|
بازخوانی پرونده اقتصادی دولتهای یازدهم و دوازدهم به بهانه حمایت حسن روحانی از مسعود پزشکیان
ویرانگر اقتصاد
گروه اقتصادی: حسن روحانی، رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم، در پیامی ویدئویی درباره چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، حمایت خود از مسعود پزشکیان را اعلام کرد و از مردم خواست جمعه هشتم تیر به این کاندیدا که دارای صفات و نگاهی مثل خود روحانی است، رای دهند.
سوال اینجاست: آیا مردم نگاه و عملکرد حسن روحانی را فراموش کردهاند یا یادشان رفته است در دوره تدبیر و امید چه بر سر اقتصاد آمد؟ یا ممکن است مردم مؤمن و فهیم ایران در اشتباهی راهبردی از یک سوراخ دوباره گزیده شوند؟
امروز که روحانی به وضوح به پشتیبانی پزشکیان برخاست و از او اعلام حمایت کرد، نخستین چیزی که در ذهن مردم تصور شد جوابی بود که کمتر از ۱۰ روز پیش پزشکیان به خبرنگاران داد و در پاسخ این سوال که در ادامه دولت روحانی قدم برخواهد داشت یا نه؟ این ادعا را رد کرد ولی در کمتر از چند روز دیدیم او توسط محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و مهدی سنایی، سفیر دولت روحانی در میزگرد انتخاباتی، این تصویر را به جامعه القا کرد که «دولت سوم با نگاه روحانی» در عرصه سیاست در حال احیاست و پزشکیان گزینهای است که برای زنده کردن این نگاه خطرناک به اقتصاد کشور و با نگاهی شبیه به حسن روحانی پا به عرصه رقابتهای انتخاباتی گذاشته است. البته حضور اعضای دولت یازدهم و دوازدهم در ستادها و برنامههای تبلیغاتی پزشکیان منحصر به وزیر و سفیر نشد، بلکه مردم حضور علی جنتی، محمود واعظی و محمدباقر نوبخت و سایر مهرههای روحانی را نیز در افتتاحیه ستاد مسعود پزشکیان دیدند و مشخص شد پزشکیان قصد دارد پا جای پای چه کسی بگذارد.
سوال این است: مگر نگاه روحانی به اقتصاد چگونه بود و چه کرد که امروز نیاز است به تعبیر احادیث «کیّس (زیرک)» باشیم و دوباره گول این نوع نگاه را نخوریم؟ در پاسخ باید به مؤلفههایی برگشت که در دولت روحانی منفی شدند.
با نگاه سادهای به آمارها میتوان دریافت عمده رشد نقدینگی و پایه پولی در دولت دوازدهم و توسط عبدالناصر همتی در بانک مرکزی با نگاه روحانی به نحوه مدیریت پولی رخ داد و دولت دوازدهم با استقراض گسترده از بانک مرکزی، کسری بودجه خود را تأمین کرد که سبب افزایش شدید پایه پولی، نقدینگی و متعاقباً تورم شد. از این رو برخی به کنایه گفتهاند در دولت دوازدهم تنها جایی که رونق داشت، چاپخانه بانک مرکزی بود.
مقایسه آمارهای رشد پایه پولی و نقدینگی در ۲ ماه نخست دولت سیزدهم با مدت مشابه در مدیریت همتی، بیانگر موفقیت بانک مرکزی دولت سیزدهم در کنترل رشد این شاخص پولی است، در حالی که رشد نقدینگی با نگاه روحانی در دوره عبدالناصر همتی تصاعدی رشد کرد و هنوز کشور زیانهای آن دوره سیاه اقتصادی را میدهد.
همچنین بررسیها نشان میدهد نقدینگی در سال اول دولت روحانی (مرداد ۹۲ تا فروردین ۹۳) نزدیک به ۳۱ درصد رشد داشته است که این آمار در سال اول دولت سیزدهم (مرداد ۱۴۰۰ تا فروردین ۱۴۰۱) ۲۳ درصد بود.
نگاهی که موجب سقوط درآمد سرانه کشور شد
درآمد سرانه ایران در ۸ سال دولت تدبیر وامید بهشدت کاهش یافت. رکورد بالاترین درآمد سرانه در کشور مربوط به سال ۱۳۹۰ است که سهم هر ایرانی از تولید ناخالص داخلی کشور ۷ میلیون و ۳۷۰ هزار تومان بود اما پس از آن شاهد نزول درآمد سرانه کشور بودیم بهطوری که برآورد مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد سال ۹۸ درآمد سرانه کشور به پایینترین سطح سقوط کرده و به ۴ میلیون و ۸۷۰ هزار تومان رسیده است. به طور خلاصه میتوان گفت درآمد سرانه از جمله مهمترین معیارهایی است که برای سنجش وضعیت رفاه اقتصادی یک کشور به کار میرود.
روحانی چگونه با دنیا حرف زد؟
نقطه قوتی ادعایی که باعث رایآوری حسن روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ شد و خود او هم همواره سعی داشت بر آن تأکید کند، بلد بودن زبان دنیا و نوید ارتباطات اقتصادی - سیاسی با جهان بود اما فارغ از کارنامه سیاسی، دولت در این زمینه در حوزه اقتصاد رفوزه شد. شاهد این مدعا هم میزان سرمایهگذاری خارجی به روایت بانک مرکزی است. با آنکه میزان سرمایهگذاری خارجی در سالهای ۹۰ و ۹۱ در اوج تحریمهای نفتی و هستهای بیش از ۴ میلیارد دلار در سال بود اما پس از برجام روند نزولی به خود گرفت بهطوریکه سال ۹۵ به ۳ میلیارد و ۲۲۳ میلیون دلار و سال ۹۶ به ۲ میلیارد و ۴۳۰ میلیون دلار رسید. این رقم سال ۹۸ به رقم ناامیدکننده یک میلیارد دلار هم رسید.
سقوط میزان تولید ناخالص داخلی؛ از اثرات نگاه تدبیر و امیدی
مبنای محاسبه رشد اقتصادی، درصد تغییرات تولید ناخالص داخلی نسبت به سال گذشته است. با توجه به تحریمهای نفتی ایران از سال ۹۱ تا ۹۴ و کاهش فروش نفت و درآمدهای نفتی، تولید ناخالص داخلی کشور طی این سالها روند کاهشی داشته است. پس از توافق برجام و آغاز دوباره فروش نفت خام، به دلیل افزایش ناگهانی درآمدهای نفتی، تولید ناخالص داخلی در سال ۹۵ نسبت به این مقدار در سال ۹۴ رشد قابل توجهی را تجربه کرد که این رشد ربطی به افزایش اشتغال و تولیدات غیرنفتی در کشور نداشته است. با توجه به اینکه در محاسبه رشد اقتصادی، وضعیت اقتصادی را با سال قبل از آن مقایسه میکنند، طبیعی است پس از چند سال کاهش فروش نفت خام و رشد منفی اقتصادی، این افزایش ناگهانی درآمدهای نفتی، رشد اقتصادی بزرگی را به لحاظ آماری ثبت کند. با این حال آمارها نشان میدهد عواید حاصل از این خامفروشی، سبب رونق اقتصادی، رشد تولید و افزایش رفاه مردم نشده است.
تورمهایی که نگاه روحانی به کشور تحمیل کرد
یکی از وعدههای دولت روحانی کاهش پایدار تورم بود. با آنکه دولت تدبیر و امید در دوره اول با بهرهگیری از ابزارهای مقطعی همچون افزایش نرخ بهره بانکی موفق شد نرخ تورم را موقتا تکرقمی کند اما بیتوجهی دولت به اصلاح اساسی ساختارهای اقتصاد باعث شد کاهش تصنعی تورم با جرقه بازگشت تحریمهای آمریکا روندی معکوس در پیش گیرد و دولت روحانی را رکورددار بزرگترین تورم ۲ دهه اخیر کند بهطوریکه طبق آمارهای مرکز آمار، نرخ تورم سالانه سال ۹۹ به 36.4 درصد رسید.
کاهش نرخ تشکیل سرمایه، برعکس شعارهای انتخاباتی روحانی
نرخ تشکیل سرمایه در ادبیات اقتصادی، به عنوان یکی از مهمترین پیشنیازهای رشد تولید و شکوفایی اقتصاد شناخته میشود. آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد تشکیل سرمایه در دولت روحانی نهتنها افزایش نیافته، بلکه با کاهش پیدرپی و چشمگیر مواجه شده است. کاهش نرخ تشکیل سرمایه، نمود بارز تعمیق رکود بخش حقیقی اقتصاد در سالهای مدیریت دولت روحانی بوده و ادعای رونق و شکوفایی اقتصاد در این دوره را به کلی زیر سوال میبرد بهطوری که نرخ تشکیل سرمایه سال ۹۸ به منفی 5.9 درصد رسید. این نرخ سال ۹۳ و پیش از برجام 7.8 درصد بوده است.
دوران فراموششده اقتصاد ایران
اقتصاد ایران در چند دهه گذشته در نرخ رشد اقتصادی نوسانات زیادی را تجربه کرده است. بسیاری این نوسانات در رشد را متأثر از اثرپذیری بالای اقتصاد ایران از مسائل بینالمللی و خارجی میدانند که این امر را میتوان به سبب نقش پررنگ نفت در اقتصاد ایران دانست. اینکه چرا نفت به این اندازه اقتصاد ایران را تحت تأثیر خود قرار میدهد، بسیار حائز اهمیت است. حجم حقیقی اقتصاد ایران پس از یک دهه فراز و نشیب در نهایت به گونهای شد که میتوان گفت دوباره به سطح حجم اقتصاد در سال ۹۰ رسید، این یعنی یک دهه با نگاه روحانی به نفت، از دست رفت.
توسعه تبعیض و نابرابری با نگاهی که دولت دوازدهم
به اقتصاد داشت
اگر به شاخصهای نابرابری نگاهی بیندازیم، ضریب جینی به عنوان یکی از معیارهای سنجش، گواهی بر عملکرد نامطلوب دولت حسن روحانی است. موضوع شکاف طبقاتی در دهه ۹۰ با اجرای طرح هدفمندی یارانهها و تبدیل یارانههای غیرمستقیم به مستقیم، در کنار اقداماتی مانند مسکن مهر و سهام عدالت تا حدودی بهبود یافت تا جایی که نرخ ضریب جینی تا سال ۹۲ به رقم ۳۶ درصد رسید اما با روی کار آمدن دولت روحانی رقم ضریب جینی با روند فزایندهای هر سال افزایش یافت و رکورد ۴۰ درصد را ثبت کرد. این برای دومین بار بود که پس از انقلاب رقم ضریب جینی ۴۰ درصد را رد کرد.
افزایش بیسابقه خط فقر در دولت دوازدهم
بر اساس گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس، خط فقر خانوارهای ۴ نفره در شهر تهران طی سالهای ۹۲ تا ۹۸، از ۷/۱ میلیون تومان به 4.5 میلیون تومان رسید، یعنی خط فقر ۱۶۵ درصد افزایش یافت که با توجه به جهشهای ارزی و شرایط کرونا، پیشبینی میشود سال ۹۹ خط فقر بالاتر نیز رفته باشد. این آمار روند ۲ برابر شدن خط فقر متوسط کشوری را از سالهای ۹۲ تا ۹۸ نشان میدهد که از حدود ۸۰۰ هزار تومان به حدود ۲ میلیون تومان رسیده است. طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ فقر کشوری از ابتدای سال ۹۲ از ۱۶درصد به 18.4 درصد افزایش یافت.
دولت ابربدهکار به ارث مانده از روحانیچیها
میزان بدهی دولت به بانکها در پایان دولت روحانی نسبت به خرداد سال ۹۲ قریب به ۵۴۹ درصد و میزان بدهی بخش خصوصی به بانکها هم ۴۷۱ درصد افزایش یافته است. با وجود این حجم بالای اوراق و تسهیلات، میزان تولید کشور ثابت و حتی نزولی بوده است. بانک مرکزی چندی پیش جدیدترین گزارش متغیرهای عمده پولی و اعتباری کل کشور را تا پایان اسفند سال ۹۹ منتشر کرد. بررسی این گزارش، بویژه ردیف داراییها و بدهیهای بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی حاکی از آن است که دولت روحانی رکورددار میزان بدهی دولت به بانکها و مؤسسات اعتباری است، ایضاً در آن ۸ سال میزان بدهی بخش غیردولتی به بانکها هم بشدت افزایش یافت. بر این اساس، میزان بدهی دولت به بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی از ۶۱ هزار میلیارد تومان در خرداد سال ۹۲ (شروع به کار دولت) به ۳۹۶ هزار میلیارد تومان در اسفند سال ۹۹ رسید. همچنین میزان بدهی بخش خصوصی به بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی هم از ۴۲ هزار میلیارد تومان به ۲۴۰ هزار میلیارد تومان در اسفندماه آخرین سال دولت روحانی رسید، که دولت سیزدهم پس از بیش از 3 سال امروز توانسته بخشی از این بدهیها را تسویه کند.
اوج رکود و بیکاری در دوره تدبیر و امید
حل مساله بیکاری از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ بود. با این حال پس از گذشت ۸ سال آمارها نشان داد این مساله همچنان پابرجاست. لازم به یادآوری است کاهش نرخ بیکاری در سالهای ۹۸ و ۹۹ هم ناشی از خروج بخشی از جمعیت فعال جویای کار (بیکار) از بازار کار و قرار گرفتن در جمعیت غیرفعال است و به هیچ وجه ناشی از رونق اقتصادی و کاهش بیکاری نیست. بر این اساس نرخ بیکاری در سال ۹۸ طبق آمار بانک مرکزی به ۱۱ درصد رسید.
تبدیل مسکن به رؤیا در سایه ترک فعل وزارت راه و شهرسازی روحانی
در دولت روحانی نهتنها خانه خریدن، بلکه اجاره یک واحد مسکونی هم برای بخش قابل توجهی از مردم آرزو شد. در حال حاضر طبق گزارشهای بانک مرکزی میانگین قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران به ۳۰ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسیده است. این در حالی است که سال ۹۲ میانگین هر مترمربع واحد مسکونی در شهر تهران تنها ۴ میلیون تومان بود. کارشناسان دلیل اصلی این رشد ۷۰۰ درصدی قیمت مسکن را توقف نهضت تولید و عرضه مسکن مهر و بیاعتنایی دولت به خانهدار کردن مردم میدانند. در این سالها نقل و انتقال واحدهای کوچک و قدیمیساز همواره روند صعودی داشته است و کمکاری دولت تدبیر و امید با عذرخواهی جبران نمیشود.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از مستندهای تولیدشده درباره جنایت 7 تیر
مستندات یک جنایت
گروه فرهنگ و هنر: سینمای مستند فارغ از بعد هنری و جنبه تکنیکی آن، همواره به عنوان یکی از مناسبترین ابزارها برای ارائه حقایق و ظرایف رویدادها به شمار میرود، از همین رو مستندسازی از جایگاه ویژه و متفاوتی به نسبت سایر گونههای سینمایی برخوردار است.
در ایران نیز سینمای مستند از بدو تولد در مرداد ۱۲۷۹ تلاش کرد به ثبت وقایع بپردازد. از نخستین مستند سینمای ایران با عنوان «روز جشن گل از مظفرالدینشاه» تا امروز که بیش از یک قرن از فعالیت این گونه سینمایی میگذرد و در مهمترین رویداد سینمای مستند بیش از 3 هزار اثر متقاضی شرکت میشوند، سینمای مستند مسیر پر فراز و نشیبی را سپری کرده است اما هر چه بوده و شده، در یک روش و منش ثبات داشته و آن ثبت وقایع بوده است؛ موضوعی که برگرفته از ذات این نوع سینماست و اگر غیر این باشد، مستند به حساب نمیآید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مستندنگاری و مستندسازی به واسطه اتفاقات بسیاری که طی 4 دهه گذشته در کشور ما رخ داده است، از اهمیت ویژهتری برخوردار شده است. «به سوی آزادی» روایتی از پیروزی انقلاب اسلامی، مستندهای «روایت فتح» با نگاهی به 8 سال دفاع مقدس و بسیاری آثار دیگر را میتوان بخشی از رشد و رونق مستندسازی در 40 سال گذشته دانست.
در این بین، واقعه 7 تیر را باید یکی از این نقاط عطف در حوزه مستندسازی انقلاب اسلامی دانست؛ جنایت هولناک منافقین علیه چهرههای شاخص انقلاب اسلامی از جمله شهید بهشتی که باعث شد مستندهای بسیاری پیرامون این واقعه تولید و پخش شود.
در این میان بدون شک «ترور سرچشمه» به عنوان یکی از شاخصترین آثار مستند درباره جنایت 7 تیر به شمار میرود؛ مستندی که یک سر و گردن از سایر آثار تولیدی مشابه نه در این موضوع، بلکه در سایر موضوعات در حوزه مستندسازی ایران بالاتر است. صد البته که یکی از مهمترین دلایل خاص بودن این مستند، به گروه تولید، کارگردان و تهیهکننده آن مربوط است که پیش از تولید چنین مستندی، تجربه فعالیت در سینمای داستانی را داشتند. به بهانه سالروز واقعه ۷ تیر، مروری بر آثار تولید شده پیرامون جنایت 7 تیر و از آن رهگذر نیز نگاهی به مستند «ترور سرچشمه»
داشتهایم.
مواجهه شهید بهشتی با رژیم پهلوی
«راز یک کینه» یکی از مستندهایی است که درباره شهید بهشتی ساخته شده و به بررسی زوایای اندیشهای و گفتمانی شهید بهشتی قبل و بعد از انقلاب اسلامی میپردازد. این مستند به بررسی زوایای اندیشه و گفتمان شهید بهشتی قبل و بعد از انقلاب اسلامی، مواجهه دکتر بهشتی با رژیم پهلوی و همچنین فعالیتهای ایشان از مقطع پیروزی انقلاب تا هفتم تیر سال ۱۳۶۰ پرداخته است.
رفراندوم جمهوری اسلامی، حضور شهید بهشتی در بحران کردستان، حضور فراگیر در مواجهه انقلابی با لیبرالها بویژه در بررسی قانون اساسی جمهوری اسلامی، اختلافات 2 بینش حاکم در آن دوران و راهبری ایشان در مقابله با جریان انحرافی بنیصدر و... از جمله موضوعاتی است که در مستند راز یک کینه مورد کنکاش قرار گرفته است. این مستند در 2 قسمت 50 دقیقهای، کاری از واحد مرکزی خبر است که به صورت گزارش تولید شده و در جشنواره مستند سیما نیز جزو آثار منتخب شناخته شد.
گفتههای 2 بازمانده هفتم تیر از واقعه
مستند «روز هفتم» به تهیهکنندگی فرج آلادین، مستندی متفاوت درباره شهید بهشتی و اتفاقات هفتم تیر سال 1360 است؛ در این مستند سجاد قهرمانیپور به عنوان «راوی به موزه سرچشمه» (محل حزب جمهوری اسلامی) رفته و ایرج صفاتی دزفولی و سیدجلال ساداتیان از نمایندگان دوره اول مجلس و از بازماندگان حادثه هفتم تیر در محل حادثه به مرور خاطرات و روایت وقایع آن روز میپردازند.
سابقه تشکیل حزب جمهوری اسلامی به روایت «دبیر کل»
مستند تاریخی - سیاسی «دبیرکل» به تهیهکنندگی محسن اولیایی نیز مروری بر سابقه تشکیل حزب جمهوری اسلامی داشته و از این رهگذر، اندیشههای شهید بهشتی درباره ضرورت تشکل و حزب را بررسی کرده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 29 بهمن 1357، حزب جمهوری اسلامی اعلام موجودیت کرد. این حزب یکی از مهمترین تشکلهای سیاسی در سالهای ابتدایی انقلاب بود که اکثریت مجلس اول و دوم و همچنین دولتهای اول تا سوم را در دست داشت. سیدمحمد بهشتی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، اکبر هاشمیرفسنجانی، سیدعلی خامنهای و محمد جواد باهنر بنیانگذاران حزب جمهوری اسلامی بودند.
روایت داستان تلخ 7 تیر در «قصههای انقلاب»
هفتم تیر 1360 یادآور حادثهای تروریستی و تلخ برای مردم ایران است؛ اتفاقی که توسط عوامل گروهک منافقین انجام شد. مجموعه مستند «قصههای انقلاب» به کارگردانی مهدی شامحمدی با دریچه نگاه جدیدی به انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی نگاه کرده و ابعاد مختلف این حادثه را بازنمایی کرده است.
این مجموعه با استفاده از تکنیک کامیکموشن و تصاویر مستند از روز حادثه ساخته شده و تلاش دارد اتفاقات تیر 1360 را از چند ماه قبل مورد واکاوی قرار دهد.
بازجویی!
«ترور سرچشمه» را باید یکی از جنجالیترین و شاخصترین آثار مستند پیرامون جنایت 7 تیر دانست. البته همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره شده بود، سایر مستندهای تولید شده در این موضوع نیز از سطح خوب و باکیفیتی برخوردارند اما نوع نگاه و روایت انجام شده در این مستند در جغرافیایی متفاوت تولید شده و از همین رو است که «ترور سرچشمه» را باید متفاوتترین کار در این حوزه دانست.
این مستند در قالبی جذاب یکی از مهمترین فرازهای تاریخ سیاسی نیم قرن اخیر را روایت میکند؛ رویدادی که در منابع متعدد بارها به شکلهای مختلف، به آن پرداخته شده و شاید پرونده آن در افکار عمومی بسته شده باشد. محمدحسین مهدویان در «ترور سرچشمه» روی ماجرای بمبگذاری در ساختمان حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی نور میتاباند و تلاش میکند با نزدیک شدن به شخصیت دکتر بهشتی، نه فقط به عنوان یک شخصیت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی، که در قالب یک روحانی متفکر و نوگرا، ریشه عداوت سازمان مجاهدین خلق با او و اقدام به ترور را واکاوی کند. فیلم، از جلساتی شبیه بازجویی شروع میشود که ایده جالبی برای توضیح خواستن از شخصیتهایی است که یا در حزب جمهوری اسلامی حضور داشتهاند یا با ماجرای هفتم تیر ارتباطی دارند. فیلمساز در قالب جستوجوگر (نماینده نسل امروز، نسلی که شهید بهشتی را نمیشناسد) روند ماجرا را که یک ترور بزرگ اما مرسوم در سالهای دهه 60 است، روایت میکند.
مهدویان که به اسناد تصویری قابل توجهی دسترسی داشته، از عکسها، تصاویر و صدای سخنرانیهای شهید بهشتی برای عینیت بخشیدن به تصویری که از او (به عنوان شخصیت اصلی اما غایب فیلم) ساخته، استفاده میکند. طبیعی است فیلم بر ایده محوری خود، یعنی شناسایی عامل این جنایت وفادار است و کمتر سراغ زندگی شخصی شهید بهشتی یا اختلافهایی که او در داخل با سیاستمداران داشته، متمرکز میشود. اگرچه اشارههایی درباره این موضوع فیلم وجود دارد، یا حتی سکانس کلیدی درگیری لفظی آیتالله منتظری و شهید بهشتی هم یکی از بخشهای مهم «ترور سرچشمه» است. با این همه، فیلم، از نیمه میکوشد برای این ایده که ترور شهید بهشتی توسط مجاهدین انجام شده، مدارک ارائه کند و در انتها موفق میشود این فرضیه را که البته قبلا قطعی شده، تثبیت کند.
«ترور سرچشمه» با اشاره به دیدگاههای شهید بهشتی درباره فعالیت احزاب و گروههای سیاسی، نقش و جایگاه سیاسی زنان، اختلاف شیعه و سنی و جمهوریت نظام، تصویری از یک روحانی میسازد که میتوانست سرمنشأ تحول و تغییر بسیاری در ساختارهای سیاسی و اجتماعی باشد. سیاستمداری کاریزماتیک و بانفوذ که عناد سازمان مجاهدین خلق با او، نه تنها به حذف فیزیکی این شهید، که به انحراف کشانده شدن مسیری انجامید که شهید بهشتی میتوانست پایهگذار و مدافع آن باشد.
تماشای «ترور سرچشمه» به عنوان یک مستند جذاب که خستهکننده و ملال انگیز نمیشود، در این روزگار که احزاب، گروهها و افراد مختلف خارج از ایران تریبونهایی برای اظهار نظر و گاهی قلب واقعیت دارند، دستکم میتواند تصویری واقعی از سازمان تروریست منافقین و رهبرانش برای نسل امروز و نسلی که جوانیاش در کوران و تندبادهای سیاسی دهه 60 گذشت، ارائه دهد. فرقهای که میتواند با سردمداران رژیم بعث پای میز مذاکره بنشیند و با افتخار درباره ترور و حذف فیزیکی صحبت کند، حتی اگر سالها بگذرد و مردم، فراموشی بگیرند، نمیتواند نجاتدهنده باشد.
ارسال به دوستان
چگونه میتوان 8 تیر یک انتخاب آگاهانه داشت
سخنی با مرددها!
گروه سیاسی: آنچه این روزها با عنوان مرددین توجه بخشی از جامعه را به سمت خود جلب کرده، حاصل 2 مساله است؛ نخست آنکه جامعه در یک شک انتخاباتی به سر میبرد و از سوی دیگر، تجربه تلخ هجمهها و فشارهای بیرونی مانع آن میشود افراد نتیجه رای خود را بروز دهند. یعنی بخشی از جامعه تمایل دارد در برابر پرسش از انتخاب خود، «سکوت» کند و رای خود را آرام و بیسروصدا به صندوقهای رای بیندازد. البته مساله مرددین پدیده امروز انتخابات نبوده و نیست؛ سال 1400 در جریان نظرسنجی ایسپا و پس از مناظره سوم، از افرادی که تمایل به شرکت در انتخابات داشتند پرسیده شد «تا چه اندازه ممکن است تصمیم خود را در رأی به کاندیدای مورد نظرتان تغییر دهید؟» از بین افرادی که نامزد مورد نظر خود را انتخاب کرده بودند، 18.4 درصد گفتند ممکن است نظرشان را تغییر دهند. یعنی حتی کسانی که نامزد انتخاباتی خود را در پایان سومین مناظره، انتخاب کرده بودند، گفتند ممکن است نظرشان قطعی نباشد.
جامعه ایرانی نشان داده توجه ویژهای به مسائل «اقتصادی - معیشتی» دارد و در انتخاب خود تحت تاثیر کنشهای فرهنگی قرار میگیرد. به هر حال باید انتخاب کرد. فردا که جامعه ایرانی برای تعیین سرنوشت 4 سال آینده پای صندوقهای رای میرود باید نام یکی از نامزدهای حاضر در عرصه رقابت را به صندوق بیندازد. از سویی این پرسش وجود دارد: بخش عمده جامعه مرددین چه کسی را انتخاب خواهند کرد.
«وطن امروز» در گزارشهای پیشین خود تلاش کرد انتخاب را برای جامعه شفاف کند تا با آگاهی بتواند تصمیم بگیرد. در گزارش نخست، درخواستهای مردم ایران از رئیسجمهور آینده بررسی و مبتنی بر این گزارهها، پیشنهادهایی برای پرشور شدن انتخابات ارائه شد، همچنین به این مساله پرداخته شد که نامزدهای انتخابات باید چه برنامههایی داشته باشند تا بتوانند توجه بخش بیشتری از جامعه را به سمت خود جلب کنند. «کنترل تورم و قیمتها»، «مبارزه با فساد و رانت»، «تصمیمگیری قاطع و جدیت»، «برنامهریزی درست و تغییر سیاستها و قوانین نادرست» و «عزل مدیران ناکارآمد و ضعیف» از جمله مهمترین خواستههای جامعه از رئیسجمهور است. «وطن امروز» در گزارش بعد خود به تشریح توئیت معنادار صفحه KHAMENEI.IR پرداخت و «به گذشته شخص نگاه کنید؛ کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد» را تشریح کرد. در آن گزارش تاکید شد کاندیدایی که دارای کارنامه موفق است، در واقع یک اعتماد دوطرفه را با مردم ایجاد و از همه مهمتر نظام فکری و مختصات تصمیمگیری درست برای انتخاب صحیح را محقق میکند، بنابراین کاندیدایی که کارنامه موفق و برنامههای مدون برای ریاستجمهوری و تحقق وعدههای خود دارد، نسبت به سایر کاندیداها از شانس بیشتری برای جلب اعتماد عمومی برخوردار است.
همچنین در گزارشی عنوان شد «بداخلاقیها چگونه جایگاه آیینی انتخابات را مخدوش کرده و مانع انتخاب عقلانی و رشدیافتگی فضای عمومی جامعه میشود». در آن گزارش تاکید شد: «قربانی شدن اخلاق و اتخاذ سیاستهای تخریبی به جای تبلیغات تبیینی از مخاطرات تجربهشده در انتخاباتهای ادوار ریاستجمهوری بوده است؛ تخریبی که فارغ از تاثیری که بر نتیجه نهایی انتخابات و رای مردم داشته، فضای سیاسی کشور را نیز نازل کرده است».
نهایتا در گزارش تحلیلیای که با عنوان «رئیسجمهوری در کلاس جهانی» منتشر شد، تاکید شد در تحولات شتابان این روزهای جهان و آنچه «تغییر معادلات بینالمللی و برقراری نظم نوین جهانی» عنوان میشود، رئیسجمهور منتخب جامعه ایران باید بتواند جایگاه کشور را در این تحولات به گونهای مدیریت کند که بیشترین منفعت را برای مردم داشته باشد. کوچکترین اشتباه در عرصه جهانی و تعلل در تصمیمگیری، عواقب ویرانگری خواهد داشت که تا چند دهه گریبانگیر جامعه خواهد بود. مصادیق اشتباهات برخی روسای جمهوری که ایران را در شرایطی منفعل قرار داد، کم نیست، همچنین مهم است رئیسجمهور آینده بتواند ظرفیت کافی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در سطح بینالمللی داشته باشد. این مهم میتواند از طریق بررسی تحولات پیش رو و مقایسه آن با برنامههای کاندیداهای ریاستجمهوری حاصل شود.
در نهایت اینکه مسیر انتخاب پیش روی جامعه قرار دارد. مردم ایران باید با اعتماد به نفس، به گزینهای که میتواند «مجری» سیاستگذاریهای کلان با بیشترین «کارآمدی» باشد رای دهند تا در سالهای پیش رو طعم پیشرفت را بچشند. البته مسیر دیگری هم پیش روی آنهاست و میتوانند در یک عقبگرد محسوس به روزهای مدیریت دولت روحانی بازگردند.
ارسال به دوستان
نخستین مناظره انتخاباتی بین ترامپ و بایدن امروز برگزار میشود
جدال بد و زشت
ترامپ: بایدن مواد مخدر مصرف میکند
باید قبل از مناظره از او تست گرفته شود
گروه بینالملل: در حالی قرار است امروز نخستین دور مناظرات نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا بین دونالد ترامپ و جو بایدن برگزار شود که حواشی قبل برگزاری این مناظره بسیار جنجالی و داغ بوده است. این مناظره ساعت ۹ شب به وقت واشنگتن ۲۷ ژوئن [امروز 7 تیر] برگزار میشود. محل مناظره نیز، دفتر مرکزی شبکه سیانان، در شهر آتلانتا (مرکز ایالت جورجیا) خواهد بود. این مناظره همچنین از سیانان بینالمللی، سیانان اسپانیایی، سیانان مکزیک و وبسایت سیانان نیز پخش میشود.
دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سخنرانی خود در همایش انتخاباتی در فیلادلفیا باز هم جو بایدن، رئیسجمهور این کشور را مسخره کرد و تواناییهای روحی و فکری وی را زیر سوال برد. ترامپ در ادامه صحبتهای خود گفت بایدن برای مناظره روز پنجشنبه ممکن است از مکملهای دارویی استفاده کند.
وی با تمسخر افزود: کمی قبل از مناظره باید یک آمپول تقویتی بزند تا برای مناظره روی فرم باشد و آنها اینطوری میخواهند او را تقویت کنند. دومین مناظره قرار است ۱۰ جولای یعنی ۱۶ روز دیگر برگزار شود. ترامپ پیش از این رقیب دموکرات خود را به استفاده از مواد مخدر برای برگزاری مناسب سخنرانی سالانه متهم و تاکید کرد قبل از هر گونه مناظره احتمالی با بایدن برای انتخابات ریاستجمهوری، باید از او تست گرفته شود.
هیلاری کلینتون، نامزد ریاستجمهوری حزب دموکرات در انتخابات سال ۲۰۱۶ در توضیحاتی که خطاب به جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا عنوان کرده است، راهکارهای غلبه بر «چرند»های دونالد ترامپ را ارائه کرده است.
به گزارش هافپست، کلینتون که در پی نامزدیاش از جانب حزب دموکرات برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ به مناظره با ترامپ پرداخته بود، اکنون سعی دارد با استفاده از تجربیات خود، بایدن، - همتای دموکراتش- را راهنمایی کند تا در جریان مناظره با رئیسجمهور جمهوریخواه پیشین آمریکا بخوبی عمل کند. کلینتون در عین حال که دیدگاهش را درباره نخستین مناظره این 2 نامزد انتخاباتی برای رقابتهای ریاستجمهوری سال ۲۰۲۴ مطرح کرده است، از بایدن خواسته تا در جریان مناظره به «چرندیاتی» که ترامپ مطرح میکند، بیتوجه باشد و به صحبتهای وی چندان اعتنایی نکند. کلینتون در جریان یادداشتی که برای نیویورکتایمز نوشته است به ماجرای درگیری و مشاجرهاش با ترامپ در سال ۲۰۱۶ اشاره کرده و همچنین ماجرای نزدیک شدن بیش از حد ترامپ به خودش زمانی که در حال صحبت بود را یادآوری میکند. او در این مقاله در توصیف رفتارهای ترامپ عنوان کرد: او مرا در صحنه تعقیب میکرد. کلر مک کاسیل، سناتور دموکرات آمریکایی نیز به جو بایدن، رئیسجمهور این کشور در توصیهای عجیب پیشنهاد کرد در مناظره با ترامپ شبیه به یک «سگ ولگرد» باشد و رویکرد بسیار تهاجمی را برای گفتوگو با ترامپ انتخاب کند. به گزارش هافپست، مککاسیل تنها راه بایدن برای افزایش محبوبیتش در میان رایدهندگان آمریکایی و همچنین شکست ترامپ را در اتخاذ سیاست تهاجمی علیه نامزد حزب جمهوریخواه در نخستین مناظره دانسته و گفته است: مهم نیست بایدن چه صحبتهایی را در مناظره انجام دهد، مهم این است که لحن صحبتش با ترامپ به چه صورت باشد. او باید طوری با ترامپ بجنگد و بحث کند تا به مردم نشان دهد فردی قوی است. سناتور آمریکایی با اشاره به اقدام ترامپ و کمپین انتخاباتیاش جهت ناتوان نشان دادن بایدن و اثبات این موضوع که وی به زوال عقل مبتلاست و از این رو نه توان راه رفتن دارد و نه توان صحبت کردن، عنوان کرد: آنها تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا بایدن را فردی ناتوان جلوه دهند. روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز با طرح این پرسش که «نظرسنجیها درباره رقابت برای کاخ سفید چه میگوید؟» به بررسی تازهترین نظرسنجیها راجع به دونالد ترامپ جمهوریخواه و جو بایدن دموکرات پرداخت که قرار است نخستین مناظره انتخاباتی خود را با شبکه سیانان پنجشنبه به وقت آمریکا و [صبح جمعه به وقت ایران] برگزار کنند. این رقابت نزدیک، پیشرفت جزئی برای بایدن را نشان میدهد. او تقریبا در هر روز از ۹ ماه گذشته – حتی به طور محدود – در سایر میانگینهای نظرسنجی عقب افتاده است. اما بایدن کسریهای خود را در پی سخنرانی سالانه «وضعیت اتحادیه» و با قطعی شدن نامزدها در ماه مارس، کاهش داد. او از زمان محکوم شدن ترامپ در دادگاه نیویورک، به طور کامل این شکاف را پرکرده است. رقابت در ایالتهای کلیدی میدان نبرد هم نزدیک است اما در اینجا ترامپ در نظرسنجیهای اخیر کمی جلوتر است. در حالی که ترامپ اغلب تنها یک یا ۲ درصد پیش است، با این وجود در پنسیلوانیا، ویسکانسین، میشیگان، نوادا، آریزونا و جورجیا پیشتازی میکند؛ ایالتهایی که برای پیروزی ترامپ در کسب الکترال کالج و در نتیجه ریاستجمهوری آمریکا کافی است. نتایج جدیدترین نظرسنجی خبرگزاری رویترز که 3 روز به طول انجامید، نشان میدهد رأیدهندگان آمریکایی کمتر از 5 ماه مانده به انتخابات نوامبر درباره رویکرد نامزدها در رابطه با موضوعاتی که پاسخدهندگان آن را ۲ مشکل اصلی پیش روی ملت میدانند، اختلافنظر دارند. طبق این نظرسنجی، رایدهندگان در ایالات متحده، دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاستجمهوری را به عنوان فردی بهتر برای اقتصاد میدانند اما رویکرد جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا و رقیب دموکرات او را در حفظ دموکراسی ترجیح میدهند. بر اساس نتایج این نظرسنجی، میزان محبوبیت بایدن از ۳۶ درصد در ماه مه، زمانی که پایینترین میزان در دوره ریاستجمهوری او بود، به ۳۷ درصد افزایش یافته است. بسیاری از دموکراتها بیم آن دارند که بایدن به خاطر نگرانیهای رایدهندگان نسبت به سن او که هماکنون 82 سال دارد و همچنین مخالفت در حزب او با ادامه حمایت از جنگ رژیم صهیونیستی در غزه، مورد حمایت رایدهندگان در انتخابات پیش رو قرار
نگیرد. در پاسخ به این سوال که کدام یک از این ۲ نامزد رویکرد بهتری درباره اقتصاد دارند، موضوعی که طبق این نظرسنجی نگرانی شماره یک آمریکاییها به شمار میآید، ۴۳ درصد رایدهندگان ترامپ را انتخاب کردند. این در حالی است که تورم در ماههای اخیر به میزان قابل توجهی کاهش یافته و نرخ بیکاری برای بیش از ۲ سال به زیر ۴ درصد رسیده است اما بایدن در پاسخ به سوالات مربوط به افراطگرایی سیاسی و تهدیدهای دموکراسی که نگرانی شماره ۲ پاسخدهندگان بوده است، نسبت به ترامپ برتری داشت. بنا بر گزارش رویترز، ترامپ که ماه گذشته به اتهام جعل سوابق تجاری مجرم شناخته شد، در انتظار 3 دادگاه دیگر است که ۲ مورد از آنها به تلاشهای او برای لغو شکست خود در انتخابات ۲۰۲۰ به بایدن مرتبط است. ترامپ ادعا میکند شکست انتخاباتی او در سال ۲۰۲۰ ناشی از تقلب بوده است. ترامپ این ادعا را در یک سخنرانی آتشین اندکی قبل از یورش صدها نفر از حامیانش به ساختمان کنگره ایالات متحده در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ بیان کرد. بایدن در مسائل مربوط به مراقبتهای بهداشتی نیز نسبت به ترامپ برتری داشت؛ ۴۰ درصد در برابر ۲۹ درصد. جو بایدن سال ۲۰۱۰، زمانی که باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا اصلاحات بهداشتی مهمی را از طریق کنگره انجام داد، معاون رئیسجمهور بود که دسترسی به بیمه درمانی را بهطور چشمگیری افزایش داد. نظرسنجیهای قبلی رویترز نشان میدهد بایدن و ترامپ در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری بسیار به یکدیگر نزدیک هستند، اگر چه تعدادی از نظرسنجیها در ایالتهای تعیینکننده نشان میدهد ترامپ در ماههای اخیر پیشتاز شده است.
ارسال به دوستان
دادگاه لاهه بزودی با درخواست دادستان برای صدور حکم بازداشت نتانیاهو موافقت میکند
جانی فاسد
گروه بینالملل: طبق گزارش وبگاه شبکه روسیا الیوم، نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفت دادگاه لاهه بزودی با درخواست دادستان کل دیوان کیفری بینالمللی برای صدور قرار بازداشت وی موافقت خواهد کرد. بنیامین نتانیاهو در جریان نشستی با حضور «یاریو لوین» وزیر دادگستری، «ران درمر» وزیر امور استراتژیک و «گالی بهاراو میارا» دادستان کل این رژیم امکان تایید درخواست «کریم خان» دادستان کل دیوان کیفری بینالمللی برای صدور قرار بازداشت علیه خود و وزیر جنگ رژیم اشغالگر توسط این دیوان را بررسی کرد. کریم خان اوایل خرداد اعلام کرد دادگاه لاهه به دنبال صدور حکم بازداشت برای چهرههای مرتبط با درگیریهای اخیر غزه است، از جمله بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت. نتانیاهو در شرایطی به تصمیم دادگاه لاهه معترض است که بیش از ۳۷ هزار و700 فلسطینی در جریان حملات زمینی و هوایی این رژیم از هفتم اکتبر تاکنون به شهادت رسیدهاند. با درخواست دادستان، اکنون هیاتی از قضات دیوان کیفری بینالمللی باید درباره درخواست کریم خان تصمیمگیری کنند. اگر حکم جلب برای نتانیاهو صادر شود، این نخستینبار است که دیوان کیفری بینالمللی رهبر ارشد یکی از متحدان نزدیک آمریکا را هدف میگیرد. کریم خان پیشتر به شبکه خبری سیانان گفته بود نتانیاهو و گالانت به کشتار در غزه، استفاده از گرسنگی و قحطی به عنوان یک ابزار جنگی، جلوگیری از ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه و هدفگیری عامدانه غیرنظامیان در جنگ متهم شدهاند.
از طرفی، نتانیاهو میداند به دلیل پروندههای فسادی که دارد، در صورت کنارهگیری باید راهی دادگاه اسرائیل شود؛ از جمله برای پرونده فساد در قرارداد خرید زیردریاییهای آلمانی شامل دست داشتنش در اعطای مجوز به آنگلا مرکل، صدراعظم پیشین آلمان جهت فروش زیردریاییهای راهبردی به مصر که نیروی دریایی رژیم صهیونیستی از برلین خریداری کرده بود. «آریل سگال» تحلیلگر مسائل استراتژیک در گفتوگو با یکی از شبکههای رادیویی رژیم صهیونیستی گفت: نخستوزیر به امنیت ما آسیب وارد کرد، چرا که با وجود توصیههای موسسه امنیتی و نظامی به صدراعظم آلمان اجازه داد زیردریاییهای مهمی را به مصر بفروشد. مجری این شبکه رادیویی در ادامه سوال کرد «آیا دستگاه امنیتی اجازه چنین فروشی را داده است؟» و پاسخ داد: «این داستان در واقع در سال ۱۹۸۸ زمانی آغاز شد که اسرائیل به عنوان بخشی از توافق صلح با مصر موافقت کرد آمریکاییها به مصر کمک کنند. سال ۱۹۹۵ آمریکاییها از کابینه اسرائیل سوال کردند آیا شما موافق فروش زیردریاییهای آلمانی به مصر هستید که پس از آن «اسحاق رابین» نخستوزیر وقت با صدور حکمی مخالفت خود را با این مساله اعلام کرد اما نتانیاهو در سال ۲۰۱۴ به برلین اجازه داد زیردریاییهای مدل دلفین را به قاهره بفروشد. سال ۲۰۱۶ نخستین زیردریایی از مجموع 4 زیردریایی خریداری شده در قراردادی که قاهره سال ۲۰۱۵ با برلین به امضا رسانده بود، وارد سواحل مصر شد. طبق این قرارداد، نیروی دریایی مصر 4 فروند زیردریایی مدل «۱۴۰۰/۲۰۹» از آلمان خریداری کرد». روزنامه عبری یدیعوت آحارانوت پیش از این در گزارشی نوشته بود زیردریاییای که در حوضچه شرکت آلمانی «ThyssenKrupp» تولید شد، به منزله یک جهش تکنولوژیک بیشتر برای نیروی دریایی مصر خواهد بود و توان آن را در دفاع از امنیت ملی مصر و مقابله با چالشها و تهدیدهای مختلف علیه امنیت سواحل و آبهای منطقهای آن تقویت خواهد کرد. به نوشته این روزنامه عبری، نیروی دریایی مصر اخیرا توانمندیهای نظامی گستردهای را برای خود ایجاد کرده و قراردادهای نظامی را که اسرائیل برای نیروی دریایی خود امضا میکند، مد نظر قرار داده است. آحارانوت در ادامه نوشت ۱۲ دسامبر ۲۰۱۶ طی مراسم جشنی در شهر «کیل» آلمان، پرچم مصر روی زیردریایی خریداری شده برافراشته شد. روزنامه عبری معاریو در آن مقطع در گزارشی به صورت مفصل به این قرارداد پرداخت و نوشت: زیردریاییهای آلمانی که مصر در چارچوب این قرارداد به دست خواهد آورد، با زیردریاییهای مشابهش در نیروی دریایی ما رقابت خواهد کرد، چرا که تلآویو با همین شرکت برای ساخت زیردریاییهای مشابه قرارداد بست.
ارسال به دوستان
بارش سیلآسا در مازندران خسارات فراوانی به جادهها، مزارع و منازل مسکونی وارد کرد؛ ۵ نفر مفقود و 144 تن مصدوم شدند
سیل سوادکوه
محور فیروزکوه به سوادکوه و بالعکس به علت تخریب جاده مسدود است
گروه اجتماعی: با وجود هشدارهای هواشناسی نسبت به وقوع بارش در شهرهای شمالی، شامگاه سهشنبه پنجم تیر پس از بارندگیهای شدید در مناطقی از ارتفاعات مازندران از جمله سوادکوه، جریانهای سیلابی ایجاد شد که خسارات زیادی به جادهها، منازل مسکونی و مزارع کشاورزی وارد کرد. بر اساس گزارشها سیل در محدوده طالع رودبار سوادکوه منجر به حرکت کردن انبوهی از واریزههای کوهی و سنگها از ارتفاعات به سمت جاده شد و تعداد زیادی از خودروها زیر این آوردههای سیلابی مدفون شدند. در این حادثه متاسفانه 5 نفر مفقود و 144 نفر نیز دچار مصدومیت شدند. شدت بارشها باعث تخریب جادهها و برخی خانه نیز شده است. همچنین برخی خانهها بر اثر شدت بارش باران دچار آبگرفتگی شدند. بارشهای سیلآسا 30 روستا در این منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. در این میان نیروهای امدادرسان از همان لحظات اولیه برای کمکرسانی به سیلزدگان در محل حضور یافتند. رمضان غلامی اِواتی، فرماندار شهرستان سوادکوه دیروز با بیان اینکه «از مغرب شب سهشنبه همچنان درگیر سیلاب هستیم»، گفت: آبگرفتگی شدید را در حوزه شهری در زیراب و پلسفید داریم. همچنین محور «دِراسِله» و مسیرهای «لَلِهبَند»، «شیرکلا»، «مومیجخِیل» و «گِررودبار» بر اثر شدت بارشها و جریان سیلاب بسته شده است.
وی افزود: در شرایطی که درگیر سیل شدیم، از مسیر «خطیرکوه» نیز سیل جاری شد. به شهرداریها آمادهباش داده بودیم. شهرک فرهنگیان پلسفید و خیابان خدمات زیراب دچار آبگرفتگی شده بود که لودرهای البرز مرکزی و پیشرو معادن را هماهنگ کرده بودیم. پل «کُردآباد» زیراب نیز در خطر افتاده بود که خدمات ارسال کردیم. فرماندار سوادکوه بیشترین وضعیت بحرانی سیل را در محور تهران - شمال در منطقه «طالع رودبار» دانست که منجر به مسدود شدن محور سوادکوه شده است و اظهار داشت: در منطقه «طالع رودبار» وضعیت فجیعی رخ داده و محور سوادکوه فعلا بسته است. استاندار مازندران دستور پیگیریهای لازم را برای بازگشایی محور سوادکوه داده است و بیش از 15 دستگاه لودر، بیل و بولدوزر در حال بازگشایی معابر و جادهها هستند. غلامی یادآور شد: برخی از راههای روستایی تخریب شده است که جهت بازگشایی اقدامات لازم در حال انجام است و تعدادی بازگشایی شده است. وی گفت: برآورد خسارت مالی هنوز انجام نشده است، چون همچنان درگیر هستیم، زمینهای کشاورزی، منازل و راهها آسیب دیده است. البته در راهماندگان نیز در پادگان دوآب، امامزاده عبدالحق(ع) و مسجد کندوان اسکان داده شدهاند. نماینده عالی دولت در شهرستان سوادکوه با بیان اینکه این سیل ویرانگر خللی در برگزاری انتخابات ایجاد نخواهد کرد، تصریح کرد: با وجود ویرانی سهمگین و خرابی راهها اما خللی در برگزاری انتخابات ایجاد نشده است و انتخابات را سالم و صحیح برگزار خواهیم کرد.
بازدید شبانه استاندار مازندران از مناطق سیلزده سوادکوه
خسارات فراوان سیل و وضعیت نامناسب جادهها به دلیل بارشهای سیلآسا موجب شد استاندار مازندران شبانه از محله حادثه ناشی از وقوع سیل بازید کند. یوسف نوری در جریان بازدید از محور سوادکوه پس از وقوع سیل در جمع خبرنگاران اظهار داشت: محور سوادکوه گرفتار سیلاب شده است و تلاشها برای امدادرسانی در منطقه ادامه دارد. وی با بیان اینکه بارش باران سبب بالا آمدن آب رودخانه در مسیل شده است، اضافه کرد: رانش زمین و ریزش سنگهای کوه را داشتیم که این موضوع سبب خسارت به تعدادی خودرو شده است. چندین خودروها در سیلاب گرفتار شدند و عملیات نجات برای رهایی سرنشینان انجام شد. استاندار مازندران همچنین تصریح کرد: محور سوادکوه نیز به دلیل حجم بالای سیلاب و طغیان شدید رودخانه مسدود شده است که پس از ایمنسازی، بازگشایی خواهد شد. وی گفت: در پلسفید و زیراب آبگرفتگی منازل و مغازهها سبب بروز خسارتهایی شده است. نوری در ادامه یادآور شد: با تلاش نیروهای راهداری، هلالاحمر، سپاه، ستاد بحران استان و شهرستان و فرمانداریها در منطقه حضور فعال داریم و با تجهیزاتی که به منطقه اعزام شده است، بازگشایی مسیر و امدادرسانی دنبال میشود.
تلاش راهداران برای بازگشایی مسیر سوادکوه
محسن محمدنژاد، معاون راهداری و حملونقل جادهای مازندران نیز اظهار داشت: با توجه به وقوع سیل و جاری شدن سیلاب به محورهای ارتباطی محور سوادکوه خسارات زیادی وارد شد. وی در ادامه خاطرنشان کرد: پس از وقوع سیل و رانش در سطح محورها، بلافاصله اکیپ و عوامل راهداری و دیگر دستگاههای امدادی با بسیج همه امکانات و ماشینآلات در محورهای مذکور مستقر شده و اقدامات بهنگامی را برای بازگشایی راهها و کمک به آسیبدیدگان انجام دادند.
مفقود شدن 5 نفر
در پی حادثه سیل در سوادکوه، جلسه مدیریت بحران با حضور محمدحسن نامی، رئیس ستاد مدیریت بحران کشور، معاون راهداری کشور، دادستان مازندران و مدیران استانی و شهرستانی در محل فرمانداری سوادکوه برگزار شد. فخاری مدیرعامل هلالاحمر مازندران در این جلسه با بیان اینکه پس از وقوع حادثه تیمها امدادرسانی را به منطقه حادثه دیده اعزام کردیم، گفت: 6 تیم به همراه 17 تیم پشتیبانی از مازندران همچنین 10 تیم از کشور به منطقه اعزام شدند و در کل 32 تیم مشغول امدادرسانی به سیلزدگان و پاکسازی جادهها و معابر هستند. وی افزود: در این حادثه 144 نفر حادثه دیدهاند که 7 نفر از آنها به مراکز درمانی منتقل و 31 نفر نیز از مرگ حتمی نجات یافتند و تعداد 50 نفر نیز توسط نیروهای امدادی اسکان موقت داده شدند. متاسفانه در پی این حادثه ۵ نفر از هموطنانمان مفقود شدند. همچنین در 14 منزل مسکونی تخلیه آب انجام شد. این در حالی است که 30 روستا تحت تاثیر سیلاب قرار گرفتند. حسن جهانیان، مدیرکل راهداری مازندران نیز با بیان اینکه یک ماه است درگیر سیل هستیم، گفت: بحث نوسازی ناوگان و ناوگان کمکی برای مدیریت بحرانهای مختلف راهداری میتواند به دستگاههای اجرایی کمک کند. وی یادآور شد: از شب گذشته (سهشنبهشب) همکاران ما وارد عمل شدند و در حال پاکسازی مسیرهای حادثهدیده از سیل هستند، چرا که 100 هزار متر مکعب بار آورده سیل برآورد میشود. پاکسازی این همه بار از توان دستگاههای دولتی مثل راهداری خارج است و بسیج سازندگی و معادن نیز برای کمکرسانی وارد کار شدهاند. وی افزود: نیروهای کمکرسان از استان تهران هم به کمک آمدهاند و بیل، لودر، تریلی و چندین دستگاه کمپرسی اعزام کردهاند تا پاکسازی جادهها و معابر انجام شود. همچنین پلیس راهور اعلام کرده است محور فیروزکوه به سمت سوادکوه و بالعکس به علت تخریب جاده مسدود است.
ارسال به دوستان
هواداران استقلال دیگر هیچ عذر و بهانهای را از هلدینگ و نکونام نمیپذیرند
تیمی ببندید در خور نام استقلال
عبدالله دارابی: در لیگ گذشته همگان حق را به مدیریت و سرمربی استقلال میدادند که یکی از محدودیتهای «تیم خوب بستن» به واسطه عملکرد مدیران قبلی میگفت و دیگری از ناسازگاریهایی که در عوض همکاری، دستانش را بسته بود. اینک اما هلدینگ خلیجفارس آمده است، چندین هفته قبل از پایان لیگ قبلی نیز آمده، با تمکن مالی خوب و وعدههایی مبنی بر رساندن استقلال به جایگاه درخورش؛ فتح قلل داخلی و خارجی و رسیدن به جمع بهترینهای بینالمللی. از سویی جواد نکونام نیز فرصت بهینه برای بستن تیمی مطابق انتظار خود و خواسته هواداران استقلال را دارد. پس آقایان! امسال برای مدیریت (هلدینگ) هنگام وفای به عهد است و برای سرمربی، انقضای بهانههای فصل قبل.
اما هفتههاست لیگ پایان یافته و هنوز خبری امیدوارکننده برای استقلالیها مخابره نشده است، فقط اخیرا ادامه همکاری با نکونام اعلام شد؛ امید است واقعا در سکوت، به دنبال عمل به وعدهها و اتخاذ تصمیمات شایسته بوده و باشند. هنوز اما وضعیت اعضای هیاتمدیره و مدیرعامل باشگاه مشخص نیست؛ هفتهها مانده به پایان لیگ، مدیرعامل باشگاه تغییر کرد ولی فرصت تعیین هیاتمدیره و متعاقب آن وضعیت مدیرعامل عملا به زمانی نامشخص موکول شده است. آیا واقعا تعیین اعضای هیاتمدیره و مدیرعامل نیازمند هدررفت چنین زمانی بود؟! فکر این را کردهاید که احیانا مدیریت بعدی هم - در صورت انتخاب فردی جدید - اصطکاکهای فصل قبل مدیرعامل سابق با سرمربی را پیدا خواهد کرد؟ اختلافاتی که در واقع ریشه در این داشت که سرمربی تیم انتخاب مدیر قبلی ( کریمی) بوده و مدیر وقت (خطیر) برخلاف ظاهر تمایل به انتخاب سرمربی مورد نظرش داشت و تحرکاتی را هرچند بینتیجه نیز انجام داد! یعنی انتخاب هیاتمدیره اینقدر زمانبر است؟ اگر جواب تصمیمگیران، فرصت گذاشتن برای انتخابی با مطالعه است، چندان مورد پذیرش نیست، زیرا این کار را باید با توجه به اهمیت آن و در اولویت قرار دادن موضوع و برگزاری جلسات فوقالعاده و فشرده زودتر به سرانجام رسانده باشند. موضوع بعدی اینکه، آیا قرار است فرشید سمیعی به عنوان مدیرعامل به کار ادامه دهد؟ اگر جواب منفی باشد که باز به هدر دادن زمان میرسیم و اگر مثبت باشد که بسیار جای بحث دارد! آیا مجموعهای که سودای اعتلای ریشهدارترین باشگاه ایران و پرافتخارترین تیم فوتبال ایران در عرصه آسیا و مضاف بر آن حضور در جمع بهترینهای بینالمللی را دارد نباید مدیری در تراز این برنامهها به کار گیرد؛ توانمند، متخصص، مجرب و آگاه؟!
در حیطه فنی هم ایرادات و کاستیهایی بود که با توجه به بضاعت تیم و همت و تلاش مجموعه فنی اعم از مربیان و بازیکنان، قابل پذیرش بود ولی قطعا در سال جاری چنین نخواهد بود. نکونام به عنوان مسؤول فنی تیم باید کنکاشی در عملکرد سال قبل، آن هم با دید باز و نگاه درست کارشناسانه بکند؛ نگاهی که اگر درست انجام شود و اقدام شایسته متعاقبش باشد میتواند نویدبخش و امیدوارکننده باشد اگرنه...!
جواد نکونام ناگزیر از تغییر و اصلاح برخی امور است؛ او ابتدا باید برخی بازیکنان را از لیست خارج کند و مهرههایی در حد یک تیم مدعی برای رقابتهای داخلی و لیگ نخبگان آسیا به تیم اضافه کند. مسلما همیشه با بازیکنان معمولی نمیتوان در کورس بود و در آسیا حرفی برای گفتن داشت، بلکه بازیکنانی لازمند که در شرایط سخت و حساس قادر به درآوردن کار باشند؛ چیزی که لیگ قبل و در حساسترین موقع، استقلال از نداشتنش ضربه سنگینی خورد. نکته دیگر مربوط به خود نکونام و دستیارانش میشود؛ سرمربی استقلال با توجه به رقابتهایی که امسال تیمش در آن حضور پیدا میکند، باید برخی تفکرات خود و عدهای از همکارانش را تغییر دهد. یکی از ایرادات نکونام، تفکراتش در استخدام برخی بازیکنان مدنظرش چه در فولاد و چه در استقلال است؛ تفکری که با گذشت زمان اشتباه بودنش آشکار شده است! سرمربی استقلال باید در استخدام بازیکن دیدی جامعنگرتر و مجهزتر داشته باشد. دیگری نحوه بازی تیمهای او است که قطعا در استقلال و بویژه امسال مطلوب واقع نخواهد شد (لیگ قبل را با توجه به مشکلاتی که وی درگیرش بود، باید از لحاظ پذیرش عموم در زمره استثنائات فوتبال تلقی کرد)، همانگونه که در بزنگاههای لیگ گذشته، گلوگاهی برای استقلال صدرنشین شد. البته تغییر سبک حتما برای نکونام سخت خواهد بود، چه از منظر دیدگاه وی و چه از منظر اجرا. حتی شاید از سوی وی مورد استقبال هم قرار نگیرد ولی اگر او خواهان موفقیت تیمش و ادامه حضورش روی این نیمکت است، ناگزیر از تغییر سبک و افزایش کارایی آن خواهد بود؛ به این منظور باید از دستیارانی توانا بهره بگیرد؛ تمریندهندگان و طراحان خوب خارجی که البته باید با مطالعه و دقت انتخاب شوند.
نکونام باید بپذیرد استخدام اینگونه مربیان، نیاز مسلم استقلال است. از کادر فعلی وی، هاشمینسب به لحاظ تسلط بر موارد روحی و روانی و شاید رجبی به لحاظ فنی، بتوانند برای فصل پیش رو کمک حال وی باشند و افزایش کارایی در این حیطه جزو ضروریات استقلال است که نیاز به تغییر را ملموس میکند. نهتنها استقلال بلکه فوتبال ما برای بهره بردن از دانش روز و افزایش توانایی نیازمند به کارگیری مربیان بادانش و کارآمد خارجی است.
مدیریت و سرمربی استقلال باید بدانند امسال بهانهای از سوی طرفین پذیرفتنی نیست و توجیهی برای عدم موفقیت نخواهند داشت مگر اینکه یکی از طرفین کارش را به نحو مطلوب انجام دهد ولی باز دیگری در کار او بگذارد؛ یکی عملا دنبال توفیق باشد و دیگری به اختلاف و لجبازی بپردازد. پس سنگهایتان را با هم همین الان وا بکنید!
ارسال به دوستان
دم خروس بیرون زد؛ روحانی رسما از پزشکیان حمایت و پزشکیان از دولت روحانی تمجید کرد
پیوندتان مبارک!
گروه سیاسی: در روز پایانی تبلیغات انتظار هر چه را داشتیم جز عکس یادگاری «مسعود پزشکیان، حسن روحانی و داماد حسن روحانی»! این عدم توقع برآمده از اعجاب نیست، بلکه محصول کتمان ۲ هفتهای اصلاحطلبان است. پزشکیان حتی در آخرین مناظره خود نیز نمیخواست قبول کند آمده تا «دولت سوم روحانی» را نمایندگی کند اما به ناگاه گفت «دولت روحانی مگر چه بدیای داشت؟»
شاید تا این میزان عرصه برای جامعه روشن نبوده و میدان رقابت آشکار نشده بود. اکنون دوقطبی شکلگرفته پیرامون پیش رفتن با «دولت دوم شهید رئیسی» یا بازگشت به عقب با «دولت سوم روحانی»، با واکنش جدید پزشکیان و حمایت روحانی از وی تکمیل شده است. فردا (جمعه هشتم تیرماه) مردم کشورمان در حالی برای انتخاب نهمین رئیسجمهوری اسلامی ایران پای صندوقهای رای میروند که باید برای این سوال که «دولت روحانی مگر چه بدیای داشت؟» پاسخی یافته باشند. در روزهای اخیر هر چه به زمان انتخابات نزدیکتر شدیم این سوال بیشتر در اذهان تقویت شد که آیا دولت آینده همان مسیر رو به جلوی شهید رئیسی را طی خواهد کرد یا به عقب برمیگردد و تجربههای دولتهای یازدهم و دوازدهم را تکرار میکند؟
طرح تشکیل «دولت سوم روحانی» ریشه در دلایل و مستندات فراوان دارد. اعضای ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان، مشاوران وی و حتی صحبتهایی که طرح میشود، بخشی از این دادههاست. کما اینکه پزشکیان در یکی از آخرین اظهار نظرهای خود در پاسخ به این سوال که آیا دولت او، دولت سوم روحانی است؟ گفت: «من دولت خودمم، حرفم این است که دولت روحانی مگر چه بدی داشت؟» این اظهار نظر صریح پزشکیان در حالی مطرح شد که حسن روحانی نیز با انتشار پیامی تصویری، به صورت علنی از پزشکیان حمایت کرد. روحانی در این پیام گفت: «همه ما پای صندوق رای بشتابیم؛ من از مردمی که خواهان تعامل سازنده با جهان و خواهان اعتدال در داخل کشور هستند، میخواهم روز جمعه به دکتر مسعود پزشکیان رای بدهند». اگر پیام روحانی در حمایت از کاندیدای مقبول اصلاحطلبان را در کنار سخنان اخیر پزشکیان قرار دهیم، ضلع سوم اعتراف به تشکیل دولت سوم روحانی در حالی کامل میشود که به تازگی تصویر عکس یادگاری پزشکیان با رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز منتشر شده است. جالب آنکه چندی پیش در «وطن امروز» پیشبینی کرده بودیم دور نیست پزشکیان دست از کتمان تداوم دولت روحانی بردارد و به صراحت در این باره صحبت کند. در آن گزارش آمده بود: آن زمان که مسعود پزشکیان در پاسخ به این سوال که «دولت شما دولت سوم روحانی خواهد بود» گفت: «اصلا؛ غیرممکن است!» تا حدی میتوانستیم قبول کنیم او در نقل خود صادق است اما این روزها به نظر میرسد نظر وی برگشته و اگر در جریان تبلیغات انتخاباتی دوباره از او سوال شود «آیا دولت شما دولت سوم روحانی خواهد بود» احتمالا نظر دیگری خواهد داشت. همزمان با همراهی پزشکیان توسط محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و مهدی سنایی، سفیر دولت روحانی در میزگرد انتخاباتی، این تصویر به جامعه القا شد که «دولت سوم روحانی» در عرصه سیاست در حال احیاست و پزشکیان گزینهای است که برای احیای آن در عرصه رقابت حاضر شده است. البته حضور اعضای دولتهای یازدهم و دوازدهم در ستادها و برنامههای تبلیغاتی پزشکیان منحصر به وزیر و سفیر نمیشود، بلکه تصویر حضور علی جنتی، محمود واعظی و محمدباقر نوبخت در افتتاحیه ستاد حامیان مسعود پزشکیان در یادها مانده است.
اما چرا پزشکیان در آغاز رقابتهای انتخاباتی سعی میکرد دامن خود را از ۲ دولت روحانی منزه نگه دارد؟ دلیل این امر خاطرات تلخی است که در دولتهای یازدهم و دوازدهم برجا مانده است. آن زمان که همه مسائل کشور معطل گوشه نگاه آمریکا مانده بود و فرصتهای اقتصادی یکی پس از دیگری از دست میرفت، کمتر کسی تصور میکرد باید برای تامین مرغ اسکورت شده در صف بایستد. خرداد سال 94 بود که روحانی در مراسم دهمین دوره جایزه ملی محیط زیست به عنوان رئیسجمهور اسلامی ایران گفته بود: «اینکه میگوییم تحریم ظالمانه باید از بین برود بعضیها چشمهایشان را زیاد نچرخانند! تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید. تحریمهای ظالمانه باید برود تا مساله محیطزیست و اشتغال جوانان حل شود... تحریمها باید از بین برود تا سرمایهگذار به کشور بیاید و باید سرمایهگذاری انجام شود تا مشکل مالی و بانکی و آب آشامیدنی مردم حل شود». آن هنگام شاید تصورش سخت بود که دولت روحانی حتی در سطح آب آشامیدنی مردم در حال سرمایهگذاری بر مسیری است که تحریمها علیه ایران را چند برابر خواهد کرد.
شعار «هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ اقتصاد» که با ادبیاتی دیگر توسط مسعود پزشکیان در حال تکرار است در انتهای مسیر خود به «قطع برق»، «انزوای سیاسی»، «صف مرغ و تخممرغ»، «یک روغن با کارت ملی»، «آلودگی هوا و مازوت»، «عدم فروش نفت»، «تورم 45 درصدی»، «تعطیلی صنعت ساختمانسازی»، «بنزین صبح جمعه»، «انزوای سیاسی در عرصه بینالملل»، «طرح نظارت بر بازار شب عید فقط با یک تیم بازرسی»، «مدیریت کلان از گوشه اتاق»، «گرانی، جامعه خندان و نظرسنجی روحانی»، «کمیاب شدن پوشک بچه»، «جیرهبندی کره و تن ماهی» و «زمینگیری ناوگان هوایی» ختم شد؛ روزگاری که مردم نه چرخش سانتریفیوژها را دیدند و نه طعم چرخش اقتصاد را چشیدند. غایت ایده دولت روحانی، دست روی دست گذاشتن بود تا ببیند در آمریکا چه کسی بر مسند قدرت مینشیند و شاید با آنها توافقی برقرار شود! البته همان زمان یکی از مسؤولان اقتصادی دولت روحانی درباره منافع حاصل از این توافقها گفته بود: «تقریبا هیچ!» در نهایت نیز ترامپ با یک امضا از برجام خارج شد و اروپای سرسپرده نیز در یک نمایش ساختگی، کشورمان را ماهها معطل اینستکس و شبهساز و کارهای مالی بینتیجه کرد.
از همین رو بود که مسعود پزشکیان تا مدتها برای جلب آرای مردم از اینکه صریحا بگوید ادامهدهنده راه روحانی است، فرار میکرد و در پشت تریبونها و در میزگردها فریاد میزد «من با روحانی چکار دارم؟» اما رفتهرفته نسبت او با روحانی کاملا مشخص شد. زمانی که اغلب اعضای دولت روحانی از معاون اول و وزرا تا استاندار و مدیران آن دولت در اطراف او جمع شدند و ستادش را شلوغ کردند و زمانی که وزیر خارجه دولتهای یازدهم و دوازدهم (ظریف) به عنوان مشاور پزشکیان کت از تن درآورد و در استخر حمایت از او غوطهور شد، دیگر جای کتمانی باقی نمانده بود. به هر روی در حالی که مهلت تبلیغات انتخاباتی به اتمام رسیده و ساعاتی بیش به زمان آغاز انتخابات باقی نمانده، دوقطبی شکل گرفته پیرامون پیش رفتن با «دولت دوم شهید رئیسی» یا بازگشت به عقب با «دولت سوم روحانی» با واکنش اخیر پزشکیان و حمایت روحانی از وی تکمیل شد. در چنین شرایطی باید توجه داشته باشیم که رای ما چه میزان میتواند در تعیین سرنوشت کشور موثر باشد. آیا قرار است مسیر خدمت و پیشرفت دولت رئیسی تداوم پیدا کند یا دولت سوم روحانی و تجربه تلخ دهه از دست رفته 90 به لحاظ مسائل اقتصادی تکرار شود؟
۲ روز پیش مقام معظم رهبری به مناسبت عید غدیرخم در جمع هزاران نفر از اقشار مختلف مردم با بیان اینکه دولتهای قبل در استفاده از ظرفیتهای کشور یکسان نبودند، گفتند: دولت سیزدهم از دولتهایی بود که از ظرفیتهای کشور بخوبی استفاده کرد و اگر این دولت ادامه مییافت احتمال زیاد میدادم بسیاری از مشکلات اقتصادی حل شود.
ارسال به دوستان
نامزد هستم، پس هستم!
نوید مؤمن: مسعود پزشکیان، نامزد جریان اصلاحات در چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری، حتی انتظار بسیاری از طرفداران این جریان را نیز در 5 مناظره انتخاباتی برآورده نکرد و پس از قرائت انشای تکراری و مبهم خود مبنی بر «لزوم وحدت و پرهیز از دروغ» به نقطه پایان این رقابت جمعی رسید. یک روز سرنوشتساز تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در پیش است و بسیاری از رایدهندگان تنها یک برداشت ذهنی از آقای پزشکیان پیدا کردهاند: فردی که فقط نامزد انتخابات است!
مخاطبان مناظرههای انتخاباتی پس از ساعتها مشاهده و رصد آن، متوجه نسبت دقیق آقای پزشکیان با دولت اصلاحات و اعتدال شدند. وی گفت من مسعود پزشکیان هستم و وابسته به هیچ دولتی نیستم اما این جمله وی نیز با دستخط تئوریسینهای جبهه مشارکت و حزب اعتدال و توسعه نوشته شده بود. پزشکیان از یک سو میخواست بگوید معادل خاتمی و روحانی است و از سوی دیگر، قصد داشت بگوید یک سیاستمدار مستقل و نوظهور در اقلیم سیاسی ایران است. او در برابر گذشته و حال سکوت میکرد، تا جایی که حتی سخنان محمدجواد ظریف، مشاور سیاسی خود را نیز در بابل، کاشان و گرگان گردن نمیگرفت و در مقابل، زمانی که نام برجام میآمد، تنها راه عبور کشور از مشکلات را احیای توافق سال 2015 میلادی میدانست و بس. براستی تاکتیک پزشکیان در مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری چه بود و چگونه باید این تاکتیک را مورد تحلیل و سنجش قرار داد؟! پاسخ به این سوال پیچیده اما گویاست: حرکت در مدار ابهام. حرکت در مدار ابهام، به این معناست که یک سیاستمدار به جای مشخص کردن ابعاد دقیق شخصیت سیاسی و حتی برنامههای مدون و کمی خود جهت حضور در انتخابات، به خلق اولیه و متعاقبا بازتولید مولفههای مبهم پرداخته و از این طریق، خود را به جای شخصیتی سیاه یا سفید، به یک سیاستمدار خاکستری و غیر قابل پیشبینی تبدیل میکند. پزشکیان همه برنامههای اقتصادی دولت سیزدهم و حتی دیپلماسی منطقهای دولت شهید رئیسی را زیر سوال برد. نامزد جبهه اصلاحات و اعتدال دیگر نامزدهای انتخابات را متهم به فقدان نگاه کارشناسی و بیبرنامگی کرد اما زمانی که از او بارها درباره شیوه استفاده وی از کارشناسان مربوط در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در تدوین و اجرای برنامههای دولت متبوعش سوال شد، صرفا سری تکان داد و به آسمان خیره شد!
واقعیت امر این است که اصلاحطلبان بخوبی آگاهند اگر انتخابات ریاستجمهوری در سال 1404 با حضور شهید رئیسی برگزار میشد.
جایی برای پیروزی و حتی عرض اندام موثر آنها در برابر دولت سیزدهم و خدمات آن باقی نمیماند. با این حال شهادت رئیسجمهور و متعاقبا برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری در سال 1403 سبب شده است تئوریسینهایی مانند آقایان حسامالدین آشنا و علی ربیعی بیش از پیش روی خلق عناصر مبهم در روند مناظرههای انتخاباتی و حرکت در میان خوف و رجا از سوی رایدهندگان متمرکز شوند.
بخشی از اصرار پزشکیان در مناظرههای انتخاباتی مبنی بر نقد یکطرفه اصولگرایان و در مقابل، تکرار گزارههای کلی مانند «من مسعود پزشکیان هستم»، «من خودم کارشناس نیستم اما از توان کارشناسان استفاده میکنم»، «من ادامه دولت کسی نیستم» و... نشأت گرفته از همین تاکتیک، یعنی ابهامسازی با هدف گلآلود کردن فضا و متعاقبا هدایت آرای عمومی در این فضای مبهم است.
هر آنچه رایدهندگان را به سوی شفافیت، کمیت، عدد و رقم، تاریخ تحقق وعدهها و... رهنمون کند، در پیشبرد این تاکتیک خلل ایجاد خواهد کرد. از این رو مشاوران انتخاباتی نامزد جریان اصلاحات تلاش زیادی کردند تا پزشکیان در طول ساعتها مناظره صرفا به تکرار چند جمله، هر چند با ادبیات مختلف رو آورد. طرفداران دیپلماسی غربگرایانه درصددند به هر نحو ممکن این فضای مبهم را تا روز جمعه، یعنی زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری حفظ کنند. هر چند مناظرههای انتخاباتی به اتمام رسیده است اما قطعا جبهه انقلاب در فاصله اندک باقیمانده تا انتخابات ریاستجمهوری میتواند با مطالبه شفافیت و کمیسازی وعدهها، مانع تاثیرگذاری جبهه اصلاحات بر آرای خاکستری و سفید، آن هم با استناد به تاکتیکهای سلبی و رقیبهراسانه شود. همانگونه که نظرسنجیها نشان میدهد، هنوز تعداد زیادی از افرادی که قصد حضور و مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری امسال را دارند، نامزد نهایی خود را انتخاب نکردهاند. این مساله مرهون پمپاژ ابهام و چندگانگی در فضای انتخابات و مناظرهها از سوی جریان اصلاحطلب بوده است. قطعا جریانی که در طول سالهای 1392 تا 1400 کارنامه سیاسی و اجرایی غیرقابل دفاعی دارد، تنها و تنها در یک فضای گلآلود و غیرشفاف قدرت مانور خواهد داشت. باید در اندک زمان و فرصت باقیمانده فضا را شفافتر کرد.
ارسال به دوستان
راست میگویند؟!
شهاب خادم: این روزها که تب و تاب انتخابات در کشور دوباره بالا رفته و نامزدهای سیاسی با تفکرات و دیدگاههای مختلف دوباره خود را در برابر رای مردم قرار دادهاند، بازار تحریف، وارونهنمایی و حتی دروغگویی هم گرم شده است.
یکی از نامزدهای انتخابات به وضوح تلاش میکند با چسباندن خود به دولتهای یازدهم و دوازدهم و آنچه جریان اعتدالگرا میخواند، آرای مردم را به سمت خود جذب کند. اگر چه وی مدعی است دنبالهرو سیاستهای روحانی نیست اما مواضع و اظهارات وی در مناظرههای انتخاباتی و افرادی که در ستاد گرد او جمع شدهاند، همگی حکایت از این دارد که ایشان همین جریان را نمایندگی میکند.
میتواند موفق شود؟
1- خوشبختانه هنوز از پایان دولت دوازدهم ۳ سال بیشتر نگذشته و مردم دوران 8 ساله ریاستجمهوری حسن روحانی و کابینه او را فراموش نکرده و بخوبی به یاد دارند.
در حوزه اقتصادی وعدههای روحانی هرگز محقق نشد و آمارها نشاندهنده شکست کامل او در اقتصاد بود. تورم نه تنها کاهش نیافت بلکه به صورت تصاعدی رشد کرد. روحانی دولت را با تورم 35 درصدی در سال 1392 تحویل گرفت و در مرداد 1400 که دولت را به شهید آیتالله رئیسی تحویل داد نرخ تورم 60 درصد بود. دولت روحانی مدعی است سالهای 1395 و 1396 که اوج اجرای برجام بود موفق شده تورم را به زیر 10 درصد برساند اما کارشناسان چیز دیگری میگویند. طبق نظر کارشناسان اقتصادی، کاهش تورمی که در سالهای ۹۵ و ۹۶ به زیر ۱۰ درصد رخ داده بود به دلیل سیاستهای اقتصادی دولت وقت نبود؛ علت آن عمیقتر شدن رکود اقتصادی و تعطیل شدن فضای تولید (تولیدات کارخانجات روانه انبارها میشد) تعریف شده است به طوری که تقاضایی در بازار شکل نمیگرفت و همین امر سبب کاهش رشد تورم در آن ۲ سال شد.
2- در زمینه ارزی و پولی هم دولت روحانی سالهای سیاهی را در کارنامه خود ثبت کرده است. قیمت دلار در زمان شروع به کار دولت یازدهم 3000 تومان بود. در حالی که روحانی با امضای برجام بخشی از پولهای مسدودشده ایران در خارج را هم وارد کشور کرد و میزان فروش نفت طی آن سالها افزایش یافت، سال 1400 قیمت دلار به بالای 27 هزار تومان رسید. شهریور 1400 که روحانی از پاستور خارج شد شاخصهای اقتصادی در بدترین وضعیت بود؛ تورم 59 درصدی، میانگین نرخ رشد اقتصادی نزدیک به صفر در دهه 90، نرخ نگرانکننده تشکیل سرمایه ثابت، کاهش درآمد سرانه و یکسوم کوچکتر شدن سفره مردم و افزایش افراد در خط فقر مطلق و فقر نسبی.
3- یکی از اهداف برجام که روحانی همه تخممرغهای خود را در آن سبد گذاشته بود افزایش میزان فروش نفت بود که اگر چه در سالهای 95 و 96 افزایش یافت اما به دلیل نقصهای فاحش توافق و ضعف مذاکرهکنندگان در انعقاد یک قرارداد محکم همان را هم بر باد داد.
عدم تعبیهساز و کارهای متوازن و مکفی برای جلوگیری از خروج اعضا از توافق، مهمترین ضعف برجام بود که به دلیل تعجیل دولت در حصول آن و ذوقزدگی امضای یک قرارداد با غرب ضررها و آسیبهای جدی به منافع ملی کشورمان وارد کرد که تبعات آن هنوز ادامه دارد.
یکی از محورهایی که تیم مذاکرهکننده شهید رئیسی در مذاکرات احیای برجام روی آن تمرکز کرده بود، همین بود که تلاش میکرد برجام را نه به شکل ضعیف قبلی بلکه با برطرف کردن نقاط ضعف آن احیا کند اما ساختار ضعیف برجام دستیابی به چنین هدفی را بسیار مشکل کرده بود.
با خروج دونالد ترامپ از برجام در سال 1397 میزان فروش نفت ایران به پایینترین میزان طی دهههای اخیر رسید و تقریبا نزدیک به صفر شد. انبار کردن نفت باد کرده روی دست دولت در نفتکشها روی آب یکی از خاطرات تلخی است که هرگز از ذهن ایرانیان خارج نخواهد شد.
با این حال با آغاز به کار دولت سیزدهم و استفاده از روشهای ابتکاری و ابداعی که وزیر نفت هنگام رای اعتماد در مجلس قول آن را داده بود، میزان فروش نفت ایران به سرعت افزایش یافت. جواد اوجی دیماه 1400 تاکید کرد وزارت نفت خود را معطل تحریمها نمیکند و تلاش میکنیم با استفاده از ظرفیتها و روشهای مختلف فروش، توفیقات بیشتری حاصل شود.
4- اکنون مشخص نیست چرا برخی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری بهرغم اینکه مدعی هستند دولت سوم روحانی نیستند، میخواهند با اتکا به چنین آمارهای سیاهی برای خود اعتبار بخرند و دوباره کشور را وارد چاه دوران ۸ ساله روحانی کنند.
شاید یک دلیل آن نداشتن برنامه و استیصال جناح اصلاحطلب در برابر کارنامه درخشان دولت شهید رئیسی است که آنها را وادار کرده با اتکا به آمارهای دروغ و تحریف شده برای خود وزنی در انتخابات آتی پیدا کنند.
ارسال به دوستان
کدام دستاورد؟!
مهدی گرگانی: سخنان یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در مناظرات ۲ روز اخیر انتخابات ریاستجمهوری نشان داد جناح اصلاحطلب قصد دارد در صورت پیروزی در انتخابات، کشور را به دوران ۸ ساله ریاستجمهوری حسن روحانی ببرد.
اگر نگاهی به افرادی که در اطراف این نامزد انتخابات جمع شدهاند بیندازیم، میبینیم حلقه نزدیکتر به وی را وزرا و معاونان دولت روحانی تشکیل داده و در لایههای بعد نیز ستاد وی را چهرههای زیادی از افرادی که آنها را به عنوان طیف غربگرا در سپهر سیاست ایران میشناسند اشغال کردهاند.
این نامزد اصلاحطلب با انتخاب وزیر اسبق خارجه به عنوان مشاور خود به وضوح اعلام کرد در صورت ورود به پاستور، در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بر همان پاشنه «خسارت محض» خواهد چرخید.
1- اگر مختصات سیاست خارجی دولتهای یازدهم و دوازدهم را مرور کنیم باید دوباره یادآوری کنیم این دیپلماسی برای ملت چیزی جز ضعف و وادادگی و حیف و میل منافع ملی عایدی نداشت. رویکردی که بلافاصله پس از ورود روحانی به پاستور رقم خورد تنها بر پایه مذاکره با آمریکا پایهگذاری شد و در نهایت به توافق برجام منتهی شد که خسارتهای زیادی نهتنها به منافع اقتصادی ایران زد، بلکه از نظر امنیتی و نظامی نیز کشور را در آن برهه وارد تنگناهای شدید کرد و دست و پای نیروهای مسلح ایران را بست. کار به جایی رسید که دولت برای آنچه عدم ایجاد اختلال در دیپلماسی خود میخواند، حتی آزمایشهای موشکی را هم متوقف کرد یا تلاش کرد آن را متوقف کند!
علاوه بر آن، دیپلماسی دولت روحانی با نادیده گرفتن سایر مناطق جهان در نظام بینالملل یک دیپلماسی تکبعدی را به نمایش گذاشت و با معطل کردن کشور، منافع زیادی را طی آن سالها از ایران دریغ کرد. روابط با کشورهای همسایه به محاق رفت، روابط با چین و روسیه به روابطی نمایشی و معمولی تبدیل شد و برخی مناطق جهان مثل آفریقا، آمریکای لاتین و آسیای مرکزی بالکل به دست فراموشی سپرده شد.
2- اکنون یکی از نامزدها با اتکا به همین دیدگاه و مشاوره همین افراد به میدان آمده است. مشاور آقای دکتر پزشکیان در حالی که میدانست وقت صحبت کردن کارشناسان به پایان رسیده و مجری اجازه صحبت کردن به آنها نخواهد داد به صورت یکطرفه از آنتن تلویزیون استفاده و تلاش کرد با مغلطه، تحریف واقعیات و دروغگویی، از هیچ، دستاوردسازی کند و سیاستهای شکستخورده را به عنوان یک دیپلماسی موفق جا بزند.
3- نگاهی به آمارهای اقتصادی دولتهای یازدهم و دوازدهم نشان میدهد برخلاف ادعاهای پزشکیان، پرونده این ۲ دولت بشدت سیاه است. طبق آمار بانک مرکزی، در سالهای ۹۸ و ۹۹ رشد اقتصادی بدون نفت منفی ۶ دهم درصد و با نفت منفی 7.7 درصد بوده است و در مجموع آن 8 سال رشد اقتصادی کاهنده و سینوسی بوده و ثبات و امنیت اقتصادی برای مردم آنطور که اصلاحطلبان مدعیاند، در کار نبوده است.
قیمت دلار در دولت روحانی یکی از پاشنههای آشیل اقتصاد ایران بود که زندگی را بر مردم بسیار تنگ کرده بود. قیمت دلار در زمان شروع به کار دولت وی بدون برجام ۳۰۰۰ تومان بود و در پایان کار ۸ ساله به بیش از ۲۷ هزار تومان رسید؛ یعنی ۹ برابر شد و رشد تورم و قیمت کالاهای اساسی فزاینده بود. آنها با بازی با آمارهای مقطعی و بریده بریده قصد دارند مخاطبان را گمراه کنند، در حالی که آمارهای موجود گویای همه چیز است.
4- در کنار رویکرد واداده، منفعل و یکسویه، ما دیپلماسی و سیاست خارجی انقلابی دولت سیزدهم را هم تجربه کردیم؛ دولتی که به جای تمرکز بر مذاکره با آمریکا، رویکرد تمرکز بر کشورهای منطقه، شراکت راهبردی با قدرتهای غیرغربی و فعال کردن حوزههای خاموش در سیاست خارجی دولت پیشین را در دستور کار قرار داد و دیدیم در همین زمان کم چه اقدامات بزرگ و ماندگاری انجام شد.
5- جریان انقلاب به دنبال تنشزایی نیست اما در عین حال در مقابل زیادهخواهیها در برابر هر نیروی خارجی ایستادگی خواهد کرد، کما اینکه دولت آیتالله شهید رئیسی درباره برجام از مذاکره فرار نکرد اما در عین حال کشور را معطل نتیجه مذاکرات هم نکرد. دیپلماسی انقلابی، نظام بینالملل را نه غرب بلکه متشکل از 200 کشور دنیا و مناطق و زیرحوزههای مختلف میداند که هر کدام فرصتها و ویژگیهای منحصر به فردی را در نظام بینالملل پیش روی هر کشوری قرار میدهد. جریان انقلاب، آمریکا و غرب را هژمون نظام بینالملل نمیداند، بلکه معتقد است نظام بینالملل با سرعت به سمت نظام چندقطبی در حال تغییر است و نقش قدرتهای منطقهای و سازمانهای منطقهای و فرامنطقهای در سالهای آتی بسیار تعیینکننده خواهد بود. پیوستن به سازمانهایی مثل شانگهای و بریکس، حضور فعال در جنبش عدم تعهد و تلاش برای همگرایی با کشورهای همسایه و ایجاد سازوکارهای جدید اقتصادی و سیاسی در همین راستاست.
انتخابات ۸ تیر در واقع انتخاب بین ۲ رویکرد است؛ رویکردی که میخواهد کشور را به عقب بازگرداند و دیدگاهی که بر پایه «عزت، حکمت و مصلحت» به دنبال احقاق حقوق واقعی ملت ایران است.
ارسال به دوستان
دفاع از سیاست دینی در تجربه جمهوری اسلامی
علیرضا ملااحمدی: پیام حمایت استاد بزرگوار جناب حجتالاسلاموالمسلمین مرتضی جوادیآملی از یکی از نامزدهای ریاستجمهوری حاوی نکات مهمی است که راقم این سطور به عنوان یکی از شاگردان کوچک ایشان اجازه میخواهد به رسم ادب خدمت ایشان معروض دارد.
1- جناب استاد بهنیکی پیچوخمهای صحنه واقعی سیاست و حکمرانی را یادآور شدهاند و توجه مضاعف به ابعاد این مساله را با بهرهمندی از ۴ دهه تجربه زیسته جمهوری اسلامی برای آینده ایران اسلامی، لازم دانستهاند. این همان «واقعبینی» است که تا پیوست «آرمانخواهی» نشود، بار سنگین مسؤولیتی که انقلاب اسلامی ایران به دوش کشیده، به سرمنزل مقصود نخواهد رسید.
2- استاد بهدرستی یکی از ماموریتهای نظام جمهوری اسلامی را این امر خطیر عنوان کردند که «سیاست را در لباس دین به جامعه بشری بنمایاند» اما در ادامه نتیجه گرفتند: «اما در واقع امر برعکس شد و سیاست، سلطه و چیرگی خود را به رخ کشید».
آیا حقیقتا جمهوری اسلامی در این ماموریت شکست خورد و نتوانست بر قواعد سیاستورزی کثیف غربی چیره شود؟ از میان دهها مؤلفه ناقض این تلقی، فقط به 2 مورد اشاره میکنم.
الف- میدانیم که در اندیشه حضرت امام خمینی(ره) رکن اساسی اسلامی بودن حکومت «جمهوریت» است و لذا این تنها شکلی بود که آن حضرت برای تحقق «اسلام» شایستهاش دانستند. اکنون سوال این است: آیا همین که پس از 46 سال هنوز و همچنان تمام مردم کشور از حق یکسان برای انتخاب رئیسجمهور (و همه دیگر مناصب اساسی کشور) برخوردارند، مصداق بارز و تام «جمهوریت» نیست؟ همین اقدام جناب استاد برای معرفی نامزد اصلح به عموم مردم، آیا معنایی جز این دارد؟
ب- مهمترین رسالت یک نظام توحیدی چیزی جز «تربیت انسانهای موحد با ایمانهای راسخ» نیست. حال سوال این است: کجای تاریخ این مرز و بوم و حتی در کجای تاریخ اسلام (جز صدر اسلام) را میتوان سراغ گرفت که مردان بزرگی مانند شهید سلیمانی و سربازانش چون حججی، صدرزاده و علیوردی و نظائرشان (رضوانالله علیهم) آن هم در این حجم کثیر که در تاریخ جمهوری اسلامی شاهدیم، مردان پولادین و موحد تربیت شده باشند؟ همانانی که حضرت امام ایشان را «فتحالفتوح انقلاب اسلامی» عنوان فرمودند.
اکنون آیا منصفانه و رواست که با مشاهده چند فقره فساد و تبعیض و ضعف مدیریت در تجربه 46 ساله چنان قضاوتی انجام شود؟ آیا این ۲ مورد کافی نیست تا نتیجه بگیریم جمهوری اسلامی توانسته در این سطح بنیادین سیاست را مقهور حیات دینی و ایمانی کند؟
هیچگاه فریادهای حضرت امام(ره) در «منشور روحانیت» را فراموش نمیکنیم که پس از دوران پرهزینه دفاع مقدس که عدهای نظام را رمی به تجربهای خسارتبار و بیثمر کرده بودند، ایشان از برکات معنوی و تاریخی و تمدنی آن تجربه (برخلاف همه تلخیهایش) گفتند و آیندگان را از سطحینگری بر حذر داشتند.
3- اما عجیبترین و سوالبرانگیزترین بخش پیام استاد آنجا بود که فرمودند «باید اجازه و فرصت داد کار و شأن زمینی به زمینیان سپرده شود و امر الهی به او و اولیای الهی وانهاده شود و از تصاحب ولایت الهی و غصب شؤون او پا پس کشید». راقم این سطور به عنوان یک شاگرد، هیچگونه نتوانستم معنای این عبارت را فهم کنم! حقیر نمیدانم این سخن چگونه با نظریه «ولایت مطلقه فقیه» که در زمانه ما حضرت آیتالله العظمی جوادیآملی مدظلهالعالی منادی آن بوده و هستند و حضرت امام خمینی(ره) میراث تمدنی اسلام و ایران را برای تحققش به میدان آوردند، قابل جمع است!
آیا فحوای این سخن غیر از همان سکولاریسمی است که بشر مدرن پیش گرفت و امروز به چنین منجلاب کثیفی مبتلا شده که شاهدیم؟
اگر این فرمایش صادق است پس حضرت استاد چگونه و بر چه اساس این پیام را صادر فرمودند و سعی کردند اصلح مدنظرشان را به مردم معرفی کنند؟! به نظر میرسد مقصود ایشان مطلب دیگری بوده و این عبارت حاصل سهو بوده است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|