|
چگونه آرمانشهر خیالی سرمایهداری به چالش کشیده شد
کرونا و هجو رؤیای هالیوود
محمدرضا کردلو: هالیوود شاید به اندازه کل نظام فلسفی غرب برای بالابردن پرچم سرمایهداری زحمت کشیده بود. من بارها به اعجابانگیزی هالیوود در تلاش برای حفظ نظم سرمایهداری رشک بردهام. حالا صداقت ناگزیر شبکههای اجتماعی در عصر کرونا همه آنچه را هالیوود برساخته بود فروریخت و این فروریختن ادامه دارد؛ از همشهری کین تا جوکر، مجموعههای والاستریت، فیلمهای ابرقهرمانی مارول، بتمن، سوپرمن و همه فیلمهای سیاسی هالیوود، همه تاریخسازیهای اسپیلبرگ، جیمزباندها و سینمای دشمنپرداز که دشمن را همیشه در قوارههای مرسوم خود تصویر کرده است؛ اینکه روسها، چینیها، آلمانها و مسلمانها همیشه «آدم بد»های فیلم هستند. پرچم آمریکا به عنوان نماد اصلی این نظم سرمایهداری همیشه در آخر این فیلمها بالا رفته است تا این نظم تحسین شود. حتی در فیلمهایی که مخاطب خیال میکند در جهت نقد به سرمایهداری تولید شدهاند، تصویر نهایی چیزی جز تایید سرمایهداری نیست.
سال گذشته یکی از منتقدانهترین این فیلمها روی پرده آمد و جوکر از زبان بسیاری از منتقدان داخلی و خارجی به عنوان نقد سرمایهداری تحلیل شد، حال آنکه دوراندیشی «جوکر» در تلاش برای تایید کاپیتالیسم، واضح بود. شبیه مواجههای که اورسن ولز با منتقدان «همشهری کین» داشت، وقتی او را کمونیست میخواندند. دکتر «جورن کی. برامان» استاد ممتاز بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه ایالتی فراستبورگ در مقالهای درباره چالش همشهری کین و منتقدانش مینویسد: کین بیانیه به ظاهر نوعدوستانه خود را با اشاره به جنبه نفع شخصی در مبارزه پرسروصدای خود علیه ثروتاندوزی مینگارد: «نگاه کنید، من پول و ملک دارم. اگر من از منافع قشر محروم جامعه دفاع نکنم، کس دیگری این کار را خواهد کرد- شاید شخصی که هیچ پول و ملکی ندارد و این خیلی بد خواهد بود». ... «کین» مانند رئیسجمهور «روزولت» (که «اورسن ولز» به طورکلی او را میستود) در دوران نیودیل، حامی آیندهنگر نظام سرمایهداری و نه یک مدافع کوتهبین مثل «تاچر» محافظهکار است اما «کین» را به هیچ معنایی نمیتوان رادیکالی دانست که میخواهد شاهد روزی باشد که محرومان جامعه سرنوشتشان را خود در دست بگیرند. به همین دلیل است که نقش خود را به عنوان رئیس بزرگ بسیار دوست دارد.
سرمایهداری حتی وقتی شرایط را به نفع خود نمیبیند و «بحران والاستریت» باعث آبروریزی در آمریکا میشود، تجویزی که دارد این است: همینی که هست! «In time» را در بحبوحه همین بحران والاستریت میسازند که فیلم مهمی است. پاسخها در نظام بازار از پیش مشخص است، البته نظام سرمایهداری مرزهای اخلاقی مشخصی دارد اما خط قرمزی جز حفظ نظام سرمایهداری ندارد، چرا که پای «پول» در میان است. «In time» یعنی خریدن زمان برای زندگی بیشتر وکمک به حفظ نظام سرمایهداری!
سال گذشته وقتی سینمای کره توانست در صدر سینمای دنیا بنشیند و «انگل» از شرق آسیا و از کره- که نمود شرقی کاپیتالیسم آمریکایی است- در اتفاقی عجیب و غریب برنده اسکار شد، گزارهای بیش از دیگر حواشی مربوط به برنده شدن جوکر، در میان منتقدان مطرح شد: این فیلم به نفع سرمایهداری است و البته فیلمی علیه فقرا. شاید به خاطر همین بود که در آمریکا پی در پی جایزه گرفت. چون همان کاری را کرده بود که هالیوود میخواست. طبقه فرودست در نهایت کاری که میتواند انجام دهد، همین گذاشتن کلاه بر سر سرمایهدار است و مسأله همین جاست؛ بر سر سرمایهدار شاید بشود کلاه گذاشت اما بر سر سرمایهداری نه! از این منظر میتوان «انگل» را تلاشی برای حفظ وضع موجود دانست.
در عصر شبکههای اجتماعی که گاهی صداقتهای ناگزیر در این شبکهها واقعیتهایی را از آنچه در غرب برساخته شده است، به تصویر میکشد، راهکار هالیوود برجستهسازی سلبریتیها در این چارچوب رسانهای است؛ تبدیل سلبریتیها به بردههای نظم سرمایهداری برای حفظ وضع موجود. ارتباط مافیا با این فضا نیز کاملا مشهود است. تاکنون خبرهای فراوانی درباره این ارتباط نیز رسانهای شده است.
این روزها اما کرونا بدون تبعیض همه نظمهای موجود را مختل کرده است. بیش از همه «سرمایهداری» را که ورای همه دولت- ملتها به «نظم» خود میبالید. در میانه شدیدترین انتقادات به فضای سرمایهداری، هالیوود میان معرکه میآمد و تجویز تازهای میکرد؛ تجویزی که در آن همه انتقادات قبول است اما «نظم سرمایهداری نباید دست بخورد». حالا در روزگار پساکرونا، آن ادعاهای پرطمطراق که هیچ، حتی همان «همینی که هست» هم دیگر نیست. هالیوود در دوران پساکرونا احتمالا تلاش میکند گورهای دسته جمعی نیویورک را نبیند یا با «چینی» خواندن کرونا واقعیتهای مربوط به این ویروس را سانسور کند. این اما مهم نیست، مهم این است که مردم در عصر پساکرونا دیگر آن آدمهای سابق نیستند. تصویری که هالیوود از گاتهام سیتی خیالی با پرچمهای برافراشته از آمریکا میساخت، دیگر آن خریداران سابق را نخواهد داشت.
در ایران و شاید خیلی از کشورهای دنیا نیز بسیاری از مخاطبان فیلمهای جذاب آمریکایی، فروریختن رویای آمریکایی را مشاهده میکنند.
مرگ بیش از 22 هزار نفر در ابرقدرتترین کشور دنیا! ما داریم از یک مسأله مهم صحبت میکنیم؛ حفظ حیات در مقابله با مرگ! خلاصه همه جنگهای تاریخ: جنگ میان مرگ و زندگی. هالیوود شاید هیچ وقت فکر نمیکرد داستانهای خیالیاش روزی به واقعیت مبدل شوند، اگرنه این همه در شکستناپذیر بودن اغراق نمیکرد.
قهرمانهای ساختگی جنگهای خیالی هالیوود حالا به هیچ دردی نمیخورند. همه از چشم افتادهاند. هیچ کدامشان منجی نیستند و امروز مفیدترینشان سرگرمکنندهترین آنهاست ولی تا پیش از بالارفتن پرچم آمریکا. کرونا حداقلش این است که کارکرد همه تصویرسازیهای هالیوود را فروریخت و این فروریختن ادامه دارد.
ارسال به دوستان
فاجعه کرونایی در آمریکا، رئیسجمهور و رسانهها را به جان هم انداخت
فحش و فضیحت در واشنگتن!
ترامپ در توهینی بیسابقه با انتشار پستی در توئیتر کارمندان نیویورکتایمز را سگ خطاب کرد
گروه بینالملل: آمار کرونا در آمریکا دیروز به عدد 560433 رسید و تلفات این کشور هم 22115 نفر شد. با این میزان تلفات، آمریکا از ایتالیا که تا چند روز پیش پیشتاز مرگومیر بود، ۴ هزار نفر بیشتر تلفات داده است که رقم بالایی محسوب میشود.
فارغ از اخباری که در هفتههای گذشته از کمبود تجهیزات و ناکارآمدیهای دولت آمریکا در خدماترسانی به مردم این کشور، بهرغم تبلیغات فراوان منتشر شد و با فرازونشیب کماکان ادامه دارد، مهمترین موضوعی که امروز مورد توجه رسانههای آمریکایی است تلاش برای پاسخ به این سوال است که آیا ترامپ میتوانست جلوی این حجم از تلفات را بگیرد یا خیر؟ این موضوع سبب به راه افتادن جنگ تمامعیار ترامپ با رسانههای منتقد خود شده است.
ترامپ در این مسیر منتقد کم ندارد. حتی مدافعان پروپا قرص وی هم برای دفاع از عملکرد کرونایی ترامپ مسیر دشواری را پیشرو دارند. این موضوع از آنجا ناشی میشود که ترامپ در هفتههای اول شیوع کرونا در آمریکا، موضوع را از اساس شوخی گرفت و با تمسخر آنها که داستان را جدی میپنداشتند بر خوب بودن اوضاع در کشورش تاکید میکرد. وی وقتی اوضاع را جدی گرفت که تقریبا کار از کار گذشته و ویروس کرونا به همه ایالات این کشور سفری پرماجرا را آغاز کرده بود. افشاگریهای اخیر چند مقام بهداشتی آمریکا از سهلانگاریهای ترامپ در مقابله با ویروس کرونا و جدینگرفتن آن، حالا تبدیل به یک بحران جدی برای ترامپ و دولتش شده است. مهمترین چهرهای که دیروز به قصور دولت ترامپ در حفاظت از جان مردم اعتراف کرد عضو ارشد کارگروه مقابله با ویروس کرونا در کاخ سفید بود. آنتونی فائوچی، رئیس مؤسسه ملی آلرژی و بیماریهای واگیر در ایالات متحده گفت: دولت آمریکا در برابر توصیههای وی برای اجرای تعطیلی عمومی در ماه فوریه به جای نیمه ماه مارس، مقاومت کرد و اگر این کار انجام میشد، جان بسیاری از قربانیان ویروس کرونا را میتوانستند حفظ کنند. فائوچی در مصاحبه با شبکه سیانان ضمن اشاره به اقدامات بیشتری که دولت آمریکا میتوانست برای مقابله با ویروس کرونا انجام دهد، گفت: مشخصاً منطقی است که بگوییم اگر شما یک برنامه مقابلهای مشخص داشته باشید و زودتر اقدامات مقابلهای را شروع میکردید، میتوانستید جان مردم را نجات دهید. وی همچنین گفت که دولت آمریکا مقصر وضعیتی است که اکنون در این کشور به وجود آمده است. این عضو ارشد کارگروه کروناویروس در کاخ سفید، در پاسخ به سوالی درباره اینکه چرا ترامپ تا نیمه ماه مارس مقررات فاصلهگذاری فیزیکی و اجتماعی را ابلاغ نکرد، گفت: همانطور که بارها گفتم، ما از منظر کاملا درمانی به موضوع نگاه میکنیم. ما توصیهای میکنیم که اغلب به این توصیه عمل میشود، بعضی وقتها هم نمیشود... اکنون نیز وضع ما این است.
* یورش توئیتری ترامپ به رسانههای منتقد
همانگونه که اشاره شد رسانههای آمریکایی این روزها به دنبال پاسخی برای هزاران سوال درباره وضعیت کرونا در آمریکا هستند. چند روز پیش روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز گزارشی انتقادی درباره عملکرد کرونایی ترامپ نوشت که بر وی گران آمده است. رئیسجمهوری آمریکا هم به گزارش جنجالی اخیر نیویورکتایمز درباره پشت پرده ناکامی خود و دولتش در قبال مقابله با ویروس کرونا واکنش نشان داد و آن را جعلی خواند. رئیسجمهور آمریکا در 2 پیام توئیتری بشدت به رسانههای مخالفش به دلیل انتقادها درباره عملکرد دولتش در مقابله با ویروس کرونا تاخته و آنها را «فاسد، دغلکار، جعلی و مفلوج» خوانده است. دونالد ترامپ در توئیت اول خود نوشت: «من دارم به سختی کار میکنم تا فساد و دغلکاری رسانههای مفلوج جریان اصلی را برملا کنم. این کار کار راحتی است اما بخش سخت آن این است که آنها چرا اینطور هستند».
وی در توئیت دوم خود نوشت: داستان نیویورکتایمز مثل خود این روزنامه جعلی است. به خاطر اینکه خیلی سریع واکنش نشان دادم و ممنوعیت پروازها از چین به آمریکا را مدتها قبل از آنکه دیگران از من بخواهند، اعمال کردم از من انتقاد شد.
رئیسجمهور آمریکا افزود: «الکس آزار (وزیر سلامت و خدمات انسانی آمریکا) تا مدتها بعد به من چیزی نگفته بود و یادداشت پیتر ناوارو، مشاور امور تجاری کاخ سفید هم همینطور بود. اینها اخبار جعلی است. انتقاد او به نیویورکتایمز با اشاره به خبری که این روزنامه درباره پشت پرده شکست دولتش برای مقابله با کرونا منتشر کرد، صورت گرفت. چندی قبل این روزنامه آمریکایی گزارش داد، مقامات بهداشت عمومی آمریکا از ماه ژانویه به ترامپ درباره شیوع ویروس کرونا و لزوم اتخاذ تدابیر محکم برای مهار آن هشدار داده بودند. یک هفته بعد از اولین ثبت ویروس کرونا در آمریکا و 6 هفته قبل از اینکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا تصمیم گرفت که برای مقابله با ویروس کرونا و نجات ملت اقداماتی اتخاذ کند، دکتر کارتر مچر، مشاور وزارت امور داخلی کهنهسربازان به مقامات ردهبالای سلامت عمومی این کشور هشدار داده بود که بیدار شوند و برای انجام اقدامات گسترده آماده شوند. طبق این گزارش، در طول ماه ژانویه که ترامپ مکرراً ویروس کرونا را کماهمیت جلوه میداد، بسیاری از مقامات ارشد کاخ سفید، مشاوران بهداشتی و پزشکی و آژانسهای اطلاعاتی تهدید را شناسایی کرده و ضمن هشدار درباره آن، خواستار اتخاذ اقدامات تهاجمی شده بودند.
* بایدن: آمریکا باید به ناکامی ترامپ در کرونا اعتراف کند
در میان سیاستمداران آمریکایی، جمهوریخواهان به واسطه همحزبی بودن با ترامپ و قرار داشتن در سال انتخابات، رویکرد سکوت منفعلانه را در برابر مدیریت کرونایی ترامپ در پیش گرفتهاند. دموکراتها اما به واسطه حضور در ساختار قدرت آمریکا هم اطلاع کافی از اوضاع کشورشان دارند و هم تعارف چندانی با ترامپ ندارند. در میان دموکراتها این روزها جو بایدن که تبدیل به نامزد اول آنها هم شده و به واسطه انصراف برنی سندرز از رقابتها، اعتماد به نفس بیشتری هم پیدا کرده، بیشترین انتقادات را از وضعیت مدیریت کرونایی کشورش میکند. وی در مقالهای در نیویورکتایمز طرحی را برای بازگشایی مجدد فعالیتهای اقتصادی و تجاری و ازسرگیری زندگی روزمره و عادی مردم ارائه کرده و بر این مسأله تأکید داشته است که پیش از اتخاذ چنین اقدامی باید دسترسی گسترده به آزمایش کرونا وجود داشته باشد و آمار مبتلایان به این ویروس با کاهش چشمگیری روبهرو شود.
جو بایدن نوشته است: آمریکا در ابتدا باید به ناکامی ترامپ در واکنش به شیوع ویروس کرونا اعتراف کند. در حالی که برای بازگشایی آمریکا آماده میشویم باید چیزی را که این بحران به ما یاد داد در ذهن داشته باشیم؛ شکست و ناکامی این دولت در برنامهریزی و آمادهسازی و ارزیابی صادقانه و اطلاعرسانی درست و بموقع به مردم درباره تهدید این ویروس که نتایج فاجعهباری به همراه داشته است. ما نمیتوانیم این اشتباهات را مجدداً تکرار کنیم.
طرح بایدن برای بازگشایی فعالیتهای اقتصادی و تجاری در آمریکا شامل رعایت محدودیتهای اعمال شده برای فاصله اجتماعی تا زمانی است که تعداد مبتلایان به ویروس کرونا در این کشور بشدت کاهش یابد.
بایدن افزود: بیمارستانها و کارکنان بخش بهداشت و درمان باید به اندازه کافی برای شیوع مجدد احتمالی ویروس کرونا پس از بازگشایی فعالیتهای اقتصادی و تجاری، آمادگی داشته باشند. بیمارستانها باید پرسنل و تجهیزات کافی در اختیار داشته باشند. مقامهای بهداشت و سلامت نیز باید نظارت مناسبی بر روند تشخیص ویروس کرونا داشته باشند.
* آمریکا و استرالیا، محل تمرکز کروناییهای دنیا
نتیجه آنچه پیشتر خواندید را باید در گزارش محققان اروپایی در مجله علمی «PNAS» دید که رسما اعلام شد افراد آلوده به نوع اولیه ویروس کرونا در آمریکا و استرالیا متمرکزند.
این مجله در مقالهای با عنوان «تحلیل شبکه تبارزایی ژنومهای سارس– کرونا» نوشت افراد آلوده به نوع اولیه ویروس کرونا در آمریکا و استرالیا متمرکزند. این مقاله به قلم محققان آلمان و انگلستان تحریر شده است. دکتر «پینتر فورستر» استاد دانشگاه کمبریج انگلستان سرنویسنده این مقاله علمی میگوید: هیأت تحقیقاتی مشترک آلمان و انگلستان در تحقیقی به منظور تعیین گونه اولیه کرونا، با استفاده از روش «رایانش شبکهای ریاضی»، درخت خانواده ویروس کرونا 2019 را شناسایی کرده و پس از بررسی اطلاعات ژنوم ویروس کرونا SARS-Cov-2)) بر حسب 160 نمونه جمعآوری شده از نقاط مختلف دنیا، 3 گونه آن را پیدا و به ترتیب به عنوان گونههایB ،A و C نامگذاری کرده است. او توضیح داد: گونه A گونه اولیه و اصلی ویروس کروناست و تعداد افراد آلوده به این گونه ویروس در هنگام آغاز شیوع آن در شهر ووهان چین، بسیار کم بود، در حالی که دوسوم مبتلایان آمریکا به همینگونه ویروس آلوده شدهاند. دکتر فورستر ادامه داد گونههایA و B ویروس کرونا اکثرا در میان اروپاییها و آمریکاییها و گونه B بیشتر در مبتلایان آسیای شرقی قابل شناسایی است.
* ویروس تبعیض در جامعه آمریکا
اختلافات سیاسی در آمریکا چیز تازهای نیست اما کرونا به تنهایی سبب شد درگیریهای سیاسی این کشور بیش از هر زمانی به چشم بیاید. از سویی آنچه این روزها سبب زلزله 8 ریشتری در جامعه آمریکا شده، افشای مرگومیر گسترده رنگینپوستان در پی شیوع کرونا در آمریکاست. ساختار سیاسی آمریکا که خود را پیشتاز مبارزه با نژادپرستی و دموکراسیخواهی میدانست، حالا نمیداند با رسوایی محرومیت رنگینپوستان از خدمات پزشکی و بیمهای چه کند. رادیوی عمومی ملی (NPR) در یادداشتی تلاش کرده از نگاه دیگری به این موضوع نگاه کند. سایت این رادیو نوشت: ویروس کرونا تاکنون نژادهای رنگی را که در پرجمعیتترین مراکز کلانشهرهای آمریکا زندگی میکنند تحت تأثیر قرار داده است. در ادامه این مطلب آمده است: دکتر جروم آدامز، یک جراح عمومی در جلسه کاخ سفید گفت نژادهای رنگی (رنگینپوستان) در مناطق و خانههای پرجمعیت زندگی میکنند که این مسأله خطر شیوع بیماریهای مسری مانند کرونا را افزایش میدهد. اقلیتها نیز از لحاظ بیولوژیکی یا ژنتیکی از این ویروس دور نیستند، بلکه آنها از جامعه دور هستند. مرکز رادیو ملی آمریکا در این یادداشت به آماری از میزان مرگومیر ناشی از کرونا اشاره کرد و نوشت: مقامات شهر نیویورک گفتهاند ساکنان سیاهپوست و لاتین این شهر 2 برابر بیشتر از سفیدپوستان به کام مرگ رفتهاند و در شیکاگو بیش از ۷۰ درصد مرگومیر ناشی از کرونا مربوط به آفریقایی- آمریکاییها بوده است. به نوشته رادیو ملی آمریکا حتی در حالی که مقامات دولتی آمریکا این هفته نابرابری نژادی و ارتباط آن با شرایط اجتماعی را محکوم کردند اما ظهور مسأله نابرابری نژادی خود تأثیر مخربی داشت. اینجاست که مسأله نابرابری نژادی در میزان مرگومیر، تفاوت کلی در شیوه مواجهه آمریکا با ویروس کرونا را نشان میدهد و این تفاوت تا حد زیادی به تقسیم شهر و روستا در آمریکا بستگی دارد. این مرکز در ادامه نوشت این بیماری تاکنون به شهرهای بزرگ آمریکا آسیب زده است و تأثیر آن بر کسانی که خارج از شهرهای پرجمعیت زندگی میکنند، فوری نبوده است. آمار اخیر همچنین نشان میدهد در حالی که نباید تعداد افراد مبتلا به کرونا در مناطق روستایی زیاد باشد اما آمار آنان در حال رشد است و این نگرانی برای آمریکا وجود دارد که این مناطق نتوانند فشار بر سیستم مراقبتهای بهداشتی خود را تحمل کنند.
به نوشته این یادداشت، در آمریکا معمولا مفهوم دوقطبیسازی در بحثهای مربوط به «ایالتهای قرمز» و «ایالتهای آبی»، «جمهوریخواهان» در مقابل «دموکراتها»، «چپ» در مقابل «راست» و «کانال خبری تو» و «کانال خبری من» مطرح میشود اما این دوقطبیسازی همچنین شامل تراکم جمعیت در آمریکا نیز میشود.
***
[مقام سابق دولت انگلیس: میزان تلفات 2 برابر آن چیزی است که اعلام میشود]
کتمان آمار و ارقام تلفات یکی از مهمترین اتهامات متوجه دولت انگلیس در روزهای مبارزه با کروناست. دیروز مدیر منطقهای سابق بهداشت عمومی انگلیس گفت: آمار واقعی این کشور بسیار بیشتر از آنچه است که اعلام عمومی میشود و دولت دروغ میگوید. پروفسور «جان اشتون» مدیر منطقهای سابق بهداشت عمومی انگلیس گفت: تعداد افرادی که در این کشور بر اثر کرونا جان خود را از دست میدهند، ممکن است 2 برابر تعدادی باشد که اعلام عمومی میشود. او دلیل این مسأله را به حساب نیاوردن تعداد افرادی دانست که خارج از بیمارستانها، مثل مکانهای نگهداری از افراد خاص میمیرند. اشتون که زمانی رئیس دانشکده سلامت عمومی هم بوده، به اسکاینیوز گفت: در حال حاضر اکثر چیزهایی که اعلام میشود خیلی نزدیک به دروغ است و باید به هر قیمتی شده مانع آن شویم. وی افزود: شاید رقم واقعی یکونیم برابر باشد... حتی ممکن است 2 برابر باشد... میدانید اگر به من باشد میگویم وقتی آنها اعلام میکنند ۱۰ ما باید بگوییم ۲۰... واقعیت من از واقعیت آنها بهتر نیست؟ این کارشناس و مقام سابق بخش بهداشت انگلیس در ادامه گفت: چیزی که در روزهای گذشته بسیار نگرانکننده بوده، این است که به نظر نمیرسد دولت واقعا بداند چند دکتر و پرستار جان خود را از دست دادهاند. فقط کافی است یکی از کارمندان را در وایتهال (یکی از خیابانهای لندن) ببینید و از او آمار بیمارستانها را بپرسید و بعد روی یک کاغذ جمع کنید تا متوجه شوید... کار سختی نیست. در همین حال «جرمی فررار» از اعضای گروه مشاوران علمی برای شرایط اضطراری گفت: شمار قربانیان ویروس کرونا در انگلیس میتواند فراتر از تعداد کشتههای کرونا در ایتالیا و اسپانیا برود و این کشور «بدترین شرایط را در اروپا» داشته باشد. بر اساس گزارش اسکای نیوز، «گروه مشاوران علمی برای شرایط اضطراری» نقشی کلیدی در مشاوره دادن به دولت انگلیس برای مقابله با ویروس کرونا دارد. جرمی فررار خاطرنشان کرد: اگر انگلیس بدترین شرایط را در اروپا نداشته باشد، «قطعا یکی از بدترین شرایط» را بر اثر شیوع ویروس کرونا دارد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از ظرفیتها، چالشها راهکارها و پیشنهادها برای تحقق جهش تولید در بخش کشاورزی در سال 99 گزارش میدهد
جهش تولید با رونق کشاورزی
گروه اقتصادی: با وجود سهم تقریبا 12 درصدی بخش کشاورزی از کل تولید ناخالص داخلی کشور، لکن سهم ناچیزی از سرمایهگذاری در کشور به این بخش تخصیص یافته است. طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در دوره 1393 - 1370 هیچگاه سهم بخش کشاورزی از موجودی سرمایه کل و از سرمایهگذاری ناخالص کل، در بین 3 بخش اقتصادی کشور، به ترتیب از 4 و 6/4 درصد فراتر نرفته است.
با توجه به اینکه بخش عمدهای از تولید ناخالص داخلی کشور مربوط به محصولات کشاورزی و صنایع و خدمات وابسته به آن است، این بخش، موتور محرکه برای رشد سایر بخشهای تولیدی در کشور به شمار میرود. بر همین اساس و با توجه به نامگذاری سال 99 با عنوان «جهش تولید»، شناسایی چالشها و راهکارهای جهش تولید در بخش کشاورزی دارای اهمیت بالایی است.
***
چالشهای تحقق جهش تولید در بخش کشاورزی
* فقدان سیاستهای باثبات برای خودکفایی در محصولات اساسی کشاورزی
با وجود اهمیت بالای خودکفایی در تولید محصولات اساسی و تامین امنیت غذایی از محل تولید داخل، برنامهها و سیاستهایی که تاکنون برای خودکفایی در محصولات اساسی اتخاذ شده، موفقیت چشمگیر و پایداری را در پی نداشته است. طی دهههای اخیر، تولید پرنوسان محصولاتی چون گندم و جو و وابستگی قابل توجه به واردات روغن، دانههای روغنی و خوراک دام و طیور، نشان از سیاستهای کمرمق در حمایت از تولید و به تبع آن، تولید بیثبات بسیاری از محصولات کشاورزی دارد.
***
* بیتوجهی به طرحهای آبخیزداری و مرتعداری
تبخیر مستقیم بیش از 70 درصد آب ورودی به کشور به سبب اجرای ضعیف طرحهای آبخوانداری و آبخیزداری و عدم ذخیرهسازی زیرسطحی و اتلاف شبکههای توزیع، عامل اصلی هدررفت منابع آبی کشور است. آبخیزداری و بویژه احیای مرتعداری میتواند نقش مؤثری در افزایش حجم آبهای تجدیدپذیر و کاهش نرخ تبخیر و اثرات تغییر اقلیم و کنترل فرسایش خاک داشته باشد.
پراکندگی بخشهای مدیریت منابع آبی، دلیل اصلی ضعف در مدیریت بهینه منابع آبی کشور است. توضیح آنکه وزارت نیرو تمام تلاش خود را برای ذخیره سطحی آب به کار گرفته و وزارت جهاد کشاورزی نیز تمرکز خود را بر بهرهوری مصارف آب درون مزرعه قرار داده است.
همچنین مقاومت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در واگذاری بهرهبرداری عرصههای طبیعی از ترس سوءاستفاده بخش خصوصی و تغییر کاربری، منجر به عدم مشارکت سرمایهها و توان مردمی در عرصه بزرگ احیای منابع طبیعی شده و بودجه فعلی این سازمان به هیچ عنوان پاسخگوی نیاز کشور نبوده و نخواهد بود.
***
* غفلت از فعالیتهای ترویج کشاورزی
فقدان آموزشهای ترویجی کاربردی و عملی برای کشاورزان کشور، موجبات استفاده کشاورزان از روشهای سنتی کشاورزی و به تبع آن، کاهش بهرهوری در این بخش شده است. در واقع، کشاورزان ریسک پذیرش فناوریهای نوین را در شرایطی قبول میکنند که نتایج آن را طی چند سال متوالی در واحدهای تولیدی مشابه به چشم ببینند. این امر ناشی از عدم دسترسی ایشان به آموزشهای ترویجی کاربردی و عملی است که به نوبه خود سبب کاهش بهرهوری نیروی کار شده است. در واقع آموزش و ترویج کشاورزی بویژه در زمینه فعالیتهایی مانند تولیدات محصولات زراعی و باغی رها شده است. توضیح آنکه در بسیاری از موارد افراد علاقهمند به سرمایهگذاری در بخش کشاورزی هیچگونه راهنمایی فنی مؤثری از طرف ادارات جهاد کشاورزی شهرستانهای خود دریافت نمیکنند. از منظر کارشناسان، وزارت جهاد کشاورزی موظف است از طریق تشکلهای بخش خصوصی یا در صورت ضرورت به طور مستقیم، بتواند خدمات مشاورهای را با کیفیت لازم در اختیار علاقهمندان و سرمایهگذاران قرار دهد.
***
* چالش تأمین مالی در بخش کشاورزی
سرمایهگذاران، کشاورزان و کارآفرینان علاقهمند به فعالیت در بخش کشاورزی کشور، در دسترسی و دریافت اعتبارات مورد نیاز دچار مشکل هستند. بخشی از این مشکلات، مربوط به ناکارآمدی نظام بانکی به عنوان منبع اصلی تأمین مالی بخش کشاورزی بوده که ناتوان از درک حساسیتها و الزامات بنگاههای کسبوکار کشاورزی و صنایع تبدیلی و خدماتی است.
بخشی از چالشهای نظام تأمین مالی فضای کسبوکار در بخش کشاورزی عبارتند از:
طولانی و کند بودن فرآیند اخذ تسهیلات از بانکها
اثربخشی پایین تسهیلات پرداختی بانکها در توسعه کسبوکار
عدم استفاده از ظرفیت بالقوه بازار سرمایه و سایر نوآوریهای مالی
***
* کمبود مشوقهای قانونی برای کاهش ریسک و حمایت از تولید
تأثیرپذیری بخش کشاورزی از عوامل جغرافیایی، اقلیمی و جوی کنترلناپذیر، ریسک تولید در این بخش را بالا برده است. این معضل، همواره تهدیدی جدی برای فعالیت در بخش کشاورزی بوده و سرمایهگذاری در این بخش را پرمخاطره و عرضه کالا را برای مصرفکنندگان محصولات کشاورزی پرنوسان کرده است.
وجود خلأهای قانونی در زمینه کاهش ریسک و کمک به افزایش تولید در بخش کشاورزی یا تفسیرها و اعمال سلیقهای قوانین، موجب شده است سرمایهگذاران و تولیدکنندگان رغبت کمتری برای ورود به بخش کشاورزی داشته باشند. در این زمینه دولت باید از طریق سیاستهای حمایتی، نظیر اعطای تسهیلات با سود بانکی اندک، تقویت نظام بیمهای، تقویت بازار و کاهش حاشیه بازاریابی، مخاطرات طبیعی و اقتصادی موجود در این بخش را مدیریت کند. همچنین دولت باید با سرمایهگذاری در حوزه روستایی و کشاورزی، زیرساختهای لازم برای خلق ارزش در این بخش را ایجاد کند.
***
* بهرهوری پایین محصولات کشاورزی
از جمله مهمترین علل اقتصادی نبودن تولید در بخش کشاورزی، بهرهوری پایین تولیدات در این بخش است. به گونهای که این مشکل در همه مراحل قبل و پس از تولید محصولات کشاورزی- از قبیل تأمین و مصرف نهادهها، روشهای تولید، برداشت، حملونقل، نگهداری، توزیع، تبدیل و مصرف- وجود دارد. طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، مقایسه متوسط عملکرد 10 ساله تولید محصولات عمده زراعی کشور با میزان عملکرد جهانی، نشانگر عملکرد پایین در اکثر محصولات اساسی کشاورزی است. بیشترین اختلاف با متوسط عملکرد جهانی محصولات زراعی مربوط به محصولات گندم، جو و آفتابگردان است که هر 3 از جمله محصولات اساسی بخش کشاورزی هستند.
***
* توجه ناکافی به مزیت نسبی و رقابتی در اقلیمهای مختلف کشور
ایران به جهت تولید برخی محصولات کشاورزی در جهان از موقعیتی بهینه برخوردار است. به همین سبب، برنامهریزی برای کشت محصولات مختلف و ارائه راهنمای عملی مناسب تولید محصولات کشاورزی با توجه به مزیتهای نسبی و اقتصادی آنها در مناطق گوناگون کشور ضروری است. با وجود این، بیتوجهی در تشخیص مزیتهای نسبی و رقابتی سبب تخصیص غیربهینه منابع تولید در مناطق گوناگون کشور شده است. پیامد این موضوع، تکامل نیافتن ساختار زیربنایی تولیدات کشاورزی و اتلاف منابع و افزایش هزینههای تولید بوده است. این در حالی است که مزیتهای نسبی و اقلیمی کشور میتوانست به عنوان فرصتی برای بهبود شرایط تولید و ارتقای جایگاه تجاری بخش کشاورزی مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
***
* رها شدن بنگاههای خرد روستایی
بیش از 90 درصد محصولات کشاورزی در روستاها تولید میشود و شغل اصلی روستاییان کشاورزی است؛ متأسفانه بهرغم بیانات مقام معظم رهبری درباره اهمیت رونق کشاورزی و صنایع تبدیلی و بازاررسانی محصولات روستایی و مأموریتهای وزارت جهاد کشاورزی درباره روستا، این وزارتخانه خود را متولی روستا و بویژه اقتصاد روستا نمیداند، به همین سبب، برنامهای برای مدیریت و ساماندهی واحدهای اجتماعی- اقتصادی روستایی ندارد؛ از این رو، طی سالهای اخیر، برنامه و اقدامی در راستای مدیریت واحد بنگاههای خرد روستایی نداشته است.
در حال حاضر عدم مسؤولیتپذیری وزارت جهاد کشاورزی در زمینه توسعه روستایی و وجود بیش از 23 نهاد دولتی و غیردولتی مرتبط با روستا، سبب بروز تشتت در سیاستگذاری و اشتباهات اساسی در اجرای برنامههای توسعه روستایی میشود.
طی سالهای اخیر، ضریب دادن به کسبوکارهای لوکس و فرعی در روستاها از جمله مهمترین برنامههای توسعه روستایی بوده است. این رویکرد دولت در حقیقت حاصلی جز از مزیت افتادن روستا، بیهویت شدن جامعه روستایی و مهاجرت اجباری روستاییان ندارد. توضیح آنکه شاکله اصلی اشتغال جوامع روستایی، مزیتهای رقابتی و پایدار کسبوکارهای کشاورزی در مقایسه با سایر مشاغل جوامع شهری است، لذا راه برونرفت از مشکلات مهاجرت و تخلیه روستاها، توجه به توسعه حلقههای پسین و پیشین کشاورزی، خدمات و صنایع تخصصی مرتبط است.
***
* خرد شدن اراضی کشاورزی
یکی از مسائل مهم در حوزه تولید و بهرهوری در بخش کشاورزی، وسعت زمینهای کشاورزی و وضعیت خردهمالکی است. بر اساس بررسیهای انجام شده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس، وضعیت خردهمالکی از سال 1382 تا 1393گستردهتر شده است. به نحوی که درصد بهرهبرداران کمتر از یک هکتار و بین یک تا 5 هکتار از کل بهرهبرداران افزایش یافته است. در سال 1393، 8/74 درصد از بهرهبرداران زیر 5 هکتار و 4/87 درصد از بهرهبرداران زیر 10 هکتار زمین را مورد بهرهبرداری قرار دادهاند. این در حالی است که در سال 1382 بهرهبرداران زیر 5 هکتار 5/72 درصد و زیر 10 هکتار 6/86 درصد بودهاند. این نشان میدهد وضعیت خردهمالکی بدتر، تعداد خردهمالکان بیشتر و زمینهای کشاورزی خردتر شده است. خاطرنشان میکند، خردهمالکی به دلیل عدم امکان استفاده از فناوریهای نوین، سبب کاهش بهرهوری و تولید خواهد شد. این موضوع درآمد متوسط از هر هکتار را کاهش خواهد داد. از طرف دیگر خرد شدن اراضی و فاصله گرفتن کشاورزان خردهمالک از کشاورزان با واحدهای بهرهبرداری بزرگ سبب ایجاد شکاف درآمدی، افزایش ضریب جینی و بدتر شدن توزیع درآمد میشود.
******
راهکارها و پیشنهادها برای جهش تولید محصولات کشاورزی
با توجه به لزوم برنامهریزی مسؤولان دولتی- و به طور خاص وزارت جهاد کشاورزی- در راستای جهش تولید در سال جاری، پیشنهادات کارشناسی برای سیاستگذاری و پیگیری از سوی وزارت جهاد کشاورزی ارائه میشود
* حل چالشهای تأمین مالی در بخش کشاورزی
- انتشار اوراق بهادار مزارعه و مساقات
- ایجاد یکپارچگی عمودی بین نهادهای مالی و توسعهای
- توسعه سرمایهگذاری مخاطرهپذیر
- تأمین مالی زنجیره ارزش و استفاده از الگوی کشاورزی قراردادی
- شراکت صندوقهای غیردولتی با شرکتهای مهندسی غیردولتی صاحب صلاحیت
- راهاندازی سامانه ملی مبادلات کشاورزی
***
* بهبود فضای کسبوکار
- بهکارگیری قابلیتهای دولت الکترونیک به منظور ایجاد ابزارهای تضمین وثیقه کسبوکارهای روستایی و همچنین پیشگیری از بروز فساد در اعطای اعتبارات
- مدیریت ذخایر راهبردی محصولات اساسی و استراتژیک
- مدیریت صدور پروانهها و مجوزهای فعالیتهای کشاورزی با هدف حذف موارد موازی و غیرضرور، تسریع در انجام فعالیتها و کاهش هزینههای تولید
- احیای اراضی کشاورزی و واحدهای دامپروری و آبزیپروری خسارتدیده و فراهم کردن شرایط برای توسعه کشاورزی و دامداری در مناطق سیلزده
***
* افزایش بهرهوری
- شناسایی نخبگان و متخصصان، فراخوان ایدههای کارآمد، فراهم کردن شرایط برای استفاده از نظرات کارشناسی
- ممنوعیت حضور افراد حقیقی و حقوقی غیرتخصصی در امور اجرایی و تصمیمگیری در بخش کشاورزی
- مدیریت نیروی مازاد تولید اولیه کشاورزی و انتقال آن به کسبوکارهای کشاورزی از طریق رشد رشته فعالیتهای کشاورزی و توجه به توسعه فعالیتهای پسین و پیشین کشاورزی
***
* جهش تولید در محصولات اساسی کشاورزی
- توسعه تولید دانههای روغنی
- توسعه کشت کلزا در اراضی دیم و در تناوب با غلات در اراضی دیم و آبی
- توسعه کشت سویا با محوریت استان خوزستان
- توسعه کشت گلرنگ در اراضی دیم
- توسعه کشت آفتابگردان در اراضی دیم و آبی
- توسعه کشت زمستانه در مناطق گرم
- توسعه کشت کنجد
- توسعه کشت فراسرزمینی
***
* توسعه فعالیتهای بازرگانی
- اصلاح نظام توزیع نهادههای تولیدی و محصولات با ابزارهای حمایتی، با هدف توجیهپذیر شدن تولید
- توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی: گسترش تولید فرآوردههایی که ایجاد ارزشافزوده میکنند
- یکپارچهسازی سامانههای هوشمند کسب مجوزها برای فعالیتهای مختلف کشاورزی از جمله صادرات و واردات
- راهاندازی سامانه تأمین و توزیع کالاهای اساسی شامل امکانات قیمتگذاری، پایش قیمتها و مقادیر توزیعی در طول زنجیره عرضه
ارسال به دوستان
اردوغان توان مدیریت وضعیت آشفته ترکیه و حفظ محدودیتهای کرونایی را دارد؟
عاقبت پنهانکاری آنکارا
همهگیری کرونا کشور ترکیه و شیخنشین امارات، 2 قطب گردشگری و مسافرتی خاورمیانه را به دنبال 4 ماه سیاست پنهانکاری و ارائه نکردن آمار واقعی درباره مبتلایان به دردسر جدی انداخته است. در حالی که دولتهای آنکارا و ابوظبی حتی هنوز هم با وجود برملا شدن عوارض شیوع گسترده بیماری «کووید-19» در جوامعشان، حاضر نیستند آمار واقعی را منتشر کنند، با خطر نارضایتی عمومی در داخل و واکنش نهادهای بینالمللی مواجه هستند. آخرین آمار رسمی در ترکیه که یکشنبه گذشته توسط فخرالدین کوجا، وزیر بهداشت این کشور اعلام شده از ۵۶ هزار و ۹۵۶ مبتلا و ۱۱۹۸ فوتشده حکایت دارد که همین آمار نیز ترکیه را در میان 10 کشور اول آلوده جهان به ویروس کرونا قرار میدهد. این در حالی است که بسیاری از مردم این کشور و ناظران خارجی معتقدند با توجه به مشاهده موارد متعدد بیماری و مرگهای مشکوک و وخامت اوضاع در مراکز درمانی، آمار واقعی باید بسیار بیشتر از آن چیزی باشد که اعلام شده است.
در ترکیه به دنبال آشکار شدن نارضایتی عمومی از روند کنترل همهگیری توسط دولت و برخورد با مردم معترض توسط نیروهای امنیتی با دستور مستقیم رجب طیب اردوغان که چندین کشته و زخمی بر جای گذاشته است، اختلافات در کابینه بویژه درباره نحوه کنترل بحران علنی شده است. در همین راستا وزیر کشور، سلیمان سویلو استعفای خود را اعلام کرد که نشان میدهد اوضاع از کنترل او خارج شده است البته این استعفا با مخالفت اردوغان روبهرو شد. شورش مدنی در اعتراض به ناکارآمدی و پنهانکاری حکومت برآمده از حزب عدالت و توسعه از 3 روز پیش آغاز شد، یعنی زمانی که دولت با وجود ادعای وخیم نبودن اوضاع، ناگهان حکومت نظامی 48 ساعته اعلام کرد. به گزارش آناتولی، ممنوعیت تردد در ۳۱ استان از جمله استانبول و آنکارا دیروز به پایان رسید. طبق اعلام برات آلبایراک، داماد اردوغان و وزیر اقتصاد و خزانهداری ترکیه، دستکم 4/4 میلیون خانوار در این کشور نیازمند کمکهای مالی فوری هستند که میتواند بر یکپنجم جمعیت این کشور بالغ شود.
کارشناسان معتقدند که وضع وخیم اکراد، مهاجران و آوارگان در بسیاری از مناطق شرقی و جنوبی ترکیه، مرز با سوریه و عراق و همچنین کلانشهر استانبول، این کشور را مستعد واگیر گسترده بیماری میکند. اردوگاههای فلاکتزده آوارگان سوری در حاشیه یا متن بسیاری از شهرهای پرجمعیت ترکیه میتواند این شهرها را به بزرگترین کانونهای کرونا در خاورمیانه تبدیل کند.
نکته اینجاست که اگر فرضیات سازمان بهداشت جهانی و منابع غربی درباره شیوع ویروس کرونا از مبدأ ووهان چین را در نظر بگیریم، ترکیه و امارات کشورهایی بودهاند که در 4 ماه اخیر، بیشترین تبادل انسانی را با چین داشتهاند. به گزارش روزنامه دیلی صباح، در سال ۲۰۱۹ بیش از ۴۰۳ هزار گردشگر چینی به ترکیه سفر کردهاند و بر اساس آمارهای ثبت شده قرار بود در ژانویه و فوریه (دی، بهمن و اسفند) نیز ۳۰ هزار گردشگر چینی به ترکیه سفر کنند. دوبی، ابوظبی و بنادر بزرگ امارات نظیر فجیره و شارقه نیز به طور معمول شاهد آمد و رفت صدها هزار مسافر یا خدمه حملونقل چینی بودهاند. علاوه بر این فرودگاهها و بنادر ترکیه روزانه شاهد توقف موقت هزاران مسافر بویژه چینیها هستند. اگرچه دولت مرکزی ابوظبی از پنجم فروردین در هر 7 امیرنشین امارات مقررات منع آمد و شد شبانه حاکم کرده و تمام فروشگاهها و مراکز خرید و مترو و تراموا تعطیل هستند اما کمیته عالی مدیریت بحران امارات، این مقررات را در کنار قرنطینه خانگی سراسری شهروندان به مدت 2 هفته دیگر تمدید کرده است. با این حال شواهد حاکی از رشد فزاینده نرخ مبتلایان در این شیخنشین است.
ارسال به دوستان
کدام سیاستها در 7 سال گذشته موجب معطل شدن اقتصاد و ضعف بنیه مالی دولت برای اقدام مطلوب در بحرانهای اخیر شده است؟
ویروس غربگدایی
گروه سیاسی: در حالی که کارشناسان درباره مضرات یا فواید طرح فاصلهگذاری هوشمند و بازگشایی بعضی صنوف بعد از 2 هفته تعطیلی اظهارنظر میکنند، رئیسجمهور گفته است ایران علاوه بر ویروس کرونا با ویروس تحریم نیز مبارزه میکند. حسن روحانی در جلسه اخیر ستاد مبارزه با کرونا خطاب به کشورهای اروپایی و رسانههای بیگانه گفت: «بله! ما ویروس کرونا داریم و شما هم دارید ولی ما یک ویروس بدتر از کرونا هم داشتیم و داریم که شما ندارید و آن ویروس تحریم است. ما یک ویروس تحریم داشتیم که ویروس کرونا هم به آن اضافه شد. شما که ویروس تحریم نداشتید، شما یک ویروس دارید، ما 2 تا ویروس داریم اما مردم ما به این خوبی مقاومت کردند و دست همدیگر را گرفتند، به هم کمک کردند و همدیگر را یاری کردند».
به گزارش «وطن امروز»، بر اساس این اظهارات، در واقع حسن روحانی «تحریمها» را هم مانند ویروس کرونا مسبب سختتر شدن زندگی مردم میداند. رئیسجمهور با این مشابهتسازی قصد داشت این پیام را القا کند که تاثیرگذاری تحریمها بر اقتصاد و شرایط اقتصادی کشور همانند کرونا سبب شده مردم از شرایط زندگی عادی خود فاصله بگیرند اما مردم در برابر«ویروس تحریم» ایستادگی کردند.
هرچند تاکید روحانی در بهتر بودن اوضاع ایران نسبت به کشورهای غربی در زمینه مبارزه با کرونا نکته درست و بجایی است اما همین میزان محدودیتهای اقتصادی در کشور در شرایط فعلی نیاز به ریشهیابی دارد.
این اظهارات را حسن روحانی پس از 7 سال از ریاستش بر دولت به زبان میآورد؛ کسی که با ادعای رفع تحریمها وارد رقابتهای انتخاباتی سال 92 شد اما اعتراف میکند که در تحقق شعار اصلی خود شکست خورده است.
روحانی حیات سیاسی خود را بهعنوان بازیگری که در تمنای کسب کرسی ریاست و تبدیل شدن به منتخبی از جانب مردم بود، با کلیدواژههایی همچون «مذاکره»، «تعامل خارجی» و در نهایت با الگویی مبتنی بر «توسعه برونزا» آغاز کرد. او برای نخستینبار دیپلماسی را از وسیلهای برای نیل به اهداف، تبدیل به هدفی کرد که باقی ابزارهای حکمرانی را مبدل به وسایل تحقق آن میدانست، از همین رو نیز عجیب به نظر نمیآمد در این مسیر تا جایی پیش رود که پیش و پس تمام امور را مرتبط با عنصر روابط خارجه بهعنوان تنها برگ برنده خود تعریف کند.
روحانی اوایل کاندیداتوری خود اعلام کرد «اگر مشکلات کشور راهحل نداشت کاندیدا نمیشدم». وی در روند انتخابات به تفصیل بیشتری از این صحبت کرد که ریشه مشکلات کشور در تحریمهای غرب است و روند مذاکرات هستهای باید تغییر کند تا «هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد، هم چرخ زندگی مردم». روحانی به صراحت در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در سال 92 اظهار داشت آمریکا کدخدای جهان است و از آنجایی که با کدخدا بستن راحتتر است، جمهوری اسلامی باید مسیر سیاست خارجی خود را به سمت مذاکره و توافق با آمریکا پیش ببرد.
آغاز به کار روحانی در قامت رئیس قوه مجریه نیز مسیری غیر از مسیر انتخاباتی او نداشت، آغاز عصر روحانی آغاز دورهای از تاریخ ایران شد که پیش و بیش از هر چیز تمام مقدرات عمومی وابسته به نتیجه کنش بینالمللی میشد. در این میدان نیز او تقریبا تمام انرژی خود را صرف آن کرد تا باوری گسترده مبنی بر این فرض بهوجود آورد که بهبود وضعیت اقتصادی از مسیری جز در پیش گرفتن یک تابعیت جهانی نمیگذرد. او در این مسیر به حداکثریترین اختیارات ممکن نیز دست یافت و بخش قابل توجهی از تابوهای تثبیتشده سیاسی ایران را نیز شکست و با پیش کشیدن گفتوگوی مستقیم با ایالات متحده و پذیرش محدودیتهای حداکثری، زمینه را برای دست یافتن به توافق هستهای هموار کرد. درست زمانی که دولت او با ایده «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» به جدال با منطق «عدم توافق، بهتر از توافق بد است» غربیها رفته بود، به شکلی روزمره تمامی بخش دیگری از وضعیت موجود را معلول مناسبات بینالمللی دانست.
توافق «برجام» مولودی بود که از حاصل نگاه دولت به راهحل مسائل داخلی کشور پا به عرصه سرنوشت کشور گذاشت؛ توافقی که در روند اجرای خود با مشکلات عدیدهای مواجه شد و در نهایت با خروج آمریکا از تعهدات برجامی، بخش اعظم عواید این توافقنامه فروریخت.
روحانی و مجموعه مدیریتی او که اعتیاد شدیدی به مذاکره بهعنوان تنها نسخه درمان پیدا کرده بودند، این بار نیز پشت پا به مواضع متاخر خود زدند و الگوی برجستهسازی تعامل خارجی بهعنوان راه بهبود را با برجسته کردن تمام پیشنهادات اروپایی در پیش گرفتند. او که روزی تعامل با اروپای بدون آمریکا را نسخهای مردود میدانست، این بار آنقدر برای اروپا اقتدار قائل شد که برجام بدون آمریکا را برجامی بدون مزاحم دانست که طرحهای حداقلی و جایگزینی همچون اینستکس و تن دادن به لوایح مالی را بهعنوان جبرانی بر انسداد ایدههای خود تعریف کرد.
انسداد ایدههای مدیریتی، پیش از هر چیز دولت را به موقعیتی شبیه تعطیلات غیررسمی برد. درست در فضایی که شاهرگ ایدههای اجرایی دولت زیر تیغ رفته و عدم ثبات اقتصادی بالاترین حد نارضایتی عمومی را ایجاد کرده بود، روحانی و همراهانش به اوج انفعال و بیعملی در عرصه مدیریت اجرایی کشور رسیدند. رشد چندصد درصدی نرخ ارز که بیش از خروج ترامپ از برجام میوه خلق نقدینگی افسارگسیخته در دولت اول روحانی بود و سیاستهایی همچون تخصیص غیرشفاف ارز دولتی به گروهی از فعالان اقتصادی که به اذعان جراید حامی روحانی مولد یکی از بزرگترین فسادهای اقتصادی تاریخ ایران بود و اثرات انکارناپذیر این رفتارها بر موقعیت معیشتی مردم، سطح مطالبات عمومی از دولتمردان را به بالاترین حد ممکن رساند اما شاید تنها پاسخی که در این میان به جامعه داده شد توصیه به صبری منفعلانه با امید تغییر رئیسجمهور آمریکا در انتخابات بعدی آمریکا بود.
* فرار به جلو و نگاه به عقب
«وطن امروز» پیش از این نیز به این موضوع پرداخته بود. در گزارش 11 آبان سال گذشته در اینباره آمده بود: اگر تمام دولتها از سال ششم با کاهش اقبال عمومی و افزایش تنشهای درونی دست و پنجه نرم کردهاند، موقعیت دولتمردان کنونی از جهات زیادی بغرنجتر است. در این میان دولت در میانهای از 2 پیشفرض برای مواجهه با آینده سیاسی خود قرار دارد؛ پیشفرض اول دولت را به سمت تغییر تاکتیک و نظر افکندن به سوی داشتهها و ظرفیتهای داخلی و کاهش سهم سیاست خارجه بهعنوان تنها رویکرد اتخاذ شده میبرد؛ فرضی که پیش از همه به معنای عبور از «ایده» اولیه برای احیای «مدیریت» داخلی در جهت اصلاح وضعیت نابسامان است. هرچند رگهها و ریشههایی از این ایده در برخی مواضع رئیس دولت و کابینهاش در مواجهه با مشکلات نمایان میشود اما در هیچ سطحی از سیاستگذاریهای دولت مشهود نیست و در قالب آلترناتیوهای دولت برای تغییر مسیر حکمرانی خود جلوهگر نشده است. اما پیشفرض دوم تلاش برای کافی ندانستن راه طی شده در مسیر «ایده» اولیه دولت با گروگانگیری «مدیریت» داخلی است. در این پیشفرض سعی دولت به سویی خواهد رفت که با ناکافی دانستن مسیر طی شده خود در عرصه سیاست خارجه، از نارضایتیهای موجود بهعنوان ابزار فشار برای دادن امتیازهای بیشتر استفاده کند».
* درسی که کرونا به روحانی داد
بحران کرونا واقعیت غرب را عیان کرد. کشورهای غربی که مدعی رهبری جهان بودند حال محدود به مرزهای خود به دنبال مدیریت بحران کرونا و کم کردن تلفات این بیماری در کشورهای خود هستند. کرونا چهره واقعی غرب را برملا کرد. این واقعیت اینقدر عیان بود که مقامات دولتی که معتقد بودند گشایش داخلی صرفا با تعامل خارجی به دست میآید نیز بیعملی دولتهای غربی در مقابله با کرونا را به سخره گرفتند.
حسن روحانی نیز حتی لب به انتقاد از شرایط کشورهای اروپایی گشود: «حالا بعضی از این مقایسهها خوششان نمیآید و وقتی میگوییم وضع ما از اروپا بهتر است و وضع آنها از ما بدتر است، واحسینا، نمیدانید این ماهوارهها چه خاکی به سر میکنند و با چه عصبانیتی میگویند رئیسجمهور ایران گفته وضع ما از اروپا بهتر است. خب بله! وضع ما امروز بهتر است و در مقابله با کرونا از شما بهتر عمل میکنیم... این برای همه، جای افتخار دارد؛ برای همه عزیزان و همه مردم ما؛ بله! وضع ما در مقابله با این بیماری و ویروس خطرناک وضع نسبتا خوب و با برخی کشورها که مقایسه میکنیم وضع ما بهتر است؛ حالا میخواهید ناراحت شوید، ناراحت شوید؛ چارهای نیست؛ این یک واقعیت است و این واقعیت را باید بفهمید و بدانید؛ خودتان هم میتوانید با مردم ایران تماس بگیرید و بفهمید میان شرایط ما با شرایط خودتان آنجایی که هستید، چقدر فاصله وجود دارد».
حسن روحانی به سال پایانی ریاستش رسیده است. پس از 7 سال آزمون و خطا و معطل کردن کشور برای مذاکره و برداشته شدن تحریمها، تا حدودی دریافته است غرب آنچنان که گمان میکرد نمیتواند گرهای از مشکلات داخلی کشور باز کند. او نمیداند وقتی که ناتوانی غرب در حل مشکلات داخلیشان را بدرستی مورد انتقاد و بعضا مورد هجو قرار میدهد در واقع ایده مبنایی حکومتداری خود را به سخره میگیرد؛ ایدهای که اعتقاد داشت حل مشکلات داخلی در گرو تعامل خارجی و توسعه برونزا آن هم با محوریت کشورهایی که امروز با بیشترین مشکلات در نتیجه بحران کرونا مواجه شدهاند، بوده است. به بیان دیگر، ویروسی که از ابتدای روی کار آمدن حسن روحانی وارد تعاملات اقتصادی، سیاسی و... و به بیان دیگر وارد زندگی همه ایرانیان شد، ویروس اعتماد به غرب و در رأس آن اعتماد به آمریکا بود. تعطیلی 7 ساله کشور و ضررهای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی به پیکره نظام و به تبع آن به زندگی مردم، تلفاتی به مراتب سنگینتر از سایر بحرانها و مشکلات داشته است. در زمینه اقتصادی رکورد زدن در ثبت بیشترین تورم، بیشترین درصد بیکاری، رقم زدن شرایط رکود تورمی و در یک عبارت کوچک کردن سفره مردم نتیجه مدیریت 7 ساله حسن روحانی و معطل نگه داشتن کشور برای مذاکره با آمریکا بوده است. بزرگترین آسیبی که در نتیجه سیاستورزی حسن روحانی در عرصه سیاست و اجتماع بهوجود آمد ایجاد دیوار بیاعتمادی بین دولت و مردم بوده است. نتیجه این اعتمادزدایی، رقم خوردن کمترین مشارکت مردم در انتخابات پس از انقلاب بوده است. حال روحانی به قیمت تعطیلی 7 ساله کشور تجربه بزرگی بهدست آورده است، حتی اگر این تجربه در ناخودآگاه وی ثبت شده باشد و اعتقاد آشکاری به آن نداشته باشد و آن اینکه ایران میتواند حتی در شرایط تحریمی نیز بهتر از غربیها باشد: «ما ویروس کرونا داریم و شما هم دارید ولی ما یک ویروس بدتر از کرونا هم داشتیم و داریم که شما ندارید و آن ویروس تحریم است... این برای همه، جای افتخار دارد؛ برای همه عزیزان و همه مردم ما؛ بله! وضع ما در مقابله با این بیماری و ویروس خطرناک وضع نسبتا خوب و با برخی کشورها که مقایسه میکنیم وضع ما بهتر است».
****** محمد نجارصادقی*: هر روز بر تلفات ویروس منحوس کرونا در جهان و ایران افزوده میشود و آنطور که متخصصان علم پزشکی میگویند فاصله بین انسانها تنها راه پاره شدن زنجیره شیوع این بیماری است؛ اتفاقی که با تعطیلی یا نیمه تعطیلی کسبوکارها محقق میشود. این تعطیلی ناخواسته برای هر اقتصادی میتواند هزینه سنگینی داشته باشد؛ احتیاج است در این شرایط دولتها برای حمایت از بنیانهای اقتصاد کشور و اقشاری که بیشترین آسیب را میبینند، با استفاده از منابعی که کسب کردهاند دست به کار شوند. حجم این حمایت ارتباط مستقیمی با قدرت اقتصادی یک دولت دارد و این قدرت نتیجه عملکرد آن دولت است. به زبان ساده میزان و نوع حمایتی که یک دولت در شرایط اینچنینی انجام میدهد، کارنامه و عصاره اقداماتی است که تا پیش از این انجام داده است. آنچه از حجم بستههای در نظر گرفته شده برای اقشار آسیبدیده از کرونا، تعلل در اجرای سیاستهای حمایتی و بازگشت مردم به سر کارها برای ادامه حیات معیشتی خود در این روزها برمیآید، این است که شرایط اقتصادی کشور مناسب پذیرفتن تبعات اقتصادی کرونا نیست. همین موضوع باعث طرح مسأله «جان و نان شده» است. هدایتگر مردم به خیابانها برای کسب روزی آن هم در شرایط کنونی، لاجرم اقتصاد 7 ساله مولود مدیریت تدبیر و امید است. سیاست دولت روحانی حل مشکلات اقتصادی به وسیله دیپلماسی خارجی بود اما این رویکرد نهتنها نتوانست دستاورد پایداری برای اقتصاد ایران به ارمغان بیاورد، بلکه بر چالشهای اقتصاد ایران افزود. مسلما هر اقتصاد پویایی احتیاج به ارتباط خارجی دارد اما موضوع اینجاست که عملا تدبیریها هیچ برنامهای برای اقتصاد کشور در این 7 سال نداشتند، آنها تمام توان خود را برای گرفتن امتیازات ناشی از دیپلماسی استفاده کردند که در این مسیر هم ناتوان بودند. حالا با شکست این سیاست مشخص نیست تکلیف اقتصاد کشور چه میشود. البته این موضوع به همین جا خلاصه نمیشود، تفکر وادادگی و نفی درونیسازی اقتصادی تا جایی پیش رفت که دولت پس از یک توافق دست و پا شکسته، تمام بنیانهایی را که پیش از خود ایجاد شده بود با افیون افزایش فروش نفت دود کرد. این یعنی نهتنها در 7 سال گذشته دولت هیچ دستاوردی در اقتصاد نداشت، بلکه همان چیزی که در سالهای گذشته کسب شده بود را هم از بین برد و کشور را به 15 سال قبل برگرداند؛ شرایطی که باعث شد دولتیها در سال 98 طرحهایی را که چندین سال بود از بین برده بودند دوباره احیا کنند. شاهد این مدعا بازگشت سهمیهبندی بنزین، بازگشت تصدیگری دولت برای ساخت مسکن، بازگشت یارانه مستقیم ناشی از حذف یارانه پنهان حاملهای انرژی در صورتی که قرار بود مردم اساسا به یارانه بینیاز شوند، بازگشت سامانه تعهد ارزی، بازگشت طرح شناسهدار کردن کالاها و دهها مورد دیگر است. ***
افزایش بدهیهای خارجی
میزان استقراض خارجی پس از روی کار آمدن دولت روحانی بویژه پس از برجام بشدت افزایش یافت. میزان بدهی خارجی ایران بر اساس آمارهای بانک جهانی در سال 2017 به 11 میلیارد دلار رسیده است که افزایش سرسامآوری داشته است. بدهی خارجی، بدهیهای یک کشور به وامدهندگان خارجی است و میتواند شامل وامهای دریافتی از بانکهای خصوصی خارجی، دولتهای دیگر و موسسههای مالی بینالمللی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول باشد. در اصل اینکه استقراض از کشورها یا نهادهای دیگر یک نیاز ضروری در روابط مالی میان کشورهای مختلف دنیاست شکی نیست و چنین استقراضهایی در صورتی که به صورت اصولی دریافت شده و در راه درست و با بازدهی بالا هزینه شود و مدت زمان بازپرداخت آن نیز با توجه به شرایط و امکانات کشور، درست و معقول باشد، میتواند به رشد و شکوفایی کشور منجر شود. به طور کلی هر چه میزان بدهی خارجی کشوری کمتر باشد، آثار آن به صورت مستقیم در عرصههای مختلف کشور از جمله اقتصاد بخوبی نمایان میشود. بدهی خارجی باید توسط ارز پرداخت شود. از طرفی میزان ذخایر ارزی هر کشور نسبت مستقیمی با رشد اقتصادی آن کشور، توانایی کشور برای تنظیم اقتصاد داخلی و معیشت مردم و همچنین تنظیم بازار ارز که خود عاملی جهت ثبات در اقتصاد داخلی است و حتی موضوعات مهمتری همچون مسائل امنیتی دارد. بنابراین در صورتی که کشوری بدهی خارجی کمتری داشته باشد، نیاز به استفاده از ذخایر ارزی برای تادیه بدهیها کمتر میشود و خود این موضوع کشور را در برابر بسیاری از آسیبها بیمه میکند.
* تبعات استقراض
بدهی خارجی بالای کشورها و عدم توانایی دولتها در بازپرداخت آن، موقعیت اعتباری این کشورها را در دنیا کاهش داده و مانع از سرمایهگذاری خارجی و حتی داخلی در بخشهای مختلف آن کشورها میشود و خود این موضوع به صورت مستقیم منجر به رکود اقتصادی آن کشورها میشود، چرا که سرمایهگذاری خارجی و داخلی یک عامل مثبت در رشد اقتصادی کشورها تلقی میشود. مثال بارز چنین موضوعی در حال حاضر آمریکاست که بزرگترین کشور بدهکار دنیاست و این موضوع به کاهش موقعیت اعتباری آن منجر شده است و مثال دیگر آن نیز آیندهای است که گفته میشود در انتظار ترکیه است، چرا که بدهی نزدیک به 250 میلیارد دلاری این کشور که در کوتاهمدت به روند رشد اقتصادی این کشور منجر شده است، در صورت عدم بازپرداخت در میانمدت و درازمدت منجر به توقف سرمایهگذاری خارجی در این کشور که رکن مهم رشد اقتصادی امروز آن است شده و باعث بروز مشکلات بزرگ اقتصادی در این کشور خواهد شد.
بالا بودن بدهی خارجی کشورها و لزوم بازپرداخت آنها در سررسیدها، موجب ایجاد کسری بودجه ملی میشود که این موضوع به نوبه خود به طور طبیعی موجب بروز چالش میان قوای مقننه و مجریه که به ترتیب مسؤولیت تنظیم، تصویب و نظارت بر بودجه و نیز هزینه کردن بودجه را بر عهده دارند شده و میتواند باعث بروز یک بحران پیچیده سیاسی در کشور شود. بالا بودن بدهی خارجی کشورها بویژه زمانی که طلبکار، کشور خاصی باشد و نه نهادها و سازمانهای مالی بینالمللی، ضریب امنیت ملی کشور را بشدت کاهش میدهد و قدرت مانور کشور را در عرصه روابط بینالمللی در برابر کشور طلبکار بشدت کاهش میدهد. برای مثال میتوان به آمریکا اشاره کرد که بیشترین بدهی را به کشور چین دارد و به همین دلیل کارشناسان این موضوع را باعث پایین آمدن قدرت و تاثیرگذاری آمریکا نسبت به چین در عرصه روابط بینالملل و کاهش هژمونی آن عنوان میکنند.
***
نفت و ما ادراک ما نفت
ریشه وضعیت کنونی اقتصاد کشور را میتوان در رویکرد برونگرای دولت مشاهده کرد. دولت از ابتدای شروع به کار، تنها راهحل مسائل اقتصادی کشور را در معامله سیاسی با غرب خلاصه کرد.
به بیان دیگر دولت با خلاصه کردن اقتصاد کشور در بخش نفت و تمرکز کامل بر حل مسأله تحریم نفت، سایر بخشهای اقتصاد کشور را رها کرد. در نهایت با خروج یکجانبه آمریکا از برجام، بخش نفت کشور هم به وضعیت بحرانی وارد شد به طوری که جدیدترین آمارهای رشد بخشهای اقتصاد کشور در 9 ماه آغازین سال 98 نشان میدهد بخش نفت بر اثر تحریم بیشترین رشد منفی را داشته است. همین رویکرد باعث توقف اصلاح ساختارهای اقتصاد کشور شد که نمونه شاخص آن را میتوان در درآمدهای مالیاتی دولت دید. طی 6 سال از آغاز به کار دولت تدبیر و 4 سال پس از آغاز به کار مجلس دهم، هیچ لایحه یا طرحی برای اصلاح ساختار مالیاتی کشور ارائه نشد.
این در حالی بود که ساختار مالیاتی کشور با ضعفهای فراوانی از جمله معافیتهای بیحساب، فرار مالیاتی گسترده و نبود پایههای مالیاتی متعدد مواجه است. همین موضوع سبب محدود شدن درآمدهای دولت در بودجه و تشدید اثرات تحریمی شد.
*** هر روز بیشتر از دیروز
یکی از وعدههایی که حسن روحانی در انتخابات سال 92 داد و در انتخابات 96 آن را تکرار کرد، کنترل تورم و تکرقمی کردن آن بود. 5 سال پیش در اسفند 93 بود که حسن روحانی گفت: ما توانستیم تورم بالای 40 درصد را به زیر 16 درصد برسانیم که از نظر کارشناسان داخلی و خارجی این کار دولت از لحاظ اقتصادی شبهمعجزه است. همچنین محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه هم شهریورماه 95 گفت: تورم بالای 40 درصد را باد پایین نیاورد، بلکه انضباط مالی منجر به این موضوع شد. ادعاهای دولتمردان در حالی بود که اکنون با افزایش شدید نرخ تورم و جهش قیمتها، دیگر خبری از ادعای «معجزه اقتصادی دولت» نیست. طبق آخرین آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار، نرخ تورم 12 ماهه منتهی به دیماه 98 معادل 6/38 درصد بود. اوج این شاخص البته در شهریور 98 بود که برابر با 7/42 درصد اعلام شد که حدود 6درصد بیشتر از تورم مرداد 92 و حدود 7 درصد کمتر از رکورد تاریخی سال 74 است.
***
سرمایهگذاری خارجی در دولت روحانی همواره پایینتر از دولت سابق است ***
ضریب جینی نشاندهنده تشدید نابرابری اقتصادی در دولت روحانی است * روزنامهنگار اقتصادی ارسال به دوستان
کرونا در حال تبدیل دهکده جهانی به جهان هوشمند است؟
فاطمه صابری: جهان بعد ازکرونا هرگز نمیتواند همانند قبل باشد. در بسیاری از نقاط جهان مرزها بسته شده است؛ فرودگاهها، هتلها، ساختارها و نهادهای آموزشی، فرهنگی و ورزشی در حالت تعلیق قرار گرفتهاند. زنجیره روابط انسانی پاره شده و بسیاری از آداب و رسوم اجتماعی در حال دگرگون شدن است. هزاران شغل خدماتی و کسبوکارهای کوچک با آیندهای هولناک مواجه شدهاند.
پرسش قابل طرح در این شرایط این است: با توجه به آنکه در یکی دو قرن اخیر اپیدمیهای جهانی پیامدهای عمده و تحولات چشمگیری بر جامعه بشری داشتهاند، آیا ویروس کرونا، اپیدمی جهانی دیگری همچون طاعون سیاه در قرن چهاردهم میلادی است که بر اروپای قرون وسطا مستولی شد و آن را به سوی رنسانس و عصر بهاصطلاح نوزایی و روشنگری سوق داد؟! آیا تحول تاریخی جدیدی در راه است؟ یک فرضیه مهم و جدی که در این رابطه قابل طرح و شواهد مؤید آن است، فرضیه تبدیل شدن دهکده جهانی به جهان هوشمند است.
* افتتاحیه کرونایی جهان هوشمند
در طول 5 دهه اخیر، تحولات شگرفی در حوزه فناوریهای اطلاعاتی، بیوتکنولوژی و هوش مصنوعی به وجود آمده که آبستن تحولات عظیمی برای حیات بشر خواهد بود. «نوح هراری» در کتاب «انسان خردمند» در بخش پایانی کتاب خود درباره فرجام انسان خردمند مینویسد: جایگزینی انتخاب طبیعی با طراحی هوشمندانه از 3 طریق در زمان حاضر در حال انجام است، مهندسی بیولوژیک، مهندسی سایبورگ و مهندسی حیات مصنوعی (غیرطبیعی).
در عرصه مهندسی بیولوژیک، شکستن قوانین انتخاب طبیعی آغاز شده است و در آزمایشگاههای سراسر دنیا، دانشمندان بدون توجه به ویژگیهای اولیه موجودات زنده و مصون از هر مجازاتی، با مهندسی موجودات زنده، قوانین انتخاب طبیعی را نقض میکنند و حتی ممکن است این آزمایشها تا آنجا پیش روند که قانون «انتخاب طبیعی» داروین به دست بشر، به نوعی قانون «انتخاب مصنوعی» دگردیسی یابد و با مهندسی سایبورگ، اندامسازی انسان یا کپیبرداری از او تا حد نامشخصی پیش برود. شاید ویروس کرونا با نام علمی «2019- ان کو» پارازیت فناورانه در عرصه بیولوژی باشد!
و شاید کرونا همان سناریوی جهانی است برای این فروپاشی و به نمایش گذاشتن جهان جدید هوشمند و مجازی به کارگردانی آمریکا و بازیگری طبقه جدید سرمایهداری، متشکل از شرکتهایی چون مایکروسافت، اپل، فیسبوک، آمازون و...!؟
* پوستاندازی نظام سرمایهداری!
سالهاست نظریهپردازان روابط بینالملل به این نتیجه رسیدهاند که پایههای نئولیبرالیسم و سیستم سرمایهداری بیشتر از هر زمان دیگری در حال به نمایش گذاشتن ضعف و ناتوانی خود در سطح حکمرانی جهانی است. شاید خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی برای اتحاد بیشتر با دنیای انگلیسی زبان، یا خروج آمریکا توسط ترامپ از پیمانهای بینالمللی همچون پیمان اقلیمی پاریس، شورای حقوق بشر سازمان ملل، برجام و نیز افزایش تعرفههای آمریکا بر صنایع و کالاهای وارداتی از اروپا و چین و نیز دستور ساخت دیوار مرزی با مکزیک، همگی مؤید این مطلب است که سران آمریکا چند سالی است به این جمعبندی رسیدهاند که حکمرانی جهانی آمریکا به سبک و سیاق چند دهه اخیر دیگر جوابگوی نیازهای سیستم سرمایهداری نیست و نظم فعلی و همکاریهای بینالمللی بیشتر از آنکه سوددهی داشته باشد، در حال زیاندهی است. بنابراین بهتر است هر چه زودتر جهان به سمت نظم جدیدی سوق پیدا کند که در آینده باز هم نظام سرمایهداری به رهبری آمریکا بر جهان حکمرانی کند!
شواهد زیر میتواند مؤید این مطلب باشد که نظام سرمایهداری در حال پوستاندازی جدیدی است:
1- تجارت مبتنی بر فناوری اطلاعات از سال ۱۹۹۱ به صورت جدی در چرخه سرمایهگذاری و رشد اقتصادی کشورها وارد و زمینهساز هزاران هزار کسبوکار جدید شده است؛ اکنون در بحبوحه جهانی شدن کرونا و تعطیلی مشاغل و کسبوکارهای مختلف، پرونده استخدام شرکتهایی همچون آمازون است که باز و پرشمار شده است!
2- بنیاد بشردوستانه بیل گیتس در آغاز به دست بیل گیتس در سال ۲۰۰۰ میلادی با سرمایه ۱۰۶ میلیون دلار بنیانگذاری شد. در طول 2 سال کار این انستیتو، سرمایه آن به ۲ میلیارد دلار افزایش یافت و اکنون در سال 2020 با شیوع و گسترش جهانی ویروس کرونا، بنیاد بیل و ملیندا گیتس، قدرتمندترین بنیاد خیریه خانوادگی در جهان، و 2 موسسه بزرگ خیریه دیگر، ۱۲۵ میلیون دلار را به منظور کمک به تسریع روند یافتن درمانی برای ویروس کرونا تخصیص دادهاند. آیا پشت پرده نمایش غیرانسانی گسترش کرونا در جهان، قهرمانسازی از رهبران آینده جهان همچون بیل گیتس است؟
3- اکنون طبقه سرمایهداری متشکل از غولهای حوزه آیتی، با در دست داشتن نرمافزارها، الگوریتمها و تمام دستاوردهای جدید فوق پیشرفته اقتصادی و علمی، بهرهکشی را پیچیدهتر و محقتر جلوه میدهند. آنها اکنون میتوانند شیوه زندگی و چگونگی الگوهای راه رفتن، کالریسوزی، نحوه زندگی، رابطه جنسی، هنر، اقتصاد توسعه، حکومتمداری، ترس، عشق، امید و خلاصه! هر آنچه را در قالب مفهوم زندگی معنا دارد، به ما دیکته کنند.
4- یا آنجا که پوتین سال 2017 در دیدار با دانشجویان کشورش میگوید: حکمرانی جهان از آن کسی است که در زمینه هوش مصنوعی پیشتاز باشد؛ چرا که در آینده هوش مصنوعی تعیینکننده قدرت برتر جهان است.
همگی این موارد مؤید آن است که زمینهسازیها برای جهان جدید در حال رخ دادن است. بنابراین بیراه نیست که جهان و نظم جدیدی به رهبری افراد جدیدی در انتظار بشر آینده است. بنابراین این احتمال وجود دارد که براستی کرونا سناریویی تراژدیک و غیرانسانی، برای زمینهسازی پوستاندازی نظام سرمایهداری است! و شیوع کرونا، نوعی افتتاحیه رسمی و اجباری، برای انتقال مردم جهان به برشی دیگر از نظام سرمایهداری یعنی دهکده مجازی به رهبری افرادی چون بیل گیتس باشد!
ارسال به دوستان
هزاران فرسنگ زیر خط انسانیت
نوید مؤمن: «دیوید هاروی» استاد دانشگاه نیویورک و یکی از مهمترین نظریهپردازان در عرصه مسائل اجتماعی جهان در نقد نئولیبرالیسم و بنیانهای آن، به نکته قابل تاملی اشاره میکند: «نئولیبرالیسم به صورت ماهوی یک پروژه طبقاتی است. در این پروژه، سلطه طبقاتی به جامعه تحمیل میشود».
فارغ از انتقادی که هاروی به نئولیبرالیسم و طرفداران آن مطرح میکند، دیگر منتقدان نیز به درستی معتقدند «نیروی کار» در نئولیبرالیسم حکم متغیری وابسته به «سرمایه» را خواهد داشت. این «سرمایه» و «سرمایهگذار» هستند که بر «نیروی کار» غلبه دارند و کارگران باید تابع محض آنها باشند. بر همین اساس، هرگاه سرمایهداران اراده کنند، میتوانند افرادی که فاقد ثروت و قدرت بوده و بویژه طیف ضعیف جامعه (به لحاظ اقتصادی) را محدود کرده و حتی آنها را از بین ببرند! محصول حاکمیت این روند در ایالات متحده، چیزی جز ازخودبیگانگی، فقدان امنیت و آشفتگی در میان برخی اقشار آسیبپذیرتر جامعه نبوده است.
ترامپ به عنوان یکی از طرفداران همین مسلک خطرناک، معتقد است تنها نقش دولت در ایالات متحده، زمینهسازی برای تحقق دوگانه «ثروتمند/ فقیر» است، به گونهای که فقرا حیات حداقلی خود را مرهون ثروت و ثروتمندان دانسته و به نوعی معتاد ساختار نئولیبرالیستی حاکم بر آمریکا شوند. دونالد ترامپ پس از حضور در کاخ سفید، بلافاصله ابزارها و بعضا زیرساختهای تبلور «نئولیبرالیسم آمریکایی» را فراهم کرد و حتی برخی الگووارههای بینالمللی مانند «تجارت آزاد بر مبنای چندجانبهگرایی» را منسوخ دانست. او معتقد بود «نئولیبرالیسم» باید محصول «یکجانبهگرایی» و «هژمونی مطلق» آمریکا بر نظام بینالملل باشد نه محصول چندجانبهگرایی و مقررات جمعی!
برای ترامپ و مقامات آمریکایی کاملا پذیرفته شده بود که در مسیر بازتولید فکری و عملیاتی نئولیبرالیسم آمریکایی، عدهای از مهاجران، آمریکاییهای لاتینتبار یا آفریقاییتبار و حتی برخی سفیدپوستان که به لحاظ اقتصادی اوضاع مناسبی نداشتند، پای صاحبان ثروت و مصادیق سلطهگری قربانی شوند! حتی ترامپ مفهوم حمایتگرایی(Protectionism) را در راستای پیشبرد همین پروژه تعریف کرد و آن را مبنای عمل خود در حوزه اقتصاد بینالملل قرار داد. آثار مثبت مقطعی و گذرای این رویکرد، برخی طیفها و شهروندانی که قرار بود در آینده نزدیک به قربانیان نئولیبرالیسم آمریکایی تبدیل شوند را نیز مسخ خود ساخت! مسخشدگانی که در اوج شادی و هیاهوی ناشی از باجگیری ترامپ از برخی بازیگران بینالمللی یا وضع تعرفههای گمرکی بر کالاها و خودروهای چینی و اروپایی، متوجه سرنوشت شوم خود نبودند!
هماکنون تعداد مبتلایان کرونا در آمریکا، آن هم بر اساس آمار رسمی به بیش از 500 هزار نفر رسیده و طی روزهای آتی نیز به صورت تصاعدی بر تعداد آنها افزوده میشود. ویروس کرونا پیش از آنکه بدن شهروندان آمریکایی را مبتلا کند به بنیانها و مصادیق نئولیبرالیسم اصابت کرده است! پایگاه «تروثآوت» در اینباره مینویسد: «بیماری همهگیر فعلی مسألهای فراتر از یک بحران پزشکی بوده و متوجه سیاستها و ایدئولوژیها نیز میشود. این موضوع به صورت خاص دولتهای نئولیبرال را هدف قرار داده است. ریشه بحران حاضر را باید در غفلت این دولتها از سلامت و خیر عمومی و عدم اختصاص بودجه به نهادهای تأمینکننده این مسائل جست. این بحرانی است که عمیقا در غفلت دیرینه دولتهای نئولیبرالی ریشه دارد که اهمیت سلامت و خیر عمومی را انکار کرده و بودجههای نهادهای تأمینکننده این امور را قطع میکردند».
ترامپ مشتاقانه و البته بسیار وقیحانه آرزو داشت پس از شیوع کرونا در کشورش، شاهد شکلگیری پدیده و ساختاری باشد که در یک طرف آن «قربانیان فقیر» و در طرف دیگر آن «بهبودیافتگان ثروتمند» حضور داشته باشند. رئیسجمهور آمریکا با همین رویکرد و استدلال ضدبشری و حیوانی، بهرهمندی همه شهروندان آمریکایی و بویژه افراد فقیر و کمدرآمد از بیمه درمانی را ممنوع کرد. بر اساس منطق ترامپ، هر کس دارای ثروت و پول باشد، میتواند هزینههای هنگفت ناشی از شیوع ویروس کرونا را پرداخت کند و صرفا باید نگران آثار و تبعات آن بر سلامت جسمی خود باشد! با این حال کسی که در فقر مطلق یا نسبی به سر میبرد، باید در کنار رنج ناشی از این بیماری، رنج مضاعف مواجهه با تبعات اقتصادی این موضوع را نیز تحمل کند! اگرچه کنگره آمریکا با استناد به شرایط اضطراری موجود، انجام تست کرونا را، آن هم برای افرادی که آثار و علائم محرزی در این باره دارند رایگان کرده است اما هزینه درمان و فراتر از آن، آثار و تبعات اقتصادی ناشی از شیوع کرونا در میان کارگران و اقشار فقیر آمریکایی به قوت خود باقی است.
آنچه در جریان شیوع کرونا در آمریکا نمود یافت، فقدان مفاهیمی مانند «رفاه عمومی» و «نگاه انسانی به شهروندان» بود. هماکنون شهروندان آمریکایی بخوبی دریافتهاند در «آمریکای ترامپ» و حتی «آمریکای دموکراتها»، بسیار احمقانه است یک دولتمرد یا سرمایهدار، در قبال فقرایی که به صورت همزمان در بستر مرگ و تنگدستی دست و پا میزنند دغدغهای داشته باشد!
ارسال به دوستان
راهکارهای چشمبادامیها برای کاهش ترددها در ایام کرونایی
ابوالفضل نوروزی: ویروس کرونا دنیا را غافلگیر کرد اما برخی کشورها توانستند با برخی اقدامات به سرعت کرونا را مدیریت کنند. این کشورها که اکثرا در شرق آسیا هستند با بهکارگیری تجربیات قبلی خود در مبارزه با بیماریهای واگیر، راهبردهایی را در دستور کار قرار دادهاند که میتواند برای کشور ما راهگشا باشد. متاسفانه با گذشت بیش از یکونیم ماه از شروع بحران کرونا در کشورمان، همچنان مردم و بویژه بیماران مشکوک به کرونا مجبور هستند برای رفع نیازهای بهداشتی و درمانی و دارویی خود به صورت حضوری و مستقیم به بیمارستانها، داروخانهها و مراکز درمانی مراجعه کنند. این درحالی است که این افراد و مکانها، پرخطر محسوب شده و تا حد ممکن باید تردد این افراد و مراجعه به این مکانها محدود شود. سنگاپور، هنگکنگ، تایوان، ژاپن و کرهجنوبی محدودیتهای شدیدی بر تردد اعمال و پروتکلهایی را برای شناسایی افراد بیمار تعریف کردند. هدف از این کار کمک به بیماران و در عین حال امکان شناسایی سریع افرادی بود که با آنها در تماس بودهاند. این استراتژی باعث شد سیستم بهداشتی این کشورها فرصت لازم را برای رسیدگی به بیماران داشته باشد و تحت فشار ناگهانی تعداد بالای بیماران، کارایی خود را از دست ندهد. برای مثال در کرهجنوبی، سامانهای به طور آنلاین، مکان مبتلایان را با رعایت حریم خصوصی نشان میدهد تا بدین ترتیب مردم از مراجعه به مکانهای پرخطر پرهیز کنند. همچنین این سامانه که به صورت اپلیکیشن هم در دسترس است باعث جلوگیری از شکستن قرنطینه توسط فرد مبتلا میشود.
* مراجعه حضوری ممنوع!
اولین کار این است که مراجعه حضوری ممنوع شود. در حال حاضر افرادی که مشکوک به کرونا هستند، مستقیم به مراکز درمانی و بیمارستانها مراجعه میکنند، در حالی که این افراد در دسته افراد پرخطر قرار میگیرند و ممکن است ناقل ویروس باشند و با مراجعه به مراکز درمانی دیگران را هم مبتلا کنند. همچنین ممکن است این افراد مبتلا به کرونا نباشند و حین تردد یا در مراکز درمانی که جزو اماکن پرخطر باشند به کرونا مبتلا شوند. اکنون کسی که مشکوک به کروناست چه اقدامی باید انجام دهد؟ در دسترس قرار دادن اپلیکیشن این راهکار را فراهم کرد تا هر کسی که نیاز به بررسی و ویزیت از سوی پزشک دارد، در این اپلیکیشن اعلام نیاز کند. کارشناسان اپلیکیشن موظف هستند علائم این افراد را دریافت کرده و بر اساس پروتکلهای بهداشتی و درمانی به بیمار توصیههای لازم را در سطوح مختلف بکنند. در صورتی که بیمار نیازمند معاینه حضوری است، یا آمبولانس یا تیم تشخیصی برای بیمار اعزام شود یا اینکه بیمار با یک کد رهگیری به یک مرکز درمانی نزدیک ارجاع شود و بدون کد رهگیری پذیرش نشود. مراجعه حضوری بدون اجازه این اپلیکیشن ممنوع میشود. ضمانت اجرایی این طرح هم این است که افرادی هم که سر خود به مراکز درمانی مراجعه میکنند باید بخشی از هزینه درمانی را هم خودشان بپردازند و مانند دیگر بیماران کرونایی رایگان درمان نمیشوند.
* ارسال داروها با پیک
در حال حاضر بیمارانی که مشکوک به کرونا هستند بدون آنکه محدودیتی در تردد داشته باشند به داروخانههای مخصوص توزیع داروهای کرونا ارجاع میشوند و ویروس را با خود منتقل میکنند. راهکار لازم برای کاهش اینگونه ترددها این است که برای مثال بیمارستانها و پزشکان نسخههای این بیماران را مانند بیماران خاص در سامانه داروهای خاص به همراه نشانی دریافت ثبت کنند. دارو برای این بیماران پیک شود و خودشان مستقیما به منزل ارجاع شوند و در قرنطینه خانگی بمانند. اقدام ضروری دیگر این است که داروخانههای توزیعکننده داروهای بیماران خاص از داروخانههای توزیعکننده بیماران کرونایی تفکیک شود، چراکه این بیماران خاص جزو بیماران در معرض خطر شدید هستند. متاسفانه دیده شده که در تهران برخی از این داروخانهها مشترک است.
* زمان طلایی را از دست ندهیم!
به گفته دبیرکل سازمان جهانی بهداشت، فرصت مناسب برای مهار گسترش هر چه بیشتر ویروس کرونای جدید در حال از دست رفتن است. در صورتی که اقدامات لازم را اتخاذ کنیم، میتوان از وقوع بحران جدی جلوگیری کرد اما اگر زمان را از دست بدهیم با مشکل جدی و بحرانی روبهرو خواهیم شد. زمان بهسرعت برای کشور ما در حال سپری شدن است. باید هر چه زودتر کاری کرد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از علت تأخیر در اعلام تست کرونا در کهگیلویه و بویراحمد و جهش در تعداد مبتلایان
فاجعه در یاسوج یا تهران؟
* روند ابتلا در ایران نزولی شد
گروه اجتماعی: سرپرست دانشگاه علوم پزشکی یاسوج فکرش را هم نمیکرد که عذرخواهیاش به علت تاخیر در اعلام نتایج تست کرونا در استان کهگیلویهوبویراحمد و جهش بیسابقه در تعداد مبتلایان استان جنجالی شود و انتقادات زیادی به مدیریت سلامت کشور وارد کند.
به گزارش «وطن امروز»، دکتر پرویز یزدانپناه، سرپرست دانشگاه علوم پزشکی یاسوج عصر یکشنبه در گفتوگو با رسانههای محلی اعلام کرد آزمایشگاه پارس شیراز به علت حجم بالای کار در شیراز از دادن جواب کرونای کهگیلویهوبویراحمد امتناع میکرد. همچنین دانشگاه علوم پزشکی یاسوج مجبور شده 192 میلیون تومان بدهی خود به آزمایشگاه شیرازی را پرداخت کند تا نتایج تست کرونا سریعتر به دست مسؤولان سلامت یاسوج برسد اما باز هم شیرازیها از اعلام نتایج تست کرونای کهگیلویهوبویراحمد خودداری میکردند. سرانجام بعد از چند روز جواب آزمایش کروناییهای یاسوج اعلام میشود و این تاخیر در اعلام نتایج تست کرونا جهش بیسابقه این بیماری در کهگیلویهوبویراحمد را در پی داشته است، چراکه افراد مشکوک به کرونا قرنطینه نشدند و اطرافیان خود را به «کووید-19» مبتلا کردند. این سلسله اتفاقات سرپرست دانشگاه علوم پزشکی یاسوج را مجبور به عذرخواهی کرد. یزدانپناه در اینباره گفت: از چند بیمار مشکوک به کرونا تست گرفته شد اما به علت امکانات محدود استان امکان صدور جواب آزمایش در کهگیلویهوبویراحمد وجود نداشت و آزمایشها به شیراز فرستاده شد. در تاریخ ۱۷ فروردینماه دانشگاه علوم پزشکی شیراز اعلام کرد به دلیل وضعیت قرمز استان فارس و حجم بالای نمونههای این استان، قادر به انجام آزمایشات دیگر استانها نیست. به آنها اعلام کردیم فعلا نتایج آزمایشات قبلی استان ما را اعلام کنند، بنابراین مقرر شد روزانه نتیجه ۱۰۰ آزمایش را به ما اعلام کنند و ما پس از دریافت جواب همه نمونههای فرستاده شده، دیگر آزمایشی به آزمایشگاههای استان فارس ارسال نکنیم. وی با بیان اینکه ۱۹۲ میلیون تومان بدهی این آزمایشگاه در زمان مقرر پرداخت شد و از قبل نیز ۴۲ میلیون تومان به این آزمایشگاه پرداخت شده بود، افزود: متاسفانه باز هم جهت اعلام نتیجه تاخیر داشتند که ۲۲ فروردینماه با ریاست دانشگاه علوم پزشکی شیراز تماس گرفته و مجددا جویای نتایج شدیم. یزدانپناه افزود: با پیگیریهای دکتر لطفی مقرر شد آزمایشگاه پارس خارج از نوبت آزمایشهای ما را مورد بررسی قرار دهد و خوشبختانه ۲۳ فروردین جواب ۲۰۰ نمونه را برای ما ارسال کرد. سرپرست دانشگاه علوم پزشکی یاسوج اذعان داشت: همچنین روز شنبه 248 تست در آزمایشگاه تشخیص مولکولی یاسوج انجام دادیم که از مجموع این ۲۴۸ نمونه ۵۰ مورد مثبت شد. وی ادامه داد: کارشناسان ما در سراسر استان به افراد مشکوکی که از آنها تست گرفته شده است، اعلام میکنند تا زمان وصول جواب آزمایشها ارتباط خود را با اعضای خانواده، دوستان و دیگر افراد جامعه قطع و اقدام به خودقرنطینگی کنند. متاسفانه حجم بالای کار در شیراز، منجر به تاخیر در جوابدهی شد و هیچ ارتباطی به مسائل مالی نداشته است و از مردم شریف استان به سبب مشکلات پیشآمده به جد عذرخواهی میکنیم.
سرپرست دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ادامه داد: هماکنون یک تیم متشکل از معاون توسعه مدیریت و منابع، معاون بهداشتی دانشگاه و کارشناسان فنی در شهرستان باشت مستقرند تا از تمام خانوادههای بیماران و افراد در تماس با بیمار نمونه گرفته شود.
* واکنش در شبکههای اجتماعی
عذرخواهی سرپرست دانشگاه علوم پزشکی یاسوج و جهش بیسابقه کرونا در استان کهگیلویهوبویراحمد به علت تاخیر در اعلام نتایج تست کرونا موجب شد انتقاد بسیاری به مدیریت سلامت کشور و وزارت بهداشت وارد شود. اظهارات دکتر پزدانپناه به سرعت در شبکههای اجتماعی منتشر شد و مردم از اهمال مسؤولان وزارت بهداشت و دولت و نبود امکانات در مرکز استان انتقاد کردند. با افزایش انتقادات دکتر یزدانپناه در گفتوگو با خبرگزاری دولت تاکید کرد تعلل آزمایشگاه یکی از استانهای مجاور دلیل این تاخیر بوده است. یزدانپناه دیروز گفت: از روز هفدهم فروردین به دانشگاه علوم پزشکی یاسوج اعلام شد به دلیل افزایش تعداد نمونههای استان فارس امکان انجام آزمایش از نمونههای استانهای دیگر وجود ندارد و بر این اساس از انجام آزمایش ۵۰۰ نمونه ارسال شده قبل از روز هفدهم که به این آزمایشگاه ارسال شده بود خودداری شد. با پیگیریهای مسؤولان از ۲ روز پیش تاکنون پاسخ تعدادی از آزمایشها دریافت شد و بقیه نیز بزودی دریافت خواهد شد. البته از این به بعد آزمایشگاه ویروسشناسی استان که چند روز پیش بهرهبرداری شده تستهای ویروس کرونا در کهگیلویهوبویراحمد را انجام خواهد داد. وی درباره آخرین وضعیت کرونا در کهگیلویهوبویراحمد گفت: تاکنون 4 هزار تست ویروس کرونا در کهگیلویهوبویراحمد انجام شده است. در حالی که شاخص انجام تست ویروس کرونا در کشور ۲۵۰ در یکصد هزار نفر است این شاخص در کهگیلویهوبویراحمد ۶۰۰ در یکصد هزار نفر است.
* چه کسی پاسخگوست؟
با کنار هم گذاشتن قطعات پازل «افتضاح کرونایی در یاسوج» میتوان نتیجه گرفت از مسؤولان ردهپایین استانی تا مسؤولان بلندپایه ستاد ملی کرونا در این فاجعه مقصر هستند. اول اینکه چرا با وجود داشتن آزمایشگاه مجهز ویروسشناسی که اتفاقا مدتی پیش خود رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج آن را افتتاح کرد، استان کهگیلویهوبویراحمد از دادن تست کرونا و حصول نتیجه آن محروم بوده است! چرا یک استان مستقل و مرکز استان تجهیزات کافی نداشته است؟ دوم اینکه چرا مسؤولان بهداشتی استان فارس تبعیض قائل شده و چندین روز اعلام نتیجه تست کرونا را به تاخیر انداختهاند؟ مگر تست کرونای مردم کهگیلویهوبویراحمد با مردم فارس تفاوت دارد و برای آزمایشگاه شیرازی چه فرقی دارد که جواب تست کرونای کدام مرکز بهداشتی را بدهد؟ سوم اینکه در این فاجعه ستاد ملی کرونا چه نقشی دارد؟ چرا ستاد ملی کرونا به این مساله ورود نکرده است؟ مگر این ستاد نقش فرماندهی مقابله با کرونا را ندارد و نباید مانع شیوع بیشتر کرونا شود؟ قطعا تهران از فاجعه یاسوج باخبر بوده و باید با دخالت بموقع به موضوع تاخیر در اعلام نتیجه تست کرونا ورود میکرده تا تعداد مبتلایان استان کهگیلویهوبویراحمد افزایش نیابد. حال پرسش این است: چرا این اتفاق نیفتاده و موجب جهش ابتلا در استان شده است؟ این سوال را باید دولتیها پاسخ دهند.
***
[نماینده بویراحمد: وزارت بهداشت پاسخگو باشد]
نماینده بویراحمد و دنا در مجلس شورای اسلامی اهمالکاری و بیتوجهی رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج نسبت به تاخیر در دریافت بموقع جواب تستهای آزمایشگاهی افراد مشکوک به ویروس کرونا را که به آزمایشگاهی خصوصی در شیراز فرستاده شده بود، گناهی نابخشودنی دانست و گفت: این موضوع را از وزیر بهداشت و علوم پزشکی به جد پیگیری میکنیم، چرا که رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج با چنین کاری با جان مردم یک شهر بازی کرده است. غلاممحمد زارعی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره معذرتخواهی پرویز یزدانپناه، رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج از مردم بابت اینکه جواب آزمایش افراد مشکوک به کرونا که توسط یکی از آزمایشگاههای بخش خصوصی در شیراز 13 روز پس از نمونهبرداری اعلام و مشخص شده است 50 نفر از آنها کرونا داشتهاند، گفت: رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج به جای این حرفها باید جواب قانعکنندهای به مردم بدهد، زیرا افرادی که تستشان مثبت اعلام شده است در طول این 13 روز بلاتکلیفی، ناقل ویروس کرونا بوده و شهر را به این بیماری کشنده آلوده کردهاند. وی خاطرنشان کرد: اینکه اعلام میشود آزمایشگاه به دلیل بدهی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج به آن مجموعه در ارائه جواب آزمایش افراد مشکوک به کرونا تاخیر داشته است، به هیچوجه پذیرفتنی نیست، چرا که مسؤولان دانشگاه علوم پزشکی در این شرایط خاص باید پروتکلهای بهداشتی را رعایت و دستورالعملهای ستاد ملی کرونا را بخوبی اجرا میکردند. زارعی با بیان اینکه دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در صورت بدهی به این آزمایشگاه، باید در اسرع وقت بدهیهای خود را پرداخت میکرد، افزود: رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج باید جواب آزمایش افراد مشکوک به کرونا را که معمولا کمتر از 2 روز زمان میبرد، بموقع میگرفت نه اینکه بابت ناهماهنگی یا بدهکاریها از مردم معذرتخواهی کند. نماینده مردم بویراحمد و دنا در پاسخ به این سوال «وطن امروز» که آیا واحد آزمایشگاهی در این استان وجود ندارد که نمونههای گرفته شده برای تشخیص بیماری «کووید-19» از مردم را به استان دیگری میفرستند، گفت: متاسفانه در یاسوج آزمایشگاه مجهزی که بتواند تست کرونا را بخوبی آزمایش کند کم است. در چنین شرایطی با توجه به نزدیکی یاسوج به شیراز، نمونهها را برای تست کرونا به این شهر بردهاند. زارعی تصریح کرد: مجموعه دانشگاه علوم پزشکی یاسوج برای اخذ نتایج آزمایش افراد مشکوک به کرونا باید احساس مسؤولیت کرده و در صورت بدهی، باید رضایتشان را جلب میکردند، چرا که آزمایشگاه در صورت دریافت طلب خود موظف به ارائه جواب بموقع آزمایشات میشد. نماینده بویراحمد و دنا در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مدیران آزمایشگاهی اعلام کردهاند دانشگاه علوم پزشکی یاسوج نه فقط هزینههای آزمایشها را پرداخت نکرده، بلکه نسبت به دریافت نتیجه تستها کمکاری کرده و مطالبهگر نشده است، افزود: آنها فقط نمونههای را برای تست کرونا به آزمایشگاه تحویل داده و رفتهاند. این در حالی است که باید پیگیر نتایج تستهای آزمایشگاهی یک روز پس از نمونهگیری میشدند. وی خاطر نشان کرد: بیمبالاتی و بیتوجههای مسؤولان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج به رعایت اصول بهداشتی و پروتکلهای ستاد ملی کرونا باید پیگیری شود و شخص رئیس دانشگاه پاسخگوی این بیتوجهیها باشد.
****** روند ابتلا در ایران نزولی شد
گروه اجتماعی: آمارهای جدید کرونا در کشور نشان میدهد همچنان روند ابتلا به «کووید-19» نزولی است و به نوعی این ویروس در کشور مدیریت شده است. به گزارش «وطن امروز»، طبق اعلام وزارت بهداشت، روند کاهشی ابتلا به کرونا از 12 فروردین آغاز شده اما در هفته سوم فروردین آمار ابتلا کمی افزایش یافت ولی از 22 فروردین باز هم روند کاهشی آغاز شد. ابتلای روزانه در 11 فروردین به 3186 مورد رسید اما روز بعد از آن به 3111 مورد و 13 فروردین به 2987 مورد رسید. تعداد مبتلایان در 22 فروردین به 1972 نفر رسید اما در روزهای 23 فروردین تا 25 فروردین به ترتیب به 1873، 1657 و 1617 مورد رسید. مسؤولان وزارت بهداشت این آمار نزولی را تایید میکنند اما به مردم هشدار میدهند در صورت عدم رعایت پروتکل بهداشتی وزارت بهداشت، موج جدید کرونا در کشور را شاهد خواهیم بود.
کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت در اینباره گفت: روند نزولی ابتلا به ویروس همچنان ادامه دارد و امیدواریم با رعایت موارد بهداشت عمومی و فردی این روند ادامه داشته باشد و مردم در تمام اقشار و صنوف از تردد غیرضروری خودداری کنند.
جهانپور همچنین درباره آخرین آمارهای دیگر کرونا در کشور گفته تاکنون ۲۷۵ هزار و ۴۲۷ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده و تست کرونای 73 هزار 303 نفر مثبت بوده است. وی افزود: از 24 تا ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی ۱۶۱۷ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند و با در نظر گرفتن موارد جدید، مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۷۳ هزار و ۳۰۳ نفر رسید.
وی ادامه داد: متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۱۱ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و تا امروز ۴۵۸۵ نفر از بیماران، جان باخته و دیگر در بین ما نیستند.
جهانپور گفت: تاکنون ۴۵ هزار و ۹۸۳ نفر از بیماران، بهبود یافته و ترخیص شدهاند و ۳۸۷۷ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. با وجود آمارهای مثبت کرونا برخی کارشناسان نظام سلامت هشدار میدهند با آغاز فعالیت کسب و کارها، موج جدید کرونا در کشور در راه است، مگر اینکه برنامهریزی دولت و وزارت بهداشت در راستای کنترل «کووید-19» و انجام پروتکلهای بهداشتی باشد.
* روحانی: مردم همچنان در خانه بمانند!
با وجود بازگشایی مجدد کسبوکارها و رفع برخی محدودیتهای طرح فاصلهگذاری اجتماعی، حسن روحانی به مردم توصیه کرد همچنان در خانه بمانند. از طرفی وزیر بهداشت به رئیسجمهور اعلام کرد آمار ابتلا به کرونا در کشور کاهش پیدا کرده است. روحانی دیروز در گفتوگوی تلفنی با وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ضمن دریافت گزارش روند وضعیت بهداشت و درمان کشور در سومین روز از اجرای طرح فاصلهگذاری هوشمند و از سرگیری فعالیت کسبوکارهای کمریسک در استانهای کشور، افزود: اجرای طرح فاصلهگذاری هوشمند نباید موجب سهلانگاری در اعمال محدودیتهای لازم و نظارت و کنترلها باشد و مسیر در پی گرفته شده تاکنون درباره اجرای پروتکلهای بهداشتی باید همچنان با قوت و قدرت ادامه یابد. روحانی با ابراز خرسندی از روند کاهشی آمار ابتلا به ویروس کرونا و همچنان فوتیها در استانهای کشور، بار دیگر بر نظارت دقیق بر رعایت اجرای کامل پروتکلهای بهداشتی در کسبوکارها تاکید کرد و دستور داد که گزارش مربوط به صورت روزانه تهیه و به مراجع ذیربط اعلام شود.
رئیسجمهور با تاکید بر ضرورت تشویق اصنافی که پروتکلهای بهداشتی را اجرا میکنند، دستور داد که برای تشویق واحدهای صنفی که پروتکلهای بهداشتی را برای حفظ سلامت مردم رعایت میکنند با همکاری وزارت بهداشت، اصناف و دستگاههای دیگر تمهیدات لازم اندیشیده شود.
روحانی همچنین با دعوت دوباره از مردم برای در خانه ماندن و اجتناب از ترددهای غیرضروری در سطح شهرها، ضرورت ادامه مسیر اطلاعرسانی درست و اقناعسازی مردم در پایبندی به شعار «در خانه ماندن» را مورد تاکید قرار داد.
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز در این گفتوگوی تلفنی ضمن ارائه گزارش کاملی از وضعیت ابتلا و درمان بیماران کرونایی و همچنین آمار بهبودیافتگان و فوتیها در روز سوم اجرای طرح فاصلهگذای هوشمند در استانهای کشور به جز استان تهران، گفت: خوشبختانه شاهد روند کاهشی در کشور هستیم و ابتلا به ویروس کرونا نیز شیب نزولی داشته است.
سعید نمکی تاکید کرد: اگر همکاری و همراهی مردم در اجرای پروتکلهای بهداشتی، در خانه ماندن و پرهیز از ترددهای غیرضروری در سطح شهرها ادامه یابد و همچنین با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی از سوی کسبوکارها، میتوانیم امیدوار باشیم که طی روزهای آینده در آمار ابتلا به ویروس کرونا و فوتیها شاهد کاهش قابل توجهی باشیم.
وزیر بهداشت با بیان اینکه با همکاری همه نهادها و دستگاههای اجرایی و نظارتی ذیربط، نظارتها به صورت دقیق اعمال میشود، تصریح کرد: همه تلاش ما بر این است که تمام کسبوکارها با دقت و به صورت کامل پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|