|
رهبر انقلاب در بازدید از نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت» تأکید کردند
تنها راه پیشبرد کشور استفاده از بخش خصوصی
گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح دیروز به مدت 2.5 ساعت از نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت، رویداد ملی توانمندیها و دستاوردهای بخش خصوصی» بازدید کردند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، در این نمایشگاه توانمندیها و دستاوردهای بخش خصوصی در بخشهای ارتباطات و فناوری اطلاعات، تجهیزات ساخت ماهوارهای، هوش مصنوعی، ساخت تجهیزات و ابزارآلات تعمیر هواپیما، صنایع معدنی و زمینشناسی، صنایع نفت و گاز و پتروشیمی، صنعت فولاد و آلومینیوم، لوازم خانگی، صنایع دریایی، صنعت فرش، صنعت آب و برق، صنایع نساجی، تجهیزات پزشکی و بیمارستانی و تولید دارو، پژوهشگاه رویان، تولیدات کشاورزی و دامپروری و صنایع دستی و گردشگری ارائه شده بود.
در این بازدید، شرکتهای مختلف بخش خصوصی دغدغهها و گلایههای خود را در زمینه مشکلات و موانعی که بر سر راه بخش خصوصی است، مطرح و رهبر انقلاب خطاب به وزرای حاضر در نمایشگاه تاکید کردند: باید دولت و مسؤولان دولتی کاری کنند که گلایههای بخش خصوصی برطرف شود، زیرا پیشرفت کشور در گرو میدان دادن به بخش خصوصی است و تنها راه پیشبرد کشور استفاده از ظرفیتها و توانمندیهای بخش خصوصی است. رهبر انقلاب همچنین در بخش صنعت آب و برق بعد از توضیحات وزیر نیرو درباره رفع ناترازیها در بخش برق گفتند: این حرفها سخنان خوب و صحیحی است اما باید به مرحله عمل برسد، زیرا موضوع ناترازیها و راهحلهای آن در سالهای اخیر همواره مطرح بوده اما هنوز با نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین درباره گلایه شرکتهای بخش خصوصی از روند طولانی و پیچیده صدور مجوزها خاطرنشان کردند: موضوع مجوزها یک موضوع مهم است که دولت و دستگاههای مسؤول باید برای برطرف کردن موانع صدور سریع مجوزها فکر اساسی کنند.
***
روایت فضائلی از بازدید رهبری از نمایشگاه توانمندیها
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، روایتی از بازدید مقام معظم رهبری از نمایشگاه توانمندیهای بخش خصوصی ارائه کرد. مهدی فضائلی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: ساعاتی پس از استقرار رسمی ترامپ در کاخ سفید و اظهارات قلدرمآبانه وی، رهبر انقلاب امروز (دیروز) به مدت بیش از ۱۲۰ دقیقه از نمایشگاه پیشگامان پیشرفت بازدید و بر بنبستشکنی با محوریت بخش خصوصی تأکید کردند.
ارسال به دوستان
نگاهی به پرترههای سینمایی یک دهه اخیر درباره قهرمانان دفاع مقدس
قابهای قهرمانانه
گروه فرهنگ و هنر: پرترهسازی از شهدای دفاعمقدس بخش بزرگی از سینمای ملی ایران را شکل داده است. با جنگ تحمیلی و شروع ژانر سینمایی جدیدی در سینمای ایران با عنوان «دفاع مقدس»، تولید آثاری با محوریت فرماندهان و چهرههای برجسته آن دوران تبدیل به یکی از فرصتهای اصلی برای خلق تولیدات ملی شد. با این حال دهه90 آغاز عصر جدیدی برای ساخت آثاری بود که هر کدام با تمرکز روی یکی از شهدای شاخص به روایت تاریخ مقاومت ایران پرداختند. به گزارش «وطن امروز»، سال92 بود که ابراهیم حاتمیکیا بعد از یک دوره دوری از ساخت آثار جنگی، با «چ» به جشنواره فیلم فجر آمد. هرچند داستان «چ» به مرداد 58 و غائله پاوه مربوط میشد اما چهره اصلی فیلم شهید مصطفی چمران بود که از فرماندهان بزرگ دفاعمقدس بود. پرتره چمران به قدری هنرمندانه و خاص درآمد که بسیاری این اثر را تولد دوباره حاتمیکیا دانستند. جشنواره سیوچهارم در سال 94 یکی از موفقترین پرترههای سینمایی درباره قهرمانان دفاعمقدس را در میان آثار خود داشت. «ایستاده در غبار» که نخستین تجربه سینمایی محمدحسین مهدویان نیز به حساب میآمد، در فرمت مستند داستانی به ابعاد شخصیت و زندگی پرفراز و نشیب جاویدالاثر حاجاحمد متوسلیان میپرداخت. این اثر که در نوع خود فیلمی بیبدیل در سینمای ایران به حساب میآمد، در نهایت سیمرغ بلورین بهترین فیلم را نیز در جشنواره سیوچهارم از آن خود کرد. جشنوارههای سیوپنجم و سیوششم هرچند آثار موفقی همچون «ویلاییها»، «ماجرای نیمروز» و «تنگه ابوقریب را در فهرست آثار راه یافته به بخش مسابقه داشتند اما اثری که پرتره یک قهرمان دفاعمقدس باشد در جشنواره حضور نداشت. جشنواره سیوهفتم نیز به همین روال تهی از پرتره دفاع مقدسی بود اما اثر قابل تحسین «بیستوسه نفر» که در واقع برشی از یک مقطع دفاعمقدس توسط 23 اسیر نوجوان جنگ بود، توانست نمره قبولی دریافت کند. جشنواره سیونهم که در میان اپیدمی کرونا برگزار شد اما 2 پرتره سینمایی از قهرمانان دفاعمقدس را همراه خود داشت. «منصور» که به روایت مقطعی از فرماندهی شهید منصور ستاری در نیروی هوایی ارتش نظر میانداخت با بازی درخشان محسن قصابیان به چشم آمد. شخصیت ممتاز و منحصربهفرد شهید ستاری در این اثر به قدری موفق از آب درآمد که بسیاری از منتقدان «منصور» را شروع یک تیپسازی جدید از قهرمانان ارتش در سینمای ایران میدانستند. فیلم «تک تیرانداز» دیگر اثری بود که در این جشنواره به نمایش درآمد و شخصیت اصلیاش یکی از قهرمانان دفاعمقدس بود. در این فیلم کامبیز دیرباز نقش شهید ابراهیم اصغری را بازی میکرد که از توانمندترین تیراندازان کشورمان در سالهای جنگ تحمیلی بوده است. جشنواره چهلم فیلم فجر در سال 1400 اما یکی از شگفتانههای سینمای دفاعمقدس را با خود روی پرده سینما آورد. فیلم «موقعیت مهدی» به کارگردانی و بازیگری هادی حجازیفر، پرترهای از زندگی شهید مهدی باکری بود. این فیلم که نسخه سینمایی شده سریال «عاشورا» بود، توجه تمام مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کرد. جشنواره چهلویکم فیلم فجر نیز یک پرتره جدید از قهرمانان دفاعمقدس را در کولهبار آثار راه یافته به بخش مسابقه داشت. فیلم «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی پرترهای پرتنش از فرماندهی شهید محمد بروجردی در جریان مبارزات اول انقلاب با گروههای تجزیهطلب در کردستان بود. بازی درخشان بابک حمیدیان در نقش شهید بروجردی توجهات زیادی را نسبت به این فیلم جلب کرد. در نهایت سال گذشته نیز فیلم سینمایی «مجنون» که موفق به کسب سیمرغ بهترین فیلم شد، پرترهای از شهید مهدی زینالدین بود. کارگردانی این اثر با مهدی شامحمدی بود که نخستین اثر سینمایی خود را تولید میکرد. فیلم «آسمان غرب» هم یک پرتره سینمایی درباره شهید علیاکبر شیرودی بود که چندان در کسب رضایت بینندگان و منتقدان موفق نبود.
* فجر چهلوسوم؛ 2 علی هاشمی در کنار صیاد و طهرانیمقدم
این روزها در حالی اهالی سینما خود را برای آغاز جشنواره چهلوسوم فجر آماده میکنند که بر اساس فهرست منتشر شده از آثار راه یافته به جشنواره امسال، باید منتظر پرترههایی از 3 شهید والامقام علی هاشمی، علی صیادشیرازی و حسن طهرانیمقدم باشیم. در یک اتفاق عجیب 2 فیلم از آثار راه یافته به بخش مسابقه فیلم فجر هر کدام به بخشی از زندگی شهید علی هاشمی نظر میاندازند. 2 فیلم «اسفند» به کارگردانی دانش اقباشاوی و «اشک هور» به کارگردانی مهدی جعفری به بررسی زندگی این شهید نظر میاندازند. حضور 2 فیلم با موضوع یک شهید دفاعمقدس در حالی است که بیتوجهی رسانهها نسبت به شهید علی هاشمی همواره مورد انتقاد مورخان دفاعمقدس بوده است. از همین رو میتوان پیشاپیش شهید علی هاشمی را چهره حاضر تاریخ معاصر ایران در جشنواره چهلوسوم فجر دانست.
فیلم «صیاد» از دیگر آثار فجر امسال است که به مقاطعی از زندگی سپهبد شهید علی صیادشیرازی میپردازد. در این فیلم علی سرابی نقش شهید صیاد شیرازی و مارال بنیآدم نقش همسر او را در این فیلم بازی میکنند؛ سرابی پیش از این یک بار برای فیلم «چ» ابراهیم حاتمیکیا در نقش شهید چمران تست گریم شده بود که در نهایت این نقش به فریبرز عربنیا رسید اما در نهایت برای بازی در نقش شهید صیاد شیرازی انتخاب شد. مارال بنیآدم نیز سال گذشته برای بازی در نقش پروین اعتصامی سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد. هومن برقنورد، نادر سلیمانی، محمدرضا هدایتی، ایوب آقاخانی، خیام وقارکاشانی، حامد شیخی، رز رضوی و... از بازیگران این فیلم هستند.
در نهایت فیلم «خدای جنگ» از دیگر پرترههای جنگی سینمای ایران است که البته بر اساس اخبار منتشر شده، قرار نیست نام واقعی قهرمانش را در فیلم تکرار کند اما داستان اثر مربوط به تشکیل یگان موشکی سپاه پاسداران به فرماندهی شهید حسن طهرانیمقدم است. در این فیلم شخصیت کامبیز (طهرانیمقدم) را ساعد سهیلی بازی میکند. در خلاصه داستان فیلم «خدای جنگ» آمده است: لیبیاییها قطعاتی را از موشکها برمیدارند تا ایرانیها نتوانند از موشکها در جنگ تحمیلی استفاده کنند. ابراهیم شریفی و نیروهایش با تلاش شبانهروزی موفق میشوند قطعات را جایگزین کنند اما در پیدا کردن پیچی با آلیاژ نقطه ذوب بالا به مشکل برمیخورند. در نهایت، آنها موفق به پرتاب موشک میشوند. حسین دارابی، کارگردانی این اثر را بر عهده دارد که در کارنامهاش 2 فیلم «هناس» و «مصلحت» را میتوان دید.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
چین - آمریکا و مسأله گرینلند
مهدی گرگانی: نفوذ روزافزون چین در جزیره گرینلند در آمریکای شمالی نگرانی فزاینده آمریکا را طی سالهای گذشته در پی داشته است. بعد از اعلام خودمختاری گرینلند در سال 2008 و افزایش اختیارات این جزیره برای اقدامات مستقلتر از «دانمارک» در مسائل اقتصادی و خارجی، زمینه برقراری ارتباطات گرینلند با جهان خارج مستقل از پادشاهی دانمارک فراهم شد.
اولین تماس چینیها با گرینلند سال 2012 با سفر «ژو شواشی» وزیر زمین و منابع دولت پکن انجام شد. دولت خودمختار گرینلند به دنبال جذب سرمایه کلان برای توسعه بویژه در حوزه معادن بود و در همین راستا نخستین یادداشتتفاهم بین شرکت مواد معدنی و انرژی گرینلند (GME) و شرکت مهندسی و ساختوساز خارجی صنعت فلزات غیرآهنی چین (NFC) سال 2014 امضا شد که مقدمه حضور پررنگتر چین طی سالهای بعد تا امروز شد.
اکنون گرینلند به یک کانون تلاقی دیگر میان منافع آمریکا و چین در نظام بینالمللی تبدیل شده است که میتوان از چند زاویه آن را مورد بررسی قرار داد.
1- دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا از زمان پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری 2024 مساله الحاق این جزیره راهبردی را بارها و بارها مطرح کرده است و حتی پسر خود دونالد ترامپ جونیور را برای بازدید از این منطقه به گرینلند فرستاد. اگر چه تصرف این جزیره با موقعیت ژئوپلیتیک و سرشار از منابع معدنی برای هر کشوری مهم و باارزش است اما هدف ترامپ از تصرف گرینلند، چین است. ترامپ در دور اول ریاستجمهوری خود نیز نشان داد اولویت سیاست خارجی وی رقابت اقتصادی و راهبردی با پکن و ضربه زدن به قدرت اقتصادی این کشور در عرصه بینالمللی است. وضع تعرفههای 20 درصدی بر واردات کالاهای چینی یکی از اقدامات ترامپ در دوره اول بود. با این حال مواضع اخیر ترامپ نشان میدهد او به دنبال افزایش سختگیریها علیه چین در دوره دوم ریاستجمهوری خود است. تلاش برای پایان فوری جنگ اوکراین و برقراری آتشبس در غرب آسیا بخشی از استراتژی بزرگتر آمریکای ترامپ برای تمرکز بر چین است و به نظر میرسد تلاش او برای تصاحب گرینلند بخشی از همین راهبرد برای قطع نفوذ چین در این منطقه باشد.
2- با این حال، تهدیدهای ترامپ برای تصاحب مناطقی مثل گرینلند، کانال پاناما و کانادا ممکن است مانند یک شمشیر دولبه عمل کند. کارشناسان و ناظران سیاسی تلاش برای الحاق این مناطق از سوی آمریکا چه با زور و چه بدون زور را عدول واشنگتن از عرف و هنجارهای دیپلماتیک و یک بدعت خطرناک در نظام بینالملل و کشورگشایی میدانند که میتواند دیگران را نیز به چنین اقداماتی ترغیب کند.
آمریکا دهههاست خواستار خویشتنداری چین در زمینه الحاق جزیره تایوان به این کشور است و با انواع کمکهای نظامی و سیاسی در حال مانعتراشی در مسیر پکن است. آمریکا همچنین الحاق شبهجزیره کریمه به روسیه را تاکنون به رسمیت نشناخته است. مواضع ترامپ برای الحاق گرینلند، کانال پاناما و کانادا به ایالات متحده، منطق مواضع واشنگتن درباره تایوان و شبهجزیره کریمه را کاملا زیر سوال برده است.
خبرگزاری رویترز در گزارشی در همین ارتباط نوشت: پیشنهاد جنجالی ترامپ درباره گرینلند بحثهایی را در محافل رسانهای - سیاسی چین به راه انداخته است که پکن با تایوان چه باید بکند؟ «وانگ جیانگ یوم» استاد حقوق دانشگاه هنگکنگ گفته «اگر گرینلند توسط ایالات متحده ضمیمه شود، چین باید بلافاصله تایوان را تصرف کند».
یک مفسر دیگر چینی نیز گفته اگر ترامپ درباره گرینلند اقدام کند، ما نیز باید از این فرصت برای بازپسگیری تایوان استفاده کنیم. «هونگ تو» تاکید کرده شواهد نشان میدهد ترامپ در عزم خود جدی است، بنابراین ما هم باید از این فرصت استفاده کنیم و بببنیم از این قضیه چه میتوانیم به دست آوریم.
3- واقعیت آن است که تایوان برای چین چه به لحاظ اقتصادی و امنیتی و چه ژئوپلیتیک به مراتب مهمتر از گرینلند برای آمریکاست، بنابراین دستدرازی ترامپ به سوی گرینلند میتواند دریچهای برای مقامات چینی در ارتباط با تایوان باز کند اما اگرچه بحث الحاق گرینلند به آمریکا موضوع تایوان را تداعی کرده است اما بسیاری نیز بدرستی استدلال میکنند موضوع تایوان با گرینلند بسیار متفاوت است. گرینلند یک جزیره خودمختار و متعلق به یک حاکمیت مستقل دیگر مثل دانمارک است اما تایوان یک جزیره با ادعای حاکمیت مستقل است. چین همواره تایوان را بخشی از سرزمین اصلی خود خوانده و تاکید کرده تایوان روزی به سرزمین مادری بازخواهد گشت.
وزارت خارجه چین در واکنش به مقایسه تایوان با موضوع گرینلند گفته تلاش برای پیوند دادن وضعیت گرینلند به تایوان پوچ است. این وزارتخانه تاکید کرده «تایوان یک موضوع داخلی چین است» و چگونگی حل و فصل آن به مردم چین مربوط میشود. این در حالی است که گرینلند برای ایالات متحده یک مساله خارجی با حاکمیتهای مستقل است.
4- ترامپ روز دوشنبه با انجام مراسم تحلیف رسما دوره دوم ریاست جمهوری خود را آغاز کرد. در میان همه موضوعاتی که در عرصه بینالمللی مطرح است، تقابل میان پکن و واشنگتن یک موضوع اصلی محسوب میشود.
باید دید آیا ترامپ گرینلند را به تصاحب آمریکا درخواهد آورد یا نه. در صورت تحقق چنین سناریویی، چین و روسیه که در حال رقابت با آمریکا در قطب شمال هستند، چه واکنشی نشان خواهند داد؟ بدون شک پکن و مسکو تنها نظارهگر صرف رویکردهای تهاجمی واشنگتن نخواهند بود و در این زمینه دستبسته نیستند.
ارسال به دوستان
دونالد ترامپ در روز نخست ورود به کاخ سفید با امضای دهها فرمان اجرایی پرحاشیه تنشهای شدیدی را در سیاست داخلی آمریکا و روابط بینالمللی این کشور کلید زد
ترامپتر!
گروه بینالملل: همانطور که پیشبینی میشد، نخستین روز دونالد ترامپ در بازگشت به کاخ سفید با سیلی از فرمانهای اجرایی همراه شد که تصویری آشکار را از تغییر سیاستهای مجدد و شدید طی 4 سال آتی در مقایسه با دوران بایدن ترسیم میکند. ترامپ ساعاتی پس از ادای سوگند به عنوان چهلوهفتمین رئیسجمهور ایالات متحده، به جای رفتن به کاخ سفید، بعدازظهر دوشنبه از ساختمان کنگره به ورزشگاه سرپوشیده کپیتالوان واشنگتن رفت؛ جایی که هوادارانش برای مراسم رژه ریاستجمهوری جمع شده بودند. سپس در همانجا نخستین فرمانهای اجرایی دوره دوم ریاستجمهوری خود را امضا کرد. پس از چند ساعت او به اتاق بیضی کاخ سفید نقل مکان کرد و همزمان با پاسخ دادن به پرسشهای خبرنگاران تا شامگاه دوشنبه، نزدیک به 200 فرمان اجرایی و سند حکومتی را امضا کرد که بحث برانگیزترین آنها فرمان عفو متهمان پرونده شورش ششم ژانویه 2021 (حمله ترامپیستها به ساختمان کنگره)، خروج از توافق اقلیمی پاریس و اعلام وضعیت فوقالعاده در مرزهای جنوبی بود.
از دیگر فرمانهای ترامپ، صدور دستور به همه نهادهای دولتی برای در نظر گرفتن هزینههای معیشتی، فرمان توقف هرگونه استخدام یا تصویب آییننامه در نهادهای دولتی تا زمان استقرار کامل دولت جدید، لغو کامل دورکاری کارمندان فدرال و دستور به بازگشت فوری همه آنها به کار بود.
* پلوسی: ترامپ به نظام قضایی توهین کرد
ترامپ در فرمانی حدود ۱۵۰۰ تن از متهمان پرونده حمله به ساختمان کنگره را عفو کرد، همچنین از دادستان کل ایالات متحده خواست حدود ۴۵۰ پرونده کیفری علیه این متهمان را لغو کرده و حکم مجازات 6 نفر از محکومان این پرونده را کاهش دهد. او همچنین ۷۸ فرمان اجرایی سلف خود جو بایدن را هم لغو کرد.
نانسی پلوسی، رهبر پیشین دموکراتهای کنگره که در جریان غائله ششم ژانویه رئیس خانه نمایندگان آمریکا بود، این فرمان ترامپ را «توهین زننده به نظام قضایی ما و به قهرمانانی که در حین حفاظت از کنگره و قانون اساسی دچار زخمهای جسمی و آسیبهای روحی شدند» توصیف کرد.
* چرخش آمریکا به سمت سوختهای فسیلی
یکی از اسنادی که به امضای ترامپ رسید، نامه به سازمان ملل برای اعلام دومین خروج آمریکا از توافق اقلیمی پاریس بود. او این توافق را کلاهبرداری خواند. همچنین چند فرمان اجرایی دیگر از جمله درباره وضعیت اضطراری انرژی ملی، توسعه عملیات نفت و گاز در آلاسکا، لغو فرمان جو بایدن درباره خودروهای برقی و لغو توقف مجوز صادرات گاز طبیعی مایع (الانجی) را امضا کرد. این فرمانها واکنش شماری از مقامات بینالمللی و فعالان زیستمحیطی را به دنبال داشت. به گزارش آسوشیتدپرس، فرمانهای ترامپ در حوزه انرژی و تغییرات اقلیمی پس از 4 سال تلاش دولت دموکرات برای تشویق به کنار گذاشتن سوختهای فسیلی، نشانگر چرخش چشمگیر در این زمینه است. از طرف دیگر ترامپ با عملی کردن ایده 5 سال پیش خود برای خروج آمریکا از سازمان بهداشت جهانی، به زعم خود بابت شرایطی که از در دوره همهگیری کرونا توسط به دولت او تحمیل شد، از این سازمان که به گفته او کنترلش در دست چینیهاست انتقام گرفت.
البته طبق مصوبه مشترک کنگره با این سازمان (1948) روند خروج آمریکا از سازمان بهداشت جهانی نیازمند سپری شدن یک دوره یکساله است.
* وضعیت نظامی در مرز با مکزیک
از طرف دیگر فرمان ترامپ برای اعلام «وضعیت اضطراری ملی» در سراسر مرز با مکزیک، به منزله گستردهترین حضور نظامیان آمریکا در مرزهای جنوبی از زمان آخرین دور جنگهای 2 کشور در اوایل قرن بیستم خواهد بود.
ترامپ همچنین با تروریستی اعلام کردن کارتلهای مواد مخدر و نیز لغو اعطای شهروندی به متولدان خاک آمریکا، خصومت هر چه بیشتری را با مکزیکیها و سایر کشورهای لاتین نشان داد. برخی گروهها لغو اعطای شهروندی خودکار به متولدان آمریکا را مغایر متمم چهاردهم قانون اساسی ایالات متحده دانستهاند.
* شمشیر کشیدن به روی جهان
با این حال این تنها گرای منفی دولت ترامپ به همسایگان و شرکای خارجی آمریکا نیست. اگرچه او هیچ یک از فرمانهای اجراییاش را برخلاف پیشبینیها به وضع تعرفه مضاعف بر کالاهای چینی، کانادایی و مکزیکی اختصاص نداد و تنها خواستار بررسی تجارت با این 3 کشور شد اما بعد با سخنانش، جبران کرد. به گزارش رویترز، بازارهای جهانی شامگاه دوشنبه در ابتدا واکنش مثبتی به این موضوع داشتند تا اینکه نزدیک نیمهشب ترامپ در اتاق بیضی کاخ سفید به خبرنگاران گفت در هر حال به وضع تعرفههای ۲۵ درصدی بر کالاهای وارداتی از کانادا و مکزیک فکر میکند. این اظهارات بلافاصله تلاطم بهای دلار و سهام را در بازارهای آسیایی به دنبال داشت. ترامپ همچنین بار دیگر اعلام کرد آمریکا قصد ضمیمه کردن کانادا، گرینلند و پاناما را دارد و تکرار کرد قصد دارد خلیج مکزیک را به نام آمریکا کند. البته ترامپ، شروعی محتاطانه در رابطه با چین داشت و علاوه بر پرهیز از صدور فرمان درباره تعرفه کالاهای چینی، فرمان ممنوعیت فعالیت شبکه اجتماعی تیکتاک در آمریکا را لغو و مجوزی ۹۰ روزه برای ادامه فعالیتش صادر کرد. اظهارات بحثبرانگیز ترامپ در روز اول کارش به همینجا ختم نشد. وی در سخنرانی تحلیف خود اعلام کرد از این پس دولت آمریکا فقط ۲ جنس زن و مرد را به رسمیت میشناسد. همچنین دوباره ناتو را تحقیر و کشورهای بریکس را تهدید به وضع تعرفه ۱۰۰ درصدی در صورت جایگزینی دلار کرد. در ضمن از زنده کردن موضوع «گاو شیرده» یعنی عربستان سعودی هم غافل نشد. او اعلام کرد تنها در صورتی به این کشور سفر خواهد کرد که رژیم ریاض قراردادهایی به ارزش دست کم 450 میلیارد دلار با دولت آمریکا امضا کند.
* تحقیر عربستان در روز نخست ریاست ترامپ
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا فاش کرده است اگر عربستان سعودی با خرید محصولات آمریکایی به ارزش 450 میلیارد دلار موافقت کند، این کشور را به عنوان نخستین مقصد سفرهای خارجی خود انتخاب خواهد کرد. در جریان امضای برخی دستورات اجرایی دفتر کاخ سفید، هنگامی که خبرنگاری از ترامپ درباره نخستین مقصد سفر خارجی وی پس از مراسم تحلیف سوال کرد، وی پاسخ داد: معمولا نخستین سفر خارجیام، به مقصد عربستان سعودی بوده است. وی آخرینبار به این دلیل به عربستان رفته بود که آنها با خرید 450 میلیارد دلار از محصولات آمریکایی موافقت کرده بودند. وی افزود: در آن زمان به آنها گفته بودم به کشورتان سفر خواهم کرد، البته باید محصولات آمریکایی را خریداری کنید و آنها با این شرط موافقت کردند و 450 میلیارد دلار از ما خریدند. نمیدانم آیا پادشاهی عربستان سعودی خواهان خرید 450 میلیارد دلار یا 500 میلیارد دلار دیگر از ما است یا خیر که در آن صورت، میزان این مبلغ را با افزایش تورم افزایش خواهم داد. شرطگذاری گرانقیمت ترامپ برای عربستان سعودی در حالی رخ داده است که وی در دور نخست ریاستجمهوری خود در سخنرانی علنی، عربستان سعودی را گاو شیرده آمریکا نامیده بود؛ عبارتی تحقیرآمیز که نشاندهنده نوع نگاه دولت آمریکا و شخص ترامپ به عربستان سعودی است. در صورت قبول این موضوع از سوی عربستان سعودی و سفر ترامپ به این کشور، ترامپ در روزهای نخست ریاستجمهوری خود مبلغ بزرگی را به تجارت خارجی آمریکا افزوده است که با توجه به قراردادهای عربستان سعودی با کشورهایی مانند چین، فشار بسیاری را بر اقتصاد این کشور وارد خواهد کرد.
* واکنش خشمگینانه اروپا
به شکل کاملا معناداری، روسیه تنها کشور مهمی بود که ترامپ برای آن خط و نشان نکشید. در عوض مجموعه فرمانهای اجرایی و اظهارات او در نخستین روز بازگشت به کاخ سفید، بیش از پیش مایه تحقیر اروپاییها شد.
فرانسوا بایرو، نخستوزیر جدید فرانسه در واکنش، اروپا را به مقاومت در مقابل آمریکای ترامپ فراخواند. وی گفت: «ایالات متحده تصمیم گرفته از طریق دلار، از طریق سیاست صنعتی خود، از طریق این واقعیت که میتواند سرمایهگذاریهای جهان و تحقیقات جهان را به دست آورد، یک شکل بسیار سلطهگرانه از سیاست را آغاز کند». به گزارش رادیو فرانسه، وی به اروپاییها هشدار داد: «اگر ما کاری انجام ندهیم، سرنوشت روشن است؛ ما تحت سلطه خواهیم بود، ما خرد خواهیم شد، ما به حاشیه رانده خواهیم شد».
فردریش مرتس، جانشین مرکل به عنوان رهبر حزب دموکرات - مسیحی آلمان که در نظرسنجیها بخت اول صدراعظمی این کشور در انتخابات زودهنگام محسوب میشود نیز از سران اروپا خواست در برابر ترامپ اعتماد به نفس داشته باشند. وی در یک تجمع انتخاباتی به سیاست «اول آمریکا» و احتمال جنگ تعرفهای ترامپ اشاره کرد و گفت: «جمعیت اروپا از آمریکا بیشتر است و کوتوله نیست. اگر شما خودتان را کوتوله جلوه بدهید، با شما مثل کوتوله رفتار خواهند کرد. آمریکاییها از این نظر، بیگذشت هستند». از طرف دیگر «فرانسوا ویلروی» از مقامات بانک مرکزی اروپا و رئیس بانک مرکزی فرانسه که در گردهمایی سالانه داووس سوییس حضور دارد به شبکه بلومبرگ گفت: «ما از اعلان آقای ترامپ مبنی بر خروج از توافق پاریس متاسفیم، هر چند این تصمیم غیرمنتظره نبود».
***
پیام تبر القاعده به کاخ سفید!
پیام تبریک رئیس اداره سیاسی جدید سوریه به رئیسجمهور تازه آمریکا در فضای سیاسی بینالمللی به یک رسوایی تعبیر شده است. احمد الشرع یا همان ابومحمد الجولانی که کمتر از ۲ ماه پیش با اشغال نظامی سوریه توسط هیات تحریرالشام به قدرت رسیده، بامداد دیروز به وقت دمشق، پس از مراسم تحلیف دونالد ترامپ در واشنگتن، پیامی برای او فرستاد. به گزارش سانا، جولانی بر عهده گرفتن ریاستجمهوری آمریکا از سوی ترامپ را به او تبریک گفت و ابراز امیدواری کرد روابط ۲ کشور در دوران آنها بهبود یابد! محتوای پیام جولانی البته فراتر از یک تعارف دیپلماتیک بود، چرا که او به عنوان دستنشانده ترکیه و ناتو در دمشق، خطاب به کاخ سفید آورد: «ما مطمئن هستیم او رهبر صلح در خاورمیانه و بازگرداندن ثبات به منطقه است»!
پیشینه تاریک جولانی به عنوان فرمانده ارشد سابق گروهک داعش و سرکرده سابق جبهه النصره (شاخه القاعده در شامات) باعث شده این پیام تبریک، مفهومی غیردیپلماتیک بیابد. با آنکه دولت بایدن ماه گذشته برای حمایت از حاکمان نظامی جدید سوریه، جایزه 10 میلیون دلاری دولت آمریکا برای تحویل جولانی را به مدت ۶ ماه به تعویق انداخت اما نام داعش، جبهه النصره و حتی تحریرالشام، همچنان در فهرست سیاه گروههای تروریستی از نظر واشنگتن ثبت شده است. به همین دلیل از نظر سیاسی و تاریخی، ارسال پیام تبریک جولانی به ترامپ، تبریک یک گروه تروریستی به نفر اول کاخ سفید محسوب میشود.
***
هوک تو اخراجی!
دونالد ترامپ نخستین روز حضورش در کاخ سفید را با اخراج غیرمنتظره برایان هوک، رئیس «گروه اقدام ایران» در وزارت خارجه آمریکا به پایان برد. رئیسجمهور جدید، خبر اخراج هوک را بعد از نیمهشب دوشنبه گذشته (به وقت واشنگتن) در شبکه اجتماعی خود «تروث سوشال» اعلام کرد.
هوک به عنوان یک مشاور جنگطلب و حامی فشار حداکثری که در دولت اول ترامپ به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران منصوب شده بود، پس از روی کار آمدن بایدن در سمت خود ماند اما در نیمه راه دولت دموکراتها مجبور به استعفا شد. روزنامه تایمز اسرائیل نیز با اشاره به این موضوع آورد «هنوز مشخص نیست ترامپ او را از چه سمتی اخراج کرده است؟» ترامپ صرفا در پیام خود در شبکه اجتماعی خطاب به هوک اعلام کرد: «اخراجی!»
دلیل اخراج او هم مشخص نیست اما گفته شده ترامپ درباره او و ۳ نفر دیگر گفته «دیدگاهشان برای بزرگ کردن دوباره آمریکا» با او همسو نیست. ترامپ سال 2018 هوک را به ریاست هیاتمدیره مرکز بینالمللی وودرو ویلسون در موسسه تحقیقاتی اسمیتسونین منصوب کرده بود و گفته میشد هدایت بخش دیپلماسی تیم انتقالی ترامپ در دولت نخست او را بر عهده داشت. با این حال در دولت بایدن این سمت را ترک کرد. به گفته مایک پومپئو، وزیر خارجه دوره نخست ترامپ، هوک از مقام خود به نفع الیوت آبرامز، یک چهره نومحافظهکار قدیمی استعفا کرد.
به گزارش واشنگتنپست، در واقع او به دستور بایدن استعفا کرد تا مسؤولیت شکست راهبردی واشنگتن علیه ایران، بر دوش او بیفتد، نه دولت دموکرات.
ارسال به دوستان
«ریسپانسیبل استیت کرفت» سقوط سیاست خارجی آمریکا را بررسی کرد
بایدن آخرین جرعه جام جهانیسازی را سر کشید
دانیل مک کارتی: چه با نئولیبرالیسم و چه با نئومحافظهکاری، 4 رئیسجمهور گذشته ایالات متحده به از بین رفتن صلح و ثبات کمک کردند و جو بایدن در تاریخ به عنوان شخصیتی شناخته خواهد شد که در دوران او نظم بینالمللی لیبرال از هم پاشید.
آمریکا قبل از این هم از تورم و مشکلات داخلی رنج برده است، با این حال بایدن در سیاست خارجی، پایان فصلی را نه تنها در داستان آمریکا، بلکه در داستان جهان نیز رقم زد.
بایدن با دور شدن از شعار «امید و تغییر»، شعاری که بر اساس آن او و باراک اوباما در سال 2008 انتخاب شدند، مظهر ناامیدی و رکود در سیاست خارجی بلوک غرب پس از جنگ سرد بود. سال 2008 رایدهندگان خواستار سیاست جدیدی بودند و به وعده اوباما برای تحقق آن اعتماد کردند. ۷ سال از جنگ افغانستان و 5 سال از جنگ عراق گذشته بود و واضح بود بوش و کسانی که از او پیروی کردند هیچ راهی برای خروج از این درگیریها ندارند؛ درگیریهایی که نه برای پیروزی، بلکه صرفا برای به تعویق انداختن شکست بود. اینها جنگهای همیشگی و بیپایان بودند. اوباما با حضور بایدن در کنارش، ماموریتی برای پایان دادن به آنها و ترسیم مسیری متفاوت دریافت کرد. آنها نتوانستند این کار را انجام دهند و در عوض، مسیر فاجعهباری را که اوایل دهه 1990 تعیین شده بود، حفظ کردند.
* شکست رؤسای جمهور پس از جنگ سرد
جورج بوش پدر هرگز واقعا نتوانست به جنگ خلیجفارس در سال 1991 پایان دهد؛ جنگی که با اعمال مناطق پرواز ممنوع و تحریمها تحت ریاستجمهوری بیل کلینتون ادامه یافت، زیرا واشنگتن مجموعهای از رویاها و طرحهای نئومحافظهکارانه برای تغییر رژیم عراق را در سر میپروراند. پس از آن، حمله سال 2003 به عراق، تشدید همان جنگی بود که قبلا در جریان بود. با این حال، پس از سرنگونی صدام، جنگ همچنان پایان نیافت. اهداف واشنگتن از ملتسازی، دگرگونی منطقهای و ترویج دموکراسی و لیبرالیسم آنقدر مبهم و غیرواقعی بود که حتی یک جنگ به ظاهر موفق نیز فقط میتوانست مقدمهای برای درگیری بیشتر باشد. عراق نمادی روشن از این بود که سیاست آمریکا تا چه حد به بیراهه رفته است و علاوه بر آن، ذهنیت مضاعف کردن تعهدات نیز اشتباهی در مقیاسی بزرگتر بود. برای مثال، پس از هر موج گسترش ناتو، تهدید روسیه بیشتر شد تا اینکه کاهش یافت. اگر هدف از گسترش ناتو ایجاد امنیت بیشتر در اروپا بود، مقایسه محیط امنیتی سال 1992 با سال 2025 حکم سرزنشآمیزی علیه آمریکا صادر میکند.
* سیاست بازی زیگزاگی بایدن
روسای جمهور آمریکا پس از جنگ سرد گویی روی حالت خودکار بودند و بدون توجه به نتایج، یک دستور کار جامع نئولیبرال (و نئومحافظهکار) را دنبال میکردند که شامل گسترش نهادهای بینالمللی، ترویج ادغام اقتصاد جهانی، نکوهش تمام جنبشهای ملیگرایانه، استقرار نیروهای نظامی ایالات متحده به عنوان پلیس و تغییر رژیمهای مخالف به هر قیمت در کشورهای هدف میشد. بایدن به عنوان یک سناتور نیز به استثنای چند مورد، همگام با اجماع واشنگتن حرکت میکرد؛ رای منفی به مجوز جنگ خلیجفارس در سال 1991، حمایت مشتاقانه از تهاجم به عراق در سالهای 2002 و 2003 و در نهایت مخالفت با افزایش نیروها در عراق!
سادهترین توضیح برای این انحراف مسیرها این است که بایدن صرفا سیاستبازی میکرد. او سال 1988 نامزد ریاستجمهوری شده بود و مخالفت با بوش پدر در سال 1991 ممکن بود حرکت هوشمندانهای به نظر برسد. در مقابل، مخالفت با برنامههای بوش پسر برای جنگ جدید در سالهای پس از 11 سپتامبر از نظر سیاسی پرهزینه بود. تا سال 2006، منطق سیاسی دوباره تغییر کرده بود و هر نامزد حزب دموکرات در سال 2008 (که بایدن واقعا برای آن تلاش کرد) عاقلانه بود که خود را نسبتا ضدجنگ نشان دهد.
البته این دورهای بود که اوباما که از جنگ عراق حمایت نمیکرد، هیلاری کلینتون جنگطلب را در رقابت نامزدی دموکراتها شکست داد. سپس بایدن از سوی تشکیلات سیاسی به عنوان گزینه معاون رئیسجمهور دیده شد که میتواند تعادلی در ساختار ایجاد کند. او درکنار اوبامای بیتجربه و ظاهرا ایدهآل، چهرهای باتجربه و مورد اعتماد نخبگان سیاست خارجی واشنگتن بود.
آنها نباید نگران میشدند؛ اوباما نیروهای نظامی را از عراق خارج کرد اما از بسیاری جهات دیگر مسیر سیاست خارجی ایالات متحده را که اوایل دهه 1990 تعیین شده بود، حفظ کرد. او حتی زمانی که روابط خود را با ایران و کوبا باز کرد، این سیستم را حفظ کرد.
* چشمانداز از پیشباخته
پس از اینکه کلینتون در سال 2016 به یک جمهوریخواه (دونالد ترامپ) باخت، حزب دموکرات و نخبگان سیاست خارجی واشنگتن فقط یک موضع برای چرخش داشتند. جو بایدن نمادی از سیاست گذشته و دقیقا همان چیزی بود که واشنگتن میخواست؛ بازگشت به آنچه از دهه 1990 به بعد عادی تلقی میشد. بایدن و اوباما با هم نقشی شبیه گورباچف آمریکا را بازی کردند؛ رهبرانی که خودیها امیدوار بودند تغییرات کافی علیه وضع موجود ایجاد کنند اما بایدن، مانند گورباچف، در عوض بر فروپاشی آن ریاست کرد!
بایدن از افغانستان خارج شد، سپس همان چشمانداز استراتژیکی را دنبال کرد که در اوکراین شکست خورده بود. هرگز تعریف واقعبینانهای از پیروزی در افغانستان وجود نداشت و بایدن برای اوکراین نیز چنین تعریفی نداشت. نخبگان واشنگتن به جای یک هدف قابل دستیابی، در هر دو درگیری، رویاهای ایدهآلیستی را ترویج کردند؛ افغانستان دموکراتیک و لیبرال، اوکراینی با پس گرفتن کریمه و عضو ناتو و روسیهای ضعیف و ترسو که برای هیچ کس مشکلی ایجاد نکند.
بایدن آمریکا را درگیر جنگی جدید و بیپایان کرد و سیاستهای او حتی بر اساس معیارهای خودشان نیز غیرمنطقی بود. اگر هدف از حمایت آمریکا پیروزی اوکراین در جنگ یا حداقل ایجاد حداکثر اهرم فشار بود، در این صورت منطقیترین کار این بود که بیشترین کمک را در همان ابتدا ارائه دهیم. در عوض، بایدن الگوی تشدید تدریجی تنش را دنبال کرد و به اوکراین، سلاحهای قدرتمندتر و آزادی عمل بیشتر را فقط زمانی داد که کییف ضعیف شده بود؛ گویی هدف آگاهانه کاخ سفید این بود که جنگ را تا حد امکان طولانی کند، آن هم بدون توجه به جان اوکراینیها یا خطر تبدیل شدن درگیری به یک جنگ هستهای.
* جهانبینی جنگهای نامحدود
در حالی که بایدن جنگ اوکراین را طولانی میکرد، جنگ دیگری در خاورمیانه با عملیات حماس و واکنش بیامان و گسترده اسرائیل آغاز شد. در این جنگ نیز دولت بایدن با خودش درگیر بود! از یک سو به اسرائیل پند میداد و از سوی دیگر، تلآویو را مسلح میکرد و هیچ نفوذ موثری بر نتانیاهو نداشت. استقرار نیروهای آمریکایی در «اسکله»ای در غزه برای اهداف بشردوستانه، به طور قابل پیشبینی بیفایده بود اما خوشبختانه کوتاهمدت بود و قبل از اینکه آمریکاییها با یونیفرم در یک منطقه جنگی بمیرند، به پایان رسید.
خود بایدن سالخورده است اما مهمتر از آن، جهانبینیای است که او نماینده آن است؛ از سالهای جورج بوش پدر و بیل کلینتون گرفته تا دولتهای بوش پسر و اوباما و بایدن، واشنگتن یک روش برای اداره امور داشته است: تلاش برای مهندسی یک نظم جهانی و ترجیح طولانی شدن نامحدود درگیریها به جای اعتراف به غیرقابل تحقق بودن اهداف ایدهآلیستی.
هنگامی که دونالد ترامپ تلاش کرد از یک سیاست خارجی ایدئولوژیک لیبرال به سمت یک سیاست واقعبینانهتر و آماده مذاکره تغییر جهت دهد، رسانههای رسمی از هیچ تلاشی برای متوقف کردن او فروگذار نکردند. در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، سیاست خارجی او حتی از درون دولتش توسط مقامات غیرمنتخب و حتی منصوبان ترامپ که به دنبال جلوگیری از هرگونه انحراف از مسیر تعیین شده بودند، خنثی شد.
هم در پای صندوق رای و هم در کارنامه فاجعهبار دولت بایدن، نظم کهنه، آخرین آزمایشهای خود را پس داد و شکست خورد. بایدن نشانی از دوران نومحافظهکاری و نولیبرالیسمی است که سیاست آمریکا را برای دههها تعریف کرد و صلح پس از جنگ سرد را از دست داد.
ترجمه: امیر فرشباف
ارسال به دوستان
رئیس ستاد کل ارتش صهیونیستی از سمت خود کنارهگیری کرد
استعفا به خاطر شکست
* هرتزی هالوی: ارتش اسرائیل در مأموریت خود شکست خورد و اسرائیل بهای سنگینی پرداخت
هرتزی هالوی، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی از سمت خود استعفا کرد. هالوی در استعفانامه خود اعلام کرد: ارتش اسرائیل در ماموریت دفاع از اسرائیل شکست خورد و اسرائیل بهای سنگینی پرداخت. وی تصریح کرد: من مسؤولیت شکست ارتش در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را بر عهده میگیرم. هالوی گفت: ارتش طی ماههای طولانی و در ۷ جبهه جنگید. این مقام صهیونیست با وجود ناکامی این رژیم در شکست حزبالله و حماس ادعا کرد: ارتش اسرائیل «دستاوردهایی» را محقق کرد که چهره خاورمیانه را تغییر داد. هالوی تاکید کرد: مسؤولیت من در شکست هولناک در هفتم اکتبر، هر روز و هر ساعت همراه من است. وی افزود: ما تلفات هولناکی را متحمل شدیم و جنگ، جراحتهایی را در میان بسیاری از نظامیان و خانوادههایشان بر جا گذاشت. هالوی قرار است تا ششم مارس در سمت خود باقی بماند. هالوی گفت به دلیل شکست ۷ اکتبر ۲۰۲۳ استعفای خود را تقدیم وزیر جنگ کرده است. هالوی در حالی استعفا کرده است که یکشنبه توافق آتشبس میان حماس و رژیم صهیونیستی وارد مرحله اجرایی شد و ۳ اسیر زن اسرائیلی با ۹۰ اسیر زن و کودک فلسطینی مبادله شدند. ارسال به دوستان
نمایش اقتدار ارتش با عملیات شبانههوانیروز و شلیک موشکهای پیشرفته در رزمایش تهاجمی تایباد
دید در شب
گروه سیاسی: رزمایش تهاجمی - امنیتی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران شامگاه دوشنبه با حضور گسترده یگانهای مختلف از جمله هوانیروز، تیپهای واکنش سریع، زرهی، موشکی، پهپادی و جنگ الکترونیک در منطقه عمومی تایباد برگزار شد. این رزمایش با هدف ارتقای آمادگی رزمی نیروی زمینی ارتش برای مقابله با تهدیدات و نمایش اقتدار نظامی ایران در برابر عملیات روانی دشمنان، به اجرا درآمد.
امیر سیدقاسم خاموشی، فرمانده هوانیروز ارتش در حاشیه این رزمایش اظهار کرد: هوانیروز در تمام مراحل مختلف رزمایش حاضر به انجام تمامی مسؤولیتها و ماموریتهای محوله است. وی افزود: در شب نخست این رزمایش، هوانیروز با انجام عملیات پرواز در شب و با بهرهگیری از تجهیزات بومیسازیشده دید در شب که بر روی بالگردهای هوانیروز نصب شدهاند، به ایفای نقش خود در تاریکی مطلق پرداخت. این عملیات شامل استقرار در منطقه و استفاده از تجهیزات و تسلیحات روزآمد شده بالگردی بود که ماموریتهای از پیش تعیینشده را به درستی انجام داد. خاموشی همچنین اشاره کرد هوانیروز در این رزمایش به اسکورت ستون زمینی عناصر نیروی ویژه واکنش سریع تیپ 65 نوهد نزاجا و پشتیبانی آتش پرداخت. وی خاطرنشان کرد: نخستین عملیات پرواز در شب هوانیروز با محوریت انتقال و هلیبرن عناصر تیپ 65 نوهد نزاجا انجام شد. در روز دوم نیز هلیبرن روزانه عناصر تیپ 65 نوهد توسط بالگردهای هجومی بل 214 و پشتیبانی آتش بالگردهای شکاری کبری انجام شد. همچنین امیر کریم چشک، معاون عملیات نیروی زمینی ارتش درباره جزئیات این رزمایش گفت: دومین روز از رزمایش امنیتی - تهاجمی و متحرک نیروی زمینی ارتش با حضور تیپ 65 واکنش سریع، تیپ 38 زرهی، هوانیروز، گروه 840 موشکی، یگانهای پهپادی، گروه 455 مهندسی، گردانهای جنگ الکترونیک و سایر عناصر پشتیبانیکننده نزاجا در منطقه عمومی تایباد برگزار شد. وی افزود: در این مرحله از رزمایش، یگانهای نزاجا با استفاده از موشک فجر و توپخانههای دقیقزن و با پشتیبانی آتش سنگین بالگردهای شکاری کبرای هوانیروز، مناطق مورد تجمع تروریستی (فرضی) را مورد هدف قرار دادند. همچنین تیپ 65 واکنش سریع نیروی زمینی ارتش به انجام عملیاتهای دستبرد، تاخت، ربایش سرکردگان و عناصر تروریستی و رهایی گروگانها مبادرت ورزید. چشک ادامه داد: یگانهای رزهی و توپخانه نزاجا عملیات «تَکِ جارویی» را به منظور پاکسازی منطقه از عناصر معاند و ترمیم مرزها انجام دادند. این عملیاتها با هدف افزایش آمادگی نیروی زمینی ارتش برای مقابله با تهدیدات و انجام عملیاتهای پاسخگویی و جبرانی در مقابل هرگونه حرکت تهدیدآمیز طراحی شدهاند. معاون عملیات نیروی زمینی ارتش تأکید کرد: این رزمایش با هدف ارتقای آمادگی رزمی نیروی زمینی ارتش برای مقابله با تهدیدات، نمایش اقتدار و قدرت نظامی در مقابل عملیات روانی معاندین، تقویت روحیه ملی، وحدت و انسجام در مقابل عملیات روانی دشمن، ارتقای بازدارندگی و برهم زدن محاسبات دشمن در تهدید علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و تمرین طرحهای از قبل پیشبینیشده برگزار شد. در این رزمایش، از جدیدترین و روزآمدترین تسلیحات و تجهیزات نیروی زمینی ارتش استفاده شد. موشکهای ارتقایافته فجر 5 با برد 110 کیلومتر و برخوردار از ویژگیهای چهارگانه تسلیحات (دقیقزنی، نقطهزنی، هوشمندی و شبکهمحوری) مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین شلیک دقیق پهپادها با بمب قائم، تست و ارزیابی میدانی پرواز در جمع پهپادها و انجام هلیبرن شبانه بالگردهای هوانیروز در دل تاریکی شب، بخشی از آخرین و جدیدترین تسلیحات، تجهیزات و تاکتیکهایی بودند که در این رزمایش به صورت عملیاتی مورد ارزیابی میدانی قرار گرفتند. رزمایش تهاجمی- امنیتی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با موفقیت به پایان رسید و توانمندیهای نظامی ایران در زمینههای مختلف از جمله هوانیروز، موشکی، پهپادی و جنگ الکترونیک به نمایش گذاشته شد. این رزمایش نهتنها آمادگی نیروهای مسلح ایران را برای مقابله با تهدیدات احتمالی افزایش داد، بلکه پیام روشنی از اقتدار و توان دفاعی ایران به دشمنان ارسال کرد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از علل تمایل جوانان به خالکوبی با وجودتبعات جبرانناپذیر آن
سرطان زیرپوست تتوکاران
گروه اجتماعی: این روزها فارغ از جنس و سن، دوستداران تتو یا همان خالکوبی که اغلب نوجوانان و جوانان هستند، تصاویری از طبیعت، چهرهها، نمادها و حیوانات، همچنین متنهای سوزناک، شعر، جملات انگلیسی و... را به وسیله سوزن و سرنگهای رنگی بر پوست خود حک میکنند؛ پدیدهای که از سر هیجان و برای دیده شدن، در میان بخشی از جامعه رواج یافته، غافل از اینکه عواقب جبرانناپذیری دارد. علاوه بر اثرات منفی رنگهای تزریق شده در پوست، از آنجا که این فرآیند با ورود سوزن به پوست و خونریزی همراه است، میتواند عامل ایجاد بیماری از جمله بیماریهای خونی و پوستی شود. هپاتیت، اچآیوی و سرطان خون، لنف و پوست از جمله بیماریهایی است که تتوکاران در معرض ابتلا به آنها قرار دارند. از دید کارشناسان، برخی دلایل روانشناسی تتو و علت تمایل به خالکوبی شامل احساس کمبود عزت نفس و حقارت در نوجوانان برای جلب توجه است. به گفته روانشناسان، این دست افراد به دلیل احساسات منفی مانند پوچی، اختلال در هویت، تسلط بر خشم و... با خودزنی و آسیب رساندن به خود برای زیبایی روبهرو میشوند. براساس آزمایشات انجامشده درباره روانشناسی تتو، معمولا افرادی که تتوهایی با طرحهای غیرمعمول یا معنی خالکوبی نامفهوم دارند، به اختلال شخصیتی و کجرفتاری مبتلا هستند. اغلب افراد که تمایل به خاص بودن در میان گروه سنی خود دارند، اقدام به انجام تتو یا خالکوبی روی پوست خود میکنند، زیرا با این کار احساس خاص بودن میکنند.
طبق گزارشهای موجود، اخیرا نتایج جدیدترین مطالعه محققان دانشگاه لوند سوئد روی خالکوبی نشان داده است انجام خالکوبی صرفنظر از اندازه آن، خطر ابتلا به لنفوم یا تومورهای سرطانی را تا ۲۱ درصد افزایش میدهد. همراه با افزایش جهانی محبوبیت خالکوبی، متاسفانه افزایشی غیرقابل توضیح در بروز لنفوم بدخیم که سرطان سیستم لنفاوی است، دیده میشود. سیستم لنفاوی بخشی از سیستم ایمنی بدن است که سطح مایعات بدن را متعادل نگه میدارد و در برابر عفونت از بدن محافظت میکند. به دنبال نتایج این تحقیق گسترده پس از در نظر گرفتن سایر عوامل مرتبط مانند سیگار کشیدن و سن در بین افراد جامعه هدف این تحقیق نشان داد خطر ابتلا به لنفوم در میان افرادی که خالکوبی کرده بودند، ۲۱ درصد بیشتر بوده است. محققان قبل از تجزیه و تحلیل دادهها این فرضیه را مطرح کردند که خالکوبی بزرگتر ممکن است به معنای افزایش خطر ابتلا به لنفوم باشد اما این فرض درست نبود و مشخص شد خطر ابتلا به سرطان بر اثر خالکوبی به اندازه آن ارتباطی ندارد. از طرفی میتوان حدس زد یک خالکوبی، صرفنظر از اندازهاش باعث ایجاد التهاب با درجه پایین در بدن میشود که به نوبه خود میتواند باعث ایجاد سرطان شود. وقتی جوهر خالکوبی به پوست تزریق میشود، بدن آن را به عنوان چیزی خارجی که نباید وجود داشته باشد، تفسیر میکند و سیستم ایمنی بدن فعال میشود. بخش بزرگی از جوهر خالکوبی از پوست به غدد لنفاوی منتقل میشود و در آنجا رسوب میکند.
* سرطان در کمین تتوبازها
دکتر منوچهر احمدی، متخصص رادیوتراپی آنکولوژی، در گفتوگو با «وطن امروز» درباره اثرات خالکوبی و تتو که این روزها بین جوانان و نوجوانان بهشدت رواج یافته است، گفت: شکی نیست که عوارض چنین پدیدهای سلامت این افراد را به خطر میاندازد، چرا که رنگهایی که از طریق تتو به زیر پوست تزریق میشود یا انجام خالکوبی با سوزن چون با بافت پوست و خون در ارتباط است میتواند زمینهساز انواع سرطان بویژه سرطان خون و پوست شود. وی با بیان اینکه متاسفانه برخیها برای کسب درآمد تتو را بدون عوارض عنوان میکنند که اشتباه است، افزود: به صراحت باید گفت هیچ نظارت یا کنترلی در این زمینه یا درباره آگاهیسازی مضرات آن به چشم نمیخورد؛ پدیدهای که امروز اغلب جوانان و نوجوانان و حتی میانسالان مبادرت به تتوکاری میکنند، بدون اینکه از عواقب سخت و جبرانناپذیر آن مطلع باشند. احمدی در ادامه به افزایش انواع سرطانها در دنیا و کشور اشاره کرد و اظهار داشت: علاوه بر ابتلای تتوکاران به بیماری به مرور زمان و پس از گذشت چند سال هماکنون مصرف الکل نیز در بین جوانان و نوجوانان افزایش یافته است که طبق آزمایشهای انجامشده، مصرف الکل زمینهساز سرطان کبد، معده و... است. در این باره آگاهیبخشیها از طریق رسانهها و وزارت بهداشت باید بیشتر شود. وی در ادامه افزود: تتوکاری و نقوش بر روی بدن که امروز به شکلی غیرمتعارف رو به افزایش است، استقبال از بیماریهای خطرناک است و معمولا افرادی به این سمت میروند که دارای اختلال شخصیت یا مشکل اجتماعی هستند و از آسیبهای روانی و بهداشتی این کار بیخبرند.
* هشدار درباره مضرات تتو؛ هیچ رنگی مورد تأیید نیست
پدیده تتو در بسیاری از اقشار جامعه رواج یافته است و خدمات مربوط به آن نهتنها در اکثر آرایشگاهها، بلکه در مراکز بدون مجوز نیز ارائه میشود و در حال گسترش نیز است؛ پدیدهای که مدیرکل فرآوردههای آرایشی و بهداشتی سازمان غذا و دارو، با اشاره به گسترش خدمات تتو در مراکز بدون مجوز، نسبت به خطرات جدی رنگهای تتو از جمله سرطانزایی و حساسیت هشدار داد و تأکید کرد تاکنون هیچ رنگی، چه وارداتی و چه تولید داخل، مورد تأیید مراجع مرتبط در ایران قرار نگرفته است. دکتر محمود آلبویه با اشاره به مضرات تتو اظهار داشت: وارد کردن رنگ خارجی به بدن میتواند سلامت انسان را به خطر اندازد. این رنگها ممکن است سالها در بدن باقی بمانند و حتی پاک کردن آنها نیز فرآیندی دشوار و آسیبزا است. وی افزود: متاسفانه امروز پدیده تتو در بسیاری از اقشار جامعه رواج یافته است و خدمات مربوط به آن نهتنها در اکثر آرایشگاهها، بلکه در مراکز بدون مجوز نیز ارائه میشود و در حال گسترش نیز است. مدیرکل فرآوردههای آرایشی و بهداشتی سازمان غذا و دارو با بیان اینکه دستورالعملی برای ساماندهی رنگهای تتو تدوین شده و در مرحله نهایی شدن است، گفت: در حال حاضر هیچ رنگی، چه وارداتی و چه تولید داخل، مورد تایید مراجع ذیربط در بازار ایران نیست. ما همچنان تاکید داریم که این محصولات مضر هستند اما برای کنترل این وضعیت، دستورالعملی در حال تدوین است تا مراکز تولید و واردات این محصولات تحت نظارت قرار گرفته و تا حد امکان عوارض آن کاهش یابد. بنا بر اعلام سازمان غذا و دارو، آلبویه همچنین با اشاره به عوارض خطرناک جوهرهای تتو، از جمله سرطانزایی و ایجاد حساسیت، اظهار داشت: مصرفکنندگان باید از این عوارض آگاه شوند تا بتوانند با علم به خطرات، درباره مصرف این محصولات تصمیمگیری کنند. وی ضمن مقایسهای میان مراکز ارائه خدمات تتو و عطاریها، گفت: فعالیت مراکز تتو مشابه عطاریهایی است که با وجود قدمت، با انحرافات و عرضه محصولات دستساز و غیرمجاز روبهرو شدهاند. مشابه همین وضعیت در حوزه تتو نیز دیده میشود. تنها راه کاهش مصرف این محصولات، افزایش آگاهی مصرفکنندگان است. مردم باید عادت کنند فرآوردههای سلامت را از مراکز معتبر تهیه کنند تا در صورت بروز عارضه، امکان پیگیری و جبران خسارت وجود داشته باشد.
***
تأثیرات منفی تتو بر سلامت روح و جسم
مبحث روانشناسی تتو با توجه به رواج فراوان آن در بین افراد مختلف و تاثیرات تتو بر سلامت روان بسیار مهم است. با توجه به ضررهای تتو، افسردگی بعد از آن و حکم خالکوبی و تتو در اسلام، بسیاری از افراد بدون توجه به توصیهها اقدام به این کار میکنند. از اینرو علت تمایل به خالکوبی و تتو از نظر روانشناسی بسیار مهم به نظر میرسد. تتو از نظر روانشناسی و این مساله که چه افرادی با چه روحیاتی به انجام تتو رو میآورند، طرح تتو روانشناسی و محل و ارتباط آن با شخصیت و هویت افراد از دیدگاه روانشناسی میبایست مورد بررسی قرار گیرد. از طرفی با توجه به عوارض تتو، چون ابتلا به انواع سرطان خون، پوست و لنفاوی همراه با انتقال هپاتیت و حتی ایدرز (خالکوبی سوزنی غیربهداشتی) و سایر بیماریهای خونی و خطرناک، افسردگی بعد از تتو، بیماری روانی تتو و... شناخت واقعیتهای روانشناختی تتو باید مورد توجه قرار گیرد و تبعات آن به مردم در سطح وسیع آگاهیرسانی شود، چرا که بیتوجهی به این پدید، موجب میشود برخیها که هیجان خالکوبی دارند با بیماری مواجه شوند که بعضا جبرانناپذیر است.
***
هشدار نسبت به روند افزایشی بروز سرطانها
افزایش بیماریهای واگیر و غیرواگیر در حالی رو به افزایش است که به گفته کارشناسان بهداشت برای مواجه نشدن با گسترش این بیماریها، بیشترین تمرکز و توجه تصمیمگیران و دستاندرکاران حوزه بهداشت باید روی پیشگیری و آگاهیبخشی باشد؛ موضوع مهمی که دکتر علیرضا مرندی، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران نیز در گفتوگو با «وطن امروز» بر این مساله تاکید دارد و معتقد است: چنانچه منابع و اعتبارات وزارت بهداشت به جای هزینه در بخش درمان در بخش پیشگیری صرف شود شاهد بحران در بخش سلامت، کاهش دارو و هزینههای بالای درمان در کشور نخواهیم بود. در این میان مدیرکل دفتر مدیریت بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت ضمن هشدار علل روند افزایشی بروز سرطانها در دنیا و همچنین ایران، گفت: با توجه به روند رو به افزایش سرطان در ایران، تمرکز بر غربالگری و تشخیص زودهنگام از مهمترین استراتژیهای پیشگیری و کنترل این بیماری است. دکتر کورش اعتماد سرطان را یکی از چالشهای جدی سلامت در ایران و جهان که با روند رو به افزایش خود نگرانیهای زیادی را بویژه برای نظام سلامت، ایجاد کرده دانست و گفت: افزایش امید زندگی، تغییر سبک زندگی و آلودگیهای محیطی از جمله دلایل شیوع این بیماری هستند. به گفته وی، بر اساس آخرین آمار ثبتشده در کشور، تعداد موارد جدید سرطانها ۱۴۱هزار و ۶۴۱ مورد بوده که ۴۹ درصد آنها در زنان و ۵۱ درصد در مردان رخ داده است. 3 سرطان شایع در جمعیت زنان کشور سرطان پستان، تیروئید و روده بزرگ و در جمعیت مردان کشور پروستات، پوست (غیرملانوما) و معده هستند. اعتماد با بیان اینکه طبق آخرین گزارشهای رسمی دفتر مدیریت بیماریهای غیرواگیر معاونت بهداشت، حدود ۱۷۳ مورد ابتلای جدید به این بیماری در هر ۱۰۰ هزار نفر در طی سال در کشور شناسایی میشود، افزود: آمار جهان و ایران نشان میدهد در سالهای اخیر میزان بروز سرطانها در حال افزایش است و در صورت عدم اتخاذ سیاستهای پیشگیرانه و سبک زندگی سالم، تا ۱۵ سال آینده این ارقام 2 برابر خواهد شد. وی گفت: دلایل متعددی در افزایش نرخ سرطان در جهان و ایران نقش دارند. یکی از مهمترین عوامل، افزایش سن جمعیت است. اغلب کشورها در دنیا از جمله ایران به سمت یک جامعه سالمند در حرکتند و با افزایش سن، خطر ابتلا به سرطان افزایش مییابد. عامل بسیار مهم دیگر سبک زندگی ناسالم است؛ مصرف دخانیات و تغذیه نامناسب از جمله استفاده از غذاهای فرآوریشده و فستفودها، کاهش فعالیت بدنی و افزایش استرس از عوامل مهم افزایش خطر ابتلا به سرطانها هستند. به گفته مدیرکل دفتر مدیریت بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت، عوامل ژنتیکی و وراثتی نیز در برخی انواع سرطان، مانند سرطان پستان و کولورکتال، نقش مهمی دارند. با توجه به روند رو به افزایش سرطان در ایران، تمرکز بر غربالگری و تشخیص زودهنگام از مهمترین استراتژیهای پیشگیری و کنترل این بیماری است. وی گفت: تحقیقات نشان دادهاند بیش از ۴۰ درصد موارد سرطانها قابل پیشگیری هستند. ما در وزارت بهداشت، برنامههای ملی غربالگری و تشخیص زودهنگام برای ۲ سرطان شایع پستان و روده بزرگ در کشور را اجرایی کردهایم و هموطنان عزیز میتوانند با مراجعه به مراکز خدمات جامع سلامت، پایگاه و خانههای بهداشت سراسر کشور از این خدمات بهرهمند شوند. همچنین توسعه برنامههای تشخیص زودهنگام سرطان برای سرطانهای دیگر را در دست بررسی و اقدام داریم. بنا بر اعلام وزارت بهداشت، اعتماد افزود: از دیگر اقدامات مهم این وزارتخانه، پویش ملی مبارزه با سرطان است که هر ساله در بهمنماه برگزار میشود. این پویش با هدف اصلی افزایش آگاهی عمومی، تشویق مردم به انجام غربالگری و معاینات دورهای و نیز اتخاذ سبک زندگی سالم اجرا میشود. وی ادامه داد: در هفته اول بهمنماه امسال ما بر نقش خانواده آگاه و مسؤول، بهعنوان نخستین گام در پیشگیری از سرطان، اتخاذ سبک زندگی سالم و خودمراقبتی در برابر سرطان، همچنین نقش آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزارت علوم در آگاهسازی نوجوانان و جوانان به منظور پیشگیری از سرطان، سهولت دسترسی به خدمات بهداشتی غربالگری و تشخیص زودهنگام و نیز خدمات درمانی برای بیماران مبتلا به سرطان و نیز مشارکت مردم، داوطلبان و سفیران سلامت و مسؤولیتپذیری آنان تاکید میکنیم. مدیرکل دفتر مدیریت بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت افزود: مقابله با سرطان تنها وظیفه نظام بهداشت و درمان نیست، بلکه در این مسیر، همکاری همهجانبه مردم، پزشکان، مسؤولان و رسانهها بسیار مهم و اساسی است. تنها از طریق یک عزم ملی و برنامهریزی منسجم میتوان از افزایش بیشتر این بیماری در کشور جلوگیری کرد.
ارسال به دوستان
نقش ویژه موسیمانه در ناکامیهای این روزهای استقلال با تعطیلات گسترده
غرق نجاتغریق!
زهره فلاحزاده: اواخر مهرماه، بعد از شکست سنگین استقلال مقابل ذوبآهن، مدیران این باشگاه تصمیم گرفتند با استخدام پیتسو موسیمانه، مربی سرشناس آفریقایی، فصل پرچالش خود را نجات دهند. موسیمانه با کارنامهای موفق وارد ایران شد و از روز سوم آبان رسماً هدایت استقلال را بر عهده گرفت اما ۸۸ روز پس از حضور او، نهتنها ثباتی در استقلال دیده نمیشود، بلکه روزهای تعطیلی تیم زیر نظر این مربی، به یکی از موضوعات جنجالی فوتبال ایران تبدیل شده است.
از زمان ورود موسیمانه، بهجای تمرکز بر تمرینات تاکتیکی و رفع ضعفهای فنی تیم، تعطیلیهای مکرر و استراحت بازیکنان به رویهای تکراری تبدیل شد. این تعطیلات، بویژه در مقطع نیمفصل، بیشترین انتقادها را متوجه موسیمانه کرد. تمرینات استقلال، بعد از بازی با سپاهان در هفته پانزدهم لیگ برتر، به مدت ۸ روز تعطیل شد. در این مدت، موسیمانه به کشورش رفت و بازیکنان نیز استراحت کردند. پس از بازگشت به ایران و برگزاری اردوی کیش، او یک روز دیگر تمرینات را تعطیل کرد. چنین روندی در حالی بود که اکثر تیمهای لیگ در همین مقطع، مشغول بدنسازی و پوشش ضعفهای خود بودند.
انتقادها از رفتار موسیمانه، به حدی بالا گرفت که او مجبور شد در یک نشست خبری از تصمیماتش دفاع کند. او با لحنی عجیب گفت: «در تعطیلات قهوه نمیخوردیم و بازیکنان را رصد میکردیم. ما در این مدت نیز کار میکردیم». موسیمانه همچنین تعداد زیاد مصدومان تیم و خستگی ناشی از مسابقات فشرده نیمفصل اول را دلایل اصلی تعطیلی طولانی تمرینات اعلام کرد. اگرچه این توضیحات، در کوتاهمدت هواداران را آرام کرد اما شکست استقلال مقابل شمسآذر قزوین، تیمی از قعر جدول، بار دیگر انتقادها را شعلهور کرد. در این بازی، استقلال حتی در ورزشگاه آزادی نیز شعارهایی علیه سرمربی آفریقاییاش شنید.
اما مساله فقط یک بازی یا شکست نیست. آمار و ارقام مربوط به عملکرد موسیمانه در ۸۸ روز حضورش روی نیمکت استقلال، به روشنی نشان میدهد انتقادها چندان هم بیپایه نیست. طبق بررسیها، موسیمانه در این مدت، تمرینات استقلال را ۲۳ روز تعطیل کرده است. علاوه بر این، ۱۳ روز نیز به مسابقات رسمی اختصاص داشته است. روزهای قبل از مسابقه که معمولاً به تمرینات سبک و عرقگیری محدود میشوند، ۱۳ روز دیگر را شامل میشود. از سوی دیگر، استقلال در ۱۰ روز دیگر نیز صرفاً به ریکاوری پرداخته و خبری از تمرینات تاکتیکی سنگین نبوده است.
به این ترتیب، استقلال در ۵۹ روز از ۸۸ روز حضور موسیمانه، هیچ تمرین جدی و تاکتیکیای انجام نداده است. این یعنی این تیم، تنها ۲۹ روز فرصت داشته تا زیر نظر موسیمانه، تمرینات فنی و تاکتیکی انجام دهد. از این مدت نیز بخشی به شناخت ترکیب تیم و نفرات توسط سرمربی جدید اختصاص یافته و بخش دیگری به تمرینات بدنی و آمادهسازی اولیه مربوط شده است. در نهایت، فرصت باقیمانده برای پرداختن به مسائل فنی و تاکتیکی بسیار محدود بوده است.
این آمار، به روشنی نشان میدهد انتقادهای پیشکسوتان و هواداران استقلال به عملکرد موسیمانه، بهخصوص درباره تعطیلات طولانیمدت، بیدلیل نیست. سرمربی آفریقایی استقلال، با تمام تجربه و افتخاراتش، زمان کافی را برای کارهای فنی و تاکتیکی اختصاص نداده است. تأثیر این بیتوجهی را میتوان در نتایج ناامیدکننده استقلال مشاهده کرد. تیمی که نهتنها در زمین به ثبات نرسیده، بلکه از لحاظ روحی و فیزیکی نیز آماده به نظر نمیرسد.
نکته دیگر این است که موسیمانه، برخلاف انتظارها، نتوانسته بین استراحت بازیکنان و آمادهسازی تیم تعادل ایجاد کند. تعطیلات طولانیمدت و غیبتهای مکرر او، این شائبه را به وجود آورده که استقلال در روزهای حساس لیگ، بیشتر در حالت خاموش بوده تا آمادهباش. این در حالی است که تیمهای حرفهای، حتی در دورههای استراحت، برنامههای منظمی برای بازیکنان خود دارند تا از افت بدنی آنها جلوگیری کنند.
در این میان، شکستهای استقلال در برابر تیمهای ضعیفتر، مثل شمسآذر، تأثیر غیبت تمرینات تاکتیکی را دوچندان نشان میدهد. موسیمانه که روزگاری در تیمهای بزرگی مثل الاهلی مصر افتخارات بزرگی کسب کرده بود، حالا در استقلال به مربیای تبدیل شده که بیشتر با تعطیلات و استراحت تیمش شناخته میشود تا ایدههای تاکتیکی.
در پایان باید گفت حضور موسیمانه در استقلال، بیشتر از اینکه نویدبخش آیندهای روشن باشد، به یک معمای پیچیده تبدیل شده است. انتقادهای گسترده از روش او، همراه با آمارهای شفاف از روزهای تعطیل و نبود تمرینات تاکتیکی، نشان میدهد استقلال با بحران جدی مواجه است. سرمربیای که قرار بود استقلال را به روزهای اوج بازگرداند، فعلاً در ایجاد نظم و ثبات برای این تیم هم ناکام بوده است.
***
استقلال با موسیمانه به ایستگاه یازدهم لیگ رسید
بیخیال همه
ورزشگاه آزادی که بعد از مدتها میزبان لیگ برتر بود، برای استقلال خوش یمن نبود. آبیهای پایتخت در نخستین دیدار این فصل در ورزشگاه همیشگی و خانگی خود پذیرای شمسآذر قزوینی بودند که سیدمهدی رحمتی، سرمربی جدید خود و بازیکن اسبق حریف را برای اولینبار روی نیمکت خود داشت. با وجود اینکه استقلال حال و روز خوشی در نیم فصل اول نداشت و جایگاه دهم هم نشان میداد این فصل برای آنها تمام شده است اما هواداران این تیم باز هم وفاداری خود را به اثبات رسانده و در سرمای شدید نخستین روز بهمنماه خودشان را به استادیوم رسانده بودند.
در حالی که هواداران گمان میکردند استقلال از پس شمسآذر برمیآید و رحمتی تا به حال نتوانسته بود استقلال را ببرد اما ترکیب نهچندان خوب موسیمانه، سرمربی آبیها و نحوه بازی آنها که بیبرنامه و بدون ارائه تاکتیک بود، خیلی زود صدای اعتراض آنها را بلند کرد. از دقیقه ۴۰ بازی هواداران شروع به شعار دادن علیه سرمربی و بازیکنان کردند.
هواداران هم میدانستند با این نحوه بازی که خستهکننده و بدون خلق موقعیت خاصی دنبال میشود، استقلال زور بردن تیم پانزدهم جدول را نخواهد داشت. شاید در بدترین حالت ممکن گمان میشد استقلال به پنجمین تساوی متوالی خود برسد اما دقیقه ۶۴ در حالی که استقلالیها با تعداد زیادی از بازیکنان در محوطه جریمه شمسآذر، بیحاصل حضور داشتند، تیم قزوینی با یک ضدحمله برقآسا از غفلت بازیکنانی که منطقه محافظتی خود را ترک کرده بودند، به گل رسید. همین یک گل کافی بود تا مشخص شود استقلال دچار مشکلات عدیدهای است و قرار نیست از بحران خارج شود. آبیها در ادامه هم هرچند چند موقعیت نصف و نیمه ایجاد کردند اما به اعتراف خود موسیمانه شاید اگر تا فردا هم بازی ادامه پیدا میکرد، به گل نمیرسید.
اما سوالات زیادی مطرح میشود که سرمربی استقلال باید به آنها پاسخ دهد!
وقتی گفته میشد جلالالدین ماشاریپوف دچار مصدومیت است و درد را احساس میکند، به چه علت سرمربی از او در ترکیب ثابت استفاده کرد که همان دقایق ابتدایی به علت تشدید درد از زمین خارج شود؟
موسیمانه با اعتماد کردن به مسعود جمعه و فیکس قرار دادن او نشان داد با وجود اینکه میداند این بازیکن توانایی بالایی ندارد اما مرغ او یک پا دارد و باید از بازیکن مورد علاقه خود به هر نحوی شده استفاده کند.
نکته عجیب ماجرا این است که هر زمان از موسیمانه در رابطه با مسعود جمعه سوال میشود، او طفره میرود و نمیخواهد به انتقادات بجای خبرنگاران منطقی پاسخ دهد؛ در حالی که مهاجم جدید استقلال با نظر سرمربی جذب شده و استقلال را از داشتن یک بازیکن موثر و سطح بالا محروم کرده است.
از موسیمانه باید پرسید طی 3 ماهی که در ایران حضور دارد، چه تغییری به شکل و نتایج بازیهای استقلال داده است که تیمش ۵ هفته نمیتواند برنده از زمین خارج شود و در تمام این مدت تنها به ۳ برد (حذفی و لیگ) رسیده است!
اگر قرار بر این بود که تیم جای پیشرفت کردن، هر روز پسرفت کند و حتی در جایگاه یازدهم قرار بگیرد، چه اصراری به آوردن مربی خارجی در آن مقطع بود؟
البته که مدیری که چنین انتخابی کرده، دیگر در استقلال حضور ندارد و حداقل از حمله هواداران خیالش راحت است و صدای اعتراض آنها را نمیشنود! اگر نه مدیری که چنین انتخابی کرده که هر روز استقلال را در باتلاق عمیقی که گرفتار شده، فروتر میبرد، باید پاسخگو هم باشد.
اما موسیمانه با خرید جمعه که مدتها دور از میادین بود و حالا اصرار به خرید غلامرضا ثابتایمانی که او هم ۱۰ ماه دور از مسابقات است، نشان داد چندان برایش موفقیت تیم مهم نیست و زمانی که متوجه شد خبری از تمدید قرارداد نیست هم تعطیلات نیمفصل را به خوشگذرانی و سفر به خارج از کشور طی کرد و هم تیمش را بدون بدنسازی راهی مسابقات نیمفصل دوم کرد!
البته طبق شنیدههای خبرنگار «وطن امروز»، مدیران استقلال قصد ندارند با بازیکنان سطح پایینی که در لیست موسیمانه قرار دارند، قرارداد ببندند. آنها معتقدند استقلال نیاز به بازیکنان موثر دارد و حتی با ۳ بازیکن هم توافق قطعی کردهاند که در مرحله اول موسیمانه مخالفت شدید کرده است. یک بازیکن خارجی، یک وینگر راست و یک پلیمیکر.
باید دید موسیمانهای که در نشست خبری پیش از بازی اعلام کرده بود ما بازیکن داریم و در بازی با شمسآذر هیچ بهانهای وجود ندارد و پس از شکست مقابل این تیم در نشست خبری از کمبود بازیکن صحبت کرد که بیشتر نشان از توجیه دارد و انکار، چه تصمیمی میگیرد. آیا موسیمانه همچنان اصرار بر خرید بازیکنان متوسط خود دارد یا باشگاه میتواند رضایت سرمربیاش را برای به خدمت گرفتن بازیکنان توافقشده بگیرد!
ارسال به دوستان
نگاه
آغاز بازی مقصرسازی در لانه شیطان
حنیف غفاری: چینش ثوابت قطعی آتشبس اخیر در غزه، راهگشای معمای منطقهای -راهبردی آن است. نخستین قدر متیقن آتشبس اخیر غزه این است که حماس زیر بار آزادی همه اسرای صهیونیست در ازای آتشبس غیرتضمین شده نرفت. به عبارت گویاتر، مقاومت اسلامی فلسطین بازی تلآویو در مذاکرات آتشبس موقت را خواند: «خلع سلاح حماس در پرونده اسرا»! بر اساس نقشه اولیه مشترک آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، قرار بود حماس در ازای آزادی همه اسرا، با انعقاد آتشبس دائم در غزه موافقت کند اما ساز و کار تضمین و اجرایی کردن این پیمان آتشبس، بر عهده واشنگتن و تلآویو بود! بایدن و دموکراتها در طول سلسله مذاکراتی که در قاهره و دوحه برگزار شد، بارها از «تضمینمحوری» آتشبس فرار کردند اما در مقابل، از حماس خواستند در همان گام نخست، همه اسرای صهیونیست را به صورت تضمینشده و قطعی آزاد کند!
طبق آنچه از آتشبس نهایی و مفاد آن منتشر شد، قرار نیست همه اسرای صهیونیست در نوار غزه آزاد شوند، بنابراین حماس زیر بار آزادی همه اسرا نرفته و این برگ برنده را برای خود حفظ کرده است. نکته مهمتر اینکه رژیم اشغالگر قدس تعهد داده اگر آزادی همه اسرای صهیونیست و تکمیل روند آزادی آنها را میخواهد، باید تن به آتشبس دائم و تضمینشده در نوار غزه دهد. نکته مهمتر که حماس اجازه مانور صهیونیستها در ۲ محور اصلی محل مناقشه، یعنی فیلادلفی و نتساریم را نیز نداد و یکی از پیششرطهای انعقاد پیمان آتشبس را آغاز خروج رسمی صهیونیستها از این ۲ محور راهبردی اعلام کرد. همچنین مقاومت فلسطین بارها به واسطههای مصری و قطری اعلام کرده است حضور دائم، مشروط یا حتی مشترک صهیونیستها با دیگر بازیگران عرب را در این ۲ محور برنمیتابد.
از همه مهمتر آنکه نتانیاهو، بنگویر و اسموتریچ که مثلث شیطانی کابینه ائتلافی رژیم اشغالگر قدس بودند، هر سه امیدوار بودند با نابودی حماس و اشغال غزه، اساسا کار به مبادله اسرای صهیونیست (در قالب پیمان آتشبس دائم و حتی موقت) نکشد اما اکنون بازی را در میدان و منطقه باختهاند. صورت مساله به اندازهای گویاست که حتی نتانیاهو نیز قدرت توجیه شکست میدانی-راهبردی خود را در جنگ غزه ندارد. بر خلاف هدفگذاریهای اولیه کابینه ائتلافی نتانیاهو، نه خبری از نابودی حماس و نه خبری از اشغال کامل غزه توسط رژیم صهیونیستی نیست!
فراتر از آن، منازعات میدانی هفتههای منتهی به آتشبس غزه، به گونهای شکل گرفت که ارتش رژیم و موساد را بر لزوم عقبنشینی هرچه سریعتر از میدان به بهانه آتشبس متفقالقول کرد.
اکنون بازی مقصرسازی در تلآویو آغاز شده است. بخشی از این بازی را باید در مناسبات ۳ ضلع قدرت در اراضی اشغالی، یعنی موساد، ارتش رژیم اشغالگر و کابینه نتانیاهو جستوجو کرد. بخشی از منازعه، ناظر به وقوع عملیات توفان الاقصی و بخش دیگر آن، ناظر به تکروی راهبردی و تاکتیکی نتانیاهو در جنگ غزه و تشدید دامنه و عمق نبرد به دیگر اضلاع، بدون هماهنگی کامل با ارتش است.
هدف مقامات ارشد ارتش، کابینه و موساد در اراضی اشغالی، مقصرسازی از دیگری و تبرئه نسبی خود در قبال شکست سهمگین کنونی در غزه است. سطح دوم مقصرسازی در اراضی اشغالی، متوجه کابینه رژیم است. بنگویر، اسموتریچ و نتانیاهو در پی اعلام آتشبس غزه، متهم به عدم خوانش واقعگرایانه از صحنه نبرد و عدم پیشبینی سناریوهای محتمل و ممکن در قبال این آوردگاه مهم شدند.
در این میان، حزب لیکود (حزب متبوع نتانیاهو) تلاش خواهد کرد ۲ جریان قومگرای صهیونیست به رهبری بنگویر – که بلافاصله پس از آتشبس رئیس (بنگویر) و اعضای حزب از کابینه خارج شدند - و صهیونیسم مذهبی به رهبری اسموتریچ را عامل این خبط بزرگ راهبردی و محاسباتی قلمداد کند. در مقابل، اسموتریچ و بنگویر نیز همین بازی را در تقابل با نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس و حزب لیکود در پیش خواهند گرفت.
در ماورای این بازی مقصرسازی، تنها و تنها یک حقیقت خودنمایی میکند؛ اینکه مقصرسازی در شرایطی رخ میدهد که با آتشبس، «شکست واقعی» جایگزین «پیروزی ادعایی» شد. آنچه در نوار غزه رخ داد، مصداق همین جایگزینی است.
نتانیاهو نهتنها دیگر نمیتواند (حتی با استناد به مولفههای انتزاعی و ذهنی) خود را پیروز جنگ غزه نشان دهد، بلکه سوای پروندههای فساد مالی چهارگانهاش، حالا باید در مقام یک متهم مضاعف، پاسخگوی اتهامات دهها نهاد و سازمان در قبال شکست در رسیدن به اهداف خود در این نبرد باشد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|