|
گفتوگو با علی صدرینیا، کارگردان و مستندساز
سینماییهای جزیره فارسی
گروه فرهنگ و هنر: اتفاق مهمی که سال گذشته در چنین ایامی در خلیجفارس به وقوع پیوست، به قدری به جهت رسانهای اثرگذار بود که به سرعت روی تلکسهای خبری دنیا رفت و شبکههای مختلف با تیترهای مختلف، درباره آن صحبت کردند. به گزارش «وطنامروز»، بازداشت ملوانان آمریکایی در خلیجفارس، توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فضایی را به وجود آورد که به فاصله چند ساعت سخنرانی اوباما در رسانههای خبری به یک لطیفه تبدیل شد. اوباما در سخنرانی سالانهاش از قدرت نظامی آمریکا تعریف کرد و گفت: «نیروهای نظامی ما بهترین جنگجویان طول تاریخ جهان هستند». این سخنرانی اما به فاصله کوتاهی با خدشه جدی مواجه شد. نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اقدامی غرورآفرین قدرت برتر جمهوری اسلامی در عرصه نظامی را به رخ دنیا کشیدند؛ اتفاقی که یک سکانس سینمایی از دل آن بیرون آمد و به سرعت از شبکههای مختلف پخش شد. دست تسلیم آمریکاییها پشتسرشان است و نیروهای ایرانی با احاطه کامل آنان را به جرم ورود به آبهای ایران بازداشت کردهاند. این تصاویر به تنهایی هیمنه آمریکاییها را در منطقه و جهان با خدشه مواجه کرد و روی دیگری از قدرت جمهوری اسلامی در عرصه دریا را به رخ کشید. محمدعلی صدرینیا، سازنده مستند «جزیره فارسی» که روایت ناگفتههایی از دستگیری و بازداشت ملوانان ارتش آمریکا در خلیجفارس است، درباره این سوژه بشدت سینمایی به «وطنامروز» میگوید: اتفاقی که سال گذشته در خلیجفارس روی داد، اتفاق بزرگی بود. هرچه هم جلوتر رفتیم، با تقدیرهای چند باره رهبر انقلاب از نیروی دریایی و اهدای نشان فتح به پاسداران انقلاب اسلامی ابعاد وسیع و اهمیت این اتفاق بیشتر نمود پیدا کرد. به دلیل این اهمیت آقای قاسمی که تهیهکننده کار هستند، پیشنهاد داد سراغ «جزیره فارسی» برویم. با این توضیح که من اسم جزیره فارسی را نشنیده بودم. برایم جالب بود که جزیرهای با این نام وجود دارد و در حول آن این همه دلاوری صورت گرفته است؛ دلاوریهایی که هم در زمان فعلی و هم در دوران شهید «نادر مهدوی» در درگیری با آمریکاییها اتفاق افتاده اما اکثر مردم اسم این جزیره را نشنیدهاند و همین موضوع سوژه ما شد. این مستندساز اضافه میکند: در مراحل بعدی شروع کردیم به تحقیقات بیشتر و متوجه شدیم هیچ عکسی از این جزیره در فضای مجازی وجود ندارد. اطلاعات هم کاملا محدود است. سراغ اهالی بوشهر رفتیم به این امید که کسی بشناسد اما آنها هم شناخت دقیقی از این جزیره نداشتند. در مستند هم همین سوال جوابها با مردم وجود دارد. این موضوع از آن جهت جذابیت داشت که جزیرهای با این همه تاریخ دلاوری وجود دارد و کسی آن را نمیشناسد. صدرینیا درباره پرداختهای مستند و سینمایی به این موضوع نیز میگوید: ما همه تلاشمان در مستند این بود که چیزی را توضیح ندهیم و تلاش کنیم خود شاهدان عینی ماجرا توضیحات را ارائه کنند. اینکه تفنگداران آمریکایی چطور دستگیر شدند؟ پیش و پس از این رخداد چه اتفاقهایی افتاده است؟ در زمان حضور تفنگداران آمریکایی در جزیره چطور آنها مورد مراقبت قرار گرفتهاند؟ و همه اینها به نظرم یکی از حساسترین لحظات تاریخ معاصر ما در آن ساعات رقم خورده است. شما تصور کنید برای اتفاقی که شما از یک ماه قبل و یک هفته قبل برای آن برنامهریزی نکردهاید و کاملا در شرایط و ساعات حساسی رخ میدهد، اینها خیلی ظرافت میطلبد و تصمیمگیریها تصمیمگیری سختی است؛ با توجه به اینکه اتفاقا در آن ایام موضوع توافق هستهای و مذاکرات و برجام هم در جریان است و یک تصمیمگیری غلط ممکن است تبعات سیاسی هم به همراه داشته باشد. علاوه بر همه اینها این موضوع که طرف حساب کار آمریکاست و یک پرونده باز سی و چند ساله با آمریکا هم پیش روی ما است، همه اینها تصمیمگیری را خیلی سخت میکند و ظرافت و دقت خاصی میطلبد. علاوه بر همه این سختیها در لحظه همه باید درست عمل کنند. کاری که طرف مقابل بفهمد وارد آبهای ایران شده و ما سر موضعمان هستیم، هم اینکه باید با هوشمندی اتفاق بیفتد. همه این شرایط و ابعادی که گفتم میتواند یک لحظه سینمایی حساس را بسازد. کسانی که آنجا عمل کردند و خود همین چند ساعت پتانسیل کار سینمایی فوقالعاده را میطلبد. در آثار سیاسی هالیوود یک اتفاق کوچک تخیلی را آنقدر بال و پر میدهند و به یک داستان جذاب و پربیننده و پرفروش تبدیل میکنند تا حرف خودشان را صادر کنند. حالا اینجا یک اتفاقی افتاده و همه جور تعلیق و داستان هم دارد و به همین جهت لازم است که یک هنرمند حرفهای روایت درستی را برای ثبت در تاریخ سینمایی ارائه کند و آن را به اثر سینمایی یا داستانی تبدیل کند. به نظرم ظرفیت این کار را دارد اما اینکه سینمای ما چقدر این دغدغهاش هست و میرود سمت تولید این کار بحث دیگری است. این مستندساز درباره پخش مستند و بازخوردهایی که پخش آن داشته، میگوید: الحمدلله این کار در ایام 13 آبان پخش شد. شب و روز 13 آبان از تلویزیون پخش شد و در آن مقطع تلویزیون هم به این کار بها داد و در آن زمان خوب دیده شد و در رسانههای مختلف هم خوب انعکاس داشت. حتی یکی از شبکههای خارجی هم پیگیر بود که نسخهای از این کار را دریافت کند و ترجمه و پخش کند. خوب دیده شد. هر چند میطلبد ما بیشتر برای پخشش تلاش کنیم و همه کسانی که رسانه دارند. صدرینیا همچنین اضافه میکند: اهمیت این کار از «نشان فتح»ای که رهبر انقلاب به پاسداران و نیروهای ما اهدا کردند، مشخص است. همه چیز سر جایش بود و درست و بموقع اتفاق افتاد و همانطور که ایشان گفتند کار کار خدا بود. ارسال به دوستان
در میزگرد «سینمای انیمیشن» در هفت با انتقاد از نهادهای دولتی مطرح شد
چرخه طبیعی انیمیشنسازی را بهم ریختهاند
برنامه سینمایی «هفت» در بامداد شنبه 25 دیماه با موضوع بررسی سینمای انیمیشن ایران روی آنتن زنده شبکه 3 سیما رفت. به گزارش «وطن امروز»، این برنامه در میزگردی با حضور بهرام عظیمی و امیرمحمد دهستانی، کارگردان و کارشناس انیمیشن، به بررسی سینمای انیمیشن ایران پرداخت. امیرمحمد دهستانی بیان داشت: به نظرم سینمای انیمیشن در ایران در حال پا گرفتن است. هر چند در ابتدای راه هستیم اما واقعا در حال شکل گرفتن است. بهرام عظیمی، کارگردان انیمیشن بیان داشت: برخی فیلمهای سینمایی انیمیشن را نمیتوان فیلم سینمایی دانست، بلکه بعضا نسخه 90 دقیقهای از یک انیمیشن سریال تلویزیونی هستند اما فکر میکنم در مجموع به تعداد انگشتان 2 دست انیمیشن سینمایی تولید کردهایم اما سینمای انیمیشنی که بخواهیم کودک را در آن دخیل کنیم غیر از «شاهزاده روم» انیمیشن سینمایی نداشتهایم که کودکان را شامل شود. وی افزود: تولید یک انیمیشن منوط به کار تیمی است؛ چیزی که کمتر در میان ایرانیان معنا دارد. برخلاف این ما در کشورهای روز دنیا در انیمیشن نظیر ژاپن میبینیم تولید یک انیمیشن توسط گروههای تیمی 300 نفرهای انجام میشود. در ادامه دهستانی نیز بیان داشت: تولید انیمیشن در ایران را نمیتوان با کشورهایی مثل ژاپن مقایسه کرد. به هر حال روحیات و خلقیات ما ایرانیها گاهی با مردم دیگر کشورها متفاوت است و باید با همین خصوصیات شیوههای تولید را طراحی کنیم. تولید پروژههایی نظیر «فیلشاه» یا «شاهزاده روم» در ایران با حداقل امکانات و تیمهای کوچک انجام شده و موفق بوده است. ارسال به دوستان
حمیدرضا شکارسری؛ مشعلدار رستگاری شعرجوان
مصطفی محدثیخراسانی: در نخستین مواجهه ذهنی با شنیدن نام دوستان شاعری که عمری با آنها و شعرشان زیستهام جدای از خاطرات عموما شیرینی که از آنها دارم، تصویر و صدایشان در ذهنم مجسم میشود، هنگام شنیدن اولین شعری که در شب شعری خواندهاند و به جانم نشسته است. شنیدن نام محمدکاظم کاظمی، صدا و چهرهاش را مقابلم زنده میکند، هنگامی که این مثنوی را در جلسه هفتگی شعر حوزه هنری مشهد، 25 سال پیش خواند: ارسال به دوستان
اخبار
انتقاد حجتالاسلام قرائتی از مسؤولان حوزه و دانشگاه ارسال به دوستان
رویدادها
آغاز پیشفروش بلیتهای جشنواره تئاتر فجر از 28 دی ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|