پروژه اسرائیل برای بلعیدن اراضی عربی/ سازشکاران بیدار شوند
بعد از عملیات تاریخی طوفان الاقصی و شکست اطلاعاتی و امنیتی مفتضحانه رژیم صهیونیستی، این رژیم بزرگترین جنگ نسل کشی عصر جدید را علیه غیرنظامیان بی دفاع در مساحت کوچکی به نام نوار غزه آغاز کرد تا کل این منطقه را با خاک ویران و مردمش را هم از آنجا بیرون کند.
از همان ابتدای عملیات طوفان الاقصی، حزبالله لبنان به رهبری شهید سید حسن نصرالله، به این نبرد پیوست و اجازه نداد که رژیم اشغالگر با همه قوا متمرکز بر نوار غزه شده و مقاومت را در آنجا شکست دهد.
ماجرای جنبش افراطی صهیونیستی برای اشغال جنوب لبنان چیست؟
در همین حال یک جریان عمومی در محافل مختلف جامعه صهیونیستی برای آغاز جنگ بزرگ علیه لبنان به راه افتاد و صدای برخی از سیاستمداران و محافل صهیونیست در شهرکهای شمالی بلند شد که خواستار انجام حمله بزرگی ضد لبنان و اشغال جنوب این کشور بودند.
همزمان با اعلام آغاز عملیات زمینی ارتش رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان در 30 سپتامبر سال گذشته میلادی، یک جنبش تحریک آمیز توسط شهرک نشینان افراطی صهیونیست تحت عنوان «بیدار شو ای شمال»، در جبهه شمالی فلسطین اشغالی به راه افتاد و یک برنامه تبلیغاتی تحریک کننده برای فروش املاک جدید در جنوب لبنان از جمله خانههایی با استخر و چشم انداز شگفت انگیز به مبلغ 80 هزار دلار را اجرا میکرد.
این گروه از شهرک نشینان افراطی صهیونیست در شمال فلسطین اشغالی صفحهای در شبکههای اجتماعی به این منظور ایجاد کرده و تصاویر خیالی املاکی را در جنوب لبنان که هنوز ساخته نشدهاند، منتشر و زیر آن مینوشتند: «آیا رویای داشتن خانهای بزرگ مشرف به کوههای برفی لبنان در سرزمین اجدادی ما را ندارید»!
در همان زمان همچنین بسیاری از کاربران صهیونیست با انجام تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی، لبنان را «سرزمین اجدادی یهودیان» معرفی میکردند و تاکید داشتند که باید روزی یهودیان، کل لبنان را به اشغال خودشان در بیاورند.
دکتر «جیمز دورسی» یکی از اعضای دانشکده مطالعات بینالمللی راجار اتنام در سنگاپور در این زمینه میگوید: این منطق انتقام جویانه در جامعه اسرائیلی بسیار رواج پیدا کرده و پیامدهای خطرناکی دارد؛ به ویژه اینکه همزمان با جنگ غزه اسرائیلیها در تلاش برای تصرف اراضی بیشتر از سوریه در مجاورت جولان اشغالی و تسریع روند شهرکسازی در کرانه باختری هستند.
پروژه اشغالگری صهیونیستها از کجا آغاز شد؟
شاید برخی که با تاریخ تحولات منطقه و به ویژه فلسطین آشنایی ندارند، تصور کنند تحرکات متجاوزانه و اشغالگرانه که امروز رژیم صهیونیستی در اراضی عربی انجام میدهد محصول تحولات مربوط به عملیات طوفان الاقصی است. اما واقعیت آن است که قدمت این طرحهای اشغالگرانه و خطرناک، به اندازه قدمت خود پروژه صهیونیسم است و در اسناد ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی و حتی قبل از آغاز اشغالگری صهیونیستها در فلسطین اشغالی در سال 1948 ، این ایدهها مطرح شده بود.
در اسناد ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی آمده است که «اسرائیل باید خودش را برای یک سری جنگهای متعدد آماده کند تا بتواند آزادی «کشور» را کامل کرده و مرزهای آن را در همه جهات گسترش دهد».
برای رسیدن به این هدف، رژیم صهیونیستی طرحهای زیادی را تدوین کرد که شاید یکی از برجستهترین آنها طرحی باشد که به طرح «نوِو» معروف شد. این یک مطالعه جامع است که توسط ارتش رژیم صهیونیستی در سال 1953 با هدف تثبیت یک ایدئولوژی نظامی که طبق آن مرزهای اسرائیل در همه جهات تغییر شکل میدادند و گسترش مییافتند، انجام گرفت.
به عنوان مثال طبق طرح مذکور، در جبهه جنوبی اسرائیل (فلسطین اشغالی) باید شبه جزیره سینا، کل کرانه باختری و شرق اردن به اسرائیل ضمیمه گردد. این طرح همچنین خواستار الحاق مناطق حوران، جولان، قله کوه حرمون در سوریه و جنوب لبنان از سمت شمال به اسرائیل بوده و تاکید دارد که صحرای سوریه هم باید از سمت شرق به اسرائیل ملحق گردد.
از آنجایی که ساکنان مناطق مذکور، همگی عرب هستند، در طرح نوو تاکید شده که باید جمعیت این مناطق با هدف حفظ «هویت یهودی اسرائیل» از آنجا اخراج شوند.
«آلون و لبنان» نمونه بارز از تفکر خطرناک صهیونیستی درباره اراضی عربی
در همین زمینه سایتهای شبکههای اجتماعی در ژوئن گذشته کلیپی منتشر کردند که بازتاب بسیار زیادی داشت و خشم اعراب به ویژه لبنانیها را برانگیخت. در این کلیپ یک شهرک نشین صهیونیست در حال خواندن کتابی تحت عنوان «آلون و لبنان» برای کودکان خود بود. این کتاب، داستان پسری به نام آلون را روایت میکند که در یک شهرک صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی زندگی میکند، اما این پسر معتقد است که باید در لبنان زندگی کند و لبنان بخشی از سرزمین «موعود اسرائیل» است که از آن جدا شده است.
روزنامه عبری هاآرتص در گزارشی درباره این کتاب اعلام کرد که نویسنده کتاب آلون و لبنان، شخصی به نام «آموس عزاریا» مدرس دانشگاه آریل اسرائیل و بنیانگذار جنبش «اوری تسافون» (بیدار شو ای شمال) است که خواستار استقرار اسرائیلیها در جنوب لبنان شده است.
در همین زمینه طی ماههای گذشته پیامهای تهدیدآمیز زیادی از سوی صهیونیستها برای ساکنان جنوب لبنان فرستاده میشد و به آنها دستور میداد که زمینها و خانههای خود را ترک و تخلیه کنند تا یهودیان بتوانند در آنجا ساکن شوند. جنبش اوری تسافون که نام آن در عربی به معنای بیدار شو ای شمال است، یک جنبش تندروی شهرک سازی صهیونیستی به شمار میرود که در مارس 2024 تاسیس شد.
رویای صهیونیستها برای شهرکسازی در جنوب لبنان
این جنبش ابتدا با دهها عضو تاسیس شد، اما در عرض چند ماه توانست یک جامعه دیجیتال کامل از طریق وب سایت و پلتفرمهای رسانههای اجتماعی بسازد که به جذب اعضای جدید کمک زیادی کرد؛ تا جایی که تعداد اعضای آن در حال حاضر به 3000 نفر میرسد.
جنبش مذکور از طریق بسیاری از فعالیتها از جمله برگزاری تظاهراتها و راهپیماییها به سمت جنوب لبنان و طراحی برنامههای تبلیغاتی، از جمله درست کردن پوسترهایی که در آن تصاویری از جنوب لبنان چاپ شده بود، به دنبال تقویت حضور خود در میدان بود. فعالیتهای جنبش بیدار شو شمال، به همین جا ختم نشد؛ بلکه این جنبش در وب سایت رسمی خود نقشهای را منتشر کرد که شامل مکان 300 سکونتگاه ساختگی اسرائیلی در جنوب لبنان بود و در آن اسرائیلیها نام مناطق جنوب لبنان را به نامهای عبری تغییر داده بودند.
این روش معمول اشغالگری رژیم صهیونیستی است که در سال 1948 از فلسطین آغاز شد و صهیونیستها نام مناطق فلسطینی را به نامهای جعلی عبری تغییر دادند.
به گزارش روزنامه عبری جروز الم پست، علی رغم اجرایی شدن توافق آتش بس میان لبنان و اسرائیل، اما جنبش بیدار شو ای شمال همچنان به فعالیتهای خود ادامه میدهد و خواستار اسکان اسرائیلیها در جنوب لبنان است.
روزنامه تایمز آو رژیم صهیونیستی هم گزارش داد که اعضای جنبش بیدار شو ای شمال، ادعا میکنند از مرزها عبور کرده و چادرها و ایست بازرسیهایی در جنوب لبنان درست کرده و در آنجا مشغول درختکاری هستند. اما ارتش اسرائیلی این ادعاها را تکذیب و اعلام کرد که اعضای جنبش مذکور وارد لبنان نشده و تنها اردوگاهی را در نزدیکی شهرکهای مرزی اسرائیل( فلسطین اشغالی) و لبنان برپا کردهاند.
این در حالی است که اعضای جنبش موسوم به بیدار شو ای شمال همچنان تاکید دارند که از مرزها عبور کرده و وارد مناطقی در جنوب لبنان شدهاند که ارتش اسرائیل بر آنجا سیطره ندارد.
این جنبش هم طبق همان سیاست دروغین کابینه و ارتش رژیم صهیونیستی پیش میرود و ادعا میکند که هدف آن از استقرار در جنوب لبنان، حفظ امنیت اسرائیلیها در برابر موشکهای حزب الله است.
سرزمین موعود موهوم صهیونیستها و بلعیدن اراضی عربی
اما «آکیوا الدار» نویسنده و تحلیلگر صهیونیست در این زمینه گفت که امنیت بهانهای است که جنبشهای شهرک سازی اسرائیل از آن به عنوان سلاحی برای فریب افکار عمومی استفاده و آنها را متقاعد میکند که هر آنچه که این جنبشها انجام میدهند، در خدمت اهداف عالی اسرائیل است.
جنبش موسوم به بیدار شو ای شمال، توجیهات خود را طبق داستانها و روایتهای ادعایی از تورات ارائه میدهد. آنها همچنین به روایتهای جعلی مربوط به سرزمین موعود اسرائیل و رویای برپایی سرزمین یهود اشاره میکنند و مدعی حق حاکمیت بر نوار غزه، جنوب لبنان و کل ارتفاعات جولان هستند. آنها در ادعاهایی مضحک میگویند که طبق دستور تورات، قرار گرفتن این مناطق در اختیار غیر یهودیها عملی ناپسند است و یهودیان باید مناطق خود را پس بگیرند!
ایدئولوژی جنبش بیدارشو ای شمال، با دیدگاه خاخامها و یهودیهای افراطی که اشغالگری را اقدامی مقدس و گسترش شهرک سازیهای اسرائیل و کشتار مردم بومی اراضی عربی را خواست خداوند میدانند، تطابق دارد.
رسانههای عبری گزارش میدهند که جنبش موسوم به بیدارشو ای شمال، یک جنبش حاشیهای و بدون وزنه سیاسی واقعی در جامعه اسرائیل است و پیش از این هم جنبشهای مشابه زیادی تشکیل شده بود. بارزترین نمونه در این زمینه جنبش شهرک سازی در شهر الخلیل در کرانه باختری است که توسط گروهی از شهرک نشینان حاشیهای و افراطی ایجاد شد، اما این شهرک نشینان توانستند کابینه اسرائیل را وادار به دادن امتیازاتی کنند و به شکل غیرقانونی به رسمیت شناخته شدند.
در این زمینه جنبش موسوم به بیدارشو ای شمال، اعلام کرد که مدل شهرک سازی که این جنبش در جنوب لبنان به دنبال آن است، شبیه مدل شهرکسازی در کرانه باختری نخواهد بود؛ بلکه بیشتر مشابه شهرک سازیهای اسرائیل در ارتفاعات جولان سوریه است که در سال 1967 به اشغال اسرائیل درآمد و توانست جمعیت سوریه را از آنجا را بیرون کند.
پروژه خطرناک «اسرائیل بزرگ» و هشدار برای سازشکاران
اسعد عبدالرحمان، محقق و پزشک فلسطینی در این زمینه میگوید صهیونیستها با جاهطلبیهای خود همواره سعی دارند از هر فرصتی برای اشغال بیشتر اراضی عربی استفاده کنند و مبنای پروژه صهیونیسم هم اشغالگری است.
در یک کنفرانس مطبوعاتی که در 4 فوریه برگزار شد، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا تمایل این کشور را برای مالکیت نوار غزه و سپس تبدیل آن به یک اقامتگاه گردشگری برای ثروتمندان ابراز کرد و علنا گفت که فلسطینیها باید به کشورهای همسایه آواره شوند.
روزنامه گاردین در واکنش به این طرح ترا مپ گفت که این پیشنهاد یادآور دورانی است که قوانین جنگل بر جهان حاکم بود؛ جایی که جانوران بزرگ و گرسنه، جانوران کوچک را میخوردند و جانوران کوچک یا باید خورده میشدند یا فرار میکردند.
پیشنهاد مذکور ترامپ با استقبال گسترده صهیونیستها و خشم اعراب و مسلمانان همراه شد.
همزمان با آن شاهد هجوم گسترده ارتش رژیم صهیونیستی به خاک سوریه بعد از سقوط دولت بشار اسد هستیم؛ جایی که منطقه کوه حرمون و منطقه حائل میان سوریه و ارتفاعات جولان که در اشغال صهیونیستها بود، اکنون کاملاً به اشغال این رژیم درآمده و اشغالگران صهیونیست در جنوب سوریه، جولان میدهند و تا دروازههای دمشق هم آمدهاند.
الی پری، روزنامه نگار صهیونیست در مقالهای در این زمینه اعلام کرد که اعضای جنبش بیدار شو ای شمال، همچنین خواستار شهرک سازی در بخشهایی از سرزمین سوریه هستند و این موضوع را بررسی میکنند که آیا امکان سرمایهگذاری و خرید ملک برای اسرائیلیها در سوریه وجود دارد یا نه.
همه این تحولات این سوال مهم را مطرح میکند که مرزهایی که صهیونیستها برای اشغال اراضی عربی در نظر گرفتهاند، قرار است کجا متوقف شود. دالیا شیندلین، تحلیلگر افکار عمومی بینالمللی و مشاور راهبردی اسرائیلی در مقالهای در روزنامه عبری هاآرتص گفت که آیا واقعا اسرائیل به دنبال برپایی یک امپراتوری در خاورمیانه مشابه امپراتوریهای قرون وسطی است؟
عبدالوهاب المصیری، متفکر عرب زبان در کتاب «مقدمهای بر منازعه اعراب و اسرائیل»، میگوید: تفکر صهیونیسم در محیط امپرالیستی غربی شکل گرفته و رشد کرده و توسعه طلبی از عناصر جدا نشدنی این تفکر است. «تئودور هرتزل» اولین رهبر جنبش صهیونیسم، منطقه اولیه برای تاسیس «دولت یهودی» را در حدود 70 هزار کیلومتر مربع در نظر گرفته و مکان آن را روی نقشهای که شامل سرزمینهای واقع میان رود نیل در مصر تا رود فرات در عراق بود تعیین کرد.
این توسعه طلبی بیپایان صهیونیستها یکی از انگیزههای تبدیل رژیم جعلی اسرائیل به «رژیمی» بدون قانون اساسی از زمان آغاز اشغالگری آن در فلسطین از سال 1948 بود؛ زیرا تدوین قانون اساسی رسمی برای رژیم صهیونیستی مستلزم تعیین دقیق مرزهاست و اگر این مرزها تعیین گردند، در واقع مانعی در برابر رویاهای توسعه طلبانه آن میشوند. یوری اونری، عضو سابق کنست و روزنامه نگار چپگرای صهیونیست میگوید که اگر فرصتی فراهم باشد، طمع صهیونیستها برای توسعه مرزهای خود از مرزهای «اسرائیل بزرگ» هم فراتر خواهد رفت.
قابل توجه است که طبق جاطلبیها و نقشهای که صهیونیستها ترسیم کردهاند، اراضی عربی که آنها به دنبال اشغالش هستند، شامل همه کشورهای عربی منطقه، به ویژه کشورهایی که حاکمان آنها دست دوستی و سازش با اسرائیل دادهاند هم میشود که این به خودی خود، یک هشدار بزرگ برای سازشکاران است تا از خواب غفلت بیدار شوند.
انتهای پیام/