|
پرونده «وطنامروز» درباره ضرورت محوریت پدر در خانواده ایرانی به بهانه پخش سریال پرمخاطب «پدر»
بازگشت به پدرسالاری
سینما و تلویزیون در فرهنگسازی جامعه و شکلدهی به ساختار اجتماعی از کوچکترین واحد آن یعنی خانواده تا بزرگترین آن موثر است. دههها مسیر حکومت در توسعه تکبعدی با نسخههای غربی صرفا به «فردگرایی» و انزوای افراد در جامعه و بحران نقشها در خانواده انجامیده است و در این مسیر سینما و تلویزیون هم بیش از آنکه کمککننده دوام و قوام ساختار خانواده و تقویت نقشها باشد در جهت تضعیف و از بین بردن آنها حرکت کرده است. در این بین بیش از همه نقش «پدر» به واسطه ساختار «پدرسالاری» گذشته ایران مورد هجمه قرار گرفته است و امروز بعد از چند دهه همه معتقدند رجوع دوباره و نیاز به تقویت نقش پدری برای ساماندهی خانواده که مهمترین نهاد اجتماعی است احساس میشود. سریال پدر در این شبها بیش از همه از این جنبه مورد استقبال است. پرونده حاضر به فیلمهایی که در آن نقش پدر موثر بوده میپردازد. علاوه بر آن نگاه جامعهشناسان به نیاز موثرتر شدن نقش پدر در خانواده را بازخوانی کرده و همچنین به بیان چند خاطره از پدران نمونه همین چند سال اخیر پرداخته است.
میکائیل دیانی: این شبها شبکه 2 سیما پرمخاطبترین ساعت کنداکتور صداوسیما را به خود اختصاص داده است. سریال «پدر» که با یک ملودرام از جنس اسلامی آن آغاز شد، حالا در این شبها که نیمه دوم سریال را میگذرانیم به داستان اصلی خود یعنی «نقش پدر برای حفظ خانواده» رسیده است؛ نقشی که «مهدی سلطانی سروستانی» آن را به بهترین نحو بازی میکند. او به دلیل فنوتیپ ظاهری، گرمی و گیرایی صدا و بازی درخشانش در این سالها، پدرهای زیاد و متفاوتی را در سریالها تجربه کرده است که نزدیکترین آنها برای مخاطبان «هاشم دماوندی» در «شهرزاد» و «حاج علی تهرانی» در «پدر» است. این نوشته اگرچه به بهانه پخش سریال پدر و استقبال پرشمار مخاطبان از آن است اما در حقیقت به بررسی «نقش پدر در خانواده» و توجه دوباره به آن در نیمه پایانی دهه 90 شمسی خواهد پرداخت. جامعه ایرانی در گذشته بیشتر «پدرسالار» بود و نقش محوری پدران در اداره خانواده، بایدها و نبایدهای عملی و نظری، تصمیمگیریها، تامین منابع و تخصیص آنها بیهمتا بود. پدرسالاری، نوعی نظام اجتماعی و نظام دودمانی است که در آن پدر یا مسنترین فرد ذکور طایفه، سرپرستی طایفه را بر عهده دارد که ریشه در تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران داشته و حتی ساختار سیاسی کشور نیز تا حدودی متاثر از آن بوده است. نخستین شاخصه خانواده در نظام سنتی ایران، نظام پدرسالاری بود. در این نظام، خانواده از گستردگی خاصی برخوردار بود. منظور از گستردگی، زندگی مجموعهای از چندین نسل در یک مکان بود که پدر و مادر، والدین پدر و مادر و فرزندان متاهل و مجرد را شامل میشد. در این خانواده، پدر در راس هرم قدرت قرار داشت اما به مرور از چند دهه قبل تلاش برای تغییر ساختار اجتماعی دیده میشود. تلاشی برای کنار گذاشتن ساخت سنتی خانواده و کمرنگ کردن نقشها در آن بویژه کوچک و بیاثر کردن نقش پدر در جامعهای که همواره «پدرسالار» بوده است. سینما و تلویزیون هم حتی به این تغییرات کمک کرد. به عنوان مثال سریال مشهور «پدرسالار» که مهر ابطال بر دوران «پدرسالاری» زد، یک شکلی از ساختار خانه و خانواده سنتی را به نمایش میگذاشت؛ خانهای بزرگ که دور تا دور آن فرزندان در اتاقهای مختلف زندگی میکردند و همه بر سر سفره «اسداللهخان» که نقش پدر را داشت جمع میشدند؛ شخصیتی که عموما کنشی منفی، زورگو و غیرمنطقی از خود نشان میداد که بعضی از فرزندان تابع محض بودند، بعضی در رودربایستی با پدر سکوت میکردند و نسلهای کوچکتر جسارت مقابله با نظر و عمل پدر را هر چند در مسائل ریز و پیش پاافتاده نشان میدادند. در دهههای اخیر و به بهانه توسعه، جامعه ایرانی مسیر مدرنیزاسیون را طی کرده و میکند و در این مسیر مهمترین محصول، ایجاد «فردگرایی» در جامعه است؛ فردگراییای که به انزوای افراد در خانواده و بیمرجعی جوانان و نوجوانان رسیده است. امروز مساله دهه هفتادیها و دهه هشتادیها جزو اساسیترین مسائل پژوهشی دانشکدههای علوم اجتماعی است، از این حیث که تفاوتهای بسیاری با همسالان خود در دهههای پیشین دارند. امروز «انزوا»، «بیهویتی»، «تصمیمات به دور از عقلانیت و مشورت» و «بیتعلقی» را ویژگیهای عمده افراد این نسل میدانند؛ نسلی که حتی حاضر نیست در قید و بند چارچوبهای خانوادگی جدید باشد، چه رسد به تقید به خانواده سنتی! این تغییرات تا حدی است که دهه هشتادیها را «فرزندان بازیگوش ایران!» مینامند. این درهمریختگی که بهصورت تشدید شده در نسل دهه هفتادی و دهه هشتادی وجود دارد و هیچ اثری از خانواده نمیگیرند البته در نسلهای پایینتر نیز تاحدودی دیده میشود. فیلم «رگ خواب» که در لایه اول به نقد زندگی مدرن و تنهایی افراد میپردازد، در لایه دوم به همین مساله فرار جوانان از هدایت پدران و شکست آنها در تجربههای زندگی اشاره دارد. نقش پدر مینا- لیلا حاتمی - در این فیلم با وجود کوتاه بودن و اینکه در نهایت در 2 یا 3 صحنه کوتاه و با ذکر چند نریشن از سوی کاراکتر اصلی خلاصه شده است، در نتیجهگیری کلی اثر نقش بسزایی دارد، به شکلی که فیلم به مخاطب میگوید اگر مینا به توصیه پدر گوش داده بود و در کنار او و زیر سایه او بود، وضعیتش به مراتب بهتر میشد و مجبور به تحمل چندباره شکست در زندگی نبود. وضعیت جامعه ایران به گونهای شده است که عمده تحلیلگران معتقدند ما در یک بحران ساختاری درباره خانواده قرار گرفتهایم که نقشها در آن کمرنگ شده و نیاز به رجوع عاقلانه و منطقی به گذشته را ضروری میدانند. آنها که امروز تجربه جامعه فروپاشیده غرب را جلوی چشمان خود دارند و خانوادههای تک والد که عمدتا مادر تنهاست و همچنین همباشیهایی که نه زن و نه مرد در آن تعهد و تقیدی به یکدیگر ندارند، به نخبگان جامعه ما فهمانده است که پیش از آنکه دیر شود باید کاری کرد. جامعه ایرانی امروز یک پدر به مثابه دیکتاتور در رأس خانواده را نمیخواهد اما بشدت طالب پدری است که نقش مرکزی، بزرگتر و ملجأ تکتک اعضای خانواده را داشته باشد. ستونی که همه اعضای خانواده با شنیدن نامش آرامش بگیرند نه اینکه بترسند و دچار دلهره شوند؛ در مناسبات درون زندگی افراد باشد؛ مرجعی که مشکلات، مسائل و راهکارها در مشورت و نظرخواهی با او به سرانجام برسد. این نیازی است که جامعه بشدت تشنه آن است و سریال «پدر» در رسانه ملی فارغ از سطح و طبقه اجتماعی «حاج علی تهرانی» از جمله ظهور و بروزهای نیاز جامعه است که استقبال از آن، موید این نیاز است. جامعه بازگشتی به خویشتن خود دارد و در باطن تلاش دارد ساختارهای منطقی و عقلانی خانواده را دوباره در خود حاکم کند، اگر چه شتاب مدرنیزاسیون و فردگرایی در آن بالاست و آدمی در این جامعه همواره در دوگانه انتخاب بین خانواده سنتی ایرانی یا توجه به ویژگیهای زیست در جامعه مدرن، قرار دارد. ارسال به دوستان
پدر سالار
محمدعلی کشاورز
«پدرسالار» با بازی استاد محمدعلی کشاورز بدون شک یکی از ماندگارترین کاراکترهایی است که از یک پدر در ذهن اغلب خانوادههایی ایرانی به جا مانده است؛ سریالی که بخوبی مناسبات ارتباطی یک خانواده سنتی ایرانی را نشان میداد و در زمان پخش خود طیف گستردهای از مخاطبان را درگیر سرنوشت این قصه و کاراکترهای خود کرده بود. داستان این مجموعه در ارتباط با پدر میانسالی به نام «اسدالله» است که دوست دارد پسرانش پس از ازدواج در خانه بزرگ او زندگی کنند ولی مخالفت کوچکترین عروس او با این شرایط و تمایلش به داشتن زندگی مستقل، اوضاع این خانواده را به هم میریزد. ارسال به دوستان
بوی پیراهن یوسف
علی نصیریان
علی نصیریان از جمله بازیگرانی است که بارها در سینما و تلویزیون در قامت یک پدر ظاهر شده است و هر کدام به نوعی در ذهن مخاطبان باقی مانده است اما یکی از به یاد ماندنیترین نقشآفرینیهای این استاد بازیگری حضور او در نقش پدر یک شهید مفقودالاثر در فیلم سینمایی «بوی پیراهن یوسف» است. نصیریان در این فیلم یکی از بهترین بازیهای خود را به نمایش گذاشته است؛ پدری که در فقدان پسر مفقودالاثرش در جنگ تحمیلی تبدیل به مجنونی شده که همهجا در جستوجوی لیلی خود است اما در نهایت به فرزندش نمیرسد. سریال «میوه ممنوعه» یکی دیگر از آثار درخشانی است که «نصیریان» در آن ایفاگر نقش یک پدر بوده است. ارسال به دوستان
خانه سبز
خسرو شکیبایی
هنوز هم بسیاری از مخاطبان، زندهیاد خسرو شکیبایی را با نقشآفرینی او به عنوان پدر دوقلوهای «خواهران غریب» در خاطر دارند. هر چند که بعد از آن نیز چند بار در قامت یک پدر در فیلمهایی همچون «دستهای خالی» و «دلشکسته» ایفای نقش کرد ولی گل سرسبد پدرانی که شکیبایی ایفاگر نقش آنها بود، کاراکتر «رضا صباحی» در سریال تلویزیونی خانه سبز بود. داستان این مجموعه درباره ساکنان یک خانه است که همه با هم فامیل هستند و در کنار یکدیگر ماجراهای گوناگونی را تجربه میکنند. «خانه سبز» در زمان نمایش خود به واسطه طیف گسترده مخاطبانش شهرت بسیاری را برای بازیگران این مجموعه رقم زد. ارسال به دوستان
پدر
محمد کاسبی
«پدر» با بازی محمد کاسبی را میتوان متفاوتترین پدر سینمای ایران دانست. فیلمی که در آن کاسبی در نقش یک ناپدری مهربان ظاهر شده که برای راهنمایی و هدایت فرزند همسرش از هیچ کاری دریغ نمیکند تا آنجا که در نهایت میتواند محبت این پسر را به خود جلب کند. البته کاسبی در کارنامه بازیگری خود چند بار دیگر نیز در نقش پدر حضور داشته که حضورش در سریال تلویزیونی پرمخاطب «خوش رکاب» یکی از بهترین آنهاست؛ پدری که ماشینش را هماندازه فرزندانش دوست دارد ولی حضورش در جبهههای جنگ تحمیلی او را بشدت دگرگون میکند و رابطه او با خانواده و فرزندانش را نیز تغییر میدهد. ارسال به دوستان
سینمای ایران چه تصویری از پدران به نمایش گذاشته است؟
سلطهجو، بیمسؤولیت و غیرمنطقی!
احسان سالمی: برای تحلیل وضعیت تصویر نمایش داده شده از پدران در آثار تولید شده در تاریخ سینمای ایران بدون شک نمیتوان با ارائه یک گزاره کلی در ارتباط با همه ابعاد این موضوع صحبت کرد؛ تصویری که در دهههای مختلف با تاثیر گرفتن از شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه دستخوش تغییراتی اساسی شده است و چه بسا که در برخی از دورهها تصویر نمایش داده شده از پدر ایرانی و ویژگیهای آن بر پرده سینماها با دوره پیش از خود تفاوتهای بسیاری داشته است. البته که این اتفاق عملا در سیر تاریخی جایگاه پدران در خانوادههای ایرانی نیز بهوقوع پیوسته است و جایگاه پدر به مرور زمان دستخوش برخی تغییرات شده است. با این همه آنچه نمیتوان گسترش آن را طی این سالها در سینمای ایران انکار کرد، تاثیر پذیرفتن سینماگران ایرانی از فضای فکری شبهروشنفکران در ارتباط با جایگاه و نقش پدر در خانواده است. نگاهی که به بهانه حمایت از حقوق زنان به نوعی در پی سرکوب جایگاه پدر در خانوادههای ایرانی و تقویت دیدگاههای فمینیستی در این زمینه است. با توجه به اینکه تجزیه و تحلیل نقش و جایگاه پدران در همه آثار سینمای پس از انقلاب ایران، خارج از حوصله این گزارش است شاید بد نباشد با مرور این موضوع در آثار جشنواره فیلم فجر سال گذشته به عنوان مشتی نمونه خروار به بررسی این مسأله بپردازیم که سینمای ایران حداقل در یک سال گذشته تا چه اندازه توانسته تصویری واقعی و البته موثر از پدران را در آثار خود به نمایش بگذارد. در تقسیمبندی آثار جشنواره فجر سال گذشته که به نوعی به ترسیم جایگاه پدران در خانواده پرداختهاند، دسته اول را باید شامل آثاری دانست که به تصویر «غیرمنطقی» و «غیر قابل اعتماد» از پدران پرداختهاند؛ تصویری که یکی از نمونههای اعلای آن! در فیلم «امیر» که یکی از معدود فیلم اولیهای جشنواره سال گذشته بود به نمایش گذاشته شد. پدری عیاش که از شدت بیتوجهی به همسر و فرزندش، موجب فرار آنها از خانه و زندگی خود شده است. نمونهای که با کمی تغییر در فیلم «کار کثیف» نیز به نمایش گذاشته شده است. ارسال به دوستان
بازگشت غول فردی
دکتر باقر ساروخانیت
دکتر باقر ساروخانی از دیگر جامعهشناسان معاصر، تحولات عصر جدید را تقلیل حیات خانواده به حیات فردی توصیف میکند و معتقد است: «هزاره سوم نوید طلوع دوران تازهای در حوزه خانواده بود که با ریزش هرم قدرت، سقوط ارزشهای کهن، تسخیر فضاهای اجتماعی توسط زنان، عناصر نوینی پدید آورد که شامل ظهور فرهنگ تازه باروری، فرآیند تفردی شدن خانواده، فرآیند روزافزون ستاکی شدن خانواده، ظهور خانوادههای دور زی، گرایشهای نو در منطقسالاری نسبی، بروز عقلانیت جدید، تحرکپذیری در سطح جغرافیا، گرایش به تک همسری و... است. اما در عین حال این عوامل پیامدهایی از قبیل کاهش امید بقای خانواده، مشکل سالمندی، مشکل تفردی شدن افراطی، عقلانیت افراطی، پادگانی شدن خانواده و کاهش ابعاد امتداد را به دنبال داشته است». دکتر ساروخانی معتقد است که فردیت به انسانهای اولیه اختصاص داشته و بعد از پدید آمدن فرهنگ و زندگی جمعی، خانواده محوریت پیدا کرده است. او همچنین معتقد است: «در میان انسانهای پراکندهای که در کوهسارها زندگی میکردند، فردیت حاکم بود یعنی هر کسی تصمیم میگرفت با چه فردی ارتباط داشته باشد یا قطع رابطه کند اما از همان نخستین دورههای تشکیل جامعه، با گامهای انسان به سوی جمع و تشکیل جامعه، موجود دیگری متولد شد به نام خانواده. فرهنگ آرامآرام به منازعه با فرد منجر شد و فردیت را هر روز مچاله، کوچک و ضعیف کرد تا جایی که ما دیدیم فرهنگ به عنوان قدرتی عظیم تجلی پیدا کرد. به عنوان نمونه بین 2 قبیله جنگی اتفاق افتاده و جهت برقراری صلح فردی از اعضا یک قبیله به قبیله دیگر بدون نظرخواهی و انتخاب به عنوان «خون بس» تقدیم میشود؛ این همان هژمونی فرهنگی است. اما در دنیای مدرن با ظهور مجدد فردیت مواجه میشویم. دیگر اینگونه نیست که خانوادهها همسر انتخاب کنند. دیگر اینگونه نیست که فرد لزوما تعلق هویتی به خانواده یا قبیله داشته باشد. این ظهور مجدد فرد است. قبل از آن فرد در جامعه به عنوان یک فرد در خانواده ظهور پیدا میکرد اما در دنیای مدرن ظهور مجدد فرد، احیای مجدد فردیت را شاهدیم که افراط در آن مطلوب نیست. در نتیجه من استنباطم این است که خانوادهای تولید میشود که من آن را فردیت یافته و تفردی (individualized) مینامم. زمانی همه ساکنان خانواده زیر فرمان پدر و مطیع وی بودند، امروز خانواده در حال تبدیل به سراب است. هر کسی یک کلید آپارتمان و کلید اتاق دارد و شاید گاهی همدیگر را ببینند. در نتیجه با کاهش بعد مددکاری خانواده، شیرازه و انسجام خانواده نیز از بین خواهد رفت. سرمایه اجتماعی خانواده به غایت کاهش پیدا میکند و... هر چند هدف ما این نیست که به دوران قاجار برگردیم، به دورانی که فردیت نابود شده بود ولی هدف این هم نیست که فردیت چنان ارتقا پیدا کند که غول فردی ایجاد شود». ارسال به دوستان
زوال پدرسالاری؛ فوران فرزند و زن سالاری
دکتر محمدامین قانعیراد
مرحوم محمدامین قانعیراد از جمله جامعهشناسانی است که با کتاب «زوال پدرسالاری؛ فروپاشی خانواده یا ظهور خانواده مدنی؟» توجه شایانی به امر پدرسالاری و زوال آن در جامعه نشان داده است. او تعریف دقیقی از پدرسالاری و تفاوت آن با مردسالاری ارائه میدهد و معتقد است ما در جامعه کنونی دچار زوال پدرسالاری شدهایم. قانعیراد در این باره معتقد بود: «نظام پدرسالاری یک نظام جنسیتی نیست و با مردسالاری متفاوت است. مردسالاری یک پدیده متأخر است و با جنسیت مرد در ارتباط است. نظام پدرسالاری در گذشته مشروعیت و مقبولیت داشت و پدرسالاری مورد احترام بود و نظامش هم ستمگرانه نبود و مشروعیت داشت. بنابراین نظام خانواده طی تدبیر پدرسالار تداوم داشت و او تصمیم میگرفت چه کسی و چگونه ازدواج کند؟! او برای تحقق ازدواج جوان مصلحتهای اقتصادی را هم در نظر میگرفت و برای خانواده تازهتاسیس امکاناتی در نظر میگرفت. همچنین پدرسالار منابع اقتصادی و فرهنگی را در اختیار داشت. پدرسالاری از نظر فرهنگی مشروع بود و از حیث اقتصادی توانایی حمایت از خانواده را داشت. با تغییر و تحولهای اجتماعی، نظام پدرسالاری دیگر قادر به کار کردن نیست، بنابراین نظام جایگزینی میخواهد که شیوههای تصمیمگیری در خانواده و روابط اعضای خانواده را بازتعریف کند. در واقع نظام پدرسالاری تصمیمگیری را برای خانواده تسهیل میکرد و صرفاً اینطور نبود که قطب تصمیم پدران باشند، بلکه مادران نیز نهتنها حامیان نظام پدرسالار بودند بلکه زمینه استمرار آن را فراهم میکردند و در حال حاضر هم مادرانی هستند که هنوز از پدرسالاری حمایت میکنند و در بعضی مواقع این مادران هستند که به نیابت از پدرسالاری، اقتدار را اعمال و خلأ پدر غایب را در چارچوب پدرسالاری کامل میکنند. همزمان با زوال پدرسالاری به طور خاص 2 گروه در جامعه آزاد شدند؛ یک گروه زنان بودند و دیگری نسل جوان و فرزندان. با زوال پدرسالاری، زنسالاری و فرزندسالاری بروز پیدا میکند. در بخشی از کتاب خود که به نام «فوران نوجوانی» است به این موضوع اشاره کردم که ما الان در جامعه شاهد این هستیم که سن بلوغ فرهنگی به 13 سال کاهش پیدا کرده و فرد 13 ساله از یک هوشمندی و سوادی برخوردار است که نسل سالمند از آن بیبهره است. این در حالی بود که پدر در دوره گذشته اقتدار دانشی داشت و دانش متناسب با سالمندی بود اما در نسل جدید این تناسب تغییر کرده و در بسیاری از موارد، سالمندان در مقابل رویش نوجوانی کم میآورند و با همین رویه هم درباره زنان مواجه هستیم». ارسال به دوستان
افول مردانگی و بحران جنسی
دکتر ابراهیم فیاض
دکتر ابراهیم فیاض از جمله انسانشناسانی است که خانواده را محور فرهنگ میداند و هر پدیدهای را در نسبت با آن تحلیل میکند. وی معتقد است حجاب یکی از عوامل نشاط جنسی است، از این رو معتقد است: «برخی گمان میکنند حجاب باعث کاهش میل جنسی میشود اما من میخواهم بگویم دقیقا بر عکس! اگر ما مکانیسم ارضای غریزه جنسی را درون خانواده سوق دهیم روابط جنسی هم عمیق میشود و اوج میگیرد و هم در جهت سلامت جامعه به کار برده میشود. اما اگر بخواهیم روابط صنعتی جنسی ایجاد کنیم چه میشود؟ این اصطلاح طنزآمیز از همین تفکر بیرون آمده است که «برای یک لیوان شیر هیچ عاقلی گاو نمیخرد.» یعنی خانواده کاملا بیمعنا شده است. ما در دورههای اصیل اسلامی بویژه صدر اسلام شاهد بحران اندکی در زمینه جنسی هستیم، راهکار بازگشت به آن دوره نیز این است که مردها تحت فشار نباشند و باز به جایگاه پیشین مرد در خانواده باز گردیم. بعد از این همه آزادیها به آمار رجوع کنید: «بیش از 90 درصد قتلهای بین زن و شوهر، این زنها هستند که به دلایلی مثل خیانت مرد را میکشند! با تاکید بر مردمحوری، جامعه خود به خود به سوی تقویت بنیان خانواده و سلامت جنسی پیش میرود. با افول مردانگی به معنای سنتی آن زنها بیپناه و ناامن میشوند؛ یعنی غالبا مردهایی که به اصطلاح زنذلیل شدهاند نه از نظر اقتصادی پیشرفت میکنند و نه از نظر اجتماعی. چون اگر مرد بخواهد در رابطه خود خواهش بیش از حد کند و زن این را ابزار تهدید و تمرد قرار دهد، مرد تقید به خانواده را از دست میدهد و ناهنجاریهای مختلفی از جمله اعتیاد و روآوری به زن دیگر و... رخ میدهد. حتی مردهایی که زنهای خود را کتک میزنند هم بیشتر در مسائل جنسی مشکل دارند. البته این مطالعه بیشتر درباره جوامع غربی و کاتولیسیسم رخ داده که مردهایی که رابطه عمیق جنسی با همسر خود ندارند به مشروبخواری رو میآورند و پس از مست کردن همسر خود را کتک میزنند. این همان افول مردانگی است». باید خانواده پر رنگتر شود. اما باید دید خانواده با مرد بنا میشود یا زن؟ برای پاسخ به این سوال باید دید طلب در ابتدا از جانب مرد است یا زن؟ طلب از جانب مرد است و باید نقش مرد همچون گذشته پررنگ شود اما متاسفانه در جوامع امروز با رنگ باختن مردها خانوادهها نیز تضعیف شدهاند. خانواده بر مبنای خواست مرد شکل میگیرد و باید به همان روال برگشت. باید مردانگی را در جامعه به معنای واقعی افزایش داد؛ غیرت به ناموس، تلاش برای زندگی و... ارسال به دوستان
خانوادههای بدون کانون
دکتر تقی آزاد ارمکی
تقی آزاد ارمکی در زمره جامعهشناسان خانواده است که نقش این نهاد را به موازات جامعه و دولت معرفی میکند. آزاد ارمکی که کتاب «جامعهشناسی خانواده ایرانی» را نگاشته است، بیان میکند: «تغییرات خانواده در ایران در زندگی روزمره بازتاب یافته و روانشناسان، علمای علوم تربیتی، تربیت خانواده، مورخان و جامعهشناسان نیز به آن توجه کردهاند که حاصل آن اصلاح نظام مفهومی در شناسایی تحولات اجتماعی ایران بوده است. در طول تاریخ میبینیم که هر تغییری در جامعه در خانواده ایرانی منشأ دارد. بدین لحاظ خانواده نقشی بسیار اساسی در تحولات اجتماعی ایران بازی میکند. بنابراین شناخت خانواده ایرانی، گامی است در جهت شناخت جامعه». آزاد ارمکی بزرگترین معضل خانواده را به بحران معنایی این نهاد مرتبط میداند و معتقد است: «بزرگترین معضل خانوادههای ایرانی اختلال در سیستم معنایی خانواده است که منشأ بسیاری از مشکلات مانند طلاق، کاهش نرخ ازدواج و خشونت علیه زنان و فرزندان است و ریشه آن هم به فرهنگ خانواده بر میگردد. متأسفانه در سالهای اخیر اغلب خانوادهها دچار بیکانونی شدهاند و معلوم نیست چه کسانی با چه موقعیتی و با چه اهدافی تعیینکننده مسائل خانوادهها هستند و مسائل زیادی مانند تغییر بافت خانواده و دخالت نهادهای دیگر اجتماعی و شرایط بیرونی، خانوادهها را محل مناقشات، منازعات و چالشهای خودشان قرار دادهاند». وی تغییر ماهیت خانواده را در سالهای اخیر عمیق میداند و علتهای گوناگونی را برای آن بر میشمرد: «جایگاه نهاد خانواده در ایران سابقه تاریخی دارد و در گذر زمان دگردیسی را طی کرده و امروز به اینجا رسیده است. خانواده امروز ایرانی با 10 سال گذشته هیچ تناسبی ندارد و اگر اجداد ما در100 سال پیش زنده شوند، قطعاً هیچ سنخیت و تناسبی با خانوادههای فعلی ندارند. خانواده امروزی دچار تغییرات و افت و خیزهایی شده که مشکلات زیادی را برایش به وجود آورده است ولی بیش از آنکه خانواده به طور طبیعی دچار تغییرات شود عوامل و نهادهای دیگری نیز منشأ این مشکلاتند. از جمله این عوامل میتوان به تاثیرات سیاستهای دولتی در روند طبیعی خانواده و همچنین مدرنیزاسیون اشاره کرد. دنیای مدرن موجب شده است تغییرات خاصی در اجتماع به وجود آید. به عنوان مثال، برابریخواهی زنان در زمینه اشتغال و تحصیل یا تغییر در الگوی فرزندآوری و نحوه ازدواج در جامعه، با گذشته تفاوتهای فاحشی کرده است. البته لازم به ذکر است که در حال حاضر اتفاقاتی در جامعه روی میدهد که حاصل تغییر نیست و نگرانکننده است، مانند آسیبهای اجتماعی خانواده که به عنوان مثال گاه شاهد هستیم فرزندی پدرش را میکشد یا پدری اعضای خانودهاش را از بین میبرد و همسرکشی که همه اینها پدیدههای غیر طبیعی است و این غیر طبیعی بودنش به دلیل فرآیند تغییر نیست، بلکه به نوع مداخلههای نابجای سایر نهادهای اجتماعی در خانواده بر میگردد. ارسال به دوستان
خاطرههایی خواندنی از چند پدر دوست داشتنی
پدر خوب
بهشتی یک «پدر» بود ارسال به دوستان
ستایش
داریوش ارجمند
هر چند که داریوش ارجمند هنوز هم در خاطره بسیاری از مخاطبان ایرانی با نقشآفرینی منحصر به فردش در نقش «مالکاشتر» سریال امام علی(ع) شناخته میشود ولی کمتر کسی است که در این چند سال گذشته نقش «حشمت فردوس» در مجموعه تلویزیونی ستایش و بازی فوقالعاده داریوش ارجمند در این اثر را ندیده باشد. ارجمند در این سریال نقش پدری خشن و بداخلاق را بازی میکند که پس از فوت پسرش تصمیم میگیرد با جدا کردن نوههایش از مادرشان، خودش آنها را بزرگ کند ولی مخالفت عروسش با این موضوع اتفاقات متفاوتی را برای این خانواده پدید میآورد. ارسال به دوستان
به نام پدر
پرویز پرستویی
نمیشود درباره ماندگارترین پدران تاریخ سینما و تلویزیون ایران نوشت و اسمی از پرویز پرستویی نبرد. پرستویی با حضور در آثاری همچون مجموعههای تلویزیونی «زیر تیغ» و «آشپزباشی» خود را در قامت یک پدر مهربان و مرد خانواده نشان داده است اما اوج نقشآفرینیهای او در این زمینه را باید مربوط به حضورش در فیلم سینمایی «به نام پدر» ساخته ابراهیم حاتمیکیا دانست. داستان این فیلم درباره ارتباط پدری بسیجی و از رزمندگان دوران دفاعمقدس و دختر جوانش است که مینهای باقیمانده از دوران جنگ مجروحش کرده است. هر چند که این فیلم جزو آثار متوسط کارنامه کاری حاتمیکیا به شمار میرود ولی پرستویی بخوبی از عهده نقشی که به او سپرده شده برآمده است. ارسال به دوستان
جراحت
امین تارخ
امین تاریخ هم از آن دسته بازیگرانی است که اصولا نقشهای پدرانه با شمایل و ویژگیهای ذاتی بازی او بویژه طی چند سال گذشته عجین شده است. او در سریال جراحت ساخته محمدمهدی عسگرپور با ایفای نقش «بزرگ» پدری عاقل و فهیم را به تصویر کشید. پدری که کمتر اشتباه میکند، کمتر عصبانی میشود و آدم زمان بحرانها و دشواریهاست. در واقع بزرگ نمادی از یک پدر مسؤولیتپذیر و دلسوز است که با وجود مشکلاتی که برای اعضای خانوادهاش ایجاد میشود، تلاش کرده با زبان منطق و عقل و درایت پدرانه به آنها کمک کند و مخاطب در همه لحظات سریال و این موقعیتهای گاه نفسگیر، دغدغهمند بودن و نگرانی این پدر را حس میکند. ارسال به دوستان
نرگس
حسن پورشیرازی
نقش «شوکت» در سریال «نرگس» یکی دیگر از پدرهای بشدت خاص خلق شده در آثار نمایشی تلویزیون است. پدری مقتدر و سلطهجو، که میتوان شخصیت «حشمت فردوس» در سریال ستایش را به نوعی کپی آن دانست. بازی پورشیرازی در این نقش به قدری درخشان بود که در زمان نمایش سریال، نام «شوکت» گاه بر نام سریال میچربید! اختلاف نسلی بین پدران و فرزندان یکی از آن شاخصههایی است که معمولا در ترسیم چهره پدر ایرانی در آثار نمایشی ایرانی استفاده زیادی از آن میشود؛ موضوعی که در هر دو نقش «شوکت» و «حشمت فردوس» نیز وجود دارد؛ پدرانی مقتدر که دوست دارند فرزندان خود را در سیطره قدرت خود، مدیریت کنند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|