|
نگاهی به فعالیتهای استاد محمد نوری به بهانه چهاردهمین سالگرد درگذشتش
صدای گوهر ایران
گروه فرهنگ و هنر: محمد نوری از جمله محبوبترین خوانندگان و موسیقیدانان ایرانی به شمار میآید که طرفداران موسیقی او را با آهنگ «جان مریم» و «ایران ایران» به یاد میآورند. وی علاوه بر مدارج مهم هنری و آکادمیک، در سال ۱۳۸۵ خورشیدی به عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و معرفی شد.
نوری متولد یکم دی ۱۳۰۸ خورشیدی بود. او زمانی که در نوجوانی شروع به خواندن کرد، با توجه به علاقهاش به زبان انگلیسی با فرهنگ غرب آشنایی داشت و گاهی حتی قطعات خارجی را با ترجمه اجرا میکرد. زمانی که به هنرستان موسیقی میرود در حوزه آواز گرایش موسیقی غرب را انتخاب میکند؛ رشتهای که در آن باید قواعد موسیقی غربی را با قواعد موسیقی ایرانی همگام میکرد و با توجه به استعدادی که داشت در این زمینه به یکی از خبرهترین هنرمندان بدل شد. نوری از جمله هنرمندانی بود که تکنیکهای آوازی را در حوزه فولکلور یاد گرفته بود و اگر موسیقی غربی هم میخواند به این موضوع توجه میکرد؛ موضوعی که امروز در خوانندگان و آهنگسازان به ندرت یافت میشود.
محمد نوری، از خوانندگان مطرح و پرمخاطب موسیقی کلاسیک، آوازخوانی را نزد استاد باغچهبان و تئوری موسیقی را نزد سیروس شهردار و فریدون فرزانه از اساتید هنرستان عالی موسیقی فراگرفت. وی شیوه آواز خود را متأثر از بافت و غنای زخمهای اساتیدی چون حسین اصلانی، ناصر حسینی و محمد سریر انتخاب کرده بود.
به گواه بسیاری از هنرمندان حوزه موسیقی نوری از همان ابتدا سبک ویژه و زیبای خودش را داشت و بسیاری از جوانان و نوجوانان جذب صدایش شده بودند. در دهه 40 و سالهایی که موسیقی پاپ تازه جایش را در ایران باز کرده بود، نوری سراغ سبکهای جاز، بلوز یا مشابه آنها نرفت و همین یکی از تفاوتها و تمایزهای او با سایر همدورهایها و همرشتهایهایش به شمار میرود. نوری به زبان انگلیسی تسلط داشت و برخلاف خیلیها آثار غربی را گوش میکرد و بخوبی میشناخت و این شناخت و تسلط کاملش بر موسیقی غرب و موسیقی ایرانی باعث شد تمام قطعاتش در کنار وام گرفته شدن از موسیقی غربی با ریشه ایرانی درهم آمیخته شود و سبک نو و منحصر بهفردی را خلق کند.
نوری موسیقی ردیف دستگاهی را میشناخت، روی موسیقی نواحی و فولکلوریک ایران کار کرده بود و با ادبیات کلاسیک و معاصر ایران بویژه شعر آشنایی عمیق و گسترده داشت که همه اینها دست به دست هم داده و از او چهرهای خاص ساخته بود. جدای از همه اینها، نوری همیشه تشنه دانستن بود و پیش استادان گوناگون عرصه موسیقی و ادبیات تحصیل کرده و چیزهای بسیاری فراگرفته بود. از طرف دیگر مطالعات بسیاری در زمینههای مختلف هنری و فرهنگی داشت که باعث شده بود به کارش عمق داده شود.
محمد نوری با صدای خود به اشعار نیما که بیشتر ترانههایش از این شاعر بود، طنین دیگری بخشید و گویی آنها را از وادی خاموش واژهها به قلمرو باشکوه و پرفراز و نشیب اصوات رهنمون کرد.
این هنرمند سرشناس در گفتوگویی درباره راز ماندگاریاش گفته بود: «من هرگز خود را در اوج ندیدهام. با زیربنایی سست هم میتوان به اوج رفت اما ماندن در قله، کار هر کس نیست، کار ما هم نیست، آن که به سرعت اوج میگیرد، با همان سرعت سقوط میکند. رمز ماندگاری در همین است که طوری باید به اوج رفت که بیبرگشت باشد».
محمد نوری فارغالتحصیل هنرستان تئاتر، زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران و مبانی تئاتر از دانشکده علوم اجتماعی بود. او پس از انقلاب اسلامی، فعالیت هنری خود را با آلبوم در شب سرد زمستانی همراه با فریبرز لاچینی و احمدرضا احمدی در ۱۳۶۸ خورشیدی از سر گرفت و این همکاری بعدها با آلبوم آوازهای سرزمین خورشید ادامه یافت. در ۱۳۸۵ خورشیدی او از طرف سازمان صداوسیما به عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و معرفی شد.
نوری سرانجام پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان مغز استخوان و وخامت وضعیت جسمانی شامگاه ۹ مرداد ۱۳۸۹ خورشیدی درگذشت.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از پیامهای انتخاب محمدرضا عارف به عنوان معاون اول پزشکیان
من حزبی نیستم!
گروه سیاسی: نخستین تصمیم مسعود پزشکیان در مقام ریاستجمهوری را میتوانیم برجستهترین جهتگیری وی بدانیم. انتصاب محمدرضا عارف به عنوان معاون اول رئیسجمهوری حالا معنای بسیاری برای تحلیلگران سیاسی دارد. پیش از این برخی درباره تلاشها به منظور «انتخاب» عارف به معاوناولی اشارههایی کرده بودند و این انتصاب به نوعی بر آن فشارها برای انتخاب صحه گذاشت. این انتصاب از آن جهت دارای اهمیت است که حرف و حدیثها پیرامون دولت وحدت و آنچه دولت وفاق ملی عنوان میشد را وارد فاز جدیدی میکند. حال میدانیم ما با یک دولت تماما «اصلاحطلب» مواجه هستیم، چنانکه محسن هاشمی در توصیف حکم مسعود پزشکیان برای محمدرضا عارف مینویسد: «با توجه به ... لزوم و ضرورت حضور اصلاحطلبان در مدیریت کابینه، انتخاب ایشان از سوی طیفهای مختلف، انتخابی شایسته و اثرگذار برآورد شده است».
انتخاب عارف به معاوناولی در حالی است که سابقه سیاسی وی و جهتگیری فکری او برای همه تحلیلگران روشن است. عارف را میتوان چهره مطیع اصلاحطلبها دانست. او به تصمیمات بالادستیهای جبهه اصلاحات بله میگوید و رفتار خود را بر اساس نیازهای تشخیص دادهشده تنظیم میکند. خروج وی از عرصه انتخابات سال 92 و عملکرد وی در فراکسیون امید مجلس دهم گویای این شرایط است. از سوی دیگر اقتضای جایگاه وی در دولت این است که باید برای پیشبرد دولت در امور اجرایی تیمی همسو با خود را گزینش کند، چنانکه ظریف بامداد روز گذشته در شبکه اجتماعی ایکس خبر داد «برای هر دستگاه لااقل ۸ نامزد تعیین و به رئیسجمهور محترم تقدیم شده است. قرار است امروز صبح (صبح 8 مرداد) این گزینهها را با معاون اول محترم بررسی کنیم و احتمال دارد در این مرحله تعداد کاهش یابد». اعمال نظر عارف بر لیست پیشنهادی کابینه انتظاری کاملا پذیرفتهشده است که ظریف نیز آن را اطلاعرسانی کرده است. نکته ماجرا اما این است که این اعمال نظر در ادامه تکمیل «دولت اصلاحات» است یا در جهت «دولت وفاق ملی»؟
پزشکیان در ایام تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری همواره به این موضوع تاکید میکرد که «جناحی» نیست. او تاکید داشت «بنده نه بیسواد هستم و نه وابسته به حزب هستم» همچنین در پاسخ به نقش چهرهها در ستاد تبلیغاتی خود عنوان میکرد «هر کسی بیاد ستاد من میپذیرم چون میخوام رای بیارم!» وی حتی همین چند روز اخیر بود که در دیدار با فعالان ستادهای مردمی، بر تشکیل دولت «وفاق ملی» تاکید کرده بود. جالبتر آنکه وی هشدار داده بود: «قدم اول، انتخاب کابینه وفاق ملی است یعنی باید کاری کنیم که آن وفاقی که از آن دم میزدیم و شعاری که میدادیم و میگفتیم مملکت با یک گروه، دسته و جناح اداره نمیشود، خودمان به آن پایبند باشیم که نکند همگی از یک گروه و جناح باشد»! همان زمان «وطن امروز» در گزارش خود در واکنش به سخنان رئیسجمهور تاکید کرده بود: «هرچند نشانی از آن را تاکنون مشاهده نکردهایم اما دوباره اعتماد میکنیم»، اما امروز نشانهها نیز برای ما در حال عیان شدن است. نخستین نشانه در همان قدم اول، انتصاب محمدرضا عارف بود و دومین نشانه انتصاب «محسن حاجیمیرزایی» به عنوان رئیس دفتر جدید رئیسجمهور. مشی جناحی حاجیمیرزایی چندان نیاز به بازگو شدن ندارد، بازخوانی نامه 21 تیرماه وی به دبیران کل احزاب اصلاحطلب را به خاطر بیاورید؛ در این نامه که با سربرگ دفتر ریاستجمهوری صادر شده بود، حاجیمیرزایی از اصلاحطلبها خواسته بود گزینههای خود اعم از وزرا، معاونان و روسای سازمانهای بزرگ دولت را به دولت معرفی کنند.
لذا نشانهها به ما خبر میدهند که دولت در چه مسیری قرار گرفته است. تشخیص این مساله از آن جهت دارای اهمیت است که نخست مطالبه پایبندی دولت به وعدهها را به دنبال دارد. البته این مساله نیز وجود دارد در صورتی که رئیسجمهور توان عمل به وعدهها را ندارد و یا جریان حامی وی اجازه نمیدهد رئیسجمهور وعدههای خود را محقق کند، باید برای مردم به طور شفاف بیان شود. امیدواریم شاهد زیر سوال رفتن «وعده صادق بودن با جامعه» در روزهای پیش رو نباشیم؛ رئیسجمهور میتواند کابینه جناحی برآمده از سهمخواهی اصلاحطلبها را تشکیل دهد به این شرط که دلایل عدم تشکیل کابینه «وفاق و وحدت و غیرجناحی» را که وعده آن را در ایام تبلیغات ریاستجمهوری داده بود، برای عموم شرح دهد. مساله مهم بعد مسؤولیت پذیرش عملکرد دولت است. برخورد اصلاحطلبها با دولت حسن روحانی نشان داد این جریان به قول و فعل خود وفادار نیست. برای جریانی که ماهیت ارتباط خود با دولت حسن روحانی را تکذیب میکند و حاضر نیست مسؤولیت حمایت و تبلیغ از یک فرد را به عهده بگیرد، چندان سخت نیست ارتباط خود با مسعود پزشکیان را نیز تکذیب کند. به هر صورت با پذیرش کابینه جناحی سهمخواهانه، هم مسیر فعالیت برای دولت مشخص میشود و هم مسؤول کارآمدی یا ناکارآمدی کابینه. اینکه اصلاحطلبها کابینه بچینند اما در صفحات مجازی خود بنویسند: «جبهه اصلاحات ایران برنامهای برای معرفی اعضای کابینه آینده ندارد» نوعی عوامفریبی است.
البته صرفنظر از انتصاب عارف به عنوان گزینه جناحی، نکات تاملبرانگیز دیگری نیز وجود دارد. رئیسجمهور 70 ساله، حکم انتصاب معاون اولی را امضا کرده است که 73 سال دارد. این مساله نگرانیهای ایجادشده را دوچندان کرده است؛ نگرانی از بازگشت «کابینه سالمندان» از آنچه در غبار تصمیمات «شورای راهبری دولت چهاردهم» میبینیم به ما نزدیکتر است. کابینه سالمندان در دولت حسن روحانی تشکیل شد و بدترین شرایط را برای جامعه ایرانی رقم زد.
* کابینه گلهای خندان!
انتصاب عارف اما یادآور روزهای مجلس دهم نیز هست. آن زمان که سکینه الماسی سخنان خود را با «به نام خدای رنگین کمان/ خداوند بخشنده و مهربان» آغاز میکرد؛ روزهای «سلفی حقارت» که رسانههای بیگانه تیتر زدند: «فدریکا موگرینی؛ خانم دیپلماتی که مجلس ایران را به هم ریخت!» و گاردین نوشت: «این افراد با تلاش بسیار سر و گردن خود را بالا و پایین میکردند تا بتوانند با موگرینی سلفی بگیرند». همان روزهایی که «جشن فالوئر اینستاگرام» برپا بود و «غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی» از داشتن «۱۸۴۰۰» یا به نوشته روی کیکشان «۱۸.۴k» سرخوش بود. البته نماینده این جریان نیز روزگاری در مناظرهها شعر «ما گلهای خندانیم...» را میخواند و به نظر میرسد با ادامه مجلس دهم در دولت چهاردهم بتوانیم بالاخره شاهد تحقق آرزوی سیدمصطفی هاشمیطبا باشیم!
* دولت ژنهای خوب!
«وقتی ژنهای خوب هستند که میتوان در عرصههای مختلف استفاده کرد چرا به کار نگیریم» این جملات بخشی از باور پسر عارف است که اکنون دولت را در اختیار گرفتهاند. آن روزی که پسر عارف در حال ابداع «نظریه ژن خوب» بود کمتر تصور میکرد که روزگاری پدرش پس از 20 سال باز در جایگاه معاون اولی بنشیند و فضا را برای استفاده از ظرفیت «دیگر ژنهای خوب» باز کند. گویی دولت، دولت پدران و فرزندان است، اکنون دولت پزشکیان میتواند در عرصههای مختلف ژنهای خوب را به کار گیرد چون به طور طبیعی این ژنها خوب هستند! فقط به کارگیری آنها مساله بود که به نظر میرسد زمینه آن ایجاد شده است. بالاخره ماجرای اظهارات جنجالی فرزند آقای عارف موضوعی است که در 4 سال آینده بارها محل توجه قرار خواهد گرفت.
* سهم سهلالوصول!
به نظر میرسد برخی ادعاها درباره مقاومتهای رئیسجمهور در برابر سهمخواهیها حالا رنگ باخته است و همه انتظارات که جامعه نگران آن بود، یکجا به نتیجه رسیده است. برای درک این مساله نیز نیاز به توضیح و تفسیر چندان نیست چنانکه روزنامه اصلاحطلب جمهوری اسلامی در این رابطه نوشته است: «انتصاب محمدرضا عارف به معاون اولی رئیسجمهور توسط دکتر پزشکیان، نشانه نتیجه دادن تلاشهای اصلاحطلبان برای گرفتن سهمیه سنگین خود در دولت جدید است. محمدرضا عارف نه جوان است و نه کارنامه درخشانی در مسؤولیتهای قبلی دارد. به همین دلیل، انتصاب او به عنوان معاون اول رئیسجمهور تعجببرانگیز است».
ارسال به دوستان
ساکنان جولان اشغالی نتانیاهو را فاشیست خواندند و او را به مراسم ترحیم قربانیان راه ندادند
بازی اسرائیل با گوی سرخ
گروه بینالملل: اراضی اشغالی بتازگی شاهد یک رویداد امنیتی مهم و قابل توجه بوده است؛ بر اثر اصابت یک موشک به شهرک مجدل شمس در جولان اشغالی، دستکم 14 نفر کشته و تعدادی دیگر زخمی شدند؛ تحولی که با بازتابهای گسترده بینالمللی همراه شده است. به گزارش «وطن امروز»، رژیم صهیونیستی مدعی است موشک مذکور از سوی حزبالله لبنان به سمت شهرک مجدل شمس شلیک شده است. این در حالی است که حزبالله لبنان به طور رسمی ادعای صهیونیستها را رد کرده و انفجار در مجدل شمس را ناشی از شلیک سامانههای پدافندی اسرائیل دانسته است. با این همه، صهیونیستها بر اتهامات خود علیه حزبالله لبنان تاکید دارند و تهدید کردهاند حملهای گسترده و سنگین را به لبنان و مواضع حزبالله انجام خواهند داد. از سویی کابینه جنگ اسرائیل نیز اختیار تام به وزیر جنگ و رئیس ستاد ارتش برای عملیات تلافیجویانه داده است. در این بحبوحه، برخی کارشناسان مسائل راهبردی بر این باورند با توجه به موضعگیری حزبالله لبنان مبنی بر اینکه به هرگونه ماجراجویی رژیم اشغالگر قدس علیه لبنان واکنش درخور و جدی نشان خواهد داد، هیچ بعید نیست رویداد امنیتی مجدل شمس همان جرقهای باشد که در روزها و ماههای اخیر بسیاری از تحلیلگران نسبت به آن و نقشش در انفجار یک جنگ گسترده در سطح منطقه غرب آسیا هشدار میدادند. با این همه، اینطور به نظر میرسد که در خوانش واقعه امنیتی مجدل شمس، توجه به 6 نکته و توطئههای پنهان صهیونیستها ضروری است.
1- صهیونیستها و تلاش برای وارونهسازی بحران
یکی از مسائلی که تنها اندکی پس از اصابت موشک به شهرک مجدل شمس از سوی برخی تحلیلگران و رسانههای صهیونیست نیز مورد اشاره قرار گرفت، این موضوع بوده که موشک شلیک شده، ناشی از اشتباه سامانههای پدافندی صهیونیستها بوده است. این مساله به طور خاص مورد اشاره نشریه صهیونیستی «اسرائیل هیوم» بوده است. در این راستا، اینطور به نظر میرسد که رژیم اشغالگر قدس به نوعی با طرح ادعاهای واهی علیه حزبالله لبنان سعی داشته روند کلی ماجرای رخ داده را منحرف و خود را از موضع مقصر تبرئه کند. در عین حال، این رژیم بر آن بوده از این رویداد امنیتی به نفع خود دستاوردسازی و بهانه لازم را برای حمله به لبنان و مواضع حزبالله کسب کند؛ موضوعی که در ماههای اخیر صهیونیستها به دلیل دریافت ضربات سنگین از سوی حزبالله لبنان، بشدت دنبال آن بودهاند.
2- ساختار خاص قومی- قبیلهای مجدل شمس
یکی از نکاتی که درباره حادثه امنیتی مجدل شمس بسیار مهم است این مساله است که این منطقه از دروزیهایی تشکیل شده که عمده آنها شهروندان سوریه و قویا حامی نظام سیاسی سوریه و محور مقاومت هستند. حال در چنین شرایطی، اینکه حزبالله لبنان بخواهد به منطقه مجدل شمس حمله کند، از هرگونه منطقی تهی است و دستاوردی برای حزبالله و محور مقاومت ایجاد نمیکند. این در حالی است که نسبت دادن رویداد اخیر در مجدل شمس به حزبالله، حامل 2 منفعت بزرگ برای اسرائیل است: اول اینکه این واقعه به زعم صهیونیستها میتواند زمینه را برای ادغام مردم مجدل شمس در سازوکارهای حکمرانی اراضی اشغالی فراهم کند و دوم، این رویداد امنیتی و روایتسازیهای صهیونیستها با محوریت آن میتواند نوعی شکاف را در محور مقاومت ایجاد کند و به طور خاص مردم منطقه مجدل شمس را رودرروی حزبالله لبنان قرار دهد؛ دستورکاری که حداقل در سالهای اخیر صهیونیستها به انحای مختلف در پی آن بوده اما در محقق کردنش ناتوان بودهاند. البته واکنشهای ساکنان منطقه مجدل شمس به رویداد اخیر و راه ندادن نمایندگان رژیم صهیونیستی در مراسم تدفین کشتهشدگان نیز در نوع خود این گزاره را تایید میکند که آنها هم به نیات شوم صهیونیستها بخوبی پی بردهاند.
3- بهانهتراشی برای تشدید فشارهای بینالمللی به حزبالله لبنان
حزبالله لبنان از زمان آغاز جنگ غزه تاکنون که 10 ماه از کارزار قتل و جنایت صهیونیستها در نوار غزه میگذرد، به نحو جدی و فراگیر به حمایت از ملت و مقاومت فلسطین پرداخته و با حملات موشکی و پهپادی خود به مناطق شمال فلسطین اشغالی، تا حد زیادی تمرکز را از ارتش رژیم صهیونیستی گرفته و مانع گسیل شدن تمام توان نظامی صهیونیستها به جبهههای جنگ غزه شده است. در این میان، ناتوانی اسرائیل در تامین امنیت مناطق شمالی اراضی اشغالی، به یک سرخوردگی بزرگ برای این رژیم هم در میان افکار عمومی فلسطین اشغالی و هم افکار عمومی منطقه و جهان تبدیل شده است. اساسا به همین دلیل بوده که در ماههای گذشته شاهد بودهایم صهیونیستها به انحای مختلف و از طریق واسطههای بینالمللی سعی داشتهاند حزبالله را از مرزهای مشترک میان لبنان و اراضی اشغالی دور کنند، خواستهای که حزبالله از پذیرش آن سر باز زده و تاکید کرده در حمایت از ملت و مقاومت فلسطین پایدار و مصمم است. حال در وضعیت کنونی، صهیونیستها با متهم کردن حزبالله در قالب حادثه امنیتی مجدل شمس به نوعی سعی دارند فشارهای داخلی (در لبنان) و بینالمللی علیه این جنبش را افزایش دهند و موجب عقبنشینی آن از مناطق مرزی میان لبنان با فلسطین اشغالی شوند.
4- صهیونیستها و توهم ترمیم وجهه بینالمللی خود
10 ماه است رژیم اشغالگر قدس به مخوفترین و غیرانسانیترین جنایات در نوار غزه دست زده و همچنان نیز میزند. بر اساس آمارهای رسمی، تاکنون بیش از 39 هزار غیرنظامی فلسطینی در نوار غزه به دست صهیونیستها به شهادت رسیدهاند و البته دهها هزار تن دیگر نیز مجروح و مفقود شدهاند. در میان قربانیان جنگ غزه، بیش از 16 هزار کودک بیگناه نیز قرار دارند و به شهادت رسیدن شمار قابل ملاحظهای زن فلسطینی در جریان جنگ غزه سبب شده نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد، نام رژیم اشغالگر قدس را در فهرست رژیمهای زنستیز جهان قرار دهند. در این رابطه، دیوان بینالمللی دادگستری نیز در قالب پروندهای در حال رسیدگی به جنایات صهیونیستها در نوار غزه است و هیچ بعید نیست بزودی شاهد صدور حکم بازداشت بینالمللی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر صهیونیستها و دیگر مقامهای ارشد این رژیم باشیم. حال در این بحبوحه، صهیونیستها مانور گستردهای را با محوریت کشته شدن 12 کودک در ماجرای امنیتی مجدل شمس انجام میدهند و از این رهگذر 2 هدف عمده را دنبال میکنند: اولا آنها سعی دارند در چشم افکار عمومی بینالمللی، خود را به مثابه قربانی و بازیگری مظلوم نمایش دهند، ثانیا با روایت سازیهای مختلف سعی دارند وجهه مخدوش و جنایتکار خود را نزد افکار عمومی بینالمللی تا حدی ترمیم کنند و از بنبستهای جدی فعلی خود در محیط بینالمللی فرار کنند.
5- توطئه جدی علیه حزبالله لبنان
رژیم اشغالگر قدس حمله گسترده به زیرساختهای حزبالله لبنان را کاملا در راستای منافع خود میبیند و در ماههای اخیر همواره به دنبال یک بهانه برای تحقق این مساله بوده است. در این راستا، برخی صاحبنظران بر این باورند هیچ بعید نیست اسرائیل با مهندسی حادثه مجدل شمس به نوعی سعی داشته باشد این طرح خود را عملیاتی کند و به زعم خودش ضربهای سنگین به حزبالله و زیرساختهای نظامی آن (بویژه در حوزه توان موشکی و پهپادی) وارد کند. در عین حال، صهیونیستها ابایی ندارند که با نابودسازی برخی زیرساختهای مهم لبنان، به زعم خود، به نوعی حزبالله را در برابر مردم لبنان قرار دهند و موجب تشدید فشارها علیه این جنبش شوند.
6- المپیک پاریس و بازی تکراری صهیونیستها
در نهایت باید گفت رژیم اشغالگر قدس در سالهای گذشته و در بحبوحه برگزاری رویدادهای مهم ورزشی و سرگرمی در جهان، دست به ارتکاب جنایت و تجاوزات گسترده علیه ملتهای منطقه زده است. به طور خاص تجاوز اسرائیل به لبنان در سال 2006 یا تجاوز آن به نوار غزه در سال 2014 میلادی، از جمله رویدادهایی بود که در بحبوحه برگزاری رقابتهای جامجهانی فوتبال به وقوع پیوست. از این رو، هیچ بعید نیست رژیم اشغالگر قدس با ترتیب دادن حادثه امنیتی مجدل شمس به نوعی بر آن باشد نقشه تکراری خود را این مرتبه در بحبوحه برگزاری بازیهای المپیک پاریس، علیه لبنان و حزبالله عملیاتی کند. به بیان ساده تر، صهیونیستها بر آن هستند از پوشش جهانی بازیهای المپیک، در راستای منافع و اهداف جنایتکارانه خود استفاده کنند.
* ساکنان مجدل شمس نتانیاهو را فاشیست خواندند
گفتنی است «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اشغالگر دیروز از محل سقوط موشک در جولان اشغالی سوریه بازدید کرد. بر اساس گزارش خبرگزاری رسمی سوریه (سانا)، این در حالی است که ساکنان شهرک سعی کردند از ورود وی به مجدل شمس جلوگیری کنند و او را فاشیست و جنایتکار خواندند. منابع رسانهای دیگر گزارش دادند خانوادههای قربانیان حادثه مجدل شمس از استقبال از نتانیاهو خودداری کرده و از او خواستند برود. ساکنان جولان نتانیاهو را فاشیست و جنایتکار خواندند. تلویزیون سوریه اعلام کرد ساکنان جولان اشغالی به حضور نتانیاهو در شهرک مجدل شمس ـ که چند روز پیش شاهد حادثه مرگبار اصابت موشک و کشته و زخمی شدن دهها نفر بود - اعتراض کرده و او را فاشیست و جنایتکار خواندند.
* واقعیت وحشتناکی که اسرائیل با آن روبهرو است
سیانان اخیرا به گزارشی که دانشگاه ریخمان اسرائیل اوایل سال جاری با عنوان «آتش و خون؛ واقعیت وحشتناکی که اسرائیل در جنگ با حزبالله با آن مواجه است» منتشر کرد، اشاره داشت. در واقع این گزارش سناریوی تیرهای را ارائه میدهد که در آن حزبالله روزانه با 2500 تا 3000 موشک و گلوله، هفتهها پایگاههای نظامی و شهرکهای پرجمعیت اسرائیل را هدف قرار میدهد. افزون بر این درباره منطقه غرب آسیا، موازنه استراتژیک که همیشه به اسرائیل برتری بخشیده، در حال تغییر است و نیروهای مقاومت با توجه به نقش آمریکا و کشورهای غربی در حمایت از اسرائیل، منافع غرب و آمریکا در خاورمیانه را در تیررس خود قرار میدهند اما هیچیک از این عوامل مانع حمایتهای همهجانبه آمریکا از رژیم صهیونیستی در صورت وقوع جنگ گسترده میان اسرائیل و حزبالله نخواهد شد و نکته حائز اهمیت در اینجا، جایگاه ایران در این قضیه است. به اعتقاد سیانان، در صورت وقوع جنگ علیه حزبالله احتمالا ایران نیز مداخله خواهد کرد؛ در این شرایط مسدود کردن تنگه هرمز که نقطه ورود به خلیجفارس است، ممکن است محقق شود و این گام منجر به افزایش شدید قیمت جهانی نفت خواهد شد.
* گزینههای محور مقاومت برای حمله گسترده علیه اسرائیل
منابع نزدیک به محور مقاومت در گفتوگو با بغداد الیوم اعلام کردند اگر رژیم صهیونیستی جنگی گسترده را علیه لبنان آغاز کند، گشودن جبهه جولان سوریه یکی از گزینههای اتاق عملیات نظامی محور مقاومت برای حمله گسترده علیه اسرائیل است. اتاق عملیات نظامی محور مقاومت از نزدیک تحولات و تلاشها برای آتشبس و میانجیگریها را زیر نظر دارد. این منابع درباره اینکه آیا تمام گروههای مسلح در منطقه در صورت جنگ گسترده با رژیم صهیونیستی در کنار حزبالله خواهند جنگید، گفتند: این یک مساله حتمی است. ما تاکنون با ورود گروههای مقاومت عراق به خط درگیری مستقیم برای حمایت از حزبالله لبنان موافقت نکردهایم. این منابع اعلام کردند گروههای مقاومت عراق آمادگی خود را اعلام کرده و تمام نیروها و امکانات خود را برای ورود به جنگ بین محور مقاومت و رژیم صهیونیستی آماده کردهاند. آکسیوس به نقل از یک مقام آمریکایی و یک مقام صهیونیست نوشت: دولت بایدن به اسرائیل هشدار داده «اگر به بیروت حمله کند، احتمالا شرایط از کنترل خارج خواهد شد».
ارسال به دوستان
نیکولاس مادورو برای یک دوره 6 ساله دیگر رئیسجمهور ونزوئلا شد
فرزند بولیوار باقیماند
گروه بینالملل: بر اساس اعلام کمیسیون انتخابات ونزوئلا، نیکولاس مادورو پس از شمارش ۸۰ درصد آرا، در انتخابات ریاستجمهوری ونزوئلا پیروز شد. طبق اعلام کمیسیون انتخابات ونزوئلا، مادورو پس از شمارش ۸۰ درصد آرا، در انتخابات ریاستجمهوری ونزوئلا پیروز شد و با کسب
51.2 درصد آرا برای سومین بار در انتخابات ریاستجمهوری ونزوئلا به پیروزی دست یافت. نرخ مشارکت در انتخابات ۵۹ درصد اعلام شد. نیکولاس مادورو با کسب 5 میلیون و ۱۵۰ هزار و ۹۲ رای، معادل 51.2 درصد آرا را به دست آورد و نفر دوم، ادموندو گونزالس 4 میلیون و ۴۴۵ هزار و ۹۷۸ رأی، معادل 44.2 درصد آرا را به دست آورد. مراسم تحلیف رئیس قوه مجریه ونزوئلا ۱۰ ژانویه ۲۰۲۵ برگزار میشود و دوره ریاست او 6 سال خواهد بود.
ستاد انتخاباتی نیکولاس مادورو، نامزد ریاستجمهوری ونزوئلا روز دوشنبه پیروزی او را اعلام کرد و خواستار انتشار آمار رسمی شورای ملی انتخابات شد و از شهروندان برای مشارکت در رایگیری قدردانی به عمل آورد. خورجه رودریگز، رئیس پارلمان ونزوئلا و مدیر کمپین ریاستجمهوری همچنین با اعلام پیروزی نیکولاس مادورو در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد: «ما از شما تشکر میکنیم. ما نمیتوانیم نتیجه را اعلام کنیم اما میتوانیم چهره خود را به شما نشان دهیم. این یک پیروزی برای همه بود. این یک پیروزی بود که به ما در ساختن آینده کمک میکند. البته باید منتظر اعلام نتایج رقابت از سوی شورای ملی انتخابات باشیم چون به قوانین کشورمان و قانون اساسی جمهوری بولیواری ونزوئلا احترام میگذاریم».
خورخه رودریگز گفت: «مردم حرفشان را زدهاند و باید به صدای مردم احترام گذاشته شود و همه برای احترام به آن تلاش خواهیم کرد». این ستاد از شورای ملی انتخابات ونزوئلا به دلیل «کار بینقص» سیستم انتخاباتی که اجازه داد انتخابات در «آرامش مطلق» برگزار شود، تشکر کرد.
جمهوری بولیواری ونزوئلا همچنین دوشنبه در بیانیهای مداخله گروهی از دولتها و قدرتهای خارجی در انتخابات ریاستجمهوری را محکوم کرد. دولت ونزوئلا اعلام کرد: «نسبت به عملیاتی برای مداخله در روند انتخابات، در حق تعیین سرنوشت ما و در حاکمیت میهن ما توسط گروهی از دولتها و نیروهای خارجی هشدار میدهیم».
یکشنبه آرژانتین، کاستاریکا، اکوادور، پاناما، پاراگوئه، پرو و اروگوئه با صدور بیانیهای خواستار شمارش شفاف آرا تحت نظارت ناظران شدند. به گفته دولت ونزوئلا، این بیانیه و همچنین سخنان تعدادی از سیاستمداران دست راستی از کشورهای مختلف «با هدف تحریف آنچه به صورت مسالمتآمیز بیان شده است و حق انتخاب مردم ونزوئلا را زیر سوال میبرند».
به گزارش اسپوتنیک، مقامات ونزوئلا خاطرنشان کردند مردم در انتخابات آزادانه و قانونی رای دادهاند. این در حالی است که در واکنشی زودهنگام، رئیسجمهور آرژانتین گفت پیروزی مادورو در انتخابات ریاستجمهوری ونزوئلا را به رسمیت نمیشناسد. با این حال، ناظران انتخابات از آفریقای جنوبی، رأیگیری انتخابات ریاستجمهوری را آزاد، عادلانه و شفاف دانستند.
«ماریا ماچادو» رهبر راست افراطی ونزوئلا که اجازه شرکت در انتخابات را پیدا نکرد هم گفت: «همه ما در مراکز رایگیری میمانیم تا زمانی که آرا شمارش کامل شود و سوابق به دست آید». ولی «ادموندو گونزالس» نامزد راست افراطی و رقیب اصلی مادورو گفت: «نتایج انتخابات ریاستجمهوری را نمیتوان انکار کرد و کشور تغییر مسالمتآمیز را انتخاب کرده است».
مادورو ۶۱ ساله که از سال ۲۰۱۳ بر ونزوئلا حکومت میکند، متعهد است «صلح و ثبات» را در این کشور حفظ کند. نظام حاکم چاویستا، یک جنبش سیاسی با الهام از سوسیالیستهاست که تقریبا 3 دهه پیش با انتخاب «هوگو چاوز» آغاز شد و تحت رهبری و حمایت نیکولاس مادورو ادامه یافت. بیش از ۶۳۵ ناظر بینالمللی، از جمله تیمهایی از کارشناسان و همچنین ۶۵ متخصص از کمیسیونهای انتخاباتی در سراسر جهان، بر انتخابات ونزوئلا نظارت کردند. نیکولاس مادورو که برای سومین بار در انتخابات ریاستجمهوری ونزوئلا به پیروزی دست یافت، روز دوشنبه در سخنانی گفت: «در دوره جدید ریاستجمهوری خود، سوگند میخورم جانم را به خاطر فرآیندهای تغییر برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورمان خواهم داد». وی افزود: «من مرد صلح و گفتوگو هستم». رئیسجمهور ونزوئلا همچنین از دادستانی کشورش خواست تحقیقاتی را درباره مختل کردن روند انتخابات آغاز کند. مادورو در میان هوادارانش که پیروزی او را در کاخ میرافلورس در کاراکاس جشن گرفتند، تاکید کرد: «اجازه نمیدهیم سناریوی هرجومرج در ونزوئلا ایجاد شود». وی تاکید کرد: «مردم حرف خود را زدند؛ «نه به سرمایهداری، نه به فاشیسم» و ما مردمی هستیم که برای جهان الگو قرار دادهایم». رئیسجمهور سوسیالیست ونزوئلا همچنین تاکید کرد: «من خواستار احترام به نظر مردم و قانون اساسی و عدم دعوت به کودتا هستم». مادورو همچنین با انتقاد از همتای آرژانتینی خود گفت: «شما نمیتوانید با من مقابله کنید».
***
مادورو ونزوئلا را نجات داد
آمارها نشان میدهد تورم سالانه این کشور که سال ۲۰۱۹ به بالای ۳۰۰ هزار درصد رسیده بود، به 51.4 درصد در ماه ژوئن کاهش یافته است. مطابق بررسیها در 2 سال اخیر، میزان تحریمهای اقتصادی ونزوئلا کاهش یافته و این موضوع در بهبود فضای اقتصاد کلان اثر مثبتی داشته است. این کشور نفتی از یکسو تعاملات اقتصادی خود با شرق را تداوم بخشیده و از سوی دیگر مذاکرات کاهش تنشها با غرب را در دستور کار قرار داده است. دست فرمان جدید مادورو، نتایج مثبتی برای اقتصاد ونزوئلا داشته است. اقتصاد ونزوئلا از لبه پرتگاه بازگشت. این کشور در سالهای گذشته تلاش کرد روابط تجاری خود را با کشورهایی نظیر چین، روسیه و ایران افزایش دهد اما گسترش تعاملات اینچنینی موجب نشده از بهبود رابطه با آمریکا چشم بپوشد. روابط بین آمریکا و ونزوئلا از سال ۲۰۲۳ پس از سالها تنش و تحریمهای شدید بهتدریج بهبود یافته است. این موارد نشان میدهد مادورو توانسته ونزوئلا را از بحران بزرگ اقتصادی خارج کند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» آخرین وضعیت خزانه را در مقایسه با سال ۱۴۰۰ بررسی کرد
تحویل خزانه با تراز مثبت
گروه اقتصادی: خزانهداری در کشور ما به سازمانی دولتی اطلاق میشود که حسابهای درآمدی و هزینههای دولت را نگهداری میکند. در ایران این اداره ذیل وزارت امور اقتصادی و دارایی با نام سازمان برنامه و بودجه فعالیت میکند که بخشی از آن با نام خزانهداری کل شناخته میشود.
سازمان برنامه و بودجه در کشور ما یک سازمان دولتی است که سال ۱۳۲۷ راهاندازی شد. به گفته خداداد فرمانفرمائیان (رئیس بانک مرکزی در دهه ۳۰ و بنیانگذار سازمان برنامه و بودجه) هدف از ایجاد این مؤسسه، یافتن راهی برای انجام پروژههایی بود که سیستم «پرفساد و تودرتوی آن دوره» از انجام آنها عاجز بود. امروز در کشور ما بررسی و نظارت بر پیشبینی درآمد و برآورد هزینه فعالیتها و طرحها و برنامهها، بررسی تهیه پیشنهاد اصلاحیه یا متمم بودجه در صورت لزوم، اظهارنظر و بررسی همه مسائل مالی و بودجهای که ارجاع میشود و مطالعه و برنامهریزی در حالتهای تحقق طرح جامع مصوب و نیازهای مالی کشور در حوزه طرح آمایش سرزمینی، از وظایف این سازمان است.
داوود منظور، رئیس سازمان برنامه و بودجه پیش از مراسم تنفیذ رئیسجمهور در آخرین گزارش خود درباره خزانه کشور گفت: خزانه جریانی از منابع است که به صورت سیال مبالغی در سطح کلان کشور وارد آن میشود و از آن طرف هم متناسب با هزینهها و مخارج، پرداختهایی انجام میشود؛ پس تعبیر خزانه خالی اصولا یک تعبیر خیلی دقیق نیست، به این جهت که عملا خزانه مثل یک حوضچه است که دائما یک ورودی داخلش میآید و یک خروجی از آن خارج میشود، مهم این است که ورودیها و خروجیها با هم بخواند و ما بتوانیم به صورت متوازن پرداختهایمان را با آرامش انجام دهیم.
***
تحقق منابع بودجه در ۴ ماه اول سال ۱۴۰۳
به گفته معاون رئیسجمهور، در 4 ماه اول سال، ۸۶ درصد پرداخت انجام دادیم، البته تا پایان سال عمدتا این پرداختها تا ۹۸ درصد هم میرسد، یعنی حقوق و دستمزد و سایر هزینههای اجتنابناپذیر که دستگاهها دارند و دولت مکلف است اینها را به صورت منظم پرداخت کند؛ مثل حق عضویت در مجامع بینالمللی، هزینههای آب و برق ادارات، هزینههای مربوط به خدماتی که دستگاهها و نهادهای مختلف از شرکتهای خصوصی دریافت میکنند و همه مواردی که هزینه اجتنابناپذیر محسوب میشود. در ارتباط با طرحهای عمرانی یا طرحهای تملک نیز ما تخصیصمان معمولا در چند ماه اول پایینتر است و امسال هم همینطور بوده؛ جمع تخصیصی که ما انجام دادیم حدود ۵۹ همت بوده که نسبت به 4 ماه ابتدای سال حدودا ۴۴ درصد برنامهها محقق شده ولی طبیعتا از ماه مرداد به بعد این روند بهبود مییابد و امیدواریم به حدود ۸۵ تا ۹۰ درصد برسد.
منظور توضیح داد: در 4 ماه اول امسال همین اتفاق افتاد و ما امروز شرایطی را داریم و منابع دولت به گونهای است که یک پایداری نسبتا قابل اعتنایی دارد، یعنی آنچه ما در بودجه پیشبینی کردیم، معمولا در طول ماههای مختلف به صورت مناسب تحقق پیدا میکند و عینا ما این را تخصیص میدهیم. در همین ارتباط میخواهم عرض کنم امسال کل بودجه عمومی ما ۲۵۵۰ هزار میلیارد تومان است که در این 4 ماه اول امسال سهم آن میشود حدود ۸۵۰ هزار میلیارد تومان که از این میزان حدود ۶۷۰ هزار میلیارد تومان تحقق پیدا کرده است.
وی گفت: معمولا از مرداد به بعد وضع وصولیها بهتر میشود که تراز آن سرجمع تا پایان سال حدود ۹۵ درصد تحقق خواهد یافت.
***
۶۲ هزار میلیارد تومان بازپرداخت اوراق در ۴ ماه
رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت: هزینه دیگری که ما داریم، هزینه تملک داراییهای مالی است، یعنی اوراقی که ما در سالهای گذشته منتشر کردیم، اینها هر ماه سررسید میشود و باید بخشی از آنها را پرداخت کنیم. ما در همین 4 ماه اول امسال ۶۲ هزار میلیارد تومان بازپرداخت اوراق، سود و اصل اوراق را انجام دادیم، لذا هیچگونه نگرانی در ارتباط با تحقق منابع دولت و انجام هزینههایی که در ورودی پیشبینی شده است، نداریم. همین الان هم فکر میکنم بالغ بر ۳۰ هزار میلیارد تومان بعد از پرداختهای مربوط به تیرماه در حسابهای خزانه داریم، لذا انشاءالله این خزانه را به گونهای که قابل اطمینان باشد تحویل عزیزانمان در دولت آقای دکتر پزشکیان خواهیم داد.
***
۴۰۰ هزار میلیارد تومان به اوراق منتشرشده افزوده شد
منظور اظهار کرد: بعضا گفته میشود در دولت سیزدهم میزان بدهیها و اوراقی که منتشر شده عددی است که نسبت به دورههای گذشته افزایش نسبتا بالایی یافته است. من میخواهم اینجا تاکید کنم ما زمانی که دولت را تحویل گرفتیم، در ابتدای دولت ۴۷۰ هزار میلیارد تومان اوراق مالی بود که اصل و سود آن باید بعدا پرداخت میشد، الان این عدد حدود ۸۷۰ هزار میلیارد تومان شده است، یعنی حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان به آن اوراق قبلی اضافه شد.
وی افزود: اما نکته مهم این است که از این میزان حدود ۱۴۰ هزار میلیارد تومان افزایشی که اتفاق افتاده، مربوط است به بدهیهایی که قبل از دولت آقای رئیسی وجود داشت. ما در این دولت بدهیها را با دادن آن اوراق تسویه کردیم، به عنوان مثال سال ۱۴۰۰ یعنی در نخستین ماههای ورود دولت حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان اوراق منتشر شد برای پرداخت بدهیهای پیمانکاران در سالهای قبل، به همین ترتیب در سال ۱۴۰۱ نیز ۱۵ هزار میلیارد تومان بابت بدهیهایی که بخش برق به فروشندگان خصوصی داشت و در سال ۱۴۰۲ مجددا ۳۰ هزار میلیارد تومان دیگر اوراق دولت بابت بازپرداخت بدهی وزارت نیرو به فروشندگان خصوصی برق در ماههای گذشته منتشر شد، پس ما تقریبا ۳۳ هزار میلیارد تومان اوراق برای بازپرداخت بدهی دولتهای قبل به تامین اجتماعی منتشر کردیم.
منظور افزود: بنابراین کل آنچه در این دولت طی سالهای ۱۴۰۰ تا تیر ۱۴۰۳ اوراق جدید منتشر شده و تعهد ایجاد شده، حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان است که در کل بودجه دولت عدد معناداری نیست. اگر ما این را نسبت بگیریم به کل بودجه عمومی دولت، همین امسال بودجه عمومی ما ۲۵۵۰ همت است، یعنی ۱۰ درصد بودجه یک سال؛ من میخواستم توضیح داده باشم چون بعضا در فضای مجازی نکاتی گفته میشود درباره ایجاد بدهی توسط این دولت که به دولت بعد انتقال مییابد و این توضیح به این جهت بود که این موضوع روشن شده باشد.
***
امکان رسیدن به رشد ۸ درصد وجود دارد
منظور درباره برنامه هفتم و رشد ۸ درصد هدفگذاری شده گفت: برنامه هفتم به نظر من یک برنامه بسیار غنی است که با دقت کارشناسی بالایی ناظر به حل مسائل مزمن اقتصاد ایران تهیه شده و در لایحه دولت از همه ظرفیتهای کارشناسی استفاده شد تا ما مسالهشناسی خوبی انجام دهیم و با احکام مناسب همراه با هدفگذاریهای روشن بتوانیم در ۵ سال خیلی از مسائل را پاسخگو باشیم. در کمیسیون تلفیق مجلس هم طبیعتا بحثهای زیادی شد و یک فرآیند طولانی را برای تصویب برنامه پشت سر گذاشتیم، در مرحله بعد هم صحن مجلس و بعد در شورای نگهبان و در مجمع تشخیص مصلحت نظام و در نهایت خرسند هستیم که الان برنامهای که ابلاغ شده یک برنامهای است که ظرفیت اجرایی و تحولی بالایی را برای کشور فراهم میکند و نسبت به برنامه گذشته کاملا متفاوت و ممتاز است، مسالهمحور است. ما در این برنامه تلاش کردیم چند مساله مهم را حل کنیم؛ اولا مساله رشد یعنی اقتصاد ایران باید بتواند رشدی را فراتر از آنچه در دهههای گذشته داشته، تجربه کند. با رشد بالا طبیعتا خیلی از مسائل ما در بخش توزیع درآمد، رفاه مردم و در توانمندی اقتصادی حل خواهد شد.
وی افزود: نکته دیگر این بود که برای برخی مسائل مثل تورم بالا و بیانضباطی پولی و همچنین ساختار بودجه نامتوازن بتوانیم راهحل پیدا و درمان کنیم که تدابیر خیلی خوبی اندیشیده شد. ما یک فصل خیلی مهم در بحث اصلاح ساختار بودجه داریم؛ در موضوع اصلاح نظام بانکی و سیاستگذاریهای ارزی و پولی، احکام خیلی تحولی و تأثیرگذاری داریم. در کنار اینها البته در حوزههای زیرساختی موضوعات مربوط به رفع ناترازیهای حوزه انرژی، در موضوع فرآوردههای نفتی، در موضوع برق و همچنین توسعه بخش زیرساخت، در حملونقل و موضوع ترانزیت، اقتصاد دریامحور، اقتصاد دیجیتال، موضوعات مربوط به توسعه زنجیره ارزش و در بخش صنعت و معدن، همه اینها بخوبی در این برنامه پوشش داده شده. الان که ما میخواهیم این برنامه را اجرا کنیم یکی از الزاماتش این است که مقدمات اجرای برنامه که همان تدوین و ابلاغ آییننامهها و دستورالعملها و سایر سندهای تکمیلی برنامه است که پیشبینی شده، اینها را بتوانیم سریعا آماده و ابلاغ کنیم.
* رشد ۸ درصدی به سالی ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد
منظور در زمینه رشد ۸ درصدی و میزان سرمایهگذاری مورد نیاز گفت: برآورد ما این است که تقریبا در هر سال معادل ۱۰۰ میلیارد سرمایهگذاری باید انجام شود، البته به این معنی نیست که دولت باید این کار را انجام دهد، بلکه تمام ظرفیتهای سرمایهگذاری داخلی و خارجی ما با همدیگر باید بتواند این را در بخش دولتی، غیردولتی و بخش عمومی محقق کند.
وی گفت: اگر بخواهم یک مرور تاریخی بکنم میانگین ۲۵ ساله رشد ما در کشور 2.7 درصد بوده است، یعنی در این ۲۵ سال میانگین نفتی و غیر نفتی با یکدیگر، رشد 2.7 درصدی را ثبت کرده اما در ۱۰ سال گذشته بر اساس آمار مرکز آمار ایران است. بر اساس آمار بانک مرکزی، این رشد 5 دهم درصد بوده یعنی کمتر از یک درصد، پس میخواهیم یک کار مهم انجام دهیم. اگر میخواهیم برویم روی رشد ۸ درصد، باید خیلی از ساز و کارهایمان را عوض کنیم، باید ظرفیتهایمان را بهتر به کار بگیریم، باید فرآیندهایمان را اصلاح کنیم، بهرهوری را افزایش دهیم، سازوکارهای تشویقی و تنبیهی را باید به کار بگیریم که بتواند این رشد ۸ درصدی را محقق کند.
رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت: از نظر ما این شدنی است. در 3 سال گذشته تجربه رشد را اگر نگاه کنیم، میانگین رشد اقتصادی ما از نیمه دوم ۱۴۰۰ تا پایان ۱۴۰۲، 4.5 درصد بود؛ این را مقایسه کنید با 7.2 درصد ۲۰ ساله، مقایسه کنید با نیم درصد دهه گذشته. میبینیم یک اتفاق مهمی افتاده است. آمار مرکز آمار میگوید حدود 5.2 دهم درصد میانگین رشد ۳ سال گذشته است، پس میتوانیم در این جهت حرکت کنیم.
***
لزوم تدوین ۲۰۰ دستورالعمل در برنامه هفتم
منظور گفت: برآورد ما این است طبق احصایی که کردیم حدود ۲۰۰ آییننامه، دستورالعمل و سند باید تهیه شود که از اینها حدود ۱۰۰ آییننامه باید در همین سال اول و ۵۰ آییننامه باید در ۶ ماه اول انجام شود، بنابراین اگر از همین ابتدا، همکاران ما در سازمان برنامه و بودجه با همکاری دستگاههای دیگر شروع کردهاند و دارند این آییننامهها و دستورالعملها را تنظیم میکنند، یکی از آنها که برای مردم خیلی مهم بود، بویژه برای بازنشستگان عزیز این مساله متناسبسازی حقوق بازنشستگان با افراد شاغل بود که خوشبختانه هم در بودجه امسال ما گام اول را دیدیم و برداشتیم و منابعش را پیشبینی کردیم و هم اینکه آییننامه اجرایی برای نحوه صدور احکام بازنشستگان در متناسبسازی را در دولت نهایی کردیم و این هم در هفته گذشته ابلاغ شد. وی ادامه داد: ماه گذشته هم 3 میلیون تومان به صورت علیالحساب پرداخت شد که با صدور احکام دیگر این واریزها قطعی خواهد شد. از این دست موارد ما در برنامه هفتم مصوبات مهمی داریم که انشاءالله با اجرای آنها کام مردم را بتوانیم شیرین کنیم.
***
رشد بخش نفت در ۳ سال بیش از ۱۵ درصد بود
منظور ادامه داد: طبق آمار ما، رشد بخش نفت طی این ۳ سال بالای ۱۵ درصد به طور میانگین بوده است، یعنی هر سال بخش نفت ما به طور میانگین ۱۵ درصد رشد کرده است و اعتقاد داریم هنوز این ظرفیت در بخش نفت برای رشدهای بالا فراهم است. البته بخشهای دیگر ما بخش خدمات، بخش کشاورزی و بخش صنعت و معدن به عنوان بخشهای اصلی اقتصاد همه این ظرفیت را دارند که بتوانند رشد ۸ درصدی را پشتیبانی کنند، بویژه بخش اقتصاد دیجیتال که ما در این بخش فرصتهای خیلی زیادی داریم. اقتصاد دریاپایه و دریامحور ما هم ظرفیتهای رشدی دارد که تا حالا از آنها استفاده نکردهایم؛ ظرفیت ترانزیت بار در کشور ما یک ظرفیت بدون استفادهای بوده که امسال جهش بالایی را در آن تجربه کردیم. وی در ادامه افزود: سال گذشته اقتصاد عراق منهای 9.2 درصد رشد کرد؛ یعنی رشد منفی، عربستان منهای یک درصد رشد کرد، ترکیه که بهترین رشد را داشته 4.5 درصد رشد کرد و به همین ترتیب روسیه 3.6 دهم درصد. پس تجربه رشد ما در سال گذشته از کشورهای همسایه بالاتر بوده، اینکه دارم عرض میکنم آمار گزارش ژوئن ۲۰۲۴ بانک جهانی است. وی توضیح داد: کشور ما با توجه به گزارش بانک جهانی، ۵ درصد رشد خواهد داشت. این یکی از بالاترین رشدها در منطقه است. به چند عدد دیگر هم اشاره کنم؛ گروه پتروشیمی یا محصولات پتروشیمی ما متوسط تولیدش در دهه ۹۰ شمسی ۴۸ میلیون تن بوده است که در دوره ۳ سال گذشته این آمار به ۶۸ میلیون تن افزایش یافته است. افزایش را ملاحظه بفرمایید، 48.9 میلیون تن به 67.9 میلیون تن رسیده است. همین را در بخشهای دیگر داریم، مثلا در تولید سیمان از ۶۳ میلیون تن به ۶۶ میلیون تن افزایش یافته، در فولاد ۲۰ میلیون تن به ۳۰ میلیون تن افزایش یافته است، متوسط تولید سالانه فولاد در ۳ سال گذشته ۳۰ میلیون تن بوده، در حالی که در دهه گذشته ۲۰ میلیون تن بود. همین شرایط را ما در بخشهای دیگر هم داریم.
***
مجوز تأسیس ۲۲ هزار واحد تولیدی صادر شد
منظور در ادامه ضمن اشاره به مجوزهای صادرشده در دولت سیزدهم اعلام کرد: خوشبختانه الان کشور ما در شرایطی قرار گرفته است که تقریبا میشود گفت همه مناطق کشور تبدیل به کارگاههای صنعتی شده است. تعداد فقره پروانههای بهرهبرداری، یعنی آنچه سرمایهگذاری انجام شده است و الان میخواهد بهرهبرداری شود، سال گذشته ۷ هزار و ۷۵۴ پروانه بوده است، یعنی ۷ هزار و ۷۵۴ واحد صنعتی جدید شروع به کار کرده است. سال ۱۴۰۱ این عدد ۵ هزار و ۷۲۶ و سال ۱۴۰۰ نیز ۷ هزار پروانه بوده است. پس ما داریم به طرف بهرهبرداری از ظرفیتهای جدید میرویم. همین ۷ هزار و ۷۵۴ پروانه بهرهبرداری که گفتم، توانست ۳۶۸ هزار اشتغال در سال گذشته ایجاد کند. در کنار این ما جوازهای تأسیس نیز داریم، یعنی مجوز دادهایم که سرمایهگذاری انجام شود. رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت شهید رئیسی گفت: سال گذشته ۲۲ هزار جواز تأسیس صادر شد. سال ۱۴۰۱ این عدد ۲۰ هزار و سال ۱۴۰۰ نیز ۳۵ هزار مجوز بوده است که همه اینها بتدریج تبدیل به سرمایهگذاری میشود، تبدیل به فعالیتهای صنعتی جدید میشود. میخواهم این اطمینان خاطر را به همه بدهم که اقتصاد ایران یک اقتصاد پرظرفیتی است که ما در همه حوزههایی که عرض کردم، در بخشهای پتروشیمیایی، زنجیره ارزش صنایع فلزی، در صنایع کانی، در بخش خودرویی و در همه قسمتها توانمندیهایی داریم که انشاءالله از اینها استفاده خواهد شد.
***
توسعه اقتصاد مردمپایه در اولویت است
منظور درباره موضوع واگذاری مالکیت و مدیریت به مردم نیز گفت: در مشارکت مردمی، توسعه بخش تعاونی، توسعه کسبوکارهای دانشپایه و مردمپایه، اولویت سازمان برنامه و بودجه بود. در اولویت دوم نیز به سوی جهش تولید رفتیم، یعنی آنجا تعیین تکلیف کردیم که اولا مساله تأمین مالی جهش تولید باید چگونه انجام شود؛ نقش بازار سرمایه، نقش بازار پول، نقش سایر منابع انتشار اوراق بدهی و منابع داخلی شرکتها را آنجا تعیین تکلیف کردهایم. همچنین برای همه بخشها برنامه تدارک دیدهایم، اینکه نفت و گاز چه باید کند، نیرو چه کند، راه و شهرسازی چه کند؛ لذا الان یک برنامه منسجمی است که اهداف کمی دارد و کاملا کنترلپذیر قابل نظارت است. الان هم ما نخستین گزارش نظارتیمان را برای ۴ ماه اول سال روی این برنامه تهیه کردهایم.
***
۷۶ هزار حساب شرکتهای دولتی به ۱۴ هزار حساب تقلیل یافت
رئیس سازمان برنامه و بودجه در ادامه درباره انضباط مالی گفت: انضباط مالی مجموعه تدابیری است که ما این را تحت عنوان عمدتا اصلاح ساختار بودجه میبینیم و این اصلاح ساختار بودجه را همانطور که عرض کردم هم در برنامه هفتم به طور کامل دیدیم؛ هم ضوابط انضباطی تکمیلی که در بودجه امسال دیدیم، به علاوه ضوابط اجرایی بودجه امسال. ضوابط اجرایی بودجه که امسال در فروردین ابلاغ کردیم، دقیقا با این رویکرد بوده است که بتوانیم اولا روی هزینهها نظارت بیشتر و موثرتری کنیم، جلوی هزینههای زائد را بگیریم، دستگاهها را به طرف بهرهوری بالاتر هدایت کنیم، همچنین مشوقهای لازم را برای افزایش بهرهوری در ضوابط اجرایی پیشبینی کردهایم و سازوکارهای نظارتی را تدارک دیدهایم؛ بنابراین مجموعه این تدابیر بویژه آنچه در ضوابط اجرایی مد نظر ما است که نسبتا هم یک مجموعه تفصیلی زیادی است، همچنین تمام آن ابزارهای نظارتی لازم را در آنجا پیشبینی کردهایم. وی در زمینه آمار موجود تخصیص بودجه نیز گفت: ۷۶ هزار حساب برای دستگاهها و شرکتهای دولتی سازماندهی شد و به ۱۴ هزار حساب تقلیل یافت. بنابراین الان حسابهای دستگاهها کاملا کنترل شده است و ما در این مرحله با توجه به اینکه حسابهای واحد انجام گرفته است، مرحله دوم ما بحث پرداخت به ذینفع نهایی است که باز به انضباط بودجهای و انضباط مالی کمک میکند. به این معنی که در پرداختهایی که انجام میدهیم، سعی کنیم مستقیما این پرداخت در وجه آن ذینفع اصلی انجام شود. حقوق و دستمزدها را ببینید! پرداخت حقوق و دستمزد تمام کارکنان دولت در یک روز، به صورت متمرکز، از طریق خزانهداری و بانک مرکزی در لحظه انجام میشود. الان این قابلیت را داریم که همه دستگاهها احکام حقوقیشان را مثلا تا بیستم هر ماه برای تمام کارکنانشان بارگذاری کنند و اگر تغییراتی دارد، اعلام کنند؛ هم خزانهداری این احکام را کنترل میکند و هم سازمان برنامه و بودجه که بعدا پرداخت انجام میگیرد.
***
۴۲ هزار میلیارد تومان تا اوایل هفته آینده به گندمکاران پرداخت میشود
منظور در ادامه درباره خرید تضمینی گندم از کشاورزان نیز گفت: این نکته را توجه داشته باشیم که قیمت خرید تضمینی گندم، با توجه به رویکردی که شهید رئیسی داشت، به گونهای افزایش یافت که ما از ۵ هزار تومانی که در سال ۱۳۹۹ داشتیم، امروز به ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان طی ۳ سال رسیدهایم. این افزایش، چشمگیر است. همین الان اگر بخواهیم گندم را وارد کنیم، با دلار ۵۰ هزار تومان، قیمت واردات گندم چیزی حدود ۱۳ تا ۱۴ هزار تومان میشود، بنابراین برای حمایت از کشاورزان، دولت یک سیاستگذاری دقیق را مدنظر گرفت تا از تولید داخل حمایت کند نه واردات. وی در ادامه افزود: پیشبینی ما این است که امسال حدود ۱۱ میلیون تن خرید انجام میگیرد، بار مالی این خرید هم چیزی حدود ۱۹۰ هزار میلیارد تومان تا ۲۰۰ هزار میلیارد تومان خواهد شد. تاکنون چیزی حدود ۱۳۰ هزار میلیارد تومان گندم تحویل شده و ۵۳ هزار میلیارد تومان پرداخت نیز انجام شده است و برای پرداخت مابقی هم داریم تلاش میکنیم. لازم است این خبر خوش را اینجا عرض کنم، با تصمیماتی که ما در دولت گرفتهایم و منابعی که برای پرداخت مطالبات گندمکاران تجویز کردهایم، فکر میکنم ۴۲ هزار میلیارد تومان دیگر اوایل هفته آینده پرداخت انجام خواهد شد. یعنی پرداختیهای ما به کشاورزان تا چند روز آینده به ۹۵ هزار میلیارد تومان خواهد رسید و ما تدابیر لازم را اندیشیدهایم که انشاءالله تا زمانی که کشاورزان عزیز بقیه گندمها را تحویل بدهند، بتوانیم با آنها تسویهحساب کنیم.
***
وزیر اقتصاد: خزانه بدون بدهی و با تراز مثبت تحویل دولت 14 میشود
سیداحسان خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی در نامهای به محمد مخبر، سرپرست ریاستجمهوری، آخرین وضعیت حسابهای خزانه در پایان دولت سیزدهم را اینگونه تشریح کرد: همزمان با نهایی شدن حسابهای ۴ ماهه خزانه در پایان تیر ۱۴۰۳ و در آستانه روز تنفیذ رئیسجمهور محترم و منتخب، مراتب به شرح ذیل به استحضار میرساند:
۱- وفق اطلاعات خزانهداری کل کشور پس از پرداخت ۶۷۱ هزار میلیارد تومان مصارف بودجه عمومی دولت طی ۴ ماه، بدهی خزانه بابت تنخواه بانک مرکزی صفر و خالص طلب خزانه از سازمان هدفمندی یارانهها حدود ۸ هزار میلیارد تومان است که با لحاظ موجودی نقدی 10.5 هزار میلیارد تومانی مجموعا نزدیک 18.5 هزار میلیارد تومان مثبت خواهد بود؛ در حالی که در مرداد ۱۴۰۰ شروع دولت شهید رئیسی ۵۳ همت به بانک مرکزی بابت تنخواه «بدهکار» بوده است.
۲- در موضوع سهم استقراض و اوراق دولت از منابع بودجه عمومی از ۳۵ درصد در آخرین سال دولت قبل به ۱۶ درصد در آخرین سال دولت شهید رئیسی کاهش یافت و طبق قانون بودجه در سال ۱۴۰۳ به ۱۰ درصد خواهد رسید.
۳- در موضوع انتشار آتی اوراق دولت نیز وفق اطلاعات خزانهداری کل کشور از حدود ۲۵۰ همت ظرفیت اوراق سال جاری حدود ۷۰ درصد آن برای دولت چهاردهم باقی مانده است، در حالی که در سال ۱۴۰۰ حدود ۵۷ درصد از اوراق مصوب در قانون بودجه ۱۴۰۰ برای دولت شهید رئیسی باقی مانده بود.
ارسال به دوستان
نگاه
پیکربندی اراده مردم
جعفر علیاننژادی: به نظر میآید استفاده مقام معظم رهبری از 3 تعبیر «انتخابات پرانگیزه»، «انگیزهدار بودن مردم» و «مردم باانگیزه» در سخنرانی روز تنفیذ، حاوی معنای ویژه و قابل تأملی باشد که نمیتوان بهراحتی از کنار آن عبور کرد. این 3 تعبیر به کیفیت برگزاری انتخابات و کیفیت حضور مردم در آن اشاره دارد. این پرانگیزه بودن هم در مسؤولان و دستاندرکاران برگزارکننده انتخابات قابل ردیابی بود و هم در حضور مردم، بهطوری که در نگاه ایشان آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد همین انگیزهدار بودن مردم برای حضور و شرکت در انتخابات است. اما حالا پرسش این است: حضور باانگیزه مردم یا برگزاری پرانگیزه انتخابات چه معنایی دارد؟ میتوان با رجوع به اندیشه معظمله، دلیل استفاده ایشان از این کلیدواژه را فهمید.
در اندیشه مقام معظم رهبری 2 جور انگیزه از یکدیگر تفکیک شده است. انگیزه ناقص و انگیزه کامل. در انگیزه کامل خصوصیتی وجود دارد که آن را از انگیزههای ناقص جدا میکند. وجود آن خصوصیت، شخص را برای رسیدن به خواستهاش مصر و پیگیر کرده و موجب دنبالگیری کارها تا حصول نتیجه کامل میشود. اما ویژگیهای انگیزههای کامل چیست؟
1- آگاهی به نیاز: فرد با انگیزه از درون و به صورت خودجوش، متوجه نیاز واقعی شده و برای تامینش حرکت میکند.
2- ایمان به نتیجه: فرد باانگیزه که برای تأمین نیاز واقعی حرکت کرده، از نتیجه کار خود مطمئن بوده و موفق است.
3- جهتمندی حرکت: فرد انگیزهدار با آگاهی از اینکه زیر نظر و نظارت خداوند است، حرکت میکند.
مقام معظم رهبری بر مبنای چنین منطقی کیفیت برگزاری انتخابات و حضور سیاسی مردم را با کلیدواژه «انگیزهداری» توصیف کردند. انگیزهداری کامل به معنای تبدیل عمل سیاسی مسؤولان و مردم به عمل صالح است. پس دلالت دیگر کاربست این تعبیر، حرکت دینی و مسؤولیتپذیری معنوی مردم در چنین عمل سیاسیای است.
مردم باانگیزه، یعنی کسانی که متوجه نیاز واقعی کشور شده و با ایمان به صحت و سلامت نتیجه، در انتخابات حضور پیدا کردند و با این حضور معنادار در جهت درست حرکت کردند. نکته آخر آنکه اراده عمومی در جمهوری اسلامی با چنین انگیزههای کاملی پیکربندی میشود، بنابراین نتیجه انتخابات هر چه باشد، در نهایت پیروزی همه ملت تلقی میشود چون عمل صالحی صورت گرفته که پاداش آن با محاسبات دنیوی قابل سنجش نیست.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد همه آنچه باید درباره پرونده شکایت پرسپولیس و بیرانوند بدانید
چاقو علیه دسته
سپهر ستاری: بدونشک یکی از جنجالیترین اتفاقات چند ماه اخیر فوتبال ایران، فسخ قرارداد علیرضا بیرانوند با پرسپولیس بود؛ اتفاقی که پس از قهرمانی سرخها در لیگ بیستوسوم رخ داد و شوک بزرگی به هواداران این تیم وارد کرد. در همان زمان قابل پیشبینی بود که برخلاف سال گذشته، این بار قرار نیست فسخ قرارداد بیرانوند با بازگشت دوباره و آشتی او همراه شود و مسیر این دروازهبان و پرسپولیس از هم جدا خواهد شد. در نهایت هم این اتفاق رخ داد و بیرانوند به تراکتور پیوست تا دوران جدیدی را در فوتبال خود آغاز کند. با این حال باشگاه پرسپولیس هم در واکنش به فسخ قرارداد بیرانوند، از او شکایت کرد و مدعی شد این دروازهبان قراردادش را غیرقانونی فسخ کرده است؛ اتفاقی که واکنش بیرانوند را به همراه داشت و او در روزهای اخیر پاسخ ادعاهای رضا درویش را داده است. این موضوع باعث شده جنگ مدیرعامل پرسپولیس و دروازهبان سابق این تیم کاملا علنی شود و حالا نتیجه این پرونده برای هر ۲ طرف به یک موضوع حیثیتی تبدیل شده است. گفته میشود رای بهزودی صادر خواهد شد تا تکلیف یکی از خبرسازترین پروندههای انضباطی مشخص شود.
* فسخ بیرانوند با استفاده از الحاقیه جنجالی
علیرضا بیرانوند پس از بازی ایران و ازبکستان مدعی شده بود در قراردادش هیچ بند فسخی ندارد و نمیخواهد به باشگاه برای پرداخت مطالبات خود فشار بیاورد؛ صحبتهایی که در آن زمان با واکنش مثبت هواداران پرسپولیس همراه شد. بیرانوند ولی تنها چند روز پس از این صحبتها قراردادش را فسخ کرد و حالا مدعی شده کاملا قانونی این کار را انجام داده است. او در صحبتهای اخیر خود مدعی شد رضا درویش اگر به دنبال خیر و صلاح پرسپولیس بود، اصلا نباید آن الحاقیه را به قراردادش اضافه میکرد که این موضوع البته با پاسخ مدیرعامل پرسپولیس همراه شد. رضا درویش درباره مطرح کردن بحث الحاقیه از سوی بیرانوند گفت: «بارها به این موضوع پرداخته شده و قطعا رای کمیته وضعیت خیلی از ابهامات را روشن میکند. جالب است که او در مصاحبهای مدعی شده بند فسخ ندارد اما چند روز بعد فسخ قرارداد میکند. زیاد به این موضوع نمیپردازم اما دوست دارم از او بپرسم الحاقیهای که به درخواستش در قرارداد گنجانده شد چه ارتباطی با مصدومیت و باز شدن گچ دستش داشت. بیشتر از این هم در این مورد صحبت نمیکنم». این موضوع نشان میدهد اضافه شدن الحاقیه به قرارداد بیرانوند پشت پرده خاصی داشته که بیربط به مصدومیت او در اردوی نوروزی تیم ملی هم نبوده است.
* در انتظار صدور رأی کمیته تعیین وضعیت
در حالی که اختلافات درویش و بیرانوند کاملا علنی شده، حالا هر ۲ طرف علیه هم شکایت کردهاند. درویش و پرسپولیسیها معتقدند بیرانوند قراردادش را به صورت غیرقانونی فسخ کرده و قصد دارند او و باشگاه تراکتور را محروم کنند. در این بین حتی شایعاتی درباره حضور حسین پورحمیدی در پرسپولیس به شرط لغو شکایت هم مطرح شد ولی این باشگاه قصد دارد شکایت را تا آخر پیگیری کند. در طرف مقابل علیرضا بیرانوند هم اعلام کرده بابت مطالبات خود از پرسپولیس شکایت کرده و در مصاحبههای خود بارها مدعی شده تمام اقداماتش قانونی بوده است. با توجه به پافشاری طرفین روی ادعاهایشان، حتی در صورت صدور رای هم طرف بازنده پرونده را به دادگاه CAS خواهد برد و بعید است این پرونده به این زودی بسته شود.
* محرومیت ۴ تا ۶ ماهه در صورت اثبات تخلف بیرانوند
رسول باختر، کارشناس حقوق ورزشی درباره فسخ علیرضا بیرانوند و شکایت پرسپولیس گفت: «بیرانوند در انتهای فصل گذشته قراردادش را به دلیل الحاقیهای که در آن بود، با باشگاه پرسپولیس فسخ کرد و بعد هم پرسپولیس شکایتی علیه او مطرح کرد. اینکه بگوییم چقدر احتمال دارد بیرانوند محروم شود، با توجه به اینکه دانستههای ما از پرونده کم است، کار دشواری است. ما باید ببینیم نظر طرفین درباره زمان آخرین بازی فصل چیست و دفاعیات بیرانوند اینجا خیلی میتواند کمک کند که متوجه شویم واقعیت چیست».
او در ادامه گفت: «اگر بیرانوند بتواند ثابت کند اراده طرفین در زمان اضافه کردن الحاقیه از عبارت ۱۵ روز پس از آخرین بازی فصل، همان آخرین بازی پرسپولیس بوده، طبیعتا تاریخ مشکلی نخواهد داشت. از طرفی بین باشگاه و بیرانوند اختلافی وجود دارد که بیرانوند میگوید من مطالباتی داشتم ولی پرسپولیس ادعا کرده تمام مطالبات بیرانوند ذیل قرارداد فصل اخیرش پرداخت شده است. با توجه به مصاحبههای اخیر، متوجه شدیم بیرانوند مبالغی را تحت عنوان پاداش برد در چند بازی آخر دریافت کرده که باشگاه پرسپولیس آنها را نه پاداش برد، که بخشی از دستمزد بازیکن لحاظ کرده که طبق بند ۱۰ دستورالعمل سابق، این استدلال پرسپولیس کاملا درست است. از طرف دیگر در همان الحاقیه آمده تمام مطالبات بازیکن پرداخت شود. یعنی هر طلبی که بازیکن داشته و مطالبات فصلهای پیشین هم جزو مواردی است که پرسپولیس باید پرداخت میکرد و ظاهرا مطالباتی از قبل وجود دارد. با توجه به ادعای بیرانوند و تاکید باشگاه مبنی بر اینکه مطالبات فصل اخیر بیرانوند پرداخت شده است، اینجا بحث وجود مطالبات را میتوانیم ببینیم».
باختر درباره رای احتمالی در صورت اثبات تخلف بیرانوند گفت: «اگر کمیته وضعیت بخواهد بیرانوند را محکوم کند و فسخ را غیرموجه بداند، او بین ۴ تا ۶ ماه محروم خواهد شد و مبلغی را هم به عنوان غرامت باید پرداخت کند که این مبلغ اصولا باید برابر با دستمزد بیرانوند برای فصل آینده باشد ولی ممکن است بتوانند غرامت را کم کنند. همانطور که در پرونده سامان قدوس دیوان داوری ورزش غرامت را صفر اعلام کرد».
این کارشناس درباره احتمال جریمه باشگاه تراکتور گفت: «پای تراکتور هم در این پرونده با فرض قانونی گیر است ولی اگر باشگاه بتواند با اسناد و مدارکی ثابت کند بعد از فسخ با بیرانوند وارد مذاکره شده، نشان میدهد اغوا وجود نداشته ولی اگر نتواند این کار را کند، ۲ پنجره نقل و انتقالاتی تراکتور بسته خواهد شد».
ارسال به دوستان
یادداشت روز
نفرت از صهیونیستها حتی در غرب
شهاب خادم: نخستوزیر رژیم صهیونیستی برای نخستین بار پس از جنگ غزه به ایالات متحده سفر کرد تا با رهبران این کشور که مهمترین متحد این رژیم در جنگ غزه محسوب میشود، دیدار و رایزنی و در کنگره آمریکا سخنرانی کند؛ سفری که از همان ابتدا مشخص بود سر و صدای زیادی علیه جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به پا خواهد کرد و فشار محافل بینالمللی را علیه کاخ سفید افزایش خواهد داد.
با این حال حضور بنیامین نتانیاهو در آمریکا بیش از آنچه تصور میشد رسوایی به بار آورد. نتانیاهو قصد داشت در این سفر ضمن جلب حمایتهای دوباره دولت کنونی و آینده آمریکا از دولت خود، مواضع خود در جنگ با فلسطینیها را از طریق سخنرانی در کنگره آمریکا ـ که همواره توجهات زیادی را جلب میکند ـ به گوش آمریکاییها برساند و بتواند با مظلومنمایی جنایات خود در غزه را توجیه کند اما چیزی که رخ داد یک رسوایی تمامعیار برای نتانیاهو و همچنین برای رژیم صهیونیستی و آمریکا بود.
1- سفر نتانیاهو به واشنگتن بیش از هر چیز تاییدکننده نفرت از صهیونیستها در میان افکار عمومی جهان است، حتی در ایالات متحده که نزدیکترین دوست رژیم صهیونیستی است. از زمان ورود نتانیاهو به خاک آمریکا سرویسهای امنیتی و پلیسی آمریکا خواب و خوراک نداشتند و مجبور بودند برای تامین امنیت هیات صهیونیست در آمریکا در نقاط مختلف در حالت آمادهباش باشند. در زمان سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا در روز چهارشنبه، پلیس این کشور برای جلوگیری از حضور معترضان آمریکایی ضدصهیونیست خیابانهای مرکز واشنگتن را مسدود و اطراف ساختمان کنگره آمریکا را محصور کرد.
طبق گزارش رسانههای آمریکایی، پلیس واشنگتن برای جبران کمبود نیرو مجبور شد از نیویورک نیروی کمکی به واشنگتن بیاورد!
در طول تاریخ همواره اینگونه بوده است؛ زمانی که جنایتکاران جنگی بخواهند در جایی سخنرانی کنند یا حتی در دادگاهی حاضر شوند کشور میزبان مجبور است نیروهای خود را برای محافظت از جان بیارزش سوژه مورد نظر بسیج کند.
2- «پایتخت بزرگترین متحد اسرائیل برای نتانیاهو ناامن شد». این تیتر یکی از رسانههای آمریکایی در روز سهشنبه درباره سخنرانی نخستوزیر رژیم صهیونیستی در کنگره آمریکاست. دهها هزار شهروند آمریکایی ـ که بسیاری از آنها یهودی بودند ـ به رغم تدابیر شدید امنیتی خود را به خیابانهای اطراف کنگره رسانده بودند تا جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان در غزه را محکوم کنند و خواستار پایان کمکهای تسلیحاتی واشنگتن به تلآویو شوند. معترضان حتی در مقابل هتل محل اقامت کاروان صهیونیست نیز تجمع اعتراضی برپا کرده و پرچم آمریکا را در مقابل ساختمان کنگره آمریکا که نمادی از حاکمیت این کشور است آتش زدند.
آمریکاییهای حامی فلسطین که وعده «روز خشم» را داده بودند، به وعده خود عمل کردند و با راهپیمایی در خیابانهای واشنگتن، خواستار پایان کمک کشورشان به اسرائیل و «فلسطین آزاد» شدند؛ تظاهراتی که رسوایی دیگری برای نتانیاهو به بار آورد و نشان داد شهروندان آمریکایی و حتی یهودیان نیز در کنار سایر مردم جهان در صف اول اعتراض به جنگ غزه هستند.
3- سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا نیز یک شکست بزرگ دیگر در سفر او به آمریکا بود. فارغ از دروغهایی که نتانیاهو در سخنرانی خود گفت و خشم کاربران شبکههای اجتماعی را برانگیخت، عدم اشاره او به شهادت ۴۰ هزار فلسطینی و سانسور جنایات این رژیم در جنگ غزه و تشویق مکرر وی از سوی نمایندگان و سناتورهای آمریکایی، این سخنرانی را به یک شوی تلویزیونی ساختگی و آن را به یک سخنرانی بیاثر تبدیل کرد.
تشویقهای نمایشی حضار در واکنش به سخنرانی نتانیاهو به قدری اغراقآمیز و تکراری شد (۸۰ بار!) که کاربران شبکههای اجتماعی آن را به سخره گرفتند و یک تصویر شرمآور برای آمریکا خواندند. کاربری نوشته «نتانیاهو ۸۰ بار از سوی نمایندگان آمریکایی مورد تشویق قرار گرفت. برای چه؟ برای جنایات علیه بشریت!؟ شرم بر شما».
4- امتناع شمار زیادی از قانونگذاران و سناتورهای آمریکا از حضور در کنگره این کشور در زمان سخنرانی نتانیاهو نیز بازتاب زیادی در رسانههای جهان داشت.
پایگاه خبری آکسیوس گزارش داد بیش از یکصد و پنجاه نماینده و سناتور آمریکایی سخنرانی نخستوزیر رژیم صهیونیستی را بایکوت کردند که در تاریخ بیسابقه و نشاندهنده میزان نفرت از او در آمریکاست.
برخی نمایندگان آمریکایی که در کنگره حاضر بودند نیز سخنرانی نتانیاهو را ریاکارانه و تبلیغاتی خواندند. جری نادلر، نماینده دموکرات آمریکایی گفت سخنرانی نتانیاهو صادقانه نبود و برنی سندرز، سناتور ارشد نیز ضمن تبلیغاتی خواندن سخنرانی او تاکید کرد همه سازمانهای فعال در زمینه امور بشردوستانه تأیید میکنند دهها هزار کودک در غزه با گرسنگی مواجه هستند، زیرا دولت نتانیاهو مانع کمکرسانی به آنها میشود.
5- اما نفرت از صهیونیستها تنها به آمریکا ختم نمیشود. در فرانسه نیز که بازیهای المپیک آغاز شده، صهیونیستها با دردسرهای زیادی مواجه شدهاند.
منابع اسرائیلی گزارش دادند اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی که برای حضور در افتتاحیه المپیک به فرانسه سفر کرده به دلیل نگرانیهای امنیتی مجبور شده یک ساعت در هواپیمای حامل خود در فرودگاه حبس شود تا مسائل مشکوک امنیتی برطرف شود.
همچنین جرالد دارمانین، وزیر کشور فرانسه از تمهیدات امنیتی ویژه برای بازیهای تیم فوتبال این رژیم در المپیک خبر داد و گفت در بازیهای فوتبال المپیک، بیش از 1000 نیروی پلیس امنیت بازیهای اسرائیل را تامین میکنند.
کمیته بینالمللی المپیک نیز با اشاره به موج اعتراضات ضداسرائیلی در سراسر جهان، بازیهای ورزشکاران صهیونیست در المپیک را با درجه پرخطر ارزیابی کرده و خواستار تدابیر امنیتی ویژه برای آنها شده است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ ریشه ناترازی برق در کشور به ضعف ساخت نیروگاه در دهه 90 بازمیگردد
مقصر خاموشی کیست؟
ناترازی برق از سال ۹۳ شروع شد؛ دولت وقت از بخشخصوصی برای ساخت نیروگاه حمایت نکرد
گروه اقتصادی: تولید برق کشور در دولت سیزدهم به تناسب مصرف افزایش یافته است، به طوری که نیروگاههای نصبشده در شروع دولت سیزدهم از ۸۵ هزار مگاوات به بیش از ۹۳ هزار مگاوات رسیدند، یعنی ۸۰۰۰ مگاوات نیروگاه نصب و در کنار آن ۲۰۰۰ مگاوات به ظرفیت تولیدی نیروگاههای موجود با اجرای طرحهای دانشبنیان و ارتقای توان افزوده شده است، همچنین بیش از ۲۰ هزار مگاوات نیروگاه در دست ساخت است. این در حالی است که در دولت روحانی ظرفیت شبکه نیروگاهی در مدت 8 سال از 69 هزار مگاوات به ۸۵ هزار مگاوات رسیده بود در حالی که باید در مدت 8 سال حداقل 30 هزار مگاوات نیروگاه میساخت.
مصرف برق در کشور از ۶2 - ۶1 هزار مگاوات در اوایل مرداد ۱۴۰۰، به بیش از ۷۹ هزار مگاوات در اوایل مرداد ۱۴۰۳ رسیده است. در این بازه زمانی مجموعه مشترکان در صنعت برق از ۳۷ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر به ۴۰ میلیون و ۷۰۰ هزار اشتراک رسیده است و بالغ بر ۳ میلیون اشتراک صنعتی و کشاورزی، تجاری، عمومی و خانگی به مشترکان افزوده شده است.
در حال حاضر حدود ۸۵۰۰ مگاوات نیروگاه در دست ساخت است که متوسط پیشرفت۵۰ درصدی داشتهاند اما مساله اینجاست که در مقطع کنونی بیش از 17 هزار مگاوات کسری در کشور وجود دارد. برای ساخت ۳۵ هزار مگاوات نیروگاه باید اعتباری ۲۰ هزار میلیارد تومانی طی اجرای برنامه هفتم در نظر گرفته شود.
حسنعلی تقیزاده لنده، رئیس هیات مدیره سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق میگوید: «در حال حاضر مصرف کشور بیشتر از ۷۷ هزار مگاوات و ناترازی برق بیش از ۱۷ هزار مگاوات است. در واقع ۲۳ درصد از نیاز برق مصرفی در زمان پیک کسری دارد. تا سال ۱۴۱۴ میزان ناترازی برق به ۳۷ درصد میرسد که یکسوم تقاضای برق است. ریشه این ناترازی به سال ۹۳ بازمیگردد که بخش خصوصی نیروگاه نساخت و تاکنون نرخ آمادگی ثابت مانده است».
* مصرف برق ایران چقدر رشد کرده است؟
مصرف برق طی این مدت هم رشد کرده است، به طوری که به بیش از ۷۹ هزار مگاوات در اوایل مرداد ۱۴۰۳ رسیده است، در حالی که مرداد ۱۴۰۰ معادل ۶۱۴۳۰ مگاوات، بود و در مرداد ۹۹ حدود ۵۸۱۸۳ مگاوات ثبت شد. به عبارت دیگر، مصرف برق در 3 سال اخیر به موازات احیای 8 هزار کارخانه تعطیل و نیمهتعطیل بالا رفته است تا جایی که بیش از ۸۰ درصد افزایش تولید برق در بخش صنعت و واحدهای تولیدی کشور مصرف شده است، همچنین افزایش قابل توجه سالانه دما، ۱۸ تا ۱۹ هزار مگاوات مصرف برق را بالا برده است. ناترازی موجود، نیازمند افزایش بیشتر تولید در کنار سختگیری بر مشترکان پرمصرف است. برق مصرفی کشور از ۲۸۷ میلیارد کیلووات ساعت در سال به ۳۳۲ میلیارد کیلووات ساعت رسیده است. این رشد برابر با 47.5 تراوات ساعت است. بر اساس سرانه رشد سالانه 15.2 میلیارد کیلووات ساعت به تولید و مصرف کشور اضافه شده است.
* دلایل ناترازی در صنعت برق
یکی از دلایل ناترازی عدم صرفه اقتصادی سرمایهگذاری است. در حال حاضر نیروگاههای بخش خصوصی برق را به قیمت سال ۱۴۰۲ میفروشند، درحالی که قیمت ارز، هزینه اورهال و... بالا رفته است. از طرف دیگر بورس انرژی برای مدیریت قیمت برق نیروگاههای بخشخصوصی راهاندازی شده است. ۶۰ درصد برق بورس انرژی توسط نیروگاههای بخش خصوصی عرضه میشود، بنابراین کنترل قیمت در بورس انرژی باعث کاهش تولید شده که خود عامل ناترازی برق است. در حال حاضر نیروگاههای بخشخصوصی ۳۳ درصد برق کشور را تامین میکنند، مابقی برق کشور توسط نیروگاههای دولتی تامین میشود. این 2 گروه باید در بورس انرژی رقابت کنند. با توجه به اینکه نیروگاههای دولتی الزامی برای سودآوری ندارند، عملا بازنده این رقابت نیروگاههای بخشخصوصی هستند. از سال ۱۴۰۰ تا سال ۱۴۰۳ میزان درآمد نیروگاههای بخشخصوصی ۶۰ درصد افزایش یافته است، در حالی که درآمد توانیر تا ۴۰۰ درصد افزایش داشته است. به طور قطع اگر هزینه واسطهگری توانیر از بین برود، این اعتبار میتواند به سرمایهگذاری جدید در صنعت برق ختم شود. از طرف دیگر رگولاتوری بورس برق وزارت نیرو است. بعد خودش هم تولیدکننده و هم خریدار است. این موضوع نشان میدهد در صنعت برق تصدیگری وجود دارد. دولت روحانی به تعهدات خود در قبال نیروگاهها عمل نکرد. به عبارت دیگر نیروگاههایی که از صندوق توسعه ملی تسهیلات گرفته بودند با چالش مواجه شدند.
* تکلیف دولت برای ساخت نیروگاه در برنامه ششم توسعه
طبق برنامه ششم توسعه باید ساخت ۲۵ هزار مگاوات برق آغاز میشد اما هیچ سرمایهگذاری ساخت نیروگاه را آغاز نکرد. طبق برنامه هفتم توسعه باید ۳۱ هزار مگاوات نیروگاه ساخته شود که از این میزان باید ۱۱ هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر بهرهبرداری میشد. همچنین ۵۰ درصد این نیروگاه باید توسط صنایع ساخته شود. با توجه به اینکه از ۳۱ هزار مگاوات ۱۱ هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر است و با توجه به راندمان پایین نیروگاههای تجدیدپذیر عملا مجموع نیروگاه هدفگذاریشده ۲۲ هزار مگاوات است در حالی که تا پایان برنامه هفتم باید حداقل ۳۵ هزار مگاوات نیروگاه ساخته شود. اگر این میزان نیروگاه ساخته شود میزان ناترازی برق ۱۷ هزار مگاوات باقی خواهد ماند، مگر اینکه حداقل ۱۵ هزار مگاوات نیروگاه سالانه ساخته شود، چراکه سالانه میزان مصرف برق نیز بالا میرود. برای ساخت ۳۵ هزار مگاوات نیروگاه باید اعتباری ۲۰ هزار میلیارد تومانی در طول اجرای برنامه هفتم در نظر گرفته شود. سال گذشته ناترازی برق منجر به عدمالنفع ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی در صنعت شد. به طور قطع عدمالنفع سال ۱۴۰۳ به ۱۵۰ هزار میلیارد تومان خواهد رسید. این میزان عدمالنفع برابر با اعتبار ساخت یک نیروگاه ۵ هزار مگاواتی در سال است. در حال حاضر آزادسازی قیمت برق رخ داده است، به گونهای که در اوج بار، قیمت هر کیلووات ساعت برای صنعت ۱۸۰۰ تومان شده است، همچنین مشترکان پرمصرف برای هر کیلووات ساعت مصرف ۱۵۰۰ تومان پرداخت میکنند.
* پرداخت تسهیلات ارزی با چالش مواجه شد
محمدعلی وحدتی، عضو هیات مدیره سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق معتقد است «در دهه ۷۰ تصمیم گرفته شد صنعت برق از حالت دولتی خارج شود، سال ۸۲ برخی نیروگاههای دولتی به بخش خصوصی واگذار شد. در آن زمان هدف این بود که تنها ۲۰ درصد از نیروگاهها دولتی باشند و مابقی به بخش خصوصی واگذار شود. در سالهای ۹۲ و ۹۳ بخشخصوصی برای ساخت نیروگاه داوطلب شد. بخش عمده تجهیزات نیروگاهها از طریق واردات تامین میشود. همچنین مپنا که نیروگاه دولتی است قطعات را با نرخ یورو میفروشد».
صندوق توسعه ملی تنها جایی بود که میتوانست ۲۵۰ میلیون یورو ارز برای ساخت نیروگاه را تامین کند. در آن زمان صندوق توسعه ملی از طریق بانکهای عامل طرحها را بررسی و تایید کرد اما پرداخت تسهیلات ارزی را انجام نداد. بعد از نامهنگاری در سال ۹۴ مصوب شد نیروگاههایی که تسهیلات ارزی دریافت کنند، آن زمان باید ریال به بانک مرکزی بدهند و معادل ارزی آن بانک مرکزی به صندوق توسعه ملی بدهد. در آن زمان تسهیلات بنگاهها پرداخت شد اما سال ۹۷ بعد از جهش ارزی بانک مرکزی استنکاف کرد که ارز با نرخ رسمی به نیروگاه بدهد. نیروگاهها در پرداخت تسهیلات بعد از آن با مشکل مواجه شدند. در زمان دولت دوازدهم جلسات متعددی با معاون اول برگزار شد اما به نتیجه نرسید. در شرایط کنونی بسیاری از این نیروگاهها در پرداخت تسهیلات مشکل دارند. طبق قانون اگر دولت نرخ ارز را بیشتر از 10 درصد تغییر بدهد باید جبران کند اما در دولت روحانی که نوسان قیمت ارز زیاد شد دولت تدبیری برای تسویه ارزی نیروگاهها نکرد. این مساله با افزایش قیمت ارز به یک بحران جدی تبدیل شد.
* قوانین مربوط به سرمایهگذاری در ساخت نیروگاه
وحدتی، عضو هیات مدیره سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق در این باره تایید کرد «اتفاقات ارزی باعث شد کسی حاضر نشود سرمایهگذاری جدیدی برای نیروگاه انجام دهد، از طرف دیگر وزارت نیرو هم طبق قانون نمیتواند سرمایهگذاری در ساخت نیروگاه کند. همچنین در حال حاضر مدیریت مصرف به عنوان راهکار اثرگذار نیست، چراکه در مدیریت مصرف برق اضافی خاموش میشود نه اینکه برق صنایع قطع شود. در حال حاضر عدمالنفع صنایع از قطع برق بیشتر از سرمایه مورد نیاز برای سرمایهگذاری در ساخت نیروگاه است».
خاموشی برق یکی از معضلاتی است که پس از 2 دهه دوباره مهمان ناخوانده مردم ایران شده است. دلیل خاموشیها هم به عدم توسعه صنعت برق در دولتهای یازدهم و دوازدهم برمیگردد. متاسفانه توسعه صنعت برق، نمیتواند فوراً آن را تأمین کند. تکمیل رفع کمبود تولید برق کشور حداقل 2 سال زمان میبرد.
پس از مصرف، تولید و عرضه برق مهمترین چالش کشور ناترازی است، بنابراین در مقطع کنونی اگر توسعه ظرفیتهای شبکه برق متناسب با نیازهای کشور نباشد، قطعی برق اجتنابناپذیر خواهد بود. در این خصوص برنامه ششم توسعه در مواد مختلف به موضوع توسعه ظرفیتهای شبکه برق کشور اشاره کرده بود اما به اندازه افزایش مصرف، نیروگاه ساخته نشد.
بررسی آمارها نشان میدهد برنامه ششم توسعه دولت را مکلف کرده بود طی سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ ظرفیت شبکه برق کشور را ۲۵ هزار مگاوات افزایش دهد اما ظرفیت شبکه برق کشور از ۷۶ هزار و ۴۲۸ مگاوات در سال ۱۳۹۵ با افزایش ۸ هزار و ۹۰۶ مگاواتی به ۸۵ هزار و ۳۳۴ مگاوات رسیده است. این عقبماندگی بسیار قابل توجه و چشمگیر از تکالیف برنامه موضوعی است که قطعا در خاموشیهای اخیر نقش دارد اما مورد دیگر، سهم نیروگاههای تجدیدپذیر و پاک است که در این خصوص نیز برخلاف تکالیف برنامه ششم، سهم این بخش در حال حاضر 1.1 درصد است و فاصله چشمگیر با رقم 5.5 درصد دارد.
* مقایسه عملکرد دولتهای مختلف در ساخت نیروگاه
مقایسه مجموع ظرفیت نصبشده شبکه نیروگاهی کشور در دولتهای مختلف نیز نشان میدهد طی سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۹ دولت احمدینژاد - طی دوره ۸ ساله خود - با توسعه ۶۸ درصدی ظرفیت شبکه نیروگاهی کشور رتبه اول را در بین دولتهای مختلف دارد. پس از آن، دولت خاتمی با توسعه 60.4 درصدی ظرفیت نیروگاهی کشور در رتبه دوم و دولت مرحوم هاشمیرفسنجانی نیز با توسعه 55.2 درصدی ظرفیت نیروگاهی ایران، رتبه سوم را دارد اما طی دوره ۸ ساله دولت گذشته ظرفیت شبکه نیروگاهی کشور تنها 21.4 درصد توسعه پیدا کرد.
طبق آمارها، در سال اول دولت رفسنجانی ظرفیت شبکه نیروگاهی کشور ۱۴ هزار و ۴۴۲ مگاوات بوده است. این میزان ظرفیت شبکه نیروگاهی بعد از ۸ سال و در زمان تحویل دولت به ۲۲ هزار و ۴۲۰ مگاوات رسید. در دولت خاتمی ظرفیت شبکه نیروگاهی در سال اول ۲۳ هزار و ۲۵۷ مگاوات بود که در زمان تحویل دولت به ۳۷ هزار و ۳۰۰ مگاوات رسید. در دولت احمدینژاد در سال اول ظرفیت شبکه نیروگاهی ۴۱ هزار و ۳۲ مگاوات بود و در زمان تحویل دولت به ۶۸ هزار و ۹۴۱ مگاوات رسید. ظرفیت شبکه نیروگاهی در دولت روحانی با رشد اندک، در 8 سال به ۸۵ هزار مگاوات رسید. با بروز خاموشیهای گسترده در سالهای اخیر، مسؤولان دولت دوازدهم تلاش داشتند مواردی همچون گرمای هوا یا استخراج رمزارز را عامل کمبود برق معرفی کنند. ولی واقعیت آن است که کمکاری دولت در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰در ساخت نیروگاه دلیل اصلی خاموشیها است.
بر اساس آمار وزارت نیرو، دولت گذشته در بین دولتهای پس از انقلاب، کمترین میزان توسعه ظرفیت تولید برق کشور را انجام داده است. از ابتدای سال ۱۳۹۲ تا پایان سال ۱۳۹۹ ظرفیت اسمی تولید برق کشور فقط ۲۳ درصد افزایش یافت در حالی که باید تولید بیشتر میشد. موفقترین دولت در افزایش ظرفیت اسمی تولید برق کشور، دولت احمدینژاد بود که در 8 سال عملکرد خود ظرفیت تولید برق را ۸۵ درصد افزایش داد. دولت خاتمی هم ظرفیت تولید برق کشور را ۶۶ درصد، دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی ۶۵ درصد بالا برد. دولت میرحسین موسوی ۴۲ درصد ظرفیت شبکه نیروگاهی افزایش داد.
ارسال به دوستان
از نشست همبستگی گروههای فلسطینی در چین تا نمایش شرمآور قصاب صهیونیست در کنگره آمریکا
چارهسازی یا بیچارهسازی؟
جهان 2 تصویر متفاوت از قدرتهای شرق و غرب را به نظاره نشسته است
علیرضا حجتی: جهان در هفتهای که گذشت، یک فریم دیگر از واقعیات دگرگون شده نظامات جهانی را ثبت کرد؛ حقایقی که برای ایالات متحده بسیار ناگوار است و نشان از ضعف مفرط واشنگتن در حکمرانی جهانی دارد. دعوت کنگره آمریکا از بنیامین نتانیاهو، جنایتکار جنگی که دادگاه کیفری بینالمللی هم حکم جلب او را صادر کرده است چند روز پس از نشست گروههای فلسطینی در پکن که نشان از اراده این قدرت جهانی برای حلوفصل یک بحران جهانی داشت، ثابت کرد اطلاق عنوان هژمون به ایالات متحده آمریکا کاملا عاری از واقعیتهای موجود سیاست بینالملل است. آمریکا نه تنها دیگر یک هژمون نیست که به رتبه یک «ابرقدرت ضعیف» تنزل یافته است. دیسیپلین روابط بینالملل در مناظره سوم خود که همچنان ادامه دارد، شاهد تقابل رهیافت «رئالیسم» و «سازهانگاری» بوده است. رهیافت سازهانگاری نقطه اتکای خود را بر «برساخت» و «تصویر» به عنوان مولفههایی تاثیرگذار در سامان اجتماعی بینالمللی میگذارد. با این وجود دستور کار سیاست خارجی اغلب واحدهای سیاسی در جهان با پیشران رئالیسم (واقعگرایی) حرکت میکند، چرا که مفروضات این نظریه همچون «موازنه قوا»، «خودیاری» دولتها برای «بقا» و «آنارشیک» بودن نظام بینالملل همچنان میتواند تغییرات سیاست بینالملل را تبیین کند. با این توضیحات حتی اگر از دریچه سازهانگاری هم به تحولات جهانی نگریسته شود، اتفاقی که در پکن و واشنگتن دیسی حول یک موضوع مشترک یعنی بحران بینالمللیشده فلسطین رخ داد، تصویری مثبت از چین به عنوان یک «ابرقدرت مسؤول» ارائه داد. پکن با «کودتای دیپلماتیک» علیه واشنگتن در راستای راهبرد خویش «ظهور آرام»، خود را به عنوان یک ابرقدرت صلحساز تثبیت کرد. این روند پس از میانجیگری میان ایران و عربستان سعودی و احیای روابط تهران - ریاض توسط چینیها درست بعد از خروج آمریکا از افغانستان آغاز شده بود و سیگنال مهمی در پر کردن خلأ قدرت خاورمیانه بدون آمریکا توسط محور شرقی ایران و چین، همچنین انتقال قدرت از آتلانتیک به پاسیفیک صادر کرد. این پیام آنقدر برای کاخ سفید واضح و دردآور بود که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در سفر به سرزمینهای اشغالی در فرودگاه بن گوریون گفت: آمریکا منطقه را به ایران و چین واگذار نخواهد کرد. در طول یک ماه گذشته پکن تصویر مثبتی از خود به نمایش گذاشت که در متن آن اراده معطوف به راهحل این ابرقدرت شرقی برای حل چالشها و بحرانهای جهانی را نشان داد. در بیجینگ، همه جناحهای فلسطینی درباره «خواستههای فلسطینیها برای پایان دادن به جنگ» به اجماع رسیده و مهمترین بخش بیانیه نهایی هم تشکیل دولتی برای «مدیریت امور مردم غزه و کرانه باختری، نظارت بر بازسازی و ایجاد شرایط برای انتخابات» بود اما ایالات متحده چهکار کرد؟ یک نمایش ناامیدکننده با حضور نتانیاهو، سیاستمدار جنگی به ته خطرسیده، در کپیتول هیل با تشویقهای شرمآور نمایندگان و سناتورهای آمریکایی به راه انداخت؛
در شرایطی که کنست اسرائیل چند روز قبل از این سفر «طرح ایجاد هرگونه کشور فلسطینی» را با یک رای بالا وتو کرد این برای آمریکا یک نمایش قدرت نبود، بلکه استقبال قهرمانگونه از نتانیاهو فریادی واضح بود که نقش بینالمللی ایالات متحده هم مانند نخستوزیر صهیونیستها به پایان رسیده است. دعوت از شکستخوردهای همچون نتانیاهو، جز اثبات این گزاره ندارد که سیاست خارجی آمریکا هنوز در چنبره تلآویو گرفتار است. ابرقدرتی که دیپلماسیاش کاملا وابسته و تحت تاثیر یک دولت دیگر قرار داشته باشد دیگر ابرقدرت نخواهد بود و نقش خود را واگذار کرده. ایالات متحده در برخورد با رژیم صهیونیستی با عنصر «اجبار» روبهرو بوده است تا جایی که واشنگتن خود را به بهای از دست رفتن تمام اعتبار هنجاری و قدرت اخلاقیاش در دوران پساجنگ سرد و بیاعتباری خود در شورای امنیت سازمان ملل، در کنار نسلکشی اسرائیل در غزه سهیم و در سطح بیسابقهای در جهان منزوی کرد. همانطور که نظرسنجیهای عمومی مثل موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن نشان داد، محبوبیت ایالات متحده بشدت در خاورمیانه و در اروپا اندکی کاهش یافته است، در حالی که حمایت از چین، روسیه و ایران افزایش یافته است. باتلاق روابط واشنگتن – تلآویو برای نخبگان آمریکایی هم دردناک است. پروفسور استفن والت، دانشمند و نظریهپرداز مطرح آمریکایی و واضع نظریه «رئالیسم تدافعی» چندی قبل در وبسایت نشریه تخصصی سیاست خارجی آمریکا «فارن پالیسی» نوشت: جنگ غزه روشن کرده است که تعهد آمریکا به «نظم مبتنی بر قوانین» بیمعنی است. صراحتا سخت است باور کنیم که مقامات ایالات متحده هنوز هم میتوانند این عبارت را آشکارا بیان کنند. والت با بیان اینکه رابطه آمریکا - اسرائیل دیگر ارزش راهبردی ندارد، نوشت: «کاری که اسرائیل میکند دیگر منافع استراتژیک را برای ایالات متحده به همراه ندارد. در طول جنگ سرد میشد استدلال کرد اسرائیل ابزاری مفید در برابر نفوذ شوروی در خاورمیانه بود اما جنگ سرد بیش از 30 سال پیش به پایان رسید و حمایت بیقید و شرط از اسرائیل امروز آمریکاییها را امنتر نمیکند. برخی مدافعان اسرائیل اکنون ادعا میکنند اسرائیل سنگری قدرتمند در برابر ایران و شریک ارزشمندی در برابر تروریسم است. چیزی که آنها از ذکر آن کوتاهی میکنند این است که رابطه ما با اسرائیل یکی از دلایل روابط بد ایالات متحده با ایران است». چین نه تنها از سران همه گروههای فلسطینی برای اجماع در جهت تشکیل کشور فلسطینی دعوت به عمل آورد که تحت «دیپلماسی صلح» خود برای جنگ اوکراین پذیرای وزیر خارجه دولت زلنسکی بود. «دیمیترو کولبا» وزیر امور خارجه اوکراین هم تصمیم گرفت به همتای چینی خود در پکن بگوید کییف برای مذاکره جهت پایان دادن به جنگ نیابتی ناتو با روسیه در اوکراین آماده است. رئیسجمهور اوکراین به نظر میرسد سرسختی خود را کنار گذشته است و دیمیترو کولبا را راهی چین کرد تا سیگنال عقبنشینی و آتشبس بدهد. ولودیمیر زلنسکی زمانی به این اتفاق رضایت داد که پس از سفرش به واشنگتن به عنوان میهمان ضیافت ویژه آمریکاییها برای جشن سالگرد ناتو، باز هم دست خالی به کییف بازگشت. کارد اوکراینیها از وعدههای ایالات متحده و ناتو به استخوان رسیده است. بر اساس نظرسنجی اخیر موسسه بینالمللی جامعهشناسی کییف، تعداد اوکراینیهایی که مایل به دادن امتیازات ارضی به مسکو در ازای صلح هستند، طی سال گذشته ۳ برابر شده است. زلنسکی شاید حالا دریافته که مشکلش را نه ایالات متحده که رقیبش جمهوری خلق چین میتواند حل کند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|