19/تير/1404
|
01:45
۲۲:۲۵
۱۴۰۴/۰۴/۱۸
گفت‌و‌گوی «وطن امروز» با استاد محمد‌علی مجاهدی درباره مواجهه شعر آیینی ایران با جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی

این یک دفاع مقدس است

میلاد جلیل‌زاده: استاد محمدعلی مجاهدی ملقب به «شمس‌الدین» و متخلص به «پروانه»، دوم فروردین‌ماه سال ۱۳۲۲ در خانواده‌ای روحانی در شهر قم متولد شد. او سرودن را از دبیرستان آغاز کرد و پس از اخذ مدرک کارشناسی حقوق قضایی، چند سالی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و سپس به بررسی متون منظوم پارسی و تحقیق درباره شعر آیینی مشغول شد. مجاهدی از اسفندماه سال ۱۴۰۰ با حکم علی‌اکبر صالحی، وزیر وقت فرهنگ  و ارشاد کشور به عنوان دبیر شعر آیینی کشور انتخاب شد و همچنان در این سمت قرار دارد. او همچنین عضو شورای شعر وزارت ارشاد و مدیر انجمن ادبی قم و انجمن محیط بوده است. مجاهدی زحمت بسیاری برای شعر آیینی کشیده است و از او به‌عنوان «پدر شعر آیینی» یاد می‌شود. استاد مجاهدی علاوه بر مقاله‌های متعدد، بیش از ۴۰ عنوان کتاب، تألیف و گردآوری کرده است که از آثار او می‌توان به «شکوه شعر عاشورا»، «سیری در ملکوت»، «یک صحرا جنون» و «آسمانی‌ها» اشاره کرد. با استاد محمدعلی مجاهدی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در آن به شعر عاشورایی و به طور کلی‌تر شعر آیینی پرداخته شده و تحولات آن طی 4 دهه اخیر و تغییراتی که نسبت به دوره قبل از انقلاب داشته، مورد مداقه قرار می‌گیرد. استاد مجاهدی اعتقاد دارد شعر آیینی می‌تواند در قالب‌های مختلف فرمی خود را بیابد و آن چیزی که محدوده‌اش را مشخص می‌کند محتواست. او سپس به بیان مطالبی درباره چیستی این ساحت محتوایی می‌پردازد. بخشی از این گفت‌وگو به مساله حمله رژیم صهیونیستی به خاک ایران و ایستادگی ملت ایران در برابرش اختصاص یافته است. مجاهدی همچنین به ترومای تاریخی ایرانیان که از دست رفتن بخش‌هایی از کشور به دلیل بی‌کفایتی حاکمان‌شان بوده اشاره می‌کند و بعد نقبی به جنگ ۸ ساله می‌زند که ما در آن ایستادیم و پس از سال‌ها به هر قیمتی که شده، نگذاشتیم یک وجب از خاک کشور از دست برود. او این موضوع را به جنگ اخیر که هنوز در آن هستیم پیوند می‌زند و از قصد دشمنان برای تجزیه ایران و هوشمندی ایرانیان برای ایستادگی در قبال این مساله می‌گوید و عنوان می‌کند که این مقاومت و سلحشوری چیزی است که ملت ایران آن را از سالار شهیدان حضرت امام حسین آموخته است. این گفت‌وگو را که در پایان به غزلی حماسی از استاد محمدعلی مجاهدی ختم می‌شود در ادامه می‌خوانید.

***

* جناب استاد مجاهدی! اجازه بدهید اینطور و با این مقدمه شروع کنیم؛ می‌گویند بهترین بستر هنری برای پرداختن به عاشورا شعر است. چیزی که به آن شعر و ادبیات آیینی می‌گویند. منتها یکی از خصوصیات شعر آیینی این است که در هر زمان و هر زمینی بازتولید می‌شود. یعنی بسته به دوران‌های مختلف، رنگ و بوی همان دوران را می‌گیرد و مثلاً آدم‌ها می‌خواهند ببینند الان کوفی هستند یا کربلایی، الان یزید زمان کیست و از این قبیل مسائل. حالا با توجه به این مقدمه، اول می‌خواهم از تحولات فرمی شعر عاشورایی صحبت کنیم که به نظر می‌رسد تغییرات عمده‌ای در 40 - 30 ساله اخیر در آن اتفاق افتاده و بعد به مسائل محتوایی برسیم؛ شما چنین تعبیری را تایید می‌کنید؟
بله! اصلا شعر آیینی ما بعد از انقلاب دچار یک تحول شگرفی شده؛ هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ محتوایی. یعنی اگر ما پیش از انقلاب نهالی داشتیم به اسم شعر مذهبی و شعر آیینی، امروز با یک درخت تناور برومندی روبه‌رو هستیم که در سایه‌سار آن هزاران نفر دارند از معارفش استفاده می‌کنند. شعر آیینی قبل از انقلاب وجود داشت اما بعد از انقلاب وقتی ما کم‌کم بایدها و نبایدهای شعر آیینی را تبیین کردیم و مشخص شد که یک شعر آیینی بی‌حاشیه کدام شعر است و چرا اصلاً به این شعر مذهبی گفتیم شعر آیینی، به تحولات مهمی رسیدیم. به این شعر می‌گوییم آیینی به خاطر اینکه دائر شعر آیینی باید اول به آیینگی برسد. یعنی از نظر درونی و خودسازی به مرحله‌ای از لطافت روحی رسیده باشد که بتواند این پیام‌های شناور در فضا را که جنبه ماورایی و ولایی دارند رصد کند و به تصویر بکشد.
* آن چیزی که باعث شد این تحول رخ بدهد جو اجتماعی بود یا اینکه مثلاً حاکمیت تاثیر داشت؟
این انقلاب یک انقلاب فرهنگی بود. بعد هم روشنفکران و دلسوزان و کسانی که به هر حال دستی بر آتش داشتند، دیدند مسیر شعر آیینی دارد سر از ناکجاآباد درمی‌آورد. این بود که وارد حوزه نقد شعر آیینی شدند و شعرهایی را که آفت‌ زده و برگرفته از مطالب نادرست و غیرمستند و غیرقابل دفاع  بودند از قلمرو شعر آیینی حذف کردند. گفتند ما این نوع اشعار را به عنوان شعر آیینی نمی‌شناسیم. شعر آیینی شعری است که به لحاظ محتوایی متکی باشد به مستندات متقن. حال اینکه منابع‌شان، منابع تاریخی باشد، اجتماعی باشد، مذهبی باشد یا مسائل دیگر، به هر حال باید متقن و دست اول باشند. شاعر به گفته‌ها بسنده نکند که فلانی اینطور گفت، بلکه باید خود دامن همت را به کمر ببندد و برود به سرچشمه برسد و از سرچشمه آب بردارد، نه اینکه هزاران کیلومتر بعد از سرچشمه، آبی که در بستر تاریخی خود خواهی نخواهی بسیاری از خس و خاشاک‌ها را به همراه آورده، مورد استفاده قرار بگیرد. باید اینها پالایش شود و بعد از پالایش مورد استفاده قرار بگیرد. الحمدلله امروز نمی‌خواهم بگویم صددرصد ولی حدود ۸۰ درصد از این نوع اشعار و سروده‌ها دیگر تولید نمی‌شود و اگر می‌بینید بعضی شعرها با همین اشکال در بعضی از محافل خوانده می‌شود، اینها از همان اشعاری است که نیاز به نقد جدی دارد.
* غیر از بحث محتوایی که همین بحث‌های تاریخی و سندیت ارجاعات اشعار است، از لحاظ زبان و به لحاظ فرمی هم در این 40 -30 سال یک تغییر عمده را می‌بینیم. این اشعار از نظر فرم شعر به‌شدت نوگرا شده‌اند.
اگر منظورتان جنبه ساختاری شعر است، شعر آیینی ما الان در تمام زمینه‌ها، مثلا شعر سپید، شعر نیمایی، شعر کلاسیک هزار ساله و هر چیز دیگر، به هر حال انواع این اشعار در قلمرو موضوعی شعر آیینی ورود پیدا کردند و این ساحت محتوایی، با قالب‌ها و با فرم‌ها مشکل ندارد. آن چیزی که مطرح است، محتواست. محتوا برای ما حرف اول را می‌زند. اینکه محتوا را در چه ظرفی می‌خواهید بریزید، انتخاب شاعر است.
* اینکه شما می‌فرمایید با انقلاب، شعر آیینی خیلی جان گرفت، این به ماجرای جنگ هم مرتبط می‌شود؟
مسلما این‌طور است. ببینید، ما قبل از انقلاب شعری به عنوان شعر دفاع ‌مقدس نداشتیم. نداشتیم چون تجربه‌اش را نداشتیم. یا شعری به عنوان شعر عبادی یا شعر توحیدی نداشتیم. الان شما اگر بخواهید در زمینه انواع شعر آیینی وارد شوید، از شعر توحیدی گرفته تا شعر اخلاقی، شعر عرفانی، شعر حماسی، شعر تاریخی، اجتماعی و حتی اشعاری که جنبه اعتراضی دارند، ما آنها را هم به رسمیت می‌شناسیم. منتها حد و حدودش مشخص است. مثلا شعری که بار محتوای اعتراضی دارد، وقتی قابل قبول است که انصاف حرف اول را در آن بزند. یعنی جانبدارانه نباشد. یک مساله‌ای عنوان می‌شود یا یک اتفاقی در جامعه افتاده که آن را شاعر مورد کندوکاو قرار می‌دهد؛ منتها این کندوکاو باید خارج از حب و بغض باشد و خیلی منصفانه این کار انجام شود. آن وقت است که مخاطب شما حرف شما را می‌پذیرد.
* این‌طور که شما می‌فرمایید، کمی همپوشانی وجود دارد بین واژه شعر آیینی با شعر مقاومت...
ببینید! شعر مقاومت هم یکی از زیرمجموعه‌های شعر آیینی است. شعر شهادت هم همینطور. همان‌طور که عرض کردم، ما بسیاری از این موارد را پیش از انقلاب نداشتیم. بعد دیدیم به این مسائل هم پرداخته شده که قبلا در موضوعات شعر آیینی برجسته نبود، مثل همان شعر توحیدی یا اخلاقی. حالا فراخوان‌هایی می‌دهند در همین زمینه‌ها، آثار داوری می‌شود و بهترین‌ها را معرفی می‌کنند و ‌ای بسا که این بهترین‌ها را در مجموعه‌ای هم چاپ و ارائه کنند.
* با توجه به حمله‌ای که رژیم صهیونیستی به کشورمان انجام داد و از آن  لحظه‌ای که انجام شد ما جنبه دفاعی داشتیم، واکنش شعر آیینی به این موضع چطور بوده؟
این یک دفاع‌مقدس است. ما در خون‌مان و در وجودمان حب وطن هست؛ حب الوطن من الایمان. این ریشه دینی و مذهبی هم دارد که دوستی وطن از ایمان است. کسی که مومن است وطنش را دوست دارد، حالا آیا این جهان‌وطنی است یا وطنی که در جایی از آن انسان رشد و نمو می‌کند، آن بحث دیگری است. وقتی ما جهان‌وطنی را می‌خواهیم عنوان کنیم، آن نگاه یک نگاه توحیدی است که مرزها را به رسمیت نمی‌شناسد و با یک نگاه مشخص و واحد مسائل را مورد بازبینی قرار می‌دهد و به نتیجه می‌رسد ولی چیزی که ما الان با آن روبه‌رو هستیم ایران است؛ ایرانی که بالغ بر چندین هزار سال سابقه تاریخی دارد. ما برای تمدن ایرانی کشته‌ها دادیم و اتفاقات بسیار ناگواری در آن رخ داده که این کشور پا‌برجا مانده. به‌رغم بی‌کفایتی بسیاری از حکامی که قسمت‌هایی از وطن ما را پاره‌پاره کردند و در جنگ‌ها به خاطر بی‌کفایتی بخش‌هایی را از دست دادند یا حاتم‌بخشی کردند که من نمی‌خواهم خیلی پرده از روی آنها بردارم؛ به هر حال این چیزی است که الان در دست ما است. در ۸‌سال دفاع‌مقدس ما حتی یک وجبش را از دست ندادیم و در حفظ این وطن با جان و دل کوشیدیم و موفق هم شدیم. امروز هم مساله همین است. کسانی که دشمن ما هستند، دشمن ایران‌اند و می‌خواهند ایرانستان بسازند. ایران را به ۳۰ تا کشور که دارای ۳۰ تا پرچم باشد تقسیم کنند. هر استانی را یک کشور کنند. ایران یک کشور بزرگ حاصلخیز است که چشم همه دشمنان به این مسائل است و ایرانیان دیگر نمی‌خواهند بگذارند تجربه‌های تلخ گذشته تکرار شود. خوشبختانه الان نسل جوان ما و سایر عزیزانی که امروز در این آب و خاک زندگی می‌کنند، با تمام وجود احساس کردند که کیان آنها و اعتبار و موجودیت آنها در خطر است. این است که با جان و دل به میدان آمدند و پشت رهبری هم ایستادند و خواهند ایستاد.
* با توجه به تجربه دفاع‌ مقدس که شما هم آن را از سر گذرانده‌اید، این جنگ تحمیلی دوم که به راه افتاده و ما می‌خواهیم حالا از میهن و از کیان‌مان دفاع کنیم، چطور پیوند می‌خورد با مسائل مذهبی و بویژه خود عاشورا که روحیه مقاومت را ایجاد می‌کند؟
ما هرچه داریم از مکتب عاشورا داریم. اگر سلحشوری و جوانمردی و ایستادگی در برابر ظلم و برنتافتن حاکمیت‌های غیرعقلانی در ما وجود دارد، اینها را ما از مکتب اهل بیت خصوصاً از مکتب سرخ عاشورا آموختیم. آقا امام حسین کشته شد به خاطر اینکه جوانمردی نمیرد و آزادگی بتواند به حیات خودش ادامه بدهد. ما این درس‌ها را از آقا امام حسین آموختیم و ان‌شاءالله که بتوانیم این راه را بخوبی ادامه بدهیم و از عهده این کار بربیاییم.
* آیا شعرای ما، بویژه شعرای آیینی‌مان در این مدت کارهایی انجام داده‌اند یا به یک لحن و مانیفستی رسیده‌اند که ما در ادامه بخواهیم ادبیات مقاومت شکل بدهیم و هم سرود خوانده شود و هم این محتوای هنری مقاومت به شاخه‌های دیگر هنری سرایت کند؟
اگر منظورتان جنگ تحمیلی دوم است، من همین چند روز پیش تهران بودم و در یکی از شبکه‌ها برنامه داشتم و آثاری را که آمده بود بررسی می‌کردیم. انصافاً آثار بسیار فخیم و متقنی که صبغه ماندگاری داشت دیدم. اینها را بیشتر شعرای جوان ما سروده بودند که با آن غیرت ایرانی - اسلامی خودشان به میدان آمدند و آن چیزی را که با تمام وجود احساس می‌کردند و می‌کنند به تصویر کشیدند. اینها انصافاً قابل تحسین است و ان‌شاءالله در آینده بخش عظیمی از تاریخ ادبیات ایران را به خود اختصاص خواهد داد.
* خیلی ممنون از شما. در پایان اگر نکته‌ای هست که لازم می‌دانید اضافه کنید و به ذهن ما نرسید که به آن اشاره کنیم بفرمایید.
ممنون. زیاده عرضی نیست. من فقط یک غزل کوتاه می‌خوانم که نشان بدهیم ما اگر حرفی می‌زنیم، در عمل هم پای آن ایستاده‌ایم.
کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده
در دل دریای دشمن بی‌محابا ایستاده
لرزه می‌‌افتد به جان خیل دشمن از خروشش             
وز نهیبش قلب هستی، نبض دنیا ایستاده
می‌گذارد پای بَر فرق شط از دریا دلی‌‌ها               
وه چه بِشکوه و تماشایی‌ست، دریا ایستاده
گر چه زینب زیر بار داغ‌ها از پا نشسته                      
تکیه کرده بر عمود خیمه‌ها، تا ایستاده
او که دارد فطرتی نازک‌تر از آیینه حتی                    
در مصاف خصم چون کوهی ز خارا ایستاده
با غریو «ما رایت فی البلا الا جمیلا»                         
پیش روی آن همه زشتی، چه زیبا ایستاده
از قیام کربلا این درس را آموخت باید                       
ظلم را نتوان ز پا انداخت، الا ایستاده
این پیام تک‌سوار ظهر عاشوراست یاران                    
مرگ در فرهنگ ما زیباست اما ایستاده

ارسال نظر
پربیننده