|
ارسال به دوستان
اخبار
بازگشت مهران مدیری و فرزاد حسنی به تلویزیون
نشست خبری سیدمحمدرضا خوشرو، مدیر شبکه نسیم دیروز در ساختمان شبکه نسیم برگزار شد. او درباره جزئیات برنامههای جدید این شبکه توضیح داد: «هزار و یک» با محوریت شخصیت جنابخان در مرحله ساخت دکور است و «مسابقه بیسابقه» نیز با اجرای فرزاد حسنی مراحل پیشتولید را میگذراند.
مدیر شبکه نسیم از فصل دوم «برمودا» نیز با اجرای کامران نجفزاده خبر داد و گفت: این برنامه در حال تولید است، همچنین برنامه «نوآ» در حوزه خیاطی و مد برای بانوان از اول مهر روی آنتن میرود. فصل جدید «کودک شو» نیز تا اواخر پاییز روی آنتن است و از شب یلدا متفاوت میشود.
خوشرو در ادامه گفت: «هزار و یک» با محوریت شخصیت جنابخان در مرحله ساخت دکور است و برآورد ما این است که مورد استقبال قرار میگیرد. بخشی از برنامه پیرامون اعداد است. با هنرمندان مطرح کشور مذاکره شده است و تا اواخر مهر به آنتن میرسد. همچنین برنامه «خوشنمک» یک رقابت خودمانی بین بانمکهاست که سلبریتی و رنگ و لعاب اضافه ندارد.
خوشرو درباره برنامه «دورهمی» هم اظهار کرد: مشکل برنامه «دورهمی» مهران مدیری نیست. آقای مدیری برای کارهای نمایشی قرارداد بسته است. مسأله یک گیر اداری با تهیهکننده است که اگر حل شود، فصل پنجم پخش میشود.
همچنین خوشرو از توافق مهران مدیری با صداوسیما برای ساخت یک مجموعه نمایشی جدید خبر داد و درباره تعامل تلویزیون با هنرمندانی که مدتی از رسانه ملی دور بودند، توضیح داد: هر کدام از این هنرمندان رفت و برگشت دارند؛ نمونه آن برنامه آقای ایرج طهماسب بود که پیش از این در شبکه نمایش خانگی تولید و پخش میشد و دوباره به تلویزیون آمد؛ برنامهای که دیده شد و این حس که در معرض ۸۸ میلیون بیننده قرار بگیری، غیرقابل توصیف است. بنابراین همه امکان فعالیت دارند و آقای مدیری هم قرار است برای سیمافیلم کار نمایشی بسازد.
***
«هوشنگ دوم» به چاپ پنجم رسید
کتاب «هوشنگ دوم» شامل گفتوگو با هوشنگ مرادی کرمانی بهتازگی توسط انتشارات معین به چاپ پنجم رسیده است. چاپ چهارم این کتاب شهریور ۱۳۹۶ عرضه شده بود. «هوشنگ دوم» در اصل ادامه کتاب «شما که غریبه نیستید» است. «شما که غریبه نیستید» تا زمان آمدن این نویسنده به تهران است و پس از آنکه به تهران میرسد، کتاب تمام میشود اما «هوشنگ دوم» ادامه کتاب «شما که غریبه نیستید» است و وقایعی را روایت میکند که مربوط به پس از آمدن مرادیکرمانی به تهران است. در این کتاب، کریم فیضی با هوشنگ مرادیکرمانی مصاحبه کرده و او آمدنش به تهران، رفتنش به دانشکده هنرهای دراماتیک، رفتنش به مدرسه عالی ترجمه و سپس رادیو را روایت میکند. در مقطع بعدی، داستانهای مرادیکرمانی در رادیو خوانده میشده است.
3 چاپ اول «هوشنگ دوم» توسط انتشارات اطلاعات چاپ شده بود و از آنجا که انتشارات معین همه کتابهای مرادیکرمانی را چاپ کرده، محمدقاسم لیماصالحرامسری مدیر انتشارات معین از مرحوم سیدمحمود دعایی، مدیر وقت موسسه اطلاعات خواسته بود چاپ بعدی «هوشنگ دوم» هم توسط این نشر انجام شود. در نتیجه این کتاب از چاپ چهارم به بعد توسط انتشارات معین عرضه شد.
***
آرش گوران تازهترین کنسرت ارکستر سمفونیک تهران را رهبری میکند
ارکستر سمفونیک تهران در واپسین روزهای تابستان، پنجشنبه و جمعه ۲۹ و ۳۰ شهریور ساعت ۲۱:۳۰ با رهبری آرش گوران به عنوان رهبر میهمان در تالار وحدت روی صحنه میرود. در این کنسرت آثاری از لئونارد برنستاین، گئورگی سْویریدوف، آرام خاچاطوریان و آرتورو مارکز توسط ارکستر اجرا میشود.
آرش گوران، رهبر ارکستر، مدیر هنری، آهنگساز و پیانیست ایرانی است که نزد استادان مشهوری مانند مارک استرینگر، هوریا آندریسکو، رودیگر بُن و کریستین فُن گقن آموزش دیده است. گوران سابقه رهبری ارکستر فیلارمونیک ایرانیان، ارکستر جوانان «موسیقیِ زمان»، ارکستر ملی ایران و ارکستر «سیاوش» به سرپرستی همایون شجریان را دارد و همچنین در حال حاضر به عنوان رهبر ارکستر و مدیر هنری ارکستر فیلارمونیک تهران فعالیت میکند.
کنسرت «تهران... جشنِ بیکران»؛ اجرای ارکستر سمفونیک تهران به رهبری آرش گوران، به عنوان رهبر میهمان ۲۹ و ۳۰ شهریور در تالار وحدت برگزار میشود و علاقهمندان میتوانند جهت تهیه بلیت به سامانه هنرتیکت مراجعه کنند.
ارسال به دوستان
نگاهی به فیلمهای جدید در اکران پاییزی
همیشه پای یک کمدی در میان است
گروه فرهنگ و هنر: روز گذشته شورای صنفی نمایش نام فیلمهای اکران پاییز سینمای کشور را اعلام کرد. بر این اساس فیلمهای «بازی را بکش» به کارگردانی محمدابراهیم عزیزی، «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز، «صبحانه با زرافهها» به کارگردانی سروش صحت، «شهسوار» به کارگردانی حسین نمازی و «آغوش باز» به کارگردانی بهروز شعیبی از هفته سوم شهریور اکران خود را آغاز خواهند کرد. به این ترتیب چیدمان اکران پاییزی سینمای ایران متشکل از 2 کمدی، یک اثر گروه سنی نوجوان و 2 اجتماعی است و ناگفته پیداست همچنان قرار است گیشه روی پاشنه کمدی بچرخد و گویا نسخه ارائه شده در سال نخست کرونا برای نجات سینما کماکان کارکرد دارد! این در حالی است که سینمای ایران تا نیمه نخست سال حدود 15 میلیون مخاطب داشته است که انتظار میرود با اکران فیلمهای کمدی این عدد در نیمه دوم بیشتر هم شود. شاید در نگاه نخست استقبال مخاطبان اتفاق خوبی باشد اما نباید فراموش کرد اقبال مخاطبان صرفا به فیلم کمدی آفتی است که میتواند همچون ویروسی خطرناک برای آینده سینما بسیار خطرناک باشد. در ادامه نگاهی به 5 فیلم اکران پاییز داریم.
* بازی را بکش
«بازی را بکش» کنجکاوی برانگیزترین اکران اول پاییز سینماهای کشور است، چرا که برخلاف دیگر فیلمهای یادشده برای نخستینبار نمایش داده خواهد شد و اکران جشنوارهای نداشته است. نکته جالب دیگر درباره این فیلم تهیهکنندگی مصطفی کیایی و حضور یک فیلماولی به نام محمدابراهیم عزیزی در جایگاه کارگردان است. عزیزی پیشتر فیلم کوتاه کار کرده و باید منتظر ماند و دید آیا قرار است استعداد جدیدی به سینمای اجتماعی ایران معرفی شود یا کلیشههای فیلمهای اصغر فرهادی، سعید روستایی و... تکرار خواهد شد.
* باغ کیانوش
یکی از قدرنادیدهترین آثار جشنواره فیلم فجر در سال گذشته قرار است در اکران اول پاییز به نمایش درآید؛ فیلمی که به خاطر قرار گرفتن در طبقه فیلمهای کودک و نوجوان آنچنان که باید و شاید در جشنواره دیده نشد، این در حالی است که «باغ کیانوش» از بهترین فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران در گونه کودک و نوجوان است که هم قهرمان دارد، هم داستان جذاب و فضای متنوعی که مخاطب را تا انتها همراه کند.
فیلمنامه فیلم باغ کیانوش اقتباس از کتابی با همین نام است. این کتاب به قلم علیاصغر عزتیپاک برای گروه سنی نوجوان از سوی انتشارات کانون پرورش فکری منتشر شده بود. داستان رمان «باغ کیانوش» در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق در روستایی از توابع شهر همدان اتفاق میافتد. «حمزه» و «عباس» تصمیم میگیرند در روز جشن ازدواج پسر کیانوش به باغ او دستبرد بزنند. این ماجرا با سقوط یک هواپیمای بمبافکن عراقی در نزدیکی باغ همزمان میشود. سقوط هواپیما و ورود خلبان آن به باغ کیانوش ماجراهای جالبی را رقم میزند.
یک منتقد سینما درباره این فیلم نوشته: «باغ کیانوش» اثری بیادعا و پرمحتواست که فیلمنامه دارد، کاراکتر میسازد و روایت سرراست، ساده و درگیرکنندهای دارد. یکی از معدود پدیدههای جشنواره بد چهلودوم که نتیجه اعتماد به جوانها را نشان میدهد؛ فیلمی که حد و حدود دارد، تم و شخصیت میسازد و در نهایت سرگرمکننده و تماشایی است. بچهها در فیلم شیرینی کودکان و ماجراجویی آنها را بدرستی منتقل میکنند و عباس جمشیدیفر در نقش یک کمدین و شهرام حقیقتدوست در جایگاه یک قهرمان سینمای بزرگسال، جایگاه درستی دارند و باعث جذابیت و فروش فیلم میشوند. الگوی فیلمنامه کلاسیک است و جایگاه ضدقهرمان بخوبی پرداخت شده است.
* صبحانه با زرافهها
امید اول اکران پاییز، بر دوش یک فانتزی کمدی است که سروش صحت ساخته و حضور ستارگانی چون هوتن شکیبا، هادی حجازیفر، پژمان جمشیدی و بهرام رادان آن را دیدنیتر کرده است. این فیلم در نخستین رونمایی در جشنواره چهلودوم فیلم فجر مورد توجه اهالی رسانه و منتقدان قرار گرفت، هر چند انتقاداتی به مضامین اگزیستانسیالیستی فیلم مطرح شد.
سروش صحت درباره درونمایه این فیلم گفته است: « به نظرم «صبحانه با زرافهها» در ترویج دوستی است. اگر ما در فیلم درباره مواد مخدر صحبت کردهایم، به معنای ترویج آن نیست، بلکه میخواستیم نشان دهیم که مشکلات از همان نشأت میگیرد. میدانم که همیشه نمیتوانیم بخشش داشته باشیم اما اگر به آن دقت کنیم میبینیم که با بخشش زندگی بهتر میشود. شاید چون آدم پراشتباهی هستم، میخواهم بخشش هم ترویج یابد. من فکر کردم در فیلمی که فقط با ۶ نفر پیش میرود، بهتر است از بازیگرانی استفاده شود که مخاطب از پیش، با آنها آشناست».
* شهسوار
«شهسوار» از نظر حال و هوا حد فاصل میان «آپاندیس» فیلم اول نمازی با حس و حال تراژیک و «شادروان» فیلم سوم او با فضای کمدی و طنز است. از نظر کیفی هم، جزو آثار متوسط این فیلمساز محسوب میشود. در خلاصه داستان فیلم «شهسوار» آمده است: به دنبال درگذشت پدر خانواده در جریان برگزاری عروسی که چند بار بههم خورده است، خانواده او قصد پنهان کردن این خبر را دارند.
در جشنواره چهلودوم فیلم فجر، این فیلم آنچنان از سوی منتقدان تحویل گرفته نشد با این وجود موفق به کسب نامزدی بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای ناهید استواری شد. مهرداد صدیقیان، الناز حبیبی، سید هادی کاظمی، عباس جمشیدیفر، گیتی قاسمی، سعید عطایان، ایمان براتپور، حافظ نبیزاده، مهرناز افلاکیان، ناهید استواری، رمضانیفر و امیر دژاکام بازیگران این اثر سینمایی هستند. این فیلم سینمایی محصول بنیاد سینمایی فارابی است که با مشارکت بخش خصوصی تولید شده است. حسین نمازی درباره این فیلم گفته است: «به نظرم «شهسوار» بهترین فیلم من تاکنون است. اصل این است که همه شخصیتها باید قصهای داشته باشند. شیوه من این است که فیلمنامه را چندبار مینویسم، میخوانم و بازنویسی میکنم. من این ویژگی را دارم که نمیتوانم فیلم خلوت بسازم و از شخصیتهای زیادی استفاده میکنم».
* آغوش باز
اگر آثار مستند، سریالها و مجموعههای نمایش خانگی بهروز شعیبی را در جایگاه کارگردان محاسبه کنیم، «آغوش باز» شانزدهمین فیلم این کارگردان نسل نو سینمای ایران است که توانسته نام خود را به عنوان یک فیلمساز دغدغهمند اجتماعی به ثبت برساند. آغوش باز در امتداد سینمای اجتماعی شعیبی و فیلمی متفاوت از دیگر آثار او به حساب میآید. داستان فیلم «آغوش باز» درباره خوانندهای است که در روز کنسرتش با قهر همسرش درمییابد زندگی علاوه بر کارها و مشغلههای شخصی، ابعاد دیگری هم دارد و میتوان بدون آنکه خللی در حرفه پیدا شود، به خانواده، همسر، پدر و مادر هم عشق ورزید.
سید حامد کمیلی، محسن کیایی، گلاره عباسی، شبنم گودرزی، جواد خواجوی، وحید نفر، علی عطایی، روژین فاطوریفر، ساینا توکلی، میثم نوروزی، سهیل هژبر، مسعود خانی، مهدی هاشمی، احترام برومند؛ حسن معجونی و هاتف شعیبی و نفس نکی (بازیگران کودک) بازیگران این فیلم سینمایی هستند. شعیبی درباره این فیلم در جشنواره گفته بود: «آغوش باز یک روی جدید از سینما برای من بود؛ هم در نوع فیلمسازی و هم در شکل اجرا. من مدتها طرحی در ذهن داشتم تا اینکه سجاد نجفی یکی از نویسندگان فیلم و محمدمهدی عسگری خواستند با هم همکاری داشته باشیم. من فیلمنامههای آماده داشتم اما وقتی این طرح را برایشان تعریف کردم، بسیار از آن استقبال کردند. صادقانه بگویم آغوش باز کار سخت و پربازیگری بود و اگر همدلی و همکاری این گروه نبود، این فیلم حتما امتیازاتی را از دست میداد».
با این حال، با اینکه تنوعطلبی بهروز شعیبی در انتخاب ژانر فیلم و نماندن در هیچ شیوه و سبکی، قابل تقدیر است اما کاش این تغییر و تحول موضوعی، منجر به تجربه قابل قبولی شود. فیلم «آغوش باز» دقیقا از همین نقطه (بیتجربگی سازندهاش در ساخت فیلم کمدی - درام یا همان خانوادگی خوشحال خودمان!) ضربه میخورد. تازهترین اثر شعیبی، سردرگم، پرحرف، بیارتباط، آشفته و نامتوازن است و افسوس که برای همه این حرفها نمیشود مثال آورد. مثال زدن کل فیلم را اسپویل میکند! فیلم سکانسهای خوب هم دارد، برعکس حرفهای قشنگی هم دارد ولی دغدغه پس فیلم گم است. شخصیت اصلی آنقدر که باید قوت ندارد و نتیجه اینکه سیر تحولش ساختگی به نظر میرسد، ایده شخصیت غایب فیلم هم با آن همه اشاره و شگفتی، به سرانجام نمیرسد. فیلم اصرار دارد تمام شود؛ هم در ذهن ما و هم در سرنوشت تکتک قصهها و این اتفاق مبارکی برای یک فیلم امروزی نیست.
ارسال به دوستان
مجید مجیدی با انتقاد از وضعیت فعلی سینمای ایران هشدار داد
ابتذال در پلتفرمها
گروه فرهنگ و هنر: مجید مجیدی را باید یکی از شاخصترین فیلمسازان سینمای ایران دانست؛ هنرمندی که در کارنامه کاری خود کارگردانی 10 فیلم بلند سینمایی، 4 فیلم کوتاه داستانی، 3 مستند کوتاه و یک مستند بلند را دارد و این روزها خود را آماده ساخت یازدهمین فیلم سینماییاش میکند.
اما یکی از ویژگیهای شاخص و قابل تحسین این فیلمساز را باید اهتمام ویژهاش به نسل جوان دانست، به گونهای که بسیاری از دستیاران و بازیگرانش پس از حضور در آثار او یا به عنوان بازیگران مطرح معرفی یا به عنوان کارگردان وارد عرصه سینما میشوند؛ از محمد عسگری و بابک خواجهپاشا در حوزه فیلمسازی گرفته تا حسین عابدینی و روحالله زمانی و بسیاری دیگر در حوزه بازیگری اما در کنار تولید فیلم، حضور در کارگاههای انتقال تجربه و تهیهکنندگی در حوزه هنرهای نمایشی بویژه در تئاتر آن هم با هدف حمایت از نسل جوان از جمله اقدامات مجیدی در یک دهه گذشته است، از همین رو این فیلمساز روز گذشته با حضور در کارگاه انتقال تجربه برای جوانان و هنرجویان از تجربیات و اتفاقات پیرامون سینما و تئاتر کشور سخن گفت.
در این برنامه مجیدی ضمن طرح انتقاداتی درباره وضعیت امروز سینمای ایران، با توجه به استعدادهای فراوان در این حوزه گفت: ایمان دارم استعدادهای درخشانی در دل این کشور هست. من استعدادهایی در گوشهگوشه این مملکت دیدهام که بعدها فیلمسازان خوبی شدهاند. اعتقاد دارم شما میتوانید جزو ذخایر و گنجهای سینمای ایران باشید؛ سینمایی که مهجور مانده، سینمایی که روزی با عشق و علاقه در صف فیلمهای آن میماندیم تا فیلمهای دهه 60، 70 و حتی برخی فیلمهای دهه 80 را ببینیم. اگر یادتان باشد در جشن 100 سالگی سینما که من سال ۷۷ دبیر آن بودم، بیانیهای خواندم. آنجا جملهای گفتم که بعدها خیلی برجسته شد؛ آن روز گفتم صدای پای ابتذال میآید و هشدار دادم که دیری نمیپاید که این ابتذال پیکره سینمای ایران را بگیرد. امروز پلتفرمها آثار مخربی از جهت هنری و ساختاری دارند که نسبتی با سینما، مردم، زندگی مردم و اندیشه و فرهنگ و هویت بومی ما ندارد.
مجیدی در ادامه با انتقاد از استفاده اغراقشده از تکنیکهای جدید و فناوریهای نو در عکاسی و فیلمسازی، گفت: اگر چه فناوریهای جدید فرصتهای طلایی را برای سینماگران به وجود میآورد اما به همان اندازه میتواند بچهها را تنبل کند و خلاقیت و وجوه هنری را از آنها بگیرد. یادم هست یکی از فیلمسازان جوان فیلمی ساخته بود و اصرار داشت فیلمش را ببینیم. کارهای فنی آن را انجام نداده بود. ۱۰ دقیقه از آن را دیدم و آن کارگردان در حین تماشای فیلم توضیحاتی ارائه میکرد که قرار است در برخی صحنهها چه شود اما بعد از یک ربع تماشای آن فیلم را ترک کردم و گفتم پس فیلمت کجاست؟ اینکه همهاش شد توضیح! میخواهم بگویم چنین چیزهایی ذهن شما را تنبل میکند. انگار برخی بخش خلاقیت را میخواهند به دیجیتال بسپارند. مجیدی گفت: آن زمان که میخواستم «بچههای آسمان» را بسازم آن را همه جا رد کردند؛ از فارابی، تلویزیون و حوزه هنری تا جاهای دیگر به من میگفتند مگر این فیلم میشود؟ این یک کار 10 دقیقهای است، این چه قصهای است؟ حتی دوستان خودم میگفتند این چه قصهای است اما ۳ سال روی آن ایستادم. میدانستم که یک فیلم خوب میشود چون آن را زیست کرده بودم. آن حس و عزتمندی را دیده بودم. در دورهای در دهه 70 موجی از سینمای تلخ و گزنده اجتماعی مد شده بود که اتفاقا میخواستم مقابل آن نوع سینما، فیلم دیگری بسازم. کانون پرورش فکری هم با شرط و شروط و با واسطهای پیش آمد چون میگفتند «بچههای آسمان» به درد یک فیلم کوتاه میخورد، با این حال برعکسش هم اتفاق افتاده است، فیلمهایی بودند که همه میگفتند بساز اما خودم به آنها باور نداشتم و نساختم. وی با بیان اینکه به رج زدن در سینما اصلا معتقد نیست و این روش را توصیه نمیکند، مطرح کرد: یکی از دلایلی که من سراغ بازیگران چهره نمیروم این است که آنها به تکرار میافتند، دوست دارم آدمها در فیلمهایم بکر بکر باشند. چون فیلم تماما حس است و باید بتوانید حسها را بخوبی منتقل کنید. تجربه بازیگری من هم در کارم تاثیر داشته است چون میدانم بازیگری که جلوی دوربین است چه فشاری رویش است. با این حال یکی از راهکارهای ما در فیلمسازی این بود که برخی سکانسها را در تمرین میگرفتیم، مثلا در «بید مجنون» پرستویی نمیدانست ضبط چه پلانهایی اصلی و کدام تمرین است. حتی یک جاهایی او را فریب میدادیم و نمیگرفتیم!
مجیدی در بخش پایانی درباره ساخت فیلم «محمد(ص)» هم گفت: فیلم مصطفی عقاد تماما درباره جنگ است، انگار که پیامبر اسلام در تمام طول عمر خود در حال جنگ بوده که این جفا به پیامبر اسلام است. پیامبری که رحمتالعالمین است تنها ۲ فیلم درباره او ساخته شده است. نباید نگاه سیاسی اسباب این شود که اصل را با فرع قاطی کنیم، ممکن است به خیلی چیزها اعتقاد داشته باشیم اما یاد بگیریم اینها را از هم تفکیک کنیم. نباید پیامبر اسلام را با نگاه سیاسی تحلیل کنیم. باید آزاداندیش باشیم. با نگاه باز باید درباره این موضوع قضاوت داشته باشیم.
ارسال به دوستان
نگاهی به زندگی پرویز پورحسینی که سال 99 در 79 سالگی بر اثر کرونا درگذشت
بازیگر متین و باوقار تئاتر و تلویزیون
گروه فرهنگ و هنر: پرویز پورحسینی را باید یکی از متینترین و آرامترین بازیگران سینما، تئاتر و تلویزیون دانست؛ هنرمندی که از سال ۱۳۴۸ به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران وارد و سال ١٣۵۴ از آن فارغالتحصیل شد. پورحسینی در فیلمهای سینمایی بسیاری از جمله «صدای منو میشنوید؟»، «دوران عاشقی»، «روز فرشته»، «باشو غریبه کوچک» و «کمالالملک» نقشآفرینی داشته است. او همچنین در سریالهای بسیاری همچون «میکائیل»، «یک مشت پر عقاب»، «مختارنامه»، «شب دهم»، «روشنتر از خاموشی» و «مهر و ماه» ایفای نقش کرده است. پرونده هنری این بازیگر متین و آرام سریالها آنقدر پربار است که تا سالهای سال یاد و خاطرش در قاب جادویی زنده بماند. این پرونده کاری 7 آذر سال 99 در حالی که ویروس منحوس کرونا جان میلیونها انسان را در سراسر دنیا و کشور عزیزمان میگرفت بسته شد و یاد و خاطره او مانند بسیاری دیگر از بزرگان این حوزه در ذهنها ماندگار شد. پورحسینی علاوه بر 50 اثری که در آنها به عنوان بازیگر حضور داشت و در آثار مطرحی چون «امیرکبیر»، «روزی روزگاری»، «مریم مقدس»، «شب دهم»، «مختارنامه» و «روشنتر از خاموشی» به ایفای نقش پرداخته بود، در تلهتئاترهای بسیاری هم ایفای نقش کرده است. برنامههایی که تولید و پخش آن از دهه ۴۰ در تلویزیون ملی آغاز شد و تا اواخر دهه ۷۰ که تلویزیون اهمیت بسیاری به این ساختار تلویزیونی میداد، در صداوسیما ادامه داشت.
«همه پسران من» و «خانههای اجارهای» به کارگردانی محمد رحمانیان، تلهتئاتر «جان گابریل بورکمن» ساخته حسن فتحی در سال ۷۶، همچنین تلهتئاترهایی چون «قاضی و رئیس دادگاه خانواده» و «خانه عروسک» از ساختههای منیژه محامدی، آخرین نمایشهای تلویزیونیای است که با حضور پرویز پورحسینی در قاب جادویی ثبت شد.
با کمرنگ شدن اهمیت ساخت تله تئاتر در تلویزیون، ایفای نقش پورحسینی هم در این ساختار به پایان رسید و البته وجهی دیگر به خود گرفت. او بعد از تله تئاترها، ایفای نقش در چند تله فیلم («یکی از همین روزها»، «در همین نزدیکی»، «نغمه نوروز» و...) را تجربه کرد که تعداد آنها درست به اندازه تعداد انگشتان یک دست است.
در میان کارگردانهایی که برای تلویزیون سریال ساختهاند، بیش از همه همکاری پورحسینی با احمد امینی به ثبت رسیده است. پورحسینی در سریالهای «تصویر یک رؤیا»، «روز ایپریت»، «باران عشق»، «اولین شب آرامش» و «بیگناهان» از این کارگردان به ایفای نقش پرداخت و آخرین سریال پورحسینی با نام «بیگانهای با من است» هم به کارگردانی احمد امینی به ثبت رسید.
با این حال همانطور که پیشتر هم اشاره شد، بسیاری از ایرانیها پرویز پورحسینی را به واسطه ایفای نقش در سریالهای تلویزیونی میشناسند؛ بازیگری گزیدهکار که در عمر ۷۹ سالهاش، نقشهای ماندگاری هم از خود در مجموعههای تلویزیونی به یادگار گذاشت. وی در گفتوگو با منصور خلج که در مجموعه کتابهای ماندگاران صحنه منتشر شده است، گفته بود: هنگام دیدن یک تئاتر یا فیلم، به دنبال این هستم که با من چه کرده است و چه تاثیری روی من تماشاگر گذاشته است. اینجا خودم را به عنوان تماشاگر معمولی در نظر میگیرم که میخواهد تئاتر ببیند. میدانم به هر حال یکسری چیزها با من هست ولی سعی میکنم مثل یک تماشاگر معمولی و یک مخاطب عادی تئاتر ببینم. اینجاست که میتوانم بگویم کار خوب بوده یا نه». پورحسینی در این گفتوگو از تئاترهای لاکچری هم سخن گفته بود؛ تئاترهایی که البته نمیدید و معتقد بود چندان هم پرشمار نیستند اما باور داشت باید دلیل استقبال احتمالی مردم را از این تئاترها ریشهیابی کنیم و خودش حدس میزد این اتفاق به دلیل خستگی مردم است. روز هفتم آذر سال ۱۳۹۹ که این بازیگر برای همیشه از دنیا رفت، دوستدارانش به این چیزها فکر نمیکردند. آنان به خاطرات خوشی میاندیشیدند که او برایشان رقم زده بود؛ چه آن زمان که در هیات نقشی منفی مانند دکتر فاستوس ظاهر میشد و چه در قامت نقشی مثبت مانند «جلال» مجموعه «اولین شب آرامش». پرویز پورحسینی در 79 سالگی همچنان دوست داشت فرصتی برایش پیش بیاید تا بار دیگر روی صحنه برود و کارنامه پربار خود را که همکاری با کارگردانانی همچون حمید سمندریان، علی رفیعی، بهرام بیضایی، آربی آوانسیان، بیژن مفید، داریوش فرهنگ، رکنالدین خسروی، پری صابری و البته پیتر بروک در آن به ثبت رسیده بود، سرشارتر کند. کرونا اما مهلتش نداد و او را به قطعه هنرمندان بهشت زهرا روانه کرد تا به جمع همکاران سفرکردهاش بپیوندد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|