زهره فلاحزاده: قصه تکراری است، سناریو تکراری است و استقلال خیال برخاستن و رسیدن به موفقیت ندارد. آبیها نه در قامت یک قهرمان هستند و نه در حد تیم مدعی! هنوز نمیدانند در میدان نبرد هستند و هر امتیاز از دست رفته میتواند آنها را از مسیر قهرمانی دور کند. گویی آمدهاند بادی بخورند، صدای تشویقی بشنوند و با سلفیهای هواداران به خانه بازگردند. آنها به زمین نیامده عجله برای رفتن دارند و حتی تیم قعر جدولی و پیروز نشده این فصل هم به آنها نه انگیزه مضاعف میدهد و نه خیال بردن. تیم برنده هفته اول هر دیدار را بدون کسب ۳ امتیاز به پایان میرساند و میرود تا هفته بعد را هم با همین روند ادامه دهد.
به این نکته بارها اشاره کردهایم که تیم ریکاردو ساپینتو تنها به وینگرهایش دل خوش کرده و اگر آنها راهی برای رسیدن به دروازه حریف پیدا نکنند، باید نتیجه را خیلی زودتر از پایان مسابقه پیشبینی کرد. حتی منیر الحدادی که بیشتر یک وینگر است یا مهاجم را به عنوان هافبک هجومی قرار دادن، نمیتواند کمکی به حال تیم مرد پرتغالی کند، البته که خلاقیت سرمربی این بوده که دیدیه اندونگ را به دفاع ببرد و روزبه چشمی را به عنوان هافبک دفاعی حفظ کند اما شاید بهتر بود این نقشه دقیقاً برعکس اجرا شود و هافبک ایرانی به قلب دفاع رود و اندونگ به پست تخصصی خود یعنی هافبک دفاعی بازگردد اما نکته عجیبتر اینکه در نیمه دوم چشمی از زمین خارج میشود و اندونگ همچنان در پست دفاع میماند. از طرفی تعویضهای ساپینتو را دیگر بچه ۷ ساله هم میداند. او بازیکنانی مثل الحدادی، آسانی و چشمی را در بیشتر دیدارها از نیمه دوم به نیمکت میکشاند و بازیکنانی مثل جنپو، رزاقینیا و سحرخیزان را به زمین مسابقه میآورد. حتی اگر آقاسی در زمین مسابقه باشد، نیمه دوم باید به نیمکت برود. میخواهد تیمش ۵ گل از الوصل دریافت کرده باشد یا با پیکان کارش گره بخورد. هر چند این مدافع در دیدار این هفته مقابل شمسآذر به بازی گرفته نشد اما اگر او در زمین بود، قطعاً این تعویض تکراری هم صورت میگرفت.
در واقع سرمربی آبیها با وجود بازیکنان متعدد انتخابهای تکراری دارد و اصلاً براساس روند یک بازی و نحوه عملکرد بازیکنان تغییرات صورت نمیگیرد. اصلاً برنامهای وجود ندارد و در بیشتر مواقع این بازیکنان هستند که با حرکت انفرادی یا سوپرگل تیمشان را به گل میرسانند.
سوال این است: آیا ساپینتو پس از دریافت گل تیمش برنامهای دارد؟ او میداند چه استراتژیای را باید پیاده کند؟ البته که جواب سوال واضح و روشن است! تیم ساپینتو تا پیش از گل شمسآذر به نسبت هفتههای گذشته، بازی هجومیتر و حملات متعددی داشت. توپ و زمین در اختیار تیم تهرانی بود. از موقعیت تک به تک تا حملات هوایی که یا دروازهبان قزوینیها ناجی میشد یا مهاجمان دقت لازم را نداشتند اما پس از گل شمسآذر که بر خلاف جهت بازی به ثمر رسید، ساپینتو هیچ تفکری برای رسیدن به گل دوم نداشت. تیم او شبیه لشکر شکستخورده اجازه حملات بعدی میزبان را میداد. دیگر خبری از موقعیت خطرناک نبود و هر نزدیک شدن به دروازه شمسآذر، حاصلی نداشت.
استقلال که با وجود خریدهای بزرگ انتظاری جز پیروز شدن مقابل تیمهای ته جدولی از آن نمیرود، به جایی رسیده که پس از دریافت گل مساوی، بازیکنانش ناامید شده و بیرمقتر از آنی شدهاند که یک حمله را بتوانند به درستی طراحی کنند.
نمیدانیم ساپینتو از تیمی که به دست خود ساخته و تمام خواستههایش برآورده شده، چه انتظاری دارد که در زمین نه موفقیتی حاصل میشود و نه هواداران را امیدوار به بهتر کردن روند تیمش میکند! اما هر چه هست، تکرار نتیجه نگرفتن به عادت تبدیل میشود و بلند شدن سخت.
ساپینتو تا چه زمانی میخواهد با یک برنامه تکراری و یک بازی ناامیدکننده هوادارانش را آرام نگه دارد و خیال کند میشود هر دیدار را فرصتی دانست برای ماندن روی صندلی خود.
آبیها میتوانستند از نتیجه نگرفتن رقیبان خود بهترین استفاده را ببرند و به صدر جدول برسند اما چه بسیار ۳ امتیازهایی که از دست رفت. پیروز شدن مقابل تیمهایی که ادعای قهرمانی ندارند خیلی راحت از دست رفته و استقلال بعد برد مهم برابر تراکتور در هفته اول، در 4 هفته که میتوانست خیلی راحت به برد برسد، تنها ۳ امتیاز کسب کرد و همین از دست رفتن امتیازها آخر فصل یقهشان را میگیرد و چه بد که اعضای تیم حواسشان به پایان فصل نیست. هر چند شاید اصلاً سرمربی پایان فصل را نبیند!
استقلال مقابل تیم قعرنشین هم به پیروزی نرسید
انگیزهای که نیست
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها