|
ارسال به دوستان
دعاى روز اول ماه رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمَ اجْعلْ صِیامی فـیه صِیـام الصّائِمینَ و قیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ و نَبّهْنی فیهِ عن نَومَه الغافِلینَ و هَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ.
خدایا قرار بده روزه مرا در آن روزهداران واقعى و قیام و عبادتم در آن قیام شبزندهداران و بیدارم نما در آن از خواب بیخبران و ببخش به من گناهم را در این روز، اى معبود جهانیان و در گذر از من اى بخشنده گناهکاران.
ارسال به دوستان
اخبار
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاعمقدس یکم فروردین تعطیل است
بازدید از موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یکم فروردین ۱۴۰۳ و در سالروز شهادت مولای متقیان امام علی(ع) تعطیل است. بنا بر این گزارش، موزه ملی انقلاب و دفاعمقدس ضمن تبریک به مناسبت فرا رسیدن ایام ماه مبارک رمضان و سال جدید شمسی، به اطلاع عموم علاقهمندان و گردشگران داخلی و خارجی میرساند؛ ساعات بازدید از موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از ۲۳ اسفند سال جاری تا ۲۱ فروردین سال ۱۴۰۳ از ساعت ۱۰ تا ۲۱ و بازدید از سراسر نمای مقاومت سپهبد شهید قاسم سلیمانی از ساعت ۱۰ تا ۱۷ است. بازدید از تالارهای هشتگانه نیز از ساعت ۱۳ تا ۲۱ است.
همچنین مجموعه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برنامههای متنوع فرهنگی و هنری را برای تحویل سال، ماه مبارک رمضان و ایام نوروز تدارک دیده است که متعاقبا به اطلاع عموم خواهد رسید.
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در میدان ونک، بزرگراه شهید حقانی، انتهای خیابان سرو، روبهروی پارک طالقانی واقع شده است.
***
فاصله کتاب و خواننده روزبهروز بیشتر میشود
میانگین قیمت کتاب بنا بر آمار خانه کتاب و ادبیات از مهر تا آخر بهمنماه سال 1402 در بازه قیمتی 124 هزار تا 126 هزار تومان در رفتوآمد بوده اما میانگین قیمت کتاب در اسفندماه نزدیک به 15 هزار تومان رشد داشته است. به گونهای که میانگین قیمت به نرخ 141 هزار تومان رسیده است. در 6 ماه دوم سال 1401 میانگین قیمت کتاب 93 هزار تومان بوده است که این عدد در سال جاری 127 هزار تومان ثبت شده است.
بررسی قیمت 6 ماه دوم سال جاری و سال 1401 نشان میدهد که میانگین قیمت در مهر 1401 نزدیک به 84 هزار تومان بوده و در طول 5 ماه با افزایش 19 هزار تومانی در اسفند سال جاری به 103 هزار تومان رسید. از آغاز اسفند امسال، کاغذ که با قیمت ارز نرخگذاری میشود از قیمت هر بند یک میلیون و 270 هزار تومان به بیشاز یک میلیون و 300 هزار تومان افزایش یافته است. این امر مهمترین علت افزایش قیمتها در صنعت نشر است. از سوی دیگر 6 ماه دوم هر سال روزهای پرتولید صنعت نشر و کاغذ برای سررسید است. همچنین بیش از 80 درصد مواد اولیه چاپ، وارداتی است.
***
«چهارگاه» ویژهبرنامه سحر ماه رمضان شد
ویژهبرنامه «چهارگاه» سحر ماه مبارک رمضان روی آنتن شبکه 4 سیما میرود. در این ویژهبرنامه سیدحسامالدین سراج استاد آواز ایرانی، محمداسماعیل آذر استاد شعر ایرانی، حسن بلخاری استاد زیباییشناسی و متین رضوانی پژوهشگر حوزه موسیقی ایرانی میزبان هنرمندان آوازخوان از سراسر ایران خواهند بود. اولین برنامه «چهارگاه» بامداد امروز سهشنبه 22 اسفندماه و همزمان با نخستین سحر ماه رمضان، از ساعت ۳:۳۰ تا اذان صبح از شبکه 4 میهمان سحرخیزان شد. در این برنامه درباره گونههای شعر، فرهنگ و ادبیات آوازخوانی، مناجاتخوانی در نقاط مختلف ایران و صحبت میشود.
ویژهبرنامه «چهارگاه» در عمارت تاریخی عینالدوله (نگارخانه برگ) ضبط شده و اساتیدی در آن حضور دارند که باعث افزایش جایگاه برنامه در میان مخاطبان خواهد شد.
***
«زیرخاکی۴» به آخرین روز فیلمبرداری رسید
در آستانه پخش فصل چهارم مجموعه کمدی «زیرخاکی» به تهیهکنندگی رضا نصیرینیا و نویسندگی و کارگردانی جلیل سامان، تصویربرداری این سریال روز گذشته به پایان رسید. این سریال پرمخاطب پس از پخش 3 فصل امروز سهشنبه 22 اسفند همزمان با نخستین روز ماه مبارک رمضان ساعت 22:15 از شبکه یک سیما میهمان خانهها میشود.
فصل اول این مجموعه به نویسندگی و کارگردانی جلیل سامان و تهیهکنندگی رضا نصیرینیا ماه رمضان سال ۱۳۹۹ روی آنتن رفت و پربینندهترین سریال رمضانی شد. فصل دوم «زیرخاکی» نیز خرداد سال ۱۴۰۰ پخش شد و در نهایت سومین فصل از این مجموعه، در نوروز سال ۱۴۰۱ روی آنتن شبکه یک سیما رفت. در فصل چهارم که از ابتدای آذر در تهران، کرج، جزیره خارک، شهرکهای غزالی و دفاع مقدس ضبط شده، مخاطبان شاهد ادامه ماجراجوییهای «فریبرز باغبیشه» هستند که در پیوند با ماجراهای قبلی اما در فضاهایی جدید و جذاب رخ میدهد.
بازیگران این سریال عبارتند از پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، گیتی قاسمی، سیاوش چراغیپور، رایان سرلک، بهراد خرازی، منصور نصیری، خسرو احمدی، اصغر نقیزاده، مریم موسویان، مهری آلآقا، کورش سلیمانی، محمد شیری و هومن برقنورد.
ارسال به دوستان
نگاه حمایتی نولان به سازنده بمب اتم در «اوپنهایمر»، 7 جایزه اسکار را نصیبش کرد
انفجار هستهای در اسکار
در حالی نودوششمین مراسم اسکار بامداد دوشنبه 21 اسفند به وقت ایران برگزار شد که مطابق پیشبینیها فیلم «اوپنهایمر» که پیشتر با 13 نامزدی رکورددار این مرحله بود، با کسب 7 جایزه عنوان بهترین فیلم اسکار 96 را از آن خود کرد.
مراسم اسکار ۲۰۲۴ با اجرای جیمی کیمل در سالن دالبی تئاتر لسآنجلس در حالی برگزار شد که فیلم اوپنهایمر ساخته کریستوفر نولان موفق به کسب ۷ جایزه شامل بهترین فیلم، کارگردانی، بازیگر نقش اصلی و مکمل مرد، تدوین، موسیقی متن و فیلمبرداری شد و فیلم «بیچارگان» ساخته یورگوس لانتیموس هم ۴ جایزه از جمله جایزه کمتر پیشبینی شده بهترین بازیگر نقش اصلی زن را به خانه برد، با کسب 5 جایزه از جشنواره گلدن گلوب همچنین دریافت جایزه داریل اف. زانوک به عنوان بهترین فیلم از سوی تهیهکنندگان سینمای آمریکا کاملا مشخص بود مسیر اوپنهایمر برای دستیابی به اسکار هموار شده و این در حالی است که بهترین فیلم اسکار 96 در مقام مقایسه با سایر فیلمهای شاخص و مطرح در سالهای گذشته یک شاهکار به شمار نمیآید. اوپنهایمر اگرچه فیلم تاثیرگذار و خوشساختی است اما آنگونه که در اسکار تحویل گرفته شد و در 13 بخش کاندیدا شد، گویا یک شاهکار خلق شده است! «بارانداز»، «کازابلانکا»، «هملت»، «ژی ژی»، «بن هور»، «پدرخوانده»، «آخرین امپراتور» و «فارست گامپ» تنها بخشی از فیلمهایی هستند که در سالیان گذشته اسکار بهترین فیلم را دریافت کردهاند و اکنون وقتی این آثار را با فیلم برگزیده اسکار 96 مقایسه میکنیم، کاملا روشن و مشخص است اوپنهایمر در فهرست آثار برگزیده اسکار جزو شاهکارهای سینما به حساب نمیآید. البته این فیلم در جشنواره 96 در 13 بخش کاندیدا شد و توانست 7 جایزه را به خود اختصاص دهد.
«اوپنهایمر» از اساس فیلمی است که برخلاف تبلیغات گستردهای که برای آن انجام شده و آن را با مهمترین فیلمهای تاریخ سینما مقایسه میکنند، باید گفت نه تنها از نظر فنی، بلکه حتی از نظر محتوایی نیز بسیار ضعیفتر از اغلب آثار قبلی خود کارگردان است. این فیلم به دلیل استفاده زیاد از صحنههای غیراخلاقی درجه R در اکران گرفته است. در حالی که فیلم پر از سکانسهایی در تضعیف خانواده است اما نولان از زبان اوپنهایمر در دیالوگی از فیلم وقتی میخواهد به توسعه لسآلاموس در نیومکزیکو اشاره کند، میگوید: بهترین عملکرد افراد زمانی است که همراه خانواده باشند. فیلم جدید نولان نیز مانند اغلب فیلمهای او غیرخطی روایت میشود و با عقب و جلو رفتن در زمان، تلاش میکند مخاطب را از مواجهه با یک اثر کلاسیک خستهکننده دور کند. داستان فیلم از زمان دانشجویی اوپنهایمر در آزمایشگاه دانشگاه کمبریج آغاز میشود. فیلم تلاش میکند ضمن اینکه نقش اوپنهایمر را به عنوان پدر بمب اتم آمریکا تثبیت کند، همزمان نقش تاریخی او در ۲ جنایت هولناک انفجار اتمی هیروشیما و ناگازاکی را تطهیر کند و آن را گردن دولتمردان وقت بیندازد. البته ماهیت ساخت و استفاده از بمب اتم را نیز موجه جلوه دهد. نولان بذر این تطهیر را همان ابتدای فیلم در ذهن مخاطب میکارد، آنجا که اوپنهایمر به دلیل یک اختلاف کوچک با استاد دانشگاه در تصمیمی ناگهانی با تزریق پتاسیم سیانید در سیب روی میز میخواهد از استاد انتقام بگیرد اما چند ساعت بعد وجدان او بیدار شده و میرود تا سیب را از دسترس استاد دور کند. کارگردان همین جا به مخاطب القا میکند که او دل رئوفی دارد و در ادامه اگر ادعا میشود او از اقدام به ساخت بمب اتم پشیمان بوده، به دلیل همین روحیه بوده است! نولان این درام طولانیمدت ۳ ساعته را به انحای مختلف با عذاب اوپنهایمر نابغه پر میکند اما از نمایش آنچه بر ژاپنیها و مردم هیروشیما و ناگازاکی گذشته است، امتناع میکند. «کیلین مورفی» شباهت فیزیکی بسیاری به اوپنهایمر دارد که در به تصویر کشیدن حس تنهایی و زندان عاطفی شخصیت، بسیار خوب عمل کرده است. مورفی برای نقش اوپنهایمر بیش از آنکه تلاش کند دانشمند و نابغه بودن او را نمایان کند، عمدا جنبه حیرانی و سرگردانی این دانشمند را مورد توجه قرار داده و در واقع مورفی فقط جنبه پریشانی «اوپنهایمر» را خوب نشان میدهد، نه «پدر بمب اتم» را تا موقعیت او را برای مخاطب امروز ترحمبرانگیز نمایش دهد.
اساسا انتخاب مورفی را نمیتوان بیارتباط با بکگراند ذهنی مخاطب نسبت به او و جدا از فیلمهای قبلی او دانست. مخاطب همچنان نسبت به او سمپاتی دارد و مورفی اگر منفیترین نقش را هم ایفا کند، همچنان وزن مثبت بودن او در ذهن مخاطب بیشتر است. مورفی با این پسزمینه در جایگاه سازنده بمب اتم قرار گرفته و مخاطب ناخودآگاه سعی میکند نکته مثبتی در فیلم پیدا کند تا سیاهی و منفی بودن او را تا اندازهای کمرنگ کند.
شاید به این دلیل هم هست که وقتی نولان با چند جمله مثبت تلاش میکند مخاطب را نسبت به منفی بودن او مردد کند، مخاطب تمام این کلمهها را پرسپکتیو شده در سبد مثبتهای مورفی قرار میدهد.
مورفی از غیرمطمئنبودن نازیها میگوید و اینکه نمیشود به نازیها اعتماد کرد. طبیعتا مخاطب با این جمله، غیرمطمئنبودن نازیها را در کنار تلاش برای بقا و نجات مردمی که ممکن است قربانی وحشی بودن و خشونت نازیها شوند، قرار داده و به او حق میدهد.
از سوی دیگر بخشهای مربوط به رابطه او با زنی دیگر و خیانت به زنش که بخشیده میشود و مواردی از این دست قصههایی فرعی است که برای دور کردن ذهن مخاطب از جایگاه اصلی او و قصه اصلی، در فیلم جانمایی شده است.
* تطهیر مسببان اصلی قربانیان بمب اتم
فیلم، آلبرت انیشتین، دیگر فیزیکدان یهودی آلمانی را نیز که به آمریکا رفته تطهیر میکند. آگوست 1939 انیشتین نامهای را برای فرانکلین روزولت رئیسجمهور وقت آمریکا نوشت. این اتفاق یک ماه قبل از حمله آلمان به لهستان و 2 سال قبل از حمله ژاپن به پرل هاربر رخ داد. انیشتین در نامهاش به روزولت یادآور شده بود: «ممکن است بتوان یک واکنش زنجیرهای هستهای را در یک توده بزرگ اورانیوم راهاندازی کرد که توسط آن مقادیر زیادی نیرو و عناصر جدید مثل رادیوم تولید شود. این دستاورد که قطعا در آینده نزدیک به دست خواهد آمد، ممکن است منجر به ایجاد بمبهای فوقالعاده قدرتمندی شود». او رئیسجمهور آمریکا را از اینکه دیگران قبل از آمریکا به این بمب دست یابند، ترساند و روزولت بلافاصله بعد از دریافت نامه، یک کمیته علمی را به کار گرفت تا احتمال استفاده از نیروی اتمی در جنگ را مورد بررسی قرار دهند. این دانشمند پس از روشن کردن شعله ساخت بمب اتم، خود را در جهان، مخالف بمب اتم معرفی کرد، یعنی همان کاری که اوپنهایمر پس از ساخت بمب اتم و آزمایش آن روی مردم ژاپن کرد و هر دو به نوعی تلاش کردند دستان خود را از خون قربانیان بشویند. در جایی از فیلم، اوپنهایمر در ملاقات با ترومن، رئیسجمهور وقت از اینکه دستش به خون مردم آلوده شده، ناراحت است اما ترومن میگوید: آنها به کسی که پرتابش کردند نگاه میکنند؛ یعنی من. شما مسؤول حادثه هیروشیما نیستید. در انتهای فیلم نیز همسر اوپنهایمر این سوال را مطرح میکند: فکر کردی اگر بگذاری تو را به صلیب بکشند، دنیا تو را میبخشد؟
با این اوصاف و موارد زیاد دیگری از این دست میتوان دلیل استقبال اینچنینی اسکار از این فیلم را دریافت؛ استقبالی که هیچ وقت برای فیلمهای دیگر نولان شکل نگرفت؛ فیلمهایی که به لحاظ کیفیت از فیلم آخرش بسیار بهتر بودند.
* حمایت هنرمندان از مردم غزه در اسکار
اگرچه در اسکار برگزارکنندگان تمام تلاششان را برای حمایت از فیلم آخر نولان کردند و بعد از مدتها به صورت جدی به حمایت از سازنده بمب اتم برخاستند که شاید او را بتوان بزرگترین جنایتکار تاریخ با یک نقاب علمی دانست اما با این حال هنرمندان در مراسم اسکار نتوانستند همراهی خود را با مردم مظلوم غزه نشان ندهند. از چندی پیش و زمانی که بحث آتشبس در غزه مطرح شد و آمریکا همراه با اسرائیل مانع برقراری آتشبس شد، هنرمندان مخالف این جنگ ظالمانه با سنجاق سینهای که روی لباسهایشان میزدند، تلاش داشتند مخالفت خود را به صورت علنی نشان دهند.
این سنجاقهای قرمز در حمایت از مردم غزه است. سنجاقها دارای یک دست قرمز با یک قلب سیاه در داخل هستند که توسط یک دایره قرمز احاطه شده است که نماد حمایت جمعی از آتشبس فوری و دائمی و ارسال فوری کمکهای بشردوستانه به غیرنظامیان در غزه است.
در مراسم اسکار «جاناتان گلیزر» پس از دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم برای «منطقه مورد علاقه» گفت: «فیلم ما نشان میدهد انسانزدایی در بدترین حالت به کجا منجر میشود. این گذشته و حال ما را شکل داده است. همه جانباختگان جنگ غزه قربانی این انسانزدایی هستند».
تعدادی از شرکتکنندگان از جمله بیلی آیلیش، مارک روفالو و رامی یوسف این سنجاقهای قرمزرنگ را در حمایت از آتشبس در غزه به لباس خود نصب کردند. لازم به ذکر است در مراسم اسکار «منطقه مورد علاقه» ساخته جاناتان گلیزر هم به عنوان نخستین فیلم بریتانیایی، جایزه بهترین فیلم بینالمللی جوایز اسکار را کسب کرد و جایزه بهترین مستند بلند هم به «۲۰ روز در ماریوپل» از اوکراین رسید. «قاتلان ماه کامل» به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی» که در ۱۰ شاخه نامزد دریافت جایزه بود، موفق به کسب هیچ جایزهای نشد و «باربی» پرفروشترین فیلم سال ۲۰۲۳ هم تنها جایزه بهترین ترانه را دریافت کرد.
ارسال به دوستان
لزوم اختصاص بودجه متناسب جهت بازسازی سینماها
کاش همه سینماها «آزادی» بودند
حامد مظفری*: «تاریخ سینما با سینماها پیوند خورده و کافی است فقط بخشی از بودجههای هنگفت را صرف نه ساختوساز؛ که بازسازی آنها کنند».
اگر یکی از دهها سینمای متروکه و قدیمی پایتخت، زبان داشتند، میشد عین عبارت بالا را حرف دل آنها دانست. حالا که بحث راهاندازی خانه جشنوارههای ایران در مرکز پایتخت و حوالی بلوار کشاورز داغ است و لابد این داغی با دور شدن از جشنوارههای فجر، سرد و سردتر میشود تا لابد باز به نیمه دوم سال بعد برسیم، بد نیست مدیران فرهنگی نگاهی بیندارند به پتانسیل برخی سینماهای مستعمل مرکز پایتخت و در یک سال مانده تا جشنواره فجر سال بعد، فقط یکی از آنها را به عنوان نمونه بازسازی کنند و یک مقر بالفعل برای جشنواره فجر ایجاد کنند.
مصداقها فراوان است ولی وضعیت این روزهای سینما رادیوسیتی در خیابان ولیعصر، نرسیده به خیابان طالقانی، واقعا زخم روح بسیاری از سینمادوستان است. سینما رادیوسیتی با آن سردر زیبا و منحصربهفرد خود، همچنان برای رهگذران خیابان ولیعصر، نماد کامل تاریخ سینماست ولی حیف که همتی نیست برای بازسازی آن.
سالهاست از تعطیلی این سینما میگذرد ولی بنای آن چنان خواستنی است که واقعا این همه تعلل در بازسازی آن، فقط نمکی است بر زخم سینمادوستان. چرا رادیوسیتی به حال خود رها شده و چرا تجربه حوزه هنری در بازسازی سینما شاهد (موناکو) یا تبدیل سینما آفریقا (آتلانتیک) به نوعی سینمانوستالژی را مدیران ارشاد برای بازسازی سینما رادیوسیتی به کار نمیبرند؟
شک نداریم برخی پردیسهای سینمایی مدرن پایتخت، مثلا هدیش مال و شمیران سنتر و نارسیس تهرانپارس و زیمامال آریاشهر، یک نقطه قوت در احترام ویژه به مخاطبان سینماهاست ولی واقعا دلمان میسوزد که ارگانی فرهنگی نیست که بیاید و همین سینما رادیوسیتی را به عنوان نمونهای درجه اول برای احیای سینماهای نوستالژیک مرمت کند. مگر از حفظ و نوسازی سینما فرهنگ چه ضرری کردیم که حالا نمیآییم و فکری به حال این سینمای قدیمی پایتخت
نمیکنیم.
متاسفانه همه هم منتظرند تا سینمایی تغییر کاربری دهد و تخریب شود تا فریاد وااسفا سر دهند. سینماهایی مثل بلوار و فردوسی (رویال) و پیام (ب.ب) گویا به دانشگاههای مختلف واگذار شده و تا اطلاع ثانوی از تخریب در امان ولی سینما رادیوسیتی چرا رها شده است؟ سینما سینهموند (قیام) و سینما پارامونت چرا به امان خدا رها شدهاند. اگر واقعا دنبال خانه جشنواره هستید که حداقل 5 سال از زمان کلنگزنی تا احداث آن طول میکشد، چرا کنارش یکی از همین سینماهای تاریخساز را بازسازی نمیکنید؟
سینما رادیوسیتی به سبک معماری گوگی ساخته شده بود و نمای بیرون آن با چراغهای نئون آن را به یکی از مدرنترین سینماهای ایران تبدیل کرده بود و خوشبختانه بهرغم آتشسوزی داخلی، نمای بیرونی آن همچنان سرپاست. چرا راه دور میروند و به فکر ساختوسازهای پرهزینه برای خانه جشنواره هستند. اینکه سینما رادیوسیتی به میراث فرهنگی واگذار شده و ثبت ملی شده باعث خرسندی است ولی میراث که مدیری با عقبه مدیریت سینمایی به نام عزت ضرغامی بر رأس آن است چرا پیشقدم نمیشود برای احیای این سینما؟ برگزاری جشنواره و مشارکت در تولید فیلمهایی در معرفی پروین اعتصامی به جای خود خیلی هم خوب است ولی ای کاش میراث، خودش قدم اول را بردارد و طرحی ارائه دهد برای بازسازی این سینما.
یادمان نمیرود سینما آزادی نیز مدتها بعد از آتشسوزی در دوران شهرداری محمدباقر قالیباف و با همکاری حوزه هنری، دوباره ساخته و بدل شد به پردیسی پرمخاطب و میعادگاهی برای بسیاری از زوجهای سینمادوست. حالا هم احیای سینما رادیوسیتی فقط اندکی همت میخواهد؛ میراث استارت را بزند و فارابی و ارگانهای مختلف سینمایی از سینماشهر و شهرداری تا اوج و روایت و... پای کار بیایند و یک مرکز سینمایی نوستالژیک راه بیندازند که قبل از همه پاتوقی باشد برای علاقهمندان سینما. این همه تولید فیلم به جای خود، لازم ولی ارگانهای سینمایی دیگر باید به سمت بازسازی سینماهای مستعمل بروند. وقتی حوزه میتواند سینماهایی مثل بهمن (کاپری) و شاهد را در حداقل زمان بازسازی کند، چرا نشود سینماهایی مثل رادیوسیتی، سینه موند و پارامونت را هم احیا کرد؟ ارگانهای محترم یک یا علی بگویند و در کنار فیلمهای چندارگانی، سینماهای قدیمی را هم به صورت تعاونی چندارگانی بازسازی کنند که سود اولش برای خود آنهاست و بهترین مصداق برای ارائه بیلان کاری.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینما *
ارسال به دوستان
نگاهی به جایگاه کتاب در سبد هزینههای خانواده
دیابت فرهنگی!
محمدرضا اسماعیلی: حجم اقتصادی صنعت نشر با توجه به اینکه به روزهای پایانی سال 1402 نزدیک میشویم، بنا به آمار خانه کتاب و ادبیات ایران بیش از 12 هزار میلیارد تومان و حتی امکان دارد 13 هزار میلیارد تومان را هم ثبت کند البته این عدد از مجموع میانگین قیمت 121هزار تومانی هر جلد کتاب در 99 میلیون و 644 هزار نسخهای است که تا به امروز منتشر شده، حاصل میشود.
با توجه به اینکه آثار ناشران برای رسیدن به نمایشگاه کتاب تهران اردیبهشتماه سال آینده در همین روزهای سال تولید میشود، امکان دارد با اعلام وصول به خانه کتاب حجم اقتصادی و قیمت میانگین تغییر کند.
سال گذشته نیز با میانگین قیمت 83 هزار تومان و شمارگان 110 میلیون نسخهای، حجم اقتصادی بالغ بر 9 هزار میلیارد تومانی داشتیم. صنعت نشر هر سال در حجم اقتصادی رشد قابل توجهی نسبت به سال گذشته دارد. به گونهای که گردش مالی کل کتابهای سال ۹۸ برابر با ۳ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان بوده و هر سال هم نزدیک به 100 درصد رشد داشته است. اما در مقایسه با سال گذشته، میتوان فهمید که شمارگان کل کاهش 12 میلیون نسخهای را تجربه کرده که قابل تأمل است! اما به دلیل گران شدن کاغذ، هزینههای جانبی چاپ، تورم اقتصادی و به تبع آن افزایش دستمزدها که منجر به گران شدن قیمت نهایی کتاب میشوند، حجم اقتصادی رشد 3 هزار میلیارد تومانی داشته است.
از سوی دیگر هزینهکرد خانوادههای ایرانی در حوزه نشر در سال 1401 به طور میانگین به نصف سال 1396 رسیده است. میانگین تیراژ آثار نیز به 900 نسخه رسیده که در برخی آثار شمارگان 500 جلدی و حتی 250 نسخهای هم دیده میشود. در 12 ماه گذشته هم شاهد افزایش 70 درصدی قیمت کتاب بودیم. با توجه به آمار خانه کتاب در فروردین سال جاری، میانگین قیمت کتاب نزدیک به 83 هزار تومان بوده اما در اسفندماه عدد 141 هزار تومان ثبت شده است.
علت اینکه ناشر سعی میکند اثرش را به روز نگه دارد(یعنی اثر را در تیراژ کم تولید کند تا بتواند در چاپهای بعد از افزایش قیمتها عقب نماند) این است که کتاب خروس جنگی از نشر افق در چاپهای قبلی قیمتی حدود ۳۸ هزار تومان داشت اما در چاپ جدید این عدد به ۱۸۵ هزار تومان رسیده است. کتابفروش چند نسخه قدیمی باید بفروشد تا نسخه تازه چاپ شده را تهیه کند؟ همین نوسان قیمت یکی از دلایل منفی شدن تراز کتابفروشان و ناشران است. بزرگتر شدن حجم اقتصادی یا عناوین تولید شده به نوبه خود نمیتواند برای ما نویدبخش رشد صنعت، تولیدات، ادبیات و جایگاه پیدا کردن کتاب در میان خانوادههای ایرانی و حتی جهان باشد اما به دلیل اینکه عدد حجم اقتصادی هر ساله بنا به تورم موجود در کشور بزرگتر میشود، از سوی مدیران گفته میشود تا کام اهالی فرهنگ را شیرین نگه دارند، دریغ از اینکه این نوع شیرینیها میتواند ما را دچار دیابت فرهنگی کند.
نکته قابل توجه همین دلخوشی به آمار و ارقام است که باید در راستای مدیریت کلان استفاده شود اما فقط برای ارائه هر ساله در هفته کتاب جمهوری اسلامی اعلام میشود؛ اعداد و ارقامی است که هر ساله رشد میکنند و قابل توجه مسؤولان هستند و به عنوان پیشرفت ارائه میشوند اما در حوزه کیفیت شاهد اتفاق مؤثری نیستیم.
البته اعدادی که گفته میشود در چرخه رسمی صنعت نشر در کشور ثبت شده است و آماری از بازار غیرمجاز و ناشران کپیکار در دسترس نیست. اگر این چرخه را هم بخواهیم وارد محاسباتمان کنیم، بازار نشر وزنه سنگینتری پیدا میکند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|