|
القسام از به کمین افتادن یک واحد زرهی رژیم صهیونیستی که از خانیونس وارد غزه شده بود خبر داد
کمین در غزه موشک از لبنان و یمن
گروه بینالملل: رژیم صهیونیستی که در چند روز اخیر مدام از حمله زمینی به غزه صحبت میکرد و بر شدت حملات هوایی به این باریکه افزوده بود، روز گذشته در حمله به یکی از محلات خانیونس مجبور به عقبنشینی شد.
گردانهای شهید «عزالدین قسام» شاخه نظامی جنبش حماس در بیانیهای اعلام کرد روز یکشنبه یک واحد زرهی ارتش رژیم صهیونیستی با عبور از دیوار مرزی در شرق خانیونس وارد نوار غزه شد که در دام نیروهای مقاومت افتاد و پس از آن، نیروهای دشمن مجبور به عقبنشینی شدند. در این بیانیه آمده است: رزمندگان شاخه نظامی حماس در این عملیات، فورا واحد نفوذی دشمن را محاصره کرده و ۲ بولدوزر و یک تانک نیروی زرهی صهیونیستی را منهدم کردند. این در حالی است که دیروز «لوید آستین» وزیر دفاع آمریکا با اذعان به دشواری حمله زمینی به غزه اعلام کرد: «حمله زمینی به غزه ممکن است به دلیل تونلهای ساخته شده توسط حماس دشوارتر باشد». «اسحاق بریک» سرلشکر ذخیره ارتش رژیم صهیونیستی نیز گفته است: ورود به غزه اکنون یک دام است، تلفات سنگینی به جا خواهد ماند و این جنگ بسیار طولانی خواهد شد، باید به محاصره غزه و بمباران آن ادامه داد و پس از آن حمله زمینی را آغاز کرد. از طرف دیگر شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی از فشارهای بینالمللی بر رژیم صهیونیستی به منظور تعویق حمله زمینی به غزه خبر داد تا مذاکرات برای آزادی اسرا در غزه به نتیجه برسد. «مارک ریغیو» مشاور ارشد «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی هم جنگ غزه را «دشوار» خواند.
از سوی دیگر درگیریها بین حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی در مرز هم بشدت افزایش یافته است. در همین زمینه «حسن فضلالله» عضو فراکسیون «الوفاء للمقاومه» وابسته به جنبش حزبالله لبنان ظهر دیروز گفت: «سیدحسن نصرالله لحظه به لحظه تحولات درگیریها در جنوب و غزه را پیگیری میکند و به همراه فرماندهان میدانی در حال اداره جنگ است. به خانوادههای شهدا از طرف سیدحسن نصرالله گفتم که این شهدا فرزندان او هستند». نماینده حزبالله ادامه داد: «سیدحسن نصرالله به همراه فرماندهان میدانی مستقیما درگیریها را مدیریت میکند. ظاهر نشدن سیدحسن نصرالله در رسانهها بخشی از مدیریت جنگ است. زمانی که سید احساس کند اداره جنگ مستلزم حضور او در رسانههاست، این کار را خواهد کرد». مقاومت اسلامی لبنان تاکنون دهها موضع نظامی ارتش رژیم صهیونیستی و سامانههای جاسوسی و پایشی این رژیم را در خطوط مرزی لبنان با استفاده از موشکهای هدایتشونده هدف حمله قرار داده است که در پی آن چندین نیروی رژیم صهیونیستی به هلاکت رسیدهاند و تعدادی دیگر مجروح شدهاند.
در همین ارتباط «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی ظهر دیروز با حضور در مرزهای شمال سرزمینهای اشغالی، ادعاهایش را درباره جنگ با جنبش حزبالله لبنان تکرار و جنگ غزه را «جنگ مرگ و زندگی اسرائیل» توصیف کرد. طبق گزارش شبکه خبری روسیا الیوم، نتانیاهو به رغم آگاهی از ترس صهیونیستها در رویارویی با حزبالله اذعان کرد: اگر حزبالله تصمیم بگیرد وارد جنگ شود، اشتیاقش را برای جنگ دوم با ما نشان داده است. این ادعاها در حالی از سوی نتانیاهو مطرح میشود که رسانههای عبری در روزهای اخیر، بارها درباره گسترش درگیریها با ورود حزبالله لبنان به جنگ غزه هشدار داده و تصریح کرده بودند: حزبالله لبنان از راهبرد «تشویش» برای سردرگمی ارتش اسرائیل استفاده میکند؛ این جنبش در درگیریها، به هر آنچه میخواست رسیده و حتی تلآویو را از تبعات حمله زمینی به غزه ترسانده است. در این میان ارتش رژیم صهیونیستی و مسؤولان سازمانهای اضطراری آن، دیروز با تاکید بر کمک مالی کابینه به طرح تخلیه شهرکها، دستور تخلیه ۱۴ شهرک صهیونیستنشین جدید را به دلیل ترس از شروع جنگ با جنبش حزبالله لبنان، با توجه به تشدید تنشها در مرزهای شمالی صادر کردند.
از سوی دیگر یمن هم به اسرائیل هشدار داد. «عبدالعزیز بن حبتور» نخستوزیر دولت پیشبرد امور در یمن دیروز تأکید کرد صنعا با تمام توان، به کشتار مردم غزه توسط رژیم صهیونیستی پاسخ خواهد داد. نخستوزیر یمن تهدید کرد اگر حمله صهیونیستها به غزه ادامه یابد، کشتیهای اسرائیلی در دریای سرخ هدف قرار خواهند گرفت. این مقام یمنی در پایان تأکید کرد آمریکاییها موشکها و پهپادهایی را که از ۳ سمت فلسطین اشغالی شلیک شده بودند، رهگیری و بخشی از آن را سرنگون کردند ولی شماری، به هدف برخورد کرد.
ارسال به دوستان
صدور احکام بدوی عوامل رسانهای متهم در آشوبهای پاییز 1401؛ نیلوفر حامدی 7 سال حبس و الهه محمدی 6 سال حبس
مستند خبرچینی
* خبرنگاران آشوبطلب چگونه به آمریکاییها سرویس میدادند
گروه سیاسی: شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی پس از رسیدگی به پرونده متهمان نیلوفر حامدی و الهه محمدی، هر ۲ متهم را در ۳ عنوان اتهامی مجرم شناخت و رای خود را صادر کرد.
براساس رای صادره، الهه محمدی به اتهام همکاری با دولت متخاصم آمریکا به تحمل ۶ سال حبس، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور ۵ سال حبس و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به تحمل یک سال حبس محکوم شد.
نیلوفر حامدی نیز به اتهام همکاری با دولت متخاصم آمریکا به تحمل ۷ سال حبس، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور ۵ سال حبس و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به تحمل یک سال حبس محکوم شد.
همچنین، هر ۲ متهم خانمها محمدی و حامدی با توجه به اقدامات ضدامنیتی به استناد بندهای پ، ح و ذ ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲، به عنوان مجازات تکمیلی به مدت ۲ سال از عضویت در احزاب، گروهها، دستههای سیاسی و فعالیت در فضای مجازی، رسانهها و مطبوعات محروم شدند.
در رای دادگاه آمده است ایام بازداشت به استناد ماده ۲۷ قانون مجازات اسلامی کسر و محاسبه خواهد شد.
احکام صادره حضوری و ظرف ۲۰ روز در دادگاه تجدید نظر تهران قابل اعتراض است. در صورت تایید حکم از سوی دادگاه تجدید نظر، متهمان مجازات اشد (۶ سال حبس برای الهه محمدی و ۷ سال حبس برای نیلوفر حامدی) را تحمل خواهند کرد.
در پرونده هر دو فرد مذکور، مستندات اثباتشدهای از ارتباط با برخی نهادها و افراد مرتبط با دولت آمریکا وجود دارد که به صورت آگاهانه انجام میشده و اهداف ضدامنیتی را دنبال میکرده است.
در روزهای ابتدایی آشوبهای «زن، زندگی، آزادی» نیلوفر حامدی و الهه محمدی، خبرنگاران روزنامههای شرق و هممیهن، از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شدند. در حالی که جریان رسانهای آشوب و البته اصلاحطلبان سعی در ربط دادن بازداشت آنها به ماجرای فوت مهسا امینی داشتند، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در بیانیه تبیینی مشترکی که نسبت به اغتشاشات صادر کردند، به ارائه جزئیاتی از ماجرای دستگیری ۲ خبرنگار یادشده پرداختند؛ جزئیاتی که نشان از جاسوسی نیلوفر حامدی و الهه محمدی برای سرویسهای اطلاعاتی بیگانه داشت. در بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در ارتباط با اغتشاشات، با اشاره به دستگیری این دو آمده بود: «سرویسهای جاسوسی غربی و صهیونیستی، دورههای آموزش مربیان جنگهای ترکیبی برای تعداد قابل توجهی از عناصر مرتبط را برگزار کرده و به آنها ماموریت دادهاند بر مبنای آنها به صورت تشکیلاتی عمل کنند... متولی دورههای مذکور وزارت خارجه آمریکاست که از حمایت کامل سرویس جاسوسی CIA استفاده میکند... مفاد دورهها در فشردهترین تعبیر در چارچوب مؤلفههای جنگ ترکیبی و براندازی نرم تعریف میشود... انتشار نخستین عکس از مهسا امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن.ح» (نیلوفر حامدی) رخ داد که از آموزشدیدگان همین دورهها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از نخستین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته و به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهتدار پرداخت. همچنین است اقدامات «الف.م» (الهه محمدی) که با استفاده از همان پوشش با حضور فوری در شهرستان سقز، به تحریک اطرافیان مرحومه، کارگردانی برخی صحنهها و انعکاس اخبار و تصاویر جهتدار از مراسم تشییع، تدفین و تجمعات شکلگرفته در آن شهر به ایفای ماموریت پرداخت. این فرد نیز آموزشدیده دورههای رژیم مافیایی آمریکا در کشورهای خارجی است».
در جریان اغتشاشات سال گذشته نیز که به بهانه فوت مهسا امینی آغاز شد، این 2 فرد به جای پوشش اخبار این حادثه به تحرکات معنادار خصوصا در ارتباط با خانواده مهسا امینی و وابستگان و نزدیکان وی پرداخته و سعی کردند با کارگردانی خاصی موج اخبار را به سمت اهداف سرویسهای بیگانه یعنی ایجاد اغتشاشات هدفدار که آموزش دیده بودند، هدایت کنند.
بنا بر گزارش فارس، در همین راستا این ۲ نفر برای القاسازی منفی، به خانواده مهسا امینی اطلاعات منفی و دروغ به دادند. به عنوان مثال، یکی از همین 2 خبرنگار عکس سیتی مغز مهسا امینی را به یک متخصص مغز و اعصاب نشان میدهد و این پزشک نیز بیان میکند آثاری از ضربه و آسیب با شیئی سخت به سر مهسا امینی در این عکسها دیده نمیشود اما این فرد برای تحریک خانواده امینی به دروغ ادعا میکند متخصص گفته است به سر مهسا ضربه خورده است. از سوی دیگر طبق شنیدهها در حالی که خانواده امینی مطرح میکرد وی سوابق بیماری دارد اما این 2 برای تحریک این خانواده، جاری شدن خون از گوش آن مرحوم در زمان بستری در بیمارستان را حاکی از ضربه شیئی سخت به سر توصیف میکردند، درحالی که این موضوع یکی از عوارض و آثار بیماری مهسا امینی بوده است.
این افراد خوراک خبری سفارشی معاندین را نیز تولید میکردند و وبسایت «دیدهبان آزار» (برای سیاهنمایی مربوط به وضعیت زنان ایرانی راهاندازی شده است) که سردبیر آن فردی دوتابعیتی ایرانی - انگلیسی با نام «غنچه قوامی» است، بلافاصله تولیدات این ۲ نفر را پوشش میداد.
چنانکه در یکی از تماسهایی که از الهه محمدی و غنچه قوامی منتشر شده، وی به تشریح اقدامات خود در راستای تحریک خانواده و اطرافیان مهسا امینی برای تشویش اذهان عمومی جامعه میپردازد.
* جاسوسهایی که لباس خبرنگاری به تن داشتند
سرویسهای جاسوسی همواره سعی دارند افراد مختلف را به استخدام خود درآورند تا مخفیانهتر و مطلوبتر به اطلاعات مهم مد نظر خود دست یابند که در این میان، خبرنگاران به دلیل موقعیت شغلی و اجتماعی خود، از جایگاه ویژهای برخوردارند. شناسایی و بازداشت چندین جاسوس - خبرنگار در سالهای گذشته نیز نشان از آن دارد که سرویسهای جاسوسی بیگانه، از جمله سیا و «امآی6» برای پیشبرد اهداف ضدایرانی خود حساب ویژهای روی خبرنگاران باز کردهاند.
معصومه علینژاد قمیکلایی، ملقب به مسیح علینژاد در سالهای گذشته یکی از مهمترین بازوهای رسانهای جریان اپوزیسیون برای فعالیت علیه جمهوری اسلامی ایران بود. علینژاد خبرنگاری را از سال ۱۳۷۸ با روزنامه «همبستگی» آغاز کرد و بعد از آن خبرنگار پارلمانی خبرگزاری «ایلنا» در مجلس ششم بود که به دلیل بیاحترامی به قوانین و سرقت اسناد اداری محرمانه، از مجلس هفتم اخراج شد و همین امر علینژاد را طعمه خوبی برای سرویس جاسوسی انگلیس قرار داد تا از وی یک جاسوس تربیت کنند و از همان زمان بود که وی به دام MI6 افتاد. او که از دهه ۸۰ شروع به فعالیت علیه جمهوری اسلامی کرده بود، در سالهای اخیر همکاری بیشتری با سرویسهای جاسوسی کشورهای غربی داشت به حدی که اجازه ملاقات با وزیر خارجه آمریکا و رئیسجمهور فرانسه را نیز پیدا کرد.
نیما زم با نام اصلی روحالله که فعالیت رسانهای خود را در دهه هشتاد آغاز کرد و بعدها با تحریریه سحامنیوز (سایت حزب اعتماد ملی) همکاری میکرد، بعد از رخدادهای پس از انتخابات آن سال بازداشت شد. او خرداد ۱۳۹۰ با پاسپورت خودش از مرز قانونی گذشت و به مالزی رفت اما پس از این سفر به «فرار» متهم شد.
زم که از مالزی به ترکیه و از آنجا به فرانسه پناهنده شد، همکاریاش با سحامنیوز قطع شد و آمدنیوز را تأسیس کرد. عمده فعالیت رسانهای آمدنیوز انتشار و اشتراکگذاری اخبار تحریف شده، جعلی و کذب پیرامون اتفاقات داخلی ایران با هدف القای نادرست موضوعات به افکار عمومی و ایجاد تشنج در جامعه ایران بود؛ زم برای این مزدوری مبالغ هنگفتی را از جانب مرتبطان سرویسهای جاسوسی بیگانه به جیب میزد؛ این موضوعی بود که همکاران سابقش در چندین نوبت بر آن صحه گذاشتند بهگونهای که نامبرده نه تنها در داخل ایران میان فعالان سیاسی و رسانهای به عنوان فردی منفور و خائن شناخته میشد بلکه در میان همپالگان خارجنشینش نیز از او به عنوان فردی فاسد و حریص پول یاد میشد.
پیمان عارف، کارشناس بیبیسی فارسی و شریک سابق زم طی ویدئویی که اوایل اسفندماه ۹۵ منتشر شد، برای نخستین بار درباره پشت پرده سایت و کانال ضدایرانی آمدنیوز و چگونگی حمایت «نیابتی» یک سازمان جاسوسی بیگانه از این سایت و کانال سخن گفت.
عارف در ویدئو مزبور تصریح میکند، آمدنیوز پروژه مفصلی است که سازمانهای جاسوسی بیگانه، با کارگزاری و مزدوری زم که در پاریس مستقر است، نه علیه جمهوری اسلامی بلکه علیه ایران بهکار بستهاند.
* بازداشت مأمور سیا در ایران
بازداشت رکسانا صابری در بهمن سال ۱۳۸۷ نیز یکی از پر سر و صداترین پروندههای جاسوسی در ایران به شمار میرفت. صابری که تابعیت ایرانی - آمریکایی داشت، از پدری ایرانی و مادری ژاپنی در داکوتای شمالی متولد شده و از سال 83 (۴ سال قبل از دستگیری) در ایران با مجوز دولت برای رسانههایی چون رادیوی عمومی آمریکا انپیآر و بیبیسی مشغول کار بود. پس از بازداشت صابری، رسانههای غربی مدعی شدند او در حال مطالعه برای تکمیل تحصیلات خود در رشته مطالعات ایران و روابط بینالملل در سطح فوقلیسانس و همچنین نوشتن کتابی درباره ایران بوده است اما این در حالی بود که وی به عنوان «مترجم» در مجمع تشخیص مصلحت نظام کار و فعالیت میکرد و در حال جمعآوری «اسناد محرمانه» درباره حمله عراق به آمریکا بود. چنانکه روزنامه آمریکایی لسآنجلستایمز در گزارشی درباره رکسانا صابری نوشت: او در حال جمعآوری اطلاعاتی مربوط به جنگ آمریکا در عراق بوده است.
* شاهمهرهای به نام جیسون رضاییان
اواخر تیرماه 93 «جیسیون رضاییان» خبرنگار «واشنگتنپست» به همراه همسرش «یگانه صالحی» و یک عکاس خبری و همسر این عکاس که با رضاییان همکاری میکردند، توسط ماموران امنیتی در تهران به جرم جاسوسی بازداشت شدند. زوج دوم مدتی بعد آزاد شدند و همسر جیسون رضاییان که خبرنگار روزنامه انگلیسیزبان نشنال مستقر در امارات عربی متحده بود، مهرماه همان سال به قید وثیقه آزاد شد.
جیسون رضاییان که از سال ۲۰۱۲ به عنوان خبرنگار در ایران فعالیت میکرد، تابعیت دوگانه ایرانی - آمریکایی داشت و از همین رو با گذرنامه ایرانی خود وارد خاک کشورمان شده بود.
بهرغم جوسازی شدید مقامات آمریکایی و جریان غربگرا در ایران مبنی بر بیگناهی جیسون رضاییان، اتهامات سنگین امنیتی که متوجه وی بود، عبارت بود از نفوذ در اماکن مهم دولتی، افشای برنامههای «ضدتحریمی ایران» از جمله هویت واسطههای تجاری و ماهیت شرکتهای همکار ایران در پروسه دور زدن تحریمها و البته جاسوسی از برنامه هستهای ایران.
رضاییان مدتی مسؤول پایگاه اطلاعاتی آمریکاییها در تهران بود و از فردای دستگیری، آمریکاییها درخواست داشتند او آزاد شود، بویژه در پوشش مذاکرات هستهای جان کری مکرر از وزیر وقت امور خارجه کشورمان درخواست میکند تلاش کنید جیسون آزاد شود. در یکی از جلسات نیز ظریف در پاسخ به اصرار آمریکاییها میگوید در تهران او را جاسوس میخوانند و جان کری در پاسخ میگوید «نه! او جاسوس نیست بلکه یک خبرنگار است».
اما فقط آمریکاییها نبودند که خواستار آزادی بیقید و شرط جاسوسشان بودند. در داخل کشور نیز از وزیر امور خارجه گرفته تا مشاور عالی رئیسجمهور، با اظهارات و مصاحبههایشان، سعی در بیگناه جلوه دادن جیسون رضاییان داشتند. جواد ظریف در سخنرانی خود که در ایام بازداشت جیسون رضاییان در دانشگاه نیویورک ایراد کرده بود، در ارتباط با موضوع این جاسوس آمریکایی خطاب به حضار آمریکایی گفته بود: «متاسفانه دوست شما و دوست من، جیسون، به یک جرم خیلی جدی متهم شده و من امیدوارم تبرئه شود اما او باید در دادگاه با اتهاماتش روبهرو شود. او شهروند ایران است. باعث تاسف است که یک عامل پایینرتبه سعی کرده از او بهرهبرداری کند».
* خبرنگار تایم که جاسوسی میکرد
رضا رفیعی، روزنامهنگار و نماینده «مجله تایم» در ایران بود که اوایل تیرماه سال 88 - در روزهای ابتدایی آغاز شورش اصلاحطلبان علیه جمهوریت - توسط نیروهای امنیتی به اتهام جاسوسی دستگیر شد. وی به اقدام علیه امنیت ملی کشور از طریق جاسوسی به نفع بیگانگان و اجانب، تلاش جهت راهاندازی شبکههای غیرقانونی ماهوارهای خصوصی برای «حزب اعتماد ملی» و برقراری ارتباط با عناصر وابسته به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و امارات عربی متحده متهم شده بود. رفیعی بعد از انتخابات با حضور مستقیم در اغتشاشات 88، گزارش لحظه به لحظه حوادث و شلوغیهای تهران را از طریق عکسبرداری و تصویربرداری به وسیله تلفن ماهوارهای، ایمیل و سایت فیسبوک به خارج از کشور و به عناصر و عوامل سرویسهای جاسوسی آمریکا و امارات عربی متحده منتقل میکرد. همچنین وظایفی از جمله جمعآوری اطلاعات آثار اجتماعی و اقتصادی ناشی از تحریمهای آمریکا در ایران و انتخابات برای شبکههای ماهوارهای و نفوذ در احزاب سیاسی و تاسیس NGO با هدف تاثیرگذاری و استحاله چهرههای سیاسی در راستای براندازی نرم را برعهده داشت. این جاسوس به مدت 2 سال به عنوان «منبع کددار» با اخذ حقوق ماهانه برای سرویس امارات که به طور مستقیم با سرویس اطلاعات آمریکا و انگلیس مبادلات اطلاعاتی دارد، فعالیت میکرد که دادگاه بدوی برای این اتهامات، او را به ۷ سال زندان محکوم کرد؛ این حکم در دادگاه تجدیدنظر به 3.5 سال حبس قطعی تعزیری کاهش یافت. وی پس از حدود 2 سال حبس، خرداد سال 90 از زندان آزاد شد.
نیلوفر حامدی و الهه محمدی نیز دست کمی از این افراد ندارند. همانطور که جیسون رضاییان جاسوس سرویسهای بیگانه علیه ایران بود، این ۲ خبرنگار هم پروژه غرب علیه ایران را دنبال میکردند. حامدی و محمدی نه نخستین خبرنگاران وابسته به سرویسهای جاسوسی هستند و نه آخرین آنها خواهند بود.
ارسال به دوستان
مواضع آمریکا و اروپا در قبال حملات وحشیانه به غزه، همه ارزشهای غرب را به چالش کشید
حقیقتی که روشن شد
حسین کیامنش: حملات بیوقفه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، وارد هفدهمین روز خود شد. بیش از 4 هزار و ۲۰۰ فلسطینیدر جریان بمباران بدون توقف اسرائیل به شهادت رسیده و هزاران نفر زخمی شدهاند. بخش قابل توجهی از این آمار را کودکان و زنان تشکیل میدهند. جنایات جنگی اسرائیل علیه فلسطین موج گستردهای از واکنش منفی و محکومیت مردم سراسر دنیا را به همراه داشته و تجمعات متعددی در کشورهای مختلف، در حمایت از فلسطین برگزار شده است اما این یک روی ماجراست. در طرف دیگر شاهد حمایت آمریکا و دولتهای اروپایی از رژیم صهیونیستی هستیم؛ حمایتهایی که از بیانیهها و اظهارنظر پشت تریبون فراتر رفته و وارد مرحله ارسال کمکهای نظامی و تسلیحاتی به سرزمینهای اشغالی شده است. در چنین شرایطی، سازمان ملل و نهادهای بینالمللی نیز در بیعملی تمام به سر میبرند و صرفا نسبت به نسلکشی مردم فلسطین توسط رژیم صهیونیستی ابراز تأسف میکنند. این انفعال و بیتفاوتی سازمان ملل، حداقل در داخل کشورمان صدای همه گروههای سیاسی، از جمله اصلاحطلبان را هم در آورده است.
با توجه به همه اینها، اتفاقات اخیر فلسطین، حمایت صریح و آشکار دولتهای غربی از اسرائیل و بیعملی سازمان ملل و دیگر نهادهای مدعی صلح و حقوق بشر، از 2 منظر قابل توجه است.
* مفاهیمی که سراب بود
حقوق بشر، انساندوستی، صلح و آزادی بیان، مفاهیمی است که در طول 2 هفته گذشته، بارها و بارها توسط غربیها به لجن کشیده شدهاند. برای آمریکا و اروپاییها، حقوق بشر زمانی معنا دارد که پای شهروندان چشمآبی خودشان در میان باشد و اگر هزاران نفر از مردم فلسطین زیر بمباران رژیم صهیونیستی جان خود را از دست بدهند، ارتباطی با این مقوله غرب ساخته ندارد. در همین رابطه میتوان به بمباران بیمارستان غیرنظامی الاهلی (المعمدانی) غزه اشاره کرد. در پی بمباران این بیمارستان توسط ارتش اسرائیل، صدها نفر از زخمیهای بستری در بیمارستان و همچنین افرادی که برای در امان ماندن از حملات صهیونیستها به بیمارستان پناه برده بودند، به شهادت رسیدند. اساسا حمله به مراکز غیرنظامی از جمله بیمارستانها و مدارس در هر جنگی مذموم، غیرقابل قبول و غیرقابل دفاع است. البته انجام چنین جنایتی از سوی رژیم کودکش صهیونیستی دور از انتظار نبود. صهیونیستها پیش از این و در سالهای گذشته نیز سابقه حمله به بیمارستانها و دیگر مراکز غیرنظامی را داشتند اما آمریکا و اروپا در پی حمله اخیر اسرائیل به بیمارستان الاهلی نشان دادند جنایتهای ضدانسانی برآمده از خوی وحشیگری و روحیات بدوی هم میتواند قابل دفاع باشد. جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در واکنش به اقدام ضدبشری بمباران بیمارستان توسط رژیم صهیونیستی با پررویی هر چه تمام گفت: مطابق اطلاعاتی که وزارت دفاع این کشور به آن دست یافته، رژیم صهیونیستی مسؤول انفجار در بیمارستان المعمدانی در غزه نبوده است. بایدن همچنین در دیدار با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز مدعی شده بود حمله به بیمارستان کار رژیم صهیونیستی نبوده است.
اغلب دولتهای اروپایی نیز مواضعی مشابه آمریکا داشتند. اگر چه نسبت به بمباران بیمارستان و کشتار غیرنظامیها ابراز ناراحتی کردند اما با اتخاذ موضعی دوپهلو و بدون سخن گفتن از جنایت صهیونیستها، به صورت تلویحی انگشت اتهام را به سمت حماس نشانه گرفتند.
رژیم صهیونیستی به دلیل تبعات منفی جنایتش که در افکار عمومی ایجاد شد، پس از اذعان اولیه نسبت به انهدام بیمارستان، با تولید اخبار دروغ و جعل ویدئو، نیروهای مقاومت فلسطین را عامل حمله به بیمارستان المعمدانی معرفی کرد. رسانههای غربی و شبکههای فارسیزبان خارجنشین پشت دست اسرائیل بازی کردند و با بازنشر محتوای کذب و جعلی، پروژه تطهیر چهره ضدبشری اسرائیل را دنبال کردند.
مفهوم صلح هم زمانی رنگ پیدا میکند و از سوی اروپا و آمریکا پیگیری میشود که در جهت تامین منافع غرب باشد. چنانکه در روزهای اخیر شاهد اقدام شورای امنیت سازمان ملل برای تصویب قطعنامه آتشبس فوری برای ایجاد توقف در حملات مداوم رژیم اشغالگر قدس علیه غزه بودیم که با وتوی آمریکا ناکام ماند.
علاوه بر این، تاکنون نیز هیچ تلاشی از دولتهای غربی و آمریکا برای توقف ماشین کشتار رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین انجام نشده است.
مفهوم «آزادی بیان» نیز در روزهای گذشته به مسلخ برده شد. آزادی برای ابراز عقیده و صدایی است که در جهت تامین منافع غرب و صهیونیستها باشد. این مانیفست رسانههای آمریکایی و اروپایی است که نمود آن را میتوان در نحوه پوشش اخبار جنایت جنگی اسرائیل علیه مردم بیدفاع غزه مشاهده کرد.
اتفاقاتی که در غزه رخ میدهد، به اصلیترین محور خبری بسیاری از رسانههای دنیا تبدیل شده است. با این حال تعداد معدودی از رسانههای بینالمللی به مخابره بیطرفانه حوادث میپردازند. در مقابل جریان رسانهای غرب، چه انگلیسیزبان و چه فارسیزبان خارجنشین، ارائه تصویری یکطرفه، روایتی جانبدارانه از روند درگیریها، تحریف واقعیت و دروغسازی به نفع رژیم کودککش صهیونیستی را در دستور کار قرار دادهاند.
این رسانهها در کنار پیشبرد پشتیبانی از اسرائیل، هر صدای آزادیخواه و جنگستیزی را خفه میکنند. در همین رابطه میتوان به اقدام شبکه سلطنتی بیبیسی اشاره کرد؛ اقدامی که پوچ بودن ادعای آزادی بیان در غرب را فریاد میزند.
تعلیق 6 خبرنگار شبکه بیبیسی به خاطر حمایت از فلسطین، اخراج کاریکاتوریست گاردین به دلیل طراحی کاریکاتور نتانیاهو در کنار حذف محتوای ضدصهیونیستی در شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک بخوبی چهره ضد آزادی بیان امپراتوری رسانهای غرب را نمایان کرد.
در کنار این موارد باید به اتخاذ مشی سرکوب حامیان فلسطین در اروپا را نیز اضافه کرد. تعدادی از کشورهای اروپایی از جمله آلمان و فرانسه هرگونه تجمع حمایتی از فلسطین و ضدصهیونیستی را ممنوع اعلام کردهاند.
رنگ باختن مفاهیم انساندوستانه در غرب و نهادهای بینالمللی حتی صدای جریان غربگرای داخلی ایران را هم درآورده است؛ جریانی که همواره با تمجید از ژستهای حقوق بشری غرب، از آمریکا و اروپاییها برای ایران بت دستنیافتنی ساخته بود و آمال و آرزوهای خود را در تمدن غرب جستوجو میکرد، اکنون متوجه شده مفاهیمی مثل حقوق بشر و صلح در غرب، سرابی بیش نیست. بهترین اذعان به پوچ بودن بشردوستی را محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه داشت. وی در واکنش به بمباران بیمارستان المعمدانی در غزه توسط رژیم صهیونیستی که زیر سایه حمایتهای آمریکا و دولتهای اروپایی انجام شد، در حساب کاربری خود نوشت: «مماشات با جنایتکاران جنگی اسرائیل که در واقع همان نازیهای دوباره متولدشده هستند، باعث تشدید وحشیگری شده است. شرم بر غرب، شرم بر سازمان ملل، ننگ بر دنیا».
* دنیای امروز دنیای موشکهاست نهگفتمانها
از آغاز جنایت جنگی اسرائیل در غزه، خیل تسلیحات نظامی از طرف آمریکا و اروپا به سوی سرزمینهای اشغالی گسیل شد. اعزام 2 ناوگروه آمریکایی به منطقه برای پشتیبانی احتمالی از ارتش رژیم صهیونیستی نیز بخشی از این کمکها بود. با این حال اسرائیل تاکنون نتوانسته حمله زمینی به نوار غزه را آغاز کند و ورود به غزه را فعلا به حالت تعلیق درآورده است. اگرچه از ابتدای آغاز بمباران مردم فلسطین، مقامات رژیم صهیونیستی سخن از ورود زمینی به غزه را پیش کشیدند اما به طور مشخص هشدار ایران مبنی بر اینکه در صورت تداوم جنایات، محور مقاومت دست به کار خواهد شد، منجر به عقبنشینی صهیونیستها شد. این در شرایطی است که رد و بدل پیامهای دیپلماتیک سران کشورهای عربی و محکومیتهای کاغذی جنایات اسرائیل، تاکنون نتیجهای در بر نداشته است.
نکته دیگر که در اتفاقات اخیر فلسطین به چشم آمد، خوی توحش رژیم صهیونیستی که پشت گرم به تسلیحات نظامی و هستهای است، بود. ارتش اسرائیل با هزاران تن انواع بمبها، به جنگ مردم بیدفاع فلسطین رفته است. حالا سوالی که مطرح میشود این است: رویارویی احتمالی رژیم صهیونیستی و حامیان غربیاش با ایران چگونه خواهد بود؟ واضح است ایران باید به لحاظ نظامی و تسلیحاتی به قدری توانمند باشد تا در مقابل رژیم اشغالگر قدس بازدارندگی ایجاد کند. خصوصا در شرایطی که این رژیم، جمهوری اسلامی را اصلیترین و مهمترین تهدید علیه موجودیت خود میداند و طی سالهای گذشته نیز از هیچ اقدام خرابکارانهای علیه ایران دریغ نکرده است. ترور دانشمندان هستهای و خرابکاری در صنایع دفاعی و موشکی از جمله اقدامات ضدایرانی در طول این سالها بوده است؛ اقداماتی که در جهت تضعیف صنایع دفاعی و هستهای ایران انجام شد.
با توجه به این موارد باید گفت برخلاف باور جریان غربگرا، دنیای امروز نه دنیای گفتمانها که دنیای موشکهاست. این توانایی نظامی است که میتواند در مقابل توحش صهیونیستها بازدارندگی ایجاد کند.
ارسال به دوستان
درخواست وزارت راه از وزارت صمت برای الزام احراز هویت و قاعدهمند شدن درج آگهی در سکوهای فروش برخط
سکوهای پرش قیمت مسکن!
گروه اقتصادی: سکوهای فروش آنلاین در صورت عدم نظارت میتواند محل بکری برای فعالیت سوداگران و سفتهبازانی باشد که به دنبال افزایش قیمت مسکن هستند.
به گزارش «وطن امروز»، وزارت راه و شهرسازی از ابتدای سالجاری با سیاستهای مختلف در پی آن بوده تا از التهابات و هیجانات بازار مسکن بکاهد که نخستین گام در این مسیر برخورد با بنگاههای غیرمجاز بود. در این راستا تنها در استان تهران 1400 واحد مشاور املاک تعطیل شد یا در شهر پردیس بیش از 100 بنگاه املاک به همین سرنوشت دچار شدند.
از سوی دیگر وزارت راه و شهرسازی برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن جدیتر از گذشته وارد عمل شد به طوری که در حال حاضر بیش از 1.8 میلیون واحد مسکونی در حال ساخت است و از سوی دیگر اخبار بسیار مثبتی از تخصیص 900 هزار قطعه واحد زمین در سراسر کشور به گوش میرسد.
بحث رایگانسازی ثبت قراردادهای اجارهبها نیز باعث شفافیت در این زمینه شد و توانست تا حدودی در میزان اجارهبها تاثیرگذار باشد و دست مشاوران املاک را برای افزایش در این ناحیه ببندد.
تمام این موضوعات باعث شده میزان تورم انتظاری بخش مسکن کاهشی شود. در عین حال این نکته را نباید از یاد برد که شرایط اقتصادی کشور نیز در نیمه اول سال جاری نسبت به دهه 90 بهبود نسبی داشته و شاخص قیمتها کمنوسان بوده است.
حالا تنها پاشنه آشیل مدیریت بازار مسکن که از اختیار وزارت راه و شهرسازی خارج است، سکوهای فروش آنلاین است که بدون نظارت هر طور که میخواهند اقدام به قیمتگذاری میکنند.
بر این اساس وزارت راه و شهرسازی در نامهای به وزارت صمت خواستار اعمال مصوبات پنجگانه جهت ساماندهی و مدیریت سکوهای انتشار برخط فروش املاک شد و تاکید کرد پس از تاریخ یکم مرداد 1402، در صورت عدم اعمال ضوابط پنجگانه، این سکوها مجاز به انتشار آگهی مسکن نیستند.
مشخص است ساماندهی و مدیریت سکوهای برخط انتشار آگهی املاک مسکونی در دستور کار وزارت راه و شهرسازی قرار گرفته است. در این راستا پس از جلسه دفتر معاون اول رئیسجمهوری درباره اجرای بند 3 تصمیمات جلسه نظارت بر ساماندهی بازار مسکن جهت مدیریت سکوهای انتشار برخط آگهیهای املاک مسکونی، وزارت راه و شهرسازی در نامهای به وزارت صمت خواستار اجرای 5 مصوبه به منظور بهبود شرایط درج آگهی در سکوها شد.
سکوهای برخط فروش املاک شامل نرمافزارهایی نظیر، کلید، دیوار، شیپور و... است که امکان ثبت اینترنتی آگهی فروش املاک را در اختیار کاربران قرار میدهد.
بر اساس این نامه، وزارت راه و شهرسازی خواستار احراز هویت اشخاص ثبتکننده آگهی در سکوها توسط سامانه دولت الکترونیک شده است. همچنین این وزارتخانه درخواست کرده واحدهای مسکونی ثبت شده در سامانه املاک کشور، در سکوهای برخط به صورت متمایز (تیک آبی) نمایش داده شود. علاوه بر این صرفا مشاوران املاک دارای مجوز نسبت به ثبت آگهی در سکوهای مذکور اقدام کنند.
در این نامه آمده است: درباره پیشفروش واحدهای مسکونی در دست ساخت، صرفا آن دسته از واحدهایی امکان ثبت در سکوهای انتشار برخط آگهی را دارند که حسب قانون پیشفروش ساختمان، مالکان آنها مجوز لازم را از وزارت راه و شهرسازی اخذ کرده باشند و این مجوز در زمان ثبت آگهی بارگذاری شود. طبق جزئیات نامه درخواست وزارت راه و شهرسازی، باید در سکوهای انتشار آگهی، از ثبت و انتشار آگهی فروش امتیاز واحدهای طرحهای حمایتی مسکن از جمله طرح نهضت ملی مسکن و واحدهای نیمهتمام مسکن مهر بدون قرارداد اختصاص واحد مورد تأیید وزارت راه و شهرسازی جلوگیری شود.
این نامه که توسط معاونت مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی تهیه شده، خواستار اجرای موارد پنجگانه تا تاریخ یکم مرداد 1402 بوده و در غیر این صورت بخش مسکن تا زمان اعمال ضوابط ابلاغی باید از سکوها حذف شود.
* 55 درصد آگهی سکوهای فروش برخط بر اساس اطلاعات غلط است
فرهاد صادقی، کارشناس مسکن گفت: نتایج یک بررسی نشان میدهد بستر فروش برخط به جولانگاه دلالان مسکن بدل شده و 55 درصد آگهیهای ثبت شده در سکوهای برخط بر اساس اطلاعات غلط است.
به گزارش فارس، راهکار ساماندهی سکوهای فروش برخط به عقیده کارشناسان اتصال این سکو به بانکهای اطلاعاتی و حاکمیتی است و اساسا نباید امکان ثبت ملک بدون وجود خارجی منتفی شود و همچنین صاحبخانه قادر به آگهی مسکن خود باشد.
همچنین راهکار حذف مسکن از آگهی سکوها راهکار صحیحی نبوده و میتواند در بلندمت نتایج نامطلوبی از جمله کاهش شفافیت بازار مسکن را به همراه داشته باشد.
* یه دیواره که پشتش هیچی نداره!
در سالهای اخیر بازار مسکن کشور شاهد ایفای نقش یک بازیگر جدید و صدالبته تاثیرگذار است؛ تا پیش از این خریداران، مشتریان و مشاوران املاک و در مقطعی کوتاه آگهی روزنامهها تنها طرفین یک خرید و فروش و اجاره یک واحد مسکونی بودند اما حالا سامانههای هوشمند به عنوان ابزاری در دسترس در حال نقشآفرینی در بازار مسکن هستند. با وجود اینکه این پلتفرمهای هوشمند با فلسفه وجودی ارتباط مستقیم بین مشتری و فروشنده به وجود آمدند تا به نوعی نقش واسطه و دلالی را کاهش دهند اما حالا خود آتشبیار معرکه شدهاند و سودجویان با بهرهگیری از آنها اقدام به سوداگری، قیمتسازی و حتی در برخی موارد کلاهبرداری میکنند. یکی از ایرادات این پلتفرمها -که اصلیترین آنها «دیوار» است- آن است که هویت عرضهکنندگان احراز نمیشود و در این بین اغلب عرضهکنندگان بویژه در حوزه مسکن، دلالان هستند. از سوی دیگر هیچ بازه منطقی و کارشناسی برای قیمتگذاری واحدهای مسکونی وجود ندارد و عرضهکنندگان با آزادی تمام و کمال میتوانند اقدام به قیمتگذاری موهوم کالای خود کنند؛ البته قیمتگذاری روی ملک یکی از حقوق مالک به حساب میآید؛ اما این حق در شرایطی است که تمام ویژگیها و بایستههای یک بازار موجود باشد. این یعنی عرضه و تقاضا ضمن شفافیت یک ارتباط معنادار با یکدیگر داشته باشند، نه مانند شرایط کنونی که به زعم کارشناسان برای رسیدن به تعادل در بازار حداقل به 10 میلیون واحد مسکونی جدید نیاز است. فارغ از بحثهای اقتصادی در پلتفرمهای بومی فروش مسکن، برخی عرضهکنندگان که اغلب آنها دلالان هستند با انتشار تصاویری غیرواقعی و مصنوعی به دنبال اغوای مشتریان هستند که پس از مراجعه حضوری، خریداران متوجه آن میشوند.
***
نمونههای مشابه خارجی چگونه عمل میکنند؟
گروه معروف Zillow شرکت خرید و فروش ملک به صورت آنلاین واقع در ایالات متحده آمریکاست. زیلو بستری را فراهم کرده است تا خریدار و فروشنده به صورت مستقیم و بدون واسطه به مبادله کالا بپردازند. زیلو همچنین با طراحی سیستم احراز هویت، همه فروشندگان را ملزم به احراز هویتشان میکند تا بدین وسیله دلالان و سفتهبازان نتوانند آزادانه به بازارسازیهای کاذب بپردازند. همچنین زیلو با استفاده از سیستم هوش مصنوعی خود، قیمت حدودی و منصفانه هر یک از واحدها و منازل ارائه شده را تخمین میزند تا خریداران با چشمانی باز به ارزیابی آگهیهای درج شده در این بستر بپردازند. به نظر میرسد پلتفرمهای مشابه داخلی نیز میتوانند با الزام کاربران نسبت به احراز هویت خود، علاوه بر جلوگیری از جولان دلالان و واسطهها در بازار مسکن، قیمتهای ارائهشده در این اپلیکیشنها را به قیمتهایی واقعیتر نزدیک کنند. همچنین میتوان با هدف واقعیتر شدن قیمتها، با اتصال بسترهای داخلی خرید و فروش مسکن به سامانه جامع املاک و اسکان، میانگین قیمت مسکن در منطقه مربوط به هر آگهی و قیمت تخمینی بر اساس دادههای این سامانه را به کاربران نمایش داد.
ارسال به دوستان
سازمان وظیفه عمومی فراجا اعلام کرد
کاهش ۳ ماهه خدمت سربازی
سازمان وظیفه عمومی فراجا در اطلاعیهای اعلام کرد: با پیشنهاد ستاد کل نیروهای مسلح و تصویب فرمانده معظم کل قوا مدظلهالعالی، مدت خدمت دوره ضرورت همه سربازان حین خدمت و مشمولانی که از این پس به خدمت اعزام میشوند به مدت 3 ماه کاهش یافت. در اطلاعیه سازمان وظیفه عمومی فراجا آمده است: در راستای اجرای طرح تحول خدمت وظیفه عمومی و به منظور ایجاد عدالت در مدت خدمت دوره ضرورت، متناسب با محل خدمت و نوع ماموریتهای محوله، با پیشنهاد ستاد کل نیروهای مسلح و تصویب فرمانده معظم کل قوا مدظلهالعالیمدت خدمت دوره ضرورت سربازان حین خدمت و مشمولانی که از این پس به خدمت اعزام میشوند ۳ ماه کاهش یافت. برابر جزئیات اعلامشده در این اطلاعیه آمده است: تمام سربازانی که برابر مفاد و شرایط این ابلاغیه به خدمت اعزام و به صورت بومی یا غیربومی و با ماموریتهای مختلف در سازمانهای نیروهای مسلح بهکارگیری شده یا از این پس بهکارگیری میشوند، از این کاهش برخوردار شده و مدت زمان خدمت آنها از حداقل ۱۴ ماه و متناسب با محل خدمت و مسافت آن تا محل سکونت و همچنین ماموریتهای محوله در مناطق عملیاتی یا عادی تا حداکثر ۲۱ ماه محاسبه میشود. البته مدت خدمت دوره ضرورت سربازان مامور به دستگاههای غیرنظامی در قالب امریه، برابر سنوات گذشته همچنان ۲۴ ماه تعیین شده است. در این اطلاعیه تاکید شده است: ملاک بومی یا غیربومی بودن سربازان بر اساس فاصله محل سکونت تا یگان خدمتی سربازان بوده و در صورتی که این مسافت کمتر از ۲۰۰ کیلومتر باشد، سرباز بومی و چنانچه این فاصله بیشتر از ۲۰۰ کیلومتر باشد سرباز غیربومی محسوب میشود.
ارسال به دوستان
عامل هتک حرمت قرآن کریم در سوئد پرچم رژیم صهیونیستی را در دست گرفت؛ بوسه شیطان بر پرچم صهیونیسم
کارفرما لو رفت
* مرداد امسال وزارت اطلاعات از عضویت سلوان مومیکا در موساد خبر داده بود
گروه سیاسی: سلوان مومیکا، پناهنده عراقیالاصل ساکن سوئد که پیشتر بارها به قرآن کریم اهانت کرده است، روز شنبه (۲۹ مهرماه) در استکهلم پایتخت سوئد با تکرار هتک حرمت قرآن کریم، پرچم اسرائیل را به دست گرفت و حمایت خود را از رژیم صهیونیستی اعلام کرد. مومیکا روز گذشته در حال بوسیدن پرچم اسرائیل با گستاخی تمام نسخهای از قرآن کریم را نیز لگدکوب کرد.
یک روز پیش از این اقدام، مومیکا اعلام کرده بود فردا پرچم اسرائیل را برافراشته، با اسرائیل اعلام همبستگی خواهم کرد و قرآن و پرچم فلسطین را هم در استکهلم به آتش خواهم کشید.
سلوان مومیکا اهل استان نینوا در شمال عراق و یک لیبرال، ملحد و افراطی است. او بنیانگذار حزب دموکراتیک سریانی و فرمانده یک گروه مسلح به نام صقور السریان بود.
وی سال ۲۰۱۷ به اتهام جنایت جنگی دستگیر و سپس با دخالت کشورهای غربی آزاد شد، به سوئد رفت و اکنون هم به یکی از احزاب تندروی این کشور پیوسته است.
مومیکا طی ماههای اخیر چند بار اقدام به قرآنسوزی کرد و واکنشهای زیادی را در جهان برانگیخت. مومیکا ۲۸ ژوئن در روز عید قربان در مقابل مسجد اصلی استکهلم این اقدام را با مجوز پلیس انجام داد. وی همچنین قرآنسوزی را مقابل سفارتخانههای کشورهای اسلامی از جمله عراق، ایران، ترکیه و مصر نیز تکرار کرد.
پس از این اقدامات مومیکا، مسلمانان جهان به ابراز نفرت و خشم او نسبت به اسلام و کتاب آسمانی پیامبر اکرم(ص) واکنش نشان دادند و از دولت سوئد خواستند نسبت به این قبیل اقدامات که خشم و نفرت را اشاعه میدهد، مقابله کنند. اعلام انزجار و اعتراض کشورهای اسلامی و سازمانهای منطقهای و بینالمللی نسبت به این اقدامات هتاکانه هم باعث نشد دولت سوئد اقدامی جدی در این زمینه و مقابله با اعمال نفرتپراکنانه مومیکا انجام دهد. دولت و مقامات سوئد که چند بار مدعی بررسی حقوقی و سیاسی این اقدامات در کشورشان شدهاند، در عمل به حمایت از جنایات علیه اسلام و تحریک احساسات مسلمانان جهان ادامه داده و حتی با بهانه و دستاویز آزادی بیان به وی مجوز قرآنسوزی و هتاکی نیز اعطا کردند.
جملگی این مسائل هم باعث شد اکنون، سلوان مومیکا پشتپرده تمام هتاکیها و نفرتپراکنیهایش نسبت به اسلام و قرآن کریم را برملا کند. در دست داشتن پرچم رژیم صهیونیستی آن هم در شرایطی که دولت اسرائیل به جنایت در فلسطین اشغالی اقدام میکند، خود حاوی پیامی است که ارتباط تنگاتنگ سلوان مومیکا با این رژیم را عیان میکند.
سامح عسکر، نویسنده مصری، استاد فلسفه و منطق و عضو کارگروه سازمان ملل برای صلح، پیش از این درباره رفتار سلوان مومیکا و هتاکیاش به قرآن کریم نوشته بود: این فرد جهان اسلام را تحریک میکند و الحاد را با حمایت از اسرائیل پیوند میزند، هرچند برخی ملحدان اروپایی در همبستگی با فلسطین ایستادهاند، اما رفتار این جوان را جز با نفرت نمیتوان توضیح داد.
این در حالی است که اقدامات ضدبشری رژیم صهیونیستی در کشتار زنان و کودکان و غیرنظامیان با عملیاتهای غیرانسانی چون بمباران بیمارستان المعمدانی، خشم مردم جهان اعم از مسلمان و غیرمسلمان را در پی داشت؛ خشمی که هر انسان آزادهای، با هر قومیت و آیینی، نتوانست آن را فروخورده و نسبت به اعمال ضدانسانی این رژیم سکوت کند.
سیر اقدامات این پناهنده عراقیالاصل ساکن سوئد، از قرآنسوزی و نفرتپراکنی نسبت به مسلمانان تا در دست داشتن پرچم اسرائیل و اعلام همبستگی با این رژیم که اقداماتش خشم مردم دنیا را برانگیخته است، بر این واقعیت صحه گذاشت که خط و ربط وی به کجا منتهی شده و فرمان قرآنسوزیای که اجرا کرد، از سوی چه کسانی صادر شده است. اقدام اخیر وی بهصورت کاملا شفاف و واضح نشان داد کارفرمای پروژه قرآنسوزی، هتاکی و نفرتپراکنی نسبت به اسلام، رژیم صهیونیستی است.
مردادماه امسال وزارت اطلاعات در بیانیهای، مستندات وابستگی سلوان مومیکا به رژیم صهیونیستی را منتشر کرد و از ارتباطات وی با موساد نیز پرده برداشت.
وزارت اطلاعات طی این بیانیه اعلام کرد سلوان مومیکا پس از متواری شدن از عراق به علت اقدامات ضدملی و تحرکات مشکوک، از چند کشور اروپایی درخواست اقامت میکند که پاسخی دریافت نمیکند، لذا تلاش گستردهای را برای تماس با رژیم اشغالگر قدس آغاز میکند. وی برای اثبات وفاداری و کارایی خود برای دستگاه جاسوسی صهیونیزم، کارنامهای از خویش ارائه و در این کارنامه، خود را از مهمترین معارضان دولت عراق معرفی میکند. همچنین ادعا میکند توسط جریان مقاومت اسلامی عراق به اتهام همکاری با رژیم اشغالگر قدس و تلاش برای تشکیل حکومت مستقل مسیحیان آرامی در استان نینوا، مدتی در بازداشت بوده است.
مومیکا برای اثبات ارادتش به رژیم اشغالگر قدس، تصاویری از خود با کلاه کیپا (کلاه کوچکی که یهودیان بر سر میگذارند) و تصویری از پرچم رژیم صهیونیستی را که در یکی از کلیساهای عراق کنار پرچم «اتحادیه دموکراتیک سریانی» نصب کرده بود برای صهیونیستها ارسال میکند.
دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیستی سال ۲۰۱۹ میلادی او را رسما به خدمت میگیرد و رابطی اطلاعاتی برایش تعیین میکند. ماموریت جاسوسی از مقرها و رهبران گروههای مقاومت عراق بویژه در استان نینوا از جمله ماموریتهای محوله به وی بوده است. مومیکا پس از خدمات فراوانش به دستگاه جاسوسی صهیونیستها، درخواست انتقال به یک کشور اروپایی را ارائه میدهد. عوامل رژیم صهیونیستی نیز با این ارزیابی که «مومیکا در قبال امکان اقامت در اروپا، به هر ماموریتی تن میدهد»، اقامت و سپس تابعیت پادشاهی سوئد، یعنی حیاط خلوت سرویس جاسوسی رژیم غاصب صهیونیستی را به او اعطا میکنند.
این بیانیه وزارت اطلاعات (که 3 مرداد 1402 منتشر شد) و اقدام اخیر سلوان مومیکا در هتاکی به قرآن کریم و حمایت از رژیم صهیونیستی، ارتباط تنگاتنگ و وابستگی او به رژیم صهیونیستی در پروژه هتاکی و نفرتپراکنی نسبت به اسلام و مسلمانان را به نحوی برملا کرد که برای مجریان این پروژه، نتیجهای معکوس نسبت به آنچه انتظار میکشیدند، در پی داشت.
همچنین اهداف برخی دولتها در دفاع همهجانبه و حمایت از سلوان مومیکا، آن هم با بهانه و دستاویز شعار آزادی بیان نیز در این پروژه مشخص شد. شعار آزادی بیان در حالی بود که دولتهای برخی کشورهای اروپایی با اعتراضهای گسترده به جنایتهای صهیونیستها و ایضا حمایت از فلسطین، مقابله کرده و خود بر گزینشی بودن این آزادی بیان صحه گذاشتند؛ جمعیت بزرگی که در نقاط مختلف اروپا از جمله انگلیس، آلمان و فرانسه با برگزاری تجمعهای عظیم با مردم غزه ابراز همدردی کردند اما با تلاشهای دولت و پلیس برای تضعیف و محدود کردن اعتراضها مواجه شدند. مسالهای که به تهدیدهای امنیتی و همچنین ممنوعیتهای گستردهای از سوی پلیس این کشورها نیز منتهی شد و اوج تناقضها را برملا کرد؛ تناقضی که از آزادی بیان تعریفی جدید ارائه داد.
ارسال به دوستان
مأموریت شکستخورده مکرون
حنیف غفاری: دستگیری طرفداران حماس در فرانسه و آلمان همگام با حمایتهای علنی اولاف شولتس و مکرون از رژیم کودککش صهیونیستی تشدید شده و پارلمان اروپا نیز مسیر برخورد با مخالفان صهیونیسم را به بهانه واهی یهودستیزی(!) فراهم ساخته است. رئیس جمهور فرانسه، در حمایت از نسلکشی در غزه سنگ تمام گذاشته و به بنیامین نتانیاهو تعهد داده است زمینهسازی لازم را جهت ایجاد حاشیهای امن برای کودککشی صهیونیستها فراهم سازد. رویکرد وقیح فرانسویها، حتی در داخل خاک این کشور نیز ظهور و بروز پیدا کرده است؛ جایی که هرگونه اعلام همبستگی با حماس و کودکان غزه ممنوع و در مقابل، حمایت از جنایات صهیونیستها به یک دستورالعمل حکومتی ـ رسانهای تبدیل شده است. یکی از موضوعاتی که طی روزهای اخیر مورد توجه محافل سیاسی ـ رسانهای غرب قرار گرفته، تماس تلفنی رئیسجمهور فرانسه با رئیسجمهور کشورمان بوده است.
مکرون در این تماس، نتوانست ترس و وحشت خود را از شکست تمامعیار صهیونیستها در مقابل مقاومت فلسطین کتمان کند. در مواضع مکرون، ترکیبی از نگرانی نسبت به حال و آینده رژیم اشغالگر قدس به چشم میخورد. وی در این تماس تلفنی، مواردی را مطرح کرده که هر یک از آنها قابلیت نقد و تحلیل دارد. رئیسجمهور فرانسه از یک سو نسبت به ورود دیگر گروههای مقاومت (خصوصا حزبالله لبنان) به جنگ غزه ابراز نگرانی کرده و از سوی دیگر، خواستار اقدامات تهران برای جلوگیری از شعلهور شدن جنگ در منطقه شده است. درباره اظهارات مکرون، ۲ نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد؛ نخست اینکه قطعا تماس تلفنی مکرون، با هدف تقویت مواضع مقاومت صورت نگرفته است! درفرامتن این تماس تلفنی، تلاش پاریس برای تنفس مصنوعی به صهیونیستها خودنمایی میکند، بنابراین تاکید مکرون مبنی بر عدم ورود حزبالله و دیگر گروههای مقاومت به معادله نبرد، انعکاسی از نگرانی مطلق تلآویو نسبت به این موضوع تلقی میشود. قطعا جنگ ترکیبی علیه رژیم جعلی صهیونیستی، با ورود گروههای مقاومت به این عرصه پیچیدهتر خواهد شد. در شرایطی که حماس یک تنه با تحمیل شکست به تلآویو در عملیات توفان الاقصی موازنه نبرد را به سود خود رقم زد، وحشت صهیونیستها نسبت به ورود بازیگران جدید به صحنه نبرد قابل درک است!
در این میان نتانیاهو به رئیسجمهور غیرمستقل و ناتوان فرانسه ماموریت داده است مانع چندوجهی شدن میدان نبرد شود و زمینه را جهت بمباران بیحد و حصر غزه و نسلکشی کودکان فراهم سازد اما قطعا جمهوری اسلامی ایران و دیگر بازیگران جبهه مقاومت چنین چیزی را نخواهند پذیرفت.
دومین مساله، مربوط به درخواست مکرون از حجتالاسلام رئیسی درباره ایجاد آرامش در منطقه از سوی ایران است. این درخواست در حالی مطرح میشود که اساسا فرانسویها، ژرمنها و انگلیسیها اصلیترین بازوان اجرایی واشنگتن و تلآویو در ناآرامسازی منطقه به شمار میآیند. اکثر قریب به اتفاق بحرانهایی که طی سالهای گذشته و اخیر در منطقه غرب آسیا رخ داده، طراحانی فرامنطقهای داشته که نام پاریس نیز در میان آنها خودنمایی میکند. یکی از کارویژهها و مسؤولیتهای مهم جمهوری اسلامی ایران در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مهار تروریسم و خشونتی است که ساخته و پرداخته نهادهای امنیتی- نظامی غرب بوده و کماکان به این مبارزه مقدس خود در راستای نفی مداخلهگرایی دشمنان جهان اسلام ادامه خواهد داد. پاسخهای صریح رئیسجمهور کشورمان به شانتاژها و زیادهخواهیهای مکرون، به وضوح نشان میدهد واسطهگری و التماس مکرون و دیگر سیاستمداران ورشکسته غربی برای نجات صهیونیستها از بحرانی که خود به واسطه اشغال و کودککشی خلق کردهاند، راه به جایی نخواهد برد. قطعا تنها راه پیش روی صهیونیستها در برهه کنونی، پذیرش شکست در نبرد و عقبنشینی از غزه است؛ شکستی که قطعا کاخ الیزه، کاخ سفید و دیگر بازیگران غربی نیز در آن شریک خواهند بود. عملکرد دولتهای فرانسه و آلمان در حمایت مطلق از جنایات رژیم اشغالگر قدس، امروز بیش از هر زمان دیگری در مدار رصد و تحلیل افکار عمومی دنیا قرار گرفته و قطعا به یکی از مهمترین پاشنه آشیلهای این سیاستمداران وابسته و ستمگر تبدیل خواهد شد. جبهه مقاومت نهتنها با رژیم اشغالگر قدس، بلکه با بازیگرانی که درصدد هموارسازی مسیر جنایات این رژیم حقیر جعلی هستند مقابله خواهد کرد.
ارسال به دوستان
از آغاز تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه 18 خبرنگار به شهادت رسیدهاند
شلیک با صدا خفهکن
اینستاگرام و ایکس همچنان صفحات حامیان فلسطین را مسدود یا محدود میکنند
گروه فرهنگ و هنر: باریکه کوچک غزه این روزها به پهنای تمام جغرافیای انسانیت مورد توجه افکار عمومی جهان قرار گرفته است. مردمی که سالهاست در وطن خود طعم اسارت را میچشند و ساکن بزرگترین زندان روباز جهانند، حالا در معرض جنایتکارانهترین حملات نظامی قرار دارند. باران بمب و موشک، نقطه به نقطه شهر را با خاک یکسان، کودکان را از زندگی جدا و انسانها را شریک غم یکدیگر میکند. با قطع آب روی اهالی غزه، ممانعت از ورود دارو، سوخت و غذا این روزهای غزه بیشتر از هر چیز به صحنه یک نسلکشی تمامعیار تبدیل شده است. رژیم غاصب و درندهخوی صهیونیستی با حمایت قدرتهای غربی میخواهد تمام رکوردهای جنایت علیه بشریت را در این تنگه باریک به نام خود ثبت کند. صهیونیستها حالا پس از شکستن رکورد کودککشی، به دنبال ثبت رکورد حمله به خبرنگاران هستند. تعداد بالای خبرنگارانی که در 2 هفته گذشته هدف بمباران ارتش اشغالگر قرار گرفتهاند، خود برش کوتاهی از شرح جنایات رژیم صهیونیستی در نوار غزه است.
احتمالا سالهای بعد یکی از وجوهی که همه تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه را با آن به خاطر آورند، تعداد بالای خبرنگاران و عکاسانی است که در 2 هفته گذشته به شهادت رسیدهاند؛ شهادتی که شمایل یک تراژدی را نیز به خود گرفته است. حالا خبرنگاران نیز پا به پای مردمی که زنده ماندهاند هر کدام گزینه بالقوه بعدی برای قرار گرفتن در تیررس بمبارانهای صهیونیستها هستند؛ آنچنان که در روزهای اخیر توجه به آخرین قاب ثبت شده از سوی خبرنگارانی که به شهادت رسیدهاند در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. خبرنگاران دیگر ناظرانی بیرون از میدان نیستند تا در حصاری امن به روایت جنگ بپردازند، بلکه خود تبدیل به بخشی از سوژه انسانی جنگ شدهاند. آنها همانند دیگر اهالی غزه با کمبود اقلام ضروری دست و پنجه نرم میکنند، هیچ مکانی را برای خود امن نمییابند و حتی در تصاویر منتشر شده مشخص میشود با چه مشقتی دوربین و موبایلهای خود را شارژ میکنند. از این منظر ژورنالیسم جنگی در غزه در حال ورق زدن برگی از تاریخ است که تاکنون هیچ بدیلی از آن تجربه نشده است. خبرنگاران با عبور از تمام حصارهایی که آنها را از سوژههایشان جدا میکند، خود تبدیل به بخشی از سوژه شدهاند. اگر اهالی غزه بیدفاع جان میدهند تا شاید به گواه تصاویر غرق در خونشان مظلومیت وطن خویش را ثابت کنند، خبرنگاران نیز جان خود را بر کف دست گرفتهاند تا با هر عددی که به تعداد شهدای اطلاعرسانی اضافه میشود، جهان را از آنچه بر اهالی غزه میگذرد آگاه کنند.
* تکرار روزانه تراژدی شیرین ابوعاقله
بر اساس اسامی منتشر شده تاکنون حداقل 18 خبرنگار و تصویربردار در تهاجم 2 هفته گذشته رژیم صهیونیستی به فلسطین جان باختهاند. محمد فایز ابومطر، سعید الطویل، محمد صبح، هشام النوجه، محمد الصالحی، محمد جرغون، احمد شهاب، حسام مبارک، محمد بلوشا، عصام بهار، سلام میما، اسعد شاملخ، ابراهیم محمد لافی، خلیل ابوعثره، سمیع النادی، عبدالهادی حبیب، یوسف ماهر دواس و رشدی السراج خبرنگاران شهید شدهاند. عصام عبدالله، فیلمبردار رویترز نیز هفته گذشته در جریان حمله توپخانهای صهیونیستها به جنوب لبنان جان باخت.
این آمار تکاندهنده در شرایطی است که هیچکدام از مجامع رسانهای فعال در غرب واکنش قاطعی نسبت به جنایت صهیونیستها از خود نشان نداده است.
رژیم اشغالگر قدس که هیچ خط قرمزی در جنایت و نسلکشی برای خود تعریف نکرده است، سال گذشته نیز «شیرین ابوعاقله» خبرنگار مشهور الجزیره را به ضرب گلوله به شهادت رساند.
میل زائدالوصف اشغالگران برای هدف قرار دادن خبرنگاران اما تا حدی قابل درک است؛ در شرایطی که رژیم صهیونیستی تمام مجاری ممکن برای ارتباط با غزه را مسدود کرده است، این خبرنگاران حاضر در میدان هستند که موفق شدهاند با مخابره اخبار و تصاویر جنایات صهیونیستها و وضعیت بغرنج بازماندگان، روایت ثابت رسانههای قدرتمند را بیاعتبار کنند. شبکههای خبری غربی در این 2 هفته تمام اهتمام خود را معطوف به ثبت این روایت کرده بودند که صهیونیستها قربانیان گروههای مقاومت هستند. با این حال آنچه بر غزه گذشت، باعث شد افکار عمومی جهان مقابل روایت پرتکرار این رسانهها قرار بگیرد و بیشتر شهرهای جهان به صحنه اعتراضات گسترده علیه نسلکشی اشغالگران تبدیل شود.
* باز هم استاندارد دوگانه شبکههای اجتماعی
به موازات ترور خبرنگاران از سوی رژیم صهیونیستی، شبکههای اجتماعی نیز با تحمیل انواع محدودیتها به صفحات و اشخاصی که مشغول مخابره کردن وضعیت فاجعهبار غزه بودند، بار دیگر استاندارد دوگانه غرب درباره آزادی رسانهها را به اثبات رساندند. در این 2 هفته شبکههای اجتماعی اینستاگرام و ایکس (توئیتر سابق) صفحات متعددی را به علت پوشش جنایت صهیونیستها مسدود یا محدود کردند؛ تا جایی که بعضی کاربران اینستاگرام در پی انتشار محتوایی با مضمون جنایات صهیونیستها با محدودیت بیسابقهای در نمایش مطالبشان مواجه شدند.
با تمام این محدودیتها اما صفحات خبرنگاران و تصویربرداران حاضر در غزه مهمترین مرجع رسانهای در انتشار واقعیات غزه به حساب میآید. برای نمونه صفحه «معتز عزایزه» را میتوان به عنوان یک آرشیو غنی و مستند از جنایات این روزهای ارتش رژیم صهیونیستی برای آیندگان بایگانی کرد. این عکاس، راوی رنجهایی است که این روزها بر مردم غزه بویژه کودکان مظلومش میرود. هیچ تضمینی وجود ندارد که هر قاب ثبت شده در صفحه «معتز عزایزه» را آخرین قاب ثبت شده از سوی این عکاس بدانیم. آنچنان که عکاسان زیادی در روزهای گذشته به فاصله چند ساعت پس از انتشار تصاویر جنایات صهیونیستها خود تبدیل به هدف بعدی این جانیان شدند.
ارسال به دوستان
از هژمون تا هذیان
شروین طاهری: رخدادهای 16 روز اخیر متعاقب عملیات توفان الاقصی توسط حماس، همانطور که در بردارنده شواهدی از واقعیات میدانی افول رژیم صهیونیستی در مقیاس سرزمین فلسطین است، در ابعاد بزرگتر یک گالری کامل از شواهد افول نظم بینالمللی برآمده از هژمونی غرب را به نمایش میگذارد.
مثلث اهریمنی مرکز شهر واشنگتن با ۳ ضلع کاخ سفید، کنگره و پنتاگون از زمان جنگ دوم جهانی به مدت بیش از 80 سال نقش مرکز جنگافروزی در جهان را داشته و دارد و در عین حال در غالب این دوران توانسته بود به لطف سیاستورزی داخلی چندوجهی و دیپلماسی توأم با تبلیغات، تصویری از یک نظام مقتدر در قلب ایالات متحده را به عنوان کدخدایی مقتدر در دنیایی آشفته به نمایش بگذارد.
چهره نمادین یک عمو سام مکار، سیاستباز و عقل کل در پس هژمونی توأم با توحش یانکیها بر بخش عمده کره زمین، تصویری عمومیتیافته از این کدخدا بود که رفتهرفته به واسطه تبلیغات هالیوود، رویای آمریکایی و سبک زندگی منضم آن بویژه به واسطه شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی در دهکده جهانی به صورت میلیونها الگوی مدرن حقیقی و مجازی بازتکثیر شد.
آیا میتوانیم منکر شویم برای چندین دهه، نسلهای متوالی بشر معاصر، تحت مغناطیس شدید سیاستمداران و تفنگداران یانکی، ستارههای هالیوود، مارولهای کاغذی و سلولوئیدی، سلبریتیها و ستارههای راک و پاپ و پانک و رپ و سوپراستارهای ورزشی سازگار با رویای آمریکایی قرار داشته و دارند؟
آیا غیر از این است که سلطه سخت آمریکایی بر کره خاکی، ناشی از همین سلطه روانی بر آحاد بشر بوده است؟
البته این امپراتوری نیز همانند نسخههای تاریخی پیشین خود، چیزی جز یک کل متشکل از آحاد بشری نیست که چند صباحی است آثار واگرایی و ناسازگاری این اجزا در حال آشکار شدن است؛ آمریکاییهایی که به دلایل مختلف از جمله فردیت افسارگسیخته، چهره واقعی خود را از پس ماسک ابرستاره مارولگونه قهرمان آمریکایی نشان میدهند؛ چهره انسانهایی آسیبپذیر همانند مردمان سایر کشورها.
جهانیسازی که مهمترین رسالت تعریفشده برای سلطه آمریکایی است، با اصرار عجیب مستکبرانه و متفرعنانه برای دسترسی بیواسطه به یکایک انسانهای روی زمین، به خیال سلطه بر آنها، به تدریج رسانهها را از صحنه خودنمایی آمریکاییها تبدیل به عرصه رسوایی آنها کرده است.
از وقتی هژمونی عمو سام به سراشیبی افتاده، چهره اغواکننده او زودتر از پیکره هیولاوارش خدشهدار شده است. قطعا دونالد ترامپ تهیمغز و بایدن آلزایمری، نخستین چهرههای شاخص آمریکایی نبودهاند که مایه تنفر اکثریت مردم جهان از چهره اغواگر این امپراتوری اهریمنی شدهاند اما بعید است بتوان نامزدهایی بهتر از این ۲ رئیسجمهور متاخر آمریکا در نقش «احمق و احمقتر» برای جایزه ویژه تمشک طلایی - که هر سال به بدترین بازیگران هالیوود اعطا میشود - پیدا کرد.
شگفت اینکه معجزه مقاومت در ضربه زدن به چشم استکبار در فلسطین اشغالی به واسطه توفان الاقصی، چنان ضربه توأمان فیزیکی و روانی به سلطه آمریکایی زده که حمله هیستریک ناشی از آن، هزاران یانکی «احمق و احمقتر» را از کندوی حاکمیت واشنگتن بیرون کشیده است. هر روز در رسانهها شاهد نمونههای عینی هستیم از اینکه مساله واگرایی جنونآسای حاکمیت ایالات متحده که مقدمه فروپاشی آمریکا پنداشته میشود، مسالهای فراتر از پارانویای ترامپ و جمهوریخواهان و زوال عقل بایدن و دموکراتهاست.
در واقع در پس پرده جنون کودککشی رژیم صهیونیستی، میتوان جنون خودویرانگرانه سیاستمداران و تصمیمگیران دستگاه سلطه را به وضوح دید.
سفر انتحاری جو بایدن به تلآویو برای انداختن عکس یادگاری با نتانیاهو؛ آن هم با پسزمینه قتلعام 1000 فلسطینی غیرنظامی در بیمارستان المعمدانی غزه، نقطه اوج این جنون آمریکایی است.
کار به جایی رسیده که ۴ مقام اصلی دولت دموکراتها ظرف 4 روز، ۳ موضع کاملا متضاد در رابطه با جنگ اسرائیل و فلسطین ارائه دادهاند.
ابتدا شخص بایدن در تلآویو صریحا از ادامه حملات جنایتکارانه اسرائیلیها به مناطق مسکونی نوار غزه حمایتی بیحد و مرز کرد. بعد جنت یلن، بانکدار صهیونیست پیشین و وزیر خزانهداری سالخوردهاش مدعی شد آمریکا توان جنگ در ۲ جبهه را دارد. بعد ژنرال لوید آستین، رئیس پنتاگون (وزیر دفاع) هشدار داد حمله زمینی اسرائیل به غزه - که بایدن از آن حمایت بیحد و مرز کرده بود - عملا به خاطر تلهها و تونلهای زیرزمینی حماس و جهاد اسلامی امکانپذیر نیست.
در نهایت پس از آنکه اسرائیلیها با هشدار صریح از سوی حزبالله لبنان و بدنه جبهه مقاومت در منطقه مبنی بر گشایش جبهههای دوم، سوم و... علیه این رژیم در صورت ادامه حمله به غزه مواجه شدند، واکنش هراسناک وزیر خارجه دولت دموکرات واشنگن جالب توجه بود. دیروز روزنامه نیویورکتایمز نوشت: آنتونی بلینکن، وزیر خارجه بایدن به مقامات اسرائیلی هشدار داده از جنگ در ۲ جبهه - در غزه در جنوب سرزمینهای اشغالی و حزبالله در مرزهای شمال - پرهیز کنند. جالب اینکه به گزارش این روزنامه نزدیک به کاخ سفید، بایدن هم بعد از بازگشت به واشنگتن با نقض همه آنچه در تلآویو به زبان آورد، در مکالمه با بنیامین نتانیاهو به او هشدار داده حمله اسرائیل به داخل نوار غزه، نه فقط سگ هار نجس آمریکا در خاورمیانه، بلکه خود ایالات متحده را هم دچار درگیری در جبهههای جنگ مضاعف میکند و حتی درباره بازگشت «شبح تصمیمات فاجعهبار» دولت جمهوریخواه بوش هنگام درگیری در عراق و افغانستان هشدار داده است. جالب اینکه در همین حین جمهوریخواهان نیز تمام تلاش خود را میکنند از مسابقه هذیانگویی آمریکایی عقب نمانند. ترامپ که همچنان محتملترین گزینه نامزدی فیلها برای رقابت با بایدن در انتخابات ریاستجمهوری 2024 محسوب میشود، پیشنهاد کرده است سربازان آمریکایی مستقیما به خط مقدم جنگ غزه برای نبرد با فلسطینیها اعزام شوند.
دیپلمات محبوب او در زمان ریاستجمهوریاش، نیکی هیلی که قصد دارد خود را به عنوان نامزد موازی جمهوریخواهان مطرح کند نیز، مدعی شده ایالات متحده از این پس به جای وزارت دفاع فعلی باید وزارت حمله تشکیل دهد؛ لابد برای آنکه هژمون به هذیان افتاده آمریکایی در باتلاق جنگهای هر چه بیشتری فرورود.
ارسال به دوستان
اعتراضات به ادامه حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به مردم مظلوم غزه تبدیل به خشم جهانی شده است
باریکهای به وسعت جهان
راهپیمایی 300 هزار نفری در لندن؛ اجتماعات بزرگ در پاریس، لسآنجلس و نیویورک؛ تجمع معنادار در هاروارد
گروه بینالملل: مردم لندن روز گذشته به خیابانها آمده و تظاهرات گستردهای در حمایت از فلسطین برگزار کردند. از زمان عملیات حماس در ۷ اکتبر و بعد از حمله صهیونیستها به بیمارستان المعمدانی، تجمعاتی در چند کشور اروپایی برای ادای احترام به شهدای غزه و در حمایت از فلسطین برپا شده است.
با اینکه برخی دولتهای اروپایی حمایت خود را از رژیم صهیونیستی اعلام کردهاند اما مردم اروپا برخلاف دولتهایشان، از فلسطین حمایت کردهاند.
بعد از حمله مرگبار صهیونیستها به بیمارستان المعمدانی در غزه، مردم در ایتالیا، فرانسه، آلمان، اتریش و حتی بریتانیا برای حمایت از فلسطین به خیابانها آمدند. نزدیک به ۵۰۰۰ تظاهراتکننده در حمایت از فلسطین در خیابانهای ژنو گرد هم آمدند و خواستار پایان قتلعام مردم بیگناه به دست ارتش رژیم صهیونیستی و پایان دادن به رژیم آپارتاید شدند. در برلین و چند شهر دیگر در سراسر این کشور از جمله دوسلدورف، کلن، مونستر و بیلهفلد هزاران نفر در همبستگی با فلسطین تظاهرات کردند. در برلین بیش از ۶۰۰۰ نفر و در دوسلدورف بیش از ۷۵۰۰ نفر گرد هم آمدند. تظاهراتکنندگان در برلین همچنین نماز میت غیابی را به یاد قربانیان حملات رژیم صهیونیستی اقامه کردند.
با تشدید تلفات غیرنظامیان فلسطینی در حملات غیرانسانی رژیم صهیونیستی، حمایتهای افکار عمومی بینالمللی از فلسطینیان هم گسترش یافته و در لندن پایتخت انگلیس علیه رژیم اشغالگر قدس تظاهرات برگزار شد.
منابع رسانهای از قبیل رویترز، گزارشهایی درباره تظاهرات گسترده عصر روز شنبه در لندن پایتخت انگلیس منتشر کردند. خبرگزاری انگلیسی رویترز نوشت: 100 هزار معترض در این تظاهرات در لندن در حمایت از فلسطینیان شرکت کردند و شعار «فلسطین را آزاد کنید» سر دادند.
«کارزار همبستگی با فلسطین» که سازماندهی این تظاهرات گسترده در لندن را برعهده داشت اما اعلام کرد 300 هزار نفر در این راهپیمایی شرکت داشتند.
معترضان در این تجمع بنرهای در حمایت از فلسطینیان در دست داشتند و پرچم فلسطین را به اهتزاز درآوردند و پس از راهپیمایی در خیابانهای لندن، در نزدیکی «داونینگ استریت» (محل استقرار و سکونت نخستوزیر انگلیس) تجمع کردند.
یکی از زنان شرکتکننده در تظاهرات لندن به رویترز گفت: «به عنوان یک فلسطینی که دوست دارم روزی به خانه برگردد، به عنوان یک فلسطینی که در غزه برادران و خواهران و خانواده دارد، آرزو میکنم بتوانیم کارهای بیشتری انجام دهیم اما در حال حاضر اعتراض کردن تنها کاری است که میتوانیم انجام دهیم».
خبرگزاری رویترز در روایت تظاهرات در لندن نوشت: «بسیاری از شعارها و بنرها حاوی شعارهای بشدت ضداسرائیلی بود و یکی از معترضان بنری با تصاویر سوناک، جو بایدن، رئیسجمهور ایالاتمتحده و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل با پیام «تحت تعقیب جنایات جنگی» در دست داشت».
این رسانه انگلیسی در گزارش خود به هشدارهای قبلی مقامهای این کشور درباره حمایت از مردم فلسطین اشاره کرد و خبر داد پلیس انگلیس ۱۰ نفر از معترضان را بازداشت کرد.
در گزارش رویترز آمده است: «پلیس (انگلیس) قبل از این راهپیمایی هشدار داده بود هر کسی که از حماس حمایت کند، با بازداشت مواجه خواهد شد (چرا که حماس)، به عنوان یک سازمان تروریستی در بریتانیا ممنوع شده است».
پلیس پایتخت انگلیس بعد از تظاهرات در مخالفت با رژیم صهیونیستی و در حمایت از فلسطینیان در لندن اعلام کرد این تظاهرات عمدتا مسالمتآمیز بود و نیروهای پلیس ۱۰ نفر را دستگیر کردند. حمایت گسترده افکار عمومی انگلیس از مردم فلسطین در شرایطی است که ریشی سوناک نخستوزیر انگلیس و دیگر مقامهای این کشور از زمان آغاز عملیات توفان الاقصی و به رغم حملات شدید رژیم صهیونیستی به غیرنظامیان فلسطینی در نوار غزه و کرانه باختری، در حال حمایت از رژیم اشغالگر قدس هستند.
نخستوزیر انگلیس حتی در ادامه روند حمایت غربیها از رژیم صهیونیستی، خود شخصا به فلسطین اشغالی رفت و ضمن محکوم کردن نیروهای مقاومت فلسطین، از ایستادن لندن در کنار تلآویو سخن گفت.
معترضان بنرهایی با مضامین «برای صلح، عدالت و کرامت انسانی در فلسطین» و «علیه جنگ، خشونت و تجاوز در غزه» در دست داشتند.
در رم، پایتخت ایتالیا، بیش از 1000 نفر با در دست داشتن تابلوها، پرچمها، چفیهها و بنرهایی با شعارهای «فلسطین آزاد» و «فلسطین جاویدان، اسرائیل جنایتکار» تجمع کردند. دیگر کشورهایی اروپایی مانند اسپانیا نیز روز گذشته صحنه تظاهرات در حمایت از مردم فلسطین بودند. در روزهای گذشته نیز صدها تن از حامیان ملت فلسطین در واشنگتن و بسیاری از شهرهای آمریکا در حمایت از فلسطین و محکومیت تجاوزات صهیونیستها علیه نوار غزه دست به تظاهرات زدند و پرچمهای فلسطین را بهرغم ممنوعیت تظاهرات در دست داشتند. مردم شهر «ونکوور» کانادا نیز تظاهراتی گستردهای برگزار و جنایتهای رژیم صهیونیستی را محکوم کردند. در ژنو نیز چند هزار نفر در حمایت از فلسطین به خیابانها آمدند. تظاهراتکنندگان خواستار «مقاومت» و «آزادی» مردم فلسطین شدند و شعارهای ضد اسرائیلی سر دادند.
به گزارش رسانهها و پلیس سوییس، حدود ۴۵۰۰ تظاهراتکننده نیز پنجشنبه در لوزان به خیابان آمدند، در حالی که سازماندهندگان آن انتظار گردهمایی تنها ۱۰۰۰ نفر را داشتند. این تجمع بدون حادثه به پایان رسید. تظاهراتکنندگان که پرچم فلسطین را در دست داشتند، فریاد حمایت از فلسطین سر داده و از دولت سوییس خواستند روابط خود را با رژیم صهیونیستی قطع کند. بسیاری از دیگر نقاط جهان نیز شاهد تظاهرات حامیان فلسطین در محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی بودند. در ایالات متحده حامیان فلسطین در مقابل دفتر کار نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا تجمع کرده و خواستار توقف حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه و توقف حمایتهای نظامی و مالی آمریکا از این رژیم شدند.
به گزارش «المیادین»، هزاران نفر در تجمعات واشنگتن، نیویورک، شیکاگو، هیوستون، فیلادلفیا و سندیگو شرکت کردند. هزاران شهروند آمریکایی و غیرآمریکایی در شهر واشنگتن در حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایتهای رژیم صهیونیستی تظاهرات کردند. شرکتکنندگان در این تظاهرات با در دست گرفتن پرچم فلسطین و سر دادن شعار خواستار توقف جنایتهای رژیم صهیونیستی در نوار غزه شدند. طبق این گزارش، نهادهای فلسطینی خواستار مشارکت گسترده در این راهپیماییها برای رساندن صدای فلسطینیها به تصمیمگیرندگان دولت آمریکا شدند. در تظاهرات پرجمعیت لس آنجلس، شرکتکنندگان خواستار پایان فوری نسلکشی و محاصره غزه شدند. شرکتکنندگان در تجمعات این شهر از اعضای کنگره آمریکا خواستند با جلوگیری از وخامت شرایط زندگی در نوار غزه و توقف جنایاتی که به بهانه «دفاع از خود» توسط رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین انجام میشود، به وظایف خود عمل کنند. به گزارش روزنامه انگلیسی «گاردین» پس از آغاز عملیات «توفان الاقصی» نیروهای مقاومت فلسطین در هفتم اکتبر، تلاشهای زیادی برای سرکوب دیدگاههای طرفدار فلسطین در آمریکا انجام شده است. به گفته پلیس آمریکا، در بروکلین نیویورک تعدادی از مردم در راهپیمایی روز شنبه که شرکتکنندگان خواستار آتشبس در غزه شدند، بازداشت شدند که اتهامات آنها مشخص نیست. در جریان تجمعات روز جمعه در منهتن نیویورک هم ۱۳۹ نفر بازداشت شدند.
دانشجویان دانشگاههای شهر تولوز در جنوب فرانسه در حمایت از مردم فلسطین تجمع و کشتار فلسطینیان مظلوم و بیدفاع از سوی رژیم صهیونیستی را محکوم کردند. حاضران در این تجمع دانشجویی با حمل پرچمهای فلسطین و سر دادن شعارهایی در حمایت از مردم فلسطین، خواستار توقف فوری بمباران غزه از سوی رژیم صهیونیستی شدند. این تجمع با فراخوان ۷ تشکل دانشجویی و صنفی در دانشگاه میرایل شهر تولوز فرانسه برگزار شد.
از سوی دیگر دانشجویان ایرانی و غیرایرانی در برخی دانشگاههای اروپا و آمریکا از فلسطین حمایت کردند و با تعلیق، فشار و محدودیت توسط دانشگاهشان مواجه شدند. در آلمان استفاده از چفیه مقاومت فلسطین و تظاهرات ممنوع است و افراد بازداشت میشوند. همزمان در لندن، دانشگاه سوآس مشغول تعلیق دانشجوهایی است که در تجمعات همبستگی با فلسطین شرکت کردند. شبکه تلویزیونی فاکس 11 در گزارشی به برپایی تظاهرات و راهپیمایی در ایالت کالیفرنیا در آمریکا در حمایت از فلسطینیها پرداخت. دانشگاه ایالتی لسآنجلس یکی از کانونهای این راهپیماییها بود.
به گزارش خبرگزاری آریا، دانشجویان آمریکایی در شهر لسآنجلس در حمایت از فلسطینیها راهپیمایی کردند.
شبکه تلویزیونی فاکس 11 در گزارشی به برپایی تظاهرات و راهپیمایی در ایالت کالیفرنیا در آمریکا در حمایت از فلسطینیها پرداخت. علاوه بر این دانشگاه «تافتس» در شهر بوستون ایالت ماساچوست نیز شاهد درگیریهای شدید میان دانشجویان بر سر حمایت از فلسطین و نقد رژیم صهیونیستی بود.
مدیر ارشد اجرایی این دانشگاه، محیط دانشگاه را وحشتناک توصیف کرده و گفته است همزمان با افزایش درگیریها میان حماس و تلآویو، دانشجویان یهودی به طور باورنکردنی از حضور در دانشگاه میترسند.
به گفته مدیر ارشد اجرایی دانشگاه تافتس، اکثر دانشجویان از پیروزیهای حاصلشده از سوی حماس بر رژیم صهیونیستی خوشحال شده و به طور آشکار این پیروزی را جشن میگیرند و از حماس در مقابل دانشجویان یهودی تعریف و تمجید میکنند.
در دانشگاه ایالتی آریزونا نیز دانشجویان در حمایت از فلسطین تظاهراتی بر پا کرده و در صفحات خود در شبکه اجتماعی ایکس پستهایی در حمایت از اقدامات حماس و حمله غافلگیرانه آن به مناطق اشغالی منتشر کردهاند.
در چنین شرایطی قانونگذاران آمریکایی در تلاش برای ایجاد مرز مشخص جهت جدا کردن حماس از مردم فلسطین هستند؛ امری که از سوی دانشجویان دانشگاههای مختلف آمریکا مورد قبول واقع نشده است.
پردیسهای دانشجویی ایالات متحده سالهاست کانون مناقشههای جدی بین حامیان فلسطین و یهودیان طرفدار رژیم صهیونیستی است و شکلگیری هر خشونتی در خاورمیانه این درگیریها را تشدید میکند.
***
حمایت دانشجویان هاروارد از مردم غزه
هارواردیها در روزی که باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا برای بازدید به این دانشگاه رفته بود هم تجمع اعتراضی در حمایت از غزه برگزار کردند. ۳۳ گروه دانشجویی این دانشگاه با امضای بیانیهای، رژیم اسرائیل را مسؤول حملات حماس دانستند. در بخشهایی از این بیانیه آمده است: در 2 دهه گذشته، میلیونها فلسطینی در غزه مجبور شدهاند در یک زندان روباز زندگی کنند. خشونتهای اسرائیل به مدت ۷۵ سال جنبههای مختلفی از تصرفات سیستماتیک زمین تا حملات هوایی، بازداشتهای خودسرانه در ایستهای بازرسی، جدایی اجباری از خانواده و قتلهای هدفمند را در برگرفته است. ما از جامعه دانشگاهیان هاروارد میخواهیم تا در برابر انتقام استعماری ایستادگی کرده و برای متوقف کردن خشونتها اقدام کنند.
ارسال به دوستان
غزه با مقاومت زندگی میکند
سیدعلی هدایتی: عملیات توفان الاقصی از سوی مقاومت فلسطین هیمنه ارتش صهیونیستی را درهم شکست و ضربهای بسیار بیشتر از ۲ جنگ ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ اعراب به رژیم صهیونیستی وارد کرد.
از سوی دیگر خشونت دیوانهوار صهیونیستها در کشتار و نسلکشی مردم غزه، موجب خشم و نفرت عمومی در دنیا علیه رژیم اشغالگر قدس شده و آبرو و اعتباری برای این رژیم باقی نگذاشته است.
در کنار این واقعیات بسیار مهم که ناشی از بهکارگیری اندیشه مقاومت در مقابل رژیم اشغالگر قدس است، رفتار مردم مظلوم غزه در قبال تهاجم وحشیانه نیز درسآموز است. مردم غزه با وجود این حملات وحشیانه همچنان از مقاومت حمایت میکنند و حاضر به ترک غزه نیستند. ۲ دلیل عمده مردم غزه در عدم ترک این باریکه، یکی عدم تمایل به ترک کشور و سرزمین مادری و دیگری عقیم گذاشتن راهبرد صهیونیستها برای از بین بردن حماس است.
چرا فلسطینیها به این نتایج رسیدهاند؟
۱- باور عمیق به مقاومت به عنوان تنها راه حفظ سرزمین و مقابله با اشغالگران. به عبارت دیگر فلسطینیها به این باور رسیدهاند که هزینه مقاومت بسیار بیشتر از سازش است.
۲- عدم پایبندی رژیم صهیونیستی به قوانین و پیماننامههای بینالمللی. فلسطینیها بیشتر از هر مردم دیگری عدم پایبندی صهیونیستها به قوانین بینالمللی و توافقنامههای مختلف با رژیم صهیونیستی از جمله توافق ۱۹۶۷ را دیده و با تمام وجود لمس کردهاند.
تاریخ را که نمیتوان از میانه آن خواند و ارزیابی کرد و بر اساس آن نسخه نجات ارائه داد. اینکه برخی در داخل ایران میگویند حماس باید فلسطین و غزه را ترک کند تا وحشیگری صهیونیستها به اتمام برسد(!) نشانه ناآشنایی آنها با تاریخ فلسطین و عدم فهم آنها از معادلات این منطقه است. نسخه سازش در ادوار گذشته نیز به بهانه حفظ جان فلسطینیها روی میز گذاشته و امضا شد اما آیا طی سالهای اخیر اشغالگران برای حکومت فلسطینی برآمده از سازش، اعتباری قائل بودهاند یا به توافقنامهها با این حکومت پایبند بودهاند؟ اشغالگران برخلاف مفاد توافقنامههای صلح با دولت خودگردان عمل کردهاند. در کنار تداوم اشغالگری و ساخت شهرکهای جدید، آنها حتی از به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی نیز سر باز زدهاند و آنها را در قالب دولت خودگردان به رسمیت میشناسند. رژیم صهیونیستی از به رسمیت شناختن پاسپورت فلسطینی هم خودداری میکند و یک تشکیلات سیاسی محدود و کاملا کنترلشده را در سرزمینهای اشغالی قابل پذیرش دانسته است. به عبارت دقیقتر، رژیم اشغالگر برخلاف توافقنامههای امضاشده با فلسطینیها بویژه قرارداد ۱۹۶۷، هرگز حاضر به به رسمیت شناختن کشور و دولت فلسطینی نشده است. در واقع آنها تاکنون حاضر نشدهاند حتی نسخه سازش فلسطینیها با خود را نیز به رسمیت بشناسند!
در چنین شرایطی این نسخه مقاومت بود که گام به گام منجر به عقبنشینی صهیونیستها شد و باریکه غزه را تبدیل به تنها نقطه از سرزمین فلسطین کرد که تحت مدیریت کاملا فلسطینی قرار دارد و رژیم اشغالگر در آن نقشی ندارد. اگر مردم مظلوم غزه زیر بمبارانهای وحشیانه تاب میآورند و حاضر به ترک غزه نیستند حتما به این دلیل است که برای آنان غزه روزنه و نوید پیروزی نهایی فلسطین است. مردم در باریکه غزه، پس از دههها، زندگی در خاک فلسطین و تحت مدیریت فلسطینی را تجربه کردهاند که این نیز نتیجه مقاومت است
لذا در چنین شرایطی با در نظر گرفتن این واقعیات، چگونه برخی در داخل توصیه میکنند حماس از غزه خارج شود تا مردم غزه از زیر بمباران صهیونیستها نجات یابند؟ افرادی که چنین پیشنهادهایی میدهند از وضع زندگی فلسطینیها در مناطق تحت مدیریت تشکیلات خودگردان باخبرند؟ آیا مردم آن مناطق اکنون در امنیت و رفاه قرار دارند و از گزند صهیونیستها در امانند؟ توهینهای مکرر صهیونیستها به مقدسات مسلمانان و کشتار تفریحی فلسطینیها توسط شهرکنشینها نتیجه حضور حماس در غزه است یا نشانه خوی ستمگری و اشغالگری رژیم صهیونیستی و شهرکنشینان صهیونیست؟
پیشنهاد خروج حماس از غزه، پیشنهادی است که منافع رژیم مجعول صهیونیستی را تامین میکند و در واقع به مثابه التیامی برای کاهش درد زخم صهیونیستها بر اثر توفان الاقصی است.
پیشنهاد خروج حماس از نوار غزه نشانگر ادامه حیات تفکری است که هنوز معتقد است دنیا را بدون موشک و صرفا با گفتمان میتوان اداره کرد!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|