|
از «دلیران تنگستان» چه میدانیم؟
رئیسعلی، دلوار، 1294
اشاره: مدتی بعد از تاجگذاری احمدشاه جنگ اول جهانی آغاز شد. در آغاز جنگ اول جهانی (1914) قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را مورد هجوم قرار دادند. کشتیهای جنگی انگلستان در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نیروهای اشغالگر 8 آگوست 1915، برابر با 17 مرداد 1294 این شهر را به اشغال خود درآورند. بوشهر پیش از این نیز در چند مرحله بویژه پس از ماجرای محاصره هرات از طرف دولت ایران، اشتغال شده بود. انگلیسیها با اعزام 30 فروند کشتی جنگی به خلیجفارس پس از جنگ با دلاورمردان تنگستان این بندر را تصرف کرده بودند اتفاقی که با مقاومت مردم مواجه شد. نام دلیران تنگستان، رئیسعلی دلواری، شیخ حسین خان چاه کوتاهی و زائر خضرخان اهرمی از این رهگذر وارد تاریخ ایران شد. مقاومت او برای سالها و تا امروز نمونهای از مواجهه مردانه با نیروهای بیگانه است. در این شماره یادآور به بهانه سالروز شهادت رئیسعلی دلواری قیام دلیران تنگستان را مرور میکنیم.
گروه یادآور: با آغاز جنگ اول جهانی، اهمیت خلیجفارس برای انگلیسیها صدچندان شد. آنها که با انعقاد قراردادهای پی درپی توانسته بودند برای سالها از قابلیت گمرکات در بنادر جنوب ایران بهره ببرند، از همراهی عثمانی با اتحاد مثلث نگران شدند. خط مقدم عثمانی به مناطق نفتخیز جنوب ایران نزدیکتر بود. مناطقی که امتیاز بهرهبرداری از آن در اختیار انگلستان بود. از طرف دیگر بوشهر به دلایل متعدد در نتیجه آغاز جنگ به نقطهای ناامن برای انگلیسیها تبدیل شده بود. بوشهر در آن مقطع مهمترین راه ارتباطی و کانون فعالیتهای اقتصادی و سیاسی در خلیجفارس بود. انگلیس با ادعاهای مختلف هرزمان که میخواست در امور انتظامی و اداری بوشهر دخالت میکرد. مردم بوشهر در اجتماع پرشوری به نقض حاکمیت و بیطرفی ایران اعتراض کردند و خواستار اقدامات جدی و فوری دولت شدند. موقرالدوله، حاکم وقت بوشهر در تلگرافی به تاریخ 25 ربیعالثانی 1333 ق به تهران، گزارشی از دلیل اعتراضهای مردمی ارائه میدهد: «الساعه که نیم ساعت به ظهر مانده از مسجد نو بوشهر برگشتیم. هیجان عمومی به درجهای است که فوق تصور است.چنین ازدحامی در بوشهر هیچوقت دست نداده بود و کل علما و عموم طبعات اهالی حضور داشته، مخلص خطابه علما این بود که 3 سال است بدون اینکه هیچ ضرر مالی و جانی از بنادر به انگلیسیها رسیده باشد در آنجا اخلال کرده و عدهای قشون نگاه داشته و حالا هم هتک حرمت و نقض بیطرفی دولت را کردهاند». ارسال به دوستان
رضاخان چگونه زمینه یکهتازی در جنوب را فراهم کرد؟
کیف انگلیسی در دشتستان
رضاخان که روی کار میآید، سرکوب عشایر جنوب را جدیتر پیگیری و با مبارزان جنوب برخوردهای خشنتری میکند؛ زائر خضرخان که مجاهدتهای فراوانی همراه با رئیسعلی انجام داده است کشته میشود، برادران چاهکوتاهی به تبریز و تهران کوچ داده میشوند، آیتالله مجاهد برازجانی به تهران تبعید میشود، سران ایل قشقایی روانه زندان میشوند و در سال 1308 تنها بازمانده از دوران مقاومت در جنوب میرزا محمدخان برازجانی که در مقابل رضاشاه حاضر به تمکین نمیشود با اعزام اردوی نادری به فرماندهی سرهنگ سلحشور و همراهی خائنان داخلی به شهادت میرسد. ارسال به دوستان
مراکز قدرت و حکام هم عصر رئیسعلی
همرهان و ناهمرهان
حد فاصل انقلاب مشروطیت و جنگ اول جهانی (1324 تا 1333ه. قمری) اوضاع نواحی جنوبی فارس نیز سخت آشفته بود. تأثیر رخدادهای مرکزی کشور و رویارویی آزادیخواهان با مستبدان، رقابت قشقایی و خمسه، تعارضات مرزی میان ایالات فارس و حکمرانی بنادر، همچنین تلاش انگلیسیها در جنوب کشور برای توسعه حوزه نفوذ خود و سیطره بر ایالات بزرگ فارس و نیز رقابت میان قدرتهای محلی، همگی ویژگیهای این دوره نواحی جنوبی فارس بود. مراکز قدرت و حکام همعصر رئیسعلی دلواری در فاصله سنوات فوق بدین قرار است: ارسال به دوستان
اگر انگلیسیها بخواهند بوشهر را تصرف کنند...
سوگند رئیسعلی
رئیسعلی در نامههای متعدد به شیخ محمدحسین برازجانی برای جهاد و قیام علیه قوای انگلستان کسب تکلیف میکند که سرانجام مرحوم شیخ صورتی از حکم جهادی که مراجع شیعه از نجف اشرف ارسال داشته بودند به ضمیمه حکم خود مبنی بر وجوب جهاد با کفار انگلیسی و جلوگیری از رخنه آنها به بنادر جنوب و دشتستان و تنگستان و لزوم همکاری خوانین این مناطق و بسیج مردم مسلمان برای رفتن به میدان جنگ صادر میکند و برای همه خوانین میفرستد. ارسال به دوستان
شکایت تجار و مردم جنوب از بیکفایتی قاجار در مقابله با انگلیسیها
مگر ما ملت ایران نیستیم؟!
یکی از بزرگترین جنایات انگلیس در ایران که به کمک روسیه انجام شد قرارداد 1907 م بود که در زمان نخستوزیری امینالسلطان اتابک در پترزبورگ، پایتخت روسیه، به امضا رسید و بر اساس آن ایران به 3 منطقه شمال روسیه، جنوب انگلیس و یک منطقه ظاهرا بیطرف تقسیم شد. در همین زمان «مستر لینچ» انگلیسی که به قول «ادوارد براون» با اوضاع ایران آشنا بوده در مقالهای که در شماره ماه آوریل مجله آسیایی امپراتوری نوشت با نهایت گستاخی و بیشرمی درصدد تحقیر ملت ایران بر آمده، چنین مینویسد: «بیاییم امیدوار باشیم که این پیمان شاید ما را به مناسبات بهتری با روسیه رهبری کرده و بلکه از روی شالوده درستی ما را از ترس و نگرانی برهاند. من میترسم تمایل به بهبودی روابط با ایران مشکل بشود؛ چه ایران مانند روح مردهای است که در ضیافتی که به احترام روسیه در این قرارداد بر پا ساختهایم، ظاهر شده باشد. وقتی نشاط این جشن اوج گرفت و جامها به دور افتاده به سلامتی یکدیگر مبادله میگردد، این ملت کوچک که آثار هنر و هوش او جهان را منور و توانگر ساخته است و دستکم انتظارات او بیش از اینکه این قرارداد امضا شده باشد تعهد شده بود، میان حیات و مرگ افتاده، پیچیده کنارش انداختهایم، بدون اینکه شرکت داده شده باشد تنها و بیچاره به پای ما افتاده است». ارسال به دوستان
محل شهادت رئیسعلی
رئیسعلی دلواری پس از جنگ دلوار که شکست قوای انگلیسی در آن جنگ، یکی از نکات مهم تاریخ جنگ اول جهانی در جنوب ایران بود، به حملات شبانه خود در بوشهر افزود. وی با همفکری دیگر خوانین منطقه، طرح حمله سراسری به بوشهر و آزادسازی آن را پی ریخت. در گیرودار این حمله بود که رئیسعلی دلواری، هنگامی که قصد شبیخون به عمارت سفید سبزآباد را داشت، در محلی به نام «تنگک صِفَر» که در عکس مزبور دیده میشود، از پشت مورد اصابت گلوله یکی از همراهان خائن خود قرار گرفت و شهید شد. ارسال به دوستان
منوچهر آذر، بازیگر نقش «واسموس» در سریال «دلیران تنگستان»: قرار شد نقش واسموس را ایفا کنم و برای ایفای این نقش مطالعات بسیاری را انجام دادم. کتابی هم با نام واسموس لورنس آلمانی نوشته کریستوفر سایکس موجود بود که آن را هم خواندم. دیدم شخصیت بسیار عجیب و غریب و خوبی است. او فردی است که ابتدا برای جاسوسی به ایران میآید ولی در ادامه شیفته اخلاقیات ایرانیها و همرنگ و هملباس آنها میشود و سعی میکند زبان و حتی لهجه تنگستانی را همانند آنها صحبت کند. حافظه بسیار قویای داشت و به نظر من گریمور بسیار خوبی هم بود، چون به مرد هزارچهره معروف شده بود. انگلیسیها برای سر رئیسعلی 2 هزار پوند جایزه گذاشته بودند ولی برای سر واسموس 5 هزار پوند جایزه گذاشتند، چون فتنه عجیبی برای انگلیسیها بود. در دل ایرانیها هم جا پیدا کرده بود و حتی آموزشهای جنگی را هم به ایرانیها یاد میدهد. ساخت سریال بسیار بسیار محتاطانهتر و منطقیتر از امروز بود. برای اینکه آن زمان ما برای افکت سریال آمانوئل را آورده بودیم که افکتور پدرخوانده هم بود. من چندین سریال جنگی بازی کردهام ولی هیچکدام مثل سریال دلیران تنگستان نبود. «دلیران تنگستان» نام سریالی ایرانی است که بر اساس مبارزات رئیسعلی دلواری در مقابل انگلیسیها ساخته شده است. این اثر درباره تاریخ مبارزان تنگستان، دشتی، دشتستان و بوشهر در جنوب ایران در مقابل امپراتوری بریتانیاست که در ۱۴ قسمت و در طول 2 سال از (۱۳۵۲-۱۳۵۰) به کارگردانی «همایون شهنواز» و تهیهکنندگی «ملکساسان ویسی» ساخته شد. ارسال به دوستان
رئیسعلی وصیت کرده بود که در نجف دفن شود. بعد از 6 ماه تا یک سال از شهادتش، پدرش تصمیم میگیرد که به وصیت پسرش عمل کند. او مردم را از کازرون، شیراز، گناوه، همدان، خرمشهر، اهواز و جاهای دیگر دعوت کرد تا پیکر رئیسعلی را منتقل کنند. پیکر را بیرون آوردند و دیدند که هم جنازه و هم کفن تمیز و سالم بود و فقط همان نقطهای که تیر خورده بود زرد و خونش خشک شده بود! مردم با چاوشخوانی که رسم معنوی است و برای احترام انجام میشود، جنازه را به یک امامزاده برده و بعد به کربلا و در نهایت به نجف منتقل کرده و در وادیالسلام دفن کردند. ارسال به دوستان
گفته میشود این عکسها که رئیسعلی دلواری در آن حضور دارد و مربوط به 108 سال پیش است، اخیرا از آرشیو یک عکاس آلمانی به دست آمده است. ارسال به دوستان
سال 89 بعد از گذشت قریب به 40 سال برای نخستینبار فیلمی مستند از همسر شهید رئیسعلی دلواری در شبکه یک سیما پخش شد. این مستند که «خیری» نام دارد و در سالهای بعد هم از شبکه استانی بوشهر پخش شد، توسط مستندسازان صداوسیمای مرکز بوشهر با بهرهگیری از مصاحبهای که در سال 1352 با مرحوم خیری، آخرین همسر رئیسعلی دلواری انجام شده، تولید شده است. در این مستند برای نخستینبار اسناد واقعی و ناگفتههایی از جنگهای شهید رئیسعلی دلواری، سردار بزرگ مبارزه با استعمار در مصاف با متجاوزان انگلیسی ارائه شد. ارسال به دوستان
دلاور تنگستانی با انگلیسیها چه کرد؟
جوانی داد زد: میخواهم رئیسعلی بشوم!
«مردم جنوب ایران، همیشه حافظ کشور بودهاند». این، توصیف «احمدشاه» است از مردم جنوب؛ توصیفی که چندان به مذاق مستر «چیک» انگلیسی خوش نیامد. او معنی این حرف را بسیار بهتر از شخص شاه میفهمید. گورستان سربازان انگلیسی در بوشهر که در نزدیکی محل خدمت مستر چیک قرار داشت، مهر تاییدی بود بر کلام شاه. بهار سال 1294، یعنی یکسال پس از آغاز جنگ بزرگ، بوشهر برای سربازان انگلیسی دروازهای بود به جهنم. هر روز تعدادی سرباز یا افسر انگلیسی در نبرد، کمین یا شبیخون ایلات و عشایر منطقه کشته میشدند و فرماندهان انگلیسی ناتوان از کنترل اوضاع، مدام درخواست نیروی کمکی میکردند. در میان آنها اما سیاستمدار جوانی بود به نام «هربرت چیک» که بخوبی میدانست سرب داغ حریف مردم جنوب نیست! او که در غیاب دائمی کنسول بریتانیا در بوشهر، عملا بازوی سیاستگذاری نیروهای انگلیسی در جنوب ایران قلمداد میشد، به دنبال سلاحی نامرئی میگشت که ایرانیها توان مقابله با آن را نداشته باشند؛ سلاحی که عاقبت آن را یافت. بوشهر آن روزگار، اصلیترین دروازه ورود کالا به جنوب ایران بود. مستر چیک با مسدود کردن مبادی ورود کالا به بندر بوشهر، نبض اقتصاد شهر را به دست گرفت. سپس عدهای را اجیر کرد تا در بازار و در میان مردم، آشوب و بلوا به راه بیندازند. چیزی نگذشت که یک قحطی مصنوعی در شهر به راه افتاد. مستر چیک درباره وقایع آن روزها، در دفتر خاطراتش مینویسد: «یکی از راههای مهار ایرانیها، مشغول کردن آنها با فقر است. نباید احساس کنند ما رودرروی آنها ایستادهایم. اگر بیخیالیشان تبدیل به تعصب شود، آن وقت باید از تعصب این مردم ترسید. برای همین، همه نیرویمان را به کار گرفتهایم تا میان سران آنها اختلاف بیندازیم. البته اختلاف انداختن میان ایرانیها آسان است». مستر چیک که زبان فارسی را با گویش محلی مردمان جنوب روان تکلم میکرد، بیواسطه با خانهای منطقه مکاتباتی دوستانه داشت و همزمان بر هر یک از آنان جاسوسانی گمارده بود تا از کوچکترین تصمیماتشان آگاه شود. با این همه بخوبی میدانست میان او و پیروزی، یک پل سرنوشت قرار دارد؛ پلی که نهتنها این سیاستمدار انگلیسی، بلکه روسها، آلمانها و حتی ترکان عثمانی، همه در آرزوی فتح آن بودند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|