|
روایت معاون اجرایی رئیسجمهور از انتخاب گزینه وزارت کشور
مؤمنی گزینه شخص پزشکیان است
محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور درباره چگونگی انتخاب دکتر مومنی به عنوان گزینه وزارت کشور از سوی رئیسجمهور توضیحاتی ارائه داد. وی گفت: خدمت آقای پزشکیان رسیدم و دیدم نام 2 نفر در کابینه است؛ یکی دکتر ظفرقندی و دیگری آقای مومنی.
معاون اجرایی رئیسجمهور ادامه داد: دکتر پزشکیان گفتند خودم دکتر مومنی را انتخاب کردم و با جمیع جهات دیدم بهتر از گزینههای دیگر است. این وزیر من خواهد بود نه وزیر شخص دیگری؛ برای من کار خواهد کرد نه برای شخص دیگری این نکته خیلی مهم است برخلاف چیزی که دوستان دارند مطرح میکنند. وی تصریح کرد: بنابراین یکی از وزیرهایی که دکتر پزشکیان شخصاً انتخاب کرد دکتر مومنی بود. مومنی از پذیرفتن مسؤولیت اکراه داشت. از ایشان انکار و از ما اصرار که باید بیایی. گفتم بیا کمک کن پزشکیان دستش را دراز کرده است. ایشان هم قبول کرد.
ارسال به دوستان
نخستین تماس تلفنی پزشکیان با ظریف بعد از استعفا و ادامه غیبت او در جلسات هیأت دولت
دوری و دوستی؟
گروه سیاسی: محمدجواد ظریف که در زمان انتخابات ریاستجمهوری برای مسعود پزشکیان کت از تن درآورده بود، نخستین فردی بود که از دولت خارج شد.
21 مرداد بود که ظریف از معاونت راهبردی رئیسجمهور استعفا کرد و در بخشی از متن استعفای خود نوشت: «... از نتیجه کار خود رضایت ندارم و از اینکه نتوانستم به شکل شایستهای نظر کارشناسی کمیتهها و حضور بانوان، جوانان و اقوام را آنگونه که وعده داده بودم به نتیجه برسانم، شرمندهام. البته هنوز برخی معاونتهای رئیسجمهور باقی مانده که امید است این کاستی کمی جبران شود. به هر حال، این نخستین تجربه و پر از کاستی بود و بیگمان در آینده بهبود خواهد یافت. ولی در کنار مشکلات دیگر، برای بنده ادامه راه در دانشگاه را رقم زد. در پیشگاه مردم بزرگ ایران برای ناتوانی خود در پیگیری امور در دالانهای سیاست داخلی پوزش میخواهم. برخی بنده را زودرنج دانستهاند. گمان میکنم در 12 سال گذشته در برابر هجمههای بیسابقه، بیش از بسیاری از مدعیان، صبر و مقاومت نشان داده باشم، ولی نسبت به نگرش و نگرانی مردم حساسیت فراوان دارم».
با انتشار این پیام، انتقادات تند و تیزی از سوی فعالان رسانهای نزدیک به ظریف نسبت به پزشکیان انجام شد و عملا شاهد شکلگیری دوقطبی ظریف و پزشکیان بودیم. بعد از این هجمهها، ظریف متن دیگری منتشر کرد و درباره استعفای خود توضیح داد: «پیام بنده به معنای پشیمانی و یا ناامیدی از دکتر پزشکیان عزیز و یا مخالفت با واقعگرایی نیست، بلکه به معنای تردید در مفید بودن خودم در معاونت راهبردی است. البته برخی مردودین از جانب مردم، با تفسیر عجیبی از قانون مصوب ۱۴۰۱، اشتغال بنده در مشاغل حساس را به بهانهای برای فشار بر دولت چهاردهم تبدیل کرده بودند. بنده نیز برای جلوگیری از هرگونه شائبه یا بهانه برای کارشکنی در کار دولت دکتر پزشکیان عزیز، هفته گذشته طی نامهای از معاونت راهبردی رئیسجمهور انصراف داده بودم».
اما ماجرا به اینجا ختم نشد و دیروز ظریف خبر از تماس تلفنی رئیسجمهور با خود داد و نوشت: «دقایقی پیش ریاست محترم جمهوری بزرگوارانه تماس گرفتند و بسیار لطف فرمودند و گفتوگوی صمیمانهای داشتیم. همان پزشکیانی بود که با افتخار برای ایران به او رأی دادیم و همان عزیز صادق، مردمی و شجاعی که هر جا که باشم از او و دولتش پشتیبانی خواهم کرد».
اینکه ظریف استعفا دهد و سپس از باور خود به پزشکیان و گفتمان او بگوید چندان همسنخ نیست. ظریف خبر از تماس تلفنی رئیسجمهور داده اما تلویحا هم اعلام کرده که قرار نیست در دولت باشد. چنانکه دیروز (چهارشنبه) در جلسه هیات دولت حضور نیافته بود.
به نظر میرسد مساله فراتر از آن چیزی است که وزیر اسبق امور خارجه مطرح میکند. با توجه به فعالیتهای او در دوران رقابتهای انتخاباتی، شاید ظریف به نوعی در این تصور قرار گرفته بود که باید در دولت و چینش مسؤولان دولت، تصمیمگیرنده اصلی باشد؛ رویه و خواستی که نه با منطق سیاسی سازگار است و نه با سیاستورزی و مسائل ساختاری همخوان است، چرا که رئیسجمهور در انتخاب وزرا باید نظر مجلس و دیگر دستگاهها را بگیرد و تنها با خواست یک نفر یا یک شورا نمیتوان وزیر انتخاب کرد.
اخبار پیرامون ظریف در حالی رخ میدهد که این گونه رفتارها در وزیر اسبق امور خارجه کشورمان مسبوق به سابقه است.
هر چند در روزها و ماههای آینده مشخص میشود که آیا واقعا ظریف همراه پزشکیان و دولت او است یا اینکه سخنان و توئیت دیروزش تعارفی بیش نیست اما باید به صراحت گفت که در رفتار ظریف تعارض و تضاد بسیاری دیده میشود. او اگر واقعا به دنبال کمک به پزشکیان بود بستر تزلزل در دولت چهاردهم را ایجاد نمیکرد.
به هر روی تا اینجای کار پزشکیان نشان داده آنطور که برخیها تصور میکردند اهل باج دادن نیست و این قاطعیت برای اجرای برنامههای دولت مهم و ضروری است. ظریف هم باید یاد بگیرد که نمیتواند با قهر و استعفا خواستههای خود را به کرسی بنشاند، بلکه باید قدرت اقناع و اجماعسازی داشته باشد تا بتواند در عرصه سیاست داخلی موفق باشد. انتظارات غیرواقعی از پزشکیان و سهمخواهی از او، کار را به خروج ظریف از قطار دولت چهاردهم کشاند؛ رخدادی که قابل پیشبینی بود.
ارسال به دوستان
عضو ارشد دفتر سیاسی حماس مذاکرات قطر را فریبکاری آمریکا و اسرائیل دانست
نه به بازی آمریکایی
ارزیابی مشترک امریکن اینترپرایز و سیانان: قسام در غزه احیا شده است
گروه بینالملل: جنبش مقاومت اسلامی فلسطین پس از ۲ بیانیه متوالی خود که در آن دولتهای میانجی عربی را به جای اصرار بر طرح مذاکرات جدید، به فشار آوردن به رژیم صهیونیستی برای انجام تعهدات خود در توافقهای پیشین فراخوانده بود، مجددا بر بیاعتبار بودن دور جدید مذاکرات آتشبس غزه در دوحه تاکید کرد. احمد عبدالهادی، نماینده حماس دیروز به خبرگزاری روسی ریانووستی گفت: «به هیچ وجه در مذاکرات آتشبس در غزه که قرار است پنجشنبه (امروز) برگزار شود، مشارکت نخواهیم کرد». جنبش حماس پیش از این گفته بود آغاز دورهای جدید مذاکرات یا طرح پیشنهادهای تازه، فقط پوششی برای تجاوزگریهای اسرائیل است. ۳ کشور مصر، قطر و آمریکا 13 مرداد از رژیم صهیونیستی و حماس خواستند 15 آگوست (امروز) برای از سرگیری گفتوگوها برای آتشبس و تبادل اسرا، پای میز مذاکره حاضر شوند. در این میان منابع عربی گفتهاند مذاکرات آتشبس غزه و توافق تبادل اسرا میان حماس و رژیم صهیونیستی روز پنجشنبه در دوحه قطر برگزار میشود. در مقابل اما جنبش حماس با صدور بیانیهای خواستار اجرای مفاد مذاکرات دوم جولای شد و گفت نیازی به مذاکرات مجدد وجود ندارد. از طرف دیگر یک عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین اعلام کرد «بیانیه روز پنجشنبه گذشته جنبش حماس به معنای مخالفت با مذاکرات پنجشنبه آتی نیست، بلکه حماس خواهان ارائه توضیحات درباره طرحهای عملیاتی است تا مذاکرات به نقطه اول بازنگردد، بلکه از همان نقطهای که در دورهای قبلی متوقف شده است ادامه یابد». محمد نزال یادآوری کرد در گذشته مذاکرات آتشبس شاهد فریبکاری، تعلل و بازی درآوردنهای بنیامین نتانیاهو بود که تمایلی برای دستیابی به توافق نداشت، چرا که میداند توقف جنگ منجر به زندانی شدن او به اتهام شکست 7 اکتبر خواهد شد. نزال گفت: «اخبار منتشر شده در رسانهها درباره مذاکرات آتشبس یا درخواست رژیم صهیونیستی برای ارائه اسامی 33 اسیر اسرائیلی دربند گروههای فلسطینی در غزه، تلاشی برای اخلال در روند مذاکرات است و در صورتی که توافق کلی اولیه با آتشبس اعلام نشود، وارد مرحله بررسی جزئیات نخواهیم شد». به عقیده این عضو دفتر سیاسی حماس، رژیم صهیونیستی خواستار مذاکره از طریق رسانههاست اما جنبش حماس تاکید دارد مذاکره تنها از طریق میز مذاکرات و طرفهای میانجی امکانپذیر است. وی دولت آمریکا را هم متهم کرد با ارائه طرحی در مذاکرات آتشبس که اختلاف جزئی با طرح قبلی دارد، قصد تحمیل این طرح به مقاومت به عنوان راهحل میانه را دارد. او در نهایت تاکید کرد: «فردای جنگ تنها توسط طرفهای فلسطینی مشخص میشود و به رژیم صهیونیستی یا هیچ طرف خارجی اجازه دخالت در اداره امور آن دوران داده نخواهد شد. در مذاکرات نیز هیچ بحثی درباره دوران مذکور نخواهد شد و ما از این موضع خود عقبنشینی نخواهیم کرد».
*حزبالله: مقر تیپ گولانی را هدف قرار دادیم
حزبالله لبنان دیروز اعلام کرد پایگاه جبل نیریا، مقر فرماندهی نیروهای تیپ گولانی اسرائیل را با موشکهای کاتیوشا هدف قرار داده است. رسانههای عبری نیز خبر دادند حدود 50 موشک از جنوب لبنان به سمت شمال فلسطین اشغالی از جمله منطقه امنیتی مرون و اطراف آن شلیک شده است.
* حریق بزرگ در حیفا
شبکه سراسر عبری اسرائیل موسوم به کان اعلام کرد یک آتشسوزی گستردهای در بندر حیفا رخ داده است. منابع اسرائیلی سهشنبه شب گذشته با انتشار تصاویری از وقوع این حریق در راهبردیترین بندر فلسطین اشغالی، منشأ آن را یک فروشگاه بزرگ مبلمان دانستند.
* شهادت 5 کودک در روز 313 جنگ غزه
دیروز در سیصدوسیزدهمین روز جنگ غزه، رژیم صهیونیستی دست به جنایتی دیگر زد و با حمله به منازل مسکونی در اردوگاه النصیرات و المغازی دستکم 5 کودک را به شهادت رساند. به گزارش رسانههای فلسطینی، بدنهای مطهر تکهتکهشده ۳ کودک خردسال از زیر آوار یک خانه در اردوگاه النصیرات بیرون کشیده شد. ۲ کودک نیز در اردوگاه المغازی در مرکز غزه به همراه والدین خود به شهادت رسیدند. رژیم کودککش در حملات دیروز خود مجموعا 14 فلسطینی را در غزه به شهادت رساند.
همچنین در یورش صهیونیستها به شهر طمون و طوباس واقع در کرانه باختری 5 جوان فلسطینی به شهادت رسیدند. هلالاحمر فلسطین اعلام کرد نیروهای اشغالگر صهیونیست از رسیدن تیم اورژانس به مکان بمباران در شهرک طمون در کرانه باختری جلوگیری کردند.
* سیانان: احیای سازمان رزم حماس در غزه
شبکه جهانی «سیانان»، در یک گزارش تحقیقی مبسوط نشان داد ادعای اخیر نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفرش به واشنگتن مبنی بر اینکه رژیم صهیونیستی در فاصلهای نزدیک تا پیروزی بر مقاومت فلسطین در غزه قرار دارد، دروغ بوده است.
این شبکه آمریکایی نزدیک به دموکراتها چند روز پس از آنکه بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکا مدعی شد «بیشتر گردانهای قسام در غزه از بین رفتهاند یا توان اقدام نظامی ندارند» در گزارشی که بر مستندات پژوهشی اندیشکده «امریکن اینترپرایز» تکیه داشت، او را رسوا کرد.
این گزارش که حاصل تحلیل عملیاتهای حماس از 7 اکتبر تاکنون، بیانیههای رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطینی، فیلمها و تصاویر میدانی، دادههای به دست آمده از شاهدان عینی و مصاحبه با کارشناسان است، دادههای انکارناپذیر از توان مقاومت فلسطین در غزه ارائه میکند. در این گزارش با رد ادعای نتانیاهو، اعلام شد دست کم نیمی از گردانهای حماس در نوار غزه همچنان فعال بوده و از آمادگی لازم برای انجام عملیات نظامی سخت برخوردارند. بر اساس ارزیابیهای «مرکز مطالعات جنگ امریکن اینترپرایز» و «مرکز مطالعات سیانان» تا اول جولای، با وجود ضربه سنگینی که به سازمان رزم حماس وارد شده و گردانهای قسام تحت تاثیر هجوم سنگین هوایی و اشغال زمین غزه از یک ارتش جنگی به یک ارتش چریکی تبدیل شده اما مطالعاتی که تا ماه گذشته میلادی منتشر شده، نشان میدهد حماس از منابع رو به کاهش خود، در میدان به طریق مؤثری بهرهبرداری کرده است. گردانهای قسام با بازسازی خود در مناطق کلیدی که قبلا در نبردهای سنگین و با وجود بمبارانهای شدید توسط اسرائیل پاکسازی شده بود، چندین واحد نظامی خود را دوباره فعال کرده است.
ارسال به دوستان
گزینه وزارت نفت در دفاع از حضورش به عنوان گزینه وزارت هیچ حرف و برنامهای نداشت
پاکنژاد: خودم ۸ صبح فهمیدم!
گروه اقتصادی: جلسه محسن پاکنژاد، گزینه پیشنهادی پزشکیان برای وزارت نفت با کمیسیون انرژی برگزار شد و ابتدا سوابق امنیتی وی، بررسی و باعث شد برخی نمایندگان از انتخاب او برای وزارت نفت تعجب کنند. او در نخستین جلسه در پاسخ به اینکه چه برنامهای برای صنعت نفت دارد، گفت: خودم ساعت 8 صبح متوجه انتخابم برای وزارت نفت شدم! بلافاصله پس از آن «رمضانعلی سنگدوینی» نماینده گرگان و نایبرئیس کمیسیون انرژی مجلس در توئیتی نوشت: وزیر پیشنهادی نفت را نمیشناسم. پاکنژاد برنامهای نداشت! موضوع دیگر و البته حاشیهایتر، به رابطه ویژه پاکنژاد و زنگنه مربوط است. برخی نمایندگان معتقدند او مهره زنگنه است و قرار شده تفکرات وزیر سابق را در نفت پیاده کند که با پاسخهای غیرشفاف و صریح پاکنژاد مواجه شدند.
به گفته وی، حاصل جلسه اول به کلیگویی پاکنژاد اختصاص داشت و بیشتر اعضای کمیسیون انرژی نظر منفی به او داشتند ولی نظر نهایی خود را به جلسه آتی موکول کردند.
همچنین فرهاد شهرکی، عضو کمیسیون انرژی مجلس درباره دومین جلسه این کمیسیون با گزینه پیشنهادی وزارت نفت گفت: امروز جلسه جمعبندی کمیسیون انرژی با وزیر پیشنهادی نفت بود. یک بخشی از جلسه به مطرح کردن پرسشهای نمایندگان و پاسخهای ایشان گذشت. بعد از اینکه آقای پاکنژاد تشریف بردند یک رایگیری مخفی انجام شد که از 23 عضو کمیسیون، ایشان 16 رای منفی و 7 رای موافق به دست آورد و نظر کمیسیون عدم تایید ایشان بود.
وی درباره علت رای منفی کمیسیون به پاکنژاد گفت: کمیسیون طبق آییننامه داخلی مجلس چند نکته را باید بررسی کند که یکی درباره تحصیلات وزیر پیشنهادی است که ایشان از این نظر مشکلی نداشت. دومین نکتهای که کمیسیونها موظف به بررسی آن هستند تجربه و تخصصهای مربوط است که ایشان از 28 سال سابقه خدمت، 20 سال در وزارت نفت و 8 سال در وزارت نیرو بوده است. بخش آخری که کمیسیون موظف است بررسی کند، تطابق برنامههای وزیر پیشنهادی با برنامه هفتم توسعه و اسناد بالادستی است.
نماینده مجلس ادامه داد: برنامه هفتم توسعه با دقت بسیار زیادی در مجلس تهیه و سعی شده تجربههای ناموفق برنامههای پیشین احصا و در برنامه هفتم برطرف شود. یکی از مزیتهای برنامه هفتم این است که همین امسال با شروع دولت این برنامه هم اجرا میشود. از آنجا که مسؤولیتهای هر وزارتخانه در این برنامه مشخص شده است، وزرای پیشنهادی باید برنامه اجرایی و عملیاتی خودشان را در راستای آن وظایف، ماموریتها و تکالیف ارائه کنند. نمایندگان موظف هستند بررسی کنند این برنامهها میتواند به آن اهداف دست یابد و وزیر پیشنهادی چه روشهایی دارد. برداشت من از جلسه کمیسیون این است که اعضای کمیسیون در این بخش، برنامه اجرایی را متقاعدکننده ندیدند.
شهرکی خاطرنشان کرد: نکته مهم دیگر این است که بر اساس آییننامه مجلس کمیسیونهای تخصصی هر سال باید گزارشی از پیشرفت برنامه هر وزارتخانه را در صحن قرائت کنند. این نکته خیلی مهمی است که وزرای پیشنهادی برنامهای که ارائه میکنند، دارای زمانبندی، قابل اندازهگیری، کمی و قابل رصد باشد. گمانم این است که اعضای کمیسیون در برنامه اجرایی و عملیاتی که باید این مشخصات را میداشت و براساس ریلگذاری برنامه هفتم باید میبود، متقاعد نشدند و ایشان در کمیسیون رای خوبی کسب نکرد.
مهمترین استدلال برای بررسی این موضوع آن است که پاکنژاد زمانی در نفت قدرت و سمت داشته که بیژن زنگنه وزیر نفت بود. برخی مخالفان پاکنژاد هم در رسانهها از حواشی پاکنژاد و یک شرکت اماراتی سخن میگویند که البته جای تعجب ندارد و در شبکههای اجتماعی هم مطالبی تایید نشده از اطرافیان او وجود دارد که این موضوع را مطرح کردهاند که این افراد دارای سوابق مبهمی هستند که ممکن است مشکلات امنیتی به وجود آورد.
شایان ذکر است پاکنژاد در دولت سیزدهم بازنشسته شد و به منزل رفت اما در کمیته انتخاب وزیر نفت دولت پزشکیان با معرفی عارف جزو نامزدهای اصلی قرار گرفت و گزینه نهایی شد.
او کار سختی در مجلس دارد، چرا که مجلس اصولگرا، وی را از مهرههای زنگنه میداند و به همین دلیل، احتمال عدم رای اعتماد به او بیشتر است.
کارشناسان انرژی درباره گزینه وزارت نفت بر این باورند کسی باید سکاندار وزارت نفت دولت چهاردهم باشد که نگاهی فراسیاسی به موضوع فروش نفت داشته باشد و فروش نفت کشور را معطل مسائلی نظیر برجام یا «افایتیاف» نکند و ادامهدهنده راهکار موفق دولت سیزدهم در تولید و فروش نفت باشد که با توجه به مسؤولیتها و سوابق پاکنژاد و نگاه او در دوره همکاری با دولتهای یازدهم و دوازدهم چنین برمیآید با این نگاه خطر بازگشت به عقب ممکن است صنعت نفت کشور را تهدید کند.
ارسال به دوستان
ایران در صدر جدول کسب مدال به ازای تعداد ورزشکار در المپیک
نقطهزن
در آمار جدیدی که منتشر شده است کاروان ایران در بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس از لحاظ کسب مدال به ازای تعداد ورزشکار بالاتر از چین و آمریکا قرار دارد.
با پایان یافتن سیوسومین دوره بازیهای المپیک، آمارهایی از این بازیها منتشر شده و عملکرد کشورهای مختلف از جنبههای متفاوت زیر ذرهبین قرار گرفته است. در یکی از این موارد سایت
«composemd.com» به آنالیز و مقایسه کشورهایی که در بازیهای المپیک پاریس بیش از 10 مدال کسب کردهاند، پرداخته است.
طبق این گزارش، ایران به طور میانگین با کسب 0.29 مدال به ازای هر ورزشکار، بیشترین تعداد مدال به ازای هر ورزشکار را در المپیک 2024 پاریس کسب کرده و از این حیث بالاتر از چین و کره با 0.23 مدال به ازای هر ورزشکار و آمریکا با 0.21 مدال به ازای هر ورزشکار قرار دارد.
10 کشور برتر بازیهای المپیک 2024 پاریس از حیث کسب مدال به ازای هر ورزشکار به شرح زیر هستند:
1- ایران با 0.29 مدال به ازای هر ورزشکار (3 طلا، 6 نقره و 3 برنز توسط 41 ورزشکار)
2- چین با 0.23 مدال به ازای هر ورزشکار (40 طلا، 27 نقره و 24 برنز توسط 388 ورزشکار)
3- کرهجنوبی با 0.23 مدال به ازای هر ورزشکار (13 طلا، 9 نقره و 10 برنز توسط 141 ورزشکار)
4- آمریکا با 0.21 مدال به ازای هر ورزشکار (40 طلا، 44 نقره و 42 برنز توسط 592 ورزشکار)
5- بریتانیا با 0.20 مدال به ازای هر ورزشکار (14 طلا، 22 نقره و 29 برنز توسط 327 ورزشکار)
6- ازبکستان با 0.15 مدال به ازای هر ورزشکار(8 طلا، 2 نقره و 3 برنز توسط 86 ورزشکار)
7- کنیا با 0.15 مدال به ازای هر ورزشکار (4 طلا، 2 نقره و 5 برنز توسط 72 ورزشکار)
8- هلند با 0.12 مدال به ازای هر ورزشکار (15 طلا، 7 نقره و 12 برنز توسط 273 ورزشکار)
9- ژاپن با 0.11 مدال به ازای هر ورزشکار (29 طلا، 12 نقره و 13 برنز توسط 403 ورزشکار)
10- استرالیا با 0.11 مدال به ازای هر ورزشکار (18 طلا، 19 نقره و 16 برنز توسط 461 ورزشکار)
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از اقدامات دولت سیزدهم برای گسترش حمل و نقل گزارش میدهد
روی ریل توسعه
گروه اقتصادی: ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خود، دسترسی مناسبی به کشورهای آسیایی و از طریق کشورهای همسایه به بخشهایی از اروپا دارد. بنابراین توسعه خطوط راهآهن بین کشورها سبب افزایش بهرهبرداری از حملونقل ریلی بینالمللی و درآمد کشور از این بخش خواهد شد. از این رو در ماده ۲ قانون برنامه هفتم توسعه رشد متوسط سالانه بخش حملونقل و انبارداری سالانه 10 درصد تعیین شده است. در ماده ۵۶ این قانون سهم ترابری ریلی در بخش باری بر حسب شاخص سهم از جابهجایی کل بار زمینی داخلی (تن کیلومتر) به میزان ۳۰ درصد در افق برنامه (سال ۱۴۰۷) هدفگذاری شد، در حالی که سهم حملونقل ریلی از ترابری بارهای زمینی داخلی کشور در سال ۱۴۰۲ حدود 9.5 درصد بود. در این سال میزان عملکرد ترابری ریلی کشور در حمل بار داخلی حدود 27.6 میلیارد تن کیلومتر بود اما در سال جاری عملکرد کلی ترابری زمینی داخلی باید به حدود ۳۲۰ میلیارد تن کیلومتر برسد.
ترانزیت بار در سال ۱۴۰۲ به میزان 16.2 میلیون تن قید شده بود و برای سال ۱۴۰۳ حدود ۲۰ میلیون تن پیشبینی شده است. جزئیات شامل ۱۸ میلیون تن ترانزیت جادهای و ۲ میلیون تن ترانزیت ریلی است. ترانزیتی راهآهن در سال ۱۴۰۲ به میزان یک میلیون و 570 هزار تن، به معنای افزایش فعالیت ترانزیتی راهآهن ایران در حدود ۲۷ درصد است.
* نقش حملونقل ریلی در توسعه اقتصادی کشور
نقش حملونقل ریلی در توسعه اقتصادی کشور بر هیچکس پوشیده نیست. به طور کلی حملونقل، نقش مهمی در بخشهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشورها ایفا میکند اما در رابطه با حملونقل ریلی داخلی و بینالمللی، به دلیل ارتباط مستمر میان دولت و بخش خصوصی جهت بهرهبرداری از خطوط راهآهن، این نقش پررنگتر نیز خواهد شد.
صنعت حملونقل ریلی بینالمللی و داخلی از شاخصهای عمده توسعهیافتگی کشورها محسوب میشود. در واقع میزان خطوط موجود نسبت به جمعیت کشور از عواملی است که در طبقهبندی کشورها مورد توجه قرار میگیرد.
هزینه تمامشده مناسب و مقرون به صرفه، امکان دسترسی به کشورهای مختلف با استفاده از سیستم حملونقل بینالمللی ریلی، سرعت بالا، آلودگی محیط زیستی کمتر، مصرف سوخت کمتر، امکان جابهجایی حجم بالای کالا، برخورداری از واگنهای مخصوص برای حمل انواع کالا، امنیت بسیار بالا و امکان بارگیری و تخلیه بار آسان از جمله مواردی است که باعث افزایش تأثیر این سیستم بر اقتصاد کشور میشود.
* وضعیت خطوط شبکه ریلی کشور
وضعیت خطوط شبکه ریلی کشور در بسیاری از محورها نامطلوب است و تکالیف انباشته و انجام نشده از سالهای قبل در تعمیر و نگهداری خطوط، موجب تنزل کیفی و در نتیجه کاهش سرعتهای اجباری یا احتیاطی شده است. رفع این معضل در محورهایی که دچار گلوگاه ظرفیتی هستند یا محل تردد قطارهای متعددند، اولویت دارد و منطقی است با هماهنگی سازمان برنامه و بودجه کشور منابع ناشی از حق دسترسی و اعتبارات دولتی مربوط به تملک داراییهای سرمایهای در این بخش مصرف شود و طرحهای توسعهای شرکت راهآهن که روی اهداف عملیاتی تأثیر محسوسی ندارند، فعلا متوقف شوند.
* اهمیت حملونقل ریلی بینالمللی
ایجاد کریدورهای ریلی و اتصال آن به کشورهای همسایه و بنادر ایران میتواند سهم بسزایی در توسعه ملی داشته باشد که این مورد در برنامهریزیهای توسعه اقتصادی کشور در حوزه حملونقل ریلی بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است. توسعه خطوط ریلی و توجه ویژه به این مدل حملونقل در کشور ایران با توجه به موقعیت ویژه ژئوپلیتیکی که دارد، از اهمیتی دوچندان برخوردار است. به همین منظور در سرفصل امور اقتصادی سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه در ردیفهای ۲۵ و ۲۶ به طور مشخص به اولویت حوزه حملونقل ریلی اشاره شده است.
اخیرا نیز میان ایران و روسیه توافق جامع حملونقل انجام شده که در این توافق به حوزه حملونقل ریلی توجه ویژه شده است. دولت با در نظر گرفتن قوانین و مقرراتی که در شیوهنامهای جمعآوری شده، به هر شرکت حملونقل ریلی بینالمللی و داخلی اجازه بهرهبرداری از خطوط راهآهن را میدهد و این شرکتها میتوانند با پیروی از این موارد، نسبت به انجام امور حمل ریلی اقدام کنند.
بررسی آمارهای شرکت راهآهن و مقایسه آن با آمار سازمان راهداری نشان میدهد یک قطار با ۲ هزار تن بار، در هر کیلومتر 7 لیتر گازوئیل مصرف میکند که معادل 3.5 سیسی به ازای هر تن بار در هر کیلومتر است اما این عدد برای یک کامیون ۱۸ چرخ با ۱۵ تن بار 0.5 لیتر است که معادل 33.3 سیسی به ازای هر تن در هر کیلومتر است.
* مصرف گازوئیل در حملونقل جادهای 9.5 برابر حملونقل ریلی است
سیدطاها حسین مدنی، کارشناس اقتصاد با بیان اینکه طبق آمار مصرف گازوئیل در حملونقل جادهای 9.5 برابر حملونقل ریلی است، گفت: یکی از مزیتهایی که باعث شده برنامههای توسعه کشور بر حملونقل ریلی تأکید کند، مصرف سوخت کمتر آن نسبت به حملونقل جادهای است.
وی افزود: تأثیر شرکتهای خصوصی در سیستم حملونقل کشور، بسیار قابل اعتناست، چرا که امروز بخش عظیمی از کالاهایی که توسط حملونقل ریلی جابهجا میشود، از طریق این بخش و با کمک شرکت حملونقل ریلی انجام میشود.
وی تاکید کرد: ایجاد تحول در حملونقل و توسعه خطوط ریلی از اولویتهای وزارت راه و شهرسازی در همه سالهای پس از انقلاب بوده و پیشرفتهای رخ داده تاکنون بویژه در سالهای اخیر قابل توجه بوده است.
***
وزیر راه و شهرسازی عنوان کرد
افزایش ترانزیت با همسایگان با ساخت طرح ریلی زاهدان - زابل - بیرجند - مشهد
وزیر راه و شهرسازی در یکی از شبکههای اجتماعی نوشت: ساخت و بهرهبرداری از طرح ریلی زاهدان - زابل - بیرجند - مشهد، موجب افزایش ترانزیت با همسایگان خواهد شد. مهرداد بذرپاش در صفحه شخصی خود در یکی از شبکههای اجتماعی نوشت: طرح ریلی زاهدان - زابل - بیرجند - مشهد به طول ۹۱۰ کیلومتر در حال احداث است. وی افزود: این پروژه ضمن تکمیل شاخه شرقی کریدور شمالی - جنوبی و اتصال به مرزهای شرقی و شمال شرقی، موجب اتصال ریلی مرکز استان خراسان جنوبی به شبکه ریلی و افزایش ترانزیت با همسایگان خواهد شد.
***
گسترش مسیرهای ریلی، ایران را به هاب حملونقل منطقه بدل میکند
علی ضیایی، کارشناس حوزه حملونقل در گفتوگو با «وطن امروز»، درباره برنامههای ترانزیتی کشور و تکمیل پروژههای ریلی کریدور شمال به جنوب در راستای تبدیل کشور به هاب ترانزیتی منطقه، اظهار کرد: کشورهای منطقه و همسایه بویژه عراق نیز در برنامههایی مشابه تشکیل کریدورهایی را مدنظر دارند و درباره تأثیر ایران بر این کریدورها جهت افزایش ترانزیت از طریق کشور ما صحبتهایی میکنند.
این کارشناس حملونقل معتقد است در کنار کریدور شمال به جنوب، کشور عراق هم با توجه به منافع خود، ارتقا و ایجاد کریدور شرق به غرب را در نظر دارد و سعی دارد با گسترش خطوط ریلی به سمت همکاری با ایران در حوزه ترانزیت حرکت کند.
وی با اشاره به اینکه عراق با توجه به بازارهای شرق و غرب در تلاش برای تأسیس کریدور زمینی بین چین و اروپا، به همکاری با ایران نیاز دارد، گفت: کریدورهای خارجی و سیاسی تأثیر زیادی در ترانزیت ندارند و در ترانزیت کالا اهمیت اصلی روی کریدورهای توسعهای با پایه امنیت در ترانزیت است که کشور ما نیز با در نظر گرفتن ضریب بالای امنیتی اغلب بهعنوان گزینه مناسب کریدورهای وارداتی مورد توجه قرار میگیرد.
وی به عنوان مثال، کریدور ترانزیتی شمال به جنوب را نام برد که هنوز به طور کامل محقق نشده است و گفت: تکمیل این کریدور و اتصال آن به سایر راههای بینالمللی در تجارت و ترانزیت کشور تأثیر مثبت خواهد داشت و در نهایت منافع اقتصادی به کشور بازمیگردد و ایران را به هاب ترانزیتی شرق و غرب دنیا بدل خواهد کرد.
ضیایی با تأکید بر اهمیت حمل ترکیبی، اشاره کرد: حمل ترکیبی ممکن است هزینهها و زمان جابهجایی کالا را افزایش دهد؛ از این رو کریدورهایی که کمتر جابهجایی در آن صورت میگیرد در اولویت هستند.
ضیایی با اشاره به نقش عراق در کریدور زمینی شرق به غرب افزود: مقابله با هزینه و زمان بیشتر حمل ترکیبی در سطح بینقارهای و تعامل با عراق میتواند روشهای حملونقل را سادهتر کند.
وی در پایان گفت: از دیدگاه من تکمیل مسیر ریلی شرق به غرب، در کنار تکمیل مسیر شمال به جنوب و اتصال این ۲ کریدور در مرحله اول برای ایران و در نگاه بعدی برای عراق سودمند خواهد بود و گسترش مسیرهای ریلی ایران میتواند ایران را به هاب حملونقل منطقه بدل کند.
***
نکاتی که برای دستیابی به اهداف ترانزیتی باید مدنظر دولت چهاردهم باشد
در نهایت باید بیان داشت نتایج بررسی و تحلیل میزان وابستگی حملونقل دریایی و ریلی در ایران برای تبدیل شدن به هاب ترانزیتی در تکمیل ارتباط و اتصال حملونقل دریایی و ریلی در کشور خلاصه میشود، لذا برای تبدیل شدن کشور به هاب ترانزیتی مهم است که چالشهای زیر برای حل مشکل ارتباط بین ترانزیت دریایی و ریلی مدنظر مسؤولان و تصمیمسازان قرار بگیرد.
۱- معرفی حملونقل دریایی و ریلی در ایران:
بررسی سیستم حملونقل دریایی ایران، از جمله بنادر مهم و ظرفیتهای آنها.
بررسی سیستم حملونقل ریلی ایران، از جمله شبکه راهآهن و قطارهای موجود.
۲- ارزیابی وابستگی حملونقل دریایی در ایران:
تحلیل و ارزیابی وابستگی حملونقل دریایی به زیرساختها و تسهیلات موجود.
بررسی نقاط قوت و ضعف حملونقل دریایی در ایران.
۳- ارزیابی وابستگی حملونقل ریلی در ایران:
تحلیل و ارزیابی وابستگی حملونقل ریلی به زیرساختها و تسهیلات موجود.
بررسی نقاط قوت و ضعف حملونقل ریلی در ایران.
4- تحلیل فرصتها و چالشها در تبدیلشدن به هاب ترانزیتی:
ارزیابی فرصتهای موجود برای تبدیل شدن حملونقل دریایی و ریلی به هاب ترانزیتی.
شناسایی و بررسی چالشهایی که میتواند تبدیل شدن به هاب ترانزیتی را محدود کند.
5- استراتژیها و پیشنهادها برای تحقق هاب ترانزیتی:
ارائه استراتژیها و راهکارهایی برای افزایش وابستگی حملونقل دریایی و ریلی به زیرساختها و توسعه تسهیلات.
پیشنهادها برای ایجاد هماهنگی بین حملونقل دریایی و ریلی بهمنظور توسعه هاب ترانزیتی.
ارائه راهکارهایی برای مدیریت و حل چالشهای موجود در تبدیل شدن به هاب ترانزیتی.
ارسال به دوستان
نگاهی به آثار مرحوم سیدضیاءالدین دری که نقش مهمی در تبیین تاریخ معاصر ایران داشت
علیه خودباختگی
گروه فرهنگ و هنر: بدون شک سیدضیاءالدین دری را باید یکی از سرشناسترین و موثرترین فیلمسازان سینما و تلویزیون نامید؛ هنرمندی که با آثارش نقش و سهم بسیار مهمی در تبیین و روشنگری تاریخ معاصر ایران ایفا کرده است؛ از مجموعه «کیف انگلیسی» گرفته تا «کلاه پهلوی» که به جرأت میتوان این ۲ مجموعه نمایشی را از لحاظ محتوایی جزو آثار ممتاز و کمنظیر حوزه سریالسازی دانست.
یکی از مهمترین مؤلفههای تاثیرگذار در این آثار در کنار دانش و تخصص، دغدمندی فیلمساز پیرامون اینگونه موضوعات است، به گونهای که دری در ساخت سریال کلاه پهلوی از کتابی به همین نام که در ابتدای دهه 60 توسط خودش نگارش شده بود، اقتباس کرده است و این نشان میدهد تبیین و روشنگری پیرامون تاریخ معاصر جزو مهمترین اولویتهای این هنرمند بوده است؛ سینماگری که در 65 سالگی، در اوج پختگی از میان ما رفت.
سیدضیاءالدین دری ۲۹ تیر ۱۳۳۲ در تهران، محله نواب، چهارراه سالار به دنیا آمد. در یک خانه چهاراتاقی و زیرزمین که آبانبار آنجا بود با یک حیاطخلوت که پشت خانه بود. خانه پدرش شمالی ساخته شده بود و یک حیاط ۲۰۰ متری داشت. خودش درباره خانوادهاش میگوید: من بعد از ۲ خواهر به دنیا آمدم. مادرم ۲ پسر را از دست میدهد، یکی سقط میشود و یکی بعد از به دنیا آمدن فوت میشود و بعد خواهران من به دنیا میآیند. در واقع من نخستین فرزند ذکور بودم که ماندم. بعد از من هم برادری به دنیا آمد به نام سیدقوامالدین و یک خواهر و برادر دوقلو دارم، سیدمحمد و فاطمهسادات و ۲ خواهرم اکرمسادات و اعظمسادات هستند که بزرگتر از من هستند.
پدرش سواد ابتدایی داشت و تا ششم ابتدایی خوانده بود و اصالتا ساوهای بود که از سال ۱۳۱۶ به تهران آمده بود. مدتی در محضر کار میکرد، بعد هم کارمند دخانیات و سال ۱۳۲۲ رئیس اداره انحصار تریاک شد.
سیدضیاءالدین تحصیلات خود را در مدرسه طاهری اسلامی سپری کرد و به گفته خودش از آمادگی تا 11 دبیرستان در همین مدرسه خواند. وی درباره این دوره از زندگیاش گفته بود: کلاسهای فراوانی داشت. با خواهرانم میرفتم. از آنجا رفتم مدرسه اسلامی و از آنجا به بعد شدیم محصل. مدرسه من اسلامی بود و معلمهای ما روحانی بودند. پس از پایان تحصیل دبیرستان در ۱۳۵۴ برای تحصیل به انگلیس رفت و در آنجا رشته علوم ارتباطات خواند. آنگونه که خودش گفته بود: ۸۰ واحد خواندم، بعد باید میرفتم آمریکا، چون میخواستم سینما بخوانم. دانشگاه به من نمیتوانست واحد بدهد، من واحدهای نظری را گذرانده بودم، باید واحدهای عملی را میگذراندم برای سینما و فیلمسازی، به همین علت تا قبل از اینکه بروم آمریکا، مجبور بودم چندین واحد علوم ارتباطات را بگذرانم. وقتی خواستم بروم، بحران ایران و آمریکا شروع شد و به ما ویزا ندادند، در حالی که من ترانسفر دانشگاه آمریکایی بودم به بوستون؛ یعنی از دانشگاه آمریکایی جنوب انگلیس داشتم ترانسفر میشدم؛ یعنی من دانشجوی دانشگاه آمریکایی بودم اما به من ویزا ندادند بروم بوستون و در شعبه اصلی که یکی از دانشگاههای معتبر بود سینما بخوانم اما هزینههای دانشجویی را تایید نمیکردند، پدرم میگفت ما چطور برای تو پول بفرستیم و من بازگشتم.
او از دوران دبیرستان به هنر و نمایش علاقه داشت و در همان دوران تئاترهایی در مدرسه برگزار میکرد تا اینکه به گفته خودش بشدت به علی شریعتی متمایل و یکی از پاهای ثابت سخنرانیهای حسینیه ارشاد میشود. خودش در این باره گفته بود: تحت تأثیر صحبتهای دکتر شریعتی نمایشنامهای نوشتم با عنوان «رگبار در عاشورا» که در کاخ مرکزی جوانان که اعضای آن همه باید دانشجو میبودند، نمایشی را اجرا کردیم که برای نخستینبار مکان تئاتر کاخ جوانان برای عاشورا باز بود.
دری پس از بازگشت از انگلیس در عرصه هنر فعال شد و شروع فعالیت خود در سینما را با دستیاری کارگردان فیلم «گرداب» به کارگردانی حسین دوانی در سال ۱۳۶۱ شروع کرد و بعد فعالیت هنری خود را با تلویزیون آغاز کرد و با کارگردانی فیلم سینمایی «صاعقه» در سال ۱۳۶۳ به جمع کارگردانان سینما پیوست؛ ملودرامی خانوادگی با درونمایه زیادهخواهی که در نهایت به فاجعهای دردناک ختم میشود. فیلم درباره زن و شوهر جوانی به نام حسن و آذر است که بلندپروازیهای زن، شوهر را به رشوهخواری واداشته و سرانجام نیز به سکته قلبی حسن و مرگ وی ختم میشود.
فیلم «صاعقه» تا حدودی با فیلمهای خانوادگی همدوره خود تفاوت داشت و از ساختار حرفهایتری برخوردار بود اما چندان عامهپسند نبود. به همین خاطر نیز شکست سختی در گیشه خورد و سازنده اثر را به مدت ۱۱ سال از سینما دور کرد. دری در این فاصله زمانی برای ساخت فیلم «لژیون» دورخیز کرد که آن هم با شکست مواجه شد و سرانجام خوبی پیدا نکرد. این فیلم در سالهای اولیه دهه ۷۰ جلوی دوربین رفت اما پس از مدت کوتاهی در مرحله فیلمبرداری متوقف شد. پس از گذشت چند سال با مساعدت بنیاد فارابی، فیلمبرداری بخشهای باقیمانده کار انجام شد و در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
دری در نیمه دهه ۸۰ بار دیگر به سینما بازگشت و ۲ فیلم «عشق ممنوع» و «من و دبورا» را در لبنان جلوی دوربین برد که هیچیک از آنها در نوبت اکران عمومی قرار نگرفتند.
این کارگردان آثاری همچون «دیدار در غبار»، «باد و شقایق»، «صاعقه»، «لژیون»، «در سرزمینی دیگر» و «سینما سینماست» را جلوی دوربین برد. بعدها اما به ساخت سریالهای تلویزیونی رو آورد و سال ۱۳۶۹ سریال «کمند خاطرات» را کارگردانی کرد.
مشهورترین کارهای دری اما ۲ مجموعه «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» بودند که «کیف انگلیسی» سال ۱۳۷۸ ساخته شد که داستان آن در دوران موسوم به دهه طلایی آزادی اتفاق میافتد و زندگی شخصیتهای سیاستمدار و روشنفکری در این دوران را به تصویر میکشد. علی مصفا، لیلا حاتمی، محمدرضا شریفینیا، سیروس گرجستانی، فرهاد اصلانی، صبا کمالی، قطبالدین صادقی، فاطمه نوری و حسام نوابصفوی بازیگران این مجموعه بودند و این سریال را میتوان از موفقترین برنامههای تلویزیونی دهه ۸۰ دانست که مورد توجه هر ۲ طیف مخاطبان خاص و عام قرار گرفت.
سریال «کلاه پهلوی» اما مجموعهای بود که سال ۹۲-۱۳۹۱ از شبکه یک سیما روی آنتن رفت و پخش آن موافقان و مخالفان بسیاری داشت. سریال درباره زندگی «فرخ باستانی» جوانی ایرانی از طبقه فقیر جامعه بود که پس از تحصیل در مدرسه دارالفنون تهران، برای ادامه تحصیل به پاریس میرود که در روزهای پس از جنگ اول جهانی شرایط سختی دارد. این وضعیت فشار زیادی به فرخ میآورد و او در بین این حوادث با دختری ایرانی ـ فرانسوی به نام «بلانش» آشنا میشود که از پدری فرانسوی و مادری ایرانی متولد شده است که با او ازدواج میکند و موفق میشود عنوان منشیگری «حسن تقیزاده» سفیر وقت ایران در پاریس را در فاصله سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴ میلادی به دست آورد. تقیزاده هنگام بازگشت فرخ باستانی به ایران در نامهای خطاب به «علیاصغر حکمت» وزیر فرهنگ و معارف توصیه میکند از فرخ در دستگاه حکومت استفاده کند. حکمت نیز به «محمود جم» وزیر داخله توصیه فرخ را میکند و به این ترتیب فرخ باستانی، فرماندار یک شهرستان کوچک کویری با نام «سامان» میشود. فرخ پس از حضور در آن شهرستان به مرور اقدام به تخریب بافت سنتی شهر و جایگزین کردن آن با خیابانی مدرن و مغازههایی جدید میکند. حضور همسر فرانسوی او در آن شهر کوچک و مذهبی نیز به مرور باعث بروز تغییراتی در شهر میشود. امین حیایی، مریلا زارعی، محمدرضا شریفینیا، شقایق فراهانی، داریوش فرهنگ و... بازیگران این مجموعه را تشکیل میدادند. دری اما سالهای اخیر درگیر ساخت سریال تاریخی دیگری با عنوان «سردار سنجرخان» شد که قرار بود در شبکه استانی کردستان تولید شود. بخش وسیعی از کارهای این سریال را انجام داده بود که با مرگ او تکلیف این سریال تاریخی هم که میتوانست یکی از آثار موفق کارنامه او به حساب بیاید، نامشخص ماند.
این کارگردان سال ۱۳۹۷ به دلیل عارضه کبدی در بیمارستان تهران بستری و برای پیوند کبد به بیمارستان شیراز منتقل شد و عمل پیوند کبد را با موفقیت پشت سر گذاشت اما بهبودی کامل نیافت و ۲۶ مرداد در بیمارستان صدرای شیراز چشم از جهان فروبست و پیکرش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
تأملی در بیانات رهبر انقلاب
شهید و تغییر معادله ترس
جعفر علیاننژادی: بیانات روز گذشته مقام معظم رهبری در جمع اعضای کنگره شهدای استان کهگیلویهوبویراحمد، حائز نکتهای روشنگرانه درباره عملیات روانی دشمن بود که با نظر به فضای فعلی سیاسی و اجتماعی کشور، قابل تحلیل و معنادار
است.
شاید بتوان گفت یکی از بیدردسرترین و کمهزینهترین تکنیکهای ایجاد روابط سلطه، ایجاد انفعال در دستگاه محاسباتی طرف مقابل است؛ انفعالی که منجر به محاسبه اشتباه و غلط از توان خود و توان دشمن شود. یعنی توان خود را کم و قدرت حریف را بالا ارزیابی
کند. انفعال نفسانی در بدن اجتماع وقتی رخ میدهد که دچار ترس، اندوه و یأس شود. این 3 امر سلبی اگر به هر طریقی به تن جامعه بیفتد و تبدیل به متغیرهای تحلیلی و بینشی آحاد اجتماع شود، خروجی آن انفعال، وابستگی، اثرپذیری و کاهش مستمر مقاومت خواهد بود.
از این نظر استقلال هر جامعهای بستگی بسیار زیادی به وجود نشانههای زندهای از شجاعت، نشاط و امید دارد. قهرمانان در هر جامعه واجد چنین کارکردی هستند. به یک معنا میتوان آنان را فاتحان میادینی دانست که در برابر مهابت حادثه و ابهت حریف نهراسیده و با تمام وجود سینه سپر کردهاند.
با این حال ملتهایی هستند با اینکه قهرمان دارند اما مغلوب معادله تزریق هراس سلطهگران میشوند، چرا چنین است؟ چون قهرمانانشان در دل تاریخ مانده، استثنا شده و نتوانستهاند هیچ دنباله و پیوستگی تاریخی عزتآفرین ایجاد کنند.
در مقابل، اگر قهرمانان یک سرزمین پرتعداد، پیوسته، جاری و زنده باشند، آن ملت به یک فرهنگ قهرمانی دست مییابد که هر ترس و یأس و اندوهی را در خود هضم و هدم میکند. این قهرمانان از حافظه جمعی ملتشان پاک نمیشوند، در دل تاریخ نمیمانند، زندهاند و زنده میسازند و بنا بر وعده الهی در انتظار قهرمانان بعدی به سر میبرند.
شهدا، معادله ترس را اینچنین تغییر میدهند و قاعده «النصر بالرعب» دشمن را باطل میکنند، چرا که شهادت، فرهنگ قهرمانی چنین سرزمینی شده و طبیعتا «ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد». ترس در او راه نمییابد و در برابر عملیات روانی دشمن مقاومتش نمیشکند.
یاد مستمر شهدا، حتی جلوی بروز انفعال تاکتیکی در برابر ترس، اندوه و یأس را میگیرد. از این نظر بزرگداشت شهدا، به معنای تحکیم مقاومت و حفظ مستمر استقلال ملی علیه انعقاد روابط سلطه است.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگره ملی شهدای کهگیلویهوبویراحمد، شناخت تواناییهای خود و پرهیز از بزرگنمایی توان بدخواهان را راه مقابله با ترساندن و عقب نشاندن ملت ایران خواندند
ایستاده در مقابل جنگ روانی دشمن
گروه سیاسی: رهبر حکیم انقلاب اسلامی ظهر دیروز در دیدار دستاندرکاران ستاد کنگره ملی شهدای استان کهگیلویهوبویراحمد با اشاره به ترفند بدخواهان ایران در ایجاد جنگ روانی و ترس برای به عقبنشینی واداشتن ملت ایران در عرصههای گوناگون، شناخت تواناییهای خود و پرهیز از بزرگنمایی توان بدخواهان را راه مقابله با این ترفند خواندند و گفتند: شهیدان با فداکاری و مجاهدت خود در مقابل این جنگ روانی ایستادگی و آن را خنثی کردند. در بزرگداشت آنها نیز باید این حقیقت را برجسته کرد و زنده نگه داشت.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی خامنهای یکی از پایههای اصلی جنگ روانی علیه ملت عزیز و ایران اسلامی را بزرگنمایی تواناییهای دشمنان خواندند و گفتند: ابتدای پیروزی انقلاب آنها به شیوههای مختلف به ملت ما تفهیم و القا میکردند که باید از آمریکا، انگلیس و صهیونیستها بترسید.
ایشان هنر بزرگ امام(ره) را بیرون راندن ترس از دلهای ملت و خودباوری و اعتماد به نفس دادن به آنها دانستند و افزودند: ملت ما احساس کرد که با اتکا به نیرو و توان درونی خود قادر به انجام کارهای بزرگ است و دست دشمن آنچنان که وانمود میکند، پر نیست.
رهبر انقلاب اسلامی هدف دشمن از جنگ روانی در عرصه نظامی را ایجاد ترس و عقبنشینی خواندند و گفتند: به تعبیر قرآن کریم، عقبنشینی غیرتاکتیکی در هر میدانی چه عرصه نظامی و چه میدانهای سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی، غضب الهی را به دنبال دارد.
ایشان احساس ضعف و انزوا و تسلیم شدن در مقابل خواستههای دشمن را از آثار بزرگنمایی توان آن در عرصه سیاسی دانستند و افزودند: دولتهایی که با ملتهای بزرگ و کوچک امروز در مقابل خواستههای مستکبران تسلیم هستند، اگر به ملتها و تواناییهای خود تکیه کنند و واقعیت توان دشمن را به دور از بزرگنمایی بشناسند، میتوانند به خواستههای آنها «چشم» نگویند.
حضرت آیتالله خامنهای نتیجه بزرگنمایی دشمن در میدان فرهنگ را نیز احساس انفعال، مجذوب فرهنگ دشمن شدن و تحقیر فرهنگ خود، خواندند و گفتند: نتیجه چنین انفعالی، قبول سبک زندگی طرف مقابل و حتی استفاده از واژگان و تعابیر بیگانه است. رهبر انقلاب، شهدا و مجاهدان را عناصر ایستاده در مقابل جنگ روانی دشمن برشمردند و افزودند: باید از جوانانی که بدون احساس ترس و تأثیرپذیری از سخنان دیگران در مقابل جنگ روانی ایستادند، قدردانی کرد و این حقیقت را باید در آثار و تولیدات هنری و بزرگداشتها، مجسم کرد و زنده نگاه داشت.
ایشان با تأکید بر تولید آثار فرهنگی و هنری درباره شهدا و دفاعمقدس از جمله کتاب و فیلم بهگونهای که تأثیرات ماندگار بویژه در سبک زندگی مخاطبان و جوانان ایجاد کند، از دستاندرکاران برگزاری این کنگره تقدیر کردند و گفتند: شهادت و فداکاری جوانان یک ملت، ذخیره و پشتوانه بزرگی برای پیشرفت کشور است که باید حفظ و از تحریف یا فراموشی آن جلوگیری شود.
ارسال به دوستان
درباره مصائب ناشی از فقدان گفتمان در تشکیل دولت مسعود پزشکیان
امکان و امتناع کابینه وفاق ملی
حمید ملکزاده*: بعد از معلوم شدن نتایج انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری، یک طرح پرسروصدای تازه از طرف کمپین انتخاباتی آقای دکتر مسعود پزشکیان مطرح شد: شورای راهبری. شورای راهبری با مدیریت دکتر محمدجواد ظریف در ساحت نظر به عنوان سازوکاری جدید برای تعیین اعضای کابینه دولت چهاردهم معرفی شد. این شورا در بیان محمدجواد ظریف بنا بود خلأ ناشی از فقدان سازوکارهای حزبی برای تشکیل دولت را پر کند. اینطور ادعا میشد که شورای راهبری بر اساس «اصول گفتمانی دولت چهاردهم» تلاش میکند گزینههای مناسبی را برای مسؤولیتهای مختلف در «دولت وفاق ملی» پیشنهاد کند. ایده شورای راهبری جدید بود و امیدهایی را در دل رأیدهندگان و گروههای سیاسی در کشور ایجاد میکرد. با این وجود 2 مساله اساسی از همان ابتدا موفقیت این شورا و مطلوبیت نتیجه حاصل از آن را با تردید همراه کرده بود:
الف - فرمالیسم افراطی موجود در سازوکارهای پیشبینیشده برای تشکیل و پیشبرد امر شورای راهبری؛ ب- ابهام در معنا و ویژگیهای گفتمانی دولت مسعود پزشکیان. از طرفی فرمالیسم افراطی در روندهای مربوط به شورای راهبری کار پیشنهاد وزرا به رئیسجمهور را طولانی، پیچیده و برخلاف پیشبینیهای دکتر ظریف، مبهم و نامعلوم کرده بود و از طرف دیگر فقدان یکجور گفتمان معنادار سیاسی که شخص رئیسجمهور را بتوان بهعنوان نماینده یا سرآمد گفتمانی آن معرفی کرد، معیارهای واقعبینانه و مناسب برای ارزیابی نامزدهای پستهای اصلی دولت، اعم از رؤسای سازمانها و معاونان رئیسجمهور را در هالهای از ابهام قرار میداد. از ابتدا معلوم بود که پیشنهادهایی که شورا در اختیار رئیس دولت چهاردهم قرار میدهد، نهایتا پیشنهادهای گروهی از فعالان سیاسی خواهد بود که حول محور رئیس شورای راهبری جمع شده و بر اساس فهم ایشان از «کاری که دولت چهاردهم باید انجام دهد» تعیین میشوند. پیچیدگیها و مسائل ناشی از این 2 موضوع، در نهایت به ظهور مجموعهای از اختلافنظرها، انتقادات و چالشهای درونی در میان حامیان کمپین انتخاباتی آقای رئیسجمهور منتهی شد؛ چالشهایی که با انتخاب معاون اول کابینه صورت رسمیتری پیدا کرده و در نهایت با استعفای دکتر محمدجواد ظریف از معاونت راهبردی دولت چهاردهم به اوج خود رسید. در این یادداشت تلاش میکنم موضوعات مطرح شده درباره کابینه دولت چهاردهم را از چشمانداز ابهاماتی که فکر میکنم درباره مفهوم «وفاق ملی» در ذهن رئیس دولت چهاردهم و اعضای کمپین انتخاباتی او وجود دارد مورد بررسی قرار دهم و این مساله پیشتر گفته شده را برجسته کنم که چطور دولت پزشکیان فاقد یک مبنای گفتمانی مشخص است.
* نامفهوم وفاق ملی
من البته بر این باور هستم که باید برای داوری کردن درباره دولت دکتر مسعود پزشکیان تا زمان استقرار کامل دولت و معلوم شدن روندهایی که بناست برای اداره امور کشور مورد استفاده قرار بگیرد تأمل کرد؛ یعنی فکر میکنم هنوز تا زمانی که دولت پزشکیان استقرار نیافته و کار اداره امور کشور را به طور کامل در اختیار نگرفته باشد، نمیتوانیم چیز معناداری درباره کارآمدی یا ناکارآمدی انتخابهای رئیس دولت یا درستی یا نادرستی روندهایی که در آنها قرار گرفته بگوییم؛ با این وجود نباید از بحث درباره معانی ضمنی انتخابهای مورد نظر و سازوکارهای مربوط به تشکیل کابینه هم سکوت کرد: این شکلی از مشارکت همدلانه در سرنوشت مشترکی است که با انتخاب مردم به دست دکتر مسعود پزشکیان سپرده شده است. اصطلاح «وفاق ملی» را عموما به عنوان مفهوم بنیادین گفتمانی که به دولت چهاردهم منتسب میکنند به کار میبرند. وفاق ملی از جهات مختلفی در ادبیات دکتر مسعود پزشکیان و حلقه نزدیکان او هنوز حیثیت مفهومی به دست نیاورده است. یعنی اصطلاحی است که هر بار آن را برای نامیدن چیزهای متفاوتی به کار میبرند. چیزها یا وضعیتهایی که در بعضی موارد حتی ممکن است در تباین با یکدیگر قرار داشته باشند. همین کاربرد دلبخواهی و اقتضایی مفهوم وفاق ملی را میشود به عنوان نقطه عزیمت بحث درباره ناگفتمان دولت چهاردهم مورد استفاده قرار داد. ناگفتمانی که بیش از هر جای دیگری در عدم انسجام و ناهماهنگی میان مجموعه گروهها و فعالان کمپین انتخاباتی پزشکیان درباره موضوعات اساسی و تصمیمات بنیادین رئیس دولت چهاردهم مشهود است. این اقتضایی بودن مفهوم وفاق ملی در ادبیات دکتر مسعود پزشکیان و دولت او را بیش از هر جای دیگری میتوان در ترکیب کابینه پیشنهادی پزشکیان و واکنش مهمترین گروههای حامی او در انتخابات ریاستجمهوری مشاهده کرد. از مجموع آنچه درباره مفهوم وفاق ملی در اختیار داریم، میتوان اینطور ادعا کرد که گروههای مختلف چند معنای متفاوت را از آن افاده میکنند.
الف- حامیان انتخاباتی دکتر پزشکیان و رقیبان کمپین انتخاباتی او
حامیان و گروههای فعال در کمپین انتخاباتی دکتر مسعود پزشکیان، وفاق ملی را به اعتبار مشارکت و حضور معنادار و فعال افرادی از گروه و جناح سیاسی خودشان در کابینه یا پستهای مدیریت کلان دولت تعریف میکنند. این موضوع درباره جناح رقیب کمپین پزشکیان نیز صادق است. آنها فکر میکنند اگر چه در انتخابات پیروز نشدهاند اما اگر وفاق ملی معنایی داشته باشد باید با سهیمشدن آنها در قدرت مجتمع در قوه مجریه همراه شود. در این معنا وفاق ملی به حضور گروهها یا افراد خاصی در قدرت مشروط میشود. همانطور که معلوم است در اینجا امر ملی به قدرت در قوه مجریه و وفاق به سهم داشتن از این قدرت تقلیل داده شده است.
ب- دکتر مسعود پزشکیان و حلقه نزدیکان او
دکتر مسعود پزشکیان فهم ساده اما کاربردیتری از وفاق ملی دارد. پزشکیان نیز درست مثل دودسته قبلی وفاق ملی را به عنوان وفاق، نزدیکی و مشارکت همه جناحها میفهمد. با این تفاوت که به نظر میرسد برای او این مشارکت و سهیم شدن باید با کنارگذاشتن اختلافات بنیادین و ریشههای رقابت جناحی و نهایتا برای پیشبرد هدف واحد پرداختن به امر مشترک صورت پذیرد. این برداشت رمانتیک از مفهوم وفاق ملی، در عینحال دولتمحور است؛ یعنی بر پایه سازوبرگ مادی قدرت در قوه مجریه صورتبندیشده و به گردهمایی جناحها و اصحاب قدرت در کابینه و مجموعه قوه مجریه محدود میشود.
ج- فهم عمومی از ایده وفاق ملی
فهم دیگری از وفاق ملی وجود دارد که عموما آن را در گفتوگوهای روزمره یا نوشتههای روزنامهای درباره سیاست در ایران میشود پیدا کرد. این فهم از اصطلاح وفاق ملی بعضا با برخی رویکردهای انتخاباتی مسعود پزشکیان نیز همخوانی دارد. در اینجا وفاق به معنای دوستی، مهربانی، مروت و ارزشها و فضیلتهای مدنی دیگری مانند اینها فهمیده میشود. کسانی که از این صورتبندی دفاع میکنند عموما به دنبال ترویج دوستی و صلح میان جناحهای سیاسی، میان مردم با حکومت و حکومت با مردم هستند. این روایت هم نوعی رمانتیسم غیرسیاسی و ناواقعگرایانه را در فهمی که از مفهوم وفاق دارد ترویج میکند.
* وفاق ملی و ناکابینه مسعود پزشکیان
همه معانی پیشبینیشده برای پر کردن معنای اصطلاح وفاق ملی از جهتی ناکافی هستند. روایت اول از وفاق ملی در زمختترین حالت ممکن از یک فهم سیاسی، به حضور در قدرت و برخورداری از سهمی در قدرت مجتمع در قوه مجریه محدود شده است. در حالی که روایتهای دوم و سوم اصولا با نادیده گرفتن تفاوتهای اساسی و فاصله پرناشدنی میان رویکردهای سیاسی متفاوت برای اداره کشور، به یکجور فهم غیرسیاسی از این اصطلاح منتهی میشوند. من، برخلاف آنچه ممکن است مورد قبول افراد مختلف باشد، این هر 3 روایت از مفهوم وفاق ملی را ناکافی میدانم و بر همین اساس بر این باور هستم که ترکیب پیشنهادی کابینه دکتر مسعود پزشکیان، در غیاب یک گفتمان مشخص سیاسی در دولت چهاردهم و تحت تأثیر درونی شدن منازعات انتخاباتی در کابینه دولت چهاردهم، از ابتدای امر، روند کار کابینه را با ناکارآمدیهای قابلتوجهی مواجه خواهد کرد. رقابت درونی حامیان انتخاباتی پزشکیان برای سهم بردن از دولت چهاردهم، وقتی با رقابتهای درونی شده در کابینه پزشکیان با رقبای انتخاباتی بیرونی تجمیع شود، مجموعهای از نیروهای دافع یکدیگر را در کابینه او به وجود میآورد که کار اداره امور و همافزایی میان وزارتخانههای مختلف در مسیر پیشبرد اهداف ملت را به مخاطره خواهد انداخت. رقابت سیاسی درون کمپین پزشکیان برای سهمبری از قدرت و رقابت سیاسی این کمپین با رقیب انتخاباتی خود موضوعی واقعی است که اگرچه ممکن است تلاش کنند در رسانهها یا در پیشگاه افکار عمومی آن را پنهان کنند، اما در واقعیت عمل کابینه خود را به شکل بروز انواع ناکارآمدیها نشان خواهد داد.
* وفاق ملی؛ رویکرد ایجابی
پیشتر در یادداشتی در همین زمینه نوشته بودم که دولت پزشکیان برای اینکه به شکل معناداری از سرمایه اجتماعی خود استفاده کند، باید به جای تحقق وعدههای انتخاباتی، به فکر اصلاح روندهای سیاسی در کشور باشد. از این جهت مفهوم وفاق ملی را باید بهعنوان تلاش برای ایجاد همدلی و توافق عمومی میان مردم، حکومت و نخبگان سیاسی درباره اصل حکومت قانون، در سایه اصول بنیادین تشکیلدهنده نظام جمهوری اسلامی ایران تعریف کرد. حلکردن شکافهایی که در طول سالهای متمادی به بیماری خودایمنی دولت در ایران بعد از انقلاب منتهی شده را تنها در صورتی میتوان دنبال کرد که نیروهای فعال و اثرگذار در شکلگیری این بیماری، با نظارت جدی و معنادار گروههای رقیبشان آن را دنبال کنند. در غیر این صورت تنها چیزی که برای ما باقی میماند پرواز دوباره میکروفنهایی است که به بهانه کارشکنی نیروهای متعارض تشکیلدهنده کابینه، نه در مقابل دوربینهای تلویزیونی، بلکه در جلسه هیات دولت، به سمت آقای رئیسجمهور پرتاب خواهد شد. افق نگرانکنندهای که در بدترین حالت خود با استعفای وزرایی که بهجای پذیرفتن مسؤولیتی که برعهده گرفتهاند، به بحران اجتنابناپذیر کارآمدی در دولت او دامن میزنند.
*پژوهشگر اندیشههای سیاسی
ارسال به دوستان
گزینه وزارت نفت در دفاع از حضورش به عنوان گزینه وزارت هیچ حرف و برنامهای نداشت
پاکنژاد: خودم ۸ صبح فهمیدم!
گروه اقتصادی: جلسه محسن پاکنژاد، گزینه پیشنهادی پزشکیان برای وزارت نفت با کمیسیون انرژی برگزار شد و ابتدا سوابق امنیتی وی، بررسی و باعث شد برخی نمایندگان از انتخاب او برای وزارت نفت تعجب کنند. او در نخستین جلسه در پاسخ به اینکه چه برنامهای برای صنعت نفت دارد، گفت: خودم ساعت 8 صبح متوجه انتخابم برای وزارت نفت شدم! بلافاصله پس از آن «رمضانعلی سنگدوینی» نماینده گرگان و نایبرئیس کمیسیون انرژی مجلس در توئیتی نوشت: وزیر پیشنهادی نفت را نمیشناسم. پاکنژاد برنامهای نداشت! موضوع دیگر و البته حاشیهایتر، به رابطه ویژه پاکنژاد و زنگنه مربوط است. برخی نمایندگان معتقدند او مهره زنگنه است و قرار شده تفکرات وزیر سابق را در نفت پیاده کند که با پاسخهای غیرشفاف و صریح پاکنژاد مواجه شدند.
به گفته وی، حاصل جلسه اول به کلیگویی پاکنژاد اختصاص داشت و بیشتر اعضای کمیسیون انرژی نظر منفی به او داشتند ولی نظر نهایی خود را به جلسه آتی موکول کردند.
همچنین فرهاد شهرکی، عضو کمیسیون انرژی مجلس درباره دومین جلسه این کمیسیون با گزینه پیشنهادی وزارت نفت گفت: امروز جلسه جمعبندی کمیسیون انرژی با وزیر پیشنهادی نفت بود. یک بخشی از جلسه به مطرح کردن پرسشهای نمایندگان و پاسخهای ایشان گذشت. بعد از اینکه آقای پاکنژاد تشریف بردند یک رایگیری مخفی انجام شد که از 23 عضو کمیسیون، ایشان 16 رای منفی و 7 رای موافق به دست آورد و نظر کمیسیون عدم تایید ایشان بود.
وی درباره علت رای منفی کمیسیون به پاکنژاد گفت: کمیسیون طبق آییننامه داخلی مجلس چند نکته را باید بررسی کند که یکی درباره تحصیلات وزیر پیشنهادی است که ایشان از این نظر مشکلی نداشت. دومین نکتهای که کمیسیونها موظف به بررسی آن هستند تجربه و تخصصهای مربوط است که ایشان از 28 سال سابقه خدمت، 20 سال در وزارت نفت و 8 سال در وزارت نیرو بوده است. بخش آخری که کمیسیون موظف است بررسی کند، تطابق برنامههای وزیر پیشنهادی با برنامه هفتم توسعه و اسناد بالادستی است.
نماینده مجلس ادامه داد: برنامه هفتم توسعه با دقت بسیار زیادی در مجلس تهیه و سعی شده تجربههای ناموفق برنامههای پیشین احصا و در برنامه هفتم برطرف شود. یکی از مزیتهای برنامه هفتم این است که همین امسال با شروع دولت این برنامه هم اجرا میشود. از آنجا که مسؤولیتهای هر وزارتخانه در این برنامه مشخص شده است، وزرای پیشنهادی باید برنامه اجرایی و عملیاتی خودشان را در راستای آن وظایف، ماموریتها و تکالیف ارائه کنند. نمایندگان موظف هستند بررسی کنند این برنامهها میتواند به آن اهداف دست یابد و وزیر پیشنهادی چه روشهایی دارد. برداشت من از جلسه کمیسیون این است که اعضای کمیسیون در این بخش، برنامه اجرایی را متقاعدکننده ندیدند.
شهرکی خاطرنشان کرد: نکته مهم دیگر این است که بر اساس آییننامه مجلس کمیسیونهای تخصصی هر سال باید گزارشی از پیشرفت برنامه هر وزارتخانه را در صحن قرائت کنند. این نکته خیلی مهمی است که وزرای پیشنهادی برنامهای که ارائه میکنند، دارای زمانبندی، قابل اندازهگیری، کمی و قابل رصد باشد. گمانم این است که اعضای کمیسیون در برنامه اجرایی و عملیاتی که باید این مشخصات را میداشت و براساس ریلگذاری برنامه هفتم باید میبود، متقاعد نشدند و ایشان در کمیسیون رای خوبی کسب نکرد.
مهمترین استدلال برای بررسی این موضوع آن است که پاکنژاد زمانی در نفت قدرت و سمت داشته که بیژن زنگنه وزیر نفت بود. برخی مخالفان پاکنژاد هم در رسانهها از حواشی پاکنژاد و یک شرکت اماراتی سخن میگویند که البته جای تعجب ندارد و در شبکههای اجتماعی هم مطالبی تایید نشده از اطرافیان او وجود دارد که این موضوع را مطرح کردهاند که این افراد دارای سوابق مبهمی هستند که ممکن است مشکلات امنیتی به وجود آورد.
شایان ذکر است پاکنژاد در دولت سیزدهم بازنشسته شد و به منزل رفت اما در کمیته انتخاب وزیر نفت دولت پزشکیان با معرفی عارف جزو نامزدهای اصلی قرار گرفت و گزینه نهایی شد.
او کار سختی در مجلس دارد، چرا که مجلس اصولگرا، وی را از مهرههای زنگنه میداند و به همین دلیل، احتمال عدم رای اعتماد به او بیشتر است.
کارشناسان انرژی درباره گزینه وزارت نفت بر این باورند کسی باید سکاندار وزارت نفت دولت چهاردهم باشد که نگاهی فراسیاسی به موضوع فروش نفت داشته باشد و فروش نفت کشور را معطل مسائلی نظیر برجام یا «افایتیاف» نکند و ادامهدهنده راهکار موفق دولت سیزدهم در تولید و فروش نفت باشد که با توجه به مسؤولیتها و سوابق پاکنژاد و نگاه او در دوره همکاری با دولتهای یازدهم و دوازدهم چنین برمیآید با این نگاه خطر بازگشت به عقب ممکن است صنعت نفت کشور را تهدید کند.
ارسال به دوستان
انتظار کابوسوار صهیونیستها!
[ شهاب خادم ]
ترور مجاهد شهید «اسماعیل هنیه» رهبر جنبش مقاومت حماس شاید خوشحالی موقت را در کوتاهمدت برای صهیونیستها در پی داشت اما قطعا این اقدام تروریستی در میانمدت و درازمدت تبعات سنگینی برای رژیم صهیونیستی به ارمغان خواهد آورد. هدف صهیونیستها از این ترور ایجاد خلل در سطح رهبری جنبش حماس در داخل و بیرون غزه بود اما انتخاب فوری شهید زنده «یحیی سنوار» به عنوان رهبر جدید این جنبش همه را غافلگیر کرد و نشان داد قدرت حماس نهتنها تضعیف نخواهد شد بلکه تقویت نیز میشود.
اما فارغ از اثرات سیاسی این ترور بر تحولات داخلی حماس و به طور کلی مقاومت در منطقه، صهیونیستها ساعاتی پس از ترور که رهبر اندیشمند انقلاب فرمودند قاطعانه به این اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی پاسخ خواهیم داد، خواب و خوراک ندارند و در سایه ترس و هراس به سر میبرند.
1- حملات موشکی و پهپادی ایران در بامداد ۲۶ فروردین که در پاسخ به حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق در ۱۳ فروردین انجام شده از یک سو طعم قدرت موشکی و پهپادی ایران را به صهیونیستها چشاند و از سوی دیگر پرده جنگ نیابتی را برانداخت. تجربه این اقدام نظامی مستقیم ایران علیه صهیونیستها نشان داد جمهوری اسلامی ایران زین پس هر وقت اراده کند دیگر نه از طریق متحدان خود در جبهه مقاومت بلکه به طور مستقیم به اقدامات رژیم صهیونیستی قاطعانه پاسخ خواهد داد. این در حالی است که به گفته تحلیلگران نظامی، قصد ایران در حملات ۲۶ فروردین تحمیل تلفات به صهیونیستها نبود و جمهوری اسلامی ایران با حملات هدفمند از جمله به پایگاه استراتژیک نواتیم تنها به دنبال اثبات توان نظامی خود و آشکار کردن ضعف دفاعی رژیم صهیونیستی در برابر قدرت نظامی ایران بود.
2- تجربه حملات موشکی ـ پهپادی ایران در فروردین اکنون مقامات رژیم صهیونیستی و شهرکنشینان را بیش از پیش در ترس و وحشت فرو برده است. روزنامه عبریزبان اسرائیل هیوم با اشاره به این موضوع که حمله بعدی ایران بزرگتر و پیچیدهتر است نوشته: ایران دارای موشکهای بالستیک بسیار پیشرفته از جمله شهاب 3 و خیبرشکن است که ممکن است با آن به اسرائیل حمله کند. اسرائیل هیوم و دیگر رسانههای صهیونیستی همچنین از آمادهسازی پناهگاههای زیرزمینی برای در امان نگه داشتن سران این رژیم در برابر حملات ایران خبر دادهاند.
3- کابوس پاسخ مستقیم نظامی ایران، خواب را هم از مقامات رژیم صهیونیستی و هم از شهرکنشینان گرفته است. بسیاری از شهرکنشینان برای نجات خود به دنبال خارج شدن از اراضی اشغالی هستند و فرودگاههای اصلی اسرائیل روزهای بسیار شلوغی را سپری میکنند. مقامات شهری و خدماتی اسرائیل در حال آمادهسازی برای حملات ایران هستند و روزانه به شهرکنشینان در این زمینه توصیهها و هشدارهایی میدهند. شهردار کریات شمونه در حیفا گفته ۹ میلیون اسرائیلی در ترس و وحشت به سر میبرند و از مقامات این رژیم خواسته برای جلوگیری از حملات ایران دست به حملات پیشدستانه بزند!
4- بیاطلاعی از نحوه و زمان پاسخ ایران بر ترس و وحشت صهیونیستها افزوده است! صهیونیستها طی ۲ هفته گذشته از ترس پاسخ ایران در وضعیت انتظار و وحشت به سر میبرند و بهرغم تلاشهای فراوان و حمایتهای نامحدود سرویسهای اطلاعاتی غرب و آمریکا، هنوز نتوانستهاند بفهمند زمان و نوع این پاسخ چگونه خواهد بود. «اسرائیل زیو» فرمانده سابق شعبه عملیاتی ارتش رژیم اشغالگر و ژنرال ذخیره در این ارتش با اشاره به همین مساله میگوید اسرائیل در سایه انتظار برای پاسخ ایران، روزهای بسیار پرتنشی را میگذراند.
5- غیر از جمهوری اسلامی ایران، حزبالله لبنان به خاطر ترور شهید سیدفؤاد شکر و انصارالله یمن در پاسخ به حمله جنگندههای رژیم صهیونیستی به بندر الحدیده در صف انتقام از اسرائیل قرار دارند. با توجه به همزمانی این رویدادها، برخی تحلیلگران نظامی میگویند ایران، حزبالله و انصارالله قصد دارند حملات هماهنگشدهای را علیه رژیم صهیونیستی انجام دهند و یکی از دلایل طولانی شدن پاسخ ایران به اسرائیل همین است، چرا که برنامهریزی برای حملات گسترده هماهنگ به زمان بیشتری نیاز دارد. ضربات جداگانه انصارالله و حزبالله به رژیم صهیونیستی از زمان جنگ غزه وحشت صهیونیستها را دوچندان کرده است و چگونگی تقابل با این حملات یکپارچه چندجانبه خواب را از مقامات اسرائیلی و آمریکایی ربوده است. در همین راستا آمریکا طی چند روز گذشته تجهیزات پیشرفتهای را به فلسطین اشغالی اعزام کرده است، از جمله ۲ جنگنده اف ۲۲، یک ناوگروه ضربتی به رهبری ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن و یک زیردریایی مجهز به موشکهای کروز به نام یو اس اس جرجیا. بهرغم همه اینها صهیونیستها از قدرت موشکی ایران برای عبور از پدافند این رژیم و متحدانش آگاه هستند و همین باعث شده است روزهای کابوسواری را از سر بگذرانند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|