13/ارديبهشت/1404
|
12:34
۲۳:۰۷
۱۴۰۴/۰۲/۱۲
‌لائوتارو بازی برگشت مقابل بارسا را از دست داد

فرصت طلایی طارمی

طناز مقدم: در شبی که بارسا، زیر نورهای فریبنده مونتجوئیک، چهره‌ای خاکستری داشت، ستاره‌ای دیگر خاموش شد؛ نه با فریاد، نه با درگیری، که با لنگ‌لنگان رفتن. لائوتارو مارتینز، کاپیتان آرژانتینی نراتزوری، با ران پاره، اشک پنهان و دل پُر رفت، در حالی که جای خالی‌اش را فرصت‌ها با ولع بلعیدند.
لائوتارو که همیشه شبیه مهاجمان کلاسیک سینمای ایتالیا در دهه ۱۹۶۰ میلادی گل می‌زد، این بار نقش مجروحی را بازی کرد که حتی ادامه فیلم را ندید. دقیقه‌هایی مانده به پایان پرده اول، دست به ران چپ برد، نگاهی کرد به نیمکت، نیم‌لبخندی تلخ زد که چیزی میان درد و پایان بود. نیمه دوم را ندید. لباسش را کشید روی صورتش، نه برای ستاره‌بازی، که برای پنهان کردن اشک‌هایی که دوربین‌ها تشنه‌ شکارشان بود. سکانس تلخی بود. سکانسی که تمام روایت فصلش را زیر سوال برد.
سیمونه اینزاگی – کارگردان بی‌قرار اینتر – حالا مانده با یک نیمکت و یک علامت سوال بزرگ. اسکای و کوریره، با همان لحن بی‌روح گزارشگری‌شان، از پارگی تارهای عضلانی گفتند و کشیدگی… و چیزی حدود ۲۰ روز دوری. یعنی نه جوزپه مه‌آتزا را می‌بیند، نه ورونا را. شاید حتی خداحافظی زودهنگام با هفته‌های آخر فصل.
اما در این سقوط، مردی دیگر برخاست. مهدی طارمی. مهاجم جنوبی، از خاک بندر و شرجی بوشهر، وارد شد، بی‌هیاهو، بی‌چشم‌چرانی رسانه‌ای. اما طارمی بلد است با توپ حرف بزند. نیمه دوم، پشت همان پیراهن آبی - مشکی، رقص پاهایی را اجرا کرد که خشم بارسا را درآورد. ایتالیایی‌ها، با آن سخت‌گیری معروف‌شان، شروع کردند به نوشتن از او؛ از تمام آن لحظاتی که طارمی، در سکوت، بازی را خواند، فضا ساخت، پاس داد و چشم‌ها را چرخاند.
ورزشگاه مه‌آتزا حالا دارد جایی تازه برای طارمی باز می‌کند. جایی در کنار مارکوس تورام. مثل ۲ شخصیت متضاد در فیلمی نوآر؛ یکی اهل فرانسه، سریع و خونسرد؛ دیگری اهل جنوب ایران، هوشمند و خون‌گرم. زوجی که شاید یک‌ بار بیشتر کنار هم قرار نگیرند ولی وقتی قرار بگیرند، قاب ماندگاری می‌سازند.
اینتر، بی‌لائوتاروی چشم‌بادامی خشمگینش، به مصاف بارسای زخمی خواهد رفت. در خانه، در دل مه‌آتزا، در جایی که تاریخ را فقط بازیکنانی می‌سازند که بلدند از سایه‌ها عبور کنند. شاید این همان فرصت طلایی باشد. نه فقط برای طارمی، بلکه برای قصه‌ای تازه در فوتبال ایتالیا. قصه‌ای که از دل مصدومیت می‌جوشد، از دل اشک، از دل یک خروج بی‌صدا و یک ورود پرمعنا.
اینتر دعا می‌کند، بارسا می‌ترسد و طارمی؟ او فقط باید بازی‌اش را بکند. چون فوتبال، بیش از هر چیز، صحنه‌ای است برای کسانی که منتظر نماندند و وارد شدند.

ارسال نظر