|
اخبار
نشست فوتسالی در غیاب شمسایی
خانه فوتسال ایران میزبان جلسهای با موضوع بررسی آینده فوتسال کشورمان تا جامجهانی ۲۰۲۸ بود. کمیته فوتسال روز شنبه نشستی با حضور رئیس این کمیته، حسین شمس عضو کمیته به همراه ۳ عضو کادر فنی تیم ملی فوتسال امید ایران برگزار کرد که سایت فدراسیون از آن بهعنوان «اولین گام به سوی جامجهانی 2028» یاد کرد. در این جلسه که وحید شمسایی، سرمربی تیم ملی کشورمان غایب بود، عمدتا درباره لزوم توجه به آینده تیم ملی صحبت شد.
***
ضربه 50 میلیون دلاری مانچینی به عربستان
فدراسیون فوتبال عربستان برای اخراج سرمربی ایتالیایی «غرامت سنگینی» میدهد. «توافق فدراسیون عربستان با مانچینی برای قطع همکاری»، این گزارش دیروز شنبه سایت اسپورت سعودی از پایان دوران حضور سرمربی سرشناس ایتالیایی روی نیمکت تیم ملی این کشور است. مانچینی با دستمزد سالانه 30 میلیون دلار در عربستان گرانقیمتترین مربی جهان است. تیم ملی عربستان زیر نظر مانچینی 18 بازی انجام داده که تنها در 7 بازی به پیروزی رسیده، 7 بازی با نتیجه تساوی به پایان رسیده و در 6 بازی باخته است. سایت عربستانی مینویسد: فدراسیون فوتبال عربستان برای فسخ قرارداد مانچینی باید «20 میلیون دلار» غرامت پرداخت کند.
بر اساس گزارش سعودی اسپورت، فدراسیون عربستان در مدت یک سال حضور مانچینی «50 میلیون دلار» هزینه کرده است. به صورت میانگین عربستان برای هر بازی به مانچینی 2.8 میلیون دلار پرداخت کرده است!
***
صندلیهای آزادی به ورزشگاه شهید شیرودی رسید
صندلیهای ورزشگاه آزادی تهران پس از تغییرات در این استادیوم به ورزشگاه شهید شیرودی تهران منتقل شد. این روزها با دستور احمد دنیامالی، وزیر ورزش و جوانان مراحل بازسازی ورزشگاه آزادی تهران در حالی پیگیری میشود که نصب صندلیهای سکوی ضلع غربی طبقه دوم ورزشگاه آزادی تقریبا به پایان رسیده و حالا مراحل مقاومسازی ورزشگاه در بخشهای مختلف در حال انجام است. ظاهرا مسؤولان ورزشگاه آزادی که صندلیهای قدیمی ورزشگاه آزادی را تعویض کردهاند حالا برای اینکه صندلیهای قدیمی آزادی دورریز نشود، آنها را به ورزشگاه شهید شیرودی تهران انتقال دادهاند تا پس از سالها، سکوهای این ورزشگاه نیز صاحب صندلی شود.
***
پشیمانی رئال از جذب امباپه
بهترین گلزن تاریخ باشگاه پاریسنژرمن «خرید اشتباه رئال» لقب گرفت.
«رئال با جذب امباپه مرتکب اشتباه شد»، این اظهارات رومان مولینا، خبرنگار مشهور فرانسوی است. امباپه در 8 بازی در لالیگا برای رئال 5 گل به ثمر رسانده ولی انتظارات اولیه را برآورده نکرده است. ستاره فرانسوی بعد از جنجالآفرینی چند ساله برای انتقال به رئال در نهایت تابستان گذشته بهعنوان بازیکن آزاد به مادرید آمد. امباپه در 4 بازی ابتدایی لالیگا نتوانست گلزنی کند تا انتقادات از او زیاد شود. هرچند ستاره فرانسوی روند گلزنیاش را اصلاح کرد ولی همچنان در حد انتظار نبوده است. خبرنگار فرانسوی میگوید: «مدیریت رئال از جذب امباپه پشیمان است» چون نتیجه قابلانتظار را از جذب این ستاره نگرفته. مولینا معتقد است باشگاه رئال انتظاری که از امباپه داشت مثل درخشش بلینگام در ابتدای حضور در ترکیب تیم بود ولی این اتفاق نیفتاد و از طرفی حضور امباپه باعث شده «رختکن تیم دچار مشکل شود».
***
صحبتهای احساسی هادی چوپان پس از بازگشت به ایران
هادی چوپان پس از نایبقهرمانی در مسترالمپیا به ایران برگشت. هادی چوپان، قهرمان پرورشاندام ایران که در مسابقات مسترالمپیا به مقابل نایبقهرمانی رسیده بود، در میان استقبال پرشور مردم وارد شیراز شد. او پس از ورود به ایران گفت: «ما هرچه داریم از مردم داریم .این مردم افتخار مملکت هستند و ما سربازی بیش نیستیم و وظیفهمان این است برای آنها شادی بیاوریم».
***
واکنش انوشیروانی به ماجرای رضایتنامه کیانوش رستمی
رئیس فدراسیون وزنهبرداری نسبت به اینکه کیانوش رستمی به دنبال گرفتن رضایتنامه است تا بتواند زیر پرچم کوزوو وزنه بزند، واکنش نشان داد. به گزارش ایسنا، کیانوش رستمی برای حضور در مسابقات تصمیم گرفت زیر پرچم کشور دیگری (کوزوو) برود اما او اخیرا مدعی شد برای وزنه زدن زیر پرچم این کشور با مشکل نداشتن رضایتنامه از سوی فدراسیون وزنهبرداری ایران مواجه شده است. رستمی در صفحه اجتماعی خود مدعی شد: «5 ماه دیگر قرارداد من با ایران تمام میشود و رضایتنامه هم ندهند فرقی ندارد و میتوانم زیر پرچم کشور دیگری در مسابقات شرکت کنم. خوب است یکدیگر را اذیت نکنیم و شرایط را بهگونهای جلو ببریم که ۵۰ روز دیگر که مسابقات قهرمانی جهان است بتوانم شرکت کنم و مدال بگیرم. حتی اگر جلوی من را هم بگیرند من به مسابقات قهرمانی جهان میروم و به صورت آزاد وزنه میزنم. صحبت آن را با فدراسیون جهانی داشتهام که حتی اگر کارم انجام نشد، بتوانم آنجا وزنه بزنم». سجاد انوشیروانی در گفتوگو با ایسنا در واکنش به این مساله و بحث دادن رضایتنامه بیان کرد: «ما به فدراسیون جهانی وزنهبرداری اعلام کردیم این ورزشکار بدون اطلاع کشور ایران ملیت کشور کوزوو و پاسپورت این کشور را گرفته است و بقیه مسائل او به ما ارتباطی ندارد».
ارسال به دوستان
اعلام ورزشگاه بازی پرسپولیس - شمسآذر
سازمان لیگ اعلام کرد پرسپولیس در ورزشگاه شهدای شهر قدس از شمسآذر قزوین میزبانی میکند. با اعلام سازمان لیگ، مسابقه ۲ تیم خیبر خرمآباد و استقلال روز شنبه 5 آبان به جای ساعت 17، از ساعت 16:45 در ورزشگاه تختی خرمآباد آغاز میشود و مسابقه ۲ تیم پرسپولیس و شمس آذر قزوین از ساعت 19:15 همان روز در ورزشگاه شهدای شهر قدس برگزار میشود.
ارسال به دوستان
نقش مالکان جدید استقلال در به وجود آمدن این وضعیت برای آبی ها
هول حلیم هلدینگ!
مهدی طاهرخانی: جمعه شب آنچه دیدیم تفاوت نگاه نکونام و سهراب بود؛ ۳ گل در کیسه استقلال آن هم در تهران. ۳ ضدحمله؛ آن هم وقتی در نیمه نخست استقلال تیم بهتر و برتر بود.
این فوتبال است! در عین سادگی، وسیعترین پیچیدگیهای عالم امکان را در دل خویشتن پرورانده. این فوتبال است! با تصمیم احساسی و صدا کلفت کردن در کلابهاوس و حرفهای احساسی زدن، هیچ تحولی در آن خلق نمیشود جز سقوط چتربازها از قهوهخانه به وسط اتاق مدیریت!
فوتبال قاعدهمند است، با لشکرکشی مجازی و هشتگ زدن هیچ اتفاق مثبتی رخ نمیدهد.
استقلال حدود ۱۸ ماه با افکار تدافعی نکونام جان گرفت. اصلا همه چیز بر مبنای ابتدا گل نخوردن و سپس گلزنی چیده شده بود اما نکونام به خاطر فشارهای بیرونی مجبور شد تغییراتی را در خریدهایش به وجود بیاورد و عینا همان باعث سقوطش شد!
* عاقبت سادهانگاری
در این سو سهراب هم سعی کرد تیمش را جذاب و هجومی به میدان بفرستد اما حواسش نبود استقلال تعلیم کافی برای این تغییر سبک را ندیده است. ذوبآهن مترصد همان چند اشتباه ساده بود. براحتی آنها را دید و ۳ گل زد. استقلال در نبود گلر اصلیاش که گرو رفته مدیریت بود، خالدآبادی را به زمین فرستاد و او هم به هیچ توپی نه نگفت، در این مواقع یک گلر خوب است که در تک به تکها تیمش را زنده نگه میدارد.
اما استقلال همه چیز را ساده انگاشت. فشار برای تغییر نکونام اشتباه بود و حالا باید دعا کنند سرمربی جدید، بر خلاف سهراب نخواهد به یکباره سبک آبیها را بدون پشتوانه عقلانی تغییر دهد.
وضعیت امروز استقلال آینه تمامقدی است برای پرسپولیسیها. خوب نگاه کنند چگونه ۲ مالک با ۲ نگاه متفاوت، سرنوشت زیرمجموعههای متبوعشان را تغییر دادند!
در این سو هلدینگ که ثروت و قدرت بیمثالی دارد با یک پز خاص وارد معرکه شد.
برکناری شبانه خطیر و انتخاب سمیعی به جای او که در طول ۳ سال گذشته از یک وکیل ساده پلهپله خودش را به صندلی مدیریت نزدیک کرد. او بدون هیچ سابقه روشنی در مدیریت فوتبال به این پست مهم تکیه زد اما همه میدانند هیچکاره است جز ماشین امضا برای تصمیمات شهریاری.
اصولا هیاتمدیره جنبه نمایشی دارد. افراد هلدینگ که چند ماه است مرتب در شش و بش تغییرات هستند، خودشان را کنار کشیدهاند تا مبادا جرقههای استقلال دامنشان را بگیرد اما هر آنچه دیدیم در این ۴ ماه یک مجموعه تصمیمات غلط بود.
آنها توان اخراج نکونام را نداشتند و به زور تحملش کردند اما عاقبت را همه دیدند. همان ۲ خرید عجیب بوسنیایی نشان داد در استقلال هر چیزی داریم جز استقلال و یکپارچگی آرا.
* درسی به قرمزها
هوادار پرسپولیس خوب نگاه کند، همانهایی که در تابستان داغ، در کلابهاوس مدعی بودند درویش با خروج این بازیکنان و اوسمار در حال سوزاندن زمین پرسپولیس برای نفر بعدی است، همان افرادی که همه چیز را تمامشده میدانستند، یک شباهت با امروز هواداران استقلال داشتند؛ هر دو با سوار شدن بر موج احساس (اما هدایتشده از اتاق فکری خاص) خواهان جدایی و به زعم خود آزادی تیمشان بودند اما یک تفاوت بزرگ در سرخابیها وجود داشت؛ در پرسپولیس، کنسرسیوم بانکی دخالت مستقیمی ندارد و همه امور را به درویش سپرده است. پرسپولیس با زلزله ۵ ریشتری مواجه شده بود؛ جدایی ۴ ستاره و رفتن اوسمار سرمربی تیم قهرمان!
درویش در خریدهای تابستانی با صبر و تعلل عجیبی کار را پیش میبرد و حتی ۳ خرید خارجی در آخرین ثانیهها کنسل شد. از یحیی عطیهالله تا قلیزاده و نیانگ! اما کنسرسیوم بانکی نه دلال برای خرید بازیکن معرفی کرد و نه پشت درویش را خالی کرد.
وضعیت را هم امروز همه میبینند. همه خریدها عالی از آب درآمدند و عجیبتر از همه گاریدو تبدیل به بهترین خرید تابستان شد!
اگر به فضای کلابهاوس و مجازی بود، دقیقا داوودهای پرسپولیس با چتر به میانه اتاق مدیریت باشگاه سقوط میکردند و همان بلایی را سر پرسپولیس میآورند که سلفشان سر استقلال!
پرسپولیس مزد اعتمادش را گرفت و الان تقریبا در وضعیت باثبات و خوبی است اما در استقلال هیچکس نمیداند برنامه چیست.
داوودها آمدند و رفتند. هلدینگ که خودش نمیداند در سلسله تغییرات وزارت نفت در دولت جدید چه سرنوشتی در انتظارش است، با همان تکبرگ احمد شهریاری کار را پیش میبرد.
سهراب را به میانه آتش آوردند و طبیعتا او سیاوشوار قادر به عبور از نار نبود.
و اینک استقلال در شوک باخت ۳ گله در تهران است.
گویی کلابهاوس، سمش را به رگهای آبیترین تیم آبی ایران ریخت.
فضای احساسی، بلایی را سر استقلال آورد که میتوان ادعا کرد مشابهش در دهه 80 تا اواسط 90 به جان سرخها افتاده بود؛ همانند سرطان است، ناگهان خودنمایی میکند و گویی هیچ راهکاری برای علاج ندارد.
جواد نکونام تیم را بسته که برای تغییرات باید به آرامی تغییر رویه دهد. نمیشود ناگهان دستور فوتبال هجومی صادر کنی. بیمحابا پیش رفتن میشود دیدار با ذوب.
* گذار؛ سختترین راه ممکن
کار استقلال برای عبور از دوره گذار بسیار سخت است اما آنها بهتر است چند وقتی کلابهاوس را تعطیل کنند و اتاق مدیریت این تیم، در ابتدا برود ماندن یا رفتن خودش را مشخص کند.
اجازه ندهند یک عده ناشناخته با سوءاستفاده از احساسات جریحهدارشده هواداران، چتربازهای جدید را به آسمان این تیم گسیل دارند.
قطعا از حیث نیروی انسانی آبیها بازیکن شاخص فراوان دارند اما نمیشود به یکباره تفکر فوتبال اتوبوسی را تغییر داد. سهراب تست کرد و نقرهداغ شد.
هواداران پرسپولیس هم بخوبی تحرکات آبیها را رصد کنند. خوب ببینند تجویزهای کلابهاوسی و تشویق به تزریق غیرت، انتهایش چیست! مثل این میماند که برای هر دردی مرتب چای و نبات تجویز کنید.
* سختترین کار جهان
استقلال و سپاهان این روزها چوب نداشتن ثبات مدیریت را میخورند. ۲ تیم پرمهره که سقف را شکافتند اما نفهمیدند مشکل اصلی کجاست.
کنار هم قرار دادن اتفاقات و تنبیهی که اخیرا متوجه حسینی شده، میگوید پیتسو موسیمانه کار سختی
پیش رو دارد.
اینکه معجزهوار قادر به پاک کردن همه گندکاریهاست یا نه را نمیدانیم اما میدانیم اگر هلدینگ کماکان بخواهد اینگونه مدیریت کند، پیتسو که سهل است، پپ هم قادر به قدرتنمایی در این مجموعه نیست؛ تیمی که خلاف نام پرمفهومش، هیچ مستقل بودنی در آن دیده نمیشود.
مراقب سقوط چتربازهای آویزان از قلب قلیانسراها باشید، اشتباهات قبلی را کنار بگذارید.
پیشکسوتان شروع به خالی کردن دل هواداران نکنند و دست آخر همه هواداران و مدیران دستهجمعی کلابهاوس را دیاکتیو کنند. تابستان هر چه خوردند از این قماش آقاجانمسلکان بود؛ بیارزشان و تشنگان قدرت و صندلی و ثروت؛ همانهایی که هوادار را نردبان کردند تا خودشان را برسانند به طبقه چهارم. در ضمن حواس هواداران پرسپولیس هم جمع جمع باشد، هزاران می در رگ این تاک خواب است.
حاج داوودهایی هم همانند همین تابستان گذشته، مترصد چند شکست بودند تا بپرند وسط گود و بگویند، دیدید دیدید، حق با ما بود!
حواستان را خوب جمع کنید، قارچهای سمی در تاریکی محض، در فضای نمور و آلوده، شبانه رشد میکنند. فاصله استقلال و پرسپولیس چیزی نبود جز یک انتخاب در مالک! شاید هم از درویش تا شهریاری...
آبیها از هول هلدینگ و پولش افتادند در حلیم.
ارسال به دوستان
مأموریت «موسیمانه» در رأس استقلال
بازگشت به مسیر قهرمانی
یک سایت انگلیسی ضمن بازتاب انتخاب «پیتسو موسیمانه» به عنوان سرمربی جدید تیم فوتبال استقلال تهران، ماموریت جدید این مربی را در ایران مشخص کرد. تیم فوتبال استقلال تهران در هفته هشتم رقابتهای لیگ برتر، شامگاه جمعه ۲۷ مهر در ورزشگاه شهدای شهر قدس به دیدار تیم ذوبآهن رفت که این دیدار با شکست سنگین ۳ بر صفر آبیپوشان میزبان به پایان رسید. بعد از این دیدار بود که سایت «tdpelmedia» خبر انتخاب پیتسو به عنوان سرمربی استقلال تهران را اعلام و نوشت: «پیتسو موسیمانه»، سرمربی سرشناس سابق تیم ملی فوتبال آفریقای جنوبی، الاهلی مصر و مامیلو دیسانداونز آفریقای جنوبی، به تازگی به عنوان سرمربی تیم فوتبال استقلال در لیگ برتر خلیجفارس ایران معرفی شده است. این انتصاب که در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۴ توسط شرکت MT Sports Marketing & Management اعلام شد، گامی مهم در مسیر حرفهای موسیمانه پس از مدت کوتاهی دوری از دنیای مربیگری محسوب میشود.
* بازگشت به دنیای مربیگری
پس از جدایی از تیم «اَبها» عربستان در ژوئن ۲۰۲۴، موسیمانه مشتاق به بازگشت به عرصه مربیگری بود. پیوستن به استقلال فرصتی تازه برای او به همراه تیم فنی مورد اعتمادش شامل «ماهیر دیویدز»، «کابلو رانگوآگا»، «موسی متلابا» و «کایل سولومون» فراهم کرده تا در این باشگاه معتبر ایرانی کار خود را ادامه دهد.
* چرا استقلال؟
موسیمانه در توضیح دلیل انتخاب استقلال گفته است تاریخچه پرافتخار و جایگاه این تیم در منطقه خلیجفارس یکی از انگیزههای اصلیاش بوده است. او به ۲ ستاره قهرمانی استقلال در آسیا که روی نشان باشگاه قرار دارد اشاره کرد و این را نشانهای از عظمت و افتخار استقلال دانست.
موسیمانه افزود: استقلال باشگاهی بسیار بزرگ در منطقه خلیجفارس است و تاریخچه درخشانی دارد.
* بازگشت به مسیر قهرمانی
موسیمانه با اشاره به عملکرد اخیر استقلال بیان کرد: این تیم از سال ۲۰۲۲ تاکنون موفق به کسب هیچ جامی نشده است و او احساس مسؤولیت میکند تا با بازیابی روحیه پیروزی در میان هواداران پرشور این باشگاه، آنها را دوباره به افتخار برساند.
او اظهار داشت: آخرین جام آنها در سال ۲۰۲۲ بوده و مطمئنم هوادارانشان تشنه افتخار هستند.
* وضعیت فعلی و اهداف آینده
در حال حاضر استقلال در رده یازدهم جدول لیگ با ۷ بازی انجام شده قرار دارد و در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا نیز برای صعود به مراحل بعد، هدفگذاری کرده است. فصل گذشته استقلال نایب قهرمان لیگ برتر ایران شد و اکنون با حضور موسیمانه، هواداران و بازیکنان با امیدواری بیشتری به مسیر موفقیت چشم دوختهاند.
ارسال به دوستان
نگاه
مراقب واژهسازیهای غرب باشیم
نوید مؤمن: جو بایدن و شرکای اروپایی وی، پس از فرسایشی شدن جنگ غزه و عدم دستیابی صهیونیستها به اهداف خود در نابودی مقاومت اسلامی فلسطین، بر مفهومی گنگ و مبهم تحت عنوان «حد وسط» پافشاری میکنند. حد وسط، نه یک راهحل، بلکه یک چارچوب تاکتیکی برای رسیدن به نقطهای است که صهیونیستها در میدان نبرد قادر به دستیابی به آن نبودهاند. به طور کلی «خط وسط» ترجمانی از همان «راهحل میانه» است. در اکثر بحرانهای بینالمللی که پس از جنگ دوم جهانی رخ داده، غرب هرگاه در میدان نبرد زمینگیر شده یا راهبردها و اهداف تعیین شده قبلی خود را در خطر میبیند، در کسوت «میانجی» وارد بحران خودساخته شده و اقدام به ترسیم راهکار «بد» و «بدتر» میکند. این قاعده درباره جنگ غزه نیز صادق است.
نتانیاهو از یک سو به اهداف اصلی خود در میدان جنگ یعنی «اشغال نوار غزه» و «آزادی اسرای صهیونیست» دست پیدا نکرده و از سوی دیگر، با واکنش سرسختانه و غافلگیرکننده حزبالله لبنان در عمق استراتژیک خود مواجه شده است. در چنین شرایطی آمریکا و ۳ کشور انگلیس، آلمان و فرانسه، بازی «حد وسطسازی» را به عنوان یک تاکتیک نخنما در میادین دیپلماتیک آغاز کردهاند. این بازی، مبتنی بر ۴ مؤلفه اساسی تعریف و اجرایی میشود.
۱- با یک بحران غیرقابل کنترل و پیچیده در جنگ غزه و لبنان مواجه هستیم که باید به هر نحو ممکن به آن پایان داد.
۲- برای پایان دادن به این بحران، حماس و حزبالله باید از خطوط قرمز اعلامی خود در جنگ از جمله خروج مطلق نظامیان صهیونیست از مکانهای نبرد، عدول کنند.
۳- راهحل نهایی باید بر اساس «حسننیت گروههای مقاومت» و «سوءظن صهیونیستها» شکل گیرد؛ یعنی ستاندههای تلآویو قطعی، عینی و فوری و در مقابل، ستاندههای حماس و حزبالله «مشروط» و «غیرمطلق» باشد.
۴- راهحل پایان جنگ باید بر مبنای «گذار از وضعیت موجود» انجام شود، به گونهای که «آینده» برای تلآویو شفاف و قابل مدیریت و برای حماس و حزبالله «مبهم» تلقی شود.
این ۴ مؤلفه، در بطن یک گزاره کلان تعریف میشود: مقاومت باید شرایط کنونی را به مثابه «گزینه بدتر» و تن دادن به آتشبس مدنظر آنها (با در نظر گرفتن شروطی از جمله آزادی کامل اسرای صهیونیست، تهی ساختن نوار غزه از گفتمان مقاومت و خلع سلاح حماس و حزبالله) را مصداق «گزینه بد» تلقی کند.
متعاقبا غرب با خلق گزاره سوم (حد وسط بد و بدتر) و مانور تبلیغاتی - سیاسی روی آن، جبهه مقاومت را درباره پذیرش این «حد وسط» تحت فشار قرار دهد.
واقعیت امر این است که اساسا جبهه مقاومت، آمریکا و اروپا را در کسوت یک «میانجی» یا «خالق راه سوم» تلقی نمیکند، زیرا واشنگتن و اتحادیه اروپایی خود مصداق یک طرف منازعه هستند. بنابراین اساسا غرب صلاحیت ارائه راهکار میانجیگرانه در این آوردگاه خونین را ندارد. فراتر از آنچه ذکر شد، اضلاع مقاومت، هرگز در این عرصه بین «بد» و «بدتر» دست به انتخاب نمیزنند. به عبارت بهتر، جبهه مقاومت نه کلیت ترسیم راه سوم را در قبال جنگ لبنان و غزه میپذیرد و نه بازیگران غربی ترسیمکننده این راه را!
آنچه جبهه مقاومت بر آن تمرکز کرده، همان خطوط قرمزی است که از ابتدای جنگ غزه و متعاقبا لبنان به قوت خود باقی بوده، هست و خواهد ماند. یکی از این خطوط قرمز، لزوم خروج کامل صهیونیستها از ۲ محور فیلادلفی (میان غزه و مصر) و نتساریم (میان ۲ بخش شمالی و جنوبی غزه) است. خط قرمز دیگری که در این باره وجود دارد، معطوف به لزوم انعقاد آتشبس دائم و تضمین شده است، به گونهای که محور مقاومت - و نه اروپاییان و آمریکا - آن را احراز کند. سومین خط قرمزی که جبهه مقاومت کماکان به آن پایبند خواهد بود، حذف گروههای مقاومت از معادلات سیاسی، راهبردی و میدانی در منطقه غرب آسیا است. بدیهی است خلع سلاح مقاومت، ایده و هدف شومی است که دشمنان حزبالله و حماس به آن دست نخواهند یافت.
در این میان، پیامهایی که به صورت مستقیم یا با واسطه به تهران و دیگر اضلاع مقاومت مخابره میشود، تنها در صورتی مورد توجه و بررسی قرار میگیرد که دربر گیرنده مطالبات برحق و مشروع فوقالذکر باشد. اصرار آمریکا و اتحادیه اروپایی بر هر گزینهای که از این خطوط قرمز عبور کند، مصداق آب در هاون کوبیدن است. ضمن آنکه بهتر است واشنگتن، لندن، پاریس و برلین به جای اتخاذ ژست واسطهگر و میانجی در قبال جنایاتی که خود در ایجاد، تشدید و تثبیت آن پررنگترین نقش ممکن را داشتهاند، به فکر پاسخگویی خود به ملتهای لبنان، فلسطین، منطقه و جهان به دلیل شراکت میدانی با صهیونیستها و نسلکشی بیرحمانه در غزه، رفح، خانیونس و ضاحیه بیروت باشند. افکار عمومی دنیا حداقل یک سال است دیگر تفکیکی میان ماهیت و موجودیت غرب و رژیم اشغالگر قدس قائل نیست.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
ایرانیها در صف دفاع از انسانیت
حمید ملکزاده*: در روزهای اخیر «جمعی متکثر از ایرانیان داخل و خارج کشور که خیل جامعه دانشگاهی، دانشپژوهان، فعالان سیاسی و اجتماعی و هنرمندان» را تشکیل میدهند، ضمن انتشار فراخوانی جمعی انزجار خود را از «تجاوز نسلکشانه اسرائیل به مردم فلسطین در باریکه غزه، آپارتاید سرکوبگر در کرانه باختری اشغالی، قشونکشی به خاک لبنان، حملات به یمن و سوریه و هرگونه اقدام نظامی علیه ایران تحت هر عنوانی» اعلام کرده و آن را بهعنوان «جلوهای آشکار از خشونت گسترده، فراقانونی و افسارگسیخته علیه شرایط زیست جمعی مردمان در منطقه» معرفی کردهاند که «تحت حمایت کامل مادی و معنوی دولتهای غربی و درهمتنیده با گردش جهانی سرمایه» اتفاق میافتد. نویسندگان و امضاکنندگان این فراخوان جمعی با عنایت به این موضوع که «گفتارها و شواهد گویای آن است که ایران از اهداف بعدی تخاصم اسرائیل تحت عنوان «نظم نوین» خواهد بود»، به طور اضطراری «علیه بیتفاوتی در قبال تبعات جنایتهای نظاممند بر همزیستهای جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی ما» هشدار دادهاند. این بیانیه را تاکنون بیش از 1400 نفر از اهالی علم، هنر، فرهنگ و دیگر اعضای جامعه ایرانی که در داخل و خارج از کشور زندگی میکنند امضا کردهاند. در میان امضاکنندگان این فراخوان، افرادی در شهرستانهای کوچکی در استان اصفهان تا اساتید و پژوهشگرانی از دانشگاههای برجسته در ایالات متحده آمریکا و اروپا را میتوان پیدا کرد. همینطور تنوع در وابستگی سیاسی و حزبی افرادی که این فراخوان را امضا کردهاند، دامنه گستردهای از گروهها و احزاب سیاسی ایرانی را که بعضا هیچ نسبتی با روح حاکم بر نظامات عقیدتی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران ندارند شامل میشود. توجه به این فراخوان جمعی از 2 جهت حائز اهمیت است: الف - اجتماعی از گستره متنوع ایرانیان با علایق و سلایق سیاسی و فرهنگی متفاوت که حول محور ارزشهای انسانی موجود در مقاومت فلسطینی علیه رژیم اشغالگر فلسطین شکل گرفته است؛ ب- ضمن معلق کردن اختلافات سیاسی ناشی از مسائل مربوط به قدرت در ایران، ضرورت دفاع از اصل دولت ملی در مقابل زیادهخواهی و جنگطلبی خارجی را بهعنوان بنمایه تحلیل خود انتخاب کرده است. در این یادداشت تلاش میکنم درباره این 2 مورد مسائلی را مطرح کنم.
* احیای سیاست به اعتبار اخلاق انسانی
در ایران معاصر، در نتیجه مجموعه نادانشی که عموما بر اساس انتقال اطلاعات غلط یا دستکاری شده درباره جوهر سیاست به افراد منتقل میشود و همینطور تحتتأثیر برجسته بودن منازعات سیاسی ناشی از میل گروههای مختلف برای تصاحب قدرت، سیاست به قدرت و عقل سیاسی به عقل محاسبهگری که تنها در آرزوی کسب، حفظ و نگهداشت صورتی ناب از قدرت است تقلیل یافته است. در این فهم نادرست از سیاست، دولت به نفس دستگاه زور حاکم بر یک کشور تبدیل شده، و نگاهداشت دولت به نگهداشت نظام زور تقلیل یافته است. در چنین فهمی از دولت، با نوعی گریز از نظامات مربوط به حقیقتی که بر پایه مفاهیمی مثل کرامت انسانی و تکینگی تاریخی و فرهنگی ملتهاست مواجه هستیم. این مساله تا حد بسیار زیادی هر بحثی درباره حقیقت را از موضوعاتی که به سیاست مربوط میشوند کنار گذاشته و انسان را به چیزی مادی که میشود و باید از آن در مسیر اهداف موردنظر نظامهای زور حاکم بر جوامع بشری استفاده کرد تبدیل میکند. از آنجاکه در این روایت مخدوش از سیاست زور مادی به معیار حقیقت در سیاست تبدیل میشود، هر آن کس که صاحب زور است را در بالای سلسلهمراتب روایی درباره جهان و سیاست، برمیکشند. از این جهت آن کس که صاحب زور است محتوای اصطلاحاتی مانند بشر، تروریسم، حق، دفاع و تجاوز را معلوم میکند. در فراخوان جمعی ایرانیان علیه نظم نوین، این موضوع بهروشنی به چالش کشیده شده و روایت تاریخی صحیحی درباره موضوع اشغال اراضی فلسطینی، پیدایش طبیعی مقاومت در مقابل نیروهای اشغالگر و حق مشروع فلسطینیان برای دفاع از سرزمین خود در مقابل نیروی شرور ارتش رژیم اشغالگر اسرائیل مورد توجه قرار گرفته است. در این فراخوان همچنین این موضوع بخوبی برجسته شده است که «نظم نوین» - نامی که اسرائیل بر عملیات ترور شهید سید حسن نصرالله و البته همه مردمان و زندگان در بلوک مسکونی اطراف نهاد - عنوانی است که هیتلر برای رؤیای حزب نازی آلمان برگزیده بود؛... شاید تنها تفاوت این نامگذاری با قرینه تاریخیاش این است که اسرائیل دیر، بسیار دیرتر از نازیها، علنا به ماهیت فاشیستی خود اذعان کرد، زیرا تا امروز کوشیده بود برتریجویی نژادپرستانه خود را زیر نشان «دفاع» و «تمدن علیه بربریت» و «بازپسگیری ارض موعود از چنگ اشغالگران بریتانیایی و عرب» معرفی کند».
از این جهت این فراخوانی ایرانی، غیردولتی و بدون وابستگی به نهادهای رسمی در جمهوری اسلامی ایران است که در میانه هیاهوی تبلیغات سیاسی حامیان فارسیزبان رژیم صهیونیستی، میتواند بهعنوان مشارکتی درخور در مقابله با دستکاری نظاممند دستگاه تبلیغاتی صهیونیسم بینالملل در جریان حقیقتی که در کشورهای محور مقاومت در جریان است بهحساب بیاید.
* سیاست و مساله دولت ملی
پیشتر در یادداشت مفصلتری توضیح داده بودم که تبلیغات سیاسی رژیم صهیونیستی علیه ایران و محور مقاومت دو پایه اساسی دارد: الف - مساله فلسطین موضوعی نیست که به ایران در مقام یک دولت ربط داشته باشد؛ ب - پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به دفاع مشروع ایران از خودش علیه مردم ایران نیست و فقط «نظام» را هدف میگیرد. محتوای «فراخوان جمعی علیه نظم «نوین» تحمیلی بر خاورمیانه» از دو جهت نادرست بودن این 2 خط تبلیغی را نشان میدهد.
برای اینکه فهم روشنتری از این موضوع به دست بیاوریم باید قبل از هر چیز این نکته را در نظر بگیریم که تاریخ ایران معاصر تاریخ بسط پیدا کردن دولت مدرن است. تاریخ پیچیدهای که در آن پیش و بیش از تثبیت دولت، گرایشهای ضد دولت یا گرایشهای ضد نظم مستقر سیاسی در آن جاافتاده و عمل کردهاند. نکته برجستهای که در این فراخوان جمعی میتوان مشاهده کرد اهتمام نویسندگان آن به مساله دولت ملی است. آنها چه وقتی به صورتبندی موضوع میپردازند و چه وقتی درباره نگرانیهای خود صحبت میکنند، عنصر ایران بهعنوان یک دولت ملی را از نظر دور نداشته و بر آن تأکید میورزند. همینطور در اتفاق قابلتوجهی از نظر تحلیل شرایط منطقه، زمینههای محلی، یعنی زمینههای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی حاکم بر منطقه غرب آسیا را بهعنوان عنصری در نظر میگیرند که میتوان آن را بهعنوان مبنایی برای صحبت از سرنوشت مشترک مردم و دولتهای منطقه دانست. یکی دیگر از مسائلی که در این زمینه باید به آن توجه کرد تحلیل یکپارچه نویسندگان متن مورد نظر ما است؛ تحلیلی که بر اساس آن پیوندهای میان سرنوشت ملت و دولتهای منطقه از جهات داخلی و خارجی به یک اندازه مورد توجه قرار گرفته است. در نهایت نویسندگان با معلق کردن اختلافنظرهای احتمالی درباره نحوه اداره جامعه، یا مسائلی که به سیاست داخلی در ایران مربوط میشود، زمینههای سیاسی لازم برای فراهم آوردن یکجور اجماع ملی حول محور ارزشهای مبتنی بر کرامت انسانی و اخلاق و فضایل مدنی را در کنار ضرورت دفاع ملی یکپارچه از حکومت ایران در مقابل برنامههای شریرانهای که نماینده شقیترین نیروهای سیاسی دوران برای ما طراحی کردهاند به وجود میآورند. مساله مهمی که در پایان باید به آن اشاره کنم این است که «فراخوان جمعی» ابتکاری غیردولتی از طرف برخی افرادی است که دل در گروی ایران داشته و از ضرورت حمایت از فضایل انسانی در و به وسیله سیاست صحبت میکنند؛ جمع متکثری که صدای خودانگیخته بخشی از ایرانیان، در مقابل هیاهوی سربازان فارسیزبان صهیونیسم هستند.
پژوهشگر اندیشههای سیاسی *
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|