|
گفتوگوی «وطن امروز» با علی بحرینی درباره نمایش آثار نقاشیاش در فرهنگسرای نیاوران
روایتگر عاشورا
گروه فرهنگ و هنر: علی بحرینی، نقاش و خطاط 54 ساله بوشهری، نزدیک به ۳ دهه است که به صورت حرفهای در حوزه نقاشی و خطاطی فعالیت دارد. این هنرمند تاکنون ۱۸ نمایشگاه انفرادی در استان بوشهر و ۱۱ نمایشگاه انفرادی در سراسر کشور برپا کرده و در ۲۵ نمایشگاه گروهی نقاشی حضور داشته است. عید غدیر خم، غربت حضرت فاطمه(س)، غربت حضرت علی(ع)، میلاد یاس و تجلی ظهور عناوین برخی از تابلوهای او است.
گرایش بحرینی در نقاشی رئالیستی است. وی همچنین از سبکی که تلفیقی از سبکهای رئال، هنر ایرانی (مینیاتور) و امپرسیونیسم است نیز در آثارش استفاده میکند. از مجموعه آثار نقاشی وی میتوان به تفرج در آیینهها، اقلیم نخلها، خاطرهها و نقش زن در جنوب، فصل سرخ و کتاب «شاید صدا کنی مرا» اشاره کرد.
در این بین بدون شک یکی از ویژگیهای منحصربهفرد و خاص این هنرمند بوشهری، آثاری است که درباره اهلبیت(ع) و ارزشهای الهی خلق و طراحی کرده است. در آثار بحرینی امر قدسی حاکی از تجلی عوالم برتر در ساحتهای نفسانی و مادی هستی است که منشأ صدور آن عالم روحانی است که فوق ساحت روانی یا عالم نفس قرار دارد. شاید بر این اساس باید مجموعه آثار «فصل سرخ» را با موضوع عاشورا که متأثر از تابلوی «عصر عاشورا»ی استاد فرشچیان است، در کنار مجموعه آثار «مهر و ماه» با موضوع حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع) جزو شاخصترین آثار این هنرمند برشمرد.
در کنار نگاه متعهدانه، در بعد فنی و تکنیکال نیز آثار بحرینی بسیار منحصربهفرد است. به عنوان نمونه و در آخرین مجموعه کار شده با عنوان «رستاخیز»، تلفیقی از رئال، مینیاتور و امپرسیونیسم را به کار گرفته است که همین موضوع آن را نسبت به دیگر آثار متمایز میکند و از این رهگذر، هنرمند میکوشد با الهامات مذهبی، به تبیین شکلهای هنری این حادثه بپردازد و با ایجاد رابطه عمیق بین ریشههای اصلی و خاستگاه واقعه، با اثر هنری خویش رابطهای ناگسستنی ایجاد کند. به نظر میرسد انتخاب رئال برای نزدیکی ذهن به وقایع عاشورا بوده و مینیاتور برای لطافت بخشیدن به آثار و امپرسیونیسم نیز به منظور دمیدن حس و حال هر یک از وقایع عاشورا به تابلوها به کار گرفته شده است.
مجموعه «رستاخیز» هفته گذشته با حضور جمعی از مسؤولان، هنرمندان و علاقهمندان هنرهای تجسمی در نگارخانه شماره یک فرهنگسرای نیاوران افتتاح شد. در این نمایشگاه ۳۸ تابلو از آثار بحرینی به نمایش درآمد که صحنههای مختلفی از واقعه عاشورا، همچنین زندگی امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) را به تصویر کشیده است. به همین منظور گفتوگویی با علی بحرینی، نقاش و کریتور این نمایشگاه انجام دادیم.
بحرینی درباره ایده اصلی نمایشگاه رستاخیز گفت: 20 سال است کارهای ارزشی و آیینی در برنامههای کاری من قرار دارد. اصل این موضوع به دوران کودکیام بازمیگردد، چرا که از همان زمان علاقه داشتم برای اهلبیت(ع) کار کنم اما توان لازم را نداشتم. پس از آن با مجموعههای غیردینی کار کردم و تمرینی به خودم دادم تا تکنیک خودم را پیدا کنم. وی در ادامه اظهار کرد: چند سال پیش مجموعه «فصل سرخ» را کشیدم که برگرفته از کار عصر عاشورای استاد محمود فرشچیان است. پس از مجموعه «فصل سرخ» مجموعه دیگری را با نام «مهر و ماه» کار کردم که بخشی از زندگی امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) را روایت میکرد. این نقاش آیینی با بیان اینکه از ۵ سال پیش کار مجموعه «رستاخیز» را شروع کردم، گفت: از آغاز این مجموعه متوجه شدم ما برای اهلبیت(ع) کار هنری چندانی انجام ندادهایم. با اینکه چندین سال از انقلاب اسلامی میگذرد، کار خاصی برای ائمه اطهار علیهمالسلام انجام نشده است. اینطور شد که احساس نیاز کردم تا یک مجموعه برای روایت عاشورا تولید کنم.
بحرینی افزود: به طور کلی 38 اثر در این نمایشگاه وجود دارد که 22 اثر از مجموعه «رستاخیز» و 16 اثر از مجموعه «مهر و ماه» است. شاید چند تابلوی دیگر سال آینده به این مجموعه اضافه شود. برخی از این تابلوها در ابعاد 2 متر در 3 متر طراحی شده و حملونقل این مجموعه سخت است. بقیه تابلوها را در ابعاد یک متر در 1.5 متر اجرا کردیم. بنا داریم بقیه کارهایی که در آینده به این مجموعه اضافه میشود هم در همین ابعاد باشد.
وی درباره نامگذاری مجموعه با عنوان «رستاخیز» هم گفت: من دنبال یک اسم خاص برای مجموعه بودم که سنگینی واقعه عاشورا را در خودش جا دهد. از آنجا که کلمه رستاخیز در شعر محتشم کاشانی پررنگ بود و دیدم با آغاز ماه محرم در دنیای شیعه یک رستاخیز، یک غلغله و جوششی خاص برپا میشود، عنوان رستاخیز را برای این مجموعه انتخاب کردم.
این هنرمند و خطاط درباره سبک کارهای این مجموعه نیز گفت: این کارها تلفیقی از رئال و امپرسیونیسم است. این مجموعه چند خصیصه دارد؛ یکی اینکه مرز بین زمین و آسمان در این مجموعه برداشته شده و جزئیات حذف شده و همچنین در این مجموعه هیچ چهرهای مشخص نیست؛ نه از اولیا و نه از اشقیا. نقاش مجمـــوعه «رستاخیز» تاکید کرد: در این مجموعه به خود موضوع رسیدم و سعی کردم احساس را در کار بگنجانم. در واقع سعی کردم آن احساسی را که خودم دارم با مخاطب به اشتراک بگذارم. برای من خیلی مهم بود که مخاطب بتواند با این کارها ارتباط بگیرد. در این نمایشگاه دیدم چه هنرمندان و چه مخاطبان عادی که به نوعی ارتباطی با واقعه عاشورا دارند، با آثار تعامل خوبی برقرار میکنند و از این جهت خیلی بازخورد خوبی گرفتیم.
علی بحرینی همچنین ابراز امیدواری کرد آثارش در عراق نیز به نمایش گذاشته شود و در این باره گفت: خیلی دوست دارم یک متولی پیدا شود تا آثار این مجموعه را برای نمایش به کشور عراق ببرم اما به دلیل قطع بزرگ آثار، حملونقل آنها بسیار سخت است. از طرفی به متولیان فرهنگی پیشنهاد دادیم آثار را روی فومبرد منتشر کنیم تا در استانهای دیگر به صورت چرخشی در معرض دید عموم قرار گیرد. وی در پایان بیان کرد: آن انتظاری که از نهادهای فرهنگی داشتیم برآورده نشد. فقط حوزه هنری از ما حمایت کرد. کارهایی از این دست میطلبد با حمایت نهادها برای مردم به نمایش گذاشته شود.
دیروز آخرین روز نمایشگاه «رستاخیز» در فرهنگسرای نیاوران بود که با استقبال مخاطبان روبهرو شد، از این رو بزودی در حوزه هنری نیز این نمایشگاه برگزار میشود. گفتنی است در روزهای برپایی این نمایشگاه، چهرههایی همچون حسامالدین سراج خواننده، حسن روحالامین نقاش، محمد خراسانیزاده مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدمحسن خاتمی رئیس فرهنگسرای نیاوران، مسعود نجابتی، مسعود شجاعیطباطبایی، محمد حبیبی، امیرحسین شفیعی، جواد طاهری، کاظم نظری، مجتبی کوچکی، محمد زرویینصرآباد مدیرعامل مؤسسه فرهنگی - هنری نام، سیدشهابالدین شکیبا قائممقام مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری و مهدی متولیان مدیر انجمن هنرهای تجسمی بنیاد روایت از این نمایشگاه دیدن کردند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» بررسی میکند؛ آیا پزشکیان میتواند کابینه وفاق ملی تشکیل دهد؟
دولت پیرسالاران!
گروه سیاسی: زمان انتخاب وزرا فرا رسیده است. رئیسجمهور فرصت زیادی برای معرفی افراد مدنظر خود ندارد. این هفته یا در نهایت هفته بعد این لیست به مجلس ارسال میشود. انتصابات دولت تا اینجای کار برخی وعدههای مسعود پزشکیان را محقق نکرده است. «استفاده از جوانان» - که همه منصوبان فعلی بالای 60 سال دارند - و «کارآمدی» -که تردیدهای جدی در این زمینه درباره برخی منصوبان وجود دارد - از جمله وعدههای او بود که به هر روی محقق نشده است.
اما حکایت کابینه حکایت دیگری است، چرا که افراد باید بتوانند رای اعتماد نمایندگان ملت را بگیرند. لذا مسائلی چون باور به ارزشهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و کارآمدی باید مورد توجه جدی رئیسجمهور قرار گیرد اما اخباری که از سهمخواهیها درباره وزارتخانهها منتشر میشود نگرانکننده است.
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کشورمان سهشنبه هفته گذشته بعد از برگزاری مراسم تحلیف، در گفتوگویی کوتاه با خبرنگار صداوسیما درباره کابینه گفت: «شاید روز جمعه درباره فهرست کابینه جمعبندی کنیم. فعلا مجموعه نظرات را گرفتهام و در حال بررسی و جمعبندی هستیم. از مجلس شورای اسلامی نیز انتظار همراهی داریم». روز جمعه سپری شد و هنوز خبری در این زمینه تا لحظه تنظیم این گزارش منتشر نشده است. این هفته قطعا اخباری از کابینه خواهیم شنید و احتمال میرود رئیسجمهور رسما وزرای پیشنهادی را به مجلس معرفی کند.
محمدرضا عارف نیز در توئیتی درباره روند انتخاب وزرا نوشت: «جلسات تعیین و معرفی کابینه در حال انجام است و انشاءالله امیدوار هستیم قبل از اینکه به ضربالاجل قانونی برسیم، آقای رئیسجمهور کابینه را که از افراد شایسته خواهند بود، معرفی کند و در این بین شایستگی افراد اولویت اصلی است».
* ویژگی وزیر دولت وفاق ملی چیست؟
پزشکیان به عنوان رئیس دولت چهاردهم، دولت خود را دولت وفاق ملی نامیده است. محمدجواد ظریف که حالا دیگر باید او را به عنوان معاون راهبردی و رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری خطاب کنیم هم بر ضرورت تشکیل دولت وفاق ملی تاکید کرده است. اتفاقا این ایده مورد توجه جریانهای مختلف سیاسی قرار گرفته تا جایی که حدادعادل هم اعلام کرد لیست افراد مدنظر خود را به رئیسجمهور ارائه میکند.
رئیسجمهور در زمان تبلیغات انتخاباتی وعدههایی در همین باره داده بود؛ پزشکیان در زمان انتخابات «عدم اجماع ملی و استفاده نکردن از کارشناسان» را 2 علت اصلی حل نشدن مشکلات کشور معرفی کرده بود. او بعد از انتخابات هم سخن از «دولت وفاق ملی» بر زبان جاری کرده است تا همگان انتظار داشته باشند میدان کابینه، میدان عملیاتی کردن این شعار باشد.
پزشکیان در زمان مناظرات انتخاباتی در مناظره چهارم خود درباره ضروت وحدت و اجماع ملی و اینکه کشور نباید محدود به یک دسته و جناح شود، سخن گفت و تاکید کرد: «تا مشکلات داخلی خود را حل نکنیم هیچکدام از حرفها قابل اجرا نیست». بنابراین انتظار از او این است که دولتی متناسب با این وعدهها و شعارها تشکیل دهد.
کابینه به دلیل اینکه جهتگیریهای اصلی دولت را در وزارتخانهها مشخص میکند مهم است. کلیت دولت را همین وزرا در آینده تشکیل خواهند داد اما برخی فرآیندهای قبلی در این زمینه موجب نگرانی شده است، مثل ماجرای شورای راهبری که برای تعیین دولت تشکیل شد و برخی اعضایش خوشنام و خوشسابقه نبودند. مساله مهم این است که پزشکیان با شعارهایی از مردم رای گرفته و باید وزرا هم مطابق آن شعارها باشند.
تحقق کابینهای که کارآمد باشد نیازمند مولفههای مختلفی است. در واقع شکلگیری دولت وفاق ملی بسترهایی دارد که یکی از این بسترها، مساله تعامل دستگاهها و قوای مختلف کشور است که اتفاقا جزو نخستین توصیههای رهبر معظم انقلاب به پزشکیان و مجلس جدید است.
رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ رئیسجمهور هم از ضرورت تعامل ارکان مختلف کشور سخن گفتند و اینکه دولت باید به حساسیتهای نهادهای مختلف کشور توجه داشته باشد. رهبر انقلاب یکی از توصیههایشان به رئیسجمهور را به این مساله اختصاص دادند و گفتند: «تعامل ارکان کشور؛ بدون این نمیشود کار کرد. مجلس باید به دولت کمک کند؛ دولت باید روی حساسیتهای مجلس حساب کند؛ قوه قضائیه در هر نقطهای که مورد نیاز است باید حضور فعال داشته باشد؛ نیروهای مسلح در هر جایی که دولت نیاز دارد و مردم نیاز دارند، طبق وظایفشان حضور داشته باشند؛ همه باید نقشآفرینی کنند». دیدارهای مقامات مختلف کشورمان با رئیسجمهور و اعلام آمادگی برای همکاری با دولت چهاردهم نشان میدهد این بستر شکل گرفته اما باید از آن مراقبت شود تا این وضعیت تغییر نکند.
* شاخصهای وزرای مطلوب در دولت مسعود!
اما رهبری در دیدار نمایندگان مجلس دوازدهم به شاخصهایی که وزرا باید داشته باشند اشاره کردند. رهبری دقیقا به شاخصها و ملاکهایی اشاره کردند که باید ملاک ارزیابی مجلس، رسانهها و در نهایت مردم قرار گیرند: «چه کسی میخواهد میداندار این میدان باشد؟ میدان اقتصاد، میدان فرهنگ، میدان فعالیتهای سازندگی، میدان تولید؛ چه کسی میخواهد میداندار باشد؟ آن کسی را باید میداندار کرد که «امین» باشد، «صادق» باشد، «متدین» باشد، از بن دندان «معتقد به جمهوری اسلامی و نظام اسلامی» باشد. «ایمان» یک شاخص مهم است. «امید به آینده»، نگاه مثبت به افق، یکی از شاخصهای مهم است. به آنهایی که افق به نظرشان تاریک است و [معتقدند] کاری نمیشود کرد، نمیشود مسؤولیتهای اساسی و کلیدی داد. «تشرع»، متشرع بودن، یکی از معیارهای مهم است. «اشتهار به پاکدستی و صداقت» یک معیار است».
رهبری در ادامه به برخی موارد هم اشاره کردند که متاسفانه در اعضای شورای راهبری خیلی رعایت نشده بود:«سابقه سوء» نداشته باشند؛ این یک معیار است. «نگرش ملی» داشته باشند؛ یعنی غرق در مسائل جناحی و سیاسی و مانند اینها نشوند، نگاه ملی به کشور داشته باشند. «کارآمد» باشند. اینها را با تحقیق [میشود فهمید]. البته کارآمدی را غالباً بعد از اشتغال به کار میشود فهمید اما با تحقیق، با نگاه کردن به سوابق، با شنیدن حرفها میشود کارآمدی را هم تشخیص داد. اینها لازم است. انشاءالله یک مجموعه هیات وزیران خوب، کارآمد، بهدردبخور، متدین و انقلابیای سر کار بیاید و بتواند مسائل کشور را پیش ببرد. این دعای ما است، امید ما است.
در شورای راهبری و کمیتههایی که برای بررسی گزینههایی مدنظر وزارت تشکیل شده بودند برخی از این مولفهها رعایت نشده بود که به همین خاطر نگرانی دلسوزان را برانگیخت. اینکه فردی که محکوم امنیتی است، بخواهد برای دولت، وزیر انتخاب کند شایسته نیست. البته تردیدی نیست که پزشکیان به ملاکهایی که رهبر انقلاب برای وزرا اشاره کردند پایبند خواهد بود، چرا که این مساله رمز موفقیت دولت مسعود است.
اما در حال حاضر برخی شنیدهها از ادامه روند پیرسالاری در دولت پزشکیان حکایت دارد. برخی افراد برای وزارتخانههای مهمی مثل نفت و صمت مطرح هستند که علاوه بر اینکه ناکارآمدی خود را در ادوار مختلف نشان دادهاند دارای سن بالایی هستند که تحرک و فعالیت مستمر را از آنان سلب میکند. پزشکیان همواره تاکید میکرد دولت سوم روحانی نخواهد بود اما اسامیای که در رسانهها درز کرده که قرار است توسط پزشکیان به مجلس معرفی شوند، عمدتا افراد ناکارآمد دولت روحانی هستند. البته نباید از اکنون داوری و قضاوت کرد و باید منتظر تصمیم و عمل رئیسجمهور ماند اما خبرها، فعلا خبرهای خوشی نیست.
مسالهای که رئیسجمهور باید مراقبت کند سهمخواهیها است که قبلا هم خود رئیسجمهور در این زمینه گلایه کرده است: «به هر کس میگویم آدم معرفی کنید، همه افراد خودشان را معرفی میکنند. باید کابینهای را شکل دهیم تا افراد صادق، باتجربه و بادانش انتخاب شوند و به سمت سیاستهای کلی مقام معظم رهبری حرکت کنیم».
حالا مردم منتظر هستند رئیسجمهور افرادی را معرفی کند که معتقد به مبانی انقلاب و ارزشهای نظام اسلامی و کارآمد باشند، یعنی از نظر سنی، سوابق و دیگر شاخصهها، توانمندی داشته باشند. سهمخواهی مانع تشکیل چنین کابینهای است چراکه در آن ملاک افراد نزدیکی به باندهای قدرت است نه توانمندی و متعهد بودن افراد. بنابراین انتظار مردم از رئیسجمهوری که همواره خود را پیرو بیانات رهبری میداند، این است که بر اساس وعدههایی که به مردم داده کابینه را بچیند، نه براساس سهمخواهی برخی اشخاص و جریانها. ملاکهایی که رهبر انقلاب هم فرمودند، مسلما به تشکیل دولت کارآمد و همگرایی ارکان مختلف کشور که مدنظر رهبری و مردم است، کمک خواهد کرد. در نهایت در آینده نزدیک خواهیم دید رئیسجمهور به کدام مسیر رفته است.
ارسال به دوستان
سایه سنگین انتقام مقاومت، صهیونیستها را در وضعیت انتظار و وحشت نگه داشته است
دارند دیوانه میشوند
* بر اثر حمله سایبری گسترده، شمار زیادی از پروازها در سرزمینهای اشغالی لغو شد
صهیونیستها که تحت بیسابقهترین وضعیت آمادهباش عمومی در انتظاری دیوانهکننده برای انتقام مرگبار جبهه مقاومت قرار دارند، حالا راه فرار هوایی از مهلکه را هم بسته میبینند.
رسانههای عبری دیروز پس از حمله سایبری سنگین به پایگاه اینترنتی فرودگاههای اسرائیل که باعث فلج شدن ترابری هواییشان شد، اعتراف کردند ایران با تحمیل ترس و زجر تدریجی به صهیونیستها در حال دیوانه کردن آنهاست.
این رسانهها همچنین با ابراز نگرانی درباره پاسخ سختی که ایران و حزبالله قصد دارند به خونخواهی ترور شهید اسماعیل هنیه، رهبر حماس و شهید فواد شکر، فرمانده ارشد حزبالله به اسرائیل بدهند، اعلام کردند مقاومت آنها را در وضعیت انتظار و وحشت نگه داشته است و همه صهیونیستها میدانند که باید تهدیدهای اخیر سیدحسن نصرالله را جدی بگیرند.
۳ محور اصلی پیام دبیرکل حزبالله به دشمن صهیونیست را میتوان چنین جمعبندی کرد؛ اول اینکه تاکید کرد «امور از مساله جبهههای پشتیبانی فراتر رفته و ما امروز در برابر یک نبرد تمامعیار در تمام جبههها ضد دشمن هستیم که این نبرد وارد مرحله جدیدی شده است». ثانیا، او با بهکار بردن یک ضربالمثل عربی، آن جمله مشهور را خطاب به صهیونیستها به زبان آورد که «کمی خندیدید ولی بسیار خواهید گریست... چون نمیدانید از چه خطوط قرمزی تجاوز کردید و نمیدانید [از سوی ایران] چه انتقامی انتظارتان را میکشد».
در نهایت او تاکید کرد این ترورها موجب تقویت و اقتدار مقاومت خواهد شد، چرا که فقدان هر فرمانده شهید را نسلی منحصربهفرد از فرماندهان پر میکند. بازتاب گسترده سخنرانی روز پنجشنبه نصرالله در مراسم تشییع پیکر شهید فؤاد شکر، فرمانده نظامی ارشد حزبالله لبنان در رسانهها و محافل عبری باعث نوعی وحشت عمومی در فلسطین اشغالی نسبت به پاسخ مقاومت شده است.
بویژه تاکید سید مقاومت بر ۲ نکته یعنی قطعی و بیسابقه بودن پاسخ، این وحشت را بیشتر میکند. آلون بن دیوید، تحلیلگر امور نظامی در شبکه 13 اسرائیل در واکنش به این سخنان گفت: «ما شنیدیم که نصرالله تهدید به پاسخی تند و بزرگ کرد و همه اسرائیلیها باید سخنان او را جدی بگیرند، زیرا میبینیم حزبالله در حال آمادهسازی برای جنگ است. حزبالله جنگ را نمیخواهد اما میداند که پاسخ تند آن احتمالا منجر به جنگ خواهد شد و از این رو برای هر سناریویی آماده میشود. ارزیابی ما این است که اسرائیل پاسخ بزرگی از حزبالله دریافت خواهد کرد و ممکن است بعد از آن جنگ گسترش یابد». حزی سمنتوف، تحلیلگر مسائل دنیای عرب در این شبکه نیز اعلام کرد: «باید این را بدانیم که تهدیدهای نصرالله در سخنرانی اخیر او نشاندهنده تمایل شدید برای انتقام از 2 عملیات تروریستی اسرائیل در ضاحیه بیروت و تهران است. ممکن است حزبالله با تشدید عملیاتها در جبهه شمالی به شیوه استثنایی و بیش از آنچه ما به آن عادت داشتیم، پاسخ اسرائیل را بدهد و شاید این پاسخ از طریق یک حمله بزرگ ترکیبی پهپادی و موشکی به اعماق اسرائیل (فلسطین اشغالی) داده شود». او همچنین درباره واکنش ایران گفت: «روشن است که ایران هرگز ساکت نخواهد ماند و احتمالا این کشور در حال برنامهریزی برای حمله موشکی و پهپادی است که اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است با مشارکت یمنیها و همچنین عراق و سوریه باشد و این یک تهدید بسیار بزرگ علیه اسرائیل است». روعی شارون، تحلیلگر امور نظامی در شبکه کان (ارگان خبرگزاریهای عبری) هم در این مورد گفت:« نهادهای امنیتی و نظامی اسرائیل در همه عرصهها، در وضعیت آمادهباش قرار گرفتهاند. ما تهدیدات نصرالله، همچنین رهبری ایران را شنیدیم که مشخص است آنها پاسخ اسرائیل را خواهند داد».
* بن گوریون در محاق
شبکه 12 اسرائیل دیروز با تایید حمله سایبری گسترده به زیرساختهای فرودگاهی فلسطین اشغالی اعلام کرد شمار زیادی از پروازها در این منطقه لغو شده است. این حمله ابتدا منجر به از کار افتادن تارنمای رسمی اداره فرودگاههای رژیم صهیونیستی و پس از آن پایگاه اینترنتی فرودگاه بن گوریون در تلآویو، مهمترین فرودگاه بینالمللی کل فلسطین اشغالی شد. در نتیجه اختلال این پایگاه و سپس فشار زیادی که در نتیجه هجوم مسافران به آن صورت گرفت، این فرودگاه عملا پرتال ارتباطی خود را از دست داد و تعداد زیادی پرواز به خاطر نبود امکان ثبت و چک آنلاین بلیتها توسط مسافران لغو شد. این در حالی است که دهها هزار صهیونیست از ترس پاسخ ایران و حزبالله قصد داشتند از طریق هوایی فرار کنند.
* شاباک به نتانیاهو: به سوراخ موش برو!
سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی موسوم به شاباک، دستورات فوقالعادهای به اعضا و وزیران کابینه جنگ داده، از جمله از آنها خواسته است در مکانهایی که امنیت ندارد حضور نیابند. به نوشته رسانههای عبری این دستورالعمل بویژه شخص نخستوزیر رژیم یعنی بنیامین نتانیاهو را در بر میگیرد که علاقه شدیدی به دیده شدن در مناطق بحرانی برای بهرهبرداریهای رسانهای دارد. به عبارت دیگر شاباک به نتانیاهو نهیب زده که در چنین شرایط خطیری به فکر خودنمایی نباشد و فعلا در سوراخ موش قایم شود. پیشتر هم روزنامه یدیعوت آحارانوت فاش کرده بود که اعضا و وزرای کابینه، از ترس قطع شدن شبکه مخابراتی بر اثر حمله انتقامجویانه ملزم به دریافت گوشیهای همراه ماهوارهای شدهاند.
* وحشت اسرائیلیها از قطع برق و ارتباطات
روزنامه معاریو روز شنبه در گزارشی اعلام کرد رژیم صهیونیستی وارد حالت آمادهباش حداکثری شده و ارتش به دلیل ترس از پاسخ گسترده ایران به ترور اسماعیل هنیه، مرخصی همه یگانهای رزمی خود را به حالت تعلیق درآورده است. این رسانه عبری افزود: برای دومین بار در چهار ماه گذشته اسرائیل به دلیل ترس از تهدید مربوط به حمله گسترده ایران، در حالت آماده باش قرار گرفته است.
در این میان آمریکاییها هم نگرانند که تهران این بار بدون هشدار قبلی عملیات خود را انجام دهد و ائتلاف آمریکا زمان کافی برای سازماندهی خود در برابر پاسخ ایران نداشته باشد. به نوشته معاریو، یکی از سناریوهای وحشتناک برای اسرائیلیها این است که خطوط برق و ارتباطات آن هدف قرار بگیرد. اکنون مقامات در حال آمادهسازی برای ایجاد پناهگاه در تلآویو هستند. در زمینه آمادهسازی سیستم بهداشتی هم وزارت بهداشت اسرائیل دستورالعملی برای تجهیز بیمارستانها به دستگاههای تولید سوخت و برق و تخلیه گاراژ خودروها جهت استفاده از آنها به عنوان بیمارستان صادر کرده است.
* فرسایش نظامیان اسرائیل به خاطر رویکرد تروریستی
از طرف دیگر کوبی میروم، سرهنگ ذخیره ارتش کودککش به انتقاد از اقدامات تروریستی مستمر رژیم صهیونیستی پرداخته و تاکید کرده است: «ترورها واقعیت راهبردی را تغییر نداده و نفعی برای اسرائیل نخواهد داشت». دان هرئیل، معاون سابق رئیس ستاد ارتش و ژنرال ذخیره این رژیم نیز به انتقاد صریح از رویکرد تروریستی کابینه فعلی پرداخته و در این مورد هشدار داده است: «دولت نتانیاهو، اسرائیل را به راهبردی میکشاند که باید در 7 جبهه بجنگیم. این دولت، ما را وارد جنگ فرسایشی بینهایت میکند».
* مزدوران چندملیتی در ارتش کودککش
تصاویری از مزدورانی از ملیتهای مختلف در ارتش عبری منتشر و پرچم کشورهایشان روی یونیفورم نظامی اسرائیلی حک شده است. این مزدوران در کنار نظامیان صهیونیست به کشتار مردم مظلوم غزه میپردازند. از جمله ملیتهای این مزدوران میتوان به آمریکایی، هندی، فرانسوی، انگلیسی، اوکراینی و روسی اشاره کرد.
***
شهادت ۲ فرمانده حماس و جهاد اسلامی
صبح دیروز شبکه خبری قدس گزارش داد رژیم تروریست اسرائیل با هدف قرار دادن خودرویی در نزدیکی شهرک زیتا در شمال طولکرم در کرانه باختری فلسطین، 5 رزمنده مقاومت را ترور کرد. در این حمله هوایی یک فرمانده شاخه نظامی حماس و یک فرمانده سرایا القدس، شاخه نظامی جهاد اسلامی به همراه 3 رزمنده دیگر به شهادت رسیدند. متعاقب این ترور در شهر طولکرم اعتصاب سراسری اعلام شد. شهید هیثم بلیدی از فرماندهان گردانهای القسام در طولکرم و شهید عبدالجبار صباغ الدحروکی از فرماندهان سرایا القدس (گردان طولکرم) بودند. در عین حال شهادت 2 فرمانده حماس و جهاد اسلامی در یک خودرو و در کنار یکدیگر، نشاندهنده همبستگی رزمندگان فلسطینی و نمونهای کامل از راهبرد وحدت ساحات در جهاد علیه اشغالگران است.
***
سیانان: انتقام ایران بزرگتر از «وعده صادق»
شبکه سیانان به نقل از برخی سیاستمداران آمریکایی، پیشبینی کرده که حمله انتقامجویانه ایران قطعا طی روزهای آینده انجام میشود. طبق این گزارش، مقامهای آمریکایی برآورد کردهاند که احتمالا حمله ایران مشابه حملات موشکهای بالستیک و پهپادی در ماه آوریل - عملیات «وعده صادق» - خواهد بود که در پاسخ به حمله به ساختمان کنسولی ایران در دمشق انجام شد اما احتمالا از آن بزرگتر و پیچیدهتر باشد و در هماهنگی با نیروهای مقاومت منطقه
انجام شود.
ارسال به دوستان
ترور شهید «اسماعیل هنیه» با شلیک پرتابه کوتاهبرد انجام شده است
سپاه: قطعا میزنیم
روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیهای اعلام کرد: ترور شهید هنیه با شلیک پرتابه کوتاهبرد با سرجنگی حدود ۷ کیلوگرمی، همراه با انفجار شدید، از خارج محدوده استقراری اقامت میهمانان انجام شده است.
روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه شماره ۳ خود درباره جنایت تروریستی رژیم صهیونیستی در به شهادت رساندن «اسماعیل هنیه»، تاکید کرد: با توجه به تحقیقات و بررسیهای به عمل آمده، این عملیات تروریستی با شلیک پرتابه کوتاهبرد با سرجنگی حدود ۷ کیلوگرمی، همراه با انفجار شدید، از خارج محدوده استقراری اقامت میهمانان انجام شده است.
متن اطلاعیه به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
به دنبال اقدام تروریستی رژیم جنایتکار صهیونیستی که منجر به شهادت مجاهد والامقام دکتر اسماعیل هنیه، رئیس شجاع دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی (حماس) و همراه ایشان شد، به اطلاع عموم ملت ایران میرساند.
۱- این اقدام با طراحی و اجرای رژیم صهیونیستی و حمایت دولت جنایتکار آمریکا انجام شده است.
۲- با توجه به تحقیقات و بررسیهای به عمل آمده، این عملیات تروریستی با شلیک پرتابه کوتاهبرد با سرجنگی حدود ۷ کیلوگرمی، همراه با انفجار شدید، از خارج محدوده استقراری اقامت میهمانان انجام شده است.
در پایان تاکید میشود خونخواهی شهید«اسماعیل هنیه» قطعی و رژیم ماجراجو و تروریست صهیونی پاسخ این جنایت را که «مجازات سخت» است در زمان، مکان و کیفیت مقتضی، قاطعانه دریافت خواهد کرد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» وضعیت اقتصادی رژیم صهیونیستی و راهکارهای فشار مضاعف بر آن را بررسی کرد
پاشنه آشیل صهیونیستها
گروه اقتصادی: پس از ترور شهید اسماعیل هنیه، رهبر حماس در تهران و ترور شهید فؤاد شکر، فرمانده ارشد حزبالله لبنان در بیروت، محور مقاومت اعلام کرد پاسخ این جنایتها قطعی و سنگین خواهد بود.
تحلیلگران اقتصادی در گمانهزنیهایی برای پاسخ محور مقاومت به این جنایات معتقدند طیف گستردهای از اهداف اقتصادی در اسرائیل وجود دارد اما بهترین هدف راهبردی و بلندمدت که موجب فلج شدن اقتصاد رژیم صهیونیستی خواهد شد، تشدید محاصره دریایی صهیونیستها در مدیترانه است.
این در حالی است که بر اساس گزارش فایننشال تایمز، در ۳۰۰ روزی که از آغاز عملیات توفان الاقصی میگذرد رژیم صهیونیستی بیش از ۳۵۰ هزار نیروی ذخیره ارتش خود، یعنی حدود ۸ درصد نیروی کار را برای مشارکت در جنگ بسیج کرده و از ۱۲۶ هزار غیرنظامی هم در شمال و جنوب اسرائیل برای محافظت در برابر موشکهای حماس و حملات خمپارهای حزبالله استفاده میکند.
اقتصاد اسرائیل امروز با ادامه این جنگ با رکودی مواجه است که به نسبت از وضعیت همهگیری کرونا آسیبزنندهتر است. صدها شرکت اسرائیلی در معرض ورشکستگی قرار دارند و دولت حمایتی را که وعده داده بود ارائه نکرده است. انجمن تولیدکنندگان اسرائیل میگویند دولت مردمش را رها کرده، شرکتهای تولیدی غرامت نگرفتهاند و با شوک مالی مواجه شدهاند. جنگ غزه شوک بزرگی به اقتصاد اسرائیل وارد کرده که قابل جبران نیست.
بر اساس آمارهای رژیم صهیونیستی تاکنون جنگ علیه حماس شوک ۴۸۸ میلیارد دلاری را به اقتصاد اسرائیل تحمیل کرده، هزاران کسب و کار مختل شده، سیستم مالی عمومی تحت فشار قرار گرفته، اسرائیلیها تحت فشار روانی ناشی از جنگ کمتر خرید میکنند و همه اینها، دست در دست هم داده تا همه بخشهای اقتصاد به لبه بحران کشیده شود.
میشل استراوچینسکی، استاد اقتصاد در دانشگاه عبری در بیتالمقدس، وضعیت کنونی اسرائیل را با جنگ سال ۲۰۱۴ مقایسه کرده ولی گفته «این بار عدم اطمینان بسیار بیشتر است». به گفته او، این دفعه «اهدافی دشوارتر»، یعنی از بین بردن حماس و پایان دادن به حکومت آن در غزه، «به این معنی است که جنگ احتمالا طولانیتر خواهد بود». به نوشته فایننشالتایمز، بعد از شوک اولیهای که در اثر حمله ۷ اکتبر حماس به غلاف غزه به وجود آمد، «نشانههایی از بهبودی وجود دارد»، از جمله اینکه روند نزولی شکل (واحد پول اسرائیل) با مداخلات بانک اسرائیل متوقف شده و تقاضای مصرف نیز شروع به احیای مجدد کرده است.
همه اینها در حالی اتفاق میافتد که در این بازه زمانی رژیم اشغالگر از بیم انتقام ایران چندین روز مجبور به تعطیلی صنایع و استارتاپهای خود شده و پس از ترور ناجوانمردانه اسماعیل هنیه هم این رژیم مجبور شد صنایع حساس خود را تعطیل کند و اینک بیش از ۷۲ ساعت است این صنایع تعطیل و کنشگران اقتصادی در پناهگاهها به سر میبرند که ادامه این روند میتواند آسیبهای جدی بیشتری به اقتصاد اسرائیل وارد کند.
با وجود اینکه بانک مرکزی اسرائیل اعلام کرد تا سقف ۱۰ میلیارد شکل به سیستم بانکی برای کمک به کسب و کارهای کوچک آسیبدیده از جنگ کمک میکند تا به وامهای کمبهره دسترسی پیدا کنند اما اثرات منفی جنگ همچنان بر فعالیتهای تجاری، بویژه ساختوساز که شاکله اصلی اقتصاد این رژیم را تشکیل میدهد آشکار است.
وزارت کار رژیم اسرائیل نیز مدتی پیش خبر داد ۷۶۴ هزار نفر یعنی نزدیک به ۱۸ درصد از نیروی کار، پس از فراخوان نیروهای ذخیره، مجبور به تخلیه مکانهای خود در شهرها شدهاند، یا به دلیل اجبار به مراقبت از کودکان در خانه به دلیل تعطیلی مدارس مجبور به حضور در خانه هستند. کابینه نتانیاهو و اسموتریچ وزیر دارایی او، مقررات جدید حمایتی گذاشتهاند که بر اساس آن، کابینه تا ۲۲ درصد هزینههای ثابت و ۷۵ درصد صورتحساب دستمزد شرکتهایی را که درآمد ماهانه آنها به دلیل جنگ بیش از ۲۵ درصد کاهش یافته، میپردازد ولی با ادامه جنگی که برخی مقامهای امنیتی گفتهاند ممکن است ماهها یا حتی بیشتر از یک سال طول بکشد، کارشناسان نگرانند چشمانداز اقتصادی اسرائیل همچنان تاریکتر شود و این حمایتها پاسخگوی زیان صنایع نباشد.
* آسیبهای جنگ به بخش گردشگری رژیم صهیونیستی
منابع عبری چندی بعد از آغاز یورش رژیم صهیونیستی به غزه اعلام کردند مراکز اسکی، رستورانها و تمام امکانات گردشگری اسرائیل خالی از بازدیدکنندگان و گردشگران شده است.
این در حالی است که کابینه رژیم صهیونیستی اقدام به تخلیه شهرکهای شمال و جنوب فلسطین اشغالی در طول جنگ کرده و منابع صهیونیستی گزارش میدهند هزینه اقامت ساکنان این شهرکها در هتلها سر به فلک کشیده است و هتلها دیگر قادر به پذیرش آوارگان نیستند.
یکی از رسانههای صهیونیستی به نقل از «عیران کتر» مشاور و محقق اداره گردشگری و هتلهای رژیم صهیونیستی در دانشکده «کنرت» اعلام کرد تأثیر جنگ بر گردشگری در اسرائیل فراتر از هشدارهای مسافرتی و ممنوعیت سفر به اسرائیل (فلسطین اشغالی) است. تأثیرات این وضعیت در طولانی مدت بر وجهه اسرائیل مشخص خواهد شد.
روزنامه عبری «گلوبس» نیز در این زمینه اعلام کرد تأسیسات و رستورانهای توریستی، قربانیان اصلی جنگ هستند. شاخصهای اقتصادی نشان میدهد در ۳ ماهه آخر سال ۲۰۲۳ نسبت به مدت مشابه آن در سال ۲۰۲۲، تسهیلات گردشگری در رده خود ۷۳ درصد کاهش داشته است.
* بخش کشاورزی رژیم صهیونیستی زمینگیر شد
طبق گزارش وزارت کشاورزی رژیم صهیونیستی، منطقه شمالی مسؤول تولید بخش بزرگی از مواد غذایی اسرائیلیها به شمار میرود و حدود ۷۰ درصد از مرغهای تخمگذار در الجلیل و جولان قرار دارند و ۴۰ درصد از میوههای استوایی در مزارع شمالی تولید میشوند که بعد از آغاز جنگ بخش زیادی از آنها تخلیه شده است و کشت و کار در آن انجام نمیشود.
روزنامه اقتصادی «گلوبس» با انتشار گزارشی در این زمینه اعلام کرد نیمی از تولیدات کشاورزی اسرائیل از مزارع منطقه شمالی در ۵ کیلومتری مرز لبنان تأمین میشود.
روزنامه عبری یدیعوت آحارانوت نیز در گزارشی به تلفات اقتصادی رژیم صهیونیستی بویژه بخش کشاورزی در منطقه شمالی فلسطین اشغالی اشاره و اعلام کرد ترس از حملات حزبالله خسارت مالی هنگفتی به اسرائیلیها وارد کرده و کشاورزان و باغداران در مناطق شمالی اکنون قادر به ادامه فعالیتهای خود نیستند. خسارت بخش کشاورزی در این منطقه حدود ۵۰۰ میلیون شکل (واحد پول رژیم صهیونیستی) برابر با بیش از ۱۳۱ میلیون دلار ارزیابی میشود.
فرار سرمایه از سرزمینهای اشغالی
* طبق گزارش المیادین، وال استریت ژورنال فاش کرد در
۲ دهه گذشته بخش فناوری، بازده اقتصادی رژیم صهیونیستی را ۳ برابر کرده بود اما حالا تجارت فناوری شهرکنشینان اسرائیلی به دلیل کشته و مجروح شدن فناوران و همچنین غیبت کارکنان به دلیل جنگ غزه، دچار مشکل شده است.
در این گزارش آمده است: اکوسیستم استارتاپی و شرکتهای فناوری اسرائیل نیاز حیاتی به تزریق سرمایه دارند؛ موضوعی که هر چند در گذشته به راحتی انجام میشد و سرمایههای خارجی به سوی شرکتهای فناوری سرازیر میشد اما حالا به دلیل بیثبات شدن منطقه، بسیاری از سرمایهگذاران را از حضور در این وادی بر حذر میدارد.
مفسر این گزارش اعتقاد دارد در شرایط فعلی، سرمایهگذاران برای هر گونه سرمایهگذاری در اسرائیل و نجات اقتصاد آن، باید نه یک بار بلکه ۲ یا ۳ بار فکر کنند و موضوع را با دقت و تردید بیشتری مورد مطالعه قرار دهند.
کارشناسان معتقدند جنگ غزه، فناوریهای پیشرفته اسرائیل را در بلاتکلیفی مستمر قرار داده و سال ۲۰۲۴ را به سالی محوری تبدیل کرده است که میتواند مسیر آینده این رژیم را تغییر دهد؛ پس اگر فکری به حال اقتصاد خود بویژه بخش استارتاپها و فناوری نکند، باید منتظر سقوط اقتصادی شدیدتری باشد، چرا که در بحبوحه رقابت جهانی سریع در کنار بیثباتی سیاسی، چالشهای پیش روی فناوری پیشرفته اسرائیل هر روز بیشتر و پیچیدهتر میشود.
* محاصره دریایی و فشارهای یمن چگونه اقتصاد دریامحور اسرائیل را فلج کرد
در سایه جنگ غزه و معادله دریایی جدیدی که یمن علیه رژیم صهیونیستی ترسیم و تهدید کرده تا زمان رفع محاصره غزه و ورود غذا، دارو و سایر ملزومات اساسی به این منطقه، هیچ کشتی اسرائیلی یا بینالمللی نمیتواند به سمت فلسطین اشغالی حرکت کند و برای این رژیم کالا، مواد غذایی و... ببرد، کشتیهایی که عازم اراضی اشغالی هستند دیگر نمیتوانند از تنگه بابالمندب و دریای سرخ عبور کنند، بنابراین مجبورند آفریقا را دور بزنند تا از طریق تنگه جبلالطارق به فلسطین اشغالی برسند.
اسامه ربیع، رئیس اداره کانال سوئز دیروز در بیانیهای اعلام کرد از ۱۹ نوامبر ۵۵ کشتی به سمت دماغه امید نیک تغییر مسیر دادهاند.
* صادرات و واردات رژیم صهیونیستی قبل از جنگ غزه
روشن است مسیر کشتیرانی جایگزین دریای سرخ برای کشتیهایی که عازم اراضی اشغالی هستند مدت زمان رسیدن این کشتیها به مقصد را بین ۱۷ تا ۲۲ روز افزایش میدهد و موجب میشود هزینه حملونقل و قیمت کالاها افزایش یابد و حتی برخی معاملات و مبادلات تجاری اسرائیل به تعویق بیفتد یا لغو شود.
بر اساس دادههای وزارت اقتصاد رژیم صهیونیستی، ارزش صادرات اسرائیل در سال گذشته بیش از ۱۶۶ میلیارد دلار بوده و نسبت به سال ۲۰۲۱ حدود ۱۰ درصد افزایش داشته است. ۳۸ درصد از کالاهای اسرائیلی به بازارهای اروپایی راه یافته و ۳۵ درصد از آنها به آمریکا و ۲۴ درصد به آسیا و مابقی به آفریقا و اوکراین صادر شده است. صادرات کالاهای اسرائیلی به ایالات متحده در سال ۲۰۲۲ حدود ۱۹ درصد، به انگلیس ۱۱۳ درصد، به برزیل ۹۰ درصد، هند ۳۹ درصد و ترکیه ۱۷ درصد نسبت به سال ۲۰۲۱ افزایش داشته است.
از سوی دیگر بر اساس این اطلاعات، ارزش واردات کالا به اراضی اشغالی در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۱۰۷.۷ میلیارد دلار بوده که نسبت به سال ۲۰۲۱ حدود ۱۶ درصد افزایش داشته است. حجم مبادلات تجاری اسرائیل در سال ۲۰۲۲ حدود 34.4 درصد از تولید ناخالص داخلی این رژیم را شامل میشد به طوری که ارزش صادرات رژیم صهیونیستی در این سال به 73.8 میلیارد دلار رسید و واردات آن 107.2 میلیارد دلار بوده است. اطلاعات سازمان کشتیرانی و بنادر وزارت حملونقل رژیم صهیونیستی نشان میدهد سال ۲۰۲۲ بنادر فلسطین اشغالی کالاهایی را به وزن 40.6 میلیون تن تخلیه کردند و 18.2 میلیون تن کالا نیز از اراضی اشغالی به کشورهای خارجی صادر شد.
* فعالیت تجاری در بندر ایلات فلج شده است
از آنجا که تجارت دریایی رژیم صهیونیستی به شکل قابل توجهی وابسته به دریای سرخ است، بعد از عملی شدن تهدیدات نیروهای مسلح یمن علیه این رژیم در سایه تجاوزات اشغالگران ضد غزه، اسرائیلیها بشدت نگران پیامدهای اقتصادی محاصره دریایی هستند که یمن ضد اسرائیل اعمال کرده است. به گفته «گدعون گولبر» مدیر اجرایی بندر ایلات، در پی تهدیدات یمنیها و ممانعت از عبور کشتیهایی که عازم اسرائیل (فلسطین اشغالی) هستند، بندر ایلات در سطح تجاری فلج شده است و کشتیها دیگر وارد این بندر نمیشوند. این مسؤول صهیونیست تأکید کرد بندر ایلات یکی از حیاتیترین منافع اسرائیل محسوب میشود و نباید به یمنیها اجازه داد راه ورود کشتیها به این بندر را ببندند. واردکنندگان از بلاتکلیفی و هزینههای حملونقل بالا رنج میبرند و این وضعیت امنیتی جدید در دریای سرخ میتواند حرکت کشتیها به سمت اسرائیل (اراضی اشغالی) را کاملا فلج کند. خودروهای وارداتی از طریق بندر ایلات وارد اسرائیل میشوند و ۴۴ درصد از وسایل نقلیه وارد شده توسط این بندر به مناطق مختلف اسرائیل (فلسطین اشغالی) میرسد.
***
چگونه پا روی پاشنه آشیل رژیم صهیونیستی بگذاریم؟
بر اساس آمار بانک جهانی، رژیم صهیونیستی درآمد بالایی از بخش فناوری و صنعتی توسعهیافته خود دارد، همچنین این رژیم، بخش کشتیرانی تجاری شامل ۶ بندر و پایانه نفتی مهم دارد. این بنادر در جنگ غزه، متحمل آسیبهای شدیدی شدند و در صورت شعلهورتر شدن جنگ، با هدف قرار گرفتن این بنادر آسیبهای غیرقابل جبرانی به اسرائیل وارد خواهد کرد.
این بنادر عبارتند از حیفا، اشدود، ایلات، تلآویو، حضره و اشکلون که با توجه به موقعیت کنونی رژیم اسرائیل هر گونه آسیب به این بنادر اثر بسیار ماندگاری در اقتصاد رژیم اسرائیل خواهد داشت.
* بندر حیفا
حیفا بندر اصلی رژیم صهیونیستی است که سالانه حدود ۳۰ میلیون تن بار و بیش از ۲ میلیون مسافر را جابهجا میکند. این بندر که یکی از بزرگترین بنادر در شرق مدیترانه است، در ساحل شمالی مدیترانه در نزدیکی خلیج حیفا واقع و توسط 2 موج شکن احاطه شده است. با ادامه تجاوزات رژیم اسرائیل به نوار غزه، اقتصاد این رژیم از جمله ترانزیت کالاها در بندر حیفا به مانع خورد. روزنامه رای الیوم در دسامبر سال ۲۰۲۳ گزارش کرد دولت اردن، توقف استفاده از بندر حیفا برای صادرات کالاهای اردنی به بازارهای اروپا و آمریکا را علنا اعلام کرد.
* بندر اشدود
بندر اشدود که سال ۱۹۶۵ افتتاح شد، در دهانه رودخانه نهال لاخیش در ۴۰ کیلومتری تلآویو قرار دارد. این بندر، دومین بندر تجاری بزرگ رژیم صهیونیستی است که پاسخگوی محمولههای فلهای، کالاهای کانتینری و نفتکشهاست. صادرات و واردات مواد شیمیایی، کود، مرکبات، غلات، زغالسنگ، محمولههای عمومی و خودرو از این بندر انجام میشود. موقعیت استراتژیک اشدود در نزدیکی مراکز تجاری رژیم صهیونیستی و شبکههای حملونقل سراسری، این بندر را به مرکزی شلوغ تبدیل کرده است. این بندر گسترش یافته است تا بتواند کشتیهای پاناماکس را بپذیرد و شرکتهای بزرگ کشتیرانی در اشدود فعالیت میکنند. این شهر بندری به دلیل پالایشگاه نفت خود که یکی از بزرگترین پالایشگاههای رژیم صهیونیستی به شمار میرود، مشهور است، همچنین شرکتهای داروسازی و صنایع ساختمانی را در خود جای داده است. تجهیزات رادار و ابزارهای جنگ الکترونیک نیز در اینجا تولید میشود. بندر اشدود دارای ۵۰ هزار مترمربع انبار سرپوشیده شامل ۲۸۰۰ متر مربع انبار برای نگهداری مواد شیمیایی خطرناک است.
* بندر ایلات
بندر ایلات در نزدیکی خلیج عقبه در دریای سرخ واقع شده است و میتواند انواع محمولهها را جابهجا کند، همچنین خدمات نگهداری و تعمیر کشتی را ارائه میدهد. این بندر سال ۱۹۵۵ راهاندازی شد و عمدتا برای دریافت واردات خودرو از کشورهای خاور دور استفاده میشود. ایلات مسیر کشتیرانی کوتاهتری را ارائه میدهد، زیرا کشتیهایی که از رژیم صهیونیستی حرکت میکنند میتوانند بدون عبور از کانال سوئز، به اقیانوس هند برسند. این بندر سال ۲۰۱۹ خصوصی شد.
بندر ایلات دروازه جنوبی رژیم صهیونیستی و ورودی دریایی آن به خاور دور و استرالیاست. تمام فعالیت بندر ایلات فقط به شرق دور و استرالیا مربوط است و همه کشتیها مجبور به عبور از بابالمندب (تنگهای که آسیا را از آفریقا جدا میکند و در کنار آن یمن قرار دارد) هستند. این بندر نسبت به بنادر مدیترانهای اشکلون و حیفا اهمیت کمتری دارد اما تنها روزنه رژیم صهیونیستی به روی دریای سرخ است که از کشتیرانی از طریق کانال سوئز مصر اجتناب میکند. طبق گزارش وبسایت «کالکالیست» ۱۴۹ هزار خودرو در سال ۲۰۲۳ از شرق وارد ایلات شد اما از ابتدای ۲۰۲۴، حتی یک خودرو هم به این بندر وارد نشده است.
* بندر تلآویو
این شهر که به نام محلی نامال تلآویو شناخته میشود، یک مرکز تجاری معروف و یک بندر تفریحی است که میتواند چند قایق تفریحی را در خود جای دهد. بندر تلآویو در سال ۱۹۳۶ به عنوان نخستین بندر رژیم صهیونیستی تأسیس شد. تلآویو سال ۱۹۳۸ با یک اسکله فعال برای پذیرش کشتیهای کوچک و کشتیهای ماهیگیری عملیاتی شد. با این حال، با ظهور حملونقل کانتینری در اواخر دهه ۱۹۰۰ و ساخت بنادر بزرگتر، این بندر متروک شد. در فاصله سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸، ساختمانهای بندر بازسازی و زیرساختهای آن برای تبدیل آن به یک مرکز سرگرمی، بازطراحی شد.
* بندر حضره
بندر حضره در شمال سرزمینهای اشغالی و نزدیک به شهرهای تلآویو و حیفا است. این بندر تأسیساتی در اندازه متوسط دارد که شامل یک پایانه زغالسنگ و نفت کوره است که به 2 نیروگاه اصلی منطقه خدمترسانی میکند. این بندر شامل یک اسکله نفتی ۲۲۰۰ متری، یک سیستم نقاله خودکار زغال سنگ و یک اسکله نفتکش برای دریافت محمولههای نفت کوره است. این شهر بندری همچنین یکی از بزرگترین کارخانههای نمکزدایی جهان را در خود جای داده است. نیروگاه اوروت رابین که نیروگاه اصلی رژیم صهیونیستی است، در نزدیکی این تاسیسات بندری قرار دارد.
* بندر اشکلون
پایانه نفتی اشکلون ۲ مایل دریایی از شهر اشکلون و ۱۰ مایل از اشدود فاصله دارد. این بندر که توسط شرکت خط لوله ایلات اشکلون اداره میشود، یک بندر بزرگ در زمینه خرید و فروش فرآوردههای نفتی و مشتقات است. این تأسیسات، به منطقه صنعتی رژیم صهیونیستی خدمت میکند و هر سال بیش از ۱۰۰۰ کشتی وارد آن میشوند. این بندر شامل ۳ اسکله CBM برای تخلیه و جابهجایی نفت کوره، الپیجی، بنزین و محصولات دیگر است. اشکلون مهمترین پایانه واردات نفت رژیم صهیونیستی است که روزانه حدود ۱۸۰ هزار بشکه نفت را جابهجا میکند. این پایانه نزدیک غزه است و مدت کوتاهی پس از آغاز جنگ غزه، بسته شد.
***
بسته شدن مسیر به طرف بنادر رژیم صهیونیستی، اسرائیل را فلج میکند
نیروهای مسلح یمن از آغاز جنگ غزه اعلام کرد تا زمان متوقف شدن جنایات جنگی رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین و پایان محاصره غزه کشتیهای مرتبط با این رژیم و حامیان آن را در دریای سرخ، هدف حملات نیروهای مسلح یمن قرار خواهد داد. حملات یمنیها به کشتیهای اشغالگران در دریای سرخ و هدف قرار دادن تنها بندر اشغالی در این گذرگاه دریایی، خسارات اقتصادی زیادی به رژیم اشغالگر وارد کرد. بندر ایلات در پاسخ به تجاوزات رژیم صهیونیستی در غزه نه تنها از جانب یمن، بلکه از سوی عراق و بحرین نیز مورد حملات مکرر موشکهای بالستیک و پهپادها قرار گرفت که منجر به تحمیل خسارات اقتصادی قابل توجهی به اشغالگران شد.
به دنبال این حملات، شرکتهای بزرگ کشتیرانی، بویژه آنهایی که قصد تحویل کالا به اشغالگران را داشتند، حرکت خود را به سمت بندر ایلات و نیز فعالیت کشتیرانی خود را در دریای سرخ متوقف کردند. اقدامات نیروهای مسلح یمن، صدها کشتی باری را به پیمودن مسیری طولانیتر حدود 4 هزار مایل به سمت آفریقا و از آنجا به اروپا وادار کرده و این وضعیت، باعث افزایش قابل توجه هزینههای حملونقل شده است. این بندر که عمدتا متمرکز بر مبادلات محمولههای فلهای، پتاس، واردات خودرو و کانتینر است، به طرز قابل ملاحظهای کوچکتر از بنادر مدیترانهای اشدود و حیفا است اما تأثیر حملات نیروهای مسلح یمن بر تجارت رژیم صهیونیستی مشهود بوده است. گدعون گلوبر، مدیر بندر ایلات با اذعان به ورشکستگی این بندر اظهار کرده بود: یمنیها درهای رسیدن به اینجا را بستهاند. بندر ایلات به دلیل کاهش ۸۵ درصدی فعالیت در نتیجه حملات یمنیها به کشتیها در دریای سرخ اعلام ورشکستگی کرد و مقامات بندر از دولت اشغالگر درخواست کمک کردند. همچنین اداره بندر ایلات در مارس اعلام کرد قصد دارد نیمی از ۱۲۰ کارمند خود را به دلیل سطح پایین فعالیت اخراج کند. اتحادیه اصلی کارگران در سرزمینهای اشغالی اعلام کرده بود بندر ایلات به دلیل بحران در کشتیرانی در دریای سرخ، ضربه مالی سنگینی خورده است و نیمی از کارگران بندر در معرض خطر از دست دادن شغل خود هستند.
* نگرانی رژیم صهیونیستی از گسترش ورشکستگی به سایر بنادر
پس از اعلام ورشکستگی بندر ایلات که مهمترین بندر رژیم صهیونیستی در دریای سرخ واقع در جنوب سرزمینهای اشغالی است، مقامات صهیونیستی از گسترش ورشکستگی به سایر بنادر پراهمیت مانند بندر «اشکلون» و «حیفا» در دریای مدیترانه نگران شدند.
با وجود کریدور زمینی که پس از شروع جنگ غزه، از امارات برای انتقال کالاها به رژیم صهیونیستی ایجاد شد تا محمولههای دریایی از دریای سرخ - محل حملات انصارالله - عبور نکنند و بعد هم در بندر ایلات هدف قرار نگیرند اما این کریدور نتوانست جایگزینی برای محمولههای دریایی باشد که از آسیا میآیند.
* سرنوشت بنادر رژیم صهیونیستی در صورت گشایش جبهه جدید
بندر اشدود در حال آماده شدن برای سناریوهای تشدید تنش از شمال با حزبالله است، زیرا این بندر و بندر حیفا در تیررس موشکهای حزبالله قرار دارند. شائول اشنایدر، رئیس هیاتمدیره بندر اشدود هشدار داده اگر جبهه جنگ در شمال سرزمینهای اشغالی گشوده شود، همه بنادر رژیم صهیونیستی به جز بندر اشدود، در پی تنش در شمال و بسته شدن بندر ایلات کار نخواهند کرد.
اشنایدر در مصاحبه با روزنامه عبری «معاریو» توضیح داد: بندر اشدود تنها بندر دولتی است و در عین حال گفت که تلآویو عملا یک دولت جزیرهای است و ۹۹ درصد کالاها از طریق دریا به اراضی اشغالی میرسد.
وی با بیان اینکه این بندر، دروازه دریافت ۴۰ درصد از کالاهای وارداتی است، خاطرنشان کرد: اشدود اخیرا با کشتیهای خود هم به نهادهای امنیتی و نظامی اسرائیل و هم به آمریکاییها خدمت کرده است. اشنایدر همچنین مدعی شد بندر اشدود یک تأسیسات راهبردی است که در زیر رگبار موشک هم فعالیت میکند.
در این بین یک رسانه اسرائیلی نسبت به دستکم گرفتن یمنیها هشدار داد. روزنامه اسرائیل هیوم با هشدار نسبت به دست کم گرفتن تهدید یمن، به پیامدهای جهانی آن اشاره و تأکید کرد آمریکاییها و اروپاییها قادر به مقابله با این تهدید نیستند.
یوئل گوژانسکی، محقق امنیتی رژیم صهیونیستی از «موسسه مطالعات امنیت ملی» هشدار داد تهدید یمن را نباید دست کم گرفت و حتی درباره یک جنگ تمامعیار با یمن هشدار داد. گوژانسکی نسبت به تواناییهای یمنیها ابراز نگرانی کرد و گفت آنها میدانند چگونه موشک، پهپاد و قایقهای انفجاری تولید کنند، بهعلاوه این تحلیلگر اسرائیلی هشدار داد اسرائیل نمیداند چگونه همزمان با یمن، عراق، ایران، لبنان، سوریه و نوار غزه مقابله کند.
* خرید بندر در قبرس از ترس جنگ با حزبالله
روزنامه اسرائیل هیوم ۱۱ مارس گزارش کرد رژیم صهیونیستی به دنبال ایجاد بندری در کشور جزیرهای مدیترانهای قبرس است تا در صورتی که بندر حیفا در جنگ با حزبالله بسته شد از آن استفاده کند. ایجاد یک بندر در لارناکا برای رژیم صهیونیستی، برای اجتناب از وضعیت جنگی که طی آن، تدارکات تجاری و نظامی قطع شده، نیاز فوری است. بویژه، رژیم صهیونیستی از این واهمه دارد که بندر حیفا در شمال سرزمینهای اشغالی، به دلیل جنگ تمامعیار با حزبالله بسته شود. جنبش مقاومت لبنان حدود ۱۵۰ هزار راکت و موشک از جمله موشکهایی دارد که میتواند حیفا و حتی تلآویو را هدف قرار دهد.
روزنامه یدیعوت آحارانوت در آن زمان، در گزارشی نوشته بود: تلآویو با خرید یک بندر در قبرس به دنبال دستیابی به ۲ هدف اصلی است: نخستین مورد استفاده از این بندر برای بازرسی کشتیهای حامل کمکهای بشردوستانه قبل از رسیدن به اسکله یا بندری است که آمریکا، برای ایجاد آن در سواحل غزه تلاش میکند و دوم رفع محاصره بنادر اشغالگران. این اقدام بخشی از تلاشهای تلآویو برای یافتن مسیرهای دریایی برای انتقال کالا به اراضی اشغالی در پاسخ به چالشهای کنونی و چالشهایی است که ممکن است در آینده برای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و خدمات لجستیک دریایی به وجود بیایند.
اما برخلاف گزارشهای خبری، هدف اصلی از تأسیس بندر در قبرس، انتقال کمکها به غزه نیست. یک منبع آگاه به اسرائیل هیوم گفت: رژیم صهیونیستی قصد دارد بندر لارناکا، بخشی از یک محور حملونقل جایگزین برای اتصال اروپا و هند از طریق این رژیم باشد. رژیم صهیونیستی امیدوار است بتواند چنین مسیری را در چارچوب عادیسازی آینده روابط با عربستان سعودی ایجاد کند. رژیم صهیونیستی، بندر لارناکا را اداره خواهد کرد و مسائل بازرسی امنیتی توسط شرکتهای تابع رژیم صهیونیستی انجام خواهد شد.
ارسال به دوستان
بررسی «وطن امروز» درباره سیاستهای ضدتورمی سالهای اخیر
ترمز تورم کشیده شد
گروه اقتصادی: وزیر اقتصاد خبر داد همچنان مسیر کاهشی تورم ادامه دارد و موتورهای خلق تورم، از بیانضباطی مالی دولت تا بانکی و پولی، در وضعیت کنترلی قرار دارد. قانون جدید بانک مرکزی اختیارات بسیار خوبی در راستای کنترل ارز و نظارت بر بانکها برای بانک مرکزی فراهم کرده است که نیاز به برخی مصوبههای موردی و موقت ندارد و این امر در راستای نظارت بانکی بر بانکهای ناتراز است.
با ایجاد شرایط موجود، انتظار میرود دولت چهاردهم روند کاهش تورم را برای ماههای آینده داشته باشد و این مسیر را ادامه دهد، چرا که بخشهای مختلف تولیدی در صنعت، کشاورزی و انرژی از رکود دهه ۹۰ خارج شدهاند.
یکی از مهمترین عواملی که منجر شد اقتصاد ایران در این مرحله به این سطح برسد، رشد اقتصادی بالای ۵ درصد یک سال گذشته است. بانک جهانی پیشبینی کرده رشد اقتصادی ایران در سال جاری میتواند ادامه یابد، چرا که طرحهایی در حوزه انرژی با بخش خارجی در دست اقدام است و سیاستگذاریهایی نیز در بخشهای بازرگانی و کشاورزی شده که میتواند به افزایش تولید و درآمد ارزی کشور کمک کند.
نیمه دوم دهه ۹۰ شاهد تورمی کمسابقهای بودیم. این امر منجر به کاهش انگیزههای تولید در کشور شده بود اما تغییر سیاست خارجی به سوی همکاری با کشورهای آسیایی شریک ایران، در کنار تحرک ظرفیتهای داخلی و سرمایهگذاری داخلی و خارجی شرایط را تغییر داده است. از سویی کمک به بهبود کسب و کار با درگاه ملی مجوزها، افزایش اشتغال و... چشماندازهای تداوم رشد تولید و بهبود شرایط اقتصاد کلان را فراهم کرده است.
دولت سیزدهم برای مهار پایدار تورم برای ایجاد ثبات در بازار پول و ارز تلاش کرد تا متغیرهای اقتصاد کلان را به سمت کنترل پایدار تورم هدایت کند. مهار رشد نقدینگی و ایجاد ثبات در بازار ارز منجر به کاهش قابل ملاحظه تورم شد. همچنین دولت با سیاستهای پولی فعال تلاش کرد تورم را کنترل کند.
* روند فزاینده نرخ تورم از چه سالی آغاز شد؟
روند فزاینده نرخ تورم از سال 98 شدت گرفت به طوری که نرخ تورم در شهریور 1400 به 59.2 درصد رسید. در ادامه تورم سال 1402 کاهش داشت و به کانال 33 درصد در تیر 1403 رسید. بر اساس محاسبه مرکز آمار، برنامههای ضدتورمی، نرخ تورم نقطه به نقطه را از 45 درصد تیر 1402 به 33 درصد تیر 1403 کاهش داد.
ثبات ارزی ایجاد شده به همراه مهار رشد نقدینگی منجر به کاهش نرخ تورم تولیدکننده از 42.4 درصد در اسفند ۱۴۰۱ به 23 درصد در تیر 1403 شد.
اواخر دولت روحانی نرخ تورم از مرداد 99 تا مرداد 1400 رشد بیش از 20 درصدی داشت. در آن زمان کنترل مصنوعی تورم با شکست مواجه شد، در حالی که مهار تورم یکی از مهمترین سنجههای رضایت عمومی است. اقتصادی که بیش از ۵ سال تورم متوسط ۴۰ درصد داشته است، فشار غیرقابلانکاری را بر معیشت مردم تحمیل میکند. از این رو وزارت اقتصاد برای سالجاری، هدفگذاری تورم متوسط 30 درصدی انجام داده است. همچنین نرخ تورم نقطه به نقطه شاخص بهای مصرفکننده در پایان سال باید در کانال ۲۰ درصد قرار بگیرد.
* رکورد تورم در اقتصاد ایران مربوط به چه زمانی است؟
با آنکه تورم دورقمی سالهاست در اقتصاد ایران حاکم است اما آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد تابستان ۱۴۰۰ ایران بالاترین نرخ تورم ۸۰ سال اخیر را داشته است، به گونهای که تیر ۱۴۰۰ نرخ تورم ۵۷ درصد بوده است که به نوعی بالاترین نرخ تورم از سال ۱۳۲۲ بدینسو در اقتصاد ایران محسوب میشود. هر چند در آن زمان اقتصاد ایران به علت تبعات جنگ دوم جهانی بشدت آسیب دیده بود و نرخ تورم به ۱۰۰ درصد هم رسید اما پس از آن دوره، اقتصاد ایران هیچگاه تورم بالای ۵۰ درصد به خود ندیده بود. سال ۱۳۷۴ در دوره ریاست جمهوری مرحوم رفسنجانی نرخ تورم به 49.5 درصد افزایش یافت.
دهه 90 اگر فقط بخشی از توصیههای رهبری بدرستی اجرا میشد، وضعیت کشور متفاوت میبود. در واقع مهار تورم از طریق رشد اقتصادی و مردمیسازی اقتصاد به دست میآید. در دولت روحانی تنها تلاشی که برای مردمیسازی اقتصاد اتفاق افتاد، کشاندن مردم به بازار سهام بود. در آن زمان این حربه دولت بود که با سرمایههای مردم کسری بودجه خود را جبران کند. تبعات این اقدام تاکنون بر معیشت مردم اثر گذاشته است، به گونهای که بسیاری از مردم حتی دهکهای پایین جامعه نیز در بورس سرمایههای خود را از دست دادهاند.
* اقدامات 3 دستگاه اصلی متولی بخش اقتصاد
در حال حاضر 3 دستگاه اصلی متولی بخش اقتصاد شامل سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد مسؤول تدوین بسته ضد تورمی هستند. در دولت سیزدهم بانک مرکزی راهبر مهار تورم بود. همه دستگاههای مرتبط با بخشهای تولیدی و اقتصادی هم مکلف به اجرای بسته تدوینشده مهار تورم شدند.
در نهایت تیم اقتصادی دولت مجموعهای از اقدامات را در ۱۰ فصل (۱۹ بند) تدوین و با عنوان «برنامه مهار تورم و رشد تولید در سال ۱۴۰۲» در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ در شورای اقتصاد تصویب کرد. این مصوبه حاوی تکالیفی برای دستگاههای اجرایی است که برای اطمینان از تحقق شعار سال، کاهش نرخ تورم و افزایش نرخ رشد اقتصادی در سال جاری تدوین شده است. همچنین بر مبنای بسته سیاستی دهگانه تکالیفی به تفکیک هر دستگاه یا سازمان و وزارتخانه تدوین و برنامه زمانبندی برای آن تعیین شده است.
در این بسته سیاستی هدفگذاری مهار رشد نقدینگی در پایان سال جاری ۲۵ درصد است. تاکنون دولت توانسته این رقم را بخوبی محقق کند. همچنین بر اساس آمار اعلامی محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی، دی 140۲ رشد نقدینگی در کانال ۲۵ درصد قرار گرفت و در بهار 1403 به حدود 24 درصد رسید. این در حالی است که رشد نقدینگی 4 سال پیش در کانال ۴۰ درصد بود و از آنجا که این نقدینگی به سمت تولید هدایت نمیشد، یکی از موتورهای پرقدرت خلق تورم بود.
* نقش بانکها در خلق نقدینگی شناسایی شد
در دولت گذشته نظارت چندانی بر بانکها بویژه بانکهای خصوصی در زمینه مقابله با خلق نقدینگی نبود. از این رو ابلاغ قانون بانک مرکزی در مجلس به تقویت نظارت بانک مرکزی بر بانکهایی که خلق پول میکردند انجامید. در همین راستا تصویب آییننامههایی در شورای پول و اعتبار طی سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ و نیز تصویب بسته ضد تورمی دولت در شورای اقتصاد، بانک مرکزی را مسؤول نظارت بر فعالیت بانکهای خصوصی کرد.
بنابراین بانک مرکزی بر اساس تکلیف محول شده در بند ۷ ابلاغیه شورای اقتصاد، بانکها و موسسات اعتباری ناسالم را شناسایی کرد. همچنین اقدام به تعیین تکلیف بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی ناسالم و غیرقابل بازسازی کرد.
همینطور در این بسته ضد تورمی نسبت کفایت سرمایه بانکها و حد استاندارد آن ۸ درصد تعیین شد. در این راستا، بانکها و موسسات مالی و اعتباری با کفایت سرمایه زیر ۸ درصد شناسایی شدند. به همین دلیل افزایش سرمایه توسط بانکهای شناسایی شده و برگزاری مجمع عمومی فوقالعاده برای افزایش سرمایه در دستور کار قرار گرفت.
همزمان با اصلاح ساختاری بانکها، اضافه برداشت از بانک مرکزی نیز کنترل شد. در راستای بسته ضد تورمی ستاد اقتصادی مقرر شده اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی و دریافت خطوط اعتباری در قبال وثیقهگذاری نزد بانک مرکزی انجام شود. این روند سال ۱۴۰۲ نسبت به سال قبل آن به نصف کاهش یافته بود.
* مهار موتورهای ایجاد تورم در اقتصاد ایران
یکی دیگر از موتورهای ایجاد تورم در اقتصاد ایران، کسری بودجه است. معمولا دولتها برای پر کردن این خلأ به تنخواه بانک مرکزی دستدرازی میکردند اما دولت سیزدهم هیچگاه در 3 سال گذشته چنین کاری نکرد. اقدام دولت در راستای حفظ روند کاهشی تورم بود به طوری که استفاده دولت از تنخواهگردان بودجه صفر بوده است. در واقع دولت هیچگاه ناترازی از جانب بودجه را به سیاستهای پولی وارد نکرده است.
از دیگر موارد بسته مهار تورم و رشد تولید در سال ۱۴۰۲، کمک به احیای واحدهای راکد و نیمهراکد تولیدی بود. این فرآیند نباید محدود به دوره دولت سیزدهم شود. فرآیند احیای واحدهای نیمهفعال باید با قدرت بیشتری پیگیری شود. نتیجه این اقدامات در سال ۱۴۰۲ این بود که تعداد واحدهای غیرفعال یا نیمهفعالی که احیا شدند به ۸ هزار و ۱۱۴ واحد تولیدی رسید.
* رشد اقتصادی در بخشهای مختلف چگونه محقق شد
ایجاد انضباط بودجهای و مالی، ارتقای شفافیت و جلوگیری از رسوب پول در حسابهای واسط با ایجاد حساب واحد خزانه محقق شده است. همچنین انتشار سالانه 100 همت اوراق به منظور تسویه بدهی دولت در مدت اجرای برنامه هفتم توسعه اجرا شد. یکی دیگر از اقدامات 3 سال اخیر افزایش ۲۷۰ همتی سرمایه بانکها بود، در حالی که در دولت روحانی افزایش سرمایه بانکها 97 هزار میلیارد تومان از محل تجدید ارزیابی داراییها انجام شده بود.
اصلاح ساز و کارهای گمرکی در راستای رفع بستر هرگونه کم یا بیشاظهاری در صادرات و واردات نیز سال ۱۴۰۲ اجرا شد. همچنین 5.5 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی قطعی در سال ۱۴۰۲ جذب شد. این عدد در سال ۱۴۰۱ معادل ۴ و در سال ۱۳۹۹ یک میلیارد دلار بود.
ظرفیت پالایشی نفت خام و میعانات گازی نیز از ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار بشکه در روز در سال ۱۴۰۰ به ۲ میلیون و ۳۷۰ هزار بشکه در سال ۱۴۰۲ افزایش یافت. همچنین تولید محصولات پتروشیمی از ۶۵ به ۷۵ میلیون تن طی سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ افزایش داشت. صادرات محصولات پتروشیمی از نظر وزنی ۲۴,۴ میلیون تن در سال ۱۳۹۹ بود که به ۲۹ میلیون تن در سال ۱۴۰۲ رسید؛ یعنی رشد ۱۹ درصدی. بنابراین نرخ رشد گروه نفت و گاز به عدد ۲۲ درصد در سال ۱۴۰۲ افزایش یافت. این شاخص در سالهای ۹۷ و ۹۸ منفی و در سال ۱۳۹۹ مثبت ۵,۶ درصد بود.
* رشد اقتصادی در بخشهای مختلف اقتصاد
بررسی گروههای مختلف اقتصادی نشان میدهد در گروه نفت رشد 21.8 درصدی ثبت شده است. این رشد در ادامه رشد 10.7 درصدی سال ۱۴۰۱ است. رشد ۲ برابری اقتصادی ۱۴۰۲ نشان از این دارد که ایران با وجود تحریمها توانسته در حوزه نفتی و صادرات محصولات آن رکوردشکنی کند.
همچنین آمار حاکی از آن است در زیرگروه بخش صنایع و معادن، استمرار رشد مثبت 4 داشته است. در بخش ساختمان رشد مثبت 7 درصدی داشته است.
نتیجه این اقدامات کاهش تورم مصرفکننده یا همان تورم عمومی در پایان تیر 1403 نسبت به ابتدای سال بود. مطابق آمار اعلامی مرکز آمار ایران، تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور در پایان بهمن ۱۴۰۲ معادل 35.8 درصد بود اما در تیر امسال به 32 درصد رسید.
بر اساس این اقدامات رشد اقتصادی 6.4 درصدی در سال ۱۴۰۲ محقق شد، در حالی که این شاخص سال ۱۴۰۰ معادل 5.6 بود. همچنین سال ۱۴۰۱ برابر ۵ و در دهه ۱۳۹۰ به طور متوسط 0.7 درصد بود. نرخ بیکاری نیز در پاییز ۱۴۰۲ به عدد 7.6 درصد رسید که پایینترین عدد در ۳۰ سال گذشته بود. این شاخص در ابتدای دولت مردمی 9.6 درصد بود.
* کنترل تورم با تأمین مالی تولید و مدیریت نقدینگی
در عین حال برای تامین مالی تولید و اینکه اثرات کنترل رشد نقدینگی بیاثر شود بیش از ۱۵۰ هزار میلیارد تومان اوراق گام در سال ۱۴۰۳ منتشر شد و در اختیار تولیدکنندگان قرار گرفت؛ این اوراق گام برای تسویه بدهی تولیدکنندگان به زیرمجموعههای دولت از جمله بدهی مالیاتی و تامین اجتماعی هم قابل استفاده است.
مدیریت رشد نقدینگی و کاهش نرخ آن به 25.4 درصد در دی ماه ۱۴۰۲ نشاندهنده موفقیت برنامههای دولت بود، چراکه این عدد در حالی به دست آمد که نرخ رشد نقدینگی در ابتدای دولت سیزدهم 42.8 درصد بود.
کاهش نرخ رشد پایه پولی به 29.6 در بهمن ۱۴۰۲ نسبت به زمان مشابه سال قبل از دیگر اقداماتی بود که به کاهش تورم کمک کرد.
رشد مطلوب شبکه شتاب و بانکداری الکترونیک باعث شد نسبت اسکناس به کل نقدینگی و نیز تسهیل دسترسی مردم به شعب بانکها رشد یابد. از سویی پرداخت تسهیلات به بخش ساختمان و مسکن در سال ۱۴۰۲ افزایش قابل ملاحظهای داشت. این موضوع باعث افزایش 13.1 درصدی تعداد کل عملیاتهای ساختمانی و 14.6 درصدی سطح کل زیربنای ساختمانی شد. همین طور افزایش 4.8 درصدی سرمایهگذاری در بخش مسکن در کشور از مهمترین نتایج تسهیلات بخش مسکن بود. در کنار آن حجم تسهیلات خرد به مردم از ۱۳ درصد سال ۱۴۰۰ به ۱۹ درصد مجموع تسهیلات اعطایی بانکها در سال ۱۴۰۲ افزایش یافت.
با این اوصاف، تلاش دولت چهاردهم باید بر استمرار کاهش تورم در سال ۱۴۰۳ باشد. از این رو در کنار انجام اقداماتی برای کنترل نقدینگی و... باید پرونده مؤسسات اعتباری بیانضباطی را که بانک مرکزی برنامه اصلاحی دقیقی برای آنها دارد، پیگیری کند.
ارسال به دوستان
پاسخ انقلاب اسلامی به رژیم صهیونیستی چگونه است؟
عقل انقلابی یا ذهن تراژیک؟
جعفر علیاننژادی: آنچه این روزها بیش از هر چیز اهمیت داشته و میطلبد پیرامون آن به میزان کفایت تولید پیام و محتوا صورت بگیرد، فهم منطق پاسخ انقلاب اسلامی به اقدام متجاوزانهای است که رژیم جنایتکار صهیونیستی با ترور شهید هنیه آن هم در خاک جمهوری اسلامی ایران، مرتکب شد.
اصلیترین نکته درباره این موضوع آن است که منطق پاسخ ایران برگرفته از عقلانیت انقلاب اسلامی بوده و خارج و بیرون از دستگاه محاسباتی غرب قرار دارد. بنابراین آنچه در وهله اول اهمیت دارد، فهم چنین تفاوتی است. فهم این تفاوت، پیشنیاز درک ما از واقعیتهای برآمده از این عملیات خواهد بود.
مسأله آن است که میزان اثر این پاسخ را نمیتوان با متر و معیارهای موجود سنجید. تفاوت بین 2 نگاه است؛ سنجهای که عقل انقلابی در اختیار ما قرار داده و سنجهای که ذهن تراژیک غربی پیش روی ما میگذارد. تفاوت است میان پاسخی که بر مدار عقل انقلابی داده میشود و توازنی که ذهن تراژیک غربی مدعی برقراری آن است. نزاع بین نظمی است که عقل انقلابی خواهان تثبیت آن است و نظمی که ذهن تراژیک خواهان تداوم آن است.
اگر مبتنی بر بصیرتهای تاریخ اساطیر یونان، «آشوب» را زمینه پیدایش نظم غربی بدانیم و دولت را جایگزین قهرمانان اساطیری بدانیم که بر آشوبهای تاریخ یونان باستان فائق میآمدند، یکی از دغدغههای بنیادین حکومتهای غربی، خطر بینظمی و هرج و مرج بوده است.
آنان بر همین مبنا نظم و آشوب را درهم آمیخته فرض کردهاند و ذهن تصمیمگیرشان را عادت به تراژیکاندیشی دادهاند؛ این فرض که هیچ نظمی پایدار نیست، چون درآمیخته با آشوب است و چه بسا هر آن دچار وضعیت «کیآس» (بحران و آشوب) شوند. این هراس تاریخی، اساساً نظم و نهاد دولت غربی را در تقابل با عدم قطعیتها، غافلگیریها، بحرانها و آشوبها، سامان داده است.
«رابرت کاپلان» در این باره نوشته است: «ادیپ شاه سوفوکول تعلیم میدهد که هیچ انسانی را نمیتوان سعادتمند دانست تا زمانی که بمیرد، زیرا هیچ چیز قطعی نیست بنابراین هیچ چیز را نمیتوان بدیهی انگاشت. فاجعه میتواند هر لحظه به موفقترین و قدرتمندترین فرد ضربه بزند و جذابترین و ممتازترین زندگیها را خاکستر کند».
میراثداری هراس و اضطراب تاریخی تمدن غرب، آنها را دلمشغول نوعی آیندهنگری بیمناک کرده و فعالیت ذهنیشان را در فضای انتظار بحران و وقوع تراژدی (فاجعه) سامان داده است. بدبینی بیشتر از آنکه نوعی خصلت اخلاقی باشد، ناشی از نوعی بیقراری فلسفی است. آرتور شوپنهاور، فیلسوف بدبین آلمانی در همین باره میگوید: «تراژدی بیهودگی تمام تلاشهای بشر را آشکار میکند».
این اضطراب موقعیت که ناشی از نشاندن ذهن به جای عقل الهی بر سریر سروری است، تفکر تراژیک را تبدیل به امری ذاتی میکند و حکم به آن میدهد که پیش از آنکه با حقیقت سخت در میانه بحران مواجه شود، از وقوع آن به هر شکل ممکن جلوگیری کند. اصلا ایجاد و تأسیس رژیم صهیونیستی، ولد نامشروع همین ذهن تراژیک و هراسان است.
این رژیم تبهکار، باطن کت و شلواری و شیک تمدن غرب است که بدون وجود آن، چنین نظمی فرومیپاشد. آنان همیشه در این فکر بودهاند که چگونه میتوانند نظمی استوار سازند که ورای آشوب باشد، بحران را هضم کند، تبدیل به انرژی کند و از حادثه نهراسد. تاسیس این رژیم وحشی و جنایتکار، با هدف راندن چنین تراژدیهایی به بیرون از مرزهای خود بوده است اما رژیم صهیونیستی خود یک تراژدی و فاجعه رو به زوال است. فاجعه با فاجعه ماندگار میشود اما اگر دیگر کسی نباشد که از این حکمرانی ترس و جنایت بترسد، فاجعه عادی میشود و عادی شدن، پایان این تراژدی را نوید میدهد. ذهن تراژیک غربی تا سرحد مرگ، این فاجعه بشری را علیه بشریت مصرف کرده است و در این دقایق پایانی در حال ماجراجوییها و تقلاهای بیحاصل است.
کشش و اَمد ذهن تراژیک به پایان آمده است، چون جهان در حال تجربه حرف نویی است که انقلاب اسلامی کانون آن بوده است؛ عقلی که بر این ذهن تراژیک در حال لگام زدن است و فهمیده چگونه باید این اسب سرکش هراسان و عصبانی را رام کند. نظم انقلابی جلوه اصلی این عقلانیت اسلامی است و توانسته کاری کند که شعارهای انقلاب در اقصی نقاط جبهه مقاوت سر دست گرفته شود.
جمهوری اسلامی در طول حیات خود، ایده نظم انقلابی را تجربه کرده است، در برابر امواج سهمگین تغییر منفی ایستاده، بحرانها را به میان کشیده و انرژیشان را ذخیره کرده است. نظم انقلابی از این نظر مبتنی بر نوعی عقلانیت اسلامی است که بیرون از دستگاه محاسباتی غرب قرار دارد و در حال شناساندن عمیق این تجربه به مستضعفان جهان است.
نکته آخر آنکه با این توضیحات معلوم میشود پاسخ انقلاب اسلامی به چنین اقدامات متجاوزانه اذهان تراژیک، عملیاتی عقلانی است که انسجام عقلی جبهه مقاومت را چند برابر میکند و طعم خوش اقتدار را مجددا و به فاصلهای نزدیک از توفان الاقصی و «وعده صادق» به مذاق ملتهای مستضعف میچشاند.
ارسال به دوستان
درباره پیوند سیاسی ایران با مقاومت
چرا خونخواهی یک امر ملی است؟
حمید ملکزاده*: سالهای زیادی است که ایده دولت از همه تحلیلهای سیاسی ما، چه اهل آکادمی سیاست باشیم چه از سیاسینویسان غیردانشگاهی، رخت بربسته است. تا جایی که میتوانیم بگوییم در طول این سالها بهرغم متون زیادی که به صورتهای مختلف درباره سیاست تولید کردهایم، هنوز چیز زیادی درباره سیاست نگفتهایم؛ یا اصلا چیزی درباره سیاست نگفته یا ننوشتهایم، این مساله میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد. شاید مهمترین آنها را باید در اشتباهی مفهومی که ضمن برگرداندن متون کانونی سیاسی به آن دست زدیم جستوجو کنیم؛ اشتباهی که به سردرگمی ما در میانه ۲ مفهوم دولت (state) و حکومت (government) منتهی شده است.
تحت تأثیر این سردرگمی هر بار به جای اینکه درباره دولت، در معنای خاص کلمه صحبت کنیم، از مردم، رژیم، نظام و اصطلاحات جزییتری مانند این استفاده کردیم و کلمه دولت را به جای حکومت مورد استفاده قرار دادیم. اصرار اعضای آکادمی سیاست در ایران به استفاده از این مفاهیم ازریختافتاده به این سرگردانی بیش از گذشته دامن زده است. برای اینکه مخاطرات ناشی از این سردرگمی مفهومی برای ما معلوم شود تنها به مسائل ناشی از جابهجا شدن مفهوم نظام با ایده دولت اشاره میکنم. درست از وقتی نظام را به جای دولت به کار بردیم، نظام به چیزی بیرون از مردم تبدیل شد. این اشتباه مفهومی پیوندهای بنیادینی را که زندگی مشترک سیاسی ما را تشکیل میدادند به جایی بیرون از مناسبات هر روزه ما منتقل کرد. انگار میشود سرنوشت ما، به عنوان مردم را از «نظام» جدا کرد و حیات سیاسی در بیرون از مناسبات اصلی تشکیلدهنده آن را تصور کرد. مسائل ناشی از این اشتباه مفهومی بستر مناسبی برای ایجاد دشمنی را در اختیار دشمنان جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت قرار میداد. وقتی «نظام» در سطح شناختی به چیزی بیرون از مردم تبدیل شده باشد، میتوان «نظام» را تهدید کرد؛ میشود «نظام» را تحریم کرد و به «نظام» حمله نظامی کرد و به برخی از شهروندان ایرانی این ایده را فروخت که همه اینها برای آزادی آنها و تضمین زندگی بهتر برای ایشان انجام میشود.
این همان خط تبلیغیای است که سازمان مجاهدین خلق پیشتر وقتی برای تضعیف نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران همه توان خود را در اختیار دولت صدام قرار داده بود از آن استفاده میکرد. در این یادداشت تلاش میکنم روایتی سیاسی درباره مسائل مربوط به ترور شهید اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در تهران را فراهم کنم. همچنین سعی میکنم نتایج منطقی این روایت سیاسی در زمینه خونخواهی ایران را به طور مختصر مورد ارزیابی قرار دهم.
* ترور شخص ثالث در محدوده سرزمینی ایران بهعنوان چالش شخصیت حقوقی دولت
تا امروز درباره ترور رئیس دفتر سیاسی حماس و همراهش در تهران تحلیلهای زیادی ارائه شده است. با این وجود تقریبا هیچکدام از این تحلیلها به معنایی که اقدام بزدلانه رژیم صهیونیستی در این فقره از جنبه سیاسی دارد نپرداختهاند. تا جایی که به دولتها مربوط میشود، اقدام رژیم صهیونیستی در این مورد به معنای به چالش کشیدن شخصیت حقوقی و جوهره سیاسی جمهوری اسلامی ایران بهمثابه یک دولت است. این مساله را باید در سایه این واقعیت فهمید که همه افراد مقیم در یک کشور، چه شخصیتهای سیاسی باشند، چه شخصیتهای حقیقی معمول ذیل قوانین دولت میزبان از مصونیتها، حقوق و امنیت ناشی از استقرار دولت میزبان برخوردار هستند. هر بار یک طرف خارجی، بدون اذن یا اطلاع دولت میزبان علیه این دسته از افراد به اقدامی سیاسی، حقوقی یا امنیتی علیه تمامیت وجودی آنها دست بزند، در حقیقت و به طور عملی اصل استقرار دولت میزبان را به چالش کشیده و آن را نادیده گرفته است. از این جهت اقدام طرف ثالث در این زمینه اقدامی علیه تمامیت وجودشناختی دولت میزبان است، چرا که با این اقدام طوری عمل کرده است که انگار دولت میزبان اصلا وجود ندارد. به طور کلی اقدام باند تبهکار صهیونیستی علیه شهید اسماعیل هنیه در تهران، صرفا اقدامی علیه یک شهروند خارجی و یکی از رهبران مقاومت فلسطین نیست، بلکه بیش و پیش از هر چیز اقدامی علیه امنیت و تمامیت دولت جمهوری اسلامی ایران و بهتبع آن علیه هویت سیاسی همه ایرانیان است. از این قرار موضوع این اقدام صرفا به حقوق بینالملل مربوط نمیشود. از آنجا که موضوعی مربوط به امنیت ملی ایران است، میشود آن را به عنوان مسالهای داخلی در نظر گرفت. همینطور باید آن را در مقام موضوعی ملی که به هویت سیاسی همه ایرانیان مربوط میشود صورتبندی کرد.
* زمانبندی ترور؛ اقدام علیه اراده ملت
موضوع دیگری که باید درباره مسائل مربوط به اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی علیه رهبر سیاسی مقاومت فلسطین موردتوجه قرار گیرد، به زمانبندی این اقدام مربوط میشود. در میان همه فرصتهای احتمالی که ممکن بود سران رژیم صهیونیستی برای اقدام علیه شهید اسماعیل هنیه در اختیار داشته باشند، اینطور به نظر میرسد که با اهداف مشخص و مقاصد سیاسی روشنی فرصت کوتاه حضور او و همراهانش در مراسم تحلیف ریاستجمهوری ایران را انتخاب کردهاند. برای روشن شدن این موضوع باید به دلالتهای سیاسی روشن انتخابات اخیر ریاستجمهوری در ایران و مسائل بعد از معلوم شدن نتایج انتخابات بپردازیم.
انتخابات سیاسی برای تعیین نهمین رئیسجمهور ایران، دلالتهای سیاسی روشنی درباره سیاست داخلی ایران داشته است. حاکم شدن یکجور «عقلانیت انقلابی» در فرآیندهای منتهی به برگزاری انتخابات پس از ضایعه سقوط بالگرد شهدای خدمت، فرآیند نهادمند انتقال قدرت پس از شهادت دکتر ابراهیم رئیسی و مشارکت معنادار مردم در فرآیندهای مربوط به این انتقال نهادمند موضوع قابلتوجهی است که در این زمینه باید به آن اشاره کرد. مجموعه فرآیندهای انتخاباتی در چهاردهمین دوره ریاستجمهوری در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نمایانگر ظهور نوعی بلوغ سیاسی در میان گروههای مختلف رقیب در جریان انتخابات بود. بلوغی که پایه وحدت سیاسی حول مبانی اصلی تشکیلدهنده دولت در ایران را ضمن برجسته کردن ارزشهای اساسی و روح حاکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بخوبی برجسته کرد. مجموعه این مسائل نوعی بلوغ سیاسی مبتنی بر وحدت را در میان نخبگان سیاسی و مدنی ایران متبلور کرده بود.
همه اینها در مراسم تحلیف ریاستجمهوری و در حضور رهبران مقاومت یا نمایندگان آنها، بخوبی وحدت سیاسی میان ایران و مقاومت را در مقابل چشم رهبران سیاسی کشورهای مختلف جهان و نمایندگان رسانههای جهانی به نمایش درآورده بود؛ وحدتی سیاسی که به نام ارزشهای عام مقاومت، میتواند بیانگر ظهور هویت سیاسی جدیدی در منطقه غرب آسیا و الگویی برای مقامت سیاسی در همه جهان به حساب بیاید.
از این قرار اقدامی را که دولت جعلی اسرائیل علیه اسماعیل هنیه در تهران انجام داد باید به عنوان اقدامی علیه این ۲ وحدت و این فرآیندهای سیاسی بنیادین بفهمیم. اسرائیل با این کار از یک طرف اراده ایرانیان برای تعیین سرنوشت خود در قالبهای سیاسی نهادمند و نتایج بهدستآمده از این فرآیندهای سیاسی را هدف قرار داده و از طرف دیگر وحدت داخلی ایرانیان ذیل «عقلانیت انقلابی» پدیدارشده در انتخابات ریاستجمهوری و پیوند بنیادین و سیاسی میان این عقلانیت و روح نیروهای مقاومت در منطقه غرب آسیا را هدف قرار داده است. اینها هر دو موضوعاتی اساسی هستند که باید آنها را به اعتبار نسبتی که با ایده دولت در جمهوری اسلامی ایران برقرار میکنند، به عنوان موضوعاتی وابسته و مربوط به همه اعضای ملت در ایران در نظر گرفت: جنگی که اسرائیل بر آتش آن میدمد، جنگ علیه ایران و همه شهروندان دولت جمهوری اسلامی ایران است.
* خونخواهی، حراست از مبانی دولت و امر ملی
موضوع خونخواهی ایران که در پی اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی توسط رهبر انقلاب مطرح شد، جنبههای مختلفی دارد. با این وجود تا جایی که به موضوع این یادداشت مربوط میشود، این خونخواهی بیش و پیش از هر چیز دیگری باید به عنوان ضرورتی سیاسی و موضوعی مربوط به دولت فهمیده شود. همانطور که پیشتر آوردم، اقدام اسرائیل علیه شهدای مقاومت در تهران، از چند جهت موضوعی است که به شکل بنیادین با نفس دولت جمهوری اسلامی ایران پیوسته و بنیانهای حقوقی و سیاسی آن را هدف قرار داده است. از این جهت، «خونخواهی میهمان عزیز ما» را همچنین باید به عنوان تلاشی به نام دولت و با هدف حراست از این بنیان وجودشناختی دولت در جمهوری اسلامی ایران صورتبندی کنیم. اهمیت این موضوع باید هم در نوع روایتی که از آن ارائه میدهیم و هم در نوع پاسخی که در مقابل دشمن صهیونیست انتخاب میکنیم در نظر گرفته شود.
موضوع دیگری که در این زمینه باید به آن توجه کرد به وحدت ملی درون ایران و وحدت سیاسی میان ایران و مقاومت اسلامی در منطقه مربوط میشود. از این قرار، هم در روایتی که از اقدام تروریستی رژیم اسرائیل ارائه میکنیم و هم در شکل و محتوای خونخواهی ویژهای که انتظار آن را میکشیم باید موضوع این ۲ شکل از وحدت در نظر گرفته شود. از یک طرف نباید شرایطی را به وجود بیاوریم که وحدت بهدستآمده ذیل عنوان «عقلانیت انقلابی» در جریان و پس از به پایان رسیدن انتخابات ریاستجمهوری خدشهدار شود و از طرف دیگر باید پیوند عمیقا سیاسی و هویتی موجود میان دولت جمهوری اسلامی ایران با ایده مقاومت در منطقه غرب آسیا را بیشتر از قبل در نظر بگیریم و آن را به نمایش بگذاریم. اگر با من موافق باشید که اقدام رژیم صهیونیستی، اقدامی علیه ایران و ایرانی بودن ما، به عنوان اعضای یک واحد سیاسی است، در موضوع خونخواهی نیز باید این وحدت و سرنوشت مشترک را در نظر بگیریم و به صدای واحدی علیه نیرویی تبدیل شویم که در خیال پلید خود، نفاق، ازهمپاشیدگی و ناتوانی ما را آرزو میکند.
پژوهشگر اندیشههای سیاسی *
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ یافتههای مراکز معتبر افکار سنجی درباره وضعیت سرمایه اجتماعی ایرانیان برای پاسخ نظامی تهران به رژیم صهیونیستی چه میگوید؟
خونخواهی ملی
پس از ترور شهید اسماعیل هنیه جامعه در وضعیت آمادگی و مطالبه پاسخ اقتدارآفرین قرار دارد
از مهمترین ابعاد محاسباتی نظام حکمرانی برای پاسخ به تهدیدهای امنیتی و نظامی پیرامونی، سنجش میزان «همراهی مردم» با دغدغهها، یافتهها و تصمیمات مسؤولان عالی کشور است. در واقع باید مشخص شود میزان سرمایه اجتماعی متراکمشده در پشت تصمیمات اقتدارآفرین و امنیتساز چقدر است تا بر مبنای آن پاسخ مناسب و درخوری برای تهدیدات فراهم کرد. چنانچه این محاسبات با واقعیات اجتماعی همخوانی نداشته باشد به شکاف انتظارات ملت - دولت دامن خواهد زد و سرمایه اجتماعی را خدشهدار خواهد کرد. این شکاف تنها زاییده عوامل سلبی مثل «عدم آمادگی» جامعه برای پاسخهای نظامی نخواهد بود، بلکه در ابعاد ایجابی اگر سطح پاسخ به تهدیدات «کمتر از آمادگی» و انتظار جامعه باشد، انفعال، تضعیف و «سرخوردگی روحیه ملی» را به دنبال خواهد داشت. از این رو ارزیابی دقیق میزان «سرمایه اجتماعی پشتیبان» برای اقدام مناسب حاکمیت در پاسخ به ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران از واجبات تصمیمگیران است. مجموعه مطالعات افکارسنجی انجامشده در یک سال گذشته درباره دیدگاه افکار عمومی نسبت به عملیات توفان الاقصای حماس در مهر 1402 تا عملیات موشکی ایران در فروردین 1403 که توسط مجموعههای نظرسنجی دانشگاه تهران، صداوسیما، ایسپا و پژوهشگاه وزارت ارشاد انجام شده، گویای این واقعیت است که جامعه پس از ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران، در وضعیت آمادگی و مطالبه پاسخ اقتدارآفرین برای کشور قرار دارد و هرگونه انفعال در این زمینه خسارتهای اجتماعی و ضربه به هویت و شخصیت ایرانی را به دنبال خواهد داشت.
سرمایه اجتماعی ناشی از عملیاتهای محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی در یکسال اخیر در بهبود ابعادی از سرمایه اجتماعی موثر بوده و توانسته است در ارتقای «وجه سیاسی امید به آینده»، «احساس امنیت ملی» و «هویت ملی» نقشآفرینی کند. این سرمایه اجتماعی انباشته اکنون در خدمت تصمیمات مسؤولان عالی کشور برای محاسبه نحوه پاسخگویی به رژیم صهیونیستی قرار دارد.
* «احساس غرور» از عملیات علیه رژیم صهیونیستی
سنجش احساس غرور از عملیاتهای جبهه مقاومت علیه اسرائیل در 2 مقطع زمانی آبان 1402 (بعد از عملیات توفان الاقصای نیروهای فلسطینی) و اردیبهشت 1403 (پس از عملیات موشکی «وعده صادق» ایران) انجام شده است. احساس غرور مردم از عملیات فلسطینیها تا 69 درصد برآورده شده و عملیات «وعده صادق» (سپاه) توانسته است غرور 77 درصد ایرانیها را برانگیزد. تفاوت در احساس غرور بیشتر از عملیات موشکی سپاه نسبت به عملیات حماس – که آن هم در حد بالایی قرار دارد - ناشی از دغدغههای ملی است که در بخشی از مردم فعالتر است.
* بهبود بُعد سیاسی «امید به آینده»
بعد سیاسی امید به «آینده» شامل شاخصهای امیدواری به «قدرت و اقتدار کشور»، «نفوذ سیاسی منطقهای و بینالمللی»، «همگرایی بین مسؤولان» و «توجه به مطالبات مردم» است. پیمایشهای ملی نشان میدهد وضعیت امید سیاسی در اواخر سال 1401 تحت تأثیر اغتشاشات که منجر به بروز ناامنی در کشور شده بود در وضعیت گرایش به «نسبتاً ناامیدی» قرار داشته است. سنجش دو گویه «قدرت و اقتدار کشور» و «نفوذ سیاسی بینالمللی و منطقهای» در اردیبهشت 1403 نشان میدهد ارتقای این 2 سنجه بر اندازهگیری میزان کلی «بُعد سیاسی امید به آینده» موثر واقع شده و آن را از وضعیت گرایش به «نسبتاً ناامیدی» به سمت وضعیت گرایش به «نسبتاً امیدواری» سوق داده است. در این تغییر، غالب گویههای مورد سنجش تا حدود کمی بهبود داشتهاند اما گویه «امیدواری به قدرت دفاعی و اقتدار کشور در آینده» با 8 درصد ارتقا به 76 درصد رسیده؛ یعنی 76 درصد مردم به قدرت و اقتدار کشور امیدوارند. این گویه قبلا در رقم موافقت 68 درصدی قرار داشته و این افزایش به این معناست که مجموعه اتفاقاتی در یک سال گذشته باعث رشد ارزیابی مردم از اقتدار کشور و امید به افزایش آن در آینده شده است که بدون شک حمله 26 فروردین نقشی کلیدی در این ارزیابی دارد.
همچنین گویه ارزیابی امیدوارانه از «نفوذ سیاسی منطقهای و بینالمللی» که در وضعیت 56 درصد قرار داشته است هماکنون به 68 درصد نزدیک شده که در علتیابی آن باید باز هم به موفقیتهای میدانی جبهه مقاومت و اقتدار دفاعی کشور، همچنین عقلانیت نظام سیاسی در مدیریت تحولات منطقه اشاره کرد.
* ارتقای «احساس امنیت ملی»
از مهمترین گویههایی که در اندازهگیری شاخص احساس امنیت ملی به کار میرود میزان احساس امنیت از «احتمال درگیری و حمله نظامی به کشور» و «احتمال بروز شورش و تجزیه کشور» است. در حالی که بر اساس سابقه ذهنی اغتشاشات 1401 و ضریب رسانهای جریان مورد حمایت دشمن، مردم در برابر عدم حمله نظامی به کشور 62 درصد و در مقابل عدم درگیری و تجزیه ایران 69 درصد اطمینان خاطر داشتند، عقلانیت در پیش گرفتهشده در تصمیمات سیاسی نظام در کنار تحرکات اقتدارآفرین یک سال گذشته که در نهایت به پاسخ مقتدرانه به رژیم صهیونیستی انجامید، باعث افزایش احساس امنیت ملی شده است. نتایج پیمایش اردیبهشت 1403 نشان میدهد اطمینان و احساس امنیت از عدم هرگونه حمله نظامی به کشور به 75 درصد و اطمینان از عدم درگیری داخلی و تجزیه کشور به 78 درصد ارتقا یافته است.
* ارزیابی از «توان نظامی کشور» در مقابله با تهدیدهای اسرائیل
در حالی که ارزیابی از توان مقابله ایران در پاسخ به تهدیدهای احتمالی رژیم صهیونیستی علیه کشورمان پس از عملیات توفان الاقصی (آبان 1402) در حد 69 درصد بوده است این ارزیابی پس از نمایش قدرت موشکی ایران در حمله به اسرائیل در عملیات «وعده صادق» (اردیبهشت 1403) ارتقای قابل ملاحظهای یافته و به 78 درصد رسیده است.
* تقویت «هویت ملی»
ابعاد «سرزمینی» و «سیاسی» هویت ملی از جمله گویههایی است که تحت تأثیر نمایش اقتدار کشور در حمله 26 فروردین تقویت شده است. اگرچه تعلقات به جغرافیا و تاریخ سرزمین همیشه در اوج گرایشات پیمایشهای جامعه ایرانی قرار داشته اما نتایج پیمایشها نشان میدهد شرایط و اقتضائات مرتبط با تقویتکنندههای ملی از جمله توان دفاعی و مدیریت محیط منطقهای در تقویت این شاخصها نیز موثر افتاده است. در بعد سرزمینی، 3 گویه «افتخار به ایرانی بودن»، «اهمیت حفظ تمامیت ارضی کشور» و «آمادگی دفاع از کشور در صورت جنگ» مورد سنجش قرار گرفته است. گویه «افتخار به ایرانی بودن» به دلیل عمق هویتی همچنان میزان بالایی را نشان میدهد، به طوری که حول عدد 87 درصد در دی ماه 1402 همچنان تقویت شده و کماکان به همین مقدار گرایش دارد (88 درصد در اردیبهشت 1403).
اما گویه «اهمیت حفظ تمامیت ارضی» تحت تأثیر 2 عامل «تهدیدات و منازعات منطقهای» و «پاسخ تاریخی به تهدیدات در قالب عملیات 26 فروردین» در ذهنیت جمعی مردم فعالتر شده و افکار عمومی خود را نسبت به آن مسألهمند فرض کردهاند، به طوری که گویه «اهمیت حفظ تمامیت ارضی» در افکار عمومی از 84 درصد در تیر 1402 به 92 درصد در اردیبهشت 1403 ارتقا یافته است. در نهایت سنجش میزان «آمادگی برای دفاع از کشور در صورت جنگ» از مهمترین شاخصهای ارزیابی از هویت ملی است؛ 72 درصد مردم اعلام کردهاند در صورت تعرض به خاک کشورمان، آمادگی دارند در «حوزههای غیرنظامی» (کمکهای مالی و خدماتی و...) به دفاع از کشور کمک کنند اما درباره «حضور داوطلبانه نظامی» در جبهه جنگ در مقابل دشمن که بخش «سخت» دفاع را شامل میشود 58 درصد مردم تمایل خود را برای حضور در جبهه علیه اسرائیل ابراز کردهاند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|