|
نگاهی به فیلم «ضد» ساخته امیرعباس ربیعی
لباس شخصی ۲
گروه فرهنگ و هنر: در دهمین روز اکران فیلمهای چهلمین جشنواره فیلم فجر در خانه جشنواره 2 فیلم سینمایی با فضای سیاسی تاریخ معاصر نمایش داده شد؛ یکی روایتگر بخشی از تاریخ ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و دیگری درباره وقایعی که در سالهای اولیه انقلاب رخ داده است.
مسعود کیمیایی، کارگردان قدیمی سینمای ایران، امسال هم با فیلم جدیدش همان روال چند سال اخیر کارنامه کاری خود را ادامه داده است به طوری اغلب منتقدان و اهالی رسانه «خائنکشی» را یکی از ضعیفترین فیلمهای جشنواره امسال میدانند و از سوی دیگر این اثر از سوی مخاطبان هم مورد توجه قرار نگرفته است که حضور این اثر در قعر جدول پرمخاطبترین آثار جشنواره خود گواه این مساله است. در واقع مسعود کیمیایی در سیامین تجربه سینمایی خود قصد روایت اتفاقاتی را دارد که در دوره ملی شدن نفت رخ میدهد، در واقع این فیلم داستان رفاقت و مردمداری است. در «خائنکشی» قسمتی از زندگی مهدی بلیغ، سارق و کلاهبردار ایرانی به تصویر کشیده میشود. همچنین گریزی هم به ماجرای ملی شدن نفت و ماجراهای آن میزند. در این فیلم بازیگران بسیاری حضور دارند که از آن جمله میتوان به امیر آقایی، سارا بهرامی، پانتهآ بهرام، پولاد کیمیایی، اندیشه فولادوند، سام درخشانی، حمیدرضا آذرنگ و مهران مدیری اشاره کرد. همچنین دیروز فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی در برج میلاد به نمایش درآمد. این فیلم یک درام سیاسی است که در بستر التهابات کشور در تابستان سال ۱۳۶۰ میگذرد. قصه این فیلم درباره یک عشق در دل حوادث سیاسی است که پس از سالها، دوباره شعلهور میشود. مهدی نصرتی، لیلا زارع، نادر سلیمانی، لیندا کیانی، مهشید جوادی، مجید پتکی، روزبه رئوفی، عماد درویشی، شیرین آقاکاشی و جواد خانی بازیگران «ضد» را تشکیل میدهند.
***
محمدصالح سلطانی: فیلم دوم کارگردانها از جهاتی مهمتر از فیلم اولشان است. معمولا فیلم اول، حاصل انباشت سالها رؤیاپردازی و نتیجه صیقل زدن مستمر ایدههایی است که پس از مدتها هنرآموزی و دوندگی یک جوان عشق سینما روی پرده میآید. سینماگران در فیلم اول میخواهند خودشان را اثبات کنند و برای همین هر چه در چنته داشته باشند رو میکنند. نتیجه یا یک شکست تلخ است یا ورود به باشگاه فیلمسازان جدی و قابل اعتنا. ماجرای یک کارگردان اما از فیلم دوم شکل متفاوتی به خود میگیرد. فیلم دوم عرصه تثبیت است؛ مجالی برای جا افتادن. اگر موفقیت فیلم اول مثل کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر باشد، توفیق فیلم دوم مثل دفاع از عنوان قهرمانی است؛ همانقدر سختتر، جانفرساتر و مهمتر از قهرمانی اول.
روی همین حساب، فیلمدومیهای جشنواره امسال بیشتر زیر ذرهبینند و «امیرعباس ربیعی» یکی از همین فیلمسازان است؛ کسی که در جشنواره 98 با «لباس شخصی» نشانههای تولد یک فیلمساز خلاق را به نمایش گذاشت و حالا ۲ سال بعد از فیلم اولش، با «ضد» به جشنواره آمده و روی پایههای فیلم اولش، بنایی استاندارد اما ساده ساخته است.
* تلاطم میان عشق و ایدئولوژی
«ضد» برای کسانی که «لباس شخصی» را دیدهاند غافلگیری تازهای ندارد. مضمون همان است، جهان داستان همان و مقطع زمانی همان و حتی بازیگر نقش اول همان! فیلم یک ماجرای عاشقانه آمیخته به سیاست را در بازه زمانی اسفند 59 تا تیر60 و در دل حزب جمهوری اسلامی روایت میکند و مهمترین نقطه قوتش فیلمنامه است. قصه «ضد» لکنت ندارد و روان پیش میرود، ضرباهنگ فیلمنامه نه کند است و نه تند و از همه اینها مهمتر، فیلم در سرگرم کردن مخاطبش موفق میشود، چون به قصه اهمیت میدهد و داستانش را خوب تعریف میکند؛ یک داستان خوشریتم که اگر چه برای اهالی تاریخ تقریبا هیچ نکته غافلگیرکنندهای ندارد اما احتمالا اکثر مخاطبان را درگیر ماجراهای پرپیچ و خمی میکند که میان عشق و ایدئولوژی در تلاطم است و به پایانی غافلگیرکننده ختم میشود.
* قصهگوی خوشمضمون
«نفوذ» کلیدواژه جهان فیلمهای امیرعباس ربیعی است. او هم در «لباس شخصی» و هم در «ضد» عزم جدی خودش را برای تصویر کردن مختصات آدمهای نفوذی به نمایش گذاشته است. فیلمساز جوان ما، مضمون مشخصی را برای فیلمسازی انتخاب کرده و در تبدیل این مضمون به فیلمهای داستانگو موفق است. اینکه مساله عمیق نفوذ در فیلم دوم ربیعی به قصهای جاندار تبدیل میشود و در دل یک ماجرای عاشقانه مینشیند و بدون شعارزدگی مخاطب را با خودش همراه میکند، نشانهای امیدوارکننده به حساب میآید؛ نشانهای که شاید به معنای پایان عصر فیلمهای شعاری مدعی ارزشمداری در سینمای ایران باشد. «ضد» فیلم فرمگرایی نیست اما برای بیان محتوای مهم و تلنگر عمیقش، تکنیک را با تسلطی قابل قبول به خدمت گرفته و قبل از آنکه حرف خوب بزند، خوب حرف میزند. همین اتفاق شاید بتواند توفیقی نسبی برای فیلم در مواجهه با مخاطب به ارمغان آورد.
* تثبیت در مسیر گذشته
دومین فیلم امیرعباس ربیعی از نظر فنی دستاوردهای تازهای برای او به ارمغان نیاورده است. همهچیز از موسیقی تا جلوههای ویژه و از بازیگری تا فیلمبرداری، در همان سطح قابل قبول اما نه فوقالعاده «لباس شخصی» است. با این حال اما «ضد»، ربیعی را در جایگاه یک فیلمساز خوشذوق که مسیر تبدیل قصههایی از تاریخ معاصر به فیلمهایی سرگرمکننده و خوشمضمون را خوب بلد است تثبیت میکند. فیلم دوم ربیعی سرجمع شگفتانگیز نیست اما از دستاوردهای فیلم اول او دفاع میکند و این کارگردان جوان را در جمع امیدوارکنندههای سینمای ایران نگه میدارد.
***
علی طادی در گفتوگو با «وطنامروز»:
خاطرات انقلاب، نسل جدید را بیدارتر میکند
تهیهکننده فیلم کوتاه «مَطلع فجر» گفت: هر چه از دوران انقلاب فاصله میگیریم، باید بیشتر حواسمان را جمع نسلهای جدید کنیم و اجازه ندهیم شخصیتهای تاثیرگذار نهضت امام خمینی(ره) فراموش شوند.
به گزارش «وطنامروز»، فیلم کوتاه داستانی «مطلع فجر»، داستان یکی از خاطرهانگیزترین سرودهای انقلاب را به تصویر کشیده است؛ سرود «خمینی ای امام» که ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ هنگام ورود امام خمینی(ره) به میهن، توسط گروهی از نوجوانان در فرودگاه مهرآباد و در حضور رهبر انقلاب اجرا شد. این فیلم کوتاه که از تولیدات مرکز بسیج صداوسیماست، با فیلمنامه و کارگردانی محمدمهدی فکریان، بازی حمیدرضا هدایتی، محمدعلی سلیمانتاش و محمدرضا حسینیسروستانی و تهیهکنندگی علی طادی مقابل دوربین رفته و در ایام چهلوسومین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران از شبکههای سیما پخش میشود. به بهانه ساخت و پخش این فیلم، با تهیهکننده «مطلع فجر» گفتوگوی کوتاهی داشتیم.
علی طادی درباره انتخاب این سوژه گفت: اشخاصی مانند مرحوم استاد حمید سبزواری نقش پررنگی در خاطرهسازی و ایجاد شور انقلاب در میان جوانان داشتهاند. ما به عنوان بخشی از جامعه فیلمسازان این را وظیفه خود دانستیم که بخشی از کارنامه شاعر انقلاب را در قاب تصویر ثبت و ضبط کنیم. وی ادامه داد: آدمهای تاثیرگذار نباید فراموش شوند و این اتفاق، با استفاده از رسانه محقق میشود. جوان نسل جدید ما باید استاد حمید سبزواری را بشناسد و از اهمیت او و کارهایش در تاریخ انقلاب اسلامی مطلع باشد. به همین دلیل بود که ما این سوژه را برای ساخت فیلم انتخاب کردیم و امیدوارم مخاطب نیز آنچه که ما به دنبالش بودیم را لمس کند. به تصویر کشیدن خاطرات انقلاب، نسل جدید را بیدارتر میکند.
تهیهکننده فیلم «مطلع فجر» افزود: تولید فیلمهای کوتاه داستانی، برخلاف آنچه برخی ممکن است تصور کنند، سادهتر از انواع دیگر فیلمسازی نیست، بویژه وقتی پای بازسازی دهههای گذشته در میان باشد، جزئیاتی اهمیت پیدا میکند که باعث میشود کار باورپذیر ساخته بشود یا نه. وقتی از بهمن ۵۷ صحبت میکنیم، یعنی لباس، مدل مو و ریش و حتی کوچه و خانهای که در فیلم استفاده میکنیم باید متعلق به همان زمانه باشد. دقت به این جزئیات، فیلم را باورپذیر میکند. طادی در پایان گفت: امیدوارم مخاطب این فیلم را ببیند و دوست داشته باشد؛ شاید برخی کنجکاو شوند که درباره مرحوم حمید سبزواری و اشعار او، تحقیق کنند و بخوانند تا او را بیشتر بشناسند.
***
تهیهکننده فیلم سینمایی «ضد» از دلایل ساخت این اثر گفت
انگیزه تولید با تذکر رهبر انقلاب درباره حادثه ۷ تیر
تهیهکننده فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی تاکید کرد این فیلم را در پاسخ به تذکر رهبر انقلاب درباره توجه به حادثه هفتم تیر ساختهاند. به گزارش «وطنامروز»، نشست رسانهای فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی از آثار راهیافته به بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر در برج میلاد برگزار شد. محمدرضا شفیعی، تهیهکننده این فیلم در ابتدای این نشست بیان کرد: سال ۹۵ حضرت آقا فرمودند که چرا به واقعه 7 تیر توجه رسانهای و هنری نشده است، در حالی که این واقعه جزو مهمترین اتفاقات بود که 70 و چند نفر از سران نظام در آن به شهادت رسیدند و شروع عملیات سازمان مجاهدین علیه انقلاب بود.
وی در ادامه افزود: این سازمان هنوز به صورت رسمی مسؤولیت این اقدام را بر عهده نگرفته که به نظر میرسد به این دلیل است که در لیست گروهکهای تروریستی قرار میگیرند چون نحوه این اقدام از نظر بینالمللی مذموم است. ما از همان زمان (۹۵) تحقیقات را آغاز کردیم. چون آن موقع تحقیقات را برای شروع یک سریال درباره شهید بهشتی آغاز کرده بودیم، کم و بیش اطلاعاتی داشتم اما تحقیقات مجددی شروع شد؛ پروندههای مفتوح را بررسی کردیم و از میان آنها به قصههایی رسیدیم. این تحقیقات ۲ سال طول کشید. سال ۹۸ برای تولید خیز برداشتیم اما به تعویق افتاد و از اواخر سال ۹۹ جدیتر پیگیری را آغاز کردیم و فیلمنامه چند نوبت بازنویسی شد.
امیر عباس ربیعی، کارگردان فیلم سینمایی «ضد» نیز درباره تمرکز بر مسأله نفوذ در دو فیلم اول خود اظهار کرد: اینکه پروژهای برای خود تعریف کرده باشم که درباره نفوذ باشد، اینطور نیست. هر فیلم مضمون مرتبط با خود را میطلبد، در این فیلم هم چون مسأله، نفوذ و انفجار حزب بود، چنین پایانبندیای انتخاب شد.
وی درباره بخشهای مرتبط با شهید بهشتی در فیلم گفت: فکر میکنم نیاز بود روی چهره بهشتی متمرکز باشیم، چون حزب آخرین جایی بود که شهید دکتر بهشتی رفت. اسلوموشن قسمت ورود دکتر بهشتی هم منطق سینمایی داشت، چون زاویه نگاه سعید است که با احساس خاصی نظارهگر دکتر بهشتی است، چرا که او تنها کسی بود که میدانست در ادامه چه اتفاقی رخ خواهد داد.
وی درباره تعلیق کمرنگ داستان در نیمه دوم عنوان کرد: ما ماجرایی را به تصویر کشیدیم که آخرش را تماشاگر میدانست، به خاطر همین تعلیق درباره شخصیتها داشتیم.
ربیعی گفت: فیلمنامه این فیلم یک قصه تخیلی است که در پشت آن واقعیتهایی وجود دارد ولی بکگراند وقایع تاریخی است که کاملا مبتنی بر پژوهش است.
همچنین مرتضی کهزادی، طراح گریم این فیلم درباره گریم شخصیتهای واقعی فیلم گفت: از محمدرضا کلاهی تنها یک فریم عکس است که اتفاقا نامفهوم هم هست ولی تلاش کردیم شبیهسازی کنیم. ما هیچ شخصیت واقعی به جز کلاهی و شهید بهشتی نداشتیم اما تلاش کردیم شخصیتها شبیه آنها شوند.
ارسال به دوستان
ارتقای قطعهسازی و ایجاد قطب سوم خودروسازی
کامران آرینمنش*: صنعت خودرو با توجه به تاثیری که بر صنایع پاییندستی و بالادستی دارد، نقش بسزایی در توسعه صنعتی و اقتصادی کشورمان دارد. توسعه صنعت خودرو بر صنایعی همچون فولاد، فلزات غیرآهنی، شیشه و مواد شیمیایی و... تاثیرگذار بوده و باعث رشد اقتصادی میشود.
در این بین، صنعت خودروسازیای که صرفا متکی بر بازار داخلی کشور باشد، نمیتواند آنچنان که باید و شاید فعالیتهای خود را توسعه دهد. از سوی دیگر وارد کردن قطعات نیمهمونتاژ از خارج نیز میتواند اجرای برنامه ساخت داخل قطعات را به چالش کشیده و به تاخیر اندازد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت تولید داخلی قطعات باید همزمان با تولید خودرو باشد تا کیفیت و عملکرد قطعه تولید داخل مورد ارزیابی قرار گیرد.
توسعه و پیشرفت صنعت قطعهسازی کشور منوط به توسعه و تولید داخلی خودرو است و تولید خودرو با استفاده از فناوری خارجی در صورتی که فناوری داخلی توسعه پیدا کرده باشد، دارای ارزش و اعتبار است و این هدف محقق نمیشود مگر با ورود شرکتهای جدید خصوصی به عرصه خودروسازی و افزایش ظرفیتهای تولیدی شرکتهای فعال در زمینه خودروسازی.
با این اتفاق شاهد به تعادل رسیدن عرضه و تقاضا در بازار خودرو خواهیم بود، این یعنی بعد از مدتی فضای رقابتی نیز ایجاد میشود و پس از این میتوانیم امیدوار به افزایش کیفیت خودروها و حتی تطابق آنها با مسائل زیستمحیطی باشیم. البته همانگونه که اشاره شد، این مهم در صورتی محقق خواهد شد که حضور شرکتهای خصوصی، مانعی برای ۲ شرکت خودروسازی بزرگ کشور دیده نشود و دولت از این موضوع حمایت کند. پیشنهاد، ادغام ۲ شرکت بزرگ خودروسازی در قالب یک گروه و اصلاح ساختار سازمانی آن است تا تحت مدیریت واحدی یعنی دولت قرار گیرد که میتواند باعث همافزایی برای توسعه صنعت خودروسازی شود و علاوه بر بهبود کیفیت و فناوری محصولات تولیدشده، با شرکتهای خصوصی داخلی نیز رقابت سالمی شکل میگیرد.
اتخاذ سیاستهای حمایتی برای شرکتهای خصوصی و دولتی مزیتهایی را به دنبال خواهد داشت. یکی از اثرات اتخاذ سیاستهای حمایتی، بهبود کیفیت محصولات در صنعت خودروسازی است. وجود قوانین جهت تامین مواد اولیه به قیمت ارزان برای تولیدکنندگان قطعات، تشویق ایجاد سازمانی متمرکز در زمینه توسعه فناوری، افزایش اعتماد نسبت به محصولات داخلی و افزایش صادرات با هدف در اختیار داشتن پایگاه جهانی جهت عرضه تولیدات داخلی از سوی دولت میتواند راهگشای صنعت خودرو باشد. مهمترین سیاست حمایتی در صنعت خودرو تاکید بر ساخت خودروی داخلی و ساخت قطعات آن در داخل کشور است.
پایه و اساس به کارگیری چنین سیاستی داشتن برنامه بلندمدت توسعه صنعت خودروسازی است. بر این اساس دستورالعملهای برنامه بلندمدت توسعه صنعت خودرو پس از شناسایی و ارزیابی به شرکتها ابلاغ میشود و بر اساس آن شرکتها موظف به اجرای برنامههای خود خواهند بود.
یکی از اهداف این برنامه، تشویق قطعهسازان داخلی به مشارکت در اجرای برنامه توسعه صنعت خودرو است. دولت باید شرکتهای قطعهساز داخلی را تشویق به بومیسازی ساخت قطعات کند و از طرفی با سیستم نظارتی دقیق خود، برخی سازندگان را که قادر به اجرای برنامهها نیستند و از معیار تعریف شده انحراف داشته باشند، از عرصه تولید خارج و تولیدکنندگان جدید را که ملزم به اجرای برنامهها همراه با رعایت کردن کیفیت باشند، وارد بازار کند.
در همین حین جهت حمایت از تولید داخل باید مقرراتی به منظور جلوگیری و ایجاد محدودیت برای واردات قطعاتی که در داخل ساخته میشوند به اجرا گذاشته شود.
هدف بعدی ارتقای کیفیت قطعات و مجموعههای ساخته شده در داخل مطابق نیازهای خودروسازان است. با به کارگیری یک سیستم یکپارچه، تعامل و همکاری میان قطعهسازان و خودروسازان جهت رسیدن به کیفیت بالا و قابل قبول بهبود خواهد یافت.
قطعا داشتن چنین سیاستی نتایج مثبتی را به دنبال خواهد داشت، لذا دولت باید در جهت ارتقای این گونه همکاریها تلاش و جدیت لازم را داشته باشد.
* کارشناس حوزه خودرو
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با خسرو معتضد
همه برای ایران
اسلامیت، فرهنگ و زبان فارسی جزء لاینفک هویت همه اقوام ایرانی است
زبان فارسی، بخش جداییناپذیر هویت ایرانی است؛ عنصری که رسانههای ضدانقلاب اخیرا آن را هدف گرفتهاند تا این مفصل محکم هویت ایرانی را مورد حمله قرار دهند. انقلاب اسلامی از ابتدا در برابر جریاناتی که ندانسته یا عامدانه به دنبال تخریب نمادهای زبان فارسی بودند، ایستاد؛ چه آن زمانی که عدهای ناآگاه قصد تخریب مقبره فردوسی را داشتند و حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مانع اقدام آنها شد، و چه در دورههای اخیر که برخی نظریهپردازان غربگرا رسمالخط فارسی را مانع توسعه و پیشرفت کشور عنوان کردند؛ همان خطی که عدهای در دوره پهلوی آن را دنبال میکردند. به همین دلیل است که میتوان از یک منظر، انقلاب اسلامی را عاملی برای حفظ هویت ایرانی قلمداد کرد.
با توجه به تحرکات اخیر برخی شبکههای ضدانقلاب خارجی علیه زبان فارسی، گفتوگویی داشتیم با استاد خسرو معتضد، پژوهشگر و استاد تاریخ، تا نگاهی داشته باشیم به زوایای تاریخی هویت ایرانی و نقش زبان فارسی در این هویت جمعی.
***
استاد معتضد! برخی مدعیاند انقلاب اسلامی حرکتی در تقابل با هویت ایرانی در پیش گرفت، در حالی که اتفاقاً ما شاهدیم که مسیر حکومت پهلوی و فرآیند مدرنیزاسیون که به سرعت در آن رژیم پیگیری میشد، به سمت نابودی هویت ایرانی و هضم ایران در هژمونی تمدن غرب پیش میرفت؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
به نظر من هیچ حکومتی و هیچ قدرت سیاسیای توانایی ایستادن در برابر هویت ایرانی را ندارد و اصلا نمیتواند چنین کاری کند. اگر کسی بگوید انقلاب اسلامی یا جمهوری اسلامی خالی از ایرانیگرایی است، از بیسوادیاش است.
شنیدهام اخیرا برخی شبکههای آمریکایی و انگلیسی علیه زبان فارسی صحبتهایی کردهاند؛ اینها همه از بیسوادی است. یک بار از طریق سفارت به من خبر دادند کتابهای من را به زبان فارسی در ازبکستان میخوانند، دلیلش هم این بود که من ثابت کردم ملانصرالدین که آدم شوخی بوده، برای ترکیه نیست، قبرش هم در ترکیه نیست و در سمرقند است که امروز بخشی از خاک ازبکستان است. شما از قفقاز که به سمت ایران میآیید، 200 کیلومتر مانده به ایران، همه ایرانی هستند.
آقای سرهنگ غلامرضا مصوررحمانی جزو طرفداران مصدق بود و 28 مرداد از ارتش اخراجش کردند و رفت بانک صادرات و بعد هم به آمریکا رفت و بعد از انقلاب کتابی نوشته به نام کهنهسرباز. او میگوید من هر جای آسیای مرکزی رفتم، دیدم که به سعدی و حافظ عشق میورزند، در حالی که بت آنها از نظر مذهبی ناصرخسرو است. گفتم که شما چرا به ناصرخسرو این عشق و علاقه را ندارید؟ گفتند برای اینکه او سختگیر است ولی حافظ و سعدی مثل خود ما هستند و ما با آنها درد دل میکنیم. من یک بار به شهری در فیلیپین رفته بودم، میخواستم به بازار بروم. به راننده تاکسی گفتم مرا به مارکت ببر. متوجه نشد، تکرار کردم مارکت، متوجه نشد، بعد که توضیح دادم گفت: آهان! بازار میگویید. یعنی کلمه بازار در شرق آسیا به کار میرود. این گستره زبان فارسی است. زبان فارسی یک زبان قارهای است.
ایران و عثمانی در زمان صفویه به طور دائم با هم در جنگ و نزاع بودند و چون کار از اختلافات سیاسی فراتر رفته بود و به مناقشات مذهبی رسیده بود، ریشه اختلاف روز به روز عمیقتر میشد اما نکته جالب این بود که این ۲ پادشاه هر ۲ شجاع بودند و طبع شعر داشتند. شاه اسماعیل به ترکی و فارسی شعر میگفت و تخلص او در شعر «خطائی» بود و در مقابل سلطان سلیم به فارسی شعر نیکو میسرود. زبان فارسی قرنها زبان ادبی دربار سلاطین آلعثمان بود. سلطان سلیم، پادشاه عثمانی در یکی از نامههایش به شاه اسماعیل به فارسی برای او شعر گفته است. پادشاهان هندوستان به دنبال زبان فارسی بودند. نه تنها ایران فعلی، بلکه تاجیکستان و ازبکستان هم که بروید، میبینید به ایران علاقه دارند.
این کسانی که در شبکههای خارجی نشستهاند و حرفهایی میزنند، اینها جوان هستند و سواد درست و حسابی ندارند. زبان فارسی جزء جداییناپذیر هویت ایرانی است. هویت ایرانی هم متعلق به همه اقوام ایرانی است. لر و کرد و ترک و بلوچ و عرب که در ایران هستند، همه اینها هویت ایرانی دارند. شما در همین جنگ ۸ ساله ببینید، عربهای خوزستان در برابر صدام ایستادند و چقدر شهید شدند، چقدر تلفات دادند. نگفتند چون عراق کشور عربی است، پس ما در برابر او نمیایستیم، به عراق هم ملحق بشویم به یک کشور اسلامی عربی ملحق شدهایم، خیر! این حرف را نزدند. صدام بخشنامه کرده بود چون خوزستان جزو کشور عربی است، هر سرباز نظام وظیفهای را که عربی صحبت میکرد، اگر گرفتید، تیربارانش کنید، چون این خیانت کرده است. اما مردم به هیچکدام از این مزخرفات گوش ندادند، هم عربهای خوزستان در برابر عراق ایستادند، چون هویت خودشان را ایرانی میدانند، هم سایر ایرانیها برای حفاظت از خوزستان به جبهه رفتند، نگفتند آنجا که همه عرب هستند، اصلا از ما نیستند، پس ولش کن! نه! رفتند و برای همین خوزستان شهید شدند، پس همه ایرانیها از همه اقوام خود را تحت هویت ایرانی تعریف میکنند. هیچ حکومتی و هیچ قدرتی هم نمیتواند در برابر هویت ایرانی بایستد. مغولها هم که به ایران آمدند، بعد از گذشت ۳ دهه ایرانیزه شدند. مقبره سلطانیه هم برای سلطان ابوسعید نبود، بلکه برای حضرت علی(ع) بود و میخواستند پیکر حضرت را به اینجا بیاورند. منبع من هم ژنرال سایکس، کتاب تاریخ ایران جلد دوم است. اینهایی هم که میگویند هویت ایرانی در برابر هویت اسلامی است، اینها هم بیسوادند. اسلامیت، ایرانیت و زبان فارسی جزء لاینفک هویت ایرانی از همه اقوام و مذاهب است. هیچ کس نمیتواند اینها را از هم جدا کند. شما فرض محال، تصور کنید یک حکومتی از خارج آمد زمام این کشور را به دست گرفت، فکر میکنید میتواند امام رضا(ع) را از این مردم بگیرد؟ میتواند حضرت معصومه(س) را از این مردم بگیرد؟ خون ایرانی با اسلام و محبت اهل بیت پیامبر عجین شده است. سلسله ساسانی برای ایرانیان یک جنبه روحانی داشت. ایرانیان معتقد بودند فره ایزدی در این خاندان هست، اینها آتشکده داشتند و خودشان هم موبد بودند، بعد از فروپاشی ساسانیها، مردم به دعوت پیامبر گرویدند. چون مردم ایران همیشه مردمی علیه ستمگر و علیه ظلم بودند، وقتی دیدند بنیامیه به نام پیامبر ظلم میکند، ایرانیان به سمت خاندان پیامبر که آنها هم تحت ظلم بنیامیه بودند، گرایش پیدا کردند و معتقد شدند فره ایزدی به این خاندان منتقل شده است. در قرون چهارم و پنجم حداقل قسمتی از ایران شیعه بودند، یعنی دولت آلبویه و آلزیاد شیعه بودند. زنی در ایران در قرن چهارم هجری میزیسته که اکنون قبرش در جنوب تهران، میدان خراسان، خیابان خاوران است، به نام ملک خاتون که مازندرانی است و اولاد پیغمبر هم نیست و به اشتباه به او سید ملک خاتون میگویند. سیده ملک خاتون یا شیرین دخت اسپهبد رستم طبری معروف به امالملوک ملکه، از فرمانروایان آلبویه بود. او نخستین زن حکومتگر شیعیمذهب در تاریخ ایران و از خاندان باوندیان طبرستان بود. وی همسر فخرالدوله دیلمی و همچنین مادر ۲ تن از شاهان آلبویه به نامهای شمسالدوله دیلمی و مجدالدوله دیلمی بود. پس از مرگ همسرش در شعبان ۳۸۷ قمری، ۲ پسر او به حکمرانی ری و همدان رسیدند و به سبب اینکه هنوز در خردسالی به سر میبردند، اداره امور و نیابت سلطنت به ملکه فخرالدوله واگذار شد. او از شعبان ۳۸۵ تا مرگش در ۴۰۷ هجری قمری رسما حکومت را کامل در دست داشت و به صورت قانونی بر آلبویه حکومت میکرد. این خانم ایرانی که شیعه شده بود، روی انگشترش نوشته بود: علی ولیالله. سلطان محمود غزنوی به این خانم پیغام میدهد که من با فیلهایی که از هند آوردم، آنجا را بر سرتان خراب میکنم. ملکه فخرالدوله میگوید که اگر مرد هستی بیا، اگر بر من پیروز شدی، بر بیوه زنی پیروز شدی و اگر من پیروز شوم، بر سلطان محمود چیره شدهام. سلطان محمود نیامد و پسرش بعدا به آنجا لشکرکشی کرد. این خانم در حدود 80 سالگی فوت کرد و پسرش مجدالدوله ابوطالب رستم از روی حماقت از سلطان محمود خواهش کرد که بیاید و او را از شر شورشیانی که در ری بودند، نجات دهد. او آمد و ری را به خاک و خون کشید، 400 محدث را اعدام کرد و 2 میلیون کتاب خطی را سوزاند. چه میراث گرانبهایی از میراث روایی و تاریخی و فرهنگی ما در این کتابسوزی از بین رفت. بعد به خلیفه عباسی هم نامه مینویسد که این مرتد را از بین بردم و از آن تاریخ تا 5 قرن بعدی، شیعه در ایران به انزوا میرود. از قرن 10 هجری قمری تقریبا برابر با قرن 16 میلادی دوباره شاه اسماعیل قیام میکند و با خشونت هم قیام میکند، برای اینکه ایران را از دست ۲ قوم مهاجر نجات دهد؛ یکی ازبکها که در مشرق ایران بودند و برخلاف امروز، آن زمان بسیار خشن بودند و مشهد را گرفتند و گنبد امام رضا(ع) را هم ویران کردند و حدود 15 سال در مشهد بودند. یکی هم ترکان عثمانی بودند که در زمان شاه محمد خدابنده صفوی پدر شاه عباس، قفقاز، داغستان و آذربایجان تا کرمانشاه را گرفته بودند، حتی تا لرستان هم رسیده بودند و اینها را از ایران بیرون کرد. پس از آن سراغ پرتغالیها رفتند. 110 تا 118 سال سراسر جنوب ایران دست پرتغالیها بود، اسناد آن هم از سال 50 پیدا شده است. بنابراین ایران یکپارچه و واحد که مرزهای بیشتری داشت، شکل گرفت. افغانستان و تاجیکستان و تمام قسمتهای آسیای مرکزی از ایران اطاعت امر میکردند حتی تا زمان امیرکبیر، نامه میفرستاد به حاکم خوارزم که مراقب خودتان باشید. بنابراین از آن طرف تا نزدیک تفلیس هم برای ایران بود. با همه اینها، اهل تسنن ایران هم خودشان را جزو هویت ایرانی میبینند. علاقهمند به حافظ و سعدی و فردوسی هستند. سنیهای ایران هم ایرانی هستند. همان افکار داغی که نسبت به ایران دارند، همان عشقی که ما به سعدی، حافظ و فردوسی و نظامی داریم، آنها هم دارند. ای کاش همه بیشتر تاریخ ایران را مطالعه کنند، کودکان، جوانان، ائمه جمعه و نمایندگان مجلس، تاریخ ایران را مطالعه کنند تا بدانند در چه کشوری با چه پیشینهای و با چه افتخاراتی زندگی میکنند. بدانند که زبان فارسی یعنی چه؟ هویت ایرانی یعنی چه؟ خیال نکنید کسی میتواند در برابر زبان فارسی و هویت ایرانی بایستد، خیر! اینگونه نیست.
*** انقلاب اسلامی، قیامی برای عدالت
بیشک یکی از اصلیترین شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی ایران بازیابی و احیای هویت ملی و دینی در جامعه و کشور بود؛ هویتی که در دوران پهلوی به دلیل خودباختگی و غربزدگی حکومت وقت، بشدت آسیب دیده بود. اما امروز پس از 43 سال از پیروزی انقلاب اسلامی و گردش رویکرد کشور از غرب به سمت خوداتکایی و تکیه بر هویت ملی، مهمترین خطری که هویت جمعی و ملی ما را تهدید کرده و در معرض خطر نابودی قرار میدهد، از نظر بسیاری از متخصصان علوم اجتماعی تبعیض و بیعدالتی است. تبعیض و مهمتر از آن احساس تبعیض، پیوندهای جامعه را از بین برده و عامل اصلی این پیوند یعنی هویت جمعی را مضمحل میکند؛ هویت مشترکی که انسانها در طول تاریخ برای حفظ آن حتی از جان و مال خویش گذشتهاند. زمانی هویت جمعی و انسجام ملی در افراد یک جامعه بیاهمیت میشود که آنان مشاهده کنند مواهب و نعمات مختص چند طبقه اجتماعی ویژه است و بار مشکلات جامعه بر دوش سایر طبقات. بر همین اساس است که قرآن کریم در آیه 25 سوره حدید، هدف ارسال انبیا و انزال کتب و احکام دینی را قیام مردم برای عدالت معرفی میکند و اصلیترین عامل برای اتحاد هویتی مردم را تلاش برای برقراری عدالت عنوان میدارد. به عبارتی قرآن مجید مردم را برای یک هدف متعالی منسجم کرده و فارغ از ملیت و سلایق، همه را در جهت قیام به قسط، هدایت و راهبری میکند. در روایات متعددی محور و اساس حاکمیت اسلامی و دینی، مساله عدالت عنوان شده است، چرا که در سایه عدالت است که مردم و حکومت میتوانند در مسیر رشد و شکوفایی قدم برداشته و از نعمت ثبات و امنیت برخوردار باشند. اگر در جامعهای تبعیض و از آن بدتر احساس تبعیض فراگیر شود، تمام سرمایهها و مؤلفههای هویت جمعی و انسجام ملی آسیب جدی دیده و جامعه به سمت هلاکت پیش میرود. بر همین اساس حضرت زهرا(س) در روایتی میفرمایند: «الْعَدْلَ تَنْسِیقاً لِلْقُلُوب؛ خداوند عدل و دادگستری را سبب برقراری ارتباط و هماهنگی قلبها با یکدیگر قرار داد».
این است که ظلم و تبعیض دلها را از هم جدا کرده و آدمیان را از هم متفرق میکند اما وقتی عدالت باشد، میان دلها اتحاد و هماهنگی خواهد بود. نتیجه ظلم و تبعیض گسسته شدن نظام جامعه و رودررویی طبقات مختلف مردم و حکومتهاست ولی نتیجه عدل، اعتماد تمام افراد حکومت و ملت به یکدیگر و همبستگی اجتماعی و حسن تفاهم خواهد بود.
اگر با دقت بیشتری آسیبهای اجتماعی مانند سرقت، قتل، بیحرمتی؛ بلکه اساس برخی آشوبهای خونین بشری را بررسی کنیم، درمییابیم سرمنشأ اصلی آنها، فقدان یا احساس فقدان عدالت و وجود نابرابری و تبعیض بویژه در مسأله ثروت اقتصادی است، لذا امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام حجت خدا و مظهر عدالت میفرمایند: «خداوند متعال بر پیشوایان عادل واجب کرده است که بر خود تنگ بگیرند تا نیاز تهیدستان، آنان را به هیجان و شورش واندارد؛ إنّالله فَرَضَ عَلى أئِمَهِ العَدْلِ أنْ یَقْدرُوا أنفُسَهُم بِضعفه النّاسِ، کَی لا یَتبیّغ بالفَقیرِ فَقرِه».
بنابراین بیعدالتی موجب به هم ریختن جامعه و ازهمپاشیدگی و ناهماهنگی قلب و جان انسانها میشود. در مقابل، اگر افراد جامعه مشاهده کردند تمام مسؤولان، زندگی مناسب با عدالت اجتماعی دارند، قلب آنها آرام میگیرد و اطمینان خود را از دست نخواهند داد و در پی آن، مردم با یکدیگر مهربانتر خواهند شد. به خاطر رعایت این ضرورت اجتماعی و مدیریتی است که پیشوای عادلان امام علی علیهالسلام میفرمایند: «اگر بخواهم، راه دستیابی به عسل مصفا و نان مغز گندم را بلد هستم اما هیهات که هوای نفس را به اختیار غذاهای لذیذ بکشانم، حال آنکه شاید در حجاز یا یمامه کسی باشد که هرگز سیر نشده و مدتهاست قرص نان به دست نیاورده است؛ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَیْتُ الطَّرِیقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَکِنْ هَیْهَاتَ أَنْ یَغْلِبَنِی هَوَایَ وَ یَقُودَنِی جَشَعِی إِلَى تَخَیُّرِ الْأَطْعِمَهِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ بِالْیَمَامَهِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ».
علامه فقید مرحوم محمدرضا حکیمی در کتاب «قرآن و قبله، ۲ رکن بنیادین در اتحاد مسلمین» شالوده وحدت و انسجام امت و مردم را اقامه عدل و داد معرفی میکند و امت اسلام را به توجه ویژه به این عامل وحدتبخش و هویتبخش دعوت میکند: «باید مسلمانان جهان به اهمیت شعار قرآنی امت واحده پی ببرند و عظمت آن را درک کنند و تفرقهها را از میان بردارند و نابود کنند و اقامه «عدل» را شالوده وحدت بدانند».
به نظر میرسد جامعه (بویژه نخبگان) و حاکمیت هر چه میتوانند برای رسیدن به یک جامعه عادلانه باید تلاش و کوشش کنند و از هر چه در توان دارند برای از بین بردن مظاهر و عوامل ایجاد بیعدالتی و فاصله طبقاتی بهره گیرند.
اکنون پس از گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی متاسفانه شاهد این واقعیت تلخ و غیرقابل توجیه هستیم که بیعدالتی، تبعیض و اختلاف طبقاتی به شکل گستردهای مردم و بویژه مستضعفان و محرومان را رنج میدهد و بهرغم پیشرفت در زمینههای مختلف، در مساله عدالت اجتماعی عقبماندگی مفرطی را تجربه میکنیم. رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر بیش از 10 بار نسبت به عقبماندگی در عدالت هشدار دادهاند و در سال 96 از خداوند متعال و مردم صبور ایران عذرخواهی کردند: «درباره عدالت ما عقبمانده هستیم؛ در دهه پیشرفت و عدالت واقعا پیشرفت کردیم [اما] در زمینه عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم. ، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم».
تمام دلسوزان اسلام، ایران و انقلاب اسلامی باید نسبت به مساله بیعدالتی و تبعیض به عنوان مهمترین عنصر در نابودی هویت ملی و اسلامی حساس بوده و با حمیت و غیرت بیشتری به عوامل و مظاهر بیعدالتی و تبعیض هرکجا که باشد اعتراض کرده و با آن مبارزه جدی کنند. استاد شهید مطهری در همین زمینه در کتاب آینده انقلاب اسلامی میگوید: «آینده این انقلاب آن وقت محفوظ خواهد بود و این انقلاب آن وقت تداوم پیدا خواهد کرد که اولا مسیر عدالتخواهی را برای همیشه ادامه بدهد یعنی دولتهای آینده واقعا و عملا در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کنند، تبعیضها را واقعا از میان ببرند؛ جامعه توحیدی به مفهوم اسلامی، جامعه بیطبقه به مفهوم اسلامی نه جامعه بیطبقه به مفهومی که دیگران میگویند- که میان اینها از زمین تا آسمان تفاوت است- ایجاد کنند، دولت حال و آینده برای برقراری جامعه بیطبقه اسلامی کوشش کنند والا اگر عدالت فراموش شود انقلاب شکست میخورد چون اصلا ماهیت این انقلاب ماهیت عدالتخواهانه بوده است».
***
انقلاب اسلامی، احیاگر هویت ملی
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای را میتوان یک از متفکران برجسته معاصر ایران دانست که بر مساله هویت ایرانی- اسلامی تاکیدات فراوانی داشته و پیوسته نسبت به اضمحلال آن هشدار دادهاند. ایشان سال 96 در جمع مسؤولان نظام ضمن تذکر نسبت به قرار دادن منافع ملی در خدمت و راستای هویت ملی، حرکت امام خمینی و مردم ایران در نهضت را احیاکننده هویت ملی دانستند که مبتنی بر 3 عنصر کلیدی مسلمانی، عمق تاریخی و انقلابیگری مردم ایران است.
معظمله خطاب به مسؤولان کشور فرمودند: «ملاک تصمیمگیری برای دولتها، تأمین منافع ملی است؛ حالا چه منافع کوتاهمدت، چه منافع بلندمدت. مساله اینجاست که منافع ملی را چه جوری تعریف کنیم، چه جوری شناسایی کنیم؛ چه چیزی را واقعا منافع ملی بدانیم و چه چیزی را نه. آن نکته اساسی که مورد نظر بنده است و میخواهم عرض بکنم، این است که منافع ملی آن وقتی منافع ملی هستند که با هویت ملی ملت ایران، با هویت انقلابی ملت ایران در تعارض نباشند. آن وقتی منافع واقعا منافع ملی هستند که با هویت ملت در تعارض نباشند، والا آنجایی که ما چیزی را به عنوان منافع ملی در نظر میگیریم لکن هویت ملی را پایمال میکنیم، قطعا اشتباه کردهایم، این منافع ملی نیست؛ این چیزی است که از دوران مشروطه تا قبل از انقلاب، متأسفانه سرنوشت همیشگی کشور ما بوده؛ هویت ملی را زیر پا لگدمال کردند. البته از قبل از دوران پهلوی، از اواخر دوران قاجار، این حالت پیش آمده. هویت ملی همیشه پایمال چیزهایی شده است که به عنوان منافع ملت ایران به نظر مدیران و تصمیمگیران و تصمیمسازان میرسیده و اجرا میکردند؛ این یعنی معکوس کردن نسبت. منافع ملی بایستی با هویت ملی تطبیق داده بشود، نه اینکه هویت ملی تابع منافع ملی قرار بگیرد، که قهراً منافع تخیلی است. اینکه یک نفری بیاید بگوید که «ما از فرق سر تا ناخن پا باید فرنگی بشویم تا اینکه بتوانیم پیشرفت کنیم، ترقی کنیم»، این همان پایمال کردن هویت ملی است. یعنی به یک ملتی با سابقه تاریخی، با فرهنگ غنی و قوی، با این همه اعتقادات، با این همه سرمایههای گوناگون معنوی میگویند «شما بیایید همه چیزتان را رها کنید، بریزید دور، از فرق سر تا ناخن پا بشوید غربی، تا آن وقت بتوانید پیشرفت کنید». یعنی یک منافعی را تصویر میکنند و ترسیم میکنند برای ملت که لازمهاش جدا شدن از هویت ملی است؛ این همان بیهویت کردن ملت و بیموجودیت کردن ملت است؛ که در دوران پهلوی، به حد اعلی رسید؛ البته عرض کردم، از اواخر دوران قاجار شروع شده بود. انقلاب آمد، این نگاه را عوض کرد، تغییر داد.
یکی از کارهای بزرگ انقلاب اسلامی همین است که یک هویتی برای ملت تعریف کرد و بر آن پافشاری کرد؛ منافع ملی را بر اساس آن استخراج کرد و استنباط کرد و ترسیم کرد و تصدیق کرد و دنبال کرد. ما در آن شکل قبلی به منافع ملی هم واقعا نمیرسیم؛ کمااینکه شما ملاحظه کنید کشور ما با این همه سرمایه، با این همه امکانات، به خاطر از دست دادن همین هویت، از دوران مشروطه تا قبل از انقلاب هیچ پیشرفت متناسب با شأنش و متناسب با آن سِیلی که در دنیا بود نداشت. در دنیای پیشرفته و فعال و زنده، حرکت به سمت جلو از لحاظ علمی، از لحاظ فناوری، از لحاظ بخشهای مختلف زندگی جور دیگری پیش رفت؛ [اما] در کشور ما نه، توقف و رکود حاکم بود؛ اما از انقلاب به این طرف با تغییر این نگاه، وضعیت عوض شده. ما از بعد از انقلاب احساس میکنیم پیشرفت داریم، احساس میکنیم داریم به جلو حرکت میکنیم؛ البته عقبافتادگیها زیاد است اما پیشرفت محسوس است.
من در صحبت اول سال، شاید مجملاً یک فهرستی از دستاوردهای کشور در زمینههای مختلف - در زمینههای زیرساختی، در زمینههای نیروی انسانی؛ در زمینههای گوناگون- گفتم؛ چون بعضی حاضر نیستند اینها را اقرار کنند، اعتراف کنند؛ [حتی] بعضی از خود مسؤولین هم غفلت میکنند از آنچه دستاورد انقلاب است. [اینکه] با این مسائلی که برای کشور پیش آمد، با این همه مشکلات، با تحمیل جنگ، با تحمیل تحریمهای کذایی، با دشمنی صریح و واضح قدرتهای مسلط دنیا، کشور توانسته است این دستاوردها را به دست بیاورد. اینها نیست جز اینکه کشور احساس هویت کرد؛ ملت ایران هویت خودش را فهمید، شناخت، احساس موجودیت کرد، با قوت و قدرت حرکت کرد؛ این احساس هویت چنین حالتی را به انسان میدهد؛ این اعتمادبهنفس را به انسان میدهد.
خب! میگوییم «هویت ملت ایران»؛ این هویت چیست؟ هویت ملی ما چه جوری تعریف میشود؟ ما ملتی هستیم مسلمان، ریشهدار در تاریخ، و انقلابی؛ این هویت ما است. مسلمانی ما، عمق تاریخی ما، و انقلابی بودن ما ۳ عنصر اصلی است که هویت ملت ما را تشکیل میدهد. این ۳ را نباید از نظر دور بداریم.
اسلامی بودن ما یعنی ارزشها و اصول اسلام، تشکیلدهنده هویت ما است. ریشهداری ما در تاریخ یعنی نیروهای انسانی ما در طول تاریخ، دارای افکار بلندی بودهاند - در بخشهای مختلف: در فلسفه، در علم، در فناوری- و در طول تاریخ به حسب موقعیت زمانی، کارهای بزرگی را انجام دادهاند و به بشریت حرکت دادهاند؛ این را توجه داشته باشید. اینکه ما خیال کنیم «فناوری نو و ابتکار، متعلق به غرب و اروپا و مربوط به آنهاست و از اول اینجور بوده»، نخیر، این خطاست. ما در دورانهایی پیشرو و پیشتاز در فناوری بودیم؛ فناوریهای متناسب روز. البته طبیعت علم و فناوری این است که هر چه جلوتر برود، سرعت بیشتر میشود؛ مثال زدهایم بارها و تکرار نمیخواهم بکنم. هر چه پیشرفت انجام بگیرد، سرعت هم پیوسته بیشتر میشود. علت اینکه فاصله کشورهای پیشرفته علمی با کشورهای عقبافتاده دائما زیاد میشود، همین است؛ پیشرفتهای علمی، سرعت را هم زیاد میکند. ما آن روز البته به تناسب زمانه خودمان پیشرو در مسائل فناوری بودیم؛ نه فقط ما به عنوان ایران، خیلی از کشورهای شرقی این حالت را داشتند، از جمله ما ایرانیها. بنابراین، مسلمانی و ریشهداری در تاریخ و بعد انقلاب؛ انقلاب بخش مهمی از هویت ما است. انقلاب یعنی آن حرکت تحولی عمیقی که با تکیه به اسلام توانست وضعیت کشور را عوض کند و یک قلم مهم آن، این بود که ملت را از حاشیه بیرون آورد، وارد متن اداره کشور کرد. ملت در کشور هیچکاره بود؛ ملت ایران، در طول قرنهای متمادی اصلا در ذیل حکومتها تعریف میشد، نقشی در ایجاد [حکومتها نداشت]. بله، وقتی پادشاهی جنگی داشت، عدهای از ملت را میگرفت، زیر سلاح میبرد و آنها را به جنگ میبرد؛ نقش ملت همین بود. اما اینکه ملت بتوانند در تعیین یک سیاستی، در تعیین یک مسؤولی - چه برسد مسؤولین درجه یک کشور- نقش داشته باشند، چنین چیزی وجود نداشت. ملت منتظر نشسته بود تا این سلسله برود، آن سلسله بعدی حکومت بیاید؛ همچنان که این حکومت میکرد، حالا آن [دیگری] بیاید حکومت کند؛ آن قبلی زور میگفت، حالا بعدی بیاید زور بگوید! ملت ایران نقشی نداشتند. اولین بار در طول تاریخ ما - تاریخ چندین قرنی، تاریخ از دوران باستان به این طرف- ملت ایران بعد از انقلاب، نقش پیدا کردند، از حاشیه وارد متن شدند و تعیین میکنند. همچنان که معلوم است، از بالاترین مسؤول کشور؛ از رهبری، ریاستجمهوری، مسؤولین گوناگون دیگر، با انتخاب ملت مسؤولیت پیدا میکنند و سر کار میآیند و به ملت باید جواب بدهند؛ باید به ملت جواب بدهند. این یک قلم از مهمترین حوادثی بود، تغییراتی بود، تحولاتی بود که انقلاب ایجاد کرد. بنابراین، بعد از انقلاب، منافع ملی تغییر پیدا کرد؛ یعنی معیارها برای منافع ملی طبعا تغییر پیدا کرد. بعد از آنکه انقلاب شد، همینطور که عرض کردیم، دیکتاتوریها به مردمسالاری تبدیل شد، وابستگیها به استقلال سیاسی تبدیل شد، عقبماندگی به پیشرفتهای قابل توجه تبدیل شد؛ در زیرساختها، در نیروی انسانی، در صنایع مهمی مثل نانو، زیستفناوری؛ صنایع بزرگی که ماها امروز جزو درجههای بالای آنها در دنیا و در بین دویستوخردهای کشور هستیم؛ در علم، در آموزش عالی و... . خب اینها حوادثی بوده که هویت انقلابی ما اینها را به وجود آورده».
ارسال به دوستان
جان باختن 116 بیمار کرونایی در یک روز
اُمیکرون روی دنده مرگ
معاون وزیر بهداشت: سوپرمارکت واکسن راه انداختیم
تعداد فوتیهای روزانه کرونا به 116 نفر و مجموع فوتیهای کرونا به 133 هزار و 164 نفر رسید. به گزارش «وطنامروز» با شیوع روزافزون اُمیکرون در کشور، نگرانیها درباره موارد ابتلا و تعداد فوتیها افزایش یافته است. کارشناسان و مقامات نظام سلامت همچنان اعتقاد دارند تزریق دوز سوم و استفاده از ماسک در کنار رعایت فاصله اجتماعی و شستوشوی مستمر دستها بهترین و موثرترین راه مقابله با اُمیکرون است. رهبر انقلاب نیز ۲ روز قبل بر ضرورت تزریق دوز سوم واکسن و استفاده از ماسک تاکید فرمودند و اشاره داشتند خودشان مقید به رعایت اصول بهداشتی مرتبط با کرونا هستند.
مطابق اعلام مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت، تاکنون ۶۱ میلیون و ۲۹۲ هزار و ۷۷۱ نفر دوز اول، ۵۴ میلیون و ۶۶۶ هزار و ۲۵۹ نفر دوز دوم و ۲۰ میلیون و ۵۱۶ هزار و ۴۷۸ نفر دوز سوم واکسن کرونا را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریقشده در کشور به ۱۳۶ میلیون و ۴۷۵ هزار و ۵۰۸ دوز رسیده است. این در حالی است که در شبانهروز منتهی به ۲۰ بهمن و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۳۹ هزار و ۸۵ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی و ۲ هزار و ۹۰۲ نفر از آنها بستری شدند. متاسفانه در طول این ۲۴ ساعت، ۱۱۶ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۱۳۳ هزار و ۱۶۴ نفر رسید.
در حال حاضر ۱۲۰ شهرستان در وضعیت قرمز، ۱۵۳ شهرستان در وضعیت نارنجی، ۱۶۷ شهرستان در وضعیت زرد و ۸ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارند.
* قدردانی وزیر بهداشت از رهبر انقلاب
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در پیامی از مقام معظم رهبری به دلیل بیانات روشنگرشان در تشویق مردم به واکسیناسیون و توجه دادن آنها به پیامهای کادر بهداشت و درمان تشکر و قدردانی به عمل آورد.
در بخشی از این نامه آمده است: «اینجانب بر خود فرض میدانم ضمن تجدید میثاق با آرمانهای اصیل امام فرزانه امت در پاسداری از سلامت و جان عزیز هموطنان، از بیانات روشنگر آن رهبر عظیمالشأن در تشویق مردم به واکسیناسیون و توجه دادن آنها به پیامهای کادر بهداشت و درمان و خادمان و مدافعان سلامت صمیمانه تقدیر و تشکر کنم».
* سوپرمارکت واکسن راه انداختیم
«احتمالا در پایان هفته آینده، هفته بسیار ملتهبی را از نظر شدت افراد مبتلا خواهیم داشت و البته برخی معتقدند شاید از ۲ هفته دیگر این موضوع را داشته باشیم. در حال حاضر نیز آمار بستریها حدود ۳ برابر روزهای قبل است و آمار به صورت تصاعدی هر روز افزایش مییابد». معاون بهداشت وزارت بهداشت با بیان مطلب فوق و با اشاره به گسترده و متنوع بودن سبد واکسیناسیون علیه کرونا در کشور، به ایسنا گفت: ما تنها کشوری هستیم که سوپرمارکت واکسن راه انداختهایم. روزهای اول گفتیم ۶ ماه بعد از تزریق نوبت دوم برای تزریق نوبت سوم مراجعه کنند که با گذشت زمان و تجربه موج قبل، این عدد را به ۳ ماه کاهش دادیم. همه واکسنها باکیفیت هستند و اصل، دریافت واکسن است. کمال حیدری در پاسخ به سوالی درباره شرایط اُمیکرون در کشور و پیشبینیها از ادامه پیک ششم گفت: رفتار این سویه مقداری با سویههای قبلی به صورت عجیب و غریب، متفاوت است. سویههای قبلی ضریب بیماریزاییشان متفاوت بود اما این سویه به گونهای بود که افرادی که درگیر میشدند، به سرعت انتشار بالا میرفت و به همین دلیل همیشه نمودارهایمان با زاویه ۲۰ تا ۴۰ درجه بود اما در این سویه زاویه نمودار ۱۴۰ تا ۱۵۰ درجه است.
* ۲ واکسن جدید ایرانی در انتظار ورود به کارآزمایی بالینی
زیرساخت تولید واکسن در کشور به وجود آمده است و ما به تکنولوژی ساخت انواع واکسنها دست یافتهایم، بنابراین میتوان گفت از همین امسال نیازی به واردات واکسن وجود ندارد.
عضو کمیته ملی واکسن کرونا درباره ۲ واکسن جدیدی که کمیته علمی کرونا پیشتر درباره ورود آنها به فاز مطالعات بالینی توضیحاتی داده بود، گفت: منظور ۲ واکسن MRNA شرکت رناپ و واکسن کشته شده یا غیرفعال شرکت اسوه است. درباره واکسن MRNA فاز پیشبالینی به اتمام رسیده و منتظر مجوز برای آغاز کارآزمایی بالینی است. واکسن اسوه نیز مجوز ورود به فاز بالینی را اخذ کرده است. مصطفی قانعی ادامه داد: همچنین واکسن نورا فاز سوم مطالعات بالینی خود را به اتمام رسانده و منتظر مجوز ورود به بازار عمومی است. تصور میکنیم ۲ واکسن شرکتهای رناپ و اسوه از حدود اردیبهشتماه سال آتی به چرخه مصرف عمومی برسد. عضو کمیته ملی واکسن کرونا افزود: در حال حاضر هر سه این واکسنها ساخته شده است و تنها اجازه دارند به عنوان بوستر دوز مصرف شوند، زیرا جمعیت زیادی از کشور واکسینه شدهاند. معمولا برای فاز اول مطالعات بالینی کار با حدود ۴۰ یا ۵۰ نفر آغاز میشود.
وی درباره آخرین اخبار از سایر واکسنهای ایرانی کرونا اظهار کرد: مجموع واکسنهایی که از تولید داخل، فروش رفته، حدود ۲۰ میلیون دوز بوده است.
ارسال به دوستان
دادگاه نمادین ضدانقلاب با موضوع حوادث آبان 98 در پایتخت انگلیس تبدیل به یکی از مبتذلترین سیرکهای سیاسی سالهای اخیر شد
جوکر تایم لندن
گروه سیاسی: نامش را دادگاه گذاشتهاند، رسانههای زیادی را نیز برای پوشش حداکثری آن به کار گرفتهاند اما در نهایت تبدیل به یک استندآپ کمدی شده است. بله! درست حدس میزنید! از آنچه با عنوان «دادگاه بینالمللی مردمی آبان» مورد خطاب قرار میگیرد سخن میگوییم؛ سیرک نمایشیای که از شدت مهندسی آماتور و نسخههای کودکانهای که در آن برگزار میشود تبدیل به سوژهای برای شوخیهای کاربران شبکههای اجتماعی شده است. در نقدهای سینمایی به فیلمی که نمیخواهد کمدی باشد اما از شدت ضعف مخاطب را به خنده میاندازد، «کمدی ناخواسته» میگویند. احتمالا برگزارکنندگان این نمایش نیز پیش از هر چیز دوست داشتند خالق یک تراژدی باشند اما کمدی ناخواسته این دادگاه باعث شده حتی بسیاری از جریانات ضدانقلاب نیز برگزاری این به اصطلاح دادگاه را به عنوان یک رسوایی برای جریانات برانداز بدانند.
به گزارش «وطنامروز»، آبانماه امسال برخی جریانات خارجنشین خبر برگزاری دادگاهی نمادین درباره حوادث آبان 98 به میزبانی لندن را با آب و تاب زیادی در رسانههای فارسیزبان خارج کشور مطرح کردند؛ دادگاهی که به ادعای برگزارکنندگان قرار بود تبدیل به مکانی برای انتشار اخبار جدید درباره حوادث آبان 98 از سوی شاهدان و نیروهای دخیل و عناصر نفوذی حاضر در دستگاههای حاکمیتی ایران باشد. اما هرچه زمان میگذشت آنچه در مقابل دیدگان مردم به نمایش درمیآمد بیش از همه یادآور استندآپ کمدیهای پرطرفدار این روزها بود. گویی اپوزیسیونی که در این سالها هرگونه دریوزگی را برای دیده شدن به کار بسته بود و به در بسته خورده بود این بار کمدی را گزینهای مقرون به صرفهتر برای انداختن خود بر سر زبانها دانسته بود. برگزاری نخستین دور این دادگاه در 5 روز پیاپی و با حضور 45 شاهد فرضی به رغم تمام آب و تابهای رسانهای و پخش زنده آن در شبکههای وابسته به آمریکا و سعودی به شکست این سیرک منتهی شد و به رغم سرمایهگذاری گسترده جریانات ضدانقلاب برای موجآفرینی در دومین سالگرد حوادث تلخ آبان98، افکار عمومی کمترین همراهی را با این به اصطلاح دادگاه از خود نشان نداد. اما این پایان کار نبود و هفته گذشته دومین دور از جلسات این سیرک در سالن چرچهاوس در مرکز لندن در 3 روز پیاپی و با حضور 116 شاهد فرضی دیگر پی گرفته شد.
* شاهدانی که نباید بخندند!
مهمترین ویژگی این سیرک که با عنوان دادگاه به میزبانی انگلیس برگزار شد مربوط به شاهدان فاقد هرگونه هویتی بود که دست به افشاگری میزدند؛ شاهدانی که همانند شخصیتهای سریال بازی مرکب هر کدام عددی داشتند و در تمثال نگهبانان این بازی با چهرههایی پوشانده شده، بدون نام و حتی صدایی مشخص اقدام به تکرار مجموعهای از اتهامات به دستگاههای امنیتی کشور میکردند. ادعاهای این شاهدان فرضی فاقد هرگونه وجه استنادی بود و هرکدام با معرفی خود به عنوان یکی از حاضران در صحنهها یا مقامات مسؤول در دستگاههای امنیتی، اوهام و سناریوهای سینمایی خود را تکرار میکردند.
فراتر از فرم برگزاری هزلآلود این دادگاه، ادعاهای سخیف شاهدان فرضی و صحنهآرایی کودکانه این اعترافات باعث شد عملا در روزهای برگزاری این جلسه به اصطلاح دادگاه، بازیهای شاهدان تبدیل به یکی از سوژههای طنز در فضای عمومی جامعه بویژه شبکههای اجتماعی شود.
طرح ادعاهایی همچون حضور نیروهای سوری و لبنانی، داستانسرایی درباره برخی حوادث سال98 و... تنها بخشی از این سیرک بود. در این میان یکی از شاهدان فرضی که با چهره پوشیده در این جلسه شرکت کرده بود، در حالی که لباس یک افسر نیروی انتظامی را به تن داشت با طرح این ادعا که یکی از اعضای رده بالای سپاه پاسداران است به بیان تراوشات ذهنی خود در این باره پرداخت. عملا خلق چنین صحنههایی و گافهای طراحان این دادگاه نمادین باعث شد سالن چرچهاوس لندن تبدیل به یکی از مراکز استندآپ کمدی به زبان فارسی شود.
* دادگاه لندن سوژه خنده شبکههای اجتماعی
عمق فضاحت جلساتی که در آبانماه و هفته گذشته در لندن با عنوان «دادگاه بینالمللی مردمی آبان» برگزار شد تا جایی بود که بسیاری از کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی در روزهای گذشته ضمن اشاره به گافهای برگزارکنندگان و سطح مبتذل این جلسه اقدام به هزل این دادگاه و هجو برگزارکنندگان آن کردند.
صدای مشابه بسیاری از شرکتکنندگان که هیچکدام وجه هویتی مشخصی نداشتند، در کنار گافها و ادعاهای بدون پشتوانه حاضران باعث شد این جلسه تبدیل به نمادی از اوج ابتذال جریان اپوزیسیون وابسته به خارج شود. کمدی ضدانقلاب در لندن به بهانه حوادث آبان سال 98 عملا تبدیل به یکی از خندهدارترین فعالیتهای ضدایرانی جریاناتی شد که در این سالها همواره در تلاش بودهاند وجهه خود را در افکار عمومی ایرانیان ارتقا ببخشند اما در عمل آنچه در لندن روی صحنه رفت بیش از هر چیز کپی سخیفی از برنامههای کمدی تلویزیونی و وامگیری از برخی چهرههای داستانی و سینمایی بود که با تمسخر افکار عمومی نیز مواجه شد. در این میان روز دوشنبه سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در نشست خبری با خبرنگاران در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره برگزاری این دادگاه نمادین با شاهدان فرضیاش، گفت: هر نمایشی کارگردان و بازیگرانی دارد و برخی برای آن استیج فراهم میکنند. آنچه برای من در اینجا مهم است -که دولت انگلیس و مقامات لندن باید بدانند- این است که لندن را به صحنه تمرکزی در اقدامات ضد مردم ایران و همچنین آماده کردن این فضاهای مسموم تبدیل کردند. سعید خطیبزاده ادامه داد: لندن باید تصمیم بگیرد که میخواهد تا چه زمانی به این رفتار خود ضد ملت ایران ادامه دهد. رفتارهای انگلیس مسبوق به سابقه است، هیچ دولت مسؤولی چنین رفتار خصمانهای را در دستور کار خود قرار نمیدهد که فضاهایی را برای رسانههایی که سر در آخور تروریستها دارند و ضد ملت ایران توطئههای شبانهروزی دارند، فراهم کند و هیچ کشور مسؤولی چنین رفتاری نمیکند. اعتراضات جدی خود را به مقامات انگلیسی اعلام کرده و گفتهایم این رفتارهای نابخردانه متناسب با عمل مسؤولانه یک دولت در نظام بینالملل نیست. سابقه روشن لندن به عنوان یکی از مراکز مهم توطئهچینی علیه منافع ایرانیان نیاز چندانی برای تفسیر چرایی برگزاری چنین سیرکی در انگلیس نمیگذارد اما آنچه بیش از هر چیز دیگری واجد اهمیت است سطح سخیف فعالیت و سناریونویسی جریاناتی است که در سالهای گذشته با دریافت هزینههای نجومی از سوی دولتهای بیگانه تقویت شدهاند. در این زمینه آنچه در جریان این دادگاه نمایشی به چشم آمد نشان از سطح ابتذال جریانی داشت که عملا یکی از استندآپ کمدیهای پرسروصدای سالهای اخیر را با صرف هزینه و پروپاگاندای فراوان برگزار کرد.
ارسال به دوستان
موشک دوربرد و نقطهزن خیبرشکن با برد 1450کیلومتر بهعنوان جدیدترین دستاورد راهبردی نیروی هوافضای سپاه رونمایی شد
هدف معلوم
موشک راهبردی خیبرشکن زمان آمادهسازی و شلیک در موضع را به یکششم کاهش داده است
گروه سیاسی: از موشک دوربرد و نقطهزن «خیبرشکن» به عنوان جدیدترین دستاورد راهبردی نیروی هوافضای سپاه در بازدید سردار سرلشکر پاسدار محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و سردار سرتیپ پاسدار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از یکی از پایگاههای موشکی زمین به زمین این نیرو رونمایی شد.
به گزارش «وطنامروز»، موشک راهبردی خیبرشکن از نسل سوم موشکهای دوربرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که از ویژگیهای منحصربهفردی برخوردار است. این موشک دارای سوخت جامد است و در فاز فرود دارای مانورپذیری برای عبور از سپر موشکی است و طراحی بهینه آن باعث شده است وزن آن نسبت به نمونههای مشابه یکسوم کاهش یابد و مدت آمادهسازی و شلیک آن نیز تا یکششم تقلیل پیدا کند. چابکی و سرعت فوقالعاده در اصابت به اهداف در برد و شعاع 1450کیلومتری از دیگر توانمندیهای این موشک است. این سامانه تمامایرانی از ایده تا محصول توسط دانشمندان سختکوش نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طراحی و ساخته شده است.
* مسیر رشد قدرت موشکی را ادامه میدهیم
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در آیین رونمایی از موشک راهبردی و نقطهزن خیبرشکن نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که با حضور جمعی از فرماندهان و مسؤولان نیروهای مسلح برگزار شد، اظهار داشت: بحمدالله قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران برابر متجاوزان و ستمگران و استکبار جهانی و صهیونیستهای آدمکش روزبهروز قدرت بیشتری پیدا کرده و مسیر رشد، ارتقا و تعالی آن را چه به لحاظ کمیت و چه به لحاظ کیفیت ادامه خواهیم داد. سردار سرلشکر «محمد باقری» خاطرنشان کرد: اگر آرامش و امنیتی در کشور ما هست به دلیل ترس و وحشتی است که دشمنان از نتیجه تهاجم و تجاوز به نظام اسلامی قهرمان ما در دلشان دارند؛ ترسی که واقعی است و باید با قویتر شدن ایران عزیز، روزبهروز هم بیشتر شود. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با تأکید بر اینکه قدرت بازدارندگی ایران اسلامی حالت پویایی دارد و ایستا نیست، تصریح کرد: ما موظفیم در اجرای امر فرمانده معظم کل قوا و ادامه راه شهیدان گرانقدر، قدرتمان را روزبهروز افزایش دهیم و این قدرت را نه فقط در تجهیزات و تسلیحات که بسیار مهم بوده و در رستهها و رشتههای مختلف توسط جوانان عزیز کشورمان ساخته میشود، بلکه در حوزه مهم منابع انسانی که به کارگیرنده این تسلیحات هستند نیز به برکت نیروهای مؤمن، مجاهد و شجاعی که به سلاح معنویت و بصیرت مجهز هستند، ارتقا و توسعه میدهیم.
* کاهش زمان آمادهسازی به یکششم سایر موشکها
فرمانده نیروی هوافضای سپاه در آیین رونمایی از موشک سوخت جامد و دوربرد و نقطهزن خیبرشکن گفت: موشک خیبرشکن از موشکهای نسل سوم سپاه است که هم دارای سوخت جامد است و هم دارای سهولت در بهکارگیری. سردار حاجیزاده افزود: این موشک با کارآیی خود در واقع توان بسیار زیادی را به مجموعه موشکی نیروی هوافضای سپاه افزوده است. فرمانده نیروی هوافضای سپاه با بیان اینکه به کارگیری موشکهای خیبرشکن در واقع این توانمندی را در مجموعه ایجاد کرده است که به واسطه وزن کاهشیافته آن که یکسوم شده است، بسیار چابک و تاکتیکی بوده و در بهکارگیری امکان خوبی برای ما فراهم کرده است، افزود: این موشک زمان آمادهسازی و شلیک در موضع را عملا به یکششم کاهش داده و با توجه به موادی که در سرجنگی آن استفاده شده است، قابلیتش به چند برابر تی.ان.تی افزایش یافته است. فرمانده نیروی هوافضای سپاه گفت: در شرایط جنگهای امروزی با این توانمندی که برای ما حاصل شده است در واقع قادر خواهیم بود با استفاده از این نوع موشکها که در فاز نهایی قابلیت مانورپذیری بالایی دارد، اهداف متخاصم را در برد و مسافت 1450 کیلومتری نقطهزنی و مورد اصابت قرار دهیم. سردار حاجیزاده در پایان تأکید کرد: این سامانه تمام ایرانی از ایده تا محصول توسط دانشمندان سختکوش نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طراحی و ساخته شده است.
ارسال به دوستان
با حکم رهبر انقلاب
امیر حاتمی مشاور فرماندهی کل نیروهای مسلح در امور ارتش شد
حضرت آیتالله العظمی خامنهای فرمانده معظم کل قوا، امیر سرتیپ امیرحاتمی را به عنوان مشاور فرماندهی کل نیروهای مسلح در امور ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند. متن حکم معظم له به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امیر سرتیپ امیر حاتمی
نظر به تجارب ارزنده، جنابعالی را به عنوان مشاور فرماندهی کل نیروهای مسلح در امور ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم. مایلم مشورتهای بررسیشده در تقویت ارتش را ارائه نمایید.
سیدعلی خامنهای 1400/۱۱/10
ارسال به دوستان
بذرپاش در مراسم تجدید میثاق با آرمانهای حضرت امام خمینی(ره):
تحول اساسی در دیوان محاسبات در حال رقم خوردن است
مهرداد بذرپاش رئیس کل، علی کامیار دادستان و جمعی از کارکنان این سازمان با حضور در حرم مطهر حضرت امام خمینی(ره) با آرمانهای بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی تجدید میثاق کردند.
در این دیدار که با حضور سیدحسن خمینی همراه بود، بذرپاش اظهار داشت: حرکت حضرت امام خمینی(ره) و ثمره مجاهدتهای ایشان که همان نظام مقدس جمهوری اسلامی است را باید قدر دانست.
رئیس کل دیوان محاسبات افزود: بازگرداندن عزت، شرف و استقلال به ملت از سوی امام راحل عظیمالشأن، نعمتی بزرگ است که نیاز به شکرگزاری زبانی و عملی دارد.
وی با اشاره به اینکه امام راحل، زبان گویای ملت ایران بودند، اظهار داشت: یکی از مصادیق شکرگزاری، تبعیت و حمایت از ولی فقیه زمان است که اگر قدردان این موهبت الهی نباشیم، شاید توفیق تداوم درک آن را از دست بدهیم، چراکه خداوند متعال با هیچ جامعه و قومی عهد اخوت نبسته است. بذرپاش در ادامه تصریح کرد: نهضت امام که آغاز آن از سال ۴۲ بود و به پیروزی در بهمن ۵۷ منتج شد، حاصل پیوند و همبستگی همهجانبه امت و امام جامعه بود. رئیس کل دیوان محاسبات کشور در تشریح تمایز اصلی میان نظام جمهوری اسلامی با سایر نظامهای سیاسی گفت: اگر از نعمت ولی فقیه و امام هدایتگر محروم بودیم، نظام ما با دیگر نظامهای سیاسی در سایر کشورها تفاوتی نداشت، چون مهمترین تمایز جمهوری اسلامی با سایر مکاتب، تحقق شیوه حکمرانی برگرفته از پیوند امام و امت است. بذرپاش با بیان اینکه امام راحل ما شاخص انقلابیگری است، ادامه داد: متر و معیار همه ما در انقلابیگری باید بر مبنای روش و منش امام راحل استوار باشد، چرا که چه پیشی گرفتن از خط امام و چه عقب افتادن از مکتب خمینی، هر ۲ مردود بوده و جز خسران و ضرر به همراه نخواهد داشت.
وی در ادامه تاکید کرد: شکلگیری انقلاب و استمرار آن به بهای تقدیم چند صد هزار شهید و جانباز در جنگ تحمیلی و ۱۷ هزار شهید ترور و فرزند و شوهر و پدر از دست دادن هزاران خانواده بوده است؛ از این رو باید با تمام وجود از این نظام دفاع کرد و میراثدار شایستهای برای ارثیه شهیدان بود. رئیس کل دیوان محاسبات کشور گفت: بعد از گذشت بیش از ۴ دهه از عمر انقلاب اسلامی، برآیند عملکرد آن با وجود موانعی همچون جنگ و ترور و تحریم و بیتدبیری و ناکارآمدیها، افتخارآمیز و قابل دفاع است و به فضل الهی و با همت جوانان باانگیزه و امیدوار، آینده این کشور، درخشانتر از گذشته رقم خواهد خورد.
بذرپاش در انتها با اشاره به اقدامات انجام گرفته در دیوان محاسبات کشور اظهار کرد: ارائه ۴ ماه پیش از موعد گزارش تفریغ بودجه سال ۹۹، برخط کردن حسابرسی مالی دستگاههای اجرایی در راستای تحقق فناورانهمحور کردن دیوان محاسبات، حسابرسی بر مبنای عملکرد و همچنین رسیدگی متناوب ۲ ماهه در سال ۱۴۰۰، تنها بخشی از تلاشهای انجام گرفته از سوی همکارانم در دیوان محاسبات کشور بوده است که حکایت از وقوع یک تحول اساسی در این دستگاه نظارتی دارد.
ارسال به دوستان
ادامه جنگ آمریکا و روسیه بر سر مسأله اوکراین
در کییف چه میگذرد؟
فرزانه دانایی: در طول چند هفته گذشته که بحران اوکراین به بحران اول دنیا تبدیل شده و دنیا در حال تماشای درگیری دولت بایدن با پوتین بر سر احتمال حمله به اوکراین است، این سوال مطرح شده است: در میانه این دعوای سرد بین ۲ جبهه شرق و غرب، چه بر سر مردم اوکراین میآید و اکنون فضا و حال و هوای اصلی مردم در کییف چگونه است؟
وبسایت آمریکایی «نشنالاینترست» در همین زمینه گزارش بسیار جالبی از کییف و حال و هوای این روزهای پایتخت اوکراین دارد؛ جایی که مردم سعی دارند با عواقب این تنش بزرگ زندگی کنند و اعتقاد دارند ۲ قدرت جهانی آنقدر بر احتمال درگیری و جنگ در اوکراین تاکید کردهاند که واقعیتها در داخل اوکراین نادیده گرفته شده است.
خبرنگار نشنال اینترست در همین باره نوشته است: زمانی که در کییف قدم میزنید و با مردم صحبت میکنید متوجه میشوید فضای غالب در این شهر، هم نوعی جبرگرایی است و هم خونسردی در برابر حمله احتمالی روسیه به این کشور. علت این مساله اما درگیریهایی است که از سال ۲۰۱۴ تاکنون در بخشهای مختلف اوکراین ـ بویژه در منطقه دونتسکـ ادامه داشته است. از سال ۲۰۱۴ و جدایی کریمه از اوکراین تا به حال ۱۴ هزار نفر در درگیریها جان خود را از دست دادهاند. این رقم که معمولا خارج از دید رسانهها و همچنین مردم جهان قرار داشته نشان میدهد بحران اوکراین یکشبه به وجود نیامده و یکشبه نیز از بین نمیرود.
خبرنگار آمریکایی در ادامه نوشته است: «تمام رستورانها در شب پر هستند اما خیابانها بشدت در مقایسه با قبل خلوت است. برخی مردم بیان میکنند ترس به وجود آمده از حمله روسها، باعث ایجاد قحطی و گرسنگی یا بحران اقتصادی نشده است اما توانسته به بسیاری از کسبوکارها، بویژه تجارت خارجی آسیب بزند و این ضرر اقتصادی کم از یک بحران تمامعیار نظامی ندارد. مردم معتقدند شایعات درباره حمله نظامی باعث ایجاد بینظمی و عدم قطعیت درباره آینده شده و استرسی را برای مردم ایجاد کرده که در صورتی که جنگ شکل گرفته بود چنین بلاتکلیفیای وجود نداشت. آموزش بسیاری از مدارس به صورت مجازی انجام میشود و بسیاری از موسسات تجاری نیز فعلا تعطیل شدهاند. شهروندان خارجی نیز به توصیه آمریکاییها در حال خروج از این کشور هستند و این بر معضلات اقتصادی که در آینده به وجود میآید، میافزاید. از همین رو است که ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، آمریکا را به تندروی در این زمینه و اغراق در مساله مربوط به حمله احتمالی روسیه متهم کرده است. او از نزدیک شاهد است شایعه جنگ و احتمال درگیری تا چه حد مردم را به خود مشغول کرده و کسبوکارها را از رونق انداخته است. مردم تصور میکنند مانند سالهای پیش -یعنی زمانی که اوکراین تصمیم داشت به اتحادیه اروپایی بپیوندد و درگیری در این کشور منجر به تغییر دولت شد- کییف قربانی درگیری و چالشهای بین ۲ ابرقدرت شرق و غرب شده است. تئوریهای توطئه و اطلاعات منحرفکننده، همواره از طریق شبکه اجتماعی محبوب در اوکراین یعنی تلگرام، در حال چرخش میان مردم است. برخی حتی به این باور رسیدهاند بایدن توان رویارویی با روسیه را ندارد و سعی دارد با اغراق در زمینه حمله مسکو به اوکراین، زمینهای را فراهم سازد که دولت اوکراین، خود دیگر خواهان پیوستن به ناتو نباشد!
تحلیلهای دیگری نیز در این فضا به چشم میخورد که از نظر مردم اوکراین واقعیتر بهنظر میآید: بایدن نمیتواند هنگام برگزاری انتخابات کنگره در ماههای آخر سال ۲۰۲۲ درگیر مسائل و بحرانهای سیاست خارجی باشد و باید عملکردی از خود به نمایش بگذارد، بنابراین با تهدیدات خود و بزرگنمایی در این زمینه به دنبال جلوگیری از ایجاد بحرانی مانند سال ۲۰۱۴ است. در این میان مردم اوکراین به واسطه نگاههای زلنسکی به انتخابات پیش رو در داخل اوکراین و انتخابات کنگره در میانه درگیری و چالشی گرفتار شدهاند که به نظر میرسد دلیلی برای ادامه آن وجود ندارد.
ارسال به دوستان
چگونه مانع تعطیلی بنگاههای اقتصادی شویم
میثم مهرپور*: نظام بانکی اقتصاد ایران سهم بالایی در تأمین مالی پروژهها و فعالیتهای اقتصادی برعهده دارد. از طرفی، امروز یکی از مشکلات بزرگ بنگاههای تولیدی را میتوان هزینه بالای تامین مالی این بنگاهها از طریق تسهیلات بانکی دانست؛ موضوعی که در کنار سایر مشکلات از جمله عدم نوسازی تجهیزات و فناوریهای مورد استفاده در تولید، منجر شده برخی بنگاههای اقتصادی به دلیل عدم توان بازپرداخت اقساط تسهیلات دریافتی خود، عملا امکان تداوم تولید را نداشته باشند و با اعلام ورشکستگی به تملک بانکها درآیند. از سوی دیگر بانکها با توجه به عدم بازپرداخت تسهیلات ارائهشده، مجبور به تملک وثیقههای مذکور مانند زمین این کارخانهها شده و بدین ترتیب بر «اموال غیرنقدشونده» یا اصطلاحا «داراییهای سمّی» خود افزودهاند؛ موضوعی که نهتنها بانکها را از ماهیت و رسالت خود دور کرده بلکه وضعیت نظام بانکی را با تهدیداتی نیز مواجه کرده است. مسالهای که در نهایت هم به زیان نظام بانکی کشور و هم در مجموع منجر به تعطیلی و تملک واحدهای تولیدی شده و بیشک به عنوان یک بازی دوسر باخت دود آن به چشم اقتصاد کشور خواهد رفت. در این میان اگر چه تعطیلی و تملک بنگاههای اقتصادی و کارخانهها، بارها از سوی مقامات عالی دولت سیزدهم نهی و تقبیح شده اما راهکار اجرایی و عملیاتی برای ممانعت از آن ارائه نشده است. موضوع به صورت ساده از این قرار است: یک بنگاه اقتصادی برای ادامه یا افزایش تولید خود، بهبود تکنولوژیها و فناوریهای مورد نیاز و... از نظام بانکی تسهیلاتی گرفته اما به دلیل رکود اقتصادی، برنامهریزی نامناسب، ورود کالاهای مشابه تولید داخل، قاچاق، کاهش قدرت خرید مردم و به تبع آن کاهش تقاضا و صادراتمحور نبودن تولید در امر تولید و فروش محصولات خود موفق نبوده و عملا با زیان مواجه شده و امکان بازپرداخت اقساط تسهیلات دریافتی خود را ندارد. یا در صورت پرداخت اقساط با افزایش هزینههای جاری مواجه شده و عملا امکان تداوم تولید را از دست داده است، این چرخه تا جایی ادامه پیدا میکند که بنگاه اقتصادی عملا تعطیل شده و بانک به عنوان طلبکار، زمین و ماشینآلات آن بنگاه اقتصادی را تملک میکند. این در حالی است که عمدتا ارزش بنگاه اقتصادی یعنی قیمت زمین، تجهیزات، ماشینآلات، برند و... آن بسیار بیشتر از بدهیاش به نظام بانکی است اما به واسطه عدم توان دربازپرداخت تسهیلات بانکی به تملک بانک در میآید. این روند علاوه بر اینکه آن بنگاه را از چرخه تولید خارج کرده و کارگران شاغل در آن را بیکار میکند بر داراییهای سمی بانک نیز افزوده و به نوعی بازی ۲ سر باخت برای اقتصاد کشور است.
در حالی که اگر عقد رخداده میان بانک (وکیل سپردههای مردم) و بنگاه اقتصادی (تولیدکننده) به معنی واقعی کلمه براساس عقد مشارکت میبود، باید هر ۲ طرف «بانک و بنگاه» در این ماجرا در سود و زیان مشارکت داشته باشند. در این حالت اتفاق یا ایدهای که میتواند مانع تعطیلی و تملک کارخانهها از سوی بانک شود این است که وقتی بنگاه اقتصادی امکان بازپرداخت اقساط تسهیلات دریافتی را ندارد، بانک (به نمایندگی از سپردهگذاران) به عنوان طلبکار، متناسب با میزان بدهی بنگاه به نظام بانکی - با توجه به ارزش روز آن بنگاه- به میزان طلب خود سهامدار آن کارخانه شود. در این حالت بانک، به نوعی طلب خود از بنگاه اقتصادی را به صورت سهام، وصول کرده و بنگاه اقتصادی به این دلیل که دیگر نباید اقساط را بازپرداخت کند با کاهش هزینههای تولید مواجه شده و قدرت رقابتپذیری تولیداتش در بازار افزایش مییابد. طبیعتا عقد مشارکت واقعی، از این مرحله به بعد، امکان تحقق و اجرا خواهد یافت؛ اتفاقی که باید از ابتدای پرداخت تسهیلات به بنگاه تولیدی رخ میداد اما به دلیل سهلانگاری، راحتطلبی، عدم دانش فنی و... در نظام بانکی ما رعایت نشده است. گامی که بدون شک هم به نفع بنگاه اقتصادی و هم به نفع نظام بانکی کشور بوده و دیگر شاهد تعطیلی هیچ کارخانه و بنگاه اقتصادی به دلیل بدهکاری به نظام بانکی نخواهیم بود.
* کارشناس ارشد اقتصاد
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|