قدرت کاملا ایرانی
امیرعباس نوری: با فروکش آتش جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران، رسانهها و صاحبنظران غربی اخبار، گزارشات و برآوردهای قابل تاملی از واقعیات جنگ، بویژه قدرت دفاعی و توان بازدارندگی ایران منتشر و مطرح کردهاند؛ از افشاگری درباره میزان خسارات مادی و جانیای که رژیم صهیونیستی در این جنگ متحمل شد تا برآوردها درباره نتیجه جنگ و پیامدهای آن برای طرفین بویژه رژیم صهیونیستی.
در این بین از میان هزاران خبر و تحلیل نوشته و گفته شده ۲ تحلیل و برآورد نشریه فارنافرز و جان مرشایمر، نظریهپرداز معروف روابط بینالملل و استاد دانشگاه شیکاگو، قابل تامل است و واکاوی آنها میتواند در ایجاد برآورد دقیق و منطقی از واقعیات و پیامدهای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران موثر باشد.
فارنافرز در گزارشی که روز جمعه منتشر کرد به نکات مهمی درباره قدرت دفاعی ایران، بویژه توان موشکی کشورمان اشاره کرد. فارنافرز در این گزارش با اشاره به قدرت ویرانگر موشکهای ایرانی و خسارات سهمگین آنها در شهرهای سرزمین اشغالی، اذعان کرد حملات موشکی ایران، قواعد مربوط به بازدارندگی هستهای دنیا را تغییر داد. به نوشته این نشریه معروف و اثرگذار در روابط بینالملل، جنگ اخیر میان ایران به عنوان یک کشور فاقد سلاح هستهای، با رژیم صهیونیستی و آمریکا به عنوان ۲ قدرت دارای سلاح هستهای بود. با این حال حملات سهمگین ایران به تلآویو، حیفا و سایر شهرهای صهیونیستنشین باعث شد نظریه مربوط به بازدارندگی هستهای که پس از جنگ دوم جهانی تثبیت شده بود، از بین برود. به اعتقاد نویسنده فارنافرز، حملات موشکی سهمگین ایران به سرزمینها اشغالی نشان داد این تصور که قدرتهای دارای سلاح اتمی، در جنگ با سایر کشورهای فاقد سلاح اتمی، دارای مصونیت هستند، از اساس باطل است. فارنافرز در این گزارش نوشت: «ایران با شلیکهای پیاپی به اسرائیل به نخستین کشور در طول تاریخ تبدیل شد که یک قدرت دارای سلاح هستهای را به این شدت در شهرهایش مورد اصابت قرار داده است. این حملات، بزرگترین حمله نظامی علیه یک قدرت دارای سلاح هستهای محسوب میشود و نشان میدهد بازدارندگی هستهای اسرائیل ناکارآمد است. این رویداد، پایان یک دوره 80 ساله پس از جنگ دوم جهانی را نشان میدهد که در آن قدرتهای هستهای از چنین حملاتی مصون بودند».
پروفسور «جان مرشایمر» نظریهپرداز پرآوازه آمریکایی نیز بتازگی در یک گفتوگوی تلویزیونی، درباره جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران، مطالب قابل تاملی مطرح کرد. مرشایمر گفت: «پس از جنگ با ایران، فکر نمیکنم اسرائیل برای یک حمله دیگر به ایران خیلی مشتاق باشد. همچنین فکر نمیکنم آمریکاییها نیز برای این کار مشتاق باشند. ایران در این جنگ خسارات زیادی به اسرائیل وارد کرد».
مرشایمر در ادامه در پاسخ به سوال مجری که از او پرسید «آیا مطمئن هستید این نتانیاهو بود که به کاخ سفید برای آتشبس التماس کرد، نه ایران؟» نیز گفت: «ایرانیها نبودند؛ قطعا ایرانیها نبودند. اسرائیلیها بودند اما همچنین این واقعیت وجود داشت که ترامپ متوجه شد ایرانیها در حال حرکت برای مینگذاری تنگه هرمز هستند و این واقعا دولت ترامپ را وحشتزده کرد. شواهد زیادی برای اثبات این موضوع وجود دارد. هنگامی که ترامپ دید ایرانیها در این مسیر حرکت میکنند، با خود گفت زمان متوقف کردن جنگ است. بنابراین من فکر میکنم هم آمریکاییها و هم اسرائیلیها تمایلی به شروع جنگ دیگری با ایران در آینده نزدیک نخواهند داشت».
مرشایمر که طراح ایده رئالیسم تهاجمی و یکی از برجستهترین نظریهپردازان و صاحبنظران حوزه روابط بینالملل است، چندی پیش در واکنش به بیانیه نتانیاهو درباره پیروزی در جنگ علیه ایران، یادداشتی منتشر کرد و این ادعای نتانیاهو را «مزخرف» دانست. مرشایمر در این یادداشت نوشت: نتانیاهو در تحقق ۲ هدف اصلی جنگ یعنی از بین بردن برنامه غنیسازی و همینطور تغییر نظام ایران کاملا شکست خورد. استاد روابط بینالملل در توضیح این نظر خود نوشت: حالا پس از جنگ، نهتنها برنامه غنیسازی ایران از بین نرفته است، بلکه احتمال دستیابی ایران به سلاح هستهای بیشتر هم شده است. او درباره شکست هدف نتانیاهو برای تغییر نظام در ایران هم نوشت: اکنون نسبت به قبل از جنگ، تسلط جمهوری اسلامی بر ایران بیشتر شده است. مرشایمر همچنین با اشاره به حملات موشکی و پهپادی ایران به رژیم صهیونیستی نوشت: ایران با این حملات، نتانیاهو را تنبیه کرد. مرشایمر در این نوشته خود هم به این نکته اشاره کرد که در مجموع، این جنگ نشان داد ایران هم توانایی و هم انگیزه لازم را برای جنگ طولانیمدت با اسرائیل داراست و این در حالی است که تلآویو نه توان آن را دارد و نه انگیزه آن را. استاد دانشگاه شیکاگو در پایان نوشته خود تصریح کرد: در جنگ ۱۲ روزه، اسرائیل از ایران شکست خورد.
* تحلیلهای راهبردی
همانگونه که اشاره شد، در میان هزاران خبر، گزارش و تحلیل مطرح شده درباره جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، تحلیل فارنافرز و همینطور اظهارات مرشایمر قابل تامل است. درباره مرشایمر و جایگاه او در روابط بینالملل توضیح داده شد. فارنافرز نیز یکی از معتبرترین ژورنالهای حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل و وابسته به شورای روابط خارجی آمریکاست. اگرچه این نشریه دارای مواضع و دیدگاههای ضدایرانی است اما اذعان آن به برخی واقعیات مربوط به جنگ در شماره اخیرش، قابل تامل است. بنابراین انتخاب گزارش فارنافرز و اظهارات جان مرشایمر، به واسطه جایگاه، اعتبار و اهمیت آنها در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل است. بنابراین مواضع و ارزیابیهای آنها درباره جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران بسیار قابل تامل است.
مهمترین نکته درباره گزارش فارن افرز، اذعان این نشریه به تضعیف قدرت بازدارندگی هستهای رژیم صهیونیستی در مواجهه با ایران است. فارن افرز تصریح کرده است برای نخستین بار در ۸۰ سال گذشته، یک کشور فاقد سلاح هستهای، شهرهای یک قدرت دارای سلاح هستهای را به آتش کشید. آیا منظور نشریه وابسته به شورای روابط خارجی آمریکا، این است که قدرت موشکی و توان بازدارندگی ایران، باعث شده یک موازنه قدرت با رژیم دارای سلاح هستهای ایجاد شود؟ یعنی ایران بدون ساخت سلاح هستهای، توانسته با در اختیار داشتن انواع و انبوه موشکهای بالستیک و هایپرسونیک و همینطور توان بازدارندگی بومی و منطقهای خود، یک موازنه قدرت با یک رژیم دارای سلاح اتمی ایجاد کند؟ اگر منظور نویسنده فارن افرز این باشد، بنابراین نظریات روابط بینالملل در حوزه بازدارندگی هستهای، به کلی فاقد اعتبار شد و ایران در عمل نشان داد میتوان بدون داشتن بمب اتم، از طریق سایر مولفههای قدرتآفرین، با یک دشمن دارای بمب اتم موازنه قدرت ایجاد کرد. البته شاید مورد ایران یک استثنا میان همه کشورهای فاقد سلاح اتمی باشد، چرا که بیتردید، برنامه هستهای بویژه برنامه غنیسازی اورانیوم، نقش مهمی در ایجاد توان بازدارندگی هستهای برای ایران داشته است. به عبارتی ایران یک مورد خاص و استثنا در دنیاست که هم با استفاده از توان نظامی موثر و کاربردی مانند برنامه متنوع و قدرتمند موشکی، هم با استفاده از ظرفیتهای ژئواستراتژیک مانند موقعیت ویژه در تامین امنیت حملونقل انرژی دنیا و هم با استفاده از قدرت نفوذ معنوی در منطقه یعنی جبهه مقاومت، توانسته است توان بازدارندگی هستهای دشمن خود در منطقه را به چالش بکشد و در عین حال یک موازنه قدرت را بر این دشمن تحمیل کند. بر این اساس، فارن افرز به یک فرمت جدید از مفهوم و کاربرد بازدارندگی در دنیا اشاره کرده که مبدع آن جمهوری اسلامی ایران است. البته قطعا این راهبرد به معنای بینیازی ایران از برخورداری از سلاح هستهای نیست.
در کنار این تحلیل فارن افرز، اظهارات جان مرشایمر که یکی از معتبرترین اساتید روابط بینالملل دنیاست نیز حائز اهمیت است. پروفسور مرشایمر خالق «نظریه رئالیسم تهاجمی» در روابط بینالملل است. یک نکته مهم و قابل تامل درباره دیدگاههای مرشایمر پیرامون تقابل رژیم صهیونیستی با جبهه مقاومت و ایران این است که او همواره این تقابل را در راستای استراتژی جنگ طولانیمدت یا اصطلاحا جنگ فرسایشی ارزیابی میکند. به عبارتی مرشایمر معتقد است پاشنه آشیل رژیم صهیونیستی به واسطه واقعیات شکلگیری و ماهیت سیاسی، جنگ طولانیمدت و فرسایشی است. مرشایمر بر همین اساس معتقد است استراتژی ایران برای مواجهه با رژیم صهیونیستی و از بین بردن خطر این رژیم برای منطقه، درگیر کردن تلآویو در جنگ فرسایشی است. مرشایمر در واقع معتقد است هژمونی ایران و جبهه مقاومت بر پایه درگیر کردن رژیم صهیونیستی در جنگ فرسایشی ساخته شده است. بر همین اساس او پس از ۷ اکتبر 2023، بارها گفته است نتانیاهو یک خطای استراتژیک مرتکب شده و آن وارد کردن رژیم صهیونیستی به یک جنگ فرسایشی است. طی ۲ سال گذشته نیز این استاد روابط بینالملل بارها تاکید کرده است موفقیتهای رژیم صهیونیستی در ترور فرماندهان مقاومت، صرفا یک دستاورد امنیتی و تاکتیکی است ولی در ابعاد استراتژیک، نتانیاهو دستاوردی نداشته است. به اعتقاد مرشایمر سیاست خویشتنداری ایران در مواجهه با رژیم صهیونیستی، دقیقا در راستای استراتژی درگیر کردن رژیم صهیونیستی در جنگ فرسایشی قابل ارزیابی است. مرشایمر بر همین اساس معتقد است پیروز نبرد فرسایشی میان ایران و رژیم صهیونیستی، ایران خواهد بود. اینکه این استاد دانشگاه به دلایل انتخاب آتشبس توسط ترامپ اشاره کرده، نشان میدهد از دیدگاه او، قدرت ایران در منطقه غرب آسیا، یک قدرت اصیل و واقعی است که این قدرت میتواند حتی نقشهها و پروژههای مهم آمریکا و رژیم صهیونیستی را به شکست بکشاند. این یعنی اهمیت قدرت درونزا و استقلال ایران در حوزه امنیتی و دفاعی.
به هر حال هم نشریه معتبر فارن افرز و هم اظهارات مهم جان مرشایمر نشان میدهد تحلیلگران و صاحبنظران یک نگاه و نگرش چندبعدی و البته استراتژیک به جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران دارند. نگرشی که به رغم سیاسیکاریهای معمول در غرب، نمیتواند از بیان واقعیات مهم درباره وضعیت قدرت و موازنه در غرب آسیا غافل شود؛ واقعیاتی که به طور قطع تاثیر زیادی در آینده منطقه، بویژه تحولات مربوط به وضعیت میان ایران و رژیم صهیونیستی خواهد داشت. بنابراین میتوان در لابهلای اخبار، گزارشات و تحلیلهای مربوط به جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران، این نکات مهم راهبردی و استراتژیک را نیز مد نظر قرار داد. با در نظر گرفتن این واقعیات، میتوان به درک درستی از موازنه قدرت در منطقه رسید.