باشو آشنای بزرگ
مهدی تقوی: گاهی برای یک انتقال بزرگ، لازم نیست مدیر باشگاه چمدان ببندد و به دوبی پرواز کند. گاهی همه چیز در یک تماس خلاصه میشود. تماسی که اگر گرفته شود، شاید بزرگترین بمب تابستانی فوتبال ایران منفجر شود. مهدی قائدی، ستاره تکنیکی و متفاوت فوتبال ایران، حالا در نقطهای ایستاده که بازگشتش به استقلال نه غیرممکن که نزدیکتر از همیشه است، البته اگر آبیها کمی از فانتزی فاصله بگیرند و به واقعیت برگردند.
او در امارات خوش درخشیده و شاید بهترین فصل زندگیاش را در لیگ برتر امارات پشت سر گذاشته؛ جایی که در قامت مهاجمی گلزن و بازیساز، برای کلبا کاری کرد کارستان: ۱۵ گل، ۷ پاس گل و البته ۲ گل دیگر در جام ریاست امارات. آماری که نه فقط دل باشگاه الاهلی را برای فروش گرم کرده، بلکه چند تیم عربی و حتی اروپایی را هم برای یک نقلوانتقال جذاب وسوسه کرده است.
اما این وسط یک تیم هست که میتواند قصه را طور دیگری بنویسد؛ استقلال. تیمی که قائدی در آن ستاره شد، تیمی که برایش اشک ریخت، شادی کرد و قهر کرد. قائدی اگر به هر تیمی در منطقه برود، یک انتقال معمولی است اما اگر برگردد به جایی که با نامش گره خورده، آنوقت باید از «روایت» حرف زد، از «درام» ناب فوتبال.
* مانع کجاست؟
برخلاف آنچه به نظر میرسد، مانع اصلی این انتقال نه باشگاه الاهلی است و نه قرارداد. حتی مبلغ رضایتنامه هم چالش اصلی نیست. مشکل جایی است که معمولا در فوتبال ایران مانع پیشرفت میشود: بدهی! قائدی از قرارداد آخرش با استقلال یک میلیون و سیصد هزار دلار طلب دارد؛ رقمی که نه پرداخت شده، نه حتی مذاکرهای جدی برای تسویه آن صورت گرفته. همین بیتوجهی از سوی مدیران سابق، دلخوری شدید او را به همراه داشته؛ دلخوریای که هنوز به شکایت رسمی نرسیده اما به زبان بیزبانی میگوید: «اگر جدی نیستید، اصلا زنگ هم نزنید».
قائدی همانقدر که به استقلال وابسته بوده، همانقدر هم از بیتوجهی رنج برده. نه فقط مالی که احساسی. او بازیکنی نیست که صرفاً با عدد و رقم تصمیم بگیرد اما بیاحترامی را هم نمیپذیرد. اگر استقلال بخواهد، اول باید طلب گذشته را پرداخت کند، بعد رو به آینده کند.
* حالا چرا؟!
شاید حالا بهترین زمان برای برگشت باشد. نه فقط به خاطر شرایط فنی قائدی که در اوج آمادگی است، بلکه به خاطر اینکه استقلال بعد از یک فصل پر از التهاب و ناکامی، بیش از همیشه به قهرمانی و ستارهای کاریزماتیک نیاز دارد. قائدی میتواند همان کسی باشد که سکوهای آزادی را دوباره روشن میکند. همان کسی که در ترکیب مجتبی جباری، بار خلاقیت را به دوش میکشد و دوباره استقلال را تیمی تماشاگرپسند و خطرناک میکند.
از طرف دیگر، الاهلی در مقطع تصمیمگیری قرار دارد. آنها میدانند قائدی فقط یک فصل دیگر با تیمشان قرارداد دارد. اگر حالا نفروشند، سال بعد باید خداحافظی رایگان را بپذیرند. پس فروش او، حتی با عددی نه چندان بالا، منطقیترین گزینه است. استقلال اگر با مذاکره حرفهای پیش برود، میتواند این انتقال را به نفع خود تمام کند.
* تلفن را بردارید
در نهایت، همه چیز به یک تصمیم ساده بستگی دارد: آیا استقلال واقعا میخواهد قائدی را برگرداند؟ یا این هم فقط یک اسم در لیست فانتزیهای نقلوانتقالاتی است؟ اگر قصد واقعی وجود دارد، زمان وقت تلف کردن نیست. تلفن را بردارید. با بازیکن تماس بگیرید. بگویید مطالباتش اولویت شماست. بعد سراغ باشگاه الاهلی بروید.
این فرصت، شاید تکرار نشود. قائدی با آن پاهای ریز و ذهنی پر از ایده، میتواند استقلال را به قله برگرداند اما فقط اگر شما بخواهید. جدی، فوری و بدون شعار؛ فقط با عمل!
***
قائدی در آستانه وداع با اتحاد کلبا؛ نه راه پس، نه راه پیش
زهره فلاحزاده: مهدی قائدی، ستاره بیقرار فوتبال ایران، پس از آخرین بازیاش با پیراهن اتحاد کلبا، روی لبه تیغ آیندهای ایستاده که نه رنگ استقلال دارد، نه نشانی از قطعیت در ادامه مسیرش با زردپوشان اماراتی.
در آخرین هفته فصل پرفراز و نشیب لیگ امارات، اتحاد کلبا شب گذشته در دیداری تشریفاتی به مصاف بنییاس رفت. تشریفاتی، نه به خاطر بیاهمیت بودن فوتبال، برای آنکه با این بازی نه صعودی در کار بود و نه سقوطی اما در دل همین بازی کماهمیت، شاید یکی از مهمترین پروندههای نقلوانتقالاتی فوتبال ایران و امارات رقم خورده باشد؛ پروندهای به نام «مهدی قائدی».
* فصل طلایی، آینده خاکستری
قائدی در کلبا، چیزی شبیه تولدی دوباره را تجربه کرد. پس از یک فصل پرنوسان در استقلال و نیمکتنشینیهای گاه و بیگاه در الاهلی، این فصل را باید بهترین نسخه «باشوی ایرانی» بدانیم. وی با ۱۷ گل و ۸ پاس گل، سهم مستقیم در ۲۵ گل تیم داشت؛ آماری که او را به یکی از تاثیرگذارترین بازیکنان فصل امارات تبدیل کرد.
اما مساله این است: هر قدر آمار قائدی در زمین درخشان است، آینده او در هالهای از ابهام فرورفته. قرارداد او همچنان با الاهلی است؛ تیمی که فصل آینده در لیگ نخبگان آسیا حضور خواهد داشت و نمیخواهد یکی از مؤثرترین بازیکنان ایرانی این روزها را به راحتی از دست بدهد.
* جنگ سهجانبه برای قائدی
اتحاد کلبا مایل به حفظ قائدی است، حتی با وجود برچسب ۳.۵ میلیون دلاری رضایتنامهای که باشگاه الاهلی روی این ستاره گذاشته. این یعنی زردومشکیها برای دائمی کردن انتقال باشو باید دست در جیب کرده و فراتر از توان مالیشان خرج کنند.
از آن طرف، الاهلی هم اگر بخواهد قائدی را بفروشد، به دنبال یک مقصد سودآورتر از کلبا خواهد بود؛ تیمی آسیایی یا شاید حتی اروپایی که بتواند هم ارزش فنی او را بشناسد و هم هزینهاش را بپردازد. این وسط، استقلال هم در حال تماشای بازی از دور است. هواداران چشمانتظار بازگشت ستاره محبوبشان هستند اما قانون جدید منع جذب لژیونر قرضی و هزینههای سرسامآور، آب پاکی را روی دست آبیها ریخته.
* فقط یک بازی تا جدایی؟
شامگاه دیروز - شنبه - قائدی برای شصتمین بار پیراهن اتحاد کلبا را به تن کرد. شاید هم برای آخرینبار. یک وداع تلخ برای هواداران کلبا که در این مدت عاشق هنرنماییهای او شدهاند و یک ابهام بزرگ برای خودش؛ بازیکنی که حالا دیگر نه در استقلال جای دارد، نه در الاهلی اولویت است و نه احتمالا اتحاد کلبا توان پرداخت هزینه رضایتنامهاش را دارد.
در دنیای حرفهای فوتبال، آینده همیشه به تصمیم مدیرانی گره خورده که نه گل میزنند، نه پاس میدهند. قائدی حالا باید منتظر بنشیند و ببیند کدام جلسه، کدام تماس تلفنی و کدام بند قرارداد، سرنوشت فوتبالیاش را رقم خواهد زد.
* جمعبندی
مهدی قائدی به یکی از مهمترین سوژههای فصل نقلوانتقالات در منطقه تبدیل شده است. او در حالی آماده آخرین بازیاش برای اتحاد کلبا میشد که آیندهاش نه در دستان خودش، بلکه در اختیار مدیرانی است که با عدد و رقم معامله میکنند. اگر دیشب، قائدی برای آخرینبار در لباس زرد و مشکی درخشیده باشد، تنها زمان است که مشخص میکند مقصد بعدی این ستاره سرگردان کجاست: ماندن در امارات، رفتن به تیمی در اروپا یا آسیا؛ شاید هم بازگشت غیرممکن به خانه!