محسن ردادی: ایران در یکی از حساسترین مقاطع تاریخی خود قرار دارد. از یکسو، در تقویم رسمی و فرهنگی ما هفته وحدت اسلامی جریان دارد؛ یادآور ابتکار تاریخی امام خمینی(ره) برای نزدیککردن دلهای مسلمانان در سراسر جهان. از سوی دیگر، در فضای سیاسی داخلی، رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی اخیرشان با صراحت هشدار دادند دشمنان جمهوری اسلامی پس از شکست در جنگهای سخت و تحریمهای فراگیر، امروز تنها راه ضربهزدن به ایران را در ایجاد تفرقه داخلی یافتهاند. آنجا که فرمودند: «دشمنان به آن نتیجه رسیدند که ایران را با جنگ، با حمله نظامی نمیتوان به زانو درآورد... دیدند راهش این است که در داخل اختلاف ایجاد کنند، در داخل نفاق ایجاد کنند».
این تأکید رهبر انقلاب نشان میدهد وحدت سیاسی نه یک فضیلت اخلاقی یا آرمانی، بلکه یک ضرورت راهبردی برای بقا و پیشرفت ملی است. همانگونه که وحدت مذهبی توانست در سالهای نخستین انقلاب اسلامی، ایران را به الگویی الهامبخش برای جهان اسلام بدل کند، امروز نیز وحدت سیاسی میتواند سپری فولادین در برابر فشارهای بیرونی و انشقاقهای درونی باشد.
* تجربه وحدت مذهبی؛ الگویی موفق برای همگرایی
یکی از ابتکارات مهم انقلاب اسلامی، تأکید بر وحدت مذهبی میان شیعه و سنی بود. این وحدت نه به معنای حذف تفاوتها، بلکه به معنای تبدیل اختلافات طبیعی به تنوع درونخانوادگی و تمرکز بر مشترکات بنیادین بود. در این تجربه، چند اصل کلیدی شکل گرفت که درسهای بزرگی برای عرصه سیاست دارد.
* برادری به جای خصومت
در الگوی وحدت مذهبی، هیچیک از مذاهب اسلامی دیگری را دشمن نمیداند، بلکه همگی خود را در ذیل امت اسلامی تعریف میکنند. این برادری باعث شد از همان سالهای نخست انقلاب، اهلسنت و شیعه در دفاع از کشور و مشارکت در ساختارهای سیاسی و اجتماعی دوشادوش هم حرکت کنند.
* احترام متقابل به باورها
تجربه نشان داد به رسمیت شناختن اعتقادات و باورهای یکدیگر، حتی اگر در برخی موارد اختلافی وجود داشته باشد، میتواند بستر همزیستی و همگرایی باشد. انقلاب اسلامی توانست این احترام را از سطح شعار به سطح نهادهای رسمی ارتقا دهد.
* تمرکز بر اشتراکات بنیادین
قرآن، کعبه و پیامبر اکرم(ص) به عنوان محورهای مشترک امت اسلامی برجسته شدند. این تمرکز بر اشتراکات، اختلافات را به حاشیه برد و نوعی هویت مشترک اسلامی را تقویت کرد.
* پرهیز از توهین و تمسخر
از همان آغاز، امام خمینی(ره) و پس از ایشان رهبر انقلاب اسلامی بارها هشدار دادند توهین به مقدسات و باورهای مذاهب اسلامی بزرگترین خدمت به دشمن است. این اصل سبب شد حتی در اوج اختلافات سیاسی و نظامی در جهان اسلام، جمهوری اسلامی بر حفظ احترام متقابل پافشاری کند.
* توجه به اهداف عالی و دشمن مشترک
وحدت مذهبی توانست در مقابل پروژههای دشمنان اسلام مانند تفرقهافکنیهای آمریکا و صهیونیسم، یک جبهه واحد ایجاد کند. در حقیقت، دشمن مشترک همواره به عنوان عامل پیونددهنده مسلمانان معرفی شد.
* نمادسازی برای وحدت
نامگذاری فاصله میان دوازدهم تا هفدهم ربیعالاول به عنوان «هفته وحدت»، ابتکاری بود که وحدت را از سطح یک توصیه اخلاقی به یک رویداد تقویمی و نهادی تبدیل کرد؛ رویدادی که هر ساله یادآور ضرورت همگرایی است.
* تخطئه رفتارهای تفرقهافکنانه
در این الگو، هرگونه رفتار یا گفتار تفرقهافکنانه به سرعت محکوم شد. این رویکرد بتدریج در فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی نیز جا افتاد و به یکی از مبانی گفتمان انقلاب تبدیل شد.
این تجربه موفق نشان میدهد وحدت مذهبی، نه یک آرمان انتزاعی، بلکه یک مدل عملی برای همزیستی، همگرایی و پیشرفت است. حال پرسش اساسی این است: آیا میتوان از این تجربه برای بازسازی وحدت سیاسی داخلی بهره گرفت؟
* از وحدت مذهبی تا وحدت سیاسی
همانطور که وحدت مذهبی توانست اختلافات دیرینه را به فرصتی برای همزیستی و همکاری بدل کند، امروز سیاست داخلی ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند الگوبرداری از همان تجربه است. رقابتهای سیاسی، اگرچه طبیعی و حتی ضروری است اما هنگامی که به دشمنی و حذف متقابل منجر شود، عملاً به همان چیزی تبدیل میشود که دشمن خارجی میخواهد: شکاف درونی.
رهبر انقلاب بارها هشدار دادهاند جناحهای سیاسی کشور باید اختلاف سلیقه را از دشمنی تفکیک کنند. این دقیقاً همان جایی است که الگوی وحدت مذهبی میتواند به ما در بازسازی وحدت سیاسی کمک کند. در این زمینه، میتوان ۷ اصل بنیادین را مطرح کرد.
اصل اول: رقیب، برادر سیاسی است نه دشمن
در الگوی وحدت مذهبی، هیچیک از مذاهب اسلامی دیگری را دشمن تلقی نمیکند؛ در عرصه سیاست داخلی نیز نباید جناح رقیب را جاسوس یا نفوذی نامید. همه، از منظر خود، در پی اعتلای ایران و جمهوری اسلامیاند. بنابراین نقدها باید برادرانه بیان شود نه خصمانه. تجربه نشان داده ادبیات تخریبی نه تنها طرف مقابل را تضعیف نمیکند، بلکه کل سرمایه اجتماعی نظام را فرسوده میکند.
اصل دوم: به رسمیتشناختن جایگاه رقیب
رقابت سیاسی در هر نظام زنده و پویاست اما تلاش برای حذف یا نابودی جناح مقابل، به معنای فروپاشی بازی سیاسی است. به رسمیت شناختن حضور رقیب یعنی پذیرش این واقعیت که تنوع دیدگاهها لازمه پویایی سیاسی است. وحدت سیاسی، به معنای یکنواختی نیست، بلکه به معنای همزیستی دیدگاههای متنوع در چارچوب منافع ملی است.
اصل سوم: تمرکز بر اشتراکات به جای اختلافات
همانگونه که قرآن و پیامبر(ص) محور وحدت مذهبی شدند، در عرصه سیاست نیز اصول بنیادین جمهوری اسلامی - استقلال، عدالت، مبارزه با فساد، توسعه ملی و مقابله با دشمنان خارجی - باید محور وحدت باشد. اختلاف نظر در شیوهها طبیعی است اما برجسته کردن اشتراکات، از دامنزدن به شکافهای مصنوعی جلوگیری میکند.
اصل چهارم: پرهیز از تمسخر و توهین
یکی از عوامل اصلی شکاف سیاسی در ایران، ادبیات تحقیر و تمسخر است، بویژه در فضای مجازی. طعنه، برچسبزنی و مسخره کردن جناح مقابل، هیچگاه گفتوگویی را عقلانی و ثمربخش نمیکند. تجربه نشان داده است این نوع ادبیات، تنها دیوار بیاعتمادی را بلندتر میکند و راه گفتوگو را میبندد. احترام متقابل، حتی در اوج رقابت، شرط لازم برای وحدت سیاسی است.
اصل پنجم: دشمن مشترک را فراموش نکنیم
یکی از آسیبهای جدی سیاست ایران این است که در جدالهای داخلی، گاهی جناح مقابل جای دشمن اصلی را میگیرد. به عنوان نمونه، در ماجرای مکانیسم ماشه، برخی اصولگرایان، تیم مذاکرهکننده را به خیانت متهم و برخی اصلاحطلبان، جناح رقیب را عامل شکست برجام معرفی کردند. در این میان، آمریکا که برجام را پاره کرد و اروپا که تعهداتش را زیر پا گذاشت، به حاشیه رفت. این غفلت، دقیقاً همان چیزی است که دشمن میخواهد: فراموشی دشمن مشترک در هیاهوی اختلافات داخلی.
اصل ششم: نمادسازی برای وحدت سیاسی
همانطور که هفته وحدت به یک نماد تقویمی برای همگرایی مذهبی تبدیل شد، عرصه سیاست هم نیازمند نمادهای وحدتآفرین است. به عنوان مثال، میتوان روز میلاد امام خمینی(ره) یا دهه فجر را به فرصتی برای دیدار مشترک جناحهای سیاسی بدل کرد. چنین نمادهایی یادآور این خواهد بود که همه جناحها، فارغ از اختلافات، در اصول انقلاب اسلامی و منافع ملی شریکند.
اصل هفتم: تخطئه رفتارهای تفرقهافکنانه
در هر جناحی، افراد یا گروههایی وجود دارند که از شکاف سیاسی سود میبرند. این افراد با ادبیات تند، برچسبزنی و دامنزدن به اختلافات، عملاً نقش آتشبیار معرکه را ایفا میکنند. همانگونه که در وحدت مذهبی، رفتارهای تفرقهافکنانه محکوم میشد، در عرصه سیاست نیز باید صراحتاً چنین رفتارهایی تخطئه شود تا هزینه تفرقه بالا برود و رفتار مسؤولانه تقویت شود.
* تهدیدهای ناشی از تفرقه سیاسی
بیتردید، شکاف و تفرقه سیاسی در ایران صرفاً یک اختلاف داخلی نیست، بلکه به سرعت به ابزار فشار خارجی بدل میشود. دشمنانی که در جنگ سخت ناکام ماندهاند، امروز حساب ویژهای روی همین شکافها باز کردهاند. چند تهدید اصلی در این زمینه قابل توجه است.
۱- فرصتسوزی ملی
هنگامی که نخبگان سیاسی به جای تمرکز بر توسعه ملی، درگیر نزاعهای فرسایشی میشوند، سرمایههای کشور هدر میرود. پروژههای بزرگ به دلیل رقابتهای جناحی متوقف میشود و جامعه احساس بیثباتی میکند.
۲- تضعیف اعتماد عمومی
مردم زمانی که میبینند جناحهای سیاسی یکدیگر را به خیانت و فساد متهم میکنند، اعتمادشان نهتنها به جناحها، بلکه به کل نظام سیاسی آسیب میبیند. این کاهش اعتماد، بزرگترین تهدید برای سرمایه اجتماعی و انسجام ملی است.
۳- قدرتگیری دشمن خارجی
اختلافات داخلی به رسانههای بیگانه و قدرتهای خارجی امکان میدهد روایتهای خود را تقویت کنند. هنگامی که سیاستمداران ایرانی یکدیگر را به فساد یا وابستگی متهم میکنند، دشمنان از همین سخنان به عنوان سند استفاده میکنند.
۴- فراموشی دشمن اصلی
همانگونه که اشاره شد، بزرگترین خطر تفرقه این است که جناح مقابل به جای آمریکا، رژیم صهیونیستی یا جریانهای ضدایرانی، در ذهن افکار عمومی به دشمن تبدیل شود. در چنین شرایطی، جبهه مقاومت در برابر فشار خارجی تضعیف میشود.
* ضرورت عقلانیت و آیندهنگری
امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به وحدت سیاسی نیازمند است. این وحدت به معنای حذف اختلاف نظر یا پایاندادن به رقابتهای سیاسی نیست، بلکه به معنای تبدیل رقابت به همافزایی و جلوگیری از دشمنیهای فرسایشی است. همانگونه که تجربه وحدت مذهبی نشان داد، میتوان با محوریت اشتراکات و احترام به تنوع، الگویی پایدار برای همزیستی ساخت.
رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان تصریح کردند: «این اتحاد مقدس، این اجتماع عظیم، این سپر پولادین از دلهای مردم و ارادههای مردم نباید خدشهدار شود». این جمله به روشنی نشان میدهد وحدت، سپری دفاعی است که اگر آسیب ببیند، کل کشور در برابر هجمهها آسیبپذیر خواهد شد.
از این رو لازم است نخبگان سیاسی در گفتار و رفتار خود بازاندیشی کنند و از ادبیات تفرقهافکنانه فاصله بگیرند.
رسانهها به جای بازتولید شکافها، میدانی برای گفتوگو و همگرایی بسازند. مردم نیز با هوشیاری سیاسی، هر صدایی را که بوی دشمنی داخلی میدهد، با تردید بنگرند.
وحدت سیاسی، یک انتخاب لوکس نیست، بلکه یک ضرورت تاریخی برای ایران امروز است. درست همانگونه که وحدت مذهبی توانست در برابر توطئههای دشمنان اسلام سدی مستحکم بنا کند، وحدت سیاسی نیز میتواند در برابر جنگهای ترکیبی و فشارهای چندلایه دشمن، آیندهای مطمئنتر برای کشور رقم بزند.
از وحدت مذهبی تا وحدت سیاسی
سپر پولادین ملت
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها