جنگ نمادها و نشانهها
میلاد جلیلزاده: جزئیات نظامی و امنیتی هر جنگی در اسناد و اخبار رسمی مندرج میشود و ممکن است به مرور زمان اسناد جدیدتری هم افشا شوند که به شناخت بهتر زمینههای درگیری و نوع درگیری و نتایج آن کمک کنند. با این حال آنچه در این گزارشات چندان مورد توجه قرار نمیگیرد، حال و احوال مردم جامعه در آن روز روزگار است. جنگی که از پایتختها شروع شد و در دل خانهها و خیابانها ادامه یافت و اکثر شهدای آن غیرنظامی بودند، با چه واکنشی از جانب افکار عمومی ایرانیان مواجه شد؟ این پرسش مهمی است، چراکه اگرچه حمله رژیم صهیونیستی به ایران اساساً بر مبنای غافلگیری استوار شده بود اما برخورد مردم ایران به این تهاجم هم غافلگیرکننده بود. چه چیزی در ذهن مردم ایران میگذشت که باعث شد پس از چندین و چند تنش اجتماعی و ایجاد دلخوریها و چنددستگیهای تبدار طی سالهای اخیر، ناگهان در لحظه حمله متجاوز اینطور متحد شوند و بیتعارف پشت نظام و رهبری قرار بگیرند تا از کشورشان دفاع کنند؟ این چیزها در گزارشات رسمی و اخبار ثبت شده از میدان جنگ چندان یافت نمیشود و نیاز به غرق شدن در آن دسته از آثار هنری دارد که در واکنش به چنین رویدادی پدید آمدند. بخشی از هنرمندان ما توانستند آنچه در ذهن و دل این مردم میگذشت را با بیان تمثیلی و هنری ثبت کنند و از رهگذر مرور و بررسی این آثار است که میتوان پرده از آنچه درون ذهن ملت ایران میگذرد برداشت. شاعران ما اشعاری سرودند که از روز اول حمله تا روز آتشبس و روزهای پس از آن، سیر معنایی مخصوصی را طی میکرد و میشد حتی از نوع انتخاب واژگان هم به آنچه ذهنیت کلی جامعه ایران را تشکیل میداد پی برد. قطعه موسیقایی «علاج» با صدای محسن چاوشی که روی شعری از کاظم بهمنی سوار بود، بخش قابل توجهی از این فضا را نمایندگی میکرد. بعد از آتشبس هم دهه اول محرم آغاز شد و مداحان ایرانی در هیئات مذهبی به تلفیق عناصر مذهبی و ملی پرداختند؛ آن هم نه طوری که این چیزها با هم ترکیب شده باشند، بلکه انگار از ابتدا یکی بودند. گرافیستها و فعالان هنرهای تجسمی هم به میدان آمدند و آثاری خلق کردند که آنچه بر لوح روح و جان مردم ما طی این ایام نقش بسته بود را در قابشان منعکس میکرد. این آثار گرافیکی هم برخوردار از عناصری هستند که امکان دارد در شرایط عادی برای هیچ تابلویی مورد استفاده قرار نگیرند یا کمتر از آنها استفاده شود. شاید سالها بعد دیدن آثار گرافیکی این دوره، ناگهان شوکی در ذهن مخاطبانی ایجاد کند که روزهای پس از ۲۳ خرداد سال ۱۴۰۴ را به چشم دیدند و باعث یادآوری احوالاتی شود که در تمام این روزهای تلخ و شیرین از سر گذراندند؛ روزهایی که مثل صاعقه آمد و رفت و نه فرصت گریستن بر مصائبش را به ما داد و نه مهلت کافی برای لذت بردن از ایستادگی و اقتدارمان را باقی گذاشت. در ادامه به مرور تعدادی از این آثار گرافیکی پرداخته شده که هر کدام به نوعی میتوانند ذهنیت تودههای اجتماعی ایران نسبت به این جنگ را در اواخر بهار و اوایل تابستان ۱۴۰۴ نمایندگی کنند. در ادامه به ۱۰ مورد از نشانههای پرتکرار در آثار گرافیکی ایرانیان پس از جنگ تحمیلی با رژیم صهیونیستی اشاره شده است که میتوان آنها را بازتابی کلی از افکار عمومی مردم ایران دانست و بهعلاوه میشود عیناً تمام این نشانهها را در اشعار این دوره هم چنانکه در قالب کلمات بروز پیدا کردهاند، یافت. آنچه در ادامه به عنوان نمونه میآید، اگرچه از میان آثار فاخر و جالب توجه گرافیستهای ایرانی انتخاب شده اما به معنی برتر بودن آنها بر آثار دیگر نیست. ممکن است ذیل هر کدام از این عناوین دهگانه، چندین و چند اثر فاخر خلق شده باشد یا آثاری باشند که بتوان آنها را ترکیبی از چند مورد دانست اما اینجا برای نمونه تنها میشود ذیل هر عنوان، به یک تصویر اشاره کرد و این در مجموع تلاشی است برای ثبت آنچه در ذهن ایرانیان طی این ایام گذشته و گرافیستها آن را به تصویر کشیدهاند تا تاریخ بداند ما مردم ایران در این روز و روزگار قضایا را چگونه میدیدیم و به چه میاندیشیدیم.
تشبیه صهیونیستها به موش و ایرانیان به شیر
لیلا اربابی
2 عنصر تکرار شونده در آثار گرافیکی پس از جنگ تحمیلی دوم، 2 حیوان نمادین یعنی موش و شیر هستند. گرافیستهای ایرانی صهیونیستها را به موش و ایرانیها را به شیر تشبیه کردهاند.
این در حالی است که خود رژیم صهیونیستی اسم عملیاتش را بر اساس روایتی از تورات به شیرها منتسب کرده بود؛ ایرانیها اما نماد معروف آنها در جهان، یعنی موش را مورد استفاده قرار دادند و تشبیه ایران به شیر که در زیر لایهاش اشارهای به یکی از القاب امیرالمومنین (اسدالله الغالب) هم وجود دارد آمده است.
استفاده از هیبت امیرالمؤمنین و ارجاع به ماجرای خیبر
محمدعلی نادری
یکی از اصلیترین عناصری که در آثار گرافیکی ایرانیان پس از جنگ به چشم میخورد، استفاده از هیبت حضرت امیرالمومنین و ارجاع به ماجرای خیبر است.
اشاره به ماجرای خیبر حتی در بین مردم فلسطین که از اهل سنت هستند از چند دهه پیش وجود داشت و در شعارهایشان نمود پیدا میکرد.
شهید یحیی سنوار در کتاب «خار و میخک» که به شرح وضع زندگی مردم غزه پرداخته است اشارهای به این قضیه دارد.
اشاره به کودککشی رژیم و حمله به امدادگرها
امیرحسین برزگر
مشهورترین لقبی که رژیم صهیونیستی پس از توفانالاقصی پیدا کرد، رژیم کودککش بود. چیزی که همه دنیا را در این جنگ شگفتزده کرد، بیپروایی این رژیم در شکستن تمام قواعد از جمله حمله به کودکان و امدادگرها بود.
در تجاوز به ایران هم این قضیه تکرار شد و عروسک دختری خردسال که شهید شد و یک آمبولانس امدادی که مورد حمله قرار گرفت، به نمادهایی از آن تبدیل شدند.
تلفیق ایران باستان و شیعه
امیرمحمد سرمدی
نبرد ایران و رژیم صهیونیستی فراتر از نزاع 2 نظام سیاسی که یکیشان نماینده غرب هم هست، نبردی است که ریشه در مسائل اساطیری و باستانی هم دارد.
از جمله این موارد میتوان به جشن پوریم در میان یهودیان که نوعی بزرگداشت از قتل عام ایرانیان است اشاره کرد.
حالا گرافیستهای ایرانی با تلفیق ایران باستان و ایران شیعه در طرحهایشان، بر اساس همان پیشزمینهها به خلق معنا دست زدهاند.
حمله به رسانه ملی
ناشناس
اساس کار رژیم صهیونیستی در این حمله استفاده از اصل غافلگیری و ایجاد رعب و وحشت بود. آنها غیر از اینکه میخواستند سازمان رزم ایران را به هم بزنند، قصد داشتند در افکار عمومی ایران هم رعب و وحشت به وجود بیاورند.
حمله به صداوسیما و حملات کور به بسیاری از مناطق مسکونی، کاملا در همین راستا بود. حمایت آمریکا از رژیم هم قرار بود در دل مردم ایران رعب بیندازد اما افکار عمومی ایران به شکل غافلگیرکنندهای محکم ایستاد و تا آخرین لحظه دشمنش را پوشالی و پوچ و ضعیف میشمرد.
اقتدار موشکها
امیرحسین زنگنه
چند ساعت پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران و ترور فرماندهان ارشد نظامی، سازمان رزم ایران توانست خود را بازیابی کند و ضمن دفاع در داخل خاک میهن، حملات موشکیاش به رژیم صهیونیستی شروع شد.
در حالی که مردم ایران داخل شهرهای مختلف کشور مرتب با خرابکاریها و یک سری حملات مواجه بودند، پاسخهای موشکی ایران که قلب شهرهای رژیم صهیونیستی را هدف قرار میداد قوت قلبی برای مردم بود.
تشبیه موشکها به ذوالفقار امیرالمومنین در این تصاویر زیاد اتفاق میافتد.
پوشالی دانستن قدرت صهیونیستها
مهدی شاهرودی
اساس کار رژیم صهیونیستی در این حمله استفاده از اصل غافلگیری و ایجاد رعب و وحشت بود.
آنها غیر از اینکه میخواستند سازمان رزم ایران را به هم بزنند، قصد داشتند در افکار عمومی ایران هم رعب و وحشت به وجود بیاورند. حمله به صداوسیما و حملات کور به بسیاری از مناطق مسکونی، کاملا در همین راستا بود. حمایت آمریکا از رژیم هم قرار بود در دل مردم ایران رعب بیندازد اما افکار عمومی ایران به شکل غافلگیرکنندهای محکم ایستاد و تا آخرین لحظه دشمنش را پوشالی و پوچ و ضعیف میشمرد.
وابستگی اسرائیل به حمایت آمریکا
ریحانه ابراهیمی
تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران در زمانی انجام شد که هنوز مذاکرات ایران و آمریکا در جریان بود.
این اتفاق پس از مسائلی مثل خروج آمریکا از برجام و بدعهدیهای مکرر دیگر، میخ آخر را بر تابوت اعتماد یا امید به آمریکا در ذهن مردم ایران کوبید، چنانکه کارشناسان عنوان میکنند از این به بعد حتی در رقابتهای سیاسی داخل ایران هم این موضوع خود را نشان میدهد.
مردم ایران در ضمن اعتقاد داشتند که اسرائیل بدون حمایت آمریکا چند روز هم نمیتواند در مقابل کشورشان دوام بیاورد.
دلقک بودن ترامپ
حسین یوزباشی
درست است که رژیم صهیونیستی به ایران حمله کرده بود اما در این ایام اظهار نظر چندانی از جانب نتانیاهو که نخستوزیر این رژیم است دیده نمیشد و مسؤولیت رجزخوانی در این جنگ برای ایران را دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده بر عهده گرفته بود.
ترامپ یک بار اعلام کرد مردم تهران باید شهرشان را ترک کنند و چند بار به طور تلویحی سران نظام را تهدید به ترور کرد اما چهره او در افکار عمومی ایران نه یک مرد مقتدر، بلکه به شکل تحقیرآمیزی یک دلقک جا افتاده بود.
همبستگی با فلسطین و نمایش ریشههای مقاومت
مصباح هاشمی
رژیم صهیونیستی که سوداهای دور و درازی برای فتح مناطق مختلفی از منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا دارد، این جریان را دهها سال پیش از داخل خاک فلسطین آغاز کرد و نخستین هستههای مقاومت در برابرش که کار او را سخت کردند و باعث شدند پیشروی کند شود، در داخل همان فلسطین شکل گرفت. مردم ایران از همان ابتدا حامی فلسطینیها بودند اما پس از تجاوز رژیم به خاک کشورشان این همدلی شکل تصاعدی پیدا کرد. یاد حاج قاسم سلیمانی که فرمانده نیروی قدس بود و فرمانده شهید یحیی سنوار که به نماد ایستادگی در برابر تجاوز تا آخرین نفس تبدیل شد، در این ایام بسیار زنده میشد.