|
حکمرانی ایران در هارتلند انرژی
رضا عدالتیپور: روز گذشته با آغاز مانور مشترک دریایی ایران، چین و روسیه در دریای عمان و اقیانوس هند، عصر افول هژمونی آمریکا در خلیجفارس وارد مرحله جدیدی شد. آمریکاییها که از زمان فروپاشی شوروی با اتخاذ سیاست ایرانهراسی و فروش امنیت به حکام عرب خلیجفارس به دنبال کنترل هارتلند انرژی دنیا بودند، اکنون در برابر مانور مشترک ایران، چین و روسیه که به گفته دریادار غلامرضا طحانی، سخنگوی این رزمایش به سطح معناداری از همکاری رسیده، موضع انفعالی گرفتهاند.
در شرایطی که خلیجفارس در سال 2019 شاهد 4 رخداد غیرمترقبه انفجار نفتکش ژاپنی، ساقط شدن پهپاد متجاوز و گرانقیمت آمریکایی، حمله به آرامکو و توقیف نفتکش انگلیسی بود و هر آن امکان افزایش سطح تنشها تا درگیری بین کشورهای منطقه نیز محتمل مینمود، جمهوری اسلامی ایران بار دیگر برتری خود را به عنوان محور ثبات و امنیت در این پهنه آبی به رخ کشید.
در سالی که آمریکا سیاست فشار حداکثری را علیه ایران اتخاذ کرده بود و چین و روسیه با تحریمهای جدی آمریکا در حوزه اقتصاد و امنیت مواجه شده بودند، تقویت چندجانبهگرایی در برابر یکجانبهگرایی آمریکا باعث شد این 3 کشور با نزدیکی به یکدیگر برتری چشمگیری در معادلات منطقه غرب آسیا به دست آورند.
روسیه با اتخاذ سیاست صادرات تسلیحات به متحدان استراتژیک آمریکا مثل ترکیه شکافی جدی در روابط آمریکا با یکی از قدیمیترین اعضای ناتو به وجود آورد. ترجیح ترکها بر خرید «اس 400» و تهدید آنها به اخراج آمریکاییها از اینجرلیک، بخشی از اثرات این استراتژی بود. از سوی دیگر چینیها نیز با حضور در خلیجفارس و گسترش سطح تعاملات تجاری و نظامی با کشورهای این منطقه به طور جدی وارد عرصه رقابت با آمریکا شدهاند. در این بین ایران با ایجاد ارتباط بین روسیه و چین و انجام مانور مشترک نظامی در اقیانوس هند و دریای عمان که گذرگاه بیش از 80 درصد از انرژی صادر شده به کل دنیاست، نشان داد مقابله با سیاستهای خصمانه آمریکا صرفاً مربوط به حوزههای اقتصادی نخواهد شد و ایران این قدرت را خواهد داشت که در برابر ائتلافسازی آمریکا در خلیجفارس، یک مجموعه نظامی قدرتمند و موثر را تشکیل دهد؛ نکتهای که اکثر تحلیلگران در رابطه با این رزمایش به آن اشاره داشتند و آن نقش حذف ناشدنی ایران در معادلات منطقه است. این نقشآفرینی به حدی است که کشورهای منطقه و حتی فرامنطقهای در اجرای سیاستهای خود به طور صریح یا ضمنی نظر مثبت ایران را جلب میکنند.
نمونه بارز این امر نیز عدم مشارکت کشورهای اثرگذار در ائتلاف آمریکا در خلیجفارس است. جدا از اینکه کویت، قطر و عمان ملاحظاتی برای پیوستن به ائتلاف آمریکا دارند، کشورهای فرامنطقهای مثل ژاپن و فرانسه نیز حضور خود در خلیجفارس را خارج از چارچوب ائتلاف آمریکایی تعریف میکنند؛ موضوعی که به طور قطع ناشی از قدرت برتر ایران در شکلدهی به نظم منطقه و مدیریت امنیت انرژی در خلیجفارس است. موازنه قدرت شکل گرفته در نظام بینالملل در دهه اخیر در برابر آمریکا که جنبه اقتصادی داشت، اکنون وارد مرحله نظامی شده و متحدان اروپایی و آسیایی آمریکا با ائتلافی قدرتمند روبهرو هستند که در بعد اقتصادی، امنیتی و نظامی روابط سازندهای خواهند داشت و طبیعتاً هزینه مواجهه با این ائتلاف خارج از محاسبات استراتژیستهای غربی خواهد بود.
ارسال به دوستان
تحلیلی بر مانور دریایی ایران، روسیه و چین
امنیت جمعی تنها با ایران شدنی است
ثمانه اکوان: امنیت جمعی یکی از مباحث دیرینه در روابط بینالملل و در عین حال از منظر اجرایی یکی از موضوعاتی است که همواره با چالشهای نوینی روبهرو بوده است. از زمان شکلگیری سازمان ملل این مبحث به شکل گستردهای در دستور کار کشورهای بزرگ جهان بوده است تا بلکه بتوانند در حد امکان بدون به کار بردن ابزار زور، امنیت جمعی خود را تأمین کنند. از این منظر در نظام امنیت جمعی، هیچ اتحاد بلندمدت یا کوتاهمدتی وجود ندارد و تجاوز به هر کشوری به وسیله اجرای دسته جمعی، مجازاتهای اقتصادی و در مراحل پایانی به صورت حمله نظامی به کشور متجاوز پاسخ داده میشود.
به کار گرفتن شیوههای برقراری امنیت جمعی اما خود مستلزم در نظر گرفتن فرضهایی ابتدایی در این نظریه است. اولین فرض این است که امنیت دستهجمعی نه به وسیله به کار بردن زور و تهدید، بلکه با روشهای مسالمتآمیز و روشهای گفتوگو و صلحمحور به وجود میآید. دومین فرض نیز این است که کشورهایی که به دنبال به دست آوردن امنیت دستهجمعی هستند، فرض اولیه خود را بر اعتماد بر یکدیگر میگذارند و این اعتماد در آنها وجود دارد که در صورت به وجود آمدن هر خطر امنیتی، دیگر کشورهای عضو این پیمان امنیتی، به تعهدات خود عمل میکنند.
بعد از به وجود آمدن یک سلسله برخوردها و حملات به کشتیها و نفتکشهای تجاری در تنگه هرمز و دریای عمان، ابتکار صلح هرمز یکی از آن ابتکاراتی بود که بر پایه نظریه امنیت جمعی شکل گرفت و توسط وزارت امور خارجه ایران به کشورهای همسایه پیشنهاد شد. با این حال این کشورها که از ابتداییترین مفاهیم مرتبط با امنیت جمعی خبری نداشته و اعتقاد داشتند امنیت جمعی به معنای حفظ امنیت خودشان و تعدادی دیگر از کشورهای عرب حوزه خلیجفارس است، در سادهترین و تاریخیترین راهحلی که سراغ داشتند، به سوی دولت آمریکا دست دراز کردند تا امنیت جمعی کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و دریای عمان را تأمین کند!
ایالات متحده اما با آمریکای زمان دموکراتها تفاوت فاحشی داشت. ترامپ که بارها در کمپینهای انتخاباتیاش هم بیان کرده بود اعراب خلیجفارس خودشان باید پول برقراری امنیت در این منطقه توسط آمریکا را بپردازند، این بار با صراحت بیشتری بیان کرد تنها در صورتی به تعداد نیروهای نظامی آمریکا در منطقه میافزاید که هزینههای آنها توسط کشورهای منطقه تأمین شود. سربازان و مستشاران آمریکایی به منطقه سرازیر شدند اما حملات به آرامکو و سایر کشتیهای تجاری نشان داد حضور نیروهای آمریکایی و سرکیسه کردن کشورهایی مانند سعودی و امارات برای فروختن سلاحهای آمریکایی، چندان هم پاسخگوی نیاز آنها به امنیت مورد نیازشان نیست.
امنیت جمعی که ایران با عنوان «ابتکار صلح هرمز» به کشورهای منطقه پیشنهاد داده بود، بالاترین میزان مطابقت با شرایط روز منطقه را داشت اما سیاسیکاریها و دشمنیها باعث شد کارشناسان بر این عقیده باشند، در نهایت نمیتواند راه به جایی ببرد. ایران با این حال نشان داده به تنهایی نیازی به این پیمان یا هرگونه ائتلاف نظامی برای محافظت از منافعش در منطقه ندارد. ایران همان کشوری است که با شجاعت، در مقابل توقیف شدن یکی از نفتکشهایش در جبلالطارق، یک کشتی انگلیسی را در دریای عمان توقیف کرد و در جریان توقیف، روبهروی ناوگان دریایی ارتش بریتانیا نیز ایستاد. ایران در عین حال پهپاد آمریکایی را درست در آسمان دریای عمان و مرزهای هوایی کشورمان هدف قرار داد و با افتخار اعلام کرد این کار را برای حفاظت از مرزهای خود انجام داده است. ایران همچنین در مرزهای آبی نیز بارها مانع ورود کشتیها و قایقهای بیگانه به داخل مرزها شده و بموقع و با تدبیر مناسب جلوی آنها را گرفته است. ایران اما باید پیام دیگری را نیز برای غرب، بویژه آمریکا و همچنین متحدان منطقهایاش که سعی داشتند منطقه را به جولانگاه نیروهای نظامی کشورهای مختلف دنیا تبدیل کنند منتقل میکرد. از همین رو بود که رزمایش مشترک ایران، روسیه و چین بعد از ماهها رایزنی و هماهنگی، از روز گذشته در دریای عمان و تنگه هرمز آغاز شد.
ایران با همراه کردن روسیه و چین با خود و به راه انداختن مانور نظامی مشترک در منطقه، پیامی صریح و واضح را برای کشورهای عرب منطقه و متحد اصلیشان یعنی آمریکا فرستاد: زمانی که شما قصد داشتید ائتلافی نظامی راه بیندازید که به قول خودتان از 30 کشور مختلف جهان نیروی نظامی به تنگه هرمز و دریای عمان سرازیر شود و تنها موفق شدید 3 دولت آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی را با خود همراه کنید، ایران با قدرتهای بزرگ شرقی رزمایش مشترک نظامی برگزار میکند و نشان میدهد با وجود فشارهای کمپین فشار حداکثری و تلاش برای منزوی کردن ایران، برخی اتحادهای نظامی و سیاسی آنقدرها هم که به نظر آمریکاییها ساده میآید، بسادگی قابل شکستن و از بین رفتن نیست. نکته مهم دیگر درباره این رزمایش نظامی این است که این مانور نشان داده سیاست خارجی ترامپ؛ ایران، روسیه و چین را بیشتر از پیش به هم نزدیک کرده است. اگر چه ترامپ فکر میکرد بعد از خروج از برجام، میتواند بلافاصله همراهی اروپا را نیز داشته و بعد از آن سراغ چین و روسیه برود تا دوباره پرونده ایران را به موضوع اصلی جلسات شورای امنیت سازمان ملل تبدیل کند اما عدم همراهی این کشورها بویژه چین و روسیه با دولت آمریکا نشان داد راه ترامپ برای رسیدن به این آرزو چندان هم هموار نیست. از سوی دیگر تحریمهای آمریکا علیه روسیه و همچنین جنگ تجاری شکلگرفته بین واشنگتن و پکن، هر روز بیشتر از قبل زمینه را برای نزدیکی سیاستهای تهران با مسکو و پکن هموار کرد. برگزاری مانور مشترک در دریای عمان، آن هم در شرایطی که آمریکا سعی دارد این منطقه را به منطقهای برای جولان نظامی خود و متحدانش تبدیل کند، ضربهای است که بومرنگ تحریمها و جنگ اقتصادی آمریکا بر پیکره سیاست خارجی این کشور پدید آورد. این رزمایش در عین حال اهمیت و جایگاه نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران را بعد از خروج آمریکا از برجام و عدم موفقیت اروپا در اجرایی کردن اینستکس نشان میدهد. بعد از اینکه غرب نشان داد حاضر به اجرایی کردن تعهداتش در برجام نیست و از توافق هستهای ایران چیزی جز یک پیکر بیجان و بیروح باقی نمانده است، ایران حالا نگاه خود را از غرب، کسانی که تا به حال آنها را متحدان اروپایی خود میدانست و همچنین از کدخدا گرفته و نگاهی به شرق انداخته و سعی دارد با پیشبرد سیاست نگاه به شرق، شرایط را برای احیای دوباره اقتصاد و دیپلماسی کشور بعد از شکست برجام فراهم کند.
نکته نهایی اینکه نباید از این مسأله نیز غافل شد که در هر صورت هر کدام از این کشورها اهداف و منافع ملی خاص خودشان را هم در پیگیری برگزاری رزمایش نظامی مشترک در منطقه دنبال میکنند. روسیه که حالا بعد از حضور پررنگ و تأثیرگذار در سوریه، به بازیگری فعال در تحولات منطقه تبدیل شده است، برای اولین بار حضور خود در دریای عمان و تنگه هرمز را که جولانگاه نیروهای آمریکایی بود به رخ واشنگتن میکشد و به موازات آن چین نیز که بیش از 50 درصد انرژی مورد نیاز خود را از غرب آسیا تأمین میکند، با برگزاری این مانور مشترک با ایران و روسیه رسما اعلام میکند برای تأمین امنیت کشتیها و نفتکشهای خود به چه کشوری در منطقه اعتماد دارد و در عین حال در مقابل حضور گسترده نیروهای آمریکایی در دریای چین جنوبی و مانورهایی که آنها با نیروهای ارتش ژاپن برگزار میکنند، این بار در خاورمیانه که آمریکاییها آن را حیاط خلوت خود میدانستند، به قدرتنمایی در مقابل ایالات متحده و متحدانش میپردازد.
ارسال به دوستان
دفن رؤیای رئیسجمهور خام
نوید مؤمن: رئیسجمهور جوان فرانسه روزهای آرامی را سپری نمیکند! استمرار اعتصابهای عمومی بویژه در بخش حملونقل ریلی، صنعت توریسم فرانسه را نیز تحت تاثیر منفی خود قرار داده است. این در حالی است که جنبش ضد نظام سرمایهداری، موسوم به «جلیقهزردها» نیز همچنان به یک نیروی اجتماعی و مدنی قوی در اعتراض به نظام تبعیضآمیز حاکم بر فرانسه و اروپا تبدیل شده است. اظهارات اخیر «امانوئل مکرون» در آستانه سال نو میلادی، بخوبی بیانگر استیصال وی در قبال شرایط موجود است: «من همه را به روحیه مسؤولیتپذیری فرامیخوانم؛ آتشبس به معنای پذیرش خواسته مقابل یا کنار گذاشتن خواسته خودمان نیست. خوب است بدانید چگونه میتوان برای احترام به زندگی خانوادهها به طور موقت در این روزهای پایانی سال و جشنهای سال نو دست از اعتصاب کشید و آتشبس موقت اعلام کرد».
این اظهارات در حالی بیان میشود که کشور فرانسه از 5 دسامبر (آخرینماه سال 2019 میلادی) تاکنون درگیر اعتصابهای گسترده ضد اصلاح قانون بازنشستگی است. اگر چه اعتصاب در بخش حملونقل ریلی، بیشترین آسیب را به رفت و آمد عمومی وارد کرده است اما نظرسنجیها نشان میدهد اکثر مردم فرانسه از آن حمایت میکنند. مردم توقف این اصلاحات بویژه افزایش نیافتن سن بازنشستگی از ۶۲ سال فعلی به ۶۴ سال را خواستارند. با این حال مذاکرات کاخ الیزه و اتحادیههای کارگری در اینباره نتیجهبخش نبوده و مکرون حاضر به عقبنشینی در برابر خواسته معترضان نیست. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند رئیسجمهور فرانسه در نهایت ناچار خواهد شد از تمام یا بخش مهمی از طرح اصلاحات بازنشستگی عقبنشینی کند. در این میان مکرون امیدوار بود در آستانه جشنهای سال 2020، اعتصابات پایان یابد اما عزم معترضان فرانسوی در برابر صاحبان قدرت بسیار جدی است! بر اساس اعلام شرکت ملی راهآهن فرانسه، ۸ میلیون مسافر برای روزهای پایانی سال و جشنهای سال نو از قبل بلیت تهیه کردهاند که با توجه به ادامه اعتصابات، نسبت به رفت و آمد و جابهجایی خود در این کشور نگران هستند.
مهمترین ویژگی اعتراضات اخیر در فرانسه، «استمرار» آنهاست. طی 2 دهه اخیر و در دوران ریاستجمهوری «شیراک، سارکوزی و اولاند» نیز شاهد بروز اعتصابهای زیادی در اعتراض به قوانین حوزه رفاه و بازنشستگی عمومی در فرانسه بودیم اما به نظر میرسد ظهور جنبش اعتراضی موسوم به «جلیقهزردها» و بیش از یک سال حضور اعضای این جنبش در خیابانهای پاریس و دیگر شهرهای فرانسه، تاثیر بسزایی درباره «تغییر قواعد اعتراض» در این کشور اروپایی گذاشته است. بر این اساس، اکثر معترضان فرانسوی، دیگر صرفا به ابراز نارضایتی خود از وضعیت موجود نمیپردازند، بلکه تا زمان تغییر وضعیت موجود به اعتراض و اعتصاب علیه دولت ادامه میدهند. نکته دیگر، به نگرانی سران اروپا در قبال اعتراضها و اعتصابهای اخیر در فرانسه بازمیگردد. آنها از یک سو نگران تعمیم این الگوی اعتراضی به دیگر نقاط اتحادیه اروپایی و منطقه یورو و از سوی دیگر، نگران تزلزل ارکان و پایههای قدرت اروپای واحد هستند. با توجه به تصمیم قطعی انگلیس مبنی بر خروج از اتحادیه اروپایی تا 31 ژانویه سال 2020 (یک ماه دیگر)، تزلزل دولت ائتلافی «آنگلا مرکل» در آلمان و بروز اعتراضهای عمیق و بنیادین در کشور فرانسه، «تروئیکای اروپایی» دیگر قدرت تمرکز بر معادلات، بحرانها و خواستههای شهروندان اروپایی و مدیریت نیازهای موجود در قاره سبز را ندارد. سران اتحادیه اروپایی در زمان پیروزی مکرون در انتخابات ریاستجمهوری سال 2017، امیدوار بودند رئیسجمهور فرانسه به یک بازیگر تازهنفس و تعیینکننده برای نجات اروپای واحد از بحرانهای اقتصادی و امنیتی تبدیل شود. نباید فراموش کرد که مکرون به عنوان یک «اقتصاددان» و با شعار «اصلاح الگووارههای اقتصادی در منطقه یورو» به میدان آمد و متعاقبا، امیدوار بود از طریق ایجاد ثبات و تقویت مولفههای رشد اقتصادی در اروپا، دیگر بحرانهای امنیتی، سیاسی و اجتماعی موجود در این مجموعه را نیز مدیریت کند. با این حال، ناتوانی مکرون در اقناع افکار عمومی فرانسه در قبال اصلاحات اقتصادی خود، ظهور جنبش جلیقهزردها و در نهایت، افزایش ضریب آسیبپذیری فرانسه در حوزه عمومی و داخلی، سبب شد مکرون نیز به نماد یک «سیاستمدار شکستخورده اروپایی» تبدیل شود. کار به جایی رسید که در جریان رقابتهای انتخابات پارلمان اروپا [سال 2019]، حزب متبوع مکرون رقابت را به جبهه ملی فرانسه به رهبری «مارین لوپن» واگذار کرد.
فراتر از آن، مقامات اروپایی نگران هستند اعتراضها نسبت به نظام سرمایهداری، از راس هرم (فرانسه) به دامنه و دیگر نقاط آن، بویژه کشورهای آسیبپذیرتری مانند یونان، ایتالیا، اسپانیا و لهستان تعمیم پیدا کند. بدون شک مکرون هرگز تصور نمیکرد که در فاصله 2 سال باقیمانده تا پایان دوره اول ریاستجمهوری خود، به نماد ناکامی و شکست تبدیل شده و رویاهایش مبنی بر «تبدیل شدن به قدرتمندترین فرد اروپا» را در همان محوطه کاخ الیزه دفن کند!
ارسال به دوستان
رزمایش کمربند امنیتی دریایی با حضور نیروهای دریایی ایران، چین و روسیه از روز گذشته در منطقه شمال اقیانوس هند آغاز شد
امنیت ایرانی
گروه سیاسی: حدود 2 ماه پس از آغاز بهکار ائتلاف دریایی آمریکا در خلیجفارس، رزمایش بزرگ و بیسابقه نیروی دریایی 3 کشور ایران، روسیه و چین در شمال اقیانوس هند برگزار شد. به گزارش «وطن امروز»، برای انجام این رزمایش وزارت دفاع روسیه 3 ناو وابسته به ناوگان دریایی بالتیک این کشور را به منطقه اعزام کرده است. وزارت دفاع روسیه روز جمعه با اشاره به رزمایش دریایی مشترک ایران، روسیه و چین اعلام کرد 3 ناو وابسته به ناوگان دریایی بالتیک روسیه- یک تانکر، یک پاسناو و یک ناو یدککش- را به رزمایش سهجانبه با ایران و چین ارسال کرده است. این وزارتخانه همچنین اعلام کرد این نخستینبار است چنین رزمایشی با چنین چیدمانی برگزار میشود. همچنین چین نیز روز پنجشنبه اعلام کرد که یک ناوشکن موشکانداز را برای شرکت در این رزمایش ارسال کرده است. دریادار دوم غلامرضا طحانی، معاون عملیات نیروی دریایی ارتش و سخنگوی رزمایش مرکب ایران، روسیه و چین در نشست خبری این رزمایش، اظهار داشت: منطقه شمال اقیانوس هند، منطقه بسیار امنی است که این امنیت پایدار با اقتدار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و 2 نیروی دریایی ارتش و سپاه در دریا برقرار شده است. وی افزود: این تکلیفی است که ما در ارتباط با کشور، منطقه و جهان داریم و در راستای اجرای این تکالیف بسیار مهم، از امروز (جمعه) رزمایش سهجانبه ایران، روسیه و چین در شمال اقیانوس هند با پهلوگیری شناورهای روسیه و چین در بندر شهید بهشتی چابهار آغاز میشود. معاون عملیات نیروی دریایی ارتش هدف از برگزاری این رزمایش را تحکیم امنیت و مبانی آن در منطقه عنوان و تصریح کرد: این نخستینبار پس از پیروزی انقلاب اسلامی است که جمهوری اسلامی ایران رزمایش مرکبی با 2 قدرت دریایی بزرگ جهان و در چنین سطحی برگزار میکند و قطعا کشورهایی که از نظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، دفاعی و امنیتی نزدیکی بیشتری با هم دارند، دست به دست هم میدهند تا برقراری امنیت و جمعی بودن آن میسر شود. وی گفت: این رزمایش برابر برنامههای از پیش تعیین شده با حرکت یگانهای شناوری 3 کشور از بندر چابهار آغاز میشود و در شمال اقیانوس هند گسترش خواهد یافت. سخنگوی رزمایش سهجانبه ایران، روسیه و چین افزود: تمرینات تاکتیکی متنوعی از جمله نجات شناور دچار حریق، آزادسازی شناور مورد تعرض قرار گرفته، تیراندازی علیه اهداف مشخص و سایر تمرینات تاکتیکی و عملیاتی در این رزمایش پیشبینی شده است. دریادار طحانی با اشاره به مشارکت نیروهای دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این رزمایش، گفت: با برگزاری این رزمایش شاهد اقتدار نیروی دریایی 3 کشور ایران، روسیه و چین در منطقه خواهیم بود. وی در بیان اهمیت منطقه رزمایش مرکب ایران، روسیه و چین، اظهار داشت: اقیانوس هند سومین اقیانوس بزرگ دنیاست که کشورهای بسیار مهمی در این منطقه حضور دارند و 3 تنگه مهم بابالمندب، مالاکا و هرمز بهعنوان مثلث طلایی در این منطقه قرار دارد. معاون عملیات نیروی دریایی ارتش با بیان اینکه وسعت منطقه این رزمایش ۱۷ هزار کیلومتر مربع است، گفت: از اهداف این رزمایش تقویت امنیت تجارت دریایی بینالمللی و مقابله با دزدی دریایی و تروریسم دریایی و تبادل اطلاعات در حوزه امداد و نجات دریایی و تبادل تجربیات عملیاتی و تاکتیکی است. طحانی افزود: پیام این رزمایش صلح، دوستی و امنیت پایدار در سایه همکاری و اتحاد جمعی است و پیامد آن این است که جمهوری اسلامی ایران قابل منزوی شدن نیست و این از مهمترین دستاوردهای این رزمایش خواهد بود. وی در پایان گفت: برگزاری این رزمایش به معنای این است که روابط 3 کشور ایران، روسیه و چین به سطح معناداری رسیده است و این روند در سالهای آینده نیز ادامه خواهد داشت.
* امنیت خلیجفارس مدیون ارتش و سپاه
دریادار حسین خانزادی، فرمانده نیروی دریایی ارتش نیز در این رابطه با اشاره به امنیت منطقه شمال اقیانوس هند، گفت: تنگه هرمز، خلیجفارس و دریای عمان منطقه امنی است که این امنیت حاصل تلاش نیروهای دریایی ارتش و سپاه است. دریادار خانزادی امنیت دریایی منطقه را پایدار اعلام کرد و گفت: امیدواریم با برگزاری این رزمایش شاهد اقتدار نیروی دریایی ۳ کشور ایران، روسیه و چین در منطقه باشیم. وی افزود: این رزمایش با هدف تحکیم امنیت و مبانی آن در منطقه و کشورهایی که از نظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، دفاعی و امنیتی نزدیکی بیشتری با هم دارند برگزار میشود.
* قدرتنمایی با «سهند» جلوی چشم آمریکاییها
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بهعنوان میزبان اصلی رزمایش سهجانبه با بهکارگیری چند یگان اصلی سطحی و پروازی خود در این رزمایش شرکت کرده است. ناوشکن البرز، ناوشکن سهند، ناو آبی و خاکی تنب، ناو کنارک و ناو موشکانداز نیزه از این جملهاند.
از نیروی دریایی سپاه نیز شناور بیمارستانی شهید ناظری که توسط متخصصان نیروی دریایی سپاه طراحی و در صنایع شهید محلاتی ندسا تولید شده است به همراه یک شناور موشکانداز کلاس تندر و یک یدککش در رزمایش شرکت میکنند.
* پاسخ آشکار به ائتلاف دریایی غربیها
رزمایش مشترک ایران، چین و روسیه در شمال اقیانوس هند در شرایطی برای نخستینبار از زمان پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشود که از چند ماه پیش و در سایه برخی تحرکات مشکوک کشورهای غربی در خلیجفارس، این منطقه آبستن حوادث متعدد بوده است. تابستان امسال و پس از وقایعی چون انهدام پهپاد جاسوسی آمریکا در حریم هوایی ایران و همچنین حمله پهپادی یمنیها به تاسیسات نفتی عربستان، آمریکا از راهاندازی یک ائتلاف دریایی در منطقه خلیجفارس خبر داد. در همین راستا سوم تیرماه سال جاری یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا در جمع خبرنگاران با بیان اینکه آمریکا در تلاش است ائتلافی دریایی متشکل از چند کشور برای «حراست از آزادی تردد» در خلیجفارس و تنگه هرمز تشکیل دهد، گفت: «هدف، ایجاد بازدارندگی فعال است، چراکه ایرانیها میخواهند بروند و هر کاری میخواهند انجام دهند و بعد بگویند «ما این کار را نکردیم». ما میدانیم آنها چه کردهاند». اظهارات این مقام آمریکایی ساعاتی پس از آن مطرح شد که «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا در سفری به عربستان سعودی آزادی تردد در خلیجفارس را یکی از اولویتهای واشنگتن برشمرد و گفت لازم است اطمینان حاصل شود که تردد از تنگه هرمز بدون مانع صورت میگیرد.
پس از آن «جوزف دانفورد» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در پی وقوع حادثه برای ۲ نفتکش در دریای عمان و به بهانه مقابله با حملات ادعایی ایران به نفتکشها و کشتیهای تجاری در خلیجفارس و دریای عمان ۱۹ تیرماه از بررسی طرحی برای ایجاد ائتلاف نظامی بینالمللی به منظور حفاظت از آبراههای بینالمللی و تضمین آزادی دریانوردی در تنگه هرمز و بابالمندب سخن گفت و عنوان کرد که ایالات متحده در حال رایزنی با تعدادی از کشورها برای تشکیل این ائتلاف است. این ائتلاف البته با کمترین استقبال مواجه شد بهگونهای که کشورهایی چون آلمان و فرانسه نیز با این ابتکار آمریکاییها همراهی نکردند. در نهایت نیز بهرغم تبلیغات گسترده آمریکا برای جلب حمایت کشورها جهت حضور در این ائتلاف و ارسال دعوتنامه برای ۶۰ کشور، کشورهای معدودی با پیوستن به آن موافقت کردهاند. بحرین که میزبان ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکاست در ماه آگوست به این ائتلاف پیوست. عربستان سعودی و امارات هم از ماه سپتامبر به ائتلاف آمریکا پیوستند. همچنین از میان کشورهای غربی، استرالیا و انگلیس با اعزام کشتی به منطقه با هدف ادعایی محافظت از عبور و مرور کشتیها موافقت کردهاند. علاوه بر این، در پی توقیف نفتکش متجاوز انگلیسی توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران، برخی کشورهای اروپایی نیز به محوریت انگلیس سعی در راهاندازی ائتلافی برای تسهیل عبور امن کشتیها در منطقه داشتهاند؛ طرحی که البته تاکنون به نتایج قابل توجهی نرسیده است.
* واکنش آمریکا به رزمایش مشترک
سخنگوی پنتاگون در رویکردی منفعلانه اعلام کرد که واشنگتن رزمایش دریایی مشترک تهران، مسکو و پکن را زیر نظر دارد. به گزارش ایسنا، شان رابرتسون، سخنگوی پنتاگون روز پنجشنبه در واکنش به رزمایش مشترک دریایی ایران، روسیه و چین گفت: ما از برگزاری رزمایش مشترک میان ایران، روسیه و چین در دریای عرب اطلاع داریم. ما این رزمایش را زیر نظر داریم و با همکاری شرکا و متحدانمان از آزادی کشتیرانی و جریان آزاد تجارت در آبراههای بینالمللی اطمینان حاصل میکنیم.
***
[پیام رزمایش چیست؟]
رزمایش دریایی بیسابقه ایران با 2 کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل اما بیش از همه حاوی پیام برای آمریکا به حساب میآید. آمریکا که در نتیجه اتفاقات چند ماه اخیر در خلیجفارس با پول عربستان سعودی ائتلاف دریایی راه انداخته، حال دریافته است که نمیتواند در خلیجفارس ایران را منزوی کند. ایران محور اصلی امنیت خلیجفارس و دریای عمان به حساب میآید و کشورهای فرامنطقهای نیز با توجه به اهمیت این منطقه سعی در ایجاد تنش نداشتند. هر چند در برهههایی کشورهایی چون آمریکا و انگلیس به دنبال سنجش حساسیت ایران در قبال امنیت مرزهای آبیاش بودهاند که غالبا هم جواب درخور دریافت کردهاند، با این حال در پی ایجاد درگیری در این منطقه نبودهاند. قدرت بومیشده نظامی ایران در خلیجفارس و گزینههای متعدد نظامی برای تنبه متجاوز، در عمل استفاده از گزینه نظامی برای مقابله با ایران در خلیجفارس را حذف کرده است. در چنین شرایطی آمریکا با یارکشی از برخی متحدانش به دنبال ایجاد موازنهای در به دست گرفتن امنیت خلیجفارس و دریای عمان بوده است. به بیان دیگر آمریکا خواهان آن است نظم پیشین امنیتی در خلیجفارس را با به میدان آوردن متحدانش به نفع خود برهم بزند؛ نظمی که در آن ایران نقش محوری داشته تغییر کند و در نتیجه حضور ائتلاف دریایی مورد حمایت آمریکا، کفه سیاسی و نظامی خلیجفارس به نفع آمریکا سنگینتر شود. با این حال خلیجفارس و دریای عمان صرفا آنطور که آمریکا میخواست به آرایش امنیتی و سیاسی دست پیدا نکرد. حضور روسیه و چین در منطقه خلیجفارس و دریای عمان در کنار ایران برای آمریکا قابل هضم نیست. حضور چین و روسیه در کنار ایران از این جهت مهم است که این 2 کشور عملا هیچ نقشی در مهمترین منطقه دریایی و نفتخیز جهان نداشتهاند؛ منطقهای که رقیب آنان یعنی آمریکا حضور پررنگ داشته اما آنان به دلایل مختلف از نقشآفرینی در تحولات آن محروم بودهاند. ایران اما با بازی دادن چین و روسیه عملا سعی در ایجاد تعادل در تحولات حوزه سرزمینی خلیجفارس دارد. البته حضور چین و روسیه در خلیجفارس حضور عنانگسیخته نیست. مدل همکاری ایران و روسیه در سوریه نشان داد این 2 کشور میتوانند روی حوزه منافع مشترک سرمایهگذاری کنند. نتیجه حضور روسیه در سوریه نه به ضرر ایران، بلکه در نهایت منفعتی بیش از زمان عدم حضور روسیه در این کشور نصیب ایران کرد. البته روسیه نیز از حضور «کنترل شده» در سوریه به دنبال منفعت ملی خود بود و در نتیجه این نقشآفرینی، این کشور نیز سود برد. بازنده میدان سوریه اما بدونشک آمریکا و کشورهای همپیمان او بودند. همین مدل در خلیجفارس در حال تکرار است. آمریکا شبیه به ائتلاف بینالمللی در سوریه، ائتلاف دریایی راه انداخته است. ایران برای آنکه نقش اولش در منطقه فوق حساس خاورمیانه را نصیب دیگری نکند، بازیگران نقش مکمل را وارد معادلات خلیجفارس کرده است تا همچنان خودش حرف اول را در خلیجفارس بزند. به بیان دیگر، ایران برای برهم زدن نظم جدیدی که آمریکا به دنبال استقرار آن در خلیجفارس بود، نیروهای برهم زننده چنین نظمی یعنی 2 عضو شورای امنیت سازمان ملل را که جزو قدرتمندترین ارتشهای دنیا هستند وارد معادله و بازی خود کرد.
در همین راستا روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم»، روز گذشته با اشاره به آغاز رزمایش دریایی ایران، روسیه و چین نوشت: این نخستین همکاری نظامی میان 3 کشور مذکور محسوب میشود و پیامی روشن و چالشبرانگیز برای دولت آمریکا ارسال میکند و به عنوان نشانهای قابل توجه از ظهور ائتلاف نظامی جدید میان تهران، پکن و مسکو در رویارویی با اقدامات دولت آمریکا و سیاستهای آن در منطقه و جهان تلقی میشود.
همزمان روزنامه دولتی «گلوبال تایمز» چین، روز گذشته در مقالهای نوشت: این رزمایش مشترک نشان میدهد چین و روسیه به عنوان 2 قدرت بزرگ جهانی از ایران و توافق هستهای پس از خروج آمریکا از آن حمایت میکنند. هر 3 کشور ایران، روسیه و چین به دلیل منازعات در برخی پروندهها، با تحریمهای آمریکا روبهرو هستند و اقدامات تنبیهی فزاینده آمریکا مستلزم هماهنگی سهجانبه میان این کشورهاست که این هماهنگی به سطح نظامی رسیده است و این 3 قدرت با برگزاری مانوری توانمندیها و قابلیتهای نظامیشان را در منطقهای حیاتی و حساس به نمایش میگذارند.
ارسال به دوستان
رئیسجمهور عراق ضمن عدم معرفی گزینه نخست وزیری، پیشنهاد استعفا داد
شوی خطرناک برهم
گروه بینالملل: در حالی که انتظار میرفت ظرف دیروز و امروز نخستوزیر آینده عراق معرفی شود، رئیسجمهور این کشور با نامه اعلام آمادگی برای استعفای خود، فضای سیاسی عراق را پیچیدهتر از قبل کرد.
نامهای که برهم صالح روز پنجشنبه به پارلمان نوشته، نامه اعلام استعفا نیست، بلکه آمادگی برای استعفاست. حال درباره اینکه صالح چرا این نامه را نوشته 2 تحلیل وجود دارد؛ تحلیل اول برانداختن توپ به زمین پارلمان عراق استوار است و تحلیل دوم بر فشار به فراکسیون البنا برای کوتاه آمدن از اسعد العیدانی.
به گزارش «وطن امروز»، برهم صالح بر اساس قانون اساسی عراق صرفا باید کاندیدای نخست وزیری عراق را که از سوی فراکسیون اکثریت این کشور معرفی میشود، به عنوان نخستوزیر معرفی کند.
صالح اما 2بار از زیر بار مسؤولیت شانه خالی کرد؛ بار اول در ماجرای قصی السهیل بود که با تعلل فراوان فضا را برای تخریب نامزد فراکسیون اکثریت برای نخستوزیری فراهم کرد و بار دوم هم حاضر به معرفی اسعد العیدانی تنها کاندیدای باقی مانده نشد و به جای آن نامه آمادگی برای استعفا منتشر کرد و فضای سیاسی عراق را پیچیدهتر از قبل کرد.
«وطن امروز» سهشنبه هفته گذشته در پی افزایش تنشها در عراق نسبت به خطرات و تبعات استعفای برهم صالح برای امنیت عراق به واسطه نبود نخستوزیر و فقدان پارلمان قدرتمند هشدار داده بود.
حال اعلام آمادگی برهم صالح برای استعفا فضای سیاسی عراق را دستخوش اتفاقات و تحولات پیچیده میکند. برهم صالح ادعا کرده حاضر به تحمیل فردی به خود برای معرفی به عنوان نخستوزیر نشده است، این در حالی است که وی به دلایل نامعلوم کاندیدای فراکسیون اکثریت پارلمان عراق را معرفی نمیکند.
منابع نزدیک به برهم صالح مدعی شدند علت نامه آمادگی برای استعفای برهم صالح مخالفت با معرفی اسعد العیدانی به عنوان کاندیدای پست نخست وزیری است. وی پس از بیانیهای بغداد را به مقصد سلیمانیه ترک کرد. او در نامه مکتوبی به رئیس پارلمان، دلیل این کار را دریافت چند نامه متناقض از پارلمان عراق درباره تعیین فراکسیون اکثریت عنوان کرد و گفت پارلمان موظف است درباره این درخواست وی تصمیمگیری کند.
صالح در بیانیه خود برای رئیس مجلس ادعا کرده: به دلیل اینکه اولویت من جلوگیری از خونریزی بیشتر است، نامزدی العیدانی برای نخستوزیری را رد و بر این تاکید میکنم که تمام احزاب و نمایندههای پارلمان باید به دنبال انجام خواستههای مردم باشند.
بشیر الحداد، معاون دوم رئیس پارلمان هم گفته در صورتی که رئیسجمهور نامه اعلام آمادگی برای استعفای خود را پس نگیرد، این نامه ظرف یک هفته رسمیت خواهد یافت.
از سوی دیگر هوشیار عبدالله، نماینده جنبش التغییر در پارلمان عراق گفت: رئیس جمهوری عراق استعفا نکرده، بلکه از آمادگی برای استعفا خبر داده است. آنگونه که در رسانهها گفته شده وی استعفایش را ابدا برای پارلمان نفرستاده است و میان استعفا و آمادگی برای استعفا تفاوت زیادی وجود دارد. درک اشتباه از موضوع و برداشت برخی رسانهها از آن به عنوان استعفا سبب نوعی سردرگمی رسانهای شده است.
از سوی دیگر اعلام آمادگی برهم صالح برای استعفا سبب شد آیتاللهالعظمی سیدعلی سیستانی، مرجع عالی دینی این کشور از صدور بیانیه سیاسی در خطبه دوم نماز جمعه در صحن حسینی(ع) کربلای معلا خودداری کند. در سالهای اخیر این دومین بار است که مرجعیت عالی دینی در اعتراض به رفتار جریانها و رهبران سیاسی عراق، از صدور بیانیه جمعه که به خطبه سیاسی معروف شده، خودداری میکند. پیش از این نیز مرجعیت عالی دینی در اعتراض به عملکرد دولت در خدماترسانی به مردم در سال ۲۰۱۶ از بیانیه جمعه خودداری کرد. سیداحمد الصافی، امام جمعه کربلا در خطبه دوم نمازجمعه که به خطبه سیاسی معروف است، فقط بر ضرورت گوش سپردن به صدای عقلا و حکمای کشور تاکید کرد. وی گفت: در هر جامعهای که عقلا و حکما هستند، مردم باید در اختلافات به آنها مراجعه کنند. ندادن بیانیه در خطبه نماز جمعه نوعی اعتراض و ناخرسندی مرجعیت عالی دینی عراق از جریانها و رهبران سیاسی این کشور تلقی میشود.
* انتقاد شدید فراکسیون اکثریت عراق
فراکسیون البنا که فراکسیون اکثریت پارلمان عراق است و روز چهارشنبه اسعد العیدانی را برای تصدی نخستوزیری به برهم صالح معرفی کرده بود، اقدام به انتقاد شدید از رئیسجمهوری عراق کرد و اقدام او را بر خلاف قانون اساسی عراق عنوان کرد. به گزارش پایگاه خبری السومریهنیوز عراق، در بیانیه فراکسیون البنا (سازندگی) آمده است: اینکه رئیس جمهوری به سیاست وقتکشی متوسل شد و به مهلت قانونی برای تعیین نخستوزیر متعهد نبود، باعث شد ما با دلایل متقن ثابت کنیم فراکسیون اکثریت در پارلمان هستیم.
در بخش دیگر این بیانیه آمده است: پارلمان باید اقدامات قانونی را درباره رئیسجمهوری به خاطر تخطی از سوگند و نقض قانون اساسی اجرا کند. فراکسیون البنا افزوده است: نقض قانون از سوی طرفی که باید حامی آن باشد، به معنای سوق دادن کشور به سمت هرج و مرج است. در این بیانیه همچنین آمده است: نقض قانون اساسی و مخالفت با تعیین تکلیف نخستوزیری بر اساس مفاد قانونی منجر به نتایجی خواهد شد که با خواستههای تظاهراتکنندگان عراقی منافات دارد. فراکسیون اکثریت در پارلمان عراق همچنین بر پایبندی به قانون اساسی این کشور که مورد تایید مرجعیت دینی است تاکید کرد.
* العیدانی: همچنان نامزد نخستوزیریام
نامزد ائتلاف البنا عراق برای تصدی پست نخستوزیری، تاکید کرد برهم صالح استعفا نکرده و نامزدی را مأمور نکرده است، بلکه اوضاع را بدون راهحل رها کرده است. اسعد العیدانی در مصاحبه با شبکه دجله گفت: اقدامی که رئیسجمهور کرد، رسانهای بود نه قانونی. صحبتهای رسانهای باعث فریب مردم میشود. وی با بیان اینکه همچنان نامزد ائتلاف البنا برای تصدی پست نخستوزیری است، گفت برهم صالح از وی درباره برنامههای دولتیاش سوالی نپرسیده بود. العیدانی با اشاره به کاندیداتوری خود گفت برای نخستین بار است که کسی از بصره برای نخستوزیری نامزد میشود. وی خاطرنشان کرد: مقتدا صدر مخالف من نبوده است و من روابط شخصی با بیشتر برادران در سائرون دارم.
* فشار آمریکا بر برهم صالح
در همین ارتباط عدی عواد، نماینده فراکسیون البنا که این روزها به نوعی سخنگوی غیررسمی این فراکسیون هم شده است، اعلام کرد رئیسجمهوری عراق در معرض فشارهایی قرار گرفت که او را به عقبنشینی از مامور کردن اسعد العیدانی برای تصدی پست نخستوزیری وادار کرد. به گزارش بغدادالیوم، عواد در مصاحبه با شبکه دجله گفت: آنچه از سوی رئیسجمهور در معذوریت برای مکلف کردن نخستوزیر شاهد بودیم، یک موضع شجاعانه نیست. او باید به مسؤولیتهای خود عمل میکرد. اقدام رئیسجمهور در حال حاضر برای جلوگیری از خونریزی نبوده، بلکه برای کشاندن عراق به سمت پرتگاه است. وی ادامه داد: رئیسجمهور از مسؤولیت خود فرار و با رفتن به سلیمانیه، به مردم عراق خیانت کرد. برهم صالح به اسعد العیدانی برای مکلف کردن وی جهت تشکیل دولت وعده داده بود اما از گفته خود کنار کشید. آمریکا بر رئیسجمهور اعمال فشار میکند تا عراق بدون دولت باقی بماند.
***
[استدلال منتقدان صالح]
بر اساس قانون اساسی عراق، فراکسیون اکثریت در پارلمان این کشور باید نامزد مورد نظر خود را برای تصدی نخستوزیری به پارلمان معرفی کند و نمایندگان نیز باید به او برای تشکیل کابینه رأی دهند. ائتلاف البنا به ریاست هادی العامری، تاکنون چند نامزد برای این منصب معرفی کرده ولی رئیسجمهور به بهانه اینکه فراکسیون اکثریت برای وی مشخص نیست، از پارلمان خواست فراکسیون اکثریت را معرفی کند و طبیعتا پارلمان عراق نیز البنا را فراکسیون اکثریت دانست.
رئیس جمهور عراق طبق ماده 76 قانون اساسی باید درخواست فراکسیون اکثریت را اجرا کند و هیچ صلاحیتی برای مخالفت با این درخواست ندارد. حالا داستان عراق پیچیدهتر شده است؛ از یک طرف برهم صالح تمایل ندارد اسعد العیدانی را به عنوان نخستوزیر انتخاب کند و از سوی دیگر فراکسیون البنا اصرار دارد او را به موجب ماده 76 به عنوان نامزد نخستوزیری معرفی کند. حتی خود برهم صالح در بیانیه آمادگیاش برای استعفا اشاره کرده است که قانون اساسی، رئیسجمهور را مکلف به معرفی نماینده فراکسیون اکثریت به عنوان نخستوزیر مأمور به تشکیل کابینه کرده است.
ارسال به دوستان
در دیدار دستاندرکاران کنگره ۱۵۰۰ شهید هرمزگان صورت گرفت
تأکید رهبر انقلاب بر توسعه جزایر خلیجفارس
گروه سیاسی: بیانات رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد کنگره شهدای استان هرمزگان که در تاریخ ۲۵ آذر ۹۸ برگزار شده بود، پنجشنبه گذشته در محل این همایش در بندرعباس منتشر شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری متن بیانات ایشان به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اولاً به یکایک مردم عزیز هرمزگان سلام میرسانم و تقدیر و تکریم خودم را از این مردم عزیز که در طول زمان همواره برجستگیهایی از خودشان نشان دادهاند، عرض میکنم. به خانوادههای معظم شهیدان و همچنین خانوادههای جانبازان و رزمندگان، سلام و احترام عرض میکنیم.
شما اشاره کردید که [مردم] هرمزگان از اول انقلاب در وادی مبارزه و مجاهدت بودهاند؛ من عرض میکنم تاریخ مجاهدت و مبارزه هرمزگان بیش از اینها است، خیلی قبل از اینهاست؛ همین جزیره هرمز- که شما اشاره کردید- یک یادگار تاریخی مبارزه این مردم است؛ خود بندرعباس همینجور؛ این نشاندهنده این است که عنصر شجاعت و دفاع از حق در این استان نهادینه شده؛ این خیلی باارزش است. افتخاراتی هم که اشاره کردید، همه درست است؛ یعنی آنچه در مورد تشکیل نیروی دریایی، حضور در جبهههای بزرگ دفاع از کشور و دفاع از اسلام و نظام جمهوری اسلامی [گفتید]، در همه اینها انصافاً هرمزگان یک برجستگی از خودش نشان داده؛ در این هیچ تردیدی ما نداریم، این را میدانیم. بنابراین کاری که شما شروع کردهاید-که تجلیل از شهدای هرمزگان است- کار بسیار خوب و لازمی است و یک وظیفه است بر عهده همه.
چرا میگوییم وظیفه است؟ به خاطر اینکه یک سیاستی وجود دارد- یک سیاست دنیایی، بینالمللی که حالا آن سیاست در داخل هم یک شعبی پیدا میکند- برای به فراموشی سپردن نمادهای انقلاب که یکی [از این نهادها] و برترینش مجاهدت و شهادت در راه خداست؛ برای اینکه نام شهدا را، یادشان را، حرکاتشان را به فراموشی بسپرند؛ شما در واقع در مقابل این حرکت خبیثانه دارید حرکت میکنید. این [هم] که اشاره کردید فلان تعداد خانه، فلان تعداد جهیزیه و... [فراهم کردهاید]، اینها کارهای بسیار خوبی است، اینها حتماً کارهای برجستهای است. هر شهیدی یک نماد است؛ فرق هم نمیکند که این شهید، باسواد باشد، بیسواد باشد، کمسن باشد؛ نَفْس اینکه یک انگیزهای در کسی بهوجود بیاید که برای دفاع از حق حاضر باشد جان خودش را کف دست بگیرد و بیاید وسط میدان، چیز خیلی باارزشی است؛ خدای متعال این را خیلی باارزش [میداند]. ان اللهَ اشتَری منَ المُؤمنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم باَن لَهُمُ الجَنةَ یُقاتلونَ فی سَبیل الله فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون؛ ببینید! خدای متعال، مشتری یک چنین انگیزهای، یک چنین عزمی، یک چنین اقدامی است؛ این کار خیلی بزرگی است، این چیز خیلی مهمی است؛ این را شهدای ما انجام دادند؛ حالا کوچک باشد، بزرگ باشد، عالم باشد، باسواد باشد، بیسواد [باشد]؛ هر شهیدی یک نماد است. سعی کنید چهره شهدا را آنچنان که هست برای جوانهای امروز روشن کنید؛ این نمادها میشوند الگو برای جوان. و این به آنجا منتهی بشود که جوانها بتوانند در بین این چهرههایی که معرفی شدهاند و نشان داده شدهاند، برای خودشان الگو انتخاب کنند، به آنها دل ببندند و راه آنها را دنبال کنند؛ کمااینکه الان ملاحظه میکنید در بین شهدایی که اسمشان آورده شده و کتاب دربارهشان نوشته شده و مانند اینها، همین حالت [برای جوانان] به وجود آمده؛ شهید چیتسازیان، شهید ابراهیم هادی، شهید وزوایی؛ همه اینها شهدایی هستند که چون معرفی شدهاند و چهرههایشان تبیین شده، مجموعهای از جوانها هم به اینها دل بستهاند؛ وقتی دل میبندند، راه آنها را دنبال میکنند. این درست نقطه مقابل آن حرکتی است که سعی میکند دلبستگیها را به نمادهای فساد، به نمادهای دنیاطلبی، به نمادهای هرزهگرایی جلب کند؛ ببینید! این، نقطه مقابل آن است؛ این را شما دنبال بکنید، انشاءالله که خداوند هم کمکتان خواهد کرد. اسم جزایر را آوردید؛ هم شما، هم آقای استاندار. به جزایر اهمیت بدهید، جزایر واقعاً مهم هستند؛ هم از لحاظ امنیتی، هم از لحاظ اقتصادی، هم از لحاظ تاریخی. و من بالخصوص روی جزیره هرمز تکیه میکنم؛ اینجا جای مهمی است. اگرچه مردمش واقعاً دچار مشکلات مادی و مالی و مانند اینها هستند- بنده اطلاع دارم- اما خب! جای خیلی مهمی است؛ بپردازید به آنجا؛ هم مسؤولین کشوری بپردازند، هم شماها به عنوان جریانهای انقلابی حرکت کنید و بپردازید به این مجموعهها. انشاءالله که خداوند همه شما را موفق و مؤید بدارد.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
ارسال به دوستان
ناکامی ضد انقلاب خارجنشین در پروژه سفارشی 5 دی
«نه» مردم به وعده اغتشاش
پنجشنبه گذشته پنجم دیماه بهرغم فراخوان گسترده گروههای ضدانقلاب و چندین هفته برنامه متمرکز شبکههای فارسیزبان خارجنشین برای آغاز موج دوم آشوبهای خیابانی، شهرهای کشورمان روز آرامی را تجربه کردند. به گزارش «وطن امروز»، در حالی که در هفتههای گذشته فعالیت برنامهریزی شدهای برای تبدیل کردن پنجم دیماه به بهانه «چهلم کشتهشدگان حوادث آبانماه» در شبکههای اجتماعی انجام شده بود اما در این روز تهران و سایر شهرهای کشورمان روز آرام و بدون حتی یک درگیری را تجربه کردند. پیش از این گروههای سلطنتطلب، منافقین و جریانات ضدانقلاب خارجنشین بارها با تاکید بر این روز و تلاش برای تقلید از الگوی تظاهرات در چهلم شهدای انقلاب اسلامی به دنبال آن بودند با نمادسازی از پنجم دیماه آن را تبدیل به بهانهای برای آغاز دوباره آشوبهای خیابانی کنند. ارسال به دوستان
مقایسه واقعیت باآنچه دولتیها میگویند
FATF تخیلی FATF واقعی
مهدی مظهر: بتازگی ارگان رسمی دولت مصاحبهای را با شخصی منتشر کرده که ادعا میشود کارشناس حقوقی وزارت اقتصاد بوده و سالها از نزدیک در جریان مذاکرات FATF قرار داشته است. در بخش نخست این مصاحبه، این کارشناس ادعا کرده است: «اگر ایران وارد لیست سیاه شود، روابط مالی ایران با روسیه و چین هم قطع خواهد شد». وی بعد از آنکه اعتراف میکند سند مکتوبی در این باره ندیده است، با استناد به سخنان لاریجانی، همتی و دژپسند، این ادعای بدون سند را مطرح کرده است.
این ادعاها در حالی برای چندمین بار از سوی حامیان FATF مطرح میشود که تاکنون هیچ موضعگیری رسمی از سوی مقامات روسیه و چین در این باره منتشر نشده است و حتی میتوان شواهدی را یافت که خلاف این ادعا را اثبات میکند. به عنوان نمونه آذرماه سال 94 که نام ایران در لیست کشورهای اقدام مقابلهای FATF قرار داشت، پوتین در حاشیه اجلاس کشورهای صادرکننده گاز در تهران، پیشنهاد استفاده از پولهای ملی را در پرداختهای دوجانبه با ایران اعلام کرده و این پیشنهاد را مشروط به خروج نام ایران از لیست اقدام مقابلهای FATF نکرده است.
* تجربه کرهشمالی در قبال FATF
در بخش دیگری از این مصاحبه ادعا شده است: «ما چند سال مسأله را کش دادیم اما کرهشمالی از ابتدا عنوان کرد توصیههای FATF را قبول نمیکنیم، حالا هم این کشور هرچه از FATF درخواست میکند، پاسخی دریافت نمیکند و برنامه اقدام (Action Plan) به این کشور نمیدهند». این ادعا نیز در حالی از سوی این کارشناس مطرح شده که کرهشمالی در راستای همکاری با FATF در سال 2013 به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم (CFT) و در سال 2016 به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی جرائم سازمانیافته فراملی (پالرمو) پیوسته است!
با این حال هیچ کدام از این اقدامها سبب نشده نام کرهشمالی از لیست کشورهای اقدام مقابلهای FATF خارج شود و این کشور همچنان به اتهام تأمین مالی اشاعهای در لیست سیاه FATF قرار دارد! شواهد نشان میدهد FATF همین سناریو را برای ایران نیز در نظر دارد. در بیانیه نشست عمومی FATF در 24 ژوئن 2016 (3 تیر 95) آمده است: «اگر ایران تعهدات خود را طبق برنامه اقدام در این دوره انجام دهد، FATF گامهای بعدی را در این زمینه آغاز خواهد کرد». به عبارت روشنتر، پس از آنکه ایران به این دو کنوانسیون پیوست، FATF این بار به اتهام تأمین مالی اشاعه سلاحهای کشتار جمعی، از اهرم فشار «لیست سیاه» برای محدود کردن توان موشکی ایران استفاده خواهد کرد.
این شخص در بخش دیگری از این مصاحبه میگوید: «اگر کوچکترین حرف سیاسی در جلسات FATF زده شود، از طرف هر کشوری که باشد، بشدت با آن برخورد میشود. نمیگذارند حرف سیاسی مطرح شود و همه بحثها فنی است».
این اظهارات در حالی از سوی یک به اصطلاح کارشناس حقوقی وزارت اقتصاد مطرح میشود که وزیر اقتصاد در مصاحبهای که در همان روز منتشر شده میگوید: «متأسفانه برخی کشورها از جمله آمریکا به دنبال استفاده سیاسی از FATF هستند».
همچنین در بیانیهای که مرکز اطلاعات مالی و دبیرخانه شورای عالی مبارزه با پولشویی که زیر نظر وزارت اقتصاد فعالیت میکند، پس از نشست FATF در 4 تیر 96 منتشر کرده، چنین آمده است: «معدود کشورهایی شامل آمریکا، آرژانتین، رژیم صهیونیستی (عضو ناظر) و نماینده شورای همکاری خلیجفارس بدون استدلال فنی و صرفا بر مبنای انگیزههای سیاسی خواهان اعمال مجدد اقدامات مقابلهای علیه کشورمان بودند». واقعا جای این سؤال وجود دارد که اگر آقای تقوی کارشناس حقوقی وزارت اقتصاد بوده و سالها از نزدیک در جریان مذاکرات FATF قرار داشته است، چگونه از بیانیهای که وزارتخانه متبوعش درباره جو سیاسی حاکم بر جلسات FATF منتشر کرده، اطلاعی ندارد؟
* آیا FATF ابزار تحریمی دارد؟
در بخش دیگری از این مصاحبه آمده است: «تحریمهای آمریکا علیه ما، در نهایت شامل یک فهرست 500، هزار یا 5 هزار فرد یا شرکت حقیقی و حقوقی میشود، یا اینکه در نهایت این تحریمها بخشمحور است و مثلا بخش صنعت ایران را تحریم کرده است اما تحریم FATF تابعیت افراد را تحت تأثیر قرار میدهد، به این معنی که چون استانداردهای FATF عملیاتی نمیشود، هر فرد یا شرکت ایرانی که بخواهد با دنیا ارتباط مالی داشته باشد، دچار مشکل میشود».
این سخنان در حالی از سوی یک به اصطلاح کارشناس حقوقی آشنا به سازوکارهای حاکم بر FATF مطرح میشود که این نهاد اساسا ابزار تحریمی ندارد! FATF تنها استانداردهایی را در حوزه مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم ارائه کرده و کشورهای مختلف را بر اساس میزان رعایت این استانداردها رتبهبندی میکند.
با این حال رعایت این استانداردها کاملا تابع اراده کشورهاست و FATF هیچ ابزاری جهت تحریم کشورها ندارد. به نظر میرسد هدف اصلی این مصاحبه، ادعایی است که کارشناس مزبور درباره نامه سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در دولت احمدینژاد درباره پیوستن ایران به FATF مطرح کرده است.
وی که سعید جلیلی را از مهمترین مخالفان FATF در مجمع میداند، درباره این نامه میگوید: «این نامه را دیدهام که در آن با صراحت آمده برای حل مسأله FATF باید هیأت یا گروهی تشکیل شود و مواردی که FATF خواسته پذیرفته شود. حتی در این نامه به کنوانسیونهای پالرمو و CFT هم اشاره شده است که مراحل تصویب آنها مدنظر قرار بگیرد».
در ادامه این سناریو، برخی رسانههای حامی FATF با استناد به سخنان این کارشناس قلابی، موج رسانهای جدیدی را علیه جلیلی به راه انداختهاند تا شاید از این طریق بتوانند در رأی مجمع تشخیص مصلحت اثر بگذارند. اکنون که حامیان FATF و رسانههای همسو با آنان دستشان از استدلال فنی خالی شده، به رفتارهای خلاف اخلاق و منش حرفهای روی آورده و با فضاسازی رسانهای و تخریب مخالفان خود تلاش میکنند افکار عمومی جامعه و نخبگان را به سمت و سویی دیگر ببرند. البته بررسیها نشان میدهد شخصیت حقیقی به نام علی تقوی تاکنون هیچ فعالیت رسانهای نداشته و هیچ کدام از افراد دخیل وزارت اقتصاد وی را با عنوان کارشناس حقوقی و مبارزه با پولشویی وزارت امور اقتصادی و دارایی نمیشناسند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از ضرورت اصلاح ساختارهای بودجه در کمیسیون تلفیق گزارش میدهد
جراحی کسری بدخیم بودجه
گروه اقتصادی: اکنون که کلیات بودجه پر از ایراد 99 تصویب شده است، کمیسیون تلفیق وظیفه دارد با ارائه پیشنهادهایی نظیر کاهش معافیتهای مالیاتی، افزایش پایههای مالیاتی نظیر مالیات بر ثروت و مالیات بر خانههای لوکس و... دولت را مجبور کند راه سخت مالیاتستانی را برای اصلاح اقتصاد ایران طی کند.
به گزارش «وطن امروز»، بودجه 99 بودجه استثنایی و سرنوشتسازی است. حلقه تحریمها تنگتر و فروش نفت خام سختتر شده است. از طرفی با وجود تحریمهای بانکی و ریسک شناسایی، انتقال پول نفت هم پرخطرتر شده است. تورم این چند ساله باعث شده است قدرت خرید مردم به مراتب کاهش پیدا کند و اقشار کمدرآمدتر بیشتر فشار را احساس کنند که در این شرایط اجرای طرحهای حمایتی و اعطای یارانه به مردم ضروری به نظر میرسد. افزایش مالیات یا کاهش هزینههای دولت ممکن است باعث رکود و کاهش تولید کالاها و خدمات شود. اجرای نادرست طرح سهمیهبندی بنزین و آشوبها و ناآرامیهای پس از آن، مردم را نگران و دولت را بیش از پیش برای اعمال سیاستهای اصلاحی محتاط کرده است. در این شرایط، کسری بودجه ناشی از کاهش فروش نفت وضعیت بودجه را وخیمتر از قبل کرده است. با توجه به این وضعیت قرار بود دولت از سال 98 لایحه بودجه را اصلاح کند.
***
* اصلاحات بودجه دقیقاً چیست؟
صندوق بینالمللی پول در آخرین گزارش خود اعلام کرده رشد اقتصادی ایران در سال 2019 (1398) منفی 5/9 درصد است. به عبارت دیگر تا پایان سال اقتصاد ایران 9 درصد کوچک میشود و عمده آن هم به دلیل کاهش صادرات نفت است. روند کاهش در سال آینده متوقف خواهد شد، چون صادرات نفت به حداقل خود رسیده و نمیتواند بیش از این باعث کاهش رشد اقتصادی شود.
کوچک شدن اقتصاد به معنی کاهش قدرت خرید، تعطیلی کارخانهها و افزایش بیکاری است. در این حالت معمولا بودجه به صورت انبساطی بسته میشود. بودجه انبساطی یعنی دولت هزینههای خود را افزایش دهد (افزایش مصارف و افزایش قدرت تقاضای خانوارها) و عرضه بنگاهها را تحریک کند تا باعث گرم شدن تنور اقتصاد شوند. یکی از توقعات از بودجه 99 این است که بودجه به صورت انبساطی بسته شود تا اقتصاد از رکود خارج شود.
افزایش یا به بیان بهتر حفظ قدرت خرید مردم از واجبات بودجه است. در نتیجه تورم نسبتاً شدید سالهای اخیر، فشار روی قدرت خرید خانوارها افزایش یافته است. رقم میزان درآمدی که افراد در صورت قرار گرفتن در زیر آن فقیر محسوب میشوند، نزدیک 2 برابر شده و با این حال، جبران قدرت خرید از دست رفته به اندازه کافی انجام نشده است. این روند تضعیف از اوایل دهه 1390 آغاز شده و جز مقاطعی کوتاه، ادامهدار بوده است. در چنین فضایی، نیاز به حمایتهای رفاهی از محل بودجه یا تعدیل متناسب دستمزد با تورم برای حفظ قدرت خرید ضرورت پیدا می کند.
پوشش کسری بودجه و تراز کردن آن از محل مناسب یکی از بایدهای اصلاح بودجه است. بودجه دولت به طور سنتی وابسته به نفت است. با بالا رفتن و پایین آمدن قیمت نفت، درآمدهای دولت هم کم و زیاد میشود. درآمدهای نفتی در 50 سال اخیر آنقدر در بودجه ریشه زده است که حتی بخشهای غیرنفتی اقتصاد نیز رنگ و بوی نفتی به خود گرفتهاند و مثلا با کاهش قیمت نفت، فعالیت آنها کمتر میشود و مالیات دریافتی نیز کاهش پیدا میکند. با افت صادرات نفت، کسری بودجه به اعداد قابل توجهی رسیده است. این کسری میتواند در صورت تأمین مالی نامناسب، به عاملی مخرب برای اقتصاد تبدیل شود.
* آیا بودجه اصلاح شد؟
محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه بارها اصلاح ساختار بودجه را نوید داده بود اما پس از آنکه بودجه به مجلس ارائه شد، اصلاحات جدی ساختاری در بودجه دیده نشد. در همین راستا، عباس گودرزی، عضو کمیسیون تلفیق بودجه به «وطن امروز» گفت: «برخلاف ادعای دولت و سازمان برنامه، اصلاحات ساختاری در بودجه انجام نشده است. دولت ماهها فرصت داشت ساختار بودجه را اصلاح کند اما این اتفاق نیفتاد». نماینده مردم بروجرد افزود: «بودجه 99 تفاوت چندانی با بودجه سالهای گذشته ندارد و متناسب با شرایط تحریم نیست. به عبارتی بودجه، بودجهای مقاومتی نیست. بودجه از نفت مستقل نشده است. از طرف دیگر منابع و درآمدهایی که ناظر به اصلاح ساختاری باشد در بودجه دیده نمیشود».
محمد خدابخشی، عضو دیگر کمیسیون تلفیق بودجه در مجلس با اشاره به لزوم ایجاد اصلاحات ساختاری در بودجه به «وطن امروز» گفت: «مهمترین اقدام دولت باید قطع وابستگی به درآمدهای نفتی باشد که در بودجه سال آینده اجرایی نشد. همچنین همزمان باید هزینهها کاهش مییافت. با این حال احکام مربوط به بازنگری معافیتهای مالیاتی و بحث فرار مالیاتی در لایحه بودجه چندان ملموس نیست. از طرفی مانند گذشته عددی درباره درآمدهای نفتی آورده شده که البته نسبت به گذشته کمتر است».
دولت برای افزایش درآمدهای خود به واگذاری بیشتر داراییهای مالی روی آورده است. رقم در نظر گرفته شده برای این بخش در بودجه سال 99 به بیش از 125 هزار میلیارد تومان میرسد.
میزان واگذاری داراییهای مالی در لایحه بودجه ۹۹ نشان میدهد اتکای بودجه به این بخش نسبت به بودجه امسال 144 درصد افزایش یافته است. واگذاری داراییهای مالی را میتوان به عبارتی با استقراض برابر دانست. این استقراض به شیوههای گوناگونی انجام میشود، همانند استقراض از صندوق توسعه ملی، فروش اوراق مشارکت اسلامی و اخذ وامهای داخلی و خارجی. بررسی درآمدهای بودجه 99 نشان میدهد که دولت قدم چندانی در راه افزایش درآمدها از طریق مالیاتها برنداشته است.
از طرفی کاهش درآمدهای نفتی باعث شده سازمان برنامه و بودجه، دمدستیترین راه ممکن برای افزایش درآمد یعنی فروش داراییهای مالی را پیشنهاد دهد. این اقدام در حالی انجام شده است که به گفته کارشناسان، جبران کسری بودجه از طریق استقراض میتواند اثرات تورمی زیادی در آینده نزدیک در پی داشته باشد.
در همین راستا، دکتر علی سعدوندی، اقتصاددان در گفتوگو با «وطن امروز»، ضمن اینکه بودجه 99 را بدون اصلاح ساختار دانست، گفت: «در 50 سال گذشته حتی یک سال هم نبود که کشور با کسری بودجه مواجه نبوده باشد. بهطور کلی به 2 طریق میتوان کسری بودجه را جبران کرد؛ یکی راه و روش 50 ساله ما است که دولت برای جبران کسری بودجه به طور مستقیم از بانک مرکزی استقراض میکرد. پس از برنامه 5 ساله سوم این قضیه حتی بدتر هم شد و دولت اینبار به طور غیرمستقیم از بانک مرکزی استقراض میکرد. روش غیرمستقیم به 2 طریق است؛ یکی اینکه از بانکهای جاری استقراض میکند و بانکها در نهایت از بانک مرکزی استقراض میکنند، یعنی اضافه برداشت خواهند داشت. روش دوم این است که از منابع صندوق توسعه ملی استفاده میکند. امکان استفاده از منابع ارزی برای پوشش کسری بودجه بدون هزینه ممکن نیست».
* کمیسیون تلفیق و غول بودجه
همانطور که گفته شد دولت عملا نتوانسته اصلاحات اساسی در بودجه اعمال کند. تحریک رشد از طریق انبساط بودجه، به دلیل نبود منابع، عملا دنبال نشده است و دولت صرفا سعی کرده تا حد امکان از افت بیشتر تزریق بودجهای به اقتصاد، بهصورت صوری یا در عمل از طریق استقراض (اوراق بدهی یا صندوق توسعه) جلوگیری کند. حفظ قدرت خرید از طریق تعدیل دستمزدها متناسب با تورم یا افزایش حمایتهای بودجهای فراتر از تورم، به دلیل فقدان منابع امکانپذیر نبوده است.
توازن بودجه تا حدود زیادی روی کاغذ است که در فرآیند اجرا با کسری قابل توجهی مواجه خواهد شد. تلاش دولت برای توازن بودجه، عمدتا به استقراض از طریق اوراق یا صندوق توسعه ملی محدود شده و با وجود این، باز هم این هدف محقق نشده و معادل نصف بودجه و بیشتر، کسری است که بهطور صوری (بهرغم استقراض و...) تراز شده است.
با کاهش درآمدهای نفتی، فشار کسری بودجه امروز بیش از هر زمان دیگری در 50 سال گذشته حس میشود. دولت میتواند این فشار را مدیریت کند اما چگونه؟ راه اول استقراض و چاپ پول است که نتیجهای جز تورم و کاهش قدرت خرید ندارد و تبعات آن مستقیما اقشار ضعیف و دهکهای پایین درآمدی را تحت تاثیر قرار میدهد و راه دوم کسب درآمد از طریق مالیات است. منظور از مالیات، گرفتن مالیات از بخش تولید نیست، بلکه گرفتن مالیات از تمام کسانی است که به واسطه اقتصاد نفتی فشاری بر آنها وارد نمیشود؛ کسانی که ملک و مال و خودروی لوکس دارند اما مالیات بر ثروت پرداخت نمیکنند، کسانی که بدون زحمتی سود بانکی میگیرند و مالیاتی نمیدهند، همه آنهایی که فعالیت بدون زحمتی انجام میدهند و مالیاتی به آن تعلق نمیگیرد و.... اکنون زمان اعمال فشار بودجه بر قشر ثروتمندی است که تاکنون از اقتصاد نفتی به هر نحوی منتفع شدهاند اما به اندازه کافی مالیات نپرداختهاند.
***
[فرافکنی سازمان برنامه و بودجه]
در چند روز گذشته، انتقادات گسترده و کمنظیری از سوی نمایندگان مجلس و کارشناسان و صاحبنظران به بودجه 99 وارد شد؛ انتظار میرفت دولت با پذیرفتن کاستیهای بودجه درمسیر برطرف کردن آنها گام بردارد اما سازمان برنامه و بودجه به عنوان متولی بودجه در واکنشی عجیب در صفحه توئیتر خود نوشت: «اکنون بیش از پیش شواهد و قرائن از تشکیل اتاق جنگ رسانهای ضد لایحه بودجه 99 حکایت دارد که با جعل عنوان و نسبت دادن نظرات شخصی و جناحی به مراکز رسمی، تحت عنوان ارائه نظرات کارشناسی اما در واقع با انتشار مطالب سیاسی و غیرکارشناسی، بهدنبال التهابآفرینی و تشویش افکار مردمند». صحبتهای مسؤولان، موضعگیریها و واکنشهای سازمان برنامه و بودجه نشان میدهد که دولت عزم جدی برای برطرف کردن اشکالات بودجه ندارد. با توجه به تصویب کلیات بودجه پراشکال 99 با همه حواشیاش در کمیسیون تلفیق، وظیفه خطیر اصلاح بودجه بر دوش مجلس و بویژه کمیسیون تلفیق قرار گرفته است و انتظار میرود اعضای این کمیسیون با ارائه پیشنهادهایی از تبعات خطرناک بودجه 99 بکاهند.
ارسال به دوستان
محسن هاشمی: شورای شهر تهران فقط برای اداره بهشت زهرا قدرت دارد
شورایی برای مردگان!
* حناچی جسارت لازم را برای مدیریت شهری ندارد
* دولت طلب حمل و نقل عمومی را نمیدهد
گروه اجتماعی: «شورای شهر تهران فقط در اداره بهشت زهرا قدرت دارد»؛ رئیس شورای شهر تهران در ادامه انتقادات شدید خود به مدیریت شهری پایتخت جمله کنایهآمیز بالا را اعلام کرد.
به گزارش «وطنامروز»، محسن هاشمی اینبار از طریق تلویزیون از مدیریت شهری پایتخت انتقاد کرد و شهردار فعلی تهران را فاقد جسارت کافی برای اداره شهر دانست. هاشمی بارها نشان داده از عملکرد شهرداری فعلی تهران اصلا رضایت ندارد و پیروز حناچی را تلویحا یک مدیر ترسو و شل میداند.
رئیس شورای شهر در تلویزیون قرار بود درباره علل تداوم آلودگی هوا در پایتخت صحبت کند اما حرفهای هاشمی بارها به مدیریت شل شهری کشیده شد.
هاشمی در برنامه پرونده ویژه شبکه 3 گفت: فعالیت اتوبوسهای تندرو در تهران از سال 1385 آغاز شد و تکمیل آن 8 سال طول کشید. آقای قالیباف جسارت داشت و اتوبوسهای BRT را وارد کرد اما به نظرم حناچی جسارت لازم را ندارد. وی در ادامه گفت: به نظرم ایشان (حناچی) بیش از حد میترسد!
وی در پاسخ به سوال مجری که پرسید آیا اگر شما هم بودید جسارت داشتید و تبعات این جسارت را بر عهده میگرفتید، گفت: اگر من شهردار بودم جسارت داشتم و 2000 اتوبوس برقی وارد میکردم.
رئیس شورای شهر همچنین گفت: آقای حناچی اعتقاد دارد باید خیلی نرم پیگیر مصوبات دولت و تخصیص نقدینگی برای حملونقل عمومی از سوی دولت باشد و آنقدر از این وضعیت انتقاد نمیکند. حناچی اعتقاد دارد اگر سخت پیگیری کند، شاید دولتیها لجبازی کنند و دیگر چیزی نبینیم! آقای شهردار دوست دارد (با مسؤولان دولت) هماهنگ شود، به خاطر همین کمتر انتقاد میکند.
* مدیریت مردگان!
رئیس شورای شهر تهران انتقادات از دولت را هم فراموش نکرد و از طلب 45 هزار میلیارد تومانی شهرداری سخن به میان آورد. هاشمی گفت: 11 سال از آغاز اجرای هدفمندی یارانهها میگذرد و شهرداری تهران 45 هزار میلیارد تومان از محل درآمدهای این قانون طلب دارد اما هیچکس نمیپرسد چرا یک ریال دولت پرداخت نکرده است؟ چرا از محل گرانی بنزین یک ریال به حملونقل عمومی تخصیص نیافته است؟ 2 سال است مرتباً میگوییم دولت 45 هزار میلیارد تومان به حملونقل عمومی بدهی دارد اما کسی توجه نمیکند!
وی در ادامه انتقادات خود از مدیریت شهری و نقش شورای شهر در کاهش آلودگی هوا گفت: قدرت شورای شهر تهران فقط برای اداره بهشت زهراست و در جای دیگر قدرت ندارد؛ چون اگر فرهیختهای فوت کند و من نامه بزنم، حرف مرا گوش میکنند و آن فرهیخته را در قطعه نامآوران دفن میکنند.
رئیسشورای شهر حتی به موضوع دوچرخه حناچی هم اشاره کرد و با توجه به اینکه دوچرخه سهم یک درصدی در حملونقل شهری دارد، گفت: آقای حناچی از وقتی به شهرداری آمد به دوچرخه علاقهمند شد اما من علاقهمند نبودم و بهتر است ایشان به موضوع اتوبوس و واگنهای مترو بیشتر توجه کند.
رئیس شورای شهر تهران ادامه داد: ما باید بتوانیم در کنار خطوط مترو، 9 هزار اتوبوس را به حملو نقل عمومی اضافه کنیم تا 15 میلیون از 20 میلیون سفرهای روزانه توسط حملونقل عمومی انجام شود، ضمن اینکه در آینده باید به سمت برقی کردن اتوبوسها در پایتخت گام برداریم.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش به شرایط جامعه و شعارهای روحانی در زمان انتخابات ریاستجمهوری اشاره کرد و گفت: روسای جمهور معمولا شعارهایی میدهند که اجرایی نمیشود. از جمله آقای روحانی که شعارهایی داد اما میبینیم که اجرایی نشد.
رئیس شورای شهر تهران ادامه داد: آقای حناچی و معاونت حملونقل و ترافیک باید پیگیری کنند تا این اعتبار اسنادی باز شود و اگر این اتفاق بیفتد در حدود ۸۰۰ میلیون دلار اعتبار برای تامین واگن در واگنسازی تهران تامین میشود. در نتیجه باید از شهرداری تهران دنبال کنید و اکنون توپ در زمین شهرداری است.
هاشمی درباره تامین اتوبوس در پایتخت نیز گفت: در جلسهای که با آقای جهانگیری داشتیم، درباره ۱۹هزار دستگاه اتوبوسی که شورای اقتصاد مصوب کرده بود صحبت کردیم و دولت اعلام کرد الان پول نیست و فعلا درباره ۶ هزار اتوبوس بحث میکنیم که 3 هزار دستگاه به تهران و 3 هزار دستگاه به کل کلانشهرها اختصاص مییابد اما وقتی صورتجلسه امضا شد، دیدم تبدیل به 3 هزار دستگاه شده است که ۱۵۰۰ دستگاه به کلانشهرها و ۱۵۰۰ دستگاه به تهران اختصاص یابد.
هاشمی تاکید کرد: در نتیجه توپ تامین اتوبوس نیز در زمین شهرداری است، چرا که مصوبه آن را ابلاغ کردهاند و حداقل برای شهرداری تهران، آقای حناچی و معاونت حملونقل باید پیگیری کنند تا این پول به تولیدکنندگان اتوبوس برسد و شاهد تولید اتوبوس باشیم. محسن هاشمی، رئیس شورای شهر گفتوگو با تلویزیون را کافی ندانست و اظهارات خود را توئیت هم کرد. وی در توئیتر هم شهرداری را فاقد جسارت لازم دانست و نوشت: ٢ سال است میگویم اما کسی توجه نمیکند؛ دولت ۴۵ هزار میلیارد تومان به حملونقل عمومی بدهی دارد! سران٣ قوه پاسخ دهند با وجود افزایش قیمت بنزین، چرا یک ریال برای حملونقل عمومی در نظر نگرفتند؟ آقای حناچی هم جسارت لازم در مدیریت را ندارد. البته اختیارات شهرداری و شورای شهر در بحث آلودگی هوا اندک است.
***
[شهرداری طلبکار!]
شاید باورتان نشود اما مدیران شهرداری تهران در بحث آلودگی هوا طلبکار هم شدهاند و نسبت به ناامیدی مردم هشدار دادهاند! با توجه به اظهارات رئیس شورای شهر تهران، عدم پیگیریهای شهردار و عدم جسارت وی یکی از علل ادامه آلودگی و عدم توسعه حملونقل عمومی است اما معاون شهردار تهران در امور اجتماعی و فرهنگی در یک توئیت عجیب و طلبکارانه نوشت: «این روزها در آلودگی شدید هوا، مردم کمتر از سالهای گذشته ماسک میزنند. احساس استیصال یا درماندگی آموخته شده (learned helplessness)، توضیح خوبی برای این وضعیت است: نارضایتی از وضع موجود، و همزمان، ناامیدی از اصلاح. نتیجه منتشر شده نظرسنجی ایسنا در تهران در آذر ۹۸ نیز همین است». محمدرضا جوادییگانه، معاون شهردار تهران که توئیت بالا را منتشر کرده انگار خودش جزو شهرداری و مسؤول کاهش آلودگی هوا نیست. شورای شهر در 2 سال 3 شهردار عوض کرده و مدیریت شهری هم بارها نشان داده عرضه اداره شهر را ندارد و حتی با بارش برف دچار سردرگمی میشود. دیگر کسی از مسؤولان شهری انتظار اصلاح ندارد اما حداقل میتوان انتظار داشت مدیران شهری با این اظهارات در شبکههای اجتماعی با اعصاب مردم بازی نکنند. محسن هاشمی در اظهارات خود گفت: مردم حق دارند با ادامه آلودگی هوا عصبانی باشند. با توجه به این گفته، حداقل میتوان از مدیران شهری خواست مردم را بیش از این عصبانی نکنند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از آخرین وضعیت سقط جنین در کشور و تبعات پنهانکاری مسؤولان گزارش میدهد
آمارهای روشن جنایات خاموش
* بیش از 90 درصد سقطهایجنین در ایران توسط زن و شوهرهای قانونی انجام میشود
* اکثر سقطهایجنین به علت فقر فرهنگی انجام میشود نه اقتصادی
دکتر زهره کیانی*: بیماریهای قلبی- عروقی در ایران سالانه منجر به 93 هزار سکته قلبی میشود. 83 هزار مورد مرگ در سال مرتبط با فشار خون است.
34 هزار مورد مرگ سالانه مربوط به چاقی بوده و 16 هزار مرگ سالانه مربوط به تصادفات جادهای است. اما هیچ یک از موارد فوق مهمترین علت مرگ افراد در ایران نیست. اگر با دقت بیشتری نگاه کنیم درخواهیم یافت در کشور ما بیشترین قربانی در یک سال متعلق است به جنایت «سقط عمدی جنین». بر اساس برخی آمار عدد سقط جنین بین 90 تا 100 هزار مورد در سال است و برخی آمار هم عددی بین 200 تا 500 هزار قربانی مظلوم و بیدفاع در یک سال را گزارش میدهد.
به گزارش «وطن امروز»، یکی از موضوعاتی که همواره برای کارشناسان جامعه شناسی، روانشناسان، پزشکان، حقوقدانان و فقها با اهمیت است، مساله سقط عمدی جنین است. این موضوع که در همه ادیان الهی و در هر مرحلهای از بارداری امری نکوهیده است، یک آسیب اجتماعی محسوب میشود که با سطح اخلاقیات یک جامعه ارتباط مستقیم داشته و رواج آن عوارض جسمی، روانی و روحی بسیاری را متوجه خانوادهها بویژه زنان جامعه میکند. اما موضوع عجیب و باور نکردنی این است که «امری با این سطح از اهمیت در کشور ما آمار دقیقی ندارد!»
محمداسماعیل مطلق، رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی لرستان در سال 1377 آمار سقط جنین را سالانه 90 هزار مورد اعلام کرد. وی یکبار دیگر در کسوت رئیس وقت دفتر سلامت خانواده وزارت بهداشت در بهمنماه سال 1392 اعلام کرد: «هرچند آمارها متفاوت است اما به طور متوسط حدود 250 هزار سقط جنین در سال گزارش میشود که البته اینها مربوط به سقطهای غیرقانونی است». محمدباقر لاریجانی، معاون آموزشی وزیر بهداشت نیز در پنجمین کنگره سالانه اخلاق پزشکی ایران در سال 1396 ضمن بیان اینکه سالانه بین 300 تا 500 هزار سقط جنین غیرقانونی در کشور گزارش میشود، گفت: «اوضاع سقط جنین در کشور اسفبار و قبح این کار در حال از بین رفتن است». همچنین حامد برکاتی، رئیس فعلی دفتر سلامت خانواده وزارت بهداشت در مصاحبهای در تیرماه 98 مجموع سقطهای غیرقانونی، قانونی (به دلایل پزشکی و با مجوز) و سقطهای خود به خودی را 250 هزار مورد دانست. در نهایت محمدمهدی آخوندی، رئیس انجمن جنینشناسی ایران در 2 مصاحبه در سالهای 95 و 98 سقطهای غیرقانونی را 600 تا 700 هزار مورد در سال تخمین زد! که البته هیچ مطالعهای تاکنون این ارقام را تأیید نکرده است. (جدول شماره 1)
حال سوال اینجاست: این همه تفاوت در آمارهای اعلام شده از سوی مسؤولان بهداشت و درمان کشور از چه امری ناشی میشود؟
مسؤولان این تفاوتهای آماری را ناشی از غیرقانونی بودن و زیرزمینی انجام شدن سقط میدانند ولی آیا در علوم آمار و جمعیتشناسی، روشی با خطای کمتر در تهیه آمارهای تخمینی سقطهای غیرقانونی وجود ندارد؟
حکومتها برای تعیین رویکردهای عملکردی خود به حجمی از اطلاعات وابسته هستند که بخش قابل توجهی از آن به وسیله آمار و ارقام به دست میآید. بعضی آمارها دقیق و قطعی و برخی دیگر تخمینی است. ولی این به آن معنا نیست که آمارهای تخمینی به صورت سلیقهای تعیین شود، بلکه علم آمار برای تخمین عددی اطلاعاتی که نمیتوان به رقم قطعی آن دست یافت، روشهایی را مشخص کرده است تا این عدد با کمترین ضریب خطا محاسبه شود.
سازمان جهانی بهداشت در پایگاه خود جدولی مربوط به آمار سقطهای عمدی کشورهای مختلف دارد که هر چند سال آن را بهروزرسانی میکند. بسیاری از کشورها از نظر قانون سقط شرایطی مانند ایران دارند و سقطهای بدون دلایل پزشکی (برای نجات جان مادر یا معلولیت شدید جنین) در این کشورها نیز مانند ایران به صورت غیرقانونی و زیرزمینی انجام میشود. این کشورها چگونه آمار سقط خود را تخمین میزنند؟
در این مواقع برای تخمین آمار سقط جنین معمولا از 2 روش استفاده میشود. در روش نخست مطالعهای روی جمعیتی قابل توجه از مناطق مختلف کشور و با انتخاب تصادفی افراد نمونه انجام میشود، سپس مورد تحلیل آماری قرار گرفته و نتایج به کل جامعه تعمیم داده میشود. روش دوم استفاده از «روش بُنگارت» است. بنگارت جمعیتشناسی است که سال 1982 به منظور تخمین میزان سقط جنین، روشی خاص را ابداع کرد. این روش در سال 1994 مورد توجه 2 دانشمند دیگر به نامهای جانستون و هیل قرار گرفت و آمار سقط 21 کشور را با این روش محاسبه کردند. در این روش میزان باروری یک جامعه با دانستن «تعداد زنان متاهل در سنین فرزندآوری»، «میزان عمومی مصرف روشهای جلوگیری از بارداری» (با در نظر گرفتن درصد اثربخشی هر یک از روشها)، «تعداد زنان نابارور» و «تعداد زنانی که هماکنون باردار هستند» یا «زنان بتازگی زایمان کرده» (با در نظر گرفتن کم بودن احتمال بارداری در ماههای ابتدایی پس از زایمان و میزان رواج روشهای جلوگیری در این دوره) محاسبه میشود. عدد به دست آمده میزان «باروری بالقوه» آن جامعه است. حال اگر میزان ولادتهای ثبت شده از این عدد کم شود، میزان سقطهای جامعه به دست خواهد آمد (بارداریهایی که اتفاق افتادهاند ولی به نحوی پیش از زایمان ختم شدهاند). هرچند مسؤولان بهداشت و درمان کشور در زمان اعلام هیچ یک از آمارهای سقط، روش تخمین آنها را بیان نکردهاند ولی به نظر میرسد روش نخست را برای تخمین آمار سقط جنین ترجیح میدهند. در ادامه با تحلیلی کوتاه، مروری خواهیم داشت بر پژوهشهای انجام شده در این حوزه.
هر چند آمار مشخصی از سقط جنین چه پیش از انقلاب و چه در سالهای ابتدایی پس از انقلاب در دسترس نیست اما میتوان گفت از آن رو که در فاصله سالهای 1335 تا 1365، متوسط تعداد فرزندان خانوادههای ایرانی بیش از 6 فرزند بود، تا آن زمان (جز در موارد و شرایط خاص بعضی از خانوادهها) تولد فرزند ناخواسته قبحی نداشت که بخواهد منجر به آمار بالای سقط جنین شود. بویژه با ترویج فرزندآوری در سالهای نخست انقلاب، رشد جمعیت شتاب گرفت.
با شروع سیاستهای تنظیم خانواده، متوسط تعداد فرزند خانوادههای ایرانی طی سالهای 1365 تا 1372 به یکباره 38 درصد نزول کرده و به 4 فرزند رسید. همزمان مطالعهای به سرپرستی دکتر ملک افضلی (معاون بهداشتی وزارت بهداشت در آن زمان) انجام و در سال 1374 منتشر شد که در آن آمار سقطهای غیرقانونی، سالانه 80 هزار مورد تخمین زده شده بود.
پس از آن برجستهترین مطالعه مربوط به پژوهش دکتر عرفانی بود که سال 2008 (1387) منتشر شد و آمار سقطهای غیرقانونی تا سال 2000 (1379) را 5/7 مورد به ازای هر 1000 زن در سنین باروری عنوان کرد که برابر 73 هزار مورد در سال بود.
سال 2005 (1384) مطالعهای توسط مرتجی و همکارانش انجام شد که در آن تعداد سقط جنین عمدی ایرانیان 100 هزار مورد به دست آمد. سال 2017 نیز یک متاآنالیز دیگر توسط دستگیری و همکارانش روی دادههای سالهای 2000 تا 2013 انجام شد که نرخ سقط عمدی جنین در ایران را 14 مورد به ازای هر هزار زن در سنین باروری تخمین زد که معادل تقریبا 300 هزار مورد سقط سالانه میشود. سپس 2 مطالعه با ارزش دیگر انجام شد. یک مطالعه توسط دکتر حقدوست و همکارانش بود که در سال 1392 منتشر شد. در این مطالعه که روی 12 هزار و 960 نفر و در استانهای مختلف انجام شده بود، تخمین زده شد سقطهای غیرقانونی بین 198 تا260 هزار مورد در سال باشد. مطالعه دوم که یک متاآنالیز گسترده بود توسط دکتر متقی و همکارانش در سال 2013 (1392) انتشار یافت. این مطالعه که با بررسی 10 مطالعه، مجموعا بر روی 102 هزار و 394نفر انجام شده بود، میزان بارداریهای ناخواسته را در ایران 94/27 درصد تخمین زده و میزان سقط را 9/8 به ازای 1000 زن در سنین باروری اعلام کرده بود که با توجه به وجود 22 میلیون و 400 هزار زن در سنین باروری در آن زمان، آمار تقریبی 200 هزار سقط سالانه را به دست میداد. این البته آمار دقیقی نیست و بر پایه فرمولهای علمی محاسبه شده است. به عنوان نمونه افزایش ضریب تجرد در میان دختران شاید از شاخصهایی باشد که میتواند محاسبه عدد 200 هزار سقط جنین در سال را تا حدودی کاهش دهد. البته برخی مقامات مسؤول در وزارت بهداشت در برخی موارد به همین عدد 200 هزار سقط جنین در سال استناد کردهاند که این عدد را تقویت کرده است. گفتنی است میانگین تعداد فرزند زنان در سن باروری در آن زمان حدود 7/1 بوده و درصد استفاده از تنظیم خانواده در کشور همچنان رو به افزایش بود. بنابراین آمار سقط در حالی در ایران طی سالهای 74 تا 92 از 80 هزار به بیش از 200 هزار رسید که پوشش تنظیم خانواده بیش از 10 درصد افزایش یافته بود و افزایش تعداد زنان در سن باروری نیز نمیتوانست این میزان از افزایش را توجیه کند.(جدول شماره 2)
در واقع طبق جدول شماره 2 و بر خلاف آنچه تصور میشد، رواج روشهای تنظیم خانواده در ایران نهتنها باعث کاهش آمار سقط جنین نشده، بلکه این برنامه با از بین بردن مطلوبیت ذاتی فرزند و ایجاد ارزش منفی برای فرزند بیشتر، با رواج بیشتر سقط جنین نیز همراه شده است. یکی از شواهد این تحلیل، مطالعه دکتر عرفانی است که نشان داد بیشترین تعداد سقط عمدی مربوط به زنان دارای 2 فرزند بوده است.
نگاهی به تاریخ کشورهای غربی نیز تحلیل فوق را تایید میکند. به عنوان مثال در سال ۱۹۶۵ استفاده گسترده از قرصهای جلوگیری از بارداری در آمریکا قانونی شد اما نهتنها نرخ سقط به دنبال این جریان کمتر نشد، بلکه بشدت افزایش یافت و از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ از 01/0 در هزار زن به 30 مورد در هزار زن رسید و عملا 3 هزار برابر شد. «ویلیام گاردنر» در کتاب «جنگ علیه خانواده» نوشت: «به گزارش سنای آمریکا در فاصله سالهای 1981-1971، ایالتهایی که بیشترین بودجه را صرف تنظیم خانواده کرده بودند، بیشترین افزایش سقط جنین را داشتند». همین روند در کشورهای مختلف اروپایی نیز در دهههای 1970 و 1980 تکرار شد.
جالب اینجاست که نهادهای بینالمللی به بهانه افزایش سلامت زنان در کشورهای در حال توسعه به صورت همزمان پیگیر افزایش پوشش تنظیم خانواده از یک سو و قانونی شدن سقط جنین از سوی دیگر هستند و بهرغم تجربه تاریخی خود، سعی در القای این گزاره غلط دارند که «هرچه تنظیم خانواده بیشتر باشد آمار سقط عمدی کاهش مییابد»! در همین راستا در کنفرانس معروف جمعیت و توسعه قاهره (ICPD) در سال 1994 نگرش مثبت به سقط جنین (به بهانه آمار مرگ و میر زنان بارداری که به صورت غیرقانونی اقدام به سقط جنین میکنند) مطرح شد و «بهداشت باروری» با مفهومی جدید در زمره حقوق بشر قلمداد شد. همچنین فدراسیون بینالمللی تنظیم خانواده (IPPF) در سال 2004 این شعار را مطرح کرد: «سقط جنین را نادر، سالم و قانونی کنیم».
در سالهای اخیر صندوق جمعیت سازمان ملل، بانک جهانی، دفتر توسعه سازمان ملل، سازمان جهانی بهداشت، سازمان عفو بینالملل و انبوه نهادها و کنوانسیونهای در ظاهر مدافع حقوق بشر، همچنان پیگیر افزایش پوشش تنظیم خانواده با این مفهوم در کشورها هستند و متاسفانه دولتها نیز با غفلتی خودخواسته و با عدم تبیین دقیق وضعیت سقط جنین در کشورهایشان، به این نسخه فریبنده عمل میکنند. انتظار میرود مسؤولان بهداشت و سلامت جمهوری اسلامی ضمن نگاه هوشمندانه به تاریخ سقط جنین در دنیا و شناخت تاثیر «فرهنگ تنظیم خانواده» در افزایش این ناهنجاری اجتماعی، هرچه سریعتر آمار علمی سقطهای عمدی را مشخص کرده و با تدوین یک برنامه دقیق و همزمان فرهنگی و بهداشتی، از آمار این جنایت خاموش بکاهند.
* سقط جنین غیرقانونی زن و شوهرهای قانونی
با توجه به عدم تمایل مسؤولان، آمارهای دقیق سقط جنین منتشر نمیشود اما پژوهشها نشان میدهد اکثر قریب به اتفاق سقطهای جنین غیرقانونی، برای جنینهای حاصل از روابط نامشروع نیست. برخلاف بسیاری از کشورهای پیشرفته، در ایران بیش از 90 درصد سقطهای جنین حاصل اقدام زن و شوهرهای قانونی است. از طرفی خیلیها فکر میکنند به علت فقر اقتصادی سقط جنین رخ میدهد، در حالی که بررسیها نشان میدهد بیشتر سقطهای جنین به علت فقر فرهنگی است و کسانی که اقدام به این کار میکنند دارای درآمد متوسط به بالا بودهاند. بدین ترتیب میتوان با شفافسازی و تدوین یک برنامه جامع مانند فرهنگسازی و ترویج فرزندآوری، از آمار این جنایت خاموش تا حد زیادی کاست.
اطلاعات سقط در ایالات متحده آمریکا/ گردآوری شده توسط ویلیام رابرت جانستون (Wm. Robert Johnston) / آخرین بازبینی 28 نوامبر 2014
******
10 تا 15 درصد بارداریها به دلایل مختلف دچار سقط میشوند
شرایط بارداری پس از سقط جنین
گذشته از سقط جنین خودخواسته، سقط جنین طبیعی و ناخواسته هم وجود دارد و خیلیها این سوال برایشان بهوجود میآید که بعد از سقط شدن فرزند آیا بارداری بیخطر امکانپذیر است؟
سقط جنین طبیعی به از دست دادن جنین تا قبل از هفته بیستم بارداری اطلاق میشود. 10 تا 15 درصد بارداریها، به دلایل مختلفی دچار سقط میشوند. احتمال سقط جنین، معمولا در 3 ماه اول بارداری بسیار بالاست و به طور معمول اگر 3 ماه اول بارداری با موفقیت بگذرد، خطر از دست دادن جنین نیز بشدت کاهش پیدا میکند. سقط جنین برای زنان باردار علاوه بر سختی و رنجهای جسمی، ناراحتی روحی نیز به همراه دارد و در بسیاری موارد افراد را برای بارداری مجدد نگران میکند. سقط جنین در بارداری اول به این معنا نیست که شما نمیتوانید باردار شوید و بارداری موفقی داشته باشید، بلکه آمار نشان میدهد حدود ۸۵ درصد زنانی که یک بار سقط جنین داشتهاند، در دفعه بعد بارداری موفقی را تجربه کردهاند. همچنین زنانی که بیش از یک بار سقط جنین داشتهاند، در تلاشهای بعدی خود ۷۵ درصد موفق بودهاند.
* بارداری بعد از سقط جنین پس از چند وقت امکانپذیر است؟
معمولا بعد از یک بار سقط جنین، پزشکان انجام آزمایشی را توصیه نمیکنند، زیرا شانس بارداری موفق در فرد کم نشده است. البته این بستگی به تاریخچه پزشکی فرد دارد؛ مثلا برخی سقطهای 2 ماهه دوم به دلیل اختلال در گردن رحم است اما در بسیاری موارد، سقطهای 3 ماه اول به دلیل ناهنجاریهای کروموزومی است که در حاملگیهای بعدی رخ نمیدهد و حاملگی بعدی با موفقیت انجام میشود.
برای بارداری مجدد بهتر است به بدن زمان داده شود، از این رو بسیاری از پزشکان به فردی که دچار سقط جنین شده، توصیه میکنند مدتی صبر کند تا بتواند در آینده بارداری موفقی داشته باشد، زیرا همانطور که گفته شد بدن فرد برای بازسازی نیاز به زمان دارد و مدتی طول میکشد تا رحم خود را بازسازی کند و پوشش دیواره آن قوی و سالم شود.
مدت زمانی که پزشکان به افراد مختلف برای اقدام دوباره به بارداری توصیه میکنند، متفاوت است و این مدت زمان با توجه به شرایط روحی و جسمی فرد در نظر گرفته میشود.
به طور کلی اگر فرد از شرایط روحی و جسمی خوبی برخوردار باشد، میتواند پس از گذشت 2 یا 3 دوره قاعدگی از سقط، اقدام به بارداری کند. البته توصیه میشود قبل از اقدام به بارداری مجدد، فرد با پزشک معالج خود مشورت کند تا از سلامت جسمی خود و توانایی رحم مطمئن شود. در صورتی که پزشک بعد از گذشت 3 ماه به شما گفت هنوز بدن شما آماده نیست، نباید نگران باشید، زیرا ترمیم رحم در برخی افراد زمان بیشتری نیاز دارد. از همین رو پزشکان به برخی افراد توصیه میکنند بعد از سقط جنین بین 6 ماه تا یک سال صبر کنند و بعد از این دوران اقدام به بارداری مجدد کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|