|
شرحی بر دعای هفتم صحیفه سجادیه/ پایان
تو فقط میتوانی اگرچه شایستگی آن را ندارم
حجتالاسلام سیدسعید لواسانی:
وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
ترجمه: و مرا به سبب چیرگى اندوه، از انجام واجبات و کار بستن مستحباب باز مدار. زیرا پروردگار من! از سختی بر من فرود آمده، بیطاقت هستم و از اندوهی که بر من وارد شده، جانم آکنده است، و تنها تو توان آن را داری که اندوه و گرفتاری را برداری و آنچه را بر من وارد شده است، برطرف فرمایی؛ پس با من چنین کن و اگرچه سزاوار آن نیستم، بلا را از من دور بگردان، ای دارنده عرشِ بزرگ!
شرح: فراز پایانی دعای پرمحتوا و عمیق امام سجاد سلامالله علیه را باهم میخوانیم. ایمان همراه با عمل صالح است که حقیقت بندگی را شکل میدهد و موجب رستگاری ما است و پایه آن انجام واجبات و قیام بر مستحبات است. اما چهبسا گرفتاریها و سختیها و اندوهها و مشکلات راه و رسم بندگی را سد میکند و موجب کاهلی در واجبات و بیتوجهی به مستحبات میشود. ما همگی امتحان کردهایم که وقتی فکر مهمی داریم، نمازی را که میخوانیم، اصلاً به آن توجه نداریم و کاملاً به آن بیتوجه هستیم و حال انجام مستحباب را هم نداریم، زیرا فکر و ذهن و دل ما مشغول است. یا عوامل بیرونی چون کرونا موجب تعطیلی نمازهای جمعه و جماعات میشود و اجتماعات مذهبی را به تعطیلی میکشاند. همین موجب اندوه مومن است که با واجبات و مستحباب انس دارد و با آنها به خدا تقرب میجوید.
امام زینالعابدین علیهالسلام میفرمایند: «وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ» مرا به دلیل گرفتار شدن به سختیها از اهتمام و توجه دقیق به واجبات و رعایت مستحباب بازمدار. آنقدر گرفتاریها و سختیها و بلاها بر ما فشار درونی یا بیرونی میآورد که نماز ما دچار نقصان میشود و نماز بیحواس میخوانیم. یا به دلیل بیماری از توفیق روزه واجب ماه رمضان باز میمانیم و اینچنین دچار سرگردانی و اندوه میشویم و از تعهدی که برای مراقبت از واجبات خود داریم، باز میمانیم و نسبت به مستحباب هم سست میشویم و این درد بزرگی است و از خدای تعالی میخواهیم گرفتاریها ما را به چنین حالتی دچار نکند.
«ضِقْتُ بِالامرِ ذَرْعاً» در جایی به کار برده میشود که توان حمل را نداشته باشد. [ریاض السالکین: 2/320] به عبارت دیگر سنگینی مشکل و بلا بیش از طاقت باشد. در آیات پایانی سوره مبارکه بقره هم به خدای تعالی عرض میشود: «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِه» [بقره: 286] «پروردگار ما! آنچه ما تاب آن را نداریم بر ما تحمیل مکن». امام علیهالسلام به خدای تعالی عرض میکنند: «فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً» پروردگار من! باری که بر دوشم آمده است، بر من گران آمده و طاقت تحمل آن را ندارم، «وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً» و سختی و بلا که بر من حادث شده است، اندوهگینم کرده و فکر مرا مشغول خود کرده است، بهگونهای که توان عبادت ندارم و دستم به کار نمیرود.
«وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ» و تنها تو توان داری که این گرفتاری و بلا را از من برطرف کنی و هیچکس را توان آن نیست. «وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ» و تنها تو قادری که آنچه را من در آن سقوط کردهام، از من دفع و برطرف کنی، «فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ» پس چنین کن و گرفتاری و سختی را از من برطرف کن، اگرچه شایسته آن نیستم. این زبان دعاست که در آن تحکم نیست، بلکه بیان فقر و نیاز است؛ میدانم که سزاوار اجابت دعا نیستم اما لطف و رحمت تو بیشتر از شایستگی من است و به فضل و رحمت و احسان تو پناه میآورم تا فقر و بیچارگی مرا جبران فرمایی.
«یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ» ای صاحب عرش بزرگ. تو بر همه موجودات و اشیا احاطه داری و قدرت و علم تو مطلق است و ضعف و فقر مرا میدانی و صدای شکایت مرا میشنوی و بر ناتوانیام آگاه هستی و از اضطرار و و اضطراب درونیام مطلع هستی و کشف و دفع هم فقط به دست توانای تو است.
امام علیهالسلام رهایی از گرفتاریها و بلاها را از خدا خواست تا به بندگی او ضربه نخورد و واجبات و مستحباب تحت تأثیر واقع نشود و این رسم بندگی است. بله! سختیها و بلاها و مشقتها از جمله مرضها، گرفتاریهای مالی و معیشتی، بلاهای طبیعی و درگیریهای سیاسی و اجتماعی میتواند دین ما را هدف قرار دهد، چنانکه دیدهایم و شنیدهایم، بویژه اگر این گرفتاریها به حدی برسد که تحمل آنها برای افراد سخت و جانکاه باشد و فکر و ذکر آنان را به خود مشغول کند تا جایی که به ترس یا اندوهی گرفتار شوند که توان هیچ کار مثبتی از جمله عبادت را نداشته باشند.
در جایی که بلا انگشتری شود و من نگین آن! دیگر چه توقع فکر و ذکر و عبادت و کار درست! تنها مومنان پرتوان که به مرتبه شهود عقلی یا قلبی رسیدهاند، در سختیهای بزرگ خود را نمیبازند و بر بلاها استوار هستند و هیچ نگرانی به جانشان راه ندارد اما مومنان عادی- که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند- خود را ازدسترفته میدانند. به این دلیل از خدا بخواهیم که دچار بلاهای سهمگین نشویم و اگر شدیم، خداوند با منت و لطف خود آن بلاها را برطرف کند، اگرچه استحاقی برای اجابت دعا در خود نمیبینیم اما لطف خدا بیش از استحقاق ما است و اصولاً خدا به استحقاق نمیبخشد و به رحمتش عطا میکند.
نکته آخر اینکه «ما کرونا را شکست میدهیم» شعار درستی نیست، بلکه باید در ضمن آن «انشاءالله» بیاید که «به خواست خدا کرونا را شکست میدهیم». اگرچه نگاه توحیدی آن است که خدای تعالی کرونا را ریشهکن میکند و از خدا بخواهیم بر ما منت بگذارد و ما را واسطه فیض ریشهکنی کرونا قرار بدهد.
و کلام آخر اینکه از این فرصت استفاده کنیم و از خدا بخواهیم بنبستهای ذهنی و فکری و قلبیمان را برطرف کند و دید توحیدی عنایت فرماید؛ انشاءالله تعالی.
ارسال به دوستان
کرونا و اندیشمندان غربی
دست و پا زدن برای نجات لیبرالیسم
ثمانه اکوان: شیوع ویروس کرونا در جهان بسیاری از حقایق گمشده در هزار توی روابط سیاسی و اقتصادی جهان را آشکار کرد و نشان داد دنیا آنطور که ما میشناختیم نبوده و از این پس نیز آنطور نخواهد بود که تا پیش از این به یاد میآوردیم. متخصصان و نظریهپردازان حوزه روابط بینالملل و علوم انسانی نیز این روزها هر کدام به ارائه نظرات جدیدی در حوزه جهان پساکرونایی میپردازند. آنها با بررسی اتفاقاتی که در طول تقریباً 2 ماه گذشته در تاریخ جهان افتاده است، میخواهند به این نتیجه برسند که جهان پیش از کرونا دقیقاً چه شکلی بوده، چه فرآیندی را از نظر سیاسی و روابط بین دولتها و ملتها طی میکرده و قرار است چه ویژگیهایی در جهان پساکرونا داشته باشد.
چند مسأله در این میان بسیار واضحتر از تمام فرضیات و نظریههای دیگر است. سیستم فعلی مدیریت در مسأله شیوع بیماری «کووید-19» نشان داد بسیار ناتوان، فاسد، درهمپیچیده، ضعیف و بیقانون است. نظریهپردازان روابط بینالملل به این نتیجه رسیدهاند سالها نظریهپردازی در این حوزه، که از فاصله بین دو جنگ جهانی آغاز شده بود و با شکلگیری سازمان ملل بعد از جنگ دوم جهانی به نقطه اوج خود در رسیدن به نظریات مبتنی بر همکاریهای بینالمللی و گسترش لیبرالیسم در جهان رسیده بود، هماینک بیشتر از هر زمان دیگری در دنیا ضعف و ناتوانی خود را به نمایش گذاشته است. شاید از نظر برخی متخصصان این حوزه زود باشد که از فروپاشی پایههای نئولیبرالیسم و سیستم سرمایهداری در جهان پساکرونایی صحبتی به میان آورد اما ظهور یک «پاندمی جهانی» کافی بود که نشان دهد نشانههای این فروپاشی بسیار واضحتر و آشکارتر از قبل، قابل مشاهده است.
پروفسور«نوآم چامسکی» زبانشناس، فیلسوف و نظریهپرداز معروف آمریکایی بیان کرده است: بحران سلامتی که ویروس کرونا برای بشر امروز ایجاد کرده، بسیار خطرناک و جدی است و ممکن است عواقب وخیمتری در آینده به بار آورد اما این بحران موقت است و در نهایت برطرف خواهد شد، در حالی که ما با 2 بحران دائمی بسیار خطرناکتر و جدیتر که هستی بشر را به یکباره از میان برمیدارد، روبهرو هستیم؛ این 2 بحران یکی جنگ هستهای است و دیگری گرم شدن کره زمین.
او این تهدیدات را اما نه تهدیدات اصلی، بلکه تهدیداتی میداند که در ادامه تهدید اصلی برای بشریت هستند؛ نئولیبرالیسم: «باید اذعان کرد این تهدیدات اعم از بحران کرونا، جنگ هستهای و گرم شدن کره زمین تهدیداتی است که به دلیل اعمال سیاستهای نئولیبرالیسم ایجاد شده است و روزبهروز نیز شدت خواهد یافت».
او معتقد است بعد از نئولیبرالیسم، پدیده بعدی که جان انسانها را در خطر قرار داده، وجود رهبرانی مانند ترامپ در دنیاست که با رفتارهای بیمارگونه خود جهان و انسان را با خطرات متعددی مواجه میسازند: «در حال حاضر سرنوشت ما در دستان دلقکهای بیمار اجتماعی مانند ترامپ و متحدان همفکرش در جهان قرار دارد. برای مثال، قدرت آمریکا بسیار فراگیر است، زیرا آمریکا تنها کشوری است که حداکثر فشارهای روانی و تحریمهای اقتصادی را بر سایر کشورها مانند ایران و کوبا اعمال کرده است و دیگر کشورها (بویژه کشورهای اروپایی) را مجبور کرده تا از سیاستهای غیرانسانی آن پیروی کنند».
* نقشه برای نجات نئولیبرالیسم
البته در مقابل عده دیگری از نظریهپردازان غربی نیز هستند که در چنین شرایطی که شکست و فروپاشی نظام سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی فعلی جهان آشکار شده است، باز هم تلاش دارند با توجیه رفتارها و اقدامات دولتهای لیبرال غربی نقشهای برای نجات نئولیبرالیسم از دام کرونا طراحی کنند. «فرانسیس فوکویاما» در یادداشتی در روزنامه آتلانتیک به این پرسش پاسخ داده است که چرا در مبارزه با ویروس کرونا و تبعات آن، مردم جهان تفاوتی بین دولتها مشاهده نمیکنند. او در واقع تلاش کرده است راهی برای توجیه اقدامات دولتهای غربی در بیتفاوتیشان نسبت به جان مردمشان پیدا کند و بدین ترتیب نئولیبرالیسم را با تمام ضعفها و کاستیهای وحشتناکش که مردم را با پدیدار شدن ویروس کرونا به موجوداتی بیارزش تبدیل کرده است، از تمام اتهامات تبرئه سازد.
فوکویاما به این موضوع پرداخته که کرونا موضوعی فراگیر برای همه دولتهاست و نوع مواجهه این دولتها نیز کموبیش به یک سمت و سو رفته است. برخی دولتها از ابتدای امر با تحدید آزادی بیان و ایجاد محدودیت برای رسانهها، اجازه انتشار حقایق راجع به این بیماری را به شهروندانشان ندادند و برخی دولتها نیز برای جلوگیری از آسیب دیدن اقتصاد (در واقع سیستم سرمایهداری) و حفاظت از منافع شخصی خود احساس کردند بهتر است نشان دهند همه چیز را تحت کنترل دارند.
فوکویاما در نهایت برخورد یکسان حکومتهای مختلف با ویروس کرونا و تبعات آن را یک امر طبیعی تلقی و بیان میکند عامل تعیینکننده مهم در مقابله با بحران نه نوع رژیم، بلکه ظرفیت دولت در مقابله با این بحران است و اگر ظرفیت دولت کم باشد دروغگوییها نیز آغاز میشود!
او بلافاصله این نظریه را مطرح میکند که نوع حکومت نمیتواند معین کند یک دولت تا چه حد میتواند در مقابله با ویروس کرونا موفق باشد، بلکه این میزان اعتماد مردم به رژیم و حکومت است که نقشی تعیینکننده را در این میان بازی میکند. او با این کار عملاً بار هر گونه مسؤولیت در اینباره را از دوش دولتهای غربی برمیدارد و با اشاره به اینکه مردم به افرادی مانند ترامپ اعتماد ندارند، فرد و نه سیستم (سیستم دموکراسی غربی مبتنی بر سیستم اقتصاد سرمایهداری) را عامل اصلی ناکامی دولتهای غربی در مقابله با یک بیماری همهگیر جهانی میداند.
* آینده نامعلوم همکاریهای بینالمللی
مهمترین مشخصه نظامهای لیبرالی همکاریهای بین آنها بود. این همکاریها که مهمترین سمبل آن، سازمانهای بینالمللی و بویژه سازمان ملل بود، هماینک به یکجانبهگرایی آمریکایی و انزوای دیگر کشورها تبدیل شده است. یکی از کشورهایی که میتوانست تضمیندهنده ادامه همکاری بینالمللی - حداقل بین دولتهای غربی- باشد، ایالاتمتحده بود. آمریکا کشوری بود که در بحران اقتصادی سال 2008 توانست رهبری خود بر کشورهای غربی را در شرایط بحرانی به اثبات برساند اما در این بحران، به انزواگرایی و تحقق شعار «اول آمریکا» رو آورد و عملاً جهان را به سمت واقعگرایی تهاجمی که نظریهپردازان روابط بینالملل سالها تلاش میکردند نشان دهند نظریهای قدیمی و منسوخ است، رهنمون کرد. «استفن والت» استاد و نظریهپرداز معروف روابط بینالملل در مجله فارینپالیسی دقیقاً به همین مسأله اشاره کرد و نوشت: «جدا از شعار «بازگشت عظمت به آمریکا»، باخت سنگین این سیاست (شکست آمریکا در مواجهه با بحران کرونا) موجب میشود شهرت ایالاتمتحده به کشوری که میداند چطور کارها را درست انجام دهد، بیش از پیش لکهدار شود».
بلایی که مدیریت ترامپ بر سر همکاریهای بینالمللی آورد، عملاً دنیا را به گردنه راهزنانی تبدیل کرد که هر کدام برای رسیدن به غنایم بهداشتی بیشتر حاضرند هر کار غیرقانونی و غیراخلاقی را انجام دهند. به قول والت، تا پیش از کرونا، «صاحبنظرانی نظیر تام فریدمن، ایالاتمتحده را تنها مدل ممکن برای جهانی میدیدند که به سمت جهانی شدن در حرکت است و به کشورهای مشتاق میگوید اگر میخواهند موفق باشند باید «روپوش طلایی» را بپوشند و بیشتر و بیشتر شبیه آمریکا شوند». اما بعد از کرونا تازه آمریکا با این سؤال روبهرو شده است که مشکل اصلیاش در تبدیل نشدن به الگوی مدیریت جهان چه بوده است؟ والت در مقاله خود بیان کرده است: «بخشی از مشکل، گستاخی و غروری است که از تاریخ فوقالعاده محبوب آمریکا به جا مانده است. آمریکا تاکنون خوششانسترین کشور در جهان معاصر بوده و تصور میکرد این موفقیت جزو حقوق ذاتی است نه چیزی که باید به دست آورد و از آن مراقبت و محافظت کند و با این بیخیالی، تمایل به قمار بر رهبری نیازموده شکل گرفت، بهرغم همه هشدارهایی که در بالا وصف آن رفت».
حالا آمریکا که خود نمادی از بیتدبیری در حل مشکلات داخلیاش شده و اعتقادی به همکاریهای بینالمللی نیز ندارد، در گوشهای از جهان با انزواگرایی خود دست و پنجه نرم میکند و در این گوشه جهان نیز هر کدام از کشورها سعی دارند با نظم تازهای که «کرونا» برای آنها به ارمغان آورده، نظریهپردازیهای جدیدی ارائه کنند.
* ما و دنیای پساکرونا
چامسکی نیز معتقد است با پایان یافتن بحران کرونا، مردم جهان باید تصمیم بگیرند که بر اساس چه الگو و عقیدهای میخواهند آینده خود را بنا سازند، زیرا هماینک مشخص است که منشأ همه نابسامانیها و مشکلات عمیق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بهخاطر اعمال سیاستهای نئولیبرالیسم و بازار جهانی است. برای مثال، از مدتها پیش نئولیبرالیسم میدانست یک بیماری فراگیر و کمی متفاوت با بیماری سارس که گونهای از کروناویروس است، از راه خواهد رسید و جهان را مبتلا خواهد کرد. سیاست نئولیبرالیسم میتوانست برای پیشگیری از این بیماری دست به کار شود و واکسن آن را تهیه کند اما کمپانیهای خصوصی داروسازی همراه با لابیهای وابسته، برایشان ساختن انواع کرمپودرهای جدید سودآورتر از ساختن واکسن کروناست.
بنابراین لحظات کنونی یکی از مهمترین لحظات تاریخ بشر است. این لحظات نه فقط به دلیل مقابله با ویروس کرونا، بلکه برای آگاهی از نقصها و عیوب نظامهای جهانی و نارسایی عملکرد سیستم اقتصادی آنهاست که باید برای بهبود آینده بشریت تغییر کنند. بنابراین ویروس کرونا یک هشدار و زنگ خطر برای جلوگیری از فجایع آینده است. به عبارت دیگر، بیتوجهی به این هشدار و عدم واکاوی و جستوجوی ریشههای چنین بحرانهای فراگیری، بدون شک آینده وخیمتری را برای ما رقم خواهد زد.
ارسال به دوستان
ضعف دولت ترامپ در تأمین تجهیزات اولیه مقابله با کرونا و چالش جدی جامعه پزشکی ایالاتمتحده
آمریکا بدون ماسک
آمار مبتلایان به کرونا در ایالات متحده دیروز باز هم افزایش یافت و به 277522 رسید، همچنین تعداد جانباختگان به 7403 نفر رسید.
به گزارش «وطن امروز»، به این ترتیب تعداد مبتلایان در آمریکا بیش از ۲ برابر کشور دوم در جدول تعداد مبتلایان به کرونا یعنی اسپانیا است که تعداد مبتلایان آن عدد ۱۲۴هزار نفر را پشت سر گذاشت.
با افزایش تلفات کرونا در کشورهای غربی بویژه آمریکا، اینگونه به نظر میرسد که وجه تصنعی اخلاقمداری در این کشورها به سرعت در حال فروپاشی است و با ادامه روند فعلی بعید به نظر میرسد حتی در صورت گذر اروپا از این پیچ تاریخی، روند تحولات غرب به روال سابق بازگردد.
در روزهای گذشته تعداد زیادی از چهرههای غربی به نقد عملکرد غرب در قبال کرونا پرداختند. یکی از این چهرهها که دیروز به نقد عملکرد غرب پرداخت نوام چامسکی، نظریهپرداز آمریکایی بود که گفت: جهان به سمت فاجعهای غیرقابل جبران پیش میرود و دونالد ترامپ و آدم کوتولههای او ما را به سمت پرتگاه پیش میبرند.
این نظریهپرداز آمریکایی افزود: اگر ما سرنوشتمان را به دست دلقکهای جامعهستیز بسپاریم، کارمان تمام است. و این نقطه دارد نزدیک میشود.
* من ماسک نمیزنم ولی مردم بزنند
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا که در یک ماه گذشته به دلیل عملکرد دولتش در موضوع کرونا و اظهارات عجیب و غریب خود وی، تحت شدیدترین انتقادات رسانهها و مردم قرار دارد، باز هم با توصیههای پزشکیاش به مردم، تیتر رسانهها شد.
وی در یک کنفرانس خبری به مردم آمریکا توصیه کرد هنگام حضور در محلهایی چون مرکز خرید یا جاهایی که نزدیک دیگران هستند ماسک بزنند یا پارچهای را جلوی صورت خود ببندند. وی بلافاصله گفت: خود من البته ماسک نمیزنم.
دونالد ترامپ همچنین برای نخستینبار فاش کرد که ایالت نیویورک کانون شیوع ویروس کرونا در آمریکا بوده است. وی که این روزها بابت بیتفاوتی نسبت به کمبود تجهیزات پزشکی در بیمارستانهای آمریکا حتی ایالات ثروتمند تحت فشار است، گفت: تلاش میکنیم نیازهای ایالت نیویورک و تمام ایالتهای آمریکا را تامین کنیم. رئیسجمهور آمریکا گفت که این کشور در حال مبارزه با دشمنی نامرئی است اما سرانجام بر آن پیروز خواهد شد.
روزنامه نیویورکتایمز با اشاره به اظهارات ترامپ درباره استفاده از ماسک در ملأعام که به سرعت آن را رد کرد، نوشت که این اظهارات نمایانگر بحثهای فشردهای است که در روزهای گذشته در کاخ سفید درباره لزوم استفاده از ماسک انجام شده است و مقامهای دولت ترامپ در حال بررسی هستند که آیا باید استفاده از ماسک را برای همه اجباری کنند یا خیر.
دکتر «استیون چوی» معاون نظام سلامت «نیوهیون» و رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه ییل تأکید کرد که رفتار ترامپ در کنفرانس خبری موجب سردرگمی کادر درمان و مردم آمریکا میشود.
وی توضیح داد: برای هر کسی بویژه رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، نادیده گرفتن توصیههای CDC (مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری) نهتنها غیرمسؤولانه، بلکه خودخواهانه است.
ترامپ در یک ماه گذشته بارها با سخنان کروناییاش ماجراساز بوده است. در ابتدای شیوع کرونا در دنیا، وی برخلاف توصیه پزشکان مدعی شد حتی یک مورد کرونا هم در آمریکا وجود ندارد و همه چیز تحت کنترل است. او بعد از مدتی از مردم آمریکا خواست برای دفع کرونا از این کشور دعا کنند. دست دادن، ماسک زدن و برخی موضوعات دیگر از جمله گافهای رئیسجمهوری آمریکا در این مدت بوده است. فاجعهبارتر از همه اینکه در روزهای گذشته در آمریکا اعلام شد رئیسجمهوری این کشور در دوران شیوع کرونا به جای پیگیری درد و رنج مردم یا تلاش برای تامین تجهیزات پزشکی در چند نوبت به بازی گلف پرداخته و روزهای خود را تلف کرده است.
* ممنوعیت صادرات ماسک حتی به متحدان آمریکا
اخلاق، توافق، قرارداد، قول، وعده و... در نظر سیاستمداران کشورهای غربی مفهومی سیال دارد که هر زمان بسته به منافع و شرایط میتوان آن را تفسیر کرد. داستان کرونا بیش از هر زمانی این ماجرا را عیان کرد. در روزهای گذشته اخبار زیادی در رسانههای غربی از موج ماسک دزدی کشورهای غربی از یکدیگر منتشر شد که اگر غیر از خود رسانههای غربی راوی آن بودند، باور این همه بلبشو سخت بود. قبلا در خبرها از ماسک دزدی آمریکاییها از فرانسویها و آلمانیها خواندید و حالا اعلام شده دولت ترامپ به بزرگترین تولیدکننده ماسکهای تنفسی در خاک آمریکا دستور داده تا اطلاع ثانوی حق ارسال محمولههای ماسک به کانادا یا سایر کشورها را ندارد، حتی اگر برای این ارسال با آن کشورها توافقی امضا کرده باشد. این موضوع سبب جنجال بزرگی در آمریکا شده و برخی شرکتها گفتهاند اگر این داستان به روال تبدیل شود بزودی بقیه کشورها هم ممکن است با آمریکا چنین معاملهای کنند.
بنا بر دستور دولت ترامپ، اولویت تولید تا اطلاع ثانوی باید به سفارشات داخلی که از سوی مرکز فدرال مدیریت بحران آمریکا ارسال میشود اختصاص یابد. استناد دولت ترامپ برای اجبار شرکتهای تولیدکننده ماسک به قانون کنترل تولید در زمان جنگ است.
قانون کنترل تولید به هنگام جنگ که در دهه ۱۹۵۰ میلادی و همزمان با جنگ آمریکا و کره مصوب شد به رئیسجمهور آمریکا اجازه میدهد که کارخانجات را به تولید اقلام ضروری چون ماسک، دستگاههای کمک تنفسی و... برای مصارف ضروری به هنگام بحران وادار کند. بر اساس همین قانون، چند شرکت خودروسازی آمریکایی مجبور به ساخت دستگاههای اکسیژنساز شدهاند. به گزارش بیبیسی، جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا در واکنش به دستور ترامپ برای توقف صادرات ماسک به کانادا تا اطلاع ثانوی گفت که کشورش و آمریکا همکاریهای مشترکی برای مقابله با شیوع ویروس کرونا دارند از جمله صدها پرستار و کادر درمانی که به طور روزانه از شهر وینزر کانادا به دیترویت آمریکا میروند تا به بیمارستانهای این شهر کمک کنند. کانادا ماسکهای ان۹۵ تولید نمیکند و به همین علت برای تهیه این نوع ماسکها به آمریکا و دیگر کشورهای تولیدکننده آن وابسته است.
* رکورد فروش اسلحه شکست
در روزهای پیش از آغاز سال نو گزارشهای متعددی از تشکیل صفهای طولانی در مقابل اسلحهفروشیهای آمریکا همزمان با شیوع کرونا منتشر شد. بسیاری از افرادی که با رسانههای آمریکایی گفتوگو کرده بودند هدف از خرید اسلحه را تامین امنیت خانواده خود در صورت شروع قحطی عنوان کرده بودند. میزان اسلحههای خریداری شده از زمان آغاز شیوع کرونا در آمریکا به قدری زیاد بود که رکوردی تاریخی در این کشور بر جای گذاشت. آنگونه که روزنامه نیویورک تایمز نوشته در گرماگرم همهگیری ویروس کرونا، فروش اسلحه در این کشور در طول ماه مارس به رکورد تازهای رسید.
به گزارش نیویورکتایمز، در ماه مارس نزدیک به 2 میلیون سلاح توسط مردم آمریکا خریداری شد تا با این رقم، مارس به دومین ماه پرفروش از نظر خرید و فروش اسلحه در تاریخ آمریکا تبدیل شود.
* داستانی عجیب ولی واقعی!
درخواست ترامپ از آمریکاییها برای ماسک زدن در برخی ایالتهای آمریکا همراه با خاطرهسازی تلخ دولت آمریکا از کرونا بوده است. خبرگزاری آسوشیتدپرس آمریکا در خبری شگفتانگیز نوشت: حدود 6 هزار ماسک پزشکی ارسال شده به آلاباما توسط دولت ترامپ، قابل استفاده نبوده و تاریخ انقضای آنها مربوط به سال 2010 میلادی(۱۰ سال پیش) است. از سوی دیگر بیش از 150 دستگاه تنفس مصنوعی و تهویه هوا نیز شکسته بوده و نیاز به تعمیر داشته است. در اورگون نیز ماسکهای تحویل شده معیوب بوده و کارکنان بخش بهداشت و سلامت را در معرض آلودگی به ویروس کرونا قرار داده است. کمبود تجهیزات پزشکی و محافظتی به یک چالش بزرگ برای پزشکان و پرستاران و کادر درمانی آمریکا تبدیل شده که در جبهه نخست مقابله با بحران ویروس کرونا قرار دارند. با شیوع سریع ویروس کرونا، ایالتها و شهرهای بیشتری در آمریکا نیاز به دستگاههای تنفس مصنوعی پیدا کردهاند.
***
[جانسون دست به دامان مخالفانش شد]
بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس که از مدافعان سبک همهگیری گلهای برای رهایی از شر کرونا بود، حالا با ناتوانی در کنترل اوضاع دست به دامان احزاب مخالف دولتش شد. به گزارش رویترز، جانسون رهبران احزاب مخالف را دعوت کرده است تا در شرایط حساس فوقالعاده ملی با وی برای مقابله با ویروس کرونا همکاری کنند. وی در اظهاراتی گفت: میخواهم دیدگاههای رهبران احزاب مخالف را در بحبوحه شیوع ویروس کرونا بشنوم. جانسون گفته است از همه رهبران احزاب مخالف دولت طی هفته آینده دعوت کرده است دیدگاههای آنها را بشنود. مقامهای ارشد بهداشت و درمان انگلیس نیز در این نشست حضور خواهند داشت. نخستوزیر انگلیس افزود: ما به عنوان رهبران حزب این وظیفه و مسؤولیت را داریم که در شرایط فوقالعاده ملی همکاری کنیم. میخواهم دیدگاههای شما را بشنوم و شما را در جریان آخرین اقدامات و تدابیر اتخاذشده برای مقابله با شیوع ویروس کرونا قرار دهم. گفتنی است دولت انگلیس فقط تحت فشارها و انتقادات گسترده حاضر به تعطیلی و قرنطینه سراسری شد. با دستور دولت، رستورانها و تقریبا همه فروشگاهها تعطیل شده و به مردم دستور داده شده است غیر از موارد ضروری از خانههای خود خارج نشوند.
ارسال به دوستان
بیماری طاعون 7 قرن پیش به اضمحلال نظام قرون وسطایی اروپا انجامید آیا بحران کرونا نیزنقطه عطفی تمدنی در تغییر نظم جهانی فعلی پدید خواهد آورد؟
طاعون لیبرالدموکراسی
فرصت ساخت درونی قدرت
شروین طاهری: این روزها همه ما به سبک عاشق و معشوق رمان «طاعون» همچنان که جویای احوال یکدیگر هستیم، از هم فرار میکنیم. همانطور که «آلبر کامو»، نویسنده فرانسوی در پایان داستان ابراز نگرانی کرده بود طاعون بازگشته است؛ بازگشته تا در آزمون مقدر در یک بزنگاه تاریخی همه انسانهای کره خاکی را یک جا زیر یک سقف در چالشی مشترک محک بزند و نقصانهای همیشگی نوع بشر یعنی «فراموشی» و «بلاتکلیفی» را به رخ او بکشد؛ فراموشی جایگاه خود و نسبتی که با دنیا دارد و بلاتکلیفی بر سر دوراهی تعامل شوپنهاوری با دنیایی که چوب لای چرخ ما میگذارد یا عصیان نیچهگونه علیه آن. شاید هم بازگشته تا ترمز یکجانبهگرایی سفسطهگران پستمدرن را کشیده و آنها را مجاب کند سیر تطور انسان الزاما خطی و رو به جلو نیست و تا وقتی بنیبشر فرمانروای زمین است، تاریخ ناگزیر تکرار میشود. مورخان میگویند منشأ جغرافیایی طاعون سیاه یا خیارکی، همان بلایی که از قرن چهاردهم میلادی خیمه مرگ و نفرین را بر اروپای تاریک قرون وسطایی مستولی کرد و آن را به سوی رنسانس و عصر به اصطلاح نوزایی و روشنگری سوق داد، درست همان جایی است که امروز به عنوان منشأ همهگیری بیسابقه ویروس جدید کرونا میشناسیم: استان خوبئی (هوبئی) چین به مرکزیت ووهان.
7 سده قبل، به دنبال کشت و کشتار و نابسامانیها و قحطی ناشی از هجوم لشکر چنگیزخان به این سرزمین در میانه شرقی چین و بر کرانه یانگتسه، بلندترین رود آسیا، یک نوع باسیل نادر منجر به عفونتهای خونی و ریوی، به جان مردم آن زمان ووهان و مناطق پیرامونش افتاد که احتمالا به نخستین اپیدمی جهانی تاریخ شناخته شده بشری انجامید. با ترکتازی مغولان و تاتارها در آسیای میانه- از جمله ایران عصر سلجوقی- و اروپای شرقی، آنها به نوبه خود باسیل طاعون را به غربیترین قاره جغرافیای قرون وسطی سوغات بردند و از اواخر سال ۱۳۴۷ میلادی کشتیهایی که از شرق مدیترانه میآمدند، از طریق انتقال موشها و اشخاص ناقل طاعون، این بیماری را در جنوا و مارسی شیوع دادند. از آن پس بیماری «مرگ سیاه» به مدت 5 سال سراسر اروپا از جنوب تا شمال آن و حتی جزیره بریتانیا را فرا گرفت و در بحبوحه قحطیها و جنگهای پیدرپی و در حالی که کره زمین یکی از سردترین دورانش را میگذراند، جان یکسوم ساکنان اروپا را گرفت.
حال با شیوع بیماری «کووید-19» از شرق به غرب، تاریخ آنقدر قشنگ تکرار شده که ما را از وحشت تکراری بودن سرنوشت خودمان و نیاکانمان، به ظنی مقدس وامیدارد. این بار به جای خاندان باسیلهای طاعون خیارکی که سلطنت پاپهای واتیکان و فئودالیسم قرون وسطی را به چالش کشیده بودند، ویروسهای خاندان کرونا (به معنای تاج) هستند که در سراسر نظام سرمایهداری- نولیبرالی به محوریت آمریکا تاجگذاری کردهاند. این بار تودههای گلهوار مردم، به جای ککها و موشها و البته گناهکاران، لامذهبان و شیاطین، ظاهرا مظنون اصلی بلای جدید را خفاشها، خیابانخوابها، خارجیان و بخصوص چینیها میدانند اما در حقیقت در زمانهای که همه جوانب زندگی بشری، از افکار و احوالات و حماقتهایش، تا نوآوریها و سبک زندگی و درد و مرض او، نسبت به شهر مستعمراتی کوچک رمان کامو در شمال آفریقا- که حتی در مقایسه با دنیای واقعی میانه قرن بیستم هم ویروس جهانیسازی به آن سرایت نکرده بود- مسریتر شده، به قول آن مجری مشهور آمریکایی، خود ما انسانها هستیم که به عنوان موشهای آزمایشگاهی نظام سرمایهداری جای موشهای قرون وسطایی را به عنوان متهمان اصلی طاعون سیاه گرفتهایم، آن هم در شرایطی که مهمترین واکنش رهبران لندن و واشنگتن به این همهگیری بیسابقه قرن بیست و یکمی، نظریه احمقانه «ابتلای گلهای و جمعی همه مردم برای ایمنیسازی طبیعی در مقابل ویروس جدید» بوده است.
* نقطه عطف تمدنی
یکی از جامعهشناسان کشورمان که به تحولات جهانی دوران پساکرونا چشم دوخته است، دکتر سیدجواد میریمینق است. عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که دستی در مطالعات ادیان و فلسفه علم داشته، جزو شاخصترین اوراسیاشناسان ایران محسوب میشود که تجربیات شخصیاش در چین و در امتداد اوراسیا تا شمال اروپا و انگلیس و آمریکا به او این انگیزه را میبخشد تا ردپای طاعون عصر جدید را در این سیر تمدنی دنبال کند.
او معتقد است واگیر و وحشت عمومی فراگیر که در کنار هم پدیدهای پاندمیک خوانده میشود، یک جنبهاش بیولوژیک و اپیدمولوژیستی است که متخصصان خودش را دارد ولی از منظر دیگر این بحران پیامدهای دامنهدار و وسیع تمدنی دارد.
میری میگوید: «بحران کرونا علائمی را برای ما آشکار میسازد تا این پرسش را مطرح کنیم که ساخت جوامع بشر در قرنهای بیستم و بیست و یکم بر چه پایههایی شکل گرفته بود که اساسا سراسر دنیا را در معرض ظهور چنین واگیرهای فراگیری قرار داده است؟ قدرت، همت و تواناییهای بشر در چه حوزههایی متمرکز شده بود که موجب شد روند جهان در کمتر از 3 ماه متوقف شود؟ یعنی باعث شده منطق زندگی روزمره که اساس و تابآوری زندگی ما بر آن بنا شده به کلی زیر و رو شود و انسان را با دگرگون ساختن بدیهیات زندگیاش در وضعیت بهت و دهشتانگیز قرار دهد. این چالشی است که این روزها گونه انسان بر روی کره زمین با آن دست و پنجه نرم میکند. حال ممکن است کسانی بگویند انسان همیشه درباره این مسائل میاندیشیده است اما باید گفت لحظههای نادر و کمیابی در طول تاریخ ظهور میکند که انسانها با حقایق و واقعیاتی مواجه میشوند که بر اثر آنها منطق زندگی روزمره و چارچوب عادتوارههایشان دچار فروپاشی میشود».
او اپیدمی کرونا را جزو لحظههای نادر تاریخ بشر میداند؛ بحرانی که زندگی عادی ما انسانها را در سطحی وسیع در سراسر سیاره زمین و بسیار فراتر از جنگهای عالمگیر جهانی یا جنگ تحمیلی 8 ساله علیه کشورمان دچار اختلال میکند.
جامعهشناس ایرانی در چنین شرایطی پرسشگری بشر را ناگزیر میداند: «این پدیده مانند نطفهای است که کاشته میشود و آرامآرام میوههای خودش را میدهد و منطق خودش را به زندگی بشر تحمیل میکند. در جهان پساکرونا این پرسش در ذهن ما ظهور میکند: چه جایگزینهایی را میتوانیم برای نظام جهانی فعلی داشته باشیم. در کوتاهمدت بشر تلاش خواهد کرد این مسأله را رفع و رجوع کند».
از نگاه سیدجواد میری، جهان ما احتمالا در آستانه یک نقطه عطف تمدنی قرار گرفته است: «همان گونه که توماس ساموئل کوهن در کتاب «انقلابهای علمی» خودش مطرح میکند، ما با دو پارادایم (الگوواره) روبهرو هستیم؛ نخست پارادایم «علوم نرمال» که تلاش میکند مسائل را در چارچوبی عادی و حداکثر با قید تبصرههایی برای برخی ناهنجاریهای موجود، حل کند. پارادیم دیگر اما «انقلابی» است، البته نه به معنای سیاسی آن که مصطلح شده است. از این منظر چرخشی پارادایمی رخ خواهد داد و اتفاقا بسیاری از مسائل را لاینحل میگذارد ولی همزمان بسیاری از افقهای جدید را پیش روی انسان میگشاید. چنین نقطه عطفی همین حالا در حال شکل گرفتن است. یک موقع ما درباره تغییر قرون صحبت میکنیم که صرفا جنبه تقویم زمانی خطی را دارد اما یک زمان جنبه تاریخی دارد به طوری که شاید در قرون بعد وقتی درباره زمانه ما صحبت میکنند از دوران پیش و پس از کرونا خواهند گفت. حال این پرسش مطرح میشود: آیا میتوانیم آیندههای جایگزین ممکن، مطلوب و اصلا قابل ظهوری را در نظر آوریم؟ به نظر من اگر از فضای داخلی ایران فاصله گرفته و از منظری فراگیرتر به تحولات جهان نگاه کنیم، ما امروز در یک نقطه عطف قرار گرفتهایم».
* 2020 بازگشت سرمایهداری از فضا به زمین
2020 از راه رسید اما چه از راه رسیدنی! همین دیروز یکی از دوستان متعلق به 2 نسل قبل از نسل میلنیومها شکوه میکرد که ما از سال 2020 انتظار عشق و حال فناورانه، سفر به فضا و عبور از همه مرزهای محدودیت انسان سنتی را داشتیم اما حالا با شیوع کرونا، پیشرفتهترین توصیههایی که از علمیترین آکادمیهای پستمدرنترین جوامع آمریکایی و اروپایی میشنویم، ماندن در قرنطینه- که اصطلاح لاتینش (Quarantine) به همان اندازه املای فارسی آن قرون وسطایی به نظر میرسد- شستن دستها و رعایت نظافت پس از استفاده از سرویس بهداشتی (که در میان جوامع مسیحی جهان معمول نیست)، دوری از سبک زندگی مدرن و ولنگار بشدت تبلیغ شده دوران معاصر همراه با انواع و اقسام پرهیزهای زاهدانه و دعا و نیایش است؛ حتی در محفل جنایتکاران کاخ سفید و تلآویو یا مجامع لامذهب اروپایی و آسیایی. سالی که طی 2 دهه گذشته و در چارچوب چشمانداز ابرپروژه چندملیتی 20-20، غولهای صنعت و فناوری از آن به عنوان سکوی جهش بزرگ حیات بشری یاد میکردند، حالا به محض رسیدنش، احتمالا به خاطر یک ویروس جهش یافته از خانواده معمولیترین بیماری بشری یعنی سرماخوردگی، میرود که همه آمال و آرزوهای فوقمدرن انسان را به یأس مبدل کند.
2020 در تمام پیشبینیهای آیندهپژوهانه دولتها و شرکتهای بزرگ، نقطه عزیمت به فردایی متفاوت در نظر آورده میشد اما هنوز از راه نرسیده بود که بر اثر یک پارازیت فناورانه در عرصه بیولوژی، ویروس جدیدی با نام علمی «2019- ان کو» با همهگیری فرامرزیاش، چشمانداز زندگی اغلب انسانها را از فردایی آنچنانی به بقای امروزی تقلیل داد.
این بحران مشترک تصورات بشر را از آینده زیر و رو کرده است. طبق پروژه افق 2020 قرار بود از امسال بشر تجربه زیست زمینی خود به فضا را به شکل جدی و بیسابقهای آغاز کند اما کرونا به شکلی کاملا معنادار ما را از فضا به زمین بازگردانده است تا به جای بلندپروازیهای جاهطلبانه ناکجاآبادی، پایمان را روی کره خاکی سفت کنیم.
نشان به آن نشان که همین هفته پیش یک فضانورد پیشکسوت ناسا، نسخه زندگی در ایستگاه فضایی بینالمللی (میر) را برای ما در دوران قرنطینه کرونایی تجویز کرد.
اسکات کلی در مقالهای برای نیویورک تایمز نوشت: «یکی از چیزهایی که هنگام زندگی در فضا از دست دادم، این بود که نمیتوانستم بیرون بروم و طبیعت را تجربه کنم. بعد از ماهها که در یک فضای کوچک محدود شدم، در نتیجه دلم برای رنگ سبز، بوی خاک تازه و احساس آفتاب گرم روی صورتم تنگ شده بود». اما آیا این همان حسرتی نیست که امروز ما به همراه صدها میلیون انسان به لطف بیماری مدرن کرونا، همین جا روی زمین تجربهاش میکنیم و آیا با چشمانداز تیره و تاری که ارگانهای بینالمللی و ملی از این اپیدمی ارائه میدهند، بزودی همه 8 میلیارد انسان روی کره خاکی حسرت زندگی آزاد بدویترین اجدادشان در دامان مادر طبیعت را نخواهند خورد؟
این تنها نمونهای از بلاهایی است که کرونا بر سر شعارها و چشماندازهای پرطمطراق نظام نولیبرالی غربی آورده است. اما این فقط ابرپروژهها و ابرروندهای بینالمللی نیستند که بر اثر اپیدمی مرگ و وحشت کپ کردهاند، بلکه کرونا، مبانی نظریههای اومانیستی کانتی و پوپری را هم که در اندیشه لیبرالیستی، منشأ آزادی و رهایی مفروض در غرب هستند، به چالش کشیده است. نرمافزار سرمایهداری نوین یعنی لیبرال- دموکراسی با پیروزی بر نازیسم و سپس کمونیسم متعاقب جنگ دوم جهانی و جنگ سرد، در خلال استیلای 7 دههای بر جهان به تعریفی موهوم از رهایی بشر رسیده که در آن بتدریج به جای تاکید بر رهایی بشر از یوغ رژیمهای تمامیتخواه و دیکتاتور، بر رهایی (خلع) او از جایگاه اخلاقی و حتی حقوق زیستیاش تاکید میشود. نولیبرالیسم نهتنها باطن انسان و خلقت او در هماهنگی با طبیعت پیرامونش را به سخره میگیرد، بلکه حتی در ظاهر امر همان «انسان تراز مدرن» نیز کاملا به انقیاد منفعتطلبی سرمایهداری حاکم درآمده است و نهتنها حق ندارد درباره علل حیاتی شیوع ناگهانی و غیرطبیعی بیماری چنین مهلکی در تمام سیاره زمین چیزی بداند، بلکه خبری از درمان درد هم نیست و تازه او با حکم غیردموکراتیک دولتهای مدعی دفاع از دموکراسی به اسم پیشگیری از بحران، از اغلب حقوق مسلم شهروندی و زیستی خود محروم شده و در قرنطینهای با مدت زمان نامشخص حبس شده است.
2020 همچنین قرار بود طبق قول دونالد ترامپ، رئیسجمهور کشور الگوی اقتصاد لیبرالی دنیا سال طلایی سرمایهداری باشد. او مدعی شده بود با ایجاد بیسابقهترین رونق در بازار آمریکا، براحتی برای دومینبار در انتخابات ریاستجمهوری اواخر همین سال پیروز خواهد شد.
لیبرالها دهههاست با شعار بازار آزاد، نظامهای رقیب را بهخاطر دخالت دولت در اقتصاد مورد حمله قرار میدهند اما حالا بر اثر تعطیل عمومی ناشی از کرونا و سقوط مداوم سهام والاستریت، کار الگوی اقتصاد آزاد لیبرالی به جایی کشیده که کاخ سفید و کنگره دست در دست هم، بسته کمکهای 2 تا 3 هزار میلیارد دلاری را تصویب میکنند و این یعنی عظیمترین دخالت دولتی در اقتصاد در تاریخ بشر!
پل کریگ رابرتس، اقتصاددانی که در دوران ریگان در کاخ سفید، به عنوان معاون خزانهداری ایالات متحده برای سیاست تسهیل مالی در بازار آزاد نسخه میپیچید، اینک معترف است کرونا تاثیراتی انقلابی بر اقتصاد آمریکا و طبیعتا کل بازار جهانی میگذارد. او در مقالهای که ماه پیش توسط اینفورمیشن کلرینگ هاوس منتشر شد، نوشت: «ویروس کرونا به ما یاد خواهد داد کشوری که نظام سلامت رایگان ندارد بشدت فلج است. میلیونها آمریکایی با دریافت حقوق و دستمزد خود امروز را به فردا میگذرانند. آنها از عهده پرداخت حق بیمه سلامت و کسورات مربوط به آن برنمیآیند. میلیونها نفر بیمه ندارند. این یعنی میلیونها نفر که به کرونا مبتلا میشوند، نمیتوانند کمکهای درمانی دریافت کنند. عوارض ناشی از این ماجرا در هر جامعهای غیرقابل تحمل است... سالهاست مدیران اجرایی مؤسسات، شرکتها را برای پاداشهایی که دریافت میکنند- که عمدتا وابسته به ارزش سهام این شرکتهاست- اداره کردهاند. نتیجتا سودها و دیون به جای سرمایهگذاری در کسبوکارهای جدید، برای خرید مجدد سهام همان شرکتها سرمایهگذاری شده است. بدهی شرکتها بینهایت است و بسیاری شرکتها را با خطر مواجه کرده و بسیاری از مشاغل را به رکود کشانده است. شرکت بوئینگ یک نمونه است... ترکیب اقتصادی که با بدهی پوشش داده شده است با یک جمعیت محافظت نشده به وضوح انقلابی خواهد بود. آیا ما رهبریای داریم که قادر باشد به سیاستهای گروههای برخوردار از امتیازات برتر و ایدئولوژیهای حاکم دست رد بزند و جامعه ما را نجات دهد و آن را بر پایهای که دوام بیشتری داشته باشد بنا کند؟ و یا اینکه ویروس کرونا، همان چیزی که به عنوان کاتالیزور در مشتعل کردن بمب ساعتی بدهیها عمل کرد، برای سختیهای اقتصادی سرزنش خواهد شد؟»
* لیبرالیسم هم فرزندانش را میخورد؟
«کووید-19» با آن نام کاملا کدگذاری شده و دیجیتالیاش نه فقط آفت مهلک مختص دوران برهکشان نظام سلطهگر لیبرال- دموکراتیک غربی از میانه قرن بیستم میلادی به این سو محسوب میشود، بلکه محصول آن نیز هست.
چنانکه متوجه شدید، معدود اندیشمندانی که پیشتر نظریاتشان را درباره جهان پساکرونا مرور کردیم، به این نکته توجه نشان دادهاند که اصلا چرا باید در دنیایی چنین تحت استیلای نظامات مدعی مردمسالاری و حقوق بشر، سلامتی و جان انسانها به سادگی و به گستردگی مورد تهدید یک عامل بیولوژیک قرار بگیرد که هیچ توضیحی برای آن وجود ندارد؟
آیا در شرایطی که آمریکا و چین، بزرگترین اقتصادهای دنیا و 2 قطب اصلی جهان چندقطبی مدام یکدیگر را متهم میکنند که منشأ ویروس جدید و مهلک «2019- ان کو» طرف مقابل بوده است، نمیتوان سناریوهای نحوه انتفاع هر یک از 2 مقصر احتمالی غربی و شرقی این اوضاع از بحران به وجود آمده را بررسی کرد؟
اگر به فرض چینیها را اشاعهدهنده کرونا بدانیم، آنها سودشان در فلج شدن اقتصاد آمریکا و دیگر رقبای غربی خواهد بود. مسأله اینجاست که چینیها مدتهاست سرریز تجاری عظیم خود را عمدتا به شکل وام برای شرکای آمریکایی یا خرید اوراق قرضه و سهام در ایالات متحده خرج کردهاند که حالا یا دچار افت ارزش شدهاند یا اساسا مجبور به فراموش کردن طلب سنگین چند هزار میلیارد دلاریشان از واشنگتن خواهند بود.
در عوض، در سناریوی دوم یعنی فرض حمله بیولوژیک آمریکاییها در شیوع کرونا، چین و دیگر دولتهای بزرگ هم ممکن است به اندازه دولتهای غربی از بحران به وجود آمده سود ببرند؛ البته اینجا منظور تبعات اجتماعی و جمعیتی بحران است نه اقتصادی.
واکنش دولتهای غربی به بحران نهتنها مسؤولیتپذیری جهانی نظام لیبرالی را زیر سوال برده، بلکه آنچه را اتحاد «جهان آزاد» خوانده میشود نیز مفتضح کرده است. فقط تصور کنید این رسوایی را که آمریکاییها از فرانسویها و فرانسویها و آلمانیها از بقیه اروپاییها ماسک و لوازم بهداشتی میدزدند یا اینکه ترامپ علنا به جانسون، پسر عموی انگلیسیاش تشر میزند که انتظار کمک از آمریکا نداشته باشد، چون خودشان به دستگاههای تنفسی نیاز دارند.
* همچنین برآوردهای آنگلوساکسونها
- که در مقطعی حسن روحانی هم بدان علاقه زیادی نشان داد- از ابتلای محتوم دستکم 70 درصد جمعیت کشورهایشان به این بیماری در یک سال تا 16 ماه پیش رو حکایت دارد و رهبران ناتو شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان وقیحانه و بیهیچ تلاش و مسؤولیتپذیری در جهت درمان مبتلایان فعلی نظریه «ایمنی گلهای» را سرهمبندی کردهاند که در واقع یک توجیه شبهعلمی سخیف برای بیعملی آنها در قبال بیماری و مرگ و میر مردمشان در ابعاد وسیع است.
آنگلا مرکل براحتی از طبیعی بودن مرگ نزدیک به 2 میلیون آلمانی و 12 میلیون نفر در کل اروپا (طبق فرمول مرگ 2/3 درصدی مبتلایان به کرونا) سخن میگوید و جانسون، مکرون و ترامپ نیز از ایده او حمایت میکنند.
رسوایی به همین جا ختم نمیشود. در حالی که اسناد مربوط به احتمال کشته شدن بیش از 100 هزار نفر در یک سال اخیر در ایالات متحده بر اثر یک نوع آنفلوآنزای نزدیک به کرونا به بیرون درز کرده بود، دونالد ترامپ این آمار را ناچیز و فقط 37 هزار نفر توصیف کرد. اخیرا نیز درز دستورالعملهای وحشتناک دولتهای انگلیس و ایتالیا به بیمارستانها درباره قطع دستگاههای تنفسی متصل به بیماران حاد ریوی، سرطانی و قلبی و محدودیت شدید امکانات مراقبتهای ویژه برای سیل روز افزون بیماران حاد کرونایی، رسوایی دیگری به بار آورد.
به عبارت دیگر در زمانهای که غربیها آن را عصر رهایی خواندهاند، مدعیان درجه یک لیبرالیسم که به اسم دموکراسی و آزادی بارها و بارها به گوشه و کنار جهان لشکرکشی کرده و باعث مرگ و آوارگی میلیونها انسان شدهاند، در قلمرو خودشان هم هیچ ارزشی برای جان انسانها قائل نیستند و به قول معروف «سنگها را بسته و سگها را باز کردهاند!»
خواه این بخشی از همان تعریف امپریالیستی جنایتکارانه «تنظیم بازار بهواسطه تنظیم طیفهای جمعیتی بازار» باشد یا از سر استیصال نظامهای برآمده از دموکراسی غربی یا قدرت اکثریت- حتی اکثریتی به نسبیترین شکل ممکن و تحت نفوذ اقلیتهای کوچک سرمایهداران و دگرباشانی که ذاتا با منافع و امیال طبیعی اکثریت حقیقی مردم خصومت دارند- شاخصترین دولتهای غربی در عمل یک موجود مشکوک تکیاختهای را که طبق آخرین یافتههای محققان چینی حتی فاقد ساختار سلولی استاندارد یک ویروس در طبیعت است رها کردهاند تا بیمحابا از جوامع الگوی نظام لیبرال- دموکراسی که پیشرفتهترین و مدرنترین و مرفهترین خوانده میشدند قربانی بگیرد.
از همان اوان واگیر کرونا، از نخستین موج واکنشهای هیستریک کاربران غربی شبکههای اجتماعی یعنی اکثریت جمعیت اروپا، آمریکای شمالی و اقیانوسیه چنین بر میآمد که این میهمان ناخوانده آمده تا سالمندان و از کار افتادگان را ببرد، چنان که بر اساس فرمول ارائه شده سازمان جهانی بهداشت، افراد مسن بالای 60 سال به مراتب بیشتر از جوانترها در معرض مرگ ناشی از بیماری جدید قرار دارند.
فرض غالب که خواهناخواه در دهههای گذشته توسط سیستم سرمایهداری تبلیغ شده این است که با حذف بازنشستگان و سالمندان مستمریبگیر بار سنگین آنها از شانه دولتها و بانکها برداشته میشود و بودجه برای اشتغال و رفاه نیروی کار جوانتر آزاد میشود.
جالب اینکه با گذشت 4 ماه یا یکسوم یک سال از لحظه مفروض آغاز شیوع (اوایل ماه دسامبر 2019 در ووهان چین) هنوز هم ذهنیت غالب در جوامع پیشرفته غربی- که ظاهرا به همان نسبت عمق پیشرفتهای مادیشان اکنون در عمق گرداب کرونا فرو رفتهاند- تغییری نکرده است. بررسی ترندهای مهمی که در این مدت به # کرونا متصل شدهاند، نشان از باور عمومی نسلهای جوانتر به ایده حذف نسل «بیبیبومرز» بر اثر شیوع کرونا دارد! «بیبیبومرز» به نسل فرزندان دوران پرزاد و ولد بازسازی اروپا و آمریکا پس از جنگ دوم جهانی اطلاق میشود؛ نسلی که نهتنها با ارزشهای لیبرالی بالیده است، بلکه زیربنای جامعه نولیبرالی فعلی را گذاشته است.
به عبارت دیگر لیبرالیسمی که شعار «انقلاب فرزندان خودش را میخورد» را ساخته است، خود در حال خوردن فرزندانش است.
از این گذشته ذهنیت حذف سالمندان و از کار افتادگان جامعه، ذهنیتی افراطی به جا مانده از جامعه مطلوب نازیها و فاشیستها در اروپای نیمه اول قرن بیستم میلادی است. آیا میتوان گفت کشتار طیف پیر و بیمار جامعه به واسطه کرونا به منزله ارجاع لیبرالیسم به فاشیسم است؟ گویی هنوز هم بشر غربی از بزرگترین جنگها و انقلابات و تحولات تاریخ از نیمه دوم قرن گذشته به این سو عبرت نگرفته است.
* نظم آینده پساکرونایی
بهمنماه گذشته در حالی که دولتهای فرانسه و آمریکا تازه به شکلی دیرهنگام و قطرهچکانی شروع به اعلام آمار مبتلایان و قربانیان کرونا کرده بودند، شاهد 2 رویکرد کاملا دیکتاتوری از سوی پاریس و واشنگتن بودیم.
نخست رسانههای فرانسه به دستور وزارت بهداشت این کشور اظهارات افشاگرانه پروفسور دیدیه راولت، یکی از بزرگترین عفونتشناسان جهان را سانسور کردند. راولت با زیر سوال بردن اقدامات امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه علیه شیوع کرونا، گفته بود بر خلاف ادعای دولتهای غربی، برای درمان این بیماری دارو وجود دارد و موثرترین آن همانی است که چینیها با همکاری کوباییها تولید و استفاده کردهاند. به فاصله چند روز وزارت بهداشت آمریکا با استناد به فهرست داروهای مورد تایید FDA (سازمان غذا و داروی ایالات متحده) وجود هر گونه داروی موثر برای درمان کرونا را منکر شد، آن هم در حالی که داروهای ضدویروس کوبایی همان زمان با درخواست دولت ایتالیا به این کشور ارسال شده بود. سپس دونالد ترامپ، در اظهار نظری متناقض مدعی شد محققان آمریکایی داروی ضدکرونا را کشف کردهاند و خواستار خرید حق انحصاری آن شد. اما این ادعا هم توسط وزیر دولت خود او تکذیب شد. این سرپوش گذاشتنهای دولتهای غربی بر واقعیات درمان کرونا در حالی بود که چین، کانون اولیه احتمالی اپیدمی روز به روز به پیشرفتهای بیشتری در کنترل بیماری «کووید-19» دست یافت و همزمان آمار فاجعهآمیز کرونا در غرب، اروپا و آمریکا را به سرعت به کانون جدید این بیماری تبدیل میکرد.
یکی از جلوههای مشهود بحران کرونا در ماههای اخیر، جا ماندن غرب از شرق یعنی ناکارآمدی نظامهای لیبرال اروپایی و آمریکایی در کنترل بحران در مقایسه با کارآمدی نظامهای دیگر بوده است. در این صورت آیا این به منزله جایگزینی نظام جهانی فعلی با نظمی جدید در آینده خواهد بود؟
فرانسیس فوکویاما که به پدرخوانده نظریهپردازان لیبرال مشهور است، زمانی در مقاله استقبال شده «پایان تاریخ» پیشبینی کرده بود «شکست سوسیالیسم یعنی پیروزیای راحت و بیدغدغه برای لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی» و نوید «پایان تکامل ایدئولوژیک بشر و جهانی شدن لیبرال- دموکراسی غربی به عنوان آخرین شکل دولت انسانی» را داده بود. پس از آن فوکویاما از هر فرصتی برای تصحیح این نظریه استقبال کرده است.
بحران کرونا نیز محملی شد تا نظریهپرداز آمریکایی- ژاپنی «پایان تاریخ» فرصتی برای اصلاح پیشبینیهای قبلی خود و چشماندازی به سوی آیندهای جایگزین بیابد.
او در جدیدترین مقالهاش در نشریه آمریکایی «آتلانتیک» با عنوان «آیا دموکراسی مقابل کرونا موفقتر است یا اقتدارگرایی؟» اعتراف میکند در مواجهه با بحرانی جهانی چون همهگیری کرونا، آنچه فراتر از دوگانه دموکراسی- دیکتاتوری اهمیت دارد، توانایی و ظرفیت رهبران و شایستگی و کارآمدی دولتشان در جلب اعتماد عمومی شهروندان است، حال هر رژیمی که میخواهد باشد، باشد!
او ضمن تمجید از سرعت عمل و کارآمدی دولت اقتدارگرای چین برای مدیریت بحران کرونا، اعتراف میکند: «بسیاری از رهبران دموکراسیها به مانند چین احساس کردند باید خطرات این بیماری همهگیر را کمتر از آنچه هست نشان دهند تا بدین طریق هم از آسیب به اقتصاد جلوگیری کنند و هم از منافع شخصی خود محافظت کنند. این فقط مختص روسایجمهور برزیل و مکزیک نیست بلکه ترامپ را نیز میتوان جزو این دسته دانست که اواسط مارس تاکید داشت این بیماری تحت کنترل است و بزودی از بین خواهد رفت». اگر چه فوکویاما میگوید قید و بندهای مشروطکننده قدرت نظامهای لیبرال- دموکراسی را حتی با وجود ضعف قوه مجریه یا حضور رهبران و سیاستمداران بد به نظامهای مقتدر ترجیح میدهد اما به وضوح از ایده پیشین خود عقبنشینی میکند و مینویسد: «در آخر، من باور ندارم که میتوانیم به یک جمعبندی و نتیجهگیری گسترده درباره بهتر بودن دیکتاتوریها یا دموکراسیها در جان سالم به در بردن از این بحران برسیم». این در حالی است که اسلاوی ژیژک، فیلسوف سلبریتی اسلوونیایی پیشتر در واکنشهایی مستمر به دنیای کرونازده پیشبینی کرده بود دوران حاکمیت لیبرالیسم بر جهان رو به افول است و شرایط جدید بشر را به سوی یک نظام فراگیر اجتماعگرا (کمونیستی) به جای سرمایهداری سلطهگر موجود سوق میدهد.
******
درسهای کرونا برای کشورهای مستقل
فرصت ساخت درونی قدرت
گروه سیاسی: کرونا تمام معادلات را به هم ریخته است. از زندگی شخصی انسانها تا روابط اجتماعی درون یک کشور و حتی روابط کشورها با یکدیگر. کشورها بیش از هر زمان دیگری درگیر حل این مشکل در درون مرزهای خود هستند. معطوف شدن کشورها به حل بحران خود، بحران در نظریه لیبرالیستی روابط بینالملل را به دنبال داشته است.
پس از جنگ دوم جهانی، آمریکا نظم جدیدی را بنا نهاد. کشوری که کمترین خسارت را در میان کشورهای قدرتمند از جنگ متحمل شده بود، حال نقش ناجی این کشورها را بازی میکرد. تقابل بلوک شرق و بلوک غرب در دوران جنگ سرد عملا کشورهای جهان را به 2 دسته تقسیم میکرد. کشور مهم جهانی و منطقهای وجود نداشت که وابستگی به یکی از این دو بلوک نداشته باشد. بلوک غرب به سردمداری آمریکا برنده جنگ سرد شد، چرا که تناقضات ایدئولوژیک و مشکلات داخلی، سردمدار بلوک شرق یعنی اتحاد جماهیر شوروی را به فروپاشی کشاند.
* نظم نوین پیشاکرونایی
آمریکا پس از جنگ سرد الگوی راهاندازی بلوک غرب را به کل جهان تعمیم داد و نظم جدیدی پایهگذاری کرد. «نظم نوین جهانی» بر پایه آموزههای لیبرالیسم بنا نهاده شد. لیبرالیسم که با اغماض میتوان آن را مکتب «اصالت فرد» نامید دوران جدیدی را برای کشورها رقم زد. حال هر کشوری که هضم در این نظم جهانی میشد از مزایای آن بهره میبرد و کشورهایی که در برابر این نظم مقاومت میکردند با انواع ابزارهای سیاسی، اقتصادی و... پس زده میشدند. لیبرالیسم در عرصه روابط بینالملل اما تبدیل به یک مکتب منسجم شد؛ مکتبی که اندیشمندان غربی آن را تئوریزه کردند. باز کردن مرزها، یکپارچگی فرهنگی، همنوایی در موضوعات سیاسی، نسخه واحد برای اقتصاد کشورها و سیاستگذاری اجتماعی یکسان برای کشورها از شعارهای لیبرالیسم در عرصه روابط بینالملل بود. لیبرالیسم در این نگاه عادلانه به نظر میرسید اما آنچه این مکتب را ناعادلانه میکرد سایه سنگین اولویتهای کشورهای هژمون در روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... بود. البته کشورهای هژمون، هیچگاه به این صراحت دم از دستیابی به منافع خود در سایه ترویج ارزشهای لیبرال- دموکراسی نمیزدند، بلکه منافع خود را در پوششی از امتیازات رنگ و لعابدار اما سطحی و غیرجدی میپیچیدند و به کشورهای دیگر حقنه میکردند. کشورهای هژمون مدعی بودند ضامن اجرای سیاستهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... مدنظرشان در کشورهای دیگر میشوند و آنان را به آنچه فیلسوفان «بهشت روی زمین» میخواندند وعده میدادند. البته تعدادی از کشورها هم در برابر سیل ویرانگر نظم جهانی ایستادگی کردند. عموم کشورهایی که از هضم شدن در نظم جهانی اجتناب میکردند همچنان وامدار مکتب مارکسیسم بودند یا آنکه رگههای پررنگی از تئوری مارکسیسم در شیوه حکومتداری آنان وجود داشت. البته به غیر از این کشورها، برخی کشورها نیز با دغدغه ناسیونالیسم در برابر این هجمه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایستادند، کشورهایی مانند شیلی، مکزیک و... که در نهایت تن به نظم نوین جهانی دادند.
اما تنها یک کشور مسیر خود را از جریان غالب روابط بینالملل بدون وابستگی به هیچ یک از مکاتب سیاسی غربی و شرقی ادامه داد. جمهوری اسلامی ایران که از بدو تاسیس، شعار خود را بر پایه استقلال کشور و فاصلهگذاری با هضم شدن در جریان کشورهای هژمون قرار داده بود، مسیر دیگری را پیش گرفت.
* کرونا به مثابه موریانهای بر فلسفه کشورهای غربی
کرونا مهمترین نقاب غرب را از صورتش برداشت. کشورهای هژمون که جریان تسهیلکننده و صادرکننده لیبرال- دموکراسی به سایر کشورها بودند، از پشتوانه علمی و اقتصادی خود به عنوان ضمانت اجرای برنامههایشان در دیگر کشورها بهره میبردند. به بیان دیگر، کشورهای هژمون مدعی بودند در صورت اجرایی شدن نسخه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... لیبرال- دموکراسی، کشورهای میزبان این فرهنگ به سطح مناسبی از رفاه دست پیدا میکنند. اما در واقع کشورهای هژمون یک بازی برد- باخت را طراحی کرده بودند. برد اصلی کشورهای قدرتمند در این نظم جهانی دستیابی به منابع دیگر کشورها و تبدیل کردن آنان به بازار مصرف کالاهای خود بود. در این چرخه کشورهای هژمون قدرت بیشتر و کشورهای وابسته، وابستگی بیشتری را به دست میآوردند. این کشورها در عمل به گاو شیرده کشورهای هژمون تبدیل شدند و بعد از هضم در این نظم جهانی، توانایی خروج از آن را به دلیل شدت وابستگی از دست دادند. اما نکته جالب اینکه این نظریه بشدت در خدمت کشورهای قدرتمند در دانشگاهها اینطور تئوریزه شد: «بشر بیشتر از آنکه بتواند با جنگ به اهدافش برسد، با زمینههای موجود همکاری میتواند به این اهداف نایل آید، برای استقرار صلح و همکاری بینالمللی باید نهادها و ساختارهایی را که انسان در آن از فطرت خود دور افتاده است و بر اساس آن رفتار و عمل نمیکند اصلاح کرد. همچنین برای اینکه بشر و فرد بتواند بر مبنای فطرت خود عمل کند، فرآیندها و نظامهای تربیتی و اجتماعی باید اصلاح شود». این اصلاح نهادها و فرآیندها و نظامها بر چه اساسی انجام میشود؟ بر اساس اولویتها و خواستههای کشورهای هژمون.
در چنین شرایطی بحران کرونا عملا ظاهر فریبنده لیبرال- دموکراسی را از صورت کشورهای هژمون برداشت؛ کشورهایی که مدعی رفاهطلبی برای همه انسانها و ترویج دموکراسی و زندگی بهتر برای همه جهانیان بودند امروز به دزدان مدرنی تبدیل شدهاند که محمولههای بهداشتی کشورهای دوست خود را میربایند. کشورهایی که داعیه ساخت بهشت زمینی را داشتند و با اتکا به قدرت علمی خود مدعی بودند موضوع لاینحلی وجود ندارد و لیبرال- دموکراسی پایان تاریخ است، هماکنون کانون شیوع بیماری کرونا هستند و دست عجز خود را بالا گرفتهاند. کرونا نشان داد ژست دلسوزی کشورهای غربی برای کشورهای دیگر، صرفا ابزاری برای تحمیل آموزههای سیاسی خود به آن کشورهاست و کشورهای وابسته در زمان واقعه صرفا ابزاری برای کم شدن آلام کشورهای هژمون به حساب میآیند. کرونا نشان داد کشورهایی که مدعی حل مشکلات جهانیاند و با این «ژست» در مقام ناجی بشریت از جنگها در مناطق دوردست گرفته تا هجوم آدم فضاییها ظاهر میشدند، در حل مشکل بهوجود آمده توسط یک ویروس عاجز ماندهاند. کرونا پشتوانه مادی کشورهای غربی را هدف گرفت. کرونا کاغذ کادوها و زرورقهای پیچیده شده به دور ارزشهای لیبرال- دموکراسی را کنار زد و نشان داد منجیهای هالیوودی، پهلوان پنبههایی هستند که در زمان بحران خود به دنبال سوراخ موش میگردند.
* به دنبال استحکام ساخت درونی قدرت
همرنگ نشدن با جریان غالب جهانی هجمهای از فشارها را به جمهوری اسلامی تحمیل کرد اما موضع جمهوری اسلامی ایران در طول 42 سال گذشته تغییر نکرد. ایران معادلات داخلی و خارجی خود را در همه عرصهها بر مبنای نظریهای که توسط رهبر حکیم انقلاب «استحکام ساخت درونی» نامیده شد، قرار داد. به بیان دیگر، ایران وارد بازی کشورهای هژمون نشد. کشورهای هژمون منشأ قدرت دیگر کشورها بودند. بر مبنای نظریه استحکام ساخت درونی قدرت، ایران پایههای قدرت خود را در داخل مرزهای خود و بر مبنای ظرفیتهای قدرتزای ارزشهای اسلامی- ایرانی و منابع مادی و سرمایه انسانی قرار داد. برای بررسی این نظریه ابتدا باید به صورت موجز و خلاصه به ریشه مخالفت جمهوری اسلامی با جریان غالب اشاره کرد. ایران در طول 42 سال گذشته هزینههایی را بهخاطر ایستادگی در برابر خواستههای آمریکا متحمل شده است. اما فلسفه این مقاومت و ایستادگی چیست؟ در نگاه اول حفظ استقلال و به تبع آن ارزشهای انقلاب اسلامی در گرو فاصلهگذاری با ارزشهای تهاجمی لیبرالیستی است. آنچه برای جمهوری اسلامی ارزش به حساب میآید و مردم ایران بهخاطر آن قیام کردند و انقلاب سال 57 را رقم زدند و بعد از آن نیز صدها هزار ایرانی برای حفظ این ارزشها در طول جنگ جان خود را از دست دادند، در مقابل ارزشهای لیبرال- دموکراسی قرار دارد. بنابراین پای مرگ و زندگی ارزشهای مبنایی مکتب تمدنی در میان است و به نوعی پذیرش ارزشها و هنجارهای لیبرال- دموکراسی عملا به معنای استحاله نظام اسلامی و هضم شدن در نظم جهانی کشورهای غربی است. نکته مهم آنکه منافع ملی مردم نیز در گرو حفظ همین ارزشهاست. دستیابی به سعادت که ترکیبی از مولفههای مادی و معنوی است در گرو حفظ ارزشهای مبنایی جمهوری اسلامی است. آنچه سعادت یک ملت را رقم میزند، احساس عزت و استقلال در کنار دستیابی به سطحی از قدرت مادی برای اداره زندگی است. دستیابی به این سعادت همانگونه که گفته شد، ترکیبی از مولفههای مادی و معنوی است و نیاز به 2 مدل از قدرت دارد؛ 1- قدرت سیاسی 2- قدرت مادی. رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود به مناسبت مبعث پیامبر اعظم(ص) و آغاز سال نو به موضوع قدرت سیاسی اشاره کردند. در بیان ایشان، برای ترویج ارزشهای انسانی یعنی همان ارزشهایی که توسط پیامبران به مردم ابلاغ شده نیاز به قدرت سیاسی است. رهبر معظم انقلاب در اینباره گفتند: «.... بخش دیگر از این حقایق، منظومه ارزشی اسلام است، ارزشهایی که اسلام آنها را تثبیت کرده است، یعنی به عنوان ارزش آنها را شناخته است؛ که آحاد مردم و جوامع مردمی موظفند خودشان را به این ارزشها نزدیک کنند و [به سمت آنها] پیش ببرند؛ سعادتشان در این است. از مثل خلقیات فردی که انسان دارای صبر باشد، دارای حلم باشد، دارای گذشت باشد و امثال اینها که صفات فردی انسانها است، تا مفاهیم عمومی و زندگیساز مثل آزادی، مثل عدالت اجتماعی، مثل کرامت انسانی، مثل سبک زندگی؛ اینها جزو آن سلسله ارزشهای اسلامی است که در اسلام بیان شده و تفهیم شده به ما... چنانچه بخواهیم اینها تحقق پیدا بکند، اگر بخواهیم این معارف در فضای عقیدتی جامعه به معنای واقعی کلمه تحقق پیدا کند، بخواهیم این ارزشها در عمل مردم، در رفتار مردم خودش را نشان بدهد، بخواهیم این احکام که وسیله پیشرفت و حرکت است، تحقق پیدا کند، احتیاج به قدرت سیاسی دارد؛ اگر قدرت سیاسی نباشد، قلدرها زیر بار نمیروند، تنبلها انجام نمیدهند، سیاهیلشکر قلدرها و مستکبران و پولدارها به دنبال آنها حرکت میکنند». حضرت آیتالله العظمی خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان به موضوع قدرت مادی نیز اشاره میکنند: «امروز اگر چنانچه صادقانه حرکت بکنیم، عمل بکنیم، تنبلی نکنیم، کوتهبینی به خرج ندهیم، سادهنگری نکنیم، میتوانیم ایران را به همان قله برسانیم. البته رساندن ایران به قله علمی و فرهنگی و صنعتی و نظامی و سیاسی و امثال اینها هدف نزدیک ما است؛ هدف دور، تمدن اسلامی است که آن مطلب دیگری است... من در صحبتهای اخیر چند بار تکرار کردهام که کشور باید قوی بشود؛ قوی شدن کشور جزو هدفهای ما است. این هم از خطوط اصلی نسخه بعثت است؛ این هم از بعثت گرفته شده؛ این هم از قرآن گرفته شده. قرآن میفرماید «وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّه»؛ هر چه میتوانید قوت را زیاد کنید. حالا این قوت در وهله اول، در نگاه اول، ممکن است قوت نظامی به نظر برسد، لکن ظاهراً خیلی وسیعتر از دامنه قوت نظامی است. ابعاد قوت ابعاد وسیعی است؛ ابعاد اقتصادی دارد، قوت اقتصادی، قوت علمی، قوت فرهنگی، قوت سیاسی- که زمینهساز قوت سیاسی، استقلالِ سیاسی است- و قوت تبلیغی. با گذشت زمان، عرصههای دیگری برای تقویت کشور و ملت به وجود میآید».
به بیان دیگر همانگونه که رهبر معظم انقلاب در سال 95 در دیدار مردم اصفهان گفتند «راه عبور از همه مشکلاتی که برای کشور محتمل است، چه در این دوره، چه در 10 سال دیگر، چه در 50 سال دیگر، این است که کشور از درون مستحکم باشد».
ارسال به دوستان
بیانیه گروههای مقاومت علیه اشغالگران
اتمامحجت مقاومت با تروریستهای آمریکایی
«عدنان الزرفی» 3 هفته پس از آنکه طی انتخابی بحثبرانگیز از سوی رئیسجمهور عراق به عنوان نامزد احراز پست نخستوزیری معرفی شد، برنامه دولت و درخواست برای تشکیل جلسه رای اعتماد به کابینه خود را به رئیس پارلمان عراق تقدیم کرد. همزمان با این اقدام 8 گروه وابسته به سازمان حشدالشعبی (بسیج مردمی) عراق پیامهایی به نظامیان تروریست آمریکایی و طیفهای سیاسی عراق دادند.
به نظر میرسد این بیانیه پاسخی به گمانههای مطرح شده در رابطه با نیت الزرفی مبنی بر توسل به حمایت نیروهای آمریکایی برای رسیدن به قدرت و دور زدن قانون اساسی است.
به گزارش «وطن امروز»، عدنان الزرفی، نخستوزیر مأمور به تشکیل کابینه عراق روز شنبه برنامه دولت خود را به نمایندگان پارلمان ارائه کرد. در همین حال منابع عراقی اعلام کردند الزرفی در ادامه اسامی وزرای پیشنهادی خود را نیز به پارلمان خواهد فرستاد. خبرگزاری رسمی عراق (واع) نیز در خبری مدعی شد الزرفی در نامه خود به پارلمان، اولویتها و برنامههای اقتصادی و سیاسی(داخلی و خارجی) و همچنین راهکارها برای مبارزه با شیوع کرونا را ذکر کرده است. به نوشته این خبرگزاری، الزرفی به رسانهها گفته است برنامه خود را به پارلمان فرستاده و منتظر است زمان جلسه تصویب برنامههایش در پارلمان مشخص شود. نخستوزیر مأمور به تشکیل کابینه عراق در بیان جزئیات برنامه خود گفت این برنامه مختصر است و بر 3 محور تکیه دارد که مهمترین آن بحث اقتصادی است و طی آن تمام وزارتخانههای غیرمولد برچیده خواهند شد یا بودجه آنها کاهش پیدا خواهد کرد. الزرفی پرونده تظاهرات مردمی و بحث بهداشت و مبارزه با شیوع کرونا را نیز از مهمترین اولویتهای دولت خود دانست. الزرفی همچنین درباره سیاست خارجی خود گفت اجازه هیچگونه درگیری خارجی در خاک عراق را نخواهد داد و در اینباره با ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا نیز رایزنی کرده است. الزرفی مدعی شد گروههای سیاسی به او وعده حمایت دادهاند و گفت اعضای کابینه خود را از میان «کارمندان متخصص» تکمیل کرده و تا دوشنبه مشخصات آنها را طبق قانون اساسی به پارلمان ارائه خواهد داد.
ادعای الزرفی در حالی مطرح شده است که یک منبع سیاسی آگاه در عراق در گفتوگو با خبرگزاری «المعلومه»، از دیدار وی با رهبران احزاب شیعه در این کشور خبر داد و گفت وی نتوانسته آنها را قانع کند. به گفته این منبع، مأمور تشکیل کابینه در عراق اکنون در تنگنای سیاسی قرار دارد. او در این ارتباط گفت: «مرحله دوم گفتوگوهای عدنان الزرفی درباره رایزنی برای تشکیل دولت و اقناع سیاستمداران شیعه موفق نبوده است». این منبع سیاسی آگاه تأکید کرد تمام رهبران سیاسی گروههای مختلف عراقی با الزرفی دیدار نداشتند، زیرا آنها یقین داشتند گروهای شیعی درباره تایید الزرفی در جلسه رأی اعتماد هیچ اجماعی ندارند. منبع یادشده همچنین افزود با توجه به تنگنای سیاسی به وجود آمده، الزرفی مجبور خواهد شد به اربیل برود تا مسعود بارزانی را برای دادن رأی اعتماد به او و صحبت با گروههای شیعه مجاب کند.
* مخالفت بزرگترین ائتلاف پارلمان با الزرفی
بهاء الاعرجی، معاون نخستوزیر سابق عراق هم با اشاره به رایزنیهای الزرفی گفت: در حال حاضر 5 ائتلاف از جمله ائتلاف الفتح مخالف تشکیل دولت توسط عدنان الزرفی هستند. «لیلی فلیح» نماینده ائتلاف الفتح عراق نیز تأکید کرد عدنان الزرفی موفق به تشکیل کابینه نخواهد شد. فلیح به خبرگزاری العهد گفت با توجه به مخالفت بیشتر فراکسیونهای سیاسی با الزرفی، وی «برای تشکیل کابینه خود، بر حمایت خارجی و برخی نمایندگان حساب باز کرده است که تعدادشان از انگشتان دست کمتر است». وی بر این باور است الزرفی در پارلمان رسوا خواهد شد و کابینهاش تشکیل نخواهد شد. حامد الموسوی، نماینده پارلمان نیز اقدامات الزرفی را «غیرقانونی» خواند و گفت او برای نخستوزیر شدن به «خارج» تکیه کرده است. فراکسیون الفتح عراق به رهبری هادی العامری هم به صورت رسمی از رئیس پارلمان این کشور خواست به دلیل نقض قانون اساسی از سوی رئیسجمهور، او را بازخواست کند. در نامه فراکسیون الفتح آمده است مطابق قانون اساسی عراق، رئیسجمهور موظف است برای تعیین نخستوزیر، نامزد فراکسیون اکثریت را به پارلمان معرفی کند و فراکسیون اکثریت در پارلمان عراق هماکنون ائتلاف الفتح است. از این رو این فراکسیون از حلبوسی خواسته، نامزدی الزرفی برای نخستوزیری را لغو کند.
* احتمال لغو حکم الزرفی از سوی صالح
«علی التمیمی» کارشناس حقوقی عراقی معتقد است رئیسجمهور عراق در پی حکم شورای عالی قضاوت درباره وضعیت عضویت یکی از اعضای دادگاه فدرال، باید ماموریت الزرفی در تشکیل کابینه جدید عراق را لغو کند. وی در گفتوگو با پایگاه خبری «المعلومه» توضیح داد ملغی شدن حکم مربوط به عضویت «محمد الکبیسی» در دادگاه فدرال، پیامدهای بزرگی به همراه خواهد داشت.
التمیمی گفت: از آنجا که برخی طرفهای سیاسی، مامور شدن عدنان الزرفی برای تشکیل کابینه از سوی برهم صالح را زیر سوال بردهاند، علیه این انتصاب به دادگاه بدوی دادخواست ارائه خواهند داد. در این دادخواست به این مسأله که انتخاب او بر اساس یک حکم غیرقانونی و باطل از سوی دادگاه فدرال بوده است، استناد خواهد شد. در نتیجه دادگاه بدوی نیز حکمی درباره ملغی بودن حکم ریاستجمهوری در انتصاب الزرفی صادر خواهد کرد و سپس برهم صالح، حکم انتصاب و ماموریت الزرفی را لغو و پس خواهد گرفت. دفتر ریاستجمهوری عراق دیروز در پی صدور حکم شورای عالی قضاوت مبنی بر ملغی بودن عضویت قاضی محمد رجب الکبیسی در دادگاه فدرال، ناگزیر شد حکم عضویت وی را در دادگاه فدرال پس بگیرد.
* تداوم اقدامات مشکوک آمریکا در عراق
در شرایطی که جامعه جهانی در اثر ملاحظات مربوط به کرونا اقدام به اجرای طرحهایی در جهت کاهش تراکم جمعیت کرده است، منابع امنیتی عراقی فاش کردند آمریکا برای ترغیب کشورهای خارجی برای انتقال سفارتهایشان از بغداد به پایگاه عینالاسد در استان الانبار تلاش میکند. این طرح از طریق اختصاص ساختمانهای حفاظتشده در داخل این پایگاه به کشورهایی که مایلند کادر دیپلماتیک خود را منتقل کنند انجام میشود. دلایل این طرح آمریکا در سایه تدابیر مربوط به مقابله با کرونا در عراق نامعلوم است.
* بیانیه شدیداللحن جریان مقاومت علیه تروریستهای آمریکا
8 گروه وابسته به سازمان حشدالشعبی (بسیج مردمی) عراق پیامهایی به نظامیان تروریست آمریکایی و طیفهای سیاسی عراق دادند. شبکه خبری السومریه ضمن نقل این بیانیه، گزارش داد، پس از مصوبه پارلمان عراق برای خروج فوری نیروهای خارجی و پس از آن پذیرش این مصوبه توسط دولت عراق و تظاهرات میلیونی مردم این کشور، نشان داده شد که این مصوبه مورد تأیید ملت عراق است. در این بیانیه آمده است، ملت عراق نشان داد که قاطعانه مخالف حضور نیروهای اشغالگر آمریکایی، نقض حاکمیت عراق، کشتار ملت و ترور فرماندهان این کشور و بمباران اردوگاههای نیروهای امنیتی است. این گروهها تأکید کردند، پس از اینکه «گروهی از برادران، خواستند تا به راهکارهای سیاسی زمان داده شود و به این نیروها برای خروج از خاک پاک عراق، فشار آورند، مشاهده کردیم که سرکشی دولت آمریکا بیشتر شد و تجاوزات بیشتری انجام داد که به نیروهای ارتش، پلیس و فرودگاههای غیرنظامی رسید». بر اساس این بیانیه، در پی همین تجاوزات بود که گروههای مقاومت عراق نشستی برگزار کردند تا موضع تاریخی خود را در این زمان مهم، با ابلاغ پیامهای زیر اعلام کنند:
پیام نخست؛ خطاب به نیروهای اشغالگر آمریکا: پس از عدم پذیرش تصمیم ملت، دولت و مجلس عراق، و عدم خروج نیروهای آمریکایی و تداوم تجاوز به حاکمیت عراق، نیروهای آمریکا نشان دادند که اشغالگر هستند و جز زبان زور، هیچ چیزی نمیفهمند.
این گروهها ادامه دادند: «بر همین اساس با شما رفتار خواهد شد. باید بدانید که تمام عملیاتهایی که علیه شما صورت گرفت، فقط پاسخ کوچکی به تجاوزات شما بود؛ زیرا تصمیم عملیات، در آن زمان گرفته نشده بود. با وجود این، شما نتوانستید این پاسخ ساده را تاب بیاورید... و در بیشتر پایگاههای خود بمانید... و مجبور شدید که نیروهای خود را خارج و آنها را در پایگاههای مشخصی متمرکز کنید و سامانه پدافند هوایی برای حمایت از آن بیاورید. لذا اگر همه گروههای مقاومت تصمیم بگیرند که در آن واحد، با شما مقابله کنند، چه واکنشی خواهید داشت؟»
گروههای مقاومت تصریح کردند: «ما میدانیم همه تهدیدهای اخیر شما درباره حمله به گروهها و فرماندهان مقاومت، صرفا تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر شکستتان است و اینکه شما ضعیفتر از آن هستید که با گروههای مقاومت عراق وارد جنگ شوید؛ گروههایی که فرماندهان نظامی شما از قدرت آنان اطلاع دارند. زیرا در زمان اشغالگری پیشین شما، آنان را آزمودهاید».
پیام دوم خطاب به فراکسیونهای سیاسی: «موضع ثابت و اصولی خود را در رد عدنان الزرفی، نامزد سرویس جاسوسی آمریکا اعلام میکنیم و به رئیسجمهور هشدار میدهیم با نامزد کردن این فرد، با اراده تظاهراتکنندگان و رهنمودهای مرجعیت مخالفت کرد».
این گروهها، الزرفی را نامزد جنجالی متهم به فساد عنوان و تأکید کردند: «وی از این طریق، عمدا، صلح داخلی [عراق] را تهدید میکند ولی ما اجازه چنین کاری را نخواهیم داد و تمام تلاش خود را به کار خواهیم بست تا ثبات و امنیت در کشور برقرار شود».
در این بیانیه ضمن محکومیت حمایت برخی نمایندگان پارلمان عراق از نامزدی الزرفی، وی «مزدور»ی نامیده شد که حمایت این نمایندگان «لکه ننگی بر پیشانی آنان است. به همین دلیل از آنها میخواهیم عذرخواهی کنند و از اشتباه خود بازگردند. امید ما به سایر اعضای پارلمان است که بیشترین تعداد را دارند تا این توطئه را خنثی کنند».
این گروهها هدف از این توطئه را چپاول منابع عراق توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا عنوان کردند؛ شخصی که قصد دارد نفت و منابع عراق را سرقت کند.
پیام سوم؛ خطاب به ملت عراق: «با شما عهد میبندیم که برای دفاع از شما، سربازان وفاداری باشیم... ما اجازه نخواهیم داد آمریکا به اشغال خاک پاک ما ادامه دهد، منابع ما را سرقت کند، کشور ما را به خاطر رژیم صهیونیستی تجزیه کند... شما ما را در تمام بحرانها حاضر خواهید دید... این مسأله شامل دشمن جدید جان ملت عراق یعنی ویروس کرونا نیز میشود».
ارسال به دوستان
وزارت بهداشت نسبت به آغاز فعالیت کسب و کارها در این مرحله از مدیریت کرونا هشدار میدهد اما برخی در دولت خواهان شروع فعالیتهای اقتصادی هستند
فاصلهگذاری تصمیمات
* تعداد مبتلایان کرونا در کشور به 55743 و شمار قربانیان به 3452 نفر رسید
گروه اجتماعی: مسؤولان وزارت بهداشت همچنان نگران تفکرات و اندیشههای سایر اعضای هیات دولت و پایان طرح فاصلهگذاری اجتماعی هستند و معتقدند اگر قرنطینه بشکند، موج جدید شیوع کرونا آغاز خواهد شد.
به گزارش «وطنامروز»، طرح فاصلهگذاری اجتماعی با وجود تعلل دولت سرانجام از هشتم فروردین آغاز شد و در پی آن بسیاری از کسبوکارها تعطیل شدند و عبور و مرور در جادهها با محدودیت فراوان مواجه شد. در این شرایط بود که به زعم مدیران نظام سلامت ابتلا و مرگومیر ناشی از «کووید-19» در کشور مدیریت شد و شاهد بحرانهایی مانند بحران غرب نبودیم. قرار است طرح فاصلهگذاری اجتماعی تا 20 فروردین ادامه داشته باشد اما اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا اعتقاد دارند زمان اجرای این طرح باید تمدید شود. خبرهای ضدونقیض درباره شکستن قرنطینه توسط دولت از هفته آینده موجب نگرانی نظام سلامت شده و مسؤولان وزارت بهداشت همچنان به دولتیها نسبت به عواقب این کار هشدار میدهند، حتی روحانی روز گذشته تأکید کرد: «پروتکلهای بهداشتی باید به گونهای طراحی شود که همه مردم اعم از ارباب رجوع، کارمند، کارگر و کاسب بدانند و مطمئن باشند در محیط کار و بیرون از خانه با رعایت این پروتکلها میتوانند درصد بالایی اطمینان خاطر داشته باشند که از سلامتی برخوردار خواهند بود». این اظهارات و نامه وزیر بهداشت به روحانی نشان میدهد که دولت قصد دارد فعالیت کسب و کارها را با محدودیتها و پروتکلها آغاز کند.
دکتر ایرج حریرچی، معاون کل وزیر بهداشت دیروز بار دیگر نسبت به پیک جدید شیوع کرونا هشدار داد و در گفتوگوی ویدئو کنفرانسی با خبرنگاران گفت: در استانهای پرخطر و پرشیوع، روند ابتلا نزولی است و برخی استانها نیز هنوز از نظر تعداد ابتلا و مرگومیر صعودی هستند و این استانها استانهایی هستند که ویروس کرونا دیرتر به آنها وارد شده است؛ روند نزولی در استانها به معنی کنترل بیماری و نه مهار و سرکوب آن است.
وی افزود: به دلیل نقش کلیدی ارتباطی تهران با سایر استانها، نگران تهران و شهرهای اطراف تهران هستیم که تبادل بسیار زیادی از نظر اشتغال دارند نیز میتواند نگرانکننده باشد؛ میزان ترافیک امروز (دیروز شنبه) تهران ما را نگران کرده است و این افراد میتوانند ویروس را به منزل یا محل کار انتقال دهند.
وی ادامه داد: مهمترین مسألهای که در بررسی نمودارهای ابتلا باید نگاه کرد این است که شیب منحنی ابتلا به چه صورت است؛ یکی از نقصهای ما این بود که ابتدا بیشتر در افراد بستری، تست گرفته میشد اما الان تستهای سرپایی را بیشتر انجام میدهیم؛ با توجه به اقدامات دولت و ملت و وزارت بهداشت روند صعودی در میزان مرگومیر به یک نمودار و خط صاف رسیده است که این به عنوان یک دستاورد مطرح است، البته این به معنی این نیست که کار ما هیچ نقصی ندارد.
معاون کل وزیر بهداشت متذکر شد: 2 استراتژی مقابله با ویروس کرونا وجود دارد؛ یکی اینکه ارتباطات افراد با یکدیگر را به حداقل برسانیم و دیگر اینکه بیماران و افراد دارای مواجهه با بیماران را شناسایی و آنها را جداسازی کنیم؛ طبق نظر سازمان بهداشت جهانی، ایزولاسیون در خانه بسیار کماثر یا بیاثر است و طبق بررسیهای ما، افرادی که بعد از مرخص شدن به ایزوله در خانه توصیه شدهاند با دیگران باز هم ارتباط داشتهاند که ما را نگران کرده است. حریرچی با بیان اینکه همکاریای که مردم در زمینه فاصلهگذاری اجتماعی داشتند کمنظیر بوده است، یادآور شد: البته برخی متخلفان نیز هستند که ممکن است باعث گرفتار شدن سایر افراد شوند. فاصلهگذاری اجتماعی باید به حداکثر ممکن برسد و اگر بخواهیم سطح ارتباطات اجتماعی را به دی و بهمن سال گذشته برسانیم، حتما با پیک مجدد مواجه خواهیم شد.
حریرچی درباره معتادان متجاهر خاطرنشان کرد: به دلیل تجمعات این افراد و احتمال انتشار ویروس کرونا بین آنها پیگیر این هستیم که این معتادان در جای مشخصی نگهداری شوند. با تمهیدات اندیشیده شده، زندانهای ما از لحاظ ابتلا به کرونا وضع مناسبی دارند و اقدامات خوبی در آنجا انجام شده است. تعدادی از معتادان و زندانیان آزاد شده، برخی تجمعات را داشتهاند که در سطوح مختلف در وزارت کشور و نیروی انتظامی مذاکراتی انجام شده و امیدواریم با این کنترل و غربالگری انجام شده، میزان ابتلا را به حداقل برسانیم.
* پیک وحشتناک شیوع ویروس کرونا در ایران طی شده است
تلاش شبانهروزی تیم پزشکی، همراهی مردم و خدمات ارزنده جهادگران باعث شده است ایران با وجود تحریمها و محدودیتهای تجهیزاتی نسبت به کشورهای پیشرفته دنیا جایگاه بهتری در جلوگیری از ابتلای گسترده و سطح بهبودی بیماران به این ویروس داشته باشد.
متخصص بیماریهای عفونی و رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران در گفتوگو با «وطن امروز» با بیان اینکه تاکنون اقدامات موثری در راستای جلوگیری از شیوع گسترده ویروس کشنده کرونا در کشور انجام شده است، افزود: ایجاد محدودیتهای ترددی و انجام طرح رعایت فاصلهگذاری اجتماعی تا حدودی توانسته است در انتشار وسیع این بیماری تاثیرگذار شود اما با توجه به عدم رعایت برخیها در انجام مسافرتهای نوروزی این احتمال وجود دارد که بعضی حامل این ویروس بوده و بعد از دوران کومن(نهفتگی) یکی دو هفتهای شاهد موج جدیدی از ابتلایان به بیماری «کووید-19» باشیم.
دکتر مینو محرز ضمن امیدواری نسبت به عدم بازگشت پیک دوم این بیماری به کشور با توجه به ایجاد زنجیره انتقال ویروس در روزهای تعطیل ابتدای سال گفت: چنانچه طرح فاصلهگذاری اجتماعی تا پایان فروردین ادامه یابد و از طرفی مردم نیز به فرامین مسؤولان وزارت بهداشت و دستاندرکاران مرتبط گوش کنند، سیر این بیماری از اواسط اردیبهشتماه نزولی میشود و در نهایت در مردادماه چرخه ویروس منحوس کرونا در کشور به صفر میرسد.
استاد بیماریهای عفونی دانشگاه علوم پزشکی تهران تصریح کرد: کنترل این بیماری در ایران با توجه به همکاری همگانی و تلاش بیوقفه کادر پزشکی طی 2 ماه آینده دور از انتظار نیست؛ این موضوع در صورتی اتفاق میافتد که مردم حداقل تا 20 روز دیگر از خانه خارج نشوند و محدودیتها ترددی، فاصلهگذاریهای اجتماعی و... همچنان رعایت شود.
محرز با بیان اینکه ایران به نسبت سایر کشورهای دنیا با وجود کمبودها و تحریمها بخوبی توانسته است از شیوع گسترده این بیماری جلوگیری و اقدامات قابل توجهی در بهبود بیماران کرونایی انجام دهد، افزود: آمادگی ایران برای مبارزه با این ویروس از یکسو و وجود زیرساختهای و امکاناتی که از قبل برای مقابله و درمان آنفلوآنزا مهیا بود از طرف دیگر باعث شد تیم پزشکی ایران توانایی خاصی را در مهار نسبی این بیماری داشته باشد و در خدماترسانی بهداشتی و پزشکی به مبتلایان کاملا آماده باشد.
متخصص بیماریهای عفونی و رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران اظهار داشت: خوشبختانه پیک وحشتناک این بیماری در کشور سپری شده است و چنانچه مردم توصیههای پزشکی و بهداشتی و... را بخوبی رعایت کنند، زنجیره انتقال ویروس کرونا بتدریج قطع میشود، این در حالی است که دانشمندان ایرانی در حال ساخت داروی درمان این بیماری هستند که در ماههای آینده به بازار خواهد آمد.
محرز با بیان این مطلب که ویروس کرونا ضربات اقتصادی فراوانی را به کشور و خانوارها تحمیل کرده است، گفت: هرچند ماندن در خانه مشکلات زیادی را برای مردم و چرخه اقتصاد کشور ایجاد میکند اما باید توجه داشت مشکلات اقتصادی کاملا قابل جبران است اما این ویروس هیچ رحمی در گرفتن جان آدمی ندارد.
***
[اعلام نتایج نهایی تست داروی «فاویپیراویر» برای درمان کرونا در این هفته]
مدیرکل دارو و مواد تحت کنترل سازمان غذا و دارو گفت: نتیجه نهایى آزمایش و تستهای داروی فاویپیراویر در نهایت تا ٥ روز کارى آینده اعلام خواهد شد. به گزارش فارس، غلامحسین مهرعلیان در برنامه تهران کلینیک رادیو تهران درباره دارویی به نام فاویپیراویر برای درمان کرونا ویروس، گفت: این دارو در سال ۲۰۱۴ برای نخستینبار در کشور ژاپن تولید شد و به عنوان یکی از آژانسهای بینالمللی دارویی تاییدیه برای درمان آنفلوآنزای تیپ B را گرفت و بعدها که ویروس ابولا هم مطرح شد برای درمان از این دارو استفاده شد. همچنین این دارو تاثیر خود را روی بیماران چینی مبتلا به کرونا نشان داد. وی افزود: در اسفندماه که این ویروس در کشور ما شیوع پیدا کرد بر حسب گزارشاتی که از کشور چین داشتیم در هفته دوم شیوع این بیماری از دولت چین درخواست ارسال مقداری از این دارو را کردیم تا ما هم در ایران آزمایش کنیم. دولت چین نیز تعدادی از این دارو را بهطور رایگان از طریق سفارت در اختیار ما قرار داد که ما کمتر از ۲۴ ساعت در اواخر اسفندماه این دارو را در اختیار تیم تحقیقاتی کشور قرار دادیم. به دلیل اینکه ما هیچ تاییدیهای از هیچ جای دنیا در رابطه با اثربخشی این دارو بر کرونا نداشتیم، در حال حاضر منتظر نتیجه نهایی و تاییدیه آن هستیم. مهرعلیان افزود: نتیجه نهایى آزمایش و تستهای این دارو را در نهایت تا ٥ روز کارى آینده اعلام خواهیم کرد و در صورت نتیجه تاثیر مثبت این دارو، داروى فاویپیراویر را در حجم انبوه تولید میکنیم و حتى در اختیار بقیه کشورها هم قرار خواهیم داد. وی گفت: ما حتی در کشور توانستیم تمام مواد اولیه این دارو را بررسی و سنتز کنیم.
ارسال به دوستان
جانشین سازمان بسیج مستضعفین خبر داد
حضور۶۰۰ هزار بسیجی برای مقابله با کرونا
* قدردانی وزیر بهداشت از کمکهای بسیجیان
گروه سیاسی: جانشین سازمان بسیج مستضعفین گفت: امروز بیش از ۶۰۰ هزار بسیجی در سراسر کشور در عرصه خدمترسانی برای حمایت از دستگاههای مختلف بهمنظور مقابله با کرونا حضور پیدا کردهاند.
به گزارش «وطن امروز»، سردار محمدحسین سپهر روز گذشته در نشست خبری «چالش کرونا؛ نهضت مردمی حل مسأله» اظهار داشت: در شرایط امروز کشور در مقابله با ویروس کرونا و تبعات آن در حوزههای مختلف، بسیج بر اساس رسالت و تکالیفی که بر عهده دارد موظف است در کمک به دستگاههای نظام، اقدام و پشتیبانی کند. وی افزود: در 40 سال گذشته همواره بسیجیان و ساختارهای مردمی نقش زیادی در کمک به دستگاههای مختلف داشتهاند و هرگاه مردم در سازوکار بسیج در عرصههای مختلف ورود کردهاند، ظرفیتهای بزرگی را به وجود آوردهاند. سردار سپهر با بیان اینکه امروز جهان درگیر مسأله کروناست و الحمدلله کشور ما جزو کشورهایی است که در برابر این بیماری موفقیتهای خوبی داشته، گفت: با حضور ۵۰ هزار تیم متخصص بسیج در سراسر کشور، توانستیم حدود ۷۰ میلیون از مردممان را غربالگری کنیم. جانشین سازمان بسیج مستضعفین ادامه داد: تفاهمنامه خوبی از اولین روز تشکیل ستاد ملی مقابله با کرونا منعقد شد و امروز بیش از ۶۰۰ هزار بسیجی در سراسر کشور در عرصه خدمترسانی برای حمایت از دستگاههای مختلف حضور پیدا کردهاند. وی خاطرنشان کرد: با توجه به تاثیرات شیوع این ویروس در حوزه اقتصادی بر آن شدیم با تشکیل «ستاد رشد و نوآوری دانشبنیان» نسبت به فراخوانی طرحها و ایدهها تلاش کنیم با ظرفیتهای حل مسأله، این افراد را شناسایی کنیم و در یک مسابقه بزرگ حل مسأله در کشور همه عزیزانی که حرف یا ایدهای دارند، آن را ارائه کنند. به گزارش فارس، سردار سپهر با بیان اینکه در 40 سال گذشته ثابت شده هرجا به آرای افراد فرهیخته مراجعه میکنیم، توفیق به دست خواهیم آورد، تصریح کرد: در حوزه پیامدهای اقتصادی و مواجهه با چالشهای بیماری کرونا با توجه به تحریمهایی که داریم، نیازمند ایدههای نو هستیم. در زمینه آسیبهای اجتماعی هم چه در دوره بیماری و چه دوران پساکرونا چالشهایی را خواهیم داشت که برای حل این مسأله نیازمند ایدههای اندیشمندان خواهیم بود.
جانشین سازمان بسیج مستضعفین با بیان اینکه چون این چالش ادامه دارد در بخش علمی و پژوهشی نیازمند یک ساختار علمی مستحکم هستیم، گفت: ستاد رشد و نوآوری دانشبنیان را میخواهیم تا پایان حل مسأله کرونا داشته باشیم.
وی در پایان گفت: از همه عزیزمان درخواست داریم پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند و بسیجیان در سراسر کشور هم با روحیه جهادی و انقلابی تلاششان را ادامه دهند.
* قدردانی وزیر بهداشت از کمکهای بسیجیان
دیروز همچنین وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طی نامهای به سردار سلیمانی از کمکهای سازمان بسیج مستضعفین و زحمات جهادی بسیجیان در اجرای طرح بسیج ملی مبارزه با ویروس کرونا تشکر کرد.
سعید نمکی طی نامهای به سردار غلامرضا سلیمانی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین از همراهیهای بیدریغ، تلاشها و زحمات جهادی بسیجیان در اجرای طرح بسیج ملی مبارزه با ویروس کرونا تقدیر کرد.
وی در این نامه با اشاره به توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره ضرورت عدم کاهش شدت فعالیتها در مبارزه با ویروس کرونا، عنوان داشته است: اگرچه تا مهار کامل بیماری ناشی از «کووید-19» همگان باید راه نسبتاً دشواری بپیماییم ولی آنچه تا امروز حاصل شده جز با همدلی، وفاق و همراهی عزیزانی همچون حضرتعالی و همکاران گرانقدرتان بهدست نمیآمد.
نمکی در نامه خود خاطرنشان کرده است: جمهوری اسلامی در شرایط سخت تحریم و در مقایسه با کشورهایی که از تنعم اقتصادی برخوردارند نتایج افتخارآمیزی کسب کرده است.
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خطاب به رئیس سازمان بسیج مستضعفین افزوده است: ضمن تقدیر از همراهی بیدریغتان امیدوارم تا آخر این راه پرفراز و نشیب در کنارمان بمانید و هرچه زودتر با سلامتی کامل مردم، شاهد آرامش و شکوفایی روزافزون کشورمان باشیم.
ارسال به دوستان
گزارش«وطنامروز» درباره تدابیر اقتصادی دولت برای شرایط کرونایی
زور این بستهها به کرونا نمیرسد
* سیاستهای آرایشی ـ بهداشتی برای درمان اقتصادی کرونا!
گروه اقتصادی: یکی از آسیبهای کرونا تبعات اقتصادی آن است که تعطیلی کسبوکارها و کاهش تقاضا را میتوان از اصلیترین علائم آن دانست. اغلب کشورها به همان اندازه که برنامهریزی برای مسائل بهداشتی داشتهاند، برای موضوعات اقتصادی هم اقدامات ویژهای انجام دادهاند. متاسفانه در کشور ما آمادگی لازم در این رابطه وجود نداشت. در واقع دولت خیلی دیر درباره برنامههای پیشبینی شده به جمعبندی رسید و در عین حال تاکنون فقط بخش کوچکی از کمکهای در نظر گرفته شده یعنی پرداخت یک بسته 200 تا 600 هزار تومانی، محقق شده است. همین اقدامات ابتدایی باعث شده است اکثر مشاغلی که معیشت خود را در گرو درآمدهای روزانه میبینند، بدون اعتماد به دولت برای حمایت از خود، راهی خیابانها برای ادامه حیات شوند با علم به اینکه کرونا در کمینشان نشسته و ممکن است زندگیشان را در این راه ببازند. به گزارش «وطن امروز»، اقدامات اقتصادی دولت پس از شیوع کرونا را میتوان در قالب 3 بسته حمایتی تشریح کرد. ***
بسته حمایت از کارفرما
سازمان تامین اجتماعی نسبت به امهال 3 ماهه (اسفند 98 و فروردین و اردیبهشت 99 ) حق بیمه کارفرمای مشاغل متضرر از کرونا اقدام کند. بانک رفاه کارگران مبلغ 2هزار میلیارد تومان تسهیلات با اتکا به منابع داخلی، منابع بینبانکی یا خط اعتباری در اختیار سازمان تامین اجتماعی قرار داده و سازمان برنامه و بودجه نیز مبلغ 2 هزار میلیارد تومان از بدهی دولت به این سازمان را در سال 99 پرداخت میکند.
همچنین هزینههای برق و گاز و عوارض شهرداری کسبوکارهای حوزه گردشگری، حملونقل و تولیدکنندگان برای دوره 3 ماهه منتهی به اردیبهشتماه سال 99 استمهال میشود. حسن روحانی نیز اعلام کرد 75000 میلیارد تومان تسهیلات به رستههای مختلف شغلی پرداخت شود. رئیسجمهور از بانک مرکزی و وزارت صمت خواسته است سریعا روندی در این زمینه طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شود.
***
بسته حمایت از نیم دهک اول
- حمایت از خانوارهای کمدرآمد در 2 بخش اعطای بسته کمک بلاعوض و تسهیلات
- بسته کمک بلاعوض برای حدود 3 میلیون نفر در 4 مرحله شامل اسفندماه سال 98 و 3 ماهه اول سال 99 از مبلغ 200 تا 600 هزار تومان جمعا به مبلغ 328 میلیارد تومان
- پرداخت تسهیلات یک تا 2 میلیون تومانی برحسب بعد خانوار به حدود 4 میلیون سرپرست خانوار کمدرآمد با تشخیص وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با نرخ 12درصد سود که باید درصد آن توسط گیرنده پرداخت شود.
***
بسته حمایت از کسبوکارهای بیشتر آسیبدیده از کرونا
این بسته برای کسبوکارهایی در نظر گرفته شده است که بیشترین آسیب را از کرونا دیدهاند. این کسبوکارها با عنوان مشاغلی که فاقد درآمد ثابت هستند، قید شده و موارد مشمول آن عبارتند از رانندگان تاکسی، دستفروشان و کارگران فصلی روزمزد که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی وظیفه شناسایی آنها را دارد. در این طرح برای خانوادههای یک نفره یک میلیون تومان و برای خانوادههای با تعداد بیش از این 2 میلیون تومان کارت تسهیلات اعتباری خرید اضطراری در نظر گرفته شده و 4 میلیون خانوار را پوشش میدهد. به گفته علی ربیعی، سخنگوی دولت، بازپرداخت این اقساط 27 ماهه است و از محل یارانههای معیشتی و نقدی برداشت میشود. شاغلان دارای درآمد ثابت از قبیل کارکنان دولت، مستمریبگیران بازنشسته و مستمریبگیران نهادهای حمایتی مشمول این طرح نمیشوند.
***
حمایت یارانهای و مشاغل اجتماعی؛ پیشنهاد مرکز پژوهشهای مجلس
بازوی پژوهشی مجلس شورای اسلامی در گزارشی با بیان هزینههای تعطیلی که باید کسبوکارها در زمان شیوع کرونا داشته باشند، این اتفاق را امری محتمل میداند. در این گزارش با عنوان «درباره کرونا؛ بررسی آثار اقتصادی و پیشنهادهایی برای مدیریت تبعات آن» آمده است: هرگونه سیاستی که برای کنترل شیوع کرونا به اجرا گذاشته میشود باید به طور همزمان به بررسی آثار اقتصادی آن نیز پرداخته شود و در مقابل هرگونه سیاست حمایتی از کسب وکارها و مردم که صورت میگیرد، باید به طور همزمان معطوف به آن باشد که سیاست اجرایی به کنترل شیوع کرونا نیز کمک کند. شرط اصلی برای کنترل شیوع کرونا، کاهش حداکثری تعاملات اجتماعی غیرضروری در یک ماه آینده (از پایان ابتدای فروردین) خواهد بود. لازمه این امر تعطیلی بسیاری از فعالیتهای اقتصادی غیرضروری است که البته هزینههای اقتصادی را به اقشار مختلف تحمیل خواهد کرد. در اینباره باید توجه داشت که ادامه این تعطیلی پس از نیمه اول فروردین میتواند تبعات اقتصادی سنگینی در پی داشته باشد اما استفاده از فرصت تعطیلات نوروزی میتواند تا حدی این هزینه را کاهش بدهد. همزمان با آن باید سیاستهایی برای جبران درآمدهای کاهشیافته و همچنین تحریک تقاضا به اجرا گذاشته شود. شوک کرونا از طرفی یک شوک به عرضه نیروی کار است و از طرفی شوک به تقاضای کالاها و خدمات قلمداد میشود. مهمترین موضوع در شوک سمت عرضه جلوگیری از اختلال در زنجیره تأمین است که نیازمند سیاستهای تأمین سرمایه در گردش و ساماندهی نیروی کار است. از سوی دیگر، بهترین راهکار برای جلوگیری از کاهش تقاضای کل، از یک سو جلوگیری از بیکاری کارگران و ایجاد انگیزه برای پرداخت حقوق ماهانه آنها، و ازسوی دیگر ایجاد چتر حمایتی از اقشار ضعیف است.
حمایت مالی برای جبران درآمد کاهشیافته: احتمال میرود بسیاری از مشاغل و بویژه مشاغل مرتبط با خدمات و مشاغلی که از دستمزدهای پایین برخوردار بودند در این بازه زمانی از بین بروند. لازم است دولت برنامه حمایتی ویژهای برای جبران درآمدهای ازدست رفته خانوارها داشته باشد. این حمایتها میتواند از طریق استفاده از نیروی کار در مشاغل جدید ایجادشده و همچنین پرداخت بیمه بیکاری باشد. در بخش دیگری از این گزارش 2 راهکار برای اقشار آسیبپذیر آمده است:
برنامه مشاغل اجتماعی: برخی از فعالیتهایی که دولت در بازه زمانی کنترل شیوع کرونا باید به اجرا بگذارد، فعالیتهایی هستند که نیازمند نیروی کار است. به عنوان مثال توزیع اقلام ضروری بهداشتی یا کالاهای اساسی به صورت خانه به خانه. میتوان با ایجاد یک پلتفرم از نیروی کاری که شغل خود را از دست دادهاند یا سایر نیروی کار در بین اقشار محروم استفاده کرد.
برنامه مشاغل اجتماعی به این صورت عمل میکند که موقعیت شغلی اجتماعی موجود را مشخص کرده و با دستمزد تعیین شده پیشنهاد میدهد. چنین برنامهای که پیش از این در هند و همچنین پس از رکود بزرگ در آمریکا به اجرا گذاشته شده است، قدرت غربالگری خوبی نیز دارد، زیرا باعث میشود اگر فرد امکان کسب درآمد بیشتر دارد، پیشنهاد شغل را قبول نکند.
باید توجه کرد که چنین برنامههایی با هزینه بسیار کم منفعت زیادی در پی دارد و از این رو باید حتماً در دستور کار قرار گیرد.
حمایتهای یارانهای: برای آن دسته از اقشار ضعیف که به هر دلیلی نتوانستهاند در برنامههای مشاغل اجتماعی شرکت کنند و کاهش درآمد را در این بازه تجربه میکنند، لازم است حمایتهای یارانهای در دستور کار قرار گیرد. پرداخت یارانهای باید به میزانی باشد که کاهشدهنده انگیزه شرکت در مشاغل اجتماعی نباشد. همچنین پرداخت این یارانه باید مشروط به آزمون وسع باشد. منابع مالی برای تهیه و پرداخت اقلام بهداشتی و کالاهای اساسی، یا پرداخت بیمه بیکاری به جامعه هدف میتواند از طرق زیر تأمین شود:
درآمدهای حاصل از افزایش صادرات فرآوردههای نفتی؛ از محل ظرفیت آزاد شده منتج از کاهش مصرف روزانه بنزین در کشور، منابع مربوط به سهمیه بنزین سفر ویژه نوروز یا تابستان، منابع ناشی از حذف ارز ترجیحی برخی از اقلام مشمول دریافت ارز ترجیحی (مابهالتفاوت ارز 4200 تومانی و ارز عرضه شده در سامانه نیما).
***
کارشناس اقتصاد در گفتوگو با «وطن امروز» از سیاستهای مقابله با رکود ناشی از کرونا انتقاد کرد
سیاستهای آرایشی- بهداشتی برای درمان اقتصادی کرونا!
شیوع کرونا در جهان، علاوه بر سلامت مردم، اقتصاد و معیشت آنها را هم درگیر کرده است. ایران هم از جمله کشورهایی است که به جهت شیوع این بیماری، دچار مشکلات اقتصادی ناشی از تعطیلی واحدهای اقتصادی شده است. طی هفتههای گذشته طرحهایی از سوی مسؤولان دولتی برای مقابله با آثار زیانبار اقتصادی ناشی از شیوع کرونا ارائه شده و برخی کارشناسان هم پیشنهادات مختلفی برای حل این مسأله داشتهاند. یکی از این کارشناسان، دکتر «علی سعدوندی»، اقتصاددان، متخصص مسائل پولی و بانکی و نایب رئیس پیشین سیتی بانک کشور امارات است. «وطن امروز» در مصاحبه با ایشان، نظرات وی درباره آثار اقتصادی کرونا و اقدامات دولت در این باره را جویا شده است.
***
* ارزیابی شما از آثار کرونا بر اقتصاد ایران و اقدامات دولت برای مقابله با آن چیست؟
اولین نکتهای که در این گونه شرایط باید به آن توجه داشت این است که با معضلات اقتصادی نمیتوان کژدار و مریز برخورد کرد. یعنی متاسفانه در کشور معمولا کارها را عقب انداخته و صرفا دستی به سر و روی مسأله میکشند و درمان واقعی برای مسائل اقتصادی انجام نمیشود. طرحی که اکنون دولت دارد، مسکن هم نیست و اخیرا هم 50 اقتصاددان در نامهای به رئیس جمهور، پیشنهاداتی را ارائه کردهاند که همسو با اقدامات دولت و در واقع تاییدکننده اقدامات دولت است. به بیان دیگر اینگونه سیاستها، شبیه اقدامات آرایشی و بهداشتی در برابر یک بیماری است. اگر قرار باشد ما با آثار تحریم و رکود ناشی از بحران کرونا مقابله کنیم، باید خیلی جدیتر از اینها برخورد کنیم. کل اقتصاد ما الان دچار مشکل شده است. بیش از 50 درصد تولید ناخالص ملی کشور فقط مربوط به بخش خدمات است. شیوع کرونا اکنون بخش خدمات کشور را که تا پیش از این به دلیل غیرقابل تحریم بودن چندان متاثر از تحریم نبود، وارد رکود کرده است. در چنین شرایطی طرحهایی نظیر ارائه وام به چند میلیون نفر برای یک ماه، مشکلی را حل نمیکند، آن هم وامی که قرار است با وثیقه گذاشتن یارانه نقدی افراد ارائه شود. خب اگر قرار بود دولت این کار را کند، یارانه نقدی را زودتر پرداخت میکرد. این چه طرحی است که شما بخواهید برای 20 میلیون سرپرست خانوار کارت اعتباری به وجود بیاورید که یک میلیون تومان به آنها بدهید، بعد هم یارانه آنها را به عنوان وثیقه بردارید. خب سازوکار پرداخت یارانه که هنوز برقرار است؛ از طریق همین سازوکار میتوان مبلغ یارانه را بیشتر کرد. بنابراین ما نیاز به اصلاحات اساسی داریم. عدهای هستند که به جای اصلاحات اساسی، یکسری اصلاحات ظاهری را دنبال میکنند و مشخص هم هست که دلیل این رفتار آنها چیست. دلیل ارائه اینگونه پیشنهادات از سوی این افراد این است که اگر فردی پیشنهاد و توصیه جراحی اقتصادی داشته باشد، از سیستم تصمیمگیری دولت به طور کلی حذف میشود. یعنی کارشناسان بتدریج متوجه این موضوع شدهاند که اگر میخواهند رضایت دولت را جلب کنند، باید در راستای همین بیعملی سخن بگویند. متاسفانه اکنون وضعیت بسیار بدی حاکم شده است. یعنی نوعی تملق در سیاستها و طرحها و پیشنهادات دیده میشود. من مثالی میزنم؛ نرخ بازار بینبانکی کشور در زمانی که نرخ تورم تولیدکننده در برخی ماهها منفی شد، چیزی حدود 18 درصد بود. بعد که تورم تولیدکننده به 40 درصد رسید، باز هم نرخ بازار بینبانکی همان 18 درصد بود. یعنی هیچ تفاوتی نمیکند که اقتصاد ما در رکود باشد یا تورم، در تحریم باشد یا نباشد، قیمت نفت بالا باشد یا پایین، قیمت ارز 4200 تومان باشد یا 18 هزار تومان! برای سیاستگذاران پولی و سیاستگذاران اقتصادی کشور، هیچ تفاوتی نمیکند. یعنی کشور را رها کردهاند. به نظر من همان روش سابق ادامه دارد و صرفا برخی اقدامات آرایشی و بهداشتی برای ظاهرسازی انجام میشود که نتیجه خاصی هم برای کشور ندارد.
* با توجه به آثار اقتصادی کرونا، چه اقداماتی باید برای حل اساسی آن انجام داد؟
مسأله اصلی این است که متاسفانه اقتصاد ما در یک رکود مزمن چندین دههای گرفتار شده است. دلیل اصلی این رکود از طرف عرضه است. یعنی متاسفانه به دلیل مجوزهایی که دولت و سایر نهادها بنا هست اعطا کنند و اعطا نمیکنند، تکتک منافذ تنفس اقتصاد ما و ایجاد اشتغال و ارزش افزوده را مسدود کرده است. این مسأله باید اصلاح شود که ظاهرا بنا نیست اصلاح شود. بنابراین باید اقدامی برای توسعه کسبوکارها بشود، حتی اگر شده به صورت موقت اجازه داده شود که کسبوکارهای جدید به وجود بیاید. دولت نباید نقش قیم را داشته باشد، مثلا بگوید من اجازه نمیدهم کسبوکار جدید به وجود آید چون ممکن است به دلیل اشباع بازار، این کسبوکار زمین بخورد. به دولت چه ربطی دارد؟ کسی که میخواهد کسبوکاری راه بیندازد، ریسک این مسائل را پذیرفته است. حتی اگر آن کسب و کار زمین بخورد، برای چند ماه چندین نفر صاحب شغل شدهاند.
نکته دیگر سیاستهای پولی و مالی است. ما به دلیل شرایط تورمی نمیتوانیم اقدام به انبساط پولی کنیم، چون ممکن است به سمت ابرتورم برویم. راهکار پیش روی کشور، انبساط مالی یا همان انبساط بودجهای است. یعنی دولت برود به سمت احداث زیرساختها؛ برای مثال پروژههای راهسازی و راهآهن و... را گسترش بدهد. محل تامین این هزینهها هم نباید از مالیات بر کسبوکارها باشد. بنابراین اعمال فشار مالیاتی مضاعف به واحدهای تولیدی در چنین شرایطی درست نیست. در چنین شرایطی احتمال میرود نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی کاهش داشته باشد. تنها محلی که میتوان منابع این طرحها را تامین کرد، انتشار اوراق قرضه دولتی است که شفاف باشد. چون اگر این منابع از محل بدهی نظام بانکی باشد، باز هم کشور وارد شرایطی میشود که نظام بانکی صدمه میبیند و زمانی که نظام بانکی صدمه ببیند، کل اقتصاد صدمه میبیند. پس تنها باید از محل انتشار اوراق قرضه دولتی اقدام به انبساط بودجه دولت شود. مسأله دیگر هم این است که متاسفانه تقویم تعطیلات کشور ابدا در جهت جهش تولید نیست. باید اصلاحات اساسی در تقویم تعطیلات کشور ایجاد شود. چند اصل باید برای این کار تعیین شود. حتی اگر این اصلاحات منجر به رشد یک صدم درصدی تولید ناخالص داخلی شود، این رقم در طول چند سال، چشمگیر خواهد بود. ما باید برای پس از پایان این بحران، تدابیری داشته باشیم تا تکتک صنایع آسیب دیده از کرونا را به مسیر سوددهی بازگردانیم.
* درباره ابزار اوراق بدهی برای اجرای سیاست انبساط مالی بیشتر توضیح دهید؛ این سیاست چگونه میتواند گرهگشای مشکلات کشور شود؟
واقعیت این است که در طول سالهای اخیر دولت به ابزاری دست یافت که تا پیش از آن این ابزار را نداشت. قبلا به این شکل بود که هر زمان دولت گرفتار کسری میشد، از نظام بانکی استقراض میکرد که این بدهی تبدیل میشد به قرضی که نه دولت بنا داشت آن را تسویه کند و نه نظام بانکی توان دریافت مطالبات خود را داشت. همچنین دولت با شبکه بانکی در موضوع سود این بدهیها اختلاف نظر داشت که اکنون هم وجود دارد. واقعیت این است که اگر بنا باشد چند صد هزار میلیارد تومان بدهی دولت به نظام بانکی نکول شده به حساب آید، این یعنی نظام بانکی ما کاملا ورشکسته است.
از زمانی که اوراق بدهی به وجود آمده است، دولت حتی یک ثانیه در بازپرداخت بدهیهای خود تعلل نداشته است اما روی بدهیهای گذشته نکول 100 درصدی ادامه دارد. این خاصیت اوراق است که بدهیها را شفاف کرده و اقمار دولت را نجات میدهد. اگر از ابتدا اوراق بدهی داشتیم، اکنون برخی شهرداریهای ما به سمت ورشکستگی نمیرفتند. اگر در تعمیق بازار بدهی تلاش میکردیم، تامین اجتماعی به سمت ورشکستگی نمیرفت. اگر اوراق بدهی از ابتدا شکل میگرفت، شبکه بانکی به این میزان دچار شکاف ترازنامهای نبود.
از سوی دیگر وقتی ما نسبت اوراق را به تولید ناخالص ملی میسنجیم، به نظر میرسد دولت ایران کمترین میزان بدهی را در جهان دارد. البته این نکته حائز اهمیت است که دولت ما از نظر بدهی خارجی یکی از پایینترین نسبتها را در جهان دارد. بنابراین کشوری که بدهی خارجی ندارد، به نظر نمیرسد بتوان برای بدهی داخلی ایرادی گرفت. برای مثال کشور ژاپن به اندازه 5/2 برابر تولید ناخالص داخلی خود، بدهی داخلی دارد ولی بدهی خارجیشان ندارد اما کشورهای ترکیه و آرژانتین که بدهی خارجی به اندازه 40 درصد تولید ناخالص داخلی است، دچار مشکل شدند. بنابراین بدهی خارجی اثر بسیار نامطلوبی روی اقتصاد میگذارد اما بدهی داخلی اینطور نیست. در این شرایط اگر ما کل بدهیهای دولت را (هم بدهی اوراق و هم بدهیهای گذشته که در حال نکول است) جمع کنیم، باز هم چیزی بین 500 تا 700 هزار میلیارد تومان بیشتر نیست. یعنی بدبینانهترین تخمین از کل بدهی دولت کمتر از 700 هزار میلیارد تومان است. وقتی تولید اسمی ناخالص ملی به قیمت جاری چیزی حدود 2500 هزار میلیارد تومان است، بنابراین نسبت کل بدهی به تولید ناخالص ملی در ایران، یکی از بهترین نسبتها در جهان است. این یکی از معدود نقاط قوت اقتصاد ما است که اگر از آن استفاده کنیم، میتوانیم کاملا اوضاع را دگرگون کنیم. یعنی میتوانیم کسری بودجه را از محل اوراق تامین کرده و آن را به بودجه عمرانی تخصیص داده و سیاستهای حمایتی را هم گسترش دهیم اما متاسفانه با نظراتی که در سالهای گذشته مطرح شد، برای انتشار اوراق، سقفی تعیین شد که مشخص نبود از کجا آمد. چون این سقف هیچ مبنای علمی ندارد. بنابراین سیاست سقف بدهی به نوعی مکمل تحریم بود. یعنی ما از یک طرف تحریم خارجی شدیم و از سوی دیگر با تصویب سقف بدهی اوراق، گرفتار تحریم داخلی هم شدیم.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|