پزشکیان دعوت کردند به کشورهای آنها سفر کند.
محمد بن زاید، حاکم امارات نیز طی پیام تبریکی به پزشکیان گفت: «من برای او در نقش خود آرزوی موفقیت میکنم و مشتاق همکاری برای تقویت بیشتر روابط بین امارات و ایران برای نفع دو ملت هستم».
* تبریک شی و پوتین به پزشکیان
شی جینپینگ، رئیسجمهور چین هم در پیامی انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان نهمین رئیسجمهور ایران را تبریک گفت. همچنین دبیرکل سازمان همکاری شانگهای گفت: به شما اطمینان خاطر میدهم که دبیرخانه شانگهای متعهد به کار با همکاران ایرانی است. برای آقای پزشکیان مسیری مستحکم با دستاوردهای جدید حرفهای، پیروزی در راستای منافع کشور و صلح، شادی و کامیابی برای مردم ایران آرزو میکنم.
کاخ کرملین نیز اعلام کرد ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه انتخاب مسعود پزشکیان را به عنوان رئیسجمهور ایران تبریک گفته است.
شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان هم در پیامی به مسعود پزشکیان نوشت: صمیمانهترین تبریکات به برادرم دکتر مسعود پزشکیان برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری ایران. مشتاقانه منتظر همکاری نزدیک با رئیسجمهور منتخب دکتر پزشکیان برای تقویت بیشتر روابط دوجانبه پاکستان و ایران و ارتقای صلح و ثبات منطقه هستم.
در پیام نخستوزیر پاکستان آمده است: پاکستان و ایران به عنوان کشورهای همسایه از روابط نزدیک و تاریخی برخوردارند. ما باید از طریق همکاریهای متقابل سودمند آیندهای روشن را برای 2 ملت خود تضمین کنیم.
عبداللطیف جمال رشید رئیسجمهور عراق، الهام علیاف رئیسجمهور آذربایجان، ایوان گیل وزیر خارجه ونزوئلا و سلمان بن عبدالعزیز پادشاه و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی نیز طی پیامهایی، انتخاب مسعود پزشکیان را به عنوان رئیسجمهور ایران به وی تبریک گفتند.
بشار اسد، رئیسجمهور سوریه هم طی پیامی انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور جدید ایران را به ملت و دولت ایران تبریک گفت و برای وی آرزوی موفقیت و کامیابی کرد. او همچنین گفت که با هم برای تقویت روابط راهبردی بین 2 کشور و گشودن افقهای امیدوارکننده جدید برای همکاری تلاش خواهیم کرد و مقاومت، مسیر مشترکی خواهد بود که در دفاع از عزت و منافع ملتهای 2 کشور، در آن گام خواهیم گذاشت.
دبیر مطبوعاتی وزارت خارجه ژاپن نیز در این باره گفت: جمعه 15 تیر دور دوم انتخابات ریاستجمهوری در جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و دکتر مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهور آینده جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. ژاپن امیدوار است ایران تحت ریاستجمهوری دکتر پزشکیان نقش سازندهای برای تنشزدایی و تثبیت اوضاع در منطقه خاورمیانه ایفا خواهد کرد. ژاپن به تلاشهای دیپلماتیک پیشگیرانه خود برای کاهش تنشها و تثبیت وضعیت در منطقه خاورمیانه بر اساس روابط دوستانه سنتی با ایران ادامه خواهد داد و در عین حال گفتوگوها را با دولت جدید ایران تحت ریاستجمهوری دکتر پزشکیان تقویت میکنیم.
سعید جلیلی که رقیب مسعود پزشکیان در دورهای اول و دوم انتخابات ریاستجمهوری بود نیز در پی پایان رقابت انتخاباتی و اعلام مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور منتخب از سوی وزارت کشور، در پیامی به وی تبریک گفت.
***
دیدار رئیسجمهور منتخب با رهبر انقلاب
آقای دکتر مسعود پزشکیان رئیسجمهور منتخب عصر دیروز (شنبه) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب در این دیدار ضمن تبریک مجدد موفقیت آقای دکتر پزشکیان در کسب رای اکثریت و ابراز خرسندی از روند افزایشی مشارکت در دور دوم انتخابات، اظهار امیدواری کردند آقای دکتر پزشکیان با استفاده از ظرفیتهای مردمی و دیگر ظرفیتهای فراوان کشور در مسیر پیشرفت و آبادانی گام بردارد. حضرت آیتالله خامنهای همچنین ضمن دعا و آرزوی توفیق برای رئیسجمهور منتخب، توصیههایی را بیان کردند.
ارسال به دوستان
انتخابات 1403 و فرآیند بزرگ جهانی جبهه انقلاب اسلامی
جامعه ایرانی در کشاکش ۲ نظم جهانی
محمدرضا قائمینیک: 1- در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، تعبیر کوتاه اما بسیار مهمی درباره وضعیت انقلاب اسلامی آمده است: «درودی از اعماق دل بر این ملت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرآیند بزرگ و جهانی 40 سال دوم میشود». این وضعشناسی از آنجا که در چنین بیانیهای و توسط مقام معظم رهبری ارائه شده است، بیانگر آن است که ارکان نظام جمهوری اسلامی درگیر چنین فرآیندی خواهند بود.
2- فرآیندهای جهانی، در دوره معاصر، به معنای خاصی از زمان گره خوردهاند که مفید معنای معاصرند. فارغ از مباحث فلسفه تاریخی، از حیث تحولات انضمامی، سرمایهداری اروپایی پس از تکوین و تکامل در سده نوزدهم، در قرن بیستم بویژه پس از جنگ دوم جهانی، از قلمرو یک نظام اروپایی خارج و تبدیل به یک فرآیند جهانی شد. برنامههای عمرانی یا توسعه سرمایهداری با جهانیکردن سرمایهداری بلوک غرب، توانست کمونیسم اتحاد جماهیر شوروی را منزوی کند و با فروپاشی آن، تبدیل به امر جهانی شود. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اینجهانی شدن بلامنازع شد. ثمره این رخداد بزرگ آن است که ما امروز هر اتفاقی که در اروپا یا آمریکا میافتد، به شکل جهانی تجربه میکنیم. یافتههای علمی و آزمایشگاهی یا حتی نمادهای فرهنگی، تکنولوژیک، رخدادهای سیاسی یا حتی سرگرمیهای مربوط به اوقات فراغت یا حتی باورهای دینی، همه و همه، اگر قرار است در سطح جهان شناخته شوند، ناگزیر از سوار شدن بر مرکب سرمایهداری جهانی غربیاند. از این منظر، فرآیندهای بزرگ و جهانی، ناگزیر نسبتی با سرمایهداری غربی پیدا میکنند. غذای چینی، لباس یا فیلمهای کرهای، خالکوبی فلان بازیگر فوتبال، آموزهای در فقه یا کلام اسلامی یا حتی لباس عربی قطریها، اگر قرار است جهانی شود و در سطح جهان دیده شود، باید بر این مرکب سوار شود. قطریها مجبورند لباس عربی را در جام جهانی، بر تن لیونل مسی کنند تا در جهان دیده و شناخته شود یا حتی ما مجبوریم شیوه تحصیل سنتی خودمان در حوزههای علمیه را تبدیل به قواعد دانشگاهی جهانی کنیم تا شناخته شویم.
3- با این حال دقیقا در زمانی که ۲ فرآیند بزرگ جهانی در بلوک غرب و شرق، در حال منازعه با یکدیگر بودند، یک فرآیند بزرگ جهانی دیگر از خلال رقم زدن یک انقلاب جهانی در ایران سر برآورد: فرآیند بزرگ جهانی اسلامی. این فرآیند بزرگ جهانی، هم از حیث جغرافیای فرهنگی مبتنی بر تمدن ایرانی بود که اساسا تمدنی جهانی شناخته میشده و هم مبتنی بر آموزههای اسلامی بویژه شیعی بود که عناصر ذاتی آن، جهانیاند. یک مسلمان، همواره بر این باور است که دین او، دین خاتم همه پیامبران تاریخ است و ظرفیت مسلمان شدن همه ابنای بشر در آن وجود دارد؛ همه ما شیعیان، از دوران طفولیت میآموزیم که پایان تاریخ بشری، از خلال موعودی رقم خواهد خورد که امام دوازدهم شیعیان است که هر لحظه، امکان حضور او، وجود دارد. از این جهت، انسانی که در ایران زندگی میکند، حداقل از یکی از این ۳ جهت، واجد هویت جهانی است. جهانی میاندیشد و جهانی بودن، با پوست و خون و جان او عجین شده است. این انسان، نمیتواند جهانی نیندیشد و جهانی نباشد. اینجهانی بودن برای او، امری عارضی نیست، بلکه ذاتی هویت او است.
4- بهرغم ذاتی بودن عناصر هویت جهانی در انسان ایرانی، با این حال شرایطی که او در حداقل یک قرن اخیر تجربه میکند، بهگونهای رقم خورده که ابزارهای جهانی بودن او، ابزارهای غیرایرانی، غیراسلامی و غیرشیعی است. اقتصاد و معیشت او، روابط پولی و مالی او، فرهنگ زبانی و واژههای مورد استفاده او، شیوه زیست شهری یا حتی روستایی او، فرم و محتوای علمی و درسی او، شبکههای اجتماعی مجازی و دیگر ابزارهای رابطه اجتماعی او، سرگرمی و اوقات فراغت او، سبک و مدل پوشش او، حتی سبک نکاح و ازدواج او، شیوه غذا خوردن او، سفر رفتن او، موسیقی او، فیلم و سینمای او، ابزارآلات تکنولوژیک کشاورزی و ساختمانسازی او، اتوماسیون اداری و سازوکارهای سازمانی او، زمان تعطیلی یا کار او، یا حتی سبک مناسک او، همه و همه، مادامی که جهانیاند، غربیاند و مادامی که ایرانی یا اسلامیاند، دیگر جهانی نیستند. ما وقتی از اقتصاد اسلامی - ایرانی، جامعه اسلامی - ایرانی، خانواده اسلامی - ایرانی، بانک اسلامی - ایرانی، سفر اسلامی - ایرانی، موسیقی اسلامی - ایرانی، ازدواج اسلامی - ایرانی، شیوه غذا خوردن اسلامی - ایرانی فیلم و موسیقی و هنر اسلامی - ایرانی، پوشش اسلامی - ایرانی یا دیگر قلمروهای سبک زندگی اسلامی، ایرانی سخن میگوییم، در عمل منجر به یک سبک محدود به عده خاصی از افراد در یک جغرافیای فیزیکی یا فرهنگی میشویم. در توضیح یا تکوین یا ترویج این نسخههای اسلامی - ایرانی، به فرض مطلوبیت، معمولا به جهانی شدن آنها نمیاندیشیم. آنها همیشه مقید به یک عده از انسانهای خاص، در یک قلمرو فیزیکی یا فرهنگی خاص هستند.
5- در این وضعیت، انسان ایرانی، بویژه در شرایط پس از انقلاب اسلامی و ادعای جهانی آن، گرفتار یک وضعیت دوگانه در اعمال و هویت خویش است. او از یکسو، هر صبح و شب، با باورها و اعتقادات جهانی اسلامی – ایرانی - شیعی درگیر است و از سوی دیگر، ابزارهای جهانی بودنی را تجربه میکند که نه اسلامیاند، نه ایرانیاند و نه شیعی. باورهای اسلامی – ایرانی - شیعی او، مقید به جغرافیای فیزیکی یا فرهنگی محدودی شدهاند و ابزارهای غربی را در دسترس دارد که با آنها میتواند جهانی بودن را تجربه کند. مادامی که مقید به اعتقادات و باورهای اسلامی – ایرانی - شیعی است، جهانی میاندیشد اما در «قفس» تنگ عملی و انضمامی گرفتار است و مادامی که با ابزارهای جهانی غربی، زندگی میکند، از باورهای اسلامی - ایرانیاش فاصله میگیرد. نه میتواند آن را رها کند و نه میتواند از این چشم بپوشد.
6- بگذارید واضحتر پیش برویم. زن ایرانی، قرنها حجاب و عفاف را امری فطری میدانست و چون امر فطری، جهانی است، از رعایت حجاب و عفاف، چندان احساس دشواری نمیکرد، بلکه برای آن، انواع پوششهای متنوع زنانه و مردانه عفیفانه و مطابق شریعت اسلامی را طراحی میکرد اما اکنون، اگرچه آن باور فطری در وجودش نهادینه است اما ابزار پوشش و تلقیاش از پوشاندن بدن، غربی و البته جهانی و تابع سبکهای پوشش جهانی است. انسان ایرانی معاصر، هر جایی که مینگرد، از واقعیت خیابان تا فضای مجازی، با زنی روبهرو است که برخلاف سبک او، میپوشد و از سبکهای پوشش جهانی تبعیت میکند. انسان ایرانی، مادامی که در سعدی، حافظ و فردوسی سیر میکند، با تنوعی از فرهنگهای بشری روبهرو است اما امروز در ارتباطگیری با جهان، مجبور به محدودیت استفاده از پیامرسانهای داخلی است؛ براستی چرا انسان ایرانی، سهولت استفاده از پیامرسانهای داخلی را رها میکند و حاضر میشود در اینستاگرام، تلگرام و دیگر پلتفرمهای فیلترشده جهانی پرسه بزند؟ آیا جز این است که انسان ایرانی، میخواهد در شبکهها و پلتفرمهای جهانی حضور داشته باشد؟ براستی آیا واقعا درد نخبه مهاجر ایرانی، فقط اشتغال در داخل کشور است یا او، در ورای این مهاجرت و پذیرفتن خطرات و دشواریهایش، به دنبال ایفای نقش در فرآیند جهانی علم است و چون منشأ علم جهانی، غرب، اروپا و آمریکا است، به آنجا مهاجرت میکند؟ حتی امروز، مهاجرانی داریم که فلسفه اسلامی را هم در دانشگاههای غربی میخوانند، چون جهانی است. تا یکی دو دهه پیش، نرخ طلا تابع تحولات فرهنگی یا اقتصادی داخل کشور بود اما امروز، آن هم جهانی است. گویی همه ابزارهای زندگی ما، روزبهروز، بیشتر تابع زمان و مکان جهانی بودن میشوند و البته به دلیل سکولار بودن جهان معاصر، سکولارتر میشوند.
سال 1384، همه آن نیروهای اجتماعی که در 16 سال اجرای توسعه سیاسی و اقتصادی غربی در ایران، به حاشیه رانده شده بودند، تجمیع شدند و در نفی وضع موجود، حادثه 3 تیر 1384 رقم خورد. نخستین ظهور نیروهای به حاشیه رانده شده رقم خورد؛ از هواداران شهید آوینی منتقد توسعه تا عدالتخواهان منتقد سیاستهای سرمایهداری دولت سازندگی تا نیروهای حزباللهی به حاشیه رفته در جامعه مدنی سکولار دولت اصلاحات، همگی در این رای سلبی و نفی این وضعیت، سهیم بودند. در اینجا بود که نیروهایهای سیاسی منتقد وضع موجود، در نفی کارگزاران سازندگی و اصلاحات، ظهوری جدی یافتند. در این انتخابات، دوباره ایدههای جهانی اسلامی – ایرانی - شیعی سر برآورد. معرفی امام زمان(عج)، یعنی نیروی جهانی شیعی در سازمان ملل، عدالتگستری اسلامی - ایرانی در سطح جهانی، طرح الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت در مقابل توسعه غربی و بسیاری امور دیگر، همگی بیانگر آن بود که انسان ایرانی، بار دیگر مسیر حرکت جمهوری اسلامی را به ریل انقلاب اسلامی برگردانده است؛ گویی میخواهد بر تضاد میان ایدههای اسلامی – ایرانی - شیعی جهانی با ابزارهای جهانی، غلبه یابد و میان آنها سنخیتی برقرار کند. با این حال ناکامی این تلاش، در 4 سال دولت دهم، بتدریج آشکار شد. در دولت دهم، گویی سوخت موتور غلبه بر تضادهای میان ابزارهای جهانی غربی و آرمانهای اسلامی – شیعی - ایرانی پایان یافت و ناگزیر، دوباره ابزارهای غیراسلامی – ایرانی - شیعی (بخوانید ابزارهای غربی) برای بسط آرمانهای اسلامی – ایرانی - شیعی به کار گرفته شدند. دوباره تضادها، سر برآورد. خلاصه آنکه در دولت دهم، الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، تفاوتی با برنامههای توسعه غربی نداشت. بانکداری اسلامی، جز در بعضی عقود، تفاوتی با اقتصاد سرمایهداری نیافت. شهرسازی اسلامی، همان ایده شهر مدرن را پیگیری میکرد. هنر اسلامی، حرفی متفاوت از حرف معاصر نداشت. هابرماس در دیدار از ایران، گفته بود من به ایران آمدم تا راهحل شما ایرانیها برای حل بحرانهای جهانی را بشنوم اما شما حرفهای خود ما غربیها را تحویل من دادید. در گسست میان آرمانهای اسلامی – شیعی - ایرانی و ابزارهای نامتناسب با آنها، ایده بازگشت به وضعیت قبل از 1384 در انتخابات 1392، به راحتی رای آورد.
7- با ظهور دولت حسن روحانی، تلاش شد طرح سازگاری با ابزارهای جهانی غربی و کوتاه آمدن از آرمانهای انقلابی جهانی بار دیگر شکل بگیرد. ایده اصلی دولتهای یازدهم و دوازدهم همین بود؛ سازگاری با جهان برای ایفای نقش در طرح جهانی غربی. با این حال دوباره آن تضادهای پنهان آشکار شد؛ تضادهایی که میان مداحان سنتی، هیاتهای سنتی، کارگران به حاشیه رانده شده نظم نابرابر سرمایهداری جهانی، علاقهمندان به تعلیم و تربیت اسلامی - ایرانی، وفاداران به شریعت اسلامی و شیعی و نظایر آنها با سازوکارها و ابزارهای جهانی به وجود آمد. علوم انسانی اسلامی - ایرانی در مقابل علوم انسانی غربی، تحول آموزشوپرورش مطابق موازین اسلامی - ایرانی جایگزین سند توسعه پایدار 2030، توجه به ظرفیتهای داخلی تولید در مقابل واردات و پذیرفتن سهم جهانی در اقتصاد و... خلاصه همه این تضادها شکل گرفت اما به همان دلایل پیشین، بار دیگر در سال 1400، رای سلبی حاشیهرفتهها از نظم جهانی غربی پیروز میدان شد. شعار تولید داخلی، رابطه با کشورهای همسو و همسایه، احیای ارزشهای اسلامی - ایرانی - شیعی و نظایر آنها بار دیگر در رای سلبی و نفی وضع موجود و البته با نظر به استفاده از تجربههای جهانی پیروز شد. در آن انتخابات نیز نیروی غیرغربگرا و مدعی طرحی غیر از طرح جهان غربی، با رای سلب وضع موجود پیروز انتخابات شد.
8- با اینحال در میانه این فرآیندهای سکولار جهانی، گهگاهی در گرگ و میش حوادث، انسان ایرانی با هویت اسلامی - ایرانی و شیعیاش، ققنوسوار رخ مینماید. گویی بر خود معاصرش، بر سازوکارهای سکولار سازمانیاش، بر محاسبات اقتصادی منفعتگرایانه بانکی و مالیاش میشورد و به یاد شهید حججی، شهدای غواص، حاج قاسم سلیمانی و حتی شهدای خدمت یا حتی در جریان پیادهروی اربعین، لحظاتی یا روزهایی، به یاد ایام جنگ و انقلاب اسلامی یا حوادث حماسی صدر اسلام، دوباره عناصر جهانی هویت اسلامی – ایرانی - شیعیاش را فریاد میزند. در اینجاست که صحنههای کمابیش متضاد یا متناقضی رخ مینماید؛ بیحجابها در کنار باحجابها شهیددوست میشوند، منفعتگرایان ایثارگر میشوند، مسؤولان به مردم نزدیک میشوند، ماشینهای خارجی لوکس تبدیل به تاکسیهای صلواتی میشوند، کارمندانی که بر سر محاسبه یک روز مرخصی استعلاجی یا استحقاقی چانه میزدند، یک هفته در خدمت اباعبدالله(ع) قرار میگیرند. همه میخواهند در جهانی شدن ایدههای اسلامی - ایرانی - شیعی سهیم باشند. شبکههای اجتماعی، دیگر خارجی و داخلی ندارند، شاید اساسا از کارآیی بیفتند. دانشمند و استاد دانشگاه و استاد حوزه علمیه چه در خارج درس خوانده باشد و چه در داخل، همه دیسیپلینهای علمی را کنار میگذارد و برای یک جوان شهید نجفآبادی که جهانی شده است، میگرید. اساسا همین وجه تضادگونه است که ما را از امارات و عربستان، کویت، ترکیه و دیگر کشورهای اسلامی که تن به ایفای نقش در نظم جهانی غربی دادهاند، متمایز میکند.
9- مروری بر انتخابات سرنوشتساز ریاستجمهوری ایران، بویژه پس از جنگ تحمیلی، نشان میدهد میزان استقبال از شعارها و ایدههای نامزدهای ریاستجمهوری، تابع ارتباط آن ایدهها با ایدههای جهانی است. دولت سازندگی ناگزیر از اجرای برنامههای توسعهای بود که همراستا با برنامههای جهانی توسعه تکوین یافته بود؛ ما باید قواعد بانک تجارت جهانی را میپذیرفتیم؛ ما باید از جنگ با جهان به گفتوگو با جهان میرسیدیم. باید با اقتصاد جهانی، کار میکردیم. سال 1376 باید با دیپلماسی سیاسی جهانی همراهی میکردیم. باید به جای کمیته و بسیج و دیگر نهادهایی که در انقلاب اسلامی تکوین یافته بودند، NGO و دیگر قواعد دموکراسی جهانی را میپذیرفتیم؛ چنانکه بعدتر، ورود زنان به ورزشگاهها را به خاطر قواعد جهانی فیفا پذیرفتیم. با اینحال این پذیرفتنها، اگرچه از فشار جهانی میکاست اما تناقضها و تضادهای انسان ایرانی را عمیقتر میکرد. انسان ایرانی – اسلامی - شیعی، جهانی بودن را به شکل دیگری میفهمید و ابزارهای جهانی معاصر او، به شکلی دیگر بود. او انقلاب مستضعفان جهان را رقم زده بود اما تن به ابزارهای بورژوازی جهانی میداد. او معتقد بود نهضت خمینی به انقلاب مهدوی میانجامد اما پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما، بر جهان حاکم بود. او انقلاب فرهنگی را در دانشگاهها رقم زده بود اما ناگزیر از تکرار علوم انسانی و طبیعی غربی بود. او ولایت فقیه و نهادهای انتصابی آن را پذیرفته بود اما اکنون در مواجهه با فرآیند پیچیده و گسترده دموکراسی جهانی غربی قرار میگرفت. هر چه ابزارهای غربی را بیشتر میپذیرفت، ناگزیر باید از آرمانهای اسلامی - ایرانی - شیعی انقلابیاش بیشتر دست برمیداشت. پذیرفتن روزافزون ابزارهای غربی، اگرچه کار دولتها و رونق آنها را پیش میبرد اما عناصر هویتی و تاریخی جامعه ایرانی – اسلامی - شیعی را بیشتر به حاشیه میبرد.
10- با ظهور دولت شهید رئیسی، آزمون و خطای نیروهای انقلابی برای طرح جهانی متناسب با انقلاب اسلامی یا به تعبیری ایجاد سازگاری میان آرمانهای جهانی اسلامی – ایرانی - شیعی با ابزارهای جهانی غربی معاصر، پختهتر شد. در این دوره این درک تحقق یافت که ما درگیر این ۳ جهان متضادیم و باید راهی جدید بگشاییم. آن حضور مردمی متاثر از آرمانهای اسلامی – ایرانی - شیعی دیگر منحصر به حوادث هیجانی تشییع شهدای جنگ یا حاجقاسم نشد، بلکه این بار شهادت رئیسی، رئیسجمهور، این رویدادها را رقم زد. گویی فاصله میان ابزارهای جهانی غربی که اوج آنها در دولت تحقق مییابد با آرمانهای اسلامی – ایرانی - شیعی، در شخص رئیسجمهور تلائمی نسبی مییافت. او هم دولتمرد بود، هم انقلابی؛ هم نماینده آرمانهای اسلامی – ایرانی - شیعی بود هم امکان کار با ابزارهای جهانی را داشت. ما رئیسجهوری داشتیم که هم امامرضایی بود و هم با ابزارهای جهانی کار میکرد. هم قرآن و عکس حاجقاسم سلیمانی را در سازمان ملل بلند میکرد و هم بر توسعه شبکههای اجتماعی و دیگر ابزارهای جهانی تاکید داشت. با اینحال انتخابات 1403 و ناکامی سعید جلیلی در کسب اعتماد از مردم برای ریاستجمهوری و در مقابل، پیروزی مسعود پزشکیان با طرح ایده احیای برجام، رفع تحریم و رفع فیلترینگ، نشان میدهد گویی سوخت وجه ایجابی نیروهای حزباللهی در مواجهه با جهانی بودن غربی به پایان رسیده است.
11- بر اساس این تحلیل، اگرچه وجه ایجابی نیروهای انقلابی، در جمع میان آرمانهای اسلامی – ایرانی - شیعی متاثر از انقلاب، مهمترین عامل تمایز ایران و انقلاب اسلامی در مواجهه با جهان معاصر غربی است اما همچنان قوت و قدرت کافی برای یک طرح جهانی را ندارد. این طرحها برای مدتی موقت، کشور را پیش میراند اما در مواجهه با موج جهانی توسعهیافتگی غربی دوباره کم میآورد. با اینحال ضعف این وجه ایجابی، در مقایسه با فقدان آن در کشورهایی نظیر ترکیه، عربستان، کویت، امارات و دیگر کشورهای اسلامی که نظم نوین جهانی را پذیرفتهاند، ارزشی به قیمت حیات و زندگی انسان ایرانی در جهان دارد. روشن است چنین کشورهایی مادام که این منطق جهانی را پذیرفتهاند هیچگاه نمیتوانند سودای رقم زدن نظمی دیگر را در سر بپرورانند. جامعه ایرانی، همچنان درگیر آرمانهای جهانی اسلامی – ایرانی - شیعی خود و ابزارهای جهانی غربی در دسترسش است. او نمیخواهد تن به طرحهای منطقهای و محدود بدهد؛ او نمیتواند فیلترینگ شبکههای خارجی را تحمل کند و نمیتواند نادیده گرفته شدن در جهان را بپذیرد. او میخواهد در جهان زندگی کند و جهانی باشد؛ هرچند ابزارهای این شیوه زندگی، غربی و سکولار باشد. با این حال برخلاف کشورهای عربی یا اسلامی مذکور، در اعماق وجودش، مولفههای اسلامی - ایرانی - شیعی جهانی بودن را دارد. شاید حتی دوباره به آنها بازگردد و زیر میز تمام ابزارهای غربی جهانی بزند اما در این میان، هر انتخاباتی، آزمونی برای ملت ایران است که دریابد ورودش در فرآیند بزرگ جهانی تا چه اندازه توانسته او را در این کشاکش پیش براند و الگوهای جدید جهانی را ارائه کند. ما از یکسو وارد فرآیند بزرگ جهانی شدهایم و از سوی دیگر، با تقید به انقلاب اسلامی، سودای رقم زدن نظمی جهانی اما غیر از نظم جهانی موجود را داریم. وجه ایجابی ما، اگرچه در مقایسه با کشورهای عربی یا اسلامی مذکور وجه ممیزه ما است اما به همان میزان که جهانی باشد، میتواند در این منازعه جهانی، کارآمد و پیروز و برای جامعه ایرانی قانعکننده باشد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|