
محسن عبداللهزاده: در دهههای اخیر، جهان شاهد تحولی عمیق در شیوههای جنگافزار و مدیریت امنیت بوده است. اگر در قرن بیستم نفت و انرژی عامل اصلی رقابتهای ژئوپلیتیک محسوب میشد، در قرن بیستویکم داده و فناوریهای نوین – بویژه هوش مصنوعی و رایانش ابری – در کانون معادلات قدرت قرار گرفته است. ارتشها دیگر تنها به زرادخانههای سنتی متکی نیستند، بلکه سامانههای تحلیل داده، الگوریتمهای پیشبینیگر و شبکههای ابری جایگاه ویژهای در راهبردهای نظامی یافتهاند. در این میان، رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از مهمترین متحدان آمریکا در خاورمیانه، بیش از هر زمان دیگری بر توان فناورانه برای بقا و برتری نظامی خود تکیه کرده است. حضور واحدهای تخصصی مانند «واحد ۸۲۰۰» در ساختار ارتش این رژیم، نمونه بارز تلفیق امنیت و فناوری است. این واحد نهتنها مسؤولیت شنود و گردآوری اطلاعات الکترونیکی را برعهده دارد، بلکه به نوعی مرکز نوآوری در حوزه هوش مصنوعی و امنیت سایبری محسوب میشود. بسیاری از استارتاپهای اسرائیلی فعال در عرصه فناوری، ریشهای مستقیم در این واحد دارند و از تجربه و زیرساخت آن تغذیه میشوند.
رژیم صهیونیستی اما غیر از متحد برای آمریکا، در واقع عاملی است برای آزمایش کردن فناوریهای نوین نظامی و اطلاعاتی آمریکا در منطقه. از همین رو است که جنگ در غزه یا جنگ این رژیم با 6 کشور دیگر در طول ۲ سال گذشته، به محلی برای آزمایش و اعتبارسنجی سلاحهای نوین، فناوریهای روز اطلاعاتی و در کل آزمایش هوش مصنوعی در نبرد تبدیل شده است.
شاید در ابتدای امر همکاریهای نوین اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده، رویهای معمول برای مقاصد نظامی این رژیم، همچنین آمریکا به حساب میآمد اما بعد از مدتی، وقوع نسلکشی و جنایت جنگی، ایجاد عمدی قحطی در این منطقه، همچنین استفاده از هوش مصنوعی برای هدف قرار دادن غیرنظامیان در کشورهای دیگر، توجه افکار عمومی را بار دیگر به مساله همکاریهای رژیم کودککش با ایالات متحده جلب کرد.
گزارشهای منتشرشده در هفته گذشته نشان داد مایکروسافت، غول فناوری مستقر در ردموند آمریکا، همکاریهای خود با ارتش اسرائیل بویژه واحد ۸۲۰۰ را گسترش داده است. این همکاریها که شامل ارائه زیرساختهای ابری و ابزارهای هوش مصنوعی برای تحلیل دادههای عظیم میشود، بحثهای گستردهای را درباره مسؤولیت اخلاقی و انسانی شرکتهای فناوری برانگیخته است.
هفته گذشته، منابع خبری معتبر از جمله «انبیسی» و «میدل ایست آی» گزارش دادند مایکروسافت به طور مستقیم خدمات ابری و هوش مصنوعی خود را در اختیار واحدهای نظامی رژیم صهیونیستی قرار داده است. محور اصلی این همکاری، پشتیبانی از پروژههای دادهمحور در ارتش رژیم صهیونیستی است که برای تحلیل اطلاعات گسترده از شبکههای اجتماعی، مکالمات و تصاویر ماهوارهای به کار میرود. این ابزارها امکان ردیابی اهداف، پیشبینی الگوهای رفتاری و حتی طراحی عملیات نظامی مبتنی بر هوش مصنوعی را فراهم میکند.
تحقیق مشترک توسط گاردین، مجله 972 و رسانه «لوکال کال» فاش کرده از سال ۲۰۲۲ واحد ۸۲۰۰، شاخه اطلاعاتی سایبری ارتش اسرائیل، یک سیستم نظارت انبوه را راهاندازی کرده که تماسهای تلفنی فلسطینیها در نوار غزه و کرانه باختری را دریافت، ضبط، ذخیره و تحلیل میکند. این دادهها روی سرورهای ابری مایکروسافت Azure (مراکز داده در هلند، ایرلند و گاهی داخل اسرائیل) ذخیره شده است. بر اساس منابع داخلی، پروژه «Azure segregated environment» یا محیط جداسازیشدهای ایجاد شده که مخصوص واحد ۸۲۰۰ است تا بتواند حجم عظیمی از تماسها را ذخیره و تحلیل کند.
گفته شده این سیستم توانسته تا «یک میلیون تماس در ساعت» (معادل میلیونها تماس تلفنی روزانه) را ضبط و مدیریت کند. همچنین گزارش شده از این دادهها برای جهتدهی حملات هوایی استفاده شده است، به این معنا که اطلاعات تلفنی از افراد نزدیک به مناطق مورد هدف بررسی شده تا تصمیمگیری درباره حمله مساعدتر باشد. اهمیت این افشاگری از آن جهت است که همزمان با تشدید بحران انسانی در غزه، افکار عمومی جهانی بشدت حساس شده است. گزارشهای سازمانهای حقوق بشری از جمله عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر بارها هشدار داده فناوریهای دادهمحور در جنگ غزه میتواند در فرآیند انتخاب اهداف و حملات هوایی نقش داشته باشد؛ حملاتی که منجر به کشتهشدن هزاران غیرنظامی شده است. این همکاری در فضای سیاسی آمریکا نیز بازتاب گستردهای یافت. برخی نمایندگان کنگره از حزب دموکرات، ضمن ابراز نگرانی از پیامدهای این اقدامات، خواستار شفافیت بیشتر در روابط میان شرکتهای فناوری و ارتش اسرائیل شدند. در سطح بینالمللی نیز فعالان حقوق بشر و گروههای دانشگاهی کارزارهایی را برای تحریم یا فشار بر مایکروسافت آغاز کردهاند.
از منظر حقوقی، مساله پیچیدهتر است. قوانین بینالمللی الزام مستقیمی برای منع همکاری شرکتهای خصوصی با ارتشهای متحد آمریکا در اختیار ندارد اما بر اساس اصول «مسؤولیت اجتماعی شرکتها» (CSR) و تعهدات اخلاقی مرتبط با فناوری، مایکروسافت در معرض پرسشهای جدی قرار گرفته است: آیا ارائه چنین خدماتی در شرایطی که احتمال مشارکت در نقض حقوق بشر وجود دارد، قابل توجیه است؟
آنچه این پرونده را برجستهتر میکند، همزمانی آن با موج اعتراضات درون خود شرکتهای فناوری است. در ماههای گذشته، دهها کارمند گوگل و آمازون به دلیل اعتراض به پروژه «نیمبوس» - قراردادی مشابه با ارتش رژیم صهیونیستی - اخراج یا تعلیق شدند. اکنون افشای همکاریهای مایکروسافت بار دیگر نشانمیدهد فضای درونی سیلیکونولی نیز بشدت قطبی شده و میان ارزشهای انسانی کارکنان و منافع اقتصادی شرکتها شکاف عمیقی شکل گرفته است.
* پیشینه همکاری شرکتهای آمریکایی با ارتش و بخش امنیتی اسرائیل
همکاری شرکتهای فناوری آمریکایی با ارتش رژیم صهیونیستی البته پدیدهای تازه نیست و سابقهای چند دههای دارد. از دهه ۱۹۸۰ به بعد، اسرائیل به عنوان «آزمایشگاه فناوریهای امنیتی» برای ایالات متحده شناخته میشود. ماهیت خاص منازعه دائمی اسرائیل با فلسطینیان و وضعیت امنیتی منطقهای سبب شده بسیاری از نوآوریهای نظامی و فناورانه نخستینبار در اسرائیل توسعه یافته و سپس به بازارهای جهانی منتقل شود.
مایکروسافت از نخستین شرکتهای آمریکایی بود در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی دفترهای تحقیق و توسعه گستردهای در تلآویو و حیفا تأسیس کرد. این مراکز نهتنها پروژههای تجاری مایکروسافت را پشتیبانی میکردند، بلکه به عنوان کانون همکاری با واحدهای امنیتی رژیم نیز شناخته میشدند. گزارشهای متعدد نشان میدهد برخی استارتاپهای امنیت سایبری اسرائیل که توسط فارغالتحصیلان واحد ۸۲۰۰ ایجاد شده بودند، بعدها توسط مایکروسافت خریداری شدند و در زیرساختهای امنیتی این شرکت ادغام شدند. به عنوان مثال، خرید Adallom در سال ۲۰۱۵ - یک استارتاپ امنیت ابری تأسیسشده توسط نیروهای سابق واحد ۸۲۰۰ - نمونه بارزی از این پیوند است.
گوگل و آمازون نیز از اوایل دهه ۲۰۲۰ وارد همکاری رسمیتر با ارتش اسرائیل شدند. مهمترین نمونه آن پروژه نیمبوس (Nimbus) است که قراردادی چند میلیارد دلاری میان دولت صهیونیستی و این ۲ غول فناوری محسوب میشود. بر اساس این قرارداد، خدمات ابری و پردازش داده در اختیار ارتش و نهادهای دولتی اسرائیل قرار میگیرد. هرچند گوگل و آمازون مدعی بودند این خدمات برای استفادههای غیرنظامی هم به کار میرود اما شواهد نشان داد بخش قابل توجهی از زیرساختها مستقیماً در اختیار ارتش قرار گرفته است.
در همین حال، متا (فیسبوک سابق) نقشی متفاوت ایفا کرده است. این شرکت اگرچه قرارداد مستقیمی با ارتش اسرائیل منعقد نکرده اما از طریق سیاستهای مدیریت محتوا و همکاری با نهادهای امنیتی اسرائیلی در زمینه نظارت بر فعالیتهای آنلاین فلسطینیان مورد انتقاد قرار گرفته است. فعالان حقوق بشری بارها گزارش دادهاند محتوای مربوط به فلسطین در فیسبوک و اینستاگرام به طور نامتناسب حذف یا محدود شده است، در حالی که مطالب تحریکآمیز علیه فلسطینیان کمتر با محدودیت مواجه میشود.
این رقابت میان غولهای فناوری برای کسب قراردادهای امنیتی اسرائیل بویژه پس از سال ۲۰۱۴ – و آغاز دور تازهای از جنگهای غزه – شدت گرفت. دولت اسرائیل در آن زمان اعلامکرد قصد دارد «دیجیتالیترین ارتش جهان» را بسازد. این هدف نهتنها به توسعه داخلی شرکتهای فناورانه اسرائیلی کمک کرد، بلکه زمینهساز ورود سرمایهگذاریهای کلان شرکتهای آمریکایی شد.
* پیوند همکاریهای فناورانه با جنگ غزه
جنگ جاری در غزه بعد تازهای به این همکاریها بخشیده است. گزارشهای متعدد از منابع حقوق بشری و رسانههای بینالمللی نشان میدهد ارتش رژیم صهیونیستی برای طراحی عملیات نظامی خود به شکل گسترده از ابزارهای دادهمحور استفاده میکند.
یکی از مهمترین افشاگریها مربوط به سیستم موسوم به لوندر (Lavender) بود؛ یک برنامه هوش مصنوعی که گفته میشود در فرآیند انتخاب اهداف هوایی به ارتش اسرائیل کمک میکند. بر اساس گزارشها، این سیستم میتواند با تحلیل حجم عظیمی از دادههای دیجیتال، افراد را به عنوان اهداف بالقوه شناسایی کند.
هر چند مقامات اسرائیلی هرگز به طور رسمی جزئیات این سیستم را تأیید نکردند اما رسانههای غربی و سازمانهای حقوق بشری هشدار دادهاند چنین فناوریهایی میتواند به جای کاهش تلفات غیرنظامیان، عملاً باعث افزایش بیضابطه حملات شود.
در این میان، نقش شرکتهایی مانند مایکروسافت، گوگل و آمازون برجسته میشود، زیرا بدون زیرساختهای ابری و ابزارهای پردازش داده این شرکتها، اجرای چنین پروژههایی به سختی امکانپذیر بود. این موضوع سبب شده بسیاری از ناظران بپرسند: آیا این شرکتها تنها «تأمینکننده فناوری» هستند یا به طور غیرمستقیم شریک عملیات نظامی محسوب میشوند؟
همزمانی افشای همکاری مایکروسافت با واحد ۸۲۰۰ با اوجگیری بحران انسانی در غزه این نگرانی را دوچندان کرده است. بر اساس آمار سازمان ملل متحد، هزاران غیرنظامی در نتیجه حملات هوایی رژیم صهیونیستی کشته شدهاند. بسیاری از این حملات دقیقاً در مناطقی انجام شده که تراکم جمعیتی بالا داشته و احتمال وجود اهداف نظامی در آنها محل تردید بوده است. اینجاست که بحث نقش هوش مصنوعی و دادههای ابری در تعیین اهداف و مدیریت عملیات نظامی، به موضوعی حساس و بحثبرانگیز بدل میشود.
* واکنشهای داخلی و بینالمللی
افشای همکاری شرکتهای فناوری آمریکایی با ارتش اسرائیل، واکنشهای گستردهای را در داخل خود این شرکتها، همچنین در سطح بینالمللی برانگیخت.
در درون سیلیکونولی، شکاف عمیقی میان مدیریت شرکتها و کارکنان ایجاد شده است. بسیاری از کارکنان – بویژه در گوگل، آمازون و مایکروسافت – معتقدند مشارکت در پروژههای نظامی صهیونیستی به معنای همدستی غیرمستقیم در نقض حقوق بشر در غزه است. اعتراضات کارکنان گوگل و آمازون به پروژه نیمبوس در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ نمونهای روشن از این شکاف بود. چندین کارمند پس از انتشار نامههای سرگشاده و برگزاری تجمعات اعتراضی، با اخراج یا تعلیق روبهرو شدند. در مایکروسافت نیز کارمندانی که نسبت به همکاری با واحد ۸۲۰۰ اعتراض کردند، تحت فشار قرار گرفتند. این روند به بحران مشروعیت داخلی برای شرکتها انجامیده است. نسل جدید کارکنان در حوزه فناوری، اغلب به ارزشهای عدالت اجتماعی، حقوق بشر و مسؤولیت اخلاقی پایبندند. تضاد میان این ارزشها و تصمیمات مدیریتی شرکتها سبب شده فضای کاری بشدت قطبی شود. این موضوع علاوه بر هزینههای انسانی، میتواند در بلندمدت بر توان جذب استعدادهای برتر در این شرکتها تأثیر منفی بگذارد.
در سطح بینالمللی، سازمانهای حقوق بشری بارها هشدار دادهاند فناوریهای دادهمحور میتوانند به جای حفاظت از غیرنظامیان، ابزاری برای تشدید خشونت شوند. سازمان عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر، ضمن انتقاد از همکاری شرکتهای آمریکایی با اسرائیل، خواستار اعمال فشار بیشتر از سوی دولتها و نهادهای بینالمللی شدهاند. علاوه بر این، کارزارهایی برای تحریم خدمات شرکتهای فناوری یا فشار بر سرمایهگذار ان آنها آغاز شده است. افکار عمومی جهانی نیز بویژه پس از انتشار تصاویر و گزارشهای تکاندهنده از غزه، حساسیت بیشتری نسبت به نقش شرکتهای فناوری یافته است. در بسیاری از دانشگاههای اروپا و آمریکا، دانشجویان و استادان خواستار قطع همکاریهای علمی و فناورانه با اسرائیل شدند. این جنبشها اگرچه با سرکوب جدید دونالد ترامپ مواجه شدند اما شباهتهایی با جنبشهای ضد آپارتاید در دهه ۱۹۸۰ در آفریقای جنوبی دارند که در نهایت توانستند نقش مؤثری در تغییر فضای بینالمللی ایفا کنند.
* چالشهای اخلاقی و انسانی
گسترش همکاری میان شرکتهای فناوری آمریکایی و ارتش اسرائیل، در شرایطی که بحران انسانی غزه ابعاد بیسابقهای یافته، پرسشهای جدی درباره اخلاقیات و مسؤولیتپذیری اجتماعی این شرکتها مطرح کرده است. از یکسو، مدیران شرکتها معمولاً استدلال میکنند فناوریهای ابری و هوش مصنوعی «ابزارهای بیطرف» هستند و مسؤولیت استفاده از آنها بر عهده کاربران نهایی است اما واقعیت این است که این ابزارها در محیطهای خاصی – همـچون عملیات نظامی – به طور مستقیم در فرآیندهای مرگ و زندگی به کار میروند. وقتی یک الگوریتم در شناسایی یا هدفگذاری افراد نقش دارد، نمیتوان ادعا کرد شرکت سازنده هیچ مسؤولیتی بر دوش ندارد.
از سوی دیگر، بحران مشروعیت اخلاقی زمانی برجستهتر میشود که شرکتها همزمان بر «ارزشهای انسانی» و «تنوع فرهنگی» در تبلیغات خود تأکید میکنند اما در عمل از قراردادهایی سود میبرند که احتمالاً در نقض حقوق بشر دخیل است.
این تناقض برای بسیاری از کارمندان و مشتریان غیرقابل قبول اســت. بـرای همین است که کــارزارهـــایی همــچون «Workers Against Nimbus» یا «Tech Workers for Palestine» توانستهاند حمایت گستردهای جلب کنند.
از نظر حقوق بینالملل نیز حتی اگر مسؤولیت مستقیم جنایات جنگی متوجه شرکتها نباشد، اصل «مشارکت غیرمستقیم» میتواند مطرح شود، بویژه اگر ثابت شود مدیران شرکتها از امکان استفاده از فناوریهایشان در حملات نظامی مطلع بودهاند. برخی حقوقدانان معتقدند در آینده امکان پیگرد قضایی مدیران یا سرمایهگذاران شرکتها در دادگاههای بینالمللی یا ملی وجود خواهد داشت. این خبرها نشان میدهد این شرکتها با وجود اطلاع از آثار و تبعات خدماتی که به ارتش صهیونیستی ارائه میدهند، باز هم رقابت سختی برای گرفتن پروژههای دولتی و نظامی در سرزمینهای اشغالی دارند. طبق گزارشهای منتشر شده توسط گاردین، فایننشال تایمز و اینترسپت، مدیران این شرکتها به صراحت گفتهاند تعلیق خدمات میتواند باعث شود رقبا (مثلاً گوگل یا مایکروسافت یا آمازون) جای آنها را بگیرند. در نتیجه «بازار استراتژیک اسرائیل» و قراردادهای پرسود دولتی از دست میرود. بنابراین تصمیم گرفتند همکاریها را ادامه دهند، حتی اگر با اعتراض بخشی از کارکنان و فشار افکار عمومی مواجه شوند.
در نهایت، این چالش اخلاقی، نه فقط آینده شهرت شرکتها، بلکه آینده اعتماد عمومی به صنعت فناوری را تهدید میکند. اگر افکار عمومی جهانی باور کند غولهای فناوری صرفاً برای سودآوری آمادهاند در هر پروژهای مشارکت کنند، حتی به قیمت قربانی شدن هزاران غیرنظامی، آنگاه سرمایه اجتماعی این صنعت – که بر نوآوری، آزادی و شفافیت استوار است – بشدت آسیب خواهد دید.