|
از تلاش برای توافق به هر قیمتی تا «دستهای خالی»
عایدی سینما از برجام؛ هیچ از «تقریبا هیچ»
محمدرضا کردلو: درست در روزهایی که حسن روحانی آب خوردن مردم را نیز به تحریمها گره میزد، علی جنتی، وزیر ارشاد دولت یازدهم ادعا کرده بود باید تحریمها برداشته شود تا شرایط برای ساختن فیلمهای فاخر مهیا شود. این ادعای تبلیغی که مانند همه گفتارهای اهالی پاستور در آن ایام برای حصول توافق به هر قیمتی صورت میگرفت، منطقی به نظر نمیرسید، چرا که فاخر بودن فیلمهای ساختهشده پیشین را با چالش مواجه میکرد. به عبارت دیگر این سوال را در اذهان به وجود میآورد که آیا پیشتر و در همه این سی و چند سال که تحریمهای مختلف وجود داشته، آیا هیچ فیلم فاخری ساخته نشده بود؟ از طرفی انتظارات برای دوران پساتحریم را نیز افزایش میداد. دورانی که با گذشت بیش از 6 ماه از آغاز برجام هنوز شروع نشده است، چرا که «تقریبا هیچ» تحریمی برداشته نشده است. ارسال به دوستان
تأملی بر اظهارنظر وزیر ارشاد درباره رونق سینماها
افتخار از جیب دیگران!
مرتضی اسماعیلدوست: علی جنتی در حاشیه مراسم رونمایی از طرح جامع فرهنگی، ورزشی و گردشگری قشم عنوان داشت: «در شرایط کنونی صاحبان سینماها احساس میکنند سینما رشد داشته و فیلمهای سینمایی طرفدار پیدا کرده است به طوری که برخی سینماهای ما در طول شبانهروز متقاضیانی برای دیدن فیلمها دارند». این اظهارنظر متولی اصلی فرهنگ و هنر در حالی بیان شد که برای رشد فروش فیلمها که در اکران نوروزی سینماها به شکلی حبابی رخ داد و سپس به تنزل درآمد، میتوان دلایلی مغایر از آنچه مدنظر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است را مطرح کرد که یکی از مهمترین آنها افزایش ظرفیت سالنهای سینمایی در یک سال اخیر از جمله با تاسیس پردیسهای سینمایی در نقاط مختلف شهر به همت شهرداری تهران است که براساس آمارها چیزی در حدود 50 درصد فروش کل سینماها از وجود همین پردیسهاست. این مجتمعهای تجاری- هنری چندمنظوره در حالی به رونق فروش فیلمهای در حال اکران افزوده است که تلفیق و ترکیب فضاهای تفریحی و تجاری که یکی از مولفههای زندگی مدرن شهری در کشورهای پیشرفته است، موجب جذب افرادی میشود که بخشی از آنها مخاطبی از پیش تعیین شده برای ورود به سینما نیستند اما به دلیل حضور در فضای تجاری و خرید از بوتیکهای مجتمع علاقهمند میشوند تا زمانی را برای تفریح و تماشای فیلم در سالن سینما بگذرانند و این مساله ارتباطی به دولتی خاص یا سازمان سینمایی فعلی چنانکه بیان شده ندارد. برای نمونه پردیس سینمایی «کورش» در غرب پایتخت با 14 سالن سینما و در اختیار داشتن توان بخش خصوصی یکی از مهمترین دلایل رونق سینماها بوده و با افزودن 2800 صندلی به ظرفیت سینماهای کشور نقش مهمی در رونق سینماها داشته است. موارد دیگری را هم میتوان در افزایش فروش فیلمها در سالهای اخیر مطرح کرد که از جمله آنها وجود تبلیغات فیلمها و نیز بیرقیب شدن سینماها برای جذب مخاطبان علاقهمند به آثار تصویری بوده است، چنانکه پس از شکست هجمه تصویری شبکههای ماهوارهای و نزول فاحش سطح کیفی سریالها همچنین بیرونقی مجموعههای تلویزیونی داخلی که دلایلی متعدد بر آن وجود دارد، سینما تنها گزینه مناسب برای رجوع مخاطبان برای تماشا بوده است و همانطور که اشاره شد وجود سالنهای شیک با امکانات جدید صوتی و تصویری و چیدمان جذاب فضاهای ایجادشده در مجتمعها امکانی برای رغبت مردم به حضور در سالنهای سینما شده است. اما مساله مهمی که در نگاه متولیان فرهنگ و هنر نادیده گرفته میشود، افزایش قیمت بلیت سینماها در سالهای اخیر است. در واقع آنچه در آمارها مورد لحاظ قرار میگیرد میزان فروش فیلمها و نه تعداد صندلیهای تکمیل شده در سالنها است، از این رو وقتی از سوددهی در سینما یاد میشود و ناظر به رشد ظرفیت مخاطب میشود، قیاسی درونی از سالهای متمادی بدون توجه به میزان افزایش قیمتها دارد. بدیهی است وجود فیلمهای ارزنده و قابل قبول در بهرهمندی از میزان رضایت مخاطب تاثیرگذار خواهد بود و هنگامی که آثاری مطلوب وجود نداشته باشد یا مخاطب پس میزند یا ناچار به محصولات موجود بسنده میکند که میتواند در درازمدت منجر به نزول ذائقه مخاطب شود. از این رو وقتی به کلیت فیلمهای اکران شده در این سالها نظر بیفکنیم، شاهد وجود فضایی قابل توجه نخواهیم بود و اکران آثار کمدی در سطحی سخیف نشانهای از تلاش متولیان سینما برای جهتدهی مسیری قابل قبول نبوده است تا منتج به اعلام افتخار از سویشان شود! ارسال به دوستان
دانشگرها و دهه هشتادیهای ارغوانی
ابوالفضل کوشکباغی*: خیلی از ما احتمالا «نماهنگ ارغوان» را دیدهایم و از آن لذت بردهایم و دوباره آن را دیدهایم و هر دفعه که نگاهمان میهمان ارغوان شد احساسی داشتیم که به دلمان نشست و اینگونه بود که دلهایمان ارغوانی شد. میبینیم که چگونه هزینه نهچندان زیاد و شعر ساده و صدای نوجوانان تازه بالغ، دلها را به تکاپو میاندازد و افراد را سر شوق میآورد. چهره نوجوانان معصوم و دوستداشتنی در این نماهنگ به زیبایی آن افزوده است و چشم را جلا میدهد. اصلا دلیل گیرایی ارغوان میتواند همین باشد چرا که از دل برآمده و لاجرم بر دل مینشیند و خدا میداند که ارغوان حرف دل خالص است. آری! ارغوان حرف دل نسلی است که سالهای عشقبازی عارفان دل شب در خاکهای رملی کوشک را ندیدهاند و پندارشان این است که شهدا هستند حتی اگر ما خود حجابیم. این حرف، حرف دل جاماندگانی است که سودای حلب و زینبیه در سر دارند و هر موقع تابوت شهید میبینند عقده دلشان باز میشود، تو گویی آنها میدانند که همه چیز کائنات به دست این سالکان الیالله است و خدا رحمت کند حاج حسین خرازی را که میگفت: «رفقا! مواظب باشید که اگر شهید نشویم باید بمیریم.» و تو چه میدانی شهادت چیست؟! آنگاه که عاشق در بالاترین درجه به معشوق خود نزدیک میشود و پایکوبان شمع عشق را در مییابد و عاشقانه بزرگترین دارایی خود یعنی جان شیرین را در راه یار فدا میکند. چه در آبهای اروند، چه در خاکهای نرم کوشک و چه در خیابانهای حلب! این است صدای نسلی که از کودکی خادم این خاندان باکرامتند و اینها نوجوانانی هستند که آرزو میکنند در راه این عترت حبیب مظاهر شوند و خدا اصحاب سیدالشهدا را بیامرزد که با سرمستی رسم عاشق و معشوق را به ما یاد دادند. نسلی که در میان این همه تعصبات و جاهلیت، فارغ از مرزبندیهای دههای خود را از دهه ۶۰ و۷۰ گذراندهاند و عشقی به طول تاریخ بشری دارند و این عشق جز با ریختن خون خود در راه یار به وصال نمیرسد و من چه میدانم وصال چیست؟! نسلی استکبارستیز که میدانند این راه قدس است که از کربلا و دمشق و حلب ارسال به دوستان
اخبار
راوی کتاب «کوچه نقاشها»: ارسال به دوستان
رویدادها
عرضه محصولات جانبی انیمیشن «شاهزاده روم» ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|