حباب طلایی
گروه اقتصادی: قیمت طلا در چند وقت اخیر بهشدت افزایش یافته، به طوری که هر گرم طلا در ایران به حدود 8 میلیون تومان رسیده است، در حالی که سال گذشته در محدوده 3.5 میلیون تومان بود. این موضوع تحت تاثیر رشد قیمت دلار از 60 هزار به 103 هزار تومان و همچنین رسیدن اونس طلا از 2500 به بالای 3 هزار دلار اتفاق افتاده است. رشد قیمت انواع سکه نیز جهشی بوده به طوری که در یک سال گذشته حدود 150 درصد افزایش داشته است. همین مساله باعث شده حباب برخی انواع سکه در معاملات روزهای اخیر به حدود 41 درصد برسد که زنگ خطری برای سرمایههای خرد است.
بازار طلا در ایران تحت تأثیر چندین عامل کلیدی است؛ از یک سو، نوسانات بیسابقه اونس جهانی، ناشی از افزایش نااطمینانیهای جهانی مانند جنگ تعرفهها، تهدیدات نظامی و تنشهای سیاسی خاورمیانه که باعث شده است کشورها به سرمایهگذاری در داراییهای امن نظیر طلا روی آورند. این روند منجر به افزایش قیمت جهانی طلا و به تبع آن افزایش قیمت طلا در بازار داخلی شده است. از سوی دیگر، نرخ دلار بازار آزاد در ایران نقش مستقیمی در تعیین قیمت طلا دارد. تغییرات اخیر نرخ دلار، متاثر از تحولات سیاسی خارجی بوده و تغییرات قابل توجهی را در بازار داخلی طلا ایجاد کرده است.
در مقطع کنونی قیمت تتر در حدود 103 هزار تومان است درحالی که دلار در بازار آزاد نزدیک به 104 هزار تومان معامله میشود. از زمانی که تتر وارد چرخه معامله شده همواره قیمتی نزدک به دلار بازار آزاد و حتی گرانتر بوده است اما در مقطع کنونی 1000 تومان ارزانتر معامله میشود که این بدان معناست قیمت دلار نیز دارای حباب است و بعد از کاهش تنشهای سیاسی فروکش خواهد کرد. به همین دلیل قیمت انواع سکه طلا علاوه بر اینکه حباب ناشی از نرخ اونس جهانی و معاملات خود سکه دارد، حباب نرخ بالای دلار را نیز در دل خود دارد. همین مساله باعث میشود بعد از مدتی شاهد ترکیدن این حباب باشیم. به همین دلیل خیلی دور از انتظار نیست اگر قیمت سکه امامی که هماکنون به 96 میلیون تومان رسیده به 66 میلیون تومان هم برسد. این کاهش قیمت به معنای افت 30 درصدی حباب سکه است؛ یعنی حتی در صورتی که قیمت سکه امامی به 66 میلیون تومان برسد باز هم قیمت آن واقعی نیست، چرا که بازار دلار نیز با افت قیمت مواجه خواهد شد و حتی احتمال اینکه اونس طلا دوباره به محدوده 2500 تومان نیز برسد وجود دارد که در آن شرایط قطعا سکه 66 میلیون تومانی نیز گران خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب در ابتدای سال جاری بر سرمایهگذاری در تولید تاکید ویژهای داشتند، چراکه میتواند به واسطه اشتغالزاییای که ایجاد میکند و کمک به عرضه کالا در بازار، به معیشت خانوادهها نیز کمک کند. به طور قطع مشارکت در تولید میتواند یک استراتژی موثر در راستای کسب سود و همچنین کمک به اقتصاد داخلی باشد. هرچند بسیاری از مردم سرمایه اندکی دارند و تصور میکنند امکان مشارکت در تولید را ندارند اما باید گفت اینگونه نیست و آنان میتوانند با خرید اوراق مشارکت صنایع مختلف به نوعی در تولید مشارکت داشته باشند. نکته جالب توجه این است که در مقطع کنونی نرخ سود برخی اوراق بالای 30 درصد است که عدد قابل توجهی است. از طرف دیگر خرید این اوراق هیچگونه ریسکی ندارد و میتواند به افزایش تولید و اشتغال نیز کمک کند.
* چرا سرمایهگذاری در طلا پرریسک است؟
سرمایهگذاری در بازار طلا در مقطع کنونی که قیمت دلار و اونس جهانی طلا در قله قیمتی قرار دارند با ریسک بسیار زیادی مواجه است. در شرایط کنونی قیمت دلار توافقی در بازار حدود 68700 تومان است و حدود 36 درصد با دلار بازار آزاد فاصله دارد و به نسبت روند سالهای قبل این قیمت میتواند تا حداقل 20 درصد کاهش داشته باشد. بنابراین قیمت دلار میتواند به کمتر از 85 هزار تومان برسد. در نتیجه ریسک خرید طلا بسیار بالاتر از آن چیزی است که بسیاری از مردم تصور میکنند. در مقطع کنونی هر کسی وارد معاملات بازار طلا میشود به نوعی در حال خرید یک حباب طلایی است که هر آن میتواند بترکد.
مردم برای مدیریت بهتر سرمایهگذاری در چنین شرایطی، حتی در صورتی که قصد ندارند در اوراق مشارکت داشته باشند، تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری در بورس را میتوانند در دستور کار قرار دهند. توزیع داراییها میان سهام و اوراق میتواند به کاهش ریسک نوسانات کمک کند. درواقع برخی کارشناسان معتقدند مردم با خرید سهام میتوانند بازدهی بالاتری کسب کنند، چراکه در سالهای اخیر سهام نسبت به سایر داراییها عقب مانده است. به همین دلیل در صورتی که سرمایهگذاری بر مبنای تحلیل شاخصهای اقتصادی کلان نظیر نرخ تورم، نرخ بهره و سیاستهای ارزی بانک مرکزی رخ دهد، میتواند جهتگیری دقیقتری برای سرمایهگذاری فراهم شود.
برخی دلالان بازار طلا و ارز به بهانه تحولات بینالمللی از جمله تحریمها و توافقات سیاسی به طور مستقیم بر بازارها سوار شدهاند و با پایش مستمر خبرها در این زمینه تلاش میکنند مردم را به سمت خرید آنها سوق دهند. البته بازار سرمایه نیز در واکنش به ریسکهای سیستماتیک سیاسی در چند وقت اخیر منفی بوده است که همین مساله باعث شده سرمایههای خرد مردمی نیز تمایل چندانی به ورود به این بازار نداشته باشد اما باید توجه داشت در نهایت بورس روندی صعودی پیدا میکند. به همین دلیل حفظ نقدینگی در سبد سرمایهگذاری انعطافپذیری لازم را برای واکنش به تغییرات سریع بازار سرمایه فراهم میکند. در این بین برخی معاملهگرهای حرفهای بازار بورس با ابزارهایی نظیر تحلیل تکنیکال و بنیادی در شناسایی روندها و نقاط ورود و خروج و تحلیل بنیادی با ارزیابی ارزش ذاتی و تأثیر سیاستهای دولتی برای خرید سهام تصمیمگیری میکنند. به عبارت دیگر، آنها با نوسانگیری سود میبرند و این موضوع نمیتواند برای عامه مردم به کار برود، چراکه میتواند ریسک داشته باشد. مردم میتوانند با خرید سهام از طریق صندوقهای سرمایهگذاری سود برده و علاوه بر اینکه از ریسک دوری کنند به طور غیرمستقیم نیز در فعالیتهای مولد اقتصادی مشارکت داشته باشند.
صندوقهای سهامی خود از مجموعهای سهام بنیادی تشکیل شدهاند که در تامین نقدینگی پروژههای شرکتهای صنعتی مشارکت دارند به همین دلیل خرید سهام این صندوقها نوعی مشارکت در اقتصاد مولد محسوب میشود. البته مردم میتوانند به صورت مستقیم نیز سهام خریداری کنند که این مساله مستلزم دریافت مشاوره مناسب است تا از این طریق بتوانند سهام ارزشمند را شناسایی کنند. هر چند برخی سهام در شرایط سیاسی پرابهام دچار نوسان منفی میشوند اما در بلندمدت بازدهی مناسبی دارند. از طرف دیگر برخی از این سهام سودساز هستند و در مجامع عمومی نیز سود نقدی مناسبی تقسیم میکنند. به همین دلیل سهامداران میتوانند از این طریق نیز منتفع شوند.