18/تير/1404
|
08:58
۲۲:۱۵
۱۴۰۴/۰۴/۱۷
تهدید ایران به حمله اتمی تا نارضایتی از شعارهای مردمی نشان‌دهنده عصبانیت ترامپ از ایران است

بله! مرگ بر آمریکا

مصطفی نصری: ترامپ در دیدار دو‌شنبه شب با نتانیاهو با توجیه بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاگی توسط هری ترومن، رئیس‌جمهور وقت آمریکا و همانند‌سازی موفقیت عملیات آمریکا در حمله به فردو با اقدام ترومن، تلویحا ایران را به حمله اتمی تهدید کرد. وی همچنین اظهار داشت اگر ایرانیان از شعار «مرگ بر آمریکا» دست بکشند، می‌توانند فرصتی مانند سوریه برای بازسازی داشته باشند. البته معنای بازسازی را نیز به طور واضح می‌توان در بلایی که اسرائیل با حمله به زیرساخت‌های سوریه در دوره زعامت جولانی سر این کشور آورد، مشاهده کرد. اظهارات اخیر دونالد ترامپ در ضیافت شام کاخ سفید، نه‌تنها تهدیدی آشکار علیه ایران، بلکه نشانه‌ای از تفکر خطرناکی است که صلح را با سلطه و قدرت یکسان می‌داند. این اظهارات که با توجیه بمباران اتمی ژاپن و تهدید به حمله هسته‌ای به ایران همراه بود، چهره واقعی سیاست‌های خصمانه آمریکا را کاملا به نمایش می‌گذارد. ترامپ که مسؤول ریختن خون مردم ایران، از جمله رایان قاسمیان ۲ ماهه، کوچک‌ترین شهید جنگ ۱۲ روزه است، نمی‌تواند مدعی صلح باشد. شعار «مرگ بر آمریکا» در ایران، ریشه در دهه‌ها جنایت، از کودتای ۲۸ مرداد تا ترور سردار شهید سلیمانی و کودک‌کشی در جنگ 12 روزه دارد. بنابراین این شعار نه دعوت به خشونت، بلکه فریادی برای عدالت و مقاومت است.
* تهدید هسته‌ای علیه ایران
ترامپ در سخنان خود در ضیافت شام کاخ سفید، با اشاره به بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاگی در سال ۱۹۴۵، این اقدام را به عنوان عاملی برای «پایان جنگ‌ها» ستود. او در ادامه، با تمجید از حمله به ایران، آن را «آغاز پایان» توصیف کرد و مدعی شد این اقدام نیز مانند تصمیم ترومن، از بروز جنگ‌های بیشتر جلوگیری خواهد کرد. این اظهارات، به وضوح حاوی تهدیدی هسته‌ای علیه ایران است و نشان‌دهنده رویکردی است که صلح را نه از طریق گفت‌وگو و دیپلماسی، بلکه از طریق اعمال زور و خشونت تعریف می‌کند.
تهدید هسته‌ای ایران از سوی مقامات آمریکایی، موضوع جدیدی نیست. در طول دهه‌های گذشته، ایالات متحده بارها از گزینه نظامی علیه ایران سخن گفته است اما آنچه اظهارات اخیر ترامپ را خطرناک‌تر می‌کند، صراحت او در توجیه استفاده از سلاح هسته‌ای و ارتباط دادن آن به سیاست‌های کنونی است.
بمباران هیروشیما و ناکازاگی که به کشته شدن صدها هزار غیرنظامی منجر شد، یکی از تاریک‌ترین فصول تاریخ بشریت است. توجیه این جنایت توسط ترامپ، نه‌تنها توهین به قربانیان آن فاجعه، بلکه هشداری به جهان است که قدرت‌های غربی با تعریف سلطه‌پذیر کردن کشورها با عبارت صلح، هر آن ممکن است به استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود متوسل شوند.
* شراکت ترامپ و نتانیاهو در خون ایرانیان
حضور بنیامین نتانیاهو در کنار ترامپ در این ضیافت و درخواست او برای اهدای جایزه صلح(!) نوبل به ترامپ، نشان‌دهنده هماهنگی عمیق میان این ۲ در پیشبرد سیاست‌های خصمانه علیه ایران است. نتانیاهو که سال‌هاست ایران را به عنوان تهدیدی برای منطقه معرفی می‌کند، با این اقدام تلاش کرد حمایت خود را از سیاست‌های تهاجمی آمریکا نشان دهد.
درخواست نتانیاهو برای اعطای جایزه صلح نوبل به ترامپ در حالی مطرح می‌شود که رژیم صهیونیستی خود متهم به نقض گسترده حقوق بشر، اشغال سرزمین‌ فلسطین و انجام حملات نظامی علیه کشورهای همسایه است. از سوی دیگر، ترامپ که در دوره ریاست‌جمهوری خود سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران را دنبال کرد با اقدام نظامی مستقیم در خاک ایران، منطقه را به سمت تنش‌های بیشتر سوق داد.
اظهارات ترامپ درباره «پایان جنگ‌ها» از طریق حمله به ایران، در حالی مطرح می‌شود که سیاست‌های او در دوره ریاست‌جمهوری، به طور مستقیم و غیرمستقیم به کشتار مردم ایران منجر شده است. جنگ ۱۲ روزه‌ای که به شهادت ۱۱۰۰ نفر از ایرانیان، از جمله زنان و کودکان انجامید، با هماهنگی و حمایت دولت ترامپ انجام شد.
یکی از برجسته‌ترین قربانیان این جنگ، رایان قاسمیان، کودک ۲ ماهه‌ای بود که کوچک‌ترین شهید این جنایت محسوب می‌شود. نام رایان، به نمادی از مظلومیت مردم ایران در برابر سیاست‌های خصمانه آمریکا تبدیل شده است. علاوه بر رایان، صدها کودک، زن و جوان دیگر در این جنگ جان خود را از دست دادند.
ترامپ که مدعی پایان دادن به جنگ‌هاست، در واقع مسؤول ریختن خون مردم بی‌گناه ایران است. سیاست‌های او، از تحریم‌های اقتصادی گرفته تا حمایت از حملات نظامی، به رنج میلیون‌ها ایرانی منجر شده است. او اکنون با افتخار از این اقدامات سخن می‌گوید و خود را کاندیدای جایزه صلح نوبل معرفی می‌کند.
* مرگ بر آمریکا واکنشی به تلاش پوچ آمریکا برای نابودی ایران
شعار «مرگ بر آمریکا» در ایران واکنشی به دهه‌ها دخالت، جنایت و خصومت ایالات متحده علیه ملت ایران است. این شعار که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ در میان مردم ایران رواج یافت، ریشه در اقدامات متعدد آمریکا علیه ایران دارد.
کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ که با حمایت آمریکا و بریتانیا دولت ملی مصدق را سرنگون کرد، یکی از نخستین نمونه‌های دخالت مستقیم آمریکا در امور ایران بود. پس از آن، حمایت بی‌چون‌وچرای آمریکا از رژیم پهلوی که با سرکوب، شکنجه و نقض حقوق بشر همراه بود، خشم مردم ایران را برانگیخت. در طول جنگ تحمیلی (۱۳۶۷-۱۳۵۹)، آمریکا با حمایت سیاسی، نظامی و مالی از رژیم صدام، به طور مستقیم در کشتار صدها هزار ایرانی نقش داشت که حمله به هواپیمای مسافری ایران و تقدیر از فرمانده ناو عامل این جنایت نمادی از تقابل مستقیم آمریکا با ایران است.
ترور شهید سلیمانی در سال 98 به دستور ترامپ و تحریم‌های اقتصادی‌ای که به مرگ هزاران بیمار ایرانی به دلیل کمبود دارو منجر شد، دشمنی آمریکا با ایران را در دهه اخیر نیز اثبات می‌کند. شعار «مرگ بر آمریکا» در این بستر، نه‌تنها یک شعار سیاسی، بلکه بیانگر خشم و مقاومت مردم ایران در برابر این جنایات است.
اظهارات اخیر ترامپ که از ایرانیان می‌خواهد از این شعار دست بکشند، نشان‌دهنده تلاش او برای پنهان کردن ریشه‌های عمیق این شعار است. مردم ایران که شاهد کشتار عزیزان‌شان، از سردار سلیمانی تا رایان قاسمیان بوده‌اند، این شعار را نه به عنوان یک انتخاب، بلکه به عنوان واکنشی طبیعی به ظلم و جنایت می‌دانند.
* صلح یا سلطه؟
ترامپ و حامیان او، صلح را از طریق قدرت و سلطه تعریف می‌کنند. این دیدگاه که ریشه در تاریخ استعماری و امپریالیستی غرب دارد، صلح را نه به معنای همزیستی مسالمت‌آمیز، بلکه به معنای تسلیم بی‌قیدوشرط در برابر قدرت‌های بزرگ می‌داند.
بمباران اتمی ژاپن در سال ۱۹۴۵ که ترامپ آن را ستایش می‌کند، نه‌تنها به صلح منجر نشد، بلکه ژاپن را به یک دولت کاملا وابسته به آمریکا تبدیل کرد. این مدل از «صلح» که با تسلیم و سرسپردگی همراه است، همان چیزی است که ترامپ برای ایران نیز تجویز می‌کند.
در مقابل، مردم ایران که تجربه دهه‌ها مقاومت در برابر فشارهای خارجی را دارند، صلح را در استقلال، عزت و عدالت می‌جویند. شعار «مرگ بر آمریکا» در این چارچوب، نه دعوت به جنگ، بلکه فریادی برای حفظ استقلال و مقاومت در برابر سلطه است.
این اظهارات بار دیگر نشان داد سیاست‌های آمریکا در قبال ایران، فارغ از اینکه چه کسی در کاخ سفید باشد، بر پایه خصومت و فشار استوار است. این امر، ضرورت تقویت توان دفاعی و دیپلماتیک ایران را بیش از پیش آشکار می‌کند.

ارسال نظر