|
ارسال به دوستان
نگاهی به آثار مرحوم سیدضیاءالدین دری که نقش مهمی در تبیین تاریخ معاصر ایران داشت
علیه خودباختگی
گروه فرهنگ و هنر: بدون شک سیدضیاءالدین دری را باید یکی از سرشناسترین و موثرترین فیلمسازان سینما و تلویزیون نامید؛ هنرمندی که با آثارش نقش و سهم بسیار مهمی در تبیین و روشنگری تاریخ معاصر ایران ایفا کرده است؛ از مجموعه «کیف انگلیسی» گرفته تا «کلاه پهلوی» که به جرأت میتوان این ۲ مجموعه نمایشی را از لحاظ محتوایی جزو آثار ممتاز و کمنظیر حوزه سریالسازی دانست.
یکی از مهمترین مؤلفههای تاثیرگذار در این آثار در کنار دانش و تخصص، دغدمندی فیلمساز پیرامون اینگونه موضوعات است، به گونهای که دری در ساخت سریال کلاه پهلوی از کتابی به همین نام که در ابتدای دهه 60 توسط خودش نگارش شده بود، اقتباس کرده است و این نشان میدهد تبیین و روشنگری پیرامون تاریخ معاصر جزو مهمترین اولویتهای این هنرمند بوده است؛ سینماگری که در 65 سالگی، در اوج پختگی از میان ما رفت.
سیدضیاءالدین دری ۲۹ تیر ۱۳۳۲ در تهران، محله نواب، چهارراه سالار به دنیا آمد. در یک خانه چهاراتاقی و زیرزمین که آبانبار آنجا بود با یک حیاطخلوت که پشت خانه بود. خانه پدرش شمالی ساخته شده بود و یک حیاط ۲۰۰ متری داشت. خودش درباره خانوادهاش میگوید: من بعد از ۲ خواهر به دنیا آمدم. مادرم ۲ پسر را از دست میدهد، یکی سقط میشود و یکی بعد از به دنیا آمدن فوت میشود و بعد خواهران من به دنیا میآیند. در واقع من نخستین فرزند ذکور بودم که ماندم. بعد از من هم برادری به دنیا آمد به نام سیدقوامالدین و یک خواهر و برادر دوقلو دارم، سیدمحمد و فاطمهسادات و ۲ خواهرم اکرمسادات و اعظمسادات هستند که بزرگتر از من هستند.
پدرش سواد ابتدایی داشت و تا ششم ابتدایی خوانده بود و اصالتا ساوهای بود که از سال ۱۳۱۶ به تهران آمده بود. مدتی در محضر کار میکرد، بعد هم کارمند دخانیات و سال ۱۳۲۲ رئیس اداره انحصار تریاک شد.
سیدضیاءالدین تحصیلات خود را در مدرسه طاهری اسلامی سپری کرد و به گفته خودش از آمادگی تا 11 دبیرستان در همین مدرسه خواند. وی درباره این دوره از زندگیاش گفته بود: کلاسهای فراوانی داشت. با خواهرانم میرفتم. از آنجا رفتم مدرسه اسلامی و از آنجا به بعد شدیم محصل. مدرسه من اسلامی بود و معلمهای ما روحانی بودند. پس از پایان تحصیل دبیرستان در ۱۳۵۴ برای تحصیل به انگلیس رفت و در آنجا رشته علوم ارتباطات خواند. آنگونه که خودش گفته بود: ۸۰ واحد خواندم، بعد باید میرفتم آمریکا، چون میخواستم سینما بخوانم. دانشگاه به من نمیتوانست واحد بدهد، من واحدهای نظری را گذرانده بودم، باید واحدهای عملی را میگذراندم برای سینما و فیلمسازی، به همین علت تا قبل از اینکه بروم آمریکا، مجبور بودم چندین واحد علوم ارتباطات را بگذرانم. وقتی خواستم بروم، بحران ایران و آمریکا شروع شد و به ما ویزا ندادند، در حالی که من ترانسفر دانشگاه آمریکایی بودم به بوستون؛ یعنی از دانشگاه آمریکایی جنوب انگلیس داشتم ترانسفر میشدم؛ یعنی من دانشجوی دانشگاه آمریکایی بودم اما به من ویزا ندادند بروم بوستون و در شعبه اصلی که یکی از دانشگاههای معتبر بود سینما بخوانم اما هزینههای دانشجویی را تایید نمیکردند، پدرم میگفت ما چطور برای تو پول بفرستیم و من بازگشتم.
او از دوران دبیرستان به هنر و نمایش علاقه داشت و در همان دوران تئاترهایی در مدرسه برگزار میکرد تا اینکه به گفته خودش بشدت به علی شریعتی متمایل و یکی از پاهای ثابت سخنرانیهای حسینیه ارشاد میشود. خودش در این باره گفته بود: تحت تأثیر صحبتهای دکتر شریعتی نمایشنامهای نوشتم با عنوان «رگبار در عاشورا» که در کاخ مرکزی جوانان که اعضای آن همه باید دانشجو میبودند، نمایشی را اجرا کردیم که برای نخستینبار مکان تئاتر کاخ جوانان برای عاشورا باز بود.
دری پس از بازگشت از انگلیس در عرصه هنر فعال شد و شروع فعالیت خود در سینما را با دستیاری کارگردان فیلم «گرداب» به کارگردانی حسین دوانی در سال ۱۳۶۱ شروع کرد و بعد فعالیت هنری خود را با تلویزیون آغاز کرد و با کارگردانی فیلم سینمایی «صاعقه» در سال ۱۳۶۳ به جمع کارگردانان سینما پیوست؛ ملودرامی خانوادگی با درونمایه زیادهخواهی که در نهایت به فاجعهای دردناک ختم میشود. فیلم درباره زن و شوهر جوانی به نام حسن و آذر است که بلندپروازیهای زن، شوهر را به رشوهخواری واداشته و سرانجام نیز به سکته قلبی حسن و مرگ وی ختم میشود.
فیلم «صاعقه» تا حدودی با فیلمهای خانوادگی همدوره خود تفاوت داشت و از ساختار حرفهایتری برخوردار بود اما چندان عامهپسند نبود. به همین خاطر نیز شکست سختی در گیشه خورد و سازنده اثر را به مدت ۱۱ سال از سینما دور کرد. دری در این فاصله زمانی برای ساخت فیلم «لژیون» دورخیز کرد که آن هم با شکست مواجه شد و سرانجام خوبی پیدا نکرد. این فیلم در سالهای اولیه دهه ۷۰ جلوی دوربین رفت اما پس از مدت کوتاهی در مرحله فیلمبرداری متوقف شد. پس از گذشت چند سال با مساعدت بنیاد فارابی، فیلمبرداری بخشهای باقیمانده کار انجام شد و در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
دری در نیمه دهه ۸۰ بار دیگر به سینما بازگشت و ۲ فیلم «عشق ممنوع» و «من و دبورا» را در لبنان جلوی دوربین برد که هیچیک از آنها در نوبت اکران عمومی قرار نگرفتند.
این کارگردان آثاری همچون «دیدار در غبار»، «باد و شقایق»، «صاعقه»، «لژیون»، «در سرزمینی دیگر» و «سینما سینماست» را جلوی دوربین برد. بعدها اما به ساخت سریالهای تلویزیونی رو آورد و سال ۱۳۶۹ سریال «کمند خاطرات» را کارگردانی کرد.
مشهورترین کارهای دری اما ۲ مجموعه «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» بودند که «کیف انگلیسی» سال ۱۳۷۸ ساخته شد که داستان آن در دوران موسوم به دهه طلایی آزادی اتفاق میافتد و زندگی شخصیتهای سیاستمدار و روشنفکری در این دوران را به تصویر میکشد. علی مصفا، لیلا حاتمی، محمدرضا شریفینیا، سیروس گرجستانی، فرهاد اصلانی، صبا کمالی، قطبالدین صادقی، فاطمه نوری و حسام نوابصفوی بازیگران این مجموعه بودند و این سریال را میتوان از موفقترین برنامههای تلویزیونی دهه ۸۰ دانست که مورد توجه هر ۲ طیف مخاطبان خاص و عام قرار گرفت.
سریال «کلاه پهلوی» اما مجموعهای بود که سال ۹۲-۱۳۹۱ از شبکه یک سیما روی آنتن رفت و پخش آن موافقان و مخالفان بسیاری داشت. سریال درباره زندگی «فرخ باستانی» جوانی ایرانی از طبقه فقیر جامعه بود که پس از تحصیل در مدرسه دارالفنون تهران، برای ادامه تحصیل به پاریس میرود که در روزهای پس از جنگ اول جهانی شرایط سختی دارد. این وضعیت فشار زیادی به فرخ میآورد و او در بین این حوادث با دختری ایرانی ـ فرانسوی به نام «بلانش» آشنا میشود که از پدری فرانسوی و مادری ایرانی متولد شده است که با او ازدواج میکند و موفق میشود عنوان منشیگری «حسن تقیزاده» سفیر وقت ایران در پاریس را در فاصله سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴ میلادی به دست آورد. تقیزاده هنگام بازگشت فرخ باستانی به ایران در نامهای خطاب به «علیاصغر حکمت» وزیر فرهنگ و معارف توصیه میکند از فرخ در دستگاه حکومت استفاده کند. حکمت نیز به «محمود جم» وزیر داخله توصیه فرخ را میکند و به این ترتیب فرخ باستانی، فرماندار یک شهرستان کوچک کویری با نام «سامان» میشود. فرخ پس از حضور در آن شهرستان به مرور اقدام به تخریب بافت سنتی شهر و جایگزین کردن آن با خیابانی مدرن و مغازههایی جدید میکند. حضور همسر فرانسوی او در آن شهر کوچک و مذهبی نیز به مرور باعث بروز تغییراتی در شهر میشود. امین حیایی، مریلا زارعی، محمدرضا شریفینیا، شقایق فراهانی، داریوش فرهنگ و... بازیگران این مجموعه را تشکیل میدادند. دری اما سالهای اخیر درگیر ساخت سریال تاریخی دیگری با عنوان «سردار سنجرخان» شد که قرار بود در شبکه استانی کردستان تولید شود. بخش وسیعی از کارهای این سریال را انجام داده بود که با مرگ او تکلیف این سریال تاریخی هم که میتوانست یکی از آثار موفق کارنامه او به حساب بیاید، نامشخص ماند.
این کارگردان سال ۱۳۹۷ به دلیل عارضه کبدی در بیمارستان تهران بستری و برای پیوند کبد به بیمارستان شیراز منتقل شد و عمل پیوند کبد را با موفقیت پشت سر گذاشت اما بهبودی کامل نیافت و ۲۶ مرداد در بیمارستان صدرای شیراز چشم از جهان فروبست و پیکرش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
ارسال به دوستان
به بهانه سالگرد درگذشت نادیا گلچین، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون
بازیگری که از سرو ایستادهتر بود
گروه فرهنگ و هنر: «هیچکس سراغی از من نگرفته و حتی به من زنگ نزدند. البته خودم هم مانند آنها هستم و وقتی کسی گرفتار است، سراغی نمیگیرم اما وضعیت من خیلی حاد است. از سال ۱۳۸۰ بیماریام آغاز شد و به نارسایی کلیه مبتلا شدم و وقتی دیدم نمیتوانم تحمل کنم سال ۸۲ اقدام به پیوند کلیه کردم اما این پیوند به من نساخت و بعد از آن یک روز خوش ندیدم و طی این مدت مدام درگیر بیمارستان هستم و اتفاقات عجیبی برایم افتاده و هرچند وقت یک بار بستری شدهام. بعد از 2 بار جراحی سخت در ستون فقرات، گرفتار بیماریهای دیگری شدهام که من را در بیمارستان انداخته و حتی تکان نمیتوانم بخورم و 4-3 روز است در بخش آیسییو تحت نظر هستم».
این بخشی از آخرین گفتوگوی نادیا دلدارگلچین، هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون بود که متاسفانه خیلی زود و در آغاز دهه پنجم زندگی دار فانی را وداع گفت. در بیوگرافی نادیا گلچین آمده متولد ۱۸ اردیبهشت ١٣٣٩ خورشیدی در تهران است. او در رشته موسیقی در هنرستان عالی موسیقی به تحصیل پرداخت و موفق به اخذ دیپلم در این رشته شد. ابتدا وارد عرصه تئاتر شد و بتدریج به بازیگری در سینما رو آورد. سال ۱۳۶۹ با بازی در فیلم «ابلیس» ساخته احمدرضا درویش به ایفای نخستین نقش خود در سینمای ایران پرداخت. او در پاسخ به پرسشی درباره کمکاری در سالهای آخر گفته بود: «سعی کردم دور از عرصه بازیگری نباشم، چون اگر دور باشم، احساس افسردگی شدید میکنم و فقط دلم میخواهد جلوی دوربین باشم. ضمن اینکه اگر کار نکنم، زندگیام لنگ میماند. من سرپرست ندارم و حتما باید دستم را روی زانویم بگذارم، بلند شوم و کار کنم».
از جمله نقشآفرینیهای مهم نادیا گلچین میتوان به حضور در فیلمهایی چون «دیدار در استانبول»، «دو روی سکه»، «پادزهر»، «همه دختران من»، «مرد نامرئی»، «خط آتش»، «روسری آبی»، «کمکم کن»، «مهر مادری»، «غریبانه»، «شیدا» و «دختری با کفشهای کتانی»، مجموعههای تلویزیونی «خاله سارا»، «کهنه سوار»، «دزدان مادربزرگ»، «همه فرزندان من»، «پزشکان»، «شنهای کف رودخانه»، «سه در چهار» و نمایشهای «زیر گذر لوطی صالح»، «سوگ»، «مضحکه آدم»، «معرکه در معرکه» و... اشاره کرد.
ندا جعفری، دختر نادیا گلچین درباره آخرین وضعیت جسمانی مادرش و به کما رفتن وی گفته بود: «مادرم ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ دچار حمله تنفسی شد و به کما رفت و در بخش آیسیوی بیمارستان عرفان بستری شد. متاسفانه قلب مادر ۲۰ تا ۳۰ درصد کار میکند و ماهیچههای قلب بخوبی کار نمیکنند. مادرم در طول این سالها رنج بسیاری به خاطر بیماریاش متحمل شده بود و متاسفانه بعد از ۹ روز به کمای سنگین رفت و او را برای همیشه از دست دادیم».
اما یکی از اتفاقات بحثبرانگیز پیش از در گذشت این بازیگر محجوب و زحمتکش، برگزاری گلریزان و جمعآوری کمکهای مالی برای جبران هزینههای درمان وی بود که با واکنش خانواده گلچین روبهرو شد به طوری که خانواده نادیا دلدارگلچین با انتقاد از اعلام شماره حساب برای کمک به وی از مردم خواستند در این گلریزان شرکت نکنند. دختر این بازیگر سینما و تلویزیون در این باره گفته بود: «متاسفانه بدون اینکه ما در جریان باشیم، از طریق ارسال پیامک برای سینماگران و همچنین اعلام شماره حساب برای مادرم، گلریزان به راه انداختند که اصلا موافق چنین کاری نیستیم. ما سالها قبل برای فراهم کردن هزینههای عمل مادرم خانهاش را فروختیم و حالا با چنین روحیهای چگونه میتوانیم از مردم کمک بگیریم؟! ایکاش قبل از به راه انداختن این آبروریزی برای بازیگری که یک عمر با آبرو زندگی کرده، حداقل با خانوادهاش موضوع را مطرح میکردند». نادیا دلدار گلچین سرانجام ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ پس از ۹ روز بودن در حالت کما در ۵۲ سالگی در بیمارستان عرفان تهران درگذشت.
مراسم خاکسپاری وی ۲۶ مرداد با بدرقه اهالی فرهنگ و هنر و شمار زیادی از دوستداران این هنرمند مردمی از تالار وحدت به طرف قطعه هنرمندان بهشت زهرا برگزار شد و اقوام و آشنایان و هنرمندان مختلف درباره شخصیت و حرفه نادیا دلدارگلچین سخنوری کردند.
نادر گلچین، پدر نادیا گلچین در آن مراسم گفت: «نادیا دختری مهربان و خانوادهدوست بود که کینه در دلش راهی نداشت. با اینکه دختر عموهایش همکار او بودند، هرگز بغض و حسدی نسبت به آنها نداشت. نادیا دور از جنجال و هیاهو، مردانه روی پای خود ایستاد و همه را دوست داشت. او همیشه قانع بود. تا نفس باقی است، جایگاهش در سینه تنگ من است. نادیا با ما نیست ولی در هرگوشه و کناری خاطرات تلخ و شیرینش را به یاد میآورم».
منیژه دلدار گلچین، دختر عموی نادیا گلچین هم گفت: «میگویند ایستادگی را از سرو آموخت. نادیا از سرو ایستادهتر بود، در تحمل کردن سختیها بینظیر بود، او سرو ایستاده ما بود. پارهای از تن ما بود که رفت، ما دلمان برایش خیلی تنگ میشود».
مرجانه گلچین، دیگر دخترعموی نادیا گلچین نیز گفت: «نادیا به دلیل بیماریاش در سالهای گذشته درد و رنج فراوانی را تحمل کرد ولی هرگز امیدش را از دست نداد، نگاهش به فرداهای روشن بود».
همچنین سیداحمد میرعلایی مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی گفت: «هر چند مدتها دچار بیماری بود ولی هرگز گلایهای نکرد. همه اندوختههایش را هزینه درمان کرد اما با مناعت طبع و آبروداری زندگی کرد. ائمه میگویند به حساب خود برسید، پیش از اینکه به حسابتان برسند. خانم گلچین انشاءالله جزو آمرزیدهشدگان درگاه خداوند است، بویژه اینکه در این ماه عزیز که ماه میهمانی خداست از دنیا رفت».
ارسال به دوستان
رئیس مرکز تحقیقات صدا و سیما در نشست عملی برنامه حسینیه معلی:
۳۰ میلیون نفر مخاطب «حسینیه معلی» بودند
گروه فرهنگ و هنر: نشست علمی برنامه «حسینیه معلی» با حضور مدیران شبکه ۳، عوامل این برنامه و مدیران مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما در سالن شهید صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.
نجمالدین شریعتی مجری، سیدبشیر حسینی کارگردان، سعید ستودگان تهیهکننده، مهدی بلوکات قائممقام شبکه ۳ و محسن شاکرینژاد رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما از جمله حاضران در این نشست بودند.
نجمالدین شریعتی، مجری «حسینیه معلی» که اجرای این نشست را بر عهده داشت در ابتدا طی سخنانی گفت: قرار است در این نشست برنامه را عالمانه تحلیل کنیم. آقای فروغی، مدیر شبکه ۳ از همان روزهای اول جانانه برنامه را حمایت کرد.
وی اضافه کرد: طبق آخرین آمار مرکز تحقیقات صداوسیما، «حسینیه معلی» یکی از پرمخاطبترین برنامههای سالهای اخیر تلویزیون بود که توضیحات درباره چگونگی این آمار توسط رئیس مرکز تحقیقات ارائه میشود.
شاکرینژاد، رئیس مرکز تحقیقات در ادامه تصریح کرد: ما در عصری هستیم که وضعیت تماشای تلویزیونهای خطی در دنیا کاهشی است و برودکست در رقابتی جدی با فضای برودبند مخاطبانش را واگذار کرده است.
وی با اشاره به آمار مخاطبان «حسینیه معلی» اظهار کرد: سال قبل مخاطب این برنامه ۳۶ درصد بود که امسال به عدد ۴۳ درصد رسیدیم. ما ماهانه میزان مخاطب برنامههای شاخص را میسنجیم. ملاک ما در آمار آخرین نظرسنجیهاست. برای این برنامه هم آخرین آمار در نظر گرفته شد. برای ۱۳ قسمت ۴۳ درصد است، یعنی بیش از ۳۰ میلیون نفر باید آن را دیده باشند. آخرین فصل «عصر جدید» ۴۶ درصد بود که یک مسابقه استعدادیابی با فضای سرگرمی بود و این برنامه در زمانبندی کوتاه و فضایی که دارد خیلی به آن میزان نزدیک است.
شاکرینژاد یادآور شد: ۷۵ درصد مردم در نظرسنجیها به ما گفتند در دهه اول محرم در هیاتها شرکت کردهاند و در عین حال این برنامه ۴۳ درصد مخاطب داشته است؛ اینها در جامعهای مثل کشور ما که با این حجم از تهاجم فرهنگی مواجه است که هیچ کشوری در دنیا با آن مواجه نیست نوعی اتفاق است. در چنین فضایی این برنامه رکورد برنامههای محرمی سیما را شکسته است.
وی با اشاره به میزان مخاطب در آمریکا و انگلیس تصریح کرد: من رصدی داشتم درباره پربینندهترین برنامه شبکههای تلویزیونی آمریکا که زمان بین مسابقات و ۲ نیمه است که خواننده اجرا دارد و همین برنامهها ۱۰ درصد مخاطب دارند. سال گذشته آماری داده شد که در آن پربینندهترین برنامه انگلیس که تاجگذاری چارلز بود ۱۲ میلیون نفر و ۱۸ درصد مخاطب داشت. شریعتی در ادامه نشست عنوان کرد: ما بخشی از مخاطبان را به شبکه ۳ اضافه کردیم که کودکان و نوجوانان هستند و با برنامه ارتباط برقرار کردهاند.
ستودگان، تهیهکننده برنامه نیز در ادامه گفت: این برنامه همهاش از لطف سیدالشهدا(ع) است. حرکتی ۳ سال پیش در شبکه ۳ شروع شد و آن هم نگاه متفاوت به برنامههای معارفی بود. این همت باعث شد بعد از «حسینیه معلی» برنامههای معارفی بزرگتر مثل «محفل» و حتی دیگر برنامهها در دیگر شبکهها تولید شود.
وی اضافه کرد: نکته دیگر این است که ما در عین اینکه برنامه تلویزیونی بودیم، میخواستیم حسینیه هم باشیم و تلویزیونی بودن هم زیر سوال نرود. پیش از این برنامهها به یک هیات پرشور میرفتند و دوربین میگذاشتند و از آن هیات تصویربرداری میکردند و آنچه باعث شد «حسینیه معلی» متفاوت شود همین رعایت نکات است؛ اینکه از برنامه تلویزیونی بودن یا از هیات و روضه بودن کوتاه نیامدیم. آنچه باعث میشود «حسینیه معلی» به آنچه هست تبدیل شود مجاهدتهای بچهها بود.
ستودگان تصریح کرد: ما فقط محدود به اشعار و مداحی درباره ظلم اشقیا نشدیم و اتفاقا در اشعار سراغ شعور حسینی رفتیم و میز ذاکران هم پر از نکته بود. اگر اجرایی ۱۰ دقیقه بود ۲۰ دقیقه درباره مفاهیم عاشورا صحبت میشد تا هم شور و هم شعور در برنامه رعایت شود.
ارسال به دوستان
اخبار
نشست کتابهای تصویری خردسال در انجمن تصویرگران ایران
نشست مرداد انجمن تصویرگران ایران با موضوع «کتابهای تصویری خردسال» دوشنبه (٢٩ مرداد) در خانه هنرمندان برگزار خواهد شد.
این نشست با عنوان «کتابهای تصویری خردسال» با حضور لاله جعفری، نویسنده؛ حدیثه قربان، تصویرگر و پدرام کازرونی، تصویرگر برگزار خواهد شد. شادی هاشمی، تصویرگر نیز اجرای این نشست را برعهده خواهد داشت.
نشستهای ماهانه انجمن تصویرگران ایران با رویکرد بررسی همهجانبه مسائل مربوط به تصویرگری و کتابهای تصویری از ابتدای سال ١۴٠٢ در حال برگزاری است. این نشست روز ٢٩ مرداد ساعت 17:19 در خانه هنرمندان ایران، سالن استاد جلیل شهناز برگزار خواهد شد.
***
حسن معجونی «لیلی با من است» را توضیحدار کرد
گروه سوینا نسخه ویژه نابینایان فیلم سینمایی «لیلی با من است» ساخته کمال تبریزی را امروز پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۳ در چارچوب برنامه «فیلمخانه» منتشر میکند. این فیلم روز پنجشنبه ساعت ۱۹ از طریق سایت سوینا در دسترس مخاطبان قرار میگیرد.
این برنامه قسمت ۳۲ از «فیلمخانه» سوینا است که زیرنظر گلاره عباسی تولید میشود. نظارت متن و ضبط این برنامه بر عهده کیوان کثیریان بوده و متن روایت آن را شیدا محمدطاهر نوشته است. این برنامه در استودیوی شهر صدای پارسیان با صدابرداری رامتین ناهید ضبط شده و مرجان طبسی آن را میکس و تدوین کرده است.
علاقهمندان میتوانند با مراجعه به پایگاه اینترنتی سوینا به نشانی www.sevinagroup.com یا از طریق پادگیرها و کانال تلگرام رادیو سوینا به فایل صوتی فیلمهای توضیحدار دسترسی داشته باشند.
***
آغاز ویژهبرنامههای کاروان اربعینی تماشاخانههای سیار کانون
3 تماشاخانه سیار کانون پرورش فکری همزمان با نزدیکشدن به اربعین حسینی، از ۲۳ مرداد برنامههای متنوعی را در استانهای مختلف اجرا میکنند.
تماشاخانه سیار شماره یک کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با حضور در استانهای مرکزی، زنجان، همدان و با اجرای نمایش «مشکهای خالی» به کارگردانی زهرا مریدی از ۲۵ مرداد تا ۴ شهریور ۱۴۰۳ به اجرای برنامه میپردازد.
همچنین تماشاخانه سیار شماره ۲ کانون با اجرای نمایش «بیرق سرخ» به کارگردانی صادق کیانیمقدم از ۲۴ مرداد تا ۴ شهریور به استانهای گلستان، خراسان جنوبی و قم سفر میکند.
تماشاخانه سیار شماره ۳ کانون نیز از استان خراسان رضوی به استان سیستانوبلوچستان میرود. این تماشاخانه از ۲۳ مرداد تا ۴ شهریور به دلیل حضور زائران پاکستانی در این مناطق و عدم تسلط آنها به زبان فارسی، بیشتر از ظرفیت صوتی و بصری تماشاخانه استفاده خواهد کرد. علاوه بر اجرای نمایشهای آیینی ویژه اربعین، برنامههای فرهنگی - هنری از جمله قصهگویی، نقالی، پردهخوانی، مسابقه، معرفی کتاب و دلنوشتههای حسینی ویژه کودکان و نوجوانان از دیگر برنامههای تماشاخانههای سیار است.
گفتنی است پیشتر تماشاخانه سیار کانون با حضور در استان کهگیلویه و بویراحمد با اجرای نمایش «مشکهای خالی» ویژهبرنامه مناسبتی اربعین را آغاز کرده بود.
***
لغو یک کنسرت در پی حمایت از خبرنگاران غزه
ارکستر سمفونیک ملبورن اجرای آتی یک پیانیست تحسینشده را پس از اجرای نخستین قطعه موسیقی و تقدیم آن به خبرنگاران قربانی در غزه لغو کرد.
جیسون گیلهام، پیانیست استرالیایی - بریتانیایی قرار بود روز پنجشنبه همراه با ارکستر سمفونیک در تالار شهر ملبورن قطعاتی از موتزارت و برامس را اجرا کند اما نام این نوازنده از وبسایت ارکستر سمفونیک ملبورن حذف شده است.
بلیتهای این اجرا هنوز در دسترس بودند اما یادداشتی با عنوان «بهروزرسانی جدیدی از این برنامه بهزودی اعلام خواهد شد»، در وبسایت ارکستر سمونیک ملبورن ظاهر شده، ضمن اینکه حساب این ارکستر در شبکه اجتماعی «X» خصوصی و همچنین بخش نظرات در برخی از پستهای فیس بوک محدود شده است.
ارکستر سمفونیک ملبورن در ایمیلی که برای مخاطبان ارسال شده اعلام کرد گیلهام به دلیل یکسری سخنان مقدماتی که در کنسرت قبلی در روز یکشنبه بیان کرده است، دیگر اجرا نخواهد
داشت.
گیلهام در کنسرت قبلی خود تعدادی آهنگ از جمله نخستین اجرای جهانی قطعه 5 دقیقهای «Witness» را به روزنامهنگاران غزه تقدیم و در جمع حاضران در سالن عنوان کرد: «در ۱۰ ماه گذشته، اسرائیل بیش از 100 خبرنگار فلسطینی را به شهادت رسانده است. تعدادی از این روزنامهنگاران برجسته در حالی که با وسایل نقلیه مطبوعاتی مشخص در حال حرکت بودند یا ژاکتهای مطبوعاتی خود را پوشیده بودند، هدف ترور قرار گرفتند. کشتن خبرنگاران در حقوق بینالملل یک جنایت جنگی است و به منظور جلوگیری از مستندسازی و پخش جنایات جنگی در جهان انجام میشود».
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|