|
خط و نشان اماراتیها برای ایران
امید به تفکرات «سلطان شگفتیها»
بهنام روانپاک: یک سایت اماراتی در گزارشی به بازیهای تیم ملی این کشور در انتخابی جامجهانی ۲۰۲۶ پرداخت و به مصاف این تیم مقابل ایران اشاره کرد. رقابتهای انتخابی جامجهانی در منطقه غرب آسیا پنجشنبه ۱۵ شهریور پیگیری شد که در گروه A تیمهای ملی فوتبال ایران، امارات و ازبکستان به ترتیب موفق به شکست قرقیزستان، قطر و کرهشمالی شدند. در دومین بازی این گروه سهشنبه ۲۰ شهریور تیم ملی امارات در شهر العین میزبان ایران است که با توجه به ۳ امتیازی بودن هر ۲ تیم، مصاف آنها از حساسیت بالایی برخوردار است. بر این اساس سایت اماراتی «alkhaleej» در رابطه با تیم ملی این کشور نوشت: تیم ملی امارات با پیروزی مقابل قطر با سرعت وارد فضای حساس دیدار آینده خود مقابل تیم ملی ایران شد که قرار است ۱۰ سپتامبر در ورزشگاه هزاع برگزار شود. مسابقه برابر ایران از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا کسب ۶ امتیاز از 2 بازی ابتدایی میتواند انگیزه زیادی برای تیم امارات در ادامه رقابتها ایجاد کند. تیم امارات موفق شد در دیداری تاریخی مقابل تیم ملی قطر، قهرمان ۲ دوره اخیر آسیا، در دوحه به پیروزی برسد؛ نتیجهای که در تاریخ دیدارهای این ۲ تیم بهترین نتیجه برای امارات در خاک قطر بوده است. این پیروزی ۸ نکته مثبت را برای تیم ملی امارات به همراه داشت: تیم ملی امارات با این پیروزی به صدر جدول گروه اول رفت و از لحاظ تفاضل گل از تیمهای ایران و ازبکستان پیشی گرفت. این پیروزی به هواداران تیم امارات اعتماد به نفس بالایی بخشید و انتظار میرود شاهد حضور گسترده هواداران اماراتی در دیدار مقابل تیم ملی ایران در ورزشگاه هزاع بن زائد باشیم. این پیروزی نشان داد که محاسبات روی کاغذ، ردهبندی تیمها و امتیاز میزبانی لزوما تأثیرگذار نیستند و نتیجه مسابقه را مشخص نمیکنند، همانطور که در ۴۵ دقیقه نخست بازی مقابل قطر شاهد بودیم.
سرمربی پرتغالی تیم امارات، «پائولو بنتو» بار دیگر ثابت کرد «سلطان شگفتیها» است و با ترکیبی از بازیکنان اصلی و تعویضهای بهموقع، نتیجه بازی را به نفع تیم خود رقم زد. آمادگی بدنی اکثر بازیکنان امارات، بویژه آنهایی که به طور کامل در مسابقات رسمی باشگاهی شرکت کرده بودند، در این مسابقه به وضوح مشخص بود. بنتو به بازیکنانی که از قبل با آنها آشنایی داشت اعتماد کرد و تنها «کوامی» از العین به عنوان یکی از بازیکنان جدید در ترکیب اصلی قرار گرفت. همکاری موفقیتآمیز کوامی و خلیفه الحمادی باعث شد تا مهاجم خطرناک قطر، معز علی، تقریبا در تمام ۹۰ دقیقه بازی بیاثر باشد. فوتبال بار دیگر ثابت کرد که آمار و ارقام لزوما بازگوکننده واقعیت نیست؛ تیم امارات تنها ۳۱ درصد مالکیت توپ را در اختیار داشت اما با نتیجه ۳ بر یک پیروز میدان شد. قرعهکشی تیم امارات را در وضعیتی دشوار قرار داد که باید در ۲ بازی اول خود به مصاف ۲ تیم برتر گروه یعنی ایران و قطر برود.
دیدار مقابل قطر کلید اصلی برای روشن شدن مسیر امارات در این رقابتها بود و اگرچه نتیجه این بازی به تنهایی تعیینکننده نبود اما بدونشک تصویر روشنی از آمادگی تیم ملی امارات برای این رقابتها ارائه کرد. تیم ملی امارات مقابل ایران در ورزشگاه هزاع بن زائد به میدان خواهد رفت، در حالی که تیم قطر به مصاف کرهشمالی میرود و تیم ازبکستان نیز در خانه قرقیزستان بازی خواهد کرد.
ارسال به دوستان
یادداشت
کلید زنگزور
دکتر احسان موحدیان*: پس از وقوع جنگ 2020 قرهباغ، ایران مقطع حساسی را در روابط خود با ارمنستان پشت سر میگذارد. روند نارضایتی عمومی از تحولات داخلی در این کشور تشدید شده که البته فعلا نمود بیرونی ندارد ولی چون علت وقوع این ناآرامیها (نارضایتی مردم از روند صلح ناعادلانه میان ارمنستان و آذربایجان و اعتقاد عمومی به عدم حرکت این کشور در مسیری درست برای ایستادگی در برابر باکو) پابرجاست و برطرف نشده، احتمال بیثباتی سیاسی در این کشور در آینده وجود دارد. بر اساس تازهترین نظرسنجیها در ارمنستان که توسط گالوپ انجام شده، نه حزب حاکم تشکیلدهنده دولت آقای پاشینیان نخستوزیر و نه احزاب سیاسی مخالف با دیدگاههای مختلف، محبوبیت زیادی ندارند. اکثر مردم هم از روند مرزبندی با آذربایجان راضی نیستند و آن را ناعادلانه میدانند و چندان به آینده امیدوار نیستند. در عین حال امیدواری به تاثیرگذاری نهادهایی همچون سازمان امنیت جمعی به رهبری روسیه و اتحادیه اقتصادی اوراسیا که ایران به تازگی با آن پیمان تجارت آزاد منعقد کرده، در جامعه ارمنستان رو به کاهش است. در شرایط کاهش امید عمومی به دولت ارمنستان و احزاب سیاسی مخالف آن، علاقه به پیوستن به اتحادیه اروپایی در این کشور افزایش یافته که با توجه به نگاه منفی محور شرق به این تحول و همزمانی این تغییر با تشدید تلاشهای ناتو و آمریکا برای نفوذ در ساختارهای نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ارمنستان، ممکن است شاهد واکنش منفی روسیه باشیم که شرایطی مشابه با گرجستان و چهبسا اوکراین را برای ارمنستان ایجاد خواهد کرد.
همچنین در ارمنستان شاهد تلاشهایی برای تضعیف نهاد کلیسا به عنوان یکی از نهادهای اصلی ضامن تداوم حیات ارمنستان با هدایت پشت پرده آمریکا هستیم. رشد قارچگونه فرقههای مذهبی انحرافی و ضد کلیسای ارمنی توسط غرب در جریان است. هدف از این اقدامات تضعیف هنجارها، تعلقات مذهبی مردم، تضعیف نقش کلیسا در تعیین سبک زندگی مردم ارمنستان و مقابله با نهاد کلیسا به عنوان یک نهاد کلیدی در تعیین و پیشبرد آرمانهای جامعه ارمنی است. از این طریق و نیز با دستکاری کتب مذهبی و چهبسا با ایجاد تغییر در قانون اساسی ارمنستان تلاش میشود تعلقات و آرمانهایی که ارامنه درباره قرهباغ کوهستانی (آرتساخ)، نسلکشی ارامنه، اهمیت حفاظت از زبان ارمنی، نمادهای ارمنی، تعلقات دینی و نهاد خانواده دارند تضعیف شود و این همان روندی است که انگلیس و صهیونیستها در قبال جمهوری آذربایجان با تضعیف باورهای شیعی و ترویج وهابیت، سکولاریسم، همجنسگرایی، آموزههای صهیونیستی و... به شیوهای دیگر پیگیری میکنند. اما درباره ارمنستان، غرب و به طور مشخص آمریکا با فرقهسازی تلاش میکنند نقش مرجعیت و رهبری کلیسای ارمنی را در جامعه تضعیف کنند. بدیهی است تضعیف کلیسای ارمنی که اختلافات عمیق تاریخی، هویتی و مذهبی با صهیونیسم دارد، باعث خواهد شد زمینه برای نفوذ اسرائیل در ارمنستان نیز فراهم شود.
بنابراین نباید اجازه داد با چنین دستکاریهایی حساسیتهای اساسی در جامعه ارمنستان دستخوش تغییر و زمینه برای ایجاد کریدور زنگزور به بهانه کاهش فشارهای اقتصادی و امنیتی فراهم شود، زیرا ایجاد این کریدور زمینهساز تغییرات جمعیتی و هویتی در جنوب ارمنستان میشود که بر امنیت و اقتصاد ایران نیز تاثیرگذار است. با توجه به تشدید فشارهای غرب برای ایجاد این کریدور و همراهی ضمنی روسیه با این مساله با امید کنترل کریدور جعلی مذکور، نقش ایران برای حمایت از ارمنستان و کمک به حفظ صلح و ثبات در این کشور مهم قفقاز جنوبی اهمیت بیشتری مییابد.
در عین حال شاهد افزایش تمایل دولت ارمنستان به همکاری با غرب (بویژه آمریکا و فرانسه) و روسیهزدایی از این کشور هستیم که تداوم این روند ممکن است باعث تنش و بیثباتی در ارمنستان و سوءاستفاده جمهوری باکو و ترکیه شود.
در این شرایط ایران باید چه سیاستی را در قبال ارمنستان در پیش بگیرد که ثبات و امنیت این کشور حفظ شده و بر چالشهایی مانند تلاش برای ایجاد کریدور جعلی زنگزور غلبه شود؟
1- سیاست ایران در ارمنستان نباید تقلیلگرایانه باشد. جمهوری اسلامی باید تلاش کند کل جامعه ارمنستان و احزاب و جناحهای سیاسی مختلف را در آغوش بگیرد و با آنها تعامل کند. بنابراین ایران باید کل جامعه ارمنستان اعم از حکومت، مردم، جناحهای سیاسی و نهاد کلیسا را مورد توجه قرار دهد.
2- هم ارمنستان برای حفظ امنیت و تمامیت ارضی خود و ارتباط اقتصادی و نظامی و امنیتی ایمن و همیشگی با جهان خارج به ایران نیاز دارد و هم ایران برای حضور و نقشآفرینی در قفقاز و آسیای میانه فعلا تنها ارمنستان را در اختیار دارد و این کار از طریق باکو با توجه به شدت نفوذ اسرائیل، انگلیس و ترکیه و تبلیغات گسترده ضدایرانی در رسانهها و مدارس و دانشگاهها و سایر دستگاهها و هویتسازی و تاریخسازی و تمدنسازی جعلی ضدایرانی فعلا ممکن نیست.
با توجه به این نیاز دوجانبه، 2 طرف باید پیوندهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی خودشان با یکدیگر را تقویت کنند. بویژه ایران باید سرمایهگذاری در حوزه انرژی (تهاتر برق و گاز) و راهسازی با هدف تقویت کریدور شمال - جنوب، روابط دوجانبه در بخشهای مختلف پزشکی، امور فرهنگی و آموزش زبان فارسی را بیش از پیش تقویت کند.
3- ایران باید به دولت ارمنستان کمک کند این مساله را درک کند که حضور آمریکا در ارمنستان برای کمک به حفظ امنیت و تمامیت ارضی این کشور نیست و این حضور سرریز درگیری بزرگ آمریکا و روسیه است که دامنه آن به منطقه قفقاز هم کشیده شده است. در واقع آمریکا اهمیتی به حفظ تمامیت ارضی ارمنستان نمیدهد و تنها به دنبال روسیهزدایی از ارمنستان برای افزایش نفوذ خود در قفقاز و آسیای مرکزی است و اگر دولت ارمنستان بیش از حد به آمریکا تکیه کند و تعادل را در روابط خارجی خود رعایت نکند، ممکن است بلایی که در درگیری آمریکا و روسیه بر سر اوکراین و گرجستان آمد بر سر ارمنستان هم بیاید. باید به دولت ارمنستان تفهیم کرد غرب حتی اگر بخواهد هم نمیتواند به حفظ مرزهای ارمنستان کمک کند، چون کشورهای غربی نه با ارمنستان مرزی دارند و نه دسترسی و حضور فیزیکی، نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی آنها در ارمنستان با توجه به سابقه روسیه در این کشور جدی و قدرتمندانه است. همچنین باید این تصور اشتباه در مقامات ارمنستان که ترکیه میتواند یک شریک بالقوه و قابل اعتماد اقتصادی و سیاسی برای این کشور باشد، اصلاح شود.
4- تضعیف نفوذ روسیه در ارمنستان و کاهش محبوبیت این کشور در بین افکار عمومی ارمنستان، بهرغم اینکه به افزایش نفوذ غرب کمک میکند و لذا رویدادی مثبت تلقی نمیشود ولی به هر حال برای ایران فرصتی برای افزایش نقشآفرینی و بازیگری در قفقاز نیز ایجاد میکند تا غفلت تاریخی خود در این منطقه حساس را جبران کند. در این شرایط ایران باید انرژی اعم از سوخت و گاز مد نظر ارمنستان را تامین کند، زیرا غرب که مرز و تجارت زیادی با ارمنستان ندارد، قادر به چنین کاری نیست و وابستگی ارمنستان به باکو برای تامین این نیاز نیز امنیت، تمامیت ارضی و یکپارچگی ارمنستان را به خطر میاندازد. در عین حال ایران نباید از افزایش نفوذ غرب در ارمنستان استقبال کند، صحیح نیست دقیقا از چشم روسیه به تحولات ارمنستان بنگرد و به گونهای رفتار کند که در ارمنستان تصور شود ایران به طور کامل در قفقاز با هماهنگی و بر مبنای نظرات روسیه عمل میکند، زیرا روسیه به علت عدم کمک جدی به ارمنستان در جنگ 2020 و درگیریهای بعد از آن و نیز برای حفظ قرهباغ در پیش چشم افکار عمومی ارمنستان محبوب نیست. بنابراین ایران باید در نگاه خود به ارمنستان رفتاری مستقل و متعادل داشته باشد و منافع خود را در این کشور با نگاهی پدرانه و همدلانه و با توجیه افکار عمومی پیگیری کند، بویژه که روسیه در قفقاز با کسی شریک نمیشود و هنوز هم در برابر همکاری با ایران در ارمنستان در برابر تشدید نفوذ ترکیه و ناتو مقاومت دارد. موضعگیری اخیر این کشور درباره کریدور جعلی زنگزور نیز با هر نیتی صورت گرفته باشد، باز هم ثابت میکند جمهوری اسلامی ایران نیازمند یک سیاست مستقل در قفقاز جنوبی است.
5- ایران باید از بزرگنمایی غیرواقعبینانه و دور از واقعیت تعاملات ارمنستان با غرب خودداری کند. به عنوان مثال اگر غرب و آمریکا با همکاری ارمنستان یک مانور محدود برای مهار شورشهای شهری انجام میدهند، ایران نباید این مانور محدود را بزرگ جلوه داده و در محکومیت این نوع همکاریها در ابعاد و با شدتی مشابه روسیه، ترکیه و جمهوری باکو شریک شود، بویژه که جمهوری باکو از نظر عمق و سابقه این نوع همکاریها با ناتو سوابق به مراتب گستردهتر و طولانیتری دارد و ترکیه نیز عضو ناتو است.
لذا نباید به علیاف و اردوغان اجازه دهیم از احساسات ضدآمریکایی در ایران سوءاستفاده کنند و دولت ارمنستان را بیش از حد منکوب و محکوم کنیم و دولت پاشینیان را با چنین روشی بیش از حد به سمت غرب برانیم.
6- در نهایت ایران باید با همکاری دولت ایروان برای ایجاد فرصتهای شغلی در ارمنستان بویژه استان حساس سیونیک برای مردم تلاش کند و در این زمینه سرمایهگذاریهای مرتبط را انجام دهد. این امر مانع شکلگیری کریدور جعلی و ضدایرانی زنگزور به کمک مردم خود ارمنستان خواهد شد، همچنین به جلوگیری از مهاجرت ارامنه از ارمنستان، افزایش امید به آینده و تمایل به مقاومت در برابر تهاجم خارجی و ایجاد حس وحدت ملی و همدلی در این کشور و مقابله با چنددستگی و اختلافات کمک میکند.
در مجموع باید به میزانی که ارمنستان به سمت ایران گام برمیدارد و راه را برای نقشآفرینی تاریخی ایران در قفقاز باز میگذارد، با آن همکاری کنیم و راه را برای تعامل با این کشور باز بگذاریم. ایران باید بر مواضع اصولی خود درباره مخالفت با ایجاد تغییر مرزهای بینالمللی با ارمنستان و هرگونه دستکاری ژئوپلیتیک در منطقه تاکید کند و درباره امکان سوءاستفاده باکو از تحولات ناشی از پیروزی احتمالی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که فضای تنفسی تازهای برای علیاف و اردوغان در قفقاز فراهم میکند، هوشیار باشد.
***
سفیر ایران در ایروان درباره دالان زنگزور:
نباید حاکمیت ملی ارمنستان نقض شود
سفیر جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان، در مراسم افتتاح پل جدید آلاوردی در شمال شرق این کشور اعلام کرد «خوابها و رویاها در ارتباط با زنگزور هیچ وقت تعبیر نخواهد شد». مهدی سبحانی که جمعه گذشته در کنار گنل سانوسیان، وزیر زیرساخت و مدیریت منطقهای جمهوری ارمنستان و جمعی از مقامات محلی و مردم منطقه آلاوردی در این مراسم شرکت کرده بود، در پاسخ به سوالی مبنی بر رفع انسداد مرزها در منطقه قفقاز گفت: «موضع ما در ارتباط با رفع انسداد کاملا مشخص است، مخالف رفع انسداد نیستیم اما تمام رفع انسدادها باید تحت حاکمیت ملی و سرزمینی ارمنستان باشد». او تاکید کرد: «خوابها و رویاها در ارتباط با موضوعاتی مانند زنگزور هیچ وقت تعبیر نخواهد شد». دیپلمات ارشد کشورمان که سابقه سفارت در سوریه و پاکستان را نیز دارد، همچنین با رد تعیین نمایندهای از کشور ثالث برای کنترل مرز ایران و ارمنستان گفت: «این موضوع را دولت ارمنستان به طور مشخص اعلام کرده است. ما طرفدار این هستیم که تمام کنترلها و نظارتها توسط دولت ارمنستان و حاکمیت این کشور باشد. اکنون قرن ۱۹ نیست، ما در قرن ۲۱ هستیم، کشورها استقلال و حاکمیت دارند و این حاکمیت را اعمال میکنند». شایان ذکر است پل منطقه آلاوردی در شمال شرق ارمنستان که بر اثر سیل تخریب شده بود، اخیرا توسط یک شرکت ایرانی در مدت کوتاهی ساخته و نصب شد.
* همکاری ۳ میلیارد دلاری
سفیر ایران در ایروان همچنین در حاشیه این مراسم با اشاره به ظرفیتهای بسیار زیاد همکاریهای 2 کشور گفت: «اقدامهایی بویژه در زمینه ساخت جاده، پل و ساختمان جهت خدمت به مردم 2 کشور و توسعه رفتوآمدها در حال انجام است. رهبران ما هدف ۳ میلیارد دلاری را برای توسعه تجارت میان 2 کشور پیشبینی کردهاند و ما مصمم هستیم با اقدامهایمان به آن هدف برسیم». وی نوید آینده بسیار روشنی در روابط 2 کشور را داد و تاکید کرد: «ما مصمم هستیم از همه ظرفیتها استفاده کنیم. ما در کنار شما هستیم و خواهیم ماند».
کارشناس ارشد مسائل قفقاز *
ارسال به دوستان
حسرت جامجهانی بر دل جوانان بسکتبال
تیم ملی بسکتبال جوانان ایران از صعود به رقابتهای جامجهانی ۲۰۲۵ سوئیس بازماند. تیم ملی بسکتبال جوانان ایران در مرحله یکچهارم نهایی مسابقات کاپ آسیا زیر ۱۸ سال آسیا ۲۰۲۴ اردن، مقابل تیم ملی نیوزیلند با نتیجه ۸۷ - ۶۱ شکست خورد و از صعود به مرحله نیمهنهایی این رقابتها بازماند. طبق اعلام فدراسیون جهانی بسکتبال (FIBA)، ۴ تیم راه یافته به مرحله نیمهنهایی کاپ آسیا ۲۰۲۴ اردن، جواز حضور در جامجهانی ۲۰۲۵ را کسب میکردند که به این ترتیب جوانان ایران از کسب سهمیه جامجهانی بازماندند.
ارسال به دوستان
رکورد رستمی و شاهکار والیبال نشسته
شب هتتریک در طلا
کاروان ورزش ایران که با عنوان «فرزندان ایران» در هفدهمین دوره بازیهای پارالمپیک شرکت کرده است، با کسب ۳ مدال طلا در پاراوزنهبرداری، پرتاب وزنه و والیبال نشسته جمعه شب چند پله در جدول صعود کرد. نهمین روز از هفدهمین دوره بازیهای پارالمپیک در شرایطی برگزار شد که کاروان ورزش ایران با کسب 3 مدال طلای ارزشمند تا رده پانزدهم جدول ردهبندی بالا آمد و صعودی چندپلهای در جدول توزیع مدالها داشت.
* والیبال نشسته به هشتمین طلای خود رسید
فینال رقابتهای والیبال نشسته هفدهمین دوره بازیهای پارالمپیک شامگاه روز جمعه بین تیمهای ملی والیبال ایران و بوسنی برگزار شد که ملیپوشان کشورمان با برتری برابر حریف سنتی عنوان قهرمانی را به خود اختصاص داد. در این دیدار ملیپوشان والیبال نشسته ایران ست اول را به بوسنی واگذار کردند اما در ادامه هرچند ست دوم را به سختی بردند اما در ستهای سوم و چهارم با اقتدار حریف را شکست دادند و برای هشتمین بار قهرمان بازیهای پارالمپیک شدند و به مدال طلا رسیدند.
* یاسین خسروی هم طلایی شد
در ادامه رقابتهای پارادوومیدانی هفدهمین دوره بازیهای پارالمپیک که در ورزشگاه استادوفرانس پیگیری میشود، شامگاه روز جمعه یاسین خسروی در پرتاب وزنه به رقابت با حریفانش پرداخت. خسروی در بهترین پرتاب خود ۱۵ متر و ۹۶ سانتیمتر را به ثبت رساند و با این رکورد به عنوان قهرمانی و مدال طلا دست یافت. او توانست رکورد بازیهای پارالمپیک را هم بشکند.
* رستم ایران رکورد دنیا را شکست و طلایی شد
روحالله رستمی در رقابتهای پاراوزنهبرداری با مهار وزنه ۲۴۲ کیلوگرم به مدال طلای این دوره از بازیها دست یافت. رستمی با مهار این وزنه رکورد جهان و پارالمپیک را جابهجا کرد. او با مهار وزنه ۲۴۲ کیلوگرمی پس از ۸ سال رکورد دنیا را مجددا شکست و این بار با یک کیلوگرم اضافهتر از رکورد قبلی رکورددار شد.
طلاییهای ورزش ایران در هفدهمین دوره بازیهای پارالمپیک:
ساره جوانمردی - تپانچه بادی ۱۰ متر
امیرحسین علیپور - پرتاب وزنه
سعید افروز - پرتاب نیزه
روحالله رستمی – پاراوزنهبرداری
تیم ملی والیبال نشسته
یاسین خسروی - پرتاب وزنه
***
رستمی: مدال طلایم را به رهبر انقلاب و مردم ایران تقدیم میکنم
دارنده مدال طلای رقابتهای پاراوزنهبرداری هفدهمین دوره بازیهای پارالمپیک مدال طلای خودش را به رهبر معظم انقلاب و مردم ایران تقدیم کرد. روحالله رستمی پس از مهار وزنه ۲۴۲ کیلوگرمی و کسب مدال طلای پاراوزنهبرداری در پارالمپیک هفدهم که با رکوردشکنی دنیا همراه بود، گفت: این مدال را از ائمه معصومین(ع) دارم و آن را به رهبر معظم انقلاب و مردم عزیز ایران تقدیم میکنم. وی درباره تلاشی که صورت داد تا نرسیدن به مدال طلا در بازیهای پارآسیایی را جبران کند، گفت: سختی زیادی کشیدم تا بتوانم از حریف چینی انتقام بگیرم و خوشحالم که توانستم به مدال طلا دست یابم. رستمی درباره اینکه برای پارالمپیک آینده چه برنامهای دارد و چه قولی میدهد، گفت: فعلا نمیتوانم درباره ۴ سال آینده قولی بدهم. ورزش قهرمانی سخت است و باید با سرمربی تیم مشورت کنم و ببینم چه میشود. دارنده مدال طلای پاراوزنهبرداری پارالمپیک در گفتوگوی دیگری پس از کسب این موفقیت گفت: خدا را شکر میکنم که به هدفم رسیدم. مدتها بود که تمرینات سختی را پشت سر میگذاشتم. تمام هدفم این بود که ناکامی هانگژو را جبران کنم و سومین مدال المپیکم، بهترین مدال المپیکم باشد. به لطف خدا و ائمه این اتفاق رقم خورد. این مدال را به ملت شریف ایران تقدیم میکنم.
وی افزود: رقابت خیلی خوبی بود. از همان اول که ۲۳۰ کیلوگرم را انتخاب کردیم میدانستیم چکار میکنیم. برای چنین رکوردی هم خیز برداشته بودیم و پلنها از قبل چیده شده بود. از کادرفنی و مربیان خودم آقایان توکلی و ملاحسینی تشکر میکنم که این مدت زحمات زیادی کشیدند. دارنده مدال طلای پاراوزنهبرداری پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس عنوان کرد: من یک آسیبدیدگی خیلی جدی از ناحیه سینه داشتم و پزشکان میگفتند به این مسابقه نمیرسی. خدا را شکر میکنم هم آسیبم در مدت کوتاهی برطرف شد و هم توانستم این رکوردها را بزنم. رستمی در پایان گفت: از راه دور دست پدر و مادرم و تک تک اعضای خانوادهام را میبوسم. خیلی زندگی با یک قهرمان سخت است و اینکه همه برنامههایت را بر اساس زندگی یک قهرمان بچینی و خیلی وقتها از تفریحت بزنی و پای این زندگی قهرمانی بمانی، دشوار است. من تنها این مدال را کسب نکردم و مجموعهای از افراد پشت من بودند که مهمترین آنها پدر و مادرم بودند و دستشان را میبوسم و مدالم را تقدیمشان میکنم.
ارسال به دوستان
برنامه هلدینگ خلیجفارس برای عبور گامبهگام از جواد نکونام
میماند یا نه؟
زهره فلاحزاده: چه کسی فکرش را میکرد هوادارانی که فصل گذشته همدل و همصدا خواستار حضور جواد نکونام در تیم استقلال به عنوان سرمربی بودند و الحق و الانصاف او هم در فصل پر از بحران و حاشیه نتیجه خوبی گرفت و به مقام دوم رسید، یکمرتبه و تنها با گذشت ۳ هفته از لیگ برتر خواهان اخراج او شوند.
نکونام در فصل جدید تلاش کرد از مصاحبههای جنجالی و پر سر و صدا فاصله بگیرد و صبر پیشه کند تا مدیران جدید دیگر هوس لجبازی به سرشان نزند. او سکوت کرد تا بازیکنان مدنظرش جذب شوند؛ هر چند دیر و با حواشی بسیار.
نکونام در حال پوستاندازی و ساخت یک استقلال قدرتمند بود. هر چند به دلیل نبود چند بازیکن اصلی ترکیب خود را هنوز پیدا نکرده بود و از ۹ امتیاز موجود 4 امتیاز گرفت اما شیطنت برخی رسانههای مرتبط با مدیران و معاونان سابق که طعم تلخ اخراج را چشیده بودند، این ذهنیت را در هوادار ایجاد کرد که نکونام در استقلال موفق نمیشود و بهتر است یک مربی خارجی بیاید.
هر طور که حساب کنید یک سرمربی را پس از ۳ هفته، آن هم با 5 امتیاز از دست داده و با توجه به اینکه استقلال باید ۸ روز دیگر در بالاترین سطح مسابقات آسیایی یعنی لیگ نخبگان به مصاف تیم تازه قدرتمندشده الغرافه قطر برود، اخراج نمیکنند! اما در استقلال همیشه اتفاقاتی میافتد که شما در هیچیک از باشگاههای بزرگ دیگر ایرانی نمیبینید.
نکونام به فکر تغییر سبک خود بود و به همین دلیل اصرار بر خرید گائل کاکوتا، محمدحسین اسلامی، رامین رضاییان و دیدیه اندونگ داشت تا استقلال متفاوتی را نسبت به فصل گذشته بسازد. او برای این تغییر نیاز به زمان و هماهنگی بازیکنان جدیدش داشت اما از آنجا که برخی هیچوقت خیر استقلال را نمیخواهند، شیوه بازی استقلال در ۳ هفته نخست و باخت به همنام خوزستانی را بهانه کردند تا آبیها را به حاشیه ببرند.
مدیران باشگاه و در راس آنها احمد شهریاری، رئیس هیات مدیره و نماینده هلدینگ خلیج فارس (مالک باشگاه) با تصمیمات عجیب این فصل نشان دادهاند برخلاف انتظارات، توانایی اداره کردن استقلال را ندارند.
پیش از اینکه جواد نکونام مجوز لازم را برای نشستن دوباره روی نیمکت استقلال بگیرد، نماینده هلدینگ به همراه پسرش بدون آنکه بداند چه آیندهای پیش روی سرمربی فصل گذشته است، اقدام به خرید چند بازیکن خارجی میکند. علاقهمندان به استقلال گمان میکردند آنها تنها ۲ خارجی یعنی زیلیکیچ و کیوسفسکی را خریده بودند اما ماجرا از این قرار است که نماینده هلدینگ ۴ بازیکن خارجی خریده بوده و ۲ بازیکن به شکل عجیبی محو شدهاند. آن بازیکنان هم درست مثل ۲ بازیکن اشاره شده با عملکرد ضعیف خریداری شده بودند.
ماجرا آنجایی برای استقلالیها ترسناک میشود که بدانیم این بازیکنان با ارقام باورنکردنی به تیم آمدهاند. قرارداد زیلیکیچ در فصل گذشته که در لیگ بوسنی توپ میزده تنها ۴۵ هزار دلار بوده که به خودی خود نشان میدهد این بازیکن از چه کیفیت پایینی برخوردار است اما نکته جالب و البته قابل تامل این است که استقلال با وی قراردادی به ارزش ۳۸۰ هزار دلار منعقد کرده است.
ماجرای دعوای نکونام با نماینده هلدینگ و حتی مدیرعامل باشگاه هم دقیقا همینجا بود که سرمربی استقلال موافق حضور این بازیکن بیکیفیت نبود. کار به جایی میرسد که حتی یک شب او را به دفتر هلدینگ کشانده و میگویند باید این بازیکن را نگه داری! نکونام هم او را در تمرینات زیر نظر میگیرد اما جوابش همان بود که در ابتدا گفته بود: این بازیکن کیفیت ندارد و نمیخواهمش.
نماینده هلدینگ هم که پیش از حضور دوباره نکونام با یک مربی اروپایی توافقاتی کرده بود.
این در حالی است که نماینده هلدینگ با آوردن چند بازیکن بیکیفیت نشان داد عملاً تواناییای در نقلوانتقالات ندارد و به نظر میرسد این مدیران بیش از آنکه به فکر استقلال باشند، به فکر خودشان و اتفاقات خوبی که در این مسیر برای آنها میافتد، هستند. اینکه یک ایجنت بوسنیایی از طریق باشگاه به عنوان مدیربرنامه انتخاب شده که کارهای مربوط به خریدهای جدید را انجام دهد، باید به برخی موارد و رفتارها شک کرد.
چه اتفاقی در استقلال در حال رخ دادن است؟!
* تازه این اول ماجراست. طبق شنیدههای خبرنگار
«وطن امروز» قرار است فرشید سمیعی هم جای خود را به مصطفی کارخانه، عضو بیربط هیات مدیره بدهد تا هلدینگ پس از آوردن ضیایی به عنوان مدیر آکادمی که سالها دور از فوتبال بوده و رفیق شفیق رئیس هیات مدیره استقلال است، با این انتخاب ثابت کند «رفیقبازی» در این باشگاه حرف اول را میزند و به جای اینکه افراد بر اساس توانایی انتخاب شوند، رفیق بودن معیار اصلی آنها خواهد بود.
هر چه هست به نظر میرسد مثل تمام سالهای گذشته در صورت نتیجه نگرفتن مربی، یک آلترناتیو برای برگشت به تیم آماده است.
هلدینگ و مدیرانی که پس از نخستین باخت زیر پای نکونام را خالی کردند و خودشان را از چشم هوادار قایم کردند، آیا در صورت نتیجه نگرفتن مربی خارجی پاسخگوی تصمیم و انتخاب عجیب خود خواهند بود؟
***
مسؤولان استقلال بر سر چند راهی
باشگاه استقلال به دنبال سرمربی با رزومه و آشنا به شرایط این تیم است. به اعتقاد مدیران و مسؤولان باشگاه استقلال، عدم نتیجهگیری مناسب و همچنین نمایش پرانتقاد تیم استقلال در فصل جدید لیگ برتر که نشان میدهد نسبت به سال گذشته هیچ پیشرفت فنی (با وجود خریدهای خارجی و بیشتر نسبت به فصل گذشته) در تیم به وجود نیامده، مهمترین دلیل برای اندیشیدن به تغییرات در کادر فنی است. هرچند که نظر مدیریت باشگاه در ابتدا بر این بود که با قرار گرفتن یک دستیار خارجی خوب در کادرفنی آبیها همکاری با نکونام ادامه یابد اما اتفاقاتی مانند مصاحبه اخیر نکونام و تجمع دیروز برخی افراد مقابل ساختمان باشگاه، باعث شد تا تصمیم قطع همکاری با سرمربی فعلی به نظر قطعی شود.
در این بین با آنکه از روز گذشته نام ایوایلو پتف، سرمربی بلغارستانی و البته بدون رزومه قابل توجه برای سرمربیگری استقلال مطرح شده اما گفته میشود ریکاردو ساپینتو و آندرهآ استراماچونی گزینههای دیگری هستند که مسؤولان باشگاه به صورت جدی بازگشت یکی از آنها به تیم آبیپوش تهرانی را پیگیری میکنند.
مدیران باشگاه استقلال معتقدند در وضعیت کنونی بهتر است فردی سرمربی استقلال شود که علاوه بر کارنامه قابل توجه و محبوبیت بین هواداران، شناخت کاملی هم از شرایط فوتبال کشور و استقلال داشته باشد تا بتواند در کوتاهترین زمان، شرایط خوبی را در تیم ایجاد کند.
قرار است ظرف 48 ساعت آینده، مدیریت باشگاه استقلال تصمیم نهایی خودش را درباره انتخاب سرمربی، اتخاذ و آن را اعلام کند. البته این در حالی است که هنوز هیچ ابلاغ رسمیای به نکونام درباره قطع همکاری داده نشده و همچنان مشخص نیست نیمکت استقلال تا شروع مجدد مسابقات لیگ برتر چه سرانجامی خواهد داشت.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
توسعه؛ وسیله نه هدف
حمید ملکزاده*: ما در ایران با مسائل زیادی سروکار داریم که به طور عمده دچار ناهمزمانی و نابهنگامی هستند. از جمله مهمترین این مسائل به موضوعاتی مربوط میشود که به توسعه وابسته هستند: هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه اقتصادی. این ناهمزمانی و نابهنگامی زمینهساز انباشت مشکلاتی در حوزه اقتصاد و سیاست شده است؛ مشکلاتی که هر کدام به شکل بنیادین با یکدیگر پیوند خوردهاند. در عین حال انباشت این مشکلات و سازمانها و نهادهای سیاسی و اقتصادی مختلفی که حول محور آنها شکل گرفته و بخشی از سازمان زندگی عمومی و نهادهای زندگی روزمره، سیاسی و اقتصادی ایرانیان را تشکیل میدهند، مداخله دولت برای حل این مشکلات را به موضوع بغرنجی در سیاستگذاری تبدیل کرده است؛ از یک طرف به این خاطر که هر شکلی از مداخله دولتی در هر کدام از نهادها و سازمانهای شکل گرفته حول این مشکلات انباشت شده به شکل مسلسلوار همه این ساحتهای متداخل را تحتتأثیر قرار میدهد و از طرف دیگر به این دلیل که هر صورتی از مداخله در هر کدام از این حوزهها همه حوزههای مربوط به زندگی روزمره افرادی را که با آنها در گیر هستند به شکل غیرقابل بازگشتی متأثر ساخته و روندهای طبیعی زندگی ایرانیان را دچار اختلالهای اساسی میکند. در میان موضوعات مختلفی که این روزها درباره توسعه مطرح میشود، موضوعات مربوط به توسعه اقتصادی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چرا که از یک طرف بدون دست زدن به اصلاحات معنادار در ساختار اقتصادی کشور امکان اداره امور مردم در مسائل اساسی مربوط به اقتصاد کشور ناممکن است و از طرف دیگر مسائل ناشی از انباشت مشکلات ناشی از توسعهنیافتگی ممکن است هر شکلی از مداخله دولت در این حوزه را به بحرانهای امنیتی، سیاسی و انسانی در ایران امروز تبدیل کند. از این قرار یکی از راهحلهای پیشنهادشده برای برطرف کردن بحرانهای ناشی از اقدام اجتنابناپذیر دولتها در مسیر اصلاح ساختارها و روندها و رویههای اقتصادی در سالهای اخیر که مورد تأکید رهبر انقلاب اسلامی نیز بوده، موضوع پیوستهای عدالت برای اجرای طرحهای توسعهای و فرآیندهای مربوط به اصلاح ساختار اقتصادی کشور است. با عنایت به اینکه در نخستین دیدار اعضای دولت چهاردهم با رهبر انقلاب این موضوع دوباره مورد تأکید معظمله قرار گرفت، در این یادداشت تلاش میکنم به طور خلاصه مباحثی نظری را درباره آن مورد بررسی قرار دهم.
* از چه چیزی صحبت میکنیم؟ توسعه به عنوان هدف یا وسیله؟
در ابتدای این یادداشت به طور خلاصه به موضوع انباشت مسائل مختلف در ایران معاصر اشاره کردم که به طور چشمگیری از نابهنگامی و ناهمزمانی رنج میبرند. در این بخش تلاش میکنم قبل از هر چیز این نابهنگامی و ناهمزمانی را روشنتر توضیح دهم. برای انجام این کار قبل از هر چیز این نکته را به شما یادآور میشوم که تجربه ما از جهان جدید به شکلی استثنایی و در نتیجه یکجور اضطرار ناشی از مواجهه سخت با جهان بیرونی اتفاق افتاده است. یعنی بیش از اینکه نتیجه یکجور تغییر و تحول درونی ناشی از تحولات ساختاری در جامعه و فرهنگ ایرانی باشد، محصول یکجور تغییر رفتار و الگوهای مصرف در حوزههای مختلف خرد و کلان از زندگی انسان ایرانی به حساب میآید، بنابراین میتوانیم انتظار داشته باشیم جهانی که در نتیجه این تغییر الگوی مصرف و رفتار شکلگرفته است به شکلی نامنظم و با عنایت به تداوم سازمان قدرت استبدادی در دولت، از مشروطه تا پهلوی دوم و به نحوی دلبخواهی سازمان پیدا کرده باشد. سازمانی نامنظم و دلبخواهی که ما را با مشکلی اساسی دست بهگریبان کرده است: جابهجایی نقاط کانونی. جابهجایی نقاط کانونی به این معناست که در تجربه ما از تجدد، جامعه حول محور موضوعاتی سازمان یافته که اصولا باید بهعنوان اهدافی فرعی از زایش جهان جدید در نظر گرفته میشدند. این موضوع درباره توسعه بیش از هر جای دیگری قابل شناسایی است. در موضوعات مربوط به توسعه از آنجا که حاکمان بنا داشتند به حاکمانی جدید و دولتهایشان به دولتهایی مدرن تبدیل شوند اینطور به نظر میرسد توسعه که بنا بود حول محور انسان شکل بگیرد حول موضوع دولت شکل گرفته است؛ یعنی تحتتأثیر شرایط خاصی که ما از تجربه جهان جدید داشتیم سازمان عمومی کشور به سمتی حرکت کرد که توسعه، توسعه دولت و نه انسان یا افراد تشکیلدهنده دولت باشد. درست تحت تأثیر همین جابهجایی نقطه کانونی در توسعه است که در ایران معاصر مفهوم نوسازی با ایده توسعه جابهجا شده است.
از این قرار پادشاهیهای قدیم تنها با نوساخته کردن برخی تظاهرات جامعه ایرانی، اعم از افراد انسانی و تأسیسات مادی دولت به استقبال توسعهیافتگی رفتند؛ انسان فراموش و به ابزار یا عددی در پروژههای کلان توسعهیافتگی برای دولتها تبدیل شد. احتمالا به همین دلیل توسعهیافتگی که بنا بود به تقویت حیات انسان و گسترش امکانات زیستی او در اقتصاد و سیاست منتهی شود، او را به عددی تقلیل داد که در تحلیلهای کلان و محورهای مربوط به دادههای بزرگمقیاس در دولتها به دادهای خرد و بعضا ناچیز تبدیل شد؛ دادهای خرد که دیگر نه هدفی والا و برخوردار از کرامت انسانی، بلکه عدد ناچیزی در مقابل شکوه ناشی از نوسازی بهحساب میآید؛ دادهای خرد که میشود او را قربانی اهداف بزرگتر دولتها کرد.
* پیوست عدالت؛ بازیابی نقطه کانونی توسعه
اگر روایتی را که در بالا آمد درباره ورود ایران به جهان جدید از من بپذیرید آنگاه تأیید خواهید کرد هر اقدامی در زمینه رفع مسائل ناشی از انباشت مشکلات تاریخی ما در حوزههای گوناگون سیاسی و اقتصادی باید به اعتبار مفهوم کرامت انسانی - که مورد نظر عقل، اخلاق و شریعت است - صورت پذیرد. اهمیت موضوع انسان و کرامت او بیش از هر چیز از این جهت است که میتوان آن را معیاری برای ارزیابی اقدامات توسعهای قرار داد. در نتیجه چنین اقدامی میشود انتظار داشت مساله سردرگمی کلاف مسائل انباشتشده در ایران معاصر به شکل معلومی برای ما رفع شود. این موضوع همچنین میتواند معیار مناسبی را برای تفسیر یا سازماندهی ایده پیوست عدالت برای طرحهای توسعهای یا مداخلات دولتی برای حرکت در مسیر توسعه کشور در اختیار ما قرار دهد. تنها در این صورت است که مطابق بیانات رهبر انقلاب در نخستین دیدار اعضای کابینه چهاردهم پیوست عدالت و بهتبع آن موضوع عدالت از حیثیت شعاری خود خارج شده و دیگر «یک ترتیب اداری یا یک فرم تشریفاتی» نخواهد بود. در نتیجه چنین اقدامی میتوان انتظار داشت «پیوست عدالت به امری واقعی» تبدیل شود.
پیوست عدالت در این معنا سازوکار جابهجا کردن نقطه کانونی توسعه است. از این جهت که هم پیشرفت در ترتیبات عام حاکم بر زندگی عموم افراد را در نظر میگیرد و هم مشارکت آنها در طرحهای توسعهای را تضمین میکند: چه مشارکت فعال از طریق انجام دادن اقداماتی مؤثر در مسیر اجرای طرحها باشد و چه همراهی منفعلانه در مسیر پیشبرد اهداف پیشبینیشده در طرحهای موردنظر.
در این زمینه موضوع دیگری هست که باید مورد توجه قرار گیرد: اگر تعریف ما از توسعه، به عنوان فرآیند مداخلهای بیرونی در مناسبات حاکم بر یک وضعیت، برای دستیابی به وضعیتی مطلوب، واقعی یا فرضی را بپذیرید، آنگاه تا پذیرفتن این موضوع تنها یک قدم فاصله خواهید داشت که توسعه، مفهومی ذاتا سیاسی است: از آنجا که در جهان معاصر، دولت - ملتها، هنوز به عنوان عمدهترین نهادهای هویتیابی و مؤثرترین نیروهای هویتی برای تعیین وضعیتهای انسانی به حساب میآیند، هر شکلی از دخالتگری در سازوکارهای جاری در یک وضعیت انسانی، در جهان دولت -ملتها، بهعنوان یکجور دخالتگری سیاسی بهحساب میآید. این دخالتگری سیاسی، ذاتا یکجور دخالتگری ارزشی است. فارغ از اینکه یک نظریهپرداز توسعه، به کدام یک از مکاتب توسعه وفادار باشد، مفهوم توسعه، همواره با برتری مجموعهای از ارزشهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تمدنی پیوند خورده است؛ ارزشهایی که در نهایت تحت هدایت شکلی از مداخله دولتی در یک وضعیت مستقر، جایگزین داشتههای مردمیای میشود که در آن وضعیت خاص زندگی میکنند. در این تعبیر، توسعه چیزی جز سازوکارهای مربوط به این جایگزینی نیست.
از این جهت بحث درباره پیوستهای عدالت را نباید به عنوان نوعی دخالت یا بزرگ کردن سازمان دولت در نظر گرفت. در این معنا اجرای طرحهای توسعه نه یکجور بار حمایتی زائد بر دوش دولت، بلکه بخشی از خود طرح و برنامههای مورد نظر در این حوزه بهحساب میآید. احتمالا به همین جهت است که عالیترین مقام کشور در دیدار عالیترین مقام اجرایی و کابینه او بحث درباره این موضوع را که مورد توجه رئیس دولت چهاردهم نیز هست، ضروری میدانند. برای روشن شدن این موضوع باید دوباره این نکته را یادآوری کنم که نقطه کانونی توسعه انسان است و اگر بنا باشد مشکلات ناشی از انباشت تاریخی مسائل مربوط به توسعه در ساحتهای مختلف در ایران حل شود، ناگزیر باید دوباره انسان را به نقطه کانونی توسعه بازگرداند. توجه به موضوع کرامت انسانی، آنطور که در مبانی اخلاق، عقل و شریعت اسلامی آمده از این جهت اهمیت دارد که ما را به نقطه تجمیع ارزشهای والایی که در دولت اسلامی باید مورد توجه قرار گیرد بازمیگرداند. در این مسیر وسوسههای لیبرال برای نادیده گرفتن وظایف دولت در قبال شهروندان و انکار کورکورانه اهمیت کرامت انسانی در سیاستهای اجرایی دولت ممکن است به یک اندازه بحث درباره پیوستهای عدالت را به بیراهه بکشاند.
پژوهشگر اندیشههای سیاسی *
ارسال به دوستان
نگاه
تعبیر هشدار کیسینجر
نوید مؤمن: هنری کیسینجر، استراتژیست مطرح حوزه سیاست خارجی آمریکا قبل از مرگ، درباره شکلگیری جنگ سوم جهانی با محوریت چین و آمریکا هشدار داد. با این حال، او در بخشی از مواضع خود، اشارهای نیز به تنشهای مزمن ایجاد شده میان واشنگتن و قدرتهای بزرگ و امکان عدم مدیریت میدانی و فرامتنی آنها کرد: «من از مشاهده این روند نگران هستم. همه طرفها (چین، روسیه و آمریکا) خود را متقاعد کردهاند که طرف مقابل یک خطر استراتژیک است. ما در مسیر رویارویی قدرتهای بزرگ قرار داریم. در سرتاسر جهان، موازنه قوا و اساس فناورانه جنگ سریعا و به طرق مختلف در حال تغییر است و کشورها فاقد هرگونه اصل ثابتی هستند که بتوانند بر اساس آن نظم برقرار کنند. در نتیجه، اگر کشورها موفق به دستیابی به یک اصل ثابت نشوند احتمال دارد به زور متوسل شوند. براساس معیار کلاسیک، در چنین وضعیتی ما در دوره پیش از وقوع جنگ سوم جهانی قرار داریم».
به نظر میرسد پیشبینی کیسینجر زودتر از حد تصور مخاطبان غربی در حال تعبیر است! اخیرا سرگئی ریابکف، معاون وزیر خارجه روسیه در واکنش به حمله اوکراین به منطقه «کورسک»، تاکید کرد کییف و ناتو از خطوط قرمز تعیین شده توسط مسکو عبور کردند و محصول این روند، تغییر دکترین هستهای روسها خواهد بود. بر این اساس، احتمالا آستانه (حدود و ثغور) استفاده از سلاح هستهای توسط روسیه تغییر کرده و رویکرد پراگماتیستی و عملگرایانهتری را از سوی کاخ کرملین در واکنش به مداخلهگرایی آشکار ۲ سوی آتلانتیک در جنگ اوکراین شاهد خواهیم بود. اکنون شاهد وقوع ۲ پدیده موازی و همزمان در جنگ اوکراین هستیم؛ پدیده نخست مربوط به متن نبرد است؛ جایی که تصرف بخشهایی از کورسک (واقع در خاک روسیه) از سوی نیروهای اوکراینی منتج به واکنش متقابل روسها و خیز آنها برای تصرف شهر راهبردی پوکروفسک شده است. نتیجه این اقدام روسها، تسلط بر دونباس شرقی خواهد بود، یعنی همان خواستهای که روسها از ابتدای جنگ اوکراین دنبال تحقق آن بودهاند.
این تحولات میدانی، تاثیر خود را در مذاکرات احتمالی آتشبس نیز به صورت مستقیم خواهد گذاشت؛ همان میز مذاکراتی که تاکنون آمریکا و اکثر اعضای ناتو از چینش آن میان کییف و مسکو جلوگیری کردهاند.
دومین پدیده، به مراتب اهمیت بیشتری دارد و معطوف به جابهجایی استراتژیها و خطوط راهبردی روسها در مواجهه با غرب است. این قاعده شامل چینیها نیز میشود.
اکنون آمریکا و برخی متحدان اروپایی آن، از یک «رقیب» تبدیل به یک «دشمن بالفعل» علیه مسکو و پکن شدهاند. محصول جنگ میدانی یا حتی جنگ سرد با یک دشمن، تغییر در اصول بازدارندگی و دکترینهای امنیتی، پیرامونی و فرامنطقهای کشورهاست. اظهارات اخیر ریابکف درباره تجدید نظر در دکترین هستهای روسیه معطوف به همین پدیده فرامتنی و راهبردی است. این پدیده را دیگر نمیتوان در میدان جنگ روسیه - اوکراین محصور کرد، زیرا عواقب و آثار آن سالها گریبانگیر غرب و مسکو خواهد بود.
هشدار کیسینجر بیش از آنکه متمرکز بر میدان جنگ اوکراین و کشمکش طرفین در خارکییف، دونتسک، لوهانسک، ژاپورژیا و خرسون باشد، بر تغییر مرزهای راهبردی و انتزاعی در سیاست خارجی بازیگران بینالمللی و خیز آنها به سوی منازعات غیرقابل کنترل و دائمی استوار بود. به عبارت گویاتر، کیسینجر نسبت به شکلگیری تنشهای غیرقابل کنترل در حوزه سیاست خارجی آمریکا شدیدا وحشت داشت، زیرا ضریب آسیبپذیری میدانی، تاکتیکی و راهبردی آمریکا (فارغ از اینکه دموکراتها یا جمهوریخواهان در کاخ سفید حضور داشته باشند) به صورت آشکار افزایش یافته بود و استراتژیست 100 ساله آمریکایی قبل از مرگش نمیتوانست چشم خود را بر این آسیب ببندد. اکنون این آسیب جلوه عینیتری پیدا کرده و تبدیل به پاشنه آشیل آمریکای 2024 شده است. در این معادله، اساسا اهمیتی ندارد که ترامپ یا کاملا هریس، کدامیک پیروز انتخابات شوند!
اصل مساله به پاشنه آشیلهای راهبردی آمریکا در نظام بینالملل باز میگردد؛ نقاطی بحرانی که به دست دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا ایجاد شده اما از سوی آنها قابل مدیریت و پیشبینی نیست. بدون شک زمانی که بازیگران قدرتمند مخالف آمریکا در نظام بینالملل تصمیم به تغییر دکترین امنیتی خود بگیرند، دیگر حتی آمریکا قدرت پیشبینی «کنش» و «واکنش» خود را به واسطه سردرگمی و ابهام راهبردی ایجادشده از دست خواهد داد، چه رسد به آنکه قدرت پیشبینی بازی رقیب و حتی قدرت محاسبه مختصات میدان منازعه را داشته باشد. در نهایت اینکه هشدار اخیر ریابکف، مترادف با پررنگتر شدن آثار فرامتنی و راهبردی جنگ اوکراین و تفوق این آثار بر تبعات و آثار میدانی و تاکتیکی میدان نبرد است. به نظر میرسد دکترین مدیریت بحران در حوزه سیاست خارجی آمریکا صرفا به دکترین خلق بحران تبدیل شده است. جریانهای آشکار و پنهان قدرت در آمریکا زمانی این فاجعه راهبردی را حس خواهند کرد که زمانی برای جبران مافات باقی نخواهد ماند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|