نشت هستهای؟
ناوگروه آمریکایی «یواساس ترومن» که ۲۴ دسامبر با ادعای برقراری ثبات و حمایت از کشتیهای تجاری اسرائیلی، همراه تبلیغات گسترده، پا به آبهای استراتژیک دریای سرخ گذاشته بود، بهزودی دریافت معادلات این منطقه دیگر مطابق محاسبات آمریکا پیش نمیرود. قدرت نظامی که روزگاری بیرقیب و بیچالش میتاخت، اکنون در برابر واقعیتهای جدید میدان نبرد، در تنگنا قرار گرفته بود.
ماموریتی که قرار بود نمایشی از برتری تسلیحاتی و قدرت بازدارندگی آمریکا باشد، در برابر تاکتیکهای نامتقارن و تجهیزات گمنام اما کارآمد نیروهای یمنی، به آزمونی دشوار برای راهبردهای دریایی واشنگتن تبدیل شد. حملات پیدرپی پهپادی و موشکی که روزگاری در محاسبات نظامی آمریکا قدرتی نامرئی و بیاثر محسوب میشد، این بار نهتنها سامانههای پیشرفته پدافندی را به چالش کشید، بلکه ناوگروه را درگیر جنگی فرسایشی کرد که پایانی جز عقبنشینی نداشت.
در شرایطی که انتظار میرفت برتری فناوری و قدرت نظامی آمریکا، سرنوشت میدان را تعیین کند، واقعیت صحنه چیز دیگری را نشان داد. 40 روز پایداری در برابر ناوگروه مجهز به سلاحهای مدرن، در نهایت قواعد بازی را تغییر داد. واشنگتن که همواره به برتری مطلق ناوگانهای خود در آبهای بینالمللی میبالید، این بار مجبور شد پس از ۵۰ روز، ناوگروه خود را از منطقه خارج کند اما نه به عنوان فاتح و پیروز، بلکه به عنوان نیرویی که شکست را در عمل تجربه کرده بود.
اما عقبنشینی از دریای سرخ تنها ضربهای تاکتیکی نبود، بلکه پیامدهای راهبردی عمیقی را آشکار کرد. حادثه تصادف دریایی ناو ترومن در جریان این خروج، بیش از پیش نشان داد دیگر برتری تکنولوژیکی، ضامن موفقیت در درگیریهای قرن ۲۱ نیست. این رویداد نهتنها از نظر عملیاتی یک شکست نظامی آشکار بود، بلکه نشاندهنده چالشهای جدیدی بود که قدرتهای نظامی بزرگ در مواجهه با مقاومت با آن روبهرو هستند. به واقع آن زمان که ورود ناوهای هواپیمابر آمریکا به هر نقطه از جهان، مسیر تحولات سیاسی و نظامی را رقم میزد، گذشت. روزگاری در سال ۱۹۹۶، تنها اعزام ناوهای «یواساس نیمیتز» و «ایندپندنس» در جریان انتخابات تایوان، چین را به عقبنشینی وادار کرد، یا در بحران موشکی کوبا (۱۹۶۲)، حضور ناوهای آمریکایی باعث شد شوروی برنامه استقرار موشکهای هستهای خود را متوقف کند.
معادلات اما آشکارا تغییر کرده است. در دریای سرخ، ناوگروه ترومن نهتنها موفق به برقراری آن «ثبات» ادعاشده نشد، بلکه ناگزیر به ترک منطقه شد و در این اضطرار در فرار تصادفی را تجربه کرد که قصد داریم در این گزارش ابعاد گفتهنشده از این ماجرا را بازگو کنیم.
ماجرا از آنجا آغاز شد که ناو هواپیمابر هستهای «یواساس هری اس. ترومن» از اواسط دسامبر در آبهای خاورمیانه مستقر شد. این استقرار بخشی از راهبرد نیروی دریایی و نیروی هوایی آمریکا برای حمایت از رژیم صهیونیستی و تأمین امنیت کشتیهای تجاری در برابر حملات موشکی و پهپادی نیروهای یمنی بود اما برخلاف پیشبینیها، حضور این ناو به جای بازدارندگی، به نقطهای آسیبپذیر در معادلات منطقهای تبدیل شد. ۱۹ ژوئن، سرتیپ یحیی سریع، سخنگوی نیروهای مسلح یمن در بیانیهای اعلام کرد: «نیروهای مسلح یمن عملیاتی را با هدف قرار دادن ناو هواپیمابر آمریکایی ترومن و کشتیهای جنگی آن در شمال دریای سرخ انجام دادند». بر اساس گزارشها، این هشتمینباری بود که این ناو، از زمان ورودش به دریای سرخ، مورد حمله قرار میگرفت. تکرار این حملات نشاندهنده تغییری در موازنه قدرت دریایی منطقه بود و این مساله آمریکاییها را به این نتیجه رساند باید پیش از آنکه تصاویر دوربینها نشاندهنده استیصال نیروی دریایی آمریکا باشد، اقدام به عقبنشینی کنند. شیپور خروج از منطقه اما مانند حضور اولیه این ناوگان پر چالش بود.
۱۲ فوریه، ساعت ۱۱:۴۶ شب به وقت محلی، ناو هواپیمابر هستهای «یواساس هری ترومن» در حالی که دریای سرخ را به مقصد دریای مدیترانه ترک میکرد، در نزدیکی بندر سعید مصر با یک کشتی تجاری با پرچم پاناما به نام «بشیکتاش-ام» برخورد کرد. شاید در نگاه نخست این رویداد تنها یک تصادف دریایی به نظر برسد اما بررسی سوابق عملیاتی ناو ترومن نشان میدهد این برخورد، فراتر از یک حادثه معمولی است.
این ناو هواپیمابر که از ۲ رآکتور هستهای بهره میبرد، دارای سامانههای پیشرفته ناوبری و کشف موانع دریایی چون سامانه هدایت mk91 nssm و 4 رادار mk95 است. با این وجود، اینکه چگونه چنین برخوردی در یکی از حساسترین مسیرهای دریایی جهان رخ داده، همچنان مورد سوال است. حتی عدم انتشار اطلاعات دقیق از میزان خسارت وارده به این ناو، سوالات جدیای را در میان تحلیلگران نظامی مطرح کرده است.
* سانسور اطلاعات یا یک خسارت جدی؟
چند روز پس از این برخورد، سخنگوی نیروی دریایی آمریکا اعلام کرد این حادثه موجب ورود آب به داخل ناو ترومن نشده و تأسیسات پیشران هستهای آن نیز آسیب ندیده است اما تنها چند تصویر محدود و از زاویهای بسته منتشر شد که تقریباً چیزی جز چند خراش سطحی را نشان نمیداد. انتشار جزئیات این حادثه با برچسب «محرمانه» بایکوت شد و تحلیلگران نظامی از بررسی ابعاد آن منع شدند. با این حال، برخی گزارشها حاکی از شکاف در بخش انتهایی بدنه ناو است؛ درست جایی که وزن ناو بر آن بار شده است. از سوی دیگر، کشتی تجاری پانامایی نیز خساراتی دیده اما هیچ گزارشی از مجروحیت در ۲ کشتی اعلام نشده است.
* اشتباه محاسباتی یا خروج اضطراری؟
به گفته تحلیلگران نظامی، ۲ فرضیه اصلی درباره این تصادف مطرح است: نخست اینکه تواناییهای ناوگروه آمریکایی در کشف موانع دریایی و مدیریت ناوبری، فراتر از واقعیت تبلیغ شده است. به عبارتی، سامانههای پیشرفته ناوبری که ادعای توانایی شناسایی دقیق موانع را دارند، در عمل ناکارآمد بودهاند. دوم آنکه فرماندهی ناو در لحظات حساس در موقعیت خود حاضر نبوده است. برخی گزارشها نشان میدهد خروج ناو ترومن از دریای سرخ به صورت اضطراری و با عجله انجام شده است، احتمالا به دلیل نگرانی از حملات یمنیها. در چنین شرایطی، ممکن است هدایت ناو بر عهده افسران کمتجربه یا سربازانی بوده باشد که قادر به مدیریت شرایط بحرانی نبودهاند.
به هر حال هر چه دلیل این برخورد باشد، واشنگتن تاکنون تلاش کرده این حادثه را از رسانهها دور نگه دارد. این سانسور اطلاعاتی، پرسشهای بسیاری را درباره ابعاد واقعی این حادثه و میزان خسارات وارده به ناو ترومن مطرح کرده است.
* تصادف ناو ترومن؛ آمریکا چه چیز را مخفی میکند؟
بر اساس دادههای سایت رهگیری «Marine Traffic»، کشتی باری بشیکتاش-ام که ۱۸۸ متر (۶۱۷ فوت) طول دارد، در زمان حادثه از کانال سوئز خارج شده و در مسیر حرکت به رومانی بوده است. در مقابل، ناو هواپیمابر هستهای «یواساس هری اس. ترومن» که یک ناو کلاس نیمیتز با طول ۳۳۵ متر (۱۱۰۰ فوت) است، در حال حرکت به سمت کانال سوئز بوده که این تصادف رخ داده است.
گزارشهای منتشرشده حاکی از آن است که برخورد در بخش سمت راست عقب ناو ترومن انجام شده که در نتیجه آن، چندین بخش از جمله انبارها، فضای تعمیر و نگهداری، محوطه طنابگیری و قسمت انتهایی ناو آسیب دیده است. تصاویر محدودی که پس از حادثه منتشر شده، خراشیدگیها و شکافهایی را در قسمت عقبی سمت راست ناو نشان میدهد، از جمله یک بریدگی که در نقطهای بالاتر از خط آب بدنه را شکافته است.
پس از این حادثه، ناو ترومن در تاریخ ۱۶ فوریه برای انجام تعمیرات اضطراری به پایگاه پشتیبانی نیروی دریایی ایالات متحده در خلیج سودا در یونان منتقل شده است. این تصمیم در حالی گرفته شد که مقامات آمریکایی سعی کردند از رسانهای شدن ابعاد دقیق حادثه جلوگیری کنند اما گزارشهای درز کرده نشان میدهد این ناو و بال هوایی یکم مستقر در آن، در پایگاه سودا بییونان تحت ارزیابیهای گسترده ساختاری قرار گرفتهاند. این بررسی شامل کنترل دیوارههای داخلی (Bulkheads) و استحکام بدنه ناو خواهد بود تا اطمینان حاصل شود میتواند بار مورد نظر را تحمل کند. این نکته نشاندهنده آن است که خسارتهای وارده فراتر از آن چیزی است که تاکنون به طور رسمی اعلام شده است.
سوال اینجاست: چرا آمریکا در اعلام جزئیات این حادثه محتاطانه و مبهم عمل کرده است؟ آیا سطح خسارت به حدی است که میتواند محیط پیرامونی خود را به مخاطره بیندازد یا اینکه جان سربازان آمریکایی در خطر است؟
* همه چیز مبهم است
ناو ترومن یکی از ۱۱ ناو هواپیمابر فعال در ناوگان نیروی دریایی ایالات متحده است. برخورد اینگونه ناوها با کشتیهای تجاری، به ندرت رخ میدهد، چرا که معمولا همراه با یک گروه ضربتی حرکت میکنند و تحت حفاظت ناوشکنها قرار دارند. طبق گزارش رسانه دریایی «USNI News»، آخرین برخورد ثبتشده میان یک ناو هواپیمابر آمریکایی و یک کشتی تجاری به ۲۲ ژوئیه ۲۰۰۴ بازمیگردد، زمانی که یک کشتی بادبانی سنتی موسوم به «دهو» با ناو «یواساس جان اف. کندی» در خلیجفارس برخورد کرد، لذا تاکنون تنها ۲ مورد تصادف دریایی ناوهواپیمابر ثبت شده است و دیگر تصادفهای نظامی آمریکا مربوط به ناوشکنها میشود. سال ۲۰۱۷، دو ناوشکن نیروی دریایی ایالات متحده دچار تصادفات مرگبار شدند. ژوئن ۲۰۱۷ ناو «یواساس فیتزجرالد» در نزدیکی ژاپن با یک کشتی باری برخورد کرد که در نتیجه آن ۷ ملوان جان باختند. آگوست ۲۰۱۷ نیز ناوشکن «یواساس جان اس. مککین» در آبهای سنگاپور و مالزی با یک نفتکش تصادف کرد که به کشته شدن ۱۰ ملوان منجر شد.
«سال مرکوجلیانو» کارشناس دریایی و استاد دانشگاه کمپبل در گفتوگویی در «X Spaces» اظهار داشته است این حادثه در نزدیکی لنگرگاه بندر سعید مصر رخ داده است؛ منطقهای با ترافیک دریایی سنگین که کنترل دقیقی بر هدایت کشتیها اعمال میشود. همچنین «کارل شوستر» کاپیتان سابق نیروی دریایی آمریکا و استاد دانشگاه هاوایی پاسیفیک تأکید میکند چنین منطقهای جایی برای خطای ناوبری باقی نمیگذارد و هرگونه اختلال در سیستم ناوبری ناو در چنین شرایطی غیرقابل پذیرش است. به گفته کارل شوستر، حتی اشتباهات کوچک در ناوبری، سوءبرداشت از مسیر کشتی مقابل یا تأخیر در تصمیمگیری خدمه میتواند شرایط را به گونهای رقم بزند که فرصت کمی برای جلوگیری از برخورد باقی بماند. بر اساس اظهارات این دو کارشناس به نظر میرسد حتی اگر سیستم ناوبری این ناوگروه با اختلال و ناکارآمدی همراه بوده باشد، این تصادف در نوع خود ناممکن است، چرا که کشورهای اطراف کانال سوئز بویژه مصر تلاش میکنند در هدایت کشتیها مداخله کنند.
با توجه به سوابق ناوبری پیشرفته ناوهای هواپیمابر آمریکایی و نظارت سختگیرانه در مسیرهای پرترافیک دریایی، این تصادف همچنان با ابهامات زیادی همراه است. در حالی که آمریکا مدعی شده «تحقیقات رسمی در حال انجام است»، هنوز مشخص نیست ارزیابی خسارت این حادثه چه زمانی منتشر خواهد شد و آیا آمریکا حاضر است ابعاد واقعی آن را آشکار کند؟
* برکناری فرمانده ناو ترومن؛ پیامد یک حادثه یا پوششی برای بحرانهای پنهان؟
در همان لحظاتی که کاپیتان دیو اسنودن، فرمانده ناو «یواساس هری اس. ترومن» تلاش میکرد حادثه تصادف دریایی را یک تعمیرات مرسوم و اضطراری جلوه دهد، حکم برکناریاش امضا شده بود. او در آخرین اظهارات خود پیش از کنار گذاشته شدن مدعی شد: «کشتی همچنان به طور کامل قابلیت انجام ماموریت را دارد و پس از برخورد نیز عملیات پروازی را ادامه داده است».
اما این حادثه به قدری پرحاشیه بود که نمیشد آن را بدون هزینه مدیریتی به پایان رساند. چند روز بعد، نیروی دریایی ایالات متحده اعلام کرد فرمانده ناو ترومن را به دلیل «از دست دادن اعتماد به توانایی او در فرماندهی» برکنار کرده است. این برکناری، نخستین تغییر فرماندهان نیروی دریایی آمریکا در سال جاری بود اما آنچه این تصمیم را بیش از پیش سوالبرانگیز کرد، معیارهای دوگانه ارتش آمریکا در برخورد با فرماندهان بود.
* چرا فرمانده ناو گتیسبورگ باقی ماند؟
تصادف دریایی ناو ترومن، تنها یکی از حوادث بحثبرانگیز اخیر در این ناوگروه بود. چند ماه قبل، یک حادثه آتش خودی رخ داد که به یکی از جنگندههای نیروی دریایی آمریکا آسیب جدی وارد کرد. ۲۲ دسامبر بر اساس گزارشهای رسمی، خدمه ناو یواساس گتیسبورگ به اشتباه یک فروند جنگنده «F/A18» را که تازه از عرشه ناو ترومن بلند شده بود، هدف قرار دادند. جنگنده منهدم شد، ۲ خلبان مجبور به خروج اضطراری شدند و یکی از ملوانان آسیب جزئی دید اما فرمانده ناو گتیسبورگ پس از این حادثه برکنار نشد و صرفا طبق برنامهریزی قبلی، در اوایل فوریه فرماندهی را تحویل داد.
اینکه چرا فرمانده ناو گتیسبورگ مسؤول این حادثه آتش خودی نشد اما فرمانده ناو ترومن پس از تصادف دریایی کنار گذاشته شد، سوالی است که پاسخ روشنی برای آن وجود ندارد.
با کنار هم قرار دادن این رویدادها، مشخص میشود ابعاد واقعی پرونده ناو ترومن، فراتر از یک تصادف دریایی است. انتخاب عجولانه یونان به عنوان محل پهلوگیری برای تعمیرات اضطراری، به جای بازگشت به آمریکا برای یک تعمیر اساسی، همچنین برکناری سراسیمه فرمانده ناو، نشان میدهد نیروی دریایی آمریکا مایل نیست تمام جزئیات این ماجرا را آشکار کند.
اینکه آیا این برکناری، اقدامی مدیریتی برای کنترل تبعات حادثه بوده یا تلاشی برای پوشاندن زنجیرهای از اشتباهات نظامی، پرسشی است که پاسخ آن در آینده مشخص خواهد شد. اما آنچه مسلم است، حوادث اخیر نشان داده ناو ترومن، نهتنها در دریا، بلکه در عرصه فرماندهی و مدیریت نیز با بحرانهایی جدی روبهرو شده است.
* ناو ترومن؛ آیندهای مبهم پس از حادثه دریایی
از نظر عملیاتی، ناو هواپیمابر «یواساس هری اس. ترومن» به عنوان پرچمدار گروه ضربتی HSTCSG فعالیت میکند و شامل ۹ اسکادران هوایی است. این گروه ضربتی متشکل از ناوشکن اسکادران ۲۸ (DESRON28)، رزمناو موشکانداز یواساس گتیسبورگ (CG 64) و ۲ ناوشکن موشکانداز کلاس آرلی برک، یعنی یواساس استوت (DDG55) و یواساس جیسون دانهم (DDG109) است که اخیرا وارد منطقه عملیاتی فرماندهی مرکزی ایالات متحده (USCENTCOM) شدهاند.
پس از تصادف دریایی ناو ترومن، وضعیت عملیاتی این گروه ضربتی تا حدی دچار تغییر شده است. در حالی که یواساس گتیسبورگ و یواساس استوت همچنان در دریای سرخ مستقر هستند، ناوشکن یواساس جیسون دانهم که در زمان برخورد وظیفه اسکورت ناو ترومن را بر عهده داشت، در مدیترانه باقی مانده است. حتی گزارشهای متناقضی درباره پهلو گرفتن ناو هواپیمابر یواساس هری اس. ترومن (CVN75) و ناوشکن یواساس جیسون دانهم (DDG109) در هفته گذشته در پایگاه پشتیبانی نیروی دریایی ایالات متحده در سودا بی، یونان وجود دارد، گزارشی که هنوز سامانههای دادهای آن را تایید نمیکنند.
مقامات نظامی ایالات متحده هنوز تأیید نکردهاند آیا این برخورد باعث تأخیر در عملیات آینده ناو ترومن خواهد شد یا خیر. همچنین مقصد بعدی این ناو اعلام نشده است. به طور معمول، پنتاگون جزئیات مربوط به جابهجایی ناوهای هواپیمابر را فاش نمیکند اما سناریوهای احتمالی پس از این حادثه چندان گسترده نیستند. ۲ فرضیه درباره سرنوشت ناو ترومن مطرح است: نخست آنکه مشکلات فنی ناشی از تصادف ممکن است بازگشت به آمریکا را دشوار کرده باشد. در این صورت، ممکن است این ناو از لحاظ پایداری هستهای دچار مشکلاتی شده باشد که جان ۵ هزار خدمه آن را به خطر بیندازد. سپس اینکه پس از انجام تعمیرات اضطراری، این ناو مجددا به دریای سرخ بازخواهد گشت. این احتمال وجود دارد که آمریکا همچنان این ناو را برای عملیات بعدی در منطقه حفظ کند.
در حال حاضر، ابهام در وضعیت ناو ترومن نهتنها برای تحلیلگران نظامی، بلکه برای سیاستگذاران آمریکا نیز چالشبرانگیز شده است. این حادثه نشان داده است حتی بزرگترین ناوهای جنگی دنیا نیز از مخاطرات عملیاتی و استراتژیک مصون نیستند. حال باید دید آیا پنتاگون حاضر خواهد شد در روزهای آینده اطلاعات شفافتری درباره این حادثه و مسیر آینده ناو ترومن منتشر کند یا همچنان به سیاست سکوت رسانهای ادامه خواهد داد؟
* آیا یک بحران پنهان در جریان است؟
هرچند دولت ایالات متحده ادعا میکند برخورد ناو هواپیمابر هستهای «یواساس هری اس. ترومن» باعث ورود آب به داخل ناو یا مجروحیت خدمه نشده و سیستمهای پیشران آن آسیبی ندیده است اما همچنان سوالات مهمی درباره این حادثه مطرح است که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت.
1- نیروی دریایی آمریکا دلیل رسمی برکناری کاپیتان دیو اسنودن، فرمانده ناو ترومن را «از دست دادن اعتماد به توانایی فرماندهی» عنوان کرده است - عبارتی که معمولا طیف وسیعی از مشکلات را شامل میشود؛ از عملکرد ضعیف در ارزیابیهای کلیدی گرفته تا مسائل شخصی مانند تخلفات انضباطی و ناوبری در حالت مستی- اما در این مورد، بیانیه نیروی دریایی به طور غیرمعمولی این برکناری را مستقیما به حادثه برخورد اخیر مرتبط کرده است. یک مقام نیروی دریایی در گفتوگو با Military.com اعلام کرد در حال حاضر، اسنودن تنها فردی از خدمه ناو است که برکنار شده اما تحقیقات همچنان ادامه دارد. این موضوع سوالات بیشتری را درباره آنچه واقعا در حال رخ دادن است، مطرح میکند. چرا نیروی دریایی آمریکا، پس از برکناری فوری فرمانده، درباره روند تحقیقات سکوت کرده است؟ آیا حادثهای فراتر از یک تصادف دریایی رخ داده که نیاز به پنهانکاری دارد؟
2- این برخورد دریایی، دومین حادثه بحثبرانگیز گروه ضربتی ترومن در ماههای اخیر محسوب میشود. پیش از این، زمانی که ناو ترومن در دریای سرخ مستقر بود، خدمه رزمناو گتیسبورگ به اشتباه یک جنگنده F/A-18 متعلق به ناو را هدف قرار داده و ساقط کردند. نیروی دریایی اطلاعات دقیقی از این حادثه منتشر نکرده است اما عدم ارائه جزئیات درباره ۲ حادثه متوالی، این پرسش را ایجاد میکند که چرا این خطاهای عملیاتی بدون بررسی علنی، در سکوت خبری باقی ماندهاند؟ چگونه ۲ حادثه جداگانه در یک ناوگروه، بدون توضیحات رسمی روشن، از نظر رسانهای حذف شدهاند؟
3- ناو ترومن، به عنوان یک ناو تحت فرمان ناوگان ششم ایالات متحده، معمولا باید برای تعمیرات اساسی به مراکز تعمیراتی این ناوگان در بنادر تحت نظارت آمریکا بازگردد اما این ناو، بهجای بازگشت به آمریکا یا حتی یکی از پایگاههای اصلی دریایی منطقه ششم، به یونان اعزام شد و نزدیکترین نقطه ممکن را برای تعمیرات اضطراری انتخاب کرد. این انتخاب چه معنایی دارد؟ آیا وضعیت این ناو چنان بحرانی بوده که امکان سفر طولانیمدت را نداشته است؟ آیا نگرانیهایی درباره آسیبهای هستهای ناشی از برخورد وجود دارد که آمریکا نمیخواهد آشکار شود؟ آیا ابعاد زیستمحیطی و هستهای ماجرا سانسور شده است؟
نگرانی مهم درباره ناو ترومن، ماهیت هستهای آن است. این ناو از ۲ رآکتور هستهای برای پیشران استفاده میکند و هرگونه آسیب به بدنه، میتواند منجر به نشت تشعشعات شود. در سال ۲۰۰۴، یک حادثه برخورد ناو آمریکایی با یک کشتی کوچک باعث شد تحقیقات گستردهای انجام شود اما اکنون که یک ناو هواپیمابر هستهای با یک کشتی تجاری بزرگ تصادف کرده است، آمریکا سیاست سانسور را در پیش گرفته است.
این رویکرد، نگرانیهایی را به وجود میآورد: آیا ممکن است این حادثه، باعث نشت تشعشعات هستهای شده باشد؟ آیا جان ۵۰۰۰ خدمه ناو در خطر است؟ آیا این ناو دیگر ایمنی لازم برای ادامه فعالیت را ندارد و آمریکا در تلاش است آن را از خدمت خارج کند؟
* لزوم ورود نهادهای بینالمللی
با توجه به اینکه خطر نشت تشعشعات هستهای میتواند تأثیرات زیستمحیطی گستردهای در منطقه داشته باشد، به نظر میرسد نهادهای بینالمللی، از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی، باید وارد عمل شوند. اگر این حادثه بدون بررسی مستقل رها شود، میتواند یک تهدید بالقوه نهتنها برای نیروی دریایی آمریکا، بلکه برای کل منطقه باشد. اینکه آیا آمریکا اجازه خواهد داد که کارشناسان مستقل، پایداری این ناو را بررسی کنند، یا همچنان سیاست سانسور اطلاعاتی را در پیش خواهد گرفت؛ مهمترین مساله پیشرو در این پرونده است. این سوالی است که پاسخ آن، نه در بیانیههای رسمی پنتاگون، بلکه در میزان شفافیتی که در روزهای آینده ارائه خواهد شد، مشخص میشود.