|
ادامه رفتارهای غیراخلاقی و حاشیهساز دروازهبان استقلال و ضرورت حفظ اقتدار نیروهای انتظامی
باید تنبیه شود
محمد رشوند: حواشی و اتفاقات پایان بازی آلومینیوم اراک و استقلال از جهات مختلف قابل ارزیابی است و اگر در مواجهه با این ناهنجاری راهکار درستی اتخاذ نشود، شاید آینده ورود جیمیجامپها در فوتبال ایران، شکل و نمای افراطی به خود بگیرد. بیتردید مهمترین اتفاق حاشیهای بازی ۲ تیم در اراک مربوط به علاقه عجیب هواداران برای ورود به زمین مسابقه بود. در بار نخست یک هوادار مرد به زمین مسابقه آمد و متاسفانه برخلاف همه پروتکلهای مرسوم، کارگردان تلویزیونی بازی، چهره او را از نزدیک نشان داد تا دقیقا این فرد خاطی پاداش ویژهای برای رفتار خلاف قانون خود دریافت کند. این در حالی است که علاوه بر جریمههای بسیار سنگین برای چنین افرادی در فوتبال و سایر ورزشهای جهان، به کارگردانهای تلویزیونی سفارش شده هیچ نمای بسته یا بازی از این افراد نگیرند تا باعث معروفیت ناخواسته آنها نشوند اما در انتهای بازی استقلال و آلومینیوم، متاسفانه شاهد یک نسخه عجیب بودیم که منجر به فحاشی به نیروی انتظامی شد! وقتی بازی به پایان رسید، یکی از هواداران خانم که مشخص نیست چگونه موفق به ورود به چمن مسابقه شده بود، خودش را به کنار زمین رساند و از سوی دیگر حسین حسینی، دروازهبان استقلال چند قدم باقیمانده را به سوی این هوادار آمد و در صحنهای عجیب او را در آغوش گرفت. اگرچه این تصاویر از تلویزیون پخش نشد اما دوربینهای متعددی در ورزشگاه بودند که این صحنه را شکار کردند. این دختر هوادار که طرفدار استقلال بود، تا نزدیکیهای حسینی پیش آمد و کاپیتان آبیها در صورتی که میتوانست به سمتش نیاید به سوی او رفت. پس از این لحظه بود که شاهد رفتاری عجیبتر از سوی این بازیکن بودیم. او بیتوجه به همه بایدها و نبایدهای عرفی و شرعی جامعه، این طرفدار را در آغوش کشید و وقتی نیروی انتظامی طبق قانون و پروتکلهای حفاظتی از بازیکنان برای بیرون کردن این هوادار وارد عمل شد، متاسفانه دروازهبان جنجالی استقلال که سابقه رفتارهای نامتعادل داشته است واکنش تندی نشان داد تا جایی که سکوهای ورزشگاه ملتهب شد و شاهد بیاحترامی گستردهای به پلیس بودیم. البته این نخستینبار نبود که حسینی نسبت به ورود جیمیجامپها این واکنش غیرحرفهای را از خود بروز میداد. در بازیهای گذشته هم شاهد چنین رفتاری از سوی او به عنوان کاپیتان استقلال بودیم.
* قانون در این موارد چه میگوید؟
وقتی هر هواداری به عنوان جیمیجامپ، چه در حین بازی و چه در انتهای آن، خودش را به زمین مسابقه میرساند، طبق پروتکلهای تعریف شده، وظیفه نیروهای امنیتی حاضر در زمین است که خودشان را سریعا به آن فرد برسانند و مانع رسیدنش به بازیکنان شوند. این قانون به این خاطر وضع شده که مشخص نیست نیت فردی که به درون زمین پریده، چیست. چه کسی میداند این فرد، طرفدار واقعی کدام تیم است؟ نیتش چیست و اگر قصد آسیب زدن جدی با مثلا سلاح سرد به بازیکنان یا عوامل بازی را داشته باشد آن وقت کدام نهاد را مقصر این فاجعه میدانند؟
بدون شک ناظر به همین موارد است که به نیروهای امنیتی سفارش شده با دخالت زودهنگام مانع این تماس شوند اما متاسفانه آنچه در ورزشگاه اراک رخ داد، بعد دیگری از ماجرا بود. گلر استقلال در حالی که لبخند میزد این خانم را در آغوش کشید. زمانی که نیروهای انتظامی طبق وظیفهشان وارد ماجرا شدند تا هوادار را از زمین خارج کنند؛ دروازهبان جنجالی استقلال علیه پلیس اقدام کرد. همین امر موجب واکنش منفی و احساسی سکوها شد. پلیس که وظیفه داشت مانع هر اتفاق احتمالی شود، متاسفانه به واسطه رفتار غیرحرفهای بازیکنان و گلر استقلال مورد هجمه شدید و فحاشی تماشاگران قرار گرفت.
البته شاید عنوان شود حسینی به احترام هوادار استقلال یک لحظه از خود بیخود شده و چنین کاری کرده اما درست لحظاتی بعد وقتی یک هوادار مرد استقلال سعی کرد با کاپیتان آبیها یک عکس سلفی بگیرد، با واکنش منفی و عجیب او مواجه شد! حسینی محکم دست او را پس زد و حتی حاضر نشد با این فرد یک عکس سلفی ساده بگیرد! شاید همین رفتار دوگانه ثابت کند رفتار بازیکن استقلال چندان هم ناخودآگاه و از روی واکنش هیجانی نبوده است. این فصل برای نخستینبار، قسمتی از ورزشگاههای فوتبال در لیگ برتر به هواداران خانم اختصاص داده شده و انتظار آن میرفت با توجه به حضور خانمها از بروز ناهنجاریها و سر دادن الفاظ نامربوط در چنین اماکنی کاسته شود اما متاسفانه در اراک شاهد بروز ناهنجاری از همین ناحیه بودیم.
* وظیفه مأموران امنیتی در قبال جیمیجامپها
با توجه به خطرات تروریستی و رعایت موارد امنیتی به ماموران کنار زمین در همه مسابقات ورزشی دستور داده شده با آگاهی کامل محیطی، اجازه ورود و نزدیک شدن هیچ هواداری را به ورزشکاران ندهند. همانطور که گفته شد، نیت فردی که به زمین میپرد، همیشه یکسان نیست. قرار نیست همیشه یک فرد با آغوش باز و از روی محبت به سمت ورزشکاری بدود. از این رو وظیفه مامور امنیتی مهار او در کسری از ثانیه است. حتی به ورزشکاران توصیه شده نسبت به فردی که درون زمین پریده، هیچ واکنشی نشان ندهند تا این رفتار تبدیل به الگو برای سایرین نشود. در مسابقات باشگاهی لیگهای معتبر جهان، هم بازیکنان و هم نیروهای تأمین امنیت کاملا به این پروتکلها پایبند هستند. با این وجود متاسفانه در فوتبال ما نه تنها فوتبالیستها توجهی به این قانون ندارند، بلکه با آغوش کشیدن فرد خاطی (سوای موضوع نامحرم بودن) برابر پلیس هم واکنش تندی نشان میدهند؛ رفتاری که متاسفانه بخشی از سکوها را ملتهب کرد و ممکن بود با هیجانی شدن چند طرفدار حاضر روی سکو اتفاقات پیشبینی نشده دیگری رخ دهد. اگر کاپیتان استقلال طبق قوانین موجود و مطابق دستورات داده شده در مواجهه با جیمیجامپ رفتار میکرد، بیتردید هیچیک از اتفاقات سلسلهوار بعدی رخ نمیداد و شاهد بیاحترامی گسترده و عجیب علیه نیروهای انتظامی نبودیم.
* کمیته انضباطی فدراسیون باید ورود کند
شاید باشگاهها که لقب فرهنگی را در پیشوند نامشان یدک میکشند، به واسطه اهمیت امتیازها و مسائل دیگر با دیده اغماض به چنین ناهنجاریهایی بنگرند و نخواهند بازیکن خودی را جریمه کنند اما فدراسیون فوتبال به عنوان متولی این ورزش در کشور وظیفه دارد به ابعاد ماجرا ورود کند تا این فتح بابی برای دیگر جیمیجامپها (فارغ از جنسیتشان) نشود. بازیکن فوتبال نخستین فردی است که در صورت نیت خصمانه فرد واردشده به زمین، مورد آسیب جدی قرار میگیرد. از این رو انتظار میرود آنها نیتخوانی نکرده و تصور نکنند هرکه به سمتشان میآید، قصد خیری دارد. تنها لازم بود در همان ورزشگاه اراک یک فرد بعد از ورود به زمین، برخورد شدید و مجرمانهای را با بازیکن استقلال میکرد، آن وقت این باشگاه در نخستین اقدام، ماموران امنیتی و انتظامی را مقصر عنوان میکرد و مدعی میشد چرا اجازه نزدیک شدن یک هوادار را به بازیکن ما دادید؟ اما حالا پس از اینکه نیروی انتظامی به وظیفه ذاتیاش عمل کرده، متاسفانه هیچ واکنشی را از سوی باشگاه استقلال شاهد نیستیم. از این رو انتظار میرود کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال به موضوع فوق ورود جدی کند. اگر امروز نسبت به بروز چنین حوادثی بیتفاوت باشیم، شاید مسیر را برای اتفاقات تلخ آتی هموار کنیم. بر همین اساس برخورد و تنبیه و تأدیب دروازهبان استقلال ضروری است. پیش از این نیز این دروازهبان که عملکرد فنی مناسبی هم ندارد؛ سابقه رفتارهای جنجالی و حاشیهساز داشته است. بویژه در مواجهه با نیروی انتظامی رفتارهای زنندهای داشته است.کمترین واکنش کمیته انضباطی، محرومیت و جریمههای سنگین دروازهبان جنجالی و دیگر بازیکنان خاطی استقلال است.
***
احضار 2 استقلالی به کمیتههای اخلاق و انضباطی
سیدحسین حسینی و محمدحسین مرادمند به کمیتههای اخلاق و انضباطی دعوت شدند. یک روز پس از اتفاقات پیرامون هوادار تیم استقلال که از روی سکوها وارد زمین شد و 2 بازیکن استقلال هم برای رسیدگی به شرایط او وارد صحنه شدند، کمیتههای اخلاق و انضباطی برای این 2 بازیکن احضاریه صادر کردند. بر اساس اطلاعیه سازمان لیگ، سیدحسین حسینی و محمدحسین مرادمند 2 بازیکن استقلال به دلیل اتفاقات رخ داده در پایان مسابقه با آلومینیوم اراک و اقدام غیرحرفهای و خارج از وظایف قانونی یک بازیکن، به کمیتههای اخلاق و انضباطی فدراسیون فوتبال احضار شدند. این در حالی است که سازمان لیگ تصویری هم از این صحنه را به خبر خود الصاق کرده تا علت احضار آنها مشخص شود.
ارسال به دوستان
نگاهی به کارنامه حسن فتحی به بهانه پخش فیلم سینمایی «مست عشق»
سریال یا سینما مسأله این است!
گروه فرهنگ و هنر: سالهاست حسن فتحی نام خود را پیش از آنکه به عنوان یک سینماگر جا بیندازد، به عنوان یک سریالساز موفق مطرح کرده است؛ کارگردانی که با توجه به استقبال مخاطبان از مجموعههای نمایشیاش، شاید در مقایسه با بسیاری از سریالسازان سرشناس تلویزیون، حتی در میان مخاطب عام هم شهرت بیشتری داشته باشد. این شهرت هم بازمیگردد به رضایت مخاطبان از سریالهای قبلی بویژه مجموعههایی چون «پهلوانان نمیمیرند» و «شب دهم» در دهه 70 و اوایل دهه 80.
اما فتحی سریالسازی را ابتدای دهه 70 با کارگردانی مجموعه «همسایهها» به عنوان یکی از نخستین سریالهای مناسبتی تلویزیون آغاز کرد. پس از آن کارش را با «عاطفه» و «هوای تازه» ادامه داد. نقطه اشتراک هر 3 سریال، استفاده از محیطهای ثابت برای فیلمبرداری (مثل یک خانه چند طبقه یا محله) و ساختار اپیزودیک (هر قسمت یک داستان مجزا) بود که در آن زمان کمتر در سریالها مورد استفاده قرار میگرفت.
اما «پهلوانان نمیمیرند» در اواسط دهه 70 برای نخستینبار نام فتحی را بر سر زبانها انداخت. فیلمنامه را فتحی با همراهی اعظم بروجردی و تحت تأثیر آثار آگاتا کریستی نوشته بود. «پهلوانان نمیمیرند» برخلاف آثار تاریخی که آن سالها با حمایت رئیس وقت سازمان صداوسیما رونق بسیاری داشتند، به زندگی پهلوانان در دوره قاجار میپرداخت و از حضور بازیگران سرشناس بهره میبرد و با نیمنگاهی به حوادث تاریخی (نظیر قتل گریبایدف، کنسول روس) داستانی جذاب و جنایی را روایت میکرد که با تکیه بر نمایش سنتها و آداب و رسوم پهلوانان قدیم، مخاطبان بسیاری را پای تلویزیون میخکوب میکرد.
مجموعه «فردا دیر است» پنجمین سریال فتحی بود که با محوریت قرار دادن یک مرکز مشاوره، باز هم از الگوی اپیزودیک استفاده کرد. این مجموعه در سالهایی که طنزهای 90 شبی در حال شکل گرفتن بودند، آنچنان مورد توجه قرار نگرفت و جزو آثار کمتر دیدهشده فتحی به شمار رفت.
«شب دهم» در ابتدای دهه 80 به دلیل تقارن محرم و ایام نوروز، در تعطیلات سال نو به نمایش درآمد و مخاطبان بسیاری را جذب کرد. شاید مهمترین دلیل استقبال فوقالعاده بینندگان از شب دهم، شکل نمایش آن بود. در روزهایی که سریالها به شکل هفتگی به نمایش درمیآمدند، «شب دهم» هر شب از تلویزیون پخش و همین موضوع موجب باورپذیری پیوستگی موقعیتها و تحول شخصیتها میشد. «شب دهم» همچون «پهلوانان نمیمیرند» در بازه زمانیای از تاریخ معاصر ایران جریان داشت که برای بینندهها جذاب و دوستداشتنی شده بود. رفتار لاتها، آیین جوانمردی که میان آنها حاکم است و تحول شخصیت اصلی به دلیل دلدادگی، از عوامل اصلی جذابیت و ماندگاری شب دهم به شمار میرفت.
فتحی در «شب دهم» با وجود قواعد و قوانین آن سالها در تلویزیون راهی یافت تا به نمایش عشق زمینی بپردازد؛ عشقی که در قالب تحولی دراماتیک، در بستری مذهبی اتفاق میافتد و رفتهرفته ابعاد عرفانی به خود میگیرد. از این رو، «شب دهم» هم بیننده عام را راضی نگه داشت و هم توجه منتقدان را به سمت نویسنده و کارگردانی جلب کرد که توانایی لازم برای روایت داستانی درگیرکننده با پسزمینه تاریخی - مذهبی را دارد. به اینها اضافه کنید موسیقی گوش نواز فردین خلعتبری و ترانه پایانی سریال را که توسط علیرضا قربانی اجرا میشد و هنوز که هنوز است، شنیدنی است.
«روشنتر از خاموشی» نخستین سریال پس از شاهکار «شب دهم» بود که چندان مورد اقبال واقع نشد. علت اصلی آن نیز در کنار توقعات و انتظارات بسیار بالای مخاطبان از سازنده «شب دهم» این بود که زندگی ملاصدرای شیرازی به عنوان فیلسوف جذابیت چندانی برای بیننده تلویزیونی نداشت. فتحی کوشید با افزودن ماجراهای زندگی شاهعباس صفوی به داستان، بخشی از یکنواختی پرداختن به زندگی اندیشمندی با زندگی بدون فراز و فرود را پوشش دهد اما در عمل باعث دوپارگی سریال شد. نکته عجیب «روشنتر از خاموشی» استفاده از لهجههای مختلف برای شخصیتها بود که با وجود شیرین بودن، به پیچیدگی روایی کار افزود، بویژه وقتی قرار بود ملاصدرا نظریه «حرکت جوهری» را با لهجه شیرازی توضیح دهد! اما «مدار صفر درجه» را باید اثر بلندپروازانه فتحی برای به تصویر کشیدن بخشی از تاریخ معاصر ایران نامید؛ مجموعهای که هیچگاه با جزئیات به آن پرداخته نشده بود. «مدار صفر درجه» از طریق پرداختن به زندگی جوانی ایرانی با بازی سید شهاب حسینی به درون یکی از پیچیدهترین مسائل تاریخ یعنی شکلگیری صهیونیسم و رابطه آن با نازیسم میرود و تفسیری تازه از آن ارائه میدهد. با این تفاوت که نسبت به «روشنتر از خاموشی»، فتحی در «مدار صفر درجه» داستان را فدای محتوا نمیکند و تحولات سیاسی را در بستری عاشقانه و جنایی پیش میبرد. فیلمبرداری در لوکیشنهای تاریخی خارج از کشور، استفاده از بازیگران بینالمللی و موسیقی زیبای سریال، همگی باعث شد «مدار صفر درجه» به سریالی محبوب تبدیل شود.
پس از ۳ سریال تاریخی، فتحی با «میوه ممنوعه» بازگشتی موفقیتآمیز به سریالهای درام خانوادگی داشت. پخش شدن سریال به شکل پیوسته در ماه رمضان، داستان ملتهب عشق یک پیرمرد به دختری جوان و زیبا، دیالوگهای هوشمندانه علیرضا نادری، بازی خیرهکننده علی نصیریان و استفاده از صدای احسان خواجهامیری، مجموعه عواملی بود که باعث شد «میوه ممنوعه» به یک پدیده تبدیل شود. «میوه ممنوعه» اقتباسی به روز شده از شاه لیر و شیخ صنعان ارائه میداد اما با حفظ کردن فاصله خود با منابع اقتباسی، موفق شد تصویری قابل باور از جامعه و مناسبات پیچیده حاصل از تحولات اقتصادی - سیاسی میانه دهه 80 به بیننده عرضه کند.
از اواخر دهه 80 روند رو به صعود حسن فتحی حرکتی نزولی به خود گرفت. او با مجموعه «اشکها و لبخندها» تلاشی ناموفق برای تولید سریالی طنز داشت. خط داستانی کممایه، انتخاب اشتباه بازیگران و کش دادن موقعیت داستانی باعث شد «اشکها و لبخندها» نه محبوبیتی کسب کند و نه در یادها بماند. «در مسیر زایندهرود» با توجه به خط داستانی و موضوع ملتهبش باز هم در رضایت مخاطبان وضعیتی بهتر از «اشکها و لبخندها» پیدا نکرد و تنها خروجیاش، شکلگیری این نگاه بود که حسن فتحی به پایان راه رسیده است و این گمانه با ساخت سریال «زمانه» بیش از پیش تقویت شد تا اینکه نخستین سریال شبکه نمایش خانگی فتحی یعنی «شهرزاد» با سرمایهگذاری پرحرف و حدیثش، با بازگشت این فیلمساز به درام عاشقانه، دوباره نام فتحی را بر زبانها انداخت؛ سریالی که به رغم رضایت بینندگان از فصل اول، با ساخت فصلهای بعد روند سریالسازی فتحی را ضعیفتر از همیشه نشان داد. وضعیت «جیران» سریال بعدی فتحی هم دست کمی از «شهرزاد» نداشت و عملا آنچنان که این فیلمساز را در دهههای 70 و 80 پرمخاطب کرده بود، دستاوردی نداشت.
پس از نزدیک به ۳ دهه سریالسازی پیوسته، حالا فتحی به ساخت فیلم سینمایی روآورده است؛ فیلمی که از همان روزهای آغازین دچار حاشیه شد. فتحی در کارنامه خود تجربه ساخت 4 فیلم سینمایی را دارد، فیلمهایی که هیچکدامشان نه در جشنواره فیلم فجر و نه در اکران عمومی از استقبال خاصی برخوردار نبودهاند و حال نوبت به پنجمین اثر سینماییاش رسیده است. شهریور 98 خبر تولید یک اثر سینمایی با نگاهی به زندگی شمس و مولانا توسط فتحی در اختیار رسانهها قرار گرفت که در این میان حضور همایون شجریان و سهراب پورناظری نوید ساخت یک فیلم مهم در پرونده کاری فتحی میداد اما در یک اتفاق عجیب کمتر از ۳ ماه از اعلام خبر حضور شجریان، در حالی که گروه همچنان در مرحله پیشتولید بودند اعلام شد فیلمبرداری این اثر سینمایی رو به پایان است و احتمالا سال 99 به صورت بینالمللی اکران شود اما چندی بعد یعنی اواخر تابستان ۹۹ برخی عوامل سریال از بدقولی سازندگان اثر خبر دادند و مهر 99 سهراب پورناظری، سازنده موسیقی این فیلم از نیمهکاره ماندن فیلم حسن فتحی خبر داد و اعلام کرد این فیلم رها شده و به مرحله پایانی نرسیده است.
عجیبتر آنکه چند روز پس از مصاحبه پورناظری، روابط عمومی سرمایهگذار ترک ویدئویی تازه از سکانسهای «مست عشق» منتشر کرد و اعلام شد تدوین نهایی فیلم به پایان رسیده و آذرماه همان سال در هفته جهانی مولانا این فیلم پخش جهانی خواهد شد. از همان مهر 99 صحبتهای متناقض عوامل ۲ طرف به رسانهها کشیده شد و ابهامات را روز به روز بیشتر کرد تا اینکه شهریور 1400 خبر توافق ۲ طرف منتشر شد.
مهران برومند، تهیهکننده ایرانی این فیلم با اعلام توافق ۲ طرف گفت: «اختلافنظری که درباره میزان سهم مالکیت فیلم سینمایی مست عشق میان تهیهکنندگان ایرانی و ترک بروز کرده و موجب توقف ادامه تولید و آمادهسازی و اکران فیلم شده بود، با کمکهای ارزشمند وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و سرکنسولگری ایران در استانبول حلوفصل شد. بنابراین با انتقال صددرصد مالکیت فیلم به طرف ایرانی، تمام راشهای «مست عشق» به تهیهکننده ایرانی تحویل شده و بزودی فیلمبرداری بخشهای باقیمانده آغاز میشود و مراحل فنی آمادهسازی فیلم پیگیری خواهد شد و مست عشق تا پایان سال آماده نمایش خواهد بود». وعدهای که با تاخیر ۲ سال و نیمه از چهارشنبه این هفته رنگ واقعیت به خود میگیرد و قرار است این فیلم در دور جدید اکران فیلمهای سینمایی، پس از کشوقوسهای فراوان بالاخره روی پرده برود؛ فیلمی که فارغ از تمام مباحث و حواشی ۳ سال گذشته آنچنان که بیان شد نمیتوان از آن انتظارات بالایی داشت، چون تجربه ثابت کرده است حسن فتحی بیش از آنکه یک سینماگر و سینماییساز باشد، یک سریالساز موفق آن هم در برههای خاص بوده است، هرچند با همه این اوصاف باید منتظر ماند و دید پنجمین فیلم سینمایی فتحی آیا میتواند به نقطه عطفی در کارنامه هنری بویژه سینماییاش تبدیل شود یا خیر؟گروه فرهنگ و هنر: سالهاست حسن فتحی نام خود را پیش از آنکه به عنوان یک سینماگر جا بیندازد، به عنوان یک سریالساز موفق مطرح کرده است؛ کارگردانی که با توجه به استقبال مخاطبان از مجموعههای نمایشیاش، شاید در مقایسه با بسیاری از سریالسازان سرشناس تلویزیون، حتی در میان مخاطب عام هم شهرت بیشتری داشته باشد. این شهرت هم بازمیگردد به رضایت مخاطبان از سریالهای قبلی بویژه مجموعههایی چون «پهلوانان نمیمیرند» و «شب دهم» در دهه 70 و اوایل دهه 80.
اما فتحی سریالسازی را ابتدای دهه 70 با کارگردانی مجموعه «همسایهها» به عنوان یکی از نخستین سریالهای مناسبتی تلویزیون آغاز کرد. پس از آن کارش را با «عاطفه» و «هوای تازه» ادامه داد. نقطه اشتراک هر 3 سریال، استفاده از محیطهای ثابت برای فیلمبرداری (مثل یک خانه چند طبقه یا محله) و ساختار اپیزودیک (هر قسمت یک داستان مجزا) بود که در آن زمان کمتر در سریالها مورد استفاده قرار میگرفت.
اما «پهلوانان نمیمیرند» در اواسط دهه 70 برای نخستینبار نام فتحی را بر سر زبانها انداخت. فیلمنامه را فتحی با همراهی اعظم بروجردی و تحت تأثیر آثار آگاتا کریستی نوشته بود. «پهلوانان نمیمیرند» برخلاف آثار تاریخی که آن سالها با حمایت رئیس وقت سازمان صداوسیما رونق بسیاری داشتند، به زندگی پهلوانان در دوره قاجار میپرداخت و از حضور بازیگران سرشناس بهره میبرد و با نیمنگاهی به حوادث تاریخی (نظیر قتل گریبایدف، کنسول روس) داستانی جذاب و جنایی را روایت میکرد که با تکیه بر نمایش سنتها و آداب و رسوم پهلوانان قدیم، مخاطبان بسیاری را پای تلویزیون میخکوب میکرد.
مجموعه «فردا دیر است» پنجمین سریال فتحی بود که با محوریت قرار دادن یک مرکز مشاوره، باز هم از الگوی اپیزودیک استفاده کرد. این مجموعه در سالهایی که طنزهای 90 شبی در حال شکل گرفتن بودند، آنچنان مورد توجه قرار نگرفت و جزو آثار کمتر دیدهشده فتحی به شمار رفت.
«شب دهم» در ابتدای دهه 80 به دلیل تقارن محرم و ایام نوروز، در تعطیلات سال نو به نمایش درآمد و مخاطبان بسیاری را جذب کرد. شاید مهمترین دلیل استقبال فوقالعاده بینندگان از شب دهم، شکل نمایش آن بود. در روزهایی که سریالها به شکل هفتگی به نمایش درمیآمدند، «شب دهم» هر شب از تلویزیون پخش و همین موضوع موجب باورپذیری پیوستگی موقعیتها و تحول شخصیتها میشد. «شب دهم» همچون «پهلوانان نمیمیرند» در بازه زمانیای از تاریخ معاصر ایران جریان داشت که برای بینندهها جذاب و دوستداشتنی شده بود. رفتار لاتها، آیین جوانمردی که میان آنها حاکم است و تحول شخصیت اصلی به دلیل دلدادگی، از عوامل اصلی جذابیت و ماندگاری شب دهم به شمار میرفت.
فتحی در «شب دهم» با وجود قواعد و قوانین آن سالها در تلویزیون راهی یافت تا به نمایش عشق زمینی بپردازد؛ عشقی که در قالب تحولی دراماتیک، در بستری مذهبی اتفاق میافتد و رفتهرفته ابعاد عرفانی به خود میگیرد. از این رو، «شب دهم» هم بیننده عام را راضی نگه داشت و هم توجه منتقدان را به سمت نویسنده و کارگردانی جلب کرد که توانایی لازم برای روایت داستانی درگیرکننده با پسزمینه تاریخی - مذهبی را دارد. به اینها اضافه کنید موسیقی گوش نواز فردین خلعتبری و ترانه پایانی سریال را که توسط علیرضا قربانی اجرا میشد و هنوز که هنوز است، شنیدنی است.
«روشنتر از خاموشی» نخستین سریال پس از شاهکار «شب دهم» بود که چندان مورد اقبال واقع نشد. علت اصلی آن نیز در کنار توقعات و انتظارات بسیار بالای مخاطبان از سازنده «شب دهم» این بود که زندگی ملاصدرای شیرازی به عنوان فیلسوف جذابیت چندانی برای بیننده تلویزیونی نداشت. فتحی کوشید با افزودن ماجراهای زندگی شاهعباس صفوی به داستان، بخشی از یکنواختی پرداختن به زندگی اندیشمندی با زندگی بدون فراز و فرود را پوشش دهد اما در عمل باعث دوپارگی سریال شد. نکته عجیب «روشنتر از خاموشی» استفاده از لهجههای مختلف برای شخصیتها بود که با وجود شیرین بودن، به پیچیدگی روایی کار افزود، بویژه وقتی قرار بود ملاصدرا نظریه «حرکت جوهری» را با لهجه شیرازی توضیح دهد! اما «مدار صفر درجه» را باید اثر بلندپروازانه فتحی برای به تصویر کشیدن بخشی از تاریخ معاصر ایران نامید؛ مجموعهای که هیچگاه با جزئیات به آن پرداخته نشده بود. «مدار صفر درجه» از طریق پرداختن به زندگی جوانی ایرانی با بازی سید شهاب حسینی به درون یکی از پیچیدهترین مسائل تاریخ یعنی شکلگیری صهیونیسم و رابطه آن با نازیسم میرود و تفسیری تازه از آن ارائه میدهد. با این تفاوت که نسبت به «روشنتر از خاموشی»، فتحی در «مدار صفر درجه» داستان را فدای محتوا نمیکند و تحولات سیاسی را در بستری عاشقانه و جنایی پیش میبرد. فیلمبرداری در لوکیشنهای تاریخی خارج از کشور، استفاده از بازیگران بینالمللی و موسیقی زیبای سریال، همگی باعث شد «مدار صفر درجه» به سریالی محبوب تبدیل شود.
پس از ۳ سریال تاریخی، فتحی با «میوه ممنوعه» بازگشتی موفقیتآمیز به سریالهای درام خانوادگی داشت. پخش شدن سریال به شکل پیوسته در ماه رمضان، داستان ملتهب عشق یک پیرمرد به دختری جوان و زیبا، دیالوگهای هوشمندانه علیرضا نادری، بازی خیرهکننده علی نصیریان و استفاده از صدای احسان خواجهامیری، مجموعه عواملی بود که باعث شد «میوه ممنوعه» به یک پدیده تبدیل شود. «میوه ممنوعه» اقتباسی به روز شده از شاه لیر و شیخ صنعان ارائه میداد اما با حفظ کردن فاصله خود با منابع اقتباسی، موفق شد تصویری قابل باور از جامعه و مناسبات پیچیده حاصل از تحولات اقتصادی - سیاسی میانه دهه 80 به بیننده عرضه کند.
از اواخر دهه 80 روند رو به صعود حسن فتحی حرکتی نزولی به خود گرفت. او با مجموعه «اشکها و لبخندها» تلاشی ناموفق برای تولید سریالی طنز داشت. خط داستانی کممایه، انتخاب اشتباه بازیگران و کش دادن موقعیت داستانی باعث شد «اشکها و لبخندها» نه محبوبیتی کسب کند و نه در یادها بماند. «در مسیر زایندهرود» با توجه به خط داستانی و موضوع ملتهبش باز هم در رضایت مخاطبان وضعیتی بهتر از «اشکها و لبخندها» پیدا نکرد و تنها خروجیاش، شکلگیری این نگاه بود که حسن فتحی به پایان راه رسیده است و این گمانه با ساخت سریال «زمانه» بیش از پیش تقویت شد تا اینکه نخستین سریال شبکه نمایش خانگی فتحی یعنی «شهرزاد» با سرمایهگذاری پرحرف و حدیثش، با بازگشت این فیلمساز به درام عاشقانه، دوباره نام فتحی را بر زبانها انداخت؛ سریالی که به رغم رضایت بینندگان از فصل اول، با ساخت فصلهای بعد روند سریالسازی فتحی را ضعیفتر از همیشه نشان داد. وضعیت «جیران» سریال بعدی فتحی هم دست کمی از «شهرزاد» نداشت و عملا آنچنان که این فیلمساز را در دهههای 70 و 80 پرمخاطب کرده بود، دستاوردی نداشت.
پس از نزدیک به ۳ دهه سریالسازی پیوسته، حالا فتحی به ساخت فیلم سینمایی روآورده است؛ فیلمی که از همان روزهای آغازین دچار حاشیه شد. فتحی در کارنامه خود تجربه ساخت 4 فیلم سینمایی را دارد، فیلمهایی که هیچکدامشان نه در جشنواره فیلم فجر و نه در اکران عمومی از استقبال خاصی برخوردار نبودهاند و حال نوبت به پنجمین اثر سینماییاش رسیده است. شهریور 98 خبر تولید یک اثر سینمایی با نگاهی به زندگی شمس و مولانا توسط فتحی در اختیار رسانهها قرار گرفت که در این میان حضور همایون شجریان و سهراب پورناظری نوید ساخت یک فیلم مهم در پرونده کاری فتحی میداد اما در یک اتفاق عجیب کمتر از ۳ ماه از اعلام خبر حضور شجریان، در حالی که گروه همچنان در مرحله پیشتولید بودند اعلام شد فیلمبرداری این اثر سینمایی رو به پایان است و احتمالا سال 99 به صورت بینالمللی اکران شود اما چندی بعد یعنی اواخر تابستان ۹۹ برخی عوامل سریال از بدقولی سازندگان اثر خبر دادند و مهر 99 سهراب پورناظری، سازنده موسیقی این فیلم از نیمهکاره ماندن فیلم حسن فتحی خبر داد و اعلام کرد این فیلم رها شده و به مرحله پایانی نرسیده است.
عجیبتر آنکه چند روز پس از مصاحبه پورناظری، روابط عمومی سرمایهگذار ترک ویدئویی تازه از سکانسهای «مست عشق» منتشر کرد و اعلام شد تدوین نهایی فیلم به پایان رسیده و آذرماه همان سال در هفته جهانی مولانا این فیلم پخش جهانی خواهد شد. از همان مهر 99 صحبتهای متناقض عوامل ۲ طرف به رسانهها کشیده شد و ابهامات را روز به روز بیشتر کرد تا اینکه شهریور 1400 خبر توافق ۲ طرف منتشر شد.
مهران برومند، تهیهکننده ایرانی این فیلم با اعلام توافق ۲ طرف گفت: «اختلافنظری که درباره میزان سهم مالکیت فیلم سینمایی مست عشق میان تهیهکنندگان ایرانی و ترک بروز کرده و موجب توقف ادامه تولید و آمادهسازی و اکران فیلم شده بود، با کمکهای ارزشمند وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و سرکنسولگری ایران در استانبول حلوفصل شد. بنابراین با انتقال صددرصد مالکیت فیلم به طرف ایرانی، تمام راشهای «مست عشق» به تهیهکننده ایرانی تحویل شده و بزودی فیلمبرداری بخشهای باقیمانده آغاز میشود و مراحل فنی آمادهسازی فیلم پیگیری خواهد شد و مست عشق تا پایان سال آماده نمایش خواهد بود». وعدهای که با تاخیر ۲ سال و نیمه از چهارشنبه این هفته رنگ واقعیت به خود میگیرد و قرار است این فیلم در دور جدید اکران فیلمهای سینمایی، پس از کشوقوسهای فراوان بالاخره روی پرده برود؛ فیلمی که فارغ از تمام مباحث و حواشی ۳ سال گذشته آنچنان که بیان شد نمیتوان از آن انتظارات بالایی داشت، چون تجربه ثابت کرده است حسن فتحی بیش از آنکه یک سینماگر و سینماییساز باشد، یک سریالساز موفق آن هم در برههای خاص بوده است، هرچند با همه این اوصاف باید منتظر ماند و دید پنجمین فیلم سینمایی فتحی آیا میتواند به نقطه عطفی در کارنامه هنری بویژه سینماییاش تبدیل شود یا خیر؟
ارسال به دوستان
یادداشت روز
مردم، الزام انکارناپذیر جهش تولید
محسن محمدیحسنلویی*: سال 1399 «مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاستهای کلی نظام» گزارشی پیرامون تکالیف دستگاههای کشور در رابطه با جهش تولید در قالب ۲۰ راهبرد و ۷۴ راهکار منتشر کرد. در همان برهه این پرسش مطرح شد: چرا در تکالیف اجرای سیاستهای کلی نظام، نقش کمی برای مردم در نظر گرفته شده است؟ سوالی که ناشی از یک خلأ اساسی در نظام تصمیمسازی، تصمیمگیری و اجرایی کشور است.
مقام معظم رهبری در دیدار تولیدکنندگان در بهمن 1402 هم به این موضوع اشاره کردند که باید به بخش خصوصی واقعی توجه بیشتری شود و شرکتهای شبهدولتی و نهادهای غیردولتی شامل بخش خصوصی نمیشود. در نهایت کار به اینجا رسید که مشارکت مردم در تحقق شعار سال مبنی بر جهش تولید مورد تاکید ایشان قرار گرفت اما توجه به مردم و مشارکت دادن آنها در این بحث در درجه اول باید در ذهن، قلب و عمل مسؤولان به عنوان الزام انکارناپذیر پذیرفته شود. همچنان که برای دستگاههای مختلف دولتی و اجرایی نقشها و وظایفی تعریف میشود میتوان از ظرفیت مردم استفاده بهینه کرد. از ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی و شکست نظام ستمشاهی در کشور مهمترین نقش را مردم ایفا کردند. این نقش مردم با هدایت و رهبری داهیانه امام راحل(ره) صورت گرفت اما تجربه تاریخی نشان داده است اگر تودههای مردم در راستای منویات و هدایتهای رهبری جامعه گام برندارند، موفقیتی حاصل نخواهد شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی تجربه ایجاد حساب 100 امام خمینی، تاسیس کمیته امداد و برخی دیگر تجربیات نشان داد با ورود جدی مردم به عرصههای مختلف میتوان مسائل جدی کشور را حل کرد. جنگ تحمیلی و مقاومت پیروزمندانه 8 ساله ملت ایران در برابر اجماع شرق و غرب علیه کشورمان نمونه دیگری از ورود مردم به میدان عمل بود و در آخرین مورد میتوان به دوران شیوع کرونا اشاره کرد که نقش نیروهای مردمی برای چندمین بار به صورت ملموس دیده شد. وقتی کشورهای مدعی توسعه غربی در مقابله با ویروس کرونا از لحاظ تامین تجهیزات بهداشتی دچار مشکل شدند و حتی صحنههای غارت و غرب وحشی دوباره تداعی شد، در کشورمان نیروهای جهادی و مردم وارد صحنه شدند و با تولید مواد ضدعفونیکننده و ماسک، کشور را به خودکفایی رساندند و حتی در بخش فناورانه نیز شرکتهای دانشبنیان با تولید دستگاههایی مانند ونتیلاتور و تستهای کرونا نشان دادند قدرت نیروهای مردمی چقدر میتواند کشور را از تنگناها و بحرانها عبور دهد.
البته نقش مردم در دیدگاههای رهبر فرزانه انقلاب همواره جایگاهی جدی و متعالی داشته و دارد؛ همچنان که در متن ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ایشان اشاره کردهاند: «لازم است قوای کشور بیدرنگ و با زمانبندی مشخص، اقدام به اجرای آن [سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی] کنند و با تهیه قوانین و مقررات لازم و تدوین نقشه راه برای عرصههای مختلف، زمینه و فرصتی مناسب برای نقشآفرینی مردم و همه فعالان اقتصادی را در این جهاد مقدس فراهم آورند. هرچند اشاره به استفاده از ظرفیتهای مردمی صرفا به ابلاغیه سیاستهای اقتصاد مقاومتی محدود نشده و بند اول سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی نیز به این شکل که «تامین شرایط و فعالسازی تمام امکانات و منابع مالی و سرمایههای انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیتهای اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاریهای جمعی و تأکید بر ارتقای درآمد و نقش طبقات کمدرآمد و متوسط»، مشارکت حداکثری آحاد جامعه را گوشزد میکند و تاکیدی بر استفاده از ظرفیتهای مردمی است. پس از گذشت یک دهه از ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی در برهههای مختلف مقام معظم رهبری اشارات مبسوط و دقیقی به ظرفیتهای مردمی داشتند که کمتر مورد توجه مسؤولان امر قرار گرفته و در نهایت نامگذاری سال 1403 تاکیدی مجدد بر لزوم توجه به ظرفیتهای مردمی در حوزه اقتصاد کشور است. در مراحل بعدی تحقق شعار سال و استفاده از ظرفیتهای مردمی، نیازمند ایفای نقش حلقههای میانی هستیم، حلقههای میانی به عنوان تسهیلگر مشارکت مردم وظیفه گفتمانسازی، آمادهسازی و آموزش، اعتمادسازی و میانجیگری بین دولت یا بدنه حاکمیت با مردم را برعهده دارند. حلقههای میانی هم از جنس مردم هستند و هم به دلیل تشکلیافتگی و تمرکز بر مسائل میتوانند در به حرکت درآوردن توان مردم موثر باشند. در ادبیات اقوام ایرانی نیز بین مردم آذربایجان مثلی وجود دارد با این عنوان که «ائل گوجو، سل گوجو» به معنای اینکه قدرت ایل (مردم و جماعت) همانند قدرت سیل است، پس در گام اول با باور به قدرت بیکران مردم میتوان حل مسائل عمده کشور بویژه جهش تولید و رونق اقتصاد را به مردم سپرد اما به عنوان گام دوم باید از توان حلقههای میانی برای هدایت این قدرت سیلآسا استفاده کرد.
کارشناس اقتصاد *
ارسال به دوستان
توقیف کشتی msc Aries متعلق به یک میلیاردر صهیونیست توسط سپاه در راستای راهبرد قطع شریانهای اقتصادی رژیم صهیونیستی صورت گرفت
آغاز انتقام
علیرضا محمدی: در حالی که همه نگاهشان رو به بالا بود تا رد موشکهای کروز یا پهپادهای ایرانی را در پهنه آسمان به نظاره بنشینند، ناگهان خبر رسید تکاوران نیروی دریایی سپاه یک کشتی کانتینربر با پرچم پرتغال را در آبهای تنگه هرمز توقیف کردهاند. همزمان با تصاویر هلیبرن تکاوران سپاه از بالگرد میل 17 روی عرشه کشتی «MCS Aries» خبرهای تکمیلی مشخص کرد مالک این کشتی «ایال عوفر» میلیاردر اسرائیلی است.
این خبر پیش از عمل متقابل ایران در برابر جنایت رژیم صهیونیستی، مثل شوکی بود که معادلات خودساخته در اذهان رژیم صهیونیست و حامیان غربیاش را برهم زد. از 13 فروردین که اسرائیلیها ساختمان کنسولگری کشورمان در دمشق را مورد حمله قرار دادند، تقریبا تمام تحلیلها حول محور حمله موشکی یا پهپادی کشورمان به سرزمینهای فلسطین اشغالی میچرخید و از انبوه تحلیلگران اسرائیلی و غربی، کمتر کسی فکرش را میکرد ایران پیش از انتقام، صحنه را مدیریت و گزینههای خود را منظم میکند تا همه بدانند هر نوع اقدامی میتواند بسیار فراتر از حد تصور آنها باشد.
با توقیف کشتی میلیاردر اسرائیلی، حالا باید نگاه نگران صهیونیستها نهتنها به آسمانها، بلکه روی اقیانوسها نیز متمرکز شود! البته میدانند این پایان ماجرا نیست! شاید روز دیگر ایران صحنهای نو بسازد! به گفته «اسحاق بریک» ژنرال بازنشسته صهیونیست، آنها با زدن کنسولگری ایران وارد قمار بدی شدند که میتواند درهای جهنم را به رویشان بگشاید و هرگز تصور نمیکردند در چنین هماوردی عذابآوری گرفتار شوند.
در واقع توقیف کشتی «MCS Aries» در تنگه هرمز، حرکت هوشمندانهای از طرف نیروی دریایی سپاه بود که میتواند حامل پیامهای معنادار برای طرف مقابل باشد؛ نخست اینکه لزوم تنبیه رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی که مورد تایید مقام معظم رهبری نیز هست، هرگز به معنی محدود ماندن کشورمان در نوع پاسخ به صهیونیستها نیست! ایران میتواند همزمان با حمله به نقاط حیاتی رژیم صهیونیستی با موشکها یا پهپادهایش، موجودیت اقتصادی یا حتی نظامی این رژیم در روی آبها یا هر نقطه دیگری را تهدید کند.
از سوی دیگر به زعم برخی کارشناسان، توقیف کشتی اسرائیلی در تنگه هرمز، این پیام را به رژیم صهیونیست، آمریکا و دیگر حامیان اسرائیل مخابره میکند که ایران در پیگیری راهبرد قطع شریانهای اقتصادی رژیم جنایتکار صهیونیستی جدی است. به ویژه این اقدام ایران کریدور حمل و نقل امارات، عربستان، اردن و سرزمینهای اشغالی را در آستانه بر چیده شدن قرار داده است.
اما پیش از توقیف کشتی MCS Aries که قرار داشتن در شرایط کنونی، ماجرایش را تبدیل به داستانی جذاب کرده است! تنگه هرمز پیشتر نیز شاهد توقیف کشتیها و نفتکشهای دیگری توسط کشورمان بود؛ 13 تیرماه 1398 که انگلستان به بهانه حمل نفت ایران به سوریه توسط ابرنفتکش فیلیپینی گریس1، این نفتکش غولپیکر را توقیف کرد، قصه جنگ نفتکشها وارد مرحله تازهای شد.
تنها ۲ هفته پس از این خطای انگلیسیها، ایران با توقیف نفتکش انگلیسی «استنا ایمپرو» نشان داد میتواند از هر تهدیدی، فرصتی برای خود بسازد! چنانکه 15 دی 1399 پس از آنکه کره جنوبی به بهانه تحریمها، چندین بار از تعهدات خود مبنی بر پس دادن 8 میلیارد بدهیاش به ایران سر باز زد، ایران یک نفتکش متعلق به کره جنوبی را توقیف کرد و از برگهای برندهاش این بار در پهنه آبهای آزاد رونمایی کرد.
ماجرای توقیف نفتکشها و کشتیهای کشورهای متخاصم توسط کشورمان، در سالهای بعد نیز ادامه یافت و البته از سوی آمریکاییها نیز دنبال شد. به عنوان نمونه اردیبهشتماه 1402 نیروی دریایی ایالاتمتحده، نفتکش سوئز راجان را که حامل نفت ایران بود به سرقت برد و حتی نام این کشتی را به نیکولاس ST تغییر داد! اما در پی این سرقت دریایی آشکار، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 21 دی 1402 نفتکش نیکولاس ST را که رنگ و نام عوض کرده بود، توقیف کرد.
مرور تاریخچه کشمکش روی آبهای آزاد، همواره از برتری ایران در مواجهه با طرفهای متخاصم حکایت میکند. در پهنهای که ۲ امپراتور قدیم و جدید دریاها (انگلستان و آمریکا) در مقابل ایران حرفی برای گفتن ندارند، بدیهی است اسرائیل و میلیاردرهای صهیونیست - که ماههاست در گرداب دریای سرخ و پایمردی یمنیها غوطهورند - بخوبی میدانند در صورت گشوده شدن جبهه دیگری در دریای عمان، خلیجفارس و حتی فراتر از آنها، اقتصادشان چه صدمات جبران ناپذیری را متحمل خواهد شد.
از همین رو است که وزیر خارجه رژیم صهیونیستی پس از اطلاع از توقیف این کشتی اسرائیلی در تنگه هرمز، در یک واکنش کاملا عاجزانه، ایران را متهم به دزدی دریایی کرد!
وزیر خارجه رژیمی که ۶ ماه است زنان و کودکان فلسطینی را در غزه قتلعام میکند، حالا که حریف قدرتمندی چون ایران، پیش از آغاز مرحله اصلی انتقام، آنها را روی آب مات کرده است، در صفحه ایکس خود نوشت: «از اتحادیه اروپایی و جهان آزاد میخواهم فورا سپاه پاسداران ایران را به عنوان یک سازمان تروریستی اعلام کنند و ایران را هماکنون تحریم کنند».
همین چند روز پیش بود که وزرای خارجه کشورهایی چون آلمان، انگلستان، استرالیا، ترکیه و چند کشور عرب منطقه در تماس با امیرعبداللهیان مراتب التماس طرف اسرائیلی و آمریکایی را به گوش وزیر خارجه کشورمان رساندند تا مگر از عمل متقابل دست بردارد، اکنون نیز وزیرخارجه رژیم جعلی اسرائیل از آنجا که میداند هیچ شانسی در برابر ایران در روی آبهای آزاد ندارد، با استمداد از اتحادیه اروپایی و آنچه او جهان آزاد خواند، ملتمسانه درخواست میکند تا مگر آنها به توقیف نفتکش اسرائیلی پاسخ دهند.
در یک نگاه کلی، به نظر میرسد با اتفاقی که دیروز در تنگه هرمز رخ داد، کارشناسان غربی و صهیونیستی باید دایره نگاهشان به مساله فیمابین ایران و اسرائیل را گسترش دهند و در تحلیلهای خود نگاهی نیز به پهنه اقیانوسها، دریاها و شاید سراسر جهان داشته باشند!
تجربه نشان داده در شطرنج «جنگ بین جنگها» که اسرائیلیها خود را مبتکر آن میدانند، ایران بازیگر بسیار ماهری است که میتواند به راحتی زمین بازی را تغییر دهد و رقبایش را به حیرت وادارد. اکنون نیز مواجهه ایران با رژیم اشغالگر قدس، وارد مرحله جدیدی شده است که میتواند به قول «اسحاق بریک» ژنرال پیر اسرائیلی، درهای جهنم را به رویشان بگشاید.
***
شلیک به پاشنه آشیل اشغالگران
با شروع عملیات مبتکرانه توفان الاقصی در 7 اکتبر سال میلادی گذشته توسط گروههای مقاومت فلسطینی، عصر جدیدی از تهدیدات میدانی حیات رژیم اشغالگر قدس را با تهدید مواجه کرد. هرچند این عملیات در نوع خود سنگینترین ضربه نظامیای بود که صهیونیستها در طول تاریخ منحوس خود از جریان مقاومت دریافت کردند اما با شروع یورش زمینی به نوار غزه، سطح درگیری برای اشغالگران به گروههای مقاومت ساکن در غزه محدود نماند. در میان این واکنشها دور از انتظارترین ضربهای که رژیم صهیونیستی دریافت کرد، از نقطهای بود که کمتر کسی به آن فکر میکرد؛ نیروهای انصارالله یمن با اعلام ممنوعیت حرکت کشتیهای تجاری به سمت سرزمینهای اشغالی، دریای سرخ را به یکی از چالشهای جغرافیایی رژیم صهیونیستی تبدیل کردند. حملات مبتکرانه یمن با نیت در تنگنا قرار دادن اقتصاد صهیونیستها باعث شد بندر مهم ایلات در اراضی اشغالی در شرایطی نزدیک به تعطیلی قرار گیرد که ضربه مهمی به اقتصاد رژیم صهیونیستی به حساب میآمد.
در چنین فضایی اقدام روز گذشته سپاه پاسداران در توقیف کشتی کانتینربر با نام «MCS Aries» در دریای عمان از این جهت واجد اهمیت بالایی است که بار دیگر دست روی پاشنه آشیل رژیم صهیونیستی در زمینه جغرافیا و امکان محاصره اقتصادی این رژیم گذاشت. ایده ایجاد کریدور آیمِک (IMEC) که از طریق اراضی اشغالی، هند را به اروپا نزدیک میکرد، از جمله طرحهایی است که تلآویو روی آن حساب ویژهای باز کرده بود و انتظار داشت این کریدور با بخشیدن مزیت جغرافیایی به رژیم صهیونیستی باعث ارتقای موقعیت استراتژیک اشغالگران شود. به همین خاطر توقیف کشتی اسرائیلی در دریای عمان میتواند مزیت و کارآمدی کریدورآیمِک را با چالش جدی مواجه کند.
کنار هم قرار دادن 2 سورپرایز دریایی برای رژیم صهیونیستی در دریای سرخ و دریای عمان در شرایطی بود که در تحلیلهای این رژیم درباره آینده درگیریها کمتر توجهی به این پاشنه آشیل شده بود.
******
بایدن تعطیلات آخر هفته خود را نیمهتمام گذاشت و برای حضور در جلسه امنیتی به واشنگتن بازگشت
گروه بینالملل: آمریکا و اسرائیل همچنان از پاسخ ایران به حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری تهران در دمشق هراس دارند، تا حدی که علاوه بر پیغامهای غیرمستقیم، رئیسجمهور آمریکا هم مستقیم به این موضوع اشاره کرد.
به گزارش «وطن امروز»، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا روز جمعه به وقت محلی درباره پاسخ ایران به حمله رژیم اسرائیل به کنسولگری تهران در دمشق سوریه، بار دیگر با حمایت از این رژیم و در اظهاراتی مداخلهجویانه گفت: ایالات متحده آمریکا متعهد به امنیت اسرائیل و کمک به آن در دفاع از خود است.
بایدن در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه پیامش به ایران در این زمینه چیست، بدون کوچکترین اشارهای به تجاوز این رژیم گفت: [این کار را] «نکنید». رئیسجمهور آمریکا در عین حال گفت: «نمیخواهم اطلاعات محرمانه را فاش کنم اما انتظار من این است که این اتفاق (پاسخ ایران به حمله اسرائیل) به زودی زود بیفتد». رئیسجمهور آمریکا در تداوم مداخلهجوییها و حمایتهای بیدریغ واشنگتن از رژیم اسرائیل که دامنه جنگ کنونی در غزه را در منطقه گسترش داده است، برای دلگرم شدن رژیم اسرائیل که از قدرت بازدارندگی دفاعی ایران در هراس است، مدعی عدم موفقیت این حمله شد.
اظهار نظر بایدن در حالی است که رژیم اسرائیل بشدت از قدرت بازدارندگی دفاعی ایران واهمه دارد و به گفته «متیو میلر»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، آنتونی بلینکن وزیرخارجه ایالات متحده آمریکا در چند روز گذشته مشغول دیپلماسی بوده و با همتایان خود در ترکیه، چین و عربستان صحبت کرده تا اعلام کند تشدید تنش به نفع هیچکس نیست و آنها باید از ایران بخواهند تنشها را تشدید نکند. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پنجشنبه گذشته به وقت محلی در جمع خبرنگاران گفت: ما همچنین با متحدان اروپایی صحبت کردهایم تا به ایران بگویند تشدید تنش به نفع این کشور و منطقه نیست.
در پی حمله تروریستی صهیونیستها به کنسولگری ایران در دمشق، نمایندگی ایران در سازمان ملل برای محکوم کردن این اقدام به شورای امنیت سازمان ملل نامهای ارسال کرد و به دنبال آن، روسیه درخواست جلسه علنی شورای امنیت سازمان ملل را از کشور مالت که ریاست دورهای این شورا را در ماه جاری میلادی (آوریل) برعهده دارد، کرد که این جلسه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ برابر با دوم آوریل ۲۰۲۴ برگزار شد و نمایندگان کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل در نشست اضطراری این شورا حمله رژیم اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق را محکوم کردند و درباره اقدامات این رژیم و آشوبهای بیشتر در منطقه هشدار دادند. اما ۳ کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه، همچنین متحدان آنها یعنی کره جنوبی و ژاپن این حمله اسرائیل را نه تنها محکوم نکردند، بلکه مانع صدور قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل برای محکومیت این حمله شدند.
نمایندگی ایران در سازمان ملل در پی این اقدام اعلام کرد: جلسه شورای امنیت سازمان ملل حمله اسرائیل علیه تاسیسات دیپلماتیک ایران را محکوم و بر مصونیت تاسیسات دیپلماتیک تاکید کرد. با وجود این اتحاد، آمریکا، فرانسه و انگلیس با بیانیه روسیه مخالفت کردند. این استاندارد دوگانه اعتبار شورای امنیت را تضعیف کرده و یک روش خطرناک به جا میگذارد.
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا نیز چهارشنبه گذشته در اظهاراتی مداخلهجویانه و ضدایرانی در مصاحبه مطبوعاتی مشترک با نخستوزیر ژاپن گفت: «به بنیامین نتانیاهو گفتم تعهد آمریکا به امنیت اسرائیل در مواجهه با تهدیدات ایران در حمله به اسرائیل آهنین است».
نمایندگی ایران در سازمان ملل پنجشنبه گذشته به وقت محلی اعلام کرد: اگر شورای امنیت سازمان ملل متحد تجاوز رژیم صهیونیستی به اماکن دیپلماتیک ما در دمشق را محکوم و متعاقبا عاملان آن را محاکمه میکرد، شاید ضرورتی برای مجازات این رژیم سرکش توسط ایران وجود نداشت. از سوی دیگر رسانههای عبریزبان در این باره گزارش دادند: ایران در حال تغییر کامل قواعد بازی است.
شبکه المیادین به نقل از رسانههای عبری گزارش داد: در پی تغییر قواعد جنگ توسط ایران ما به سمت یک رویداد اساسی پیش میرویم که چهره جنگ را تغییر خواهد داد. این رسانه لبنانی همچنین به نقل از روزنامه هاآرتص نوشت: نیاز این رژیم به حمایت آمریکا در مقابله با ایران نشاندهنده فرسایش بازدارندگی اسرائیل است. روزنامه هاآرتص با اشاره به پاسخ تلافیجویانه ایران علیه رژیم صهیونیستی نوشت: برای دومین بار در ۶ ماه گذشته، اسرائیل برای مقابله با تهدیدی که ممکن است بیش از ظرفیتش باشد به حمایت آمریکا نیاز دارد. این روزنامه همچنین نوشت: همسایگان اسرائیل تحولات جامعه اسرائیل را دنبال میکنند، از فرسایش تدریجی در صفوف ارتش تا شکاف داخلی که اکنون شروع به ظهور کرده است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس در این باره گزارش داد متیومیلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در نشستی خبری گفت بلینکن در چند روز اخیر با همتایان چینی، ترک، سعودی و اروپایی خود تماسی تلفنی برقرار کرده تا «روشن کند تنشزایی به نفع هیچ کسی نیست و کشورها باید از ایران بخواهند تنشزایی نکند!» حتی روزنامه واشنگتنپست نوشت: ۳ مقام رسمی آمریکایی به شرط فاش نشدن هویتشان گفتند لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا و دیگر مقامات ارشد دفاعی بر این باورند اسرائیل باید پیش از انجام این حمله، آمریکا را به دلیل پیامدهای آن برای نظامیان و منافع آمریکا در منطقه، مطلع میساخت. مطلع بودن از این حمله پیش از انجام آن، برای پنتاگون این امکان را فراهم میساخت که توانمندیهای دفاعی نظامیان آمریکایی را تقویت کند و جنگافزارهایی از جمله کشتیهای جنگی مجهز به سامانههای دفاع موشکی را به خدمت بگیرد، به طوری که قادر به حفاظت از اسرائیل و نظامیان آمریکایی در صورت پاسخی از سوی ایران باشند. یکی از مقامات آمریکایی نیز گفت: آستین طی تماسی تلفنی در ۳ آوریل، شکایت خود را به طور مستقیم با یوآو گالانت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در میان گذاشته است. اینکه ایران روز گذشته یک کشتی اسرائیلی را در تنگه هرمز توقیف کرد، یک پیام واضح برای آمریکا نیز بود که ایران میتواند با ضربههای کوچک ولی کاری انتقام خود را از دشمنانش بگیرد. در فضای داخلی آمریکا رسانههای این کشور به دولت بایدن یادآور میشوند نباید پای ایالات متحده را به تلهای که دولت ورشکسته نتانیاهو برای گرفتار کردن آمریکا در مخمصه جنگ گذاشته، باز کند. نخبگان آمریکایی هم طی روزهای گذشته هشدارهای مشابهی در این باره دادهاند که کاخ سفید نباید اسیر سوءمحاسبه -Miscasculation- شود و آمریکا را در گرفتاریهای نخستوزیر در حال سقوط اسرائیل شریک کند. از جمله پروفسور جان مرشایمر، نظریهپرداز مشهور واقعگرای آمریکایی روابط بینالملل و خالق نظریه «رئالیسم تهاجمی» معتقد است هدف اسرائیل کشاندن پای آمریکا به جنگ است.
وی در گفتوگو با برنامه «System Update» گفت: هدف اسرائیل از حمله به کنسولگری ایران در سوریه، این است که آمریکا را به جنگ با ایران یا حزبالله بکشاند و این اصلا برای ایالات متحده خوب نیست. به گفته مرشایمر، آمریکا نه تنها خواستار نبرد با ایران و حزبالله نیست، بلکه تمایلی به نبرد با انصارالله نیز ندارد. حضور نظامی آمریکا در خلیجفارس و مدیترانه صرفا برای افزایش بازدارندگی بوده، نه برای آمادگی برای نبرد. آمریکا خواستار ورود به هیچ نبردی در خاورمیانه نیست.
پایگاه «ریسپانسیبل استیت کرافت» نیز در مقالهای هشدار داد در معادله بازدارندگی ایران علیه اسرائیل، واشنگتن باید از تلآویو فاصله بگیرد. این رسانه آمریکایی نوشت: حمله به محوطه سفارت ایران علاوه بر اینکه به اندازه بسیاری از حملات هوایی قبلی اسرائیل یک اقدام تجاوزکارانه در سوریه بود، یک حمله مستقیم به ایران بود. با نگاهی حسابشدهتر، همانطور که نیاز به «بازگرداندن بازدارندگی» اغلب به عنوان توجیهی برای پاسخهای خشونتآمیز ایالاتمتحده یا اسرائیل شنیده میشود، چنین محاسباتی میتواند در تصمیمگیریهای ایران به چشم بیاید. یک روز پس از حمله، آیتالله علی خامنهای، رهبر عالی ایران گفت اسرائیل مجازات خواهد شد. نماینده ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد هم بر حق ایران برای «پاسخ قاطع به چنین اقدام مذمومی» تاکید کرد.
کشتی تجاریای که دیروز از سوی تکاوران ایرانی در نزدیکی تنگه هرمز و بندر اماراتی فجیره توقیف شد، متعلق به ایال عوفر، میلیاردر صهیونیست است. این نخستین بار نیست که کشتیهای متعلق به این میلیاردر اسرائیلی هدف جبهه مقاومت قرار میگیرند. بهمن ۲ سال قبل هم نفتکش کامپو اسکوئر با مالکیت ایال عوفر، در دریای عرب هدف حمله پهپاد شاهد ۱۳۶ قرار گرفته بود.
آذرماه سال گذشته هم کشتی سنترال پارک متعلق به شرکت زودیاک و ایال عوفر، در مجاورت سواحل یمن، هدف حمله قرار گرفت و از سوی انصارالله توقیف شد اما رسانههای غربی برای گرفتن ضرب عملیات غافلگیرانه، آن را به دزدان دریایی سومالی نسبت دادند(!)
* بایدن برای جلسه فوری امنیتی تعطیلات خود را نیمهکاره رها کرد
در بحبوحه وضعیت منطقه، کاخ سفید روز شنبه ۲۵ فروردین در بیانیهای اعلام کرد جو بایدن، برای برگزاری جلسه امنیتی فوری درباره خاورمیانه، تعطیلات آخر هفتهاش را کوتاه کرده و از دلاور در شمال شرق آمریکا به واشنگتن باز میگردد. کاخ سفید در این بیانیه نوشت: «رئیسجمهوری روز شنبه بعدازظهر به کاخ سفید بازمیگردد تا با تیم امنیت ملی خود درباره رویدادهای خاورمیانه مشورت کند». بر این اساس بایدن مرخصی خود را به پایان نرسانده به واشنگتن دیسی بازمیگردد.
ارسال به دوستان
بررسی ابعاد مختلف عمل متقابل ایران در پی جنایت رژیم صهیونیستی در گفتوگو با یکی از فرماندهان ارشد نظامی کشور
زمان و زمین علیه اسرائیل است
درک شرایط و موقعیت ایران در روزهای اخیر که بازار شایعات مجازی و تحلیلهای سطحی داغ شده است، موضوعی چالشی برای اغلب تحلیلگران شده است. چه کسی قرار است بگوید که چه چیز در راه است؟ بدون شک اگر این اقدام از سوی مقامات مطلع و آگاهان امر تنویر نشود، میتواند یکسری حواشی ایجاد کند. یعنی در حالی که ایران اکنون دست برتر خود را در منطقه حفظ کرده است و مساله اضمحلال رژیم صهیونیستی را همچون قابی واضح در دید افکار عمومی جهان قرار داده است، نباید به واسطه تحمیلهای رسانهای در جنگ شناختی مورد آسیب واقع بگیرد. غرب نشان داده است که در هر چه رو به افول باشد، هنوز از یک جریان رسانهای قوی برخوردار است که میتواند عرصه را به نفع خود تغییر دهد. در راستای مشخص شدن عرصه پیش روی ایران برای انتقام از رژیم صهیونیستی در یک اقدام متقابل، با یک فرمانده ارشد نظامی به گفتوگو نشستیم. به واسطه برخی ملاحظات از ذکر نام این مقام ارشد نظامی معذوریم. در ادامه گفتوگوی «وطن امروز» با این مقام ارشد نظامی را میخوانید.
***
* برخی تحلیلهای روزهای اخیر در جهت القای این گزاره است که هرگونه انتقام ایران موجب شکلگیری جنگی گسترده بین رژیم صهیونیستی و ایران میشود؛ زیرساختهای ایران هدف قرار میگیرد و صادرات نفت ایران مختل میشود. نظر شما درباره این گزاره چیست؟
شکلگیری جنگ بین کشورها یک فرآیند پیچیده و بشدت چندوجهی و زمانبر است. برخی تحلیلها سادهاندیشانه و کاملا فانتزی و صفر و یکی است. کشورها برای ورود به جنگ، تدریجی و مرحله به مرحله عمل میکنند. هیچگاه همه احتمالات و ابعاد جنگ در یک مرحله ظهور نمیکند لذا باید نسبت به جنگ، واقعبینانه نگاه کرد. آخرین جنگهایی را که در منطقه و نزدیکی ایران رخ داده است، بررسی کنید. مسائل جنگی مربوط به جنگ داخلی سوریه را ببینید، 8 سال به طول میانجامد، جنگ عربستان و یمن 8 سال به طول میانجامد. جنگ روسیه و اوکراین را در ذهنتان مرور کنید. مراحل پیشرفت جنگ از جغرافیا تا نقاط مورد اصابت همگی تدریجی و با فراز و فرودهای بسیار زیادی پیش رفته است. اما درباره رژیم صهیونیستی، این رژیم یک پادگان و قرارگاه بزرگ نظامی متعلق به ایالات متحده در قلب جهان اسلام است و موجودیتی مستقل نیست. امکانات نظامی آن از آمریکا میآید، سیاستهای نظامیاش از سوی سنتکام معلوم میشود، بویژه بعد از توفان الاقصی.
ایران اسلامی همیشه با منطق و عقلانیت حرکت کرده است، برخلاف آن چیزی که دشمن مستمراً ایران را کشوری غیرعقلانی، هیجانی و تندرو معرفی میکند. زمانی که ایران بابت ترور شهید سلیمانی پایگاه استراتژیک عین الاسد را موشکباران کرد، چه اتفاقی افتاد؟ آن هم در دوره ریاستجمهوری دیوانهای به نام ترامپ. کسانی که به صورت چشمبسته و صرفا مبتنی بر احساسات و بدون بررسی جوانب از استمرار جنگ یا لزوم رفتار عقلانی صحبت میکنند، تحلیلشان در فضای وهمآلود و ذهنیتزده است.
* برخی عنوان میکنند عدم انتقام ایران به سامانههای پدافندیای که در این سالها رژیم صهیونیستی ساخته بازمیگردد، آیا این مساله دلیل عدم انتقام میتواند باشد؟
چه کسی نیازمند سرعت در پاسخ است؟ این اسرائیل است که به دلیل علم به قطعیت پاسخ ایران، دوست دارد زودتر از حالت تعلیق خارج شود. شهید زاهدی برای آزادی قدس میجنگید؛ ایران تنها عامل اصلی انتخاب جزئیات برنامهاش، مساله جنگ غزه است. هماکنون از شمال و جنوب و شرق، مناطق اشغالی هدف اصابت قرار میگیرد. از غزه هدف اصابت قرار میگیرد و سیستمهای پدافندی کمکی نمیکند. یمن، مقاومت عراق و حزبالله همچنین گروههای مقاومت تمام ظرفیتهای دفاعی رژیم صهیونیستی را به شکست کشاندهاند. چرا ایران که صاحب فناوری و نوآوری است، از حمله به رژیم عاجز باشد؟!
* در صورتی که مدل انتقام ما از طریق موشک و پهپاد باشد و رژیم مقابله کند تکلیف چیست؟ آیا به سمت جنگ میرویم؟
احتمال پاسخ مجدد رژیم صهیونیستی، احتمال غریبی نیست، لذا برای آن پاسخ لازم تدارک دیده شده است ولی این نخستین باری نیست که ضربات پیدرپی و زنجیره آتش، بین ایران و رژیم صهیونیستی شکل میگیرد. در همه مواردی که طی ۴ سال گذشته اتفاق افتاده است این جمهوری اسلامی است که قاعده خود را بر این رژیم تحمیل کرده است. مثالی که همه در خاطر دارند، مساله امنیت تجارت برای کشتیرانی جمهوری اسلامی است که در سالهای گذشته هدف رژیم جعلی قرار گرفت ولی برنامههای دفاعی و تدابیر تهاجمی لازم موجب پایان اصابت کشتیهای جمهوری اسلامی ایران شد.
مساله جنگ همانطور که در پاسخ سوال اول گفته شد، یک امر عظیم است که نباید از آن ترسید و نباید آن را ساده و دمدستی انتظار کشید. نکته مهم این است که این جمهوری اسلامی است که به تنهایی نیز برای محو اسرائیل از صفحه روزگار انگیزه کافی دارد، هر چند منطق از بین بردن این رژیم یک منطق پذیرفتهشده جهانی مبتنی بر
انتخابات است.
* چقدر محتمل است از گزینهای جز موشک و پهپاد استفاده کنیم؟
در پاسخ به دشمن هیچ گزینهای از دستور خارج نمیشود، بلکه زمان و چگونگی استفاده از آن تابع تصمیم است. آیا پاسخ ایران از زمین است یا از هوا یا دریا؟ چه کسی میتواند پیشبینی کند؟ پاسخ ایران توسط کدامیک از نیروهای مسلح انجام خواهد شد، ارتش یا سپاه؟ اینها همه مقولاتی است که آمریکا و رژیم صهیونیستی را سردرگم کرده است. مهم این است که اراده نظامی و سیاسی تنبیه رژیم صهیونیستی است. رژیم جعلی همیشه با راهبرد نابود کردن تهدید از نقطه وقوع، طرح نظامی خود را اجرا کرده است و امروز چنین امکانی برای آن متصور نیست. بمبارانهایی که در سوریه انجام میشود تابع این دکترین نظامی است اما امروز این هیجان عمومی رسانهای و دیپلماتیک که به راه انداختهاند، برای آن است که بتواند ضربات ایران را مدیریت کند، لذا هر مقدار مباحثه در این باب در کشور ما زیاد باشد، به ضرر مسؤولان و جامعه است و هر مقدار ابهام و تأنی چاشنی قاطعیت و غافلگیری شود، موجب ضرر و زیان دشمن.
* آیا ایران در مدل انتقام خود، صرفا در حال ارزیابی نوع انتقام است یا به مسائل دیگر هم فکر میکند؟
پاسخ به رژیم صهیونیستی بابت حمله به کنسولگری ایران و ترور مستشاران رسمی ایران در سفارت، یک سطح متناظر و محدود دارد و یک وجه استمراری پشتیبانی از مقاومت و فرسایش قدرت رژیم صهیونیستی. مسیری که سردار شهید سرلشکر زاهدی و یارانش در آن به شهادت رسیدند، پشتیبانی از مقاومت فلسطین در نبرد توفان الاقصی است، لذا طبیعی است همکاران و یاران شهید نیز هدف بلندتری به اسم پیروزیهای بیشتر توفان الاقصی را در هر تصمیمی لحاظ کنند. انتقامجویی صرف و اصابت یک یا چند هدف منطق مقاومت نیست. شهید زاهدی سالها در نبرد با رژیم صهیونیستی همسنگر یاران خود در جبهه حزبالله لبنان بوده است، اکنون که قرار است ضربه پشیمانکننده به رژیم زده شود، اهداف بلند جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت نیز موردنظر است. زمانی که رژیم صهیونیستی تا حدی از غزه عقبنشینی کرده است و فرآیند مذاکرات در افق بهتری قرار گرفته، ایران هم به عنوان پشتوانه اصلی محور مقاومت هر اقدام خود را به عنوان تقویتکننده وضعیت موجود طراحی میکند.
* یکی از موضوعاتی که بر آن تأکید میشود دخالت آمریکا در این مساله است، این دخالت در چه سطحی است و چقدر محتمل است؟
طراحان جنگ هر چیزی را در مقابله باید در نظر بگیرند ولی سابقه ضربات سطح خاکستری و سطح زیر جنگ در چند سال اخیر بین ایران و آمریکا وجود داشته است. نمونه بزرگ در موشکباران عینالاسد، همچنین بمباران اخیر پایگاهی نظامی در اردن بود که همه در خاطر دارند. آن چیزی که باید در کنار وجه نظامی به آن توجه کرد مساله انتخابات آمریکاست که فرآیندی چندماهه است و مدیریت سیاسی جامعه آمریکایی بر آن متمرکز است. ذخایر سلاح آمریکا در جنگ اوکراین و غزه بهکارگیری شده است. آمریکاییها در تقابل با ارتش یمن و جنبش انصارالله سابقه چندماههای پیش چشم ناظران جهانی دارند. از سوی دیگر حضورشان در دریای مدیترانه برای جلوگیری یا مدیریت حملات حزبالله به رژیم صهیونیستی تأثیر تعیینکنندهای نداشت.
نقطه مهمی که همه باید به آن توجه کنیم آن است که در 6 ماه جنگ تمامعیار رژیم صهیونیستی به پشتوانه تمامقد آمریکا در برابر کل جبهه مقاومت در چه وضعیتی قرار گرفته است. منطق تحلیلهایی که نوشته یا گفته میشود همگی باید نسبت خود را با نتایج موجود در صحنه میدانی معلوم کنند.
آمریکا چه میزان توانست مانع حملات جبهه مقاومت به رژیم صهیونیستی شود؟ رژیم صهیونیستی تا چه میزان توانست ضربات جبهه مقاومت را پاسخ دهد؟ آهنگ ضربات متقابل بین جبهه مقاومت را چه کسی مدیریت کرده است؟ کسانی که میخواهند میزان و چگونگی رفتار رژیم را در برابر ایران محاسبه کنند، باید نسبت به تحولات نظامی ۶ ماه گذشته جمعبندی خود را ارائه دهند. حرفهای تخیلی و گمانهای بدون پشتوانه در جبهه ارعاب دشمن و نوعی بیصفتی ملی محسوب میشود.
* انتقام ایران باید مستقیماً از خاک خودمان باشد یا فرقی ندارد از کجا و به کدام منافع رژیم آسیب بزنیم؟
باز هم باید یادآور شد که حرکت جمهوری اسلامی تابع اصل «اول غافلگیری» برای طرف مقابل است. هم در زمان، هم در مبدأ و هم در نقطه هدف. همه چیز باید تابع هدف کلان یعنی تضعیف رژیم صهیونیستی در برابر جبهه مقاومت و بویژه ملت مقاوم فلسطین باشد. ملت فلسطین در غزه ثابت کرد توان نابودی رژیم صهیونیستی را به تنهایی دارد. یعنی اگر آمریکا دست حمایت خود را از پشتیبانی این رژیم کوتاه کند، مثلا در حوزه تأمین سلاح؛ این فلسطینیها هستند که در قدرت نظامی هم توان ضربات مهلک و تعیینکننده به کیان صهیونیستی را دارند.
ارسال به دوستان
یادداشت
توطئه تحریک هیجانی در مسیر قطبیدگی
محمد لسانی: رهبر انقلاب در خطبههای نماز عید فطر به 4 دسته از مردم، هشدار و بیدارباش دادند. خطابی که به جوانان، فعالان سیاسی، کنشگران اجتماعی و اصحاب رسانه صادر شد و درگیری و دودستگی را به زیان دین، دنیا، کشور و قوت آنها برشمرد. به نظر میرسد رهبر انقلاب در جایگاه سکانداری جامعه، متمرکز بر توجه دادن به بعد نوین و البته هنری در جنگ شناختی است و نقشههای دشمن را متمرکز بر این بخش میداند: تحریک عاطفی هیجانی!
بر این مساله پیشتر از این در دیدار اول فروردین امسال نیز تأکید شده بود: «اختلاف فکری، اختلاف سلیقه و اختلاف سیاسی در یک کشور امری طبیعی است اما نفرتپراکنی غیر از اینها است. خب! یک نظری شما دارید، یک نظری دیگری دارد، اینها با همدیگر یکسان نیست، اشکالی هم ندارد، اما این نباید موجب نفرتپراکنی بشود، نباید افراد را از یکدیگر متنفر بکند، دشمن یکدیگر بکند، اجازه بدهد که هر کدام علیه یکدیگر، علیه آن دیگری، به هر وسیلهای که ممکن است، موجب اهانت و آزار و مانند اینها بشوند». نفرتپراکنی را هر شکلی از بیان میدانند که عاملان آن قصد دارند افراد مقابل را بر اساس گروه و طبقه، تحریک و تحقیر و بدنام کنند. بر این اساس باید دید امروز عملیات قطبیدگی در فضای رسانه، سیاست و اجتماع از چه مجاری و منابعی تقویت و تشدید میشود. به نظر میرسد در 2 دسته باید به این چالشآفرینی عاطفی و هیجانی پرداخت.
1- تقابل با ساختار جامعه: قانون، نظامبخش جامعه است. هر تقابل با قانون حاکم که همراه با درگیری و یقهگیری باشد در مسیر نفرتپراکنی است. جدا از قانون، هویت دینی و اسلامی جامعه هم جزو ساختاری است که دوقطبیپذیر نیست، چرا که از خودبیگانه کردن را در پی دارد.
2- تقابل با کنشگران میدانی: در هر عرصهای از سیاست گرفته تا رسانه، کنشگرانی حاضرند که سهمی از قدرت اجرایی و توجه عمومی دارند. کنشگران هر عرصه معمولا در مسائل مختلف به اظهار نظر پرداخته و بعضا اختلافنظرهایی شکل میگیرد اما نباید این اختلافنظرها به دودستگیهای جعلی بینجامد. رعایت توصیه رهبر انقلاب به 2 نتیجه میانجامد:
1- توافق برادروار در مسائل کلی و کلان جامعه
2- تقابل هماهنگ در برابر دشمن خارجی
این نتایج، ثمره مدیریت هیجانات و عواطف در کنشگریهای سیاسی، اجتماعی و رسانهای است. توصیه مشترک امامین انقلاب، وحدت کلمه است که میتواند به این همگرایی کمک کند. رهبر انقلاب نیز در خطبه عید فطر فرمودند: «بدانید توفیق در توحید کلمه است، توفیق در وحدت کلمه ملت ایران است».
ارسال به دوستان
پشت پرده فضاسازی سفارت هلند در ایران در حمایت از رژیم صهیونیستی چیست؟
عروس اسرائیلی
گروه سیاسی: ساعت واکنش متقابل ایران به اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در پی هدف قرار دادن کنسولگری ایران در حالی به لحظه صفر نزدیک میشود که رفتار برخی کشورها در حمایت از این جنایت نیز در حال آشکار شدن است. کشورهایی که حاضر به محکوم کردن این جنایت نشدند پس از اینکه سایه ترس را بر سر ساکنان سرزمینهای اشغالی مشاهده کردند حال به تکاپو افتادهاند تا راه برونرفتی از این وضع برای رژیم صهیونیستی پیدا کنند. «حمایت از جنایت» یک رفتار دیپلماتیک یا یک قانون متداول جهانی نیست، بلکه راهبرد غرب است که اکنون در حال تعیین زمین بازی است. در ادامه راهبرد «حمایت از جنایت» غرب، روز گذشته سفارت هلند در تهران در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرد «سفارت این کشور در تهران و کنسولگری هلند در اربیل از فردا به دلایل امنیتی تعطیل خواهند بود. وزیر خارجه هلند این تصمیم را به دلیل افزایش تنشها میان ایران و اسرائیل گرفته است. وزیر خارجه هلند درباره فعالیت میز خدمت کنسولی این وزارتخانه، روز دوشنبه تصمیم خواهد گرفت». همچنین پس از تصمیم سفارت هلند بود که رسانهها به نقل از سخنگوی شرکت «کیالام» گزارش دادند پروازهای این شرکت هلندی در اقدامی از آسمان ایران و اسرائیل عبور نخواهند کرد، این در حالی است که پروازهای کیالام به سمت تلآویو در سواحل مدیترانهای اسرائیل ادامه خواهد داشت! پس از این اقدام رفتار هلند مجددا مورد سوال افکار عمومی قرار گرفت؛ در شرایطی که ایران قرار است نسبت به هدف گرفتن خاکش توسط رژیم صهیونیستی اقدام متقابل قطعی انجام دهد، چرا هلند سفارت خود را در ایران تعطیل میکند؟ آیا عاقلانه این نبود که سفارت هلند در رژیم صهیونیستی تعطیل شود؟ به نظر میرسد هدف این رفتار در ۳ لایه قابل تحلیل است، نخست آنکه دولت هلند به دنبال ایجاد فشار روانی در داخل ایران و بر هم زدن نظم جامعه برای تاثیر بر افکار عمومی است. هرچند کشور هلند در حد و اندازهای نیست که چندان بتوان درباره بود و نبود آن در بین جامعه ایرانی سخن راند اما بازتاب رسانهای این اقدام و به بازی گرفتن رسانهها نشان میدهد هلند عامدانه و در حمایت از رژیم صهیونیستی در حال فضاسازی روانی در داخل ایران است. چنانکه روز گذشته پس از اینکه خبرگزاری دانشجو از تماس با سفارت هلند و بسته نبودن سفارت و انجام امور معمول خود در ساعات کاری به نقل از مسؤولان این سفارتخانه خبر داد و مسؤولان سفارت خبر درجشده بر خروجی رویترز را به صراحت تکذیب کردند اما ساعتی پس از آن سفارت این کشور خبر تعطیلی سفارت هلند به دلایل ازپیشتعیینشده را بر صفحات مجازی خود منتشر کرد! دومین هدفی که سفارت هلند در پی آن است فشار بر دولت ایران برای محدود کردن عمل متقابل در برابر جنایت رژیم صهیونیستی است. دولت هلند که سابقه نزدیکی آن با رژیم صهیونیستی برای ایران کاملا مشهود است در حال تکاپو برای القای حمایت تمام از رژیم صهیونیستی در برابر عمل متقابل ایران است. سومین هدف هلند را نیز میتوان در لایه موجه نشان دادن حمله رژیم صهیونیستی به ایران پس از واکنش متقابل ایران دانست. تحمیل این مساله بر افکار عمومی که در صورت انتقام ایران، واکنش رژیم صهیونیستی حتمی بوده و آغاز یک درگیری همهجانبه حتمی است بخشی از این سناریوی کثیف است.
* هلند یک بازیچه معروف در دست رژیم صهیونیستی!
اما نکته مهم در این باره که باید درباره آن به بحث نشست این است: چرا هلند به عنوان گزینه این عملیات روانی انتخاب شد؟ یعنی با وجود تحت تاثیر بودن اغلب کشورهای اروپایی از لابیهای صهیونیستی و نقشآفرینی این کشورها بر اساس خواست این جریان، چرا هلند برای ایفای این نقش انتخاب میشود؟ آبان سال گذشته ۴ گروه «آکسفام»، «عفو بینالملل»، «پاکس» و «انجمن حقوق» اعلام کردند به دلیل تداوم فروش تسلیحاتی هلند به رژیم صهیونیستی، بنای شکایت از دولت این کشور را در پیش گرفتند و اعلام کردند «هلند در نقض قوانین جنگی و کشتار جمعی فلسطینیان به دست این رژیم شریک است». در یک مورد آن دولت هلند قطعات یدکی جنگندههای F-35 رژیم صهیونیستی را از یک مرکز توزیع در پایگاه هوایی Woensdrecht به رژیم صهیونیستی صادر میکند، همچنین اغلب کارشناسان به این مساله واقف هستند که روته، نخستوزیر هلند میخواهد تابستان امسال جانشین ینس استولتنبرگ به عنوان دبیرکل ناتو شود و این موضوع بر تصمیمات این کشور در اعلام وفاداری به رژیم صهیونیستی بسیار اثرگذار است. این مساله نشاندهنده منفعت مالی و سیاسی هلند در ارتباط با رژیم صهیونیستی است؛ کشوری که حتی معترضان خود را در جهت منافع رژیم صهیونیستی سرکوب میکند.
همچنین میتوان به گزارش «هلند تایم» نیز مراجعه کرد که در جریان خرابکاری سایبری در نطنز در گزارشی نوشته بود: «سال 2008، یک مرد هلندی نقش مهمی در عملیات خرابکارانه ایالات متحده و اسرائیل در برنامه هستهای ایران ایفا کرد. اریک وان سابن 36 ساله در آن زمان به یک مجتمع هستهای ایران نفوذ و ویروس «استاکس نت» را منتشر و برنامه هستهای ایران را فلج کرد. سازمان اطلاعات هلند (AIVD) این مرد را استخدام کرد اما سیاستمداران وقت هلندی هیچ چیز درباره این عملیات نمیدانستند».
همچنین برخی اخبار منتشرشده نشان میدهد سفارت هلند در ایران در سالهای اخیر شاهد حضور برخی عناصر رژیم صهیونیستی بوده است. برای نمونه «سوسانا ترستال» سفیر وقت هلند در تهران دارای پاسپورت اسرائیلی بوده است که وی بلافاصله پس از ماموریتش به عنوان نماینده جدید اتحادیه اروپایی در امور خاورمیانه معرفی شد.
هلند در زمان دولت حسن روحانی موفق شد وابسته نظامی خود را به ایران بفرستد؛ «مارتین فان آسپرن» که در پی تلاش نافرجام برای خارج کردن بسته مشکوک از خاک کشورمان بر سر زبانها افتاد. «وطن امروز» در همان زمان در گزارشی نوشت: وابسته نظامی هلند در تهران که قصد سفر به دوحه قطر با یک بسته پستی را داشت پس از درخواست گیت بازرسی سپاه پاسداران در فرودگاه برای مشاهده محتویات بسته مشکوک از ارائه آن به گیت سر باز زد و سفر خود را لغو کرد. در حالی که حضور وابسته نظامی هلند در کشورمان آن هم در شرایطی که هیچگونه مناسبات نظامی میان ۲ کشور وجود ندارد محل سوال جدی است، تحرکات وی و تلاشش برای انتقال فوری محموله مشکوک را باید به عنوان زنگ خطری پیرامون امنیت کشورمان به حساب آورد.
آغاز نزاع دیپلماتیک تهران و آمستردام به خرداد سال97 و برگزاری دادگاهی پیرامون پرونده قتل «علی معتمد» یا همان «محمدرضا کلاهی» عامل انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی در عملیات تروریستی 7 تیر سال60 برمیگردد. پس از برگزاری این دادگاه در حالی که دادستان عمومی هلند اعلام کرده بود در جریان تحقیقات درباره پرونده «نا اوفال اف» متهم ردیف اول قتل علی معتمد در سال ۲۰۱۵ هنوز به شواهدی که به دست داشتن ایران در این قتل مرتبط باشد، دست نیافته است، دولت این کشور اقدام به اخراج 2 دیپلمات ایرانی به اتهام دست داشتن در قتل کلاهی و یکی از عناصر گروهک تروریستی الاحوازیه کرد و سازمان اطلاعات و امنیت هلند (AIVD) در اقدامی که پیش از این در هیچ کشور دیگری رخ نداده است، پس از دعوت از سفیر جمهوری اسلامی ایران به محل این سازمان به وی اعلام کرد ما شواهد و قرائنی داریم که جمهوری اسلامی ایران در ماجرای قتل علی معتمد و احمد نیسی دست دارد و به همین منظور 2 نفر از کارکنان سفارت ایران باید خاک هلند را هرچه سریعتر ترک کنند.
حتی در انفجار و عملیاتهای تروریستی سالهای اخیر در اهواز، نقش «گروه الاحوازیه» که همان «جبهه خلق عرب» است و نام خود را از جبهه خلق عرب به الاحوازیه تغییر داده کاملا آشکار است. سازماندهی تسلیحاتی، عملیاتی و لجستیکی موساد از این گروه تروریستی کاملا مشهود است و مستندات بسیاری درباره حمایتهای هلند از این گروهک وجود دارد. سال 96 شخص ناشناسی، یک تروریست عرب به نام احمد نیسی را در شهر هیگ در هلند به هلاکت رساند؛ فردی که مسؤول گروه تروریستی «جنبش آزادىبخش الاحواز» بود که پس از دریافت اقامت و پناهندگی در هلند، نام خود را به «احمد مولا ابوناهض» تغییر داد. این گروه تروریستی عرب تاکنون مسؤولیت چندین یورش تروریستی در ایران را بر عهده گرفته است، از جمله بمبگذاری ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۴ در خوزستان که موجب شهادت ۲۹ نفر و زخمی شدن ۳۵۰ ایرانی از جمله ایرانیان عربزبان شده بود.
با ارزیابی ابعاد مختلف ارتباط رژیم صهیونیستی و هلند اکنون کاملا آشکار است چرا هلند مسؤول اتاق عملیات روانی رژیم صهیونیستی در ایران میشود.
ارسال به دوستان
«تخصیص زمین و تسهیلات مرحلهای» راهکار تسریع نهضت مسکن و مشارکت مردم در تولید
مشارکتی بسازیم
* عمودیسازی و نوسازی بافتهای فرسوده در شهرهای بزرگ و پرجمعیت باید حفظ شود
یکی از محورهای کلیدی جهت تحقق شعار سال و حضور مردم در فرآیند رشد اقتصادی کشور در مساله ساخت مسکن به صورت ویلایی و تکطبقه است. مردم میتوانند در مدلی که زمین توسط دولت به آنها تعلق گرفته است، به ساخت خانههای تکطبقه با هزینه بسیار کمتر و زمان ساخت کمتر نسبت به بلندمرتبهسازی اقدام کنند. مهمترین وظیفه دولت جهت تحقق مسیر جلب مشارکت مردم در ساخت مسکن، عرضه زمین به آنها است.
مساله مسکن یک مساله مهم و راهبردی در جهت رفع نیاز خانوار در ایران است. میتوان با عرضه زمین به مردم و ساخت خانههای یکطبقه، علاوه بر تحقق رشد اقتصادی، وعده دولت سیزدهم در زمینه ساخت مسکن و همچنین رونق اقتصادی حاصل از ساخت مسکن، به مشارکت مردم در جهت جهش تولید مسکن نیز کمک کرد.
ایجاد بستری برای جلب مشارکت مردم در ساختوساز مسکن برای تحقق رشد اقتصادی، ترویج توسعه پایدار و رفع نیازهای مسکن مردم بسیار مهم است. ایران با توانمندسازی افراد برای ساخت خانه و ویلاهای یکطبقه در زمینهای ارائهشده توسط دولت، میتواند تولید را تحریک کند، هزینههای ساختوساز را کاهش دهد و اشتغالزایی را در بخشهای مختلف مرتبط با ساخت مسکن تسهیل کند. نقش دولت در تامین زمین برای مردم، توسعه افقی شهر و شکستن انحصار زمین برای تقویت مشارکت مردم در بخش مسکن و رونق اقتصادی ضروری است.
یکی از راهکارهای کلیدی برای جلب مشارکت مردم در ساختوساز مسکن، واگذاری زمین به افراد برای توسعه خانههای یکطبقه و ویلایی است. با اعطای زمین به مردم، دولت میتواند افراد را قادر به مالکیت پروژههای مسکن خود کند، هزینههای ساختوساز را کاهش دهد و سرعت تحویل مسکن را تسریع بخشد. ساخت خانههای یکطبقه اغلب مقرون بهصرفهتر و سریعتر از ساختوسازهای بلند است و آن را به گزینهای جذاب برای افرادی که به دنبال سرمایهگذاری در پروژههای مسکن هستند تبدیل میکند. علاوه بر این، مدل توسعه افقی امکان استفاده کارآمدتر از زمین، هزینههای زیرساختی کمتر و محیط شهری پایدارتر را فراهم و فرصتهایی را برای مشارکت مردم در رشد اقتصادی کشور ایجاد میکند.
تامین زمین توسط دولت برای ساختوساز مسکن یک رویکرد کلیدی برای ارتقای مشارکت مردم در بخش مسکن و تشویق توسعه افقی شهر است. دولت میتواند با اعطای زمین به افراد، تغییری کلیدی در بافت شهری ایجاد کند، هزینه ساخت مسکن را کاهش دهد و انتقال انرژی و آب به مناطق مسکونی را تسهیل کند. علاوه بر این، فراهم کردن زمین برای ساختوساز مسکن به شکستن انحصار زمین که از دهه 1980 رایج بود، کمک میکند و توزیع عادلانهتر منابع را تقویت و فرصتهایی برای رشد و توسعه اقتصادی ایجاد میکند. شکستن انحصار زمین میتواند اثرات کوتاهمدت و بلندمدت بر اقتصاد از جمله کاهش قیمت مسکن، ارتقای عرضه مسکن و کمک به کنترل تورم داشته باشد.
اثر کوتاهمدت شکستن انحصار زمین و کاهش قیمت زمین، بلافاصله پس از ساخت مسکن مشهود است. از آنجایی که واحدهای مسکونی بیشتری در زمینهای ارائه شده توسط دولت ساخته میشود، اثر طولانیمدت عرضه زمین برای ساختوساز مسکن مشخص میشود که به عرضه بیشتر مسکن در اقتصاد کمک میکند و به تنظیم قیمت مسکن میانجامد. با ترویج رشد اقتصادی پایدار، ایجاد شغل و کنترل تورم، دولت میتواند اطمینان یابد که مزایای مشارکت مردم در ساختوساز مسکن فراتر از بخش مسکن و به کل اقتصاد گسترش مییابد.
بنابراین یکی از محورهای کلیدی در جهت تحقق شعار سال و حضور مردم در فرآیند رشد اقتصادی کشور در مساله ساخت مسکن به صورت ویلایی و تکطبقه است. مردم میتوانند در مدلی که زمین توسط دولت به آنها تعلق گرفته است، به ساخت خانههای تکطبقه با هزینه بسیار کمتر و زمان ساخت کمتر نسبت به بلندمرتبهسازی اقدام کنند. مهمترین وظیفه دولت جهت تحقق مسیر جلب مشارکت مردم در ساخت مسکن، عرضه زمین به مردم است. این رویکرد کلیدی در زمینه اعطای زمین به مردم جهت گسترش افقی شهرها، علاوه بر اینکه موجب خواهد شد بافت شهری تغییر کلیدی داشته باشد، همچنین در هزینه تمامشده ساخت مسکن نیز بسیار اثرگذار است. از طرف دیگر هزینه انتقال انرژی و آب نیز به مناطق مسکونی با مدل توسعه افقی و غیرمتمرکز کمتر از مناطق متراکم بلندمرتبه است.
درباره اهمیت عرضه زمین توسط دولت به مردم جهت ساخت مسکن و تحقق شعار سال در مردمیسازی جهش تولید با سپهر مهرابی، کارشناس حوزه اقتصاد توسعه به گفتوگو پرداختیم.
* مردمیسازی اقتصاد مسکن
سپهر مهرابی در گفتوگو با «وطن امروز» با اشاره به اهمیت ساخت مسکن در مردمیسازی اقتصاد گفت: موضوع مسکن در تامین نیازهای خانوارها در ایران اهمیت فراوانی دارد. اهمیت ساخت مسکن برای رفع نیاز اساسی خانوار و کنترل تورم بسیار مهم است و هدف مردمیسازی ساخت مسکن، تحقق رشد اقتصادی با واگذاری زمین به افراد و تسهیل ساخت خانههای یک طبقه است. برای تحقق مردمیسازی اقتصاد با محوریت ساخت مسکن باید عرضه زمین توسط دولت انجام شود. همچنین جهت تحقق این موارد دولت باید تصدیگری خودش را در ساخت مسکن بهشدت کاهش دهد و به جای آن تامین زمین برای ساخت مسکن تکطبقه و ویلایی توسط خود مردم را در دستور کار قرار دهد که این امر مردمیسازی فرآیندهای ساخت مسکن را به همراه خواهد داشت و تا حد زیادی از سرمایهای شدن ملک و مسکن جلوگیری میکند و همچنین سوداگری و واسطهگری را در بخش مسکن به عنوان نیاز اساسی مردم کم میکند.
وی در ادامه با اشاره به اهمیت بهکارگیری مستقیم توان و سرمایه مردم در جهت ساخت مسکن و توسعه اقتصاد کشور اظهار کرد: ساخت مسکن با ایجاد تقاضا و ایجاد فعالیتهای اقتصادی در بخشهای مختلف، پتانسیل رشد اقتصادی را دارد. افزایش ساختوساز مسکن منجر به رشد صنایع مرتبط مانند سیمان، فولاد، مصالح ساختمانی، مبلمان و لوازم خانگی، ایجاد فرصتهای شغلی و کمک به «رونق کلی اقتصادی» میشود. با مشارکت افراد در ساختوساز مسکن، دولت میتواند منابع، مهارتها و نیروی کار مردم را بسیج کند تا فعالانه در روند توسعه اقتصادی کشور مشارکت داشته باشند. این رویکرد نهتنها حس مالکیت و مشارکت مستقیم در اقتصاد را تقویت میکند، بلکه با استفاده از توان و سرمایه مردم در کنار عرضه زمین به مردم، وعده دولت در ساخت مسکن و تعدیل قیمت مسکن نیز تحقق خواهد یافت. مشارکت مردم میتواند کارایی و سرعت پروژههای مسکن را افزایش داده و هزینهها را کاهش دهد و به نفع کل اقتصاد باشد.
کارشناس اقتصاد توسعه درباره نقش دولت در توسعه ساخت مسکن با مشارکت مردم گفت: دولت با ارائه زمین به افراد، نقشی محوری در رواج ساخت مسکن توسط مردم ایفا میکند. دولت با کاهش دخالت خود در فرآیند ساخت مسکن و افزایش عرضه زمین، میتواند مردم را برای ساخت مسکن توانمند کند. این امر نهتنها مشارکت مردم را تشویق میکند، بلکه بار دولت را در زمینه تامین مسکن کاهش میدهد و منجر به کارایی بیشتر در تخصیص منابع میشود. در مرحله بعدی دولت باید تامین مالی ساخت مسکن با کمک اعطای تسهیلات ساخت مسکن را دنبال کند. واگذاری زمین به متقاضیان نهضت ملی مسکن در همه شهرها میتواند پروژههای مسکن را با تسریع قابل توجهی همراه کند اما باید علاوه بر عرضه زمین، هدایت اعتبارات بانکی به سمت تولید نیز صورت پذیرد. این رویکرد به تحقق وعده دولت در ساخت 4 میلیون مسکن در 4 سال دولت رئیسی و رفع نیازهای مردم و در عین حال توسعه اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی خانوادهها کمک میکند.
وی ادامه داد: افزایش ساخت مسکن از طریق مشارکت مردم میتواند به بهبود شرایط و کیفیت زندگی برای خانوادهها منجر شود. همچنین مردمیسازی ساخت مسکن و افزایش عرضه مسکن به کاهش سفتهبازی نیز در این بازار کمک میکند و نیاز به واسطه در معاملات ملک را از بین میبرد. مشارکت مستقیم در ساخت مسکن، تخصیص کارآمد منابع را تضمین میکند، از تورم مصنوعی قیمت مسکن جلوگیری میکند و دخالت دلالان را به حداقل میرساند. مشارکت مردم در ساختوساز مسکن میتواند تکمیل پروژه را تسریع کند و موانع بروکراتیک را کاهش دهد. زمانی که ساخت مسکن به صورت توسعه افقی و ویلاییسازی باشد و افراد مسؤولیت ساختوساز را برعهده میگیرند، فرآیندهای تصمیمگیری سریعتر میشود و پروژهها در بازه زمانی کوتاهتری تکمیل میشوند. این کارایی نه تنها به نفع صاحبان خانه است بلکه به رشد کلی اقتصاد نیز کمک میکند.
کارشناس اقتصاد توسعه با اشاره به اهمیت عرضه زمین توسط دولت و اثرات آن در کنترل و تعدیل قیمت مسکن برای خانوار گفت: مهمترین اثر عرضه زمین توسط دولت بویژه برای کلانشهرها شکستن انحصار زمین است که از دهه ۸۰ با انحصار جدی مواجه شده است. شکستن انحصار زمین با کمک عرضه زمین به دولت و ساخت مسکن، 2 اثر کوتاهمدت و بلندمدت در اقتصاد خواهد گذاشت، نخستین اثر کوتاهمدت بحث شکستن انحصار زمین و کاهش قیمت آن است. بعد از ساخت مسکن، اثر بلندمدت عرضه زمین برای ساخت مسکن توسط مردم نیز روشن خواهد شد و با عرضه بیشتر مسکن در اقتصاد، به تعدیل بیشتر قیمت مسکن کمک خواهد کرد. به این ترتیب با عرضه زمین و مدل توسعه افقی شهرها، علاوه بر مشارکت مردم در جهش تولید کشور، رشد اقتصادی پایدار و اشتغالزایی در بیش از ۱۳۰ رشته مرتبط با حوزه ساخت مسکن رخ خواهد داد و در نهایت با تعدیل قیمت مسکن به عنوان سهم عمده سبد هزینه خانوار، به کنترل تورم نیز کمک خواهد کرد. بنابراین همه این اتفاقات مهم و تحقق وعده دولت در ساخت مسکن و مردمیسازی اقتصاد، معطل عرضه زمین توسط دولت است که دولت سیزدهم اگر سریعتر عرضه زمین به مردم را آغاز کند، میتواند به این مهم دست پیدا کند.
وی در پایان گفت: ایجاد بستری برای جلب مشارکت مردم در ساختوساز مسکن برای دستیابی به رشد اقتصادی، ارتقای توان اشتغالآفرینی در بیش از 130 رشته پسینی و پیشینی مرتبط با ساخت مسکن و رفع نیاز مسکن برای مردم ایران حیاتی است. دولت میتواند با اعطای زمین به افراد، توسعه افقی شهر و شکستن انحصار زمین، شهروندان را برای مشارکت در ساخت خانه و ویلاهای یکطبقه و تحریک تولید، توانمند کند. ضروری است که دولت تامین زمین را در اولویت قرار دهد، سرعت ساختوساز مسکن را تسریع بخشد و محیطی را برای مشارکت افراد در بخش مسکن ایجاد کند. از طریق تلاشهای مشترک و رویکردهای نوآورانه در ساخت مسکن، ایران میتواند به رشد پایدار، ارتقای استانداردهای زندگی و رونق اقتصادی برای شهروندان خود دست یابد.
* بازسازی بافت فرسوده و عمودیسازی در شهرهای بزرگ
نکته قابل توجه اینجاست که تمام مناطق ایران قابلیت تکطبقهسازی ندارند. شهرهای بزرگ کشور مانند تهران، تبریز، اصفهان و مشهد به دلیل تراکم بسیار بالا موقعیت تکطبقهسازی ندارند.
در این شرایط دولت باید مانند روش مسکن مهر اقدام به بلندمرتبهسازی کند و اساسا راهکار مطرح شده در آنجا عملیاتی نیست.
البته سیاست بلندمدت دولت و نهضت ملی مسکن باید رهسپار کردن مردم به مناطق دارای ظرفیت اما با جمعیت پایین باشد؛ اتفاقی که با انتقال شهرها به سمت سواحل خلیج فارس در حال پیگیری است.
راهحل دیگر برای شهرهای جدید حرکت به سمت احیای بافتهای فرسوده است. در حال حاضر شهر تهران ظرفیت بسیار مناسبی برای این اقدام دارد. به طور کلی در نهضت ملی مسکن باید از استراتژیهای مختلف بهره گرفت و یک نسخه برای کل کشور شفابخش نیست.
ارسال به دوستان
اجرای طرح «نور» برای برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی مانند بیحجابی آغاز شد
هنجارشکنان زیر ذرهبین پلیس
گروه اجتماعی: اجرای طرح پلیس برای برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی در حوزه حجاب و عفاف که عمدتا مربوط به برخورد با مصادیق کشف حجاب میشود، از روز گذشته تحت عنوان طرح «نور» آغاز شد؛ طرحی که به گفته سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ در همه معابر و اماکن عمومی کلید خورده است. فرمانده انتظامی تهران بزرگ دیروز دلیل اجرای این طرح را «رعایت قانون» و «مطالبه مردم متدین» اعلام کرد و گفت: مردم ما به قانونمداری و رعایت قانون شهره هستند و فقط درصد کمی از مردم نسبت به رعایت قانون بیتوجهی میکنند. همانطور که قبلا اطلاعرسانی شده بود، از -دیروز- پلیس تهران هم مانند سایر استانها اقدامات خود درباره قانونشکنی درباره حجاب را آغاز خواهد کرد. این موضوع هم قانونی و هم درخواست مردم است. پلیس به درخواست مردم مومن و متدین کشورمان و انتظاراتی که از جامعه اسلامی دارند، عمل کرده و با افرادی که ناهنجاریهای اجتماعی مانند بیحجابی را ترویج میدهند، برخورد میکند.
به گفته رئیس پلیس پایتخت، در اجرای طرح نور، افرادی که به هشدارهای قبلی پلیس توجه نکردند، از -دیروز- به صورت ویژه در سطح شهر مورد تذکر قرار میگیرند و اقدام قانونی درباره آنها انجام میشود. وی با بیان اینکه انتظار ما از مردم خوبمان این است که همگی با پلیس همکاری کنند، گفت: از مردم انتظار داریم مانند ایام نوروز در حوزه ماموریتی رعایت حجاب و عفاف با پلیس همکاریهای لازم را داشته باشند تا انشاءالله نیازی به اقدام پلیسی و دستگاه قضایی نباشد. محمدیان همچنین در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه پلیس چه برخوردی با متخلفان در این حوزه خواهد کرد، گفت: تخلف با جرم فرق دارد. رعایت حجاب قانون است و سرپیچی از قانون جرم است. کسی که قانون را رعایت نمیکند، مرتکب جرم شده است. کشف حجاب مساوی با قانونشکنی است و پلیس براساس قانون با قانونشکنان برخورد خواهد کرد، البته امیدوارم شاهد قانونشکنی نباشیم.
پیشتر نیز فرماندهی انتظامی تهران بزرگ اطلاعیهای در این زمینه صادر و اعلام کرده بود: «فرماندهی انتظامی تهران بزرگ ضمن تبریک عید سعید فطر و تقدیر از تمامی هموطنان قانونمدار به سبب رعایت ارزشها و موازین دینی و اخلاقی جامعه، به اطلاع میرساند که در چارچوب مطالبات عمومی و بر اساس وظایف قانونی، طرح حجاب و عفاف از روز شنبه بیستوپنجم فروردینماه در همه معابر و اماکن عمومی با جدیت بیشتر دنبال خواهد شد. به همین سبب، از همه شهروندان محترم، بویژه دختران و بانوان گرامی، درخواست میشود به منظور رعایت قانون و حفظ ارزشهای اخلاقی و هنجارهای ملی و مذهبی جامعه، حریم پرحرمت حجاب و عفاف را آنگونه که شایسته است رعایت کنند. پلیس ضمن اطمینان از رعایت موازین اخلاقی و حریم عفاف توسط قاطبه شهروندان، یادآور میشود که ناگزیر، براساس وظایف خویش، با ناقضان قانون حجاب و عفاف برخورد قانونی میکند. از همین رو از آنان انتظار دارد به ارزشهای قانونی احترام بگذارند و کنش و پوشش خود را در آن چارچوب تنظیم کنند».
سردار احمدرضا رادان، فرمانده فراجا نیز سال گذشته از برخورد با کشف حجاب در ۳ حوزه معابر عمومی، خودرو و اماکن خبر داده و گفته بود: «بر این باور هستیم بانوان عزیز ایران بانوانی عفیف و اخلاقمحور هستند که به سلامت جامعه توجه دارند، چرا که سلامت جامعه در حفظ حجاب مناسب و درخور شأن آنهاست که بانوان عزیز آن را رعایت میکنند اما عده قلیلی هستند که از این موضوع غافل مانده و رفتاری غیر از این دارند، لذا انتظار داریم واحدهای فرهنگی هم به وظیفه خود در این باره عمل کنند تا آن عده قلیل نیز متوجه این غفلت شوند. پلیس در ۳ حوزه معابر عمومی، خودرو و اماکن که کشف حجاب بعضا در آنها رخ میدهد اقدامهایی را به صورت جدی برنامهریزی همچنین در همین باره اجرایی
خواهد کرد».
* تذکر دلسوزانه جواب میدهد
امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: وضعیت حجاب برخی افراد در معابر متاسفانه مفتضحتر از زمان طاغوت شده است که آمران به معروف باید از سر دلسوزی و با مهربانی آنها را به رعایت حجاب دعوت کنند اکنون در معابر شهری آمران به معروف با برخوردی شایسته کمحجاب را مجاب به استفاده از پوشش مناسب میکنند. وی با بیان اینکه اصولا این جامعه است که قانون را تعیین میکند و هنجارها و نابهنجاریها را به وجود میآورد، افزود: تذکرهای مادرانه، خواهرانه و برادرانه به افراد کمحجاب بهتر جواب میدهد و اغلب افراد کمحجاب در مواجهه با افرادی که به آنها تذکر رعایت حجاب میدهند عمل میکنند اما آن دسته از افرادی که به دنبال هنجارشکنی هستند و حتی در پی تذکر آمران به معروف پرخاشگری میکنند باید طوری با آنها برخورد شود که بدانند حجاب به نفع آنها خواهد بود. این جامعهشناس خاطرنشان کرد: فرهنگسازی برای رعایت حجاب ضروری است که خیلی روی این مساله کار نشده است. برای مثال در برخی محلات اکثر خانمها و دختران چادری هستند، چرا که در آن محله اعتقادات قوی و رعایت حجاب فرهنگسازی شده است اما در برخی مناطق دیگر اینگونه نیست.
ارسال به دوستان
رانندگان تاکسیهای اینترنتی نگران تأمین بنزین پس از حذف کارت سوخت جایگاهها
چالش بنزین تاکسی اینترنتی
* سهمیه مضاعف تاکسیهای اینترنتی نیز ابتدای سال گذشته حذف شده بود
حنانه فقیهمنزه: گرچه دولت با جمعآوری کارت سوخت جایگاهها میتواند تا حدودی در کنترل مصرف بنزین قدم موثری بردارد اما بدون ارائه راهکار برای تامین بنزین بیش از ۶ میلیون راننده تاکسی اینترنتی امنیت شغلی این افراد را تهدید میکند.
به گزارش «وطن امروز»، ایران سال گذشته پس از دوران کوتاهی که در تولید و تامین بنزین خودکفا شده بود، بار دیگر واردکننده این حامل انرژی شد. دولت سال ۱۴۰۲ را با واردات ۴ میلیارد دلاری بنزین پشت سر گذاشت که این رقم در قانون بودجه سال ۱۴۰۳، به ۶ میلیارد دلار رسید. این موضوع نشان میدهد اگر راهحلی برای جلوگیری از افزایش بیرویه مصرف بنزین اتخاذ نشود، ایران باید هزینه زیادی را برای واردات این سوخت راهبردی بپردازد.
راهکارهای گوناگون قیمتی و غیرقیمتی برای حل این مشکل وجود دارد که برخی کوتاهمدت و برخی نیز بلندمدت است. دولت علاوه بر آمادهسازی بسترها برای اجرای راهکار بلندمدت، باید در کوتاهمدت نیز راهحلهایی را عملیاتی کند تا افسار مصرف بالای بنزین کشیده شود. یکی از راهکارهای کوتاهمدت که میتوان به وسیله آن مصرف را کنترل و مدیریت کرد، اجرای درست طرح کارت سوخت است. ساماندهی کارت سوخت جایگاهها و الزام خودروها به استفاده از کارت سوخت شخصی، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار نهادهای متولی قرار میدهد که بتوانند بهتر از گذشته برای مدیریت مصرف سوخت اقدام کنند.
* حذف کارت سوخت جایگاهها
در حال حاضر ۶۰ لیتر بنزین سهمیهای و ۱۰۰ لیتر بنزین آزاد در اختیار مصرفکنندهها قرار میگیرد که با توجه به میانگین مصرف، بسیاری از شهروندان بیش از این مقدار مصرف نمیکنند. در واقع کارت سوخت جایگاهها بیشتر مورد استفاده پرمصرفها قرار میگیرد و این افراد با نرخ ۳0۰۰ تومان بنزین مازاد دریافت میکنند. همچنین در استفاده از کارت سوخت جایگاهها، چون مصرفکننده مشخص نیست و نمیتوان متوجه شد چه کسی در ماه چه مقدار بنزین دریافت میکند، مدیریت مصرف توسط نهادهای متولی دچار اشکال میشود،
بنابراین با کاهش حداکثری کارت سوخت جایگاهها تا حدود زیادی از قاچاق و استفاده غیرضروری پرمصرفها با قیمت اندک جلوگیری میشود. اوایل سال جدید جواد اوجی، وزیر نفت از محدودیت در استفاده از کارت سوخت جایگاهها خبر داد و بیان کرد در قانون بودجه ۱۴۰۳، قانونگذار، وزارت نفت را مکلف کرده است ۹۵ درصد عملیات سوختگیریها باید از طریق کارتهای سوخت شخصی افراد انجام شود و ما مکلف به اجرای این قانون هستیم.
این اقدام گرچه میتواند باعث کاهش و مدیریت مصرف بنزین شود اما تبعاتی نیز در پی دارد که در ادامه به آن اشاره میشود.
* سهمیه بنزین تاکسیهای اینترنتی چه شد؟
تاکسیهای اینترنتی بخش جداییناپذیر زندگی روزمره مردم هستند و بنزین دریافتی آنها بیش از میانگین مصرف عموم جامعه است. گفتوگوی «وطن امروز» با این رانندهها نشان میدهد به طور میانگین روزانه ۱۵ لیتر بنزین مصرف میکنند. به عبارتی مصرف بنزین تاکسیهای اینترنتی در یک ماه از ۴۰۰ لیتر تجاوز میکند و این عدد بیش از ۲ برابر سهمیه ۱۶۰ لیتری است که رانندگان در یک ماه میتوانند از آن استفاده کنند.
از سال ۹۸ با مصوبه وزارت کشور اعتبار مشخصی برای تاکسیهای اینترنتی در نظر گرفته شده بود. این تاکسیها به ازای هر لیتر بنزین که در سفر استفاده میکردند، هزار و ۵۰۰ تومان که همان مابهالتفاوت قیمت بنزین سهمیهای و آزاد است به آنها تعلق میگرفت. سهمیه خودروهای تکسوز به ازای هر ۱۰۰ کیلومتر، 8.75 لیتر بنزین بود که تا سقف ۳۰۰ لیتر در اختیارشان قرار میگرفت.
خودروهای دوگانهسوز نیز به ازای هر ۱۰۰ کیلومتر، 5.25 لیتر بنزین با سقف ۱۸۰ لیتر در ماه دریافت میکردند.
علیاکبر عربعامری، مدیر عملیات شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی سال گذشته در گفتوگویی اعلام کرد: طبق مصوبههای جدید اعلام شده است که این سهمیه امسال (1402) اختصاص پیدا نکند که شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی در این باره مجری بوده و تصمیمگیر نیست. جعفر سالارینسب، مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی نیز در این باره گفته بود با توجه به نرخ پایین بنزین و یارانهای که به این بخش تعلق میگیرد، دیگر نیازی به تخصیص این اعتبار نبود. به همین دلیل از مهرماه سال قبل سهمیه این بخش حذف شد.
به گفته مدیران 2 پلتفرم تاکسیهای اینترنتی اسنپ و تپسی، این سهمیه از ابتدای سال ۱۴۰۲ دیگر در اختیار رانندگان قرار نگرفته است.
محمد خلج، مدیرعامل اسنپ نسبت به این خبر واکنش نشان داد و گفت: «متاسفانه از ابتدای ۱۴۰۲ سهمیه سوخت رانندگان تاکسیهای اینترنتی با وجود مصوبه سال ۱۳۹۸ قطع شده و کاربران راننده اسنپ برخلاف حق قانونیشان بیش از یک سال است از دریافت سهمیه سوخت محروم شدهاند».
رانندگان تاکسیهای اینترنتی در ماه بیش از ۴۰۰ لیتر بنزین مصرف میکنند و سهمیه در نظر گرفتهشده برای آنها مانند دیگر مصرفکنندگان، ۱۶۰ لیتر در ماه است. پس از حذف سهمیه، این افراد از کارت سوخت جایگاهها برای تامین نیاز خود استفاده میکردند اما اکنون با کاهش کارت سوخت جایگاهها مشخص نیست چگونه باید این حجم از بنزین را تامین کنند؟ اگرچه دولت با جمعآوری کارت سوخت جایگاهها میتواند تا حدودی در کنترل مصرف بنزین قدم موثری بردارد اما بدون ارائه راهکار برای تامین نیاز بنزین بیش از ۶ میلیون راننده تاکسی اینترنتی، امنیت شغلی این افراد را تهدید میکند. با اعمال محدودیت کارت سوخت جایگاهها و حذف سهمیه تاکسیهای اینترنتی، راهکار جایگزینی ارائه نشده و تکلیف رانندگان برای تامین مابقی نیاز بنزین هنوز روشن نشده است. بر اساس آخرین آمار منتشر شده از پلتفرم اسنپ، در سال ۱۴۰۱، ۴ میلیون و ۵۳۰ هزار کاربر راننده داشته است. تاکسی اینترنتی تپسی نیز اکنون ۲ میلیون و ۴۶ هزار کاربر راننده دارد.
به عبارتی در حال حاضر بیش از ۶ میلیون نفر در تاکسیهای اینترنتی مشغول کار هستند و از این طریق امرار معاش میکنند که با تصمیم جدید دولت، معلوم نیست آینده شغلی آنها چه خواهد شد؟
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|