|
اخبار
اینزاگی: بازی امروز طارمی را دوست داشتم
سرمربی اینتر از نمایش بازیکن ایرانیاش در دیدار برابر لچه ابراز رضایت کرد. به گزارش ایسنا، در ادامه دیدارهای هفته دوم سری آ، اینتر توانست در خانه با ۲ گل لچه را شکست دهد. خیلی زود تاثیر طارمی و ضربه سر او را متئو دارمیان پیشتاخته وارد دروازه لچه کرد و در نیمه دوم نیز هاکان چالهاناوغلو از روی نقطه پنالتی اختلاف را به ۲ گل رساند. به این ترتیب اینتر توانست ۳ امتیاز این دیدار خانگی را به دست بیاورد.
لائوتارو مارتینس، کاپیتان این تیم و گلزن اول تیم ایتالیایی، نتوانست در این دیدار حضور داشته باشد. سیمونه اینزاگی بعد از این دیدار گفت: ما اینتر هستیم و از تساوی مقابل جنوا در بازی گذشته ناراضی بودیم و به همین خاطر تلاش زیادی کردیم از ابتدای بازی برابر لچه به برد دست یابیم.
او با اشاره به غیبت لائوتارو نیز گفت: ما نباید به مارتینس، بارلا، هاکان چالهان اوغلو یا هر کس دیگری وابسته باشیم. فصل گذشته قهرمانی را به دست آوردیم چون همه توانستند به اینتر در رسیدن به این هدف کمک کنند. بازی امروز طارمی را دوست داشتم و در کل از عملکرد شاگردانم رضایت دارم.
***
۳ استقلالی شاگرد کریستوف دام بودند
کریستوف دام، سرمربی مشهور آلمانی در ۷۰ سالگی درگذشت.
به گزارش فارس، برای فوتبالدوستان ایرانی و بویژه استقلالیها، کریستوف دام یک مربی نامآشنا محسوب میشود.
استقلال در زمانی که او سرمربی بایرلورکوزن بود، سفری ۱۵ روزه به آلمان داشت که اتفاقات جالبی هم در آن سفر رخ داد. از جمله اینکه ناصر حجازی در برخوردی که با کریستوف دام داشت یک نکته فنی و تاکتیکی به او گفت که مورد استقبال سرمربی مشهور لورکوزن قرار گرفت. جالب اینکه ۳ بازیکن سابق استقلال یعنی مهدی پاشازاده، داریوش یزدانی و علی موسوی هر یک در مقطعی شاگرد کریستوف دام بودند، هرچند که هیچکدام فرصت چندانی برای بازی کردن در ترکیب اصلی لورکوزن آلمان پیدا نکردند.
دستیار سابق کریستوف دام یعنی رولند کخ هم در اوایل دهه ۸۰ سرمربی استقلال بود که در نهایت نتایج چندان مطلوبی کسب نکرد و در حالی که آبیپوشان در جدول ردهبندی شرایط مناسبی نداشتند، از استقلال رفت.
کریستوف دام در مقطعی از لورکوزن یک تیم خوب و مدعی ساخته بود که بارها نایب قهرمان بوندسلیگا شد.
***
ماجرای تتوهای جنجالی با یک عذرخواهی تمام نشود
ماجرای تتوی مدافع استقلال با عذرخواهی محترمانه به سرانجام رسید اما این ماجرا نشان داد فوتبالیستهای ما نیاز به آموزش و ارشاد دارند. آرمین سهرابیان به خاطر نمایش تتوی جنجالیاش در گفتوگو با ایرنا عذرخواهی کرد و گفت: «بر خود لازم میدانم در ابتدا از هواداران عزیز فوتبال بویژه هواداران دوستداشتنی استقلال عذرخواهی کرده و در ادامه از کمیته انضباطی، کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال و ارکان ورزش ایران پوزش بطلبم. در راستای حاکم شدن ارزشهای فرهنگی جامعه، به نوجوانان و جوانان توصیه میکنم که در رفتارهای هیجانی گرفتار نشده و به فرهنگ اصیل ایران اسلامی پایبند باشند».
هرچند این جملات نشانه پشیمانی سهرابیان است و او مدعی شده جبران میکند اما واقعیت آن است که این تتوی جنجالی نشان داد فوتبالیستهای جوان کشورمان نیاز به آموزش، راهنمایی و ارشاد دارند. وقتی بازیکن ۲۰ و چند ساله درآمد کلان میلیاردی پیدا میکند ممکن است به هزار و یک دلیل به بیراهه کشیده شود و حاشیههای مخرب، هم آینده ورزشیاش را نابود کند و هم اعتبار و آبروی خود و تیمش را خدشهدار کند.
تتوی سهرابیان آنقدر تصویری وقیحانه داشت که مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال موضع محکمی در موردش گرفت و بر ارشاد این بازیکن تاکید کرد و حتی وعده داد که رای مقتضی درباره سهرابیان صادر خواهد شد و گفت: «البته این چیزها را باید با ارشاد حل کرد، نه اینکه اصلا تنبیه نباشد اما باید این بچه(!) را صدا زد که ببینیم اصلا میفهمد چه کرده است و این تصویر کیست و نماد چیست؟»
اکنون سهرابیان قطعا ارشاد شده که عذرخواهی کرده اما شاید نیاز است حکمی برای متنبه شدن این بازیکن هم صادر شود تا دیگر فوتبالیستها تصور نکنند با انجام هر حرکت غیرفرهنگی و غیراخلاقی در ورزشگاه میتوانند با یک عذرخواهی سر و ته ماجرا را هم بیاورند!
همانقدر که آموزش و راهنمایی فرهنگی و اسلامی برای فوتبالیستها نیاز است به همان اندازه وضع و اجرای احکام بازدارنده و تنبیهی نیز برای فوتبالیستها واجب و ضروری است. همانطور که پلیس راهنمایی و رانندگی بارها درباره رعایت قوانین آموزش میدهد و فرهنگسازی میکند اما در صورت بروز تخلف راننده خاطی را جریمه میکند تا متنبه شود. برای فوتبالیستها نیز جرایم و محرومیتهای بازدارنده مهم و ضروری است.
علیرضا علیپور، از اعضای صیانت لیگ نیز در گفتوگو با فارس تاکید کرد: از معاون فرهنگی باشگاه و حتی مدیرعامل خود استقلال توضیح میخواهیم. امکان دارد ارکان قضایی فدراسیون فوتبال نیز این بازیکن را احضار کنند و با این بازیکن برخوردی قاطع و قانونی انجام شود.
در نهایت آنچه بیش از پیش لازم و ضروری است، فعال شدن معاونت فرهنگی در باشگاههاست که باید فعالتر، موثرتر و کاربردیتر در باشگاهها نقشآفرینی کنند.
ارسال به دوستان
۸ مدال به افتخارات کشتی ایران اضافه شد
فدراسیون کشتی اقدام به نصب و تعویض عکس مدالآوران کشتی در پاریس کرد. فدراسیون کشتی که پیش از این اقدام به نصب عکسهای تمام قهرمانان کشتی ایران در رقابتهای جهانی و المپیک در محل خانه کشتی شهید ابراهیم هادی کرده بود، نسبت به تعویض تابلوی قهرمانانی که به مدالهای آنها اضافه شد و همچنین نصب تابلوی تصاویر سعید اسماعیلی و امیرعلی آذرپیرا که برای نخستین بار صاحب مدال شدند، کرد.
ارسال به دوستان
زنگ خطر برای سرمربی پرسپولیس به صدا درآمد
اینجا زود دیر میشود
بهراد رشوند: نه اینکه تساوی در تبریز با یک یار کمتر برای پرسپولیس خیلی بد باشد یا یک نتیجه شوکهکننده شمرده شود... نه!
شما امسال احتمالا با بهترین تراکتور تاریخ طرف هستید. اما آنچه برای هواداران پرسپولیس غافلگیرکننده بود به تغییراتی مربوط میشود که متاسفانه ریشه در عدم شناخت گاریدو از فوتبال ایران و فوتبالیست ایرانی دارد.
در 2 بازی گذشته پرسپولیس او دستکم ترکیب اصلیاش را با 3 تغییر همراه ساخت و همچنین 2 سیستم متفاوت را پیاده کرد و این نشان میدهد هنوز به آن شناختی که باید و شاید نرسیده است.
در نبرد نخست مقابل ذوبآهن از یک روش استفاده کرد اما در زمین تبریز با توجه به سختی کار و قدرت ویرانگر حریف در میانه میدان از روش دیگری.
بین بازی ذوب و تراکتور تنها چند روز فاصله بود و نهایت با 3 یا 4 جلسه تمرینی نمیشود ترکیب 2-4-4 را ناگهان به 3-3-4 تغییر داد و هیچ سوختی نداد.
بدون شک این مربی امتحانش را پیشتر در لالیگا و دیگر کشورها پس داده است، از این رو درباره تواناییهایش هیچ شک و تردیدی نداریم اما مساله زمان است. موضوع شناخت است و فرصت اندکی که او باید در کمترین زمان ممکن به بالاترین درجه آگاهی از بازیکنان خودی و همچنین تیمهای حریف برسد.
پیشتر کالدرون در چنین وضعیتی وارد فوتبال ایران شد؛ در 7 هفته اول با قبول ۳ شکست موفق نبود اما هرچه گذشت تیمش بهتر و بهتر شد و دست آخر روزی که ایران را در نیمفصل ترک کرد، پرسپولیس قهرمان نیمفصل بود.
از این رو قطعا گاریدو که مربی بهتر و کارنامهدارتری نسبت به کالدرون به حساب میآید گلیمش را از آب بیرون میکشد اما مساله زمان است.
طبیعتاً آنچه ما بعد از بازی تراکتور دیدیم و نوع نتیجه و عملکرد بعضیها، نظرمان را تغییر داد.
هنگامی که سروش رفیعی اخراج شد طبیعتا خیلیها نسبت به بیاحتیاطیاش گلهمند بودند و سروش را مقصر اصلی میدانستند اما وقتی زمان گذشت و کارشناسان داوری درباره صحنه قضاوت کردند، دیدیم که چگونه با وجود کمکداور ویدئویی آن اشتباه رخ داد.
بحث اصلی صحبت این است که مسیر پیشروی پرسپولیس با گاریدو چقدر هموار است؟ او باید چه کند؟ تکلیف چیست؟ در تمرینات یک هفته گذشته یعنی از بعد بازی با ذوبآهن و رسیدن به تراکتور ناگهان تغییر رویه داد. تیمی که روز اول 2-4-4 چیده بود را ناگهان 3-3-4 کرد. او چند بازیکن را به ترکیب اضافه کرد. اسدبیگی بدون آنکه در بازی گذشته ثابت باشد، در این نبرد به عنوان یکی از بازیکنان کلیدی در میانه میدان به کار گرفته شد.
طبیعتا بدون هماهنگی کافی بین بازیکنان، موفقیت سخت حاصل میشود نه اینکه اسدبیگی یا ریگی و یا دیگری بد باشند؛ نه! موضوع هماهنگی است.
گاریدو هنوز در حال آزمون و خطاست. در دل تمرینات مرتب بازیکنان را جابهجا میکند. وحید امیری در این سن و سال سخت است دفاع چپ رونده و تأثیرگذار سابق باشد. در این سیستم اورونوف به عنوان وینگر چپ در کارهای تدافعی به امیری کمک نمیکند و همین موضوع سبب شده فشار مضاعفی به سمت چپ پرسپولیس وارد شود. بازی فیزیکی سروش به خاطر پر کردن چنین خلأیی است و در چنین حالتی یک داور حتی با کمک داور ویدئویی هم ممکن است اشتباه کند. البته قرار نیست در زمین داور بازی کنیم یا او را مقصر بدانیم.
فرشاد احمدزاده هنوز با تیم به صورت کامل هماهنگ نشده است. بازیهای فصل قبل او را با لباس سپاهان با همین 2 بازی قیاس کنید. آیا این همان فرشاد است؟ طبیعتا او در جو جدید هنوز جا نیفتاده است و با رسیدن عالیشاه شاید دیگر چنین فرصت بکری نصیبش نشود.
یکی از ضعفهای بزرگ پرسپولیس که روز بازی با تراکتور کاملا به چشم آمد، نساختن مثلث و همکاریهای 2 نفره در کانال کناری بود. چه در زمان برانکو، چه در زمان یحیی و اوسمار، یکی از حربههای پرسپولیس، پاسکاریهای ریز و سریع در کانالهای کناری بود. چه از چپ، چه از راست. اما هنوز بین ایوب و فرشاد احمدزاده در سمت راست هارمونی مدنظر شکل نگرفته و در جناح چپ وحید امیری و اورونوف و حتی سروش به آن هماهنگی قبلی نرسیدهاند.
قطعا باید بدانیم کار کردن با یک بازیکن حرفهای در لالیگا یا کشورهای دیگر تفاوتهایی با اینجا دارد. اینها همان نکات خاص مربیگری است که از یک فرد معمولی، یک مربی بزرگ میسازد.
سرمربی موفق در فرهنگ و کشور جدید باید روانشناس باشد، باید انسانشناس باشد، باید جامعهشناس باشد و... اما مساله زمان است.
پرسپولیس چارهای ندارد جز اینکه زودتر به نظم تاکتیکی مد نظرش برسد. زودتر ترکیب اصلی را پیدا کند و مهمتر از همه همانگونه بازی کند که هوادارانش انتظار دارند.
تردید نکنید امسال اکثر تیمهای لیگ برتری در تبریز به مشکل میخورند. شاید باید زمان بگذرد تا بفهمید پرسپولیس در تبریز با یک یار کمتر چه کار بزرگی را انجام داد.
در اینکه پرسپولیس قهرمان فصل قبل راضیکننده نبود، تردیدی نیست اما باید شرایط را هم در نظر گرفت و واقعیتها را هم کنار هم گذاشت. شاید بازی با فولاد میتواند شروعکننده همان مسیری باشد که همه انتظارش را میکشند.
گاریدو زودتر از اینها باید بداند ترکیب اصلیاش چیست و روش نهاییاش کدام است. در این بین طبیعتاً 7-6 هفته اول تأثیرگذار است.
باید از گاریدو حمایت کرد و دید که او موفق میشود تیمش را سریع به آن نقطه مطلوب برساند یا نه. در مجموع اما هواداران اگر باز هم قهرمانی میخواهند چارهای ندارند جز حمایت.
البته همانطور که مدافع چپ بعد از تاخیر فراوان گرفته شد، باید تکلیف خرید قلیزاده یا حتی بازیکن دیگر خارجی مشخص شود. حالا باید از گاریدو تیمی را خواست که هم زیبا بازی میکند هم مدعی قهرمانی است. سطح توقع هوادار پرسپولیس بسیار بالا رفته و این بزرگترین چالش این مرد اسپانیایی است.
ارسال به دوستان
فرار استقلال از تور ملوان بابرنامه
حاصل سانترهای متعدد با تنها حرکت عمقی آبیپوشان یکسان بود!
عبدالله دارابی: استقلال که در هفته دوم لیگ برتر میزبان صوری ملوان بندر انزلی بود، حریف سرسختی را مقابل خود دید. انزلیچیها با فوتبالی بابرنامه حتی آبیپوشان را تا مرز شکست نیز بردند. این نوع نمایشهای ملوان، یاد و حسرت توأمان قوی سپید دهه ۶۰ را تداعی میکند؛ تیمی که روزگاری قطب سوم فوتبال ایران بود و سالهاست از آن جایگاه دور شده است!
مازیار زارع با آگاهی از شیوه بازی استقلال و همچنین عدم تنوع تاکتیکی در افکار نکونام، خط دفاعی خود را فشرده و پرتعداد چید تا توپهای ارسالی کنارههای فعال استقلال و بویژه رضاییان را خنثی کند و در حمله نیز بر استفاده از فضای پشت زکیپور و رضاییان تمرکز کرد؛ تدابیری که از آن جواب هم گرفت. شاگردان زارع با استفاده از همان فضاها و با یک ضدحمله و نیز یک شروع مجدد و حمله سریع ۲ بار دروازه حسینی را باز کردند. آنها در صحنه گل اولشان بخوبی از اشتباه فردی سیلوا، سهرابیان و جاگیری بد حسینی استفاده کردند. روی دیگر این صحنه، حرکت پا به توپ رضا غندیپور، مهاجم جوان ملوان، از میانه زمین آبیپوشان تا درون ۱۸ قدم این تیم و به ثمر رساندن گل اول تیمش بود. غندیپور جوان در دقیقه ۵۳ بازی هم میتوانست روی ضدحمله تیمش و در حالی که برتری عددی نسبت به دفاع استقلال داشتند با تصمیمی بهتر سفیدپوشان را به گل برساند که شوق دبل کردن یا شاید جوانیاش مانع این امر شد. فرصتهای خطرناک ملوان در این بازی از عدد ۶ فراتر نرفت ولی آنها از یکسوم فرصتهایشان نهایت بهره را بردند.
در آن سوی میدان، استقلال که بشدت از نبود مهاجمی گلزن زجر میکشد و فعلا مجبور است به آرمان رمضانی بسنده کند، در این دیدار هم از این معضل لطمه خورد و هم از اشتباهات فردی و عملکرد دفاعیاش. خط دفاعی و سنگربان آبیپوشان روی هر ۲ گل خورده مقصر بودند تا جایی که قصورشان نقش مهمی در گلهای زده حریف داشت. سوای گل اول که شرح آن رفت، در صحنه گل دوم سفیدپوشان که توسط رضا جعفری تازهوارد به ثمر رسید، استقلالیها درون محوطه جریمه خود برتری عددی ۷ به ۳ داشتند ولی تنها ناظر گل این بازیکن روی دفع حسینی بودند، حال آنکه در انبوه حملات استقلال، مدافعان ملوان در موارد نادری اجازه استفاده آنها از توپهای سوم را دادند که آن نیز به گلی منجر نشد! نکونام برای حفظ انسجام و قدرت دفاعی فصل قبل، بهتر است به دفاع ۳ نفره بازگردد.
آبیپوشان در این بازی ۱۱ سانتر خطرناک که موفق به اثرگذاری روی آن شدند در جریان بازی یا ضربات کرنر داشتند که یا توسط فرعباسی، دروازهبان ملوان دفع شد یا از کنار و بالای دروازه او راهی بیرون شد. انبوه سانترهای استقلال در این بازی همان میزان حاصل و کارایی را برای این تیم در برداشت که تنها حرکت عمقیشان درون ۱۸ قدم رقیب! هر ۲ روش (با تفاوت فاحش در تعداد)، منجر به ۲ پنالتی برای استقلال شد! اینکه چرا روش دیگر که بهرغم یک بار استفاده، باعث کسب یک پنالتی منجر به گل شد مورد استفاده بیشتر قرار نگرفت را باید در تفکرات نکونام یا میزان آگاهی ذهنی و محیطی بازیکنان جستوجو کرد، در حالی که بازیکنی سرعتی چون اسلامی نیز در ترکیب حضور داشت! البته اضافه شدن اندونگ و کاکوتا با توجه به نوع بازیشان نیز میتواند استقلال را از تک تاکتیکی به تنوع تاکتیکی سوق دهد.
نکونام که گویا باید تا مدتها با میزبانی کاغذی و صوری سر کند، لازم است فکری عاجل کند تا حداقل تیمش نهایت بهره را از همین میزبانیهای ولو کاغذی ببرد. وی بهدرستی از نیاز تیمش به مهاجم صحبت میکند؛ واقعا خلأ یک مهاجم کارآمد و گلزن در استقلال حتی با وجود بلانکو حس میشود و مسلما وجود چنین مهاجمی در این بازی و با آن حملات انبوه، میتوانست نتیجه بازی را به سود آبیپوشان تغییر دهد. سوای این، استقلال محتاج تفکر و برنامهای نو در حیطه فنی است و نکونام باید هرچه زودتر به فکر آوردن دستیاری توانا و بهروز باشد؛ شاید فردا هم دیر باشد!
ارسال به دوستان
کسب ۱۲ مدال طلا، نقره و برنز در رقابتهای کاراته قهرمانی ردههای سنی
ایران نایب قهرمان آسیا شد
رقابتهای کاراته قهرمانی ردههای سنی نوجوانان و جوانان آسیا با نایبقهرمانی تیم ملی ایران و کسب ۱۲ مدال رنگارنگ به پایان رسید.
بیستودومین دوره رقابتهای کاراته قهرمانی آسیا که با حضور ۵۵۴ کاراتهکا از ۳۰ کشور جمعه ۲ شهریور به میزبانی فیلیپین در مانیل آغاز شده بود، شنبهشب با قهرمانی ژاپن و نایبقهرمانی تیم ملی ایران در مجموع 2 رده سنی نوجوانان و جوانان به پایان رسید.
تیم ملی ایران با ۴ مدال طلا، ۳ نقره و ۵ برنز در جایگاه دوم جدول ردهبندی قرار گرفت و نایب قهرمان شد. پارمیس علیپور، ساغر جندقی، امیرعلی تیموری و مهلا صداقت 4 مدال طلا؛ الینا صفاجو، ابوالفضل همدمجو به همراه وهاب شاهمیر 3 مدال نقره و کاتای تیمی جوانان (آرمین جوانی، امیررضا مسلمان و سینا نوری)، غزل فتحی، مریم گرزین، محمد عبداللهی و ابوالفضل صادقی هم ۵ مدال برنز در این رقابتها به دست آوردند.
در جدول ردهبندی ژاپن با ۱۴ مدال طلا، یک نقره و ۶ برنز بالاتر از ایران قهرمان شد. تیم قزاقستان هم با ۲ مدال طلا، ۵ نقره و ۴ برنز پس از تیم ایران در مکان سوم جای گرفت. تیمهای عربستان سعودی با ۲ طلا، ۳ نقره و ۳ برنز، کویت با یک طلا، یک نقره و ۳ برنز، اردن با یک طلا و یک نقره و فلسطین با یک طلا به ترتیب در مکانهای چهارم تا هفتم قرار گرفتند.
ویتنام با ۴ نقره و ۳ برنز، تایلند با ۲ نقره و ۶ برنز، ازبکستان با یک نقره و ۵ برنز، قرقیزستان با یک نقره و ۳ برنز، فیلیپین و اندونزی با یک نقره و ۲ برنز، هنگکنگ با یک نقره، چین تایپه با ۳ برنز و تیمهای مالزی، ماکائو، سنگاپور، ترکمنستان، هند و امارات هر کدام با یک برنز در ردههای هشتم تا ۱۶ جدول ردهبندی ایستادند.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
راه قدس، راه اربعینیها
بهرام رخزادی: تاکنون تفاسیر و تعابیر متعددی از بیان معروف و پرتکرار حضرت امام(ره) که در آن گفته بودند: «راه قدس از کربلا میگذرد»، شنیدهایم. این بیان امام، مربوط به یکی از ماجراهای دوران دفاع مقدس است که در دهه60 اتفاق افتاد. اما این جمله، چه در لحظه بیان و چه بعد از آن، خود را از قید زمان و مکان خاص، جدا ساخت. چنین خصیصهای البته به معنای بیجایی و بیزمانی چنین بیانی نیست، بلکه به معنای دربرگیرندگی معنای آن است که در هر دوره زمانی و دقیقه تاریخی، قابل تأویل بوده و از توانایی معنابخشی به پدیدهها برخوردار است.
مسلم است که از لحاظ جغرافیایی عبور راه قدس از کربلا منطقی نیست، جغرافیا محدودیتهای خود را بر تفسیر موسع و تعبیر عمیق این گفتار تحمیل میکند. چه بسا تا حدی بتوان این تفسیر را مناسب دوره بیان امام تلقی کرد که منجر به تمرکز حواس و تجمیع نیروی رزمندگان در یک جغرافیا شد.
معلوم بود جغرافیا کشش تحمل این بار معنایی را نداشت. با اینکه فهم رزمندگان از آن جمله، تقدم آزادسازی کربلا بر آزادسازی قدس بود اما طبیعتاً این فهم در سالهای پس از دفاع مقدس و علیالخصوص سقوط صدام، نمیتوانست حاوی همان بار معنایی اولیه خود باشد.
در دوره پس از جنگ، آزادسازی کربلا با آرزوی سقوط دیکتاتوری صدام به عنوان مانع اصلی راه کربلا، همراه شد. اواخر عمر حکومت صدام که شرایط باز شدن محدود راه کربلا فراهم شد و گروهی از مردم، نخستین تجربه زیارت کربلا را پس از دهها سال حسرت چشیدند، اختناق حاکم بر فضای عراق و محدودیتهای فوقالعاده رژیم بعث بر زیارت زائران، این تصور عمومی را در ذهن مردم تقویت کرد که آزادسازی راه کربلا بستگی به رهایی عراقیها از استبداد دیکتاتوری عراق دارد. با حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام، خلأ حاکمیت این کشور را آمریکاییها پر کردند. چندی نگذشت که ناتوانی آمریکاییها در تامین امنیت داخلی کشور عراق عیان شد. به یک معنا این ناامنیها واکنش علیه دخالت خارجی در امورات داخلی کشور عراق بود. به صورت روزانه گزارش انفجار بمبهای کنارجادهای علیه نیروهای نظامی آمریکایی یا اقدامات انتحاری به گوش میرسید. آزادسازی راه کربلا، در این دوره، هممعنا با برقرای نظم و امنیتی بود که خارجیها در آن نقشی نداشته باشند.
این فضا، نیاز به تشکیل دولتی ملی را که نه استبدادی باشد و نه تحت کنترل آمریکا، ایجاد کرد. این نیاز یعنی، عراق را عراقیها اداره کنند. از آن تاریخ تا کنون، با وجود فراز و نشیبهای بسیار، از جمله ماجراجوییهای داعش و باقیمانده نیروهای آمریکایی در عراق، آنچه در حال رشد و شکوفایی است، صاحب نقش شدن بیشتر مردم در این کشور است. تشکیل نیروهای مردمی حشدالشعبی که با پیروزی آنان بر داعش و تامین امنیت داوطلبانه عراق همراه شد، نشانه این تغییر شکل بود. همزمان با چنین تغییری، شاهد عمومی شدن و مردمی شدن بیشتر موضوع زیارت یا باز شدن راه کربلا بودیم. تقریبا از 20 سال گذشته تا کنون، مراسم اربعین حسینی، امکان فراخی را با راه باز، وسیع، کمهزینه و غیرطبقاتی در اختیار مردم ایران و دیگر ملتها گذاشت.
هر چند اکنون زیارت کربلا برای ایرانیان، با همراهی دولتهای مردمی ایران و عراق، ممکن شده و هر سال تسهیل میشود اما هنوز بسیاری از ملتهای منطقه با موانع دولتهای مستقری مواجهند که یا منع کامل یا محدودیت بسیاری برای شرکت در چنین مراسمی ایجاد میکنند.
حال اگر مجددا آن بیان امام(ره) را به خاطر بیاوریم، معانی و دلالتهای وسیعتری پیشروی ما قرار میگیرد. اگر در آن دوره مخاطب امام در ظاهر امر، رزمندگان دفاعمقدس بودند، اکنون مشخص است، این مخاطب نه تنها مردم ایران و عراق، بلکه تمام ملتهای مظلومی هستند که با مانع و محدودیتهایی مواجهند که شرایط حیات مادی و معنوی آنان را با مشکل مواجه کرده است.
با این مبنا آزادسازی راه کربلا هممعنا با آزادسازی راه قدس است. مراسم اربعین حسینی را باید در چنین بستری درک کرد. رونق اربعین بر این مبنا، فرآیند آزادسازی تدریجی مردم و ملتها از راهبندانها و موانعی است که حیات مادی و معنویشان را محدود کرده است. طبیعی است رونق و پیشرفت سالانه اربعین، خواهی نخواهی آرمان آزادسازی راه قدس را به واقعیت موضوع نزدیک میسازد. در یک کلام رونق اربعین، 2 دستاورد عینی را موجب شده و میشود. اول، رشد آگاهی از اختناق است، فهم استبدادی است که چنان طبیعی و تثبیت شده که امکان زیر سوال رفتنش را ناممکن کرده است، فهم موقعیت مظلومیت است، فهم رابطه سلطه است که گروهی را در موقعیت دائمی سلطه و گروهی را در موقعیت دائمی سلطهپذیر قرار داده است.
دوم، عمل در راستای این آگاهی است. به تعبیر دیگر جرأتبخشی به مردم تحت ستم، سلطه و ظلم است. نشان میدهد که اگر پای مقاومت وسط باشد هیچ رابطه سلطهای برقرار نخواهد ماند. بندهای وابستگی و اختناق با چنین شجاعت و جرأتی قابل زدودن است.
در کنار این آثار آفاقی، باید دانست رونق اربعین، دستاوردهای انفسی هم خواهد داشت. گویا این بیان امام که راه قدس از کربلا میگذرد، اول خود وجودی ما را مخاطب قرار داده است. باید دانست ما همیشه در همه قلمروهای زندگیمان در معرض راهبندان قرار داریم؛ در محل کار، مدرسه، دانشگاه، خیابان و... .
این بستگی به ما دارد که تبدیل به کارمند، دانشآموز، دانشجو و شهروند منفعل شویم یا عاملیت خود را بازیافته و تبدیل به عنصری فعال، پیشرو، پیشآهنگ و تکاندهنده روالهای عادی و معمولی شویم. طبیعی است که آدمها در ساختارها تمایل به عادی شدن، عافیتطلبی، نظمپذیری منفعلانه و وقت تلفکنی پیدا کنند.
آنچه این روالهای منفعلانه را تثبیت میکند، ساحتهای مفهومی فرسودهکننده است که تعریفی نانوشته و شایع از کارمند، دانشآموز، دانشجو و شهروند ارائه میکند و بازیابی عاملیت علیه این ساحتهای مفهومی که میل به همگونسازی و انکار تفاوتها و نادیده گرفتن استعدادها دارد، در وهله اول نیاز به یک مکث یا تامل آگاهیبخش دارد؛ مکثی که به مثابه توقفی علیه این روالهای عادتگونه باشد. رونق شرکت در مراسم پیادهروی اربعین که به معنای قبول زحمات و مشقات بسیار زیاد مسیر است، به شکل طبیعی چنین مکث و تاملی را موجب میشود. سرسپردگی کامل به هدف، خانهبهدوشی و نداشتن مکان و مأوای مشخص، معانی دیگری را در ذهن و جان پیادهرو فرو مینشاند.
چه بسا درک مشقات مقاومت جانانه مردم فلسطین، با تحمل این سختیها تا حدی قابل لمس شود، بنابراین یکی از دستاوردهای انفسی پیمایش راه کربلا، آگاهی نسبت به موقعیت منفعلانه خود در محیط زندگی است. این آگاهی درونی شده میتواند آن ساحتهای مفهومی و متعارف را که تعاریف عادتگونه را نمایندگی میکنند، واسازی کند. بر این منهج طبیعتا تداوم راه کربلا در محیط زندگی، به معنای بازیابی نوعی از عاملیت است که شب و روز نشناسد، متوکلانه جلو برود، روابطی را که با واسطه تعاریف رایج کدگذاری شده، به روابط برادرانه و همدلانه تبدیل کند، عقلانیت مسیر اربعین را که همان ایمان به رسیدن تا انتها است، حفظ و روحیه عبور از خود را در فرد تقویت کند.
در آخر باید گفت این بیان که «راه قدس از کربلا میگذرد»، هم خود تمدنی ملتهای مظلوم را مخاطب قرار میدهد، هم خود هویتی و شخصی مسلمانان را. اربعین به معنای واقعی کلمه طریق الاقصی است و راه قدس از مسیر اربعین میگذرد؛ هر قدمی که در این راه گذاشته شود، یک گام به آزادسازی قدس نزدیکتر میشویم. پیادهروی اربعین محدود به زمان مشخص نیست، چون همه سال اربعینیها وقف همان لحظات است... .
ارسال به دوستان
نکته
بازداشت باند سارقان مسلح و تصویر عمومی پلیس
محمد رستمپور: با کلاشنیکف، در حالی که سر و صورتشان را پوشاندهاند، با تهور و جسارت، انگار نه انگار که به منزل و کاشانه دیگران هجوم بردهاند، زندگی و مال و منال آنان را غارت میکنند. اینها را از تصاویر دوربینهای مداربستهای که اندک اندک پخش میشود، میبینیم. تصاویر آنقدر رعبآور و عجیب است که برای باور کردنشان باید یک بار دیگر منبع را بررسی کنیم یا ویدئو را دوباره پخش کنیم. خشم و ترس میبارد. چیزهایی به ذهن میآید که نباید؛ از آخرین باری که به پلیس زنگ زدهایم یا خاطراتی که درباره پلیس میشنویم.
اما وقتی پلیس 6 مرد خشن سارق منازل مردم در تهران و البرز را به خط کرده بود، وقتی گردن همه این غارتگران را خم کرده بود، وقتی پابند زده بود به پایشان در مقابل دوربین؛ آن ترس و خشمی که در هفتههای اخیر به دلمان ریخته بود، تسکین نیافت. پلیس حتی از تأخیر در بازداشت سارقان عذرخواهی میکند اما ما باز هم رضایت نمیدهیم. خوشحالیم مثل همان ساعات اول بازداشت سارقان صندوق امانات بانک ملی اما نه به اندازهای که ترسیدهایم یا خشمگین شدهایم.
بررسی پیمایشهای اجتماعی نشان میدهد خلاف آنچه به نظر میرسد، جایگاه پلیس در افکار عمومی در چند سال اخیر صعود داشته و امروز در رتبه چهارم اعتماد نهادی قرار دارد. «اعتماد نهادی»، شاخصی است برای اندازهگیری میزان اعتماد شهروندان یک جامعه به نهادهای سیاسی و اجتماعی آن جامعه که وظیفه ارائه خدمات به ایشان را دارند. اگرچه میزان و شکل ارتباط مخاطبان این نهادها با این نهادها یکسان نیست و بویژه درباره برخی نهادها مانند آموزش و پرورش، دانشگاه یا حتی گروههایی مثل پرستاران و پزشکان، به کلی تفاوتهای اساسی دارد اما این رتبه برای پلیس که نیروی انتظامی و امنیتی با بیشترین سطح تماس و ارتباط با افراد جامعه است، دستاوردی افتخارآمیز است.
پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان نشان میدهد 45.8 درصد پرسششوندگان، «زیاد و خیلی زیاد» به پلیس اعتماد دارند و در مقابل 37.1 درصد به گزینه «کم و خیلی کم» رای دادهاند و 17 درصد هم گزینه «تا حدودی» را انتخاب کردهاند. این نتایج در حالی است که براساس یک گزارش دادهکاوی، در دهه 90 یعنی از سال ۱۳۹۰ تا سال 1401، ۷۸۹ نفر از اعضای کادر و سربازان این نهاد به شهادت رسیدهاند که بیشترین تعداد آنها مربوط به سال ۱۳۹۳ با ۹۱ شهید است. سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۲ نیز به ترتیب با ۸۴ و ۸۳ شهید در جایگاه بعدی قرار دارند؛ چیزی حدود هر 5 روز یک شهید.
فاصله تصویر یا پنداشت با واقعیت درباره پلیس به چه چیزی بازمیگردد؟ پلیس بویژه از سال 1401 و در جریان ناآرامیهای برآمده از فوت مهسا امینی در یک مقر نیروی انتظامی تحت فشار فرساینده شدیدی قرار گرفته. هر کنش و فعالیت پلیس حتی اگر ابتکاری، پیشروانه و قابل اعتنا و ارزشمند باشد، در نظر شهروندان جامعه، وزن نمییابد یا به درجاتی بسیار کمتر از آنچه مورد انتظار است، متوقف میشود. گروهی از چهرههای سیاسی اصرار دارند یگانه متغیر موثر در شکلدهی به تصویر عمومی پلیس را اجرای گشت ارشاد در دوره پیش از 1401 و طرح نور در سال اخیر بدانند. این گروهها متکی بر رسانهها و بویژه عملیاتهای روانی در رسانههای اجتماعی در تلاشند پلیس را از اجرای این طرح بازدارند یا او را مردد کنند. همبستگی اجرای طرح نور به دست پلیس و تصویر عمومی شکل گرفته نزد افکار عمومی، تحقیق مستقلی میطلبد اما برخی آمار و ارقامی که درباره اعتماد نهادی به پلیس به دست آمده، اتفاقا در میانه همان آشوب و دعوا و آتش و التهاب 1401 است. تقلیل جایگاه پلیس نزد افکار عمومی به یک متغیر - اجرای طرح نور باشد یا نباشد - از نظر علمی، نادرست و نابسنده است، اگرچه آن متغیر در کنار سایر متغیرها میتواند معنادار باشد. مقایسه نتایج پیمایشها در استانهای مختلف نشان میدهد پلیس نزد مردم برخی استانها محبوبتر است و نزد مردم برخی استانهای دیگر محبوبیت کمتری دارد و نکته قابل توجه این است که استان پهناور تهران با بافت متنوع قومی و پیچیدگی چالشی، در میان ۳ استانی که پلیس در آنها محبوبیت کمتری دارد، نیست.
تصویر عمومی پلیس، به کارآمدی، سرعت، شفافیت و پاسخگویی و بویژه بهرهمندی از فناوریهای جدید انضباطی مربوط میشود اما نباید از یاد برد رسانه در انواع متنوع و بعضا عجیبی که پیدا کرده، مهمترین عنصر تصویرساز دوران ما است. پلیس از سالهای دور به تصویری که از او در سینما و تلویزیون ساخته میشود، توجه دارد اما باید تصریح کرد تصویری که از پلیس در رسانههای اجتماعی ساخته میشود، با توجه به رژیم مصرف رسانهای ایرانیان، اهمیت مضاعفی یافته است. چهرهسازی از شهدای مظلوم پلیس، تولید محتوا در قالبهای جدید رسانهای، بهرهمندی از سخنگویان غیررسمی برای تولید پیامهای نرم خبری و بویژه اعتنا به نبض جامعه در رویدادهای التهابآفرین به منظور اقدام هوشمند رسانهای میتواند پلیس را واقعی نشان دهد؛ همانگونه که هست: فداکار و مظلوم و در عین حال، شریف و وطنپرست.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|