|
نگاهی به رئالیتیشوی «خانه ما» که این روزها مخاطبان فراوانی دارد
ژانری که فقط سرگرمی نیست
حامد عابدی: با آنکه برنامههای تلویزیونی واقعیتمحور از 70 سال پیش در تلویزیون وجود داشتند اما در سال 2000 بود که ژانری به نام «رئالیتیشو» با محوریت پرداختن به زندگی و ماجراهای مردم عادی به جای سلبریتیها و افراد مشهور، پای در برنامهسازی تلویزیونی گذاشت. رئالیتیشوها به زندگی افرادی از جامعه میپردازد که آنان عشق را به معنای واقعی تفسیر میکنند، تبدیل به ستارههایی نوظهور در جامعه میشوند و به بینندگان میلیونی این برنامهها اجازه میدهند با رویای امید به آینده، شبها سر به بالین گذارند. اینگونه برنامهها با گسترش روزافزون، علاوه بر درآمدزاییهای سرشار برای صاحبان رسانه، حجم وسیعی از مخاطبان را نیز با خود درگیر کردهاند بهطوری که میلیونها نفر در سراسر دنیا به تماشای این ژانر مهیج تلویزیونی مینشینند و از این برنامهها تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم میپذیرند. از سوی دیگر امروز جوامع انسانی با معضلات عدیدهای مواجه هستند و مردم در اقصی نقاط دنیا از جمله کشور ما با مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی دست و پنجه نرم میکنند. ارسال به دوستان
یادداشتی بر فیلم سینمایی «کاتیوشا» ساخته علی عطشانی
تاکسی!
حسین ساعیمنش: علی عطشانی، فیلمساز بهروزی است؛ نه از این جهت که فیلمهایش مخاطبان امروز را راضی میکند، از این جهت که فیلمهایش پر از اشاره به مسائلی است که در همان روزهای ساختهشدن فیلم، در اکثر جمعهای ریز و درشت به چشم میخورد. از هیچ فرصتی هم نمیگذرد برای اینکه این اشارهها و ارجاعها را تقویت کند به طوری که انگار فیلم برای همینها ساخته شده باشد. خیلی هم فرق نمیکند که قصه چه باشد یا شخصیتها چه تفاوتی با هم داشته باشند. ممکن است فیلم یک بار حول یک ایده پررنگ شکل گرفته باشد (مثل «تلفن همراه رئیسجمهور») یا بیشتر بر اساس تیپها و موقعیتهای مختلفی که در آنها قرار میگیرند، پیش برود (مثل همین «کاتیوشا»). ممکن است شخصیت داستان یک جوان آسمانجل باشد که کارش به گروگانگیری ختم میشود («در امتداد شهر») یا یک رزمنده جنگی قدیم که الان رفته آن دنیا و دارد سوالپیچ میشود («دموکراسی تو روز روشن»)؛ به هر صورت در حاصل کار، تغییر قابل توجهی به وجود نمیآید. مهم این است که بالاخره آن موارد مورد علاقه فیلمساز سر میرسند و سراسر فیلم را اشغال میکنند. همان اشارههای متعدد گذرا و متلکوار و داغی که صرفا بستگی به سال تولید فیلم دارند: یکجا میشود بحث سهمیه فرزندان رزمندگان در کنکور، جای دیگر میشود اختلاس 3 هزار میلیاردی، یکجای دیگر میشود فیلتر توئیتر و فیسبوک و حتی از خیر اینکه «-فریدون جیرانی این هفته نمیتونه «هفت» رو اجرا کنه. + مگه قبلا میتونست؟» هم نمیگذرد. خب! حالا این رویکردی که عطشانی در هر فیلم مصرانه دارد تکرارش میکند، چه نتیجهای دارد؟ به فیلم ضربه میزند یا آن را با استقبال روبهرو میکند؟ راستش جواب این سوال اهمیت چندانی ندارد تا وقتی که مشخص نشود فایده این مدل پرداختن به مسائل چیست. قرار است دردی را دوا کند؟ وقتی مثلا به بهانه چک کردن اینستاگرام یک کاراکتر چهارتا دیالوگ در این حد اینکه «این عکسها برای شما حلاله برای مردم حرومه» به طعنه گفته میشود و بعد هم تا پایان ماجرا هیچ تاکید خاصی روی آن نمیشود (چون تعداد مسائلی که باید مورد اشاره بگیرند خیلی زیاد است)، بدیهی است این رویکرد نه به تحلیل و آسیبشناسی مشکلات روز و اینجور مسؤولیتهای مورد اقبال اغلب فیلمسازان ختم میشود، نه به حل مشکلی کمک میکند، نه حتی به همدردی صرف با کسانی منجر میشود که از این مشکلات رنج میبرند. ظاهرا تنها فایده این نوع فیلمسازی این است که در نهایت بتوان گفت «فلانی فیلمساز به روزی است»، کسی است که در جریان امور جامعه است و دارد مشکلات را رصد میکند. کسی که حواسش به دور و بر خودش هست و چیزی از زیر دستش در نمیرود. خب! عیبی ندارد. هر کسی میتواند هر طور که مایل است به «سینما» نگاه کند و بر همان اساس تصمیم بگیرد که میخواهد چطور فیلم بسازد ولی باید به این هم توجه داشت که تحت هر شرایطی و با هر نگاه و تصمیمی، فیلم تولیدشده لزوما زیرمجموعه «آثار هنری» قرار نمیگیرد. چرا؟ چون فیلمسازان بزرگ، سینما را چیزی در حد تیتر جراید و شبکههای اجتماعی نمیبینند. چون فیلمهای خوب شبیه گعدههای دورهمی نیستند که هر کسی از هر دری حرفی میزند و به هر پیشامدی یک واکنش لحظهای نشان میدهد. فیلمهای خوب اتفاقا از این جهت که تاریخ مصرف ندارند، سالها بعد از ساختهشدن هم به روزند. نه اینکه به خاطر به روز بودن، همهچیز را در سطح بگذارند و به سرعت کهنه و غیرقابل درک شوند. بله! باز هم میتوانیم راه «هنرمندان» سینما را نرویم. میتوانیم هدف دیگری داشته باشیم ولی باید حواسمان باشد که در این صورت فیلممان دیگر «هنرمندانه» نیست. فیلممان صرفا «به روز» است؛ فیلممان شبیه یک تاکسی است که ما هم به عنوان راننده پشت آن نشستهایم و برای هر مسافر جدیدی که سوار میشود، ورژن تازهای از «همه این روزها مشکل دارن، آقا» را تکرار میکنیم. ارسال به دوستان
میلاد عرفانپور در نشست شعر تراز انقلاب اسلامی:
شعر انقلاب محدود به موضوعات سیاسی نیست
میزگرد «شعر تراز انقلاب اسلامی» با حضور میلاد عرفانپور، محمدمهدی سیار و محمدرضا وحیدزاده از شاعران کشور، در سومین دوره متمرکز تابستانه مدرسه علوم انسانی اسلامی صدرا برگزار شد. به گزارش تسنیم، میلاد عرفانپور در ابتدای این جلسه اظهار داشت: دهههای 60 و اوایل 70 اوج جاافتادگی شعر انقلاب بود و این روند با به میانه رسیدن دهه 70 و آغاز دهه 80 به افول رسید تا آنجا که در این دوره شعر انقلاب اسلامی دچار انزوا شد. این شرایط کمکم تغییر کرد به طوری که میتوان گفت در دهه اخیر شعر انقلاب جایگاه خودش را پیدا کرده و به حدی از اعتلا رسیده است. شاعر «از آخر مجلس» با اشاره به وجود 3 نوع تعریف از شعر انقلاب اسلامی افزود: نگاه اول به شعر انقلاب اسلامی تاریخمحور و واقعهمحور است. این تعریف معمولاً بر اساس اتفاقاتی است که حول سال 57 و انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است. نگاه دوم در تعریف شعر انقلاب تعریفی است که شعر انقلاب را مربوط به بازه زمانی سال 57 تاکنون میداند اما مهمترین و بهترین تعریفی که میشود از شعر انقلاب ارائه کرد، شعری است که مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی و در چارچوب ارزشهای انقلاب جا میگیرد. شاعر انقلاب مقید و متعهد به انقلاب و گفتمان انقلاب اسلامی است و حیطه ورودش به شعر همه ساحتهای این حوزه است. با این تعریف از شعر انقلاب دیگر شعر انقلاب محدود به موضوعات بخصوصی نظیر شعر سیاسی و دفاعمقدس نیست. محمدمهدی سیار نیز در ادامه این نشست گفت: هر تمدنی دو ساحت اساسی دارد؛ یکی فکر، اندیشه و فلسفه که تولید علم از آن صورت میگیرد و دیگری فرهنگ که در قالبهای هنری و ادبی بروز و ظهور مییابد. اگر به تاریخ ادوار شعر فارسی از یک سو و از سوی دیگر به تاریخ حکمت و فلسفه نگاهی بیندازیم، این تناظر و رابطه دوسویه روشن میشود. برای نمونه، همزمان با سبک خراسانی در قرون 4 و 5 هجری، حکمای بزرگی چون فارابی و ابنسینا را داشتهایم. فضای عقلگرایی که در این دوره شعری وجود دارد، به تناظر رشد و نضج حکمت و فلسفه در تمدن اسلامی است. از فردوسی و رودکی به عنوان شاعران بنام این دوره میتوان نام برد. فردوسی شاهنامه خود را با «به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه بر نگذرد» آغاز میکند. حضور عناصر «خرد و اندیشه» در این بیت خود مبین این عقلگرایی سبک خراسانی است. در دوره عطار، حافظ و مولوی با رشد عرفان اسلامی رفته رفته مضامین عرفانی و عبور از عقل در شعر شاعران بروز و ظهور مییابد. اینها از ارتباط فلسفه و شعر در ادوار مختلف شعر فارسی حکایت دارد. در دوره حاضر نیز ارتباط بین فلاسفه و شعرا کمتر به چشم میآید و رفت و آمد کمتری دارند که نیاز است برای پیشرفت تمدن این ارتباط ایجاد شود. ارسال به دوستان
مجمع ناشران انقلاب اسلامی در نامهای به کمیسیون فرهنگی مجلس عنوان کرد
ضعف تدبیر در بحران کاغذ
مجمع ناشران انقلاب اسلامی در راستای حمایت از ناشران بهعنوان پیشقراولان عرصه فرهنگ ایران اسلامی، درباره مشکلات پیشآمده در بازار کاغذ، بحران قیمت و احتکار این کالای اساسی، نامهای خطاب به کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نوشت. به گزارش «وطنامروز»، در بخشی از این نامه آمده است: این روزها صنعت نشر بهدلیل افزایش بیرویه هزینههای تولید و کاهش قدرت خرید مخاطب، در حال کوچک شدن و رو به ورشکستگی است. نوسانات اقتصادی کار را به جایی کشانده که اکثر ناشران پس از سالها جهاد و ایستادگی در حوزه نشر، در حال تعطیلیاند و در این فضای آشفته تولید برایشان ناممکن یا حداقل بسیار سخت شده است. در بخش دیگری از این نامه با ذکر تورم شدید قیمت کاغذ آمده است: تخصیص ارز دولتی به شرکتهای حقیقی و حقوقی متعدد برای واردات کاغذ، تخصیص ارز بدون نظارت، خودداری کاغذفروشان از فروش کاغذ، احتکار و انبار کاغذ توسط برخی شرکتها و دلالان کاغذ، واردات کاغذ با ارز دولتی و فروش براساس نرخ دلار بازار، تعلل کمرگ در ترخیص محمولههای کاغذ، بدقولی دولت برای تخصیص ارز 3800تومانی برای واردات کاغذ، فقدان نظارت، کنترل و برخورد از سوی نهادهای دولتی در بازار، همه نمایانگر ضعف تدبیر در مساله راهبردی کاغذ است. مجمع ناشران انقلاب اسلامی در ادامه با بیان اینکه برخلاف دستور رهبر انقلاب، اقدام موثری از جانب وزارت ارشاد برای تدبیر جدی و حل مساله قیمت و کیفیت کاغذ انجام نشده، سوالاتی از این قبیل را مطرح کرده است: اولاً، برخلاف القای دلالان کاغذ و باور برخی مسؤولان مبنی بر فقدان کاغذ در کشور، کاغذ در انبارها بهوفور موجود است اما عرضه نمیشود. لکن، سؤال این است که چرا دستگاههای عریض و طویل دولتی در مقابله با احتکار و گرانفروشی تا این حد ناکارآیی از خود نشان میدهند؟ و چرا محتکران شناسایی و برای برخورد قانونی معرفی نمیشوند؟ ثانیاً، ما معتقدیم با آن دسته از دلالان کاغذ که با ارز دولتی مجوز واردات کاغذ را گرفته، ارز را دریافت کرده و آن را عملاً به قیمت چند برابری در بازار عرضه میکنند، میبایست برخورد جدی صورت گیرد. چرا فهرست گیرندگان ارز دولتی برای واردات کاغذ، شبیه آنچه درباره واردکنندگان موبایل توسط دولت انجام شد، بهصورت شفاف به رسانهها و مراجع قضایی معرفی نمیشود؟ ثالثاً، سؤال ما این است که چرا وزارت ارشاد، رأساً با شرکتهای وابسته خود اقدام به واردات کاغذ خوب و ارزانقیمت برای شکستن بازار و نجات ناشران مظلوم نمیکند؟ رابعاً، چرا از بانک مرکزی برای اعلان و اعلام شرکتها و اشخاص متخلف حقیقی و حقوقی گیرنده ارز دولتی برای واردات کاغذ، استعلام و تحقیق و تفحص صورت نمیگیرد؟ ارسال به دوستان
اخبار
بررسی راهکار ارزان شدن ارز در سری جدید «360 درجه» ارسال به دوستان
نگاه
فاطمه عبدالوند
ارسال به دوستان
اخبار
رونمایی از مستند غرورآفرین «آخرین پرواز» ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|