|
اقدام غرورآفرین ملیپوشان هندبال کشورمان در کویت و ادای احترام معنادار هنگام پخش سرود جمهوری اسلامی ایران انسجام و همبستگی ملی در مقابل بدخواهان را به تصویر کشید
ورزش علیه دشمن
دست خدا همین دست بچههای هندبال است به احترام دست جداشده قهرمانشان حاج قاسم سلیمانی
علی آران: سال پیش درست در چنین روزهایی، خیلی از علاقهمندان به سینما و ورزش بیتاب این بودند تا ببینند فیلم سینمایی «غلامرضا تختی» که برای نخستینبار در جشنواره فجر اکران میشد، چطور از آب درآمده است. آیا فیلم بهرام توکلی حق مطلب را درباره جهان پهلوان ادا کرده یا صرفا واگویهای دیگر است با دستمایه ابهامزایی درباره مرگ او.
آن موقع هنوز باور نداشتیم حقیقتا زمان آزمایش فرامیرسد اما فطرتا به دنبال قهرمان واقعی میگشتیم و تختی اصل جنس بود؛ مردی که اغلب باور داشتیم همان گونه که زیسته، مرده است. ایستادنش به پای ایران و ایرانی مهم بود و نه خاک شدن یا نشدنش.
آن روزها آنقدر دور نیست که فراموششان کرده باشیم؛ روزهایی که مشکلات معیشتی بر اثر قربانی شدن واحد پول ملی توسط تیم دولت رفتهرفته گریبانگیر مردم میشد و چهره بحرانی خود را جلوتر از مصیبتهای زلزله و پس از آن سیل، نشان میداد. همه اینها جان مردم را از پوچی سلبریتیهای لاکچری مدعی رهبری فکری جامعه در حال بیشکل شدن از صفحات اینستاگرام و سالنهای آرایش و مد، به لب رسانده بود. هنوز گند پولهای بنفش انتخابات در حسابهایشان درنیامده بود و به راستی درک نکرده بودیم زمان پا گذاشتن قهرمانان واقعی به امر ملی فرا رسیده است.
کشته شدن کشتی و روح پهلوانیاش در مسلخ بینامی هم مزید بر علت شده بود که دیگر به دنبال ردپای تختی نباشیم و اگر هم کسی هوای جستن پهلوانی به سرش میزد، باید به پیشواز تابوت شهدایی میرفت که یا از دل آتش و آوار درآمده بودند یا آنها که برای مشق مردانگی به دمشق میرفتند؛ قهرمان مرده را عشق بود و بس.
آن روزها حتی ورای قیاسهای فلاسفه مدرن و فارغ از اینکه «سینما تجسم حقیقت یافتن رویاهای بشر» باشد یا «فوتبال حقیقیتر از سینما»، با خودمان میگفتیم چه میشود به جای هنرپیشگان و فوتبالیستهای بیمایه غرق در شهرت و ثروت، مردان و زنانی حقیقتا زنده از جنس خودمان چهره بنمایانند که مثل هیچکس نیستند. زلزله و سیل فرصتی بود برای شناخت این قهرمانان گمنام اما دلالان محبت و ثروت به لطف شبکههای اجتماعی در فضای گسیختگی اجتماعی ناشی از شکاف طبقاتی و واگرایی فرهنگی، همچنان جولان میدادند تا هر که را خودش بود، بیخود کنند.
سیل بزرگ فروردین پیشین که آمد کمی به خود آمدیم و روحیه قهرمانی در بخشی از ما دوباره زنده شد اما سیل از خودبیگانگی ویرانگرتر بود؛ آمد و حماسههای سیل را با خود شست و برد. شاید ما برای به خود آمدن و همبستگی با خویشتن و میهن، دشمنی بزرگتر نیاز داشتیم؛ دشمنی که مثل زلزله و سیل نیاید و برود. اگر چه آن خصم دههها حی و حاضر بود اما با ترور اهریمنی حاج قاسم بود که سرانجام وجودش را به ذهن فراموشکار ما تحمیل کرد. این داغ پهلوان محبوب وطن بود که امیدمان را به یاری دست خدا دوباره زنده کرد.
ملیپوشان هندبال ایران روز دوشنبه دست به کار بزرگی زدند و در دور دوم رقابتهای قهرمانی آسیا میزبان قدرتمند خود کویت را در مسیر صعود به رقابتهای قهرمانی جهان شکست دادند، اگر چه از نگاه قاطبه مردم، پیروزی ملی بزرگتر این قهرمانان قبل از شروع مسابقه به ثبت رسید نه بعد از ثبت نتیجه ۲۸ بر ۲۴ بر تابلوی نتایج در پایان مسابقه.
اعضای تیم ملی هندبال، با سلام نظامی به پرچم سهرنگ جمهوری اسلامی ایران و خواندن سرود ملی ثابت کردند نه فقط ستارههای عرصه قهرمانی، بلکه مردان روزهای سخت تحریم و تهدید وطنشان هستند. یونس آثاری، اللهکرم استکی، سجاد استکی، محمدرضا اورعی، سلامان بربط، محسن باباصفری، مهران حسینی، سعید حیدریراد، مجتبی حیدرپور، علی رحیمیکازرونی، افشین صادقی، محمدامین فرهادی، مجتبی کرمیان، میلاد مسائلی، علی مهدیزاده، سیدعلیرضا موسوی، پویا نوروزینژاد و شاهو نصرتی نامهایی هستند که تحت هدایت علیرضا حبیبی در تاریخ این مرز و بوم ماندگار خواهند شد و حتی آن 2 نفری که خارج از فهرست 16 نفره بازی از روی سکوها سلام دادند.
آنها فارغ از نتیجه دیروز مقابل تیم چندملیتی قطر، منتخب برترین هندبالیستهای خریده شده جهان و اینکه آیا موفق خواهند شد جواز صعود به جامجهانی را کسب کنند یا خیر و حتی اگر اقدام غرورانگیزشان تبعاتی برای ورزش هندبال داشته باشد، خالق حماسهای ملی بودهاند که خلق آن ظاهرا آسانتر از پیروزی در یک نبرد نفسگیر ورزشی است اما چه بسا تصمیم به انجامش بسیار دشوارتر باشد، چرا که ممکن است موقعیتهای ملی و باشگاهیشان را در آینده به خطر اندازد.
دوشنبهشب که در برنامه «فوتبال برتر» به لطف اطلاعرسانی و روشنگری حیدر بهاروند، سرپرست فدراسیون فوتبال و دکتر علینژاد معاون وزیر ورزش مسلم شد پرونده محروم کردن فوتبال باشگاهی ما از میزبانی مسابقات آسیایی، نخستین گام از نقشه سیاسی در ادامه فشار حداکثری آمریکای ترامپ بر ایران و طراحی شده در لابیهای غربی- عربی است و تلهای برای محرومسازی فوتبال و چه بسا ورزش ملی، لازم بود جامعه ورزش ما اتحاد خود را علیه دشمن به نمایش بگذارد؛ فدراسیون فوتبال کویت که این پروژه را در ایافسی کلید زد. این خدمت هندبال به فوتبال نبود، بلکه سلام نمادین سپید و مشکیپوشان هندبال، تصمیمی بود که توسط خود این بچهها آن هم در موقعیتی پرتنش و سپید و سیاه برای کشورمان اتخاذ شده است؛ زمانی برای گرفتن تصمیمات سرنوشتساز و موقعیتی که تاریخ این مرز و بوم حکایت از اسطورهخیز بودن آن دارد و بزرگترین اسطوره نظامی ما از واقعه انقلاب اسلامی به این سو، فراتر از هر شخصیتی، وحدت همه ما بوده است.
بدون تردید در بازگشت به میهن تکتک این قهرمانان جوان روایت خواهند کرد که سلامشان نه الزاما نظامی به سبک افراطیهای نوعثمانی و پانترکیست، بلکه ادای دینی بوده به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، قهرمان بزرگترین و دشوارترین میدانهای جهان. این سلام ثابت کرد «دست خدا» در انحصار اسطوره آرژانتینی که با آن از استعمار انگلیس انتقام گرفت، نمیماند.
دست خدا همین دست بچههای هندبال است به احترام دست جداشده قهرمانشان حاج قاسم سلیمانی.
******
مسابقات هندبال قهرمانی آسیا از دوشنبهشب در کویت برای ایران شروعی بسیار شیرین و معنادار داشت. شیربچههای هندبال ایران که طی چند روز گذشته شاهد انواع و اقسام کارشکنیهای میزبان بودند، نهتنها در گام نخست دور دوم این مسابقات موفق به عبور از کویت در خانهاش شدند، بلکه قبل از شروع بازی در حرکتی زیبا و معنادار، هنگام پخش سرود کشورمان دور پرچم ایران حلقه زدند و به آن احترام نظامی گذاشتند. این حرکت که با استقبال بسیار خوب مردم کشورمان مواجه شد، پاسخ مناسب و درخوری به اتفاقات اخیر بود. از یاد نبریم که کویت اولین کشوری بود که برای نیامدن نمایندهاش به ایران برای بازیهای لیگ قهرمانان آسیا، مقدمات آن اتفاقات تلخ را برای فوتبال ایران رقم زد. از این رو حتی اهالی فوتبال هم این اقدام زیبای هندبالیستهای کشورمان را تفسیر دیگری کردند و از انجامش خرسند شدند.
* ماجرای سلام به پرچم
تیم ملی هندبال ایران در نخستین مسابقه خود در دور دوم رقابتهای قهرمانی آسیا و انتخابی مسابقات جهانی مقابل کویت قرار گرفت. ملیپوشان ایران پیش از شروع مسابقه و در مراسم ابتدای این دیدار، هنگام خواندن سرود ملی کشورمان به سبک سربازان رو به پرچم ایران سلام نظامی دادند. این صحنه در سالن پر از تماشاگر سعد عبدالله کویت موجب تعجب همه هواداران شد. ملیپوشان ایران با این حرکت نشان دادند سرباز وطن هستند و برای بالا بردن پرچم سهرنگ ایران در هر نقطهای از جهان خواهند جنگید. از سوی دیگر گویا کارشکنی کویتیها برای ورزش ایران تمامی ندارد. در این مسابقه هندبال که در سالن سعدعبدالله برگزار شد، 6 هزار هوادار از تیمملی کویت حمایت میکردند. نکته عجیب اینجاست که 3 هزار نفر هم پشت درهای بسته سالن ماندند. گفته میشود تعداد زیادی از این افراد هواداران تیمملی هندبال ایران بودند که اجازه حضور در سالن به آنها داده نشد. پیش از این هم کویتیها روادید 2 بازیکن ایران را برای حضور در مسابقات به موقع صادر نکرده بودند.
* شکست کویت بعد از احترام به پرچم
اما اتفاق مهم دوشنبهشب به پیروزی هندبال ایران مقابل میزبان مربوط میشد. در ادامه نوزدهمین دوره مسابقات هندبال قهرمانی مردان آسیا و انتخابی رقابتهای جهانی، تیم ایران در دور دوم مسابقات و در مرحله یکچهارم نهایی در گروه دوم با تیمهای قطر، کرهجنوبی و کویت همگروه شد. هندبالیستهای کشورمان در اولین مسابقه این مرحله دوشنبه شب ۳۰ دی ماه به مصاف تیم کویت رفتند. شاگردان علیرضا حبیبی نیمه اول این دیدار را ۱۳-۱۳ با نتیجه تساوی به پایان بردند اما در نهایت و در شرایطی که بازی پایاپای و نزدیکی را دنبال می کردند، توانستند با دفاع و عملکرد خوب سعید حیدریراد دروازهبان لژیونر کشورمان با نتیجه ۲۸ بر ۲۴ بازی را به سود خود تمام کرده و اولین برد را در این مرحله ثبت کنند. نوزدهمین دوره مسابقات هندبال قهرمانی مردان آسیا و انتخابی رقابتهای جهانی از ۲۶ دی تا هفتم بهمنماه در کویت برگزار میشود.
* رئیس فدراسیون هندبال: سلام نظامی دادند تا ثابت کنند حاضر به جانفشانی هستند
رئیس فدراسیون هندبال میگوید بازیکنان تیم ملی سلام نظامی دادند تا ثابت کنند چه در ورزش و چه سایر صحنهها به عنوان سرباز وطن جانفشانی میکنند. علیرضا پاکدل درباره سلام نظامی بازیکنان تیم ملی هندبال به پرچم جمهوری اسلامی ایران به «وطن امروز» گفت: بچهها قبل از شروع دیدار با تیم کویت در مسابقات قهرمانی آسیا و در مقابل دوربینها و چشم حاضران در سالن موقع پخش سرود به پرچم ایران سلام نظامی دادند تا ثابت کنند چه در ورزش و چه سایر صحنهها به عنوان سرباز وطن جانفشانی میکنند. وی در ادامه افزود: با توجه به برگزاری مراسم گرامیداشت شهادت سپهبد قاسم سلیمانی در فدراسیون، ملیپوشان این پیروزی را به روح سردار دلها و همراهانش تقدیم کردند. امیدوارم روح سردار عزیز و همراهانش و شهدای هواپیما شاد شده باشد. رئیس فدراسیون هندبال در پایان گفت: ما اول راه هستیم و 2 بازی حساس دیگر در پیش داریم. امیدوارم با دعای مردم نتیجه خوبی بگیریم.
***
گفتوگوی «وطن امروز» با دروازهبان سابق تیم ملی هندبال
کیارش طاهری: تو دهنی محکمی بود
زهره فلاح زاده: تیم هندبال ایران در اولین دیدار از مرحله دوم جام ملتهای آسیا و انتخابی رقابتهای جهانی در کویت مقابل تیم میزبان با نتیجه 24-28 پیروز شد. اما 2 اتفاق مهم در این دیدار رقم خورد؛ یک اینکه کویتیها حدود ۳۰۰۰ هوادار ایرانی را از حضور در سالن منع کردند و دوم، هنگام پخش سرود جمهوری اسلامی ایران، بازیکنان ایران سلام نظامی دادند. «وطن امروز» برای بررسی وضعیت تیم ملی هندبال ایران و اتفاقات رخ داده با کیارش طاهری، دروازهبان سابق تیم ملی و سرمربی تیم باشگاهی سپاهان گفتوگویی انجام داد.
***
* تحلیلتان از بازی اول ایران در مرحله دوم جام ملتهای آسیا و پیروزی بر کویت میزبان چیست؟
ابتدا باید از کادرفنی و بازیکنان به نوبه خودم که عضو کوچکی از خانواده هندبال هستم، تشکر کنم. بچهها توانستند در حضور پرتعداد هواداران میزبان با همت و غیرت، نتیجه خوبی کسب کنند. به شکلی بازی کردیم که دیگر هیچکس نتواند نتیجه را برگرداند و تیم ایران را حذف کند. خیلی خوب و هماهنگ بازی کردیم. نتیجه زحماتی را که این مدت کشیده بودند در بازی مقابل کویت دیدند.
* کویتیها مثل اکثر کشورهای عربی دست از کارشکنی برنداشتند و تعداد زیادی از هواداران ما را به سالن مسابقه راه ندادند.
این قبیل اتفاقات در کشورهای عربی رسم شده است. شما ببینید! همین کشور کویت با دستهای پشت پرده میزبانی را از تیمهای فوتبال ما گرفته است. ما در کشور خودمان مورد ظلم این کشورها قرار گرفتهایم، حالا در کشور خودشان که مشخص است راحت میتوانند کارشکنی کنند. تنها راه مقابله با کویت و کشورهای همانند آن، این است که با قدرت بازی کنیم و شکستشان دهیم و تو دهنی محکمی به آنها بزنیم.
* بازیکنان کار بزرگی قبل از شروع مسابقه انجام دادند؛ هنگام پخش سرود جمهوری اسلامی ایران، سلام نظامی دادند.
بازیکنان هندبال خارج از زندگی روزمره مردم نیستند. پس از اتفاقات تلخی که ماه گذشته رخ داد، این بازیکنان هم ناراحت و غمگین بودند و میخواستند به همه مردم دنیا بفهمانند که ترور سردار محبوب دلها- سردار شهید قاسم سلیمانی- کار ناشایستی بود و همه آنها سرباز وطنشان هستند.
* چقدر امیدوارید تیم ملی ایران به نیمهنهایی صعود کند؟
با بازیای که بچهها مقابل کویت کردند، شانس زیادی برای صعود داریم. مگر اینکه اتفاقات ناخوشایندی مقابل کرهجنوبی برای ما پیش بیاید که با اختلاف زیاد شکست بخوریم.
* گروه ما (ایران، کویت، قطر و کرهجنوبی) نسبت به گروه دیگر، سختتر است.
قطعاً گروه ما سختتر است اما در المپیک کرهجنوبی را شکست دادیم و به همین دلیل بازیکنان مقابل این تیم روحیه بالایی دارند، البته اگر مغرور نشوند و بر هدفشان متمرکز شوند، در این صورت میتوانند براحتی این تیم را برای بار دوم شکست دهند.
ارسال به دوستان
مصونیت دیپلماتیک علل و محدودیتها
حمیدرضا ابراهیمی: حقوقدانان، مصونیت فرستادگان را اولین قاعده حقوق بینالملل میدانند. در مفهوم حقوقی، مصونیت به طور کلی بدین معناست که دارنده آن، از تعقیب قانون و مأموران دولت در امان است و به بیان دیگر، قانون و مجریان آن نمىتوانند شخص دارنده آن را تعقیب کنند و مقصود از مزایا، آن است که امتیازات به کسى داده شود که سایر مردم، حق استفاده از آن را نداشته باشند.
در مقدمه «کنوانسیون 1961 وین» درباره روابط سیاسی آمده است: «منظور از مصونیتها و مزایاى مذکور منتفع ساختن افراد نیست، بلکه مراد حسن اجراى وظایف مأموریتهاى دیپلماتیک به عنوان نمایندگان دولتها است». دیوان بینالمللى دادگسترى نیز در قضیه کارکنان دیپلماتیک و کنسولى ایالات متحده در تهران بر این نکته تأکید کرده و مىگوید: «مصونیت دیپلماتها ناشى از ویژگى نمایندگى و وظیفه دیپلماتیک آنان است. پاسداشت چنین امتیازى نشان از شخصیت و کرامت فرستنده داشته و هرگونه سوءاستفاده از آن نیز لطمه به اعتبار مقامى است که او را به مأموریت برونمرزى فرستاده است».
در میان رفتارهاى نمایندگان در کشور میزبان، 2 اصل بیش از همه مورد توجه قرار گرفته و در تمام اسناد حقوق دیپلماتیک تکرار شده است که عبارتند از: اصل عدم مداخله و اصل احترام به قوانین و مقررات دولت میزبان. عدم مداخله در امور یک دولت، از اصول مسلم حقوق بینالملل و انعکاسى از اصل حاکمیت و برابرى دولتهاست. هیچ دولتى بدون آنکه خود بخواهد، مداخله در امور خود را اجازه نمىدهد.
جانبدارى از احزاب و گروههاى سیاسى، نشر و توزیع مطبوعات مخالف، اتخاذ موضع در انتخابات، مشارکت در گردهماییها، انتقاد از سیاست داخلى و خارجى دولت میزبان و هرگونه اقدامى که نادیده گرفتن اصل حاکمیت تلقى شود، از جمله موارد مداخله به حساب مىآید. اصل احترام به قوانین و مقررات دولت پذیرنده نیز جایگاه بالایی در حقوق بینالملل دارد. دیپلماتها با هدف نمایندگى از کشور متبوع خود و حفظ منافع کشور و اتباع آن و نیز براى بسط روابط دوستانه و توسعه روابط فرهنگى، علمى و اقتصادى بین دو کشور فرستنده و پذیرنده، به آنجا اعزام مىشوند (ماده 3 کنوانسیون 1961). آنان متعهد به رعایت قوانین و مقررات دولت پذیرندهاند (ماده 41 همان کنوانسیون). احترام به قوانین و مقررات دولت پذیرنده، لازمه منطقى اعطاى مصونیتها است و در سایه آن، امنیت و مصالح دولت پذیرنده تأمین میشود.
یکی از انواع تخلفات دیپلماتیک به اختصار سوءاستفاده از مصونیت شخصى است. هر چند تعریف مورد اتفاق درباره مصونیت شخصى وجود ندارد اما نتایج این مصونیت یعنى عدم توقیف و بازداشت و ممانعت از هرگونه اقدام علیه مأمور سیاسى، مورد اتفاق است. در رویه قضایى ایالات متحده آمریکا و کانادا چنانچه دیپلماتها مرتکب اعمالى شوند که وضعیت امنیتى دولت میزبان را به مخاطره اندازد، مصونیت آنان به ملاحظه مصلحت اهم، ساقط خواهد شد. وزارت خارجه آمریکا نیز اعلام مىکند: این نکته درباره مصونیت شخصى باید تفهیم شود که دولت میزبان از حق خود در حمایت از امنیت و رفاه ملت خود نخواهد گذشت و پلیس به میزان لازم براى جلوگیرى از جرم، مداخله خواهد کرد. هدف از اعطاى مصونیت، منفعت شخصى افراد نبوده، بلکه به منظور تسهیل در انجام وظایف برقرار مىشود. بنابراین چنانچه نمایندگان دولتها، قوانین دولت میزبان را که مکلف به رعایت آن هستند مراعات نکنند، در آن صورت دولت پذیرنده حق دارد از امنیت خود دفاع کند و هرگونه تعرض علیه مأمور خاطى، نتیجه منطقى رفتار خود او خواهد بود. موضوع در جرم مشهود، آسانتر است و چنانچه مأمور سیاسى در حال ارتکاب جرم باشد، طبیعى است حق و وظیفه پلیس دولت میزبان است که از ارتکاب آن جلوگیرى کند و نمىتواند دستبسته، نظارهگر باشد.
هرگاه مأمور سیاسى به اقداماتى مبادرت ورزد که امنیت داخلى دولت میزبان را به مخاطره اندازد یا در توطئه علیه آن شرکت کند، حق بازداشت، مراقبت و نگهبانى از او تا خروج از کشور وجود دارد.
حسب اعلام مقامات امنیتی ایران، سفیر بریتانیا عصر روز 21 دیماه 98 با حضور در تجمعات مقابل دانشگاه امیرکبیر مشغول فیلمبرداری و تشویق تظاهراتکنندگان بوده است. برای بررسی ابعاد قانونی این موضوع ابتدا باید ذکر کرد که: بر اساس تبصره ۲ ماده 6 قانون احزاب در ایران «برگزاری راهپیماییها با اطلاع وزارت کشور بدون حمل سلاح در صورتی که به تشخیص کمیسیون ماده ۱۰ مخل مبانی اسلام نباشد و نیز تشکیل اجتماعات در میادین و پارکهای عمومی با کسب مجوز از وزارت کشور آزاد است». لذا توئیت سفیر انگلستان که بیان کرده صرفا در یک تجمع برای احترام به قربانیان حادثه سقوط هواپیما شرکت کرده است وجهی ندارد، چرا که تجمع فوق فاقد مجوز بوده و این موضوع نیز چیزی نیست که از دید شخص سفیر پنهان بوده باشد. سفیر بریتانیا میداند حسب ماده 41 معاهده 1961 وین درباره حقوق دیپلماتیک، همه اشخاصی که از مزایا و مصونیتها بهرهمند هستند، بدون آنکه به مزایا و مصونیتهای آنان لطمهای وارد آید مکلفند قوانین و مقررات کشور پذیرنده را محترم شمرده و از مداخله در امور داخلی آن کشور خودداری کنند.
با این حال مسؤولان ایرانی با پایبندی کامل به مقررات و تعهدات بینالمللی، بلافاصله پس از احراز هویت سفیر، او را آزاد کردهاند. در واقع عدم اطلاع او به مقامات و حضور پنهانش بین تظاهراتکنندگان عاملی بوده است که باعث شده بود دستگیر شود که هیچگونه مسؤولیتی را برای مقامات ایرانی به همراه نخواهد داشت. برخورد حداکثری ایران میتوانست ادامه بازداشت او تا زمان صدور دستور اخراج او به عنوان «عنصر نامطلوب» حسب مقررات بینالمللی ادامه پیدا کند اما رواداری مسؤولان بلافاصله به آزادی او منجر شد و حال مسؤول انگلیسی است که باید برای نقض صریح تکالیف قانونی خود به ایران جوابگو باشد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از آخرین فعالیتهای انتخاباتی جناحهای سیاسی
گام رو به جلوی اصولگرایان با جوانان
روزشمار یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حالا عدد 30 را نشان میدهد تا تنها یک ماه با برگزاری این انتخابات فاصله داشته باشیم؛ انتخاباتی که از جهاتی میتواند آغاز روندی جدید برای تغییر ریل سیاستگذاری کشور محسوب شود تا مجلس و حواشی بیپایان آن که جایی برای متن باقی نمیگذاشت، به مسیری خلاف «بیعملی» تثبیتشده در دوره دهم حرکت کند.
در این فضا کنشهای گروههای سیاسی بر مداری که پیش از این نیز قابل پیشبینی بود، حرکت میکند؛ اصلاحطلبانی که 4 سال پیش با کسب سهمی قابل توجه از کرسیهای بهارستان به کارنامه موفقی دست نیافتند کماکان بر طبل «تحریم» میکوبند تا از صدای آن بتوانند بدنه به خوابرفته خود را بیدار کنند و در نهایت با شکل دادن به فضایی هیجانی، اقدامی دیرهنگام کرده و همانند تجربه سال 94 در روزهای پایانی به یکباره به میدان رقابتها پا بگذارند. در همین زمینه سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران و مدیر مسؤول روزنامه «سازندگی» در شماره روز گذشته این روزنامه با یادآوری تجربه دوره قبل اصلاحطلبان نوشت: «نباید از یاد برد که در دوره قبلی انتخابات نیز اصلاحطلبان در شرایطی که کم و بیش مشابه امروز بود، در انتخابات شرکت کردند و پیروز انتخابات نیز شدند، بنابراین نباید از یاد برد که هرگز اعلام نتایج و رد صلاحیت تعدادی از چهرهها به معنی از دست رفتن مفهوم رقابت نیست و نباید میدان انتخابات را از واهمه اینکه در یک یا چند شهر کاندیداهای اصلاحات رد صلاحیت شدهاند، خالی کرد». وی در بخش دیگری از این یادداشت تاکید کرد: «همانطور که در انتخابات اسفند 94 با وجود شرایط سخت و حواشی، اصلاحطلبان یک لیست تهیه کردند، این بار نیز باید بر همین مدار حرکت کرد. 4 سال گذشته اصلاحطلبی از یک لیست حمایت کرد و رمز پیروزی نیز همین حمایت همهجانبه از یک لیست بود، بنابراین نباید از یاد برد که هنوز هم فرصت تکرار همین تجربه وجود دارد»، تا به این ترتیب فرضیههایی که دال بر مشارکت و فعالیت حداکثری اصلاحطلبان در دقیقه 90 انتخابات بود بیش از پیش به یقین نزدیک شود. در چنین فضایی قابل پیشبینی خواهد بود که با نزدیک شدن روزشمار انتخابات به سمت عددی تکرقمی باید به انتظار تغییر گمانهزنیها و تاکیدی همهجانبه برای تکرار تجربه سال 94 از سوی اصلاحطلبان نشست.
اما در جبهه اصولگرایان دیروز لیست اولیه ۱۵۹ نفره نامزدهای شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی برای انتخابات یازدهمین دوره مجلس در تهران اعلام شد تا فضای کلی لیست نهایی که به 30 منتخب خواهد رسید بیش از پیش روشن شود. آنچه در لیست اولیه 159 نفره اصولگرایان بیش از پیش به چشم میآید وجود اسامی متعددی از کاندیداهای جوانی است که آزمون انتخابات، نخستین میدان جدی رقابت آنها در فضای سیاسی کشور محسوب میشود و طبق تصمیمی که بر مبنای نظرسنجیها اتخاذ شده است 13 عضو مرد و 3 عضو زن از 30 عضو نهایی را تشکیل خواهند تا بیش از نیمی از لیست نهایی سهمیه جوانان حاضر در لیست اصولگرایان باشد. بر این اساس قرار نهایی بر آن شده است که ۴ روحانی، ۱۳ جوان، ۷ چهره شاخص و ۶ نفر از بانوان ترکیب لیست را تشکیل دهند که 5 نفر از 7 چهرهای که در لیست نهایی قرار خواهند گرفت از تهران و 2 چهره دیگر از ری و اسلامشهر خواهند بود. همچنین ۳ نفر از بانوان حاضر در لیست زیر ۵۰ سال و ۳ نفر دیگر بالای ۵۰ سال سن خواهند داشت. محمدباقر قالیباف، حسن فدائی، غلامرضا مصباحیمقدم، حسین مظفر، فیروز اصلانی، لاله افتخاری، زهره الهیان، مرتضی آقاطهرانی، سیدمصطفی میرسلیم، سیدمحمد حسینی، حمید رسایی، فاطمه رهبر، الیاس نادران، بیژن نوباوهوطن و عبدالحسین روحالامینی را میتوان از چهرههای شناختهشده لیست منتشر شده برشمرد که عمده آنها سابقه نمایندگی در مجلس را در ادوار مختلف با خود به همراه دارند. اما از میان کاندیداهای جوانی که به لیست مذکور راه یافتهاند میتوان به اسامی متعددی همچون وحید یامینپور، فرشاد مهدیپور، سیدنظامالدین موسوی، علی خضریان، سیدامیر سیاح، احمد نادری، علی جعفری و محمدصادق شهبازی اشاره کرد که عمدتا تا پیش از این با صبغه و سابقه رسانهای و دانشگاهی شناخته میشدند.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با محمدحسن یادگاری، کارگردان مستند «باشگاه شهرت» که به مدیریت سلبریتیها و ستارهها پرداخته است
سلبریتیهادیده نشوند تمام میشوند
عباس اسماعیلگل: فیلم مستند «باشگاه شهرت» به کارگردانی محمدحسن یادگاری که پس از موفقیت در جشنوار فیلم عمار این روزها به شبکه نمایش خانگی هم رسیده است، به واسطه پرداخت آسیبشناسانه به پدیده «سلبریتیها» با استقبال مخاطبان مواجه شده است. به بهانه عملکرد سلبریتیهای وطنی در اتفاقات اخیر با یادگاری، درباره فیلمش و موضوع آن به گفتوگو نشستیم.
***
* از آنجا که در کارنامه کاری شما مستنداتی با موضوعات اقتصادی، اجتماعی و حتی ورزشی دیده میشود، چگونه به سوژه مستند «باشگاه شهرت» رسیدید و تصمیم گرفتید درباره سلبریتیها مستند بسازید؟
قبل از هر چیز باید بگویم اگر نگاهی به کارنامه کاری من بیندازید متوجه این نکته میشوید که سراغ سوژههایی برای ساخت مستندهایم میروم که در فرهنگ عامه جایگاهی داشته باشند و برای اقشار مختلف جامعه با هر سلیقه و جایگاهی جذاب باشد که در همین راستا تاکنون به موضوعاتی چون فوتبال، فرزندآوری، دنیای مد و مشکلات مسکن پرداختهام که مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است و در همین راستا، موضوع «سلبریتیها» هم برای تمام مردم جالب توجه به نظر میآید. از سوی دیگر، مسألهمحوری برای من در حوزه مستند در اولویت است و تلاش میکنم یک رویکرد محوری در تحلیل حوزههای فرهنگی هم داشته باشم، زیرا معتقدم برای تولید مستند با محوریت فرهنگ، باید علم و دانش بیشتری نسبت به سایر حوزهها داشته باشیم، چراکه در حوزه فرهنگ، پایه و مبنای کار بر پژوهش و تحقیق بنا شده است. در کارهای قبلیام نیز به مسائلی چون فوتبال از نگاه فرهنگی پرداختهام. بنده برای ساخت مستندهایم 3 اصل اساسی را همیشه لحاظ میکنم و هر گاه درباره این 3 اصل به جمعبندی رسیدم، نسبت به ساخت اثر اقدام میکنم. اولین و شاید مهمترین اصل، جذاب بودن سوژه مستند برای تمام طیفهای مخاطبان است، دومین معیار هم تفکرات و اعتقادات خودم است و سومین اصل بحث مهم سرمایهگذار است. درباره این کار به این جمعبندی در هر سه مورد دست پیدا کردم، از این رو با جدیت و انگیزه بالا نسبت به تولید مستند اقدام کردم.
* مهمترین ویژگی و وجهتمایز نوع پرداخت شما به سوژه «سلبریتی» در مستند باشگاه شهرت چه بوده است؟
به عنوان یک مستندساز سعی میکنم جلوتر از زمان حرکت کنم و برای این مسأله یک فیلمساز باید تمام پازلهای قبلی سوژه را کنار هم بچیند و بتواند مسائل و موارد مطرح شده درباره سوژه را به صورت به روز شده برای مخاطبان به تصویر بکشد.
* یکی از نکات جالب مستند شما بدون شک پرداختن مستند به سلبریتیهای خارجی است؛ چرا شما برای این اثر سراغ سلبریتیهای کشور نرفتید؟
با توجه به دلایلی که برای خیلیها مشخص است، هنگام پیشتولید کار به این نتیجه رسیدم که چارهای ندارم جز اینکه سلبریتیهای خارجی را دستمایه مستند قرار بدهم اما اتفاقی که این وسط رخ میدهد این است که مسائل و سوژههای مطرح شده به طور کلی درباره سلبریتیهاست و قابل تعمیم به موارد وطنی هم هست.
* میتوانید از این دلایل برایمان بگویید؟
متاسفانه از آنجا که قانون مشخصی درباره حمایت از فیلمسازی که به نقد اشخاص حقیقی یا حقوقی میپردازد در کشور وجود ندارد، ریسک تولید اینچنین آثاری بالاست و از سوی دیگر بسیار قابل پیشبینی بود که اگر به سلبریتیهای داخلی بپردازم، ضمن اینکه باید چند سال جواب پس بدهم، مستند را هم درگیر حاشیهای بیثمر میکردم که آنطور که باید و شاید حق مطلب را نسبت به مخاطب ادا نمیکرد.
* با توجه به اینکه برای تولید این مستند ساعتهای متمادی نسبت به رفتارشناسی سلبریتیها تحقیق و پژوهش کردهاید، مهمترین تفاوت عملکرد سلبریتیهای خارجی با نمونههای وطنی از نظر شما چیست؟
سلبریتیهای خارجی به واسطه نوع قراردادهای حرفهای و قواعد فرهنگی که برایشان لحاظ میشود، خیلی کمتر پیش میآید به موضوعاتی ورود کنند که اطلاعات و سررشتهای در آن ندارد. اگر هم این اتقاق رخ دهد، شک نکنید با یک برنامهریزی خاص و هدایت شده این کار را انجام میدهند. در مجموع باید گفت سلبریتیهای خارجی طوری به اتفاقات جامعه خود واکنش نشان میدهند که از نظر مخاطبان کاملا عقلانی و منطقی به نظر برسد، زیرا این افراد در کنار خود از بهترین و خبرهترین مشاوران رسانهای بهره میبرند. اما در این سو اغلب سلبریتیهای وطنی ما کاملا احساسی، غریزهای، شخصی و حتی میتوان گفت برخی مواقع بچگانه به مسائل پیرامون خود واکنش نشان میدهند که این واکنشها از هیچ قاعده فرهنگی خاصی هم پیروی نمیکند و در نتیجه شاهد واکنشهای کاملا غیرمنطقی و احساسی در مواقع حساس جامعه از سوی سلبریتیهای وطنی هستیم که متاسفانه در برخی مواقع این واکنشها هزینه بالایی بر مردم و کشور تحمیل میکند که حتی امنیت مردم و کشور را هم تحت تاثیر قرار میدهد، در واقع با واژه «امنیت» بازی خطرناکی میکنند، البته معتقدم برخی مواقع این کار عمدی نیست و از ناآگاهی و نداشتن سواد رسانهای نشأت میگیرد.
* اما انگار در اینباره اوضاع برای سلبریتیهای خارجی متفاوت است.
دقیقا همینطور است، زیرا ما شاهدیم سلبریتیهای خارجی بهواسطه همان قواعد فرهنگی که پیش از این اشاره شد، بخوبی توجیه هستند که اگر حرف و واکنشی غیر از قواعد حرفهای بزنند و نشان بدهند به طور کامل باید عواقب و مسؤولیت آن را بپذیرند و به همین خاطر خیلی کم پیش میآید که خود را وارد چنین چالشی کنند اما متاسفانه سلبریتیهای داخلی چون از هیچ قانون و قاعدهای پیروی نمیکنند، خیلی راحت و بدون مطالعه و آگاهی با انتشار یک توئیت، امنیت ملی کشور را به خطر میاندازند و مسؤولیت رفتار و گفتار خود را نمیپذیرند و هیچ کسی هم نیست که اینها را بازخواست کند.
* این مطالبی که گفتید کاملاً درست است اما درباره سلبریتیهای خارجی هم شاهد آن هستیم چهرههایی چون رابرت دنیرو هر از گاهی با اظهارات خود خبرساز میشوند؛ آیا در این موارد هم این سلبریتیها از قواعد خاصی پیروی میکنند؟
نکته جالب اینجاست که برخلاف تصور مخاطبان عام، این موارد هم کاملا برنامهریزی شده و بر اساس سیاستگذاریهای اعمال شده انجام میشود، زیرا سلبریتیهای خارجی برای هر قدمی که بخواهند بردارند از مشورت مشاوران حرفهای خود استفاده میکنند، به عنوان مثال همین اعتراضهای رابرت دنیرو، بازیگر مشهور هالیوود به ترامپ و سیاستهای جنگطلبانهاش، کاملا حسابشده و بر اساس پیشبرد اهداف حزبی در آمریکا انجام میشود، زیرا رابرت دنیرو و همحزبیهایش بخوبی پی بردهاند هماکنون بسیاری از مردم جهان و همچنین آمریکا نفرت عجیبی از دونالد ترامپ و سیاستهای دولت متبوعش دارند و سعی میکنند از نفرت سراسری مردم از ترامپ نهایت استفاده را ببرند و محبوبیت بیشتری نزد مردم کسب کنند.
* جناب یادگاری! همانطور که میدانید طی چند روز اخیر عده انگشتشماری از سلبریتیها به بهانه همدردی با مردم داغدار حادثه هواپیمایی اوکراین، کمپین تحریم جشنوارههای هنری فجر و تلویزیون را در فضای مجازی به راه انداختند؛ فارغ از اینکه به اهدافشان در این کمپین دست پیدا نکردند، شما این مسأله را یک اتفاق سازماندهی شده و مدون میدانید؟
به نظرم این کمپین تحریمی سازماندهی شده نبود؛ شاید عدهای معلومالحال به برخی سلبریتیها خط بدهند برای انجام چنین کارهایی اما چون این رفتار از قواعد فرهنگی نشأت نمیگیرد، نمیتوان اسم رفتار سازماندهی شده به آن داد، در واقع این وسط تنها شاهد سوءاستفاده از نبود سواد رسانهای نزد سلبریتیها بودیم که در مجموع با یک رفتار احساسی و دمدستی و حتی بدون تامل از سوی برخی هنرمندان مواجه شدیم. در نهایت نیز این کمپین نهتنها با شکست مواجه شد، بلکه موجب تخریب بیشتر شخصیت این سلبریتیها شد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد واکنش دولت و مجلس به اقدام اروپا چه باید باشد؟
لغو بازرسیها برگ برنده ایران
* «وطن امروز» تهدید هستهای دولت مبنی بر خروج از «انپیتی» را بررسی کرد
گروه سیاسی: اظهارات وزیر امور خارجه درباره احتمال اتخاذ تصمیم خروج از انپیتی در صورت ارجاع موضوع هستهای به شورای امنیت سازمان ملل با بازخوردهای متفاوتی مواجه شده است. به گزارش «وطن امروز»، محمدجواد ظریف روز دوشنبه پس از حضور در بهارستان در گفتوگویی در پاسخ به این سوال که واکنش ایران به اقدام اروپا در بازگشت تحریمهای شورای امنیت چه خواهد بود، گفت: اظهارات اروپاییها هیچ وجه قانونی ندارد، لذا ما از بلاوجه بودن اقدام اروپاییها استفاده میکنیم. اگر اروپاییها اقدام دیگری انجام دهند طبق نامه رئیسجمهور در همان اردیبهشت 1397، موضوع خروج ایران از انپیتی مطرح میشود. وی افزود: در صورتی که اروپاییها به تعهدات خود برگردند ایران هم کاهش تعهدات را متوقف میکند اما اگر اروپاییها به رویه خود بر اساس بازیهای سیاسی ادامه دهند- زیرا هیچ محمل قانونی ندارد- ما امکانات متعددی داریم. در نامه رئیسجمهور آمده اگر این موضوع به شورای امنیت ارجاع شود، خروج ایران از انپیتی مطرح خواهد بود اما پیش از آن برنامههای دیگری را میتوان در دستورکار قرار داد. در حالی ظریف خروج از انپیتی را به عنوان پاسخ ایران به ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت عنوان کرده است که توافق برجام همچنان پابرجاست و در نتیجه تعهداتی که ایران در این توافق پذیرفته گستردهترین رژیم بازرسیها علیه ایران اعمال میشود. «میخائل اولیانف» نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی هفته گذشته با انتشار آمارهایی از میزان بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران، نوشت اکنون بیشترین بازرسیهای هستهای جهان در ایران انجام میشود. وی در اینباره در توئیتر نوشت: «واقعیت جالب، بویژه برای آنها که درباره فعالیتهای راستیآزمایی در ایران شبههافکنی میکنند. سال ۲۰۱۸ آژانس بینالمللی انرژی اتمی از کشورهایی که توافقنامه جامع پادمانی (CSA) و پروتکل الحاقی (AP) در آنها اجرا میشود، مجموعا ۱۱۲۴ بازرسی انجام داده است». اولیانف افزود: «۹۸۹ مورد از این بازرسیها در ایران انجام شده است. این کشور همچنان راستیآزماییشدهترین کشور در جهان است». بر اساس آماری که این دیپلمات روس داده است، ۸۸ درصد بازرسیهای پادمانی آژانس در جهان از ایران انجام شده است.
اما سوال این است: چرا دولت به جای خروج از انپیتی که گزینه دور از دسترس و دستنیافتنی است، نظارتهای گستردهای را که توسط آژانس در نتیجه برجام اعمال میشود لغو نمیکند؟ پاسخی که میتوان به این سؤال داد آن است که برجام هرچند برای ایران عایدیای نداشته اما برای غربیها که خواستار ایجاد محدودیت در برنامه هستهای ایران بودند نتایج بزرگی داشته است. از کار افتادن 13 هزار سانتریفیوژ، از بین بردن ذخایر اورانیوم 20 درصد، بتنریزی در قلب رآکتور اراک و تعطیلی تاسیسات فردو تنها بخشی از امتیازاتی بوده که در برجام تیم مذاکرهکننده ایران به طرف غربی داده است. دولت اما همین برجامی را که هماکنون عیار آن برای همگان مشخص شده، فتحالفتوح نامید و با «بادکردن» برجام تمام کاستیها و ضعفهای مدیریتی خود را زیر سایه آن قرار داد. نگاهی به کارنامه 6 سال گذشته دولت نشان میدهد غیر از برجام، روحانی دستاورد دیگری نداشته است. حال او میآید خودش تنها دستاوردش را زیر سوال ببرد؟ نگاهی به اظهارات رئیس دولت و اعضای کابینهاش نشان میدهد که در کمال تعجب آنها همچنان از برجام دفاع میکنند. توجیهات آنان در دفاع از برجام نیز جالب است. آنها میگویند برجام توافق بینظیری بود که رئیسجمهور آمریکا سبب تضعیف آن شد. مقامات دولتی البته این نکته را نمیگویند که منتقدان متفقالقول اظهار میکردند با تغییر سیاست کشورها در نتیجه تغییر دولتها، این کشورها تعهدات نیمبند هستهای خود را نیز اجرا نمیکنند. به عنوان مثال در آمریکا با روی کار آمدن ترامپ عملا این کشور از برجام خارج شد، هرچند در زمان اوباما نیز رئیسجمهور آمریکا از اجرای تعهدات کشورش در قبال برجام سر باز زد. همه این رفتارها باعث خروج ایران از برجام نشد، هر چند ایران میتوانست پس از خروج آمریکا بر اساس برخی بندهای برجام از این توافق خارج شود. حسن روحانی که همه تخممرغهایش را در درون سبد برجام قرار داده، حاضر نمیشود جسد برجام را رها کند. به همین دلیل در واکنش به اقدام اروپا راه سختتر، دورتر و پرهزینهتر خروج از انپیتی مطرح میشود. در صورتی که راه آسانتر و نزدیکتر لغو نظارتهایی چون اقدامات شفافساز یا پروتکل الحاقی است که میتواند اقدامی بازدارنده در ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت باشد.
* واکنش مجلس چه می تواند باشد؟
هرچند دولت برجام را به مثابه خط قرمز خود میداند و برای حفظ آن حاضر است هزینههای بیشتری بر کشور تحمیل کند، با این حال نمایندگان مجلس میتوانند با اتخاذ رویکرد صحیح دولت را به انجام اقدام مناسب مجبور کنند.
چرا که هماکنون 5 قانون وجود دارد که بر مبنای آن، دولت باید در جهت رفع نیازهای هستهای اقدامات مناسب را به اجرا بگذارد. از این 5 قانون، 4 قانون آن پیش از برجام و یک قانون پس از برجام تصویب شده است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از بیتوجهی دولت به ابزارهای جایگزین دلار گزارش میدهد
باشگاه طرفداران دلار!
* عزم سیاسی برای ایجاد رمزارز منطقهای توسط ایران وجود ندارد
محمد نجارصادقی/ سیدمهدی موسویحسینی*: نزدیک به 10 سال است با شروع تحریمهای مالی، انتقال پول در شبکه رسمی بانکی و غیررسمی صرافیها دچار مشکلات فراوانی شده است. با وجود اینکه با تمام دشواریها بخش قابل توجهی از بازرگانان این مشکل را پشت سر گذاشتهاند اما روشهای جایگزین ضمن غیرایمن بودن، هزینههای تجارت کشورمان را هم افزایش میدهند. باید توجه داشت که عمده تبادلات تجارت خارجی ایران با مجموعه کشورهایی است که ارتباط دیپلماتیک و سیاسی مناسبی با کشورمان دارند. چین، روسیه، ترکیه، هند و مالزی از اصلیترین این کشورها هستند. از همین رو میتوان از روشهای پرداخت دیگری در ارتباط با کشورهای مطرحشده بهره گرفت. پیمان پولی دوجانبه، استفاده از خط ارزی مستقل و رمزارز منطقهای بخشی از این روشهاست که ضمن امنیت بالا، سرعت مناسبی هم دارند اما متاسفانه با وجود پیشنهادهای مکرر بینالمللی، دستگاه اقتصادی کشورمان نسبت به آنها بیتفاوت بوده است. در همینباره میتوان به توافق یک ماه پیش حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان با ماهاتیر محمد، نخستوزیر مالزی اشاره کرد که در آن هم بر موضوع ایجاد رمزارز منطقهای تاکید شده بود اما تاکنون هیچ گام اجرایی توسط ایران در این باره برداشته نشده است. به گزارش «وطن امروز» ماهاتیر محمد، نخستوزیر مالزی موافقت خود را با طرح حسن روحانی، رئیسجمهوری اسلامی ایران در اجلاس سران کوالالامپور ۲۰۱۹ مبنی بر تاسیس «بازار مشترک کشورهای اسلامی در حوزه اقتصاد دیجیتال» و همکاری و تبادل تجربیات در زمینه رمزارزها اعلام کرد. «فری مالزی تودی» در این زمینه نوشت: نخستوزیر ماهاتیر محمد با پیشنهاد ایران مبنی بر استفاده از رمز ارز به عنوان گزینه جایگزینی دلار آمریکا موافق است. این رسانه مالزیایی به نقل از ماهاتیر محمد نوشت: «ما برای نخستینبار این موضوع را میشنویم که ایران و ترکیه بر این عقیدهاند که باید از جایگزینی برای دلار آمریکا استفاده کنیم». نخستوزیر مالزی که کشورش میزبان اجلاس سران کوالالامپور ۲۰۱۹ بود، گفت: ما میتوانیم ارزهای خود یا ارز مشترکی را استفاده کنیم. وی توضیح داد: به نظر میرسد زمانی که ما از دلار آمریکا استفاده میکنیم تحریمها میتواند به توسعه اقتصای ما لطمه بزند. ماهاتیر محمد پس از گفتوگوهای مشترک با شرکتکنندگان در اجلاس سران کوالالامپور و شرکت در میزگرد چهارجانبه که در آن رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه، حسن روحانی رئیسجمهوری اسلامی ایران و شیخ تمیم بنحمد آلثانی امیر قطر حضور داشتند، به خبرنگاران گفت وی مدتها قبل پیشنهاد ایجاد یک ارز جایگزین دلار برای تجارتهای بینالمللی را داده و تلاشهایی در این زمینه انجام شده است اما این ایده با واکنش ابرقدرتها روبهرو شده بود. وی افزود: واکنش آنها این بود که ما را از استفاده از هر نوع ارز دیگری منع کنند، زیرا استفاده از یک ارز خاص به آنها قدرت میدهد. فری مالزیتودی همچنین نوشت: آمریکا تحریمهایی را برای ایران اعمال کرده است تا این کشور را وادار به مذاکره درباره محدودیتهای جدید علیه برنامههای هستهای و موشکهای بالستیک کند.
گروه اقتصادی*
***
نتیجه پیمانهای پولی ایران در سالهای اخیر چه شد؟
پیمان پولی دوجانبه توافقی است که کشورها برای انجام مبادلات مالی خود امضا میکنند تا به جای استفاده از ارزهای جهانی مثل دلار و یورو، از ارزهای ملی استفاده کنند. تاکنون بیش از 70 پیمان پولی دوجانبه و چندجانبه بین کشورهای جهان منعقد شده است. در همین رابطه، صمد عزیزنژاد، کارشناس مرکز پژوهشهای مجلس درباره نقش پیمان پولی در مبادلات تجاری گفت: پیمانهای پولی فقط به وسیله پول و ارز اجرا نمیشود بلکه کیفیت مبادلات نیز در آن دخیل است. پیمانهای پولی ابزاری برای مقابله با تحریمهاست، زیرا آمادگی برای استفاده از پول ملی در مبادلات، انعطافپذیری کشور را در مقابل تحریمها افزایش میدهد. عزیزنژاد گفت: بانک مرکزی نوسان ارزش پول ملی را مدیریت کرده و برخی توافقات درباره انعقاد پیمانهای پولی بر این اساس است، زیرا طرف مقابل به ثبات بازار کشور توجه دارد. در بحث پیمانهای پولی باید از پیمانهای دوجانبه به سمت پیمانهای پولی چندجانبه حرکت و مشکل تراز تجاری را در این پیمانها حل کنیم. این روش پرداخت نخستینبار در ایران در سالهای 89 تا 90 از سوی کارشناسان به دولت پیشنهاد شد اما بانک مرکزی به این روش بیمحلی کرد. پس از روی کار آمدن دولت روحانی و در میانه مذاکرات برجام، دوباره بحث پیمانهای پولی دوجانبه به دولت پیشنهاد شد که برای سامان گرفتن روابط اقتصادی خارجی و برتری در مذاکرات هستهای، پیمان پولی دوجانبه را اجرا کند. بالاخره بانک مرکزی مجبور به واکنش شد و معاون ارزی وقت بانک مرکزی اعلام کرد با 3 کشور روسیه، ترکیه و عراق پیمان پولی بسته شده است اما در عرصه عمل، تغییری در روابط بانکی ایران و این 3 کشور ایجاد نشد. در سالهای بعد اما این کشورهای خارجی بودند که به فکر اجرای پیمان پولی با ایران افتادند. پوتین، رئیسجمهور روسیه در سفری که سال 95 به ایران داشت، رسماً از ایران درخواست کرد در تجارت دوجانبه، از پولهای ملی روبل و ریال استفاده کنند. 1480 روز از درخواست پوتین برای عقد پیمان پولی با ایران میگذرد اما هنوز اقدامی از سوی بانک مرکزی برای برقراری پیمان پولی صورت نگرفته است. ترکیه نیز 3 بار در سطح ریاستجمهوری از ایران چنین درخواستی را داشت. اردوغان 2 بار در آنکارا و یک بار در تهران، از ایران درخواست کرد به جای دلار، از پولهای ملی لیر و ریال در مبادلات دوجانبه استفاده کنند. اما بیتفاوتی بانک مرکزی باعث شد که خود اردوغان دست به کار شده و در سفرش به تهران، پیمان پولی ایران و ترکیه را نهایی کند. در ابتدای کار به طور محدود مبادلاتی بین ایران و ترکیه انجام شد اما پس از آن دیگر خبری از مبادله پولی از این طریق با ترکها منتشر نشد. همچنین کشورهای دیگری از جمله هند و پاکستان نیز به ایران پیشنهاد دادهاند که برای مبادلات اقتصادی دوجانبه از پیمان پولی دوجانبه استفاده کند اما با بیتفاوتی دولت ایران مواجه شدهاند.
*پیشنیاز پیمان پولی
بیعملی و سستی بانک مرکزی در زمینه انعقاد پیمان پولی اظهرمنالشمس است. علاوه بر این نبود اراده بانک مرکزی حتی پیشنیازهای لازم در این باره را فراهم نکرده است. در همین راستا دکتر علی سعدوندی، اقتصاددان و تحلیلگر مسائل پولی و بانکی با اشاره به مشکلات نقل و انتقال مالی در سطح بینالملل، گفت: انعقاد پیمانهای پولی دوجانبه یکی از راهکارهایی است که میتواند در تسهیل نقل و انتقالات مالی موثر باشد اما بدون تعیین نرخ مرجع، پیمانهای دوجانبه و چندجانبه پولی، فلج خواهند شد. وی افزود: به همین دلیل است که با وجود اینکه پیمان پولی که مثلا بین 2 کشور ایران و ترکیه امضا شد، اصلا نتوانست به طور گسترده اجرایی شود. هر چند که بنده از مدافعان پروپاقرص پیمانهای پولی دوجانبه و چندجانبه هستم اما باید بگویم این پیمانها بدون وجود یک معیار سنجش نرخ متقابل ارز بین 2 کشور نمیتواند موثر باشند. این کارشناس اقتصادی ادامه داد: از این رو باید یک بازار بورس ارز اسکناس به وجود بیاید تا این پیمانهای پولی دوجانبه کارکرد اجرایی پیدا کنند. وقتی که طرح بازار متشکل ارزی ارائه شد امیدهایی به وجود آمد اما متاسفانه بازار متشکل ارزی ناگهان به فراموشی سپرده شد و مطلقا پیگیری جهت اینکه این بازار کی و به چه نحوی قرار است راهاندازی شود، وجود ندارد. پس از آن حتی خبرهایی نیز حاکی از دچار حریق شدن محل این بازار شنیده شد.
***
رمز ارز منطقهای بهترین فرصت برای تضعیف دلار
امیرعباس امامی، کارشناس اقتصادی و بنیانگذار اولین استارتآپ حملونقل مبتنی بر بلاکچین در گفتوگو با «وطن امروز» درباره فواید استفاده از یک رمزارز منطقهای، گفت: هر اقدامی در راستای کاهش قدرت دلار علاوه بر اینکه به نفع کل جهان است، تیغ تحریمهای اقتصادی علیه ایران و سایر کشورها را کند میکند. این کارشناس اقتصادی درباره انتقادهایی که طرفداران بیتکوین به چنین رمزارزی وارد میکنند، گفت: از لحاظ فنی و تکنیکی انواع مختلفی از بلاکچین وجود دارد، یکی از اقسام آن عمومی است که ذیل آن بیتکوین به وجود آمده است. اما این تمام ظرفیت بلاکچین در حوزه مالی نیست، در این فناوری ظرفیت بلاکچین کنسرسیومی و خصوصی هم وجود دارد که اساسا کارکرد متفاوتی با بلاکچین عمومی دارد. وی افزود: مقایسه انواع بلاکچین با یکدیگر اشتباه است. چنین ادبیات انتقادی نسبت به یک رمزارز منطقهای مختص کسانی است که معتقدند پول باید غیردولتی باشد، شاید من هم در حالت آرمانی این ایدئولوژی را داشته باشم اما موضوع اینجاست که باید واقعیت فعلی اقتصاد جهان را بپذیریم. امامی تصریح کرد: واقعیت این است که بانک جهانی به بانکهای مرکزی توصیه کرده به سمت رمزارز بر مبنای پول ملی حرکت کنند؛ رمزارزی که در بستر بلاکچین کار کند. این یعنی همانگونه که زمانی سکه، پول کاغذی و کارتهای پرداخت ایجاد شدند امروز ضرورت استفاده از رمزارزها مطرح است. این کارشناس اقتصادی ادامه داد: زمانی که یک دولت میتواند رمزارز مختص خود را داشته باشد، دولتها هم میتوانند با یکدیگر یک رمزارز مشترک داشته باشند. همانگونه که امروز شاهد آن هستیم کشورهای مجموعه بریکس به سمت یک رمزارز مشترک حرکت کردهاند یا روسیه در تکاپوی ایجاد رمزارزی برای کشورهای اوراسیاست. وی با بیان اینکه از بین بردن سلطه دلار در دنیا اعتقادی است که همه دولتها بر آن اصرار دارند، اظهار داشت: ایجاد رمزارز منطقهای مسلما نمیتواند دلار را نابود کند اما میتواند تا حد زیادی آن را تضعیف کند. در هر صورت یکی از اصلیترین قدرتهای آمریکا رصد مبادلات دلاری است تا با این ابزار مبادلات را محدود کند، پس باید از هر راهی برای زدودن چنین موضوعی استفاده کرد. امامی در پاسخ به این سوال که مزیت استفاده از رمزارز منطقهای نسبت به پیمان پولی دو یا چندجانبه و لاینهای ارزی مانند آنچه در کونلون چین برای بازرگانان ایرانی ایجاد شد چیست؟ گفت: قرار نیست یک رمزارز منطقهای جایگزین موارد دیگر باشد، بلکه در کنار یکدیگر هستند. وی اظهار داشت: در کنار این موضوع باید توجه داشت در پیمانهای پولی باید توازنی بین صادرات و واردات کشورها وجود داشته باشد یا اگر ارز یکی از کشورها دارای نوسان بود دیگر کشورها را دچار مشکل میکرد اما این موضوعات در رمزارز منطقهای وجود ندارد.
امامی در توضیح ویژگیهای یک رمزارز منطقهای، گفت: این نوع رمزارز ذیل بانکهای مرکزی است و هر بانک مرکزی یک نود(node) در این شبکه بلاکچینی خواهد بود. پشتوانهای هم برای آن در نظر گرفته میشود، پشتوانهای مانند طلا یا سبدی از چند ارز معتبر. این کارشناس اقتصادی افزود: بنابراین مردم هم میتوانند به عنوان ابزار ذخیره ارزش از این رمزارز منطقهای بهره ببرند. مزیتهای این رمزارز این است که اول- هیچ کشوری در آن قدرت تحریمی و محدودکنندگی ندارد، دوم- تولید و انتشار آن در انحصار یک کشور خاص نیست، سوم- سهولت بسیار زیادی در نقل و انتقالات منطقهای ایجاد میکند، چهارم- به دلیل شفافیت برای دولتها جذاب است و پنجم- امکان رصد تبادلات به غیر از کشورهای مبدا و مقصد برای دیگر کشورها وجود ندارد. وی در پایان اظهار داشت: اگر بستر قانونی توسعه بلاکچین در کشور ایجاد شود و افراد بتوانند پلتفرمهای بلاکچینی ایجاد کنند این اتفاق باعث ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی میشود. این تکنولوژی تا حدی مهم است که اندیشکدههای آمریکایی ابراز نگرانی کردهاند که اگر حواسشان نباشد، کشورهای متخاصم از نگاه آنها یعنی ایران، چین، روسیه و ونزوئلا با بلاکچین و ایجاد زیرساختهای آن و ایجاد رمزارز منطقهای مشکلات تحریمی خود را حل میکنند.
***
بانک مرکزی نمیتواند وارد فرآیند ایجاد رمز ارز منطقهای شود
سیدولیالله فاطمیاردکانی، مدیرعامل کنسرسیوم ققنوس، اولین ارائهدهنده پلتفرم رمز ارز ملی در ایران تحت عنوان پیمان و از مدیران سابق بانک ملی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره ظرفیتهای استفاده از یک رمزارز منطقهای اظهار داشت: فرصت رمزارز منطقهای با تعریفهای رمزارز کشورهای اسلامی یا منطقهای وجود دارد و بسیار اتفاق مناسبی است اما نکتهای که مطرح است اینکه باید پیش از طرح چنین موضوعی پشتوانه آن در کشور وجود داشته باشد یا حداقل بانک مرکزی کشورمان آمادگی لازم را داشته باشد. فاطمی تصریح کرد: اگر بانک مرکزی فضا را برای تمرین و بهکارگیری این فناوری یا زیرساختهای اولیه آن را ایجاد کرده بود امروز رئیسجمهور میتوانست با توجه به پتانسیل بسیار بالایی که وجود داشت سخن از توانمندیهای کشورمان بگوید و از ظرفیتهای داخلی هم در این مسیر بهره بگیرد. وی افزود: در شرایط کنونی عملا کشورمان تواناییهای فنی لازم را ندارد و مجبور است تمام ابزارهای کشورهای دیگر را بپذیرد. سوال اینجاست که توان ما در این موضوع در چه حدی است؟ برای مثال اگر قرار باشد ما رمزارز ملی قطر، مالزی، ترکیه یا چین را بپذیریم چه سودی برای ما دارد؟ آیا بهتر نبود با دست پرقدرت وارد مذاکره با چنین کشورهایی میشدیم؟ این مدیر بانکی اظهار داشت: به نظرم در این فضا بهترین فرصت برای استفاده از پتانسیل شرکتهای خصوصی وجود داشت تا حدی که ایران بتواند با ابزار خودش اقدام به داد و ستد با کشورهای دیگر کند که البته هنوز هم چنین پتانسیلی وجود دارد. فاطمی با تشریح این موضوع که در حال حاضر کشورمان درگیر تحریم است، گفت: مسلما بانک مرکزی نمیتواند خودش به صورت رسمی وارد فرآیند ایجاد رمزارز منطقهای شود، زیرا تجربه ونزوئلا تکرار میشود، پس چه بهتر است که بتوانیم از ظرفیتهای پنهان استفاده کنیم. وی در پایان اظهار داشت: پیشنهاد من ایجاد یک رمزارز منطقهای یا ملی است که با نتورک کردن آن با کشورهای دیگر ارتباط موثر مالی شکل بگیرد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از تأثیر برخی تصمیمات قضایی برای مبارزه با مواد مخدر گزارش میدهد
پرواز ممنوع!
اسدالله خسروی* گروه اجتماعی: کارشناسان اعتقاد دارند ابلاغ بخشنامه ممنوعالخروجی محکومان موادمخدر، میتواند تاثیر بازدارندگی زیادی در جرائم این حوزه داشته باشد.
به گزارش «وطن امروز»، آیتالله رئیسی، رئیس قوهقضائیه چند روز پیش بخشنامه اجرای ماده 17 اصلاح قانون مبارزه با موادمخدر را که 12 سال مسکوت بود صادر کرد. طبق این ماده محکومان موادمخدر ممنوعالخروج میشوند و نیروی انتظامی حق صدور گذرنامه برای آنها را ندارد.
ایران طی 40 سال مبارزه بیامان با قاچاقچیان و تهیه و توزیعکنندگان موادمخدر، موفق شده است با احداث و نصب 2009 کیلومتر موانع و استحکامات مرزی به منظور کنترل و مهار کاروانهای قاچاق موادمخدر در مناطق مرزی کشور، حدود 12 هزار تن انواع موادمخدر و روانگردان را با تقدیم 3814 شهید و بیش از 12 هزار نفر جانباز کشف کند و ضمن ضربه زدن به بنیانهای اقتصادی قاچاقچیان، به عنوان پرچمدار مبارزه با موادمخدر در جهان معرفی شود.
علیرضا شریفییزدی، جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره چگونگی جلوگیری از ارتکاب به جرم موادمخدر و راههای پیشگیری از اعتیاد به «وطن امروز» گفت: اقدامات قوه قضائیه برای صدور احکامی موازی با حبس قابل تقدیر است. این برنامهها میتواند تا حدود زیادی بازدارنده باشد و در عین حال خانواده ها کمتر آسیب ببینند. وی افزود: ممنوعالخروجی محکومان مواد مخدر در حوزه ترانزیت مخدرها هم عاملی بازدارنده خواهد بود اما حرکت در مسیر ریشهکنی مصرف موادمخدر نیازمند فرهنگسازی و تلاش برای خشکاندن ریشه تقاضاست. اگر عواقب خانمانسوز اعتیاد به موادمخدر از همان دوران کودکی در مدارس، مراکز علمی و خانواده بیان شود، سطح آگاهی نسبت به این پدیده شوم در جامعه بالا میرود و باعث میشود در بلندمدت میزان تقاضا به موادمخدر کاهش یابد.
وی با بیان اینکه قوهقضائیه و دستگاههای ذیربط در کنار نیروی انتظامی و نیروهای مرزبانی نقش مهمی در مبارزه با موادمخدر دارند، افزود: سالهاست با پدیده عرضه، خرید و فروش و مصرف موادمخدر در کشور مبارزه میشود و تاکنون صدها شهید در این راه دادهایم اما همچنان شاهد وجود موادمخدر در هر نقطه کشور چه در شهر و چه روستا هستیم و از طرفی بخش عمدهای از زندانیان کشور را مجرمان موادمخدر تشکیل میدهند. در چنین شرایطی هر چند اقدامات قوهقضائیه و زحمات و جانفشانیهای نیروی انتظامی و نیروهای مرزبانی قابل تقدیر است اما چنانچه این انرژی صرف مبارزه با تقاضا شود، بیشک اثرات ملموستری خواهد داشت.
این استاد دانشگاه افزود: مبارزه جدی با موادمخدر آنگونه که اثربخشی ماندگاری داشته باشد نیازمند تلاش برای تغییر نگرش جامعه نسبت به استفاده از موادمخدر و روانگردانهاست، به شکلی که گروههای سنی از عواقب شوم این پدیده آگاه شوند. تحقیقات و پژوهشهای علمی و عملی نشان میدهد مبارزه فرهنگی با استعمال و خرید و فروش موادمخدر با کمترین هزینه، بیشترین اثرگذاری را دارد. هر چند در این مسیر اقداماتی انجام شده اما بسیار اندک است، زیرا مبارزه در قالب فرهنگی باید جدی و مستمر باشد.
شریفییزدی با بیان اینکه مبارزه فرهنگی با مصرف و خرید و فروش موادمخدر بعد از خانواده باید در مدارس و سپس دانشگاهها مورد توجه قرار گیرد، افزود: وزارت آموزش و پرورش در کنار وزارت علوم باید نسبت به این موضوع بیش از پیش حساس شوند. طی 12 سال تحصیل، چیزی حدود 16 هزار ساعت وقت فرزندانمان در مدارس صرف آموزش میشود که این فرصت در اختیار وزارت آموزش و پرورش است تا دانشآموزان را از مضرات و عواقب منفی مصرف موادمخدر متناسب با پایههای آموزشی آگاه کند. برگزاری مستمر جلسات با اولیا و دانشآموزان، پخش فیلم و تیزر و نیز بهره بردن از کارشناسان حوزههای اجتماعی، آسیبشناسی و روانشناسی در مدارس ضروری است تا در بخش مبارزه با تقاضا، مرتب فضای ضد موادمخدر برای کودکان و نوجوانان زنده نگه داشته شود.
این استاد دانشگاه وجود مشکلات اقتصادی و معضلات اجتماعی نظیر بیکاری، طلاق، افسردگی، رکود اقتصادی و از همه مهمتر فرهنگ ضعیف را از عوامل ترغیب و گرایش خیلیها به استعمال موادمخدر، روانگردانها و خرید و فروش آنها عنوان کرد و افزود: همانگونه که اشاره شد بهترین روش مبارزه با موادمخدر در بخش تقاضاست که در این زمینه باید جوانان و نوجوانان را درک کرد. تهیه و تامین امکانات ورزشی، فرهنگی و تفریحات سالم برای جوانان و نوجوانان ضرورتی امکانناپذیر است تا آنها در این سن حساس در اماکنی سالم سرگرم شوند. همچنین در این سنین انتخاب دوست و همکلاسی نیز باید با حساسیت خاصی انجام شود.
این کارشناس اجتماعی گفت: فرهنگ ضعیف و غلط برخی والدین یا اعضای خانواده در استعمال موادمخدر در خانه میتواند تاثیر منفی زیادیها بر آینده کودکان و نوجوانان به جا گذارد، چرا که تابوی این پدیده در خانواده شکسته میشود.
وی به برنامهریزی دشمن برای آلوده کردن جامعه به موادمخدر و در دام انداختن جوانان کشور اشاره کرد و اظهار داشت: موقعیت جغرافیایی ایران و نزدیکی به 2 کشور افغانستان و پاکستان و نوار مرزی طولانی کشورمان با این دو کشور، زمینه ترازیت موادمخدر از راه ایران را ایجاد کرده است که البته نیروهای انتظامی و مرزبانی انرژی فراوانی را برای مبارزه با ورود موادمخدر به داخل کشور صرف میکنند. در چنین شرایطی دشمن سعی دارد جامعه را به موادمخدر آلوده کند که باید مراقب حیله دشمن بود.
خبرنگار*
***
[متن بخشنامه رئیس قوهقضائیه]
بر اساس بررسی به عمل آمده برخی از شعب دادگاههای انقلاب اسلامی در صدور احکام محکومیت مرتکبان جرائم موضوع ماده ۱۷ الحاقی به قانون مبارزه با موادمخدر مصوب ۱۳۶۸ با اصلاحات و الحاقات بعدی آن، از تکلیف مقرر در این ماده مبنی بر ابطال موقت گذرنامه و ممنوعالخروج کردن مشمولان آن غفلت میورزند. با توجه به الزام مقرر قانونی مذکور، مقتضی است همه مراجع قضایی درباره محکومان جرائم ماده ۱۷ قانون مذکور که تبعه جمهوری اسلامی ایران هستند، نسبت به صدور حکم به ابطال موقت گذرنامه و ممنوعالخروج کردن آنان اقدام کنند.
رؤسای کل دادگستری استانها مسؤول حسن اجرای این بخشنامه بوده و مکلفند هر 6 ماه یک بار آمار مربوط به آن را به دادستان کل کشور گزارش کنند».
* متن ماده 17 قانون اصلاح مبارزه با موادمخدر و الحاق موادی به آن
چنانچه اتباع جمهوری اسلامی ایران با هر قصدی اقدام به نگهداری، حمل یا قاچاق هر مقدار مواد موضوع این قانون به داخل یا خارج از کشور کنند، از زمان قطعی شدن حکم به مدت یک تا 5 سال گذرنامه آنان ابطال و ممنوعالخروج میشوند و در صورت تکرار، به مدت 5 تا 15 سال گذرنامه آنان ابطال و ممنوعالخروج میشوند. صدور هرگونه گذرنامه برای اتباع ایرانی که در خارج از کشور به سبب جرائم موضوع این قانون محکوم شدهاند مشمول ممنوعیت موضوع این ماده است.
ارسال به دوستان
فردا جلسه سرنوشت ساز شیخ سلمان با نمایندگان فوتبال ایران
آخرین امید
حرفهای معاون قهرمانی وزارت ورزش در برنامه «فوتبال برتر» دوشنبه شب با اجرای محمدحسین میثاقی، تقریبا وضعیت 4 نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیا را روشن کرد. به گفته مهدی علینژاد، کنفدراسیون فوتبال آسیا به دنبال محروم کردن فوتبال ایران است و این عملیات صرفا از دریچه سیاسی اما با ابزار فوتبالی انجام میشود، یعنی همه تصمیمات را آنها (ایافسی) از قبل اتخاذ کردهاند و فقط به دنبال اجرایش هستند. بعد از عقبنشینی «ایافسی» و ارائه بسته جدید، باز هم فدراسیون فوتبال ایران و همچنین وزارت ورزش به عنوان متولی اصلی، روی حرف سابق خود ماندند و تنها راه کوتاه آمدن ما را تضمین «ایافسی» دانستند. تا امروز کنفدراسیون فوتبال آسیا چنین تضمینی را به ما نداده و طبیعتا در چنین شرایطی فوتبال ایران هم قید لیگ قهرمانان آسیا را میزند، البته توجیه فدراسیون و وزارت ورزش این است که چون هنوز بازیها شروع نشده کنارهگیری ما جریمه بسیار کمتری دارد تا زمانی که وارد بازیها شویم و سپس کنارهگیری کنیم.
در صورت وقوع حالت اول یعنی کنارهگیری قبل از شروع بازیها، احتمال محرومیت یکی دو ساله ما اندک است و از سوی دیگر ما حق شکایت به دادگاه حکمیت ورزش و شکستن رای را داریم اما اگر تیمهای ما وارد بازیها شوند اما ناگهان کنار بکشند آن وقت عوض ماده 5 کمیته انضباطی ایافسی، ما به ذیل ماده 6 میرویم که جرایم بسیار سنگینی دارد و مهمتر از همه فوتبال ما حق شکایت به دادگاه حکمیت ورزش (CAS) را ندارد. از این رو باید کار هر 4 نماینده فوتبال ایران را در لیگ قهرمانان امسال تمام شده دانست، چرا که بعید است تا فردا پنجشنبه که زمان بازی استقلال و الکویت است، ایافسی رای جدیدی صادر کند. آنها پیش از این با توجه به رای ابتدایی کمیته اجرایی مسابقات، نام استقلال و شهرخودرو را از لیست مسابقات خط زدند. این یعنی نباید دیگر امیدی به چیزی داشت و تنها باید از راهکار قانونی مقابل این آرا احقاق حق کرد.
* شکایت به دادگاه بینالمللی ورزش
فدراسیون فوتبال ایران در نامهای به دادگاه بینالمللی ورزش از کنفدراسیون فوتبال آسیا به دلیل تصمیم علیه باشگاههای ایرانی شکایت خواهد کرد.کنفدراسیون فوتبال آسیا در تازهترین اقدام خود 4 باشگاه ایرانی را از میزبانی در دیدارهای پیش روی لیگ قهرمانان محروم و تاکید کرده است نمایندگان کشورمان باید در زمین بیطرف برابر حریفانشان به میدان بروند. به دنبال این اتفاق، از سوی فدراسیون فوتبال، وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک رایزنیهایی برای حل مشکل صورت گرفت اما مهمترین اتفاق این ماجرا شکایت 4 باشگاه ایرانی از کنفدراسیون فوتبال آسیا به دادگاه بینالمللی ورزش خواهد بود. مهدی علینژاد، معاون وزیر ورزش در این باره گفت: 4 باشگاه ایرانی لایحهای را تنظیم خواهند کرد تا از طریق فدراسیون فوتبال به دادگاه بینالمللی ورزش ارسال و شکایت ایران از کنفدراسیون فوتبال آسیا اعلام شود. وی در پاسخ به این پرسش که این شکایت زمانبر خواهد بود و ممکن است مشکل را حل نکند، گفت: تلاش ما این است که بتوانیم برای نمایندگان ایران دستور موقت رفع محرومیت بگیریم. ضمن اینکه از سوی دستگاههای مختلف هم در حال لابی و رایزنیهای بینالمللی هستیم تا مشکلات را حل کنیم.
* جلسه سرنوشتساز ایران با دبیرکل AFC
مدیرعامل باشگاه پرسپولیس اعلام کرد جلسه نمایندگان ایران با AFC فردا پنجشنبه برگزار میشود.
در نامه ایران به AFC درخواستی برای یک جلسه فوری ذکر شده بود که حالا محمدحسن انصاریفرد گفته کنفدراسیون فوتبال آسیا با آن موافقت کرده است؛ اتفاقی که ممکن است گرهگشای این ماجرای پیچیده و عجیب باشد.
دیروز انصاریفرد اعلام کرد: AFC با درخواست جلسه موافقت کرده و این جلسه فردا برگزار میشود. در همین راستا، نمایندگان 4 باشگاه ایرانی و احتمالا مسؤولان فدراسیون فوتبال راهی مالزی میشوند تا جلسه سرنوشتساز خود را با دبیرکل AFC برگزار کنند و درباره ماجرای میزبانی به رایزنی بپردازند. ابراهیم شکوری، دبیر کل فدراسیون فوتبال نیز این جمع را همراهی میکند.
ارسال به دوستان
دستان خدا
علی آران: سال پیش درست در چنین روزهایی، خیلی از علاقهمندان به سینما و ورزش بیتاب این بودند تا ببینند فیلم سینمایی «غلامرضا تختی» که برای نخستینبار در جشنواره فجر اکران میشد، چطور از آب درآمده است. آیا فیلم بهرام توکلی حق مطلب را درباره جهان پهلوان ادا کرده یا صرفا واگویهای دیگر است با دستمایه ابهامزایی درباره مرگ او.
آن موقع هنوز باور نداشتیم حقیقتا زمان آزمایش فرامیرسد اما فطرتا به دنبال قهرمان واقعی میگشتیم و تختی اصل جنس بود؛ مردی که اغلب باور داشتیم همان گونه که زیسته، مرده است. ایستادنش به پای ایران و ایرانی مهم بود و نه خاک شدن یا نشدنش.
آن روزها آنقدر دور نیست که فراموششان کرده باشیم؛ روزهایی که مشکلات معیشتی بر اثر قربانی شدن واحد پول ملی توسط تیم دولت رفتهرفته گریبانگیر مردم میشد و چهره بحرانی خود را جلوتر از مصیبتهای زلزله و پس از آن سیل، نشان میداد. همه اینها جان مردم را از پوچی سلبریتیهای لاکچری مدعی رهبری فکری جامعه در حال بیشکل شدن از صفحات اینستاگرام و سالنهای آرایش و مد، به لب رسانده بود. هنوز گند پولهای بنفش انتخابات در حسابهایشان درنیامده بود و به راستی درک نکرده بودیم زمان پا گذاشتن قهرمانان واقعی به امر ملی فرا رسیده است.
کشته شدن کشتی و روح پهلوانیاش در مسلخ بینامی هم مزید بر علت شده بود که دیگر به دنبال ردپای تختی نباشیم و اگر هم کسی هوای جستن پهلوانی به سرش میزد، باید به پیشواز تابوت شهدایی میرفت که یا از دل آتش و آوار درآمده بودند یا آنها که برای مشق مردانگی به دمشق میرفتند؛ قهرمان مرده را عشق بود و بس.
آن روزها حتی ورای قیاسهای فلاسفه مدرن و فارغ از اینکه «سینما تجسم حقیقت یافتن رویاهای بشر» باشد یا «فوتبال حقیقیتر از سینما»، با خودمان میگفتیم چه میشود به جای هنرپیشگان و فوتبالیستهای بیمایه غرق در شهرت و ثروت، مردان و زنانی حقیقتا زنده از جنس خودمان چهره بنمایانند که مثل هیچکس نیستند. زلزله و سیل فرصتی بود برای شناخت این قهرمانان گمنام اما دلالان محبت و ثروت به لطف شبکههای اجتماعی در فضای گسیختگی اجتماعی ناشی از شکاف طبقاتی و واگرایی فرهنگی، همچنان جولان میدادند تا هر که را خودش بود، بیخود کنند.
سیل بزرگ فروردین پیشین که آمد کمی به خود آمدیم و روحیه قهرمانی در بخشی از ما دوباره زنده شد اما سیل از خودبیگانگی ویرانگرتر بود؛ آمد و حماسههای سیل را با خود شست و برد. شاید ما برای به خود آمدن و همبستگی با خویشتن و میهن، دشمنی بزرگتر نیاز داشتیم؛ دشمنی که مثل زلزله و سیل نیاید و برود. اگر چه آن خصم دههها حی و حاضر بود اما با ترور اهریمنی حاج قاسم بود که سرانجام وجودش را به ذهن فراموشکار ما تحمیل کرد. این داغ پهلوان محبوب وطن بود که امیدمان را به یاری دست خدا دوباره زنده کرد.
ملیپوشان هندبال ایران روز دوشنبه دست به کار بزرگی زدند و در دور دوم رقابتهای قهرمانی آسیا میزبان قدرتمند خود کویت را در مسیر صعود به رقابتهای قهرمانی جهان شکست دادند، اگر چه از نگاه قاطبه مردم، پیروزی ملی بزرگتر این قهرمانان قبل از شروع مسابقه به ثبت رسید نه بعد از ثبت نتیجه ۲۸ بر ۲۴ بر تابلوی نتایج در پایان مسابقه.
اعضای تیم ملی هندبال، با سلام نظامی به پرچم سهرنگ جمهوری اسلامی ایران و خواندن سرود ملی ثابت کردند نه فقط ستارههای عرصه قهرمانی، بلکه مردان روزهای سخت تحریم و تهدید وطنشان هستند. یونس آثاری، اللهکرم استکی، سجاد استکی، محمدرضا اورعی، سلامان بربط، محسن باباصفری، مهران حسینی، سعید حیدریراد، مجتبی حیدرپور، علی رحیمیکازرونی، افشین صادقی، محمدامین فرهادی، مجتبی کرمیان، میلاد مسائلی، علی مهدیزاده، سیدعلیرضا موسوی، پویا نوروزینژاد و شاهو نصرتی نامهایی هستند که تحت هدایت علیرضا حبیبی در تاریخ این مرز و بوم ماندگار خواهند شد و حتی آن 2 نفری که خارج از فهرست 16 نفره بازی از روی سکوها سلام دادند.
آنها فارغ از نتیجه دیروز مقابل تیم چندملیتی قطر، منتخب برترین هندبالیستهای خریده شده جهان و اینکه آیا موفق خواهند شد جواز صعود به جامجهانی را کسب کنند یا خیر و حتی اگر اقدام غرورانگیزشان تبعاتی برای ورزش هندبال داشته باشد، خالق حماسهای ملی بودهاند که خلق آن ظاهرا آسانتر از پیروزی در یک نبرد نفسگیر ورزشی است اما چه بسا تصمیم به انجامش بسیار دشوارتر باشد، چرا که ممکن است موقعیتهای ملی و باشگاهیشان را در آینده به خطر اندازد.
دوشنبهشب که در برنامه «فوتبال برتر» به لطف اطلاعرسانی و روشنگری حیدر بهاروند، سرپرست فدراسیون فوتبال و دکتر علینژاد معاون وزیر ورزش مسلم شد پرونده محروم کردن فوتبال باشگاهی ما از میزبانی مسابقات آسیایی، نخستین گام از نقشه سیاسی در ادامه فشار حداکثری آمریکای ترامپ بر ایران و طراحی شده در لابیهای غربی- عربی است و تلهای برای محرومسازی فوتبال و چه بسا ورزش ملی، لازم بود جامعه ورزش ما اتحاد خود را علیه دشمن به نمایش بگذارد؛ فدراسیون فوتبال کویت که این پروژه را در ایافسی کلید زد. این خدمت هندبال به فوتبال نبود، بلکه سلام نمادین سپید و مشکیپوشان هندبال، تصمیمی بود که توسط خود این بچهها آن هم در موقعیتی پرتنش و سپید و سیاه برای کشورمان اتخاذ شده است؛ زمانی برای گرفتن تصمیمات سرنوشتساز و موقعیتی که تاریخ این مرز و بوم حکایت از اسطورهخیز بودن آن دارد و بزرگترین اسطوره نظامی ما از واقعه انقلاب اسلامی به این سو، فراتر از هر شخصیتی، وحدت همه ما بوده است.
بدون تردید در بازگشت به میهن تکتک این قهرمانان جوان روایت خواهند کرد که سلامشان نه الزاما نظامی به سبک افراطیهای نوعثمانی و پانترکیست، بلکه ادای دینی بوده به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، قهرمان بزرگترین و دشوارترین میدانهای جهان. این سلام ثابت کرد «دست خدا» در انحصار اسطوره آرژانتینی که با آن از استعمار انگلیس انتقام گرفت، نمیماند.
دست خدا همین دست بچههای هندبال است به احترام دست جداشده قهرمانشان حاج قاسم سلیمانی.
ارسال به دوستان
نشان خانوادگی ایران
صادق فرامرزی: درست در میانه تلخ و شیرین روزهایی که «ما»ی ملی بیش از پیش در مقابل «دگری» بیگانه، میلی مضاعف برای برجسته کردن خود دارد، سالن سعد عبدالله کویت شبی بهیادماندنی را برای ایرانیان رقم زد؛ شبی که قبل از برگزاری یک مسابقه هندبال، تماشاگران حاضر در سالن صحنههایی حماسی را مشاهده کردند؛ کلیشهشکنی بازیکنانی که نیت کرده بودند عنوان صنفی و تعریف شده از بازیکن را به جایگاه نامآشنایی دیگر تبدیل کنند و «نمود ورزشی» خود را در قالب «نماد سربازی» میهن به نمایش بگذارند؛ پرچمی در مقابل و سربازانی ایستاده، در نقطهای از جغرافیا که این روزها تبدیل به محلی برای مناقشه استقلالطلبانه شده است؛ ورزشکارانی که همچون هنرمندانی در صحنه نمایش مقابل پرچم میهن خود احترام نظامی میگذارند و مسابقهای ورزشی را تبدیل به آوردگاهی برای نشان دادن تصویر ملتی میکنند که در عصر فراگیری رسانه، ائتلافی خارجی سعی بر سانسور پیام این روزهایش دارد. پس شاید بیراه نباشد اگر غلبه حاشیه بر متن مسابقه دیروز را به نمایشی که 22 ژوئن 1986 در ورزشگاه آزتک مکزیکوسیتی مقابل دیدگان جهانیان قرار گرفت، تشبیه کرد؛ روزی که جامجهانی بیش از آنکه یک «جُنگ جهانی» برای فراغت دنبالکنندگان فوتبال شود، رنگی از یک «جنگ جهانی» به خود گرفت و اسطوره فراموش نشدنی مردم آرژانتین «دیگو مارادونا» در مسابقه یکچهارم نهایی جامجهانی مقابل تیمملی انگلیس با زدن فراموشنشدنیترین گلهای خود جلوهای از یک انتقام ملی را در اعتراض به تجاوز «دگری» بریتانیا در جنگ فالکلند به نمایش عمومی گذاشت. آن روز نتیجه روی اسکوربرد ورزشگاه خبر از پیروزی آرژانتین و صعودش به مرحله نیمهنهایی میداد و آن شب هم نتیجه نهایی خبر از پیروزی ایران بر کویت میداد اما در این دو روز شاید کماهمیتترین چیزی که برای تاریخ ماند، نتیجه پیروزی تیمها بود. آن که پیش از یک تیم به پیروزی رسیده بود، ملتی بود که با همبستگی خود مقابل یک فشار خارجی به دفاع برخاسته بود. همبستگی یک «ما» که برای مفهوم «میهن» میتواند از دوگانههای سرخابی نیز عبور کند و تیمهایی را که تاریخشان به رقابت با یکدیگر پیوند خورده است به یک همصدایی برای «نه» گفتن به درخواستی متجاوزانه بکشاند. قابی که 2 شب پیش برای لحظاتی کوتاه و به اندازه پخش شدن سرود ملی ایران در مقابل دوربینها ثبت شد، چیزی بیش از یک تشریفات فرمالیته بود و در حافظه جمعی ما به عنوان نشانی از نشانی خانگیمان «ایران» ثبت شد. درست در روزهایی که میزبانی تیمهای فوتبال ایران هدف کارشکنی بیگانگان قرار گرفته است، ایران سربازان خود را بیرون از خاک خویش در نمایشی جمعی دید تا در سختترین لحظات پیام یکی بودن را دریافت کند. این بهترین نمایش جمعی ورزشکاران کشوری بود که همیشه مدالهای خود را در ورزشهای انفرادی کسب کرده است! ارسال به دوستان
امروز لباس رزم بر تن ملیپوشان است
سیدکاظم اولیایی*: یک ـ اول از همه پیروزی مهم و سرنوشتساز هندبالیستهای ایران مقابل کویت را تبریک میگویم و تشکر میکنم از بازیکنان که در این مسابقه هنگام پخش سرود جمهوری اسلامی ایران سلام نظامی دادند. یک یادآوری به این بچهها کنم؛ وقتی صدام پس از جنگ عراق علیه ایران با وجود تمام کمکهای بینالمللی، نتوانست یک وجب از خاک ما را بگیرد، کویت را اشغال کرد و آن روزها کویتیها به ایران پناه آوردند و حتی به بسیاری از مردم این کشور با توجه به ظرفیتمان جا و مکان دادیم اما متاسفانه گویا آنها همه آن سالهای پررنج و محنت را از یاد بردهاند و عوض تشکر از ایران که آن روز تمامقد کنارشان ایستاد، به عنوان نخستین کشور علیه فوتبال ما اقدام کردند و به بهانه واهی مدعی شدند پرواز به ایران امنیت ندارد! خودشان میفهمند که چه میگویند؟ آنها کشوری را فاقد امنیت میدانند که سربازان آن کشور ضامن امنیت منطقه بودند و هستند و خواهند بود. یادتان رفته ما به خود شما امنیت دادیم؟! حرف خندهداری است که کویتیها بگویند ما امنیت داریم و ایران ندارد. مگر سفیر انگلیس در تظاهرات غیرقانونی علیه نظام شرکت نکرد؟! اگر اینجا بیقانون و ناامن بود، آیا سفیر میتوانست سالم به سفارتخانه بازگردد؟ این به این معنی است که ما امنیت داریم.
دو ـ امنیت ایران همانگونه که برای مردمش مهم است، برای ورزشکارش هم طبیعتا چنین است. بازیکنان تیمهای ملی ایران (در هر رشتهای) در چنین وضعیتی که غربیها برایمان پدید آوردهاند، خود را «سرباز وطن» میدانند. همانگونه که در زمین جنگ، سرباز نماد امنیت و اقتدار کشور است، در زمین مسابقه هم ورزشکار، سفیر ما است و منادی آنچه مردم میخواهند و میگویند. مشابه کار خوب هندبالیستها را بسیاری از فوتبالیستهای ما در زمین انجام دادهاند. آنها زیر پیراهنهای خود، پیراهن منقش به عکس شهدا را بر تن میکنند و وقتی گل میزنند با افتخار آن را به نمایش میگذارند. این کار آنها یعنی برای مدافعان وطنمان احترام قائل هستیم، بویژه مدافع وطنی مثل سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی که منطقه امنیتش را زیر سایه جهاد او دارد و این انکارشدنی نیست.
سه ـ چه کسی گفته ورزشکار از مردم جداست؟ ورزشکاران ما که در این فضا رشد کردهاند نهتنها حامی حکومت، که حامی فردفرد ملت ایران هستند. مگر میشود بازیکنی در قالب لباس تیم ملی کشوری حاضر شود و از آرمانهای کشورش دفاع نکند؟ من میگویم معنای کاری که هندبالیستهای دلاور ما کردند و در دیگر رشتهها نمونه مشابهش را از این پس شاهد خواهیم بود، این است که ورزشکاران ایرانی عاشق ملت و نظام اسلامی هستند و حالا که دشمن جنگ را به اینجا کشانده، هر کاری از دستشان بربیاید انجام میدهند. احترام و ایمان به آرمانهای اصلی انقلاب، جزو وظایف اصلی هر بازیکن ملی است، بویژه حالا که دشمن به واسطه اتفاقات چند ماه اخیر تصور میکند مردم و ورزشکاران از حکومت جدا افتادهاند.
* مدیرعامل اسبق باشگاه استقلال
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|