|
دور دنیا
عجله اروپاییها برای برقراری ارتباط با تکفیریها
پس از حضور هیاتهای دیپلماتیک کشورهای ترکیه و قطر در سوریه و به دنبال آن آغاز مراودات سیاسی برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان، انگلیس و فرانسه و بازگشایی برخی سفارتخانههای این کشورها در دمشق، اکنون نوبت به نمایندگی اتحادیه اروپایی رسیده است تا به شکلی عجولانه برای برقراری ارتباط با گروههای تکفیری و تروریستی در سوریه اقدام کند. کایا کالاس، مسؤول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در سخنرانی اخیر خود تاکید کرد مقر نمایندگی این اتحادیه برای از سرگیری کامل فعالیتهای خود در سوریه بازگشایی خواهد شد. کالاس همچنین افزوده است این مقر که فعالیتی مشابه یک سفارت داشته است، هیچوقت به طور رسمی در سوریه بسته نشده بود اما در طول جنگ سفیر معتبری برای فعالیت در آن در دمشق حضور نداشته است. این مقام اتحادیه اروپایی تأکید کرد این اتحادیه میخواهد این مقر نمایندگی دوباره «به طور کامل» فعال شود. مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی روز گذشته نیز از اعزام نمایندگان این اتحادیه به دمشق برای گفتوگو و رایزنی با گروههای حاکم بر سوریه خبر داد. روز گذشته همچنین هیاتی از فرانسه به دیدار ابومحمد الجولانی رفته و با وی گفتوگو کرد. ساعاتی پس از این خبر بود که خبر بازگشایی سفارت فرانسه در سوریه منتشر شد. علاوه بر اروپاییها، برخی منابع سوری و آمریکایی از رایزنی و تماسهای متعدد میان مقامات دولت آمریکا با گروههای تکفیری و سران آنها خبر دادند؛ اخباری که نشاندهنده ارتباط غربیها با سران گروههای تکفیری و بویژه جولانی است. این ارتباطات و تماسهای دیپلماتیک در حالی رخ میدهد که گروه تحریرالشام و بسیاری از گروههای تکفیری به قدرت رسیده در سوریه همچنان در لیست تروریستی دولت آمریکا و کشورهای اروپایی قرار دارند و بسیاری از افراد و اعضای این گروههای تکفیری سابقه حضور و فعالیت در داعش و القاعده را در کارنامه خود دارند. پیش از این نیز برخی کشورهای غربی اعلام کرده بودند حذف نام گروه تحریرالشام (جبههالنصره سابق) را از لیست سازمانهای تروریستی بررسی خواهند کرد.
***
تضمین جولانی به رژیم صهیونیستی
سرکرده شورشیان تحریرالشام روز دوشنبه در مصاحبه با نشریه انگلیسی تایمز تاکید کرد: «هرگز اجازه نخواهم داد سوریه به مکانی برای حمله علیه اسرائیل تبدیل شود». ابومحمد جولانی، سرکرده شورشیان سوری پیشتر نیز در پاسخ به سوالهایی درباره حملات گسترده رژیم صهیونیستی به سوریه و اشغال بخشهایی از این کشور گفته بود خواهان جنگ دیگری نیست. پس از سقوط نظام بشار اسد، رژیم صهیونیستی طی 400 حمله هوایی تمام زیرساختهای دفاعی و نظامی سوریه را از بین برد و با پیشروی داخل خاک سوریه، به نزدیکی پایتخت این کشور رسیده است. این در حالی است که شورشیان سوریه تاکنون حتی یک گلوله نیز به سوی تانکها و نفربرهای زرهی رژیم صهیونیستی شلیک نکرده و موضعگیریای نیز در قبال آن نداشتهاند. رژیم صهیونیستی همچنین علاوه بر پیشروی در منطقه جولان و قنیطره در سوریه، تحرک به سوی جنوب این کشور و ایجاد منطقه حائل در مرز با اردن را نیز دنبال میکند؛ مسالهای که طی روزهای آینده منجر به اشغال بخش بسیار بزرگتری از سوریه توسط رژیم صهیونیستی خواهد شد. جولانی و سایر گروههای مخالف دولت سابق سوریه در جنوب این کشور تاکنون نسبت به پیشروی ارتش رژیم صهیونیستی و تخریب گسترده تسلیحات و تجهیزات ارتش سوریه هیچ واکنشی نشان ندادهاند و رویکرد سکوت و انفعال را در پیش گرفتهاند.
***
استقبال ایرلندیها از تعطیلی سفارت اسرائیل
وزیر خارجه رژیم صهیونیستی اخیرا اعلام کرد سفارت رژیم اشغالگر در دوبلین را به دلیل آنچه «سیاستهای افراطی و ضد اسرائیلی دولت ایرلند» نامیده، تعطیل خواهد کرد. گیدئون ساعر، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی با اشاره به اینکه ایرلند «تمام خطوط قرمز را رد کرده» تاکید کرد اسرائیل به همین دلیل تصمیم گرفته سفارت خود را در دوبلین تعطیل کند. او همچنین به تصمیم پیشین ایرلند برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین و حمایت این کشور از اقدام حقوقی آفریقای جنوبی علیه اسرائیل در دیوان بینالمللی دادگستری اشاره کرد و آنها را مصداق «اسرائیلستیزی» معرفی کرد. این واکنش وزیر خارجه رژیم صهیونیستی و قهر دیپلماتیک آنها با دولت ایرلند منجر به خوشحالی مردم ایرلند شد. برخی شهروندان ایرلندی با خوشحالی از تصمیم اسرائیل برای بستن سفارتخانه خود در دوبلین، به علت پیوستن ایرلند به شکایت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل در دیوان بینالمللی دادگستری، استقبال کرده و در مقابل سفارت رژیم صهیونیستی در دوبلین تجمع کردند. در این تجمع شهروندان ایرلندی جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم و اتهام ضدیهود بودن دولت و ملت ایرلند را تکذیب کردند و گفتند یک یهودی نمیتواند از مجازات جنایات خود فرار کند. روابط دولت ایرلند و رژیم صهیونیستی طی یک سال گذشته متشنج شده است بویژه پس از آنکه دولت ایرلند برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین تلاش و راهکار دودولتی را مطرح کرد.
ارسال به دوستان
چرایی تغییر رویکرد دولتهای غربی و آمریکا در مواجهه با تروریستهای تکفیری
تروریست وابسته
گروه بینالملل: از حادثه 11 سپتامبر و وقایع پس از آن 24 سال گذشته و طی این سالها بسیاری از تحولات غرب آسیا و کشورهای این منطقه به تحولات پس از این حادثه و اقدامات نظامی آمریکا به بهانه مقابله با تروریسم در منطقه گره خورده است. حمله به افغانستان، ساقط کردن رژیم صدام در عراق، ظهور داعش و تحولات سوریه همگی به 11 سپتامبر و حمله ارتش آمریکا به منطقه غرب آسیا مربوط است و دلیل کشته شدن میلیونها انسان در منطقه غرب آسیا را میتوان 11 سپتامبر دانست؛ حادثهای که یک متهم ردیف اول داشت و نام آن سازمان تروریستی القاعده بود؛ سازمانی که با نیروهای خود که از اتباع عربستان سعودی، مصر و امارات عربی متحده بودند حمله 11 سپتامبر را انجام داد و پای آمریکا را به منطقه غرب آسیا باز کرد. جالب اینجاست که هیچکدام از کشورهایی که اتباعشان در حمله 11 سپتامبر نقش داشتند در طرح جنگافروزانه نبرد با تروریسم هدف قرار نگرفتند و تصمیم حمله به افغانستان و سپس عراق در پاسخ به این حمله تروریستی گرفته شد.
حمله به افغانستان در حالی بود که خود آمریکاییها و بریتانیا به کمک ارتش پاکستان حدود 20 سال قبلتر از 11 سپتامبر آن را با استفاده از اسلامگرایان سلفی و وهابی به پناهگاه گروههای تروریستی افراطی تبدیل کرده بودند؛ تصمیمی که آن زمان به منظور مقابله با پیشروی شوروی در افغانستان گرفته شده بود و برای اجرای آن تسلیحات و تجهیزات بسیاری نیز به مجاهدین افغان و مبارزان اسلامگرا اهدا شده بود. شاید در آن سالها سیاستمداران و مسؤولان سرویسهای جاسوسی غرب تصور حملاتی مانند 11 سپتامبر از سوی متحدان به اصطلاح اسلامگرای دیروز خود را نداشتند اما به هر حال این حادثه رقم خورد. از سوی دیگر دولت آمریکا باید با توجه به حمایت تمامعیار خود از دولتهای استبدادی یا سکولار و نظامی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا که در نظم دوقطبی سابق علیه نظامات کمونیستی در بلوک غرب قرار داشتند و زادگاه و وطن بسیاری از این مبارزان اسلامگرا و افراطی مانند اسامه بن لادن بودند، احتمال این دست حملات را برای خود در نظر میگرفت.
به هر حال حمله به افغانستان انجام شد و پس از 20 سال حضور دولت آمریکا و میلیاردها دلار هزینه در این کشور، گروه طالبان با گروه طالبان جایگزین شد! در سوی دیگر منطقه نیز به بهانه جلوگیری از دستیابی صدام به سلاحهای کشتارجمعی به عراق حمله تمامعیار نظامی شد و پس از گذشت بیش از 20 سال از حمله سال 2003، این کشور همچنان درگیر مشکلات امنیتی است و در همسایگی این کشور نیز گروهی که تا دیروز به عنوان شاخه سوری گروه تروریستی القاعده شناسایی میشد امروز به عنوان حاکمان جدید سوریه توسط اروپاییها، قطر، ترکیه و آمریکا شناسایی میشود. در تمام این تحولات این سوال برای مخاطبان ایجاد شده است که به چه علت القاعدهای که تا چند سال قبل با حملات تروریستی وحشتناک خود پای ارتش آمریکا را به منطقه باز کرد و منجر به تخریب گسترده ۲ کشور غرب آسیا و کشتار میلیونها انسان و آوارگی جمع بیشتری شد، امروز دیگر تروریست نامیده نمیشود؟
برای بررسی چرایی این تغییر و تحول یکشبه باید به گذشته تعامل غرب با تروریستها پرداخت، یعنی زمانی که نظام جهان همچنان دوقطبی بود و پیشروی ارتش سرخ در افغانستان ادامه داشت. در آن برهه تاریخی سخنرانی تاچر در جمع شبهنظامیان اسلامگرا در کوهستانهای جنوب افغانستان و شمال پاکستان پدیده عجیبی به نظر نمیرسید و حتی حرکتی ضداستعماری و حمایت از ملتهای جهان برای حفظ استقلال به حساب میآمد. حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در زمانی که اسلامگرایان وهابی و تکفیری در آسیای مرکزی و قفقاز مشغول جنگ و مبارزه با جمهوریهای تازه استقلالیافته از شوروی بودند نیز لقب تروریست را از دولتهای غربی نگرفته بودند. برای مثال اقدامات چچنیهای جداییطلب علیه دولت روسیه نیز توسط غربیها محکوم نمیشد و حتی در برخی موارد تشویق و تحریک نیز از سوی غربیها برای اقدامات تروریستهای سلفی و تکفیری مشاهده میشد.
اما پس از 11 سپتامبر این رویه تغییر اساسی کرد. ادبیات اسلامهراسانه و تروریست خطاب کردن تمام مسلمانان در دستور کار قرار گرفت و همکاری با دولتها و رهبران سیاسی کشورهایی که زادگاه تروریستهای بینالمللی بودند با جدیت بیشتری توسط دولت آمریکا و دولتهای اروپایی در دستور کار قرار گرفت.
دولتهایی نظیر عربستان سعودی، امارات، قطر و کویت جوانان اسلامگرا و پردردسر خود را به کشورهایی نظیر افغانستان و پاکستان فرستادند و با حمایتهای مالی و تسلیحاتی برای جوانان ماجراجوی خود در کشورهایی نظیر افغانستان، عراق و پاکستان زمینه جهاد را فراهم کردند که این رویه تا به امروز نیز ادامه دارد. تغییر رفتار دولت آمریکا را نیز باید اینگونه فهم کرد. در حال حاضر ارتباطگیری و استفاده از تروریستهای تکفیری القاعده و انقلابی نامیدن آنها در دستور کار آمریکا قرار دارد و این تغییر رفتار در قبال گروههای تروریستی سوریه را باید در مقابل محور غربی - صهیونیستی با محور مقاومت دانست، آن هم پس از 14 ماه درگیری مستقیم محور مقاومت با رژیم صهیونیستی که منجر به تضعیف صهیونیستها شده است.
صحبتهای جدید ابومحمد الجولانی، فرمانده شورشیان تکفیری سوریه که سابقه حضور در هر ۲ گروه تروریستی بدنام القاعده و داعش را در کارنامه خود دارد نیز نشاندهنده چرایی تغییر سیاست آمریکاییها در قبال تروریستهای بینالمللی در سوریه است. جولانی در مصاحبههای اخیر خود و در پاسخ به چرایی سکوت و بیعملی در برابر اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی در خاک سوریه گفت کشورش توان جنگ دیگری را ندارد و اجازه حمله از خاک سوریه به اسرائیل را نخواهد داد.
همین مساله باعث ایجاد این سوال برای مخاطبان طرفدار فلسطین شده است که چرا هیچکدام از گروههای تروریستی داعش یا القاعده که ادعای اسلام و حمایت از مسلمین را دارند تاکنون حملهای را علیه رژیم صهیونیستی انجام ندادهاند؟ سوالی که پاسخ آن را باید در نحوه تعامل تکفیریها با دولتهای غربی، آمریکا و رژیم صهیونیستی جستوجو کرد؛ تعاملی که تا زمان استفاده ابزاری غربیها و رژیم صهیونیستی از تکفیریها علیه محور مقاومت ادامه خواهد داشت و به محض چرخش تیغ تکفیریها به سوی غرب و رژیم صهیونیستی قطع شده و به دشمنی تبدیل خواهد شد.
ارسال به دوستان
طرح رژیم صهیونیستی و ترکیه برای پیشروی و اشغال مناطق بیشتر در شمال و جنوب سوریه
اردوغان همسفره نتانیاهو
در حالی که فرماندهان شورشیان تکفیری در سوریه همچنان درگیر تقسیم غنایم و اعدامهای دسته جمعی هستند و سرکرده سرشناس آنها مشغول مصاحبه با خبرگزاریهای غربی و دیدار با هیاتهای دیپلماتیک اروپا است، ارتش رژیم صهیونیستی و ارتش ترکیه حضور خود را در خاک سوریه پررنگتر از قبل میکنند و به دنبال اشغال نواحی بیشتری از خاک سوریه هستند. ارتش رژیم صهیونیستی پس از اشغال کوهستان هرمون و بلندیهای استراتژیک جبلالشیخ در سوریه که منجر به تسلط و اشراف آنها بر شهر دمشق و جاده دمشق- بیروت شد، دست به پیشروی در استان قنیطره سوریه زده و بسیاری از شهرکها و روستاهای این شهر سوریه پس از 50 سال شاهد حضور تانکهای ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی هستند. صهیونیستها پس از اشغال بیش از370 کیلومترمربع از خاک سوریه در پی سقوط دولت این کشور، متوقف نشده و به سوی جنوب سوریه پیشروی کردند. طی روز سهشنبه ارتش رژیم صهیونیستی در سایه سکوت شورشیان تکفیری، به سوی جنوب سوریه لشکرکشی کرد. ارتش رژیم صهیونیستی پس از توافق با سران شورشیان جنوب سوریه به آسانی در این منطقه پیشروی میکند و بدون مانع خاصی مناطق جدیدی را به اشغال خود درمیآورد. ارتش رژیم صهیونیستی تا عمق 9 کیلومتری استان درعا واقع در جنوب سوریه پیشروی کرده است. نظامیان صهیونیست پس از اشغال روستای «کویا» خود را به سد «الوحده» رساندهاند. این سد بین سوریه و اردن واقع شده است. فرماندهان ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی همچنین روز یکشنبه هفته جاری با سران عشایر درعا در جنوب سوریه نشستی برگزار کردند. این دیدار همزمان با قصد ارتش اسرائیل برای ورود به شماری از شهرهای منطقه حوض الیرموک در این منطقه انجام شد. منابع محلی همچنین خبر دادند ارتش رژیم صهیونیستی به شهرک «المعلقه» از توابع منطقه «بییلا» در جنوب دمشق یورش برد و عملیات تفتیش گسترده را در این شهرک انجام داد. صهیونیستها به عشایر درعا گفتند تمام اقدامات مسلحانه در شهرک «کویا» از توابع منطقه حوض الیرموک باید به پایان برسد تا مانعی برای حضور آنها در سوریه وجود نداشته باشد. به نظر میرسد هدف ارتش رژیم صهیونیستی برای افزایش حضور در جنوب سوریه و اشغال مناطق بیشتری از این ناحیه از کشور سوریه به نگرانی آنها از قدرتگیری جریانات اخوانی در کشور اردن مربوط است. به همین دلیل نیز ارتش رژیم صهیونیستی تلاش دارد علاوه بر ایجاد منطقه حائل نظامی بین مرز سوریه و فلسطین اشغالی، مرز جنوب سوریه و اردن در درعا و سویدا را نیز با ایجاد منطقه حائل نظامی مسدود کند؛ تصمیمی که برای جلوگیری از ارتباط بین گروههای اخوانی با کرانه باختری گرفته شده است. نگرانی ارتش رژیم صهیونیستی درباره اردن را نیز باید در کاهش محبوبیت پادشاه این کشور در سالهای اخیر و حمایت بیش از دوسوم مردم اردن از حماس و فلسطین دانست. نگرانی صهیونیستها از انتقال موج سرنگونی دولت سوریه به اردن و قدرتگیری جریانات اخوانی در مرز با سرزمینهای اشغالی را نیز باید در همین راستا دید. برای مقابله با این اتفاق نیز حضور صهیونیستها و ارتش اردن و ایالات متحده آمریکا در این منطقه افزایش خواهد یافت و سران گروههای تکفیری سوریه نیز در واکنش به این اشغالگری صهیونیستها واکنشی نشان نخواهند داد.
از سوی دیگر ارتش ترکیه نیز در شمال سوریه حضور خود را پررنگتر از قبل کرده است. با شکست میانجیگری آمریکا برای اعلام آتشبس دائمی در مناطق منبج و عینالعرب (کوبانی)، بار دیگر تنش به مناطق شمالی سوریه بازگشته است و احتمال حمله ترکیه به این منطقه افزایش یافته است. در همین راستا اتاق عملیات موسوم به «فجر الحریه» (فجر آزادی) وابسته به شبهنظامیان «الجیش الوطنی» نزدیک به ترکیه، از آغاز عملیات نظامی علیه گروه موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) وابسته به آمریکا در عینالعرب واقع در حومه شرقی حلب و حومه شمالی الرقه در شمال سوریه خبر داد. بر اساس این گزارشات، افراد مسلح وابسته به ترکیه، با تجهیزات نظامی عظیمی خود را به نزدیکی شهر مرزی عینالعرب (کوبانی) رساندهاند. عینالعرب برای ترکیه دارای اهمیت است، زیرا خط فاصل میان شبهنظامیان نبعالسلام در ریف شمالی رقه و شبهنظامیان الجیشالوطنی به شمار میآید. ترکیه به دنبال یک کمربند امنیتی به عرض 30 کیلومتر در مرزهایش با سوریه است و در حال نزدیک شدن به این هدف است. ایالات متحده آمریکا که در حال حاضر تنها متحد و حامی کردهای مسلح سوریه و گروه قسد به حساب میآید، نسبت به این اقدام ترکیه هشدار داده است. مقامات آمریکایی هشدار دادند «تقویت حضور ترکیه که پس از سقوط نظام سوریه آغاز شد، مشابه تحرکات نظامی ترکیه قبل از ورود به شمال شرق سوریه در سال 2019 است». گروه قسد نیز با انتشار پستی در کانال تلگرامی خود نوشت تلاشهای میانجیگرانه آمریکا به دلیل رویکرد ترکیه و طفره رفتن از پذیرش نکات اساسی مطرح شده، به اعلام آتشبس دائمی در مناطق منبج و کوبانی منجر نشد. این شبهنظامیان کُرد وابسته به آمریکا توضیح دادند محورهای اصلی آتشبس بر انتقال باقیمانده جنگجویان شورای نظامی منبج و غیرنظامیان سرگردان در شهر منبج و تمایل آنها برای انتقال به مناطق امن در شمال و شرق سوریه، همچنین حل مساله انتقال بقایای جسد سلیمان شاه به محل قبلی بود. همزمان با شکست مذاکرات، سرگرد امین از فرماندهان اتاق عملیات «فجرالحریه» به العربی الجدید گفت ارتش ترکیه تجهیزات نظامی سنگینی را در نزدیکی عینالعرب مستقر کرده و هواپیماهای نظامی و شناسایی آن بشدت در حال پرواز بر فراز منطقه و آمادگی برای آغاز عملیات هستند. وی افزود اتاق عملیات فجرالحریه بزودی عملیات برای به دست گرفتن کنترل شهر کوبانی برای اتصال منطقه جرابلس به عینالعرب را در مرحله نخست آغاز میکند و در گام بعدی، کل منطقه الشرقیه را تحت کنترل درخواهد آورد و نیروهای موسوم به دموکراتیک سوریه را پس از امتناع از مذاکره و ورود نیروهای عملیات «بازدارندگی در برابر تجاوزات» (شورشیان حاکم بر دمشق) به رقه و دیرالزور از این منطقه خارج خواهد کرد. به نظر میرسد تلاش آمریکاییها مانع طرحهای توسعهطلبانه ترکیه در سوریه نخواهد شد و احتمال گسترش درگیریها در سوریه و حتی عراق بسیار بالا رفته است.
ارسال به دوستان
نگاه
یک پیشبینی تاریخی
سلمان مالکی: «جبهه مقاومت این است: هر چه فشار بیاورید، محکمتر میشود؛ هر چه جنایت کنید، پرانگیزهتر میشود؛ هر چه با آنها بجنگید، گستردهتر میشود و من به شما عرض میکنم، به حول و قوه الهی، گستره مقاومت، بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت». این جملات رهبر معظم انقلاب اسلامی، نه یک تحلیل ساده، بلکه یک پیشبینی تاریخی و یک راهبرد الهی برای آینده منطقه است. سالهاست که ملتهای منطقه، از فلسطین و لبنان تا سوریه، عراق، یمن و حتی فراسوی مرزهای جغرافیایی غرب آسیا، شاهد رویارویی دشوار با قدرتی بودهاند که با تکیه بر برتری تکنولوژیک و نظامی به جنگ اراده ملتها آمده است اما برخلاف پندار اشغالگران، این ملتها نهتنها خم نشدهاند، بلکه هر گاه فشار افزایش یافته، انگیزه و ایمانشان نیز فزونی گرفته و حلقه مقاومت را گستردهتر کردهاند.
اگر به تاریخ تحولات مقاومت نگاه کنیم، برخی مثالها برای ما درسهای حیاتی به همراه دارند. در سومالی، آمریکا با تکیه بر فناوری پیشرفته و نیروی نظامی مجهز وارد شد و تصور میکرد با اندک رزمندگان محلی که سلاحهای ساده در دست دارند، به آسانی مقابله خواهد کرد اما ضربات سنگین مقاومت سومالی، بویژه سرنگون کردن بالگردهای آمریکایی «بلک هاوک»، نشان داد ایمان، اراده، تاکتیکهای هوشمندانه و بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن، بسیار کارآمدتر از تجهیزات پیشرفته بدون پشتوانه معنوی است. این مقاومت غیرقابل انتظار، آمریکا را ناگزیر کرد با سرشکستگی سومالی را ترک کند. این پیروزی مردم سومالی، درست در زمانی رقم خورد که امپراتوری نظامی آمریکا تصور میکرد هر درگیریای را با ابزار نظامی حل خواهد کرد.
در لبنان، جایی که ریشههای مقاومت اسلامی از دل یک اشغال طولانی و بیرحمانه شکل گرفت، ضربه قهرمانانهای که به نیروهای آمریکا و نظامیان فرانسوی وارد آمد، آنان را وادار کرد خاک لبنان را بهسرعت ترک کنند. همان ضربهای که بعدها یکی از بنیانهای شکلگیری ساختار مستحکم حزبالله شد، نشان داد نه حضور نظامی چندملیتی و نه ادعای حفظ صلح، نمیتواند در برابر ایمان و شهادتطلبی رزمندگان مقاومت دوام بیاورد. رهبر مقاومت در لبنان، شهید سیدحسن نصرالله نیز به این حقیقت اشاره کرد که مقاومت هر چه تحت فشار بیشتر قرار بگیرد، منسجمتر و گستردهتر خواهد شد. او معتقد بود قدرت اصلی مقاومت در ایمان، صبر، استقامت و باور عمیق به نصرت الهی نهفته است.
ویتنام یک نمونه دیگر است که درسهای آن تا امروز در ذهن ملتها زنده است. آمریکا با اتکا به بالگردها، هواپیماهای بمبافکن و تجهیزات فوقمدرن، وارد جنگی فرسایشی شد و گمان میبرد اراده یک ملت در برابر این حجم از پیشرفتگی نظامی دوام نخواهد آورد اما «هوشی مین» رهبر مقاومت ویتنام، ضربه برتر را در ساحت اندیشه وارد کرد. او معتقد بود که «حمله، بهترین دفاع است». این اصل نهتنها در صحنه نبرد نظامی، بلکه در شکل دادن روحیه ملی و گسترش اندیشه مقاومت نیز مصداق داشت. همانگونه که رهبر انقلاب اسلامی ایران تأکید دارند، هرچه دشمن فشار بیشتری وارد کند، این فشار بهمثابه سوختی برای موتور حرکت ملتها عمل میکند. شکست آمریکا در ویتنام نهتنها یک شکست نظامی، بلکه الگویی برای تمام ملتهای ستمدیده شد که نشان میداد برتری فنی و تکنولوژیک، تضمینکننده پیروزی نیست.
در افغانستان نیز آمریکا با لشکری از نیروهای مجهز و فناوری پیشرفته وارد شد اما در نهایت پس از 2 دهه اشغال و هزینههای هنگفت، ناچار به ترک این کشور شد. طالبان، با وجود تمام نقدها که نسبت به رفتارها و سیاستهایش وجود داشته و دارد، از منظر یک مقاومت بومی، اثبات کرد که هیچ نیروی اشغالگری هرگز نمیتواند اراده ملتی را در طولانیمدت بشکند. این اتفاق، بار دیگر نشان داد فرمول مقاومت، یعنی ایمان، صبر، استقامت و تاکتیکهای هوشمندانه، قادر است قویترین ارتشهای جهان را به عقبنشینی وادار کند.
امروز، سوریه در شرایطی مشابه قرار گرفته است. آمریکا و پادوهای آمریکا با اشغال بخشهایی از خاک سوریه، سرقت منابع نفت و گاز، ایجاد پایگاههای نظامی مانند پایگاه التنف و حمایت از گروههای مزدور، سعی در تضعیف حاکمیت و یکپارچگی سوریه و ایجاد یک منطقه نفوذ برای خود دارند. هدفگیری و به چالش کشیدن این پایگاهها، بخشی از راهبردی است که تجربه تاریخی مقاومت در اختیار ملتها قرار میدهد. همانگونه که شهید سیدحسن نصرالله اشاره کرد: «آمریکا امروز همان آمریکای چند دهه پیش نیست»؛ این سخن، نشاندهنده تحلیل عمیق او است از تضعیف تدریجی هیبت آمریکا و از دست رفتن قدرت بازدارندگی آن در برابر ملتهایی که درسهای مقاومت را آموختهاند.
سردار شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی، فرمانده بینظیر محور مقاومت، شخصیتی بود که در میدان عمل، معادلات را تغییر داد. او به همراه همرزمانش در جبهههای مختلف از سوریه، عراق، لبنان تا دوردستهای منطقه، نشان داد با اتکا بر ایمان الهی، وحدت نیروهای مقاومت و تاکتیکهای هوشمندانه، میتوان تمام محاسبات قدرتهای استکباری را بر هم زد. شهید سلیمانی بارها تأکید کرد که آمریکا و اسرائیل در برابر اراده ملتهای منطقه تاب پایداری ندارند. او همواره بر این باور بود که اگر پایداری، ایمان و توکل به خدا را در کارزار نبرد وارد کنید، دشمن مجبور خواهد شد گام به گام عقب بنشیند. این دیدگاه حاجقاسم سلیمانی در عمل ثابت شد. هنگامی که نیروهای مقاومت در سوریه و عراق موفق شدند تروریسم داعش را که ابزار آمریکا برای بیثباتسازی منطقه بود درهم بشکنند، روشن شد دست برتر با کسانی است که نه فقط به سلاح و مهمات، بلکه به نصرت الهی و همدلی ملتهای منطقه متکی هستند. جالب آنکه هر چه فشار دشمن بیشتر شد، نهتنها انگیزههای مقاومت کم نشد، بلکه ریشههای آن عمیقتر هم شد. فرمانده سلیمانی بر این نکته پای میفشرد که خون شهدا، درخت مقاومت را بارورتر میکند و نهالهای تازهای را در سراسر منطقه میرویاند.
وقتی رهبر معظم انقلاب فرمودند: «هر چه فشار بیاورید، مقاومت محکمتر میشود... گستره مقاومت، بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت»، این رهنمود مبتنی بر یک شناخت تاریخی و الهی از ماهیت نبرد مستضعفان و مستکبران است. آمریکا سالها کوشیده است با جنگ روانی، تحریمهای اقتصادی، عملیاتهای نظامی، ترور فرماندهان مقاومت و حمایت از گروهکهای تروریستی، ملتهای منطقه را به زانو درآورد اما نتیجهای که امروز در برابر ما است، گسترش روزافزون دایره مقاومت است. از لبنان که حزبالله همچون دژی مستحکم در برابر صهیونیسم ایستاده، تا فلسطین و سوریه و تا عراق که پس از شکست داعش دیگر نمیپذیرد حیاط خلوت آمریکاییها باشد. از یمن که زیر بار شدیدترین محاصره و بمبارانهاست ولی نهتنها تسلیم نشده، بلکه با موشکها و پهپادهای بومی خود پاسخ میدهد، تا ایران که قلب تپنده محور مقاومت و الهامبخش همه آزادیخواهان است.
آنچه امروز در سراسر منطقه میبینیم، تأییدی بر سخن شهید سیدحسن نصرالله است که گفت: «دشمن گمان میکند با ایجاد پایگاهها، مزدوران و حمایت از رژیم صهیونیستی، میتواند ما را به عقب براند اما هر حمله و هر جنایتی، عزم ما را راسختر میکند». این حقیقت امروز در افکار عمومی جهان نیز رخنه کرده است. دیگر نهتنها ملتهای منطقه، بلکه بسیاری از ملتهای آزاده جهان، شاهد هستند که آمریکا از یک «ابرقدرت بلامنازع» به یک قدرتی بدل شده که ناچار است از هر جبههای با صورتی خونین عقبنشینی کند.
اصول کمربند دفاعی مقاومت، امروز از نگاه راهبردی فرماندهان و نظریهپردازان آن، بر 4 رکن استوار است: ایمان، هوشیاری، ائتلاف میان ملتهای مظلوم و ضربه به نقاط آسیبپذیر دشمن. مقاومت، به عنوان بهترین شکل دفاع، دیگر نهتنها یک تاکتیک نظامی، بلکه یک راهبرد کلی است که در سطحی عمیقتر، به اراده ملتها برای تعیین سرنوشت خود تعبیر میشود. این اصول، از بیروت تا موگادیشو، از سایگون تا کابل، از دمشق تا بغداد و از صنعا تا تهران به بار نشسته و اکنون الگویی فراگیر از قدرت مردمی در برابر قدرت استکباری را عرضه میکند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید دارند که گسترش مقاومت، سرنوشت محتوم منطقه است. این یک شعار نیست، بلکه حقیقتی است که در لحظهلحظه تاریخ نبرد ملتها با استکبار جریان داشته است. اگر آمریکا و قدرتهای غربی تصور میکنند با ایجاد پایگاههای بیشتر، گسترش مزدوران، یا بهرهگیری از تمام ترفندهای امنیتی و سیاسی میتوانند مانع این روند شوند، سخت در اشتباهند.
آمریکا و متحدانش ممکن است تلاش کنند با ابزارهای رسانهای و جنگ روانی، این حقیقت را کمرنگ نشان دهند اما واقعیتهای میدانی غیرقابل انکارند. اگر آمریکا و متحدانش نپذیرند که دورانی جدید آغاز شده و اصول قدیمی دیگر کارایی ندارند، ناگزیر به تجربه خروجهای پرهزینهتر، شکنندهتر و خفتبارتر خواهند بود.
همه اینها به معنای تحقق وعده الهی است که هر کس در راه خدا استقامت ورزد، خداوند او را یاری خواهد کرد. همین نصرت الهی است که در کلام شهید سلیمانی، رهنمودهای شهید سیدحسن نصرالله و بیانات حکیمانه معلم و استاد آن ۲ شهید والامقام، رهبر معظم انقلاب پژواک دارد: هر چه فشار بیاورید، ملتها محکمتر میشوند و گستره مقاومت، همچون موجی خروشان، تمام منطقه را دربر خواهد گرفت.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|