|
مجید مجیدی با انتقاد از وضعیت فعلی سینمای ایران هشدار داد
ابتذال در پلتفرمها
گروه فرهنگ و هنر: مجید مجیدی را باید یکی از شاخصترین فیلمسازان سینمای ایران دانست؛ هنرمندی که در کارنامه کاری خود کارگردانی 10 فیلم بلند سینمایی، 4 فیلم کوتاه داستانی، 3 مستند کوتاه و یک مستند بلند را دارد و این روزها خود را آماده ساخت یازدهمین فیلم سینماییاش میکند.
اما یکی از ویژگیهای شاخص و قابل تحسین این فیلمساز را باید اهتمام ویژهاش به نسل جوان دانست، به گونهای که بسیاری از دستیاران و بازیگرانش پس از حضور در آثار او یا به عنوان بازیگران مطرح معرفی یا به عنوان کارگردان وارد عرصه سینما میشوند؛ از محمد عسگری و بابک خواجهپاشا در حوزه فیلمسازی گرفته تا حسین عابدینی و روحالله زمانی و بسیاری دیگر در حوزه بازیگری اما در کنار تولید فیلم، حضور در کارگاههای انتقال تجربه و تهیهکنندگی در حوزه هنرهای نمایشی بویژه در تئاتر آن هم با هدف حمایت از نسل جوان از جمله اقدامات مجیدی در یک دهه گذشته است، از همین رو این فیلمساز روز گذشته با حضور در کارگاه انتقال تجربه برای جوانان و هنرجویان از تجربیات و اتفاقات پیرامون سینما و تئاتر کشور سخن گفت.
در این برنامه مجیدی ضمن طرح انتقاداتی درباره وضعیت امروز سینمای ایران، با توجه به استعدادهای فراوان در این حوزه گفت: ایمان دارم استعدادهای درخشانی در دل این کشور هست. من استعدادهایی در گوشهگوشه این مملکت دیدهام که بعدها فیلمسازان خوبی شدهاند. اعتقاد دارم شما میتوانید جزو ذخایر و گنجهای سینمای ایران باشید؛ سینمایی که مهجور مانده، سینمایی که روزی با عشق و علاقه در صف فیلمهای آن میماندیم تا فیلمهای دهه 60، 70 و حتی برخی فیلمهای دهه 80 را ببینیم. اگر یادتان باشد در جشن 100 سالگی سینما که من سال ۷۷ دبیر آن بودم، بیانیهای خواندم. آنجا جملهای گفتم که بعدها خیلی برجسته شد؛ آن روز گفتم صدای پای ابتذال میآید و هشدار دادم که دیری نمیپاید که این ابتذال پیکره سینمای ایران را بگیرد. امروز پلتفرمها آثار مخربی از جهت هنری و ساختاری دارند که نسبتی با سینما، مردم، زندگی مردم و اندیشه و فرهنگ و هویت بومی ما ندارد.
مجیدی در ادامه با انتقاد از استفاده اغراقشده از تکنیکهای جدید و فناوریهای نو در عکاسی و فیلمسازی، گفت: اگر چه فناوریهای جدید فرصتهای طلایی را برای سینماگران به وجود میآورد اما به همان اندازه میتواند بچهها را تنبل کند و خلاقیت و وجوه هنری را از آنها بگیرد. یادم هست یکی از فیلمسازان جوان فیلمی ساخته بود و اصرار داشت فیلمش را ببینیم. کارهای فنی آن را انجام نداده بود. ۱۰ دقیقه از آن را دیدم و آن کارگردان در حین تماشای فیلم توضیحاتی ارائه میکرد که قرار است در برخی صحنهها چه شود اما بعد از یک ربع تماشای آن فیلم را ترک کردم و گفتم پس فیلمت کجاست؟ اینکه همهاش شد توضیح! میخواهم بگویم چنین چیزهایی ذهن شما را تنبل میکند. انگار برخی بخش خلاقیت را میخواهند به دیجیتال بسپارند. مجیدی گفت: آن زمان که میخواستم «بچههای آسمان» را بسازم آن را همه جا رد کردند؛ از فارابی، تلویزیون و حوزه هنری تا جاهای دیگر به من میگفتند مگر این فیلم میشود؟ این یک کار 10 دقیقهای است، این چه قصهای است؟ حتی دوستان خودم میگفتند این چه قصهای است اما ۳ سال روی آن ایستادم. میدانستم که یک فیلم خوب میشود چون آن را زیست کرده بودم. آن حس و عزتمندی را دیده بودم. در دورهای در دهه 70 موجی از سینمای تلخ و گزنده اجتماعی مد شده بود که اتفاقا میخواستم مقابل آن نوع سینما، فیلم دیگری بسازم. کانون پرورش فکری هم با شرط و شروط و با واسطهای پیش آمد چون میگفتند «بچههای آسمان» به درد یک فیلم کوتاه میخورد، با این حال برعکسش هم اتفاق افتاده است، فیلمهایی بودند که همه میگفتند بساز اما خودم به آنها باور نداشتم و نساختم. وی با بیان اینکه به رج زدن در سینما اصلا معتقد نیست و این روش را توصیه نمیکند، مطرح کرد: یکی از دلایلی که من سراغ بازیگران چهره نمیروم این است که آنها به تکرار میافتند، دوست دارم آدمها در فیلمهایم بکر بکر باشند. چون فیلم تماما حس است و باید بتوانید حسها را بخوبی منتقل کنید. تجربه بازیگری من هم در کارم تاثیر داشته است چون میدانم بازیگری که جلوی دوربین است چه فشاری رویش است. با این حال یکی از راهکارهای ما در فیلمسازی این بود که برخی سکانسها را در تمرین میگرفتیم، مثلا در «بید مجنون» پرستویی نمیدانست ضبط چه پلانهایی اصلی و کدام تمرین است. حتی یک جاهایی او را فریب میدادیم و نمیگرفتیم!
مجیدی در بخش پایانی درباره ساخت فیلم «محمد(ص)» هم گفت: فیلم مصطفی عقاد تماما درباره جنگ است، انگار که پیامبر اسلام در تمام طول عمر خود در حال جنگ بوده که این جفا به پیامبر اسلام است. پیامبری که رحمتالعالمین است تنها ۲ فیلم درباره او ساخته شده است. نباید نگاه سیاسی اسباب این شود که اصل را با فرع قاطی کنیم، ممکن است به خیلی چیزها اعتقاد داشته باشیم اما یاد بگیریم اینها را از هم تفکیک کنیم. نباید پیامبر اسلام را با نگاه سیاسی تحلیل کنیم. باید آزاداندیش باشیم. با نگاه باز باید درباره این موضوع قضاوت داشته باشیم.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
قدرتنمایی حزبالله استیصال اسرائیل
شهاب خادم: حزبالله لبنان دستبردار نیست و با وجود تهدیدهای رژیم منحوس صهیونیستی و فشارهای آمریکا نه تنها از شدت حملات خود به اراضی اشغالی کم نکرده، بلکه دامنه این حملات گستردهتر و اهداف آن دقیقتر و هدفمندتر نیز شده است.
حزبالله لبنان طی هفتههای گذشته بارها و بارها مقرهای نظامی اسرائیل را در شمال اراضی اشغالی هدف قرار داده است. تجهیزات جاسوسی و مقر نظامیان صهیونیست در منطقه «المطله»، پایگاه نظامی راهبردی رمیم، پایگاههای نظامی المالکیه و العباد، مناطق الجلیل و صفد تنها در یک روز در ۱۲ حمله جداگانه از سوی حزبالله لبنان هدف حملات دقیق و مرگبار قرار گرفتند.
رادیو رژیم صهیونیستی اخیرا با اشاره به شدت حملات حزبالله گزارش داد طی ماه گذشته میلادی ۱۳۰۷ موشک از جنوب لبنان به سمت اسرائیل شلیک شده که بالاترین میزان از زمان شروع جنگ غزه است.
نکته قابل توجه روشهای مختلف حزبالله در حمله به اهداف اسرائیلی با استفاده از حملات موشکی، راکتی، توپخانهای و پهپادی است که باعث آشفتگی و سردرگمی ارتش صهیونیستی شده است. ارتش اشغالگر معمولا درباره میزان خسارات خود در حملات خارجی راهبرد سانسور و سکوت را در پیش میگیرد اما حملات اخیر حزبالله، صهیونیستها را مجبور به اعتراف کرد. ارتش اسرائیل روز جمعه گذشته در بیانیهای اعلام کرد تعداد حملاتی که در ماههای گذشته (از سوی حزبالله) انجام گرفته، تعداد نیروهایی که کشته شدند و حملات موشکی و زیرساختهایی که از بین رفت، بسیار زیاد است.
همین مساله ژنرال هرتزی هالوی را مجبور کرد از مرزهای شمال فلسطین اشغالی که بیشترین آسیبپذیری را از سمت حزبالله دارند بازدید کند.
هالوی همچنین مدعی شد ارتش این رژیم در حال آماده شدن برای انجام اقدام نظامی در داخل لبنان است؛ ادعایی که دیگر همگان میدانند بلوفی بیش نیست.
به اذعان تحلیلگران صهیونیست، تلآویو از بدو عملیات توفان الاقصی به دنبال گشودن جبهه جنگ در شمال اراضی اشغالی و وارد کردن متحدانش از جمله آمریکا و دیگر شرکای غربی به جنگ است اما بازدارندگی حزبالله و توان نظامی بالای آن باعث ناتوانی اسرائیل در تهدید جدی حزبالله در داخل خاک لبنان است.
* ادامه آمادهباش صهیونیستها در شمال
به رغم پاسخ حزبالله لبنان به ترور شهید «سیدفؤاد شکر» که ۲ هفته پیش انجام شد رژیم صهیونیستی همچنان از بیم عملیاتهای بیشتر حزبالله لبنان در واکنش به این ترور در آمادهباش کامل به سر میبرد، البته سخنرانی هوشمندانه علامه سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله نیز صهیونیستها را بیش از پیش گیج و سردرگم کرده است. «سید» در سخنرانی خود بعد از این حملات تاکید کرد: «اگر نتیجه برای ما رضایتبخش باشد و هدف مطلوب را محقق ساخته باشد، ما اینگونه در نظر خواهیم گرفت که عملیات پاسخ، پایان یافته است ولی اگر پاسخ رضایت ما را جلب نکرده باشد، تنها مرحله نخست انتقام بوده است!»
کانال ۱۳ اسرائیل با اشاره به این موضوع نوشت: تلآویو هنوز احتمال میدهد حملات دیگری در راه است و از این رو توان نظامی و دفاعی خود را همچنان فعال نگه داشته است، همچنین به درخواست بنیامین نتانیاهو، ایالات متحده مدت استقرار ناوهای هواپیمابر آبراهام لینکلن و تئودور روزولت را که از ماه پیش و از ترس حملات مشترک ایران و حزبالله به منطقه اعزام شده بودند تمدید کرده و قرار است این ۲ ناو همچنان برای دفاع از اسرائیل در آبهای اطراف بمانند.
از سوی دیگر حملات هدفمند حزبالله لبنان به مقرهای جاسوسی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی از جمله حمله به مقر موساد و یگان اطلاعاتی ۸۲۰۰ در منطقه گلیلوت در شمال تلآویو باعث بهت و حیرت صهیونیستها از بانک اهداف حزبالله شده است. برخی تحلیلگران میگویند اشراف اطلاعاتی حزبالله میتواند به نقاط ضعف و آسیبپذیر رژیم صهیونیستی خسارات جبرانناپذیر وارد کند. از جمله حمله به نیروگاههای برق که میتواند میلیاردها دلار خسارت مالی به تلآویو بزند و اراضی اشغالی را در تاریکی فرو ببرد.
شبکه المیادین درباره عملیات «یوم الاربعین» نوشته است: در این عملیات حداقل 6 پهپاد با موفقیت کامل توانستند سامانههای پدافندی اسرائیل را رد کرده و با دقت به پایگاه گلیلوت اصابت کنند. حمله به مقرها مخفی و سری اسرائیل نشان میدهد مساله اکنون این نیست که حزبالله توان حمله به عمق اراضی اشغالی را دارد یا نه. مساله اکنون این است که حزبالله بخواهد به کجا آسیب بزند!
ارسال به دوستان
عقبنشینی هلدینگ خلیجفارس از برکناری نکونام و ابقای او به عنوان سرمربی استقلال
فعلا ماندنی شد
زهره فلاحزاده: یکشنبهشب مدیران باشگاه استقلال در دفتر هلدینگ دور هم جمع شده بودند تا درباره وضعیت کادرفنی تصمیمگیری کنند. از زمانی که داستان آمدن مربی بلغاری با فشار هواداران منتفی شد و مدیران استقلال حتی از طرف فرهاد مجیدی هم «در این مقطع» جواب منفی شنیدند، تنها گزینهای که مانده بود ریکاردو ساپینتو، مربی سابق آبیها بود. باشگاه استقلال حتی از کمیته انضباطی استعلام گرفته بود که محرومیت ۴ ماهه مربی پرتغالی کم میشود یا خیر. مدیران در کمیته استیناف هم به فکر رفع محرومیت بودند اما جواب همانی بود که باید از قبل میدانستند. حکم محرومیت ۴ ماهه ساپینتو سر جایش باقی خواهد ماند. به همین دلیل مدیران و نمایندگان هلدینگ در جلسه شبانه تصمیم گرفتند فعلا تا بازی با الغرافه که تنها یک هفته تا برگزاری آن باقی است، با جواد نکونام ادامه دهند اما مساله این است که باشگاه استقلال پس از کش و قوسهای فراوان و با مذاکرات فشرده با دیگر گزینهها، چگونه میتواند باز هم با جواد نکونام ادامه دهد؟! سردرگمی آبیها از وضعیت مبهم نیمکتشان تا حدی زیاد است که هر آن ممکن است خبر تغییر کادر فنی اعلام شود. هرچه هست مدیران استقلال نشان دادهاند توانایی اداره این باشگاه بزرگ را ندارند. از فسخ قرارداد با مهرداد محمدی که ۶ جلسه محروم است و پس از برگزاری ۳ هفته از مسابقات لیگ، با این فسخ تنها یک جلسه را سپری کرده و تا هفته هشتم محرومیتش کش خواهد آمد تا فسخ قرارداد آرمین سهرابیان، ایمان سلیمی و حمیدرضا رجبی برای جا دادن نام محمدی و بلانکو در لیست تیم، همگی نشان میدهد استقلال را یک تیم مدیریتی منفعل و ناکارآمد اداره میکند با همه این اوصاف، آنچه مشخص است اینکه مدیران باشگاه علاقهای به همکاری با جواد نکونام از قبل هم نداشتهاند تا جایی که دستیار پرتغالی از ۲۱ مرداد به باشگاه معرفی شد اما هنوز خبری از حضور او نیست. قراردادهای غلامپور، نوازی و سسما از کادر فنی نکونام نیز هنوز بسته نشده است. اینها به خودی خود نشان میدهد باشگاه استقلال موافق ماندن سرمربیاش نیست و منتظر لغزش است تا گزینه مدنظر خود را جایگزین کند، البته گزینهها یکی پس از دیگری منتفی میشوند. باشگاه استقلال یک هفته پرحاشیه و بحرانی را سپری کرد و وارد چاهی شده که دیگر از عوامل بیرونی برای خروج از این چاه کاری ساخته نیست. با این حساب بازیکنان چطور میتوانند روی بازیشان تمرکز کنند یا مربی که سایه حمایت مدیران را پشت سرش ندارد و هر آن ممکن است روی نام او خط قرمز بکشند، چگونه میتواند بدون حاشیه و با آرامش به کار خود ادامه دهد؟ اصلا باشگاهی که هفته سوم و با یک شکست به دنبال تغییر مربیاش است، چگونه میتواند نگاه مثبتی به تیم و کادرش داشته باشد؟ تنها کاری که از نکونام و بازیکنانش در این برهه بسیار سخت برمیآید، تمرکز روی بازی با الغرافه قطر است که روز دوشنبه هفته آینده باید برگزار شود. در این میان آنچه مهم است، موفقیت استقلال در گام نخست لیگ نخبگان است.
* نکونام شایعات را پشت سر گذاشت
بنا بر اخبار موثق، پروژه برکناری جواد نکونام، سرمربی آبیهای پایتخت از دستور کار خارج شده و این سرمربی کار خود را در استقلال ادامه خواهد داد. در استقلال همه مشکلات پس از بازی برابر استقلال خوزستان و شکست مقابل حریف همنام در جو عجیب و غریب اهواز شروع شد و حالا با کاسته شدن از تلخی آن شکست و کاهش فضای احساسی در افکار عمومی، جواد نکونام کارش را با همان سبک و سیاق خود در باشگاه ادامه خواهد داد. هرچه بود، اتفاقات رخ داده در باشگاه استقلال، کمی دور از شأن بود و به تصویر و کاریزمای سرمربی آسیب زد. با این حال، نکته مهم، ایستادگی نکونام برابر توفان شایعات بود؛ روندی که شاید این یک هفته را برای او به اندازه چند سال کش داد. به هر صورت، از ظاهر امر اینچنین بر میآید که باشگاه در مقابل تصمیم شاید عجولانهاش، عقبنشینی کرده و خبری از مربیان خارجی و اسامی ردیفشده برای جایگزینی جواد نکونام نخواهد بود. البته قطعا مشکلاتی هم در روند تصمیمات اتخاذ شده پیش آمده و شاید هم منطق مالی و ریاضی، بر ادامه کار نکونام مهر تایید زده است. هر چه است، با کمی تعقل بیشتر، استقلال هرگز وارد این فضا نمیشد تا یک هفته کلیدی را در فیفادی با اعصابخردی و بیسر و سامانی پشت سر بگذارد. البته افکار عمومی و هواداران همچنان در انتظار اصلاح امور، روشن شدن جایگاهها، خبررسانی صحیح و مسائلی از این دست هستند که باید در روند باشگاهداری استقلال، مورد بازبینی اساسی قرار بگیرد. تجربه این ۹ روز تلخ اما آموزنده خواهد بود؛ اینکه استقلال باید به جای سوار شدن روی موج احساسات، دوراندیشی کند و بیثباتی را با برنامه بلندمدت جایگزین کند. در این میان چه خوب که در صورت پایان مناقشه، حداقل یک بیانیه رسمی، موضع رسمی هلدینگ سرمایهگذار و حامی باشگاه استقلال را برای هواداران کاملا روشن کند و الا صلح فعلی شبیه چیزی خواهد بود که بین ژاوی و لاپورتا، سرمربی وقت و مدیرعامل باشگاه بارسلونا در اواخر فصل گذشته در اسپانیا رخ داد!
***
تقویم فشرده استقلال به سود نکونام
تیم فوتبال استقلال باید طی ۲ هفته ۴ دیدار سخت و مهم را پشت سر بگذارد. ۲ دیدار در لیگ نخبگان، داربی تهران و دیداری حیثیتی با نساجی نشان از کار دشوار آبیپوشان دارد. البته این تقویم فشرده احتمالا به سود نکونام است و او میداند که حداقل ۴ دیدار روی نیمکت استقلال حضور خواهد داشت، چرا که عملا با توجه به فشردگی بازیها امکان برکناری سرمربی استقلال وجود ندارد. مدیران باشگاه استقلال که درصدد برکناری جواد نکونام بودند، تصمیم به ادامه همکاری با این مربی گرفتند، البته جایگاه نکونام همچنان مستحکم نیست و مدیران باشگاه استقلال نتایج آبیپوشان را زیر نظر دارند، آن هم در شرایطی که استقلال در ۲ هفته آینده تقویم فشردهای دارد. استقلال ابتدا در نخستین بازیاش در لیگ نخبگان آسیا در تاریخ ۲۶ شهریور میزبان الغرافه قطر است. در ادامه، ۴ روز بعد (۳۰ شهریور) باید در هفته چهارم لیگ برتر به مصاف نساجی برود. این بازی برای نکونام حیثیتی است، چرا که نساجی ساکت الهامی در هفته بیستوهشتم لیگ بیستوسوم با توقف استقلال جام را از آبیها گرفت. در ادامه برنامه فشرده استقلال، آبیها چهارم مهر باید در داربی تهران به میدان بروند و نهم مهر هم باید در قطر با السد مصاف دهند. این درحالی است که اگر باشگاه استقلال بخواهد در صورت عدم نتیجهگیری نکونام، او را برکنار کند در فاصله کم بین این 4 بازی با اهمیت، امکان چنین کاری را ندارد. به همین دلیل جواد نکونام حداقل 4 بازی فرصت دارد که دوباره جایگاهش روی نیمکت استقلال را تقویت کند.
تقویم فشرده استقلال در ۲ هفته
۲۶ شهریور: استقلال - الغرافه
۳۰ شهریور: نساجی - استقلال
۴ مهر: استقلال - پرسپولیس
۹ مهر: السد - استقلال
ارسال به دوستان
توضیحات مهم فرمانده کل سپاه درباره نحوه گرفتن انتقام خون شهید هنیه از رژیم صهیونیستیپ
خونخواهی متفاوت
گروه سیاسی: فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بار دیگر و اینبار در کنگره ملی 2 هزار شهید استان کهگیلویه و بویراحمد برای رژیم صهیونیستی خط و نشان کشید و به آنها گوشزد کرد «نمیتوانند بگریزند و درسهای بزرگی خواهند آموخت که دیگر با دم شیر بازی نکنند». سخنان فرمانده کل سپاه که پیشتر نیز وعده خونخواهی ترور شهید اسماعیل هنیه را به صهیونیستها و حامیانشان داده بود، نکات خاصی داشت که باعث شد مورد توجه رسانهها قرار بگیرد. سرلشکر سلامی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «ما مطمئن هستیم به فضل الهی این داستان را تمام خواهیم کرد».
سردار حسین سلامی در همین رابطه با اشاره به مساله فلسطین گفت: دشمنان ما افسرده و منزوی و منفور در جهان هستند. این آمریکاییها که به اسرائیل سلاح میدهند که خانواده فلسطینیها را زیر برج دفن کنند خودشان به تدریج در حال دفن شدن در قبرستان تاریخ هستند و فلسطین در حال رشد است.
وی همچنین بیان کرد: امروز هویت فلسطین در قلب دانشگاهها و خیابانهای کشورهای جهان دیده میشود اما دشمنان مسلمان افسرده هستند و در کنار مدیترانه محاصره شدهاند.
سلامی افزود: کابوس انتقام ایران آنها را شب و روز میلرزاند. آنها نمیتوانند به این شکل به حیات سیاسی خود ادامه دهند. نشانههای پایان سیاسی آنها را میبینیم. دشمن امروز آشفته است. شبها هزاران نفر در سرزمینهای اشغالی علیه دولتشان قیام میکنند و جنگ به سرزمینهای اشغالی کشیده شده و راه نجاتی نیست.
فرمانده کل سپاه اظهار کرد: دشمنان هر لحظه منتظرند و طعم تلخ انتقام و نتیجه شرارتهایشان را خواهند چشید؛ کی، کجا و چگونه، حتما متفاوت عمل خواهیم کرد. این معما زمانی برای همه حل خواهد شد. نباید فکر کنند میزنند و میگریزند؛ میخورند و نمیتوانند بگریزند و درسهای بزرگی خواهند آموخت.
* دلهره در تلآویو
وعده انتقام ایران از رژیم صهیونیستی از همان ساعات اولیه انتشار خبر ترور و شهادت اسماعیل هنیه در تهران در پیام مقام معظم رهبری به وضوح اعلام شد و جهان نیز آن را جدی گرفت. ایالات متحده به سرعت ناوگان خود را در منطقه تقویت کرد و آمد و شد پروازهای جنگی به تلآویو شدت یافت.
پس از حمله بامداد 26 فروردین امسال که از آن به عنوان عملیات «وعده صادق» یاد میشود، همه دنیا برق موشکهای کشورمان را در آسمان خاورمیانه دید و اصابت بالستیکهای ایرانی به پایگاه فوقحساس نواتیم، برتری تکنولوژی نظامی ایران را به جهانیان ثابت کرد. از همین روست که وعده خونخواهی و انتقام شهادت اسماعیل هنیه از اسرائیل تا این حد رژیم صهیونیستی و حامیانش را ترسانده و طولانی شدن زمان این انتقام، آنها را در سردرگمی عجیبی قرار داده است.
از زمان شهادت هنیه تاکنون که قریب یک ماه و 10 روز میگذرد، رژیم صهیونیستی دچار التهابات درونی بسیاری شده است. آنها که تا همین چند سال پیش قصد داشتند با سیاست هزار ضربه چاقو ایران را از پا بیندازند، اکنون بیش از 11 ماه است که هر روز ضربات متعددی را از محور مقاومت دریافت میکنند و حلقه محاصرهای را که نخستوزیر این رژیم جعلی نیز به آن اذعان کرده بیش از گذشته به دور خود احساس میکنند.
سردرگمی صهیونیستها تا آنجا پیش رفته است که هرگونه عملیات خودجوش مردم مسلمان منطقه علیه خود را از جانب ایران تفسیر میکنند. دو روز پیش که یک راننده کامیون اردنی روی پل موسوم به ملک حسین یا النبی در گذرگاه مرزی الکرامه با فلسطین اشغالی، از کامیون خود پیاده شد و با 3 شلیک کلت کمری از فاصله صفر، ۳ افسر اسرائیلی پاسگاه مرزی را به هلاکت رساند، نتانیاهو گفت که اسرائیل در محاصره «ایدئولوژی آدمکشی» است که «محور شرارت ایران» آن را اشاعه میدهد.
* کابوس انتقام رهایشان نمیکند
درست از روز شهادت اسماعیل هنیه در تهران، کابوس حمله ایران به اسرائیل روزها و هفتههاست که صهیونیستها را رها نمیکند. در تمام این مدت هرگاه سخن از رویارویی با اسرائیل پیش آمد، از مسؤولان سیاسی گرفته تا نظامیان ارشد کشورمان، هیچ صدایی در ایران شنیده نشد، مگر آنکه وعده انتقام در آن گنجانده شده باشد.
چند روز پیش نیز سردار محمدرضا نقدی، معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همین رابطه گفته بود: «انتقام خون شهید اسماعیل هنیه قطعی است و بارها گفته شده است و هیچ شکی در آن نیست ولی در موقع خودش باید انجام شود که اثر بیشتری داشته باشد». وی همچنین تاکید کرده بود: «مردم خبرهای خوبی را از انتقام میشنوند، به دوستان در اصفهان گفتم که گزهایشان را آماده کنند!»
پیشتر جانشین وزیر دفاع کشورمان هم با اشاره به انتقام خون شهید هنیه اظهار کرده بود: «فعلا رژیم صهیونیستی باید در اضطراب روانی و هراس ناشی از زمان انتقام بماند اما آنچه مسلم است اینکه ضربه و برخورد مناسب غیرقابل پیشبینی خواهد بود».
سخنان مقامات ایران و خصوصا نظامیها که قبلا طعم موشکهایشان را به رژیم صهیونیستی چشاندهاند، همواره با کنایهها و اشاراتی همراه است که باعث شده تحلیلگران رسانههای متعدد جهانی برای رمزگشایی از این سخنان به تکاپو بیفتند. به عنوان نمونه بعد از آنکه علیمحمد نائینی سخنگوی سپاه گفت پاسخ ایران به عملیات ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران ممکن است زمانبر و طولانی باشد طرح این اظهارات بازتابهای نسبتا گستردهای در خبرگزاریهای خارجی یافت. چنانکه خبرگزاری رویترز انگلیس نوشته بود: سخنگوی سپاه گفت انتظار برای تلافی ایران علیه اسرائیل ممکن است طولانی باشد.
خبرگزاری بلومبرگ آمریکا هم آورده بود: ایران گفت که پاسخش به قتل یکی از رهبران حماس در تهران ممکن است طولانی باشد و این نشان میدهد جمهوری اسلامی در انتقامجویی مورد انتظار که ترس از جنگ منطقهای در خاورمیانه را برانگیخـته است، عجله نخواهد کرد. علیمحمد نائینی سخنـگوی سپاه گفت: زمان به نفع ماست و ممکن است دوره انتظار برای این پاسخ طولانی شود.
پایگاه خبری اورشلیمپست اسرائیل هم نوشته بود: سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت که انتقامجویی ایران از اسرائیل در «زمان مناسب» انجام خواهد شد. دریادار علی فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیهای نوشت: ایران در زمان و مکان مناسب به اسرائیل پاسخ خواهد داد. فدوی افزود: اسرائیل با ترور هنیه، رهبر سابق حماس که در تهران شهید شد، جنایت بزرگی مرتکب شد و به شدت بیشتر از دفعه قبل مجازات خواهد شد.
خبرگزاری شینهوای چین هم به نقل از سخنگوی سپاه تیتر زده بود که انتقام ایران در قتل هنیه زمان میبرد: «علیمحمد نائینی، سخنگوی سپاه پاسداران، روز سهشنبه گفت زمان انتظار برای انتقامجویی از سوی ایران برای ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس میتواند طولانی باشد».
خبرگزاری العربیه عربستان هم در پوشش این خبر گزارش داده بود: ایران میگوید انتقام از اسرائیل برای قتل هنیه ممکن است زمان ببرد. سخنگوی سپاه روز سهشنبه گفت که انتقامجویی وعده داده شده ایران علیه اسرائیل برای قتل اسماعیل هنیه رهبر حماس در تهران در ماه گذشته ممکن است زمانبر باشد. علیمحمد نائینی گفت: زمان به نفع ماست و ممکن است دوره انتظار طولانی باشد.
* کی، کجا و چگونه؟
در حالی که تاکنون تهران بدون شلیک حتی یک گلوله، فشار روانی عظیمی را به صهیونیستها وارد کرده است، از سمت بزرگترین حامی صهیونیستها یعنی آمریکا نیز خبر میرسد که ســـردرگمی صهیونیستها به آنها تسری یافته است. در همین باره یک رسانه عبری فاش کرد که اخیرا واشنگتن پیامهایی را به مسؤولان رژیم صهیونیستی داده و تاکید کرده است که ناوهای هواپیمابر آمریکا نمیتوانند تا ابد در منطقه بمانند. کانال ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی فاش کرد مسؤولان آمریکایی به همتایان اسرائیلی خود نگرانیها نسبت به ادامه جنگ در نوار غزه و گسترش آن در لبنان و کرانه باختری و آمادگی برای پاسخ ایران به ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس را ابراز کردهاند. طبق گزارش این کانال، مسؤولانی در واشنگتن به رهبران رژیم صهیونیستی گفتهاند که ناوهای هواپیمابر آمریکا نمیتوانند برای همیشه در دفاع از اسرائیل در منطقه باقی بمانند.
به نظر میرسد اثرات جنگ روانی که اکنون از سوی مسؤولان و خصوصا فرماندهان ارشد نظامی کشورمان به راه افتاده، کمتر از رویارویی سخت با اسرائیل نیست و میتوانیم اثرات این جنگ روانی را در آشفتگی داخلی و تظاهرات چند صد هزار نفری صهیونیستها در شهرهای بزرگ این رژیم شاهد باشیم. نهایتا همه میدانند که ایران در انجام عملیات «وعده صادق 2» جدی است و به قول فرمانده سپاه، به فضل الهی این داستان را تمام خواهیم کرد.
«کی، کجا و چگونه» سوالاتی بودند که سردار سلامی درباره نحوه پاسخ سخت ایران به اسرائیل بیان کرد اما خود او در ادامه صحبتهایش گفت: «حتما متفاوت عمل خواهیم کرد و این معما زمانی برای همه حل خواهد شد».
******
صهیونیستها عملیات شهید ماهر الجازی را زنگ خطر آغاز انتفاضه سوم میدانند
قویتر از زرادخانه اسرائیل
عملیات استشهادی روز یکشنبه شهید ماهر ذیاب حسین الجازی روی پل موسوم به النبی یا ملک حسین در گذرگاه مرزی الکرامه که منجر به هلاکت ۳ نظامی صهیونیست شد شکست جدیدی برای دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی به حساب میآید. وی که با کامیون خود به مرز با سرزمینهای اشغالی رفته بود، توانست تنها با یک سلاح کمری و شلیک ۳ گلوله تهدید بزرگی را متوجه موجودیت رژیم صهیونیستی کند. بحران ایجادشده برای رژیم صهیونیستی تنها به هلاکت ۳ نظامی خود با شلیک تنها ۳ گلوله ختم نمیشود بلکه مساله تنش فزایندهای است که از پیش به دست خود صهیونیستها ایجاد شده است.
در همین حال سخنگوی گردانهای قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس با ارسال پیامهایی در کانال تلگرامی خود نسبت به عملیات ضدصهیونیستی «الکرامه» واکنش نشان داد و گفت: هفت تیر قهرمان اردنی از ارتشهای پرشمار و زرادخانههای نظامی مملو از سلاح در یاری مسجدالاقصی و ملت ما اثرگذارتر بود. ابوعمیده در ادامه افزود که این عملیات نشانگر وجدان امت ما، اهداف توفان الاقصی و کابوسی است که از سمت قهرمانان امت ما در انتظار رژیم صهیونیستی است. سخنان ابوعبیده درباره سلاح کمری شهید ماهر الجازی در اصل واکنشی به خیانت، سکوت و سازش برخی حکومتهای عربی منطقه در قبال جنایات رژیم صهیونیستی است که خشم امت اسلامی و ملتهای مسلمان این کشورها را به همراه داشته است؛ آتش خشمی که روز یکشنبه روی پل النبی دامنگیر ارتش رژیم صهیونیستی شد و آنها را مجبور به بستن تمامی گذرگاههای مرزی خود با اردن کرد. جنبش حماس نیز به عملیات ضدصهیونیستی در گذرگاه الکرامه میان اردن و فلسطین اشغالی واکنش نشان داد و در پیامی اعلام کرد عملیات الکرامه تاکیدی بر مخالفت ملتهای عرب با رژیم اشغالگر و جنایات آن است.
صحبتهای فرماندهان مقاومت با پیوست واکنش ملت اردن در فضای مجازی، همچنین جشن و سرور آنها در خیابانهای این کشور همراه بود. این مساله نشاندهنده گسترش ایده مقاومت و مبارزه با رژیم صهیونیستی با رژیم اشغالگر قدس است که پس از کرانه باختری رود اردن هماکنون به داخل کشور اردن نیز گسترش یافته است. با توجه به این مساله که بسیاری از ساکنان اردن فلسطینیتبار و از ریشه آوارگان ناحیه کرانه باختری و سرزمینهای اشغالی فلسطین هستند این وضعیت زنگ هشدار جدی و خطرناک برای موجودیت رژیم صهیونیستی در کرانه باختری به حساب میآید. دولت اردن از نخستین دولتهای عربی بود که به سازش با رژیم اسرائیل تن داد و موجودیت آن را به رسمیت شناخت اما هماکنون ملت اردن این سازش خیانتکارانه را به چالش کشیدهاند.
عملیات الکرامه تنها شکست امنیتی رژیم صهیونیستی در چند هفته گذشته نبود و با توجه به شرایط پیشآمده، برای آنها آخرین شکست نیز نخواهد بود. پیش از این عملیات استشهادی دیگری درون سرزمینهای اشغالی به هلاکت ۳ پلیس صهیونیست در منطقه الخلیل منجر شده بود. از طرفی پیدا شدن جسد 6 اسیر اسرائیلی دیگر در تونلهای نوار غزه که مسؤولیت مرگ آنها از نظر مخالفان نتانیاهو و رسانههای داخلی رژیم بر گردن دولت رژیم صهیونیستی است شرایط را به اوج بحران نزدیک کرده است. اعتراضات منظم هفتگی و روزانه علیه کابینه افراطی نتانیاهو که مانع اصلی توافق آتشبس به حساب میآیند و تحرکات ارتش اشغالگر در کرانه باختری برای سرکوب مبارزان جوان مقاومت اسلامی فلسطین در کرانه باختری در هفتههای گذشته، شرایط را به سوی تنش بیشتر کشانده و رژیم اسرائیل را با چالشهای جدیدی روبهرو کرده است.
* وجدان بیدار امت اسلامی
خشم فزاینده ملتهای عرب و مسلمان منطقه بویژه در کشور اردن از جنایات رژیم اسرائیل بیشتر از اینکه برای دولتهای سازشکار آنها چالش ایجاد کند، برای دولت اسرائیل خطری موجودیتی به حساب میآید. شکست پروپاگاندای رسانهای رژیم صهیونیستی در مقابل افکار عمومی کشورهای مصر و اردن که از نخستین دولتهای سازشکار منطقه به حساب میآیند از جمله دستاوردهای توفان الاقصی به حساب میآید. تا پیش از این طرح موسوم به آبراهام در دستور کار آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار داشت و حتی چند دولت مسلمان منطقه مانند امارات و بحرین نیز تن به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی داده بودند و کشورهایی نظیر عربستان سعودی نیز در صف سازش با رژیم اسرائیل قرار داشتند اما هماکنون و پس از جنایات یک سال گذشته ارتش اسرائیل در نوار غزه، همچنین هتک حرمتهای متعدد صهیونیستهای افراطی در کرانه باختری، وجدان خفته امت اسلامی بیدار شده است و مساله فلسطین به صدر مسائل جهان اسلام بازگشته است. همین شرایط نیز واکنش و احساس خطر مقامات صهیونیستی را به همراه داشته و آنها تلاش کردند حمله گذرگاه الکرامه را تروریستی خطاب کنند تا از فشار ایجادشده در اطراف خود خارج شوند؛ اقدامی که نفوذ چندانی در جامعه اردن نداشته و حتی مردم اردن را در حمایت خود با برپایی جشن و سرور در واکنش به عملیات الکرامه مصممتر کرد.
* سایه انتفاضه سوم بر کرانه باختری
عملیات روز یکشنبه شهید ماهر الجازی زنگ خطر جدی برای امنیت اسرائیلیها در مرز اردن و کرانه باختری بود. آنها که تا پیش از این در جبهه شمال و در مرز با لبنان، همچنین در مرز سوریه و مصر درگیر جنگ و خونریزی بودند اکنون مجبور به بستن تنها گذرگاههای زمینی سرزمینهای اشغالی با یک کشور همسایه شدهاند. این اقدام نشان از ترس مقامات صهیونیست از گسترش ناامنی و ایجاد یک جبهه جدید از ناامنی برای شهرکنشینان صهیونیست است. اقدام ماهر الجازی که خود یک بازنشسته ارتش اردن بود، شکست امنیتی جدیدی برای دستگاههای امنیتی رژیم بود که تا پیش از این نیز توانایی مقابله با قاچاق سلاح از مرزهای اردن به کرانه باختری را نداشتند. پس از این نیز احتمال تکرار عملیاتهای مشابه از سوی فلسطینیتباران ساکن اردن و حتی آغاز انتفاضه سوم وجود دارد که ارتش و نیروهای امنیتی سرکوبگر اسرائیل را با چالش جدی مواجه میکند.
اخیرا شبکه 12 رژیم صهیونیستی طی گزارشی مدعی انتقاد شدید ارتش این رژیم علیه پلیس اسرائیل شد. این انتقاد به دلیل عدم جلوگیری پلیس رژیم از اقدامات صهیونیستهای افراطی در کرانه باختری علیه فلسطینیهاست. این انتقاد در اصل انتقاد از ایتمار بنگویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی است که مسؤولیت کنترل پلیس را بر عهده دارد و خود او نیز تلاش بسیاری در کشاندن جنگ غزه به کرانه باختری دارد. «ایتمار بنگویر» وزیر فاشیست امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بعد از این عملیات استشهادی در مرز اردن و کرانه باختری گفت: جنگی که ما به راه انداختهایم تنها علیه غزه و حزبالله نیست، بلکه علیه کرانه باختری نیز است. من هفته گذشته از نخستوزیر خواستم اهداف جنگی را به پیروزی در کرانه باختری هم گسترش دهد و من برای رسیدن به این هدف همچنان به جنگ ادامه خواهم داد. این سخنان بنگویر و اقدامات او در هتک حرمت مسجدالاقصی، همچنین تحریک صهیونیستهای افراطی و باز گذاشتن دست آنها در جنایت علیه ساکنان کرانه باختری احتمال وقوع انتفاضه سوم را به همراه دارد. پیرو همین مواضع رسانههای رژیم و مخالفان دولت نتانیاهو، بنگویر و اسموتریچ را عامل تحریک فلسطینیان کرانه برای شروع انتفاضه سوم در شرایط فعلی معرفی کردند. آنها پیشبینی میکنند که نزدیکی تعطیلات مذهبی یهودیان در ماه آینده و تلاشهای وزرای افراطی کابینه صهیونیستی در انجام اقدامات تحریکآمیز در کرانه باختری و هتک حرمت مسجدالاقصی احتمال وقوع انتفاضه را بشدت بالا برده است؛ اقدامی که با توجه به وضعیت بحرانی رژیم در جبهه شمال، همچنین به نتیجه نرسیدن مذاکرات آتشبس غزه و به دنبال آن افزایش اعتراضات چند صدهزارنفری علیه نتانیاهو میتواند تهدیدی جدی برای موجودیت اسرائیل باشد.
***
سانسور مشترک اردن و اسرائیل
منابع اردنی افشا کردند عملیات روز یکشنبه شهید ماهر الجازی نخستین اقدام ضد اسرائیلی اردنیها علیه رژیم صهیونیستی از زمان توفان الاقصی نبوده است. منابع ناشناس اردنی در گفتوگو با خبرگزاری شهاب فلسطین از بازداشت حدود 100 نفر از شهروندان اردنی از ابتدای توفان الاقصی خبر دادند. این افراد که قصد عملیات ضدصهیونیستی داشتند توسط ارتش و نیروهای امنیتی اردن بازداشت شدهاند و اخبار آنها با همکاری مشترک رژیم صهیونیستی و دولت اردن سانسور شده است. این اقدامات به دلیل جلوگیری از تحریک جوانان اردن به انجام عملیاتهای ضدصهیونیستی مشابه علیه اسرائیل و با همکاری و همدستی رژیم صهیونیستی رخ داده است. طبق این گزارش برخی از این گروهها که شامل جوانان اردنی است، آزاد شدهاند تا منجر به تحریک و حساسیت قبایل اردنی، جوانان و افکار عمومی این کشور نشود.
ارسال به دوستان
یادداشت
دوگانه امنیت ملی و بشردوستی!
حامد سرلکی: تصویر هجوم شهروندان افغانستانی برای خروج از کشور خود و پرونده نیمهباز چرایی حضور و خروج نیروهای آمریکایی از این کشور شبیه یک داستان ادامهدار و البته با انتهایی باز شده است(!) به نوعی سیل جمعیتی افغانها در کشور همسایه خود، برای ایرانیان (چه در بخش سیاستگذاران و چه در توده جامعه) در همان بدو امر یک «چه باید کرد؟» بزرگ را ایجاد کرد. شاید وضعیت مشابه شرایط فعلی به آغاز تجاوز نیروهای ائتلاف غرب به افغاستان بازمیگردد که موج نخستین و البته قابلتوجهی را به سمت مرزهای غربی این کشور روانه کرد. بسیاری از نسلهای امروز اتباع قانونی افغان در ایران حاصل کوچ والدینشان در برهه زمانی مذکور هستند اما این بار با حضور طالبان در قدرت، داستان کمی متفاوتتر بوده و سیل جمعیت بدون ضابطه و غیرقانونی در کشور (بویژه در برخی مناطق خاص) به یک مشکل امنیتی، اجتماعی و حتی اقتصادی تبدیل شده است. به طور قطع ریشه بسیاری از مشکلات کارکردی در قبال ورود و حتی اخراج اتباع بیگانه افغانستانی از ایران، نامشخص بودن قوانین مهاجرتی کشور است. حال آنکه تنها در یک نمونه کوچک، تعلل در تصویب تاسیس «سازمان ملی مهاجرت» با فرصتسوزیهای مکرر تا امروز ادامه داشته است؛ موضوعی که از اواخر دولت دوازدهم آغاز شد و تا امروز نیز به طول انجامیده است؛ مسالهای که بر اساس متن بارگذاریشده در تارنمای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی به «لغو قانون تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی (ماده ۴۱)، تأکید مجدد بر سیاست بازگشت (ماده ۱۷) و مجرمانگاری ایرانیانی که برای اتباع خارجی خانه و ماشین و اموال منقول و غیرمنقول میخرند و مجرمانگاری مهاجران در وضعیتهای مختلف از مواد قانون مطرحشده در مجلس شورای اسلامی»1 انجامید. اما این تمام ماجرا نیست، شاید در وهله اول مساله ازدواج یا موالید اتباع بیگانه در کشور با تلاش هرچند دیرهنگام دولتها و مجالس وقت تا حدودی مرتفع شده است اما اساسا در جنبههای بازدارندگی و تقویت امنیت مرزهای شرق کشور یا نحوه شناسایی و برخورد با اتباع بیگانه، دستورالعمل، قانون و آییننامه جامعی وجود ندارد.
با این حال با اعلام رسمی وزیر کشور، اولویت اصلی این وزارتخانه سازماندهی اتباع و اخراج مهاجران افغانستانی غیرقانونی از کشور است.
اساسا رویههای در پیشگرفته شده در قبال اتباع غیرقانونی افغانستانی منافاتی با حس بشردوستی ایرانیان نداشته است. تجربه تاریخی ما نشان میدهد چه در مبارزه مجاهدان افغان با نیروهای شوروی کمونیستی، چه در تجاوز نظامی دولتهای غرب به خاک افغانستان و چه در فقره «بازگشت طالبان»، دولت و ملت ایران در کنار مردم بیدفاع افغانستان ایستادند، کمااینکه این تجربه انسانی در قبال بسیاری دیگر از کشورهای منطقه نیز اثبات شده است اما وقتی به کُنه حضور اتباع غیرقانونی ورود میکنیم با پدیده رهاشدگی و نامشخص بودن فعالیتهای این دست شهروندان افغانستانی روبهرو میشویم. به نوعی بر اساس بدیهیات مسائل امنیتی، در صورت نامشخص بودن ورود و خروج اتباع یا شناسایی و قاعدهگذاری برای فعالیتهای آنان، مساله شناسایی یا فرضا برخوردهای قضایی با اعمال مجرمانه آنان نیز به حداقل وضعیت خود تقلیل خواهد یافت با این وجود اگرچه نمیتوان از افزایش اعمال مجرمانه این دست اتباع افغانستانی چشمپوشی کرد اما نباید از این حقیقت آشکار نیز گذشت که بسیاری از رسانههای فارسیزبان معاند با تکرار سناریوی «بحرانزایی برای ایرانیان و ناامن جلوه دادن وضعیت کشور» سعی دارند میزان خشونت، تعداد جرائم و بازبینی اخبار مربوط به آن را تا بالاترین سطح خود بازنمایی کنند. به نوعی سیاستگذاران نظام جمهوری اسلامی بر مساله کنترل ورود اتباع، همچنین برخورد قاطع با اتباع غیرقانونی ورود کرده و بسیاری از اقدامات در دست اجراست اما اساسا این موضوع تنها به یک رابطه دوطرفه میان دولت و ملت بازگشته و نسبت آن با دیگران غیرمعقول و بیربط است.
با وجود تمام اقدامات رسانهای صورت گرفته باید خاطرنشان کرد در قبال سیاستورزیهای مناسب مهاجرتی باید برخی نمونههای موفق سالهای اخیر در برخورد با اتباع غیرقانونی یا نظاممندسازی مساله مهاجرت را در میان دیگر دولتها استخراج کرد. در برخی موارد سیل جنگزدگان منطقه غرب آسیا به کشوری چون ترکیه و سپس خاک اروپا نشان میدهد برخی دولتها توانستهاند تراز مشخصی از قانونمندتر کردن ورود و خروج اتباع در کشور خود را پیاده کنند. اهمیت این بحث از آنجا نشأت گرفته که بحرانهای امنیتی آتی ناشی از حضور جریانهای خاص مذهبی در کشور که ریشه در باورهای برخی اقوام افغانستانی دارد، با قانونمندسازی و به نوعی با اخراج آنان تا حدود زیادی برطرف میشود. این در حالی است که استفاده آنان از سرمایه ملی و بسیاری از کالاهای دارای یارانه دولتی آن هم در مناطق کمبرخوردار (با توجه به حضور بیشتر افغانها در حاشیه شهرهای بزرگ)، به بحرانی جدی در حوزه «امنیت غذایی» بدل خواهد شد. این در حالی است که بر اساس بسیاری از پایشهای صورت گرفته توسط موسسات یا مراکز دولتی و مردمنهاد، عموم ایرانیان نسبت به حضور اتباع غیرقانونی افغانستانی در وضعیت نارضایتی مطلق قرار داشته و این موضوع جزو آن دسته از مصادیقی است که تمام گرایشهای قومی، مذهبی، سیاسی و... نسبت به آن متفقالقول هستند، لذا اصل اقدام موازی و همزمان در «اخراج اتباع غیرقانونی افغانستانی» و «تشدید نظارتها (که در گرو قانونگذاری جدیتر است)»، باید به عنوان یک «مطالبه عمومی» ارزیابی و در نهایت در دستور کار نهادهای مرتبط قرار گیرد.
-------------------------------
پینوشت
1- چکیده مصوبه
ارسال به دوستان
تحلیلی بر معنا و مفهوم حکمرانی قانونمند فضای مجازی
«حکمرانی قانونمند» چه چیزی نیست؟
حسین زیبنده: چندی پیش رهبر معظم انقلاب در نخستین دیدار اعضای هیات دولت چهاردهم اصطلاحی را برای حکمرانی فضای مجازی به کار بردند که نه امروز، بلکه مدتهاست ادراکهای مختلف و چهبسا نادرستی توسط گروههای گوناگون نسبت به آن وجود دارد. اگرچه اصطلاح «حکمرانی قانونمند» جدید بود و ایشان آن را در مقابل رهابودگی و ولنگاری فضای مجازی مطرح کردند اما بنا بر تصریح ایشان، مفهوم و منظور از این اصطلاح همانی است که ایشان بارها در سخنرانیهایشان به آن اشاره کردهاند. گلایه ایشان از فهم نادرست این دغدغه نشان از آن دارد که لازم است این مفهوم بهدرستی و با دقت شرح و بسط یابد تا اجحافی در حق آن صورت نگیرد. برای آنکه بدانیم پیرنگ و اصل و اساس حکمرانی قانونمند چیست بهتر است ابتدا بر اساس قاعده تعرف الاشیا باضدادها، درباره این صحبت کنیم که «حکمرانی قانونمند» چه چیزی نیست؟
اولین انگاره نادرست نسبت به حکمرانی قانونمند، «تهدیدانگاری فضای مجازی» است. نگاه رهبر معظم انقلاب به فضای مجازی نگاهی توأمان از فرصتها و تهدیدهاست.1 این را میتوان از بیانات صریح ایشان و البته اقدامات معظمله در توجه به توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور از دهه 70 یا تشکیل شورای عالی فضای مجازی و ماموریتهای تفویض شده بدین شورا دریافت، بنابراین منظور ایشان از قانونمند بودن حکمرانی، ایجاد محدودیت و نگاه تهدیدآمیز به فضای مجازی نیست. برخی به ظاهر روشنفکر، بیانات رهبری درباره لزوم مدیریت فضای مجازی و حکمرانی قانونمند را تعبیر به نگاه محدود و تهدیدمحور ایشان میکنند که با نص صریح فرمایشاتشان متناقض است.2
دومین انگاره نادرست نسبت به حکمرانی قانونمند، «خالصسازی فضای مجازی» است؛ انگارهای که اتفاقا برخی با دغدغههای دینی و انقلابی سعی در نسبت دادن آن به مقام معظم رهبری دارند و منظور ایشان از مدیریت فضای مجازی را مساوی راهکارهایی همچون فیلترینگ حداکثری سکوهای خارجی یا محدودیتهای نسبتا سختگیرانه سیاسی، اجتماعی و عقیدتی در سکوهای داخلی تعبیر میکنند، در حالی که آنچه از حکمرانی قانونمند فهمیده میشود اگرچه حتما حد و حدود و خط قرمزهایی را شامل میشود اما درواقع این اصطلاح هم محدودیتها و خط قرمزها را مشخص و هم امکانات و ظرفیتهای بینهایت فضای مجازی را تعیین میکند.
سومین انگاره نادرست نسبت به حکمرانی قانونمند، «مواجهه صرفا قانونی با فضای مجازی» است. اگرچه تصویب قوانین حتما بخشی از حکمرانی قانونمند را شامل میشود اما به نظر آنچه مطلوب و مقصود مقام معظم رهبری است صرفا قانون به معنای متعارفی که مجلس شورای اسلامی تصویب میکند نیست. دکترینها، سیاستهای کلی، سیاستهای بخشی و مقررات سلسلهمراتبی قاعدهگذاریای است که در سیاستهای کلی نظام قانونگذاری نیز به آن اشاره شده است، بنابراین برای حکمرانی قانونمند لازم است نظامی یکپارچه از هرم قاعدهگذاری در حوزه فضای مجازی دنبال شود و صرفا به ارائه طرح و لایحه به مجلس بسنده نشود.
چهارمین انگاره نادرست نسبت به حکمرانی قانونمند، «تمامیتخواهی در حکمرانی فضای مجازی» است. حاکمیتها و دولتها در سالهای اخیر و در مکتبهای جدید مدیریت دولتی بخشی از ظرفیت و قدرت حکمرانی خود را به بخشهای دوم و سوم جامعه و برخی نهادهای بینالمللی واگذار کردهاند. عصر دیجیتال این کاهش ظرفیت را شدیدتر و وخیمتر کرده است، به نحوی که سکوهای بینالمللی به عنوان هوویی برای دولتها به حساب آمده و چالشهایی را برای نظام دولت - ملت ایجاد کرده است و مرزهای ارتباطی، زبانی و فرهنگی را کمرنگتر کرده است. اگر بگوییم حکمرانی در عصر امروز بدون در نظر گرفتن و بازی دادن به بخش خصوصی و شرکتها ناقص و فلج است بیراه نگفتهایم، لذا حکمرانی قانونمند الزاما به این معنا نیست که همه اختیارها دست دولت و حاکمیت است و او است که تعیین میکند چه بشود و چه نشود. به عبارتی حکمرانی قانونمند به معنای حکمرانی سلسلهمراتبی و بازی ندادن سایر بخشهای جامعه نیست. نکته مهمی که باید بدان توجه داشت آن است که نتیجه تحولات عصر فضای مجازی که کاهش تصدیگری دولت را به همراه دارد الزاما رهاسازی نیست. چنین تصوری، خسارات زیاد و جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت و فضا را برای کنشگری رقبا و دشمنان آماده خواهد ساخت. برعکس، چنین تحولاتی مسؤولیت دولت در مقرراتگذاری و تعریف قواعد عمل کنشگران را برجسته میکند. به واسطه انجام چنین مسؤولیتی، دولت اگرچه بخشی از اقتدار و ظرفیت خود را در فضای مجازی از دست میدهد و هرم قدرت در نتیجه شبکهای شدن و افزایش نمایی مشارکت بخش خصوصی، مدنی و کاربران افقیتر میشود اما با این قاعدهگذاری و معماری سازمانی قدرتش چند برابر شده و در عین حال پنهان و نرم میشود.3
پنجمین انگاره نادرست نسبت به حکمرانی قانونمند، «اداره بروکراتیک حوزه فضای مجازی» است. اگرچه در اداره فضای مجازی نیازمند تعیین قوانین و مقررات هستیم اما این به آن معنا نیست که حکمرانی فضای مجازی باید ادارهای بروکراتیک داشته باشد. فضای مجازی با تحولات پرشتابی که دارد نیازمند سازوکارها و رویههای مختص خود در تنظیمگری و قانونگذاری است. انعطاف، بهروز بودن، پاسخگویی به مسائل جدید و... ازجمله الزاماتی است که در حکمرانی این فضا باید مدنظر قرار گیرد، لذا حکمرانی قانونمند را حتی در همان معنای اختصاصی خود (یعنی تصویب قوانین توسط مجلس) نباید با سازوکارهای سنتی و فهم سنتی از قاعدهگذاری و قانونگذاری قرین دانست و لازم است نوآوریهایی در این فرآیند انجام شود. استفاده از دیگر سازوکارهای اداره مانند سازوکارهای بازاری و شبکهای میتواند ناکارآمدیهای سازوکارهای سلسله مراتبی را جبران کند. مهمتر از تنوع استفاده از سازوکارهای حکمرانی، عقلانیتی است که بتواند تعیین کند در هر شرایط چه سازوکار یا ترکیب چه سازوکارهایی از کارآمدی برخوردار بوده و تبعیت بخش خصوصی، مدنی و کاربران را با خود به همراه دارد.۴
بر این اساس، به نظر نگارنده پیرنگ و اساس آنچه در حکمرانی قانونمند مدنظر است «حکمرانی قاعدهمند و نظاممند مبتنی بر اصول، معیارها و قواعد جمهوری اسلامی» است. در واقع مفهوم «حکمرانی قانونمند» رویکرد سومی است که در نقطه اعتدال ۲ رویکرد «ولنگاری فضای مجازی» و «خالصسازی فضای مجازی» قرار دارد. مقام معظم رهبری همانطور که بارها در بیانات صریحشان رویکرد «ولنگاری فضای مجازی» و تفریط در حکمرانی این فضای نوین را مورد نقد قرار دادهاند، از رویکرد «خالصسازی فضای مجازی» و افراط در حکمرانی این فضا و عدم استفاده از فرصتهای داخلی و خارجی آن نهی کردهاند.
این نوع از نظام حکمرانی است که میتواند رفتار بازیگران مختلف را بر اساس معیارها و شاخصهای خود ارزیابی کرده و نقصانها و کاستیها را تشخیص دهد. در مقابل، مدیریت ولنگارانه فضای مجازی دچار نوعی سردرگمی و ابهام در قضاوت و تعیین تکلیف امور مختلف و پاسخگویی به مسائل است که زمینه را برای اعمال سلیقههای شخصی و رفتار و کنش متناقض فراهم میکند که در نهایت کاهش اقتدار و ظرفیت دستگاه حکمرانی را در پی خواهد داشت.
-------------------------------
پینوشت
1- بیانات در اولین جلسه درس خارج فقه در سال تحصیلى جدید 16/6/1395، دیدار اعضای هیات دولت 3/6/1395، دیدار اعضای شورای عالی فضایمجازی 16/6/1394
2- بیانات در دیدار مسؤولان سازمان صداوسیما 15/11/1381، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی فضای مجازی 16/6/1394، بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان همدان 15/4/1383
3- فیروزآبادی، سیدابوالحسن (1399) تحول در عصر فضای مجازی. تهران: دانشگاه امام صادق علیهالسلام
4- میولمن، لوئیس (1402) مدیریت دولتی و فراحکمرانی سلسلهمراتبی، شبکهها و بازارها؛ امکانسنجی طراحی و مدیریت ترکیبهای سبک حکمرانی. ترجمه شهلا سهرابی و غلامرضا سلیمی. تهران: شبنما
ارسال به دوستان
نگاه
جشن بازماندگان هیتلر
حنیف غفاری: پیروزی حزب افراطی «آلترناتیو برای آلمان» در انتخابات ایالتی تورینگن و زاکسن، مترادف با خیز نونازیستها برای فتح سنگر به سنگر ایالات این کشور اروپایی است. انتخابات ایالتی، معمولا انعکاس و بازتابی از نگاه شهروندان و ساکنان آلمانی نسبت به دولت مستقر در برلین و جریانهای سیاسی این کشور است. نتایج انتخابات اخیر در ایالت تورینگن و زاکسن، نشانه شکست سنگین و مفتضحانه ۳ حزب ائتلاف دولت آلمان (سوسیال - دموکرات، سبز و دموکرات آزاد) است. فراتر از آن، حزب آلترناتیو برای آلمان که بسیاری از نونازیستها به صورت غیررسمی طرفدار آن هستند، برای نخستین بار پس از جنگ دوم جهانی، موفق به پیروزی قاطع در یک انتخابات ایالتی شده و پیشبینی میشود این روند طی ماههای آتی در دیگر ایالات ادامه یابد. نکته قابل توجه اینکه حزب دموکرات - مسیحی (حزب متبوع آنگلا مرکل) نیز در انتخابات ایالتی تورینگن نتوانست مانع پیروزی جریان راست افراطی شود. به عبارت بهتر، رویگردانی شهروندان آلمانی از دولت حاکم، به معنای گردش آرای آنها به سوی حزب میانهرو رقیب (دموکرات - مسیحی) نبود. گردش قدرت میان احزاب سنتی، قاعدهای بود که در انتخابات اخیر تورینگن و زاکسن به چالش کشیده شد.
پیام انتخابات اخیر آلمان مشخص است: اروپا به جای حرکت به سوی آینده، بازگشت به قرن بیستم را تجربه میکند. پس از خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی و دردسرهایی که در روند برگزیت شاهد آن بودیم، سران اتحادیه همپیمان شدند با تقویت جریانهای به اصطلاح میانهرو و حکمرانی اقناعکننده، مانع تکرار برگزیت در دیگر کشورها شوند. در این معادله، برلین و پاریس نقش بسزایی ایفا میکنند. فرانسه و آلمان ۲ ستون اصلی اتحادیه اروپایی و منطقه یورو محسوب میشوند و هر تغییر یا تحولی که در معادلات سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی آنها رخ دهد، به صورت مستقیم کل قاره سبز را تحت تاثیر قرار میدهد. اکنون شاهد وقوع ۲ رخداد موازی در فرانسه و آلمان هستیم: در فرانسه، مارین لوپن، رهبر جبهه ملی و همراهانش یارگیری اجتماعی - سیاسی گستردهای صورت داده و به آلترناتیو اصلی دولت مکرون تبدیل شدهاند. مهار جریان راست افراطی کار را به جایی رساند که در انتخابات زودهنگام اخیر، جریان چپ افراطی به رهبری ژان ملانشون ناچار شد حمایت خود را از رقیب خود مکرون (برای جلوگیری از پیروزی جریان راست افراطی) اعلام کند.
بدون شک اگر جبهه ملی فرانسه بر سر کار آید و عنان قدرت را در کاخ الیزه در دست گیرد، زمینهسازی جهت برگزاری همهپرسی خروج از اتحادیه اروپایی را در دستور کار قرار خواهد داد.
در این میان، آلمان مطمئنترین کشور و نقطه ثقل سیاسی اتحادیه اروپایی محسوب میشد. با این حال رویگردانی شهروندان آلمانی از احزاب سنتی سبب شده آنها نسخه خروج از بحرانهای گوناگون اجتماعی و اقتصادی را نه در جابهجایی قدرت میان احزاب دموکرات - مسیحی، سوسیال - دموکرات، سبز و دموکرات آزاد، بلکه در یک انقلاب سیاسی - اجتماعی با محوریت یک حزب ضداروپایی ببینند.
تفسیر نتایج انتخابات آلمان توسط مقامات ارشد اروپا، در نوع خود جالب توجه است. اکثر سران اروپا در قبال نتایج انتخابات ایالتی در تورینگن و زاکسن سکوت کردهاند زیرا با توجه به سیر صعودی آرای احزاب ضداروپایی در آلمان و فرانسه نمیتوان این نتایج را محصول نوعی خیزش احساسی یا تصمیم عجولانه شهروندان این ۲ کشور تلقی کرد. روند بازگشت نونازیستها به قدرت، جایی برای ارائه تحلیلهای کاذب و گمراهکننده برای اروپاییان نگذاشته و آنها ناچارند با نگرانی شاهد محصول عملکرد خود در کشورهایشان باشند. بر همین مبنا، انتخابات ایالتی تورینگن و زاکسن را باید مصداق نوعی ساختارشکنی ارادی از سوی شهروندان آلمانی قلمداد کرد که قطعا قربانی آن، سران کنونی برلین و اتحادیه اروپایی هستند.
اولاف شولتس، صدراعظم آلمان نتایج انتخابات اخیر را تلخ و تاثربرانگیز توصیف کرده اما به نقش خود و ائتلاف جنگطلب حاکم بر برلین در شکلگیری این روند کمترین اشارهای نکرده است. سران اروپا به گونهای نتایج انتخابات را تفسیر میکنند که گویا کمترین نقشی در تغییر مسیر حکمرانی ادعایی اتحادیه اروپایی و ایجاد نفرت در میان شهروندان کشورهای گوناگون این مجموعه ایفا نکردهاند!
زمانی که حزب آلترناتیو برای آلمان در انتخابات پارلمانی سال 2017 به بوندس تاگ (پارلمان آلمان) راه یافت، بسیاری از جامعهشناسان و تحلیلگران مسائل اجتماعی و سیاسی در آلمان نسبت به چرخش افکار عمومی این کشور و بازگشت آنها به میانه قرن بیستم هشدار دادند. با این حال احزاب سنتی تصور میکردند مهار جریان راست افراطی در سایه ائتلافهای مقطعی و تاکتیکهای سیاسی متعارف قابل تحقق خواهد بود. امروز آژیر قرمز در آشیانه ژرمنها به صدا درآمده و خروج از بحران تمامعیار سیاسی - اجتماعی در این کشور عملا ناممکن است. دیگر اهمیتی ندارد که امثال اولاف شولتس، اشتانمایر و حتی آنگلا مرکل، صدراعظم سابق آلمان این واقعیت را چگونه تحریف و تحلیل میکنند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» اهمیت تنظیم واردات با میزان تولید داخل برنج را بررسی کرد
رنج بازار برنج
گروه اقتصادی: میزان تولید برنج در داخل به طور مستقیم با میزان واردات این محصول ارتباط دارد و این موضوع از اهمیت بالایی برای کنترل قیمت این ماده غذایی مهم در سبد تغذیه خانوار ایرانی برخوردار است. در این ارتباط چند نکته کلیدی وجود دارد که باید به آنها توجه ویژه داشت.
1- حفظ امنیت غذایی
تنظیم تولید برنج در کنار واردات، به تأمین امنیت غذایی کشور کمک میکند. افزایش تولید داخلی میتواند وابستگی به واردات را کاهش دهد و در مواقع بحران یا نوسانات بازار، کشور را در برابر کمبود مواد غذایی مقاومتر کند.
2- حمایت از کشاورزان
تعیین میزان تولید و واردات برنج بهگونهای که منجر به حمایت از کشاورزان داخلی شود، ضروری است. اگر تولید داخلی بهخوبی تأمین شود، کشاورزان میتوانند با اطمینان بیشتری به کشت برنج بپردازند و از ضررهای مالی ناشی از واردات بیرویه جلوگیری کنند.
۳- تنظیم بازار
تنظیم دقیق تولید و واردات برنج میتواند به کنترل قیمتها کمک کند. اگر تولید داخلی به اندازه کافی باشد، نیاز به واردات کاهش مییابد و این امر میتواند از افزایش ناگهانی قیمتها جلوگیری کند.
4- کاهش وابستگی به خارج
تنظیم میزان تولید و واردات برنج کمک میکند تا وابستگی به واردات کاهش یابد. این امر نهتنها در راستای خودکفایی اقتصادی قرار دارد، بلکه به تقویت تولید داخلی و ایجاد اشتغال نیز کمک میکند.
۵- مدیریت منابع طبیعی
تولید برنج نیازمند منابع آبی و خاکی است. با تنظیم تولید برنج و متناسبسازی آن با واردات، میتوان از فشار بر منابع طبیعی کاست و بهطور پایدارتری از این منابع بهرهبرداری کرد.
6- توسعه پایدار
تنظیم تولید و واردات برنج به توسعه پایدار کشاورزی کمک میکند. با استفاده از روشهای نوین کشت و مدیریت بهینه، میتوان به افزایش تولید داخلی و کاهش نیاز به واردات دست یافت.
پس تنظیم تولید برنج در داخل کشور باید بهگونهای باشد که با میزان واردات این محصول هماهنگ باشد. این کار نهتنها به تأمین امنیت غذایی و حمایت از کشاورزان کمک میکند، بلکه به توسعه پایدار و مدیریت بهینه منابع طبیعی نیز میانجامد.
* وضعیت تولید برنج در کشور
کشاورزان و تولیدکنندگان برنج اعلام کردهاند در سال جاری تولید این محصول با کاهش ۳۰ درصدی مواجه شده است. آنها بر این باورند که برای تنظیم بازار و جلوگیری از افزایش قیمتها، نیاز به واردات برنج وجود دارد. در مقابل اما برخی دیگر معتقدند در این زمینه کمبودی وجود ندارد و واردات تنها منجر به هدررفت هزینهها خواهد شد. این تناقض در اظهارات، سؤالی جدی را پیش میآورد: آیا واقعا به واردات برنج نیاز داریم یا خیر؟
برنج یکی از مهمترین غلات و منابع غذایی در سطح جهانی است و نیمی از جمعیت دنیا به آن بهعنوان غذای اصلی وابستهاند. ایران سالانه بیش از ۲ میلیون تن برنج تولید میکند که عمده تولید آن در استانهای مازندران و گیلان انجام میشود. فصل تابستان بویژه اکنون که در بازه زمانی شهریورماه و موعد برداشت این محصول استراتژیک هستیم، انواع مختلف برنج ممکن است در نقاط مختلف کشور طی یک تا دو هفته آینده به بازار عرضه شود. بر اساس قانون، برای حمایت از تولید داخل، واردات برنج در این بازه زمانی ممنوع است.
از سویی تغییرات اقلیمی در سالهای اخیر، بویژه در ایران، چالشهای زیادی را به همراه داشته است. بارشهای نامناسب، کمبارشیهای شدید یا بارانهای مردادماه میتواند باعث ورس یا خوابرفتگی برنج شود که این پدیده در برخی موارد به محصولات شالیزاری آسیب میزند و منجر به کاهش میزان برداشت میشود.
علاوه بر این، کشاورزان و کارخانهداران برنج به کاهش سطح زیر کشت به دلیل تغییر کاربریها و دیگر عوامل اشاره میکنند. آنها نگرانند که نبود ذخایر کافی برنج، رکود در بازار و افزایش قیمتها را به همراه داشته باشد. این موضوع نیز نظرات متفاوتی را به دنبال داشته است.
***
سطح زیر کشت و نیاز بازار
رئیس هیات مدیره و دبیر انجمن برنج ایران درباره وضعیت سطح زیر کشت برنج و نیاز به واردات گفت: برداشت برنج تا شهریور و حتی مهر ادامه خواهد داشت. بر اساس اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی، سطح زیر کشت برنج در کشور حدود ۷۰۰ هزار هکتار است.
جمیل علیزادهشایق در گفتوگو با «وطن امروز» افزود: برخلاف پیشبینیها، بارندگیهای خوبی در فروردین و اردیبهشت رخ داد که باعث شد بسیاری از کشاورزانی که قصد کشت برنج نداشتند، به این کار روی آورند. با توجه به پر بودن انبارها و شرایط کیفی و کمی مناسب تولید، دیگر نیازی به واردات برنج نیست. واردات برنج در این شرایط به معنای هدر دادن ارز محدود کشور و ظلم به مردم است، چرا که این منابع باید در موارد ضروریتری هزینه شود.
علیزادهشایق همچنین به وضعیت مناسب سطح زیر کشت اشاره کرد و گفت: به دلیل آفتاب داغ تیر و مرداد، برنجها از نظر کیفی و کمی در شرایط خوبی قرار دارند. با توجه به تابش آفتاب و بارشهای مناسب و افزایش سطح کشت، پیشبینی میشود در سال جاری حداقل ۲ میلیون و ۲۵۰ هزار تن برنج سفید تولید کنیم و احتمالا این میزان حتی بیشتر نیز خواهد بود. اگرچه بارندگیهای مرداد ممکن است موجب خوابیدگی برنج شده باشد اما با چند روز تابش نور خورشید و گرما، برنجها دوباره شاداب میشوند.
* نبود آمار دقیق از تولید برنج
در حالی که برخی بر این باورند تولید برنج در کشور مناسب است، سیدتقی جعفریان، رئیس هیات مدیره کارخانجات تولید برنج در شمال کشور و عضو انجمن تولیدکنندگان و تأمینکنندگان برنج ایران در گفتوگو با «وطن امروز» تأکید کرد که هیچ آمار دقیقی از سطح زیر کشت و میزان تولید برنج در کشور وجود ندارد. وی تصریح کرد: بارها اعلام کردهایم که به آمار دقیق نیاز داریم اما هیچکس اطلاعاتی در این زمینه ارائه نمیدهد. ما مکررا خواستهایم میزان تولید مشخص شود تا واردکنندگان و دولت از وضعیت برنج کشور آگاه باشند اما هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست.
جعفریان همچنین مدعی شد آمار تولید برنج به طور قابل توجهی نادرست است. به گفته او، ارقام اعلام شده از ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تن تا ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تن، هیچکدام صحت ندارد.
وی افزود: هر ساله زمینهای زیر کشت برنج بهتدریج کاهش مییابند و تغییر کاربری داده میشوند. امسال نیز با توجه به شرایط جوی، با کسری محصول مواجه هستیم و مسؤولان باید پاسخگو باشند.
به گفته وی، برنج طارم در سال جاری با کسری حدود ۳۰ درصدی روبهرو است و بر اساس گزارشهای کشاورزان، ۲۰ تا ۳۰ درصد کسری محصول در زمینها وجود دارد. دلایل این کاهش شامل آسیبهای ناشی از شرایط جوی، بارندگیهای نامناسب، استفاده از کود و سموم غیراستاندارد و بذرهای اصلاح نشده است.
جعفریان همچنین اشاره کرد که بسیاری از کشاورزان زمینهای خود را از کشت برنج تغییر کاربری دادهاند و به سمت کشت صیفیجات و مرکبات میروند، زیرا این محصولات درآمد بیشتری نسبت به برنج دارند و در شرایط کمآبی، کشت برنج برای آنها بهصرفه نیست. روند کاهش زمینهای زیر کشت برنج، به طور جدی نیاز به واردات را افزایش میدهد.
***
مقایسه کیفیت برنج ایرانی با برنج وارداتی از هند
برخی معتقدند با واردات میتوان مشکل کمبود و قیمت برنج را کنترل کرد اما در این مسیر باید کیفیت برنج داخلی و وارداتی را هم مد نظر قرار داد.
1- طعم و عطر
برنج ایرانی: برنجهای ایرانی، بویژه نوع طارم و دودی، به خاطر عطر و طعم خاص خود شهرت دارند. این برنجها معمولا معطر و خوشمزه هستند که بسیاری از افراد آنها را ترجیح میدهند.
برنج هندی: برنجهای هندی بویژه انواع باسماتی نیز عطر و طعم خوبی دارند اما ویژگیهای طعمی آنها به طور کلی متفاوت از برنج ایرانی است. باسماتی به خاطر عطر خاصش شناخته شده است ولی برخی افراد ممکن است آن را به اندازه برنج ایرانی دوست نداشته باشند.
2- بافت و پخت
برنج ایرانی: این برنجها معمولا بافتی نرم و لطیف دارند و هنگام پخت بخوبی لعاب میاندازند. برنج ایرانی معمولا با آب کمتر پخته میشود و در نتیجه دانههای آن به هم نمیچسبند.
برنج هندی: برنج باسماتی هندی نیز بافتی نرم و دانهدانه دارد اما ممکن است در برخی موارد بویژه در پخت زیاد چسبنده شود. این برنجها معمولا نیاز به آب بیشتری دارند و زمان پخت آنها ممکن است بیشتر باشد.
۳- ظاهر و دانه
برنج ایرانی: برنج ایرانی معمولا دانههای کوتاهتری دارد و به رنگ سفید و شفاف است. این برنجها از نظر ظاهری جذابیت خاصی دارند.
برنج هندی: برنج باسماتی هندی دانههای بلند و باریکی دارد که پس از پخت به طور خاصی نمایان میشود. این ویژگی باعث میشود در برخی غذاها بویژه پلوی هندی مورد استفاده قرار گیرد.
۴- محتوای نشاسته
برنج ایرانی: محتوای نشاسته در برنج ایرانی معمولا متعادل است و به همین دلیل هنگام پخت بخوبی پخته میشود و طعمی مناسب دارد.
برنج هندی: برنج باسماتی معمولا دارای مقدار بالاتری نشاسته است که میتواند در برخی موارد باعث چسبندگی شود.
۵- تأثیرات محیطی و زراعی
برنج ایرانی: کشت برنج ایرانی به طور عمده در شرایط خاص اقلیمی ایران انجام میشود و این شرایط بر کیفیت و طعم آن تأثیر میگذارد. همچنین روشهای کشت سنتی معمولا در تولید این برنجها به کار میرود.
برنج هندی: برنج هندی نیز تحت شرایط خاص آب و هوایی و با استفاده از تکنیکهای زراعی خاص کشت میشود. برخی تولیدکنندگان هندی از روشهای مدرن برای افزایش بازدهی و کیفیت استفاده میکنند.
***
وضعیت واردات برنج
دبیر انجمن واردکنندگان برنج درباره سطح زیر کشت برنج و نیاز یا عدم نیاز به واردات به «وطن امروز» گفت: اگر به شرایط ساخت و ساز و تغییرات اقلیمی توجه کنیم، سطح زیر کشت برنج در کشور نسبت به سالهای گذشته کاهش نیافته است. با این حال، کشاورزان و تولیدکنندگان برنج در شمال کشور که اعضای انجمن نیز هستند، اعلام میکنند بر اثر بارندگیهای اخیر، حدود ۳۰ درصد از محصولات آسیب دیده و در فصل زراعی جدید، تولید برنج حدود ۳۰ درصد کاهش یافته است. این افراد، کشاورز و کارخانهدار هستند و اطلاعات آنها قابل اعتماد است.
مسیح کشاورز ادامه داد: موضوع مهم این است که براساس مشاهدات میدانی، کشاورزان و کارخانهداران اعلام میکنند برنج شالیهایی که به کارخانه وارد میشود، نسبت به سال گذشته ۳۰ درصد کمتر است. اگر چه ممکن است به اندازه سال قبل شالی برداشت شده باشد اما به دلیل آسیبهایی که به خوشهها وارد شده، ۳۰ درصد از آن قابل فرآوری نیست.
وی همچنین به نبود ذخیره برنج ایرانی در انبارهای کشور اشاره کرد و گفت: در سال ۱۴۰۲، بخش خصوصی به این موضوع ورود کرد تا هم برنج با قیمت مناسب به خریداران برسد و هم کشاورزان دچار ورشکستگی نشوند اما امسال شرایط متفاوت است. هنوز شرکتهای بزرگ برای خرید برنج اقدام نکردهاند، زیرا دولت مشوقهایی که وعده داده بود را ارائه نکرد و این باعث شده شرکتها تمایلی به سرمایهگذاری نداشته باشند.
کشاورز افزود: برداشت و خرید و فروش برنج بهصورت سنتی انجام میشود که این امر نمیتواند به بهبود قیمتها و جلوگیری از رکود کمک کند. قدرت خرید برنج ایرانی کاهش یافته و نیاز است بخش خصوصی، بویژه فروشگاههای زنجیرهای، به این مساله ورود کرده و برنج را خریداری و به بازار عرضه کنند. ما بارها این نظرات را به طور رسمی به دولت اعلام کردهایم.
* چالشهای قانونی واردات برنج
دبیر انجمن واردکنندگان برنج درباره برنج خارجی اظهار داشت: متأسفانه از سال ۱۳۹۰ روندی آغاز شد که دولت مقادیر زیادی برنج وارد و سپس اعلام کرد برای حمایت از تولید داخلی، ممنوعیت واردات را به تصویب رسانده است. این ممنوعیت در حال حاضر نیز در حال اجراست. مشکل اینجاست که اگر سال ۱۴۰۲ این ممنوعیت برقرار شد، به این دلیل بود که سال ۱۴۰۱ حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار تن برنج وارد کشور شد و اگر یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن آن مصرف شده باشد، حدود ۲۰۰ هزار تن به سال ۱۴۰۲ منتقل شده، بنابراین نگرانی خاصی وجود نداشت.
وی درباره میزان واردات در سال جاری گفت: حدود ۴۵۰ هزار تن برنج قبل از شروع ممنوعیت وارد شده و امسال نیز به همین میزان برنج به کشور وارد شده است اما از آنجا که سال گذشته ذخیرهای وجود داشت که بازار را آرام میکرد، در حال حاضر چنین ذخیرهای وجود ندارد. واردکنندگان در ماههای مرداد و شهریور که در نیمه آن هستیم، حتی یک کیلو برنج نیز برای عرضه ندارند و این کمبود در سطح بازار منجر به افزایش قیمت و گرانفروشی خواهد شد.
کشاورز ادامه داد: ممنوعیت واردات برنج به بهانه حمایت از تولید داخلی نه تنها به رونق برنج ایرانی کمک نکرد، بلکه به اقشار آسیبپذیر جامعه که برنج پاکستانی و هندی مصرف میکردند آسیب زد، زیرا اکنون مجبورند برنج ایرانی را با قیمتهای بالاتر خریداری کنند. در شرایطی که بازار خالی است و مردم نمیتوانند برنج ایرانی بخرند، این ممنوعیت منطقی به نظر نمیرسد.
وی افزود: حدود ۶۰ درصد جمعیت، بویژه ۶ دهک پایین، برنج خارجی مصرف میکنند. ممنوعیت واردات در حالی که به نفع تولید داخلی به نظر میرسد، در واقع به ضرر مردم و سطح برنج خارجی که با کمبود مواجه شده است، تمام میشود. اگر دلالها بخشی از برنج ایرانی را خریداری کنند، به دلیل افزایش قیمت برنج خارجی، برنج ایرانی نیز گرانتر خواهد شد و این مساله به رکود برنج ایرانی و ضرر کشاورزان دامن میزند. باید به این واقعیت به طور منطقی نگاه کرد و شعارهایی مانند افزایش تولید برنج نسبت به سال ۱۴۰۰ را بدون مستندات علمی و میدانی نادرست دانست.
* ضرورت ترخیص برنج وارداتی از گمرک برای تنظیم بازار
کشاورز تأکید کرد باید به نظرات تولیدکنندگان، کارخانهداران و مسؤولان مربوط توجه شود. وی گفت: در مقطعی برنج خارجی به کشور وارد شد اما تا پیش از ۳۱ تیرماه از گمرک ترخیص نشده و در آنجا رسوب کرده است. در حالی که هزینههای مربوط به نگهداری، انبارداری و سرمایهگذاری پرداخت شده، این وضعیت آسیبهایی به همراه دارد که به افزایش قیمت تمامشده منجر میشود.
وی پیشنهاد کرد به وزیر جهاد کشاورزی اعلام شود که حداقل بخشی از این برنج باید وارد بازار شود تا به تنظیم آن کمک کند و سپس بررسی شود آیا با توجه به موجودی گمرک، نیازی به واردات بیشتر وجود دارد یا خیر. این اقدام میتواند به دولت، مردم و بازار کمک کند تا از رکود برنج ایرانی و افزایش قیمتها جلوگیری شود.
* تفاهمنامه همکاری بین بخش خصوصی و دولتی برای حمایت از خرید برنج ایرانی
کشاورز درباره حمایتهای دولت توضیح داد: طبق اطلاعات انجمن تولیدکنندگان و تأمینکنندگان برنج ایران، تفاهمنامهای میان دولت و بخش خصوصی به امضا رسید که بر اساس آن، مشارکتکنندگان در طرح خرید برنج ایرانی مشوقهایی دریافت خواهند کرد. این کار به تداوم طرح و ایجاد شرایطی برای رونق و توسعه بازار و همچنین بهبود کیفیت و کمیت برنج ایرانی کمک میکند. وی افزود: تفاهمنامهای با استانداری مازندران منعقد شده و دستورالعمل نحوه مشارکت بخش خصوصی در خرید برنج ایرانی به رؤسای سازمانهای جهاد کشاورزی در ۳ استان شمالی ابلاغ شده است. طبق دستور وزیر جهاد کشاورزی، مشارکتکنندگان در این طرح از مساعدتهایی برای واردات برنج برخوردار خواهند شد.
* تعیین میزان واردات برنج بر اساس وضعیت تولید
کشاورز با تأکید بر اینکه میزان واردات برنج هرساله با توجه به وضعیت تولید مشخص میشود، توضیح داد: «تشویقهایی که به عنوان مشوق واردات برنج به شرکتها ارائه میشد، باید از محل واردات تعیین شده تأمین میشد و این مشوقها قرار نبود به افزایش واردات منجر شوند، بنابراین سازمانهای جهاد کشاورزی در 3 استان شمالی موظف بودند گزارشی از مجموع برنج خریداری شده توسط هر شرکت تهیه و به وزارت جهاد کشاورزی ارسال کنند تا معاونت توسعه بازرگانی این وزارتخانه بر اساس عملکرد شرکتها به آنها مساعدتهایی برای واردات برنج اختصاص دهد». دبیر انجمن تأمینکنندگان برنج ایران با اشاره به اینکه از دیماه سال ۱۴۰۲ تاکنون هیچ گزارشی در این زمینه ارائه نشده، گفت: چند جلسه با مدیران وزارت جهاد کشاورزی برگزار کردهایم و آخرین جلسه در اوایل شهریور با حضور معاون توسعه بازرگانی و مدیران جهاد کشاورزی استانهای شمالی برگزار شد. در این جلسه مصوب شد در اسرع وقت گزارشها ارائه شود اما متأسفانه هنوز پس از ۸ ماه هیچ گزارشی به دست ما نرسیده است.
وی ادامه داد: انجمن تولیدکنندگان و تأمینکنندگان برنج ایران حمایت از تولید داخلی را در اولویت میداند اما بر این باوریم که حمایت از تولید و واردات باید منطقی و با در نظر گرفتن اولویتها باشد. در ابتدای سال ۱۴۰۲، به دعوت وزارت جهاد کشاورزی و استانداران شمالی، شرکتهای عضو انجمن در طرح خرید برنج ایرانی مشارکت کردند. این مشارکت از یک سو مانع رسوب برنج تولید سال ۱۴۰۱ در انبار کشاورزان شد و از سوی دیگر، قیمت برنج ایرانی را تعدیل کرد و آن را به سفره خانوارها بازگرداند. با تصویب و ابلاغ دستورالعمل و مشارکت شرکتهای بزرگ و توانمند که امکان فرآوری و توزیع مستقیم در فروشگاههای زنجیرهای را دارند، بازار برنج ایرانی در ابتدای زمستان سال گذشته با رونق مثبتی مواجه شد.
کشاورز همچنین با اشاره به اینکه تعلل و تأخیر مدیران جهاد کشاورزی در ۳ استان شمالی آسیبهای جدی به بازار برنج کشور زده است و افزود: این تعلل باعث شده شرکتها تمایلی به مشارکت دوباره در طرح خرید برنج ایرانی نداشته باشند و همچنین موجب افزایش قیمت برنج ایرانی میشود. معطل ماندن واردات برنج برای تأمین کسری بازار به بیش از ۵۰ میلیون نفر از جمعیت کشور که در دهکهای کمبرخوردار قرار دارند، آسیب میزند.
ارسال به دوستان
سکوهای گنبد آهنین در جولان اشغالی هدف قرار گرفت
پاسخ محکم حزبالله
جنبش مقاومت اسلامی لبنان اعلام کرد در جدیدترین دور حملات پهپادیاش به مواضع رژیم صهیونیستی، سکوهای سامانه پدافندی گنبد آهنین را در بلندیهای جولان اشغالی هدف قرار داده است. این در حالی است که حزبالله لبنان در فاصله شنبه و یکشنبه گذشته، یک شبانهروز بسیار پرکار را در اجرای عملیاتهای مختلف علیه دشمن پشت سر گذاشت و بیش از ۱۰۰ فروند موشک به سمت شهرکها و پایگاههای اسرائیلی در شمال فلسطین اشغالی شلیک کرد. به گزارش رادیو ارتش اسرائیل، طی 24 ساعت منتهی به عصر یکشنبهگذشته، حزبالله شماری از تاسیسات و ساختمانها را بویژه در کریاتشمونه هدف قرار داد. در نتیجه این حملات، آژیر خطر حمله هوایی به طور مستمر تا پاسی از یکشنبهشب در کریات شمونه و شهرکهای شانیر، کفار یووال، دفنا، گوشیریم، بیت خلیل، معیان باروخ، شعار یاشوف، دان، سدی نحیما، تل حای، عامیر، کفار و بلوم در منطقه الجلیل به صدا درآمد. در بیانیه یکشنبهشب گذشته حزبالله آمده است: «در حمایت از مردم پایدار فلسطین در نوار غزه و پشتیبانی از مقاومت سلحشور و شریف آن و نیز در واکنش به تعرضات دشمن به روستاهای جنوبی بویژه منطقه خربه سلم، مجاهدان مقاومت اسلامی امروز یکشنبه مورخه 2024/9/8 با چندین دسته پهپاد انتحاری به منطقه الزاعوره و سکوهای گنبد آهنین و اماکن استقرار نظامیان دشمن حمله کردند که پهپادها مستقیما به اهداف مورد نظر اصابت کرده و نظامیان دشمن کشته و مجروح شدند». شبکه المنار هم در گزارشی از عبور پهپادهای انتحاری برخاسته از لبنان از موشکهای پدافندی اسرائیلی و ورود آنها به اراضی اشغالی خبر داد که در نتیجه آن آژیرهای هشدار در مناطق اصبع الجلیل و الجلیل شمالی به صدا درآمده و انفجارهایی در منطقه الزاعوره در بلندیهای جولان اشغالی به گوش رسیده است. حزبالله همچنین در بیانیه دیگری از حمله موشکی به پایگاه السماقه در منطقه اشغالی کفرشوبای لبنان خبر داد. حزبالله دیروز هم اعلام کرد در راستای حمایت از مردم مقاوم فلسطین در نوار غزه و پشتیبانی از مقاومت شجاع و شریف آن و در واکنش به تجاوزات رژیم صهیونیستی به شهرکها و روستاهای جنوب لبنان با تعدادی پهپاد انتحاری مقر فرماندهی تیپ گولانی و مقر یگان 621 ایغوز را در پادگان شراغا در شمال عکا هدف قرار داده و و پهپادها به دقت به اهداف اصابت کرده و تلفاتی به دشمن صهیونیستی وارد کرده است. سایت نظامی معیان باروخ، مقر جدید تیپ غرب ارتش رژیم صهیونیستی در پادگان یعرا و همچنین سایت نظامی المرج دیگر اهداف حملات موشکی و توپخانهای روز دوشنبه حزبالله بودند.
* شرط مقاومت برای بازگشت آوارگان صهیونیست
به نظر میرسد شدت گرفتن مجدد حملات مقاومت به مناطق شمالی اراضی اشغالی، پاسخی روشن و محکم به ادعای رسانهای نتانیاهو نخستوزیر و برخی مقامات نظامی رژیم مبنی بر بررسی حمله به خاک لبنان است؛ ادعایی که بیشتر مصرف داخلی داشته و به منظور خروج کابینه رژیم از بحرانهای چندجانبه است.
علی دعموش، نایب رئیس شورای اجرایی حزبالله در واکنش به تهدیدهای مقامات ارشد رژیم صهیونیستی از جمله رئیس ستاد ارتش آن مبنی بر آمادگی برای تهاجم گسترده به لبنان تصریح کرد: «تشدید تجاوزات رژیم صهیونیستی و تهدید به آمادگی برای تحرکات تهاجمی در داخل لبنان، هرگز موضع ما یا معادلات ما را تغییر نخواهد داد و ما را از میدان نبرد بازنخواهد داشت». او بار دیگر تاکید کرد شهرکنشینان صهیونیست هرگز به منازلشان در شمال فلسطین بازنخواهند گشت، مگر در یک صورت و آن، توقف تجاوزات رژیم به نوار غزه است.
* تکذیب ادعای صهیونیستها توسط المیادین
رسانههای غربی به نقل از مقامات رژیم صهیونیستی گزارش دادند بامداد دیروز در حملهای هوایی به شهر مصیاف در حومه شهر حماه در غرب سوریه، یک مرکز تحقیقات شیمیایی را هدف قرار دادهاند. منابع آگاه به شبکه المیادین خبر دادند که هیچ شهید ایرانی یا وابسته به حزبالله در مرکز نظامی سوری هدف قرار گرفته وجود ندارد. این شبکه ضمن دروغ خواندن ادعای صهیونیستها درباره ماهیت این مرکز، اعلام کرد 5 نیروی ارتش سوریه و چند غیرنظامی در تجاوز اسرائیل به شهادت رسیدهاند.
***
رهگیری هواپیمای رژیم صهیونیستی
جنبش مقاومت لبنان بامداد دیروز با موشک زمین به هوا، هواپیمای نظامی رژیم اشغالگر را رهگیری کرد و هدف قرار داد که در نتیجه آن، این پرنده جاسوسی مجبور به ترک آسمان لبنان شد. رژیم صهیونیستی بعد از حمله هوایی بامداد دیروز دوشنبه به مناطقی در سوریه که 16 شهید و 36 زخمی برجا گذاشت، اقدام به انجام حملاتی در جنوب لبنان کرد و طی آن، هواپیماهای رژیم در ارتفاع پایین به پرواز درآمدند. به گزارش شبکه الجزیره به نقل از منابع محلی، هواپیماهای جاسوسی اسرائیل علاوه بر لبنان، در جنین واقع در کرانه باختری و شهرکهای اطراف نیز به پرواز درآمدند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از انتصاب جدید در هیأتمدیره صندوق بازنشستگی صنعت نفت گزارش میدهد
جایزه نفت نفروش!
گروه اقتصادی: وزیر نفت در حکمی سعید خوشرو را به عنوان رئیس هیاترئیسه صندوقهای بازنشستگی، پسانداز و رفاه کارکنان صنعت نفت منصوب کرد. بالاترین جایگاهی که وی قرار داشته امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران بوده است. درست در همان سالهایی که میزان صادرات نفت ایران به حداقل ممکن رسیده بود، او کانال ارتباطی ایران با بازارهای نفتی بود. بنابراین آن بهبود عملکردی که امروز قرار است از او در صندوق بازنشستگی نفت انتظار داشته باشیم باید نشانههایی از آن را در کارنامه او ابتدا بیابیم.
در دورانی که خوشرو معاونت بینالملل شرکت ملی نفت را بر عهده داشته است ایران هیچ تلاشی برای ورود به بازارهای خارجی نکرد، چرا که دیدگاه افرادی مانند او این بود که تحریمها باید رفع شود تا ایران بتواند در صادرات نفت موفق شود. این مساله منجر شد بسیاری از شناورهای نفتی پر از نفت روی آب راکد بمانند و چاههای نفتی ایران نیز دچار آسیب شوند.
* چه تفکراتی مانع افزایش صادرات نفت ایران شد
در واقع در همان سالهایی که زنگنه هدایت وزارت نفت را بر عهده داشت، خبرها حاکی از این بود که در یک مقطع صادرات نفت ایران به صفر رسید. بعد از آن برخی رسانههای حامی وزیر وقت نفت میزان صادرات را بین 300 هزار تا 500 هزار بشکه نفت عنوان کردند. مسؤولان وقت مدعی بودند ایران برای اینکه صادرات نفت داشته باشد باید تخفیف بدهد. این موضوع کاملا مشهود است در صورتی که کشوری تحریم باشد عملا برای خریداران محدودیتهایی ایجاد میشود، بنابراین باید انگیزه لازم را برای آنها ایجاد کرد. با همین استراتژی در دولت سیزدهم صادرات نفت ایران افزایش یافت و حتی به سطح قبل از تحریمهای نفتی رسید. این سیاست به طور قطع برای ایران به عنوان صادرکننده نفت کارآمد بود، چراکه بعد از آن در زمان جنگ روسیه و اوکراین، روسها از همین شگرد برای حفظ سهم بازار خود استفاده کردند، تا جایی که آنها تخفیف بالاتری میدادند. اگر فروش نفت با تخفیف در شرایط تحریم اقدامی ناکارآمد بود قطعا کشورهای تحریمی دیگر از آن استفاده نمیکردند.
نکته دیگر اینکه فروختن نفت برای یک صادرکننده بزرگ مانند ایران برابر با از دست دادن سهم بازار خود است. بسیاری از کارشناسان معتقدند ایجاد یک بازار صادراتی کار بسیار دشواری است اما از دست دادن آن به سادگی اتفاق میافتد. بنابراین عدم فروش نفت ایران در دولت دوازدهم منجر شده بود ایران بخشی از بازار خود را از دست بدهد. در دولت سیزدهم برای ورود مجدد به این بازارها هزینههای جدیدی به کشور تحمیل شد. این مساله نیز به استراتژی مدیرانی بازمیگردد که با کار جهادی بیگانه هستند.
* اهمیت تصمیمگیری در صندوق بازنشستگی نفت متناسب با شرایط کشور
در حال حاضر سعید خوشرو به عنوان فردی معرفی میشود که سالها با زنگنه همکاری داشته است. در آن زمان وی سمتهایی مانند ریاست شبکه اطلاعرسانی نفت و انرژی (شانا)، سردبیری گروه پژوهش شانا و پژوهشگری در موسسه مطالعات بینالمللی انرژی داشته است در حالی که صندوق بازنشستگی نفت ایران یکی از بزرگترین شرکتهایی است که در پروژههای نفت و پتروشیمی حضور دارد و هماکنون در شرکتها و پالایشگاههای نفتی سرمایهگذاری دارد و حتی از طریق شرکت سرمایهگذاری و... در معاملات سهام نیز نقش موثری دارد. در صورتی که صندوق روی استراتژی مناسبی در راستای توسعه فعالیتهای خود نداشته باشد اثر ضعیف مدیریت تنها عملکرد صندوق نفت نخواهد بود، بلکه در همه پروژهها و شرکتهایی که این صندوق سرمایهگذاری دارد اثرگذار خواهد بود.
از نگاه دیگر، تبعات تصمیمگیری غلط صندوق بازنشستگی نفت میتواند بر بازنشستگان نفت نیز تاثیر بگذارد، چرا که در شرایط کنونی تورم در اقتصاد کشور بالاست. از طرف دیگر بازدهی سرمایهگذاری در بخشهای مولد نیز بسیار کمتر از تورم است، به همین دلیل عملکرد برخی شرکتهای سرمایهگذاری نیز منفی است. بر همین مبنا میتوان پیشبینی کرد که عملکرد ضعیف مدیران میتواند به افزایش فشار هزینهها بر صندوق بازنشستگی صنعت نفت سنگینی کند.
* سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی صنعت نفت ایران در فعالیتهای اقتصادی
در متن حکم محسن پاکنژاد برای سعید خوشرو آمده است که نظر به تعهد تجارب و شایستگی جنابعالی و بر اساس بند ۱۱ اساسنامه صندوقهای بازنشستگی پسانداز و رفاه کارکنان صنعت نفت و به استناد مصوبه مورخ 13/۶/1403 هیأت امنای آن صندوق بدینوسیله جنابعالی به عنوان عضو اصلی و رئیس هیات رئیسه صندوقهای بازنشستگی و پسانداز و رفاه کارکنان صنعت نفت منصوب میشوید، انتظار میرود با استعانت از خداوند متعال و بهرهگیری از تمامی ظرفیتها و در راستای تحقق اهدافی از جمله مواردی به شرح ذیل اقدامهای لازم و مؤثر در دستور کار قرار گیرد.
- اقدام مؤثر به منظور افزایش سوددهی و بهرهوری اقتصادی از طریق بهبود ساختار مدیریتی صندوق و شرکتهای زیرمجموعه با توجه به تعلق داراییها به کارکنان و بازنشستگان شریف صنعت نفت.
- بهکارگیری اقتصادی و اطمینانبخش از داراییهای صندوق و شرکتهای وابسته از طریق سرمایهگذاری در فعالیتهای اقتصادی و بازرگانی مؤثر و سودده به منظور خدمترسانی بیشتر و بهتر به قشر زحمتکش و خدوم بازنشسته.
- اهتمام جدی برای ایجاد شفافیت مالی و عملکردی در تمامی بخشها و نظارت مؤثر و مستمر بر عملکرد اقتصادی مجموعهها و شرکتهای وابسته به صندوق و ارائه گزارش عملکرد و ترازنامه سالانه.
- شناسایی و بهکارگیری مدیران و نیروهای توانمند متعهد و فسادستیز بر اساس شایستهسالاری و جانشینپروری.
* تفاوت مأموریت در صندوق بازنشستگی صنعت نفت ایران
در حال حاضر چند نکته در حکم وزیر نفت برای رئیس هیات مدیره صندوق بازنشستگی صنعت نفت ایران پررنگ است؛ افزایش سرمایهگذاری شرکت در پروژههای اقتصادی، همچنین استفاده از دارایی شرکتهای سرمایهگذاری و زیرمجموعه صندوق در راستای بهبود درآمدزایی و اصلاح ساختار شرکت برای کمک به عملکرد صندوق. این برنامههایی که وزیر نفت برای خوشرو ضروری تلقی کرده است کمی با سابقه او فاصله دارد. به عبارت دیگر اصلاح ساختار یک شرکت تنها توسط افرادی میتواند به طور موفق اجرا شود که سالها سابقه مدیریت شرکتهای دیگر را داشته باشند. به عبارت دیگر باید با چارت شرکتهای مختلف آشنایی داشته باشد تا بتواند تغییرات لازم را ایجاد کند، البته این موضوع نیز وقتی میسر است که فرد مطلع باشد چنین معاونت، مدیرکلی و... در ساختار شرکت اثرگذار است یا خیر.
مدیران شرکتها برای اینکه بتوانند سرمایهگذاری مناسبی داشته باشند باید با مدلهای اقتصادی، نقاط ضعف و قوت و تهدیدها و فرصتهای شرکت، همچنین رقبا در بازار آشنا باشند. به طور قطع کسی که در جایگاه معاونت بینالمللی شرکت ملی نفت کار کرده است نسبت به صندوق بازنشستگی بیگانه است، چراکه در شرایط کنونی صندوقهای سرمایهگذاری روی پروژههای تولید، همچنین سرمایهگذاری در بازار سهام مشغول هستند. بنابراین راهبرد شرکتهای سرمایهگذاری با شرکتهایی که در حوزه تولید و صادرات فعالیت دارند متفاوت است. هرچند هر دو شرکت در یک زنجیره فعالیت میکنند، اما در اینجا تنها هدف اداره شرکت نیست، بلکه بر مبنای ماموریتی که وزیر نفت برای خوشرو تعریف کرده باید عملکرد موثر به نمایش گذاشته شود.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از خرید و فروش حوالههای خودروهای ثبتنامی در سایتهای اینترنتی
به کام دلالان
گروه اقتصادی: پس از اعلام نتایج قرعهکشی اخیر عرضه محصولات گروه صنعتی ایرانخودرو و اعلام فهرست منتخبان این دوره، بازار خرید و فروش حواله خودرو دوباره پس از مدتی رکود، داغ شده و این روزها میبینیم سایتها دوباره از آگهیهای خرید و فروش با قیمتهای متفاوت پر شده است؛ بهگونهای که در آگهیهای فروش قیمتهای پایه از ۱۰۰ میلیون تومان شروع میشود و بعضا آگهیهای ۹۴۳ میلیون تومانی هم به چشم میخورد. در حقیقت هر چه دلشان بخواهد قیمت میگذارند این در حالی است که حواله طرح مادران گرانتر است.
لازم به توضیح است کمتر از یک ماه پیش بود که گروه صنعتی ایرانخودرو، پس از وقفهای 1.5 ساله، در طرح جدیدی از فروش محصولات خود، بخشی از ظرفیت تولید سال جاریاش را به صورت پیشفروش و فروش فوقالعاده برای 3 گروه متقاضیان عادی، مادران و دارندگان خودروهای فرسوده آغاز کرد.
این طرح که با عرضه محصولات این گروه خودروسازی شامل ریرا، خانواده پژو ۲۰۷ دستی، تارا، راناپلاس، سورنپلاس، خانواده هایما و 2 خودروی برقی لونا GRE و FAW Bestune NAT به صورت طرح پیشفروش و فروش فوقالعاده و طبق اولویتبندی و در چارچوب مصوبات شورای رقابت و دستورالعمل تنظیم بازار خودروی سواری عرضه شده بود، اجرایی شد که پس از چند بار امروز و فردا شدن، در نهایت یکشنبه هفته گذشته (۱۱ شهریور) قرعهکشی جهت اولویتبندی متقاضیان انجام شد.
* شرکت 3 میلیون متقاضی در لاتاری ایرانخودرو
قرعهکشی برای انتخاب مشتریان نهایی امری ضروری به نظر میرسید، چرا که بالغ بر 3 میلیون نفر در این طرح ثبتنام کردند اما تنها ۱۱۵ هزار دستگاه در این مرحله، ظرفیت وجود داشت. پس از یک هفته، بالاخره از عصر روز شنبه (۱۷ شهریور) کار بارگذاری نتایج قرعهکشی آغاز شد و روز یکشنبه 18 شهریور این مهم تکمیل و لیست نهایی منتخبان منتشر شد.
بر این اساس با اعلام نتایج نهایی و مشخص شدن افراد برنده این بختآزمایی، طبق روال طرحهای فروشی از این دست، بهرغم ممنوعیت خرید و فروش حواله خودروها، بساط این معاملات در سایتها و آگهیهای فروش پهن شده است و از قضا بازار داغی هم دارد، چرا که بالا و پایین کردن آگهیها نشان میدهد تب و تاب سوداگریها در طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت که مشمول مادران دارای 2 فرزند و بیشتر است، تندتر هم شده است و حواله خودروهای این طرح گرانتر هستند.
به طور مثال اگر حواله عادی بین ۱۵۰-۱۰۰ میلیون تومان تا ۳۰۰ میلیون تومان قیمتگذاری میشود، حواله مادران از ۳۰۰ میلیون تومان به بالا شروع میشود و تا ۵۰۰ میلیون تومان هم قیمت میخورد.
در این میان برخی هم متقاضی خرید حواله هستند که اعداد پایه با رقمهای پایین ۱۱۱ و ۱۲۵ میلیون تومان را درج کردهاند که صرفا گزینه قیمت خالی نباشد؛ اگر نه دارندگان حوالهها به این قیمتها حوالههای خود را نخواهند فروخت.
برخی از آگهیهای روز گذشته که فهرست نهایی منتخبان اعلام شده به این شرح است که حواله فروش ۶۸۰ ، ۷۱۰ و حتی ۹۴۳ میلیون تومانی! هم در آنها دیده میشود.
بررسی آگهیهای نشان میدهد برخلاف تصورها، محصول تازه ایرانخودرو (ریرا) چندان مورد استقبال دلالان قرار نگرفته و علاوه بر اینکه تعداد آگهیهای چندانی ندارد تعداد بالایی هم به فروش نمیرسند و رنج ۲۰۰ تا ۳۰۰ قیمت خوردهاند؛ در نهایت طرح مادران آن ۵۰۰ میلیون تومان آگهی شده است. همچنین این موضوع برای 2 خودروی برقی لونا و بیستون هم صدق میکند و چندان مورد دلخواه دلالان نیست.
یکی از دلایل استقبال پایین از «ریرا» و خودروهای برقی شاید قیمت این خودروهاست که تفاوت چندانی با بازار آزاد نخواهند داشت، بنابراین برای دلالان سود چندانی ندارد که روی آنها سرمایهگذاری کنند. همانطور که اشاره شد، به رغم ممنوعیتها اما این موضوع به سادگی و بدون ورود هیچ دستگاه نظارتی در حال انجام است؛ در نتیجه همین میشود که از این 3 میلیون نفر شاید بالغ بر 2 میلیون نفر دلالان و سوداگرانی هستند که صرفا برای کسب سود از این بازار که سالهاست از بازار مصرفی فاصله و شکل بازار سرمایهای به خود گرفته است، وارد این بازار میشوند.
این در حالی است که عدم الزام گواهینامه رانندگی که برای مادران متقاضی تا پیش از این هم اجباری نبود و از طرح اخیر، برای متقاضیان عادی هم دیگر جزو ملزومات ثبتنام به حساب نمیآمد، بازار دلالیها را داغتر هم کرد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از تأثیر مثبت اقدامات بازدارنده برای جلوگیری از گسترش اعتیاد گزارش میدهد
دود دودمانسوز
اسدالله خسروی: اعتیاد فقط نابودکننده زندگی فرد معتاد نیست، بلکه آتشی در زندگی خانواده و اطرافیان او نیز هست؛ بلایی خانمانسوز که باعث بروز ناهنجاریهایی در جامعه میشود. اعتیاد آتشی است که وقتی به دامن زندگی بیفتد، تر و خشک را با هم میسوزاند و انسان را بیارزش میکند. مواد مخدر و روانگردانها متاعهای نامردی هستند که رحم ندارند. اعتیاد پدیده شومی است که بهای سنگینی دارد و آن نابودی زندگی است. در این بین آسیبشناسان معتقدند اقدام برای جلوگیری از عرضه مواد مخدر شاید به اندازه تلاش در راستای ممانعت از تقاضا کارساز نباشد، چرا که آگاهیبخشی از کودکی نسبت به تبعات بلای خانمانسوز اعتیاد با فرهنگسازی و تبلیغات وسیع، بسیار موثرتر است. برخی نوجوانان فاقد مهارت «نه گفتن» هستند و تحت تاثیر گروه همسالان و فشارهای آنها قرار میگیرند که نتیجه آن اعتیاد در سن نوجوانی است. پایین آمدن سن اعتیاد و وقوع جرم در کشور نمایانگر اهمیت توجه ویژه به قشر نوجوان جامعه است. آموزش نوجوانان در موضوع مواد مخدر باید از موضوعات مهم مدارس باشد. یک آموزش استاندارد و هدفمند در زمینه پیشگیری از اعتیاد باید از مقاطع قبل از متوسطه آغاز شود، به گونهای که مربیان مربوطه بحث پیشگیری از اعتیاد و مبارزه با مواد مخدر را به دانشآموزان آموزش دهند و آنها را با خطرات احتمالی که در کمینشان است آشنا کنند. علاوه بر این آموزش مهارتهای زندگی که مهمترین آن «مهارت نه گفتن است» باید مورد توجه مربیان آموزشی و معلمها قرار گیرد. اگر این آموزشها همزمان با هم باشد، میتواند به میزان قابل توجهی دانشآموزان را در برابر اعتیاد واکسینه کند.
امانالله قراییمقدم، جامعهشناس در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: شیوع اعتیاد در بین نوجوانان ناشی از عوامل متعددی است اما مهمترین عامل آن میتواند استعمال سیگار باشد، چرا که مصرف سیگار دروازه ورود به اعتیاد است و این در حالی است که این روزها قبح مصرف سیگار در جامعه شکسته شده است به طوری که مشاهده شده حتی خانمها و دختران جوان در انظار عمومی سیگار یا قلیان میکشند. وی با بیان اینکه بر اساس تئوری علمی «میدان نیرو»، نیروهای برانگیزاننده برای اعتیاد و سایر جرائم اکنون قدرتمندتر از نیروهای بازدارنده هستند و جوانان نیز تحت نیروهای برانگیزنده و تحریککننده قرار دارند، گفت: گسترده شدن دام اعتیاد به وجود نیروهای برانگیزاننده است که ناشی از فقر، بیکاری، تاثرات فضای مجازی، حاشیهنشینی، طلاق، دوستان ناباب، رسانههای بیگانه و... است که از جمله عوامل ترغیب به اعتیاد هستند.
در چنین شرایطی دولت و مسؤولان دستاندرکار امر ابتدا باید جامعه بویژه نوجوانان را با راهکارهای اصولی و کارشناسانه، از عواقب پدیده شوم اعتیاد و تبعات آن آگاه کنند اما متاسفانه به وفور این روزها دیده میشود سیلبریتیها در نمایشها و سریالهای تلویزیونی سیگار میکشند که تاثیرگذاری زیادی روی نوجوانان دارد و متاسفانه فکری نیز به حال بیکاری و غنی شدن اوقات فراغت جوانان نمیشود.
قرایی در ادامه افزود: هر اقدامی که به کاهش میزان تقاضا برای مواد مخدر منجر شود، نیروهای بازدارنده بر نیروهای برانگیزنده غالب میشوند و اعتیاد در جامعه کمتر میشود در چنین شرایطی پویایی اقتصاد خانوارها، کاهش میزان طلاق و حفظ ارزشها میتواند بر کاهش میزان اعتیاد تاثیرگذار شود.
* جلوی تقاضا برای مواد مخدر باید گرفته شود
در موضوع مواد مخدر، یکی از مباحث مهم، میزان دسترسی به مواد مخدر و سهولت این دسترسی است. هر چند پلیس با طرحهای مختلف انتظامی و امنیتی سعی در کاهش دسترسی به مواد مخدر داشته اما کارشناسان معتقدند این به تنهایی کافی نیست و باید با فرهنگسازی و آگاهیبخشی نسبت به عواقب شوم اعتیاد، تقاضا برای مواد افیونی کاهش یابد. در این راستا رئیسجمهور نیز تاکید کرده است راهکارهای مقابله با مواد مخدر باید مبتنی بر کنترل تقاضای مصرف بازتعریف شود و تا زمانی که تقاضا وجود داشته باشد، جلوگیری از توزیع و عرضه مواد مخدر ناممکن خواهد بود. مسعود پزشکیان در جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر که دیروز برگزار شد، معضل اعتیاد را یکی از مهمترین دغدغههای جامعه و زمینهساز اکثر جرایم و مفاسد اجتماعی عنوان کرد و با تاکید بر ناکارآمدی شیوههای اجراشده برای مقابله با این معضل در کشور طی سالهای گذشته گفت: مشاهده آمار و نتایج شیوههای موفق اجراشده در زمینه مقابله با قاچاق و کاهش مصرف مواد مخدر در برخی کشورها نشان میدهد به رغم تلاشها و زحمات بسیاری که در این زمینه در کشور اانجام شده، همچنان با شرایط مطلوب فاصله زیادی وجود دارد و این مهم بازنگری و تغییر در روشها را با نگاهی به تجربیات موفق صورت گرفته در دیگر نقاط جهان ضروری میسازد. وی عدم پایش و کنترل تقاضای مصرف و تمرکز بر جلوگیری از عرضه را از جمله اشتباهات رخ داده در زمینه مبارزه با مواد مخدر عنوان کرد و افزود: تا زمانی که تقاضا وجود داشته باشد، جلوگیری از توزیع و عرضه مواد مخدر ناممکن خواهد بود، بنابراین راهکارهای مقابله با مواد مخدر باید مبتنی بر کنترل و کاهش تقاضای مصرف باشد.
رئیسجمهور شناسایی جمعیت در معرض خطر ابتلا به اعتیاد، توسعه پیشگیری و آموزش به این قشر، تحت پوشش قرار دادن مبتلایان با هدف کنترل، کاهش مصرف و درمان و در نهایت توانمندسازی آنها برای بازگشت به جامعه را از جمله راهکارها و روشهای موفق تجربه شده در مقابله با مواد مخدر دانست و با تاکید بر اهمیت و ضرورت استفاده از ظرفیت مراکز بهداشت در این زمینه گفت: اگر مراکز بهداشت سراسر کشور در قالب برنامهای مدون و منسجم، افراد مبتلا به اعتیاد در جامعه هدف خود را به طور دقیق شناسایی و به منظور کنترل و کاهش مصرف، آنها را تحت پوشش قرار دهند، علاوه بر کنترل تقاضا و درمان تدریجی معتادان، توزیع و عرضه مواد مخدر نیز بهشدت کاهش خواهد یافت. پزشکیان همچنین با تاکید بر اهتمام ویژه دولت نسبت به ارائه خدمات مددکاری به افراد مبتلا به اعتیاد در جامعه تصریح کرد: این افراد برای نجات و رهایی از این شرایط نیازمند کمک ما هستند و دولت نیز در این زمینه خود را مسؤول و موظف میداند و قطعا اقدامات لازم را برای درمان، ایجاد اشتغال و تامین معیشت و زندگی آنها انجام خواهد داد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|