ضربه نامدیران به تیم
عبدالله دارابی: در داربی ۹ اسفند با توجه به شرایط فنی روزهای اخیر ۲ رقیب دیرینه و نیاز استقلالیها، برد این تیم محتملتر مینمود، حتی روند بازی از زمان شروع آن نیز نشانگر چنین عزمی نزد آنها بود اما نتیجه رقم خورده به سود حریف سنتیاش شد که بخشی از دلایل عمدهاش را باید در بازی جستوجو کرد.
صرف وجود نیاز و عزم برای بردن داربی کافی نیست، آن عزم باید جزم باشد تا محرک واقعی تیم شود. استقلال عزم را داشت اما نه آن عزم بایسته را، که اگر چنین بود شکست این پرسپولیس دور از دسترسشان نبود. استقلال نسبت به پرسپولیس، مالکیت توپ و حضور در یک سوم هجومی بیشتری داشت ولی نتوانست از آن استفاده لازم را جهت پیروز شدن ببرد! استقلال در این بازی، خودش بیشتر از حریفش در باخت نقش داشت، آنجایی که نتوانست از نیاز و عزمش برای بردن، استفاده کند، جایی که سرمربی جدیدش را بدون یک جلسه تمرین با تیم سکاندار بازی میکند، آنجایی که روی غافلگیری ۲ گل خورد، جایی که حریفش را خوب آنالیز نکرده بود یا اگر کرده بود بخوبی در طول بازی از ضعف مشخص آنها در خط دفاع و دروازهبانشان استفاده نبرد و حتی خودش در دفاع اسیر غفلت شد؛ نقاط ضعفی که آخرین بار قبل از داربی، تیم آلومینیوم اراک با استفاده از آن، هم به پرسپولیس گل زد، هم چند موقعیت دیگر ایجاد کرد و هم در طول بازی به غیر از گل تساوی قرمزپوشان، فرصت دیگری به آنان نداد، آنجایی که به لحاظ روحی - روانی، چنان که باید آماده این بازی نشده بود و آنجایی که ۲ بازیکن تازه از مصدومیت رهاشده را به میدان میفرستد، در حالی که آنها در یک نیمه حضورشان در زمین بیشتر نگران مصدوم نشدن مجدد خود بودند و کار خاصی در بازی انجام ندادند؛ مهران احمدی و محمدرضا آزادی به مراتب از جانشینان خود فعالتر و بهتر بازی کردند. ماشاریپوف که سایهاش در زمین بود و کوجو هم که عملا تیمش را ۱۰نفره کرده بود و حتی باعث تنها شدن کوشکی در خیلی صحنهها شد به نحوی که او گاهی برای استفاده از حرکات پا به توپش در محاصره ۳ یار قرمزپوش قرار میگرفت و از آن حرکات انفجاریاش که در ۳ بازی قبل به نمایش میگذاشت، خبری نبود. پرسپولیس با استفاده از اصل غافلگیری موفق شد ۲ بار به گل برسد؛ در صحنه منجر به پنالتی، عالیشاه توپی را که از مهران احمدی در لب خط طولی پس گرفته بود بلادرنگ با پاس طولی دقیقی با توجه به جای خالی رضاییان نفوذ کرده، برای علیپور در فضای بین چشمی و حردانی فرستاد تا فرار او به پنالتی منجر شود و روی گل دوم این تیم نیز که اصل غافلگیری، مشهودتر از اولی بود؛ کاری تمرینشده با فریب مدافعان استقلال. تا قبل از گل علیپور، آبیپوشان فرصتهای بیشتری داشتند ولی پس از آن به دلیل جلو کشیدن برای جبران گل خورده، با ضدحملات قرمزپوشان مواجه شدند که یکی از آنها منجر به موقعیتی تک به تک برای آلکثیر هم شد و عکسالعمل خوب حسینی مانع گلزنی وی و بیشتر شدن فاصله ۲ تیم شد. در این بازی، پرسپولیس بدون اینکه برتری خاصی نسبت به استقلال داشته باشد با پیروزی زمین را ترک کرد. در یک جمله استقلالیها بازی را واگذار کردند چون آنچنان که باید، نبودند و پرسپولیسیها با استفاده درست از غفلت آنها در هر ۲ گلشان بهره تمام را بردند که تجربه عالیشاه، علیپور و رفیعی نیز در آن خیلی موثر بود. ۲ صحنه این بازی هم دارای حرف و حدیث بود؛ سرنگون شدن آزادی توسط فرجی در ۱۸ قدم پرسپولیس که حتی به وار هم نرفت! حال آنکه دیدهایم برخی صحنههای مشابه در بازیهای دیگر تا دقایق ممتدی توسط داور بازبینی شده است! صحنهای که کارشناسان داوری هم اجماع واحدی دربارهاش نداشتند، عدهای آن را خطای پنالتی به سود آبیپوشان دانستند و برخی هم تصمیم داور را تایید کردند. مورد دیگر هم استارت منجر به پنالتی علیپور بود که استقلالیها معتقد به آفساید بودند. دانیال مرادی، رئیس دپارتمان داوری، در برنامه ورزش و مردم مدعی شد پیشرفتهترین تکنولوژی وار(!) در این بازی استفاده شده است، حال آنکه در عالم واقعیت، فقدان تکنولوژی خط آفساید و عدم نمایش آن باعث وجود شائبه درباره این صحنه شد و برخی از جمله مارک کلاتنبرگ، کارشناس داوری، با تکیه بر تجارب داوری خود و نه وضوح صحنه، عقیده داشتند آفساید بوده است. در شکست استقلال، مدیریت و هیات مدیره باشگاه و تصمیمات اخیرشان نیز سهیم است اما از آنجا که سلسلهوار باعث به وجود آمدن اوضاع کنونی استقلال شده، مجالی دیگر را برای بررسی میطلبد.