کمپین علیه خیار ایرانی
سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران که در سالهای اخیر شدت گرفته، دیگر تنها به حوزههای کلان اقتصادی مانند نفت، بانکداری و تجارت بینالملل محدود نمیشود. این فشارها حالا به بخشهای به ظاهر کماهمیتتری مانند صادرات محصولات کشاورزی رسیده؛ با هدف بستن تمام منافذ اقتصادی ایران و منزوی کردن تهران در صحنه جهانی. در همین راستا، نشریه اکونومیست در گزارشی هدفمند و مغرضانه که اخیرا درباره صادرات محصولات کشاورزی ایران به کشورهای حاشیه خلیج فارس منتشر کرده، مدعی شده این محصولات «فاسد و سمی» و عاملی زیانبار برای اقتصاد منطقه هستند. این ادعاها در حالی مطرح میشود که قریب به اتفاق کشورهای جهان، از جمله کشورهای پیشرفته، از طریق صادرات و واردات کالاهای اساسی نیازهای خود را تأمین میکنند. این رویهای کاملاً عادی در اقتصاد جهانی است اما اکونومیست با تمرکز بر ایران، این فعالیت را به شکلی منفی و با ادعاهای غیرمستند به تصویر میکشد. به همین دلیل باید گفت گزارش اکونومیست بخشی از کمپین گسترده و حسابشده آمریکا برای انزوای حداکثری اقتصادی ایران است که حتی کوچکترین روزنههای صادراتی کشور، مانند گوجه فرنگی، خیار و بادمجان را هدف قرار داده تا هیچ منفذ اقتصادیای برای ایران باقی نماند.
* کمپین انزوای حداکثری و بستن تمام روزنههای اقتصادی ایران
استراتژی فشار حداکثری آمریکا علیه ایران، به طور سیستماتیک هر روزنه اقتصادی ایران را هدف قرار داده است. این کمپین که ابتدا بر بخشهای کلیدی مانند نفت، بانکداری و تجارت بینالملل متمرکز بود، حالا حتی به صادرات محصولات کشاورزی مانند گوجه فرنگی، بادمجان و هندوانه رسیده است. آمریکا حتی از این روزنه کوچک نیز نمیگذرد. به اذعان اکونومیست، «صنعت کشاورزی که معیشت ۲۳ میلیون ایرانی را تأمین و ۸۰ درصد غذای ایرانیان را تولید میکند، یکپنجم صادرات غیرنفتی کشور را تشکیل میدهد». موفقیت ایران در صادرات کشاورزی، برای آمریکا غیرقابل تحمل است و هدف از کمپین زیر ضرب بردن صادرات محصولات کشاورزی ایران نیز قطع کامل دسترسی تهران به ارزهای خارجی مانند دلار و درهم است که برای تأمین کالاهای وارداتی حیاتی ضروری است. به اذعان اکونومیست، «صادرات کشاورزی یکی از معدود راههای به دست آوردن کالاهای وارداتی مورد نیاز ایران است. ارزهای خارجی مانند دلار و درهم بشدت کمیاب و در نتیجه بسیار ارزشمند هستند. هر چیزی که این محدودیت ارزی را کاهش دهد، ارزش سرمایهگذاری عظیم منابع داخلی را دارد».
این موضوع نشان میدهد آمریکا با هدف قرار دادن صادرات کشاورزی ایران، حتی از کوچکترین منابع درآمدی کشورمان مانند صادرات گوجهفرنگی و بادمجان نیز نمیگذرد تا اقتصاد ایران را به طور کامل فلج کند.
این رویکرد نشاندهنده عمق خصومت آمریکا با ایران است. در حالی که کشورهای جهان از طریق تجارت آزاد نیازهای خود را تأمین میکنند، آمریکا با اعمال فشار بر متحدانش و استفاده از ابزارهای رسانهای تلاش میکند ایران را از این چرخه جهانی خارج کند. گزارش اکونومیست نیز با طرح ادعاهای غیرمستند درباره کیفیت پایین محصولات ایرانی و تأثیرات منفی آنها بر کشاورزی کشورهای مقصد، بهانهای برای اعمال محدودیتهای جدید فراهم میکند. به همین دلیل بیراه نیست اگر بگوییم این گزارش بخشی از یک استراتژی گستردهتر است که هدفش انزوای کامل اقتصاد ایران، حتی در ابتداییترین سطوح تجارت است.
* فضاسازی رسانهای با هماهنگی رسانههای فارسیزبان
فضاسازی رسانهای یکی از کلیدیترین ابزارهای آمریکا در پیشبرد کمپین انزوای حداکثری ایران است و گزارش اکونومیست نمونه آشکار این راهبرد است. اکونومیست مدعی است محصولات کشاورزی ایران به صورت قاچاق و با روشهای غیرقانونی به کشورهای حاشیه خلیجفارس صادر میشوند: «محصولات ایرانی به صورت مخفیانه و در حجم گسترده به مشتریان ناآگاه در سراسر خلیجفارس، از جمله کشورهایی مانند عربستان که ادعا میکنند هیچ وارداتی از ایران ندارند فروخته میشود». این ادعا بدون ارائه شواهد علمی یا آزمایشگاهی، مشخصا زمینه را برای اتهاماتی مانند فسادپذیری یا ناامنی محصولات ایرانی فراهم میکند.
نکته جالب توجه آنکه بلافاصله پس از انتشار این گزارش، شبکه ضدایرانی و تروریستی اینترنشنال که خط رسانهای خود را از سرزمیناشغالی دریافت میکند، با مانور روی گزارش اکونومیست و پررنگ کردن آن، ادعا کرد محصولات کشاورزی صادراتی ایران «فاسد و سمی» است. این هماهنگی آشکار، بر نقش اینترنشنال و امثال آن به عنوان بازوی تبلیغاتی کمپین آمریکا علیه ایران صحه میگذارد. اینترنشنال با برجسته کردن ادعاهای مغرضانه غرب برای مخاطبان ایرانی، نهتنها سعی در تخریب اعتبار صادرات کشاورزی ایران دارد، بلکه با ایجاد فشار روانی، افکار عمومی داخل ایران را هدف قرار میدهد تا تصویری منفی از تواناییهای اقتصادی کشور ایجاد کند. مثلا با بزرگنمایی گزارشهایی مانند آنچه اکونومیست روی خروجی خود قرار داد، به مخاطبان ایرانی القا میکند حتی محصولات کشاورزی کشورشان غیرقابل اعتماد است که این خود بخشی از استراتژی تضعیف روحیه ملی و مشروعیت اقتصادی ایران است. البته تناقض گزارش اکونومیست نیز قابل توجه است. در حالی که این گزارش محصولات ایرانی را «فاسد» میخواند، در بخش دیگری اذعان میکند: «حجم صادرات ایران در حال افزایش است و کیفیت محصولات نیز بهبود یافته است. ایران که زمانی تنها گوجه فرنگی ساده تولید میکرد، حالا در تولید نوع گیلاسی آن که پیچیدهترین نوع است، برتری دارد». این تناقض نشان میدهد ادعاهای مربوط به فسادپذیری محصولات ایرانی، بیشتر بهانهای سیاسی برای فشار اقتصادی است تا واقعیتی مبتنی بر شواهد.
* تضعیف اقتصاد ایران؛ از نفت تا گوجه فرنگی
بدون شک همانطور که در ابتدا آمد، هدف اصلی کمپین آمریکا، انزوای کامل اقتصادی ایران از طریق مسدود کردن تمام روزنههای صادراتی حتی در حوزههایی مانند کشاورزی است که به طور سنتی کمتر تحت تأثیر تحریمهاست. صادرات کشاورزی ایران به عنوان یکی از معدود منابع درآمد غیرنفتی، برای اقتصاد تهران حیاتی است. اکونومیست مینویسد: «ایران اکنون ۹۰ درصد گلکلم، گوجهفرنگی و هندوانه وارداتی امارات را تأمین میکند» و «مساحت کشت گلخانهای ایران از اوایل دهه ۲۰۱۰ بیش از ۳ برابر شده است». این موفقیتها برای آمریکا تهدید محسوب میشود، زیرا به ایران امکان میدهد تحریمهای نفتی را دور بزند. با این حال، آمریکا حتی از این روزنه کوچک نیز نمیگذرد. اکونومیست اشاره میکند: «بریتانیا، فرانسه و آلمان تهدید کردهاند در صورت عدم از سرگیری جدی مذاکرات هستهای، تحریمهای خود را بازمیگردانند. این وضعیت ایران را وادار کرده راههای جدیدی برای پرداخت هزینه کالاهای خارجی مورد نیاز خود پیدا کند».
صادرات کشاورزی به عنوان یکی از این راهها، حالا به هدف اصلی فشارهای آمریکا تبدیل شده است. به همین خاطر نیز اتاق فکر غرب با استفاده از گزارشهایی مثل آنچه اکونومیست منتشر کرده و پوشش هماهنگ رسانههای فارسیزبان تلاش میکند کشورهای منطقه و افکار عمومی را علیه تجارت با ایران بسیج کند، حتی اگر این تجارت شامل محصولاتی به ظاهر ساده مانند گوجه فرنگی و بادمجان باشد. مثلا اکونومیست در بخشی از گزارش هدفمند خود مدعی است: «یک تولیدکننده سبزیجات در العین - مرکز کشاورزی امارات - میگوید تولید گوجهفرنگیاش به دلیل اشباع عرضه و افت قیمتها سقوط کرده است. او رویکرد بیتفاوت دولت را مقصر میداند که کشاورزان محلی را نابود میکند». این روایتسازی که با پوشش رسانههای فارسیزبان تقویت میشود، به دنبال ایجاد فشار داخلی بر دولتهای منطقه برای محدود کردن تجارت با ایران است، حتی اگر این محدودیتها به ضرر منافع اقتصادی خودشان باشد. اکونومیست مینویسد: «چرا امارات و دیگر کشورهای خلیجفارس تهاجم سبز ایران را تحمل میکنند؟ شاید امیدوارند واردات ارزانقیمت، تورم را پایین نگه دارد». هزینه حمل یک کانتینر میوه از ایران به امارات تنها ۸۰۰۰ درهم (۲۲۰۰ دلار) است، در حالی که این هزینه برای مصر یا ترکیه ۴ برابر است. این مزیت اقتصادی باعث شده امارات به یکی از بزرگترین واردکنندگان محصولات کشاورزی ایران تبدیل شود. اکونومیست وابستگی بیش از حد به محصولات ایرانی را دستورالعملی برای دردسر میداند و محصولات کشاورزی ایران را فاسد معرفی میکند اما از مزایای اقتصادی این تجارت برای کشورهای واردکننده، از جمله کاهش تورم و دسترسی به محصولات ارزانقیمت و باکیفیت چشمپوشی میکند. طبق اعلام اکونومیست، «ایران در حال حاضر بر بازار ۱۵ محصول کشاورزی در امارات، از بادمجان تا هندوانه، تسلط دارد و این روند در مقیاسی کوچکتر در عمان و قطر نیز دیده میشود»؛ موضوعی که در تعارض با فشار حداکثری آمریکا علیه ایران است. خوشخیالی است اگر گزارش اخیر اکونومیست در ارتباط با صادرات محصولات کشاورزی کشورمان به کشورهای منطقه را گامی در جهت برجسته کردن این تعارض نبینیم.