حمایت از کالای ایرانی، از «خریدار» تا «مطالبهگر»

رضا مشتاقی: 1- «ما فقط کالای ایرانی میخریم»، «فلان جنس ایرانی را ما سالهاست استفاده میکنیم و راضی هستیم»، «در این حوزه تولیدات داخلی بخوبی میتوانند با اجناس وارداتی رقابت کنند»، «فلان فروشگاه کالای ایرانی ندارد؛ دیگر از آنجا خرید نمیکنم» و... .
در اندک روزهای گذشته از سال جدید، احتمالا این جملات و موارد مشابهاش را زیاد شنیدهاید. شهروندانی که پس از نامگذاری سال جدید به اسم «حمایت از کالای ایرانی» میکوشند حامیان کالای ایرانی باشند و در محافل و ملاقاتهای حضوری یا در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به تبلیغ کالاهای ایرانی و تحسین جایگزین کردن اجناس خارجی با موارد مشابه ایرانیشان در سبد خرید خانوادهها میپردازند. فهرستهایی از کالاهای تولید داخل تهیه شدهاند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند و سعی میشود مزیت این اجناس- علاوه بر تولید داخل بودن- اطلاعرسانی شود.
2- این مشارکت جامعه مدنی و شهروندان عادی در پیشبرد اهداف اقتصادی کشور اتفاق مبارکی است؛ با این وجود باید نگران بود که این مشارکت در همین مرحله، یعنی تبلیغ و خرید کالای ایرانی، متوقف شود. خرید کالای ایرانی، شرط لازم حمایت از کالای ایرانی است اما آخرین حلقه از زنجیره چنین حمایتی است و بیم آن میرود جامعه مدنی علاقهمند به حمایت از تولید داخل از دیگر حلقههای این زنجیره غافل شود. در چنین وضعیتی، ولو تبلیغ و خرید محصولات تولید داخل به بهترین نحو ممکن انجام پذیرد، باز هم اقتصاد ایران نخواهد توانست بهرهای که باید را از فروش محصولاتش ببرد. تبلیغ و خرید محصول ایرانی دمدستیترین اقدامی است که شهروندان عادی میتوانند انجام دهند اما تنها کار و موثرترینشان نیست.
3- جامعه مدنی باید در حمایت از کالای ایرانی، از نقش خود به عنوان یک «خریدار» گذر کند و در قامت یک «مطالبهگر» و «فعال مدنی» ظاهر شود؛ اولا به این خاطر که در همان حلقه آخر زنجیره حمایت از تولیدات داخل، دولت و نهادها و شرکتهای شبهدولتی در ایران بزرگترین مشتریان کالا و خدمات هستند. طبیعی است این مشتری را نمیتوان با تبلیغ چهره به چهره یا گرداندن پستها در شبکههای مجازی و معرفی کالاهای ایرانی وادار به استفاده از تولید داخل کرد.
چنین دستاوردی نیازمند مطالبهگری فعال و قدرتمند از سوی جامعه مدنی است. مطالبهگریای که میتواند به اشکال مختلف و به فراخور، با کار رسانهای، استفاده از تریبونهای مختلف و برگزاری پویشها انجام شود.
4- این مطالبهگری نیز نباید بر مرحله خرید کالا متمرکز شود. حمایت از کالای ایرانی، لازمهاش حمایت از تولید ایرانی است و حمایت از تولید ایرانی محقق نمیشود الا با حمایت از کارگران و کارآفرینان و تولیدگران ایرانی. جامعه علاقهمند به حمایت از کالای ایرانی، باید خود را در حمایت از این موارد نیز موظف بداند و از قضا، این قشر امروز بیش از هر زمانی نیازمند حمایت است.
بیتردید کارگر حقوق نگرفتهای که هر روز خطر تعدیل و اخراج را از نزدیک حس میکند و سایه حمایت اتحادیهای را نیز روی سر خود نمیبیند، ناتوان از تولید کالایی است که بتواند جایگزین کالای مشابه خارجی شود. تولیدکنندهای که ادامه حیات اقتصادیاش بستگی دارد به تصمیمهای خلقالساعه و گاه در خدمت رانت در بالا و پایین شدن تعرفهها، چطور میتواند دلگرم به چنین کاری بماند و- مانند بسیاری- به این تصمیم نرسد که سرمایهاش را از تولید خارج کرده و در واردات کالا به کار گیرد؟
از سوی دیگر، بسیاری از زیرساختها از جمله قوانین کار، نظام مبارزه با انحصار و ایجاد امکان رقابت و سازوکارهای تامین اجتماعی باید بهبود یابد تا تولید قابل قبول و در حد رقابت ایرانی ممکن شود.
5- این عرصهای است که جامعه مدنی ایرانی میتواند و باید در آن کنشگری کند تا حمایت از کالای ایرانی و چرخیدن چرخ اقتصاد کشور ممکن شود. پرداختن به حلقه آخر این زنجیره به فراهم کردن مسکنی برای وجدانهای ناراحت و ایجاد این توهم که به وظیفه وطنپرستانه خود در حمایت از کالای وطنی عمل کردهایم، میانجامد. از سوی دیگر، پرداختن به دیگر حلقهها، مطالبهگری فعال و حمایت از کار و کارگر ایرانی و تاثیرگذاری در سیاستها و ساختارها، از عهده یک شهروند خارج است. در اینجا سمنها، اتحادیهها و تشکلهای دانشجویی، رسانههای مستقل و صاحبان تریبون باید به عنوان بخش متشکلتر جامعه مدنی وارد عرصه شوند. اینجاست که جای خالی سمنها و تشکلهای کارگری، اقتصادی و اجتماعی میتواند رخ بنماید و ما را از رسیدن به سر منزل مقصود باز دارد. بیتردید گره معضل اقتصاد بویژه حمایت از کالای ایرانی بدون ورود مردم باز نخواهد شد و در صورتی که حضور مردم در این عرصه نیز به بخش کوچک و نهایی خرید کالا منحصر شود، موجب کمتاثیری این حضور و دلسردی کنشگران شده و شعار امسال را نیز به سرنوشت شعارهای سالیان قبل دچار میکند.
6- تحقق شعار سال نیازمند حضور مردم و جامعه مدنی در عرصه حمایت از کالا به عنوان یک مشتری ذینفع در کم و کیف تولید داخلی است و این حضور باید تا سر حد امکان، متشکل و سازمان یافته باشد تا هم از پس ارزیابی اوضاع برآید و هم صدای کافی را برای رساندن حرف خود به گوش دیگر بخشهای جامعه و دولت داشته باشد.
حمایت از تولید ایرانی از سوی جامعه مدنی در این صورت ممکن میشود و الا در بهترین حالت، ما بازاریابان و مبلغان بیمزد و مواجب کالاهای داخلی خواهیم بود.