|
اخبار
قطعه «رفتی و بیتو» پیش روی مخاطبان قرار گرفت
قطعه موسیقایی «رفتی و بیتو» با صدای امید نصری منتشر شد. پیش از این قطعههای «این نیز بگذرد» و «خبر داری» از این خواننده منتشر شده بود. قطعه «این نیز بگذرد» از جمله آثاری است که در فضای مجازی مورد استقبال مخاطبان موسیقی پاپ بویژه علاقهمندان به موسیقی پاپ - سنتی قرار گرفته و بسیاری از آن با نام «یک روزی باران میبارد» یاد میکنند. تنظیم قطعه «رفتی و بیتو» را امین ابراهیمی انجام داده و میکس و مستر را حمید حاتمی برعهده داشته است. نیکان واحد، نوازنده گیتار این قطعه است و متن ترانههای «رفتی و بیتو» را امیر بحرینیزاده و محمد کلارستاقی نوشتهاند و ملودی آن را هم فرهاد بیاضی و نیما امین ساختهاند.
***
«شهر خاموش» در ایتالیا رقابت میکند
«شهر خاموش» به کارگردانی احمد بهرامی، تهیهکنندگی رضا محقق و مدیریت فیلمبرداری مسعود امینیتیرانی، در جدیدترین حضور جهانی خود به بخش مسابقه جشنواره نوستالژیا در ایتالیا راه یافت. پنجمین دوره جشنواره نوستالژیا روزهای ۲۲ ،۲۳ و ۲۴ اکتبر (یک تا ۳ آبان) در شهر رم و ۲۳ و ۲۴ نوامبر (۳ تا ۴ آذر) در شهر ناپل برگزار میشود و «شهر خاموش» در بخش مسابقه این جشنواره برای مخاطبان به نمایش درمیآید.
علی باقری، بابک کریمی، بهزاد دورانی، محسن مهریدروی، کریم شراهی و حبیب شراهی از جمله بازیگران این فیلم هستند. در خلاصه داستان «شهر خاموش» آمده است: بمانی با بازی باران کوثری به جرم قتل شوهرش ۱۰ سال را در زندان سپری کرده است. او که به طور موقت آزاد میشود، بلافاصله به دنبال پسرش میگردد. بمانی به محل کار ابی، (برادر شوهرش) میرود و سراغ پسرش را میگیرد اما ابی ادعا میکند از سرنوشت پسر بمانی چیزی نمیداند... . این فیلم سال ۲۰۲۲ در نخستین حضور بینالمللی خود در جشنواره شبهای سیاه تالین جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرده و پس از آن در چند جشنواره بینالمللی دیگر هم حضور داشته است.
***
اعلام آمار اجرا و تماشاگران پروژه «سی صد» سهراب پورناظری
پروژه «سی صد» کاری از سهراب پورناظری با ۳۳ اجرا و میزبانی بیش از ۱۴۰ هزار بیننده، به روزهای پایانی خود نزدیک میشود. ۲ اجرای پایانی پروژه «سی صد» امروز پنجشنبه ۲۶ مهر از ساعت ۱۸ و جمعه ۲۷ مهر از ساعت ۱۹:۳۰ در مجموعه فرهنگی - هنری سعدآباد روی صحنه میرود. نوید محمدزاده، بهرام رادان، بهرام افشاری، گوهر خیراندیش، دلنیا آرام، علی براتی، هدیه آزیدهاک و اهورا ابوالحسنی بازیگران صحنه پروژه «سی صد» هستند. همچنین علی نصیریان هم روی پرده نمایش این پروژه حضور ویدئویی دارد. تهمورس پورناظری تهیهکننده و کارگردان هنری، علی براتی کارگردان حرکات فرم و مرتضی نجفی کارگردان نور این پروژه هستند. همچنین اشکان کمانگری به عنوان خواننده و رضا گوران به عنوان مشاور گروه کارگردانی در پروژه «سی صد» حضور دارند. نمایش «سی صد» با داستان «گات»، 6 سال بعد از حمله مغول به نیشابور اتفاق میافتد. چنگیزخان (علی نصیریان) به دختر خود آلتانی (دلنیا آرام) ماموریت میدهد برای پیدا کردن «جام جم» به شیراز برود. در این بین خورشید (هدیه آزیدهاک)، گلشاه (بهرام رادان)، دارا (بهرام افشاری)، سیمینه (گوهر خیراندیش)، برخوان نیشابور (اهورا ابوالحسنی) و بسیاری دیگر در مقابل شاهنامهسوزی و نسلکشی مغولها میایستند تا از زبان پارسی حفاظت کنند.
***
«جاده ابریشم» بهزودی کلید میخورد
پیشتولید مجموعه مستند «جاده ابریشم» به تهیهکنندگی، کارگردانی و نویسندگی احمد خداییپارسا و همچنین نویسندگی داوود روستا پس از ۸ ماه به پایان رسید و این اثر بهزودی وارد مرحله فیلمبرداری میشود. این مجموعه مستند که در ۴۶ قسمت ۴۰دقیقهای تولید میشود، نگاهی جامع به تاریخچه و همچنین عملکرد دوران معاصر جاده ابریشم دارد و تلاش میکند با روایتی متفاوت، نحوه شکلگیری و توسعه این مسیر تاریخی را که یکی از مهمترین و شناختهشدهترین شاهراههای تجاری جهان بوده است، به تصویر بکشد. «جاده ابریشم» که بهتازگی مجوز خود را از سازمان تنظیم و مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) دریافت کرده است و در ۲۵ استان جلوی دوربین میرود، نقش ایران را به عنوان یکی از کانونیترین عناصر در توسعه و نگهداری این مسیر و تبادلات فرهنگی و علمی مورد بررسی قرار میدهد. احمد خداییپارسا پیش از این مستندهای «تنگه واشی معبر شاه قاجار»، «کنوانسیون رامسر»، «فردا صبح غزه»، «ایکات» و مجموعه مستند «مرگ حیات» را جلوی دوربین برده است.
***
انتشار فراخوان جایزه «موسیقی و رسانه»
دبیرخانه چهلمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر، فراخوان ششمین دوره جایزه «موسیقی و رسانه» را منتشر کرد. این جشنواره بهمنظور پاسداشت نقش بیبدیل رسانهها در پوشش رخدادهای فرهنگی - هنری حوزه موسیقی، رویکرد علمی در نقد حوزه موسیقی، معرفی و ایجاد شناخت عمومی از موسیقی در جامعه و مشارکت مؤثر اصحاب رسانه در تقویت تعامل هنرمندان عرصه موسیقی با رسانهها، فراخوان ششمین دوره برگزاری جایزه «موسیقی و رسانه» را منتشر کرد. سامانه جشنواره به آدرس www.fajrmusicfestival.com از اول آبان تا ۳۰ دی سال جاری بر اساس متن فراخوان، آماده ثبتنام متقاضیان از طریق «سامانه بامک» خواهد بود.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با گلستان جعفریان، نویسنده کتاب «پاییز آمد»
پاییز، بهار من است
محمد محمدی: کتاب «پاییز آمد» به قلم گلستان جعفریان را باید یکی از خاصترین و متفاوتترین آثار ادبیات پایداری دانست؛ درامی عاشقانه که شخصیتهایش صادقانه و بدون رتوش در مواجهه با خوانندگان قرار میگیرند و روایتی ماندگار و مثالزدنی را از یک زندگی عاشقانه که این روزها بسیار کم و به ندرت پیدا میشود، بیان میکنند. گلستان جعفریان نویسنده آثار شاخص و پرمخاطبی چون «چه زود بزرگ شدیم»، « خانهام همینجاست»، «همه سیزده سالگیام» و «روزهای بیآینه»، از سال 97 تحقیقات پیرامون این موضوع را آغاز و پس از ۳ سال در سال 1400 با عنوان «پاییز آمد» آن را روانه بازار نشر کرد؛ کتابی که در هفته دفاعمقدس از سوی رهبر انقلاب تقریظ شد و قرار است یکشنبه 29 مهر در استان زنجان از این تقریظ رونمایی شود. به همین مناسبت با این نویسنده به گفتوگو نشستیم.
***
* خانم جعفریان! درباره چگونگی نگارش کتاب و آشنایی با سوژه اصلی آن بگویید.
ببینید! من نزدیک ۳ دهه است در حوزه ادبیات پایداری قلم میزنم و تقریبا 10 سال است سفارشی کار نمیکنم و خودم سوژه و فرد را با توجه به سوالات و چالشهایی که در حوزه پایداری دارم، همچنین با اعتقاد به اینکه میتوانیم از ادبیات پایداری نیازهای روز را برداشت کنیم، انتخاب میکنم. از طرفی آقای مرتضی سرهنگی که استاد بنده است و من برای ایشان احترام زیادی قائلم، یادداشتهایی را به من داد و گفت مطالعه کنم و نظرم را به ایشان بگویم. یادداشتها درباره دختری بود که در سن زیر 18 سالگی با معلم سلاحشناسی خودش که یک پاسدار است ازدواج میکند و خب! زندگی پیچیدهای دارد و پس از 5 سال زندگی مشترک و با داشتن ۲ بچه کوچک، همسرش به شهادت میرسد. روایت بسیار ساده بود و چیزی شبیه این روایت را بارها شنیده و خوانده بودم، بر همین اساس با آقای سرهنگی مطرح کردم که تصور نمیکنم سوژهای باشد که من بخواهم آن را کار کنم اما آقای سرهنگی گفت خانم موسوی خودشان با توجه به اینکه کتاب قبلی من «روزهای بیآینه» را مطالعه کرده، گفته بود اگر بنا باشد زندگینامه من کار شود تمایل دارم نویسنده همین کتاب آن را کار کند. این موضوع باعث شد آنتنهایم تکان بخورد، زیرا راویای که خودش کتابخوان باشد و اهل مطالعه بسیار کم داریم و به واسطه کتابخوانی ایشان و از آنجا که افراد اهل مطالعه برای من از جایگاه متفاوت و خاص برخوردارند به زنجان رفتم و ایشان را دیدم. حدسم درست بود؛ ایشان از 14 سالگی کتاب خواندن را آغاز کرده بود. با ادبیات اروپا و مکاتب ادبی آشنا بود و کتابهای ژان پل سارتر را خوانده بود و خیلی برایم عجیب بود که یک فرمانده سپاه زنان در زنجان چنین دیدگاهی داشته باشد. به هر حال آنچه در ذهن من از چنین آدمهایی بود، بسیار کلیشهای با نگاه مشخص بود اما فخرالسادات با همه آنها تفاوت داشت؛ از تفکر و طرز صحبت کردن گرفته تا نوع پوشش.
خب! همین موارد کافی بود تا کنجکاویام برانگیخته شود و بعد از اینکه متوجه شدم خانوادهاش با این ازدواج مخالف بودند، پدرش نظامی و افسر زمان شاه بوده و او حتی مختار بوده که حجاب داشته باشد یا نه و در جشنهای شاهنشاهی هم شرکت میکرد، انبوهی از پارادوکسها را در ذهنم ایجاد کرد پارادوکسهایی که با زندگیای که بعدها شروع میکند، فضای بسیار جالب و جذابی را به وجود میآورد و اساسا من در تمام سوژههایم به دنبال همین پارادوکسها هستم و فکر میکنم سوژهای که پارادوکس نداشته باشد، حداقل اکنون زمان کار کردنش نیست و همه اینها موارد و مؤلفههایی بود که با فخرالسادات، نوشتن کتاب آغاز شود.
* یکی از مواردی که باعث اقبال به کتاب شده است، موضوع تحقیقات است؛ پروسه تحقیقات برای کتاب به چه شکل بود؟
تحقیق امر بسیار مهمی است. من شنیدهام کتابهایی 6 ماهه و حتی یک ماهه از مرحله تحقیقات به چاپ رسیدهاند که به نظرم زمان بسیار کمی است. من میتوانم بگویم حداقل ۲ ماه هر هفته به زنجان میرفتم تا هر آنچه درباره فخرالسادات موسوی برای شما شرح دادم را بفهمم؛ با او بیرون میرفتم، همراهش به خانه پسرش میرفتم، طرز لباس پوشیدن، صحبت کردن و روایت کردن همه اینها را به دقت بررسی میکردم. به هر حال راوی روی چه چیزی قرار است مانور بدهد که معتقد است 90 درصد آن در دست او است که البته شاید برخیها آن را قبول داشته باشند اما من این موضوع را قبول ندارم. به هر حال من محققی هستم که دیدگاه خودم را دارم و باید بدانم سوژهام را به کدام سمت و سو ببرم و سوالم درباره او چیست. اینها همه 2 ماه طول کشید تا مواردی را که گفتم در او بشناسم و سپس نزدیک یک سال و نیم مصاحبه زمان برد و باز هم فخرالسادات در این مرحله در بیان یکسری مسائل بسیار مقاومت میکرد و همواره میپرسید اینها را چگونه میخواهی استفاده کنی؟ شما ببینید راوی در اینگونه موارد برای خودش خط مشی فکری مشخص کرده است که محقق باید او را از آن رها کند و در مجموع این موارد بسیار پیچیده بود و زمان برد تا با فخرالسادات به تعامل برسیم و جالب اینکه ایشان بسیار گریه میکرد و به پسرشان گفتم این مقدار گریه با توجه به عمل قلب نگرانکننده است اما برای او زخم هنوز تازه بود و همه اینها باعث شد آن مقدمه بسیار عاشقانه در ابتدای کتاب نوشته شود. به علاوه آنچه بیان کردم، یک سال هم نگارش طول کشید و در نهایت پس از 3 سال کار مداوم کتاب سال 1400 به مرحله چاپ رسید.
* همانطور که درباره مقدمه کتاب اشاره کردید، باید گفت «پاییز آمد» با یک مقدمه منحصربهفرد آغاز میشود که در همان سطرهای آغازین مخاطب را میخکوب میکند و شاید همین آغاز وجه تمایز این کتاب با نمونههای مشابهش است؛ چه شد «پاییز آمد» متفاوت از نمونههای مشابهش شد؟
بسیاری از محققانمان نمیخواهند به خودشان رنج و ریاضت بدهند. گذشته از این ما باید بسیار مطالعه کنیم. من در یکی از کارگاههایی که داشتم از جمع پرسیدم آخرین کتابی که خواندید کی بود؟ پاسخ دادند آنقدر شلوغ هستیم و مینویسیم که وقت مطالعه نداریم. خب! این فاجعه است. با این میزان کم مطالعه نمیتوان موضوع را عمیق دید. چرا در دانشگاهها فرصت مطالعاتی داریم ولی متاسفانه در ادبیات پایداری بدان توجه نمیشود. این اتفاق در فخرالسادات با چالشهای متعدد همراه بود. در چاپ اول، ابتدا فخرالسادات مخالفت کرد که در نهایت با حاجخانم بسیار صحبت کردیم. به ایشان گفتم همانگونه که شما در ابتدا برای ازدواج جهاد کردید و با ماشین احمد تنها بدون پدر و مادر به تهران آمدید، الان هم جهاد کنید تا نسل جدید بدانند و مطالعه کنند، البته پس از بازخوردهای مثبت کتاب، بسیار موافق آن شد، چرا که شخصیتها بسیار صادقانه و بیپرده در مواجهه با مخاطبان قرار گرفتهاند و همین از جمله مولفههای استقبال مخاطبان از این کتاب است. ما روایت تخت و معمول همیشگی را نداشتیم. نگذاشتیم روایت کتاب به سمت و سوی نمونهها مشابه برود. روایتی که سالها در نشرهای مختلف چاپ شده و همه میدانند چه میشود اما شما دقت کنید شخصیتهای این کتاب روایتهای خاص خودشان را دارند و همین بسیار کتاب را جذاب کرده است.
* از مخاطبان کتاب بگویید؛ آیا در ابتدا جامعه هدفی را مشخص کرده بودید و اینکه چه بازخوردهایی داشتید؟
من وقتی کتاب را مینوشتم به مخاطبان دهههای 70 و 80 فکر میکردم و اساسا این کتاب را برای این نسل نوشتم. حتی متنی که برای رونمایی از تقریظ کتاب آماده کردهام دقیقا برای بچههایی است که میخواهند عاشقی کردن خوب و شیرین را که سالها برایشان خاطره باز باشد یاد بگیرند، کتاب «پاییز آمد» را بخوانند. آنهایی که ازدواج کردهاند و زندگیهای بسیار پیچیدهای دارند و اصطلاحا زیر انتخابهایشان ماندهاند، این کتاب را مطالعه کنند تا ببیند چگونه میتوانند یک زندگی را به ریل و مسیر خودش بازگردانند. ببینید! من معتقدم اگر ادبیات پایداری را با نیازسنجی روز پیش نبریم، هر چقدر فرهنگسازی کنیم ره به جایی نمیبرد. ما باید ببینیم امروز چه میخواهیم. من در مباحثم گفتم دخترهایی که آزادی را در نوع پوشش یا مواردی مانند انتخاب رشته میبینند، بیایند این کتاب را و قصه فخرالسادات را ببینند؛ دختری که پدرش ارتشی شاهنشاهی بوده، مادرش با تمایلات فمینیستی هست و میخواهد دخترش تحصیل کند و همسر خوب داشته باشد چگونه جلوی اینها با نجابت میایستد و انتخاب میکند؟ این نمادی از فرهنگ ایرانی و شرقی ما است و این آن چیزی است که میتواند یک عشق را پایدار و حلاوتش را تا پایان عمر ماندگار کند. من در جاهای مختلف با مخاطبان متفاوت برای کتاب رفتم و بازخوردهای بسیار جالبی داشت. مجله «ناداستان» یک شمارهاش پیرامون عشق بود که بخشی از کتاب را نوشتم و بسیاری از دختران پای آن شماره گریه میکردند؛ دخترانی که هیچ قرابتی با این قصهها نداشتند و از طرفی رهبری هم بر آن تقریظ مینویسند.
* چرا نام کتاب را «پاییز آمد» گذاشتید؟
«پاییز آمد» خیلی اسم عجیبی است. خود راوی به این نکته اشاره میکند و من در انتهای کتاب نیز آوردم که راوی میگوید انگار این پاییز بهار زندگی من است. خیلی عجیب است که فصل پاییز، بهار زندگی فخرالسادات است. ازدواجشان در پاییز است، تولد و شهادت احمد هم در پاییز است، تولد یکی از بچهها نیز در پاییز است، اتفاقات مهم زندگی فخرالسادات همه در پاییز رخ داده، از سویی کتاب یک درام عاشقانه است و پاییز فصل عاشقان است. من ابتدا فکر میکردم این اسم کلیشهای است ولی فخرالسادات با آن موافق بود و بعدها متوجه شدم چقدر این عنوان اسم خوبی است.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با محمد حافظینژاد، داور برنامه میم مثل معلم
از آشنایی با معلمان تا قضاوت در تلویزیون
گروه فرهنگ و هنر: در دنیای آموزش، معلمان نقش کلیدی و بیبدیلی دارند و برنامه «میم مثل معلم» که چند ماه است از شبکه 2 سیما میهمان خانههای مردم شده به دنبال کشف و معرفی این قهرمانان خاموش است. در این برنامه، داوران با چالشهای جذاب و غافلگیرکنندهای مواجه میشوند که نهتنها تواناییهای معلمان را به نمایش میگذارد، بلکه خود آنها را نیز در معرض قضاوت قرار میدهد. در این گفتوگو، با محمد حافظینژاد یکی از داوران «میم مثل معلم» به بررسی تجربیات، چالشها و ایدههای نوآورانهاش میپردازیم.
* آقای حافظینژاد! چگونه به عنوان داور در برنامه «میم مثل معلم» انتخاب شدید و چه انتظاراتی از این نقش داشتید؟ آیا پیش از این تجربهای در برنامههای تلویزیونی داشتید؟
از سالهای دور با دکتر عبدالعالی آشنا بودم و این آشنایی و شناخت، اساس دعوت من به برنامه «میم مثل معلم» بود. ایشان تماس گرفتند و از من خواستند به عنوان داور در برنامه حضور داشته باشم. شرایط را برایم توضیح دادند و من نیز با کمال میل پذیرفتم. پیش از این برنامه، تجربهای در تلویزیون نداشتم، هر چند در برنامههای اینترنتی متنوعی شرکت کرده بودم؛ بارها اجرا داشتم و صدها سمینار برگزار کرده بودم. به هر حال تجربه تلویزیونی برایم بسیار جالب بود.
* تجربهتان از ارزیابی معلمان و شیوههای تدریس آنها در این برنامه چگونه بود؟ آیا نکات خاصی وجود داشت که شما را تحت تأثیر قرار دهد؟
در 10 سال گذشته، با توجه به شرایطی که داشتم، میتوانم با دقت بگویم ۲۸۰۰ تدریس را تحلیل و ارزیابی کردهام. به همین دلیل، ارزیابی تدریسها برای من کاری بود که بارها انجام داده بودم. معلمانی که در برنامه «میم مثل معلم» حضور داشتند، به طور میانگین از متوسط جامعه، تدریس بهتری داشتند؛ هر چند که پیش از این، تجربه آشنایی با معلمانی را داشتم که روش تدریس بهتری نسبت به داوطلبان برنامه داشتند. 2 تدریس بهشدت من را تحت تأثیر قرار داد. یکی از آنها تدریس معلمی بود که با دانشآموزان استثنایی و اوتیسم کار میکرد. صبر و حوصله ایشان بینظیر بود و واقعا مرا تحت تأثیر قرار داد. تدریس دیگری که مرا به وجد آورد، آخرین اجرا در «میم مثل معلم» بود. یک معلم اول ابتدایی از خراسان با ۳۳ سال سابقه تدریس، پرانرژی و با تجربههای خلاقانه و بومی، واقعا شگفتانگیز بود؛ تاکید میکنم یک آقا با 33 سال سابقه خدمت، پر از انرژی، با تجربههای بینظیر و خلاقیتهای کاملا بومی و فوقالعاده.
* با چه چالشهایی در فرآیند داوری مواجه شدید و چگونه سعی کردید این چالشها را مدیریت کنید؟
باید بدانیم که وقتی قرار است دیگران را قضاوت کنیم، خودمان نیز در معرض قضاوت قرار میگیریم. چالشهای متنوعی پیش میآید. یکی از این چالشها، چالشهای زمانی بود. فشردگی ضبط برنامه، همراه با خستگی، هم برای معلمان و هم برای ما داوران وجود داشت اما با توجه به شناخت و تجربهای که از برنامههای فشرده داشتم، این چالش برایم جدی نبود. 2 چالش شخصی نیز داشتم. چالش اول این بود که برخی داوطلبان، کسانی بودند که قبلا در دورههای آموزشی من شرکت کرده بودند. وقتی در برنامه با آنها روبهرو میشدم، به یاد میآوردم که آنها در دورههای آموزشیام شرکت داشتند. نکته جالب این بود که خودشان هیچ انتظاری از من نداشتند، که این معرفت و بزرگمنشی آن معلمان را نشان میدهد. با وجود جالب بودن این تعامل، نگران بودم که نکند در این باره قضاوت شوم. هر چند من را کاملا میشناختند و میدانستند سعی میکنم آنچه را که حق است بگویم.
چالش دوم این بود که برخی دوستان با پیشزمینهای خاص آمده بودند و فکر میکردند قرار است آقای «الف» برنده اعلام شود و آقای «ب» برنده نشود در حالی که این موضوع برای من هیچ تفاوتی نداشت. به دوستان گفتم چه آقای «الف» برنده شود و چه دیگری، من در ماشینم نشسته و به محسن چاوشی گوش میدهم. این نیز یک چالش بود.
* در صورتی که از تصمیمگیرندگان «میم مثل معلم» باشید، چه ایدههایی برای بهبود و گسترش برنامه در نظر خواهید داشت؟
در فرآیند انتخاب معلمان، فاکتورهای زیادی را مد نظر قرار میدهم. از وزارت آموزشوپرورش کمک میگیرم و از پلتفرم «شاد» برای دعوت معلمان بهره میبرم. معلمان باید در یک فرآیند کاملا شفاف مراحل را طی کنند و بالا بیایند. همچنین برای معلمان چالشهایی ایجاد میکردم. آنها باید میآمدند و برنامههای بداهه اجرا میکردند و بدون اطلاع قبلی از آنها میخواستم موضوعی را تدریس کنند. معلم را در کلاس با چالشهایی مانند بیانضباطی، شکایت والدین و عدم همکاری مدیر مدرسه مواجه میکردم و سپس میسنجیدم که معلم واقعی چگونه میتواند در این شرایط نسبتا واقعی مشکلات را حل کند.
مسابقه «میم مثل معلم» از سهشنبه تا جمعه هر هفته با اجرای علی عبدالعالی و به کارگردانی علیرضا سهولی حوالی ساعت 17:15 روی آنتن شبکه 2 میرود. علاقهمندان میتوانند قسمتهای قبلی برنامه را در تلوبیون به تماشا بنشینند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|