|
نگاهی به نمایش «مضحکه شبیه قتل» به کارگردانی حسین کیانی
شاه بیشین!
تئاتر ملی، تئاتری است که در سرشت و ساختار و گوهر آن، ملی بودن را باز میشناسیم. یعنی تئاتر ملی در شیوه ساختاریاش، باید نمایشی باشد که هر کس در هر جای جهان آن را ببیند بیهیچ نشانه آشکار بیرونی بتواند درک کند که این تئاتر از آن یک ایرانی است. برای نزدیک شدن به تئاتر ملی، باید ضمن پذیرفتن وجه ملی بودن این هنر دست به خلق آثاری بزنیم که بتواند با بومیسازی مفاهیم و قصهها، شاخصه مهم سرگرمکنندگی و جذبکنندگی را در خود داشته باشد. متاسفانه ویروس گرتهبرداری از آثار غیروطنی و نمایشنامههای وارداتی که فاصلهای بسیار با ماهیت و فرهنگ اصیل این مرز و بوم دارد و نادیدهگیری پتانسیلهای بسیار تئاتر ملی و ایرانی ما معضلی برجسته در نگاه شبهمدرن هنرمندان این دیار بوده است. اما نمایش «مضحکه شبیه قتل» که چندی پیش در تئاتر شهر به اجرا درآمد، نشانههایی از ایرانی بودن داشته که با زبانی کمیک به تمسخر و نقد دوران قجری میپرداخت. دنیای قجرها و بویژه عصر ناصرالدینشاه که اغلب دستمایه آثار تصویری و نمایشی بوده است در اینجا نیز تاریخ اثر را تشکیل میدهد. ناصرالدینشاه ترور شده و در بلبشوی پس از مرگش ارسال به دوستان
گزارشی از نشست نمایش فیلمهای کوتاه در مؤسسه اوج
چراغهای حقیقت
پوریا میرآخورلی: پانزدهمین نشست نمایش فیلم موسسه فرهنگی- هنری اوج در حالی یکشنبه 17 آبان ماه 1394 برگزار شد که این موسسه از این هفته تصمیم به نمایش فیلمهای کوتاه داستانی به جای مستند گرفته است. نوای عزاداری تمام فضای طبقه ششم را پر کرده است. هرکس، هرچند برای بار اول باشد که وارد این طبقه میشود، صدا او را به سالن نمایش فیلم هدایت میکند. ساعت از 16گذشته است و اندک اندک مخاطبان در حال ورود به سالن نمایش هستند. سالن با چراغهای روشن کلیپهایی را همراه با نوای مرتبط با عزاداری سید و سالار شهیدان پخش میکند. بعد از تمام شدن کلیپها و مستقر شدن مخاطبان، مجری روی سن میرود و موجز و مختصر حضار را دعوت به دیدن 2 فیلم کوتاه داستانی «هوادار» به نویسندگی و کارگردانی علی دلکاری و «فندک انگلیسی» به کارگردانی مصطفی معارفوند و نویسندگی احمد کاوری میکند. نکته مشترک هر دو فیلم، علاوه بر کوتاه و داستانی بودن آن، مشارکت خانه فیلم انقلاب اسلامی و تهیهکنندگی محمد قانعفرد است. بلافاصله چراغها خاموش میشود و «به نام خدا» روی صفحه نقش میبندد. فیلم کوتاه «هوادار» با تصویر بسته یک آنتن تلویزیون آغاز میشود. در نماهای بعدی به کشمکش میان پیرزن و آنتنی که تصویر را خوب پخش نمیکند، میپردازد. پیرزن برنامه پخش مسابقات فوتبال را دارد و در ساعات پخش آنها با تلویزیون 14 اینچ سیاه و سفیدی سعی در دیدن فوتبال دارد که تصاویر برفکی است. پیرزن در دهی تقریبا خالی از سکنه زندگی میکند که هیچکس نمیتواند به او در حل مشکلش کمک کند. سرانجام پیرزن راهی شهر میشود تا چاره کار را یاد بگیرد. تا بدینجا همه چیز غیرواقعی مینماید؛ چه اینکه پیرزنی سنتی تا به این حد علاقهمند به فوتبال، تضاد بالایی را به وجود آورده است که آن را از باورپذیری دور میکند اما ضربه فیلم در غافلگیری پایانی آن است که این تضاد را برطرف میکند. در پایان مشخص میشود که پیرزن تمام این تکاپوها را برای پسر معلول خود انجام میدهد تا او بتواند فوتبال نگاه کند. «هوادار» با خست در اطلاعاتدهی به مخاطب و با پنهانکاری سعی میکند مخاطب را غافلگیر کند و تمام ایرادها و خردههایی را که مخاطب به باورپذیری فیلمنامه میگیرد، خنثی میکند. در بحث کارگردانی این فیلم از قاببندیهای زیبایی سود میبرد که لوکیشن این فیلم که در یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است، این امکان را فراهم آورده است. علاوه بر آن استفاده از قاب در قاب از نکات بارز دکوپاژهای این فیلم به حساب میآید. زمان فیلم تقریبا 15دقیقه است. بعد از اتمام فیلم «هوادار»، بدون وقفه فیلم «فندک انگلیسی» به نمایش درآمد. فیلم فضای تاریکی دارد که موسیقی نیز به تشدید این فضا کمک میکند. در نگاه اول، حرکت سریع دوربین(Fast motion) در بعضی نماها و کات روی ضرباهنگهای موسیقی جلب توجه میکند. مکان فیلم در موزه عبرت است و لباسها دهه 50 را تداعی میکند. ماجرای فیلم درباره شکنجهگری (احمد کاوری) است که با یک تفنگ فندکی که پدرش از هند برای او آورده است، سیگارهایش را روشن میکند. حین یکی از بازجوییها پیرمرد خدمتکار زندان، جای سلاح واقعی او را با تفنگ فندکیاش عوض میکند و خب نتیجهاش طبیعتاً مشخص است. فیلم در یک لوکیشن برگزار میشود و صدای آه و ناله زندانیان به صورت آمبیانس در طول فیلم شنیده میشود که این مورد از ظرافتهای این فیلم به شمار میرود. پس از پایان فیلم «فندک انگلیسی» چراغهای سالن نمایش روشن میشود و مجری از محمد قانعفرد دعوت میکند روی سن بیاید تا مراسم تقدیر و تشکر از کارگردانهای این دو فیلم انجام شود. مجری از مصطفی معارفوند، کارگردان فیلم «فندک انگلیسی» دعوت میکند تا لوح تقدیر خود را از دست تهیهکننده کار بگیرد. حضار با صلوات او را مشایعت میکنند و بعد از گرفتن لوحتقدیر، شاخه گل و یک جعبه خاتمکاری شده از او تقاضا میشود تا چند کلمهای صحبت کند. مصطفی معارفوند میگوید: «هرکسی هدفی را دنبال میکند و هدف من از ساخت فیلم، خدمت است و اگر توفیق داشته باشم و خدا حمایتم کند، این راه را که قدم اول بود ادامه دهم». مجری از حضار میخواهد که اگر کسی سوالی دارد بپرسد. یکی از خانمهای حاضر در جلسه به غیرواقعی بودن این فیلم و اینکه چنین موضوعی را نشنیدهایم که اتفاق افتاده باشد، اشاره میکند. کارگردان در جواب میگوید: «ظلم پایدار نیست و با این سفارش این فیلمنامه نوشته شد. فیلم بیزمان و بیمکان است و با توجه به لوکیشنی که در اختیارمان قرار گرفت به رژیم ستمشاهی مربوطش کردم. یکخطیاش که ظلم پایدار نیست، مهم بود». در ادامه یکی از افراد حاضر در جلسه در تایید حرف کارگردان، از عدم لزوم واقعی بودن فیلمهای داستانی میگوید. مجری از عدم حضور نویسنده و کارگردان فیلم «هوادار» میگوید که نتوانست در این جلسه حضور داشته باشد و لوح تقدیر و هدیه علی دلکاری به رسم امانت به آقای پارسا سپرده میشود. بعد از تحویل لوح تقدیر به ایشان و سوال نداشتن حضار، مجری میگوید: «کار آنقدر خوب بود، سوالی وجود ندارد». در آخر از محمد قانعفرد، تهیهکننده هر دو فیلم نیز تقدیر میشود. ارسال به دوستان
اخبار
اجرای نمایش «اروند خون» در یادبود شهدای غواص ارسال به دوستان
نبض پایداری در نمایش «ایستاده در موقعیت»
وحید نفر، کارگردان نمایش «ایستاده در موقعیت» این اثر را نبض زندگی در جنگ میداند و معتقد است برای انتقال بهتر مفهوم توجه به آکسسوار صحنه اهمیت دارد. به گزارش مهر، کارگردان نمایش «ایستاده در موقعیت» افزود: زمانی نزدیک به ۷ ماه طول کشید تا اولین اجرای این نمایش در جشنواره ایثار رقم بخورد که دلیل این تاخیر هم این بود که جشنواره بنا به دلایلی به تعویق افتاد ولی در نهایت اثر ما در همان جشنواره روی صحنه رفت و توانست جوایزی را هم از آن خود کند. وی با اشاره به اینکه بعد از آن به پیشنهاد انجمن تئاتر انقلاب و دفاعمقدس و حمایت آنها «ایستاده در موقعیت» برای اجرای صحنهای آماده شد، بیان کرد: خوشحالم از اینکه قبل از آغاز اجرا پیشفروش بلیتها راضیکننده است و لطف دوستان و مخاطبان شامل حال من شد. «ایستاده در موقعیت» نبض زندگی در جنگ است. جنگ همیشه یک مساله بزرگ و تکاندهنده است که قطعا زندگی انسانها را تحت تاثیر قرار میدهد و عواقب آن اجتنابناپذیر است اما زندگی کردن را نباید فراموش کرد. وحید نفر اظهار کرد: زندگی در شرایط جنگ موضوعی است که باید هم در زمان خود و هم بعد از آن مورد توجه قرار بگیرد و آنچه در «ایستاده در موقعیت» مد نظر داشتم نمایش ارزش زندگی و انسانها در موقعیتی چون جنگ بود و تمام تلاشم را کردم تا نشان دهم حتی در بدترین شرایط هم نباید از این مهم غافل شد. این کارگردان با اشاره به اینکه بسیاری از نمایشهای صحنهای به خاطر کمی بودجه بازیگرمحور شدهاند، گفت: اغلب اجراهای روی صحنه بر پایه دیالوگها و موقعیت بازیگر شکل میگیرد و البته این خلاقیت دوستان ما را نشان میدهد که با کمترین امکانات بهترین فضا را به مخاطب نشان میدهند ولی ما تلاش کردیم در این نمایش کمی از این مسیر فاصله بگیریم و به آکسسوار صحنه هم توجه کنیم. ارسال به دوستان
رویدادها
حسین میرزائیان، نویسنده و بازیگر تئاتر: ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|