به مناسبت هفته پژوهش تصمیم گرفتیم چند تکنیک کاربردی، تضمینی و امتحان پس داده را جهت انجام یک پژوهش خوب در اختیار شما عزیزان قرار دهیم.

گام اول: زیر بار پژوهش نروید!
به هیچ وجه زیر بار پژوهش نروید. بهانه بیاورید، ننه من غریبم بازی درآورید. بگویید سرتان شلوغ است، حرف وام و قسط‏های
عقب‌افتاده و هزینه‌های بالای زندگی و آلودگی هوا و تحولات خاورمیانه و... را وسط بکشید.

گام دوم: با واقعیت کنار بیایید
اگر در گام اول موفق نشدید و انجام یک پژوهش را کردند توی پاچه‏تان! جای نگرانی و اضطراب نیست. یارانه‌تان را که قطع نکرده‏اند، خدا بزرگ است. مدام به خودتان تلقین کنید که از عهده این کار
برمی‌آیید. موسیقی ملایم گوش کنید، ورزش کنید، آب پرتقال و آب آناناس بخورید، به کوه بروید.
گام سوم:روی موضوع پژوهش دقیق شوید
در این مرحله لازم است بدانید دقیقا در مورد چه چیزی قصد تحقیق و پژوهش دارید. مثلا اگر موضوع پژوهش شما «نقش بانوان در جنبش مشروطه» هست در مورد «تاثیر حضور بانوان در ورزشگاه بر مشروطی تحصیلی آنها» تحقیق و پژوهش نکنید که مایه آبروریزی است.

گام چهارم: گوگل
در این مرحله یک بسته اینترنت شبانه تهیه کنید و در مورد موضوع پژوهش در اینترنت جست و جو کنید. هرچی عکس و متن و گیف مرتبط و غیرمرتبط بود را دانلود کنید. از نمودار حتی اگر غیرمرتبط هم باشد غافل نشوید که کلاس تحقیق شما را به طرز
قابل ملاحظه‏ای بالا می‌برد.

گام پنجم: ویکی پدیا
از ویکی پدیا غافل نشوید. لازم است منابع سندهای ویکی پدیا را تغییر دهید. مثلا اگر منبع سند ویکی پدیا یک نشریه محلی در منطقه 6 شهر ورشو بود، منبع را به صفحه 5 آخرین شماره نشریه نیچر تغییر دهید!

گام ششم: کتابخانه
بعد از اینکه به اینترنت مراجعه کردید و چیز دندان‏گیری گیرتان نیامد به کتابخانه دانشگاه مراجعه کنید. سعی کنید مثل آدم‌های باشخصیت و اهل علم رفتار کنید. عینک بزرگ فراموش نشود. با متصدی کتابخانه طرح دوستی بریزید (با چهره شما خیلی آشناست، شروع کنید). به قسمت پایان‏نامه‏ها و کتب مرجع بروید و در مورد موضوع پژوهش جست‌وجو کنید. روی کتب مرجع چنبره بزنید و با استفاده از موبایل خود که در جوراب جاسازی کرده‏اید به تعداد لازم عکس تهیه کنید.

گام هفتم: میدان انقلاب
همه مراحل بالا را فراموش کنید و به میدان انقلاب راسته «پژوهش خود را به ما بسپارید - تضمینی» بروید. به هیچ وجه تیپ بچه پولداری نزنید که رابطه معکوس با هزینه انجام پژوهش دارد!
 

نتایج به دست آمده از آخرین کاوش‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد «خواب» نزد باستانیان از اهمیت بالایی برخوردار بوده است‌. به طوریکه در صفحه دوم همان نتایج نوشته است که پارس‌ها حتی یک دقیقه بیشتر خوابیدن را هم گرامی می‌داشتند. یعنی زمان خواب آنقدر برایشان حیثیتی بود که وقتی در بلند‌ترین شب سال قرار می‌گرفتند کل شب را بیدار می‌ماندند و از ذوق اینکه یک دقیقه بیشتر می‌توانند بخوابند، جشن می‌گرفتند. آنها این شب را «یَلدَوَهَر» می‌نامیدند. گرامیداشت این شب، آداب و رسوم خاصی داشت. «هَندَوَنَه» به عنوان عنصر اصلی این مراسم بوده و آثار آن به خوبی در فسیل‌های به جا مانده از باستانیان پیداست. باستان‌شناسان مورد داشته‌اند که یک مرد پارسی، پول نداشته فلافل «یکی بخر دو تا ببر» بخرد تا با همسرش از گرسنگی نمیرند، اما برای خرید هَندَوَنَه، خودش، کلیه‌اش را و همسرش، آن دستبند خوشگله که زیر لفظی گرفته بود را فروختند تا هَندَوَنَه خریده، کنار پنجره بنشینند و شتری گاز بزنند و تخمه‌اش را فوت کنند روی سر خلق‏الله. اینها را هم همان باستان‌شناسان از فسیل‌ تخمه هَندَوَنَه‌های تفی به جای مانده بر استخوان فرق سر همسایه پایینی کشف کرده‌اند. نقش حیاتی هَندَوَنَه به قدری پُررنگ بوده که کورش در منشور خود با فونت بی تیتر بولد، یک چیزهایی درباره‌اش نوشته.
حتی برخی باستان‌پژوهان علت حمله کورش به پارت‌ها را چنین نقل می کنند که: کورش به دنبال هَندَوَنَه تمام پارس را جست‌وجو کرد اما چون دیر جنبیده بود و پارسیان دکان‌ها را غارت کرده بودند و از آنجایی که یک پارسی، سرش برود هَندَوَنَه‌اش نمی‌رود، کورش با پنداری نیک، گفتاری نیک بر زبان راند و ارتش بزرگ وی در پی کرداری نیک، به صلح و آرامی وارد پارت شدند و تمامی وانت‏های هَندَوَنَه فروشی پارت‌ها را به پارس‌ها کشیدند. باستان‌شناسان خیلی دل‌شان می‌خواست چیز بیشتری کشف کنند اما چون خورد به شب یلدا، جمع کردند رفتند دنبال هَندَوَنَه خریدن و خوردن.
 

حال پراید بد شد... لطفاً دوای بنزین
باید غزل بگوید شرح صفای بنزین
اصلا دلیل مرگت، در جاده و تصادف
این است: پول اندک، دادی برای بنزین
هرچیز احترامش، قدر گرانی اوست
حیف است مفت و ارزان، باشد بهای بنزین
آنقدر خوب و کاری ست این ماده که ببینید
یارانه سر بریدند، در پیش پای بنزین
کلاً خزانه خالی ست پر هم نمی شود زود
دولت حساب کرده، روی عطای بنزین
یارانه ام فدایت، من عاشق تو هستم
این باک خودروی من، دارد هوای بنزین

در فکر کباب برگ و جوجیم همه
بی منطق و پررو و لجوجیم همه
هرچند گران شد آب و بنزین اما
درگیر عوارض خروجیم همه
 

غذا یکی از نیازهای اساسی انسان است. اگر غذا بموقع به بدن نرسد حالتی به انسان دست می‌دهد که اصطلاحا آن را گرسنگی می‌نامند. مرحله اول گرسنگی صرفا با شنیدن صداهایی از ناحیه معده همراه است اما در مرحله دوم با طول کشیدن گرسنگی، انسان بی‌اعصاب می‌شود و در مراحل آخر، این نداشتن اعصاب به بی‌حالی و سرانجام به مرگ منجر می‌شود.
یک مسوول دولتی برای انجام بهتر وظایف، باید بموقع و خوب بخورد. از آنجایی که مسوولان ما تمایلی به خوردن غذاهای اشرافی ندارند معمولا برای همزادپنداری با مردم عادی، غذاهایی با ارزش کالری پایین می‌خورند و همین سوء تغذیه باعث مشکلاتی در مملکت‌داری شده است. بنابراین به خودمان لازم دیدیم چند نوع غذا به مسوولان معرفی کنیم که علاوه بر سادگی و فقیرانه بودن، مواد معدنی مسوولان را هم تامین کند تا این بزرگواران از این نظر در مضیقه نباشند و بتوانند کشور را بهتر اداره کنند.

آب‌دوغ خاویار
ارزش غذایی: بالا
توضیحات: خاویار ماده‌ای بدبو با ارزش غذایی پایین است که از شکم ماهی‌های آشغال‌خور به دست می‌آید. اگر خاویار با آب‌دوغ ترکیب شود ارزش غذایی بالاتری پیدا می‌کند. این غذا علاوه بر سادگی، کم‌ هزینه هم هست و معمولا قشر کارگر به عنوان ناهار میل می‌کنند. مسوولان هم می‌توانند به عنوان ناهار آن را میل کنند.



نان و پنیر و شیشلیک
ارزش غذایی: متوسط
توضیحات: اگر بخواهیم یک صبحانه ساده و کم‌خرج معرفی کنیم، نان و پنیر و شیشلیک بهترین و معروف‌ترین گزینه است. برای مسوولان اجرایی که دائم در حال سفر و افتتاح کردن می‌باشند خوردن پنیر توصیه می‌شود چون باعث استحکام استخوان‌ها است. شیشلیک هم نوعی طعم‌دهنده‌ ارزان است که قشر کارگر برای طعم دادن به پنیرشان از آن استفاده می‌کنند. مسوولان این صبحانه‌ ساده را از دست ندهند.

عدسی برّه
ارزش غذایی: بالا
توضیحات: عدسی برّه که یک غذای روستایی و کارگری است، برای مسوولی که هم می‌خواهد درگیر غذاهای اشرافی نشود و هم بینایی خوبی پیدا کند بهترین گزینه است. وقتی در کشور پولی گم می‌شود به این علت است که یک مسوول، به خاطر سوء تغذیه چشمانش ضعیف شده و پول‌ها را جایی انداخته و الان نمی‌بیند کجاست؟ لذا ران قرمز بره شش ماهه را ریز و سپس کباب کرده و با سالاد فصل مخلوط کنند، عدسی بره به دست می‌آید که مناسب این دسته از مسوولان است.

آب خرچنگ
ارزش غذایی: متوسط
توضیحات: خرچنگ، خَری است که چنگ می‌نوازد. از آنجایی که مسوولان ما با موسیقی و کنسرت رابطه خوبی ندارند به آنها توصیه می‌کنیم هر روز دو بار آب خرچنگ بخورند. برای این کار یک خرچنگ را در آبمیوه‌گیری فرانسوی خود انداخته و آب آن را به جای نوشیدنی میل کنید.
 

این هنر مثل اون هنر نیست!
حسین مرعشی، پسرعموی همسر آن مرحوم، در بیاناتی هشداردهنده و عبرت گیرنده! گفته است که در ایران همیشه یکی از درگیری‌ها، درگیری بی‌هنران با باهنران است. کسانی که هیچ هنری ندارند نمی‌توانند ببینند دیگران هم هنر دارند و کسانی که دیگران دارند نمی‏توانند نبینند که هنر را باهنران دارند و البته بی‏هنران را با هنر دیگران بدون باهنران مقایسه می‏کنند که درست نیست. وی در ادامه افزود که این هنر آن هنر نیست و هر هنری مثل این هنر نیست گرچه این هنر هم مثل هر هنری نیست!
وی در ادامه به برخی مسائل خانوادگی از قبیل تیپ خودش و غیره اشاره کرد که به لحاظ رعایت مسائل اخلاقی از بازگویی آنها معذوریم.

 زیر قیمت منطقه!
بیژن زنگنه، وزیر نفت بالاخره اعتراف کرد که قرارداد فروش گاز به ترکیه، مثل «شوهر دادن دختر به پسر پادشاه» است و مشتری برای گازمان نداریم و باید بقیه دخترها [منظورشان منابع گاز و نفت و اینها] را به قیمت ارزان شوهر دهیم اگرنه می‌ترشند! بنده خودم به اتفاق پَری، دختر همسایه‏مان خیلی خوشحال شدیم چون یک مسوولی پیدا شده و در راستای پیشگیری(یا جلوگیری) از ترشیدگی دختران، اقدام عملی کرده است. از شما چه پنهان، خیلی نگران بودیم. رفع شدیم!

ارز ما طول مناسبی ندارد!
سخنگوی دولت و رئیس سازمان برنامه و بودجه در همایش فصلی حزبشان گفته‏اند که بانک مرکزی ارز ندارد تا در طول بازار ورود کند و قیمت ارز را کنترل کند. وی در پاسخ به سوالی درباره خبر قبلی دولت مبنی بر بازگشت ارز به کشور و رفع مشکلات دریافت پول نفت، ضمن خاراندن پیشانی خود اذعان داشت هنوز هم می‏گویم ما برای وارد کردن ارز هیچ مشکلی نداریم ولی بانک مرکزی برای کنترل نرخ و بازار ارز هیچ مشکلی دارد!
 

خارج بشوم جیب مرا می زنی ای دوست
داخل بشوم شَحنه صدا می زنی ای دوست
معلوم نشد با من و خود چند به چندی؟
هم داخل وهم خارجه را می زنی ای دوست
 

گفتند خداحافظت ای یار! چه جالب
مانده‌ست ولی فرصت بسیار، چه جالب!
گفتند ببخشید خطا بودی و بودیم
در بحث حمایت، همه ناچار! چه جالب!
هر عهد که بشکست نگفتند وَ گشتند
در بحث عوارض همه بیدار! چه جالب
آن مرد که آمد بکند کار، نگفتند
این آمد و کشور شده ناکار چه جالب
آن سبز و بنفشی که قسم خورد به جانش
از رای پشیمان شده هربار! چه جالب
هر بار پشیمان شوی و باز بگوید
تَکرار و شود رای تو تِکرار، چه جالب!
 

گفتند شده رسوم‌مان اسقاطی
 شد فیس و اِفاده با تمدن، قاطی
حافظ چقدر خوب که رفتی، اینجا
حتی شب یلدا شده تشریفاتی
 

بنزینه کارش آتیشه
خبر اومد گرون می شه
باید بگردیم همیشه
دنبال راه جایگزین
من که سوار خر می شم
شمام سوار خر بشین

خر خوبه، بنزین نمی خواد
بیمه سنگین نمی خواد
هر کی بخواد این نمی خواد!
یه مشت علف می خواد، همین
من که سوار خر می شم
شمام سوار خر بشین

هر دفعه پول‌شون کمه
قیمت بنزین یه نمه
 گرون می شه واسه همه
دیگه تعجب نکنین
من که سوار خر می شم
شمام سوار خر بشین

جنسا گرون می شه؟ بشه
قیمت جون می شه؟ بشه
صحبت نون می شه؟ بشه
انرژی منفی ندین
من که سوار خر می شم
شمام سوار خر بشین

مثل پرایده، ارزونه
فرشته روی زمین
من که سوار خر می شم
شمام سوار خر بشین

خر هیجان داره آقا
سرعت‌شم رفته بالا
نیتروژن آورده حالا
بالا می ره آدرنالین
من که سوار خر می شم
شمام سوار خر بشین

بنزین ارزون خطره
واسه هوا پر ضرره
تا ما رو از بین نبره
چاره یه چیزه؛ آفرین!
من که سوار خر می شم
شمام سوار خر بشین
 
بنزین و دولت  نمی خوام
خونه ملت نمی خوام
چاره علت نمی خوام
عشقه الاغ نازنین
من که سوار خر می شم
شمام سوار خر بشین